اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1404-02-20-حجت الاسلام حسینی قمی - عوامل شکل گیری شخصیت و موفقیت شیخ عبدالکریم حائری (ره)

اعوذو بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ملایی: سلام و درود به محضر شما مخاطبان عزیز برنامه سمت خدا آقایان گرامی و بانوان بزرگوار و کوچکترهای نازنین و بزرگترهای گرامی خیلی خوش آمدید به این هفته و این شنبه و یک آغاز دوباره در مسیر تلاش برای انشاء الله یاد گرفتن و آموختن پای برنامه سمت خدا و خوب باید تبریک بگویم خدمت تان ایامی را که پشت سر گذاشتیم و میلاد با سعادت آقا امام رضا علیه السلام را بهترین های روزگار را خلاصه کلام این که برایتان آرزومندیم و دعوت می کنم با حاج آقای حسینی قمی در این دقائق همراه شویم با هم در آغاز یک هفته اردیبهشتی دیگر آقا سلام علیکم ارادتمندیم.

حجت الاسلام حسینی قمی:  سلام علیکم و رحمت الله عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت همه مخاطبین عزیز و عرض تبریک اگر اجازه بفرمایید من سخنم را با یک روایتی آغاز کنم در کافی مرحوم کلینی و  امالی شیخ طوسی از امام صادق سلام الله علیه حدیث بسیار زیبا و کوتاه و پر معنایی است فرمودند من تعلم لله و علم لله و عمل لله دعی فی ملکوت السماء عظیما اگر کسی برای خدا یاد بگیرد برای خدا به دیگران یاد بدهد و برای خدا عمل کند و خالصانه دعی فی ملکوت السماء عظیما در ملکوت آسمان ها او را بزرگ می خواند این روزها شاهد همایش گرامیداشت شخصیت بسیار بسیار با عظمت و بنیان گذار حوزه علمیه قم آیت الله العظمی حائری رضوان الله علیه بودیم و پیامبر بسیار بسیار مفصل و طولانی که مقام معظم رهبری داشتند به این همایش من به ذهنم رسید با همین محوریت با همین بحث را آغاز کنیم این چند روزه کتاب های فراوانی هم مطالعه کردم و امیدارم این بحث حتما برای مخاطبین عزیز مفید باشد با این عنوان سخنم را آغاز می کنم همه می دانیم این روزها فراوان شنیده ایم شخصیتی مثل آیت الله العظمی حائری رضوان الله علیه در صد سال پیش سال 1300 صد و چهار سال پیش حوزه علمیه قم را باز تاسیس کردند این حوزه ای که دیگر روح زیادی نداشت ایشان آمدند احیاء کردند که برکاتش را تا امروز ما شاهد هستیم همه از موفقیت های مرحوم حاج شیخ رضوان الله علیه سخن می گویند من می خواهم نگاه دیگری داشته باشم برای عموم مخاطبین مان مفید و درس آموز باشد و اون افراد موثر در موفقیت مرحوم حاج شیخ رضوان الله علیه هیچ توفیقی بی حساب و کتاب نیست چی شد که ما شخصیتی مثل آیت الله العظمی حائری پیدا کردیم که امروز بعد از صد سال همه با عظمت از او یاد می کنند و برکات او را داریم می بینیم که حالا اشاره می کنیم افراد موثر در موفقیت حاج شیخ کی ها بودند ما هم می توانیم یاد بگیریم و نقش داشته باشیم به سهم خودمان برای موفیقت دیگران یک تلاشی انجام بدهیم من ده تا عامل را یادداشت کردم عامل اول:

می دانید مرحوم حاج شیخ رضوان الله علیه در شش سالگی پدر از دست می دهد اگر کسی به این یتیم فرزند یتیم توجهی نمی کرد ما امروز شخصیتی مثل حاج شیخ عبدالکریم حائری نداشتیم عامل اول به سبب استعداد فوق العاده ای که این طفل شش ساله درش دیده شد این آقا زاده مورد توجه شوهر خاله خودش یا عالم بزرگواری به نام مرحوم میر ابوجعفر قرار گرفت مورد توجه ایشان قرار گرفت در همان میبد خودشان که اگر این مرد بزرگوار این توجه را نمی کرد این استعداد از بین می رفت این مرد بزرگوار این طفل یتیم را به خانه خودش می برد و مقدمات تحصیلش را فراهم می کند که خود مرحوم آیت الله العظمی حائری خودش را مدیون این مرد بزرگ و مرحوم میر ابوجعفر رضوان الله علیه می داند شبیه همین خدمت هم بد نیست من اشاره کنم همین جا مرحوم آیت الله العظمی حائری یک دامادی دارد مرحوم محقق داماد رضوان الله علیه دو تا سید محمد اون زمان داشتیم آیت الله العظمی سید محمد حجت و آیت الله سید محمد محقق نوشته می گفتند مثل محمد داماد حاج شیخ رضوان الله علیه و بعد شد محقق داماد که امروز بسیاری از بزرگان حوزه ما شاگرد این مرد بزرگوار بودند شبیه همین داستان مال ایشان هم هست ایشان می گوید من درس می خواندم اردکانی این مرد بزرگ رضوان الله علیه می گوید درس می خواندم استادی داشتم مرحوم آیت الله شیخ غلامرضا فقیه یزدی کتابی نوشته شده تندیس پارسایی در مقامات علمی و فرهنگی می گوید سوالاتی از این استاد سر درس می پرسیدم این استاد گفت من برای تو کفایت نمی کنم تو باید با این استعداد بروی یک جای دیگری درس بخوانی می گوید من را مقدمات سفر من را به قم آماده کرد با اینکه وضع مالی خوبی نداشتم می گوید در یک هوای سرد زمستانی لباس تن من کرد حتی می گوید یادم نمی رود ایشان وقتی این قصه را نقل می کردند گریه می کردند یادم نمی رود که جوراب نداشتم جوراب خودش را از پای خودش در آورد و پای من کرد من را روانه حوزه علمیه کرد و شد آیت الله العظمی سید محمد محقق داماد رضوان الله علیه اگر این توجه نبود مرحوم آیت الله شیخ غلامرضا فقیه یزدی امروز ما محقق داماد نداشتیم اگر اون توجه از سوی ابوجعفر رضوان الله علیه شوهر خاله حاج شیخ نبود ما امروز این عامل اول.

