اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1404-02-17-بازخوانی پیام مقام معظم رهبری (گزیده)- حجت الاسلام عابدینی

شریعتی: سلام می ‌کنیم به حضرت معصومه و به شما عرض می کنیم که نائب الزیاره همه شما در حرم نورانی حضرت هستیم. ان شاءالله به زودی روزی شما بشود. و اگر توفیق داشته باشیم، فردا ان شاءالله از مشهد از جوار بارگاه مقدس و ملکوتی حضرت ابوالحسن علی بن موسی الرضا به شما سلام خواهیم کرد. با احترام و با عشق همراه شما هستیم، مهمان بسیار عزیزی داریم حاج آقای عابدینی بزرگوار، سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید. حجت الاسلام عابدینی:سلام علیکم و رحمت الله و همچنین عرض ادب و سلام و احترام خدمت همه بینندگان عزیزمان. شریعتی: حالتون چطور هست، حجت الاسلام عابدینی:الحمدلله. شریعتی: دلمان تنگ شده بود. برایتان حاج آقا عابدینی: سلامت باشید.

 

شریعتی: ما آخرین باری که حاج آقا را دیدیم، بعد از برنامه سحر تو ایام ماه مبارک رمضان، عید فطر بود. که دیگه از محضر شما مرخص شدیم. و هنوز آن خاطره خوش و شب نشینی ها، و سحر نشینی ها آره همچنان برایمان تداوم دارد. و خیلی کیف می کنیم با یادش و البته از محضر پرفیضتون مثل همیشه مستفیض خوب هستین ان شاءالله.

حجت الاسلام عابدینی:الحمدالله.

شریعتی: شما را حفظ بکند. امروز پیام رهبر معظم انقلاب، خطاب به حوزه‌ های علمیه که منشور حوزه‌ ها می ‌شود. سرآغاز فصل جدیدی از فعالیت حوزه‌ ها و در واقع یک جور ابلاغ مأموریت به طلبه ‌ها و حوزه‌ های علمیه بود. که البته متن این پیام را ان شاءالله عزیزانمان در برنامه سمت خدا بارگذاری خواهند کرد. و البته در سایت می ‌توانید مراجعه بکنید حالا مشتاقیم که نظر حاج آقای عابدینی را که خودشان از اساتید قدیمی حوزه هستند، در حوزه های مختلف در تفسیر، در فقه، در کلام، کار کردن جویا بشویم. و شما هم از این پیام برای ما بگویید ان شاءالله بهره‌مند بشویم.

حجت الاسلام عابدینی:بسم الله الرحمن الرحیم

«اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً»

ان شاءالله از یاران و یاوران بلکه سرداران حضرت باشیم.

شریعتی: الهی آمین، ان شاءالله.

حجت الاسلام عابدینی:خوب خیلی سخن گفتن در مورد حوزه علمیه ای که وارث سنت همه انبیاء و اولیای الهی تو کل تاریخ هست، سخت است و آن هم از کسی مثل بنده که بخواهم در این مورد حرفی بزنم. اما ما از آن چه که خودمان بهره بردیم. نه از آنچه که حوزه هست چون آن تصور ماست. اما از آنچه که ما لبی تر کردیم از این حوزه، از این نعمت ان شاءالله سخن بگوییم چند کلامی با توجه به پیام ویژه‌ ای که حضرت آقا برای حوزه دادند. و برای حوزه یک شرافتی، افتخاری است که؛ ایشان خلاصه ‌ای همچین پیامی را دادند. تا وظایف حوزه را، و همچنین خود شناخت حوزه را، و بعد هم وظایفه اش را، نسبت به آینده ترسیم بکنند. که با همه گرفتاری‌ ها، ایشان چقدر وقت گذاشتن تا این پیام با آن کدهای و کلیدهای مهم آن برای حوزه راهگشایی داشته باشد. من با این نگاه اول آغاز می ‌کنم که ببینید: تو کل تاریخ، انبیاء یک وظایفی به عهده داشتند، مربوط به زمان‌های خودشان، که هر نبی در زمان خودش یک مأموریت ویژه به عهده داشت مطابق شرایط آن به اصطلاح استعداد، امتی که آن زمان بوده است. و شرایطی که ایجاد می شده است. و یه ماموریت دیگری را هر نبی دارد. که آن امت را علاوه بر آن شرایطی که تو آن زمان داشته است. و برایشان هم لازم بوده است. یک امیدآفرینی و یک جهت دهی بکنند. به آخرالزمان لذا تو تمام تعالیم انبیاء آن جنبه آخرالزمانی دائماً دیده می ‌شود. این ارجاع به جریانات آخرالزمان

