اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1403-12-04-حجت الاسلام حسینی قمی - خطبه ۸۳ نهج البلاغه امیرالمومنین علی علیه‌السلام

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ملایی: به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه بر نگذرد بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین خدای بزرگ و متعال را شاکریم از این که به اتفاق جمع همکارانمان و عزیزان خوبم در برنامه سمت خدا توانستیم محضر شما مخاطبان عزیز و گرامی برسیم خانم ها و آقایان بینندگان جان و شنوندگان گرامی سلام علیکم و خیلی خوش آمدید شما هم به یک هفته تازه در آخرین هفته ماه شعبان المعظم و یک شنبه که شروع مسیر ما با شما سمت خدایی هاست در روزهای شنبه خدا کند که به حق آقا امام رضا علیه السلام موفق بشویم به عمل به توصیه های اون حضرت در مورد باقی مانده ماه شعبان در اونجایی که ابوصل حروی با آقا هم کلام شد و از حضرت خواستند راهنمایی و توصیه فرمودند گو اینکه یک جمعه دیگر از شعبان المعظم باقی است اما این یک هفته نمی دانم باید چه کنیم حالا حاج آقای حسینی قمی حتما در ذیل بحثی که دارند پیرامون بحث خودشان در مورد خطبه 83 نهج البلاغه امیر المومنین این نکات را ازشون خواهش خواهیم کرد بهمون یاد بدهند بفرمایید.

حجت الاسلام حسینی قمی:  سلام علیکم و رحمت الله عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت همه مخاطبین عزیز و همینطوری که جنابعالی هم اشاره فرمودید خوب می دانید شنبه آینده آخرین روز ماه شعبان هست و طبق تقویت و پیش بینی هایی که کردند هفته هفته آخر هست و روایت زیبای امام هشتم سلام الله علیه را هم خطاب به اباسلط اشاره فرمودید انشاء الله در ضمن مباحث اشاره خواهم کرد.

ملایی:  یک نکاتی هست حاج آقا شما می دانید این که می گویم شما کارشناسان عزیزمان همیشه کاربردی می کنند روایات را من می خوانم عبارات را می خوانم و رد می شوم اما شما می توانید جریانش را بگویید

حجت الاسلام حسینی قمی:  بسم الله الرحمن الرحیم

ما دوازدهمین جلسه ای است که خطبه غراء و خطبه 83 امیر المومنان سلام الله علیه را محور گفتگو قرار دادیم به اینجا می رسد بیان حضرت تقریبا دو صفحه پایانی دهه مدح و فجعات المنیه فی قبر جماهه و سنن مراهه و فظل صادراً و بات ساحراً فی غمرات الآم اولاً آقای ملایی یک وقت گفتیم بزرگان در این هزار سال در شرح این خطبه به زحمت افتادند از ابن میثم بحرانی رضوان الله علیه تا دیگران تا امروز هر که آمده این خطبه را ترجمه کند واقعا بیش از دویست واژه جدید تا جایی که بزرگان به زحمت افتاده باشند ما که خاک پای اون بزرگان هستیم واقعا فهم و ترجمه این خطبه خیلی زحمت دارد مخصوصا در یک قالب رسا بیان کردند این که برای همه مخاطبین عزیز و مخاطب عام واضح باشد در عین حالی که این خطبه خیلی سنگین است و مجال و وقت را بگیرد افتخار می کنیم پای کلام امیر المومنین

ملایی:  یک نکته ای بگویم از آغازین روزهای که خدمت حضرتعالی بودم اون قدیم ها به کنار می خواهم یک شهادتی بدهم یک وقتی مسیر آمدن تا استودیو برنامه را خدمت حاج آقا هستیم گاهی اوقات این توفیق پیدا می شود الحمدلله من می خواهم شهادت بدهم برای شرح و تفسیر خطبه 83 نهج البلاغه غیر از تمام مطالعات و پژوهش هایی که در منزل داشتند حاج آقا کل مسیر را مجدداً منابع را مرور می کنند و این جای قدر دانی است آقا