عامل دوم این هم خیلی مهم است در هجده سالگی یک مادر بسیار هوشیار و بیدار و با درایتی داشته حاج شیخ رضوان الله علیه این طفل یتیم را بر می دارد و می برد کربلا می برد در محضر درس مرحوم فاضل اردکانی رضوان الله علیه عالم بزرگی که باز باید در مقاماتش ساعتها سخن گفت می گوید من شرح لمعه و قوانین را در کربلا می خواندم یعنی نقشه مال مادر است مادر نمی گذارد این بچه از بین برود یعنی استعداد هدر برود نقش سوم مرحوم فاضل اردکانی رضوان الله علیه در کربلا وقتی استعداد فوق العاده مرحوم حاج شیخ را می بیند یک نامه می نویسد من توضیح ندهم و تکرار نکنم نقشه خیلی مهم است مادر هوشیار می تواند فرزندش را به کجا برساند یک نامه مرحوم فاضل اردکانی عالم بزرگی بوده آیت الله علی الاطلاق بود اگر نمی نوشت این نامه را حوصله داری خودش یک کاری می کند یک نامه می نویسد به میرزای شیرازی در سامرا و مرحوم حاج عبدالکریم را معرفی می کند سنی هم نداشته تازه حدود بیست سالش بوده مرحوم میرزای شیرازی وقتی نامه مرحوم آیت الله فاضل اردکانی را می خواند به مرحوم حاج شیخ می فرماید من با این نامه به شما اخلاص پید ا کردم نقش سوم مال فاضل اردکانی با یک نامه عزیزان یادتان باشد گاهی یک نامه مسیر زندگی انسانی را متحول می کند گاهی توجه به یک کودک یتیم و به یک آقا زاده و به یک فرزند خرسالی مسیر زندگی را گاهی توجه مادر مسیر زندگی را عوض می کند نقش چهارم خود میرزای شیرازی رضوان الله علیه است اون مرد با عظمت که ما هر چی از عظمت میرازی شیرازی بگوییم کم است سی سال مرجعیت عامه جهان تشییع را داشته و اون صاحب فتوای معروف تحریم تنباکو عظمت میرزا در دو سه جمله نیست ساعتها بگوییم کم است اون مرد با اون عظمت نامه مرحوم آیت الله فاضل اردکانی را که می بیند احترام می کند و تحویل می کند مادر شیخ کسی را نداشته در سامرا غریب بوده می گوید شما بروید در خانه ما مدت ها تا هر وقت می خواهید میهمان خانه ما باشید مادر را می فرستد اندرونی خود مرحوم شیخ عبدالکریم حدود بیست سال و این حدودهاست می فرماید که تا وقتی حجره مدرسه، مدرسه ای را می ساختند تا آن حجره آماده شود شما در خانه من باشید وقتی ازدواج کردید با مادرتان بروید جای دیگر توجه سوم مال میرزای شیرازی است البته این مادر هم به قدری درایت و امانت و مدیریت داشته وقتی می رود در خانه میرزا مرحوم میرزا رضوان الله علیه امور مالی خانه را به او واگذار می کند و کلید دار صندوق خانه میرزا می شود مادر بزرگوار حاج شیخ عبدالکریم نقش پنجم مال اساتید، اساتیدی که توانستند مرحوم حاج شیخ عبدالکریم را تربیت کنند و اساتید سه سطحش و خارجش و خود میرزای شیرازی و میرزای اول و دوم مرحوم میرزا محمد تقی شیرازی و مرحوم آخوند خراسانی درس آخوند خراسانی بوده و عمده شخصیتی که روی این مرد بزرگ اثر گذار است مرحوم سید محمد فشارکی رضوان الله علیه است ایشان می گوید من دوازده سال درس این استاد می رفتم که باز او هم در مقاماتش، مقامات علمی و معنوی اش سخن فراوان است و مجال نیست من اشاره کنم عجیب بوده اون هم هم تاثیر علمی و معنوی فوق العاده ای مرحوم آیت الله محمد فشارکی باز مناطق و توابع اصفهان است و جالب است خود مرحوم حاج شیخ می گوید اواخر استادم دیگر بیمار شده بود و نیاز به مراقبت داشت من از استاد مراقبت می کردم اتفاقا مرحوم حاج شیخ عامل ششم همین است به نظرم یکی از عوامل موفقیت من خدمتی بود که من به استادم می کردم مرحوم سید محمد فشارکی یادمان باشد گاهی یک خدمت یک ماه دو ماه به یک استاد و بیما رو ناتوانی و به پدر و مادر و مخصوصا استاد جایگاه خودش را دارد خود مرحوم حاج شیخ می فرماید یکی از عوامل موفقیت من خدمت به استاد بود عامل هفتم خوب وقتی مرحوم آیت الله العظمی حائری می آیند اراک علمای بزرگی در اراک بودند فداکاری علمای اراک اونچه که در اختیار داشتند در اختیار حاج شیخ قرار می دهند و با شیخ همراهی می کنند مخصوصا شخصیتی به نام آقا سید نور الدین عراقی که ریاست داشته در اراک علما همه تحت الشعاع او بودند ولی با حاج شیخ همراهی می کند و به سامان بخشیدن حوزه اراک کمک می کند حاج شیخ خیلی برای این مرد احترام قائل بوده راجع به حاج سید نور الدین عراقی فرموده پول و کاه در برابر سید یکی بود اگر این علمایی که در اراک بودند همراهی نمی کردند و آقا مرحوم حاج شیخ با این عظمت علمی بعد از سالیان سال دوازده سال درس آیت الله سید محمد فشارکی دو سه سال درس آخوند خراسانی و درس میرزای شیرازی و میرزای اول و دوم یک فقیه کم نظیر اگر علمای اراک همراهی نمی کردند می گفتند خودمان هستیم شما بیایی اینجا جای ما را تنگ می کنی تحویل نمی گرفتند ما چنین شخصیتی پیدا نمی کردیم و ایشان این توفیقات را پیدا نمی کرد این هم نقش مهم است هشتم فداکاری علمای قم جناب آقای ملایی من بیشتر هدفم نمی خواهم تاریخ بگویم همه را می خواهم پیام و درس برای ما باشد از اون نقش شوهر خاله تا نقش مادر و تا نامه فاضل اردکانی اینها برای ما زندگی کوتاهی نکنیم و غفلت نکنیم و این شخصیت هایی که به جایی رسیدند مقامات علمی و معنوی گاهی یک نامه در زندگی شان موثر است یک توجه در زندگی اینها موثر بوده یک سفارش موثر بوده و هشتم علمای قم انصافا فداکاری عجیبی می کنند و بعضی هایشان هم دوره شیخ بودند حاج شیخ بودند و بعضی ها از نظر سنی از حاج شیخ بزرگتر بودند ده پانزده سال بزرگتر بودند ولی برای تعظیم حاج شیخ عبدالکریم حائری در درس حاج شیخ شرکت می کردند همه موقعیت خودشان را فدا کردند دو دستی تقدیم حاج شیخ عبدالکریم حائری کردند که او بتواند حوزه را اداره کند شخصیت هایی من نام ببرم مثل مرحوم آیت الله آقا میرزا محمد اشراقی معروف به ارباب خود شاگرد میرزای شیرازی بوده هم دوره حاج شیخ عبدالکریم حائری بوده مرحوم محمد فیض شاگرد میرزای دوم بوده مرحوم آیت الله شیخ ابوالقاسم قمی شاگرد آخوند خراسانی بوده مرحوم آیت الله شیخ مهدی حکمی و میرزا جواد آقای ملکی تبریزی این علمای بزرگی که فداکاری کردند بگذارید من دو تا داستان بگویم این داستان ها تاثیر گذار است آدم متحیر می ماند آقا مرحوم آیت الله میرزا محمد اشراقی معروف به محمد ارباب جامع معقول و منقول بوده همه چیز داشته ملا بوده و در قم رئیس بوده و مقبولیت بسیار فوق العاده ای داشته و مردم قم عاشقش بودند از نظر سنی پانزده سال از حاج شیخ بزرگتر بوده ولی وقتی می رود دیدن حاج شیخ عبدالکریم حائری وقتی از اراک به قم می آیند بنا نبود ایشان بماند وقتی می روند دیدن حاج شیخ از خانه که بحث علمی مطرح می شود می بینند نه این یک چیزی ما درس میرزا بودیم ولی یک چیز دیگری است از خانه که می آیند بیرون دیدن حاج شیخ رفته بودند وقتی از خانه بیرون می آیند از مرحوم حاج شیخ ابوالقاسم قمی رضوان الله علیه گفتگویی می کند مرحوم آیت الله میرزا محمد ارباب با آیت الله شیخ ابوالقاسم قمی می گوید این مرد افقش از ماها بالاتر است یک بحث علمی می کنند می گوید این مرد افقش از ما بالاتر است مرحوم آیت الله شیخ ابوالقاسم قمی می گوید اتفاقا من هم همین را می خواستم به شما عرض کنم می گوید پس بیایید از همین الان برگردیم از حاج شیخ خواهش کنیم در قم بماند عذر می خواهم این تکرارها جامع مرحوم و منقول بوده و ملا و رئیس بوده از نظر سنی 15 سال بالاتر بوده و ملیت داشته و قمی ها عاشقش بودند ولی احساس می کند حاج شیخ افقش بالاتر است و او بهتر می تواند این حوزه را اداره کند بر می گردند به حاج شیخ تقاضا می کنم از حاج شیخ که شما در قم بمانید ایشان موانعی را مطرح می کنند می گویند نه ما ما موانعش را برطرف می کنیم جالب است وقتی حاج شیخ در قم می ماند همین آیت الله میرزا خدا شاهد است من قصه ای که عرض می کنم آدم واقعا تنش می لرزد اینها گفتنش آسان است اگر پای امتحان بیاید حاضریم همچین ایثاری کنیم این تقوا و این ایمان و این باور مرحوم آیت الله میرزا محمد اشراقی خودش در قم درس داشته ولی وقتی حاج شیخ درس را شروع می کند روز اول درس به شاگردانش می گوید من سالها داشتم برای شما مباحثی که می گفتم یکی اش اهم و مهم بود اهم چی است و مهم چی است و مهمتر چی است الان مهمترین از همه این استک ه برویم درس حاج عبدالکریم یا مرحوم حاج شیخ ابوالقاسم قمی که این مرد هم بسیار موثر بوده وقتی حاج شیخ می آید قم مستقر می شود می گوید به من نگویید آیت الله ایشان صاحب رساله بوده و محبوب دل مردم قم بوده و بسیار موقعیتش بالاتر بوده و عرض کردم خودش شاگرد آخوند خراسانی رضوان الله علیه می گوید آیت الله یکی است اون هم حاج شیخ گاهی از مقابل حاج شیخ عبور می کرده هی نگاه می کرد مریدان می گویند چرا نگاه می کنید فرمود نگاه به در خانه عالم عبادت است روز عید رسم است علما می