اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1403-10-29-حجت الاسلام حسینی قمی - سیری در نهج البلاغه امیرالمومنین علی علیه‌السلام ( خطبه ۸۳ )

اعوذو بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ملایی: سر ارادت ما و آستان حضرت دوست که هر چه بر سر ما می رود ارادت اوست سلام به روی ماه شما بینندگان بزرگوار برنامه سمت خدا و مخاطبان ارجمند که به صورت زنده الان همراهی می فرمایید و چه اونهایی که از شبکه های مختلف تلوزیون بعدا می بینید و یا صدای برنامه را گوش می کنید شبانگاه شنبه از رادیو معارف خیلی خوش آمدید در یک هفته تازه در آستانه خداحافظی با دی ماه ماه اول زمستان را بدرقه می کنیم در ماه رجب هستیم روزهای پر برکتی را سپری می کنیم خدا کند

 من هم مثل شما توفیق استفاده از ساعات قشنگ داشته باشم و یک خدا قوت و تبریک به همه کسانی که در مراسم معنوی اعتکاف حضور پیدا کردید و به ویژه نوجوان های عزیز و گل مان خیلی باعث خوشحالی است بودن شما در این مراسم حاج آقای حسینی قمی اینجا هستند مثل هر شنبه دیگر و هفته مون را سمت خدا را با ایشان شروع می کنیم سلام علیکم و رحمت الله

حجت الاسلام حسینی قمی:  عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت همه مخاطبین عزیز من هم خدا قوت می گویم تقبل الله قبول باشد از همه معتکفین مخصوصا نوجوان ها و جوان های عزیز و یک خدا قوت هم به کسانی که به اینها خدمت کردند برگزار کنندگان هم خیلی تلاش کردند و خدا انشاالله از همه به احسن وجه قبول کند

ملایی:  حالا که این شد بگوییم آخر برنامه سری می زنیم به جمع های قشنگ نوجوانانه اعتکاف اون بخشش را مروری می کنیم

حجت الاسلام حسینی قمی:  ما همچنان خطبه 83 خطبه غراء که بارها گفتیم خطبه ای است که امیر المومنان سلام الله علیه هنگام عبور از قبرستان این وقتی می روند جنازه ای را دفن کنند بازماندگان گریه می کنند و حضرت فرمودند اگر می دیدید اونچه این عزیز از دست رفته شما می بیند به جای اینکه بر او گریه کنید بر خودتان گریه می کردید بعد حضرت این خطبه نورانی را ایراد فرمودند واقعا از عجائب خطبه های امیر المومنان سلام الله علیه است چند بار عرض کردم در این خطبه بیش از دویست واژه جدید آمده که در خطبه های قبل و بعد نیامده فقط در این خطبه چند صفحه ای هست و ما باز هم از محضر امیر المومنین سلام الله علیه عذرخواهی می کنیم به این عجله داریم این خطبه را در حد ترجمه ای الان جلسه هشتم ما هست حضرت به اینجا رسیدند واعلموا بدانید ان مجازکم علی الصراط مجاز یعنی عبور، عبور شما بر پل صراط هست و مزالق دهوه اون هم صراطی که همراه با لغزشگاه هایی است که ممکن است انسان در اون لغزشگاه ها سقوط پیدا کند و احاویل ضلله احاویل ضلله یعنی لغزش هایی که بسیار ترسناک است و تارات احواله اون هم این ترس ها یک بار نیست در عبور از صراط توضیح می دهم طبق روایات تارات مکرر است این ترسش یک بار نیست پس بدانید که از صراط عبور خواهید کرد اون هم همراه با لغزش است لغزشگاه هایی است که ممکن است انسان سقوط کند و اون هم با اهاویل و ترس های لغزش یعنی لغزش هایی که وحشت آور است و اون هم یک بار هم نیست این لغزش ها مکرر است اگر چنین چیزی را در پیش دارید چه کنیم فاتقوا الله چه تقوایی؟ تقیت الله اکبر حضرت بیست مورد را بیان می فرماید چه نوع تقوایی؟ تقیت ذی لبٍ شغلت تفکر قلبه تا آخر که بعید می دانم امروز برسیم بیست تا را بخوانیم فقط یک توضیحی من در این جمله اول عرض کنم ببینید حضرت فرمودند مجازکم علی الصراط، عبور شما از صراط است نمی دانم عزیزان عنایت دارند یا نه در قرآن کریم واژه صراط قریب چهل بار آمده صراطی و صراط و الصراط قریب چهل بار آمده ولی در قرآن هر کجا صراط آمده به معنای راه است همین آیه ای که مکرر در نماز می خوانیم اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین این صراط یعنی راهبرد اهدنا الصراط المستقیم راه مستقیم به ما نشان می دهد در این چهل مورد هر کجا قرآن کلمه صراط درش آمده مثلا من بعضی از آیاتش را بخوانم و انا هذا صراطی مستقیم ان اعبدونی هذا صراطٌ مستقیم وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ فتربصوا ستعلمون ان اصحاب الصراط السوی سوره مبارکه یاسین که عزیزان خیلی آشنا هستند

وَلَوۡ نَشَآءُ لَطَمَسۡنَا عَلَىٰٓ أَعۡيُنِهِمۡ فَٱسۡتَبَقُواْ ٱلصِّرَٰطَ فَأَنَّىٰ يُبۡصِرُونَ

