اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1404-04-30-حجت الاسلام پناهیان - مدیریت ذهن ( زندگی جمعی )

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ملایی: السلام علیک یا علی ابن الحسین یا زین العابدین سلام عرض می کنم محضر شما مخاطبان برنامه سمت خدا خانم ها و آقایان خوشآمدید به برنامه امروز یکشنبه همزمان است و مصادف با سالروز شهادت امام چهارم شیعیان تسلیت می گویم خدمت تان مثل روزهای گذشته برنامه مون را به یکی از شهدای عزیز دفاع مقدس دوازده روزه تقدیم می کنیم امروز دوست دارم نام ببرم از سردار محبوب و دوست داشتنی شهید امیر علی حاجی زاده ثواب گفتن و شنیدن و دیدن تقدیم این شهید گرانقدر بفرمایید لطفا خدمت حاج آقای پناهیان عزیز باشیم امروز هم خیلی خوش آمدید

حجت الاسلام پناهیان:  اعظم الله اجورنا و اجورکم تسلیت عرض می کنم شهادت مظلوم ترین امام از جهاتی البته امام زین العابدین علیه السلام مصائب بسیار مهمی را تحمل کردند و از جهاتی واقعا مظلوم ترین امام محسوب می شوند شهادت این امام نازنین که به تنهایی علم امام را در نهایت غربت به دوش کشیدند و البته با نصرت و یاری زینب کبری سلام الله علیها ولی مردانی نبودند او را حمایت کنند در طول اون مصائب بزرگ دوران اسارت پس از حادثه عاشورا امام بسیار عزیز و دوست داشتنی انشاالله که امام سجاد علیه السلام همه ی ما را امروز شفاعت کنند و دست ما را بگیرند به کاروان کربلا به کاروان اربعین کربلا ما را برسانند

ملایی:  انشاء الله الهی آمین به نقطه ای رسیدیم اینجا من با توجه به شناختی که از حضرتعالی دارم و داریم طی این سالها یکی از کسانی هستید که دلداده اربعین هستید فعال در اربعین هستید و این نیست که صرفا بروید زیارت و برگردید فعالیت هایتان در مسیر و در موکب ها و در اون همایش از مدتی قبلش شروع می شود حس ام این را می گه که خیلی شاید دوست دارید از همین جا با همین شیب وارد مباحث اربعین شوید ولی من می خواهم یک تصرفی بکنم در ذهن شما اگر اشکالی نداشته باشد ما چون مدیریت ذهن را داریم بحث می کنیم مدتها هست و مدیریت ذهن یک بُعد زندگی جمعی هم دارد از جمله ما زندگی جمعی مسجدی داریم زندگی جمعی به قول معروف هیئتی داریم و زندگی جمعی زیارتی داریم و از جمله اربعین این جا هم می شود؟

حجت الاسلام پناهیان:  بله بسم الله الرحمن الرحیم

واقع مسئله این است همانطور که شما فرمودید زندگی جمعی تاثیر بسیار بالایی روی مدیریت ذهن دارد برای پالایش ذهن انسان و برای سلامت فکر انسان و برای آرامش ذهن انسان زندگی جمعی بسیار موثر است و البته اربعین اوج زندگی جمعی ماست به دلائل مختلف که عرض خواهم کرد ما همینطور که حضرتعالی هم اشاره فرمودید رابطه بین زندگی جمعی و مدیریت ذهن را اجازه بدهید صحبت کنیم قبلش من یکی دو روایت بخوانم این روایت ها خیلی جالب است دست ما را می گیرند و وارد بحث می کنند یک نفر به امام صادق علیه السلام گفت این روایت در کتاب کافی شریف آمده جعلت فداک رجلٌ عرف هذا الامر لزم بیته و لم یتعرف الی احدٍ من اخوانه فرمود عرضه داشت که آقا یکی از کسانی که امر ولایت را می شناسد یعنی شیعه است و از دوستان ماست این لزم بیته این خانه نشین شده و با هیچ کدام از دوستانش ارتباط ندارد نظرتان چیه نسبت به این سبک زندگی که ایشان دارد قال فقال کیف یتفقه هذا فی دینه فرمود خوب این تنهایی دارد زندگی می کند چطوری تفقه در دین پیدا می کند؟ یعنی تفقه در دین فهم عمیق دینی پیدا کردن لازمه اش ارتباط با دوستان است زندگی و همفکری و زندگی جمعی در میان جمعی که با او هم رأی هستند آدم با کتابخانه نمی تواند فهم عمیق پیدا کند با کتاب خانه بنشینیم اونجا کتاب بخوانیم با گفتگوی جمعی بهتر انسان به فهم عمیق می رسد حتی شما در کتابخانه مطالبی را یاد گرفتید تا اون رو به اقتراه نگذاشتی و به جمع نیاوردی و به گفتگوی جمعی نکشاندی نه برای خودت عمیق می شود این فهم نه تثبیت می شود هم در حافظه انسان باقی می ماند در حوزه ها علمیه یک سنتی قدیم ها خیلی بوده امیدوارم الان هم طلبه ها پیگیری کند اون گفتگو و مباحثه است