نشیسنند مردم می آیند دیدنشان می گویند نه تمام شد ما نمی نشینیم همه باید برویم خانه حاج شیخ خدا رحمت کند مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی می فرماید یک روز  حاج شیخ ابوالقاسم می آید درس حاج شیخ شرکت می کند پشت ستونی می نشیند که حاج شیخ او را نبیند می دانست اگر حاج شیخ متوجه شود به احترام ایشان درس را تعطیل می کند اینها هم دوره و هم ردیف بودند ولی احساس کردند افقش بالاتر است و بهتر می تواند حوزه را اداره کند می آید درس حاج شیخ پشت ستونی می نشیند حاج شیخ متوجه می شود و درس را تعطیل می کند و از منبر می آید پایین یک وقتی حاج شیخ به ایشان می گوید ما مزاحم شما شدیم آمدیم قم مرحوم آیت الله آقا میرزا محمد اشراقی به شیخ ابوالقاسم قمی می گوید اومدیم قم مزاحم شما شدیم مرحوم آیت الله شیخ ابوالقاسم می گوید شما به ما عظمت دادید ما به خاطر شما صاحب عنوان شدیم این گذشت خیلی مهم است این اخلاص خیلی مهم است آقا در یک جمله اگر می خواهیم به سمت خدا برویم سمت خدا همین یک کلمه است امام صادق سلام الله علیه فرمود لا تجلسوا عند کل داءٍ مدعٍ هر که ادعا کرد نروید پای منبرش و پای خطبه هایش بنشینید و پای درسش بنشینید و در نمازش شرکت کنید نه این حدیث رسول خداست امام صادق نقل کردند لا تجلسوا عند کل داعٍ مدعٍ هر کی ادعا کرد من عالم دینی هستم و من خطیب هستم و من سخنران هستم و من امام جمعه هستم و من امام جماعت نه نه معیار دارد معیار پنج تا معیار حضرت دادند فرمودند تقربوا نزدیک بشوید الی عالمٍ عالمی که پنج تا ویژگی داشته باشد یک یدعوکم شما را دعوت کند من الریاء الی الاخلاص یعنی یک چند وقت پای منبری آقا می روید نماز جماعت یک آقایی می روید و با یک آقایی حشر و نشر دارید و درس آقایی می روید و پای خطبه های نماز جمعه اش می نشینید به مرور زمان کم کم از ریا به اخلاص کشیده شدید این اخلاصشان بود که توانستند حاج شیخ عبدالکریم رضوان الله علیه را به این عظمت عوامل موفقیت حاج شیخ از ریا به اخلاص من الکبر الی التواضع از تکبر خود به خود این آقا آدم متواضعی است به حرف هم فایده ندارد نه عمل یک عالم و خطیب و عمل یک امام جماعت و عمل یک استاد من الکبر الی التواضع من الرقبۀ الی الزهد آقا تا گذشته ما چقدر چسبیده بودیم به دنیا حالا می بینیم زاهد شدیم رغبتی نداریم این خیلی مهم است حالا من اشاره کنم باز این حالا بحث خیلی مفصل است واقعا شاید این عامل هشتم از مهمترین عوامل است که شخصیت هایی مثل این بزرگان علمای قم اینطوری از حاج شیخ تجلیل می کنند و تحویل می گیرند نهم یک عده شاگردانی که در اراک بودند اراک حوزه راه انداخت به دعوت علمای قم آمد به شاگردانشان می فرماید استخاره می کند ایشان حاج شیخ اصرار می کنند استخاره می کند این آیه 93 سوره مبارکه یوسف می آید و اتونی باهلکم اجمعی تمام اهل تان را بیاورید ایشان پیام می دهد به زن و بچه اش بلند شوید بیایید به تمام شاگردانش پیام می دهد شما هم بیایید حوزه را می خواهیم در قم راه بندازیم کی ها بودند شاگردها شخصیت هایی مثل شیخ محمد خوانساری و سید محمد تقی خوانساری و سید محمد رضا گلپایگانی و آیت الله اراکی و آیت الله فرید اراکی و شیخ عباس تهرانی و آقا میرزا خلیل کمره ای اینها دل می دهند اگر اینها نمی آمدند می گفتند ما اینجا بساط مان را پهن کردیم و امر استاد را اطاعت می کنند بلند می شوند می آیند قم اینجا یک نان و پنیری پیدا می شود اینطوری اینها هم می آیند و عامل دهم که این عامل هم بسیار بسیار مهم است خود شخصیت مرحوم حاج شیخ است بله همه کمک می کنند ولی انسان خودش یک تلاش مضاعفی این مرد واقعا یک کتابی این روزها من این را می گویم برای اینکه عزیزان بدانند ما خدا شاهد است نمی خواستم ولی بدانند ما یک برنامه ای اینطور نیست یک مرتبه یک چیزی را سه چهار روز است بیست و چهار ساعت غیر از اینکه مشغول استراحت هستم یک کتابی مطالعه می کنم از جمله کتابی  مرد مدارا و تدبیر مفصل است شاید برای عموم مردم قابل استفاده نباشد صفحه به صفحه سطر به سطر این کتاب را من خواندم واقعا مرد مدارا بوده و مرد تدبیر بوده خود شخصیت حاج شیخ ایشان ببینید کسی که می تواند شاگردانی را تربیت کند مثل همین هایی که بعضی هایشان که نام بردم حاج شیخ احمد خوانساری و آیت الله سید محمد خوانساری و آیت العظمی گلپایگانی و اراکی