سوره صافات و هدیناهم الصراط المستقیم سوره صاد اهدنا الی سواء الصراط پس قرآن هر کجا این را عزیزان عنایت داشته باشند هر کجا کلمه صراط در قرآن اومده راه ولی در روایات نه در روایات به معنای همین پل صراطی که امیر المومنین سلام الله علیه دارد به این اشاره می کند این اصطلاح روایات است و اعلموا انا مجازکم عبور شما از پل صراط است در روایت فراوان کلمه صراط به معنای پل صراط آمده در دعای عدیله عزیزان آشنا هستند وقتی دعای عدیله را می خوانیم یک فرازش این است اشهد انا الموت حقٌ و الصراط حقٌ و المیزان حقٌ که در تلقین میت هم هست در اعتفادات ما یک نمونه فقط بگویم شیخ صدوق رضوان الله علیه کتابی دارد خیلی از بزرگان ما کتاب هایی نوشتند به معنای اعتقادانا اعتقادات ما چی است از جمله شیخ صدوق در کتاب اعتقاداتشان می نویسد یکی از اعتقادات ما صراط به معنی حق است و انه جسر جهنم پلی است بر جهنم و ان علیهم ممرو جمیع خلائق عبور تمام مردم عالم از این پل خواهد بود پس صراط در روایات به معنای پل است صراط در قرآن به معنای راه شد.

نکته ای که می خواهم عرض کنم این است که ببینید این آیه شریفه را شاید عزیزان باهاش آشنا باشند قرآن کریم یک بیانی دارد راجع به عبور از صراط و عبور از پل صراط آیه بسیار بسیار هشدار دهنده ای است سوره مبارکه مریم آیه 71 ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَىٰ بِهَا صِلِيًّا وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا ۚ كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا همه شما بر دوزخ وارد می شوید کان علی ربک حتماً مقضیا این جای تردید ندارد حتمی است همه وارد آتش می شویم ثُمَّ نُنَجِّي ٱلَّذِينَ ٱتَّقَواْ وَّنَذَرُ ٱلظَّـٰلِمِينَ فِيهَا جِثِيّا ما متقین را نجات می دهیم و ظالمین را اونجا رها می کنیم خوب ذیل این آیه این منکم الا واردها یعنی چی؟ یعنی خوب و بد و همه بروند در آتش همه ان منکم همه وارد می شوید خوب بعضی از مفسرین فرمودند بله ان منکم تقریبا مشهور مفسرین بر اساس برخی روایات که ذیل این است از جمله مرحوم علامه طبرسی در مجمع البیان فرمودند ان منکم الا واردها یعنی همه وارد و داخل آتش می شوید و ورود به معنای دخول و ورود است یعنی چی؟ انبیا و اولیا و صالحین همه در آتش می روند؟ در روایت از جابر بن عبدالله انصاری هست از خاتم النبیین فرمود بله ورود به معنای دخول است منکم الا واردها یعنی داخل می شوید لا یقا برٌ و لا فاجرٌ همه داخل آتش می شوند انبیا و صالحین همه باید بترسیم فرمود فتکونوا رسول خدا فرمود قُلْنا يا نارُ كُونِى بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِيمَ اگر مومن وارد می شود مثل داستان حضرت ابراهیم یا نار کونی برداً و سلاماً علی ابراهیم وسط آتش آسیبی بهش نرسد رسول خدا فرمود همه داخل آتش می شوند ولی برای مومنین برد و سلام است در یک روایت دیگر هم هست رسول خدا فرمود تقول النار للمومن مومن وقتی در آتش می رود آتش بهش می گوید که زود عبور کن فقط اطفأ نورک لحمی نور تو آتش من را خاموش کرد تو زودتر عبور کن پس طبق این معنا آیه می فرماید ان منکم الا واردها بله همه داخل آتش می شوند ولی برای مومنین این آتش برد و سلام است بعد ادامه داد معنا دارد ثم ننجی الذین اتقوا ما متقین را نجات می دهیم ولی الَّذِينَ اتَّقَوا وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا (مریم، 72) اما ظالمین را رها می کنیم در اون آتش می مانند یک معنای دیگر هم هست حالا اینجا مجال نیست ما بخواهیم تمام معانی تفصیلی را بگوییم ولی عزیزان اجمالا بدانند اگر ما اطلاع نداریم چرا اطلاع داشتیم این نظری که عرض کردم مشهور مفسرین است ولی یک نظرم می گوید نه ان منکم الا واردها علامه طباطبایی رضوان الله علیه جمع این را انتخاب کردند ورود به معنای اشراف است به معنای دخول و اشراف است و نظیر هم از آیات شاهد می آورند داستان جناب موسی و عرض کنم این هست که و در آیه قرآن چند جا استعمال شده به عنوان تعبیر وارد است ولی نه به معنای دخول بلکه به معنای اشراف هست حالا اون هم عرض کردم یک تفسیر هست که دیگه اینجا در قران کریم هست و لما ورداً ما مدین نه تو آب رفت وارد بر آب شد یعنی اشراف است و کنار آب قرار گرفت این هم یک معناست به هر حال اونی که مشهور مفسرین فرمودند این معناست پس بنابراین همه باید بر آتش داخل آتش بنشینند اگر جزو مومنین باشیم آتش بر ما برد و سلام است مثل حضرت ابراهیم علیه السلام و الا دیگران را نظر الظالمین فیها جسیا این یک نکته، پس اصل صراط اعتقاد به صراط مسلم است و تردیدی ندارد در روایات فراوان به این مسئله اشاره شد ولی یک تعبیر دیگری هم هست از در امالی شیخ صدوق است از امام صادق سلام الله علیه عزیزان زیاد شنیدند این ها را یک کم توضیح بدهم حضرت می فرماید که و اعلموا أن مجازکم علي الصراط حتما از صراط عبور خواهید کرد این پلی که بر آتش است حتما شما وارد می شوید این پلی که روی آتش است مومن باشد این آتش آزارش نمی دهد و ظالم باشد آتش او را می گیرد خوب این زیاد عزیزان شنیدند در روایت دست اول ما هست فکر نکنید یک تعبیر عوامانه ای است که گاهی می گویند در امالی صدوق از امام صادق علیه السلام فرمودند این پل ادَّقُ مِنَ الشّعر وأحَدُّ مِنَ السَّيفِ از مو باریک تر و از شمشیر تیزتر است بُرنده تر است حالا یعنی چی؟ این پلی که بخواهد

