عرض سلام خدمت شما و همه بینندگان عزیز و شنوندگان و عزیزانی که بعدا برنامه را ملاحظه می کنند و تسلیت هم عرض می کنیم ایام را و قبل از ورود به دعای مکارم الاخلاق من یکی. دو تا نکته راجع به مسائل تاریخی این ایام بگویم ماه صفر تواریخ اتفاقات زیادی درش افتاده بعضی هایش را می گوییم و بعضی هایش هم به هر حال مورد غفلت قرار می گیرد یکی اش حضور آل الله این روزها در شهر شام هست که به نقل مرحوم حاج شیخ عباس قمی در کتاب نفس المهموم بعد از خطبه امام سجاد و سخنرانی حضرت زینب در شام و افشاگری و جهاد تبیینی که صورت گرفت یک هفته اجازه عزاداری به اینها در شام هم این روزها داده شد و دارد که مروان آمد پیش یزید گفت جمع کن این قصه را و الا مردم ممکن است بریزند در کاخ تو و این یک هفته فرصت خوبی شد برای اینکه این دو بزرگوار امام سجاد و زینب کبری که این ها هم مقتل زنده بودند دیگر ناظر بودند مطالعه نکرده بودند نمی گفتند کتاب نوشته نمی گفتند فلانی نقل کرده می گفت حضرت می فرمود خودم دیدم گلوی اصغرم را خودم در بر کشیدم اکبرم را یعنی با این نگاه این یک مناسبت است که تسلیت عرض می کنیم مناسبت دوم که من روز سه شنبه در بیت مقام معظم رهبری هم به مناسبت چهلم شهدای جنگ دوازده روزه عرض کردم سالروز جنگ صفین است یازده روز اول صفر تا یازدهم صفر جنگ شدیدی در گرفت صدها نفر در این جنگ از سپاه امیر المومنین به شهادت رسیدند و صدها نفر از سپاه مقابل کشته شدند و ابن عبدالبر در الاستیعاب می گوید سیصد صحابی پیغمبر در این جنگ بودند که شصت و سه تایشان در رکاب امیر المومنین بودند شهید شدند سرداران رشیدی در این جنگ شهید شدند یکی از اونها عمار است و یکی خزیمه است و یکی هاشم مرقال است و اویس قرن است که الان قبرشان در رقه سوریه واقع شده شهادت عمار امشب است شب دهم ماه صفر یا روز نهم همین روزهاست و من ارجاع می دهم به خطبه 180که نوف می گوید سنگی برای امیر المومنین پسر خواهرش گذاشت جعدۀ ابن حبیره این پسر خواهر امیر المومنین است امیر المومنین دایی اش است این همان کسی است که اون شبی که حضرت منزل ام کلثوم بود حضرت ام کلثوم به حضرت علی علیه السلام عرض کرد بابا امشب نرو مسجد یکی را جای خودت بفرست فرمود اشکالی نداره جعده برود منتهی نشد امان از تقدیر نشد که برسد این یک سنگی برای آقا گذاشت و آقا روی سنگ رفت فاطال البکاء خیلی علی گریه کرد و می گوید یادم نمی رود پیشانی اش آثار سجده و لباس پشمین به تنش و نعلی از لیف خرما و اونجا اون خطبه را خواند أین عمار و أین بن تیهان أین خزیمز الشهادتین و أین نظرائهم اشک ریخت اشک ریخت فرمود اینها وثقوا بالقاعد پیرو رهبرشان بودند علی هر چی می گفت فاتبعوا چه اشکی امیر المومنین می ریخت یاد و خاطره صدها شهید و سردار جنگ یازده روزه البته قبلش هم درگیری هایی بوده منتهی اوجش در این یازده روز بوده گرامی می داریم و چقدر خوب است یک بار دیگر این را معرفی کردم کتاب پیکار صفین را چقدر خوب است سخنرانان دهه اول صفر را اختصاص بدهند به درس های جنگ صفین که خیلی با شرایط امروز ما انطباق دارد به مناسبتی من دوباره در عرائض امروز هم باهم می گویم.
