اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

قهرمانان توحید (حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها)

حجت الاسلام بهشتی

بسم الله الرحمن الرحیم

برنامۀ قهرمانان توحید رسید به بانوی مهاجر، حضرت فاطمۀ معصومه، افتخار و رورزی ایرانیان! در خانۀ موسی بن جعفر (علیه السّلام) از همسرش نجمه خاتون، بعد از بیست و پنج سال که از تولد امام رضا (علیه السّلام) گذشت، دختری چشم باز کرد که امام هفتم (علیه السّلام) به جهت مقام و منزلت والای حضرت فاطمۀ زهرا، نامش را فاطمه گذارد. این قصۀ نامگذاری هم خیلی پر اهمیت است. نام، نشانۀ جهان بینی ما، موضع‌گیری‌های ما، تولی و تبری ما، عشق و نفرت ما. حدیث داریم روز قیامت، با همین نام‌ها شما را صدا می‌زنند، خیلی‌ها به نام‌هایشان می‌بالند افتخار می‌کنند.

تا چند سال قبل، ما باور نمی‌کردیم نام انقدر اهمیت دارد که فرانسوی‌ها، نام محمد را ممنوع کردند، سال بعد بعضی از شهر‌ها در آمریکا. نام‌های بچه‌های ما عشق ما به اهلبیت و نشانۀ عشق ما به قهرمانان توحید است، نام‌های قهرمانان توحید باید همیشه پر تعداد باشد، همۀ امامان ما، دختری به نام فاطمه داشتند، می‌فرمودند: در خانه‌ای که نام فاطمه باشد، برکت است.

در بین امامان موسی بن جعفر (علیه السّلام) چهار دخترش را به نام فاطمه گذاشت، فاطمۀ صغری، فاطمۀ کبری، فاطمۀ وسطی، فاطمۀ أخری. هر چهار بانو هم در ایران آن روز، زیارتگاه دارند، فاطمۀ کبری همان فاطمۀ معصومه است که در شهر قم است. فاطمۀ صغری در اصفهان، فاطمۀ أخری در رشت، فاطمۀ وسطی در آذربایجان شوروی زیارتگاه دارند، پناهگاه مؤمنین هستند.

اسلام خواسته مسلمان‌ها برای فرزندان خود، نامی را برگزینند که سازنده، روشد دهنده باشد، وابستگی مکتبی آن‌ها را، نشان بدهد و موجب غرور و سرفرازی آن‌ها در آینده باشد. امام صادق (علیه السّلام) به یکی از اصحاب خود، که نام دخترش را فاطمه گذاشته بود، فرمود: مواظب باش، به این دختر بی‌احترامی نکنی، اسم بزرگی برای او گذاشتی.

امیر مؤمنان، علی (علیه السّلام) نام مادرش فاطمه، نام همسرش فاطمه، نام یکی از دخترانش فاطمه. حالا فاطمۀ معصومه به دنیا آمده، پدرش موسی بن جعفر (علیه السّلام) مادرش نجمه یعنی ستاره، نام‌های دیگری مثل تکتم یعنی شخصیت ناشناخته، یا طاهره یا سمانه هم داشته. خود نجمه خاتون هم که ما تاکنون فرصت نکردیم، مادر امام رضا (علیه السّلام) را شرح زندگی‌اش را بیان کنیم، وقتی به خانۀ اهلبیت راه یافت امام کاظم (علیه السّلام) موسی بن جعفر، گروهی از اصحاب خودش را دعوت کرد، به آن‌ها فرمود: جدم رسول خدا و پدرم امیر مؤمنان را در عالم رؤیا دیدم که یک قطعه ابریشم، به همراه داشتند چون آن را باز کردند پیراهنی در میان آن بود، که تمثال این بانو، بر آن نقش بسته بود یعنی نجمه خاتون. نجمه آرام آرام آمده به خانۀ اهلبیت، امام هفتم (علیه السّلام) برای او، چنین خوابی را دیده، این مادر حضرت معصومه هست.

موسی بن جعفر فرمودند: پیامبر به من در رؤیا فرمود: ای موسی! این دختر، بهترین اهل زمین را برای تو به دنیا خواهد آورد، هنگامی که متولد شد، او را علی نام بگذار، امام رضا (علیه السّلام) را به دنیا آورد، سپس به من فرمودند: خداوند به وسیلۀ او، عدالت، رأفت و رحمت را در دنیا، ظاهر خواهد ساخت. خوشا به حال کسی که او را تصدیق کند وای به حال کسی که او را دشمن بدارد، تکذیب کند.

جالب اینکه حمیده، مادر امام هفتم (علیه السّلام)... این‌ها قهرمانان توحید هستند ما کم می‌شناسیم این بانوان را، حمیده مادر امام هفتم (علیه السّلام) هم، شبی در عالم رؤیا، به محضر مقدس پیامبر شرفیاب شد، رسول خدا فرمود: ای حمیده! نجمه را به فرزندت موسی ببخش، که به زودی برترین انسان روی زمین از او متولد خواهد شد و زمانی که بانو حمیده، نجمه را به ازدواج پسر خود، موسی بن جعفر (علیه السّلام) درآورد گفت: پسرم! این تکتم یعنی همان نجمه، دختری است که هرگز در عمرم، دختری والاتر از او را ندیده‌ام، هیچ تردیدی ندارم که اگر خداوند فرزندی از او عنایت کند نسل طیب و طاهری از او پدید خواهد آمد. خدا قسمت‌تان کند مدینه، مرقد نجمه خاتون، از حرم یک مقداری دور است بعضی از شیعیان آدرس می‌گیرند می‌روند به زیارت مادر امام رضا، مادر حضرت معصومه (سلام الله علیها) از نجمه خاتون، روایت شده که هنگام شیردهی مقید بود، به فرزندش وقتی شیر می‌دهد اذکاری را، به زبان جاری کند، چون به همراه شیری که مادر به کودک خودش می‌دهد، آن ذکرها هم در شکل‌گیری شخصیت او تأثیر دارد. وضو گرفتن مادر، که می‌خواهد شیر بدهد، در شکل‌گیری شخصیت او تأثیر دارد. جالب این هست که بین این خواهر و برادر، یعنی حضرت معصومه و امام رضا (علیه السّلام) یک مهر خاصی، صمیمیت خاصی بود، نظیرش را فقط در علاقۀ حضرت زینب و امام حسین (علیه السّلام) در تاریخ اهلبیت می‌توانیم ببینیم، خیلی این خواهر و برادر، به هم علاقمند بودند.

دوران کودکی حضرت معصومه، تقریباً همزمان بوده با زندان‌های پدر، عزیزان من، ما در برنامه قهرمانان توحید زیاد گفتیم قهرمانان توحید، سختی زیاد کشیدند، تا به اهداف خودشان برسند.

عباسیان، با شعار علاقۀ به اهلبیت، جای خودشان را باز کردند فریب دادند مردم را، با شعار یا لثارات الحسین، به میدان آمدند اما دیری نگذشت که وقتی سوار بر قدرت شدند، متأسفانه بر اهلبیت سخت گرفتند یاران امام صادق (علیه السّلام)، یاران امام کاظم (علیه السّلام) را می‌کشتند، جاسوسانی در مدینه بودند که آن‌ها را رصد می‌کردند، اذیت می‌کردند، حتی خود امام هفتم (علیه السّلام) را در بصره، در بغداد، از چهار سال تا یازده سال گفته شده. امام هفتم (علیه السّلام) را از این زندان به آن زندان.

