اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1404-05-01-حجت الاسلام نظافت - نامه ۳۱ نهج البلاغه امیرالمومنین علی علیه‌السلام

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شریعتی: الهی انطقنی بالهدی و الهنی التقوی خانم ها و آقایان سلام وقت تان بخیر خیلی خوشحالیم که با هم و در کنار هم هستیم از لطف و محبت همیشگی تان ممنون و متشکرم چه مخاطبان خوب و قدیمی و صمیمی شبکه سه سالهاست در کنار هم هستیم چه عزیزانمان از طریق رادیو معارف با ما هستند چه دوستانمان در شبکه افق تکرار برنامه را می بینند شبکه جهانی ولایت در هر کجا که هستید الهی که سایه پر مهر حق تعالی بالا سرتان باشد حاج آقای نظافت سلام خیلی خوش آمدید

حجت الاسلام نظافت:  سلام بر شما و همه بینندگان عزیز در خدمت تان هستیم

شریعتی:  حال شریف و مبارک چطوره؟ الحمدلله علی کل حال علی کل نعمه خیلی خوشحالیم در محضر و معیت شما هستیم

حجت الاسلام نظافت:  ما هم خوشحالیم

شریعتی:  در محضر نهج البلاغه شریف نامه 31 نامه بسیار بسیار خوش مضمون و پر فراز و نشیبی است با نکته هایی که حاج آقای نظافت می فرمایند امروز هم منتظر و مترصد هستیم که مباحث شما را بشنویم

حجت الاسلام نظافت:  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین به اینجا رسیده بودیم که امیر المومنین بعد از اینکه فرمودند دنیا شناسان واقعی مثلشان مثل کسی است که یک قوم مسافری هستند که در یک منزل قحطی زده شده هستند می گویند تصمیم بگیریم برویم و تحمل دارند و فرمود می خواهند به اون خانه وسیع و به قرارگاه برسند فرمودند سه تا خاصیت دارد یکی اینکه درد حس نمی کنند و پول هایی که خرج می کنند غرامت حساب نمی کنند و برای اونها چیزی قشنگ تر و محبوب تر از این نیست که به هدف برسند یعنی از این دنیا بروند که گفتیم حس زیبایی شناسی اینها متفاوت از دیگران است حالا می خواهم یک شاهدی از نهج البلاغه باز در تایید همین حرف و تکمیلش بیاورم در حکمت 432 داریم امیر المومنین می فرمایند ان اولیاء الله هم الذین نظروا الی باطن الدنیا اذا نظر الناس الا ظاهرها نگرش متفاوت فرمود اولیاء خدا کسانی هستند که به باطن دنیا نگاه می کنند وقتی مردم به ظاهر دنیا نگاه می کنند ببینید نوع نگاه متفاوت مردم ظاهر دنیا را می بینند اونها باطن دنیا را می بینند باطن دنیا چی است؟ باطنی که داریم می رویم اینجا نمی مانیم باطن دنیا پر از درد و رنج است حواست نیست

شریعتی:  کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش

حجت الاسلام نظافت:  آیه چی است اقترب الناس حسابهم و هم فی غفلۀ المعرضون محاسبه نزدیک است آدم ها غافل هستند اعراض می کنند فکر می کنند اعراض کردند بهشون مرگ نزدیک نمی شود گاهی مثال زدم توی قطار، قطار از این طرف می رود این به سمت ته قطار راه می رود تو پشت کردی به مقصد فکر می کنی تو را نمی برند اون طرف؟

شریعتی:  بله

حجت الاسلام نظافت:  بعضی رو به خدا سوی خدا می روند و بعضی پشت به خدا سوی خدا برده می شوند مومن رو به خدا سوی خدا می رود کافر پشت به خدا سوی خدا برده می شود افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون فکر می کنید شما را بیهوده آفریده ایم برگردانده نمی شوید می گوید بعضی ها را بر می گردانند را ترجعون ولی مومن می گوید انا الیه راجعون ما با پای خودمان می آییم با هر نمازش و با هر روزه اش با هر عمل صالحش و با هر ذکرش دارد نزدیک می شود و بعد فرمود اولیاء خدا مشغول به آجل هستند آجل با الف یعنی موقع رفتن موقعی که مردم مشغول به آجل هستند عاجل با عین یعنی مشغول به دنیا هستند فأماتوا منها ما خشوا ان یمیتهم فرمود اولیاء خدا هر چیزی که ترسیدند روح آنها را دل آنها را شور آنها را بمیراند آن را زودتر کشتند این رمز و راز ساده زیستی است هر چیزی که ترسیدند آنها را بمیراند یعنی دلشان را او را میراندند ساده زندگی کردند ترسیدند گرفتار زرق و برق دنیا بشوند می گویند پیامبر اعظم خانمشان یک پرده ای آویزان کرده بود عکس و تصویر بود پیامبر فرمودند این را بکن من این را می بینم یاد دنیا می افتم علتش این است که صدر اسلام فقر شدیدی بود و پیامبر به عنوان یک پدر دلش نمی آمد که زندگی ساده ای نداشته باشد بعد فرمود ترکوا اولیاء خدا ترک کردند آنچه را که دانستند به زودی آن چیز اونها را ترک می کند