مورد سوم که شاید اصلا یاد نمی شود امام سجاد علیه السلام فرزندی دارند به نام زید کوچکتر از امام باقر است فرزند دوم امام سجاد بچه بود از در وارد شد پایش گیر کرد خورد زمین و پیشانی اش زخم شد آقا بغلش کرد و بوسید و شروع کرد گریه گفتند آقا طوری نشد که فرمود برای این گریه نمی کنم برای این اشک می ریزم که این بچه یک روزی به شهادت می رسد و بدنش را آتش می زنند و از قبر بیرون می آورند و آتش می زنند و خاکسترش را به باد می دهند این همان زید بن علی ابن الحسین است که امام صادق علیه السلام برش اشک ریخته و این شهید بزرگوار در همین ماه صفر همین روزها چهارم و پنجم صفر در قیامی که کرد به شهادت رسید زمان هشام و بعد بدن او را چهار سال بر دار کردند و بعد از دار پایین آوردند و آتش زدند همان جا پدرش گفته بود خاکسترش را به باد دادند جسدی ازش نمانده اما الان عزیزانی که پیاده روی می روند از نجف به کربلا در مسیر می بینند نوشته مرقد زید بن علی ابن الحسین این مرقد را یک آقایی یک کسی بانی شد و ساخت و الان گنبد دارد و حرم دارد منتهی این محل به دار زدن بدن ایشان و سوزاندن بدن ایشان است و الا بدن از بین رفت و قبری در واقع وجود ندارد
حجت الاسلام رفیعی: بعضی از عزیزان این اتفاق برایشان می افتد و به هر حال این هم یکی از اون مناسبت هایی است که من اشاره کردم و اما بحث دعای مکارم الاخلاق امروز بسیار مهم است چرا؟ چون مبتلا به خیلی از ماها توی جامعه است امام سجاد به خدا عرض می کند و حب لی مکراً علی من کان یدیه دو تا کلمه در این دعاست یکی مکر و یکی کید هم مکر و هم کید و هم خدعه به معنای گول زدن و کلاه سر کسی گذاشتن خدایا به من توفیقی بده و به من مکری بده که من بتوانم کسی که می خواهد کلاه سرم بگذارد با من مکر کند مکرش را خنثی کنم عزیزان بیننده ما دو جور مکر داریم مکر در لغت به معنای تدبیر است اما دو جور داریم مکر مذموم و مدح ممدوح یعنی مکر منفی و مثبت مکر منفی این است که آدم خدعه کند و کلاه سر یکی بگذارد و حیله گری کند حیله حالا جالب است من یک چیزی خدمت بینندگان بگویم اونی که مکر می کند حیله می کند یک ذکاوتی دارد می تواند این ذکاوت را در مسیر منفی و الا این طوری که این دارد کلاه سر دیگران می گذارد نشان می دهد از یک پشتوانه ای برخوردار است امیر المومنین فرمود اگر مکر ممنوع نبود من انکر الناس بودم یعنی خیلی راحت می توانستم مکر کنم با هوش سرشار اون وقت این مکر مذموم است وغلط است کسی کلاه سر دیگران بگذارد و با دیگران خدعه کند یا کید یا خدعه سه تا واژه دارد اما امام می گوید خدایا به من توفیق بده اون مکر را خنثی کنم یعنی کسی که چاهی کنده من را توش بیندازد خودش در اون چاه بیفتد می خواسته با من خدعه کند خودش مبتلا شده این مثبت است لذا فکر می کنم بیش از چهل بار کلمه ی مکر تو قرآن آمده پنج آیه که الان می خوانم این پنج آیه را در پنج آیه خدای تبارک و تعالی مکر را به خودش نسبت داده می گوید من هم مکر می کنم منتهی یعنی چی من مکر می کنم؟ یعنی مکر اون افراد را باطل می کنم من این پنج آیه را با آدرس بخوانم و بعد نکاتی دارم که عرض خواهم کرد
ملایی: احتمالا یکی دو تاش باید اینقدر معروف باشند که دیگه بیننده ها هم
حجت الاسلام رفیعی: بله بعضی هایش معروف است فقط بدانید المکر و الخدیعه فی النار مکر و خدعه در جهنم است
- سوره آل عمران آیه 54 عده ای می خواستند حضرت عیسی علیه السلام را به دار بزنند قرآن می فرماید ما نگذاشتیم این اتفاق بیفتد خدا می فرماید ما مکر اونها را بر باد دادیم دیگری را اشتباهاً به جای حضرت عیسی به قتل رساندند و فکر کردند عیسی از بین رفت در حالی که عیسی را خدا برد بالا و الان هم زنده است انشاالله در قیام امام زمان قیام می کند آیه اش این است 54 آل عمران و مکروا مکر الله و الله خیر الماکرین این آیه عزیزان بیننده روایت داریم از استاد قاضی طباطبایی هم من دیدم این جمله را اونهایی که می ترسید خدعه کنند با شما تو معاملات و در ازدواج و خرید خانه این آیه را بخوانید و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین یعنی اونها مکر کردند حضرت عیسی را به شهادت برسانند و ما هم مکر کردیم یعنی چی مکر کردیم؟ یعنی ما مکر را به خودشان برگرداندیم این اتفاق برای دیگری افتاد کدامش بهتر بود؟ والله خیر الماکرین آیه دوم آیه مبارکه سی انفال است چهل نفر یا بیشتر جمع شدند یک در دار الندوه شورای مشورتی توی مکه، با پیغمبر چه کنیم؟ سه تا پیشنهاد شد بعضی ها گفتند حبسش کنیم نتواند دیگر اسلام را پیش ببرد بعضی ها گفتند که آقا بکشیمش اصلا تمام بشه بعضی ها گفتند اخراجش کنیم بالاخره این رهبر جامعه اسلامی که جوان ها را از اونها گرفته دارد دین ما را که دین بت پرستی بود از بین می برد این حرفها امروز هم هست صهیونیست های خدا انشاالله زوالشان را برساند غاصب می گویند چه کنیم با سید حسن نصر الله و فلان آقا چه کنیم حذف کنیم یا چی کنیم زندانش کنیم یا حبسش کنیم قرآن می فرماید این آیه را و اذ یمکروا مکر کردند بکالذین کفروا کافرها مکر کردند سه تا کار می کنند.
