حجت الاسلام حسینی قمی: عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت همه مخاطبین عزیز یادآوری می کنم سه شنبه ای که در پیش داریم شب ولادت وجود مقدس امام هادی سلام الله علیه است یعنی روز چهارشنبه روز ولادت حضرت است نیمه ماه ذی حجه است عزیزان از بزرگداشت ولادت حضرت غفلت نکنند و همانطوری که اشاره فرمودید دیگر شنبه آینده روز غدیر هست و انشاالله اگر حیاتی بود در محضر مخاطبین عزیز در روز عید غدیر خواهیم بود هر کی هر کاری بلد است و می خواهد انجام بدهد یک هفته فرصت بیشتر نیست خواهش می کنم عزیزان یادشان باشد اگر می خواهند به یک نیازمندی کمک بکنند و بسته های معیشتی بدهند در خانه نیازمندان به عشق امیر المومنان سلام الله علیه و اگر می خواهند به مستاجرشان رحم کنند اجاره را کم کنند و ودیعه را کم بکنند یا خانه دارند اجاره بدهند اگر می خواهند یک
زندانی را آزاد کنند زندانی ها واقعا فراموش شده هستند زندانی ها وقتی می روند اونجا فراموش می شوند حضرت یوسف در روایت هست بر سر در زندان نوشت که هنا قبور الاحیا اینجا قبر آدم های زنده هست فراموش می شوند می خواهند یک زندانی آزاد کنند به عشق امیر المومنان سلام الله علیه اگر می خواهند به کسی قرض بدهند یک پولی دارند با قرض گرفتاری کسی را برطرف کنند در روایت داریم ثوابش از صدقه بالاتر است اگر می خواهند به اطعامی که اون هفته اشاره کردیم اطعام غدیر فرصت کم است دیگر این روایت را فقط من بخوانم تهیه کننده ی عزیز برنامه مون جناب آقای رکنی از صحرای منا پیام دادند که باز هم به مخاطبین یادآوری کنید اطعام روز غدیر را ما باز هم یادآوری می کنیم روایتش را از امام رضا علیه السلام خواندیم اگر کسی در روز غدیر به یک نفر اطعام بدهد کمن اطعم جمیع الانبیا و الصدیقین مثل اینکه تمام پیامبران و صدیقین را اطعام داده بارها این مثال را زدیم به ما بگویند روز غدیر میزبان صدیقه طاهره سلام الله علیه هستیم چیکار می کنیم میزبان امیر المومنان و امام رضا و میزبان حضرت ابراهیم و همه انبیا و صدیقین ما جانمان را فدا می کنیم به یک نفر فرمودند ولو یک نفر اطعام بدهید کمن اطعم جمیع الانبیا و الصدیقین در این حد که شما برادرتان را پدری و مادری و برادر و مادری و همسایه ای نمی توانی یک کمی آبش را زیاد کن به همسایه یک بشقاب غذا بده بگو امروز روز عید غدیر است اونهایی که در توانشان است اونها به ظرف همسایه اکتفا نکنند غذای خوب هم بدهند از اون غذاهایی که خودتان می خورید معلوم نیست چنین فرصتی داشته باشیم اینقدر هستند کسانی که اون عالم حسرت می خورند کاش غدیر بودند از این فرصت استفاده کنیم همه اینها جشن غدیر است فقط اطعام نیست اطعام هست و قرض دادن هست و به داد مستاجر رسیدن هست و آزاد کردن یک زندانی هست و سبد معیشتی هست و صله رحم و برادری و خواهری و خویشاوندی خدایی نکرده با کسی قهر بودی به عشق امیر المومنان سلام الله علیه یک کاری در غدیر انشاالله انجام بدهید یک جمله اشاره کنم و وارد بحثمان بشوم برای اینکه عزیزان بدانند ما واقعا کاری نکردیم گاهی من وقتی می بینم خدماتی که بعضی از علمای بزرگ شیعه برای غدیر کردن و برای امیر المومنان کردند اصلا خجالت می کشیم از حرف زدن خودمان با ور کنید خجالت می کشیم آدم باید صورتش را بپوشاند در یک زمانی یک کسی آمد یک حرفی زد گفت تا شیعه اصلا شیعه طائفه کوچکی بودند منقرض شدند و آثار قابل توجهی ندارند نه کتاب قابل توجهی دارند و نه در علوم تاسیس علوم نقشی داشتند یک جمعی بودند حالا این هایی که ماندند چند نفری بیخود اینها ادعا می کنند یک گروه کوچکی بودند حرفش هم خیلی بازتاب داشت یک نویسنده بود روزنامه نگار بود و حرفش اثر گذار بود و در لبنان حرفش دیده می شد و خوانده می شد و حالا این حرف را باید چطور باید جواب داد شیعه کتابی و تالیفی ندارد و نقشی نداشته در علوم اسلامی خواهش می کنم عزیزان عنایت کنند سه عالم بزرگ شیعه به میدان آمدند از عمر مایه گذاشتند جواب این آقا را دادند یکی اش مثلا مرحوم حاج آقا بزرگ تهرانی رضوان الله علیه است آمد گفت شما می گویید کتاب نداشته شیعه قریب سی جلد کتاب نوشت الذریعه الی تصانیف شیعه کتاب هایی که تاریخ نوشته بیش از 