ملایی:  الان هست مسجد اعظم همچنان

حجت الاسلام پناهیان:  مباحثه است یعنی شما در مورد درسی که گرفتی گفتگو می کنی گفتگو موجب چی می شود؟ مدیریت ذهن شما می شود یعنی مدیریت ذهن را تقویت می کند جالب است امیر المومنین علی علیه السلام می فرماید مروا اهدافکم بالجدال و المراء نوجوان های خودتان را وادار بکنید مناظره کنند با هم بحث کنند یک جور ورزش فکری است حالا مهم نیس در مورد چی صحبت می کند در مورد چی دفاع می کند بهش بگو از رای خودت دفاع کن و اظهار نظر کن این جرات اظهار نظر پیدا کردن و این قدرت دفاع از نظر خود پیدا کردن  و این قدرت بیان پیدا کردن در مدیریت ذهن خیلی موثر است همین الان من پیشنهاد خیلی ساده و مهم و شاید هم عجیب عرض کنم به تمام دانش آموزان ما قدرت سخنوری یاد بدهید همین چی بره بگه؟ اون خودش می رود مطالعه می کند گفتگو کردن و مناظره کردن و حرف زدن و نوشتن این را بهش یاد بده مطلب لازم برای این اظهار نظر را خودش می رود پیدا می کند حالا این قدرت بیان نداشته باشد هی بخواهی بهش مطالبی یاد بدهی که حافظه اش را پر کند فایده ندارد ملول می شود نمی رود آموزش ببیند و نمی رود مطالعه کند چرا بچه های ما ملول می شوند ملالت و خستگی بی حوصلگی برای درس خواندن دارند چون جایی اون را ارائه نمی دهند بسیاری از این درس ها را به دانش آموزان ندهید همین دانش آموز را بگویید این درس را به این چهار تا دانش آموز دیگر تو باید بدهی اولا بسیاری شان از استاد و معلم خودشان بهتر درس می دهند و ثانیا نه امتحان لازم است ازش بگیری و نه دیکته بدهی و نه مشقش را خط بزنی و نه بدهی مسئله حل کند خودش همه این کارها را می کند برای اینکه می آید تدریس کند باید خودش را آماده کند اونطوری علم یاد می گیرد قدیم ها در حوزه علمیه رسم بود هر کی کتاب درسی را می خواند همان کتاب را به طلبه دیگری یاد می داد به چند نفر اقلاً این خیلی مهم است این خیلی روش پیشرفته ای است الان متاسفانه ما در این زمینه یک مقدار پسرفت داریم مثلا معلمی می خواهد درس بدهد می گویند شما باید فلان مجوزها را داشته باشید خوب تا این برود اونجا و مجوزها را بگیرد اولا خیلی ها تا اونجا نمی رسند ثانیا خیلی از کسانی که هنوز به اون مرتبه نرسیدند الان اصلا شرط رسیدنشان به اون مرتبه اظهار درس و علم به دوستان کوچکتر خودشان هست اینها همه نشان می دهد گفتگو تضارب آراء و حتی مجادله حالا جادلهم بالتی هی احسن حالا کسی گیر ندهد که جدال البته توصیه شده منتهی جدال احسن نه جدال بدون آداب که لج فرد را در بیاورد خودش هم با لج صحبت می کند تبدیل به مراء بشود اگر چه مراء باز به معنای درستش خوب است یعنی ما جرات بدهیم به فرد که بتواند رأی خودش را اعلام کند نپذیرد هر چیزی را راحت و جرات اظهار نظر داشته باشد جرات اظهار نظر داشته باشد ولو گفتن رای ات اشتباه است باشه می پذیرم حالا بذار من نظرم را بگم این خیلی مهم است فکرش کار می کند اینها کاربردی ترین راه یعنی اینهایی که گفتیم که همه اش توش گفتگو است و اظهار نظر است و همه اش شامل مجادله و این حرفهاست همه اش شامل شنیدن هم هست گفتگو می کنی گاهی می گویی و گاهی می شنوی دو طرفه است اینها همه به مدیریت ذهن کمک می کند و ما این را در مسیر آموزش مان باید طی کنیم و مسجد یکی از محل هایی است که محل گفتگوست نه فقط محل شنیدن من خیلی جاها منبر می روم منبر یک روش کاملی نیست اگر بنده بخواهم مسجدی را اداره کنم بلا استثنا قریب به اتفلاق سخنرانی های خودم توی مسجد دائما با مردم گفتگو خواهم کرد نه یک گفتگوی یک طرفه برای چی؟ چون اون وقتی اظهار نظر می کند تازه اندیشه اش شروع می کند به کار کردن استخدام لفظی را برای انتقال یک مفهوم شروع می کند انتخاب می کند الفاظ را این بخشی از تفکر بخشی از مدیریت ذهن صحیح است من کلام شما را قطع کردم

ملایی:  نه یک چیزی یادم اومد بدی کارم این است که یکهویی یک چیزهایی یادم میاد من بالاترین نمرات خودم موقعی که تحصیل حوزوی داشتم یکیش مربوط به منطق مظفر بود مرحوم خدار حمتش کند یکی حاشیه ملا عبدالله که جزو سخت ترین درس ها بود که به محض اینکه محضر استاد فارغ می شدم برای چهار نفر دیگر که یک سطح پایین تر بودند همان را می گفتم می خواستم تجربه شخصی ام را عرض کنم که دقیقا همینی است که شما می فرمایید