حجت الاسلام حسینی قمی:  من هم این جمله را اضافه کنم بارها گفتیم عزیزانم قدر دان کلام امیر المومنان سلام الله علیه باشند خدا رحمت کند از آیت الله بهجت نقل کردیم جمعه ها ایشان روضه ای داشتند می رفتیم منبر نهج البلاغه می خواندیم بعد از منبر ایشان به من مکرر می فرمودند شما وقتی از نهج البلاغه می خوانید مردم پای منبر شما نیستند پای منبر امیر المومنین سلام الله علیه هستند الان عزیزان نشستند پای منبر آقا و مولایمان امیر المومنین دهه مدح و فجعات المنیه در فراز قبلش که جلسه گذشته داشتیم حضرت اشاره کردند به سه نعمت بزرگ پروردگار گفتیم انسان غرق نعمت است ولی انسان های غافل غرق شهوت هستند نفر مستکبرا حبط صادرا و ماتحاً فی غرب هوا این همه خدا بهشون نعمت داده ولی حالا که جانی گرفتند و قدرتی پیدا کردند قام اعتداله و استوا مثاله حالا که به یک جایی رسیدند آدم های مستکبری می شوند نه خدا را بندگی می کنند و نه به داد کسی می رسند و نه دستگیری از کسی می کنند دنبال کار خودشان هستند لم يفد من كانت همته الدّنيا عوضا و لم يقض مفترضا. نه یک نماز واجبی انجام می دهند و نه واجباتی و نه از عمرشان بهره ای می گیرند حضرت می فرمود در این فضا پس فضایی که انسان های غافل غرق نعمت و شهوت هستند همینطور دنبال شهوت رانی هستند یک مرتبه دهه مدح و فجعات المنیه سختی های مرگ اونها را فرا می گیرد فی غبر جماهه و سنن مراهه یعنی در حالی که همچنان به سرکشی خودشان ادامه می دهند و به سرخوشی خودشان داشتند ادامه می دهند سختی مرگ می آید سراغشان فظل صادراً پناه بر خدا این انسان دیگر گرفتار سرگردانی می شود و شب تا صبح بات ساحراً فی غمرات الآم از درد به خودش می پیچد غفلت کرده بود پنجاه سال و شصت و هفتاد سال از نعمت ها استفاده نکرد غرق گناه بود حالا مرگ آمده سراغش حضرت این مراحل مرگ انسان های غافل را دارند توضیح می دهند حالا عرض می کنم که شارحین نهج البلاغه هم تذکر دادند که این سختی ها قطعا برای انسان های غافل است و الا انسانی که حواسش باشد و غافل نباشد نه این سختی ها را ندارد می خوانم حدیثش را

