حجت الاسلام پناهیان: ممنون لطف دارید انشاالله که مفید باشد این گفتگوی ما برای دوستان بیننده و اجازه بدهید من هم تبریک بگویم بزرگ ترین عیدی که در پیش داریم برای بشریت و برای مسلمان ها و برای مومنین به امیر المومنین علی علیه السلام و امیدوارم در این نوروز بسیار عالی می دانید که یک جورایی غدیر نوروز است دیگر سالگرد قمری اون نوروز ما می شود غدیر چون غدیر اون زمانی که اتفاق افتاد اول بهار بود یعنی من غدیر را می بینم یاد نوروز می افتم
ملایی: آقا اصلا نوروز واقعی غدیر است چون بزرگترین عید است انشاالله در تهران بزرگ
حجت الاسلام پناهیان: واقعا درسته تعطیلات ما نداریم ولی تعطیلات دلیل بر این نیست که احیانا این عید ما عید کم قیمت تری باشد انشاالله که خداوند متعال روز ما را حال ما را و وضع جامعه ما را نو قرار بدهند فرمود بهترین لباس هایتان را بپوشید درعید غدیر بهترین غذا را به بچه هایتان بدهید هدیه بدهید و به هم لبخند بزنید و از همه مهمتر یک چیز عجیبی که البته در جامعه ما چند سالی است رونق گرفته اطعام غدیر هست و من همین ابتدا تشکر کنم از همه کسانی که اهتمام کردند در این سالها باب کردند اطعام غدیر را و انشاالله خدا از همشون بپذیرد یک طرحی دارد اجرا می شود میهمانی خانه به خانه البته اینطوری نوشتند و اینکه هر کسی در خانه خودش غذا بپزد برای چند نفر از همسایه های خودش مشارکت کند در اطعام غدیر چون حرف عجیبی که در روایات ما هست برای ثواب عید غدیر این است که هر یک نفری که شما اطعام کنید در غروب غدیر مانند این است که یک میلیون پیامبر را اطعام کردید و از این بالاتر البته در روایات آمده ما نداریم چنین عظمتی برای ثواب اطعام در هیچ روزی از روزهای سال و یک گروه دیگری هم ابتکار دیگری به خرج دادند این کاری که من عرض کردم گروه جهادی شهید حججی این کار را چند سال است شروع کردند میهمانی خانه به خانه همین جا ازشون تشکر می کنم به سهم خودم و یک کار دیگری که دقیقا فرمش برعکس این است اما اون هم شکوه و زیبایی خاصی دارد این است که 110 دیگ یکجا در خیابان در 110 شهر که گفتند امسال بیشترش می خواهیم بکنیم بار گذاشته می شود و غذا می دهند به مردم اینکه دیگ ها می آید درخیابان در کنار همدیگر قرار داده می شود و مقابل دیدگان مردم پخت و پز می شود این خیلی زیبایی خاصی دارد یک یا علی گفتن بلند است در شهر و همه جمع می شوند واقعا از صمیم دل تشکر می کنم از هیئت هایی که ایام غدیر را مثل اربعین برگزار می کنند یعنی چی اربعین دیگر هیئت ها تکی برای خودشان معمولا برنامه نمی گیرند همه می روند در تجمع اربعین هیئت های شهرها و مساجد هم غدیر را بیایند با هم جشن بگیرند حالا برای خودشان هم شب در جلسه خودشان جشن گرفتن خوب است ولی بزرگترین تجمع جشن ها و هیئت ها و مساجد همه بپرسند از همدیگر کی هست همه جواب بدهند معلوم است غدیر، غدیر میعادگاه جمع شدن همه مسجدی ها و همه هیئتی ها و همه محبین اهل بیت در یک شهر هست چقدر با شکوه می شود اون دیگ های غذا هم انشاالله به همه غذا بدهد و دوستانی که این طرح 110 دیگ غذا پشت سر همدیگر می گفت هر جایی ما سال اول کار کردیم سال بعد دیگر از 110 دیگ گذشته مردم اومدند مشارکت کردند خیلی با شکوه است اطعام که می کنی واقعا خود اون غذا که یک برکت خاصی دارد خیلی ها ممکن است حتی اهل عبادت نباشند با جان و دل می آیند غذا می برند نوش جانشان انشاء الله امیر المومنین بیاید دست همه مون را بگیرد انشاالله