55 هزار کتاب را نام برد ببینید اینطوری باید از تشیع دفاع کرد یک کسی گفت شیعه در تاسیس علوم نقشی نداشته مرحوم آیت الله سید حسن صدر رضوان الله علیه کتاب نوشت تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام نقشی که شیعه در علوم اسلام داشته الشیعه و فنون الاسلام جواب مکتوب مفصل داشت مرحوم علامه شرف الدین رضوان الله علیه علامه کاشف الغطاء علامه محمد حسین کاشف الغطاء کتاب نوشت المطالعات و المراجعات دو جلد کتاب نوشت جواب این آقا را اون الذریعه که اشاره کردم مرحوم حاج آقا بزرگ عزیزان یادشان باشد قریب سی جلد کتاب نوشتن کار یک عمر است ایشان قریب شصت سال بر این کارش وقت گذاشته شصت سال وقت گذاشته تا ثابت بکند نه آقا این آقا بیخود می گوید شیعه بالای 55 هزار کتاب تا اون روز اسم می آورد و مولفش را می نویسد و توضیحاتی می دهد به هر حال اینطوری دفاع کردند ما می خواهیم یک اطعامی بدهیم و جشنی بگیریم و زندانی آزاد کنیم و به مستاجرمان رحم کنیم و قرضی بدهیم و دستگیری کنیم و یک سبد معیشتی شصت سال عمرش را حتی معروف است دیگر اواخر ایشان چشمش آبریزش شدید داشت کاغذ را اینطوری می گرفت مقابل که این آبریزشش روی کاغذ نریزد بیش از نود سال از عمرش گذشت فقط همتش همین بود که این دفاع را انجام بدهد ما یک سهم کوچکی هر کاری هم بکنیم اگر غدیر همه این کارهایی که عرض کردم انجام بدهیم یعنی اطعام را بدهیم و زندانی را آزاد بکنیم و قرض بدهیم و به مستاجر هم رحم بکنیم و صله ارحام هم انجام بدهیم و سبد معیشتی بدهیم کار شصت ساله یکی از این سه بزرگوار نمی شود انشاالله کوتاهی نکنیم این فرصت ها از دست برود.
ملایی: انشاء الله ما مشتاقانه منتظر شروع بحث اصلی هم هستیم
حجت الاسلام حسینی قمی: بله من یک بحثی را خیلی فکر کردم چون در آستانه غدیر هستیم یک بحث تازه ای و عرض ارادتی به امیر المومنان سلام الله علیه باشد تقریبا تمام نهج البلاغه را نگاه کردم و مطالعه کردم یک بحثی با این عنوان شناخت امیر المومنان از زبان خود حضرت یعنی امیر المومنین از زبان امیر المومنین سلام الله علیه نزدیک صد مورد در نهج البلاغه امیر المومنان از خودشان سخن گفتند از شخصیت خودشان اگر اینها را نفرموده بودند امروز دسترسی نداشتیم و استناد کنیم که چه شخصیتی را شما زمین گذاشتید و کنار گذاشتید قریب صد مورد امیر المومنین از زبان امیر المومنین سلام الله علیه یادآوری کنم مواردی می خوانیم حضرت دارند از خودشان مطالبی را بیان می فرمایند این غیر از دو بحث دیگر است یک بحث دیگر داریم معرفی اهل بیت در نهج البلاغه اون هم موارد متعددی است بماند یک بحث دیگری داریم امیر المومنین در نهج البلاغه مکرر از مظلومیت خودشان و اینکه حقشان گرفته شد مفصل سخن گفتند بعضی ها می گویند شماها خیلی داغش می کنید اصلا امیر المومنان اعتراضی نداشت و حرفی نداشت کجا امیر المومنان سلام الله علیه فرمود حق من را بردند شما این مسئله را مطرح می کنید در نهج البلاغه اون هم قریب بیست سی مورد است اون بحث را مطرح نمی کنیم اگر عزیزان خواستند یک وقت دیگر در نهج البلاغه دو تا آدرس بگویم یکی علامه مجلسی در جلد بیست و نهم بحارالانوار پنجاه و چهار موردکه امیر المومنان و اهل بیت علیهم السلام اشاره کردند و تصریح کردند و مطالبی فرمودند راجع به مظلومیت حضرت امیر المومنین سلام الله علیه پنجاه و چهار مورد قریب 150 صفحه در جلد 29 بحارالانوار است مرحوم علامه امینی رضوان الله علیه این الغدیر علامه امینی هست من آوردم این هم مرحوم علامه جلد اول از صفحه 159 این هم بیش از 50 صفحه اسمش هست المناشده و الاحتجاج مواردی که امیر المومنان و اهل بیت احتجاج کردند و راجع به مظلومیت خودشان سخن گفتند مفصل پس این دو تا بحث بماند ما فعلا بحث مان شخصیت امیر المومنان سلام الله علیه از زبان خود حضرت از اول شروع می کنیم قریب صد مورد است حالا من می خواهم فهرست صد مورد هم بگویم نمی رسیم به هر مقدار که رسیدیم در این هفته ها در محضر مخاطبین عزیز خواهیم بود این مورد اول خطبه سوم نهج البلاغه امیر المومنان هست من از این جا می خوانم که حضرت به خودشان اشاره می فرمایند انه لیعلم ان محلی منها محل القدو من الرحمه فرمودند دیگری لباس خلافت را بر تن خودش کرد ولی انه لیعلم لام، لام قسم است به خدا قسم همان آقا می داند او می داند ان محلی منها محل القطب من الرها جایگاه من با خلافت مثل اون محور در سنگ آسیا است سنگ آسیاب بدون محور حرکت می کند؟ (يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ، وَ لا يَرْقِي اِلَيَّ الطَّيْرُ سیل خروشان علم و دانش و فضائل از کوهسار وجود من جاری است ینهدر ان السیل و لا یبغی الی الطیرهیچ پرنده ای نمی تواند به قله ی وجودی و فکری من علم من و دانش من و فضائل من برسد ینحدر ان السیل و لا یبغی فصدلت کسی با این عظمت چرا سکوت کردید فصدلت دونها سوباً وقتی دیگری خلافت را به عهده گرفت سدلت دونها من یک پرده ای انداختم بین خودم و خلافت و تویت عنها کشحا پهلوی خودم را از خلافت کنار کشیدم و تفقت ارتعیشروع کردم به فکر کردن که چه کنم آقا دیگران نشستند جای من بین أَنْ أَصُولَ بِيَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْيَةٍ عَمْيَاءَ فکر کردم چه کنم آیا اصوله حمله کنم ولی با دست بریده کسی را نداشتم یا نه اصبره صبر کنم بر این ظلمت کور تخلیه یعنی ظلمت، ظلمت کور، ظلمتی که یحرم فیها الکبیر و یشیب فیه الصغیر و یکده فیها مومن حتی یلقی ربه ظلمتی که پیرها در آن فرسوده می شوند و بچه ها درش پیر می شوند و مومن در این ظلمت باید رنج ببرد تا به ملاقات خدا برسد فرأیت این فضا را دیدم فرأیت ان الصبر علی هاتا احجا خواهش می کنم عزیزان بیشتر عنایت بفرمایند می فرماید وقتی خودم را مخیر دیدم یا با دست بریده حمله کنم یا صبر کنم تو این ظلمت کور تحمل کنم رایت دیدم ان الصبر صبر بر این حالت احجا به عقل نزدیک تر است شیعه اگر پیرو امیر المومنان سلام الله علیه است این خیلی مهم است احساسات لازم است حتما باید آدم احساسات و عواطفش جای خودش ولی عقل و خرد و اندیشه باید بر احساسات غالب باشد دیدم صبر در این شرایط احجا به عقل نزدیکتر است فصبرت این جمله معروف است و فی العین قضا و فی الحلق شجا خار در چشم و استخوان در گلو صبر کردم احساسات و عواطف جای خودش ولی عقل و خرد من گفت باید صبر کنید تا می رسد به اینجا من صبر کردم 25 سال گذشت بعد از 25 سال چرا قبول کردم فما راعنی دلیل اینکه من خلافت را بعد 25 سال قبول کردم نگران یک چیز بودم الا و الناس الی کعرف ذبع مردم هجوم آوردند به خانه من حتی لقد متع الحسنان حسن و حسین سلام الله علیهما زیر دست و پا قرار گرفتند می دانید حسنین سلام الله علیهما اون روزی که حضرت خلافت را پذیرفتند بعد از 25 سال خانه نشینی بچه نبودند آقا زاده هایی بودند بعد از سی سال چه هجومی به خانه امیر المومنین بوده که حضرت می فرماید وتع شوق عطافی عوام از دو طرف شق پاره شد مجتمعین حولی دور من جمع شدند کربیضت الغنم مثل گوسفند گرگ زده چطور به یک جا پناه می برد اینها هجوم آوردند به خانه من اما و الذی چرا قبول کردم به خدایی که فلق الحبب به خدا قسم لولا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر اگر نبود که مردم اعلام آمادگی کردند دو ما اخذ الله خدا از ما پیمان گرفته که در برابر گرسنگی مظلوم و سیری ظالم آرام نداشته باشیم لایقار قرار نداشته باشیم اگر این پیمان نبود اگر اعلام آمادگی مردم نبود لالغیت حبلها علی قاربها باز هم نمی پذیرفتم و لالفیتم دنیاکم الله اکبر یک شب در جلسه ای این عبارت را می خواندم گفتم در طول تاریخ بشریت تاریخ بشریت پیدا کنید یک کسی چنین حرفی را زده باشد نسبت به حکومت فرمود اگر این نبود که باید می آمدم به میدان می دیدید لالفیت دنیاکم هذه ازهد عندی من افتت انزل دنیای شما پیش من بی ارزش تر است از آب بینی یک بُز یک تعبیر دیگری دارد حضرت در حکمت 236 می فرماید والله قسم جلاله می خورم لدنیاکم هذه اهون این دنیای شما پیش من بی ارزش تر من عراق خنزیرٍ فی ید مجذومٍ استخوان یک خوک دست یک بیمار جذامی فرمود نه برای اینکه مردم هجوم آوردند به پیمان خدا من قبول کردم این مورد اول که در حقیقت حضرت در این مورد هم از دلیل پذیرش حکومت می گویند و هم از صبرشان می گویند و هم از غلبه خرد بر احساسات می گویند مورد دوم خطبه چهارم است خطبه مفصل این فرازی که حضرت به خودشان اشاره دارند فرمود ما شککت فی الحق مز اریت از اون روزی که حق را نشان من دادند من یک روز نشد در حق شک داشته باشم تردید داشته باشم لم یوجس موسی خیفتاً علی نفسها یعنی چی؟ حضرت اشاره می فرماید به داستان حضرت موسی و تطبیق می دهند به زمانه خودشان خطبه در داستان جنگ جمل هست می دانید در جنگ جمل مفصل گفتیم امیر المومنین سلام الله علیه خیلی امروز و فردا کردند که کار به جنگ کشیده نشود بارها عرض کردیم شما یک مورد پیدا کنید در نبردهای امیر المومنان که حضرت شروع کننده باشد جنگ صفین را اشاره کردیم هزار کیلومتر امیر المومنان از مدینه تا صفین نزدیک شام آمدند ولی سه ماه منتظر ماندند شاید لشکر برگردند و پشیمان شود و جنگ نشود در جنگ جمل هم همینطور جمل کبری داریم و جمل صغری ، جمل صغری درگیری اول بود و جنگ اول بوده هزار نفر از یاران امیر المومنان را شهید کردند و حضرت باز کوتاه می آمد صبر کنید شاید به جنگ کشیده نشود به حضرت اعتراض کردند چرا نمی روی مگر نمی گویید ما شککت الا الحق مگر نمی دانید بر حق هستید چرا امروز و فردا می کنید استناد کردند به داستان حضرت موسی لم یوجس موسی خیفتاً علی نفسه قرآن کریم یک داستانی نقل می کند وقتی حضرت موسی سوره مبارکه طه آیه 65 می فرماید فاوجس فی نفسه خیفتاً موسی وقتی موسی آمد در برابر ساحران ساحران ریسمان هایشان را انداختند و ریسمان حرکت می کرد اوجس فی نفسه یک ذره در دلش خالی شد ترسید موسی ترسید موسی از چی ترسید؟ امیر المومنان می فرماید لم یوجس موسی خیفتاً علی نفسه بر جان خودش نترسید از چی ترسید؟ اشفق من غلبت الجهال فرمود نکند این کار ساحران سحر ساحران این مردم را فریب بدهد این مردم جاهل را با یک ریسمانی که حرکت می کند فکر کنند اینها جلو هستند و حضرت موسی بر باطل است ترسید از غلبه جاهل ها و دول الضلال گمراهی دولت های ضلالت فرمود من هم بر همین نگران بودم اگر دست به عصا راه می رفتم و اگر صبر می کردم می ترسیدم مردم وقتی مقابل خودشان طلحه را ببینند و زبیر را ببینند اینها اصحاب با سابقه در همراهی با پیامبر را ببینند اینها گمراه شوند و بالاتر از طلحه و زبیر که مکرر عرض کردیم همسر پیامبر که همراه اینها بود فرمود من از این نگران بودم پس این مورد دوم بود من تردیدی نداشتم ما شککتم فی الحق مد اریته ولی نگران جهل جاهل ها بود مورد سوم خطبه ی ششم نهج البلاغه امیر المومنان سلام الله علیه است فوالله قسم جلاله ما ذی المدفوع انا الحق مستاثراً علیَّ به خدا قسم منذ قبضا لله از اون روزی که پیامبر از دنیا رفته حق من را گرفتند مستاثرا علیَّ دیگران را بر من مقدم داشتند عرض کردم بعضی ها می گویند کجا امیر المومنان به مظلومیت خودشان دهها مورد است به تناسب این را اشاره کردم مورد چهارم این خطبه امیر المومنان سلام الله علیه است خطبه ی پانزدهم نهج البلاغه خطبه پانزدهم این تعبیر امیر المومنین سلام الله علیه باز خیلی مهم است امیر المومنان راجع به والله عدالت علوی خطبه 15 و الله وقتی حضرت به خلافت رسیدند داستان اینکه با حضرت مخالفت کردند چی بود؟ و الله لو وجدته قد تزوج به النساء و ملک به الاماء لرددته فان فی العدل سعة و روز اول فرمودند اگر من بیایم خلیفه بشوم اینطور نیست که گذشته ها را چشم پوشی کنم به خدا قسم اموالی که در گذشته بردند لو وجدته قد تزوج اگر کابین زن ها شده باشد ملک به الامام کنیزانی با او خریداری باشند رددته همه را بر می گردانند فَإنَّ فِي الْعَدْلِ سَعَةً، وَ مَنْ ضَاقَ عَلَيْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَيْهِ أَضْيَقُ. (نهج البلاغه، خطبه 15) اگر کسی عدالت برایش سخت باشد ظلم برایش سخت تر است یک وقتی مفصل اشاره کردیم امیر المومنین وقتی به خلافت رسیدند مطالبه مردم از امیر المومنان چی بود چرا امیر المومنان هجوم آوردند و چرا مخالفت کردند با گذشته و اجرای عدالت برای همین اجرای عدالت لذا حضرت این کار را انجام دادند مورد بعدی این خطبه ی بیست و هفت نهج البلاغه است در شجاعت امیر المومنان سلام الله علیه یک تعبیری خیلی بلندی دارد خطبه بیست و هفتم خطبه جهاد می گویند مفصل است بسیار زیباست و مجال نیست من بخوانم فقط این را یادآوری کنم خطبه یعنی