ملایی:  چطوری می شود از رویش رد شد؟

حجت الاسلام حسینی قمی:  پل نیست چیزی که بخواهد از مو نازکتر باشد و چیزی نیست اتفاقا این تعبیر خیلی تعبیر لطیفی است در حقیقت روایات می خواهد به ما بگوید در دنیا حد فاصل بین حق و باطل چطور اینقدر لطیف است و ظریف است و انتخابش خیلی دقت می خواهد اونجا هم همینطور است من مثال بزنم مثلا حد فاصل بین اخلاص و ریا گاهی ما فکر می کنیم داریم عمل خالصانه انجام می دهیم اما از مو باریکتر است داریم گرفتار ریا می شویم حد فاصله بین ربا و معامله ما داریم معامله شرعی انجام می دهیم گرفتار ربا شدیم یک کلاه شرعی برای خودمان درست کردیم می گوییم داریم معامله می کنیم این همان حد فاصله است عزیزان مواظب باشید واقعا از مو باریکتر است و از شمشیر هم برنده تر است کلاه سر خودمان نگذاریم یک معامله ربوی می کنیم چرا اسمش را می گذاریم ربا یک کلاه شرعی برای خودمان درست می کنیم حد فاصل بین حلال و حرام یک جور می خواهیم توجیهش بکنیم حرام دیدید حرام گیرمان نیاید اگر گیرمان اومد یک جوری حتما حلالش می کنیم این همان حد فاصل است حد فاصل بین رشوه و هدیه آقا یک کارمند می گوید حاج آقا من رشوه نگرفتم هدیه دادم هدیه مگر در اسلام اشکال دارد؟ من هدیه گرفتم اسمش را شما می گذارید رشوه داستانش معروف است اومد از رسول خدا سوال کرد گفت من کار کسی را راه انداختم بعدا به من یک چیزی داده این که دیگه رشوه نیست که می گوید حضرت فرمود اگر در خانه ات نشسته بودی برایت چیزی می آوردم؟ در خانه نشسته بودی در فقه ما هم هست