شریعتی: یعنی یک جوری همه را متوجه می کنند.

حجت الاسلام عابدینی:بله همه را متوجه می کنند. یعنی هیچ کسی قانع نشود. به آن شرایط زمان خودش، همه در عین اینکه تکلیف شان مرتبط با زمان خودشان هست؛ اما یه تکلیف آخرالزمانی و نگاه آخرالزمانی دارند. که آن نگاه آخرالزمانی و نگاه به آن امت خاتم، و اون جریاناتی که در نهایت امت خاتم محقق می شود. در حقیقت ارزش گذاری آن عمل و مأموریت آنها تو دوره خودشان را با این توان می دهند. پس یک مأموریت مربوط به زمان خودشان دارند. یک مأموریت افق نگاهشان و طلب شان و قرار دادن، این به اصطلاح قطعه‌ ای که توش هستند. مرتبط با آخرالزمان است.

شریعتی: یعنی آن مسیر و انتهای مسیر

حجت الاسلام عابدینی:انتهای مسیر که این کار اینها امروز چه ربطی به آخرالزمان پیدا می ‌کند؟ ببینید؛ چقدر مهم است. که هر کدام از این‌ ها، تو وجودشان طلب جریان آخرالزمانی شکل بگیرد. و این طلب آن ارزش گذاری برای هر عمل هست، به مقداری که آن نگاه آخرالزمانی و نقش آفرینی برای آخرالزمان، تو به اصطلاح امت های انبیاء قوی تر بود. عمل آن امت عظیم‌ تر بود.

پس عمل شان منحصر به دوران خودشان نبود. چون تعالیم دینی که خدای سبحان به انبیاء ابلاغ می ‌کرد. فقط محصور در زمان و مکان نبود، چون افق اندیشه‌ ای را خطاب قرار می ‌داد که؛ آن اندیشه زمانی نبود.

شریعتی: چه جالب.

حجت الاسلام عابدینی:یعنی این نگاه که جریان اندیشه، تو کل تاریخ محصور در زمان نبوده است. هر چند در زمان ایجاد می شد، خطاب در زمان واقع می شد، اما محصور در زمان نبود.

شریعتی: منحصر به این زمان نبود. توسعه پیدا می کرد.

حجت الاسلام عابدینی:چون اندیشه است اندیشه در زمان و مکان نمی گنجه. هر چقدر این جلوتر آمد، این اندیشه آخرالزمانی قوی‌ تر شکل می‌ گرفت. چون اندیشه بر عمل در به اصطلاح دوران‌ های پس از هم هی قوی ‌تر می ‌شد. هر عملی که از اندیشه نشأت بگیرد، هر مقدار این اندیشه عمیق تر باشد. عمل به مناسبت آن توان اندیشه و عمق اندیشه چه چیزی پیدا می ‌کرد؟ توان پیدا می ‌کرد. که قل کلن یعمل علی شاکلت، که هر کسی مطابق این، حالا اینها را که مقدمه دارم عرض می‌ کنم. تا اهمیت دوران آخرالزمانی حوزه و نقشی که حوزه در دوران آخرالزمان که یک متراکم شدهٔ تمام تعالیم انبیاء تو طول تاریخ و اوصیاء، و اولیاء، و عالمان، و تمام کسانی که اهل اندیشه و عمل بودند. تو طول تاریخ هر کاری که کردند. یک مقدمه سازی بوده است. برای اینکه این اندیشه به تعالی و اوجش در دوران آخرالزمان برسد. و جریان دوران به اصطلاح نبوت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم (اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم). و به دنبال آن وصایت امیرمؤمنان علیه السلام و وصایت اوصیاء حضرت همینجور است، هر کدام قطعه ‌ای از جریان آخرالزمان را تکمیل می ‌کردند. حالا ببینید؛ مأوریتی که خدا داره می‌ بیند، و کاری که خدای سبحان داره شکل می دهد تو کل تاریخ، چقدر این عظیم است. و نقشی که امروز بر گردن ما گذاشته شده است. و چقدر مهم می شود. یعنی اینطور نیست که این بالا و پایین شدن‌ های جریانات حوزه در دوران مثلاً این چند صد ساله، فقط یک اتفاق باشد. چنانچه بعثت انبیاء هیچ کدام اتفاق نبود. چنانچه جریانات اوصیاء تو طول تاریخ هیچ کدام اتفاق نبود.