ملایی:  حداقل اینها اسامی است که نسل های تازه هم باهاش آشنا هستند

حجت الاسلام حسینی قمی:  خود امام رضوان الله علیه می دانید عمده شاگردی امام رضوان الله علیه خدمت حاج شیخ عبدالکریم حائری بوده هم در فقه و هم در اصول جالب است امام وقتی می خواست نام استادشان را ببرند فرمودند شیخنا العلامه امام اسم آیت الله العظمی حائری را می خواسند ببرند شیخنا الامامه شیخ الجلیل عالم العابد الزاهد الفقیه مولانا والذی علیه فی العلوم النقلیت اعتمادنا این تجلیل امام از استادشان است که عمده استاد فقه و اصول امام مرحوم آیت الله العظمی حائری بود مرحوم آیت الله خودش چه می کند نه فقط فقه و اصول در زمان حضور ایشان تفسیر حکمت و ریاضیات و عرفان و فلسفه رونق پیدا می کند در حوزه من نام ببرم شخصیت هایی که به احترام حاج شیخ یا به دعوت حاج شیخ می آیند آیت الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی استاد حکمت بوده امام مدتی محضر ایشان درس خواند مرحوم آیت الله کمال وند هم مباحثه امام بود مرحوم آیت الله اکبر یزدی میرزا خلیل کمره ای و شیخ محمد رضا مسجد شاهی این شخصیت های بزرگواری که مرحوم آیت الله العظمی حائری جمع می کند فقط فقه و اصول نباشد رشته های دیگر باشد و تفسیر و فلسفه باشد و کلام باشد و جالب است این را من خواهش می کنم بانوان بزرگوار بیشتر توجه کنند خوب این شخصیتی است در اصفهان شما شاید رفته باشید تخت فولاد سر مزارشان بانو مجتهد امین اصفهانی رضوان الله علیها یادمانی برایشان ساختند ایشان 96 سال عمر با برکتش است سیزده جلد فقط تفسیر مخزن العرفان دارد و کتاب های دیگر دارد هیچ می دانید این بانوی بزرگوار از آیت الله العظمی حائری و شیخ عبدالکریم حائری اجازه اجتهاد دارد یعنی حاج شیخ نه تنها به این آقایان توجه می کند به بانوی مجتهده ای که می بیند در مقام اجتهاد است اجازه اجتهاد به او می دهد نکته دیگری که بسیار مهم است خواهش می کنم عزیزان عنایت کنند این شخصیت واقعا ما مدیون ایشان هستیم استادشان مرحوم آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی بهش نامه می نویسد که آقا آیت الله محمد کاظم طباطبایی یزدی از دنیا رفت شما بلند شوید بیایید دوباره برگردید کربلا و نجف و مرجعیت عالم تشیع را شما بپذیرید حاج شیخ می فرماید نه من نگران ایران و ایرانیان هستم من بر نمی گردم وظیفه خودم می دانم اینجا بمانم یعنی شخصیتی با اون عظمت و استادش می گوید برگرد می گوید نه چرا؟ چون هم مسائل سیاسی و فکری از یک طرف گروه های انحرافی نفوذ پیدا کرده بودند و مکتب های الحادی نفوذ پیدا کرده بود و دراویش و صوفیه نفوذ پیدا کرده بودند و هم از جهت سیاسی ایشان نگران بود در حالات ایشان شخصی سید محمد محسن صدر الاشراف می گوید وقتی خدمت حاج شیخ عبدالکریم حائری رسیدم مثل ابر بهار گریه می کرد می فرمود انگلیسی ها حلقوم اسلام و مسلمین را گرفته اند تا خفه نکنند دست بردار نیستند یعنی از تمام موقعیت های اجتماعی خودش و علمی در بازگشتش صرف نظر می کند برای اینکه ایران و ایرانی ها را نجات بدهد اتفاقا در حالات ایشان امروز هم دیدم مقام معظم رهبری در دیداری که داشتند با کارگران سفارش کردند بارها سفارش کردند استفاده از جنس ایرانی مرحوم آیت الله حائری رضوان الله علیه هیچ گاه از پارچه خارجی استفاده نمی کردند نه خودشان اصرار هم داشتند حتی فرزندانشان جالب است یک وقتی یکی از آقا زاده هایشان مرحوم آیت الله حاج آقا مرتضی و مرحوم حاج آقا مهدی حاج آقا مرتضی بزرگتر بوده یک وقتی می گفت برو برای برادرت پارچه ای بخر در بازار وقتی برادرش را می برد در بازار می گوید من یک پارچه خارجی می خواهم می گوید نمی خرم بابا راضی نیست دو فرزند حاج شیخ عبدالکریم می روند بازار برادر بزرگتر می گوید نه من برایت نمی خرم پدر راضی نیست و اون هم قهر می کند می آید خانه حاج شیخ باهاش صحبت می کند چرا اینقدر اصرار دارم شما جنس خارجی می خواهم پول ما به جیب کارگران خودمان برود نه جیب خارجی ها هیچ می دانی لباس خارجی بخری کارگر خودمان بیکار می شود یعنی صد سال پیش شخصیتی مثل حاج آقا حائری اون

ملایی:  چه بینشی!!

