اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1404-03-05-حجت الاسلام پناهیان - مدیریت ذهن ( صبر )

اعوذو بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ملایی: سلام عرض می کنم حضور شما مخاطبان عزیز و ارجمند برنامه سمت خدا و شما خانم ها و آقایان بیننده که الان دارید برنامه را نگاه می کنید بینندگان محترمی که باز پخش برنامه را خواهید دید و شنوندگان رادیو معارف شامگاه دوشنبه حوالی ساعت 23 برنامه را از رادیو معارف گوش می کنید در آخرین روزهای ماه بزرگ ذی قعده از خدای متعال می خواهم به حق اهل بیت علیهم السلام به ویژه به حق آقا جوادالائمه عاقبت مان را به خیر کند و بهترین های روزگار نصیب شما مردم باشد الهی آمین. بفرمایید دوشنبه شده و می دانم منتظر هستید مباحث حاج آقای پناهیان را ببینید و بشنوید منتظرتان نمی گذارم دعوت می کنم از شما سلام علیکم و خوشحالم از اینکه در خدمت تان هستیم.

حجت الاسلام پناهیان:  سلام علیکم خدمت بینندگان عزیز سلام می کنم انشاالله روز بسیار خوبی در پیش داشته باشیم اگر چه نیمی از این روز گذشته ولی همیشه برای دعا کردن فرصت خوبی است و آدم هر لحظه از لحظات خودش را مغتنم بشمرد و از خدا کمک بگیرد برای اینکه عمرش را به سادگی از دست ندهد این دعا، دعای همیشه خوبی هست و انشاالله حالمان خوب باشد و بتوانیم فرصت های باقی مانده عمرمان را به خوبی طی کنیم.

ملایی:  خیلی خوشحالیم در خدمت تان هستیم بحث مدیریت ذهن بحث دوست داشتنی این فصل از حضور حضرتعالی از برنامه سمت خدا رسید به بررسی رابطه برخی از مؤلفه ها با مدیریت ذهن مثلاً توکل مثلاً صبر که هفته پیش در موردش صحبت فرمودید و رضایت را مثلا دو هفته تقریبا حرف زدیم در موردش برای بیان رابطه ی صبر با مدیریت ذهن هفته ی پیش از یک قصه شروع کردید که تعبیر این بود که ما اگر احسن القصص داریم در قرآن کریم می توانیم اعجب القصص هم بگوییم داریم اون هم قصه حضرت موسی و حضرت خضر علیهم الصلاۀ این ماجرا قشنگ به ما یاد داد که چطوری صبر با مدیریت ذهن مان رابطه دارد و اگر بی صبر هستیم یک جاهایی نشان دهنده این است که نمی توانیم ذهنمان را نمی توانیم مدیریت کنیم نشان به آن نشان که آیاتش را خواندید همین جا دعوت می کنم از همه به عنوان یک جزء بسیار کوچک این قصه بسیار شنیدنی و دیدنی و خواندنی یک بار دیگر با این نگاه حتما مرور کنیم و حالا آیا ادامه می دهید قصه صبر و رابطه اش با مدیریت ذهن را یا می رویم جای دیگری

حجت الاسلام پناهیان:  نه هنوز جا دارد در این باره صحبت کنیم بسم الله الرحمن الرحیم بالاخره صبر یک مفهوم کلیدی است جلسه قبل عرض کردم وقتی مومنین وارد بهشت می شوند از کل خوبی ها و ایمان و اعتقاداتشان یک دونه کلمه صبر انتخاب می شود و خداوند متعال و ملائکه به آنها به صورت های مختلف در قرآن آمده که می فرماید این بهشت پاداش صبر شماست یا بفرمایید سلامٌ علیکم بما صبرت فنعم عقبی الدار این واژه صبر را باید خیلی کلیدی گرفت گاهی همسنگ با حق طلبی صبر داشتن و تاب آوری مطرح می شود و تواسعوا بالحق و تواسعوا بالصبر، صبر کنار کل حق طلبی ما باید باشد اگر نباشد همان حق طلبی های ما از قضا سکنجبین و صفرا فزود می شود و می آید همان حق طلبی ها ما را از دائرۀ حق طلبی خارج می شود به بهانه حق طلبی به مسیر باطل می افتیم و وقتی که می بینیم یعنی شکر کلام شیرین شما حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام به صبر و مدیریت ذهن و حالا شرایطی که برایشان پیش می آید امتحان می شوند ما دیگر باید حساب کار دستمان بیاید