حجت الاسلام پناهیان:  ما واقعا این را باید فراهم کنیم امکانش را در مدرسه چگونه و حوزه چگونه و دانشگاه چگونه توی حوزه چگونه و در دانشگاه چگونه ما در آیه ای از آیات کریمه قرآن و امرهم شوری بینهم داریم یا حتی دستوری که خداوند متعال به پیامبر اکرم فرمودند که واستغفر لهم و شاورهم فی الامر چند تا داستان هم اینجا بگم ببینید اینها واقعیت های خیلی فوق العاده مهمی هستند می گه ما نزد امام رضا علیه السلام نشسته بودیم و ذکرنا اباهم خوب اونجا بحثی پیش آمد سخت از پدر بزرگوار امام رضا علیه السلام شد و امام رضا شروع کردند امام موسی ابن جعفر علیه السلام را توضیح دادن یکی از خاطراتی که اونجا بیان کردند ببینید یک امام از یک امام دیگری علیهما آلاف التحیۀ الصلاه خاطره نقل می کند می فرماید کان عقله لا تواضا بالعقول و ربما شاور الاسود من سودانه می فرماید که او عقلش برتر از همه عقول مردم بود قابل مقایسه نبود عقل امام موسی ابن جعفر با عقل بقیه مردم خیلی خوش برخورد بودند طبیعی است امام ولی ربما شاور الاسود من سودانه می فرماید که چه بسا با یکی از غلامان خودش که خیلی ظرفیت کمی داشت مشورت می کرد به امام موسی ابن جعفر علیه السلام گفته می شد با چنین فردی شما مشورت می کنید شما خودت عقل کل هستید در زندگی اجتماعی و فردی خودش مانده حضرت می فرمود ببینید اینها سخن امام موسی ابن جعفر علیه السلام فکانوا ربما اشاروا فقال ان الله تبارک و تعالی ربما فتح علی لسانه یک وقتی خدا به زبان او یک حرفی را می اندازد که راهنمای من است ببینید یاد داشته باشیم ما عقل کل هم باشیم واقعا ائمه هدی عقل کل هستند ما که نیستیم عقل کل هم باشیم گاهی سر زبان یک غلام سیاهی مثلا یک انسان سطح پایینی خدا یک حرفی می اندازد به تو الهام می دهد تو رو راهنمایی می کند یک جزئیاتی را بهش توجه می کند که توجه نکردی اون وقت از اینجا بابی را بعد حالا فکانوا ربما اشاروا الیه بشریء فیعمل به و فی ضیحت و البستان امام رضا علیه السلام می فرماید بعضی وقتها این غلامان این آدم سطحی بیسواد یک چیزی به امام موسی ابن جعفر می گفتند آقا حرفشان را در کشت و ذرع خودشان به کار می گرفتند ببینید به اصل بحث مدیریت ذهن برسیم اینجا یک اصطلاحی داریم در روایات خیلی ازش بحث می شود به نام استبداد رأی کسی که رأی خودش را در محل ارزیابی آراء دیگران قرار نمی دهد استبداد رای دارد و رأی اش را می خواهند نقد کنند اجازه نمی دهد و گوش شنوا برای شنیدن آراء دیگران ندارد این آدم حتما وقتی که می نشیند فکر می کند اشتباه خواهد کرد و تحت تاثیر یک فشارهایی به قول روان شناسان سویه شناختی از انواع و اقسام قرار می گیرد که انسان برای نجات از سویه شناختی برای نجات از جهت گیری های غلط ذهنی باید با دیگران مشورت کند و این دستوری است که صریحا داده شده حالا چند تا روایت خیلی زیبا در این باره من استبد برأیه من شاور رجال و شاورها عقولها کسی که مستبد در رأی خودش باشد هلاک می شود و من شاور الرجال مشورت کند با مردم شریک عقل اونها می شود آقا ما چقدر دوست داریم شریک پول دیگران شویم و شریک امکانات دیگران شویم که کسی امکانات دارد مشورت کن شریک عقلش بشو خیلی جالب است من از عقلش استفاده می کنم یا مثلا در جای دیگری از روایات در این زمینه حالا یک کمی هم این لب تاب ما گیر کرد می فرماید که اگر کسی راه عقل دیگران را به عقل خودش ببندد این انسان دچار خطاهای فراوانی می شود می فرماید اینها کلماتی است که همه از امیر المومنین علی علیه السلام هست المستبد متهورٌ فی الخطأ و الغلط کسی که یک دونه رأی دارد مال خودش و دیگر هیچ حرف دیگری را نه می شنود این را ارزیابی کند نه این را در معرض آراء دیگران قرار می دهد که بررسی اش کنند و نظر بدهند این آدم متهورانه سقوط می کند در خطا و اشتباهات فراوان چه آدم شجاعی هستی در اشتباه کردن خیلی جالب است تعبیر لا رأی لمن انفرد برأیه اصلا صاحب نظر نیست کسی که فقط نظر خودش را دارد یا می فرماید امخص الرأی مخص السقا ینتج سدید الآراء چقدر زیباست اونهایی که عربی بلد هستند لذت کلمات امیر المومنین علیه السلام را بیشتر می برند می فرماید آراء خودتان را بریزید با هم مخلوط کنید مثل مشکی که می زنند همه ذرات اون لبنیات با هم مخلوط می شود و بعد شما وقتی که مثلا دوغ را می زنید کم کم کره اش در می آید می فرماید اینطوری بعد از گفتگو اون کره ناب بعد از اون اختلاط به دست می آید خلوص خلاصه گوهری اینها روش های خیلی زیباست کاملا کاربردی اشکالی ندارد که من این روایت ها را بخوانم چون هر روایتی یک زاویه ای از بحث را باز می کند من می توانم اینها را از حفظ بگویم ولی می دانید من چرا امروز دارم روایت می خوانم؟ فکر می کنم این روایت ها هر کدامش یک جوری دارند زوایایی را برای ما باز می کنند همینطوری از حفظ بگویی کسی باور نمی کند که جزء دین است ضمن اینکه کلام امیر المومنین و کلام مقدس و نورانی خیلی ها باورشان نمی آید دین ما این است به این جزئیات و به این در روشنفکری توجه دارد می فرماید من جهل وجوه الآراء اعیته الحیل کسی که از آراء مختلف خبر نداشته باشد این دچار خطا می شود کلاه سرش می رود یا من استقبل وجوه الآراء عرف مواقع الخطا کسی که از آراء مختلف خبر داشته باشد خطای خودش را می فهمد کجاست خطای فکر خودش را متوجه می شود کجاست اضربوا بعض الرای ببعض یتولد منه الثواب آراء را به هم دیگر بزنید از توش یک حرف خوب بیرون می آید اینها کاملا به ما نشان می دهد ما از دورهمی ها خیلی نتیجه می گیریم کم کم با اربعین خیلی فاصله داریم کم کم برویم جلو این آراء این گفتگوها از یک جایی شروع می شود که دو سه نفره است و چهار پنج نفره است و ممکن است آدم هایی مخالف عقاید ما هم توش باشند شهید چمران همیشه دو سه نفر از ضد انقلاب ها را در جمع مشورتی خودش نگه می داشت می گفتند آقا این منفی باف است و این هی میگه نمیشه و اعتقاد به این مسیر ندارد خیلی اعتقاداتش با شما فرق می کند چرا این را در جلسات مشورتی خودت می آوری شهید چمران می فرمود من می خواهم آخر حرف های غلط را بشنوم چی می خواهند بگویند چی دارند بگویند من جواب اونها را دارم یا نه دیگه بدتر از این که نمیشد که این یک مرحله یک مرحله از این تبادل نظر این است که انسان در جمع های کوچکتر همفکر بیاید این گفتگو را انجام بدهد متاسفانه ما یکی از نیازهای بسیار فوری مان در جامعه ای که یک نقص بزرگی را متاسفانه دارد نیاز متاسفانه نیست این که به این نیاز بی توجهی می کنیم متاسفانه است مدیریت اختلاف نظر است تو جامعه ما خیلی از حزب اللهی ها فکر می کنند کسی باهاشون اختلاف نظر پیدا کرد از حزب اللهی بودن و انقلابی بودن بیرون است بعضی ها خیلی دست و دلباز هستند برای بیرون کردن بقیه از مسیر انقلاب ما غیر انقلابی ها را باید باهاشون گفتگو کنیم گاهی گفتگو با ضد انقلاب هم مفید است یک دفعه یک چیزی می گوید اون ممکن است دروغ بگه و ناجوامردانه بگوید ولی من وشما را واقف به نقطه ضعف هامون کند ممکن است تمسخر کند و ممکن است بیخود داره سوء استفاده می کند ولی شما را متوجه یک معنایی می کند فربه تر می شوی و در مسیر خودت که درست و دقیق قدم برداری این که این، گاهی از اوقات گفتگو با غیر انقلابی ها مفید است شما داری سریع سرت را انداختی پایین می روی جلو راهت هم راه درست ایشان هم فرد غیر انقلابی است و خیلی از مبانی شما را خبر ندارد ضد انقلاب نیست ولی غیر انقلابی است یک دفعه شما متوجه می شوی که چی ها را در نظر نگرفتی در اطراف خودت اگر راهت درست است انقلابی درستی هستی چرا این فرد غیر انقلابی باید جا بماند این که ضد انقلاب نیست پس صبر کن یواش من را هم با خودت ببر اگر راهت درست است یک جوری داری حرف می زنی و یک جوری می روی جلو که این راه درستت را به من نرساندی خوب من ذهنیت غلطی نسبت به تو پیدا کردم تو مقصری شما نمی توانی بگویی که دندش نرم بره بفهمه نه این زندگی جمعی لازمه برای ما مرحله دیگری از این گفتگو، گفتگو بین کسانی است که اصلا مبانی شما را قبول دارد درا ین راه استخوان خورد کرده تا یک نظری مخالف نظر شما داد که نباید تخطئه اش بکنی که ببینید این مدارا کردن این هم فکری کردن معنای بسیار عمیقی دارد  و ما متاسفانه در جامعه مون مدیریت اختلاف نظر نداریم تا اختلاف نظر پیدا می شود درگیری های زشتی صورت می گیرد مثل دو قطبی سازی که خودش یک نوع دیکتاتوری است اگر یک دیکتاتور بیاید اسلحه بگیرد بالای سر مردم بگه حرف بزنید من می کشم این دیکتاتور سگش شرف دارد به دو قطبی سازی جامعه که یک جو روانی درست می کند من تا اظهار نظر کنم می گویند تو مال اونی و تو مال این هستی تو از این خط خارج شدی رفتی این ور و تو از اون خط خارج شدی رفتی این طرف دو قطبی چیکار می کند؟ امکان گفتگوی منطقی را از بین می برد و افراد را دچار سویه شناختی می کند من یک جایی صحبت می کردم معاون اون دستگاه با عظمت حالا نمی گویم کجا گفت من باید با شما صحبت کنم گفتم که من الان فرصت ندارم باید بروم آقای محترم و عزیز گفت نه من باید من تصورم ابتدائا این شد ایشان از دوستان همفکر بنده هست خیلی سوپر حزب اللهی که خیلی اصرار دارد با من صحبت کند دیگه نشستیم برای صحبت کردن توی اون اداره با عظمت دیدم اتفاقا خیلی دشمن بنده بوده و مثلا تا این لحظه حداقل و می گفت ده سال بود که من به هیچ وجه صحبت های شما را گوش نمی کردم به خاطر فلان مواضع و اینها تو این حرفها را باید به ما زودتر از این ها می زدی خدایا عجب چیزی شما داری می گویی و ناراحت من به همه ناراحتی هایش حق دادم من هم یک ذره گفتم تو چرا گوش نمی کردی تو چرا خودت را بستی ولی همان یک ذره بود خلاصه یک ذره انتقاد کردم من پذیرفتم انتقادهایی که ایشان از من می کرد بعد بهش گفتم البته رسانه ها خراب می کنند من را مال یک قطبی نشان می دهند که تو دیگه طرف من نیایی تو رو مال یک قطبی نشان می دهند که اصلا اون طرفی ها را حرفشان را گوش نکنی رهبری عزیز یک بار می گفتند دو قطبی کاذب و مهلک این است که همه آنچه که آن طرف است بد ببینی و همه آنچه که مال این طرف هست خوب ببینی این نمی شود این استبداد رای است بعضی ها می بینی خبر گزاری دو قطبی است در یکی از این اقسام تعریف می شود وای به روزی که بگندد نمک خبرگزاری برای این بود که من را با واقعیت آشنا کند و محل تضارب آراء باشد اینجا شده محل تحریف خبر، محل تحریف شخصیت ها خبرگزاری خوب اونی است که هنر این را داشته باشد اگر کسی خودش اعلام کرد من مال یک قطب خاص سیاسی هستم البته این حرف کاملا غلط و دروغ است و قطب خاص سیاسی نداریم معمولا نمایشش داده می شود چون افراد نمایش مختلف دارند نمی شود افراد را به این سادگی در این قطب جا داد بعد بیاید یک کسی گفت من مال یک قطب خاص سیاسی هستم نظرات او را خارج از قطب بندی به مخاطب منتقل کنند من چند بار هم نظرش را خواندم نفهمیدم این مال کدام جریان سیاسی بود چیکار دارم نظر کارشناسی اش را می خواهم بفهمم