شریعتی:  اینها پیش قدم شدند و پیش دستی کردند

حجت الاسلام نظافت:  آفرین حالا این را باید برجسته کرد رأوا استکثار غیرهم استقلالا وقتی دیدند افرادی مثلا صد همت پول دارند گفتند چی دارند کم دیدند صد همت صد هزار میلیارد را می گویند چیزی نیست کم است استکثار یعنی ثروت زیاد دیگران را قلیل می بینند کم شمردن و درکهم لها فوتا می گویند فلانی رسید به صد هزار میلیارد تومن یعنی از دست رفت این نرسید برای کی می ماند که برای این می ماند چون قرار است بگذارد برود چون مگه چقدر معده دارد و مگر چقدر مگر در آن واحد چند جا می تواند باشد بعد فرمود اینها دشمن چیزهایی هستند که مردم با اون آشتی هستند آشتی هستند با اون چیزهایی که مردم با اون دشمن هستند کلا زیر و رو می شوند به وسیله ی اینها قرآن دانسته می شود یعنی تجسم عمل به آیات قرآن و به علموا خودشان هم با قرآن علم پیدا کردند بهم قام الکتاب کتاب تجسم قرآن قوامش تحقق خارجی اش به وسیله اینهاست و به وسیله قرآن قوام پیدا کردند لایرون مرجواً می گوید از نظر اینها هیچ امیدی بالاتر از این امید نیست می گویند ما بالاترین امید را داریم و لا مخوفاً فوق ما اخافوا می گویند ترسی که ما داریم بالاترین ترس است این یکی از اون نمونه هایی بود که نگرش متفاوت را نشان می دهد یک نمونه دیگری از نهج البلاغه بگویم نامه ما شرح نهج البلاغه باشد در حکمت 147 همان داستان کمیل است که حضرت دستش را گرفتند و بردند خارج از شهر آخرش دارد که حضرت از حالات اولیاء خدا می گویند دو تا نکته دارد یکی اینکه می فرمود و استلاموا ماستعوره المطرفون آنچه را که مرفهین بی درد کسی که غرق در رفاه هستند آنچه را که اونها می گویند دشوار است اینها می گویند نرم است این ثمره نگرش متفاوت است یعنی تو جبهه کسی نمی نالید از این که هوا گرم است و هوا سرد است نمی دانم اینجا ما روی تو سنگر جای تنگ توی اون خاک هستیم در این حال و هوا نبود نرم می شماردند اینها را بعد جمله بعدش انسوا بمستوحش منه الجاهلون می فرماید هر چیزی که نادان ها با اون وحشت دارند اینها با اون انس دارند نگرش ات اگر متفاوت شد سبک زندگی ات هم متفاوت می شود چیزهایی که برای دیگران سخت است برای اینها آسان است چیزهایی که برای دیگران مایه وحشت است اینها باهاش انس دارند با ساده زیستی و یاد مرگ انس دارند و با سختی ها انس دارند نمی گوید تحمل می کنند لذت هم می برند