ملایی:  بله صریحا در اون داستان موسی و خضر ما دیدیم که حضرت موسی نتوانستند مدیریت ذهن کنند و صبر کنند سوالی را نپرسند این سوال فشار آورد به ذهن و زبان شان و مطرح کردند خلاف عهدی که کرده بودند با اینکه می دانستند طرفشان کی است حضرت خضر هست که از ناحیه خداوند متعال دارای علم لدنی است با اینکه حضرت موسی ابن عمران خودشان مقام والایی دارند ولی همان مقدار حقی که از آن حق معرفتی داشتند و حق طلبی در روح خود داشتند همان موجب شد که نتوانند مدیریت ذهن کنند و صبر کنند پیامبر بزرگ الهی نتواند صبر کند یک شخصیتی مانند حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام دیگر از ما چه انتظار هست پس باید دراین زمینه تمرین کنیم مقدمه ای را اجازه بدهید عرض بکنم خیلی از اوقات ماها خوب بودن مان را وابسته به ایمان و وابسته به ارتباط مان با خدا و وابسته به طهارت نفس و معنویت و صفای باطن و کسب امور معنوی و قدسی می دانیم و وقتی رفتار بدی می کنیم خودمان را خیلی آدم بدی می دانیم خیلی آدم بی ایمانی می دانیم و خیلی آدم دور از خدایی تلقی می کنیم در مورد دیگران حالا ما نباید قضاوت بکنیم ولی همیشه رفتار خوب یا رفتار بد ناشی از ایمان داشتن و یا ایمان نداشتن نیست گاهی از اوقات مهارت نداریم آدم خوبی باشیم تمرین نکردیم دست فرمان مان خوب نیست دقت نکردیم ما برای انسان معنوی بودن و برای انسان اخلاقی و متدین بودن به مهارت هم نیاز داریم اینجور نیست که همه اش به ایمان وابسته باشد باید یاد هم بگیریم ما مثلا در آموزه های یکی اصول دین داریم می گوییم اینها عقائدمان است و بین این دو تا مهارت ها مهارت های فراوانی است که ما باید یاد بگیریم یکی اش مدیریت ذهن است پس ما اینقدر در این باره صحبت می کنیم که حضور ذهن، ذهن باز داشته باشیم برای اینکه بتوانیم ذهن مان را کنترل کنیم و ذهن مان را نگذاریم هر جایی برود هر فکر حقی به ذهن مان نرسد بحث مدیریت ذهن پیش می رود هر فکر درستی به ذهن مان نرسد مدیریت کنیم نه تنها فکر بد به ذهن مان نرسد بلکه بعضی از فکرهای خوب هم مخرب هستند

ملایی:  من یک چیزی یادم آمد ما اگر مرور کنیم کودکی مان را امتحان کنید شما بیننده مرور کنیم کودکی مان سی سال چهل سال پنجاه سال اکثرا وقتی سابقه یادگیری آموزه های دینی در ذهن مان می آوریم فقط یک جا بوده برای ما از مدیریت ذهن و اهمیتش یک چیزهایی گفتند برای خیلی هایمان هنوز مبهم است گفتند نمازی خوب است با حضور ذهن باشد حضور قلب هیچ کس نگفت برای چی معلوم می شود مایه اصلی ایمان هم می تواند مدیریت کند

حجت الاسلام پناهیان:  بله در مورد نماز در این باره صحبت کردیم ولی واقعش این است که مدیریت ذهن و توجه در نماز نتیجه ی مدیریت ذهن در کل زندگی ماست ما اگر در کل زندگی مون از صبح تا ظهر از ظهر تا شب و شب قبل از خواب بتوانیم ذهن مان را مدیریت کنیم سر نماز هم می توانیم اگر در طول روز نتوانیم ذهن مان را مدیریت بکنیم سر نماز هم نمی توانیم منتهی امروز ما بحث مان در ادامه همان بحث صبر