ما قبل از انقلاب عالمان و صالحانی داشتیم که در زندان بودند به جرم ایمان، به جرم دفاع از اسلام، خانواده‌هایشان چه کار می‌کردند؟ علمای بزرگی در زندان‌های رژیم ستم شاهی بودند، بچه‌های آن‌ها چه کار می‌کردند؟ این مظلومان را سفاکان ساواک، گاهی با اره، بدن آن‌ها را می‌بریدند. شکنجه‌هایی که الآن نمونه‌هایش در موزۀ عبرت، قابل رؤیت است. بچه‌های آن‌ها را ما هیچ وقت فکر نکردیم، خانواده‌های آن‌ها چه کار می‌کردند وقتی همسران‌شان، پدران‌شان در زندان بودند. دوران کودکی حضرت معصومه، یک چنین دورانی است. حتی یکی از یاران امام هفتم (علیه السّلام) به نام محمد بن أبی عمیر، دستگیرش کردند صد ضربه شلاق، به دستور خلیفه، به این عالم فرزانه، پس از آن که او را برهنه کردند، جرمش این بود که پناهگاه‌های شیعیان را نمی‌گفت، اسامی شیعیان امام هفتم (علیه السّلام) را نمی‌گفت. حداقل محمد بن أبی عمیر، چهار سال در زندان‌های مخوف هارن الرشید بوده، خواهرش کتاب‌های او را پنهان کرد که دست مأموران نیافتد، گفتند: نود و چهار کتاب داشته، کتاب هم که آن زمان چاپ نمی‌شد، هر کتابی را دانه دانه می‌نوشتند، چقدر قیمت داشته. متأسفانه پس از مدتی که رفتند سراغ کتاب‌ها دیدند که رطوبت زمین، کتاب‌ها را از بین برده. چقدر غصه دارد، برای یک عالمی که عمر خودش را گذاشته برای اینکه معارفی را برای نسل‌های بعد به جا بگذارد ببیند آن‌ها از بین رفته، این دوران کودکی حضرت معصومه هست. مخصوصاً دخترها بابایی هستند دوست دارند در کودکی، در دامان بابا بنشینند، در نوجوانی از بابا نظرخواهی کنند، مشورت کنند، راز دل خودشان را با پدر در میان بگذارند.

حضرت فاطمۀ معصومه، سال صد و هفتاد و سه، به دنیا آمده، پدرش سال صد و هشتاد و سه، یعنی ده ساله بود حدوداً که پدرش را در زندان، به شکل فجیعی به شهادت رساندند این کودکی این قهرمان توحید است. در خانه با راهنمایی‌های برادرش امام رضا (علیه السّلام) با دلداری‌های برادرش، ایستادگی می‌کرد مثل مادرش فاطمۀ زهرا که وقتی می‌نشیند ابوجهل، ابولهب، به پدرش پیامبر توهین می‌کنند مثل شیر به میدان می‌آمد و می‌خورشید علیه ابوجهل. فاطمۀ معصومه، دختر امامی که در زندان بوده.

حتی در دورانی که امام هفتم (علیه السّلام) در زندان است، گاهی خلیفه به مأموران پلیس، دستور می‌دهد به محله‌های بنی هاشم هجوم ببرند، جواهرات و لباس‌های بانوان را غارت کنند، فرماندهان آن‌ها کسی است به نام جلودی، رسید به خانۀ امام هفتم (علیه السّلام) دید، امام رضا (علیه السّلام) در آستانۀ در ایستاده، راه نمی‌دهد پلیس را. امام رضا (علیه السّلام) پرسید چه می‌خواهید؟ گفتند: لباس‌ها و جواهرات خانم‌ها را می‌خواهم، فرمودند: همین جا بایستید من می‌روم از ایشان می‌روم می‌گیرم می‌آورم. این مظلومیت این روزگار است حضرت معصومه در چنین روزگاری... خلیفه گفته بود: فقط هر بانویی حق دارد فقط یک دست لباس داشته باشد، جواهرات آن‌ها را، لباس‌های آن‌ها را به غارت می‌بردند. روزگار و دوران مبارزۀ سختی بود زمان امام هفتم (علیه السّلام) و حضرت فاطمۀ معصومه در این روزگار، عبادت می‌کرد، کارهای علمی می‌کرد. شما حتماً شنیده‌اید که گروهی از شیعیان، آمدند به دیدن موسی بن جعفر (علیه السّلام) امام هفتم در سفر بودند، مقداری در خانۀ امام هفتم (علیه السّلام) ماندند، لازم بود به شهر خودشان برگردند همین که خداحافظی می‌خواستند بکنند، سؤالاتی داشتند سؤالات‌شان را نوشته بودند، وقتی خواستند از خانه بیرون بروند، فاطمۀ معصومه (سلام الله علیها) پاسخ سؤالات آن‌ها را، با این که آن‌ها نپرسیدند از این دختر، گفتند: برای سفر بعد سؤالات‌مان را می‌پرسیم. پاسخ‌هایی مکتوب به آن‌ها تحویل داد و آن‌ها حیرت زده، متعجب، برگشتند در جاده، امام هفتم (علیه السّلام) را دیدند، ماجرا را تعریف کردند امام نوشته‌های دخترش را نگاه کرد فرمود: پاسخ‌های من همین است. یعنی یک بانوی فرهیخته، فرزانه، با اطلاع، از علوم آسمانی، از معارف دینی، یک نوعی پاسخ می‌دهد که امامش می‌فرماید: من هم اگر پاسخ می‌دادم، این گونه پاسخ می‌دادم.

ما در دوران هشت سالۀ دفاع مقدس و در دوران رژیم ستمشاهی، شخصیت‌های زیادی را داشتیم در زندان‌های بعثی صدام و در زندان‌های شاه، شکنجه می‌شدند، خود آن‌ها و خانواده‌هایشان وقتی در مضیقه قرار می‌گرفتند مهم‌ترین راهی که داشتند برای آرام شدن، روضۀ موسی بن جعفر بود. برای موسی بن جعفر اشک می‌ریختند تا تسکین پیدا کنند. خانواده‌هایشان روضۀ موسی بن جعفر را می‌خواندند تا آرامش پیدا کنند، موسی بن جعفر برای مقاومت زندانیان، الگو بود.

یک فصل مهمی از زندگانی حضرت فاطمه معصومه، مهاجرت اوست. ما اسم این برنامه را گذاشتیم، بانوی مهاجر! عزیزان من، خواهران، برادران، کسانی که قهرمانان توحید را رصد می‌کنید، هجرت یک واژۀ ارزشی است، با مسافرت فرق دارد با کوچ فرق دارد، با نفر فرق دارد. برای دوری از انحراف و آلودگی محیط و به سلامت بودن، وقتی سفر می‌کنیم این هجرت است. برای نشر مکتب توحید و گسترش خدا باوری، به أقصی نقاط جهان، سفر می‌کنیم این هجرت است. برای اثبات حقانیت خدا پرستان، وقتی سفر می‌کنیم این هجرت است.