شریعتی:  نباشد انگار یک چیزی کم دارند این ثمره نگرش متفاوت است

حجت الاسلام نظافت:  حالا رسیدیم به فراز بعد حضرت مثال زدند از کسانی که دنیا را شناختند حالا نقطه مقابلش کسانی که دنیا را نشناختند فریبش را خوردند حضرت می خواهند مثال بزنند فرمود مثل من اقتر بها مثل کسی که فریب دنیا را خوردند چون دنیا کسی را فریب نمی دهد آدم ها فریب می خورند جبر نیست مثل کسی که فریب خوردند فریب دنیا را دنیا فریب نمی دهد آدم ها فریب می خورند و الا اگر قرار بود دنیا همه را فریب بدهد ائمه هم باید فریب می خوردند می گوید اونهایی که فریب خوردند مثالش این است مثل یک قومی هستند کانوا بمنزلٍ خصیم فرض کنید که یک قومی در یک جایی هستند خوش آب و هواست قراره اینها را ببرند به یک منزل قحطی زده شده اینها چه حالی دارند نقطه ی مقابل اون دنیا شناسان که در یک منزل بدی بودند و قرار بود بروند یک جای خوش آب و هوا اینها به عکسش هستند فریب خورده ها در یک جای خوبی هستند قراره اینها را ببرند به یک جای بد آب و هوا یعنی شهدا مثل کسی که در زندان است و قراره آزادش کنند اونها چی برعکس است در آزادی است قراره ببرد در زندان در خطبه 113 شبیه همین حرف است حضرت فرمود احذرکم فی الدنیا شما را از دنیا برحذر می دارم دنیا منزل قلعه هست یعنی جای کوچ کردن است لیست بدارٍ جای خوش آب و هوایی نیست تزینت زیبا جلوه کرده با فریب هایش غرت فریب داده با همین زیبایی های فریبنده اش دارها هانت علی ربها اینجا نزد خدا اینجا خوار است اینجا کجا و بهشت کجا خلت حلالها بحرامها پس پستی همین دنیا همین بس که حلال و حرام با هم مخلوط خیرها بشرها خیر و شر را با هم آمیخته کرده زندگی را با مرگ آمیخته کرده است شیرینی دنیا با تلخی آمیخته است خیر دنیا کم است شرش آماده است جمعها ینفع جمع می کنی تمام می شود ملکها یصلب ملکش ربوده می شود آمرها یخرب ساختمان ها خراب می شود اینجا اینطوری است فما خیر داره چه خوبی دارد اون خانه ای که مثل یک ساختمان که فرود می آید این هم فرود می آید نقض می شود خراب می شود چه خوبی دارد اون عمری که مثل این که یک غذایی تمام می شود عمر هم تمام می شود چه خوبی ای دارد اون مدتی که همچنان که یک جاده تمام می شود اون عمر و زمان هم تمام می شود این دنیا شناسی است البته این وقتی است که دلبسته بشوید اگر دلبسته نشویم دلمان در بهشت باشد نه اینطوری نیست بعد حضرت فرمود این آدم ها لیس شیءٌ اکره الیهم و لا افضع عندهم چیزی برای اونها ناخوشایندتر و بدتر از جدا شدن از این زندگی نیست اونها دوست داشتند بروند و اینها ناراحت هستند که بروند اینها زیبا می دیدند رفتن را و اینها رفتن را زشت می بینند فریب خوردگان از مرگ بدشان می آید و لذا مکرر دیدم می گویند از مرگ نگویید اولیاء خدا دوست دارند از مرگ بگویند اونها دوست ندارند مثل دانش آموزی که درس نخوانده میگه از امتحان چیزی نگویید اون واقعا زندگی اش به هم می ریزد و اعصابش خورد می شود و لذت هایش تلخ می شود ولی اونی که آماده است چی؟ درس خوانده دوست دارد امتحان بگیرد ترسی ندارد فرمود برای اینها خیلی ناخوشایند است که بروند به سمت چیزی که یهجمون الیک یهجمون الیک یعنی ناگهانی با چیز ناشناخته ای مواجه می شوند یعنی وقتی مرگ پیش می آید مواجه می شوند با دنیای وحشتناک که اصلا خودشان را آماده نکرده بودند حق دارند از مرگ بترسند وارد دنیای ناشناخته و ترسناک می شوند که روایات هم این را تایید می کند توی حکمت 347 است به نظرم امیر المومنین دنیا را که توصیف می کنند آخرش کسانی که شیفته دنیا هستند فرمود این دنیا در دلشان قصه هایی ایجاد می کند این قصه ها می رقصد در دلشان هی بالا و پایین می رود کسانی که شیفته دنیا هستند و بعد فرمود این داستان ادامه دارد حتی یأخذ بکضمه یعنی خرش رو بگیرند روح که برسه به اینجا فیلقی بالفضاء فرمود روحش را پرت می کنند در یک فضای لایتناهی این برنامه ای که آقای موزون درست کردند یکی پس از زندگی همین را تایید می کند همه می گویند ما رفتیم در دالانی نامتناهی منقطعا ابهراه دو رگ گردنش قطع شده بعد جالب است قرآن قبض روح کفار را که توصیف می کند بسیار وحشتناک است قبض روح بسیار خوشگل و قشنگ فرمود فلو تری اذ یتفوی الذین اذ ملائکه وقتی که ملائکه کفار را می خواهند قبض روح کنند اگر نگاه کنید می بینیم می زنند یضربون وجوههم انوارهم به صورتشان و به پشتشان می زنند و بهشون می گویند ذوقوا عذاب الحریق بچشید قبض روح کفار سخت است گنهکاران قبض روحشان سخت است قبض روح بعد یک آیه دیگر فرمود الذین تتفاهم الملائکه ظالمی انفسهم ملائکه اینها را قبض روح می کنند در صورتی که اینها به خودشان ظلم کردند اینها تسلیم می شوند می گویند ما کنا نعمل بالسوء به دروغ اونجا هم می خواهند دروغ بگویند ما بدی نکردیم و لا انهم علیم ما کنتم تعلمون فادخلوا ابواب الجهنم می گویند وارد درهای بهشت شوید خالدین فیها فلبعث مسوی المتکبرین بد جایگاهی است جهنم برای متکبران نقطه ی مقابل شهدا و خوبان و انشاالله ما هم جزو آنها باشیم فرمود الذین تتفاهم الملائکه طیبین ملائکه اینها را قبض روح می کنند برای اینکه پاک هستندو پاکیزه هستند ملائکه به اینها می گویند سلامٌ علیکم سلام می کنند بهشون ادخلوا الجنه بما کنتم تعلمون به واسطه عملی که کردید وارد بهشت شوید عرض شود خدمت شما که باز دارد که ان الذین ارتدوا علی ادبارهم من بعد ما تبین لهم الهدی آخرش شده فکیف اذا توفتهم الملائکه ملائکه این کفار را چطوری قبض روح می کنند یضربون وجوهم و ادبارهم قبض روح ها یک جور نیست لذا در سوره نازعات داریم برای مومنین داریم و الناشتات نشتا یک فرشته هایی هستند با احترام با آرامی قبض روح می کنند برای کفار دارد و النازعات نزع یعنی کندن یعنی روحشان را می کنند و می برند چون دلبسته در این دنیاست اگر یک میخ زده باشیم به یک چوبی و دیواری یک ضربه زده باشیم بیرون آوردنش آسانتر است حالا اگر صد سال این میخ را بزنید بخواهی ظرف چند ثانیه این را بکشی بیرون

شریعتی:  یا دندان های شیری بچه ها لق می شود راحت کنده می شود دندان های ته باید بی حسی بزنند و ور بروند

حجت الاسلام نظافت:  این مثال کسی که دلبسته دنیاست حالا یک خطبه ای هست در نهج البلاغه خیلی زیباست قبض روح آدم های دلبسته به دنیا را حضرت توصیف کردند بخوانم برایتان خوب است یک کمی هم خوفی پیدا کنیم به خود بیاییم از خواب بیدار شویم خطبه 109 فرمود که نزل بهم ما کانوا یجهلون وقتی دارند می میرند فرود آمد به آنها چیزی که برایشان ناشناخته است و جائهم من فراغ الدنیا ما کانوا یعملون خاطر جمع بودند اینجا هستند یکبارگی دیدند باید بروند فراغی که امنیت داشتند آمد قدموا من الآخره علی ما کانوا یعلنون قدم گذاشتند به آخرت همان چیزهایی که وعده داده شده بودند بعد حضرت می فرماید فغیروا موصوفٍ ما نزل بهم نمی توانم برایتان وصل کنم قابل وصل نیست حالی که موقع قبض روح پیدا می کنند