سخنرانی دیگر حضرت سخنرانی کرده باشند ولی مخاطبین عزیز عنایت داشته باشند این تنها خطبه ای استکه در خطبه ها آمده ولی حضرت از شدت ناراحتی نتوانستند خودشان سخنرانی کنند نوشتند در کاغذی دادند یک کسی از طرف حضرت خبر رسیده بود به امیر المومنان سلام الله علیه لشکریان معاویه به شهر انبار حمله کردند شهر مرزی بود معاویه این کار را می کرد و لشکریانش را می فرستاد به شهرهای مرزی قلمرو امیر المومنان می گفت بروید آتش بزنید و غارت بکنید اگر بودند بکشید اگر نبودند غارت کنید چون غارت در نامه اش است ابن ابی الحدید دیگران دارند معاویه می نوشت غارت اموال کمتر از کشته شدن فرد نیست بیاید در خانه ببیند هیچی ندارد همه مال و زندگی اش را بردند وقتی به حضرت خبر دادند فرماندار شهر انبار یک جمعی را به شهادت رساندند و خانه ها یی را آتش زدند و آقا اومدند سخنرانی کردند خیلی تند از لشکریان خودشان گلایه کردند چرا با من همراهی نمی کنید که ما ریشه این جریان را از بین ببریم حالا اون بماند خطبه بیست و هفت تا می رسد به اینجا فرمود شما کاری کردید از بس با من همراهی نکردید افسدتم علیه رأیی نقشه های نظامی من را بهم زدید حتی قالت قریش کاری کردید که قریش گفتند ان ابن ابی عبدالله رجل شجاع علی ابن ابیطالب شجاع هست ولی لکن ان له بالحرب
ملایی: دانش جنگ ندارد
حجت الاسلام حسینی قمی: دانش نظامی را ندارد فرمود لله ابوهم هل احد منهم اشد لها مراثا کسی از من در جهاد با سابقه تر اقدم فیها مقاماً منی از من کسی با سابقه تر لقد نهضت چقدر زیباست نهضت فیها و ما بلغت العشرین من به بیست سالگی نرسیده بودم با دشمن درگیر بودم و ها انا ذاقت قد ظرفت علی الستین الان از شصت گذشتم و همچنان در میدان جنگ هستم من علوم نظامی را بلد نیستم لا علم له بالحرب البته مشکل این نیست مشکل این است که لکن لا رأی لمن لا یطاع کسی که حرفش را گوش نکنند اثری ندارد وقتی من داد می زنم و فریاد می زنم شما این شجاعت امیر المومنین سلام الله علیه مورد بعدی که مورد هشتم هست خطبه سی و سه نهج البلاغه زهد علوی بی اعتنایی امیر المومنین به دنیا عرض کردم بگردید در همه عالم در طول تاریخ بشریت ابن عباس می گوید من محضر امیر المومنین سلام الله علیه رسیدم در ذی قار نزدیک بصره بود حضرت آماده می شدند برای رفتن به بصره اون داستان جنگ جمل یک عده ای از کوفه با امیر المومنان همراهی کردند از کوفه آمده بودند شش هزار نفر ابن عباس می گوید رفتم به حضرت گفتم شش هزار نفر از کوفه آمدند اینها لشکر همه آماده اند شما فرمانده لشکر و امیر المومنین می خواهند شما مقابل شما یک رژه ای سان ببینید شما شش هزار نفر لشکر آمدند می گوید من با حضرت صحبت می کردم جواب نمی داد فرمانده چند هزار نیرو آماده سان ببینید حضرت جواب ندادند مشغول وصله کردن و تعمیر کفش خودشان بودند دو سه بار گفتم فرمود ما قیمت هذا النعل این کفش ها چقدر می ارزد ابن عباس؟ گفتم لا قیمت لها قیمت ندارد من چه قیمتی روی این بگذارم البته بعضی از اهل بیت می گویند ما جای ابن عباس بودیم نمی گفتیم قیمت ندارد بند کفش امیر المومنان که دست ما می رسید ولی گفت از نظر مادی مثلاً حضرت فرمود والله قسم جلاله یاد کردند والله لهی احب الیَّ من امرأتکم به خدا قسم این کفشی که نمی توانی رویش قیمت بگذاری از عمارت بر شما پیش من محبوب تر است بله ، إلاّ أنْ اُقِيمَ حَقّا او اطفأ باطلا مگر اینکه حقی را با حکومت بتوانم حقی را زنده کنم یا باطلی را از بین ببرم ثم خرج بعد هم آمدند و در مقابل اون لشکر ایستادند و سان دیدند و خطبه خواندند و سخنرانی کردند ولی این کلام امیر المومنان سلام الله علیه مورد نهم حقوق متقابل بین خودشان و مردم را حضرت توضیح می دهند خطبه 35 نهج البلاغه أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً وَ لَكُمْ عَلَيَّ حَقٌّ؛ (نهج البلاغه، 34) شما به گردن من حق دارید حق متقابل است و یک طرفه نیست حاکم ها فقط از مردم توقع نداشته باشند نه مردم از حاکم ها توقع دارند اولا حقوق مردم را بیان کردند اما حقکم شما چه حقی به گردن من دارید چهار تا حق دارید یک النصیحت لکم من خیر خواه شما می شوم هر کاری می کنم به مصلحت شما و خیر شما باشد.