قرآن کریم در سورۀ بقره، آیۀ دویست و هجده می‌فرماید: مؤمنان مهاجر، امیدوارنه به رحمت الهی هستند «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ أُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ» بنشینیم و امیدوار باشیم اینکه امید نیست حرکت لازم است، مثل ابراهیم (علیه السّلام). ابراهیم با همسرش ساره، مهاجرت کرد از عراق به فلسطین، با همسرش هاجر، مهاجرت کرد از فلسطین به حجاز و خانۀ کعبه را بازسازی کرد، بازار مناجات با خدا و نماز را، گرم کرد. «رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ» یک مهاجرت خانوادگی برای برپایی نماز، برای اقامۀ نماز، هجرت خیلی قیمت دارد. مسلمان‌ها در مکه، خیلی تحت فشار بودند به پیشنهاد پیامبر، یک جمعی زن و مرد، هشتاد و چند نفر مهاجرت کردند به یک کشور دیگری، به نام حبشه. یکی از آثار این هجرت این بود که نجاشی، پادشاه آن جا را به اسلام دعوت کردند. کشیش‌های مسیحی، مسلمان شدند و بنیان اسلام خواهی در قارۀ آفریقا را، این مهاجران گذاشتند این هجرت است.

خود پیامبر اسلام به فرمان خدا، پس از سیزده سال که در مکه بودند، به مدینه مهاجرت کردند و مسلمان‌ها را فرا خواندند هجرت کنید. الآن وقتش رسیده که آوازۀ اسلام به کشورهای دیگر، به شهرهای دیگر برسد. آن قدر این هجرت، قیمتی است که امیر مؤمنان، مولای متقیان، علی (علیه السّلام) در زمان خلیفۀ دوم، که برای مسائل اداری، ناچار بودند مبدأی برای تاریخ مشخص کنند امیر مؤمنان، هجرت را پیشنهاد کرد، بعضی بعثت را پیشنهاد کردند، بعضی پیروزی بدر را... امیر مؤمنان هجرت را!

الآن ما وقتی اطلس جغرافیای اسلام را، یا شیعه را نگاه می‌کنیم این مهاجران بودند که اسلام را به دور دست‌ها بردند. حالا حضرت فاطمۀ معصومه (سلام الله علیها) پس از نامه‌ای که از برادرش امام رضا (علیه السّلام) دریافت کرده، یک سال از سفر امام رضا (علیه السّلام) به ایران گذشته، یک کاروانی چهار صد نفره، که بستگانش، برادرانش، خویشانش و علویون، فاطمیون بودند راهی ایران شدند. از حجاز به خراسان هم راه‌هایی بود، بعضی از خوزستان و فارس و یزد، ولی حضرت فاطمۀ معصومه یک مسیری را انتخاب کرده که از نزدیکی‌های قم بگذرد. شیفتۀ شهر قم است از پدرشان، از اجدادش دربارۀ قم شنیده، این مسیر را انتخاب کرده.

قرآن کریم در سورۀ توبه، آیۀ بیست می‌فرماید: ایمان، هجرت، جهاد در رأس ارزش‌ها هستند. «الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ» کسانی که ایمان آوردند، هجرت کردند و جهاد کردند با مال‌شان، با جان‌شان، درجات بالایی نزد خدا دارند. «وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ» این‌ها انسان‌های موفقی هستند، پیروز هستند. پیامبری چون موسی بن عمران، به اتفاق همسرش برای دعوت مردم مصر به یکتاپرستی و نجات آن‌ها، از طاغوتی مثل فرعون، مهاجرت کردند. قرآن کریم قصۀ هجرت پیامبران را و بانوانی که قهرمان توحید بودند در جاهای مختلف نقل می‌کند. از پر شکوه‌ترین هجرت‌ها، پس از هجرت پیامبر به مدینه، هجرتی است که علویان از مدینه به ایران داشتند، بعضی این هجرت را که طی دو سه قرن، ادامه پیدا کرده، تا پانصد هزار نفر هم گفته‌اند. اما در زمان امام رضا (علیه السّلام) دو کاروان پر جمعیت، یکی همراهان حضرت معصومه (سلام الله علیها) که چهارصد نفر و دیگر همراهان شاه چراغ، احمد بن موسی، إن‌شاءالله توفیقی باشد هفتۀ آینده، شرح زندگی او را خواهیم گفت، هفتصد نفر. این‌ها با هجرت‌شان، به سرزمین ایران، توانستند مکتب اهلبیت را، گسترش بدهند.

چند کلمه هم دربارۀ ایران با هم صحبت کنیم. خدا را شاکر هستیم که ما را در این سرزمین، به دنیا آورد. اسلام ایرانیان، با سلمان شروع شد، حدیث داریم که هر قومی، اسلام‌شان پیشگامی دارد، پیشگام حبشه، بلال است، پیشگام ایران، سلمان است و نوید درخشش ایرانیان در آینده را، پیامبر همیشه با سلمان می‌داد یا به ران او می‌زد قصه‌ای پیش می‌آمد، یا به چانۀ او می‌زد، می‌فرمود: همشهریان و هموطنان سلمان، در آینده‌ها درخشش فرهنگی، درخشش علمی، در پیشرفت اسلام خواهند داشت. وقتی این آیه نازل شد: «وَ آخَرينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ» سورۀ جمعه، آیۀ سه، غیر از این مهاجر و انصاری که زمان پیامبر ایمان آوردند، اسلام اوردند یک کسانی هم در آینده‌ها، اسلام خواهند آورد. اصحاب پرسیدند یا رسول الله، آن مردمی که خداوند دربارۀ آن‌ها وعده فرموده که بعدها می‌آیند، چه کسانی هستند؟ پیامبر دست مبارکش را بر پشت سلمان گذاشت و فرمود: آنان هموطنان سلمان هستند، که اگر اسلام در آسمان‌ها و در ستارۀ ثریا باشد، مردمان قوم سلمان، به آن ایمان خواهند آورد و به آن خواهند پیوست.

هنگام نزول آیۀ صد و سی و سه سورۀ نساء «إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ أَيُّهَا النَّاسُ وَ يَأْتِ بِآخَرينَ» خدا بخواهد به جای شما، یک جمعیت دیگری را خواهد آورد، اصحاب پرسیدند، منظور چه کسانی است؟ پیغمبر فرمودند: آنان، قوم سلمان فارسی هستند که دین خدا را، یاری می‌کنند و اسلام را، در شرق و غرب عالم، ایرانیان گسترش خواهد داد.

در حدیث دیگری رسول خدا فرمود: «أعظم الناس نصیبا فی الاسلام اهل الفارس» بیشترین سهم را در گسترش اسلام، ایرانیان دارند. یمن آن روز هم، زیر مجموعۀ ایران بود، یمنی‌ها چون به دست امیر مؤمنان، علی (علیه السّلام) اسلام آورده بودند شیفتۀ امیرالمؤمنین بودند این شیفتگی، از یمن به ایران منتقل شد. این‌ها زمینه‌هایی بود که وقتی علویان، زمان امام رضا (علیه السّلام) و پس از آن، وارد ایران شدند با استقبال روبرو شدند، چه سنی و چه شیعه. اهل سنت به احترام جدشان پیامبر، به آن‌ها پناه می‌دادند، مأوا می‌دادند، احترام می‌گذاشتند و شیعیانی مثل شیعیان قم یا ری، یا دیلمان، به عشق مکتب تشیع. کمتر می‌شد مقاومتی صورت بگیرد مأموران حکومتی، آن‌ها را می‌کشتند، تعقیب می‌کردند ولی بدنۀ مردم، چه اهل سنت و چه شیعه، از علویون استقبال می‌کردند.