حجت الاسلام حسینی قمی:  اون موقع نگران بوده کارگر ایرانی بیکار نشود و پول ما در جیب کارگر خارجی نرود البته همین جا اضافه کنم تا بینندگان مخاطبین عزیز پیامک ندادند خوب انصافا باید تولیدات داخلی ما هم کم کارش نگذارند و کیفیتش و مرغوبیتش و قابل رقابت باشد خدماتش جالب است آن زمان چای ایرانی نبوده چای ایرانی نبوده چایی خارجی بوده مرحوم حاج شیخ به بچه هایش می گفتند من به شما پول می دهم ولی چایی خارجی نخورید نگذارید جنس خارجی تبلیغ کنید این پول را بگذارید در قلک تان به جاش سکنجبین بخورید بگذارید یک جنس داخلی خودمان را غرض علت اینکه مرحوم حاج شیخ رضوان الله تعالی علیه می ماند نگران ایرانی هستم منبر می رفته خود حاج شیخ مکرر تذکر می داده چرا منبر را بگذاریم برای یک عده ای که سوادی ندارند فقط یک شعر و آوازی بخوانند حاج شیخ اراک و قم منبر می رفته و با رؤسای فرقه ها مناظره می کرده در اراک جلسات مفصلی در رد بعضی از دراویش داشته جلسه عمومی داشته و جلسه خصوصی برای بازاری ها داشته نگران اعتقادات مردم بوده و به بعضی از شاگردانش سفارش می کند این کتاب الحجۀ المنتظر سفارش استاد بعضی از شاگردان می نویسند کتاب عبقات الانوار مرحوم میر حامد را می بیند می گوید ای کاش این کتاب را خلاصه می کردم که بعدها این کار انجام می شود علاوه بر این اشاره کنم خدمات اجتماعی شما در تاریخ ببینید صد سال اخیر شما یک فقیه و یک مرجع تقلید و یک عالمی نمی بینی که خدمات اجتماعی نداشته باشد بیمارستان و درمانگاه من فقط چون صحبت حاج شیخ است عرض می کنم بیمارستان سهامیه را ایشان می نویسد و بیمارستان فاطمیه را ایشان می سازد و کتابخانه فیضیه را ایشان می سازد و مدرسه فیضیه از بین رفته بود قابل استفاده نبود تبدیل به انبار تاجرها شده بود ایشان احیا می کند و دارالاطعام و المساکین تاسیس می کند برای افرادی که وقتی سیل می آید طلبه ها و مردم را راه می اندازد برای سیل خانه های مردم از بین نرود عده ای از خانه ها از بین می رود الان همان خیابان حائری معروف است طرف میدان شهید مطهری خانه می سازد برای این افراد خود ایشان می فرموده در حالاتش هست من دو نوبت از شدت ناراحتی خوابم نمی برد دو نوبت یک نیازمندی به من مراجعه کند پول نداشته باشد پول داشته باشم نتوانم تا به مصرفش نرسانم خوابم نمی برد یعنی یک شخصیتی اون عظمت علمی اش است ولی این خدمات اجتماعی است یک داستانی بگویم جالب است ایشان یک خادمی داشته به نام آقای شیخ علی می گوید یک شبی در زمستان در خانه را زدند من هم بیرونی خوابیده بودم رفتم در را باز کردم شب سرد زمستانی برف و باران یک زنی بود یک خانمی گفت من شوهرم مریض است دوا ندارم و غذا ندارم زغال هم ندارم اون وقت ها گرمایش با زغال بود خادم حاج شیخ می گوید این وقت شب من چیکار کنم آقا هم نمی تواند در این برف و باران چیکار کنیم برو فردا بیا این زن را رد می کند حاج شیخ می پرسد کی بود؟ می گوید زنی بود فردای قیامت جواب خدا را چی بدهیم خانه این زن را بلدی؟ می گوید بله می شناسم بلند شو برویم آخه آقا در این برف و باران چی جواب خدا را بدهیم می آید خانه این زن می بیند بله شوهرش مریض است و می فرستد دنبال یک پزشکی به نام صدر الحکما می گوید همین الان بیا معاینه می کند و نسخه می نویسد و نسخه را می دهد به خادمش می گوید برو داروخانه بگو به حساب من همین الان نسخه را بدهند و یک گونی زغال بعد از حالا بلند شویم برویم خانم راضی شدی یک شخصیتی به اون عظمت علمی و اون خدمات ولی حواسش به این چیزها هم هست یک جمله دیگر هم اضافه کنم به هر حال هیچ موفقیتی عرض کردیم بی حساب و کتاب نیست خواهش می کنم بینندگان عزیز و همه مخاطبین عزیز بیشتر عنایت کنند خدا رحمت کند مرحوم آیت الله شب زنده دار رضوان الله علیه در اون جلسه عرض کردیم قسمت تفسیر محضر ایشان می خواندیم ایشان به نقل از مرحوم آیت الله گلپایگانی نقل می کردند می فرمودند حاج شیخ عبدالکریم در اخلاقیات ریاضت کشیده بود واقعا ریاضت می خواهد کسی اینطوری حواسش به مردم باشد و گرفتاری های مردم باشد و مشکلات مردم باشد و مرحوم آیت الله شب زنده دار می فرماید من این جمله را به آیت الله اراکی گفتم که آیت الله گلپایگانی می گوید حاج شیخ در اخلاقیات ریاضت دارد فرمود درسته چه ریاضیتی بالاتر از این یک مثال می زند آیت الله اراکی فرمود چه ریاضتی بالاتر از این که حاج شیخ عبدالکریم حائری مدتها همسرش نابینا و ناتوان شده بود کاری نمی توانست بکند ولی در خدمت همسرش بود و همسرش را به دوش می گرفت و پشت بام می برد در هوای گرم تابستان که اذیت نشود جایی می خواست یعنی این ریاضت این شخصیتی به این عظمت حالا شما چه اصراری داری خودت را اسیر این همسرت کردی یک همسری که با یک همچین جایگاهی همسری که نابینا و ناتوان است مرحوم آیت الله اراکی می فرماید چه ریاضتی از این بالاتر اینها چقدر بلند نظر بودند خدا شاهد است ما به این نگاه ها احتیاج داریم دکتر قریب رضوان الله علیه شاید نامش را شنیده باشید دکتر طب اطفال بود الان شاگردان فراوانی دارد البته شاگردانشان هم خیلی هایشان از دنیا رفتند کتاب هایی نوشته شده راجع به عظمت این مرد دکتر قریب رضوان الله علیه یک داستانی دکتر قریب نقل می کند می گوید من خیلی علاقه به طب داشتم دانشگاهم تمام شد دلم می خواست طبیب بشوم ولی پدرم اصرار داشت تو باید طلبه شوی اگر بخواهی طب بخوانی ادامه اش این است که بلند شوی بروی فرنگ خارج از کشور اونجا یک وقت دینت را از دست می دهی من موافق نیستم دکتر قریب می گوید من اصرار به ادامه ی تحصیل در علم طب پدرم مخالفت می کرد ولی پدرم آدم متدینی بود و مقلد آیت الله العظمی حائری بود حاج شیخ عبدالکریم حائری می گفتم پدر موافقی که حاج شیخ بین من و شما قضاوت کند هر چی حاج شیخ گفت می گوید بلند شو برویم پدر یقین داشته بله آقا این استاد با این ها بلند شود بیاید طلبه شود در این قربت عالم اسلام می گوید بلند شدیم قم نشستیم پدرم توضیح داد که من می گویم این بیاید طلبه شود و این می خواهد برود طب بخواند و بعدش معلوم نیست فرنگستان سر در می آورد و دینش را در خارج از کشور از دست می رود می گوید تا پدرم این جمله را گفت حاج شیخ عبدالکریم از جا بلند شد و اومد طرف من سر من را بوسید به پدرم گفت نه تنها جایز است ایشان طب بخواند بلکه واجب است ایشان طب بخواند امروز ایشان می گوید نه آقا خداوند الحمدلله به اندازه کافی طلبه رسانده و عده ای هم طلبه مراجعه کردند ما دیگر نمی توانیم پذیرش کنیم حاج شیخ موفق بود و جمع کرده بود نه تنها جایز بلکه واجب است می گوید به قدری دکتر قریب من به قدری از این برخورد حاج شیخ خوشحال شدم تا آخر عمر هر خدمتی که می کردم می گفتم ثوابش باشد مال روح آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری ببینید چه نگاه قشنگی ایشان تعارف می کرده ما نیاز نداریم باز هم نیاز داشته ولی می گوید این جوان به طب علاقه دارد مگر دانش نیست دکتر قریب خیلی موفق بوده ایشان عزیزانی که در این رشته یک مستندی هم از ایشان بود