ملایی: توی تهران بزرگ میهمانی ده کیلومتری غدیر ده کیلومتر موکب و جاهای مختلف بخش هایی برای پذیرایی جسم و روح اینها کارهای خیلی قشنگی هستند این که صحبت به اینجا رسید پس من برنامه مون را سهم را بگویم در این قصه حاج آقا برنامه سمت خدا هم برای مشارکت در اطعام غدیر یک راهی گذاشته که اگر هر کی دوست داشته باشد مشارکت کند کافی است عدد 110 را به 20000303 بفرستد این یعنی من می خواهم در اطعام غدیر مشارکت داشته باشم بفرمایید حاج آقا بحث خودشان را شروع کنند
حجت الاسلام پناهیان: برای پاسخ آماده هستم
ملایی: بحث مدیریت ذهن تا هفته پیش رسید به این نقطه که ما در واکاوی رابطه ی برخی مولفه ها با مدیریت ذهن مثلا صبر با مدیریت به این نتیجه رسیدیم که اول باید رنج را بفهمیم این وسط که صبر بر رنج ها داشته باشیم رنج چی است و رابطه اش با مدیریت ذهن و اصلا مفهوم رنج که واکاوی شد تقریبا فلسفه و منطق رنج را فهمیدیم که انسان در رنج آفریده شده و این طبیعت خلقت خدای متعال است که
حجت الاسلام پناهیان: لازمه اختیار و انتخاب شد رنج بکشد فلسفه و منطقش را فهمیدیم و پذیرفتیم
ملایی: سلمنا باشه قبول حالا چیکارش کنیم باهاش چیکار کنیم با رنج ؟
حجت الاسلام پناهیان: بسم الله الرحمن الرحیم
ما با رنج چند تا برخورد باید داشته باشیم:
- رنج را پیشگیری کنیم ما تا اونجایی که می توانیم نباید اجازه بدهیم رنج سراغمان بیاید انسان قدرت پیش بینی دارد و قدرت پیشگیری دارد و این آموزش باید داده بشود به کودکان ما ببینید کودکان در زمان حال غرق هستند تو مدرسه باید به اینها آموزش بدهند حتی در مهد کودک هم با بازی می شود اونها را در واقع آموزش داد که اهل پیش بینی و پیشگیری باشند این خیلی مهم است ما نباید افراد منفعل باشیم باید برای آینده فکر کنیم و طرح بریزیم بسیاری از بازی ها ما را در زمان حال غرق می کنند و ما را تبدیل می کنند به موجود منفعل، موجود منفعل کلاً رنجش زیاد می شود کلاً آدم منفعل هی صدمه می خورد از جاهایی که پیش بینی نکرده در حالی که پیش بینی کردن شغل انسان است و انسان باید درباره رنج ها فکر بکند و ببیند چیکار کند یکی از این پیشنهادها را عرض بکنم مثلا معصیت کردن یا ترک معصیت به خاطر جلوگیری از رنج های آینده این یکی از مقوله های مهم است چون شما بسیاری از معاصی را می بینید که فوری نتیجه ی سوء ندارد اگر فوری نتیجه بد داشت هیچ کس گناه نمی کرد گناه خاصیتش این است که بعداً بازتابش را بلا را به سر انسان نازل می کند چطوری پیچیدگی دارد ولی این امتحان عقل آدمی است که خدا یک طراحی کرده بعضی از صدمات را شما چاقو را مستقیم بزنید به دستتان همان موقع درد می گیرد پس این را هیچ وقت انجام نمی دهید ولی گناه توسط کی ها ترک می شود؟ آدم های اهل پیش بینی و پیشگیری به همین دلیل در روایت ها مثلا امام صادق علیه السلام از امیر المومنین علی علیه السلام می فرماید تَوَقُّوا الذُّنوبَ ، فما مِن بَلِيَّةٍ و لا نَقصِ رِزقٍ إلاّ بذنبٍ (بحارالانوار) می فرماید که گناهان را ازشون پرهیز کنید هیچ بلایی نیست و هیچ نقص رزقی نیست مگر اینکه به خاطر گناهی است حتی الخدشه و النکبت و المصیبه یک خراشی روزی دست شما می افتد این مال یک جایی است فان الله تعالی یقول وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ (شوری، 30) هر مصیبتی سر شما می آید به خاطر ذکر خودتان به دست آوردید و البته خدا خیلی ها را می بخشد
ملایی: تازه خیلی هایش را بخشیده