ملایی:  می خواهم بگویم جای این بحث هنوز که هنوز است هست

حجت الاسلام پناهیان:  و خیلی از افراد هم هستند من دوباره مقدمه خودم را تکرار کنم آدم های مومنی هستند آدم های محب ائمه هدی و محب اهل بیت دینشان را دوست دارند و قیامت خودشان را دوست دارند یعنی از این جهت آدمی نیستند که ایرادی داشته باشند جهان بینی شان درست است و نگرش شان درست است هر کسی به وسع خودش ولی می بینی در مقام عمل کم می آورد این در مقام عمل کم آوردن خیلی از اوقات مال عدم وجود مهارت است اون مهارتی که ما باید تمرین کنیم ما باید ممارست کنیم و کنترل کنیم مراقبت کنیم که یکی از کلمات بسیار زیبا برای مراقبت همان کلمۀ تقواست که اول قرآن فرمود ذلک الکتاب لا ریب فیه هدیً للمتقین این کتاب مال آدم هایی است که اهل تقوا هستند و اهل تقوا اونجا ممکن است تقوای قبل از ایمان باشد چون بعدش می فرماید الذین یومنون بالغیب ببینید شما وارد کتاب شدید حالا شاید بخواهید کتاب را انتخاب کنید هنوز ایمان نیاوردید ولی قرآن به شما می فرماید ببین این کتاب مال کسانی است که اهل تقوا هستند اگر نیستی نیا و اگر اهل تقوا هستی بیا حالا من کتاب را تازه باز کردم بگذارید بخوانم شاید مومن شدم می فرماید اگر اهل تقوا نباشی مومن هم نمی شوی یک چیزی را باید آغاز خواندن قرآن با خودمان قرار بگذاریم من اهل مراقبه هستم یا نیستم من زندگی را اینطوری شناختم که بدون مراقبت نمی توانم از این زندگی سالم عبور کنم یا نه من بنای برنامه داشتن و مراقبت داشتن دارم یا ندارم این را خارج از قرآن باید به دست آورد این را در تجربه زندگی و در تمرین زندگی باید به دست آورد این را در مدرسه و خانه باید به دست آورد در رفتار با پدر و مادر در هفت سال اول و هفت سال دوم باید به دست آورد که زندگی بدون مراقبت نمی شود اونجا اگر ما این را متوجه شدیم یکی از مراقبت ها هم می شود مراقبت ذهنی چقدر مادرها استاد تمام هستند برای این موضوع که وقتی بچه شون توی رنجی می افتد وقتی بچه رنجور می شود به بچه بگویند به این بخش ماجرا نگاه نکن به آن بخش دیگر نگاه کن دستش بریده مدیریت ذهن کند مادر می گوید الان اگر دستت قطع شده بود خوب بود؟! به بچه های غزه نگاه کن که هیچ وسیله ای هم ندارند روی دست زخمشان ببندند یعنی به ضعیف تر به مظلوم تر به رنجورتر نگاه کن دقت فرمودید مادرها استاد تمام هستند پدرها به گردشان نمی رسند این مادر است که می تواند بچه را یک جوری بار بیاورد که این بچه هیچ وقت در زندگی رنجیده خاطر نشود رنج می بیند انسان ولی خاطرش آزرده نمی شود مرنج و مرنجان اون کلمه مرنج را به مناسبت های مختلف باهاش مواجه می شویم مادرها می توانند یاد بدهند اون وقت این وقتی که تمرین کرد فهمید که من باید توی هر برهه ای از زندگی به چی نگاه کنم؟ به چی نگاه نکنم در نعمت باید به چی نگاه کنم به کسانی که این نعمت را ندارند و شکر خدا را به جا بیاورند در بلا به کسانی که بلاهای بیشتری دارند و شکر خدا را به جا بیاورند این یعنی مدیریت ذهن ما از طریق مدیریت ذهن خودمان می توانیم در کائنات و در اطراف مان و در مقدرات خودمان تاثیر بگذاریم خوب پس این مدیریت ذهن یکی از اصول مراقبت هست یکی از اصول تقوا هست و خدا حتی قبل از رسیدن به قرآن و ایمان این را از ما می خواهد این را یاد گرفتی از زندگی یا نه؟ بعد خدا می آید چیکار می کند؟ می فرماید حالا یک جاهایی را تو دقت نداری که کجا باید مراقبت کرد من آنها را بیا بهت نشان بدهم خدا پیشرفته ی یک زندگی خوب را به آدم نشان می دهد و الا ابتدائیات زندگی خوب را انتظار دارد با پیغمبر و عقل خودمان بفهمیم و چقدر بد است ما موقع آموزش دین به یک باره همه را از ابتدا می خواهیم به امر خدا یاد بدهیم نه لازم نیست شما خیلی از مراتب دینداری را به امر خدا یاد بدهید لیجتنبه العاقل می فرماید اگر امر خدا هم نبود عاقل از خیلی از اینها اجتناب می کرد و نیازی به بیان دستورات الهی نباشد یک دفعه در ذهن این جوان قرار می گیرد چقدر خدا نهی کرده بسیاری از این منهیات و بسیاری از این دستورات خدا اینها دستورات عقل است که ما خودمان هم می فهمیم خدا لطف کرده برایش اجر هم قائل شده اون دیگر خیلی خدا دوستمان دارد که این کار را می کند و دستور اگر داده از سر محبتی است که به بندگان خودش دارد ولی ما باید قبل از اینکه بیاییم حتی سراغ دین یک سری مهارت هایی را برای زندگی یاد بگیریم الان خیلی ها نماز نمی خوانند شما بحث را بردید بالا سر توجه در نماز خیلی ها نماز نمی خوانند چرا چون تنبل هستند عادت نکرده برنامه منظمی داشته باشد در زندگی اش که لذت فوری ندارد من قول می دهم خیلی از این کسانی که نماز نمی خوانند خیلی از برنامه های زندگی شان هم مخدوش است تو اون بخش ها هم درست مراقبت نمی کنند کسانی که نماز نمی خوانند در خیلی از بخش ها از زندگی شان ادب را هم رعایت نمی کنند بتوانند رعایت نمی کنند مجبور نباشند رعایت نمی کنند چون این ناشی از این است که شما تصمیم ات را در زندگی چطوری گرفتی یعنی چطور زندگی ای می خواهی داشته باشی خوب پس مقدمه ما امروز این شد مثال هایی زدیم که کاملا به بحث مان ربط دارد ما برای یک زندگی خوب نیاز به مهارت های ویژه ای هم داریم درسته؟ مثلا یک آقای پلیس خوب یکی از مهارت هایی که باید داشته باشد گزارش نویسی است یک آقای مثلا خلبان خوب شاید نمی دانم یکی از مهارت هایی که دارد این است که آب و هوا و خیلی چیزهای دیگر را خوب بشناسد جزو فرمان هواپیما را دست گرفتن و شناختن هواپیما و اینها نیست ولی اینها از مهارت های لازم شغلی اش است کسی دینداری می کند یکی از مهارت های لازم شغلی دینش کنترل ذهن است مدیریت ذهن است و اتفاقا دین در این زمینه خیلی آدم را تقویت می کند خوب ما در مورد صبر داشتیم صحبت می کردیم که صبر بخش عمده اش در ذهن آدم صورت می گیرد یعنی آدم به بلا چطوری نگاه کند استاد تمام های صبر، صبر قشنگ با مدیریت ذهن یعنی مادرهای محترم شاید این را بیشتر باید توجه بکنند که ما در قرآن کریم یک اصطلاحی را می بینیم می فرماید حالا من یکی از این موارد را می خوانم حداقل چهار آیه قرآن را من اینجا آوردم برای دوستان دو تا کلمه را خدا در کنار همدیگر قرار مید هد می فرماید صبارٍ شکور صبر کننده های بسیار شکر گزار صبار خیلی صبر کنندگان خیلی شکر گزار هر دو صیغه مبالغه است بعد مثلا یک نمونه آیه را بخوانم برای شما می فرماید ان فی ذلک لآیاتٍ لکل صبارٍ شکور این در سوره سبأ در سوره شورا ان فی ذلک لأیاتٍ لکل صبارٍ شکور به صبار شکور می فرماید اینها یک نشانه هایی را می فهمند بقیه نمی فهمند چون صبار شکور هستند آیه فهمیدن کار ذهن است گرفتن اشاره ها کار ذهن است کدام ذهن؟ ذهنی که در بلا مدیریت شده و شاکرانه به بلا نگاه می کند در بلا شاکر است کی در بلا شاکر است؟ کسی که به نیمۀ خالی لیوان نگاه نمی کند صبارٍ شکور اصطلاح مدیریت ذهنی هست یا نه؟ شما بفرمایید