چه چیزی بر آنها فرود آمد اجتمعت علیهم فکرت الموت در یک سکرات در یک عذاب و در یک از خود بیخودی قرار می گیرند و حسرت الفوت یک شکنجه روانی قصه که فرصت از دست رفت دیگه راه برگشت ندارند بعد فرمود قبض روح اینطوری است فطرت لها اطرافها اطراف به سر انگشت های دست و پا می گویند این سر انگشت های دست و پا سست شد چون ارتباط روح با اینها قطع شد تغییرت لها الوانها فرض کنید روح رسیده به اینجای پا می گوید این سر انگشت های دست و پا رنگش تغییر کرد من بالای سر کسانی که محتضر بودند دیدم هنوز زنده است و نفس می کشد و رنگ انگشت های دست و پا تغییر کرده ثم اضدادوا الموت فیها ولوجا میگه هی مرگ وارد می شود یعنی هی ارتباط روح از این ور روح دارد خارج می شود فحیل بین احدهم و بین منطقه می رسد به اینجا که دیگه نمی تواند حرف بزند در سوره قیامت هم توصیف شده کلا اذا بلغت التراقیه می گوید روح رسید به ترقوه به اینجا و قیل من راق اطرافیان دستپاچه می شوند می گویند آمبولانس بیاورید و دکتری بیاورید چه کسی می تواند این را شفا بدهد خودش می فهمد باید برود و ظن عنه الفراغ موقع قبض روح و التفت الساق بالساق پاهایش را به می مالد فرمود دیگر نمی تواند حرف بزند لدین اهله خانواده اش بالا سرش هستند بچه هایش و زنش نگاه می کند با چشمش و با گوشش می شنود و عقلش سالم است و خردش باقی است فرمود لحظه آخر یفکروا فیم افنی عمره نوار عمرش این فیلم عمرش از جلوی چشمش عبور می کند می گوید عمرم را چطور هدر دادم فانی کردم عمرم را به آتش کشیدم و فی مذهب دهره روزگارش را چطوری هدر داده چطوری گذرانده

شریعتی:  برای مومن و کافر است؟

حجت الاسلام نظافت:  نه برای کسی که دلبسته دنیاست و بد عمل کرده که قصه می خوره مومنی که عمر هدر داده همینطور است

شریعتی:  کیفیت قبض روح اینطوری است ولی اینجا دیگه این حسرت برای مومن نیست

حجت الاسلام نظافت:  و الان روزگار حداقل عمر هدر دادن است خیلی سرمان در فضای مجازی است خیلی وقت هدر می دهیم یک شعری دیدم از نمی دانم یکی از شاعران معاصر است گفته بود شیعه مرتضی علی عمر هدر نمی دهد اصلا گناه عمر هدر دادن است برای ما قصه می خورد بعد فرمود لحظه آخر که این عقل باقی است و به اینجا رسیده یتذکروا اموالاً یاد اموالش می افتد اموالی که جمع کرده اغمض فی مطالبها این اموال موقعی که می خواسته پول به دست بیاورد چشم هایش را گذاشته روی هم حلال و حرام و شبهه ناک را با هم به دست آورده متوجه می شود دارد می رود تبعات جمع اموال بر اوست و اشرف علی فراغها در لبه جدایی از این اموال فراغ این اموال تبغی لمن ورائه می گوید اموال می ماند برای دیگران کیفش مال دیگران است یتمطعون با این اموال بهره می برند لذتش مال دیگران بارش روی دوش این این باید برود جواب بدهد بعد فرمود یعزوا یده ندامتاً انگشت حسرت به دندان می گیرد چرا؟ چون لحظه آخر چشمش باز شده اون طرف را دیده اون دنیای لایتناهی را دیده هنوز روح در بدن است ولی لحظات آخر است و پرده ها کم کم می رود کنار در مقتل حضرت علی اکبر نداریم که فرمود یا ابتاه هلک من هذا جدی چشم باز شد توی سوره یاسین داریم مومن آل فرعون گفت یا لیت قومی یعلمون بما غفرلی داشت شهید می شد دید لحظه آخر می بینند شهدای ما نقل شده که هنوز روحشان در بدن بود نقل کردند و دیدند اینجا که می بیند قصه می خورد و بعد لحظه آخر زهد پیدا می کند زهد جبری به درد نمی خورد یزهد زاهد می شود و بی رغبت می شود و نسبت به چیزهایی که له له می زند شهرت پیدا کند و له له می زد پست و مقام بهش بدهند لهله می زد میلیاردها داشته باشد له له می زد ویلاها داشته باشد همه اینها برایش بی رغبت می شوند و آرزو می کند می گوید اینهایی که من غبطه اش را می خوردم و براش حسودی می کردم می گه کاش اینها مال من نبود کاش مال دیگران بود بعد فرمود فلم یزل الموت همینطور موت مرگ می آید به قول شما از اون طرف خارج می شود روح تا می رسد به زبانش دیگر زبانش کار نمی کند گوشش هم از کار می افتد ولی فرمود چشمش می بیند صار بین اهله بین خانواده اش افتاده حرف نمی زند و نمی شنود ولی با چشم حرکات زبان اطرافیان را می بیند و نمی تواند جواب بدهد نمی شنود بعد فرمود ازداد الموت موت آمد و روح از اون طرف خارج شد کلاً قبض روح شد خرجت الروح من جسده چی شد؟ صار جیفتاً بین اهله شد جنازه و شد مردار