لیثبتوک نگه ات دارند همان که عرض کردم حبس او یقتلوک تو را به شهادت برسانند و او یخرجوک اینها نشستند و غالباً هم پیش خودشان اونهایی که برنامه ریزی می کنند یک وقت حضرت آقا فرمودند خوب برنامه می ریزند اما همه محاسباتشان درست نیست خدا می فرماید اینها این سه تا پیشنهاد را دادند و یمکرون مکر کردند و یمکروا الله یمکرون و یمکروا الله اونها یک مکر کردند و ما یک مکر، منتهی مکر اونها مکر منفی بود و مکر الهی، و الله خیر الماکرین خدا چه کار کرد؟ به حضرت علی علیه السلام گفته شد جای پیامبر بخواب اینها که نمی دانستند فکر کردند پیغمبر اینجاست حضرت شبانه از مدینه و مکه خارج شد و با یک تار عنکبوت حفظ شد و حضرت آمد مدینه تشکیل حکومت داد همان هایی که در شورا ابوجهل و ابولهب این طرح را ریختند به درک واصل شدند پیغمبر ماند و اونها رفتند این مکر نیست؟ ابطال یک مکری که این هم دو تا.
آیه سوم سوره مبارکه نمل آیه50 حضرت صالح پیغمبر خداست، پیغمبر قوم ثمود است همان کسی که شتر از کوه بیرون آورد ناقۀ الله تنها حیوانی که بهش گفته شده حیوان خدا این است ناقۀ الله خوب 9 گروه علیه ایشان توی شهر فعالیت می کردند نه گروه نفوذی و ضد انقلاب اینها را ببینید عزیزان اگر امروز می گویید مثلا منافقین داعشی ها و فلان گروه اینها همیشه جیش الفلان و تجزیه طلب ها و سلطنت طلب ها 9 تا گروه اینطوری منتهی عجیب است که قرآن هم دارد اینها قلوبهم شتی است خود اپوزسیون علیه نظام اگر با هم جمع بشوند دعوایشان می شود ولی وقتی قرار است اتفاقی بیفتد همه می گفتند در قصه حمله صهیونیست های غاصب گاهی شبکه ها را دنبال می کردم همه بر یک چیز متفق بودند اون سرنگونی نظام و تجزیه ایران قرآن می فرماید اینها گفتند ما باید صالح را از بین ببریم تنها طرح شان هم ترور رهبر بود می دانم اگر اصل را بزنند دیگر خیلی از چیزها لطمه می خورد دیگر به قول ابن عباس به امام حسین گفت نروید کربلا آقا فرمودند چرا گفت اگر شما را بکشند دیگر حرمت مار ا نگه نمی دارند و سید حسن نصر الله اگر زده شد بقیه برایشان دیگر راحت است خوب اینها رفتند یک جایی حضرت صالح شب ها می رفت برای عبادت گفتند می رویم اونجا اینها وقتی مشغول عبادت شد یک سنگی از بالا روی سرش می اندازیم فرار می کند یکی هم نیستیم 9 گروه هستیم مکر کردند مکر اینها چی بود؟ ترور حضرت صالح به این شکل، و مکرنا مکرا ما هم یک مکری کردیم شما بگویید کدامش بهتر است مکر ما چی بود؟ مکر ما این بود این 9 نفر وقتی آمدند موقعیت منطقه را بسجند سنگ زودتر اومدند روی سرشان نه تاییشان زیر این سنگ از بین رفتند و هم لایشکرون این هم سه تا آیه، یک آیه دیگر هم سوره یونس آیه 21 که دیگه عرض نمی کنم یک آیه هم این است که خدای تبارک و تعالی می فرماید یهود پیغمبر آیه ی 42 سوره رعد یهود و همچنین بعضی از افراد قبل از اسلام می خواستند توطئه کنند راجع به انبیاء دیگر مثلا حضرت موسی و حضرت عیسی و حضرت یعقوب قرآن می فرماید که و قد مکر الذین من قبلهم پس این مکر سابقه دارد قبلا هم وجود داشته چیز جدیدی نیست عزیزان بیننده این آیه را خوب گوش بدهید فلله المکر جمیعا خیلی ساده بود اگر به مکر باشد سه جا در قرآن داریم جمیعا یکی فلله العزۀ جمیعا همه عزت پیش خداست یکی هم فلله القدرتُ همه قدرت مال خداست همه مکر هم مکر یعنی چی؟ به معنای مثبتش یعنی ابطال مکر این یک نکته.