ملایی:  حرفش در این حوزه چی است

حجت الاسلام پناهیان:  اینها چه ربطی به مدیریت ذهن دارد؟ مدیریت ذهن وقتی درست صورت بگیرد شما با جهت گیری گرایشی غلط نباید فکرت را تنظیم کنی با منطق و با واقع بینی ذهنت تنظیم بشود درسته مدیریت ذهن یعنی این من ذهنم تحت تاثیر علاقه هایم تعصب هایم و تحت تاثیر کینه هایم و درگیری های اجتماعی ام نباید کار بکند اصلا توی خونه پدر و مادر نباید دو قطبی ا یجاد کنند اگر پدر چند تا انتقاد پشت سر هم از مادر جلوی بچه ها داشت زود بگردد دو سه تا تاییده از مادر جلوی بچه ها بگه که من آقا ذهن خودم را نبستم من خوبی های مادر را هم می بینم اگر مادر چند تا انتقاد پشت سر هم طی چند هفته و چند روز از پدر گرفت انتقادها به جا بچه ها برای اینکه احساس دو قطبی نکنند دچار سویه شناختی نشوند قدرت مدیریت ذهن پیدا بکنند و آموزش ببینند باید مادر چیکار کند؟ چند تا خوبی از پدر بگه بچه میگه عه مادر شما این همه ناراحتی از دست پدر به خاطر فلان اشتباهاتش بعد چطور خوبی می گویی اینجا مدیریت ذهن داری آموزش می دهی می گویی این خوبی هم دارد خوش فکری هم دارد ببینید اینجا این دو قطبی در خانه پدید نمی آید این وضعیت را ما در جامعه هم لازم داریم درسته؟ پس مدیریت اختلاف نظر این است که ما بنشینیم با هم گفتگو کنیم و بپذیریم ما تو خیلی از زمینه ها با هم اختلاف نظر داریم حالا این اختلاف نظر گاهی با ضد انقلابی که از مبانی شروع می شود او با تعصباتش علیه شما دارد حرف می زند مگه خداوند متعال با کفار با دشمنان درجه یک گفتگو نمی کند در قرآن؟

ملایی:  چرا کلی خطاب داریم

حجت الاسلام پناهیان:  حرف های اونها را می آورد جلو و نقد می کند و پاسخ می دهد بله خیلی از حرف هایشان ارزش ندارد و خیلی از حرف هایشان را پاسخ می دهد و آدم حساب می کند اونها را نقد می کند حتی شبهه افکن را هم نقد می کند و شبهه اش هم پاسخ می دهد بها می دهد بالاخره قرآن خیلی آیاتی دارد حاوی گفتگوی با کافران است