حجت الاسلام پناهیان: این نباید ما را گول بزند که فکر کنیم خبری نیست یک دونه از اون کارهایی که در واقع انجام دادی یک دفعه خدا یک چشمه را نشان می دهد به شما خوب پس ما پیشگیری از گناه را ببخشید پیشگیری از رنج را با ترک معصیت و با ترک ظلم می توانیم انجام بدهیم ترک سرزنش دیگران درسته؟ هیچ کسی را سرزنش نکنیم موقع بلا چون قطعا تا قبل از اینکه از دنیا برویم یک روزی سرمان می آید و دیگران ما را سرزنش می کنند این از اون چیزهای قطعی است اینجا بعضی از گناهان بخشیده می شود سرزنش خیلی چیز عجیبی است بگذارید من این لامصب را برای سرزنش بگویم روایت هم هست ما اگر بخواهیم روایت ها را بخوانیم چند جلد کتاب هست واقعا ما اگر بخواهیم مضامین روایات را بخوانیم هیچ گنهکار و زمین خورده ای را سرزنش نکن از دنیا نمی رویم مگر اینکه سرت بیاید می دانید سرزنش چقدر ذهن آدمها را درگیر می کند و له میکند وقتی تو داری او را سرزنش می کنی و اصلا شما که ذهنت رفت به سمت سرزنش اون موقعی که زمین خورد این ذهن بیمار است تو مدیریت ذهن نداری خود این ذهن اسیر است شاید عقده ها و حسادت های پنهان است و الا چرا باید سرزنشش کنی تو باید مامان او باشی و امام او باشی امام یعنی مامان کلکم راع هر کدام از شما رهبر هستید درسته؟ شما وقتی دیدی یک کسی زمین خورد آقا یک کسی را مشکلی برایش پیش اومد بچه اش شروع می کند به سرزنش تا شروع می کنی به سرزنش مدیریت ذهن تو را بروم که ذهنت اینطوری است خودت را نشان دادی زشت است ثانیا قطعا یک روزی تو یک اتفاقی برایت خواهد افتاد هر چند مقصر نباشی و سرزنشت خواهند کرد و پس ما باید پیشگیری کنیم از رنج آدم عاقل برنامه ریزی می کند نه این کارها را بکنم بعدا پایش را می خورم بعدا پایش را می خورم خصوصا بعدا نامعلوم مثل عواقب گناه که بعدا نامعلوم است متاسفانه بروکراسی و این دیوانسالاری و این مقررات ما را وادار کرده به بعدا معلوم فقط توجه کنیم من امروز چند ساعت دیگر بروم آخر ماه حقوقم کم می شود این بعدا معلوم است و مردم دنبال بعدا معلوم هستند به خاطر همین اصرار دارند من استخدام شوم کار خیلی بدی هم هست مگر اینکه کسی وظیفه اش باشد و یا چاره نداشته باشد بعدا نامعلوم چی است؟ کار خوبی انجام می دهی بعدا نامعلوم جوابش می آید کار بدی انجام می دهی بعدا نامعلوم جوابش می آید قصه غربت دین مال همین بعداً نامعلوم است دین برای این غریب است چون عوارض دینداری یا دین نداری بعدا نامعلوم سراغت می آید پس یک پیشنهاد برای پیشگیری از رنج این است که شما گناه را ترک کنید این را امام صادق علیه السلام فرمود امیر المومنین عزیز ما اینطوری فرمودند که بعد خیلی اون آیه قرآن هم زیبا در کنارش حضرت توضیح دادند یک خراش روی دستت می افتد مثلا یک نفر اومد جلوی امیر المومنین علیه السلام بنشیند روی کرسی نشست حالا مثلا ما می گوییم صندلی روی چوبی بود یک پیچی افتاد و صدمه خورد ما پیش آقا هستیم ببینیم علتش چی بود ایشان که همه چیز را می داند گفت آقا این علتش چی بود فرمود این علتش مال این بود که نشستی بسم الله الرحمن الرحیم نگفتی حالا هم خیلی وقتها ما نمی گوییم این یعفوا عن کثیر است یا اینکه بعدا نامعلومی قرار است اتفاق بیفتد یعنی شما خودت را بی سپر قرار می دهی در معرض رنج قرار می دهی درسته؟ پس ما بیاییم گناهان مثل سرزنش کردن دیگران و مثل هر گناهی را ترک بکنیم که بعدا پایش را نخوریم این یک راه حل، اقدام راهبردی اول چی است؟ یعنی راهبرد اول پیشگیری از رنج است برای پیشگیری از رنج یک اقدام راهبردی ترک گناه است یک اقدام راهبردی دیگر شکر است در یک روایت فوق العاده عجیبی می فرماید که نعمات به تعبیر ما لیز هستن و فراری هستند نعمات وقتی که ابتدایشان اومد با شکر نعمت همه اش را بگیرید نگذارید برود و نقص در زندگی تان باقی بماند خدا خیلی از اوقات نعماتی به انسان می دهد خیلی عجیب است این اینها سنت های حاکم بر هستی است اینها دین شناسی نیست دینداری هم نیست اینها چی است؟ شناختن قواعد زندگی است آقا من می خواهم زندگی را شروع کنم در این زندگی در چه فضایی من می خواهم قرار بگیرم به نوجوان خودمان بگوییم نعمات وقتی می آیند سراغت همیشه یک مقدارش می آیند بعد تو اگر شکر کردی تکمیل می کنند برایت اگر شکر نکردی ناقص می ماند این نعمت و یا ازت می گیرند بقیه اش هم بنا بوده برسد و شما با شکر می توانید پیشگیری کنید از رنج نقص یا از رنج گرفتن نعمت این در واقع خود کلمات معصومین علیهم السلام صریحاً آمده می فرماید النعمت وحشیتٌ فاشکلوها بالشکر به دام بندازید اونها را با شکر نگذارید فرار کند یا مثلاً امیر المومنین علیه السلام می فرماید لن یقدر احدٌ ان یحسن النعم بمثل شکرها هیچ عاملی مثل تشکر نمی تواند نعمت را به بند بگیرد و نگه دارد برایت اینها جزو اقدامات راهبردی ما برای پیگیری از رنج است نمونه های دیگر هم هست باز روایت می شود خواند می فرماید که ان الله عزوجل انعم علی قومٍ بالمواهب فلم یشکروا فصارت علیهم و بالا خدا به قومی نعمت داد چه روایت عجیبی است اینها تشکر نکردند بعد این نعمت شد برایشان وبال یعنی باعث دردسر چقدر اینطوری ما در زندگی پیش می رویم نعمت می آید و باعث گرفتاریمان می شود
ملایی: تطبیق بدهیم الان تجربه های شخصی و خانوادگی خودمان را خیلی
حجت الاسلام پناهیان: بعد می فرماید و ابتلا قوماً بالمصائب یک قومی را هم خدا با مصیبت مبتلا می کند اینها صبر می کنند فصارت علیهم نعمه این نعمت این بلا تبدیل می شود به یک نعمتی ببینید چقدر مقابل همدیگر این دو تا را قرار می دهد یاد کلمه صبار شکور شما می افتید دیگر ما یک روز اینجا در معرض این آیات قرآن بودیم خوب دیگر حالا باز هم از امیر المومنین علیه السلام یک جمله بگویم می فرماید إِذَا وَصَلَتْ إِلَيْكُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ وقتی یک گوشه نعمت بهت رسید اطرافاً النعم یعنی یک مقداری اش فلا تنفروا اقصاها بقلت الشکر تکمیل این نعمت را از خودتان فراری نکنید با کم شکر کردن اینقدر زیاد تشکر کنید بقیه اش بیاید راه می دهد نعمت را انگار اینها تصویری است که در کلمات مختلف معصومین برای ما ترسیم شده
ملایی: این النعمت وحشیت را تا الان نشنیده بودم خیلی تعبیر صریح و گویایی است
حجت الاسلام پناهیان: انصافا خیلی دقیق امیر المومنین و امام صادق علیه السلام در زبان های مختلف برای ما توضیح می دهند پیشگیری یک راهبرد است برای اینکه رنج مان را کم کنند بعضی ها انصافا با پیشگیری رنج مان را کم می کنند ما انصافا در پیشگیریحرف هایی دارم که در قسمت بعد عرض می کنم حالا پیشگیری کردی یا نکردی رنج اومده راهبرد دوم چی است شما بیایید راه اساسی دوم حالا من تعبیر ساده به کار ببرم این است که شما برای برطرف کردن رنج اقدام کنید درسته با علم و با درایت و دقت بدون عجله و بدون دخالت دادن احساسات و باز روایات زیاد است من می ترسم همه روایات را بخوانم بدون جزع و فزع در این صندوق های کمک های بهداشتی یا کمک های اولیه یا آموزش هایی که مثلا امدادگری ساده و دم دستی اولین کلمه ای که نوشتند می گویند خونسردی خود را حفظ کنید یعنی چی؟ در بحران افتادی خونسردی خودت راحفظ کن یا کسی را می خواستی کمک کند وقتی شما میخواستی کمک های اولیه برای خودت و دیگران دریافت کنید اینقدر روایات آمده شما وقتی با رنجی مواجه شدی این را به درون روح ات وارد نکن مرنج رنج آمد اما تو رنجیده خاطر نشو منطق رنج را که ما قبلا گفتیم آرامش خودت را حفظ کنی شاید رفت اصلا یک دفعه ای بعضی از اوقات واقعا بیماری به انسان برسد انسان آرامش خودش را حفظ کند این بیماری می رود من بعضی تجربیات پزشکی را می توان مثال بزنم یا برخی ایده هایی که اطباء محترم ارائه می دهند من اینها را بگویم میگویند تو متخصص نیستی وارد جزئیات نشو ولی واقعیت است می آید و می رود بلاها خیلی از اوقات آدم را می ترسانند واقعیت ندارد خدا خودش فرمود و لنبلونکم بشیءٍ من الخوف بعد می فرماید بلاهای دیگر مثل گرسنگی و کمبود رزق و فقرو مرگ و اینها اولین ابتلاء ترس است بگو شاید ما را می ترساند الکی و یک دفعه نگاه می کند خیلی از بلاها فقط تو را ترسانده رنج است ولی تهش چیزی نیست پس آرامش خودت را حفظ کن خوب این یک نمونه باز از روایات بخوانم می فرماید امیر المومنین علیه السلام ان نکبات غایاتٍ می فرماید برای نکبت یعنی اتفاق بدی که برای آدم می افتد یک غایتی است لابد ان تنتهی الیها این باید دوره اش بگذرد فاذا حکم علی احدکم بها اگر یک وقت پیش آمد برایشان فلیتعطی لها ویصبر حتی تجوزف ان اعمال فیه فی ما عند اقبالها زائدٌ فی مکروهها این البته روایت را قسمت سوم راهبرد خواندم می فرمایند اینجا برای اون آرامشی که آدم بایدحفظ کند این به درد می خورد قسمتی از این روایت را می گذارم برای راهبرد سوم، که صبر است آرامش خودت را حفظ کن می فرماید مشکلات وقتی پیش می آیند یک غایتی دارند توجزع وفزع می کنی بدترش می کنی اگر توانستی اقدام بکن برای برطرف کردنش نتوانستی صبر کن تا دوره اش بگذرد شلوغش نکن اون آرامش بسیار مهم است ما مثلا بیماری پیش می آید خوب عیبی ندارد می رویم دکتر اقدامات دیگر می کنیم پس اگر شما یک وقت دچارمشکل و محنتی شدید اقدام کن برای برطرف کردنش حتی می فرماید دچار فقر شدی از برادر دینی ات وام بخواه اشکالی ندارد ولی آرامش خودت را حفظ کن خودت را بدبخت و بی پناه ندان اینها کم کم می رود در راهبرد سوم پس ما اول پیشگیری می کنیم دوم باتدبیر و آرامش سعی می کنیم برطرفش کنیم ولی باحفظ آرامش حفظ آرامش مان از کجاست؟ این که خیلی از بلاها تو خالی هستند حفظ آرامش از کجاست ازا ینکه دوره اش می گذرد و تمام می شود این که جزع و فزع من فایده ای ندارد درست شد؟ این می شود راهبرد دوم می رویم معالجه می کنیم و اقدام می کنیم بخش دومی از زحمت انسان در زندگی و مشغولیت انسان در زندگی درگیری با رنج و برطرف کردن رنج است اما اقدام راهبردی سوم اون را من بیشتر مدنظرم هست استقبال کنیم از رنج من دیگر صبر را این وسط نگفتم چون قبلا در مورد صبر صحبت کردیم استقبال یعنی چی؟ آقا ما قطعا رنج می کشیم درسته؟ آقا بگذار حالمان خوب باشد استقبال از رنج پیری چی است؟ می روی سراغ رنج ورزش می خواهی بزنی بدن من را خسته کنی من خودم بدنم را خسته می کنم ولی این خستگی کجا اون کجا؟ از فقر استقبال کنیم صدقه بدهیم غرض بدهیم عجیب نیست؟ استقبال کنیم یعنی صدر کلام یک جوری بود که فقط می شد بگوییم حاج آقای پناهیانی یعنی چی رنج را انتخاب کنیم برداریم برای خودمان یعنی یک تعریفی دارد استقبال از رنج بخشی از دستورات دینی شامل استقبال از رنج است می گوید ببین اگر شما مبارزه با هوای نفس نکنی هر کاری دلت می خواهد انجام بدهی پس مبارزه با هوای نفس خواهی کرد و می رسی به اینجا که هر کاری که دلت می خواهد انجام نمی توانی بدهی ولی اون موقع دیگر فایده ای ندارد و رنجش دوبرابر است امیر المومنین علیه السلام می فرماید از چیزی ترسیدی خودت را بنداز داخلش این ممکن است برای بعضی ها اشتباه برانگیز باشد هر چیزی هر کجا مته به خشخاش نگذاریم عاقلان دانند یک آدم عاقل می فهمد که بعضی چیزها را هست آدم ازش می ترسد