نکته دیگری که من عرض می کنم شاهد عرضم که گفتم مکر مثبت داریم و منفی که مثلا در قرآن داریم المکر السیء معلوم می شود مکر مثبت هم ابطال اون مکر است که داریم آقای ملایی من خیلی حرف دارم اینجا و اگر اصلا خاطرات خودم را بگویم تا آخر برنامه باید پیش برویم از مکر و خدعه هایی که افراد سر خود من آوردند یعنی در زندگی شخصی شما هم دارید همین بیننده هایی که الان نشستند بهشون بگویید دو تا سه تا نمونه اش را عرض کنند در طول تاریخ من چند تا از تاریخ بگویم مکرهایی که اتفاق افتاده در طول تاریخ و لطمه هایی که زده شده در طول تاریخ شما ملاحظه بفرمایید یکی از اینها قرآن به نیزه کردن در همین روزهاست مکر است دیگر طرف میگه عه با قرآن بجنگیم خدا رحمت کند امام را وقتی صدام گفت ماه حرام است جنگ را تعطیل کنید فرمود ما جنگ نمی کنیم دفاع می کنیم نمونه دیگرش خلیفه ی سوم را به قتل رساندند امیر المومنین هیچ دخالتی نداشت حتی مخالف هم بود یک آدم خبیثی که امام مجتبی علیه السلام شهادتش هم نزدیک بود بهش گفت تو انت الشاتم علیا تو کسی هستی که به علی فحش می دهی ناسزا می گویی و خجالت نمی کشی؟ این آدم کسی است که این معاویۀ ابن خدیج یا هدیج این غیر از حاکم شام است این کسی است که محمد ابن ابی بکر اون آقای مومن و متدین و مورد توجه حضرت امیر المومنین شهید کرد در مصر چندسال هم خودش فرماندار مصر بود و محمد بن ابی بکر بال بال می زد برای جرعه آبی گفت آب بهت نمی دهم حتی تموت عطش تشنه محمد ابن ابی بکر را به شهادت رساند معاویۀ ابن خدیج یا هودیج در فضای مجازی دوستان بزنند ببینند این آدم چقدر خبیث است این آدم اول کسی بود که شاید یا لااقل جزو یکی از کسانی بود که گفت قتل خلیفه ی سوم را به علی نسبت بدهید و به همین بهانه با علی بجنگید این یک مکر بود یعنی قتلی که هیچ دخالتی حضرت امیر توش نداشت آمدند نسبت دادند و اومدند عجیب است خدعه من یک داستانی برای شما عرض کنم این داستان را خوب بینندگان گوش بدهند من یک وقتی آقایی دیدم گفت من یک کتاب می خواهم بنویسم راجع به خدعه ها گفتم ننویس بد اموزی دارد چهار تایش هم یکی بلد نبوده یاد می گیرد آقای ملایی امروز عجیب خدعه ها متنوع شده من دو سه تا خاطره از خودم بگویم
ملایی: بله خوبه
حجت الاسلام رفیعی: یک روز آمدم منزل دیدم یک آقای موقر و شیک پوش جلویدر ایستاده جسارت نشه به شما چون شما شیک پوش هستید گفتم بفرمایید گفت منزل آقای دکتر رفیعی گفتم بفرمایید گفت ما یک عقدی داریم امروز ظهر برای دخترمان خونه مون پل قرآن است منتهی دخترم یک قرآن نو می خواهد شگون داشته باشد که این دیگه توش چیزی ننوشته باشند من هم اتفاقا همان روزهای یک قرآن با ارزشی که هدیه اش صد هزار تومن بود و این روزها دو سه میلیون بود گفت شما این رو به من بده من می روم منزل همین پشت خونه شما می شینیم خطبه عقد رو جاری کنیم خدمت شما می آییم کارت هم می خواهید دست کرد جیبش رفتم خانه آوردم قران را بهش دادم و رفت حدود سال نود بود هنوزه که بیاره حالا این جالب است دو سه روز بعد یک آقای روحانی که در محل ما می نشست من را دید گفت این آقا در خانه شما چیکار داشت گفت همچین چیزی پریروز هم از من یک قرآن گرفت شب رفتیم منزل یک آقای طلبه اونجا بود خلاصه معلوم شد این خدعه اش این است از طریق عقد دختر قرآن های بالاخره می دانید در خانه آقایان روحانی من قرآن می خواهم بفروشم از این راه اینطوری یک نمونه دیگر بگویم عذر می خواهم از کسی که من البته حلالش کردم یک کسی یک وقتی ما سخنرانی رفتیم برایش پنج شب ده شب من می دانید والله بالله تالله سه تا قسم جلاله است کفاره دارد پیش خدا مسئول هستم چهل ساله برای امام حسین نوکری می کنم هیچ کجا نمی گویم به من چی بدهید و چی ندهید یک بار نگفتم اگر کسی هست بگه اعلام کند ما وظیفه مون است ولی خوب بنده پنج ساعت وقت می گذارم و مطالعه می کنم اون آقا صلاح می داند هدیه