علاوه بر این‌ها، ایرانیان دربارۀ عدالتخواهی امیر مؤمنان علی (علیه السّلام) در دوران پنج سالۀ خلافتش هم، چیز زیاد شنیده بودند. وقتی امیر مؤمنان پایتخت خودش را از مدینه آورد به کوفه، جمع زیادی از ایرانیان به یاری او شتافتند، این‌ها زیر ساخت‌ها و زمینه‌های گرایش ایرانیان به مکتب اهلبیت بوده. امام صادق (علیه السّلام) بسیاری از شاگردان خودش را به ایران اعزام می‌کرد، محدثان، فقیهان، مفسران قرآن را به ایران اعزام می‌کرد.

حالا در بین شهرهای ایران، شهر قم، یک شهر پیشگام! ما چون زمان این برنامه محدود است من انتخاب کردم دربارل قم، احادیث بسیاری داریم از حدیثی که پیامبر در سفر معراج، در آسمان‌ها به کرۀ زمین نگریست و نقاطی را نورانی دید، از جبرئیل پرسید: این نقطه کجاست و گفت: قم، گرفته تا احادیث بسیاری که بعضی از آن‌ها را من برای شما بیان می‌کنم. به برکت یاد حضرت فاطمۀ معصومه، از این شهر هم، که مورد توجه پیامبر، امیرالمؤمنین تا امام زمان (علیه السّلام) بوه و خواهد بود، سزاوار است ما یاد کنیم، به این شهر زیاد رفت و آمد بکنیم، تعلق خاطر داشته باشیم.

از اولین شهرهایی است که به مکتب اهلبیت، ایمان آوردند مردم قم، همواره از شیعیان و دوستداران خاندان اهلبیت بودند، حتی شخصیت‌هایی مثل کمیل بن زیاد، یا سعید بن جبیر، به قم رفت و آمد می‌کردند. جمعی از شاگردان امام صادق (علیه السّلام)، شاگردان امام هفتم، شاگردان امام هشتم (علیه السّلام) در قم، مأوا داشتند مثل علی بن جعفر، فرزند امام صادق (علیه السّلام). در روایتی امام صادق (علیه السّلام) قم را، پناهگاه فاطمیون لقب داده، فرمود: وقتی مشکلات به شما هجوم می‌آورد «إِذَا أَصَابَتْكُمْ بَلِيَّةٌ وَ عَنَاءٌ فَعَلَيْكُمْ‏ بِقُمَ‏» بروید به شهر قم، «فَإِنَّهُ مَأْوَى الْفَاطِمِيِّينَ» پناهگاه فاطمیون، شهر قم است گروهی از شیعیان، خدمت امام صادق (علیه السّلام) رسیدند، حضرت فرمود: آفرین بر برادران قمی، گفتند: ما اهل ری هستیم، باز حضرت راجع به قمی‌ها، تعریف کردند. چند بار حضرت سخن‌شان را تکرار کردند، آن گاه این را فرمودند، برای خداوند حرمی است و آن مکه است، برای پیامبر حرمی است و آن مدینه است. برای جد ما امیرالمؤمنین حرمی است و آن کوفه است و حرم من و فرزندان پس از من، قم است. آگاه باشید بهشت هشت درب دارد، یعنی راه‌های رسیدن به خوشبختی و سعادت واقعی را، امام صادق (علیه السّلام) دارد برای آیندگان بیان می‌کند. بهشت هشت درب دارد، که سه درب آن به سوی قم باز می‌شود، بانویی از فرزندان من، در آن جا وفات می‌کند که نامش فاطمه است، دختر موسی که جمع زیادی از شیعیان ما، به شفاعت او، به بهشت می‌رسند. سعادت می‌خواهید؟ با این شهر ارتباط برقرار کنید. بچه‌ها را ببرید، دانشجوها را ببرید، هیئت‌ها را ببرید، این‌ها آدرس‌هایی است که امامان ما، به ما دادند.

عمران عبدالله قمی، وارد خانۀ امام صادق (علیه السّلام) شد، امام با رویی باز از او استقبال نمود و حال و احوال او را پرسید، به او محبت کرد، هنگامی که او رفت، یک شخصی پرسید: ای پسر پیامبر، او چه کسی بود که شما انقدر به او محبت کردید، احترام کردید؟ امام فرمود: «من اهل بیت نجباء» یعنی قم. او اهل شهر قم بود شهری که مردمش نجیب هستند، شریف هستند. «ما أرادهم جبار من الجبابره إلاّ قصمه الله». نمی‌شود یک جباری به این شهر، طمع می‌کند مگر اینکه خدا او را در هم می‌شکند، خداوند مدافع قم است.

امام صادق (علیه السّلام) دربارۀ شهر قم فرمود: شهر ما! «قم بلدنا» شهر قم، شهر ما اهلبیت است. «و بلده شیعتنا» شهر شیعیان ماست، «مطهرة مقدسة» اگر کسی پرسید چه کسی به شهر قم، گفته: مقدس؟ امام معصوم، امام صادق (علیه السّلام)! «قبلت ولایتنا أهل البیت» این شهر ولایت ما اهلبیت را پذیرفت، امام هفتم (علیه السّلام) فرمد: «قُمُّ عُشُ‏ آلِ‏ مُحَمَّدٍ وَ مَأْوَى شِيعَتِهِمْ» قم آشیانۀ آل محمد و جایگاه شیعیان است.

از بس احادیث در فضیلت قم زیاد است من حیفم آمد این‌ها را برای شما نخوانم. امام صادق (علیه السّلام) فرمود: کانون شیعیان ما، قم است «وَ هُوَ مَعْدِنُ‏ شِيعَتِنَا» اباصلت که شما اسمش را شنیدید از اصحاب امام رضا (علیه السّلام) است می‌گوید: خدمت امام رضا بودم، گروهی از اهل قم وارد شدند، بر امام سلام کردند، حضرت جواب سلام‌شان را دادند و آن‌ها را نزدیک خودشان نشاندند، و فرمودند: «مَرْحَباً بِكُمْ‏ وَ أَهْلًا» خوش آمدید آفرین بر شما، «فَأَنْتُمْ شِيعَتُنَا حَقّاً» حقیقتاً شما شیعیان ما هستید، شما قمی‌ها. «وَ سَيَأْتِي عَلَيْكُمْ يَوْمٌ تَزُورُونِي فِيهِ تُرْبَتِي بِطُوسَ» ای قمی‌ها، به زودی در آینده‌ها، به خراسان خواهید آمد و تربت مرا زیارت خواهید کرد، یعنی مرا شهید می‌کنند، شما قمی‌ها، علاوه بر زیارت فاطمۀ معصومه خواهرم، به زیارت من خواهید آمد.