ملایی:  اصلا خود سیره رسول مکرم اسلام است

حجت الاسلام پناهیان:  قرآن دیگه در صدر باشد اولیاء خدا این گفتگوها را تأسی می کنند و این گفتگوها را ادامه می دهند امام سجاد علیه السلام یک گفتگوگر خیلی بزرگ است با یزید گفتگو کرده البته این با اون بحث مذاکره سیاسی با ابرقدرت ها فرق می کند این اصلا یک بحث دیگری است گفتگوهای تبیینی را ما می گوییم این شروع در نهایت مصائبی که وقتی به شام رسیده بودند چیزی از اهل بیت باقی نمانده بود از نظر بدن و جسم و به ظاهر بخواهیم تعبیر کنیم از روحیه چیزی باقی نمانده بود این همه فشار حالا اون کوه بزرگ و با عظمت اولیاء خدا تحمل این مصائب رادارد دلیل نمی شود این مصائب را کوچک بگیریم الان امام سجاد نباید بتواند صحبت کند ولی اون صحبت منطقی اون سوال های خیلی منطقی اشهدا انا محمدا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید ایشان جد منه یا جد شماست؟ ببینید گفتگو می کند با یزید گفتگوی منطقی نه گفتگوی صرفا عاطفی نه گفتگو از سر جهت گیری حضرت زینب سلام الله علیها در مجلس یزید اصلا تحلیل روان شناختی می کنیم همه می گویند خطبه قاطعه حضرت زینب خطبه قاطعه از جانب امام زین العابدین قاطعیتش به جای خودش آرامش این خطبه را شما ببینید یزید گفت اصلا وحی ای نازل نشده بنی هاشم با پادشاهی بازی کردند ادعای پیغمبری کردند حضرت زینب می بینید چقدر آرامش در این کلام است ثم کان عاقبۀ الذین اساء سوئا ان کذبوا آیات بها شما هم مثل اونها هستی چه آرامشی در آیه ای که انتخاب کرد در عین صلابت و معنایی بعضی وقتها می بینی یک حزب اللهی هست در مغازه حزب اللهی خودش آرامش ندارد تو که بر حقی چه نیازی به این آرامی داری با کمال آرامش نظر دیگری را بشنو این  دیگری شامل گاهی ضد انقلاب گاهی ضد انقلاب و گاهی توهین هایی می کنند و حرف هایی می زنند آدم باید بایکوتشان کند ولی گاهی ادای استدلال و اینها را در می آورند برای روشن شدن اذهان عمومی و برای تثبیت حقانیت جبهه حق گاهی باید کلمات او را بیاوری جلو و مورد محک منطقی و عقلی قرار بدهی غیر انقلابی ها خیلی وقتها برای روشن شدن اذهان عمومی و برای تثبیت حقانیت جبهه حق گاهی باید کلمات او را بیاوری جلو و مورد محک منطقی و عقلی قرار بدهی غیر انقلابی ها خیلی وقتها مورد محک منطقی و عقلی قرار بدهیم غیر انقلابی ها خیلی وقتها حرف می زنند اونها اکثر حرف هایشان را باید آورد وسط و مدیریت گفتگو و مدیریت اختلاف نظر خوب ما در قرآن داریم برای غیر مسلمانها قل تعالوا الا کلمۀ سواء بیننا و بینکم بیایید بر وجوه مشترکمان صحبت کنیم به کافران می فرماید بیایید این بخش را داشته باشیم البته قدرت ها همیشه نمی گذارند و سوء استفاده می کنند و اتفاقا روش نگذاشتنشان از طریق رسانه است غالبا از

طریق رسانه یک جوری فضا را سیاه و دو قطبی می کنند که تو امکان گفتگو نداری و بعد مدیریت اختلاف نظر در میان انقلابیون من اینقدر خوشحال می شوم انقلابیون با هم اختلاف نظر داشته باشند

ملایی:  یعنی آراء تضارب پیدا کند به این معنا

حجت الاسلام پناهیان:  ما اختلاف نظر داریم بالاخره نظرات مختلف داریم

ملایی:  در مبنا نداریم ولی می توانیم

حجت الاسلام پناهیان:  ما اختلاف در عشق مان به این انقلاب و وطن نداریم ما اختلافی نداریم در نقطه آغاز نقاط آغازی که شروع کردیم خیلی هاش مشترک است رسیدیم توی روش بیان آقا ای ایران بخوانیم یا نخوانیم خوب است گفتگو بشود در این باره آقا یک عده ای ای ایران می خوانند یک دفعه ببندیم به توپ مثلا دیگه یعنی بد برخورد کنیم تصمیمش را گفته گفتگو نمی کند دارد فحش می دهد فقط یک عده ای هم برعکس این طرف که آقا شما دست از ارزش هایتان برداشتید اومدی ای ایران می خوانید از اون طرف به شما اصلا به اصطلاح ولایت مدار نیستید مقابل ای ایران ایستادید تخطئه می کنند همدیگر را به جای گفتگو کردن مدیریت اختلاف نظر به ما آموزش می دهد رشد کردن را این حرف هایی که بنده می زنم به نظر شما آقای ملایی سلیقه ای است؟ یا دستور خداست؟ دستور خداست یا خدا می گوید اگر اختلاق نظر پیدا کردید اشکالی ندارد نه دستور خداست و امرهم شوری بینهم اینها اداره امورشان را با شورا انجام می دهند این یعنی بستر برای اختلاف نظر

ملایی:  فعلی که به صیغه امر از زبان امیر المومنین خارج می شود دستور خداست اضربوا چی بود روایت؟ آراء را بر همدیگر اضربوا بعض الرای ببعض این امر است دیگر دستور است ما یک مقدار نیست همیشه با ضد انقلاب مواجه شدیم به همان شیوه ای که با ضد انقلاب وقتی که حرف توهین آمیز مزخرف می زند که فقط باید محکم جلوش ایستاد انگار اکثر شغل مان و روش برخوردمان با اونها بوده گاهی اوقات همین روش را در خانه می آوریم و با بچه مون می خواهیم اجرا کنیم ایجا بچه تو شاید متوجه نیست تو فضا اینطور نیست شاید یک حرف حکیمانه ای بزند غیر از حرف تو گوش بده شاید بشنوی و بپذیری این بچه تو ضد انقلاب نیست گاهی اوقات این روش برخورد با ضد انقلاب را با برادرمان اجرا می کنیم در محیط کار و مسجد چقدر خوب می شود امام جماعت های ما که من دستشان را می بوسم بزرگترین مسئولین تربیتی برای تربیت جامعه را به عهده دارند خیلی مهمتر از تربیت فرد است مساجد را چند شب اختصاص بدهند به همین کلام امیر المومنین اضربوا بعض الرأی ببعض نظر بدهید آقا همه یک نظر شدند امام جماعت اینجا باید با یک نفر قرار بگذارد مخالف نظر بدهد می خواهم گفتگو بگیرد نمی خواهیم زود به نتیجه برسیم آقا به نظر شما زود بزنیم شر صهیونیست ها را کم کنیم بهتر است یا با تأنی این کار را بکنیم؟ که نتیجه اش بشود تبیین ماهیتشان