ملایی:  اون لحظه بزنگاه تصمیم و نظر حاج شیخ عبدالکریم

حجت الاسلام حسینی قمی:  می گوید بلافاصله ایشان سر من را بوسید گفت جایز نه واجب است شما بروی طب بخوانی یک داستان دیگری عرض کنم این هم بسیار جالب است که مرحوم حاج شیخ تعلقی به دنیا نداشت من خیلی دارم با عجله عرض می کنم اگر اینها یک ذره تعلق به دنیا داشتند در اخلاص و در ایمان در دوری از نمی دانم عناوین حالا اگر برسم نمونه  هایش را عرض می کنم یک وقتی ایشان یک تختی داشته تخت شکسته ای در خانه اش بود نجاری را خبر می کند نجار همیشه می آمده نجاری می کرده این تخت را یک جوری درست کن ما تابستان گرما روی این تخت بخوابیم نجار نگاه می کند می گوید آقای حاج شیخ من چند دفعه این تخت را درست کنم این یک مصرف دارد ببرید در نانوایی بسوزانید این یک مصرفش به درد تنور نانوا می خورد اگر شما نمی خواهید پول بدهید من از جیب خودم من بانی می شوم برای شما تخت درست می کنم این را درست نمی کنم ولی میهمان من باشید حاج شیخ دستی به محاسن می کشد می گوید ببین رنگ محاسنم این عمر من رو به آخر است اگر این را درست می کنید می گوید راهی که نجار به ذهنش می رسد پایه های این تخت را می گوید من با گل و آجر به زمین یک جوری که چند وقتی بتونه یعنی هیچ تعلقی نه به دنیا و عناوین می خواستند رساله ایشان را توزیع کنند خدا رحمت کند آیت الله شیخ عبدالحسین غروی شاگرد حاج شیخ بوده کتاب الصلات یک کتاب فقهی است این اتفاقا در پیام معظم رهبری به آثار علمی ایشان اشاره شد تا یادم نرفته عرض کنم یادداشت کردم جمله ای در این پیام خیلی برایم جالب بود ملاحظه فرمودید بیست صفحه انصافا خیلی مهم بود ایشان یک تعبیری دارد دو بار در پیامشان از رونق درس تفسیر در حوزه های علمیه امروز تجلیل کردند و این هم قابل توجه کسانی که تصور می کنند امروز در حوزه های علمیه به تفسیر و قرآن توجه نمی شود یک جلسه ای گفتیم همین الان که با شما صحبت می کنم دویست جلسه درس تفسیر در حوزه هست این همه کتاب های تفسیر در این صد سال اخیر عبارت مقام معظم رهبری این است درس های تفسیر و اخلاق و افزایش مراکز و دروس علوم عقلی نقطه ی قوت برجسته ای است که حوزه پیش از انقلاب به آن دسترسی نداشت و اقبال فضلای جوان به دقت در نکات معرفتی متون معتبر اسلامی به ویژه کلام الله مجید دو بار ایشان در پیامشان تاکید داشتند که الحمدلله در حوزه به تفسیر کلام الله مبشر مطرح شدن بیشتر قرآن در حوزه است مرحوم حاج شیخ اجازه نمی دادند رساله شان را پخش کنند من کتاب الصلات شما را می برم برای یکی از علما می گوید من نمی خواهم رساله پراکنی کنم می گوید رساله این کتاب فقهی است می گوید باشد بعد از ارتحال مرحوم میرزای نائینی نمی خواهم کسی از من ترویج کند یعنی کسی که در اوج اخلاص و در اوج عظمت است تنها چیزی که به ذهنش نبود مطرح شدن خودش خدای متعال یک همچین توفیقی بهش می دهد و امروز بعد از صد سال آثار با برکت این مرد که دهها کتاب نوشته شده و باز هم کم است نوشته بشود یک نمونه اش عرض کردم اگر نبود در زندگی این مرد بزرگ جز تربیت شاگردانی مثل امام رضوان الله علیه مثل آیت الله اراکی و گلپایگانی همین کفایت می کرد که پرونده بسیار بسیار معظمی دارد این کتاب هم خیلی نوشته شده ولی این کتاب به نظر برای عموم مردم مفید باشد آیت الله موسس نوشته آیت الله کریمی جهرمی این هم برای عموم به محضر معرفی کنم