در حدیث می‌خوانیم «لولا القمیون لضاء الدین» قمی‌ها اگر نبودند دین اسلام، تباه می‌شد از بین می‌رفت. امام صادق (علیه السّلام) یک مرجعیت علمی برای قم، در جهان تعریف کردند که اینجا پایگاهی خواهد شد در آینده، قبل از ظهور امام زمان (علیه السّلام) برای انتشار مکتب اهلبیت، به جای جای دنیا، الآن در حوزۀ علمیۀ قم، طلبه‌هایی بیش از هشتاد کشور درس می‌خوانند، اعزام می‌شوند، تبلیغ می‌کنند. اول امام صادق (علیه السّلام) از کوفه، تعریف کردند بعد فرمودند: «يَظْهَرُ الْعِلْمُ‏ بِبَلْدَةٍ يُقَالُ لَهَا قُمُّ» پس از کوفه، این پایگاه علمی، وارد شهری می‌شود به نام قم، «وَ تَصِيرُ مَعْدِناً لِلْعِلْمِ وَ الْفَضْلِ» آن جا پایگاهی، کانونی می‌شود برای علم و فضیلت. «حَتَّى لَا يَبْقَى فِي الْأَرْضِ مُسْتَضْعَفٌ فِي الدِّينِ حَتَّى الْمُخَدَّرَاتُ فِي الْحِجَالِ وَ ذَلِكَ عِنْدَ قُرْبِ ظُهُورِ قَائِمِنَا» کسی در دنیا نیست که نسبت به معارف دینی، نیازمند باشد مگر اینکه این حوزۀ قم، این پایگاه علمی، دست او را خواهد گرفت و آن روزگار، نزدیک ظهور خواهد بود که شهر قم، یک چنین توانمندی را خواهد دشت که پاسخگوی نیازهای علمی سراسر جهان خواهد بود. قمی‌ها زمینه‌سازان ظهور امام زمان (علیه السّلام) هستند.

امام صادق (علیه السّلام) فرمود: «إِنَّهُمْ أَنْصَارُ قَائِمِنَا وَ دُعَاةُ حَقِّنَا» قمی‌ها یاران قیام کنندۀ ما امام مهدی (علیه السّلام) هستند. إنهم سمی قم، اصلاً اسمش را قم گذاردند، به خاطر اینکه قیام می‌کنند همراه مهدی (علیه السّلام). «یقومون معه» با او قیام می‌کنند، به او یاری می‌رسانند.

امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: درود بر مردم قم، آن‌ها اهل رکوع هستند، اهل سجود هستند، اهل قیام هستند، اهل قعود هستند، در میان آن‌ها فقهاء و علماء، بسیار هستند. از جمله احادیث، حدیثی است که در روزگار جوانی ما، این حدیث زیاد دست به دست می‌شد و بزرگان ما می‌فرمودند: مصداقش حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) است که امام هفتم (علیه السّلام) فرمود: «رَجُلٌ‏ مِنْ‏ أَهْلِ‏ قُمَ»، قیام می‌کند «يَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ» مردم را به حق دعوت می‌کند «يَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ كَزُبَرِ الْحَدِيدِ» کسانی دور او را می‌گیرند مثل قطعه‌های فولاد، «لَا تُزِلُّهُمُ الرِّيَاحُ الْعَوَاصِفُ» طوفان‌های روزگار آن‌ها را تکان نمی‌دهد، محکم «لَا يَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ» از جنگ ترسی ندارند «وَ لَا يَجْبُنُونَ» اصلاً ترس برای آن‌ها معنا ندارد «وَ عَلَى اللَّهِ يَتَوَكَّلُونَ» بر خدا توکل می‌کنند «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ‏.» انقلاب اسلامی ایران، همۀ ما اطلاع داریم، آن نقطۀ اصلی آن، از حوزۀ علمیۀ قم، از مدرسۀ فیضیه، با بیانات امام خمینی، آغاز شد و در پایان قرن بیستم، که هم شرقی‌ها کمر بسته بودند ریشۀ اسلام را بزنند، هم غربی‌ها، این خورشید طلوع کرد و مهرش را خداوند در دل ملت ایران گذارد و بعد هم ملت‌های دیگر. لبنانی‌ها، نیجیریه‌ها، پاکستانی‌ها، در دور دست‌ها، این پیام را شنیدند و هنوز این حرکت، ادامه دارد.

حضرت فاطمه معصومه فرمودند: مرا به این شهر ببرید، رسیدند به شهر ساوه. آن کاروان چهارصد نفره که بزرگ آن‌ها فاطمۀ معصومه (سلام الله علیها) است، رسیدند به شهر ساوه. اخباری هم به مأمون رسیده بود که انقلابیون دارند به سمت خراسان می‌آیند، مأمون وحشت کرد، دستور داد برخورد شود. مأموران حکومتی حمله کردند به این کاروان چهارصد نفره، بیست و سه نفر از آن‌ها را به شهادت رساندند و جمعی از آن‌ها آسیب دیدند، حضرت فاطمۀ معصومه، عزیزان خودش را، برادران خودش را در این شهر، مقابل چشمانش دید، به شهادت رسیدند. بیمار شد!

در بعضی از منابع آمده که مسموم شده، همین اندازه که آن داغ را دیده و دلش مالامال از اندوه هست، فرمودند: مرا به قم ببرید، قمی‌ها به محض اینکه شنیدند یک چنین شخصیتی به شهر آن‌ها می‌آید، چه استقبالی کردند، موسی بن خزرج أشعری از بزرگان شهر قم، که مورد احترام بوده، باغش را، خانه‌اش را در اختیار این بانو قرار داد. این فاطمۀ معصومه است!

هارون الرشید به امام هفتم (علیه السّلام) این را گفته: تو بر قلب‌ها حکومت می‌کنی من بر جسم‌ها. ببینید دختر امام هفتم، خواهر امام رضا، یک شهر را به هیجان انداخته، چه استقبالی، چه احترامی قمی‌ها از این بانو کردند. هفده روز این بانو، در قم بوده چیزی که در تاریخ از او به ثبت رسیده، عبادت است. الآن هم یک جایی در قم هست که خیلی از مسافران، وقتی می‌آیند می‌روند از آن جا بازدید می‌کنند، آن جا کجاست؟ بیت النور! یعنی جای عبادت این بانو.

عزیزان من، خواهران، برادران این شخصیتی است که خداوند در قرآن، یک سوره را به نام او نامگذاری کرده، مریم! او را الگوی مردان و زنان با ایمان اعلام کرده، مریم. نکتۀ مهمی که خداوند از مریم بیان می‌کند بندگی است، نماز، این هست که خلقت ما برای او... «وَ ما خَلَقْتُ‏ الْجِنَ‏ وَ الْإِنْسَ‏ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ‏» یک بندگی عارفانه، عاشقانه، خالصانه. حضرت فاطمۀ معصومه، تجسم عمرش در بندگی خداست، شب زنده‌داری، یاد خدا، ذکر خدا و پس از هفده روز، وقتی از دنیا رفت، قمی‌ها داغدار شدند و اوردند در همین مکانی که الآن بانو به خاک سپرده شده.

علامه مجلسی گفته، نقل شده که در خاکسپاری حضرت، قمی‌ها متحیر بودند چه کار کنند، دو سواری وارد شدند و کمک کردند و بانو را به خاک سپردند که بزرگان ما گفتند، این لقب معصومه را، امام رضا (علیه السّلام) به آن بانو داده و معصوم را باید معصوم تجهیز بکند، کفن بکند به خاک بسپارد، این دو نفر امام هفتم (علیه السّلام)، امام جواد (علیه السّلام) یا امام رضا (علیه السّلام) ائمه بودند و از آن جا به بعد اینجا شد پایگاه روشنگری، پایگاه اجتماع خدا پرستان، پایگاه دعوت به توحید و خداپرستی.