حجت الاسلام پناهیان:  حالا دیگه شما رفتید در اون قسمت شما بروید من می آیم این قسمت گفتگو کنید این گفتگو رشد می دهد مگر ما ذهن خودمان را نمی خواهیم گسترش بدهیم و آراء مختلف در ذهنمان را به هم ضرب کنیم ببینیم به چه نتیجه ای برسیم این را باید نمونه اش را در بیرون اجرا کنیم شما به ذهنتان اولین چیزی که می رسد قبولی می کنی و اجرا می کنی می روی جلو این که کاملا غلط است مدیریت نمی خواهد مدیریت ذهن نیست مدیریت ذهن یعنی آراء مختلفی در ذهن من پدید می آید و من باید این آراء را سبک و سنگین بکنم و اندیشه اولیه ی خودم را نقد کنم و نتیجه فکر خودم را نقد بکنم با یک مقدار فکر کردن اضافه درسته در واقع اون مناظره ای که در ذهن من بین دو تا نظر پیش می آید را من باید بارها و بارها در جامعه اجرا بکنم در محیط مسجد اجرا کنم و به اربعین نرسیدیم اربعین جایی است که شما می بینید یک عده فراوانی دور همدیگر جمع می شوند و اینها اونجا با یک قبله با یک کربلا و با یک سید الشهداء فرهنگ های مختلف و فکرهای مخلتف خودشان را حتی به نمایش می گذارند زیبایی اش به این است برای همدیگر فدا می شوند عراقی و ایرانی چیکار کردند برای اختلاف افکندن بین ایرانیها و عراقی ها اربعین امام حسین علیه السلام یک تنه خود اباعبدالله الحسین و خود روایت امام حسن عسگری علیه السلام تمام میلیاردها زحمت اونها را از بین برد خیلی از اختلاف نظرها ممکن است باقی بماند ولی این اتحاد و هم دلی من بحث مدیریت ذهن و زندگی جمعی و گفتگوی جمعی را خیلی بیشتر از این می خواستم پیش ببرم فکر می کنم بخشی اش بماند برای هفته بعد شما خیلی از اوقات از اظهار رای خودت نگران هستی باید بروی در هم رایان خودت ببینی این رای که من دارم در محیط خودم جرات ابرازش را ندارم چقدر هم فکر دارد هیچ کجا مثل اربعین شما را تقویت نمی کند در رای صحیحی که دارید ببینید این هم یک بعد ماجراست

ملایی:  خیلی هم مهم است

حجت الاسلام پناهیان:  نوجوان ها را ببرید اربعین امروز جلسه ای داشتم با گروهی که پانزده هزار نوجوان را سازماندهی کردند خودجوش و مردمی برای اربعین هیچ کجا این نوجوان ها مثل اربعین هویتی جمعی پیدا نمی کنند ما در مورد هویت و مدیریت ذهن باید جداگانه صحبت کنیم ولی می آید اونجا می گوید من چقدر هم فکر دارم و فکرش باز می شود چرا فکرش بسته شده بود؟ چون فکر می کرده تنهاست در این فکر چرا فکرش بسته شده بود چون ندیده بوده کسی برای این فکر فداکاری بکند چرا فکرش بسته شده بوده؟ چون محبت همفکران خودش را ندیده بوده اینها همه باز کننده ذهن آدمیست یکی از چیزهایی که در اربعین همیشه می بینم پیشنهادهای فوق العاده و اظهار نظرهای همه فکرشان باز شده در اربعین من تقاضا می کنم از همه کسانی که به اربعین اهتمام لازم را ندارند یک کمی درباره اربعین فکر کنند تا عظمت اربعین را پیدا بکنند ما در یک جمع بیست میلیونی حاضر می شویم این جمع بیست میلیونی چقدر انسان را بزرگ می کند بیایید از محل خودمان در بیاییم بیایید محدود به هیئت و مسجد خودمان نباشیم بیایید از ایران خودمان خارج شویم و برویم در یک جهان ببینیم چه خبر است من مطمئنم ایرانی ها مزه این پیروزی دوازده روزه را در اربعین بهتر خواهند چشید تا در ایران اسلامی آدم وقتی که می رود در جمع بزرگ قدرت نمایی می کند و وقتی قدرت نمایی کردید ترسها را از ته ذهن خودت خارج کردی فکرت تازه باز می شود اندیشه ی بالنده ای پیدا میکنید اینها زوایای مدیریت ذهن و زندگی جمعی است زندگی جمعی را ما از گفتگو با مخالف شروع کردیم تا گفتگو با موافق تا گفتگو در یک جمعی که همه هم رأی تو هستند حتی بیست میلیون نفر همه تو را تحسین می کنند آقا از یک جاده ای عبور می کنی قدم به قدم دارند تو را تحسین می کنند و به تو محبت می کنند اون فکر صحیح تو چقدر قدرت پیدا می کند و اون فکر صحیح تو دارد آبیاری می شود قدم به قدم