واهمه دارد اینها همه اش بحث مدیریت ذهن است ذهنت را درگیر کرده برو بنداز خودت را توش ببین چیزی نیست هی نگو چی می شود نکند همان بحث البته کارهای درست دیگه برو داخلش ببین چه اتفاقی می افتد ما از هر رنجی استقبال کنیم رنج هایی نه مثل رنج های مرتاض های هندی خوب طبیعی است که اون رنج های افراطی را نمی خواهیم رنج هایی نه مثل زهد بیجا اون رنج ها را ما نمی خواهیم خوب اینجا یک درایتی آدم باید داشته باشد من همین جا اعلام بکنم هر کسی می خواهد اینها را در جزئیاتش در زندگی اش درست رعایت کند در هیچ رساله عملیه ای و با هیچ استاد اخلاق و عرفانی دنبالش نگردد دنبالش نمی توانی بگردی باید خودت تشخیص بدهی آخرش هم آدم باید خودش تشخیص بدهد دین ما بیشتر از اینکه دین تکلیف باشد دین تشخیص است قدرت تشخیص مان را باید ببریم بالا کدام رنج را واردش بشوم استقبال کنم دیگه حالا خودت بگرد ببین کدام رنج ها ذهنت را درگیر کرده خودت باید این را تشخیص بدهی به طور کلی انفاق و ورزش خوب است به طور کلی کم خوردن خوب است و به طور کلی خیلی کارها خوب است تابلوی کارهای خوب و بد را گذاشتن مثل داروهای داروخانه خوب نسخه برای من بنویسد هر کسی باید نسخه خودش را خودش بنویسد ما با بزرگان اهل عرفان و معرفت گاهی نشست و برخاست کردیم دیدیم هیچی نگفتن به نزدیک ترین افراد خودشان می گذارند خودشان برسند اولیاء خدا در سیره شون دیدید خیلی از اوقات خیلی از چیزها را نمی گویند می گذارند خود فرد بهش برسد پس اگر یک گوشه ای از این بحث ابهام دارد بگذارید این ابهام باقی بماند این ابهام را هیچ کس نمی تواند برطرف کند جز خود انسان ما باید یک فرقان و یک بینش جدا کننده خوب از بد را داشته باشیم و قدرت خودمان را ببریم بالا چون خدا در وجود ما قرار داده اینها را فالهمها فجورها و تقواها خدا به ما الهام کرده چی می تواند خوبی های تو را از بین ببرد چی می تواند تو را حفظت کند خدا در ما این را الهام کرده خوب پس سه تا راهبرد بود پیشگیری و حل مشکل و استقبال از مشکل شما الان آقای ملایی شما نام شریف تان ملاست یعنی دانشمند
ملایی: ما اجدامان ملاست
حجت الاسلام پناهیان: آثارش را در شما می بینم ملا به معنای اصطلاحی کلمه نیستید ملا یعنی دانشمند و پر آقای ملایی شما الان دارید چه استقبال از رنج هایی را انجام می دهید هر کی باید برنامه اش را باید داشته باشد و الا می شود آدم منفعل همیشه دست و پا زده در رنج ها فرار هم نکند آدم باید به خودش بگوید من نباید فرار کنم از رنج می شود راحت طلبی دو برابر می شود رنج فرار کنی از رنج بیشتر ذهنت درگیر می شود یک مدتی ذهنت درگیر فرار از رنج است و نگرانی یک مدتی هم ذهنت درگیر جزع و فزع کردن از رنج است و دیگر چیزی نمی ماند برای آدم آدم باید چیکار کند؟ بیاید یک سری رنج ها را انتخاب کند بگوید من اینها را بر می دارم برای دانشگاه های ما قبلش مدارس ما به بچه ها باید بگویند که بچه ها چه رنجی را انتخاب می کنید؟ گاهی از اوقات آدم رنج عبادت را گاهی از اوقات همیشه اینطور نیست الکی کسی نرود پشت سر عبادت قایم شود رنج های دیگری که باید انتخاب کند را از زیرش در برود گاهی از اوقات آدم می آید رنجی را می پذیرد رنج تحمل کردن اخلاق پدر ومادر به استقبالش می رود
ملایی: تعاملات و مراودات ما با نزدیکان و با یک ذره دورتر ها اینها خودش یکی از جاهای رنج آور می تواند باشد