ملایی:  فضل صادرا و بات ساحراً فی غمرات آلام

حجت الاسلام حسینی قمی:  دستخوش دردها و مصیبت های مرگ است طوارق الاوجاع و اسقام دردهایی که به او فشار می آورد در موقع بیماری و جان دادنش ﺃﺥٍ ﺷﻘﻴﻖٍ. ﻭﻭﺍﻟﺪٍ ﺷﻔﻴﻖ . ﻭﺩﺍﻋﻴﺔٍ ﺑﺎﻟﻮﻳﻞ ﺟﺰﻋﺎ . نگاه می کند کنار بسترش یک برادر غمخواری که ناراحت است و پدر دلسوزی که کنار بسترش ایستاده داعیتٍ بالویل مادرش و همسرش و دخترها دارند ضجه می زنند ﺃﺥٍ ﺷﻘﻴﻖٍ. ﻭﻭﺍﻟﺪٍ ﺷﻔﻴﻖ . ﻭﺩﺍﻋﻴﺔٍ ﺑﺎﻟﻮﻳﻞ ﺟﺰﻋﺎ . جزع و فزع می کنند و واویلا می گویند ولی چه فایده لادمتٍ للصدر غرقا به سینه شون می زنند این در احتضار و سکرات مرگ است برادر و پدر و خواهرش و مادرش و دختر و همسرش اینها ضجه می زنند و گریه می کنند ولی چه فایده والمرء فی سکرت ملیه این انسان فی سکره قل هی در سکرات نفس گیر مرگ است خوب می دانید سکرات مرگ قران دارد جائت سکرت الموت ذلک ما کنت منه تحیید همین که ازش فرار می کردید سختی جان دادن فی سکرتٍ ملهیه سکرات نفس گیر و غمرتٍ کارسه گرداب دشوار و انت موجه ناله دردناک و جذبتٍ مکربه فرشته ها دارند می کشنش به طرف مرگ و سوقتٍ مطعمه برای این خیلی سخت است این جان دادن جان یک انسان به اصطلاح غیر صالح را وقتی می خواهند بگیرند جان دادنش آسان نیست جذبتٍ مکربه با سختی دارند جانشان را می گیرند سوقتٍ مطعبه هلش می دهند به طرف مرگ و جانش را که گرفتند ثم ادرج فی اکفانه اجازه بدهید من یک اشاره ای کنند اگر عزیزان خودشان خواستند مراجعه کنند شبیه این جمله مفصل تر از این خطبه امیر المومنان در خطبه 109 دارد اینجا حضرت اشاره دارد به سختی جان دادند اینجا یک کم مفصل تر باشد عجیب است امیر بیان که گفتیم سخن در اختیار حضرت است حضرت هر چی بخواهند بگویند امیر بیان است ولی همین امیر بیان می فرماید نمی شود سکرات مرگ را توصیف کرد فاجتمعت علیه سکرت الموت و حسرت الفوت هم سختی جان دادن بدتر از این حسرت از دست دادن دارد می میرد خانه را می بیند جدا می شود از زن و فرزند و ملک و قدرت و ثروت و این حسرت الفوت فطرت لها اطرافهم اعضای بدنش سست می شود و تغییرت لها الوانهم رنگش تغییر می کند حضرت مرحله به مرحله جان دادن انسان و گرفتن روح را ثم اضداد الموت فیه بروجا اگر عزیزان می خواهند بدانند کلام امیر المومنین سلام الله علیه است چطوری اعضا و جوارح انسان از کار می افتد سه مرحله دارد فحیل بین احدهم و بین منطقک آدم در سکرات مرگ اول زبانش از کار می افتد و انه لبین اهله نشسته کنار زن و بچه اش ینظروا چشمش می بیند و یسمع می شنود و می بیند زن و بچه اش دارند ضجه می زنند و داد و فریاد می زنند ولی دیگر نمی تواند حرف بزند می دانید خیلی سخت است انسان ببیند و بشنود و نتواند حرف بزند و واکنش نشان بدهد مرحله اول گرفته شدن اعضا زبان است علی صحتٍ من عقلهم و بقاء من لبه الان فکرش کار می کند به چی فکر می کند یفکر فی اثنا عمره و فی مع اذهب دهره عمرش را چطوری به پایان می برد تازه یادش می افتد چیکار کردند یتذکر اموالاً تازه یادش می آید اموالاً جمعها این ثروتی که جمع کرد اغمض فی مطاعها برایش مهم نیست از کجا جمع کرد اغمض چشم پوشی کرد اخذها من مصرحاتها و مشتباتها حلال و حرام همه را جمع کرد قد لزمته الان این باید جواب بدهد تبعات جمعها این باید برود اون طرف جواب بدهد تبعات جمع مال حساب کتابش مال این است ولی تبغا لمن ورائه لذتش مال دیگران است سوال جوابش مال این است و اونها فیکون المحنه الغیره لذتش مال دیگران است ولی والعب علی ذره وزرش بر دوش این است دارد در این فکر می کند فهو یعز یدعه ندامتاً دستش را می گزد از قصه این مرحله اول پس بنابراین زبانش از کار می افتد مرحله دوم فلم یزل الموت حتی خالط وصاله و سمعه مرحله دوم امیر المومنان سلام الله علیه می فرماید زبانش و گوشش هم از کار می افتد چشمش می بیند ولی گوش دیگر کار نمی کند فَصَارَ بَيْنَ أَهْلِهِ لاَ يَنْطِقُ بِلِسَانِهِ، دیگر نمی تواند حرف بزند و چیزی هم نمی شنود فقط یردد این دیگر سخت تر است آدم می دانید ما در جلسه ای بنشینیم در جلسه ای آدم بنشیند همین آدم ها حی و حاضر نتواند حرف بزند و نه بشنود فقط ببیند چقدر عذاب می کشد نمی شنود اینها چی می گویند تا حالا می شنید حالا شنیدنش هم از کار می افتد اون وقت مرحله بعد ثم ازاد الموت فقبض بصره چشمش هم از کار آخرین مرحله بینایی اش هم از کار می افتد و خرجت الروح من جسده روح از بدنش خارج می شود فصار جیفتاً من اهله یک مرداری می شود پناه بر خدا آقای ملایی نگویند عزیزان ترسیدید بشارتش هم می خوانم به هر حال این مراحلی است که ما داریم قد اوحشوا من جانبه همین پدر و همین عزیزی که اینقدر دورش بودند تا جان از بدنش می رود اوحشوا من جانبه همه وحشت می کنند و فرار می کنند تباعدوا من قربه از نزدیکی اش فرار می کند لا یسعدوا می دانید الان این هست دیگر انکار کردیم تا یک عزیزی اول کاری که عزیزترین عزیزش می کند چی است تو رو خدا زنگ بزنید زودتر این جنازه را از خانه ببرید شب است تا صبح باشد همین پدری که شصت هفتاد سال باهاش بود کاری ندارد که جنازه که آزاری ندارد مگر جنازه بلند می شود کسی را اذیت کند شما کجا دیدید کمتر پیش می آید اگر شب از دنیا برود تو رو خدا این جنازه را امشب از این خانه ببرید همین عزیز شصت هفتاد سال با هم بود می فرماید اوحشوا وحشت می کنند تباعدوا من قربه دور می شوند و فرار می کنند ولی این لایسئل باکیاً کسی صدایش بزند نمی تواند جواب بدهد اگر عزیزان خواستند خطبه 909 عزیزان اگر خواستند سروروان عزیز روحانی من راجع به این بحث خیلی خیلی مفصل است این مراحلی که حضرت توضیح دادند ولی من همین جا تا قسمت بعد نرفتم اشاره کنم شارحین نهج البلاغه هم تذکر دادند این سختی مال کسانی است که عمل صالحی نداشته باشند یک روایت از کافی شریف بخوانم جبران این وحشتی که الان اگر ایجاد شد از امام صادق علیه السلام است منابعش کافی شریف و دیگران در منابع دست اول ما هست کسی از امام صادق سوال کرد قلت به حضرت عرض کردم هل یکره المومن علی قبض روحهه مومن از قبض روح ناراحت است کراهت دارد بدش می آید من ندیدم اینقدر قسم از لا والله به خدا قسم نه نه مومن کراهت ندارد انه اذا اتاه الملک الموت وقتی فرشته قبض روح می آید یقول له ملأ خود ملک الموت بهش می گوید یا ولی الله لاتجذبوا نترس یک آدم خوبی باشد ای ولی خدا نگران نباش فوالذی بعث محمداً ملک الموت قسم می خورد فو الذی بعث محمداً صلی الله علیه و آله به خدایی که محمد را به رسالت معروف کرد لعن ابروا بک و اشفق علیک من مهربانتر هستم بر تو من والدٍ رهین پدر چقدر به فرزندش محبت دارد افتح عینک چشمت را باز کن چشمش را باز می کند یمثل له رسول الله پیامبر را می بیند و امیر المومنان را می بینند و خمسه طیبه یقال بهش می گوید هذا این رسول خداست و این امام حسن و این امام حسین و رفقائک اینها چشمت را باز کن فینظر و ینادی روحه منادٍ منادی