ملایی:  یعنی الان که داریم با این تبیین حضرتعالی بهش نگاه می کنیم چیزی غیر از این نیست

حجت الاسلام پناهیان:  صبار یعنی کسی که خیلی مقاوم است نق می زند ناراحت است افسرده است یا شکور است مدیریت ذهن است خوب بعد می فرماید برای این کسانی که صبار شکور هستند نشانه هایی ما داریم می فرستیم یعنی اونها یک سری چیزها را می فهمند خیلی جالب است دوباره در سوره حضرت ابراهیم و ذکرهم بأیام الله ایام الله را یادشان بیاور ان فی ذلک لآیاتٍ لکل صبارٍ شکور دوباره بحث

ملایی:  عیناً عبارت دارد تکرار می شود نشانه ها مال صبار شکور است یا بقیه نشانه گیر نیستند اشاره گیر نیستند اشاره فهم نیستند أَلَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ لِيُرِيَكُمْ مِنْ آيَاتِهِ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (لقمان، 31) و یادمان است این قرآن کریم است

حجت الاسلام پناهیان:  آیه ها و نشانه ها مال صبار شکور است یعنی تو کی می توانی نشانه های خدا را بفهمی اون وقتی که در بلا مدیریت ذهن کردی در بلا چطوری مدیریت ذهن کردی؟ در شدت بلا شدت شکر را داری به جا می آوری فارسی تر بگویم در شدت بلا شدیداً شادی گفت در بلا هم می چشم لذات او مات اویم مات اویم مات او آیه ها را آنها می گیرند اگر شما مدیریت ذهن کردی مثلا کجا؟ صبارٍ شکور اصلا بعضی از این آیه ها اصلا بحث ربطی به بلا ندارد برخی از این آیه ها ولی کلاً خدا یاد اونها می افتد یاد کسانی که صبار هستند صبار آدم توی عروسی که صبر نمی کند توی نعمت که صبر نمی کند متنعم می شود و لذت می برد و شکر به جا می آورد اما صبار را کنار شکور می گذارد می فرماید تو باید خیلی صبر کنی و من انتظاری که ازت دارم این است که تو وسط جایی که خیلی باید صبر کنی خیلی سخت است خیلی باید شکر کنی خیلی داری خودداری می کنی از جزع و فزع این کافی نیست تازه این که خدایا شکرت خیلی خدایا شکرت اینها عبارت های قران است شما فرمودید یعنی ما از خودمان نساختیم یا روایتی باشد که بعضی ها بگویند سندش معلوم نیست چی است روایت هم تالی تلو قرآن است و شرح قرآن است اعتبارش کمتر از قران نیست یک عبارتی است که بگویند سندش کو این آیه قرآن را می بینید پس ما یک اصطلاح داریم در قرآن یک شخصیت شناسی داریم در قرآن به نام صبار شکور این صبار شکور یعنی مدیریت ذهن در بلا می کند بعد چهار مرتبه من الان چهار نمونه از آیات قران را خواندم دائما خدا فقط یک حرف به اونها می زند می فرماید اینها اشاره های من را می گیرند اینها آیات آفاقی و انفسی را می بینند اینها من را در عالم هستی می بینند آیه است آیه چی را نشان بدهد آیه ای است که خدا را دارد نشان می دهد اینها من را می بینند آیت الله را نشان می دهد خوب حالا برای این که این تا اینجا خیلی تشویقی بود من مقابل صبار شکور یک آیه قرآن بیاورند برای شما کلمۀ قرآنی مقابل صبار شکور چی است؟ چی حدس می زنید؟