شریعتی:  که خیلی ها می ترسند نگاهش کنند

حجت الاسلام نظافت:  همین جا همین را می گوید اوحشوا من جانبه وحشت می کنند دیگه حاضر نیستند کنار این بابا بمانند یک بنده خدایی می گفت اون اتاقی که مادرم تو اون اتاق مرد می ترسیدم در اون اتاق بروم حالا برده بودند جنازه را و ما چقدر از روح غافل هستیم که ما الان انسی که با هم داریم فکر می کنیم با جسم هم انس داریم دلیلش این است که روح که خارج می شود می ترسیم تباعدوا من قربه فرمود دور می شوند بعد گریه می کنند فرمود لایسعد باکیا این مرده گریه کننده را سعادتمند نمی کند حالا اون هم که گریه می کند در حقیقت برای خودش گریه می کند این گریه او را سعادتمند نمی کند این گریه مرده نمی تواند او را سعادتمند کند هیچ اثری ندارد که تو می گویی بابا بابا تو هم گریه می کنی برای خودت گریه می کنی میگی بابا دیگه کسی نیست به من پول بده اینطوریه دیگه ته دلش آدم ها خودشان هم می خواهند لایسعد البته حالا بعضی ها واقعا گریه فراغ دارند و لا یجیب الداعیا وقتی بابا بابا می گویی دیگه جواب نمی دهد بعد فرمود ثم عملوه الا مخطٍ فی الارض قبر را می گویند مخط چون وقتی می کنن یک خطی می کشند و می اندازنش تو قبر اسلموه فیه الا عمله تسلیم به عملش می کنند و همه می روند وانقطعوا ان زورته دیگه نمی بینندش کسی هم نمی ماند اونجا اینطوری نیست که اعتصاب غذا بکنند بگن چون مرده غذا نخوریم نخیر اتفاقا می روند رستوران این توصیف ؟؟؟ 28:35 برای کی؟ برای کسانی که دلبسته هستند برای کسانی که تصمیم نگرفتند بروند برای کسانی که فریب خوردند حالا یک داستان قشنگ هست یک وقت چون شنیدید که گفتند الدنیا سجن المومن و جنۀ الکافر امام حسن مجتبی علیه السلام وضعشان خوب بود داستند می رفتند با یک شوکت هم مادی و هم معنوی با یک تلألؤیی یک یهودی فقیر سر راه امام حسن را گرفت نگه داشت گفت یابن رسول الله انصفنی گفت به من انصاف بده حضرت فرمودند در چه چیزی؟ گفت جد تو می گوید جدک یقول الدنیا سجن المومن دنیا زندان مومن و بهشت کافر است انت مومن و انا کافر قبول شما مومن هستید من کافر هستم اما شما الان در بهشت هستیدو وضعتان ماشاالله اینقدر خوب است و لذت می برید از این نعمت ها ما اراه الا سجناً من در زندان هستم وضعم را ببین قد اهلکنی و فقر دارد من را تلف می کند امام حسن که شنیده اند اینطوری بهش گفتند فرمود یا شیخ ای پیرمرد یهودی اگر تو می دیدی خدا چه چیزهایی برای ما و برای مومنین آماده کرده است چیزهایی که هیچ چشمی ندیده است و هیچ گوشی نشنیده است می فهمیدی ما در زندان هستیم با اینکه وضع مادی مان خوب است اگر می دانستی چه چیزهایی برای تو آماده شده می فهمیدی تو الان در بهشت هستی تو درک نمی کنی نمی دانی چه چیزهایی در انتظارت هست که چه آتش جهنمی هست خیلی زیباست این بخش از عبارت نهج البلاغه

شریعتی:  امیر المومنین چه زیبا توصیف می کنند فرمود من به راههای آسمان آشناتر هستم تا راه های زمین

حجت الاسلام نظافت:  کاملا ملموس کردند می فرمود این را می بینیم دو گروه هستند عده ای از مرگ می ترسند و عده ای نمی ترسند دو گروه هستند یک کسی به امام حسن مجتبی گفت چرا ما می ترسیم شما نمی ترسید؟ حضرت فرمودند شما آخرت را خراب می کنید دنیا را آباد می کنید آدم عاقل دوست ندارد از جای آباد برود جای خراب ما آخرت را آباد می کنیم با همان نخلستان آباد کردن آخرت را دارند آباد می کنند یک آخرت آباد کردن یک چیز رؤیایی نیست با همان اختراع کردن خدا رحمت کند شهید حاجی زاده را با این موشک چقدر زحمت کشیدند اینها ما پدافندمان که قوی نیست ما موشک مان قوی است اونها با همین موشکی که اختراع کردند و زحمت کشیدند آخرتشان را آباد کردند با پول در آوردن آخرتشان را آباد می کنند با سیاست ورزی مخلصانه آخرتشان را آباد می کنند

شریعتی:  خیلی ها با کمک کردن به دیگران آخرتشان را آباد می کنند

حجت الاسلام نظافت:  این توهمی نیست که

شریعتی:  ممکن است طرف کارخانه دار باشد دست یکی را می گیرد و تولید می کند و آخرتش را آباد می کند