بهش خطاب می کند يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ به هر حال آقای ملایی تعارف نداریم از خدا بخواهیم و خودمان هم تلاش کنیم مصداق این روایات باشیم که جان دادن بر ما اینقدر آسان باشد خوب است بخواهیم آسان باشد راهش چی است من یک حدیث دیگر بخوانم نگویید شما کلی گفتید همین که جنابعالی هم اشاره فرمودید کاربردی باشد این یعنی باز در کافی حدیث در کافی از امام صادق علیه السلام الله اکبر اذا خرج المومن مومن وقتی از قبرش بیرون می آید خرج له مثالٌ یک مثالی همراهش حرکت می کند و یک تمثالی می گوید ابشر بالکرامه من الله و السرور نگران نباشی به هر حال می دانید بیرون آمدن از قبر وحشت داریم ماه رمضان اگر زنده بودیم دعای امام سجاد علیه السلام به ابوحمزه را بعضی وقتها بخوانیم ابکی لخروجی من قبری این انسان اگر نگران نباشید می گویند نه ابشر اذا مره بحولٍ اگر به یک جایی رسید که هولناک بود می گویم نه این مال تو نیست اذا مره بخیرٍ به خیر رسید می گویند این مال توست تا می رسد در پیشگاه الهی شاید هم این جمله پایانی اش حتی یقف مره بین یده الله همان تمثالی که همراهش آمد می گوید ان الله قد امر بک خدا می گوید تو برو بهشت سوال می کند ملئت این از تمثال می پرسد کی بودی از وقتی که من از قبر آمدم بیرون دنبال من اومدی و یک جا ترس می گفتی نترس و یک جا خوبی بود می گفتی اینها مال توست تو کی هستی همه روایت بر این یک جمله خوانده می گوید أنا السُّرورُ الذي كُنتَ أدخَلتَ على أخيكَ المؤمِنِ یادت است در دنیا دل یک مومن را شاد کردی اون شادی به صورت تمثال مجسم شد اگر می خواهیم از قبر اومدیم بیرون یک حدیث تکرار می کنم کافی شریف از امام صادق می خواهی از قبر اومدی بیرون نترسی الان فرصت است دل یک مومن را شاد بکن اون جلسه هم عرض کردیم الان فرصت تمام است یک هفته مانده تا ماه مبارک رمضان شنبه آینده اگر پیش بینی تقویم ها روز آخر است یکشنبه می شود یک ماه دیگر تا سال تحویل مانده بسم الله و هم سال جدید هست و هم ماه رمضان می آید اگر از دستت بر می آید هر کس به حد توان خودش اون جلسه هم عرض کردم به مقدار توانایی خودمان یک هزار تومن نندازیم در صندوق صدقات این کار خیر نیست تناسب داشته باشد صدقات با درآمد یک وقت گفتم بیایید ده درصد شما الان مثلا ماهی پنجاه میلیون درآمد داری خدا بهت بده پنجاه میلیون ده درصدش می شود پنج میلیون من باور نمی کنم کسی پنجاه میلیون درآمد دارد پنج میلیون در ماه صدقه بدهد خیلی بعید می دانم ده درصد نه آقا یک درصد شما پنجاه میلیون درآمد داری در ماه یک درصدش می شود پانصد هزار تومن یک درصد بابا ماها فکر کردیم همینطور در صف مسجد می گردند یا صندوق صدقاتی یا یک صندوق خودمان یک هزار تومن خسته شدیم حالا این هزار تومن پیدا نمی شود ده هزار تومن الان مثلا ده درصد درآمدت نه یک درصد مگر ماه رمضان نیست و سفره افطار و سحر را از حالا به فکرش نیستی اون فقیر و گرفتار هم می خواهد اگر می خواهی یک سرور و شادی و تمثالی همراهت بیاید یک تمثالی حدیث از کافی بار سوم امام صادق یک تمثالی همراهت بیاید و نگرانی ات را برطرف کند یقول انا سرور الذی کنت شادی که دیگران را شاد و خوشحال کردی امروز به این شکل خدا من را در خدمت تو قرار داد پس بنابراین نگران نباشید بله حضرت خیلی وحشتناک این عبارت را آدم می ترسد کلام حضرت است فجئات المنیه و سختی های مرگ قبر جماعه و سنن مراهه در اوج سرکشی و در اوج سر خوشی حالا فقط ناله می زند و داد می زند و عزیزانش هم دورش به ضجه هیچ فایده ای هم ندارد این مال کسانی است که تعلقشان زیاد است خدا رحمت کند امام رضوان الله علیه این جمله را مکرر می فرمودند در دنیا خدا می داند این جمله در حقیقت خلاصه بسیاری از معارف دینی است می فرمود در دنیا را داشته باشید خیلی هم خوب ولی وابستگی تان به دنیا اونقدر نباشد که لحظه جان دادن با دشمنی خدا از بین برود چون آدم وقتی جان می دهد می فهمد خدا جانش را می گیرد خدا همه را می گوید قدرت و ثروت و فرزند و خانه و زندگی اگر تعلقمان زیاد باشد با دشمنی خدا از دنیا می رود خدا رحمت کند این قصه را نمی دانم گفتم یا نه مرحوم آیت الله شیخ عباس تهرانی رضوان الله علیه در ردیف مراجع بوده ایشان ولی خوب نپذیرفته و قبرشان حرم حضرت حضرت معصومه سلام الله علیها پایین قبر آیت الله العظمی حائری و مراجعی که اونجا هست شصت سال از وفاتشان می گذرد سال 1385 هجری قمری یک آقایی می گفت ایشان را دعوت کردم عالم خیلی بزرگی دعوت کردم میهمانی گفت من هم میهمان بودم و خانه های متعددی ساخته بودم این خانه آخری تمام تجربه خودم را اینجا پیاده کردم یک خانه خیلی عالی و ایشان آمد ناهار و بعد از ناهار یک دوری بزنیمی که چی ساختم هنر ما را ببین گشت و این پایین و بالا و نمی دانم حالا اینها را هم بعید است اون وقت داشته باشد باید برود جکوزی و استخر ببیند و به هنر هفتاد سال پیش گفت آقا ببین چی ساختند این عالم بزرگوار با اون نگاه عرفانی خودش گفت ولی نه باز هم یک عیب بزرگی دارد خانه گفتم عیب ندارد معمار من هستم بیخودی روی خانه کسی عیب نگذار شما این شغلت است چه عیبی دارد خانه من گفتم عیبش این است اگر بتوانی راحت ازش دل بکنی خوب است اما دل کندنش سخت است اگر دل کندن را مشکلش را حل کرده باشی و تعلق نداشته باشی بهش خوب است دل بکنی آقا دنیا خیلی خوب است دنیا حق مومن است و بهترین امکانات و بهترین زندگی و بهترین آسایش ولی اون تعلق ایجاد نشود بنابراین این که امیر المومنان سلام الله علیه اینقدر سخت بیان می فرمایند مال کسانی است که د لبسته نباشند فهمته فجاء المنیه تا می رسد به اینجا جان داد و عزیزانش هم ضجه زدند فایده ندارد جنازه را زود باید ببرند یک جایی سردخانه ثم مراحل بعدی پیش می آید غسلش می دهند و کفنش می کنند ادرج فی اکفانه در کفنش می پیچانند مبلسا دیگر مأیوس است و کاری نمی تواند کند آدم کفن شده امیدی به بازگشت ندارد و جذب منقاد الثلثا همین آدمی که اینقدر هارت و پورت داشت و نعره می کشید و داد می زد و فریاد می زد ظلم می کرد و در خانه می آمد همه باید حساب می بردند و نمی دانم در مجموعه بزرگ فریاد می زد اما نه جذب منقاداً ثلثا کفنش می کنند و این ور و اون ورش می برند و خیلی این هم جذب می شود منقاد است و تسلیم است و خیلی آسان هیچ حرکتی ندارد دیدید کسی کفنش بکنند حرکتی بکند و بگوید آقا بگذارید من از این ور نه ثم کفنش تمام می شود القی علی الاعواد تخته چوب تابوت می گذارند رجیع وثبٍ الله اکبر و نزوه سقم دارد کی این را حضرت توضیح می دهد کسی که غرق نعمت و شهوت بوده و یاد خدا نبوده همه اش زده و خورده و چریده و به تعبیر قرآن اولئک کالانعام حالا رجیع وثبٍ خیلی خسته این تن خسته و این تن بیمار تحمله حفدته الولدان فرزندانش و نوه هایش و حشدت الاخوان برادرها جمعش می کنند کجا می برنش؟ الی دار القربته دار غربت قبرستان انقطع ذورته اونجایی که دیگر زیارت ها تمام می شود و ملاقاتی نیست تمام می شود حتی اذا انصرف المشیع پناه بر خدا این تشییع کننده ها بر می گردند من تا حالا ندیدم نمی دانم شما دیدید یا نه ندیدم کسی را دفن کرده باشند و خیمه بزنند و بچه هایش بگویند نه آقا ما از کنار جنازه پدر قبر پدرمان دیگر بر نمی گردیم ما هر روز می رویم گلزارها ندیدیم کسی خیمه زده باشد بر می گردند حتی شب اول قبر هم می دانید خیلی سفارش شده مستحب است و بنشینند و تنها نگذارند الان این رسم هم جمع شده خیلی خوب است شب اول خاکسپاری است حداقل بنشینند و سفارش شده بعضی ها این کار را انجام می دهند خیراتی از همه بالاتر خیراتش را نگویید خیرات از همه اش مهمتر است مشهد بودم جالب است آقای ملایی بگویم عرض کنم که نماز جماعت می خواندم بعد از نماز مردم می ریختند این ایام عید است ما چه زیارتی بخوانیم خیرات پدرمان باشد؟ امین الله بخوانیم خوب است؟ گفتم با امین الله ختمش نکن به جای امین الله من جامعه کبیره می خوانم برای پدر شما شما پول بده خیرات یک کاری بکن همین الان من گاهی به من هم گفتند من خیلی حساس هستم کسی پای منبرم حرف نزند گفتم این یکی را راضی هستم همین الان پولی منتقل کن به خواهر و برادری و عمو و عمه ای گرفتاری ای را حل کن گفتم امین الله با من من امین الله را می خوانم جامعه می خوانم برایتان آقا قرآن خواندن شب اول قبرخوب است ولی بالاترش فرمود ارحموا موتاکم بالصدقه با صدقه دادن حتی اذا انصرف مشیع اینها تمام شد اینهایی که آمدند تشییع جنازه برگشتند و رجع المتفجع اینهایی که مصیبت دیده بودند بر می گردند تمام شد نه اقعد فی حفرتٍ این آقا می نشنانم در قبر خودش در این چاله میت را می نشانم اقعد نجیاً لوحدته الله اکبر باز تکرار می کنم نگویید خیلی ترسناک است و بشارت هایش هم خواندم نجیاً بحتته از بس این بهتش زده این با خودش نجوا می کند حرف می زند حاج آقا هستی دیدم در این شرح نهج البلاغه آیت الله جوادی عاملی ما چند تا شرح را عرض کردیم مقید هستیم حتما بخوانیم ایشان می فرمود اولیاء خدا متوجه می شوند خوب ها متوجه می شوند که یک مرحله ای را عبور کردند آدم های متوسط و پایین تر از متوسط اصلا نمی فهمند یکهو می بینند گذاشتنشان در قبر با خودش تازه نجوا می کند که چیکار کردم و کجا رفتم و کجا اومدم چرا نجیاً لبهتت السوال وحشت می کند سوالاتی که نکیر و منکر می پرسند و اسرت الامتحان لغزشی که در این امتحان می ترسد الان امتحانش می کند و اعظم ما هنا لک پناه بر خدا سنگین ترین مصیبتش چی است؟ بلیت النزل الحمید و تسلیت الجحیم و فورات السعید همینی که قرآن هم فرموده آیات قران هم هست قاب سوجان و ورود به آتش و عذاب ولی نکته ای اینجا اضافه کنم آقای ملایی این که حضرت می فرماید اقعد فی حفرته اولاً سوال شب اول قبر این مسلم است می خواهم به اصل سوال اشاره کنم و هم مدل سوال این را خیلی می پرسند و سوال است برای من اصلش را ما روایت داریم در منابع دست اول ماست اصلا اگر کسی این سه تا را منکر باشد معلوم می شود با معارف اهل بیت آشنا نیست لیس من شیعتنا گفتند یک معراج است و یکی شفاعت و یکی سوال شب اول قبر است این سوال مسلم است این که حضرت هم اینجا دارد هیچ دلیلی نداشتی همین دلیل را داشته باشی کافی است نکته دوم این که ببینید ما چطوری جواب بدهیم یک چیزی می گوید شما خودت می گویی انسان بهتش می زند و وحشت می کند حتی لحظات جان دادن مگر نمی گویند انسان با ایمان باید از دنیا برود آقا این سختی جان دادن خودش سخت است من چطور حواسم باشد اعتقاداتم را داشته باشم خواهش می کنم بینندگان عنایت کنند نکته خیلی مهمی است نگرانی ها برطرف می شود ما لحظات جان دادن خودمان هزار تا نگرانی داریم اون وقت خدا از ما توقع دارد که ایمانمان هم سر جایش باشد و فکر و حواسمان باشد و اعتقاداتمان بر زبان جوابش یک جمله است من مثال هم می زنم خوب روشن کنیم اگر باورهای دینی ما ملکه شده باشد برای ما اونجا جواب دادنش آسان است هم لحظات جان دادن انسان با ایمان از دنیا می رود و هم سوال شب اول قبر آسان است اگر ملکه بشوی یعنی با همه وجود ما آمیخته شده باشد یعنی ما خدا را در زندگی باور کرده باشیم و امام را باور کرده باشیم لحظه جان دادن ولو سکره است آدم بین هوشیاری و بی هوشی ولی اون باور کمکش می کند من یک مثال بزنم بحث مهمی است عزیزان عنایت کنند اینهایی که عمل جراحی می کنند بیهوشی آقا دو ساعت و سه ساعت و چهار ساعت و بعدش بیهوش می شوی یک مرتبه که به هوش نمی آیند کم کم به هوش می آیند اون آخرهایش که بین بیهوشی و به هوش آمدن گاهی حرف هایی می زند آدم لذا اونهایی هم که از قبل حواسشان جمع است می گویند کسی نیاید ما حرف هایی بی اختیار می زنیم نمی خواهیم کسی بداند تعلقات قلبی اش را به زبان می آورد بیهوش است هنوز به هوش نیامده کامل ولی چون یک عمری باوری داشته تعلقی داشته مثلا می خواهم بگویم یک کسی اوج علاقه داشته در اوج بوده علاقه اش به نوه اش در اون حالت هی اسم نوه را می آورد و مثلا عزیزم کجاست و حسنم اسمش هر چی هست حسن و حسین و فاطمه جانم کجاست این هوشیاری ندارد اگر خدایی نکرده یک چیزهایی تعلقات اونها را هم باز به زبان جاری می کند هوشیاری کامل نیست ولی ملکه زندگی است در همه وجودش است عین همین در باورهای دینی ماست اگر باورهای دینی ما ملکه زندگی شده ما خدا را باور کرده باشیم تعارف نباشد اهل بیت را باور کرده باشیم و شبانه روز به یادش باشیم بعضی از اساتید می فرمودند چرا به ما گفتند بعد از هر نمازی سلام بدهید چرا به ما گفتند رضیت بالله چرا به ما گفتند زیارت بروید چرا به ما گفتند هر روز یک جامعه بروید برای اینکه تمام این باورها ملکه ما باشد باور اگر در وجود ما نشست نه سکرات مرگ اینها را از ما می گیرد با همه سختی اش و نه سوال شب اول قبر برای ما سخت می شود لذا حضرت می فرماید اقعد فیه حفرته نجیا سوال آخر که عرض کردیم خیلی هم می پرسند سوال از چی است؟ از این بدن جسمانی ما هست یعنی واقعا جنازه است این را می نشانند ازش می پرسند این هم علمای ما و فقها و محدثین ما و علامه مجلسی و دیگران و مشهور فقها فرمودند اون از بدن مثالی است سوال و جواب نه از این بدن من مثال بزنم خیلی پیچیده نباشد شما خواب ندیدید کسی هست بگوید من خواب ندیدم در عالم خواب مثلا می بینند رفته یک جایی و یک میهمانی و یک زیارتی و یک سفری چقدر شاد و خوشحال یا نقطه مقابلش در خواب با یک کسی دعواش شده گریه می کند و داد و فریاد می زند و سرو صدا می کند و عصبانی می شود و عرق به بدن از خواب بیدار می شود می بیند ای وای من که جایی نرفته بودم و در رخت خواب بودم اون بدن مثالی دعوا کرده یا شادی دیده زد و خورد کرده و دعوا کرده و فریاد زده و عصبانی شده اون بدن مثالی است نه اینکه این که اینطور تو تخت خواب خوابیده نه باغی رفته و نه میهمانی رفته و نه غذایی خورده و نه دعوایی کرده