ای می دهد ضمن اینکه می دانید مراجعات ما چقدر است بماند یک صندوق های قرض الحسنه قدیم بود خیلی زیاد بود الان کم شده در محله های مختلف الان هست منتهی کم شده بعضی هایشان هیئت امنایی هم اداره می شود مال پنج روز دیگر ما هم رفتیم سر پنج روز گفتند دو ماهه این صندوق جمع شده اصلا همچین چکی وجود ندارد من هم پاره کردم بیشترش دیگه بدآموزی دارم اگر بگویم دو نفر آمدند پیش من گفتند گرفتار هستیم ما هم آشنا هستیم با قرض الحسنه ای یک مبلغی یک آقایی به من داده زیاد نیست پنج تومن و ده تومن کار یکی راه می افتد الان می خواهد برود کربلا یا بچه اش هزینه ای می خواهد یا بیمارستان راه می افتد گفتیم سهل الوصول باشد کسی دنبال ضامن و اینها ندویم کاغذ دادیم به اون بانک گفتیم خودمان هم ضامن یک قسطش رو نیامد بدهد تا آخر هم خودمان دادیم بعد که بهشون زنگ زدیم گفتند ما نیت کرده بودیم که شما بدهید اینها خوب نیست اینها خدعه ببینید میزان خدعه ها من دوست دارم آشنا دارم خانه خریده سند تک برگ دستش است اثاث برده و شش ماه یک سال هم اونجا نشسته در خانه شمال که از دوستان و آشناهای ماست یک روز در زدند آقا بفرمایید سلام علیکم این ملک ماست من سند دارم بیخود دارید ما کاغذ کلش را ازش گرفتند و هنوز دارد دنبال اون فروشنده می دود خدا همه گذشتگان را رحمت کند ما یک فامیلی داشتیم از بستگان سببی یک زمینی خرید و وضعی هم نداشت با یک صعوبتی ساخت و گفت که وقتی ساختیم و اثاث بردیم یک روز دیدیم یک کسی آمد گفت زمین کی رو ساختی؟ مولوی گفت در زمین دیگران خانه نکن و کل اون قولنامه باطل بود دیدید شما دیگه الان می بینید خدعه های خانوادگی و دروغ هایی که در خواستگاری گفته می شود و خدعه ها و کلک هایی که می زنند و خدعه های اقتصادی و خدعه های سیاسی و همینطور بروید جلو یک آپارتمان پنج نفر چطور من عرض کردم خیلی نمونه در ذهنم است فقط صرفا به خاطر اینکه آموزش می شود نمی گویم که چطور به ذهن بعضی ها می رسد که اینطور آقا این فکری که تو این کرده که با این خدعه ده میلیون از آقای ملایی مثلا تیغ بزند اگر با این فکر می رفت کار می کرد صد میلیون پیدا می کرد
ملایی: بله اون هوشی که برای این کار گذاشته حاج آقا نمونه تون را می شنویم می بینیم الان فضای مجازی هم به کمک قصه اومده متاسفانه در فضای مجازی هم یک سری کارها راحت تر هم شده
حجت الاسلام رفیعی: فراوان اینقدر برنده شدی این شماره را بزن و تماس می گیرند و زنگ می زنند جالب هم هست من زندان ها گاهی می روم سخنرانی چقدر گیر می افتند و سرشان را پایین می اندازد اشک می ریزد آقا این داستان جالب است برایتان عرض کنم.
زمان منصور دوانیقی منصور می دانید که خلیفه عباسی است دومین خلیفه عباسی است خلفای عباسی 132 به قدرت رسیدند پنج قرن هم حکومت کردند اولی شان ابوالعباس سفاح است و دومی شان منصور دوانیقی است اولا این منصور خیلی حقه باز بود قبل از آنی که به خلافت برسد برای امام حسین گریه می کرد و حتی سادات را سوار مرکب می کرد سادات حسنی و حسینی می گفت من افسار این مرکب شما را دست می گیرم و اینقدر به شما ارادت دارم هنوز به قدرت نرسیده بودند بعد که با اون تلاش های ابومسلم خراسانی به قدرت رسیدند همین منصور صدها سادات حسنی را به شهادت رساندند جنایاتی کرد در راسش امام صادق علیه السلام این داستان خیلی جالب بود آقایی بود به نام محمد بن اشعث می گوید منصور دوانیقی من را خواست من رفتم و گفت آدم زرنگ کی داریددر اطرافیانتان من یک ماموریتی حساسی را می خواهم بشمارم می خواهم آدم به درد بخوری باشم گفت دایی ام ابن مهاجر این آدم قابلی است می گوید سه نفری در اتاق منصور و محمد بن اشعث و ابن مهاجر حالا اینها را خود محمد بن اشعث بعدا نقل می کند می گوید منصور رو کرد به این آقا گفت ماموریتی برایت دارم پول زیادی بهت می دهم سکه و طلا درهم و دینار می رویم مدینه سادات را پیدا می کنیم