حجت الاسلام پناهیان: بله درسته یک مجروح جانبازی در بیمارستان من زمان جنگ شاهدش بودم خوب هر روز می آمدند از گوشت پایش قیچی می کردند می گفت دیگر نمی توانیم اینها را هی بی حسی بدهیم پات سیاه می شود یک مدتی اینطوری پانسمان می کردند این می دید خیلی بی طاقت می شود می گفت صبر کنید من دیدم ترفندی را اجرا کرد که خیلی بعدها دیدم این ترفند کار علمی است گفت می شود آقای پرستار من هر موقع گفتم بزنید قیچی را گفت بزن الان می گفت دردش کمتر می شود به استقبالش می رفت من می گویم بزن ببین این استقبال از رنج خیلی چیز خوبی است و جالب است بعضی ها مثلا دینداری را بعضی از احکام خدار ا به خاطر رنجش انجام نمی دهند بنده خدا این استقبال از رنج است منتهی تو می گویی کدام رنج اینها این رنج ها به استقبالش برو یک نمونه اش نمونه خیلی زیاد است بیاییم آبرویمان را برای آبروریزی رنج دارد دیگر تو بیا آبرویت را برای ولایت علی ابن ابیطالب علیه السلام بگذار مثلا حالا الان که الحمدلله در جامعه ما همه آبرو و عزت هم به آدم می دهند اگرآدم طرفداری از امیر المومنین بکند در مصادیق جزئی دیگرش درسته؟ آبرویت را بگذار چه اتفاقی می افتد؟ رنج آبروریزی بعدا نخواهی داشت عزت خدا به تو خواهد داد یک نعماتی به تو بعدا خواهد داد این که شما استقبال کنی از رنج یکی از مصادیق فوق العاده اش قربانی کردن است قربانی می کنی پیشاپیش رفتی نیامده مثلا بلا نازل بشود بیاید گله ی گوسفند تو را بلا ببرد خودش می رود یک دونه قربانی می دهد هابیل استقبال کرد رنج است دیگر بالاخره آدم قربانی می دهد این یک چیزی از دست دادن است برای بعضی ها جانشان را بگیری راحت تر است تا پولشان را بگیری وقتی شما قربانی می کنی این یک معنای خیلی عمیقی دارد خود قربانی حضرت ابراهیم فداکاری و این استقبال از رنج است واقعا فوق العاده هستند رزمنده های اسلام می توانستند نروند رفتند و استقبال کردند می فرماید قدم اول از خانه پوتین ات را می پوشی روی بال ملائکه راه رفتند تا آخر کسانی که جبهه رفتند این را می فهمند این اتفاق افتاده که یک معنویت دیگری دارند چون تو استقبال کردی بعدش هم خیلی اتفاق نمی افتد هیچ رنجی هم نیست ولی تو مردش بودی حالا من از مثال جبهه زدم و از مثال ابرو و انفاق و مثال های دیگری یکی از مواردش همین جوان هایی هستند که توی مسابقات ورزشی شرکت می کنند اولا اینها رنج ورزش را تحمل می کنند این یک ویژگی مثبت است ثانیا رنج احتمالی شکست خوردن را می پذیرند خود این یک زیبایی دارد یعنی مرد پذیرش رنج است بعضی ها اهل مسابقه نیستند می ترسند از باختن و می ترسند از زحمت کشیدن خیلی عافیت طلب هستند از محک خوردن حتی هیچ کس با عافیت طلبی یک ذره راحتی اش زیاد نمی شود هیچ کس با فرار کردن از رنجی که باید استقبال بکند هیچ وقت نمی تواند لذتش در زندگی بیشتر نمی شود هر کسی باید بگوید من الان چه رنج هایی را استقبال می کنم و برنامه برایش دارم و هر کسی باید بگوید من چه پیشگیری می کنم چه رنج هایی را هم رنج پیشگیری کنیم و هم استقبال کنیم دیدید من دو تا نکته را عرض کردم یک قسمتی از صحبت را نبرم اینها نشستند اینجا ما را هل می دهند به سمت رنج، پیشگیری کند از رنج از رنج مقابله کن که رنج را برطرف کنی یک جاهایی هم امتحانشان این است عرضه ندارند با رنج مقابله کنند باید مقابله کنیم یک خاطره ای هست از امام نقل می شود که بچه هایشان کوچک بودند پسرها طبیعتی که دارند یک کمی ممکن است به دخترها زود بدهند امام توصیه می کرده به دخترها از حق خودتان دفاع کنید این کلامش معلوم است یک سری رنج ها را شما اقدام کنی برای برطرف کردنش اگر اقدام نکنی مستضعفین همانقدر در جهنم عذاب می شوندکه مستکبرین تو آیات قرآن سه چهارمرتبه آمده این موضوع مستضعفینی که اقدام نمی کنند برای مقابله با رنج من یک دعا کنم شما آمین بگوییدو هم بینندگان عزیز ولی مستجاب نمی شود خدایا ظالمان را ریشه کن بفرما