2- و توفیر فیئکم علیکم توضیح عادلانه بیت المال حق مسلم شماست
3- تعلیمکم
4- تأدیبکم آموزش و پرورش تعلیمکم کی لا تجهلوا تادیبکم کی ما تعملون چهار حق شما به گردن من دارید چهار حق هم من به گردن شما دارم اما حقی علیکم وفاء بالبیعه با من بیعت کردید پای بیعت تان بمانید
دوم النصیحت فی المشهد و المغیب در حضور من و در غیاب من خیر خواه باشید من خیر خواه شما هم خیر خواه
سوم، الاجاب حین ادعوکم صدا می زنم بیایید امام و امیر است باهاش بیعت کردید
چهارم، و التاء حین آمرکم وقتی آمدم و فرمانی می دهم بعد از آمدن اطاعت کنید این هم مورد نهم مورد دهم خطبه سی و هفت نهج البلاغه است اینقدر این خطبه لطیف است حضرت می فرماید فَقُمْتُ بِالْأَمْرِ حِينَ فَشِلُوا وَ تَطَلَّعْتُ حِينَ تَقَبَّعُوا وَ نَطَقْتُ حِينَ تَعْتَعُوا (نهج البلاغه، خطبه 37) فرمود آن روزی که همه سست شده بودند و جا زده بودند و عقب نینیکرده بودند اون روز من قیام کردم می دانید تام منابع منابع خاصه و عامه است درجنگ بدر نیمی از کشته شدگان به دست امیر المومنان سلام الله علیه از هفتاد نفر سی و پنج یا سی وشش اختلاف سر یک نفر است به دست امیر المومنان در جنگ احد آسمانیان سکه به نام حضرت زدند لافتا الا علی لا سیف الا ذالفقار فرراً مسلمون باجمعهم همه فرار کردند امیر المومنان سلام الله علیه در جنگ احزاب این حدیث را من بارها خواندم و خواهش می کنم انشاالله مخاطبین یاد گرفته باشند پایان این حدیث زیباست ضربت علیٍ یوم الخندق افضل من عبادت الثقلین جهاد امیر المومنان در جنگ احزاب از عبادت جن و انس ادامه اش چی است اون ادامه زیباست در منابع دست اول عزیزان فضائل السحابه احمد حنبل را ببینید یکی از پیشوایان اهل سنت است مال دیروز و پریروز نیست مال هزار و دویست سال پیش است این روایت را نقل کرده با ادامه اش اون جهاد امیر المومنان در احزاب «ضربة علي يوم الخندق افضل من عبادة الثقلين»
الانی که ما اینجا نشستیم میلیون ها زائر دارند در مکه اعمال به جا می آورند در منا رمی جمره می کنند بعد می روند تمام اعمال همه عالم را روی هم بریزی اون جهاد افضل من عباد الی یوم القیامه تا هرچه که بعد از این عبادت بشود فقمت بالامر حین فشلوا اون روزی که دیگران عقب نشینی کردند
طلعت حین تقبعوا اون روزی که اونها پنهان شدند من آشکار شدم و آمدم آشکارا به میدان و نطقت حین تعتعوا اون روزی که اونها ساکت شدند من فریاد زدم در حمایت از پیامبر خدا رحمت کند یکی از بزرگان دیدم در مباحثش خیلی نکته لطیفی را می گوید چطور شما می رسید به آیه وَ مِنَ النَّاسِ مَن یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّـهِ وَ اللَّـهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ (آیه لیلۀ المبیت) امیر المومنان سلام الله علیه در بستر پیامبر خوابیدند که رسول خدا بتوانند چطور از این آیه سریع عبور می کنید چطور از آیه مباهله سریع عبور می کنید که من همین جا یادآوری کنم به غدیر همه چیز تمام نمی شود فرشته ها به هلهله غدیر تا مباهله چطور به داستان مباهله می رسید سریع عبور می کنید چطور این همه آیاتی که اون جلسه عرض کردیم حاکم نیشابوری میگوید وقتی دیدند در جلسه ای می گویند آیه ای در شان امیر المومنان نازل نشده یک عالم اهل سنت است از بس ناراحت شدم رفتم به عجله 120 آیه را من پیدا کردم چطور از این آیات به سرعت عبور می کنید طلعت حین تقبعوا نطقتحین تطعوا اون روزی که اونها ساکت شدند من فریاد زدم و مضیت بنور الله حین وقف اون روزی که اونها توقف کردند من حرکت کردم ولی فکنت اخفذهم صوتها همه جا صف اول بودم ولی و كنت اخفضهم صوتا و اعلاهم فوت پیشگام بودم ولی صدای من ادعایی نداشتم و دعوایی نداشتم روزی که می خواستند حق حضرت را ببرند سکوت کردند و عرض کنم که به تعبیر خودشان عقل بر احساسات غلبه پیدا کرد این ده مورد انشاالله بعد از تلاوت قرآن باز هم قریب صد مورد است ولی من خودم تقریبا چند روز هفته شاید دو دور تمام نهج البلاغه را نگاه کردم عزیزان نگاه می کنند خیلی زیباست هیچ کسی به اندازه امیر المومنان نمی تواند خودش را معرفی کند
