حجت الاسلام حسینی قمی: عرض سلام و ارادت خالصانه و عرض تسلیت دارم خدمت همه مخاطبین عزیز خدا را سپاس گذاریم به ماه رجب رسیدیم شب اول ماه رجب رسول خدا وقتی حلال ماه رجب را در آسمان می دیدند دعا می کردند که اللهم بارک لنا فی رجب و شعبان یعنی خدایا رجب و شعبان را بر ما مبارک بگردان و بلغنا شهر الرمضان ما را به ماه رمضان برسان خوب می دانید ماه رجب یکی از ماههای حرام است که تنها سه ماه حرام پیوستن ذیقعده و ذی حجه و محرم و رجب جداگانه است همین جا من یادآوری می کنم مثل همیشه چون خیلی نگران هستید و به هر حال حوادث را مواظب باشیم و حوادث رانندگی عزیزانی که وسائل نقلیه شان بیمه نیست من جهت اطلاع عرض می کنم چون ماه حرام است الان بیمه دیه یک میلیارد و ششصد میلیون تومن است اگر خدایی نکرده در یک حادثه ای کسی جانش را از دست بدهد یک میلیارد و ششصد میلیون تومن در ماه حرام است خواهش می کنم از مخصوصا موتور سوار من اماری می دیدم از ده میلیون موتور هشت میلیونش بیمه ندارد اگر ممکن است قرض کنند به هر شکلی هست می دانم سختشان است ولی به هر شکلی است قسطی یک جوری این بیمه را انجام بدهند انشاالله ماه رجب سه تا زیارتی است حالا ما می گوییم آرزو می کنیم اگر موفق شدیم که الحمدلله اگر هم موفق نشدیم خدا می داند که ما آرزو داریم نیت داریم و نیت المومن خیرٌ من عمله خدایا تو می دانی ما آرزو داریم همه مخاطبین عزیز آرزو دارند سه تا زیارتی یک عمره رجبیه زیارت خانه خدا و دوم زیارت سید الشهدا سلام الله علیه روایت از امام رضا هست سوال کردند بهترین زمان برای زیارت جدتان سید الشهدا کی است؟ حضرت فرمودند نیمه رجب یا نیمه شعبان، یکی هم زیارت خود آقا امام رضا سلام الله علیه است من یک روایت هم بخوانم و بحثم را شروع کنم یک کتابی است شیخ صدوق رضوان الله علیه فضائل ماه رجب و شعبان و رمضان یک کتاب مخصوصا این سه ماه نوشته اند حدیث از امام صادق علیه السلام است فرمودند اذا کان یوم القیامه اول حدیث معروف است ولی ادامه دارد خیلی زیباست و کمتر گفته می شود حضرت فرمود فردای قیامت ناداه منادٍ منادی ندا می دهد أین الرجبیون زیاد شنیدید فیقوم اناسٌ عده ای قیام می کنند که چهره هایشان می درخشد سوال کردند این مال کی است؟ أین الرجبیون باید تمام ماه رجب را روزه بگیریم و اعتکاف برویم و دعا و شب زنده داری فرمودند نه هَذَا لِمَنْ صَامَ شَيْئاً مِنْ رَجَبٍ وَ لَوْيَوْماً وَاحِداً (نهج البلاغه، خطبه 1) کسی یک روز ماه رجب روزه بگیرد فردای قیامت وقتی می گویند این الرجبیون اینها هم می توانند قیام کنند اگر کسی روزه قضا دارد حتما باید نیت کند روزه قضه ثواب ماه رجب را هم قطعا می برد اما اگر نیت روزه مستحبی کند هم مستحبی را از دست داده و هم قضایش را انجام نداده یک دعایی هم هست من یک داستانی بگویم خیلی سریع خیلی جالب است خیلی جالب است در منابع دست اول ما هست یک کسی از اصحاب امام صادق علیه السلام کسی است به نام محمد شهام می گوید من اولین سفری که رفتم مدینه کسی را نمی شناختم قریب بودم در شهر مدینه تو مسجد النبی داشتم نماز می خواندم آقا امام صادق علیه السلام اون گوشه مسجد من را دیده بودند و کسی را فرستادند دنبال من و من رفتم محضر حضرت سلام کردم گفتم من اولین بار است آمدم اینجا فرمودند کی هستی؟ گفتم از شیعیان شما از کجا اومدی؟ از کوفه آمدم کی را می شناسی در کوفه؟ اسم چند نفر را بردند فرمود آیا اونها حواسشان به تو هست به تو رسیدگی می کنند؟ گفتم بله آقا خیلی حواسشان به من است گفت بدان خیر المسلمین بهترین مسلمان کسی است که وصل الاعان النفعه به داد دیگری برسد و کمک بکند و رسیدگی بکند بعد حضرت فرمود که چقدر خرجی همراه خودت آوردی گفتم دویست درهم آقا سی درهم هم اضافه از طرف من مال شما امشب شام بیا خانه ما گفتم چشم آقا افتخار می کنم محضر امام شب رفتم شام خدمت حضرت فردا شب دیگر نرفتم شب دوم آقا من را در مسجد دوباره دیدند فرمودند پس چرا نیامدی دیشب گفتم یک شب دعوت فرمود نه تا مدینه هستی هر شب شام مهمان منی چی شب ها شام میل داری چی میل داری شب ها شام گفتم من شب ها شیر می خورم می گوید فردا دیدم حضرت آمدند منزل فاشتری شاتاً لبونه یک گوسفند شیر ده حضرت همراه خودشان آوردند و فرمودند این شیر همیشه هست و قصه نخوری ما امام را به زحمت انداختیم هر شب برود برای من شیر بخرد خیلی جالب است این داستان خیلی زیباست و پیام هایش خیلی فراوان است به امام گفتم این میهمانی که خیلی ممنون شما هستم و محبت کردید هر شب شام بیایم اینجا می شود یک دعا یاد ما بدهید چقدر خوب است انسان با هوش و زیرک باشد و محضر امام می رسد از فرصت استفاده کند یک دعا می شود یاد من بدهی آقا فرمود بنویس اکتب این دعا چی بود آقای ملایی؟ بسم الله الرحمن الرحیم یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ (دعای ماه رجب) این دعایی که عزیزان ماه رجب دارند می خوانند بعد از هر نمازی این یادگار این بزرگوار محمد شهام است که رفته میهمانی امام صادق علیه السلام ولی به میهمانی اکتفا نکرده گفته یک دعا ببینید الان بیش از 1200 الی 1300 هر کسی این دعا را بخواند ثوابش مال محمد شهام است یا من ارجوه لکل خیر خوب چون روز شهادت امام هادی سلام الله علیه است سوم ماه رجب من به حیات نورانی حضرت اشاره کنم یک بخشی در حیات سیاسی حضرت یک بخشی حیات اجتماعی حضرت و یک بخشی حیات علمی حضرت و به هر مقداری که برسم ببینم چه می شود می دانید یکی از سخت ترین دوران ها دوران امام هادی سلام الله علیه است شاید همین یک شاهد کافی باشد حالا من چند تا شاهد می آورم ما از ائمه علیهم السلام روایاتی داریم در کتاب هایی مشخص یک جلد دو جلد و پنج جلد و ده جلد جمع آوری شده هیچ می دانید کمترین روایتی که از اهل بیت به ما رسیده از امام هادی و امام عسگری سلام الله علیهما من فقط 500 حدیث از این دو امام داریم پانصد تا از امام هادی و 500 تا از امام عسگری به دلیل همین خفقانی که در دوران حضرت حاکم بوده شما مقایسه کنید دو تا پانصد تا از امام هادی و امام عسگری چیزی در حدود هزار روایت از این دو امام ولی از امام باقر و امام صادق سلام الله علیهما ما 48000 حدیث داریم و اون هزار دو امام هزار حدیث دو امام 48 هزار حدیث در این دوران امامت حضرت شش خلیفه عباسی معاصر حضرت بودند یکی معتصم است و یکی وافق است و یکی متوکل است و یکی منتصر است و مستعین است و معتز است که معتز امام را به شهادت رساند معتصم امام جواد سلام الله علیه را به شهادت رساند واقعا عجیب است این خلفا در حالات معتصم عباسی می خواندم یک روزی آمد پسر هارون الرشید است دیگر یک روز آمد خانه به باباش به هارون گفت بابا همکلاسی ام مرد گفت عه چرا مرد؟ گفت بابا خوش به حالش که مرد گفت چرا خوش به حالش گفت از مکتب رفتن خلاص شد هارون گفت معتصم یعنی اینقدر تو مکتب برایت سخت است مدرسه رفتن اینقدر برایت سخت است که از مرگ بهتر گفت آره آدم بمیرد بهتر گفت نمی خواهد بروی مدرس دیگه مدرسه نرو این آدم بعد از هارون می شود حاکم و خلیفه عباسی هست در حالاتش می نویسد اذا غضب لا یبالی من قطع وقتی غضب می کرد دیگر نمی دانست کی را دارد برایش مهم نبود کی را دارد می کشد و جالب است از عبرت های تاریخ این است همین خلیفه وقتی می خواست از دنیا برود آیات ساعات پایانی این آیات را می خواند به هر حال در روایات ما هست دیگر لحظات آخرت و جائت سکرت الموت این سکرات مرگ پرده ها کنار می رود و آدم یک چیزهایی می بیند لحظات آخر این آیه 44 سوره انعام را می خواند فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِۦ فَتَحۡنَا عَلَيۡهِمۡ أَبۡوَٰبَ كُلِّ شَيۡءٍ حَتَّىٰٓ إِذَا فَرِحُواْ بِمَآ أُوتُوٓاْ أَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةࣰ فَإِذَا هُم مُّبۡلِسُونَ قرآن هشدار می دهد فکر نکن اگر هی نعمت به ما روی کرد و نعمت روی کرد و ما در گناه هستیم فکر نکنید این نعمت است این بلاست و این عذاب است عذاب استدراج یک وقت ما غرق نعمت هستیم شکر نعمت به جا می آوریم و حق نعمت را ادا می کنیم این خیلی خوب است اما یک عده غرق نعمت هستیم و گناه می کنیم نگو خدا با ما کاری ندارد قرآن می فرماید نسوا و ما نکروا به وقتی همه چیز یادشان رفت فتحنا علیهم ابواب کل شیء همه چیز را بهشون می دهیم حتی اذا فرحوا بها وقتی اینها شادمان می شوند شادی همراه با غرور اخذناهم بغتتاً ناگهان اینها را می گیریم و فاذا هم مبلسون تمام درها دیگر به رویشان بسته است این آیات را در آیه بعدش هم خیلی عجیب است فقطع دابر القوم الذین ظلموا والحمدلله رب العالمین جناب آقای ملایی عزیزان خیلی با قرآن آشنا هستند یک جا دیگر شما پیدا کنید نداریم در سراسر قرآن فقط یک جا خدا یک کاری کرده باشد بعد خودش به خودش بگوید والحمدلله رب العالمین کجاست اونجایی است که قطع دابر القوم الذی ریشه ظالمان را ما کندیم والحمدلله رب العالمین ما الحمدلله ابتدا به ساکن داریم بسم الله الرحمن الرحیم ولی خداوند متعال یک کاری یک فعلی انجام داده باشد و در نتیجه بعد بگوید الحمدلله رب العالمین سوره مبارکه انعام آیه 45 وقتی قرآن می گوید ما ریشه ظالمین را کندیم خدا خودش به خودش می گوید الحمدلله رب العالمین این آیات را به اصطلاح معتصم عباسی این خلیفه ظالم که عرض کردم امام جواد علیه السلام را به شهادت رسانده لحظات پایان عمرش می خواند خوب خلیفه دوم بعد از معتصم وافق است پنج سال بعدش سخت ترین دوران که چهارده سال است دوران امام هادی علیه السلام دوران متوکل عباسی است سخت ترین دوران حضرت است فراوان این شب ها و روزها عزیزان در مجالس شرکت کرده باشند می شنوند که متوکل مامور می