حجت الاسلام نظافت:  کسی که آخرتش را آباد می کند از مرگ نمی ترسد این عبارت تمام شد فراز بعد، فراز بعد فرمود یا بُنَیَّ اجعل نفسک میزاناً فیما بینک و بین غیرک این هم خیلی قشنگ است فرمود پسرم خودت را ترازو قرار بده در ارتباطات با دیگران یعنی وجدانت را داور قرار بده من یک مقدمه ای بگویم مقدمه این است که اولاً اسلام دین ارتباطات هست مراوده و اومده روابط ما را تنظیم کند روابط ما را با چه چیزهایی تنظیم کند؟ اول با خود اسلام اومده با چشم و با گوش و دست با بدنت چطور ارتباط بگیری؟ دوم با طبیعت با زمین و با دریا و درختان و با حیوانات و سوم یا چهارم رابطه با هم نوعان و دیگر انسان ها حالا بعضی می گویند یک رابطه ای هست به نام رابطه با خدا به نظرم نباید رابطه با خدا را هم عرض دیگر روابط بیاوریم که بگوییم رابطه با خود رابطه با طبیعت و رابطه با انسان ها

شریعتی:  یک رابطه هم رابطه با خدا

حجت الاسلام نظافت:  این درست نیست رابطه با خدا

 

 

سایه می افکند بر همه روابط اینطوری بهتر است یعنی ما با خودمان می خواهیم رابطه برقرار کنیم اگر اونطوری که خدا فرموده است با خودمان رابطه برقرار کنیم می شود در ذیل همان اگر با این درخت اونطوری که خدا گفته رابطه برقرار کنیم ما در حقیقت رابطه صحیح با خدا برقرار کردیم

شریعتی:  و تفصیل اینها را امام سجاد در رساله حقوق آورده

حجت الاسلام نظافت:  آفرین حالا در نهج البلاغه داریم که نشان می دهد رابطه با خدا مشرف بر همه روابط هست و موثر بر همه روابط هست و تو این رابطه ها رابطه با انسان ها مهمترین رابطه است و گسترده ترین رابطه است شما دستورات دینی را نگاه کنید بیشترین دستورات در مورد تنظیم رابطه آدم ها با یکدیگر است همان رساله حقوق را نگاه کنید اکثرش مربوط به رابطه آدم ها با یکدیگر هست حالا این عبارت که حضرت می فرماید

شریعتی:  حالا در این رابطه تو میزان و خط کش می خواهی خودت را خط کش قرار دادیم

حجت الاسلام نظافت:  در عرض شود ابواب فقه دیات داریم و حدود داریم و ارث داریم و معاملات داریم و قضاوت و جهاد وحکومت داری داریم همه اینها رابطه انسان ها با یکدیگر را تنظیم می کند در نهج البلاغه داریم من اصلح ما بینه و بین الله اصلح الله ما بینه و بین الناس رابطه خودت را با خدا تنظیم کن خدا رابطه خودت را با مردم تنظیم می کند

شریعتی:  اینی که گفتیم رابطه با خدا موثر با دیگر روابط است این هم سندش، چون خدا به ما میگه چطوری رفتار کنیم حالا اگر می خواهیم دنیای ما جنگل نشود اگر می خواهیم دنیای ما جهنم نشود اگر می خواهیم دنیای ما بهشت بشود این قانونی که حضرت گفتند خودت را ترازو قرار بده بسیار کارساز است یعنی حضرت یک قانون جامع و طلایی مطرح کردند و فراگیر است خیلی عجیب است یعنی چی یعنی این یک قانون را عمل کنید هزاران مسئله حل می شود یعنی مصداق زیاد دارد

شریعتی:  یعنی هی خودت را جای طرف مقابل بگذاری دوست دارم راجع به من اینطوری حرف بزنند و اینطوری قضاوتم بکنند شاید اون کلام امام حسن که آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند

حجت الاسلام نظافت:  همین جا هم همین را می گویند

شریعتی:  یعنی برگرفته از همین کلام حضرت است

حجت الاسلام نظافت:  اصلا خود حضرت همین جا این جمله را می گویند یعنی حضرت هفت مصداق برای اینکه خودت را داور قرار بده وجدان خودت را داور قرار بده در ارتباط با دیگران هفت تا مصداق می گویند که خودت معیار باش ببینید خود خیلی مهم است منتهی دو جور خود است جلسه قبل هم عرض کردم خودخواهی جاهلانه و خودخواهی عاقلانه بعضی ها خود پرست هستند و بعضی ها خودخواه هستند خودخواهی اشکالی ندارد اگر آگاهانه باشد خود پرستی بد است این که حضرت می گوید خودت را داور قرار بده یعنی خودپرست نباش یعنی خود که رهای از تسلط شیطان است خودی که رهای از تسلط شهوات و نفس است اون خود که تحت نظارت عقل است اون را داور قرار بده خود پرست ها به خودشان و به هوس هایشان فقط فکر می کنند اینها باطنشان حیوانی است که حضرت فرمود الصورت صورت الانسان و قلب قلب حیوان اگر می خواهیم سقوط نکنیم به مرز خودپرستی اگر می خواهیم باطن مان حیوانی نشود این دستور امیر المومنین را عملی کنیم که فرمود خودت را وجدانت را داور قرار بده چون برای ما سوال است با شما چطور برخورد کنم با فرزند و همسایه و با مسئولان و مافوقم و با زیر دستان چطور برخورد کنم یعنی وجدان تو جواب این سوال را نمی دهد اگر این ترازوی وجدان تحت تاثیر شهوت و تعصب نباشد و تحت تاثیر شیطان نباشد اگر ترازو درست کار کند جواب می دهد جالب است من نگاه کردم در قرآن دیدم در قرآن خیلی جاها خدای متعال وجدان ما را به داوری انتخاب کرده یعنی ما وجدان مان را قاضی قرار داده و نمونه های قرآنی را بگویم مثلا در سوره بقره در مورد انفاق خدای متعال می گوید پول می خواهید بدهید به کسی وکالایی می خواهید بدهید از اون پاکیزه ها بدهید تصمیم نگیرید چیز خبیث را بدهید به یک نفر بعد فرمود و لستم بآخذیه شما ممکن است یک چیزی را بخواهید بدهید اگر همان را به شما بدهند شما حاضر نیستید بگیرید الا ان تغمضوه فیه مگر اینکه چشم هایتان را ببندید بدتان می آید اگر بدت می آید چرا این را می خواهی به دیگران بدهی من دیدم گاهی چیزهای کهنه را کادو می کنند می دهند به دیگران