ملایی:  این را همین الان فرمودید اول بیان و گوش و چشمش همه از کار افتاده دیگر چیکار می تواند بکند

حجت الاسلام حسینی قمی:بنابراین اگر اونجا در بدن مثالی هست مثال خیلی واضحش این هم عقعدت فِي حُفْرَتِهِ از این بدن بگذار این را بگویم گاهی شنیده باشید شاید می گویند ما امتحان کردیم و دیدیم شب اول قبر هیچ تغییری قدیم ها می گفتند برویم یک وسیله صوتی بگذاریم ببینیم اونجا کسی چیزی ازش می پرسد الان که خیلی هم سخت نیست دوربینی اونجا کار بگذاریم ببینیم این واقعا بلند می شود و می نشیند و نکیر و منکری می آید و سوال و جوابی هست ما دوربین گذاشتیم چیزی از پدر و مادرمان نپرسیدند شما در خواب چطور رفتی و داد زدی و فریاد زدی ملاقات کردی و حرف هایی زدی و حرف هایی شنیدی تمام خاطرات ات را بدن اینجا بوده پس بنابراین این سوال هم البته اینجا اقعده فِي حُفْرَتِهِ نه به این معنایی که این جسم را نشانده باشند پس بنابراین اعظم ما هنالک سنگین ترین سختی اش اعظم ما هنالک ولی الحمید اون عذاب و اون آب سوزان و فورات السهیم لا فطرۀٌ مریحع و لا دعت المضیئه تو این عذاب ها فطرت را بریدند نمی شود یک ساعت به ما مهلتی بدهید و یک پروسه ای و استراحتی بکنیم نه فرصتی در کار نیست و لا دعتٌ مضیئه اینطور نیست که بگویند یک مرخصی به ما بدهند این دردها برطرف بشود و لا قوۀٌ جاهزه نیرویی نیست که بتواند مانع اونهایی که ما را عذاب می دهند و لا موتٌ ناجزه مرگی هم در کار نیست از این جا به بعد مرگی نیست و لا سنتٌ مصلیه خواب نیست و مرخصی نیست چرتی می شود بزنیم و لا سنتٌ مصلین چرتی که تسکین دهنده باشد بین اطوار الموتات و عذاب ببین چه خبره که امیر المومنان می فرماید انا لله و انا الیه راجعون و انا بالله فائزون قَالُوٓاْ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيۡهِ رَٰجِعُونَ و انا بالله عالمون ما به خدا پناه می بریم اگر مجالی می دهید جمعه آخر است   