ملایی:  خیلی چیزها می شود گفت طغیان می تواند باشد و ناشکری می تواند باشد

حجت الاسلام پناهیان:  حالا ببینیم چی است آیه همین آیه ای که از سوره لقمان کامل ترش را خواندم الم تری ان الفلک تجری فی البحر بنعمت الله آیا نمی بینید کشتی در دریاها جاری می شود این یک نوع نعمت الهی است لیریکم من آیاته تا خدا از آیات خودش به شما نشان بدهد نمی د انم شما دریا رفتید یا نه چه ابهت و عظمتی دارد آدم وارد اقیانوس می شود یعنی تا آد م دریا نرود نمی فهمد دریا یعنی چی بحر این یک معنای خیلی با شکوهی دارد انشاالله همه قسمتش بشود یک دریا نوردی مفصل پیدا کنند من البته زیاد مفصل پیدا نکردم ولی همین مقداری که یک بار رفته بودم خلیج فارس دوستان نیروی هوایی بردند یک جایی رسیدیم که همه طرف آب بود هیچ چیزی غیر آب دیده نمی شد یک موج می آمد خودش را ذره ای می دید در این اقیانوس خیلی با شکوه است یک جوری است حالت خاصی دارد می فرماید لیریکم من آیاته ان فی ذلک لآیاتٍ در این آیاتی است برای هر صبار شکوری حالا آیه ی بعد را بخوانیم نقطه مقابل صبار شکور را با اجازه شما یک اصطلاح خاصی خدا طراحی کرده

  وَإِذَا غَشِيَهُم مَّوۡج كَٱلظُّلَلِ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ (لقمان، 32)