ملایی: ما می گوییم آمین
حجت الاسلام پناهیان: نه دیگه نگو می فرماید وقتی تعداد مظلومان از ظالمان بیشتر باشد دعایشانمستجاب نمیشود به قول آقای بهجت این دعا نمی خواهد دعوا می خواهد پس پیشگیری از رنج یک راهبرد برطرف کردن و مقابله کردن با رنج یک راهبرد غیر از صبری که قبلا گفتیم و استقبال از رنج به این معنا که کلی توضیح دادیم بعضی از رنج ها را پیشاپیش می گیریم به تن خودمان می خریم و به جان خودمان و به آبرو و مال خودمان این رنج ها را استقبال می کنیم که رنج های بزرگتر دچار نشویم مثالی که خیلی بفهماند این را ملموس کند اون مثال بود که ما برای اینکه فقیر نشویم رنج فقر را بکشیم گفته همان موقعی که دستت تنگ می شود همانی که داری ببخش بگذار درست بشود صدقه برویم برویم محضر قرآن کریم خیلی متشکرم از شما عزیزان خواهشم این است توصیه که نه بحث های حاج آقای پناهیان را به دلیل کاربردی بودن و ظرافت و نکات دقیقی که توش هست هم دقیق بشنوید و ببینید هم یک بار دیگر در کانال مرور کنید از بیست20000303 بخواهید سامانه پیام کوتاه مان است بخواهید مطرح می شود خدمت حاج آقامی رسد هفته دیگر توضیح بیشتری می توانیم دریافت کنیم صفحه 459 قرآن کریم سوره مبارکه زمر آیات ششم تا دهم ثوابش هم تقدیم به آقا مولا امیر المومنین علی علیه السلام اللهم صل علی محمدوآل محمد و عجل فرجهم
( قرآن کریم صفحه 459 قرآن کریم سوره مبارکه زمر آیات ششم تا دهم)
ملایی: 110 را ارسال کنید به 20000303 مشارکت بفرمایید در اطعام غدیر زمان باقی مانده بقیه اش باشد برای حاج آقای پناهیان
حجت الاسلام پناهیان: دو روایت من بخوانم فوق العاده است این دو روایت قطع رنج و مدیریت ذهن را نشان می دهد همه کاری که گفتیم باید انجام بشود با این شرط است ایاک و الجزع ذهنت به هم نریزد و روح ات به هم نریزد وقتی بلا میآید و وقتی فکر می کنید درباره بلا فانه یقطع الاعمل آرزویت را از بین می بردو افت می دهد برای انسان و یزحف العمل تو را ناتوان می کند از اینکه چاره اندیشی کنی و یورث الهم فکر همشون را می کند و بعد می فرماید. واعلَمْ أنَّ المَخْرَجَ في أمرَينِ : ما كانتْ فيهِ حِيلَةٌ فالاحْتِيالُ، وما لَم تكُنْ فيهِ حِيلةٌ فالاصْطِبارُ (بحارالانوار) یا می توانی بر طرفش کنی یا نمی توانی اگر توانستی برطرف کنی اقدام می کنی نتوانستی صبر کن چرا بهم ریختی بهم نریز و جزع و فزع نکن یک روایت دیگر این از امیر المومنین علیه السلام بود از امام حسن مجتبی یک تکنیک فوق العاده مهم قابل توجه اونهاییکه می آیند این جملات را خوشگل می کنند فیلسوف فلانی یا فلان خارجی اینطوری گفت چیزی را که در آن توان تغییر ندارد
ملایی: همان حرف های شما را بدون قال الصادقش می گویند پول می گیرند خودش به من می گفت
حجت الاسلام پناهیان: بعد می فرماید اجعل ما طلبت من الدنیا فلم تدفر به چیزهایی که از دنیا می خواستی بهش نرسیدی خوب اینها اذیت می کند آدم را به بمنزلة ما لم یخطر ببالک. فکر کن اصلا این به ذهنت خطور نکرده بود یک همچین چیزی می خواهی هیچ وقت نمی خواستی خیلی تکنیک فوق العاده ای است امام حسن مجتبی علیه السلام اگر دیدید اذیتت می کند یک چیزی که به دست نیاوردی من همچین چیزی نمی خواستم
ملایی: آقا متشکرم خیلی متشکرم زمان دیگر واقعا نداریم و کاش می توانستیم ادامه بدهیم در پناه امیر المومنین علیه السلام باشیم وباشیم صلوات بر حضرت می فرستیم به امید دیداری دوباره فردا آقا نجم الدین شریعتی میزبان شماست عمری بود شنبه آینده همراه شما هستیم خدا حافظ