سادات حسنی و سادات حسینی سادات حسنی مثل عبدالله بن حسن سادات حسینی مثل امام صادق بهشون نمی گویی منصور به من این حرفها را زده می روی می گویی من از شیعیان خالص شما هستم من عاشق شما اهل بیت هستم از خراسان اومدم و یک پول پاک و مطهری برای شما آوردم می خواهم این پول را به شما هدیه کنم اختیار با خودت به یکی صد دینار بده و به یکی پنجاه دینار فقط دستخط ازشون بگیر عبدالله بن حسن بنویسد این آقا به من صد دینار داد کاغذهایش را می خواست منصور چه هدفی داشت نمی دانم رفت محمد بن اشعث می گوید این رفت و برگشت و جلسه سه نفره تشکیل شد و منصور گفت گزارش بده گفت قربان رفتم کار را انجام دادم به هر کی می دادم می گفت خدا پدرتر ا بیامرزد و امضا می گرفتم و این هم کاغذش منصور نگاه کرد و گفت جعفر بن محمد امام صادق اون برایش مهم بود گفت اونر ا دیگه نگم ایشان را هیچ وقت تنها پیدا نمی کردم هر وقت می رفتم یا زراره اونجا بود یا محمد بن مسلم یک روز رفتم در مسجد النبی و نشسته کسی هم اطرافش نیست دیدم وقت خوبی است و نشستم سلام نماز را که داد گفت آقا سلام علیکم من از شیعیان شما هستم از خراسان آمدم آقا یک نگاهی کرد فرمود اتقی الله یابن مهاجر بترس از خدا پسر مهاجر تو از پیش منصور اومدی شورای سه نفره محمد بن اشعص هم بود این هم این رو بهت گفت این هم این رو بهت گفت پاشو برو سادات را گرفتار مال حرام نکن کی بهت گفت این کار را بکنی خدعه ببینید منصور، منصور دوانیقی وقتی این حرف را شنید جالب است آخرش بلند شد دوری در اتاق زد و گفت هر زمانی در جامعه یک محدث وجود دارد محدِث نه محدِث یعنی کسی که حدیث می گوید محدَث یعنی کسی که علم غیب دارد ملائکه بهش خبر می دهند البته به اذن خدا و الیوم المحدَث جعفر ابن محمد بن الصادق امروز اون محدث در جامعه ایشان هستند خوب ببینید این که من عرض کردم حالا اگر نمونه های دیگری هم بخواهیم خود یهود بنی قریظه و بنی نضیر و گوساله سامری خدعه هایی که در تاریخ شده در جنگ جمل و صفین این روزها بوده دو نفر لباس از تن کندن کامل یکی عمروعاص و رفت درگیری با امیر المومنین افتاد در گوشه ای تنها خدعه ای که به ذهنش رسید لباس کامل از تنش در آورد آقا نمی ایستاد نگاه کند یکی هم بُصر هست اون هم آدم خیلی پستی است اون هم آقا دنبالش کرد افتاد در گودالی کار عمروعاص را انجام داد اینها بعدها با هم دیگر گاهی مزاح می کردند افراد سر به سر اینها می گذاشتند گفتند بروید دعا کنید کشف لباس شما را نجات داد و الا حضرت علی دخل شما را آورده بود عزیزان بیننده خیلی حواسمان جمع باشد سند جعلی و قول جعلی و حقه البته مومن باید کیس باشد مومن باید زرنگ باشد ولی خداییش آقای ملایی حقه باز نباشیم بعضی وقتها اینقدر طرف فیلم بازی می کند آقای مطهری می فرمود این منافقین وقتی پیش امام آمدند همه ما باورمان شد اینها مسلمان سفت هستند نهج البلاغه و قرآن روی قران آخرش امام فرمود بلند شید بروید من شما را تأیید نمی کنم لذا بعضی از اوقات این نکته باید توجه شود نگاه نکن به طول رکوع و سجود یک چیزی هست در این فضای مجازی می گویند سیاست چوب و هویچ چماق و هویج این چماق هست یک هویجی را بهش می بندند با نخ می گیرند جلوی این حیوان از اون عقب مثلا خرگوش گرسنه است به هوای این هویج می زنند تو سرش الان هم همینطور است یعنی من اون دفعه عرض کردم یکشنبه اعلام مذاکره می کند با شما قرار می گذارد و دولت هم می گوید من می آیم البته تقصیر ندارد دولت، آدم های خوب چون خودشان خیلی خوب و سلیم النفس هستند صادق هستند و اعتماد می کنند بعد جمعه اش می آید حمله می کند درست در اوج مذاکره این سیاست امروز همین کار را با سوریه هم کردند و با دیگران حتی دعوت کردند و دست دادند و تحریف می کنند و جعل می کنند اجازه بفرمایید من دو سه تا روایت بخوانم در این رابطه نمی دانم چقدر فرصت داریم این روایاتی که می خوانم دوستان دقت کنند.