شریعتی: یعنی همه اینها طبق همان نقشه راه داره پیش می رود.

حجت الاسلام عابدینی:طبق همان نقشه راه داره پیش می رود. یعنی یک نقشه کاملی خدای سبحان کشیده است. که دشمنان عاجزند که این نقشه را بخواهند آنها تغییر بدهند. حتی هر اقدامی که آن ‌ها می ‌کنند، تو راستای به فعلیت رسیدن بالاتر این نقشه است.

شریعتی: حتی اگر مثلاً ظاهرش شکست باشد!

حجت الاسلام عابدینی:حتی اگر ظاهر شکست باشد. حتی چنانچه خود انبیاء و اوصیاء هم همینطوری بود. ظاهر بعضی از کارهایشان شکست بود. به ظاهر

شریعتی: ولی این داره به تکمیل آن نقش کمک می کند.

حجت الاسلام عابدینی:ولی اصلاً به تعبیری که در روایات ما داریم، هر امامی که به امامت می‌ رسید. نامه مأموریت او باز می شد و می دانست که از آغاز امامتش تا پایان امامتش مأموریتش چیست. لذا تمام بالا پایین کردن های که دشمنان می کنند. درسته که آن ظلم و معصیت و عقاب برای آنها در کار هست؛ اما آنها کوچکتر از این هستند که بتوانند نقشه خدا را تغییر بدهند. آن‌ ها به ظلم مبتلاء می شوند، به معصیت مبتلاء می شوند. اما همان ظلم و معصیتی که آن‌ ها می ‌کنند. خودش یک راهی برای فعلیت بالاتر آن نقشه الهی هست.

شریعتی: که گشایش است.

حجت الاسلام عابدینی:خوب ببینید؛ با این نگاه حالا جلوتر بیاییم. دوران غیبت صغری یک مأموریت ویژه از امامان منتخب خدای سبحان، که مصطفی و مجتبی خدا بودند. به کسانی که این‌ ها عصمت ندارند. اما در عین حال چه چیزی هستند؟ نزدیک به افق عصمت هستند. به این عنوان که بهترین عالمان و اهل عمل و تقوا هستند.