ملایی: این بحثی که حاج آقای حسینی قمی بیان فرمودند می شد وسط هاش هم بیان کرد مخصوصا این که حاج آقا رادیویی ها یکی از پنج دقیقه اول می رسد و یکی ده دقیقه دوم می رسد جدا می شوند و می آیند می روند این بحث عنوان جذابی داشت امیر المومین علی علیه السلام در بیان امیر المومنین علی علیه السلام
حجت الاسلام حسینی قمی: این بخشش هم جناب آقای ملایی بعضی از این خطبه ها را در گذشته ما داشتیم این 23 جلسه مباحث سمت خدا راجع به نهج البلاغه در این مجموعه آمد
ملایی: من این کتاب را نگه دارم یک توضیحی اگر ضروری می بینید اگر نه رفقای خوبم یک بسته ای ازش نشان بدهند حکمرانی علوی مباحثی است که در بستر تربیتی و اخلاقی و حکومتی به قلم حجت الاسلام و المسلمین سید حسین حسینی قمی حاج آقای خودمان به رشتۀ تحریر در آمده و سال گذشته چاپ شده و حالا شما عزیزان بیننده و شنونده عنوان یک کتابی که این روزها خیلی می تواند محل رجوع مان باشد وقت داریم تعطیلات هم در پیش داریم این ایام یک نکته ای را ازش یاد بگیریم هدیه بدهیم به هم و عیدی بدهیم عیدی عید غدیر در این کارها یک نکته از این کارها باشد اگر دوست دارید کتاب راتهیه بفرمایید کلمه کتاب را به 20000303 پیامک بفرمایید بنویسید کتاب اسم و فامیلی تان هر چی دوست داشتید اضافه کنید دوستان راهنمایی تان می کنند که این کتاب را دریافت می کنید یک نکته ای بگم در مورد اطعام غدیر و اینها یک کاری بکنیم کارستان به قول حاج آقا یک نفر یک بشقاب برنج و خورشت قورمه سبزی و قیمه ای که خانه می خوریم بدهیم به همسایه این دیگر کف کف کار است ولی اگر دوست دارید تا مراتب بالا مشارکت مالی بفرمایید لطف بفرمایید این کاری که می گویم انجام بدهید سر شماره برنامه 20000303 بنویسید 110 بفرستید بهش این یعنی دوست دارم در اطعام غدیر مشارکت کنم
حجت الاسلام حسینی قمی: من یک تقاضا کنم اگر الان تصمیم گرفتند زود انجام بدهند تا شیطان منصرفشان نکرده همین مواردی که عرض کردیم می خواهند قرض بدهند و به مستاجر رحم کنند و اجاره کم کنند و ببخشند و هدیه و عیدی بدهند و اطعام بدهند و یک زندانی آزاد کنند و سبد معیشتی بدهند اگر واقعا به دلشان برات شد زود چون شیطان دوباره وسوسه می کند و منصرف می کند تا شیطان منصرف نکرده کار را انجام بدهید
ملایی: خیلی متشکرم و اما دوستان عزیزم سوره مبارکه صاد آیات 62 تا 83 تلاوت خواهد شد لحظات پیش رو همراهی بفرمایید و بر می گردیم چقدر زمان داشته باشیم با حاج آقای حسینی قمی میخواهیم همچنان همراه باشیم یک صلوات بفرستید با هم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
( قرآن کریم صفحه457)
ملایی: حاج اقای حسینی قمی یک جایی اشاره فرمودند به اون قصه ای که امیر المومنین داشتند نعلینشان را وصله می کردند و خلاصه پرسید که این چقدر می ارزد این روایت یک شعری دارد سید حمید رضا برقعی عزیز دوست عزیز شاعرمان حتما دیدید من امروز پیشنهاد می کنم بخوانید چون طولانی است دوست نازنین شاعرمان که حتما دیدیدیش من امروز پیشنهاد می کنم بروید بخوانید مطلعش گفت مصرع ناقص من کاش که کامل می شد شعر در وصف تو از سوی تو نازل می شد برگردم سمت حاج آقای حسینی قمی تا می رسد به اونجا که راز خلقت همه پنهان شده در عین علی است کهکشانها نهی از وصلۀ نعلین علی است.