- لیس منا من ماکر مسلما از ما نیست کسی با مسلمانی مکر کند.
- الان هم اشاره کردم این را آفت الزکاء المکر آفت تیز هوشی و هوشمندی چی است؟ مکر است حیله است یعنی اصلا مکر از هوش زیاد می آید که می نشیند این طور برنامه ریزی می کند من خیلی داستان در ذهنم است احتیاط می کنم و اگر به اون آقا گفتم الان هم گفتم کتاب ننویس در این رابطه چون کتاب باعث بدآموزی دارد خدعه هایی که اتفاق می افتد المکور شیطانٌ فی صورت الانسان چند روز قبل این سیما را می دیدم خانمی که به خاطر موبایلش به قتل رسیده بود مادرش اشک می ریخت اون قاتل تو چطور اومد بچه منو و جوون منو به خاطر یک موبایل چی می شود؟ شیطانٌ فی صورت الانسان خیلی از این اتفاقات افتاده در عالم چه جنایاتی اتفاق افتاده بله چندی پیش در سیما طرف کشته بود فرزندش رو قطعه قطعه کرده بود و تکه های بدنش را توی سطل آشغال گذاشته بود یادتونه چند مورد اتفاق افتاده فرمود که اما این را بگویم به شما حالا الان بینندگانی که عرائض من رو گوش می دهند شاید بعضی از اونها دست همه شما را می بوسیم شاید یک آدم حقه بازی گوش بده این مطلب را یا در بعضی جاها که بعضی از اینها دستگیر شدند در برنامه سمت خدا برایشان گذاشته باشند و گاهی زندان ها می روند توطئه هایی که اینها می کنند در سرقت و در کلاه برداری و نقشه های شومی که می کشند من مکر الناس رد الله مکره فی عنقه هر کسی با مردم مکر بکند این مکر به خودش بر می گردد سوخت و سوز ندارد دیر و زود دارد شما تاریخ را نگاه کنید یک بار دیگر هم در همین برنامه گفتم عبدالملک زیاد تنوری درست کرده بود آتش می ریخت توش میخ های آهنین داشت وقتی طرف را می گذاشت توی تنور این میخ فرو می رفت و این یک درد، آتش داغ می شد و می خوام داغ بشه اینطوری شکنجه می کرد به همین داستان خودش مبتلا شد همان تنور خودش هم حاکم بهش غضب کرد فراری اش داد لذا رسول خدا یک دعایی دارد می فرماید وامکر لی و لا تمکر علیه خدایا مکر علیه من استفاده نشود به نفع من یعنی کسی می خواهد با من مکر کند مکرش باطل بشود و باز تاکید می کنم در قرآن کریم بارها کلمه کید داریم خدعه داریم و با این جمله عرضم را تمام می کنم در این بخش ان المنافقین یخادعون الله و هو خادعون منافقین می خواهند با خدا خدعه کنند خدا خدعه شون را به خودشان بر می گرداند.
ملایی: خیلی استفاده کردیم و لذت بردیم از بحث حاج آقای رفیعی پس قصه سر این است که در فرازی از دعای مکارم الاخلاق هستیم امام سجاد علیه السلام از خدا می خواهد که مکری به من هبه کن قدرتی بده که مکر را باطل کنم اونهایی که کید علیه من می خواهند بکنند این کید باطل می شود
حجت الاسلام رفیعی: انشاالله ادامه اش را هفته آینده پی می گیریم البته ممکن است بعد از اینکه محضر قرآن شرفیاب شویم بتوانیم بحث را یک قدری ادامه بدهیم ایام، ایامی است که کوله ها بسته شده و مسیر پر شده از قدم های استوار و عاشقانه ی زائران اباعبدالله الحسین علیه السلام به سمت سرزمین عشق کربلای معلی و خیلی از شماها هم شاید به همین روزها عازم هستید و التماس دعا داریم و اگر آرزومند هستید انشاالله اونهایی که می روند دعاگو خواهند بود یک بخشی از برنامه ما یک سهمی دارد من یک عذرخواهی کنم از شما برای صدام ببخشید یک کمی صدام گرفته یک بخشی یک سهمی هم برای ما در برنامه سمت خدا هست 3000313 زائر اولی را برنامه می خواهد اعزام کند به همت شما مردم و لطف خدا هر دو می توانید به کانال ما می توانید مراجعه کنید هم برای ثبت نام زائر اولی و هم برای مشارکت در این امر یعنی می خواهید به مواکب کمک کنید و به پذیرایی از زائرین اباعبدالله کمک کنید و به اعزام زائر اولی ها کمک کنید به کانال ما مراجعه کنید و زیر نویس ها را هم این روزها خیلی دقیق ببینید و در نهایت اینکه اگر می خواهید مشارکت بفرمایید پولی کمک کنید و اینها زائر بشوید اینطوری عدد 40 را به 20000303 پیامک بفرمایید آیات قرآن کریم صفحه 514 ادامه سوره مبارکه فتح 24 آیه از آیه 28 را تلاوت کنید ثوابش تقدیم شود به عمار بن یاسر رحمت الله علیه حاج آقای رفیعی اول برنامه ذکر و خیر او و شهدای عزیز و بزرگوار کردند و همه عمار یاسرهای انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بفرمایید.