شریعتی: نواب اربعه

حجت الاسلام عابدینی:اربعه بعد از این دوباره دوران گذریست، دالانی است، که دارد آماده سازی می کند، می رسد به دوره عالمان، راویان، و عالمان احادیث اهل بیت، که اینها حجت خدای سبحان، یا حجت حضرات معصومین، بر مردم هستند. و امام حجت بر آنهاست. با این نگاه، این یک مقدمه بود که یک مأموریت عظیم الهی هست، که آن مأموریت این است که انسان را به افق آخرالزمانی، که سلطه اندیشه تام بر تمام اعمال است. نه اینکه عمل‌ ها از از به اصطلاح مراتب نازل نشأت بگیرد. نه! از یک افق عظیم اندیشه ای می خواهد نشأت بگیرد. و تمام این سیر برای رسیدن به این است که این لایه های وجودی انسان به فعلیت برسد. خوب از آن طرف دین اسلام، به عنوان دین به اصطلاح جاویدی که این دین دیگه نسخی ندارد، این دین دیگه در حقیقت دنبالش چیز جدیدی نمی آید. هر چیزی که امکان‌ پذیر بوده است. در این دین قرار گرفته است. یعنی این هم خودش یک ماموریت سنگین عظیمی می شود. که بر دوش پیغمبر و اهل بیت علیهم السلام قرار گرفته است. که تا آخرالزمان هر مسئله ‌ای که باشد. تو این دین بیان شده است. و حل شده است. حالا نگاه بکنید آن مأموریت اولی را که همه انبیاء، اوصیاء، و این دینی که این مسئولیت سنگین را، هم با آن ارجاعات، هم با این توانی که پاسخ همه مشکلات بشر را در دقیق ترین، ظریف ترین، بی نهایت ترین، سؤال ها که ممکن هست، پیش بیاید. جواب آن با یقین می گوییم در این دین بیان شده است. که هیچ در حقیقت چیزی باقی نمانده است. که بخواهد پس از این چیز دیگری، حل شود. فقط استخراج می ‌خواهد تا این از درون این استخراج بشود. و بیان بشود. این مأموریت را خدای سبحان با این نگاه یک نکته دیگر هم به آن ضمیمه بکنیم. که امام زمان که دوران غیبت ایشان است، عجل الله تعالی فرجه الشریف، امام غائب نشسته نیست. یعنی یک امامی که غائب باشد. و یک جایی نشسته باشد. ببیند؛ منتظر باشد تا چه می ‌شود امام قائم است.

شریعتی: امام غائب قائم است.

حجت الاسلام عابدینی:بله غائب قائم است. فعال در صحنه است، اما بنابراین است؛ که این بودن برای رسیدن به آن هدف نهایی به طوری باشد، که لا یراجسمهُ جسم آن دیده نشود. اما تمام در حقیقت وجود حضرت، مثل خورشید پشت ابر محسوس برای مردم باشد. مردم تو زندگی احساسش بکنند. هرچند با چشم نبینند. این هم خودش یک ابتلای سومی، که یک مأموریت سنگین تری، ضمیمه شدن مأموریت ها را به هم ببینید. حالا این مأموریت ها در دوران غیبت کبری بر دوش عالمان امت ختمی قرار داده شده است. تا مردم را به آن کمالی که همه انبیاء تو طول تاریخ وعده او را می ‌دادند. و آن نهایت دینی دیگه چیزی باقی نمانده باشد. تو این دین آمده باشد. و دوران امامی که امام غائب قائم است. باید این عالمان با وساطتشان با در حقیقت آن طور وجودشان، این به اصطلاح نبودن ظاهری را، با این سنگینی وزن این به اصطلاح علم و عمل و میدان و اقامه و اینها پر کنند.

شریعتی: حالا به آن ارجاعی که انبیاء می‌ دادند. و از سابق آخرالزمان را نشان می ‌دادند. و با این مقدمه که شما گفتید چه بار سنگینی به دوش داریم.

حجت الاسلام عابدینی:این بار به دوش فرد نیست، اصلاً این یه حرکت جمعی زیباییست. که امام وقتی که غایب می شود. می ‌خواهد جمع زیادی را به فعالیت وا دارد. که این ‌ها تو این دین میان جلو و اینها تو ارتباط شان با امام آن موقع صحنه را آماده می‌ کنند، برای آن مرتبه آخرالزمانی، پرده آخر آخرالزمانی است. ببینید؛ این پرده آخر آخرالزمانی بودن، یعنی سنگین ترین، سخت ترین مراحل، و ابتلائات را هم به دنبال دارد. خوب حوزه علمیه این بار را می خواهد به دوش بکشد. نه به عنوان فقط یک مفاهیم علمی تنها، که علم اصل هست. اما علمی است که به دنبالش اقامه است. به دنبالش حرکت است نه نشستن، و شنیدن، بلکه بردن و رساندن. یعنی می‌ خواهد ببرد برساند.