ملایی:  می خواهم یک خواهشی کنم ما چند لحظه دیگر می خواهیم برویم محضر قرآن کریم ولی در همین چند روز باقیمانده از شعبان المعظم کاری برای این قصه می شود کرد؟

حجت الاسلام حسینی قمی:  اتفاقا این حدیث را ببینیم چقدر می خواهیم محضر قرآن شرفیاب شویم قرآن برکت به وقت مان بدهد ممنونم

ملایی:  ممنونم از حاج آقای حسینی قمی صفحه 352 قرآن سوره نور را تلاوت می کنیم این سوره و این صفحه هم توسط قاریان نوجوان باز تلاوت می شود و انشاالله لذت ببریم و برگردیم وقتی که باقی مانده یک خورده کمک مان کند برای فیما بقی من شعبان را انشاالله درک کنیم استفاده کنیم سوره مبارکه نور را زمزمه کنیم یا بشنویم و یا اگر در محضر مصحف شریف هستیم چه فرصت طلایی است که به آیاتش هم نگاهی بیاندازیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

( قرآن کریم صفحه 352 قرآن سوره نور)

ملایی:  اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم برای اینکه نکته ای که عرض کردم سلام باشد که حاج آقا برایمان توضیح بفرمایند یک درنگ برویم خدمتشان