حجت الاسلام حسینی قمی: من همینجا تقاضا کنم شعرا هم سهم خودشان را در غدیر ادا کنند ولی عرض کردم ما همه ی عمرمان هم بر این کار بگذاریم نتوانستیم وقتی شخصیتی مثل مرحوم حاج آقا بزرگ شصت سال کتاب نوشت کتاب هایی که در تاریخ نوشته اند شعرا هم سهم خودشان را هر کسی هرچی بلد هست و اهل قلم و اهل بیان ده مورد را گفتیم امیر المومنان سلام الله علیه از زبان امیر المومنان قریب صد مورد است مورد یازدهم این خطبه نود و سه نهج البلاغه است فاسئلونی قبل ان تفقدونی فراوان عزیزان شنیدند امیر المومنان مکرر می فرمود هر چی می خواهید از من سوال کنید فول الذی نفسی بیده به خدا قسم لا تسئلونی ان شیئاً از چی بپرسیم فیما بینکم و بین الصادقین از امروز تا قیامت آقای ملایی آدم اینها را که می خواند ما برای چی اینها را می خوانیم در آستانه قدیر چطور می شود کسی اعلم مردم و اشجع مردم و اتقای مردم و اعدل مردم عالم ترین و شجاع ترین و برترین با تقوا ترین مهربان ترین سخاوتمندترین این آقا کنار برود فرمود هرچی می خواهید از من سوال کنید لا تسئلونی از امروز تا قیامت نه اینکه پیش بینی ام شش ماه دیگر چی می شود و یک حوادثی تا قیامت حدس می زنند تا قیامت و لا انفعت تحدی معتاً و تضلوا مئتاً بگویید هزار سال پیش هزار سال آینده و پانصد سال آینده یک گروه صد نفره پیدا میشوند یک عده ای جمع کوچکی صد نفر را هدایت کنند و صد نفر را گمراه کنند من خبر می دهم الا نبئتکم و نائقها و صائقها همه جزئیاتش تا می رسد به اینجا فرمود الان که نمی پرسید شنیدید مسخره می کردند حالا نمی دانم اشاره کنم یا نه عزیزان لابد ملاحظه فرمودند وقتی حضرت می فرمود هر چی می خواهید از من بپرسید یک کسی بلند شد ابن ابی الحدید هم دارد در شرح نهج البلاغه اش دارد بلند شد گفت عدد موی سر و صورت من چقدر است حضرت فرمود من این را بگویم تو نمی توانی ثابت کنی بروی ولی یک خبر دیگر بهت می دهم اون خبر معروف که حضرت بهش دادند فرمود این فایده ندارد الان نمی پرسید ولی یک روزی می رسد وقتی من را از دست دادید پایان همین خطبه 193 عند ذلک وقتی من را از دست دادید فَعِنْدَ ذَلِكَ تَوَدُّ قُرَيْشٌ بِالدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا لَوْ يَرَوْنَنِي مَقَاماً وَاحِداً. و اون وقت حاضر هستید همه عالم را بدهید لو یرننی مقاما واحده یک بار دیگر کاش علی را می دیدم ولو قدر جذر جذورٍ به اندازه نهر یک شتر این کلام خیلی کلام زیبایی است جمله ای که شما اول برنامه خواندید من میخواستم بخوانم حرف یک دانشمند مسیحی است می گوید یا دنیا ماذا علیک؟ چی می شد لو حشت قواک تمام نیروهایت را جمع می کردی فأتت فی کل زمنٍ علیٍ هر عصری یک علی به ما می دادی بعقله اون هم علی با اون خرد و فکر و شجاعت و با اون ذوالفقار البته به یکی از اساتید جمله قشنگی گفتند نگویید ای کاش الان هم دارید امام زمان ارواحناه فداه ما در عصر حضرت ولی عصر ارواحناه فدا هستیم ای کاش همه عالم حضرت فرمود امروز قدر من را نمی دانید می گویید ای کاش به اندازه نهر یک شتر یک بار دیگر ما علی علیه السلام را می دیدیم ولی دیگر اون روز من را از دست دادید اگر فرصت باشد من جمله آخر را بخوانم دوازده تا کامل بشود این خطبه 127 نهج البلاغه است به حضرت گفتند بیت المال را مثل گذشته ها تقسیم کن سران قبائل پول اضافه می خواستند فرمود اتأمرونی ان اطلب النسل بالجوع من پیروزی را با ظلم به دست بیاورم؟ ظلم کنم؟ فی من ملیت علیه به این مردمی که حالا دارم برایشان حکومت می کنم برای اینکه آینده باشم الان ظلم کنم والله لا اتول به به خدا قسم این کار را نمی کنم تا می رسد به اینجا لَوْ كَانَ الْمَالُ لي، لَسَوَّيْتُ بَيْنَهُمْ فَكَيْفَ وَ إنَّما المالُ مَالُ اللّه ِ؟ (نهج البلاغه، خطبه 126) این که بیت المال است اگر مال شخصی خودم بود من به عدالت تقسیم می کردم حالا که دیگر این مرام امیر المومنان از زبان خود امیر المومنان سلام الله علیه است
ملایی: یک سوالی برایم پیش آمده بپرسم و دیگر واقعا زمان نداریم توی سر فصل های کتاب حکمرانی علوی که ببخشید دوستان تصویری از حاج آقای حسینی قمی معرفی کردیم یک عنوانی دارد تربیتی و حکومتی و اخلاقی آخری مهم است اهل اداره و اهل حکومت داری به دردشان می خورد
حجت الاسلام حسینی قمی: مفصل است بحث تربیتی و حکومتی و اقتصادی و اجتماعی هست
ملایی: بسیار عالی خیلی خوب کسی دوست داشت کتاب را تهیه بکند عبارت کتاب را به 20000303 پیامک کند کسی دوست دارد دراطعام غدیر مشارکت کند همین سر شماره 30000303 عدد 110
حجت الاسلام حسینی قمی: باز هم خواهش می کنیم ولو به یک غذا به همسایه به این اکتفا نکنید اونهایی که می توانند هزاران هزار نفر را اطعام بدهند نگویند به همسایه غذا دادیم به پلو عدس هم داراها امام رضا فرمود غذایی که خودتون می خورید
ملایی: به اونی که می تواند بسنده نکند تشکر می کنم از همراهی تان و پایان برنامه مون باز هم مثل آغاز برنامه مون به نام مولا امیر المومنین علی علیه السلام است و تا فردا که خدمت شما برسیم با حاج آقای بهشتی یا علی.