ملایی:  بله حتما دوستانم تصویری از کتاب را نمایش می دهند روی جلدش را البته و برای اینکه این کتاب را تهیه کنید می توانید به برنامه خودتان پیامک بدهید یعنی به بیست هزار سیصد و سه می توانید پیامک بدهید و انشاالله برایتان راهنمایی بشود که چطوری می توانید کتاب را تهیه بفرمایید آیت الله موسس و آیت الله کریمی جهرمی هم قلم این کتاب برای ایشان هست یک پیامک بدهید به 200000303 دوستان راهنمایی می کنند کتاب را تهیه بفرمایید برویم سراغ قرآن کریم صفحه 429 سوره مبارکه سبأ آیات 8 تا  14 را تلاوت می کنیم و ثوابش حاج آقای حسینی ما را بردند محضر مرحوم موسس آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی و ثواب تلاوت این صفحه از قرآن کریم تقدیم محضر این عالم گرانقدر باشد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

( قرآن کریم صفحه 429 سوره مبارکه سبأ آیات 8 تا  14)

ملایی:  اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم یک وقتی داریم برای استفاده بهتر با حاج آقای حسینی قمی باشیم

حجت الاسلام حسینی قمی:  خدا رحمت کند آیت الله العظمی بروجردی یک داستانی از ایشان نقل کنم مرحوم علامه کرباسچیان فرمودند ما یازده سال محضر ایشان بودیم در درس می فرمودند فلان آقا پزشک است و خیلی خدمت می کند بسیار بسیار خدمت می کند ولی این نهایت کاری که انجام می دهد جسم انسان ها را نجات می دهد ولی عالم جان انسان ها را روح انسان ها را و فکر انسان ها را نجات می دهد من عرضم در یک جمله این است یک شخصیتی مثل آیت الله شیخ عبدالکریم حائری رضوان الله علیه می تواند جان و روح میلیون ها میلیون انسان دهها و صدها میلیون انسان را نجات بدهد ما به طب و پزشکی و به همه رشته ها احترام می گذاریم و همه هم احتیاج داریم ولی به تعبیر مرحوم آیت الله العظمی بروجردی اون جسم انسان را نجات می دهد شما یک عمل جراحی قلب کردید آقا نجات پیدا کرده باشد ایشان فرمودند بیست سال و سی سال دیگر به هر حال از دنیا می رود ولی عالم دین روح انسان و من احیا نفسا فکأنما احیا الناس جمیعا یک شخصیتی اگر در پرونده آیت الله العظمی حائری نبود جز تربیت شخصیتی مثل آیت الله اراکی و هزاران هزار این را ازش غفلت نکنیم که قدر دان کسانی باشیم الان هم از پدر و مادرها و از همه می خواهم کمک کنند چرا گفتم عوامل موفقیت شما یک کمکی می کنید و یک دستگیری می کنی حواست جمع است به یک نفر یک عالم دین درست می شود و اون وقت یک اتفاق بزرگ رقم می خورد

ملایی:  خیلی ممنون سپاسگذارم حاج آقای حسینی قمی عزیزان بیننده به قول حاج آقا در یک جمله عوامل موفقیت یا عوامل موثر در شکل گیری و رشد و موفقیت و اثر گذاری شخصیتی کم نظیر مثل مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی ده تایش را حاج آقا برایمان در این برنامه بیان کردند خیلی امیدوارم استفاده کرده باشیم همه مون از این موضوع محضر امام رضا علیه السلام مشرف شویم بگو کی مخالف است برویم محضر آقا تا سلام بعدی که فردا باشد خدا حافظ.