وقتی که خدا انگار از همین جا مناسبت استفاده می کند در مورد یک گروه دیگر می خواهد صحبت کند اینهایی که می رود در دریا بعضی هایشان اینطوری هستند یک موجی می آید یک موج طوفانی می آید اینها یک دفعه احساس می کنند نابود می شوند دعوا الله مخلصین له الدین اینها خدا را مخلصانه وسط دریا صدا می زنند فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ (عنکبوت، 65) اینها وقتی که می رسند به خشکی و منهم مقتصد بعضی ها دیگر میانه رو می شوند متعادل می شوند یک کمی متعادل می شوند و ما یجهد بآیاتٍ بعضی هایشان مقتصد می شوند در جای دیگری فرمود بعضی هایشان مشرک می شوند دوباره خراب می شود وضعشان و دوباره خدا را فراموش می کنند اینجا دوباره مشرک می شوند را دیگر نفرموده همین که فرموده بعضی هایشان مقتصد می شوند یعنی یک بعضی دیگر هم هستند بعد در مورد اون بعضی دیگر اینطوری می فرماید و ما یجهد بآیاتنا و کسی با آیات ما منکرانه برخورد نمی کند الا کل خطار کفور مگر هر خیانتکار ناسپاسی را صبارٍ شکور خطارٍ کفور اینها انتخاب های خداست مقابل صبار شکور خطار کفور گذشته از انتخاب های بی نظیر قرآن است تو اگر صبر نکنی کارت به خیانت می کشد و شکر نکنی کارت به کفران می رسد خوش بینانه اش این است که جزو منهم مقتصد بشوی ولی همه در خطر بودن در این مسیر هستند حالا اینجا دوباره دقت کنید می فرماید کی انکار میکند آیه های ما را قبل هم فرمود آیه های من مال کی است؟ صبار شکور است کی به آیه های من مقابله می کند خطار کفور دوباره فهم آیه است بگیر مطلب را اشاره است می فرماید کی اشاره های من را انکار می کند نه بابا کی گفته دلالت بر این موضوع دارد کی ها این کار را می کنند؟ آدم های خائن و کفور خطارٍ کفور خیانت کاران ناسپاس خیلی انتخاب خاصی است در مقابل صبار شکور من دیگر باز در مورد صبر عرض نمی کنم در این زمینه صبر و شکر را با هم در آمیزیم ولی یکی از عواملی که موجب می شود انسان رنج را تحمل نکند نه تنها رنج را تحمل نکند بلکه بی رنجی را هم رنج برای خودش تلقی بکند یک وقتی شما رنج را می خواهید تحمل بکنی اندازه قرآن را که گفتیم می فرماید رنج را تحمل بکنی و شکورباشی خوب رنج را تحمل بکنی خدا مشاعرت را باز می کند برای فهم هر کسی می خواهد به خلاقیت اوج دانشمندی برسد باید در رنج برسد مثلا در روایات داریم که تحصیل علم به حدی که انسان دانشمند بشود نه اینکه یک سری اطلاعات عمومی جمع کند مثل آیت الله گوگل حافظه اش خوب دانشمند حل مسئله کن دانشمند کاشف حقائق علمی جدید این باید باید دو وضعیت باشد یکی در غربت و یکی در گرسنگی دانشجوهایی که از شهر خودشان می آیند در شهر دیگر درس می خوانند در روایت داریم علم در غربت به دست می آید چرا بعضی ها در شهر خودشان دنبالش می گردند احترام بگذاریم به دانشجوهایی که از شهر خودشان می روند یک شهر دیگر درس می خوانند باید بعضی ها پدر و مادرها اصرار دارند بچه مون در شهر خودمان درس بخواند بعضی ها شرایطش را ندارند گرفتار هستند اونها جای خودش محفوظ ولی این غربت یک نوع رنج است یا مثلا در زهد و گرسنگی خیلی ها دوست دارند وقتی درس می خوانند همه چیزشان فراهم باشد اون نون خشک خوردن های کنار درس خواندن و اون زهدی که پیش می آید اونها کمک می کند به ذهن انسان به شرطی که انسان با بلا خوب برخورد کند با بلا قشنگ که برخورد کنی تا حالا من نمی دانم امروز چقدر وقت بکنیم برای دوستانم عرض بکنم که ما چه نوع نگاهی داشته باشیم به بلا که صبار بشویم و بعد چه نوع نگاهی داشته باشیم که شکور بشویم فهرست وار کوتاه عرض کنم برای صبار شدن چند تا مقدمه هست  1- لقد خلقنا الانسان فی کبد انسان در دنیا بی رنج نمی تواند زندگی کند و می ترسم ما از جلسه بعد را مفصل به این موضوع بپردازیم می دانم بحث دامنه داری است و آدم رنج را نمی تواند از کنارش راحت نمی تواند بپذیرد دنیا محل رنج است و دوم نگاه بکند به این که رنج های بیشتری می توانست بیاید خدا لطف کرد دیگران رنج های بیشتری دارند خدا لطف کرد و طاقت ما را بیشتر از رنج ما قرار داد این را یقین داریم درسته سوم نگها بکند به فوائدی که این رنج برایش دارد این سه تا نگاه که همه اش مدیریت ذهن است شما را تبدیل می کند به صبار شکور فوائدی که این رنج برایت دارد امشب شب شهادت امام جواد علیه السلام است یک بار گرانقیمتی برای امام جواد داشتند می آوردند ظاهرا این بار گرانقیمت ائمه هدی علیهم السلام معمولا در تجارت و اینها نقش داشتند و زندگی خودشان را باید می گرداندند و از اون باغ های پدرشان امیر المومنین علیه علیه السلام شروع شد دارا بودن غلامی که خریدند و آزاد کردن دو انفاق های که می کردند در تاریخ مشهور بوده مشهود هست و این بار سنگینی را که برای امام جواد علیه السلام می آورد فردی اومد گفت بار را در راه ازم دزدیدند آقا امام جواد علیه السلام اینقدر قشنگ برخورد کرد فرمود اینها نعمات دنیاست اگر خدا به ما داد مسرور می شویم اگر نداد با رنجش می خواهد اجری به ما بدهد که ما با آن اجر مسرور می شویم ما هیچ وقت گله نمی کنیم این برخوردی است که امام باقر دارد وقتی خدا یک چیزی از آدم می گیرد با اجرش یک توانایی به ما می دهد و یک دارایی و یک پاداشی و معنویتی و نورانیتی به ما می دهد که اون ما را شاد می کند ما کسی نیستیم که گله بکنیم