فاطمۀ معصومه در ساوه فرمودند: مرا به قم ببرید، چرا که از پدرم شنیدم، شهر قم، مرکز شیعیان ماست. آن گاه حضرت را به قم بردند و احترام گذاردند و تا از دنیا رفت. حضرت فاطمۀ معصومه، راوی حدیث بوده، دانشمند بوده، جایگاه علمی داشته. این خاطره را حتماً شما شنیده‌اید که پاسخگوی پرسش‌ها در غیاب پدر بوده، مخصوصاً احادیث دربارۀ ولایت، از حضرت فاطمۀ معصومه رسیده. احادیثی است که اسمش را فاطمیات، یعنی همۀ راویانش فاطمه هستند فاطمه دختر امام رضا از فاطمه دختر امام هفتم، از فاطمه دختر امام ششم، از فاطمه دختر امام پنجم، خیلی قشنگ است. آخرش به اینجا می‌رسد که فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) فرمودند که نبودید در غدیرخم، که پدرم فرمود: «مَنْ‏ كُنْتُ‏ مَوْلَاهُ‏ فَعَلِيٌ‏ مَوْلَاهُ» راوی این حدیث، حضرت فاطمۀ معصومه است.

یک نکتۀ دیگری می‌خواهم عرض کنم در این برنامه، عزیزان من، خواهران، برادران، مهربان‌ترین مهربانان نسبت به ما، خداست! ارحم الراحمین است پس از خدا، از همه بیشتر پیامبر، ما را دوست دارد، رحمة للعالمین! همه را دوست دارد گنهکارها را هم دوست دارد، مؤمنان را دوست دارد، دست همه را می‌گیرد برای ما استغفار می‌کند، به ما دعا می‌کند تا دنیا دنیاست، قرآن می‌فرماید: پیامبر شما را می‌بیند. پیامبر عزیز ما، که همۀ ما را دوست داشته، تدبیرهایی اندیشیده برای امت‌هایش در آینده‌ها، دهه‌های آینده، سده‌های آینده، هزاره‌های آینده، همه را در نظر گرفته. یکی از تدبیرهای پیامبر، برای سعادت آینده‌ها، زیارت است. پیامبر فرمودند: مسلمان‌ها به زیارت من بیایید تا هستم، از میان شما رفتم به زیارت قبرم بیایید.

سؤال: طراح این زیارت چه کسی است که وهابی‌ها با آن مخالف هستند؟ شخص پیامبر! اسناد اهل سنت این را می‌گوید، صحیح مسلم این را می‌گوید، صحیح بخاری این را می‌گوید، ده‌ها و ده‌ها حدیث بنیانگذار این سبک که یک قهرمانی از دنیا رفته، ما به زیارت قبر او برویم، پیامبر است. پیامبر فرمود: پس از من، به زیارت علی، حسن و حسین و ذریۀ آن‌ها بروید. پس از آن‌ها به زیارت قبور آن‌ها بروید. این یک تدبیر است!

از نظر اسلام، انسان که از دنیا می‌رود، چه وضعی دارد؟ قرآن کریم این جهان بینی را به ما یاد می‌دهد، انسان حیات دارد. انسان نابود نمی‌شود، حیات برزخی دارد. شهیدان یک حیاتی والاتری دارند، اولیاء خدا، یک حیات والاتری دارند، ما وقتی به زیارت امام رضا می‌رویم همان اول که می‌خواهیم اجازۀ ورود بگیریم، اعتقاد خودمان را بیان می‌کنیم، ای امام رضا! من عقیده‌ام این است گواهی می‌دهم که شما مرا می‌بینید سخنان مرا می‌شنوید، سلام مرا جواب می‌دهید. ما چنین عقیده‌ای داریم. انسان نابود نمی‌شود!

پیامبر عزیز ما، شاید پنجاه سال پس از وفات مادرش آمنه، به اتفاق اصحاب، آمد به زیارت قبر مادرش آمنه. این را صحیح مسلم، جلد دو، صفحۀ ششصد و هفتاد و یک بیان می‌کند. «زار النبی قبر أمه» پیامبر قبر مادرش را زیارت کرد، «فبکاء» شروع کرد گریستن «و أبکی من حوله» همۀ آن‌ها هم که در اطراف بودند گریستند. اصحاب نقل کردند که رسول خدا، صدایش را به گریه بلند کرد، همۀ اصحاب به شدت گریستند و هرگز روزی پر گریه‌ کننده‌تر از آن روز، دیده نشد. چرا؟ می‌خواهد برای قدردانی از مادر، کمک گرفتن از روح مادر، پیامبر حضور پیدا کند.

در بین امامان هم، بیشترین حدیث برای زیارت امام حسین (علیه السّلام) است. آن هم یک رازی دارد که آن جا باید پایگاه بیداری مظلومان، در جهان باشد. چه کسی گمان می‌کرد جمعیت‌های میلیونی، با سوز دل، در راه این زیارت، لبیک بگویند، این تدبیری است که پیامبر اندیشیده. پیغمبر فرمود: زیارت هم دو نوع است از نزدیک، از دور، اصرار داشتند امامان ما از نزدیک، یعنی هزینه کنید، وقت بگذارید، به این پایگاه‌ها سفر کنید، جان خودتان را از گناهان پاک کنید، به حاجات خودتان برسید. مکتب آن‌ها را گسترش دهید ما که می‌رویم به زیارت حضرت فاطمۀ معصومه، حضرت فاطمۀ معصومه، دنبال چه مکتبی بوده؟ آن مکتب را ما کمک کنیم احیاء کنیم. کربلا می‌رویم امام حسین (علیه السّلام) فرمودند: من خون خودم را برای هدایت ملت‌ها دادم، امام حسین دنبال چه مکتبی بوده؟ کربلایی‌ها این مسیر را باید تعقیب کنند.

آن وقت می‌رسیم به زیارت حضرت فاطمۀ معصومه، عزیزان من، چهار امام من و شما را توصیه کردند به زیارت حضرت معصومه، حضرت فاطمۀ معصومه در شهر قم، از دنیا رفته، حالا ما چه کار کنیم؟ هزار سال است گذشته، امام پنجم، امام ششم، امام هشتم، امام نهم، ما را مخاطب قرار می‌دهد توصیه می‌کند به قم، سفر کنیم آن جا یک گنجی هست، آن گنج را در پیشگاه خدا، واسطه قرار دهیم. «وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ‏ الْوَسِيلَةَ» برای تقرب به خدا از این وسیله استفاده کنیم. اینجا پناهگاه است، رازگاه مناجاتیان با خداست، مرکز آموزش است اینجا مرکزی است برای مظلومان، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به مولای متقیان، علی (علیه السّلام) فرمود: ای ابوالحسن، خداوند قبر تو و قبور فرزندانت را، قطعه‌ای از بهشت قرار داده. کسی می‌خواهد به بهشت برسد از این مسیر گذر می‌کند، خداوند دل‌های نجیبان و برگزیدگان از بندگانش را، به طرف شما متمایل کرده. آن‌ها را برای تقرب به خدا و اظهار محبت به رسول الله، در راه رسیدن به قبور شما، از هر اذیتی، آن‌ها برای تقرب به خدا و اظهار محبت به رسول الله، هر اذیتی را به جان می‌خرند. فراوان به زیارت قبور شما می‌آیند، آن‌ها از افراد این پیشگویی پیامبر است، آن‌ها از افرادی هستند که به شفاعت من، راه یافته، به حوض من وارد می‌شوند. آن‌ها در بهشت مرا زیارت خواهند کرد. ای علی! کسانی که در آباد سازی قبور شما، تلاش کنند همانند کسانی هستند که در ساختن بیت المقدس، سلیمان نبی را، کمک کردند ولی افراد پست و فرومایه، زائران قبر شما را، نکوهش می‌کنند، گویی گناهی، جرمی انجام داده‌اند. آن‌ها بدترین امت من هستند که از شفاعت من بدور هستند. این را شیخ طوسی، در کتاب شریف تهذیب، جلد ششم، صفحۀ بیست و دو بیان می‌کند.