شریعتی: انتقمو لله و فرادا،

حجت الاسلام عابدینی:این نگاه که بر دوش عالمان قرار می گیرد. ببینید؛ با این مقدماتی که عرض کردم. حالا چقدر این مأموریت سنگین است. که تو پیام حضرت آقا اینها تقریباً تو همه اشباع شده است. که آن جریان آخرالزمانی، جریان تمدنی، و مسئولیتی که بر دوش حوزه هست، و از طرف دیگری اینهم خیلی نکته مهمی است. که حالا اگر فرصت شد اینها هر کدام جای توضیح بیشتری دارد. ببینید؛ تو هر زمانی که فطرتی از انبیاء بود. یعنی نبودن انبیاء فاصله می ‌افتاد طول می کشید بین دو نبی، مثلاً بین حضرت موسی علیه السلام تا حضرت عیسی علی نبینا،

شریعتی: یک فاصله بود.

حجت الاسلام عابدینی:یک فاصله بود. که مردم رو به افت می رفتند. کم کم رو به سقوط می ‌رفتند. می ‌گفتن دوران فطرتی من الرسل، نبودن رسل، این دوران وقتی که طول می ‌کشید. رسول بعدی که می آمد وقتی که دیگه آن علائم حیات دینداری ضعیف شده بود. این می آمد دوباره احیاء می کرد. آن موقع تو دوران این احیای حوزه ای که بازسازی حوزه که حالا حوزه قم به عنوان بازسازی حوزه، تو این صد سال اخیر، یک دوران فطرتاً من الرسلی بوده است. که تهاجم شدید تمام افکار مادی گرایانه، علمگرایانه غلط نه علم صحیح، و نمی ‌دانم شما از جهان به اصطلاح سوسیالیستی، انواع تفکرات مادی گرایانه، تو قالب‌ های مختلف که دین کاملاً به حاشیه رانده بشود.

شریعتی: ولی این ضربان نبض دینداری جامعه ضعیف شده بود.

حجت الاسلام عابدینی:ضعیف شده بود. این ضعفی که ایجاد شده بود. یک بعثتی را طلب می کرد، چون رسول خاتم آمده بود. بعثت نبی امکان پذیر نبود. و لازم هم نبود چون نقشه الهی بر این بود. که دیگه آن آخرین نبی است و لزومی بر نبوت نیست، هر چه که لازم بوده بیان شده است. و امام هم امام غائب قائم حاضر است. این امام غائب حاضر است. یعنی در غیبتش حاضر است که آن وجود حضرت تو حوزه علمیه، به عنوان بعثت تو دوران فطرت من الرسل، تو این دوران وجود حوزه نماد قیام حضرت را تا حدودی در مقابل تمام اندیشه های باطل محقق کرد. منتها این تولدی داشت، دوران جنینی داشت، تولدی داشت، رشدی داشت، بلوغی داشت، تا مرتبه اشدیت که آن اوج رسیدنِ، دارد حرکت می ‌کند. یعنی ما الان تو دوران بین بلوغ و اشدیت هستیم در نظام حوزه، که این دوران بلوغ تا اشدیت، آن موقع به مرتبه اشدیت که می رسد. یعنی آن نهایت کمالی که مثلاً می گویند؛ چهل سالگی دوران اشدیت هست. مثلاً بلوغ حالا ۱۵ سالگی یا سی و چند سالگی که دیگه همه توان‌ هاش تو اوج هست، در آن حالت همه،

شریعتی: کمال می ‌رسد.

حجت الاسلام عابدینی:کمال می ‌رسدند. این حوزه الان تو دوران بلوغ تا اشددیت هست. این مسیر را داره طی می ‌کند. که مرحوم آقای آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری، که بازسازی کرد حوزه را و انگار تأسیس دوباره ای کرد.

شریعتی: احیاء کرد.