ملایی:  این عبارت آخر امام جواد علیه السلام عبارت جالبی هست ما با این در واقع حرف هایی که به ذهن خودمان می زنیم ذهنمان را مدیریت می کنیم جایی که بلا هست بدبختی این است که بلا هم نیست طرف خودش را رنجور می کند چرا؟ دارد زندگی اش را می کند کلی خوبی و خوشی دارد چی می شود رنجور می شود نگاه می کند به گنج قارون می گوید که ببین این چقدر ثروت دارد کاش ما اینطور بودیم بعد در این مثل چاه ول فرو می رود ما الحمدلله این ایام نمی دانم چطوری شده خیلی در محضر قرآن داریم بهره می بریم می فرماید فخرج علی قومه فی زینته قال الذین یریدون الحیوة الدنیا یا لیت لنا مثل ما اوتی ما قارون کاش ما هم مثل قارون داشتیم این دارایی ها را انه لذو حظٍ عظیم این طالب دنیا می گوید اون دارد حظ عظیم از دنیا می برد رنجور شده به خاطر دیدن نعمت هایی که دست کسی دیگر است و قال الذین اوتو العلم اما آدم های فهمیده می گویند چی؟ ویلکم ثواب الله خیرٌ لمن آمن و عمل صالحات ثواب خدا خیلی بهتر از این است این یک نگاه واقع بیننانه است نگوییم یک نگاه اعتقادی است و لا یلقاها الا الصابرون و به این ثواب الهی نمی رسد مگر صابران صابران حتی اینجا هم صابران یعنی صبر فقط بلا نیست صبر در مقابل مقایسه خودت با اون بهتری هم هست و این ثواب را کسی باهاش ملاقات نمی کند و مواجه نمی شود و بهره نمی برد مگر انسان های صابر و بعد در آیات دیگر قرآن هم هست که اصلا حظ لذت صبر را حظ نعمات الهی را کسی نمی برد مگر انسان های صابر اینجا ما یک آیه دیگر از قرآن بخوانیم این آیه مربوط است به مدیریت ذهن خیلی صریح ببینید چطوری با چه تعبیری دوستان از ما گله نکنند که ما آیات را داریم مثلا با یک اصراری به مدیریت ذهن مصادره می کنیم به نفع مدیریت ذهن نه این نیست واقعا اینطور نیست ببینید این آیه را و لا تمدن عینیک الا ما متعنا به ازواجاً منهم ظهرت الحیات الدنیا تمدن مد یعنی چی؟ کشیدن و دنبال کردن و لا تمدن عینیک چشمش را چشمت را ندوز دنبال یک ماشین گرانقیمت می آید اینطوری چشم آدم دنبالش می رود این کشاندی ذهنت را مشغولش کردی آدم نگاه می کند چشمش می افتد به آدم ثروتمند خوش به حالش کیفش را می برد انشاء الله لذتش را ببرد ولی یک جوری با حسرت نگاه می کند این را نگاه کن!! این یعنی مدیریت نکرده ذهنش را ذهنش را کشیده دنبالش دارد می برد دقت فرمودید بحث مدیریت ذهنی هست یا نه؟

حجت الاسلام پناهیان:  همین جمله پایانی تان کاملا مطلب را روشن می کند یک موقع هست من در خیابان پشت چراغ قرمز نگاهم می افتد به خودرویی که از ماشین من بهتر است نگاه می افتد می بیند تازه خوشحال هم می شوی چراغ سبز شده اون رفت تو هنوز داری اون را

ملایی:  این با این سن وسال چه ماشینی سوار شده

حجت الاسلام پناهیان:  اولا باید آدم در همچین مواردی دعا کند و خوشحال شود مادر او هستی و پسر تو است و دخترت است پشت اون ماشین نشسته چه کیفی می کنی خدا از مومنین این را انتظار دارد ولی این چشم کشیییییدن یعنی چی؟! یعنی همان ذهن است که درگیر شده ول نمی کند و می خواهد حسرت بخورد بعد خدا چطوری مدیریت می دهد ذهن را انجام می دهد می فرماید لنفتنهم فیه ما این را دادیم تا امتحانش کنیم وای خدایا چه امتحان سختی می خواهی ازش بگیری خدایا ببخشش می فرماید اینطوری مدیریت کن ذهنت را این موقع به خودت بگو او برای امتحان بهش داده شده و بعد می فرماید که و رزق ربک خیر و ابقی و خدای تو رزقی که به تو می دهد همیشه بهتر است و باقی تر است این چقدر زیبا دارد ذهن ما را مدیریت می کند در مقابل اون ماجرا پس ما صبر در بلا داریم صبر در مقابل نعمت بیشتر دیگران داریم که مبادا آن را بلایی برای خود تصور کنیم این دو تا مرحله خیلی فوق العاده است در مدیریت ذهن آقای بهجت کلامی دارند منتهی شما قرآن را جوری دست گرفتید که

ملایی:  این برداشتم که صفحه را نگاهی کنم این بحث را به جایی برسانیم برویم محضر قرآن

حجت الاسلام پناهیان:  بله اینجا یک عبارتی آقای بهجت دارند کلام ایشان را بخوانم می فرماید درست است که در بعضی مادیات و ثروت ها بالاتر از تو هستند اما آیا عمر او و صحت او و توصیه او از لحاظ اولاد از تو بیشتر است یا اینکه تو در این امور و امور دیگر از نعمت های ظاهری و باطنی از او برتری خوب این جمله اش را من کار دارم آقای بهجت را می فرماید همه چیز را من حیث المجموع باید نگاه کرد همه چیز را باید نگاه کرد خداوند علیم و حکیم همه بلاها را با عدل و ترازوی مساوات تقسیم کرده است به ظاهر قضاوت نکنیم

ملایی:  بسیار خوب مدیریت ذهن

حجت الاسلام پناهیان:  دارد مدیریت ذهن می کند این را بگذار اونجا حواست باشد حسرت کسی دیگر را نخور اون چی دارد و تو چی نداریم

ملایی:  این عبارت را دارد المصائب بالسویه مقسومتٌ بین البلیه گرفتاری ها به صورت مساوی بین همه هست نه اینهایی که دارم می بینم شاد است نه تو نمی دانی در مجموع باید حساب کرد