ملایی:  چقدر تقویت می شوی

حجت الاسلام پناهیان:  تقاضای دیگرم این است که یک تقاضا این بود که درباره اربعین فکر کنید حتی اون گفتگوهای مسجدی را برقرار کنیم برای اینکه اهمیت اربعین چقدر است همینطوری از کنار فیلمش ساده رد نشویم چرا اینقدر دلبری می کند اربعین و خیلی سوال های دیگر بگذاریم برای وقت های دیگر تقاضای دیگرم این است که هر کس نمی تواند اربعین برود کمک کند به دیگرانی که می توانند اربعین بروند مشارکت بکنیم این که ما نائب الزیاره از طرف خودمان بفرستیم این کاری بوده که ائمه هدی علیهم السلام گاهی انجام می دادند من پول سفرت را می دهم بیا برو من جونش را ندارم تو جونش را داری گرما را می توانی تحمل کنی یا اصلا من خودم می خواهم پول به دو نفر دیگری بدهم و چه آبرو و وجاهتی بالاتر از این نزد امام حسین ارواحناه له الفداء پیدا می کند مخصوصا امسال که هزینه ها یک مقدار سنگین تر شده ما مشارکت می کنیم در هیئتی هیئت سخاء الحسین هر سال چند هزار نفر می روند خادم می شوند در حرم امام حسین شما کمک کن چند تا از جوان های این هیئت ممکن است نا نداشته باشند ولی زبان عربی شان خوب است بروند خدمت کنند رفته ایستاده کنار ضریح زیارت عاشورا می خواند به نیابت از تو و پر دستش گرفته چقدر کار قشنگی است

ملایی:  این قصه ی مشارکت در زیارت اربعین الحمدلله رب العالمین بیننده هایمان می دانند شنونده هایمان چند سال است به همت دوستان خوب ما در این برنامه دارد به صورت برنامه مدونی اتفاق می افتد خوب شد شما حرف را به اینجا رساندید امسال هم خواهد بود

حجت الاسلام پناهیان:  حتما شما در برنامه تون کمک هایی را دریافت کنید مردم مواجه هستند با موکب هایی که برگزار می شود به هر موکبی که توانستند کمک کنند و به هر مسافری کمک کنند به این نهضت نوجوانان اربعینی هر کی خواست کمک کند اونها امروز صبح جلسه داشتم چه کار بزرگی سازماندهی کردند گروه های کوچک شبکه شدند اومدند به پانزده هزار نفر رسیدند با مربیان محلی خودشان هر کس توانست به اینها کمک کند یک موکب  دیگری امسال راه افتاده مال بنیاد بین المللی اربعین که این می خواهد از جهان آدم های نخبه را دور همدیگر جمع کند و شروع بکنند به گفتگو کردن به صورت نخبگانی حالا همه ممکن است سینه نزنند همه ممکن است اینطور فعالیت های بسیار زیبا و با شکوه را انجام ندهند نخبگان در اربعین بیایند هم اندیشی کنند حتی نخبگان غیر مسلمان چند سال این بنیاد بین المللی اربعین هزینه کرده کشیش هایی از اروپا دعوت کرده و خوانندگان رپ را دعوت کرده جمع ما را ببین چه خبره من با اینها صحبت کردم در طول راه چقدر تاثیر داشته رویشان این دیگه پول دادن برای زائر نیست هر کسی اینجا هزینه نمی کند ممکن است کسی بگوید من برای جهانی شدن اربعین می خواهم خرج کنم و بنیاد بین المللی اربعین کار کنم هر نوع کمک و نذر و وقفی امکانش وجود دارد شما جهان را به اندیشیدن وادار می کنید درباره اربعین دو تقاضای خیلی مهم یک به اربعین بیشتر فکر کنیم و دو مشارکت کنیم در امر اربعین اگر شما دوست دارید مشارکت بفرمایید مثل هر سال از همین الان جرقه شروع کار را حاج آقای پناهیان زدند ثواب اولیه اش برای حاج آقا باشد عدد 40 همان اربعین عربی است عدد 40 را بفرستید به 200000303 از همین الان بسم الله بگویید به مشارکت در امر اربعین یک خورده خاص است ما برنامه مدون اعزام زائر اولی های اربعین را روزهای آینده بهتون می گوییم ثبت نام چطوری خواهد بود چه قصه ای دارد برای مشارکت عدد 40 را بفرستیم به 2000003 شروع کنیم سوره مبارکه جاثیه تلاوت می شود در برنامه امروز هم صفحه 501 آیات 23 تا 33 این سوره مبارکه ثوابش هم باشد برای شهید عزیزی که اول برنامه اسمش را بردیم شهید امیر علی حاجی زاده.

(قرآن کریم سوره جاثیه صفحه 501 آیات 23 تا 33)

ملایی:  اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم فرمایش پایانی حاج آقای پناهیان را هم ببینیم و بشنویم ببینیم خدا برایمان در ادامه چی می خواهد

حجت الاسلام پناهیان:  خیلی از ما ممکن است مسجدی نباشیم و خیلی از ما ممکن است هیئتی نباشیم ولی بیایید همه مون اربعینی باشیم اربعینی بودن خیلی از کاستی های ما را جبران می کند و راه خیلی از خوشبختی ها را برای ما باز می کند من می ترسم اگر اربعینی نباشیم درباره کمک کردن به آقا امام زمان ارواحناه له الفداء مقدمه سازی برای فرج حضرتش کوتاهی کرده باشیم مثل اونهایی که در کربلا برای یاری امام حسین کوتاهی کردند انشاء الله همه مون اربعینی باشیم

ملایی:  الهی آمین این هم دعای پایان برنامه متشکرم حاج آقای پناهیان خیلی ممنونم ازتون از شما هم متشکرم همراهی کردید برنامه خودتان را انشاالله فردا میزبانتان آقا نجم الدین عزیز و نازنین است عمری باشد شنبه هفته آینده یا حسین.