حجت الاسلام عابدینی:احیاء کرد. و دوباره هم مرحوم آیت الله العظمی بروجردی این مسیر را تو از دوران تولد آوردن تا رساندن به مراتب بلوغ، که این دوران هم توسط امام هم، این از مرتبه بلوغ، حرکت به سمت اشدیت داره صورت می ‌گیرد. و همچنین به سمت آن کمال نهایی و الان هم همینجور به دست مبارک حضرت آقا این مرتبه داره شکل می گیرد. که این نگاه با آن مأموریت‌ ها آن موقع می طلبد، که یک نگاه دوباره یک از درون حوزه، بالاخره ما یک نگاه از بیرون داریم الان، که تو به اصطلاح رسانه است. و اینها این یک طور باید گفتگو بشود. اما وقتی به درون حوزه و ساختارهایی درون حوزه قطعاً آنجا با یک نگاه جدی تری، هم آسیب شناسی سابق، هم مزایای سابق، و تقویت مزیت ها، و برطرف کردن آسیب ها، کاری که امام کرد در مقابل آن همه تهاجمی که از بیرون بود. که هر کدامش کفایت می ‌کرد فرهنگ زنده یک کشور قوی را از بین ببرند. جریان هجوم افکار کمونیستی، یا لیبرالیستی، یا در حقیقت ضد دینی که هر کدام از اینها یک موج قوی بود. که اغلب کشورها را به زانو درآورد. اما تو ایران هر کدام از اینها که آمد می بینید با یک سد قوی مقابل شد. که این سد قوی نه فقط در مقابل این زانو نزد، بلکه این را یک سکویی برای مطرح شدن قوی تر خودش پیدا کرد. مثلاً وقتی که مرحوم علامه طباطبایی یک اصول فلسفه و روش رئالیسم می ‌نویسد، در این حوزه که حدود ۹۰ سال پیش مثلاً این چاپ شده است. حدوداً مثلاً اگر بگوییم این چند ده سال پیش چاپ شده است. این کتاب آن موقع هنوز که هنوزه در مقابل این تفکر پاسخی داده نشده است. به بیان قاطع خود کسانی که طرفدار که نتوانستیم پاسخ اتقان این به اصطلاح بیان را داشته باشیم. ما ببینید: اینها یک کسی مثل امام می شود. دین را در تمام در حقیقت قالبش که به تعبیر ایشان که یک تعبیر زیبایی است، که در رابطه با بیان احکام فقهی می فرمایند. که تعبیر خیلی زیبایی است؛ که امام دارند که دین را، فقه را، تئوری عملی، حکومت می گیرند. که تو آن بیان شان اگر بله می فرماید امام فقه تئوری واقعی، و کامل، اداره انسان از گهواره تا گور است. و حکومت در نظر مجتهد واقعی، فلسفه تمامی فقه، در تمامی زوایای زندگی بشریت است. و حکومت نشان دهنده جنبه عملی فقه، در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی، سیاسی، نظامی، و فرهنگی است. خوب کسی که مأموریت حوزه خودش این می بیند که فقه اش این مقدار توسعه دارد. حوزه اش تمام پاسخ های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، به دوش اینه تو اقامه اش، تو بیان اش، خوب اگر اینجوری شد قطعاً آن تربیتی که تو این نظام می خواست شکل بگیرد. با آن بار سنگینی که نظام امامت این را حمل می ‌کرد. انبیاء این را حمل می‌ کنند. آن هم تو دوره آخرالزمانی با مأموریت آخرالزمانی که همه انبیاء چشمه به او داشتند. حالا این بر دوش حوزه است و امام زمان معید این حوزه است. که این بتواند این بار را به سرمنزل مقصود برساند. خوب ببینید: این حوزه با این تعریف، با این نگاه، با این مأموریت، با این دوران فطرتی که قبل از انقلاب این فطرت خیلی شدید بود. انقلاب آن فطرت را کنار زده است. نگاه نکنیم الان حتی تو مسیحیت، الهیات آزادی بخشی که تو مسیحیت آمد، بعد از انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت. و الا همه عقب نشسته بودند. وقتی اسلام آمد جلو،

شریعتی: وقتی یک تلنگری اتفاق می‌ افتد.