ملایی:  یعنی مسند و کسوت نبود

حجت الاسلام حسینی قمی:  کسی چیزی بهت می داد؟ نمی داد واقعا حد فاصل است الان می گویم به نظرم خیلی ها پیام بدهند و راست می گویید ما هم کاری راه انداختیم و بعدا یک چیزی برایمان آوردند بله این مصداق رشوه است و مصداق خیلی از مو باریکتر است این که می گویی عبور از صراط از مو باریکتر و از شمشیر برنده تر همین جاست اون صراط همین جاست و تمثلش اینجاست در فقه ما هست آقا مثلا پیش یک کسی و کارمندی وعده می دهد که آقا شما کار ما را راه می اندازی ما هوای شما را داریم ما تشکر می کنیم و جبران می کنیم و کار را راه می اندازد قبلا وعده اش را به تو داده عضر کردم مصادیقش واقعا یا مثال بزنم الان فرق بین حسد و غبطه نه حسادت نورز کسی به جایی رسیده نه حاج آقا من حسودی نمی کنم من غبطه می کنم داره حسودی و کار شکنی می کند می خواهد اون را زمین بزند نه آقا غبطه می خوریم بهش الان دیدید یک عده گرفتار وسواس هستند اونی که گرفتار وسواس می شوند از روزی که شروع می کنند کار سختی است اینهایی که مبتلا به وسواس هستند نباید سر به سرشان گذاشت و نباید اذیتشان کرد و نباید خدایی نکرده مسخره شون کرد خدا رحمت کند یک داستانی اینجا بگویم یک هشدار سنگین یکی از علمای بزرگ خدا رحمت کند مرحوم حاج شیخ عباس تهرانی از علمای مراجع بوده من ورود به این فضا نکردم ایشان خودشان فرمودند که من یک وقتی یک کسی داشت نماز می خواند این سر نماز مسخره اش کرد گفت می شود یک عالمی به این مقام بالاخره انسان معصوم نیست و گاهی خطا می کند و این بزرگان وقتی خطا می کنند خدا زود همین جا گرفتارشان می کند و متوجهشان می کند نماز مسخره اش کرد وسواس داشت مسخره اش کرد سلام نمازش را داد من گرفتار وسوسه شدم می دانید کسی گرفتار وسوسه بشود مقدمات می خواهد و زمان می برد گفت به محض اینکه اون سلام داد و پانزده سال من گرفتار بودم و خودم فهمیدم و شروع به مسخره کردن کردم و وسواس خیلی کار سنگینی است و مشکل است و واقعا درمانش خیلی مشکل است و به این آسانی نیست خیلی خیلی مشکل است ولی ما حق نداریم کسی گرفتار است حالا اونهایی که خودشان گرفتار هستند مخصوصا کسانی که اول کارشان است می گوید من دارم دقت می کنم نه آقا مرز بسیار باریکی است گرفتار وسواس می شوی اسمش را می گذاری دقت بخواهم مثال بزنم خیلی زیاد است این که در روایات فرمود این صراط از مو باریک تر و از شمشیر برنده تر همین است یک روایت خیلی تکان دهنده ای است در امالی شیخ صدوق است و مجلس سیاسی و سوم از امام صادق علیه السلام فرمودند این پل صراط منهم من یمروا یک عده ای مثل برق ازش عبور می کنند این تشبیه چی است وجهش مثل برق عبور می کند دو منهم من یمروا ادوی الفرس به سرعت یک اسب همین جا من بگویم تا قبل از اینکه مراحل بعدی اش را بخوانم اینها را فرمودند فقها و علمای ما فرمودند ما در دنیا چطوری عبور می کنیم به حرام و گناه و مال حرام می رسیم و به رشوه و ربا می رسیم و به ظلم می رسیم و ارث دیگری را بالا بکشیم و حق دیگری را بالا بکشیم و مال یتیم را بخوریم و به خانم مان ظلم کنیم و به همسرمان ظلم کنیم چطوری ازش عبور می کنیم؟ بعضی ها سریع ابدا حرفش هم نزن و اسمش هم نیاور این فردا عبورش مثل برق است بعضی ها نه می روند اما نه به این سرعت فرمود فردا هم از پل صراط مثل اسب تیزرو بعضی ها نه مثل آدم های پیاده اینها از حرام عبور می کنند ولی آهسته عبور می کنند وسوسه می شوند بروم یا نروم بالاخره این زمینه گناه و این مجلس گناه و این پارتی گناه را بروم یا نروم و مال حرام ولی بالاخره عبور می کنند ولی دسته دیگر فرمود نه یک عده سینه خیز می روند این سینه خیزها خیلی معطل می شوند تا سینه خیز می روند و رد می شوند دسته پنجم کسانی هستند که نه زمینگیر می شوند می افتند پس بنابراین این که در روایات این بحث صراط یک روایت دیگری داریم که این هم خیلی هشدار دهنده است فرمود رسول خدا پناه بر خدا به خدا پناه می بریم فرمود سه موت و سه محل و سه موقف در قیامت لا یذکر احدٌ احد احدی یاد دیگری نیست همه مشغول خودشان هستند یعنی پدر و فرزند نه تنها قرآن که بالا سرش نیست یوم یفروا المرء فرار می کنند سه موقف کسی به یاد کسی نیست یک عند المیزان هنگام ترازوی اعمال ببینید آیه بالاخره نامه عملش عند تطور الکتب نامه عملش دست راست است یکی هم عند الصراط در عبور از صراط همه حواسشان به خودشان است یک جمله دیگر این هم جالب است برای اینکه امیدوار باشیم ذیل همین آیه عزیزان ببینند سوره مبارک فجر ان ربک لبمرصاد ذیل این آیه روایت داریم این کلمه صراط گفتیم در قرآن نیامده به معنای پول ولی ان ربک لبمرصاد در کمین گاه ذیل این روایت هست که فرمود المرصاد قنطره على الصراط لا يجُوزها عبد بِمظْلمة عبد کسی از این صراط عبور نمی کند و کسی حق الناس به گردنش باشد از این صراط نمی تواند عبور کند جناب آقای ملایی خیلی در روایات داریم و اهل بیت خیلی سفارش کردند حق الناس را خودتان یک جوری درستش کنید و کاری نکنید با حق الناس فردای قیامت گرفتار شوید و مال مردم و جان مردم و آبروی مردم در نهج البلاغه هم هست من بارها عرض کردم خطبه 173 هیچ چیزی در نگاه دین عزیزان هیچ چیزی در نگاه دین ارزشمندتر از جان مردم و مال مردم و آبروی مردم نیست نهج البلاغه خطبه 173 فرمود من استطاع امیر المومنان اگر کسی می تواند معلوم می شود کار سختی است یک جوری به ملاقات خدا برود که جان مردم و مال و مردم و آبروی مردم گردنش نباشد من نمی گویم نماز و روزه مهم نیست مهم است ولی حق الله امام یک تعبیری دارند می فرمودند به حاج احمد آقا می فرمود احمد مواظب باش حق الناس گردنت نباشد چون حق الناس طرف ما فردای قیامت مردم هستند مردم به کسی رحم نمی کنند خدا ارحم الراحمین است نمی گویم اونجا کوتاهی کنیم ولی یک نمازی و روزه ای خدایی نکرده غفلت کردیم خدا ارحم الراحمین است ولی جناب آقای ملایی و مخاطبین عزیز مردم ارحم الراحمین هستند شما به کسی پولی از کسی قرض کردید