شریعتی:  خیلی بد است

حجت الاسلام نظافت:  ان تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون اون چیزی که دوست داری بده حتما گاهی دیدند حالا الان که با پول نقد کمتر کار می کنند آدم ها با کارت است ولی اون موقع که پول نقد بود مثلا فرض کنید شما یک دسته اسکناس داشتید می خواستید یک پنج هزار تومنی بدهید می گشتی کهنه رو می دادی پول که اعتبارش فرقی نمی کند اینقدر آدم دلبسته دنیاست اون نو را برای خودم نگه می داشتم چه فرقی می کند اعتبار است وقتی آدم لطیف نیست اینطوری است این یک.

فرمود ای مومنان اجتناب کنید از بسیاری از گمان ها بعضی از این گمان ها گناه است و لا تجسسوا فضولی نکنیم در زندگی دیگران غیبت نکنند بعضی از شما بعضی را بعد خدا سوال می کند ایحبه احدکم ان یأکل لحم اخیه میتا فکرهتموه و خدا خودش هم جواب می دهد می گوید تو دوست نداری گوشت برادرت را بخوری کراهت داری

شریعتی:  خدا می گوید تو دوست داری معیار باش چقدر جالب با وجدان ما بازی می کند وجدان ما را بیدار می کند

حجت الاسلام نظافت:  سوم فرمود واعفوا عفو کنید وصفه بگذرید وصفه می دانید اون عفو بدون غر زدن است صفح بعد فرمود علی تحبون ان یغفر الله لکم دوست نداری خدا ببخشد تو می گویی خدایا من را ببخش اگر خوب است تو چرا خودت دیگران را نمی بخشی اینجا می گوید خودت را جای این بگذار نمی شود توقع داری خدا ببخشد تو خودت دیگران را نمی بخشی نمونه چهارم سوره نساء آیه 9 و یخشی الذین لو ترکوا من خلفهم ذریۀ ضعفا می گویی من بمیرم بچه های ضعیف من چیکار کنند خوب، می گویی پس با ایتام درست رفتار کن تو خودت نگرانی می گویی بمیرم با بچه های من کسی ظلم نکند تو به بچه های مردم که باباشون مرده چرا ظلم می کنی یعنی وجدان ما را خدای متعال زنده می کند در برخورد با بچه های دیگران ما دوست داریم دیدید یکی از لذت ها این است که یک کسی به بچه ما احترام کند در روایت هم داریم المرء یحفظ فی ولده اگر می خواهید به کسی احترام بگذارید به بچه اش احترام بگذارید آدم ها بچه شون را دوست دارند حالا هم همینطوری است شما به بچه های دیگران بی احترامی می کنید توقع کنی کسی به بچه تو احترام کند بعد فرمود فالیتقوا الله در برخورد با بچه های یتیم تقوا داشته باشید حرف می خواهید بزنید حرف درست بزنید اینها نمونه های قرآنی ا ولی اش این است که احبب لغیره

شریعتی:  می گذارید بعد از تلاوت قرآن اگر موافق هستید انشاالله اون هفت مصداق را به عنوان نکته پایانی بشنویم خیلی استفاده کردیم خیلی ممنونم ازتون انشاالله همین بینش و نگرش و دنیا شناسی و معاد شناسی انشاء الله راه رفتن ما را آسانتر و روان تر کند و انشاالله به سمت مقصد که خدای متعال است حرکت کنیم سپاسگذارم از شما

خیلی ممنون و متشکرم که همچنان با سمت خدا همراه هستید آیات را بشنویم صفحه 503 قرآن کریم را دوستانم تلاوت خواهند کرد آیات نورانی سوره مبارکه احقاف را به اتفاق خواهیم شنید برای مشارکت در قربانی ماه صفر دعوت می کنم از تک تک شما که سالهاست در کنار ما هستید می توانید همراه بشوید که انشاء الله به عشق ایام اربعین سید الشهدا برای سلامت و عافیت مردم عزیزمان و زائران حسینی و برای سلامت صاحب عصر و زمان انشاء الله این قربانی را انجام بدهیم به کانال ما می توانید مراجعه کنید و به زیر نویس ها دقت کنید اگر به هر دلیلی موفق نشدید کافی است عدد 14 را به 20000303 پیامک بکنید که انشاء الله نحوه مشارکت برای شما ارسال خواهد شد برای مشارکت در تسهیل زیارت زائر اولی ها که نوجوان های عزیز هستند مثل سال های گذشته باز سال های قبل حاج آقا توفیق داشتیم خیلی از نوجوان ها بودند که بضاعت سفر اربعین را نداشتند و همراه شدیم و همدل شدیم و خیل عظیم مشتاقان زیارت اربعین الحمدلله خاصه نوجوان های عزیز به زیارت سید الشهدء نائل آمدند هنیئاً لکم و انشاء الله امثال هم مشرف شوند ما را هم دعا کنند اگر تمایل دارید همراه شوید به کار ارزشمند کافی است به کانال ما مراجعه کنید و زیر نویس هادقت کنید انشاالله اتفاق خوبی امسال هم با مشارکت شما رقم بزنیم به نظر من خودش یک بار معنوی و فرصت تربیتی است