حجت الاسلام عابدینی:بله، بالاتر از تلنگری انفجاری شکل گرفته. ببینید اول انقلاب وقتی که این متفکرین غربی نگاه کردن به جریان انقلاب، چند تاشون این کلام از چند تاشون نقل شده است. که خیلی چیز هم شده ثبت هم شده هست. که اگر این اندیشه به میدان برسد، یعنی این تفکر برسد تو صحنه و پیاده بشود. هیچ چیزی جلودار این دیگه نیست، یعنی ور انقلابات دیگر است که اینها یک اندیشه ضعیفی، در کنار یک میدانی، بالاخره استحاله پیدا می ‌کردند. در مقابل لیبرالیسم قوی، و فرهنگ تهاجم غربی، ببینید گاهی اینها پشت حقوق بشر قایم می شدند. گاهی پشت آزادی خواهی به اصطلاح خودشان مخفی می‌ کردند.

گاهی پشت عدالت طلبی، ولی در مقابل اندیشه دینی که امام آورد. و حوزه را در برابر اینکه خود امام یک نماینده حوزه بود. آقا یک نماینده حوزه بود. سید حسن نصرالله شهید ما، یک نماینده حوزه بود. شهید هوسی شهید حسین هوسی در یمن یک نماینده حوزه تحصیل کرده، حوزه قم بود. یا شهید عارف حسینی در پاکستان یک نماینده بود. که هر کجا نماینده های حوزه در هر کجا که قرار گرفتند؛ اصلاً یک تحولی در مقابل تمام هجوم ایجاد کردند. که آن دوران فطرت من الرسل را، مثل بعثت انبیاء بعثت حوزه اینجا عالمان بعثت عالمان شکل گرفته است.

خوب این توی تحلیل ابتدائی بود. از این تحلیل و مأموریت آینده هم بهتر شکل می ‌گیرد. که حالا تا الان مقابله بود به اصطلاح مقاومت بود. شکل ‌گیری بود. حالا از این به بعد ما عرصه جهان مورد تهاجم این تفکر است. یعنی دیگه بحث عرصه مقاومت فقط نیست؛ بلکه دوران عرصه تهاجم این تفکر است. که الان حوزه نقشش نقش عرصه به تهاجم این به تعبیر آقا مجاهد فرهنگی، تعبیر جعل اصطلاح، مجاهد فرهنگی، که این مجاهدت هست تو عرصه فرهنگ  

شریعتی: آقا امروز هم اشاره کردند، که دفاع صرف دیگه کفایت نمی کند.

حجت الاسلام عابدینی:نه دیگه دوره اش تمام شد. ما تو دوران غربت دفاع بود. اما الان دوران استقرار ماست، باور به اینکه ما الان قدرت مستقر شدیم. نگاه نکنید، به اینکه گاهی یک عقب نشینی های صورت می گیرد. اما تو نگاه کلان الان این تفکر جا پیدا کرده است. هر جا تو اقصی نقاط منطقه که نگاه می ‌کنیم. این تفکر خود را داره نشان می دهد.

شریعتی: تو ساعت‌ های مختلف

حجت الاسلام عابدینی:ساعت‌ های مختلف که این ظهورش، آن لایه اندیشه توش، کاملاً به اصطلاح دویده شده است. یعنی نگاه نکنید فقط میدان است، این میدانی است که نازله اندیشه است، که داره میدانی که سید حسن شهید ما شکل داد. میدان نازل اندیشه بود. میدانی بود که نازله اندیشه بود. میدانی که در حقیقت در یمن است. میدان نازله اندیشه است. میدان تو ایران؛ نازله اندیشه است. در عراق نازل در لبنان نازل در اندیشه است.

شریعتی: تفکری که اینجا بروز داده و ظهور پیدا کرده است.