( قرآن کریم صفحه 514 ادامه سوره مبارکه فتح 24 آیه از آیه 28)
ملایی: اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم از توجه و صبر وحوصله تون و همراهی تان با برنامه خودتان سمت خدا خیلی ممنونم و چند دقیقه زمان داریم بهترین کار این است که من سکوت کنم می دانم موافق هستید
حجت الاسلام رفیعی: من دو تا نکته عرض می کنم نکته اول اگر همه عرائض من فراموش شد این در خاطر همه باشد همه کسانی که گوش می دهند چه آدم های خیلی خوب که اکثرا خوب هستند چه آدم هایی که خدایی نکرده یک قصد و غرضی دارند امام صادق فرمود خودش صادق آل محمد فرمود سه چیز علیه شما خواهد شد به شما بر می گردد سه چیز است که شک نکنید و به خودتان بر می گردد ثلاثٌ من کن فیه کان علیهم سه چیز در هر کسی که باشد علیه خودش خواهد بود المکر یکی خدعه دومی اش والنکث پیمان شکنی، و سومی اش البغی ظلم بینندگان عزیز امام سخنی که می گوید برگرفته از قرآن است شاهد بر این فرمایش شان آقا سه تا آیه قرآن خواندند یک اینه که مکر به خودتان بر می گردد این آیه و لا یحیق المکر السیء الا باهله مکر منفی به خود طرف بر می گردد چاه مکن بهر کسی اول خودت بعدا کسی
- پیمان شکنی
فمن نکث فانما ینکث علی نفسه هر کسی پیمان شکست یک روزی هم باهاش یک پیمانی را می شکنند
- ظلم
انما بغیکم علی انفسکم ظلم به انفسکم بر می گردد ظلمت نفسی سه چیز است در زندگی هر مسئولی و هر مرد و زن و گروهی و هر جریانی باشد مطمئن باشید نتیجه اش دیر و زود دارد سوخت و سوز ندارد ظلم خدعه عاقبت ندارد آخرش پیراهن راه راه و آبرو ریزی آبرو ریختن بهتر از مال رفتن است که چون مال یکی را خوردی بالاخره یک کاری می کند آبرویت می رود خیلی سنگین تر است اگر فرصت هست این نکته را هم عرض کنم که ما بینندگان عزیز مواجهه هستیم با مشکل کم آبی البته من اصلا سیاه نمایی فضاهای مجازی را قبول ندارم کشورهای دیگر هم کما بیش به این مسئله مبتلا هستند کار است یک سال باران هست و یک سال باران نیست تدبیر هم باید بشود و مسئولین باید فکر کنند در سال آینده این اتفاق نیفتد اما دو تا تقاضا دارم از بینندگان عزیز یکی خواندن دعای نوزدهم صحیفه سجادیه این دعا را دیدم بعضی اوقات شبکه قرآن و اینها می خوانند و رادیو معارف هم این دعا برای باران است خیلی زیباست و علاوه بر این قرآن دارد روایت هم از امام حسن مجتبی است و استغفار استغفروا ربکم و استغفر الله ربی و اتوب الیه موجب می شود انشاالله باران رحمت بر ما نازل شود و نکته دوم صرفه جویی است عزیزان بیننده ساده گرفتیم اسراف را و بعضی ها فکر میکنند اسراف و آب ریختن زیاد بد است نه گناه کبیره است یعنی چی گناه کبیره است یعنی ردیف شرابخواری و ردیف دروغ است و ما نداریم در گناهان کبیره که خدای تبارک و تعالی بفرماید کسی که این کار را انجام بدهد برادر شیطان است جز در اسراف إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ (اسراء، 27) هر کسی بیست درصد و سی درصد کم کند مصرفش را مخصوصا در حمام و ظرف شستن و ضو اینها مسئولین شرعی دارد و حق الناس است و لطمه به همگان وارد می کند انشاالله این دو تا نکته رعایت بشود ما این بحران را پشت سر خواهیم گذاشت
ملایی: خیلی متشکرم حاج آقای رفیعی خیلی خوشحال شدیم از بودن در خدمت تان مثل همیشه رفع زحمت می کنیم
حجت الاسلام رفیعی: دعا گوی شما هستیم
ملایی: خیلی ممنونم سرمایه ما دعای خیر خوبان است ممنون از همراهی شما عزیزان عمری باشد و سعادت فردا با حاج آقای پناهیان خدمت شما می رسیم و شما را به خدای مهربان می سپاریم که نعمت وجود حضرت معصومه علیه السلام به ما هدیه بخشیدند و ما زیر سایه شون برنامه را امروز تقدیم شما کردیم یا حسین.