امام صادق (علیه السّلام) فرمود: از نسل من، بانویی در شهر قم، از دنیا می‌رود، که جمع زیادی به خاطر او، به بهشت می‌روند. امام صادق (علیه السّلام) فرمود: إن زیارته... ببین این کلمه را امامان معصوم از ما مطالبه می‌کنند، به زیارت حضرت فاطمۀ معصومه بروید، بچه‌هایتان را ببرید، دانش آموزان را ببرید، دانشگاهیان را ببرید. «أَنَ‏ زِيَارَتَهَا تَعْدِلُ‏ الْجَنَّةَ» زیارت فاطمۀ معصومه، هم سنگ و معادل بهشت است. امام رضا (علیه السّلام) در چند حدیث فرموده: «مَنْ‏ زَارَهَا فَلَهُ‏ الْجَنَّةُ» هر کسی این بانو را زیارت کند، بهشت برای اوست. امام جواد (علیه السّلام) فرمود: «مَنْ‏ زَارَ عَمَّتِي‏ بِقُمَّ فَلَهُ الْجَنَّةُ» این چه رازی در زیارت حضرت فاطمۀ معصومه است می‌ارزد انسان خرج بکند از راه دور و نزدیک، به این زیارتگاه بیاید؟

امام رضا (علیه السّلام) به سعد بن سعد أشعری فرمود: «يَا سَعْدُ عِنْدَكُمْ‏ لَنَا قَبْرٌ» ما یک قبری نزد شما داریم، حالا چقدر وقتی خبر وفات خواهر را امام رضا شنید، غصه خورده، چقدر غصه خورده! فرمود: ما یک قبری نزد شما قمی‌ها داریم، عرض کرد: فدایت گردم، آیا قبر فاطمه دختر موسی بن جعفر (علیه السّلام) را می‌فرمایید؟ فرمود: «نَعَمْ» بله «مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ» هر کس بشناسد او را و او را زیارت کند، بهشت برای اوست. بعد به آن نفر، که اسمش سعد بود، فرمودند: وقتی به آن زیارتگاه وارد می‌شوید، «فَإِذَا أَتَيْتَ الْقَبْرَ فَقُمْ عِنْدَ رَأْسِهَا» بالای سر قبر حضرت فاطمۀ معصومه بایست، «مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ» به سمت قبله و سی و چهار بار بگو الله اکبر، سی و سه بار بگو سبحان الله، سی و سه بار بگو الحمدلله، بعد این زیارتنامه را بخوان.

عزیزان من، شما زیاد شنیده‌اید امامان ما زیارتنامه دارند از معصوم به ما رسیده، ولی امامزاده‌ها، زیارتنامه‌هایشان از علماء هست. تنها امامزاده‌ای که امام معصوم، زیارتنامه‌اش را به ما تعلیم داده، کلمه کلمه‌اش، محکم است، حضرت معصومه است که امام رضا (علیه السّلام) به ما یاد داده، وقتی ایستادید، بالای سر حضرت فاطمۀ معصومه، این گونه اول خدا را بزرگی خدا را، پاکی خدا را، ستایش خدا را، بعد شروع کنید به زیارتنامه خواندن، آن گونه که من به شما یاد می‌دهم. حالا یک اشاره‌ای هم خواهیم کرد به زیارتنامه.

امام رضا (علیه السّلام) فرموده: «من زار معصومه بقم کمن زارنی» هر کس معصومه را در قم، زیارت کند همچون کسی است که مرا در خراسان زیارت کرده باشد. این حدیث هم خیلی قشنگ است رسول خدا فرمود: «مَنْ‏ زَارَ الْحَسَنَ‏ وَ الْحُسَيْنَ‏ فَكَأَنَّمَا زَارَ عَلِيّاً» هر کس امام حسن را در مدینه، امام حسین را در کربلا زیارت کند، گویا پدرشان علی (علیه السّلام) را زیارت کرده، «وَ مَنْ زَارَ ذُرِّيَّتَهُمَا فَكَأَنَّمَا زَارَهُمَا» هر کس فرزندان امام حسن، فرزندان امام حسین را زیارت کند، مثل اینکه خود آن‌ها را زیارت کرده. آن وقت حضرت فاطمۀ معصومه را می‌گوییم: ای دختر حسن! ای دختر حسین! چون امام باقر (علیه السّلام) پدر بزرگ پدری‌اش، امام حسین، پدر بزرگ مادری‌اش امام حسن است. بارگاه مقدس و نورانی برگزیدگان الهی، پناهگاهی امن است، بارقه‌های امید را برای انسان‌های افسرده و نا امید روشن می‌کند، اینجا جایی است که گرفتارها می‌آیند توسل پیدا می‌کنند به دامن اهلبیت چنگ می‌زنند. امامزاده‌ها دل‌های خسته و جان‌های درمانده را، به قول پیامبر، نیرو می‌دهند.

برنامه‌ریزی کنیم برای زیارت حضرت فاطمۀ معصومه، حالا نگاهی به آن زیارتنامه هم بکنیم، زیارتنامه، فراز اولش با سلام به پیامبران بزرگ الهی، آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی، آغاز شده. فراز دوم، سلام بر پیامبر و امامان به صورت خطابی است. در خیلی از زیارتنامه‌ها، سلام به پیامبر اسلام و ائمه هست، ولی غیابی است مثلاً می‌گوییم: السلام علی رسول الله! اما در اینجا می‌گوییم: السلام علیک یا رسول الله السلام علیک... یعنی گویا، چهارده معصوم در حرم حضرت معصومه هستند، خیلی قشنگ است این را امام رضا چه به ما یاد داده؟ انقدر این بانو شریف است، انقدر ارجمند است، انقدر نزد خدا آبرو دارد، گره‌های بزرگ را باز می‌کند عالمان بزرگی، مثل صدرا، آن فیلسوف بزرگ، صدر المتألهین، می‌گوید: من گاهی به مشکلات علمی بر می‌خوردم، می‌آمدم حرم حضرت فاطمۀ معصومه. فقهای بزرگی مثل آیت الله حائری، آیت الله بروجردی، در ادارۀ حوزه، گاهی گرفتار می‌شدند می‌آمدم به حرم توسل پیدا می‌کردم.

علامه طباطبایی مقید بود، هفته‌ای یک بار در طول سال، به حرم بیاید ماه رمضان‌ها هر روز، لحظات قبل از افطار، به حرم می‌آمد. بزرگان زیادی کراماتی از حضرت فاطمۀ معصومه دیدند، که در کتاب‌ها منتشر شده، در سایت‌ها وجود دارد گره گشا است این بانو.