ملایی:  حاج آقا این مردم خودمان هستیم دیگه

حجت الاسلام حسینی قمی:  این صد میلیون رو از من نگیر دیگه ولش کن

ملایی:  مگر می شود؟

حجت الاسلام حسینی قمی:  خدا ارحم الراحمین است بگو یک میلیون و بگو صد هزار تومنش آبروی مردم و جان مردم و مال مردم با اینها شوخی نکنید لایجوزها عبدٌ با حق الناس کسی از صراط نمی تواند عبور کند اگر عبور کند جزو کسانی است که در داخل آتش است این حدیث در منابع اهل سنت مکرر آمده منابع خوارزمی و مناقب ابن مغازری دارد اینها مال تقریبا قرن های اول است علامه امینی در الغدیر مفصل از منابع اهل سنت نقل کردند خیلی حدیث لطیفی است می خواهید از صراط عبور کنید این دو تا را یادمان باشد:

  1. حق الناس گردنمان نباشد در حق الناس نیایی بگویی من حق الناس
  2. اعتقادات ات اعتقادات درستی باشد یک وقت باز تکرار نه اینکه نماز و روزه مهم نیست نماز و عبادات و این که طرفش خدا هست امام فرمود مواظب باش حق الناس گردنت نباشد خدا ارحم الرحمین است مردم ارحم الراحیم نیستند باورهایمان درست شود این حدیث در بسیاری از منابع اهل سنت رسول خدا فرمود لا یجوز احدٌ علی الصراط الا من کتب له علیٌ الجات کسانی می توانند از صراط عبور کنند که امیر المومنان بهشون جواز عبور بدهد در حدیث دیگری اذا جمع الله در منابع اهل سنت و شیعه منابع دست اول وقتی خلق اول و آخر جمع شدند و نصب الصراط علی نصب الصراط و پل صراط ما جازها احدٌ احدی عبور نمی کند حتی کانت معه برائتٌ بولایت علی ابن ابیطالب اگر ولایت امیر المومنین سلام الله علیه را داشت می تواند از صراط عبور کند باز تاکید می کنم یک حق الناس گردنمان باشد از صراط عبور نخواهیم کرد و دو تو اعتقادات مان مشکل داشته باشیم از صراط عبور نمی کنیم پس در بیان قرآن صراط شد به معنای راه و مسیر ولی در بیان اهل بیت علیهم السلام از جمله این کلام امیر المومنین همین پل صراط است واعلموا ان مجازکم علی الصراط عبور شما از صراط است و مزالق یعنی لغزشگاه های خطرناک است و  احاویل ضللٍ لغزشگاه های وحشتناک و تارات احوالک خیلی جالب است دیدم بعضی از شارحین نهج البلاغه من تقریبا واقعا لطف پروردگار است و ممنون این برنامه هستیم من هم اگر با سمت خدا مأنوس نبودم در این سالیان سال من هم با نهج البلاغه مانوس نبودم لطف خداست پنج الی شش شرط را مقید هستم که حتما ببینم بارها معرفی کردیم در شرح های عربی و ابن ابی الحدید و شرح مرحوم ابن میثم بحرانی و شرح مرحوم میرزا حبیب الله خوئی منهاج البرائه و در شرح های فارسی عزیزان بخواهند ببینند شرائط الله مکارم شیرازی هست و خیلی خوب است و آقای جوادی عاملی هست که اخیرا معرفی کردیم حتما عزیزان ببینند بعضی از شارحین اینجا خیلی لطیف فرمود و تارات احواله یعنی هول ترس عبور از صراط یک بار نیست مکرر است تارتاً بعد تاره است مکرر است چرا مکرر است؟ فرمودند چون در دنیا چطور انسان در دنیا گرفتار گناه می شود توبه می کند و دوباره گرفتار گناه می شود و دوباره توبه می کند اونجا هم اگر از صراط می خواهد عبور کند پاک شده ولی این مثل سرعت کسی که مثل برق رفته نمی رود و مثل اسب است نمی رود و مثل اونی که پیاده رفته نمی رود می خورد زمین بلند می شود و بله حضرت چه کنیم همچین صراطی در پیش داریم چه کنیم؟ فاتقوا الله تقوا داشته باشید الله اکبر بیست تا ویژگی حضرت برای تقوا بیان می کنند فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ تَقِيَّةَ ذِي لُبٍّ شَغَلَ التَّفَكُّرُ قَلْبَهُ وَ أَنْصَبَ الْخَوْفُ بَدَنَهُ وَ أَسْهَرَ التَّهَجُّدُ (نهج البلاغه، خطبه 83) قرار نومه و عزم حواجر یومه اولی اش تقوای ذی لب بعضی از شارحین نهج البلاغه خیلی زیبا گفتند حضرت چرا گفت ذی عقلٍ فرمود تقوای کسی که تقیت ذی لُبٍ تقوای آدم های صاحب لُب اولوالالباب قران خیلی فرق می کند با ذی عقل اوالالباب یعنی مغز خالص خالص خرد و فکر را دارند یعنی تو دار است این فهم و عقلش عمیق است و مغز دار است همه مردم می دانید بالاخره مردم همه عقل دارند نمی گویند دیوانه نیستند ولی اوالالبابش کم است کسی که مغز داشته باشد فهم و درکش بعد هم می فرماید کسی که شغلت تفکر قلبه تفکر قلبش را مشغول کرده باشد باز هم این هم ذیل شغلت تفکر این واژه چرا فرموده تفکر نفرموده فکر من حالا بعضی ها رامی گویم ولی به عجله می گویم ولی چرا نفرمود شغل الفکر نمی توانست بفرماید فاتقوا عبادا تقیة‌ ذی‌ لب‌ شغل‌ التفکر قلبه تقیت ذی عقلٍ شغل الفکر قلبه نه اولاً ذی لُب مغز خالص است تفکر می دانید وقتی این ماده می رود باب تفکر تفکر در فکر و همیشه در فکر و اندیشه باشیم کسی از صراط می تواند عبور کند که مغز و فکر و عقل خالص و مغز خالص اون هم دائم فکرش در اندیشه باشد غفلت نکند انسان غافل به جایی نمی رسد سوم دوم و انصب الخوف بدنه انصب الخوف بدنه خوف و ترس از پروردگار رو بدنش هم اثر گذاشته اینطور نیست که هر غذایی بخورند و چاق و چله به غذای حلال و حرام یک تعبیری داردباز امیر المومنان در خطبه 193 خطبه متقین حضرت متقین را توضیح می دهند اما النهار روزها متقین چطوری هستند؟ چهار تا ویژگی دارند علما و حکما و علما ابرار و اتقیا اولاً حلیم هستند متقین حلیم هستند دو علما عالم هستند و سه جزو ابرار و نیکان و چهار جزو اتقیا بعد می فرماید قد براهم الخوف همینی خوف در بدن اینها اثر گذاشته کسی که بهشون نگاه می کند خیلی تعبیر لطیفی است ینظروا الیهم الناظر یحسبهم مرض می گوید اینها مریض هستند یقول قد خولتوا اینها قاطی دارند آدم اگر قاطی نداشته باشد نمی نشیند این غذای به این خوبی و رشوه به این حسابی و آدم عاقل که پس نمی زند اینها قاطی دارند الان دیدید در بعضی جاها وقتی طرف مال حرام و کار حرام و گناه بهش پیشنهاد می شود و نمی پذیرد رفیقش می گوید قاطی دارد می فرماید یقول قد خولتوا می گویند  اینها قاطی دارند و لقد خالتهم امرٌ عظیم اینها قاطی دارند ولی خوف پروردگار باهاشون قاطی است نه اینکه بیماری داشته باشند بنابراین انصب الخوف بدنه و اظهر این هم دیگه مال ماه رجب است و مال اینهای که موفق شدند به اعتکاف خوشا به حالشان اظهر التهجد قرار نومه شب زنده داری اظهره اینها را به بیداری وا می دارد قرار نومه یعنی همان خواب کم اولا اینها پر خواب نیستند می دانید در روایت فراوان داریم یک حدیثی هم در غرر الحکم امیر المومنان سلام الله علیه اذا اراد الله صلاح عبده عزیزان یادشان باشد جوان های عزیز بدن یک مقدار خواب را لازم دارد معلوم است اما پر خوابی مذمت شده بدن ها متفاوت است یک کودکی که نمی دانم یک ماهش است و دو ماهه و شش ماهه است معلوم است نیاز بدنش به خواب یک حدی است و انسان جوان یک حدی و است و سالمند یک حدی است ولی اونی که مذمت شده پر خوابی فرمود اذا اراد الله صلاح عبده از کلمات امیر المومنان الهمهمه سه چیز را بهش الهام می کند قِلّةُ الكلامِ ، و قِلّةُ المَنامِ ، و قِلّةُ الطَّعامِ کم خوابی و کم خوری و کم گویی گرفتار هر سه اش هست