حجت الاسلام عابدینی:بله دیگه؛ الان این تفکر است داره رشد می کند، دیگه فقط یه میدان نیست که بخواهیم بگوییم عرصه این میدان، ممکن هست چه چیزی باشد. این عرصه میدان بتوانند محصورش بکنند. و لذا چون عرصه اندیشه‌ ای که به دنبالش میدان شکل می گیرد. همیشه حالت سیر دارد نه حالت عادی، که قدرت کنترل بر آن باشد. لذا این سیر، سیل اندیشه ای که حوزه به اصطلاح پایه گذاریش کرده و داره پشتیبانیش می کند. و ان شاءالله روز به روز هم این شجره طیبه قوی تر می شود. از برکاتیست که امثال بزرگوارانی البته تو طول تاریخ بوده اما دیگه شاخص ترینش تو عرصه اخیر حضرت آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری، آیت الله العظمی بروجردی، امام رحمت الله علیه، و الان هم همه علما قدرشان محفوظ هست. اما بالأخره پرچمداران همینجور پرچم را دست به دست، تا به دست امروز حضرت آقا دادند. و الحمدالله عزت اسلامی را و تحقق اندیشه در میدان را دارند محقق می‌ کنند.

شریعتی: بسیار عالی دوست داشتیم بیشتر وقت بود و از محضرتان بهره‌مند می ‌شدیم. اما زمان محدود است و باید خداحافظی بکنیم. از محضر شما، ولی فرصت مغتنم بود که به بهانه این همایش یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزه علمیه قم و گرامی داشت. آقای آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری بیایم قم و از محضر شما و اساتید بزرگوار بهره‌مند بشویم. خیلی ازتون ممنونم، خوشحال شدیم نکته باقی مانده است. از فرمایشاتتان.

حجت الاسلام عابدینی:ان شاءالله که قدردان باشیم، که خدای سبحان ما را تو این عصر و زمان قرار داده است که؛ این عصر و زمان عصر و زمانیست که آخرین پرده های آخرالزمانی را، خدای سبحان آن به اصطلاح تلالو را، و ترویجش را، بر عهده ما گذاشته است. سنگینی این مسئولیت و بار را احساس می ‌کنیم. و مجاهدانه ان شاءالله قدم برداریم.

شریعتی: ان شاءالله برای شما و همه مبلغان عزیز، روحانیت معزز و مکرم، همه آنهایی که نوع نگاهشون تفکرشون، برخاسته است حوزه های علمیه است. اهل علم اهل دین اهل فرهنگ آرزوی توفیق می‌کنم در پناه خداوند بزرگ و مهربون باشید. ما باز می گردیم در بخش پایانی همراه شما هستیم یک بخشی را ببینیم و ان شاءالله در ادامه با سمت خدا از شهر مقدس قم با هم هستیم و در کنار هم،

پیام رهبر: انگیزه‌ هایی وجود دارد برای اینکه فضای انقلابی قم را تغییر بدهند. روحیه انقلابی قم و روحیه دینی قم را کمرنگ کنند. انگیزه ‌هایی وجود دارد. بزرگان قم، جوانان قم باید نگذارند، دست های خائن قم را از مرکزیت انقلاب، از کانون انقلاب بودن، بیرون بیارن و کمرنگ کنند. به هر حال قم آن سرچشمه اصلی است. و حوزه قم، آن پشتوانه معنوی است. برای این حرکتی که دنیا را، تغییر داد، دنیا را تکان داد. و همچنان این حرکت ادامه دارد. و هنوز در آغاز راهیم. اگر بخواهیم نظام اسلامی، اسلامی بماند. انقلابی بماند، حوزه قم باید انقلابی بماند. اگر حوزه قم انقلابی نماند. حوزه‌ های علمیه اگر انقلابی نماندند. نظام در خطر انحراف از انقلاب قرار خواهد گرفت. این و به شما عرض کنم، حوزه قم پشتوانه است. من حرفم این هست؛ من می گویم بایستی قم، حوزه علمیه قم، بایستی بعنوان یک حوزه انقلابی، مهد انقلاب به عنوان آن کوره آتشفشانی که همینطور دارد، انرژی انقلابی را صادر می‌ کند. از خودش، باید اینجوری حضور داشته باشد. و اگر چنانچه ما دیدیم تلاش هایی داره انجام می‌ گیرد. برای اینکه انقلاب زدایی کند. از حوزه علمیه قم باید احساس خطر کنیم.

شریعتی: بسیار عالی ان شاءالله خداوند سایه پرمهر ایشان را بر سر همه مان مستدام نگه دارد. و توصیه‌ های ایشان که چقدر می ‌تواند راهگشا باشد.