حجت الاسلام حسینی قمی:  بله من همین آیه نورانی که تلاوت شد سوره مبارکه نور آیه 22 را می خواهم توضیح بدهم اجازه بدهید با سخن امام رضا شروع کنم برای اینکه جنابعالی اشاره فرمودید این حدیث بسیار زیبا در منابع دست اول ما عیون اخبار شیخ صدوق و همین خواجه اباصلت که مشهد می روند زیارتش از اصحاب خوب امام رضا علیه السلام روزهای آخر ماه شعبان جمعه آخر ماه شعبان حضرت به من فرمود ان الشعبان قد مضی اکثره بیشتر ماه گذشت و این روزهای آخر است جبران کن در این روزهای باقی مانده کوتاهی هایت را جبران کن بعد حضرت چند تا دستور دادند فرمود اول . علیک بالإقبال علی ما یعنیک و کارهای بیهوده را کنار بگذار و دنبال کارهای مفید باش الان ما باید بگوییم این همه سرگرم فضای مجازی نباشید و این چند روز آخر آماده ورود به ماه ضیافت الله باشید و دوم فرمود دعا زیاد بخوان و قرآن بخوان و استغفار بکن لیقبل الشهر الرمضان وقتی به تو رو می کند دیگر به درجه اخلاص رسیده باشی و می دانید میهمانی است آقای ملایی ضیافت الله است در میهمانی آدم از قبل آماده می شود نه اینکه برسد اونجا تازه بخواهد کارهایش را بکند بعد این جمله لا تعد ان امانتاً اگر بدهی به کسی داری و حق الناسی به گردنت است تا ماه رمضان نرسیده اینها را ادا کن باز من خواهش می کنم تقاضا می کنم و التماس تو رو خدا تا رمضان این هفته آخر حق الناس به گردنمان است و به کسی بدهکار هستیم و بگذارید اینها را زودتر بدهیم حق الله گردنمان است و خمسی به گردنمان بگذارید ماه رمضان من بارها عرض کردم زن و بچه ما سر سفره حلال بنشینند و سحر و افطارشان حلال باشد و حق الناس گردنمان است و حق الله این را می خواهم تطبیق بدهم با این آیه فلا فی حقدک اگر کینه ای از مومن داری کینه را ریشه کن کن و با ماه شعبان باشد و در آستانه ماه رمضان باشد و روزهای آخر شعبان باشد و نیمه شعبان پشت سر گذاشته باشیم و سال جدید دارد می آید باز ما کینه را از بین نبردیم هنوز با برادرش هیچی دیگر ما مگر اینکه نمی دانم چی می تواند بین ما اصلاح کند آیه را ببینید لا یأتی الاولوفضل اگر کسی توانایی و ثروتی دارد نگوید من قسم خوردم من دیدم آقا چرا نمی آیی فلان جلسه من قسم خوردم نیایم من خودم آقای ملایی باور کنید یک آقایی بود مسجد نمی آمد گفتم چرا نمی آیی گفت قسم خوردم نیایم یک روز اومدم با کسی دعوا با قسم درست نمی شود لا یعطی له نگویید من قسم خوردم به فقرا و مساکین و فالیأفو و الفیصفحو من قسم خوردم خونه برادرم نروم حاج آقا می خواستم آشتی کنم قسم خوردم این قسم یک ریال ارزش ندارد قسم برای باطل معنا ندارد . اللَّهِ وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿نور، 22) می دانید عفو صفح بالاتر است و عفو می گذرد و صفح به رویش هم نمی آورد به رویش نیاور و نگو من نفهمیدم نیاورد ان لا تحبون ان یغفر الله لکم ماه رمضان قرآن بگذاریم روی سرمان یا وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ نمی خواهی خدا ازت بگذرد والله غفورٌ رحیم خدا غفار و ارحم الراحمین است خدا می داند التماس کنیم و خواهش می کنیم به ما بگویند اگر اتفاق خوبی افتاد به احترام این قرآن و کلام امیر المومنان و به احترام ماه شعبان و ولادت امام زمان و به احترام آستانه ماه رمضان اگر با کسی کینه ای دارید کنار بگذارید پاک پاک به احترام این کلام امام رضا لا فی قلبک حقدا على مؤمن الا نزعته ریشه کن کن هر کینه ای هست پاک و طیب انشاالله وارد ماه رمضان بشویم و همه ما را خداوند مشمول رحمت خودش قرار بدهد خدا را قسم می دهیم به حق محمد و آل محمد قابلیت ورود به ضیافت الله رمضان به همه ما عنایت کند و قابلیتش را خدا کمک کند و خودمان یک قدمی برداریم

ملایی:  خیلی ممنونم حاج آقای قمی عزیز آرزوی سلامتی برای حضرتعالی عرض کنم خدمت شما بینندگان و شنوندگان محترم یک هفته تقریبا تا ماه مبارک رمضان در پیش داریم ممکن است در زمان پخش برنامه جابجایی هایی و اتفاقات این گونه ای در طول سال و نکات و روایات و آیه ها و معرفی کتاب و اطلاع رسانی ها و خیلی از این ها از طریق کانال های ما اتفاق می افتد خواهش می کنم اگر دوست دارید در کانال ها و پیام رسان های ایرانی باشی عدد 8 را به 30001515 بفرستید اطلاع رسانی ها لحظه به لحظه اتفاق می افتد خیلی ممنونم ازتون و امیدوارم به زودی زود روی ماه شما را ببینیم در پناه آقای مهربان پدر امت امیر المومنین یأسوب الدین علی ابن ابیطالب علیه السلام باشید و باشیم یا علی مدد.