آیت الله نجفی مرعشی نجفی، ایشان می‌گوید که پدر من، مدت زیادی در حرم امیر مؤمنان علی (علیه السّلام) توسل پیدا می‌کرد، مناجات می‌کرد، اشک می‌ریخت، یک حاجت داشت و آن اینکه از حضرت علی (علیه السّلام) می‌خواست که قبر همسرش فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) را به او نشان دهد. در یک مکاشفه‌ای امیر مؤمنان علی (علیه السّلام) فرمود: محمود! پدر آیت الله مرعشی، تقدیرات این هست که قبر همسرم نباید پیدا شود او وصیت کرده، حالا تو یک چنین جایی را می‌خواهی؟ یک چنین جایی را می‌خواهی قم برو، به زیارت دخترم فاطمۀ معصومه. زیارت او هم سنگ زیارت مادرش فاطمۀ زهرا است. اینکه آیت الله مرعشی نجفی، شصت سال هر روز، قبل از اذان صبح می‌آمد، آن وقت‌ها هم شب‌ها در حرم را می‌بستند، من یک وقتی یادم هست که با قطار وارد قم شدم، گفتیم: برویم نماز را بخوانیم بعد به منزل برویم، هنوز اذان صبح نشده بود، دیدم یک نفر پشت در نشسته عبا به سر کشیده. لحظاتی ماندم تا در باز شد، دیدم آیت الله نجفی مرعشی است. یعنی این عالمان بزرگ، حقایقی را در این سرزمین دیده‌اند که گره‌گشا است.

فراز سوم زیارتنامه، سلام بر خود فاطمۀ معصومه است. یک وقتی من وارد صحن حضرت معصومه شدم، دیدم یک گروه ده دوازده نفره دانش آموز، ایستادند زیارتنامۀ فارسی می‌خوانند، انقدر زیبا، انقدر زیبا! یک دانش آموز، جمله جمله می‌گفت، بقیه تکرار می‌کردند. ما بچه‌هایمان را باید به این سبک تربیت کنیم، با این شخصیت‌ها پیوند بزنیم. سلام بر تو ای دختر پیامبر! ای دختر فاطمه و خدیجه! ای دختر امیر مؤمنان! ای دختر حسن و حسین! ای دختر موسی بن جعفر! ای دختر امام! ای عمۀ امام! ای خواهر امام! در قسمت پایانی زیارتنامۀ حضرت فاطمۀ معصومه، یک سندی از معصوم به ما رسیده روی کلمه به کلمه‌اش باید دقت کنیم. درخواست‌هایی تقاضاهایی وجود دارد من خواهش می‌کنم از این به بعد، زیارت می‌روید، مثلاً اگر هفت دقیقه زیارت می‌کنید این دفعه بکنید پانزده دقیقه، این درخواست‌ها را ببین، چه حرف‌های مهمی امام رضا به ما یاد داده. با خدا در میان بگذاریم، به واسطۀ این شخصیتی که در آن جا مدفون است.

«عَرَّفَ‏ اللَّهُ‏ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ فِي الْجَنَّةِ» خدایا بین ما و اهلبیت، که الآن اسامی آن‌ها را بردیم، آشنایی در بهشت قرار بده. «وَ حَشَرَنَا فِي زُمْرَتِكُمْ» خدایا ما را با اهلبیت محشور فرما. «وَ أَوْرَدْنَا حَوْضَ نَبِيِّكُمْ» آن حوضی که مخصوص پیامبر است، حوض کوثر، ما را به آبروی این بانو، بر این حوض وارد کن. «وَ سَقَانَا بِكَأْسِ جَدِّكُمْ مِنْ يَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ» خدایا به دست علی (علیه السّلام) از آن نوشیدنی معنوی به ما بنوشان. «أَسْأَلُ اللَّهَ» خدایا از تو می‌خواهم اینجا حرم حضرت فاطمۀ معصومه است خیلی دوستش داریم این بانو را.

«أَنْ يُرِيَنَا فِيكُمُ السُّرُورَ وَ الْفَرَجَ» گشایش کار اهلبیت را، شادمانی آن‌ها را به ما نشان بده ما دلتنگ شدیم، ستمگران، جباران، ظلم می‌کنند هزار هزار مظلومان را می‌کشند. خدایا فرج اهلبیت را به ما نشان بده. «أَنْ لَا يَسْلُبَنَا مَعْرِفَتَكُمْ» خدایا این شناختی که نصیب ما کردی، از ما گرفته نشود، شیطان‌ها نیایند ما را به بیراهه ببرند، ما را گمراه کنند، وسوسه کنند. «أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ بِحُبِّكُمْ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ» خدایا من به تو، خود را نزدیک می‌کنم با عشقی که به اهلبیت دارم، با نفرتی که از دشمنان آن‌ها دارم. خدایا من دنبال رضای تو هستم، ببینید اینجا تمامش توحید است. «اللَّهُمَّ وَ رِضَاكَ» خدایا من دنبال رضای تو هستم «وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ» یک آخرت خوب از تو می‌خواهم. خدایا شفاعت می‌خواهم، تو آبرو دادی به این بانو، امام صادق فرمود: این بانو، جمعیت زیادی را شفاعت می‌کند.

«يَا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ» ای فاطمۀ معصومه، از من وساطت کن، تا به بهشت بروم، «فَإِنَّ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ» امام رضا فرموده، تو جایگاه والایی داری، خیلی والا! خیلی والا! یک درخواست دیگری هم دارم خیلی مهم است برایم «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تَخْتِمَ لِي بِالسَّعَادَةِ» می‌خواهم عاقبت به خیر شوم، خیلی‌ها بودند سوابق خوبی داشتند، عاقبت‌شان به بد ختم شده. من دلواپس آیندۀ خودم هستم، روزگار سختی را می‌گذرانیم.

توفیقاتی که به من دادی، خدایا از من گرفته نشود. «فَلَا تَسْلُبْ مِنِّي مَا أَنَا فِيهِ» خدمت کردم، عبادت کردم، این‌ها از من سلب نشود، گرفته نشود و در پایان می‌گوییم: خدایا دعاها را مستجاب فرما «اللَّهُمَّ اسْتَجِبْ لَنَا وَ تَقَبَّلْهُ بِكَرَمِكَ وَ عِزَّتِكَ وَ بِرَحْمَتِكَ وَ عَافِيَتِكَ» استجابت دعا و پایان زیارتنامه، با صلوات بر محمد و آل محمد.

یکی دو دقیقه هم دربارۀ بارگاه حضرت فاطمۀ معصومه، وقتی حضرت معصومه را به خاک سپردند، همان میزبانش موسی بن خزرج، یک سایبانی از حصیر، بر قبر شریف حضرت، قرار دادند. پس از چند سال، حضرت زینب، دختر امام جواد (علیه السّلام) که آن هم بانویی شریف هست، قبه‌ای از آجر، روی مرقد این بانو، قرار داد و در دهه‌ها و سده‌های بعد، بارها و بارها، توسعه پیدا کرد صحن‌ها، شبستان‌ها که به وضع امروزی درآمده که مشتاقان را استقبال می‌کنند. در کنار قبر فاطمۀ معصومه، پنج بانوی دیگر هم آن جا هستند، نوه‌های امام جواد (علیه السّلام) و بانوانی به نام أم اسحاق، أم قاسم، أم حبیب، أم محمد و میمونه، دختر موسی مبرقع.

از خداوند می‌خواهیم که به همۀ ما، توفیق زیارت با معرفت، آن گونه که امام رضا (علیه السّلام) از ما خواسته، عنایت کند و این بانو را بتوانیم به دیگران بشناسانیم. شهر قم، پایگاه مکتب تشیع و مرکز نشر معارف شیعی، به سر تا سر جهان است. خدانگهدار شما.