حجت الاسلام نظافت:  واقعا اینهایی که می نالند از مشکلات تربیتی ارعین زیر و رو می کند چون سفر است با یک گروه خوب بعضی از این جوان های ناهنجار را بانی شوند همراه کنند اونهایی که بلد هستند با این چطور رفتار کنند زیر و رو می شوند مزه دین را و مزه محبت را و مزه صفا و صمیمیت را می چشند اینها اصلا وقتی بر می گردند زیر و رو می شوند و بعد این از عزیزان در ثواب حسینی شدن اینها شریک هستند من همیشه گفتم این که می گوییم علیک منی سلام الله ابداً ما بقیت و بقی اللیل و النهار یعنی چی؟ ما بقیت یعنی تا من زنده ام بگویم السلام علی الحسین اون یعنی چی من که می میرم دیگه یعنی یک کسی را وصلش کن به امام حسین و او وقتی می گوید السلام علی الحسین شما مردید در قبر برای  تو هم ثواب می رسد

شریعتی:  به به چی از این بهتر حالا همراه شویم اتفاقات خوبی در کنار هم رقم بزنیم نوجوان های عزیز که اتفاقا به کربلا مشرف نشدند را دست به دست هم بدهیم و اونها را زائر مرقد و مضجع شریف سید الشهدا در ایام اربعین بکنیم انشاالله آیات را بشنویم بعد از تلاوت آیات با احترام همراه شما هستیم و در کنار شما بفرمایید خواهش می کنم.

( قرآن کریم صفحه 503)

شریعتی:  اللهم صل علی محمد و آل محمد و صلی علی ابی الحسن علی ابن موسی الرضا مرتضی انشاالله زائران و مجاوران دعا بکنند امیدوارم به زودی هر کسی آرزوی زیارت مشهد و زیارت پر برکت انشاالله نصیبش بشود هم قهرمانان توحید که قصه جناب ابوحمزه ثمالی است در کانال ما بارگزاری شده و هم حاج آقای فرحزاد انشاالله شب های جمعه ساعت 22 ساعت 10 شب با شما گفتگو خواهند کرد به صورت مستقیم و زنده دعوت می کنم همراه شوید برای مشارکت در قربانی و برای مشارکت در طرح زائران اربعین می توایند به کانال ما مراجعه کنید جزئیات ذکر شده همدیگر را دعوت کنید انشاالله اتفاقا خوبی رقم بزنید وقت در اختیار شماست دو دقیقه فرصت دارید تا پایان

حجت الاسلام نظافت:  من می خواهم تاکید کنم بحث زائر اولی ها را قرآن می فرماید من من احسن قولاً ممن دعی الی الله و عمل الصالحات چه گفتاری بهتر از گفتار کسی که دیگران را دعوت می کند به سوی خدا به سوی حسین می شود به سوی خدا، بعد فرمود و عمل صالحا خودش هم اهل عمل است یعنی شمایی که می روید کربلا دست یکی دیگر را بگیرید به ویژه کسی که در حال و هوا نیست بعضی ها شوقش را دارند بعضی ها در این حال و هوا نیستند دیگران را راه بندازید بگو بیا برویم انشاء الله اگر یک نهضتی راه بیفتد که در این حساب پول واریز شود بعد انشاالله اون عزیزانی که شما می خواهید راه بیندازید زمینه اش فراهم می شود که به اونها این کمک برسد وما در ثوابش شریک شویم واقعا جامعه ما نیاز به تحول تربیتی دارد و دست اندرکاران تربیت گیر کردند آقای شریعتی ماندند این اربعین زیر و رو می کند آدم ها

شریعتی:  بچه های ما را بیمه می کند مسجد و هیئت و اربعین همه اینها خودش یک هیئت است

حجت الاسلام نظافت:  این را می خواهم بگویم بچه هایی که مسجد می آیند فقط بچه هایی که مسجد می آیند فکر اینها نباشید اونهایی که نمی آیند دست اونها را بگیریم و با خودمان همراه کنیم و دعوت کنیم

شریعتی:  و اربعین یک دعوت عام است بسیار عالی خیلی ممنون و متشکرم فکر نمی کنم برسیم بحث را بگذاریم هفته آینده مفصل تر راجع بهش صحبت کنیم و نکته های ناب حاج آقای نظافت عزیز را بشنویم سپاسگذارم دعا بفرمایید

حجت الاسلام نظافت:  خدایا به حق محمد و آل محمد توفیقات ما را روز افزون بگردان، با نابودی اسرائیل و نجات مظلومان قلب امام زمان را خشنود بگردان، امنیت ما را زوال میاور.

شریعتی:  الهی آمین خیلی ممنون و متشکرم از شما و خیلی ممنون از لطف و عنایت و مرحمت تان فردا هم میهمان خواهیم داشت در معیت و محضر حاج آقای عاملی خواهیم بود به شما سلام خواهیم کرد بهترین هار ا برای همه شما آرزو می کنم انشاالله مردم عزیز و کشور عزیزمان زیر خیمه و پرچم سید الشهدا علیه الصلات و السلام باشیم و حالا با دل های خسته و شکسته کبوتر دلمان را پر می دهیم بین الحرمین و به سید الشهدا سلام می کنیم این ذکر هر روز و هر شب ماست السلام علیک یا اباعبدالله متشکرم از شما حاج آقای نظافت.

حجت الاسلام نظافت:  متشکرم از شما خدا حفظ تان کند