ملایی:  قرار یومه قرار با غین است

حجت الاسلام حسینی قمی:  یعنی همان خواب کمش اونها که پر خواب نیستند

ملایی:  همان کم خوابی اش منظورم اینه که با غین است

حجت الاسلام حسینی قمی:  بله همان کم خوابی اش هم به شب زنده داری برخورد می دانید که بعضی از ماها دوازده ساعت می خوابد تا دیگر اینها کم خواب هستند متقی خوابش پر خواب نیست ولی همین شب خوابی اش هم باز اظهر التهجد به شب زنده داری مشغول است این داستان را بگویم خدا رحمت کند عالم بزرگواری در قم بوده تقریبا سال 42 الی 43 از دنیا رفته به نام مرحوم حاج آقا حسین فاطمی ایشان منبر می رفته در قم مرد بسیار بسیار صاحب نفسی بوده از شاگردان خاص مرحوم آیت الله میرزا جواد آقای ملکی تبریزی بوده و صاحب المراقبات خیلی از بزرگان به منبر ایشان و موعظه ایشان توجه داشتند مرحوم آیت الله بهجت رضوان الله علیه داستان هایی از ایشان نقل می کرد از بعضی از پیرمردها شنیدم امام می آمده موعظه ایشان امام کسی را بپسندند به قول یکی از اساتید امام خیلی سخت پسند بود و امام سخت پسند کسی را بپسندند خیلی مهم است آقای بهجت کسی را بپسندند خیلی مهم است می رفتند پای موعظه ایشان مرحوم حاج آقا حسین فاطمی ایشان در تمام منبرهایشان این یک بیت را شعر را می خوانده که من وقتی برای معتکفین سخنرانی می کنم می گویم اعتکاف همین است سمت جوع و سحر و عزلت و ذکر به دوام ناتمامان جهان را کند این پنج تمام نمی دانم این شعر مال کی است گشتم ولی پیدا نکردم عزیزان بتوانند زیر نویس کنند جالب است سمت با صاد اولی اش در قدم اولی ماندیم صمت یعنی سکوت صمت و جوع گرسنگی این پر خوری هایی که ما داریم همین که در روزه آمده و اعتکاف همین است دیگر جوع است سمت و جوع و سهر همینی که حضرت می فرماید اظهر التهجد قرار نومه شب زنده داری صمت و جوع و سهر و عزلت کناره گیری نه کناره گیری آدم به غار برود همین اعتکاف که اوج عبودیت است می گویند جایش در مسجد جامع است دوری از گناه و یا خلوت و الا اعتکافش را می گوید در مسجد جامع داشته باش شما در خانه ات معتکف شو در مسجد نه مسجد جامع پنجمی اش ذکر به دوام دائم الذکر بودن این شعر را مرحوم حاج آقا حسین فاطمی شنیدم یک منبر چند بار می خوانده صمت و جوع و سحر و ذکر به دوام ناتمامان جهان را کند این پنج تمام کسی می خواهد به کمال برسد این پنج تاست ما در همین اولی اش ماندیم اولیش همین صمت است همه اش داریم می گوییم امیر المومنان در غرر این در نهج البلاغه نیست اذا اراد الله خدا به صلاح کسی را صلاح بنده اش را بخواهد سه چیز موفقش می کند به سه چیز الهمه یک قلت الکلام و قلت المنام و قلت الطعام کم گویی و کم خوری و کم خوابی که ما گرفتارش هستیم بنابراین این تعبیر امیر المومنین سلام الله علیه ما دیگر قرآن می دانید در آیات قرآن ماه رجب است و الان هم شب ها خیلی بلند است در ایام اعتکاف گفتم تقریبا دوازده ساعت چهارده ساعت طول شب است هنوز شب ها کوتاه نشده دیگر اذان مغرب شما بفرمایید ساعت پنج و نیم و شش باشد اذان صبح پنج و چهل خورده ای که تا طلوع آفتاب هفت صبح است سیزده چهارده ساعت طول شب است مگر می شود آ دم چهارده ساعت بخوابد نمی خوابیم چطور می شود انسان چهارده ساعت طول شب این شبهای بلند حال نداشته باشیم مثلا ده دقیقه اش را به مناجات با پروردگار الان پنج و نیم کسی بیدار شود یک نماز شب کوتاه می تواند بخواند خدا رحمت کند مرحوم حاج آقای زنجانی پدر آیت الله العظمی شبیری زنجانی از مراجع هستند می فرماید همیشه مستحبات را به مردم آسان بگیرید و سخت نگیرید همه مشتری بشوند نماز شب چطوری است یازده رکعت است و مومن را دعا کنی و هفتاد مرتبه باید بگویی و سیصد العفو باید بگویی می گوید نفهمیدم چی گفتید ما اهلش نیستیم ایشان می فرمود نماز شب را آسان بگیرید یازده رکعت حمد تنها قل هو الله نخوان قبول است هر نماز مستحبی اگر سوره خاصی نداشته باشد یک وقت می گویند فلان سوره را بخوان نماز جعفر طیار می گوید فلان سوره را بخوان حمد تنها کافی است برو رکوع دو تا سجده اگر مجال بود یک حمد تنها می خواندم من مکرر در جلسات امتحان کردم نیم دقیقه است یعنی یازده رکعتش می شود پنج الی شش دقیقه این هم بگویم جالب است یک وقتی جناب آقای ملایی ما رفتیم یک جا سخنرانی کردیم بالاخره سخنرانی حتما باید مواظب باشیم سمت خدا حاشیه نداشته باشد اینی که گفتیم، گفتیم آقا نه تنها در  نماز مستحبی بعضی از مراجع تقلید فتوایشان این است که در نماز واجب در گذشته بوده الان هم هست نماز واجب هم شما حمد تنها بخوانی کافی است بعضی از مراجع دیدم عده ای گفتند خدا پدرت را بیامرزد ما که اهل نماز شب نبودیم نماز صبح هایمان حمد تنها می خوندیم ما اومدیم مردم را نماز شب خوان بکنیم اینها نما زصبحشان حمد تنها گفتم من که اسم مرجع را نخواندم گفتم باید اعلم باشد همین نشان اعلمیت است اگر یکی دیگر پیدا شود رکوع و سجود هم این شبها کار سختی نیست من دو سه آیه بخوانم این سوره مبارکه مزمل آیاتش را عزیزان آشنا هستند بسم الله الرحمن الرحیم یا ایها المزمل قم اللیل پیامبر می گوید الا قلیلا نصفه قلیلا او ضد علیه و رتب انا سنلقی علیک قولاً ثقیلا اگر پیامبر می خواهی روز سنلقی علیک اگر می خواهی تحمل اون بار مسئول سنگین را داشته باشی شبت باید آباد باشد إِنَّ نٰاشِئَةَ اَللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلاً إِنَّ لَكَ فِي اَلنَّهٰارِ سَبْحاً طَوِيلاً روزها گرفتارید و شب باید یا این آیه سوره مبارکه ذاریات کانوا قلیلا من الیل ما یحجبون قرآن توصیف می کند یا سوره مبارکه اسراء و وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَىٰ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا و (اسراء، 79) یکی دو تا روایت هم بخوانم