حجت الاسلام پناهیان:  خیلی متشکرم حاج اقای پناهیان عزیز و متشکرم از شما بینندگان محترم این روزها با رادیو و تلوزیون همراه هستید متوجه شدید که هفته ایرانی از طریق یک همایش است و یک پویش است قرار است یک هفته منعکس کننده حال و هوای استان خوزستان ایران باشد به عنوان ایران جان رادیوها و شبکه های سیما برنامه های مختلف و متعددی را از خوزستان قهرمان که ادای احترام می کنم به همه شما خوزستانی ها هر جا که هستید دنبال کنید آورده خیلی خوبی می تواند برایمان داشته باشد نکته دوم اینکه عدد 14 را اگر ارسال کنید به این سر شماره معنی اش این است که من می خواهم توی قربانی ماه برنامه سمت خدا مشارکت کنم 14 به 20000303 جزئیات بیشتر هم اگر بخواهی در کانال برنامه مون هست در پیام رسان ها مراجعه کنید اونجا جزئیات بیشتری توضیح داده می شود برایتان سوره مبارکه یاسین را امروز ختم می کنیم آیات پایانی این سوره نورانی صفحه 445 قرآن کریم و آیات یکم به بعد را تا پایان تلاوت خواهیم کرد ثوابش را پیشنهاد کنم تقدیم کنیم از همین جا به محضر آقای بزرگوار جوالائمه سالم الله و صلواته علیهم و اجمعین یک صلوات بفرستیم محضر قرآن مشرف شویم متشکرم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

(قرآن کریم صفحه 445 )

ملایی:  اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم قبل از اینکه بقیه ی فرمایش ها و بخش پایانی صحبت های حاج آقای پناهیان را ببینیم و بشنویم خوب است این را بگویم پایان بخش برنامه امرو زسمت خدا یک گزارش گونه ای است از سفری که ما حوالی بهار داشتیم به استان قهرمان و شهید پرور خوزستان و یک گزارشی تهیه کردیم از طرح نخل ماندگار که شما دوستان هم مشارکت داشته اید و خبر دارید از چند و چون کار نخلستان حضرت ام المومنین خدیجه کبری سلام الله علیها در شهرستان شوش و این گزارش را آمده کردند و رفقا یک بخشی اش را بعد از پایان فرمایشات حاج آقای پناهیان تقدیم شما خواهد شد خیلی ممنون و متشکرم و اما بفرمایید بخش آخر حرف های آقای پناهیان را ببینیم و بشنویم

حجت الاسلام پناهیان:  من می خواهم نقطه مقابل صبار شکور را در یک روایت عرض کنم یک بار در آیه قرآن دیدیم خطار کفور نیرنگ باز ناسپاس که خوب خیانت منجر میشود و از این طرف صبار شکور را نتیجه اش را دیدیم فرمود لا یلقاها الا الصابرون یلقاها که عرض کردم به اختصار رد شدیم ملاقات نمی کنیم از کلمه ملاقات نخواستم تفسیرش را عرض بکنم لا یلقاها یعنی نمی فهمد و نمی گیرد آن را مگر انسان صابر درک نمی کند ولی این روایت را شما در کنارش ببینید از امام صادق علیه السلام می فرماید لن تکونوا من حتی تعدوا البلاء نعمته مومن به حساب نمی آید مگر اینکه بلا را نعمت به حساب بیاورد ایمان اینجا خودش را نشان می دهد و الرخاء مصیبتاً و رخاء و آسایش و مصیبتی تلقی بکنید این روایت امام صادق علیه السلام واقعا تمام کننده است بعد از اون طرف روایت دیگری با از امام صادق علیه السلام دارد درباره کسی که مدیریت ذهن که نمی کند هیچی بلکه ذهنش آلوده به هم و غم دنیاست می فرماید من اصبح و امسی و دنیا اکبر همه کسی که صبح و شب کند و یعنی روزگارش را با هم دنیا به سر بیاورد همه اش مشکلات دنیا درگیرش کرده جعل الله تعالی الفقر بین عینیه خدا فقر را جلوی چشمش قرار میدهد همیشه احساس فقر و نداری و بدبختی می کند و شتت امره و امورش هم خراب می شود یعنی مدیریت ذهن اگر نکنی این می شود و لم ینی من الدنیا الا ما قسم الله له از دنیا هم 24 ساعته فکر می کند ولی چیزی بیشتر از اون چیزی که قسمتش است گیرش نمی آید چه فایده دارد تو اینقدر ذهنت را درگیر دنیا می کنی و می فرماید و فمن اصبح و امسی و الآخرت اکبر همه کسی که ذهنش را مدیریت بکند و بگذارد سر آخرت خدا غنا را در جان او قرار می دهد و جمع له امره امورش را جمع می کند

ملایی:  و لا تعجل الدنیا اکبر همنا خیلی ممنونم حاج آقا سپاسگذاری می کنم این را می خواستم عرض کنم ما حوالی بهار یک سفر رفتیم خوزستان قهرمان و شهید پرور پروژه ماندگار نخلستان حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها ام المومنین را یک مروری کردیم و گزارشی تهیه کردیم یک بخشی اش را هدیه می کنیم به شما مردم عزیز ایران و خوزستان ایران جان تا فردا من خداحافظی می کنم فردا آقا نجم الدین شریعتی می آید شنبه آینده انشاء الله خدمت تان هستیم. خدا نگهدار.