ملایی:  می خواهید بگذاریم روایت ها را برویم

حجت الاسلام حسینی قمی:  این اظهر تهجد قرار نومه است اولا متقی خواب است و پر خواب نیست و همین خواب کمش هم اظهر التهجد شب زنده داری ازش گرفته در حدیثی بسیار حدیث لطیفی است از رسول خدا فرمود ثلاثٌ فرحات للمومن سه چیز برای مومن باعث خوشحالی و شادی است لقاء الاخوان و الافطار من الصّيام و التّهجّد من آخر ملاقات با برادران ایمانی و افطار و یکی هم تهجد آخر شب است مخصوصا این روایت را قبل از اینکه روایت بعدی را بخوانم این را یادآوری کنم عزیزان یادشان باشد در شب های بلند الشتاء ربیع المومن ما عبور کردیم و این شبها کوتاه می شود ولی هنوز هم کوتاه نشده این شب های بلند بهار مومن است و شبها برای شب زنده دار یو روزهایش برای روزه گرفتن من ندیدم اگر عزیزان دیده باشند بگویند نددیدم روایتی را رسول خدا و امیر المومنان یکررها اربعتاً چهار مرتبه به امیر المومنان فرمود وَ عَلَيْكَ بِصَلَاةِ اللَّيْلِ ، وَعَلَيْكَ بِصَلَاةِ اللَّيْلِ حدیث دیگر در کافی شریف از امام صادق شرف المومن قیامه باللیل و شرافت مومن شب زنده داری اش است و عزه عزتش در چی است؟ استغنائه عن الناس بی نیاز بودن از مردم امام صادق فرمود ان البیوت این تعبیر راجع به حضرت زهرا سلام الله علیها یک وقت دیده بودم افتخار بزرگی است برای حضرت زهرا در روایت داریم حضرت زهرا وقتی به محراب عبادت می ایستادند برای آسمانی ها درخشش داشت یعنی آسمانی ها می دیدند چرا به حضرت می گویند زهرا؟ ظهر نورها باهل السماء نور عبادت حضرت زهرا برای آسمانیان می درخشید حدیث در من لایظهر شیخ صدوق اگر سند اینطوری نداشت من نمی خواندم فرمود خانه ای که یصلی فیه باللیل بتلاو ت القرآن شب زنده داری می کند و در نمازش تلاوت قرآن دارد تضییعوا لاهل السماء برای اهل آسمان می درخشد کما تضییعوا نجوم الصوم راجع به تعبیری که راجع به حضرت زهرا سلام الله علیه است

ملایی:  خیلی ممنونم حاج آقای حسینی قمی یک فرصتی را دوستان عزیز بیننده محضر قرآن کریم باشیم و برگردیم این را عرض بکنم که خیلی ها توی هفته ای که گذشت و در ایام ویژه اعتکاف در مراسم نورانی حضور پیدا کردید ثواب تلاوت صفحه 317 قرآن آیات 77 تا 87 سوره طه پیشکیش نوجوان های عزیز معتکف الهی قبول باشد و تلاوت قرآن مان هم برای نوجوان ها هست یکی از نوجوان ها در اعتکاف به من گفت من چیکار کنم گفتم یک عهد ببند خیلی اصرار کردم گفتم من که اهل درس گفتم یک عهد ببندد گفتم تو اعتکاف ها عهد ببنند روزی یک صفحه و دو صفحه قرآن بخوان یک عهدی ببند اینهایی که از اعتکاف اومدند مخصوصا جوان ها و نوجوان ها نمازشان را اول وقت خواندند و قرآن خواندند و دعا خواندند و نماز شب خواندند و روزه گرفتند یکی دو تا از این کارها را به عنوان عهد دائمی شان نماز اول وقت خواندند و تلاوت قرآن ا انشاالله به حق این آیات نورانی که انشاالله الان می بینیم و می شنویم.

( قرآن کریم صفحه 317 قرآن آیات 77 تا 87 سوره طه)

ملایی:  اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم حاج آقای حسینی قمی با همکاری مخاطبان نوجوان و عزیز سمت خدا و خیلی از مشتری های ما و بقیه حضرات اعتکاف های با شکوهی در سراسر کشور بوده شما موافق هستید به احتمال زیاد  یک گزارش گونه ای است یک مروری ممنونم از شما و دعوت می کنم ازتون که این گزارش را نگاه کنید در پناه حضرت حق باشید و خدا حافظ.