فرستاد شبانه از دیوار خانه امام هادی علیه السلام رفتند بالا و امام را احضار کرد و مجلس شراب بود به امام شراب تعارف کرد و امام فرمود من گوشت و پوست و بدنم با شراب انسی ندارد گفت آقا مجلس عیش ماست پس یک شعری بخوانید مجلس ما و حضرت اشعار معروف را خواندند باتو علی قلل الجبال تحرصهم رجال که اشک نحس متوکل را در آورد خیلی اشعار عجیبی بود سخت ترین دوران، دوران متوکل است در حالاتش من یک آدرسی بدهم بارها عرض کردم خوب است عزیزان با تاریخ خلفا آشنا شوید مرحوم محدث قمی من یک کتاب راحت و دم دستی عرض کنم که بخواهند تهیه کنند آسان باشد مرحوم محدث قمی یک کتاب دارد زندگی چهارده معصوم منتهی الآمال زندگی چهارده معصوم که تمام می شود ایشان یک تاب دیگری نوشته اند تاریخ خلفا فارسی هم هست زندگی چهارده خلیفه دوران بنی امیه و 37 خلیفه دوران بنی عباس است حتما عزیزان اگر با این کتاب های تاریخ علاقه دارند حتما تهیه کنند و ببینند مثلا حالا من از محدث قمی نمی گویم از منابع اهل سنت عرض می کنم یک کتاب تاریخ داریم مال ملا جلال الدین سیوطی است مال 500 سال پیش است همین آقایی که تفسیر در المنثور و تفسیر جلالین دارد و کتاب های فراوان دارد تاریخ خلفا دارد این آقا نوشته راجع به متوکل ملا جلال الدین سیوطی راجع به متوکل نوشته متوکل کان منحمکاً فی الذات و الشراب غوطه ور بود در شهوت رانی و شراب خواری منهمک غوطه ور بود باز می نویسد هو الذی امر بهدم قبر الحسین علیه السلام این آقای ملا جلال سیوطی نوشته این همین کسی است که هفده بار قبر امام حسین علیه السلام را ویران کرد البته ما یک سوالی هم داریم حالا این سوال ما را در دنیا که اینها جواب نمی دهند در قیامت بالاخره لابد جوابی دارند همین که می نویسد متوکل غوطه ور بود در شراب خواری و شهوت رانی بعد می نویسد هو الذی احی السنه این کسی است که سنت پیامبر را احیا کرد و زنده کرد کدام سنت پیامبر؟ اینها سنت پیامبر است امام و یاران امام را جمع زیادی از یاران امام را اذیت کرد و به زندان انداخت امام هادی را مکرر به زندان انداختند یکی از اصحاب امام هادی به نام محمد بن فرج این هشت سال زندان بود یکی از اصحاب امام هادی ابن عاصم است در یک مجلسی سیصد تازیانه بهش زد یکی از اصحاب امام هادی علیه السلام یعقوب بن اسحاق است معروف به ابن سکیت اهوازی است شخصیت بسیار بسیار بزرگواری است می دانید بیش از صد نفر از اصحاب ائمه علیهم السلام اینها اهوازی بودند و خوزستانی بودند و جمع شان اهوازی بودند افتخاری است برای این خطه بیش از صد نفر اصحاب ائمه علیهم السلام علی ابن مهزیار اهوازی همین آقای ابن سکیت خیلی فراوان است یعقوب بن اسحاق این آدم روز پنجم ماه رجب یعنی دو روز دیگر خوب به دستور متوکل عبارت تاریخ این است سلوا لسانه من قفا ازش پرسید که به نظر تو بچه های من بهتر هستند یا حسن و حسین؟ خیلی ناراحت شد آخه چه حرفی است تو می زنی امام حسن و امام حسین سیدی شباب الجنه را مقایسه می کنی با بچه های خودت قسم خورد گفت والله به خدا قسم قنبر خادم امیر المومنان شرف دارد بر تو و تمام تشکیلات و حکومت چه مقایسه ای می کنی اون وقت دستور اومد صلوا لسانه من قفا زبانش را از پشت بیرون آورده بود ولی در عین حال این هم اضافه کنم با همه این فشارها ولی نفوذ معنوی امام هادی علیه السلام فوق العاده است وقتی امام هادی را می خواستند از مدینه به سامرا احضار کنند در تاریخ هست ما سمع الناس در طول تاریخ نشنیده بودند مردم چنین ضجه و ناله و گریه ای که مردم مدینه داشتند برای اینکه امام هادی علیه السلام را می خواستند ببرند یک داستانی بگویم خیلی جالب است شاید عزیزان نشنیده باشند ما یک کتابی داریم مقاتل الطالبیین مال ابوالفرج اصفهانی است تقریبا مال هزار و صد سال پیش است وفاتش 356 است یک کتاب معروفی دارد به نام الاغانی اون معروف است ابوالفرج اصفهانی مقاتل الطالبین خیلی داستان جالبی است عزیزان عنایت کنند چی شد متوکل قبر سید الشهدا سلام الله علیه را خراب کرد بله آدم عنودی بود و دشمن بود کینه داشت از اهل بیت 14 سال خیلی اذیت کرد امام هادی علیه السلام ولی چی شد که تصمیم گرفت قبر سید الشهدا را ویران کند این داستان را عزیزان بشنوند جالب است متوکل قبل از اینکه به خلافت برسد باز هم گرفتار شراب خواری و جلسات بزم عیش و شراب بود یک مرکزی بود زنان آوازه خوان در اون مرکز بودند متوکل پیام می داد به اونجا یک زن مغنی یعنی آوازه خوان می فرستادند در جلسه بزم شرابش آواز می خواند وقتی به خلافت رسید باز یک شب پیام داد گفت امشب می خواهیم بزم شراب مان و بساط شراب مان مفصل باشد به اون مرکز پیام داد که یک زن آوازه خوان بر من بفرستید نفرستادند گفتند اینها رفتند مسافرت تعجب کرد کجا رفتند مسافرت؟! زود به اون رئیس مرکز خبر دادند زود خودت را برسان متوکل کارت دارد امشب بزم شرابش است و امشب نرسیدی اقلا فردا شب خودت را برسان و یک کسی را بفرست خلیفه است و قبل از خلافتش تو می فرستادی الان بفرست برایش این سریع از سفر برگشت و یک زنی را فرستاد و یک آوازه خوانی را فرستاد برای جلسه بزم شراب متوکل متوکل گفت شما کجا بودید؟ چرا دیروز نیامدید گفت من عین عبارتش را یادداشت کردم حرف اون زن آوازه خوان است گفت کجا بودی گفت ما با این رئیس مرکزمان خرجنا الی الحج رفته بودیم حج متوکل گفت الان ماه شعبان است حج رفتید؟ حج ذی حجه می روند گفت منظورم زیارت قبر امام حسین علیه السلام است گفتم حج یعنی کربلا بودیم با رئیس مان این خانمی که رئیس ما هست در این مرکز همه ما را برده بود کربلا خیلی متوکل عصبانی شد که یعنی حتی کسانی که اینقدر نقطه ضعف دارند اینها هم ولی ارتباطشان با امام حسین علیه السلام قطع نکردند دستور داد رئیس اون مرکز را گرفتند و تمام اموالش را مصادره کردند و بیچاره اش کرد این هم با این موقعیت علاقه پیدا می کند به سید الشهدا سلام الله علیه دست از همه کارهای دیگرش بر می دارد این قصه را برای چی گفتم؟ جناب آقای ملایی خواهش می کنم آقا اگر ما دیدیم یک کسی کار خلاف می کند ولی یک کار خوبی هم دارد کار خوبش را مذمت نکنید آقا یک کسی پیاده روی اربعین می آید نماز نمی خواند چیکارش کنم انشاالله نماز خوان هم بشود این کارش را داشته باشید و این را تشویقش کنید الان ماه رجب است خواهش می کنم آقا شما ماه رجب روزه گرفتید و روزه می گیرید تقبل الله التماس دعا شبها هم نماز شب می خوانی خوشا به حالشان عمر رجبیه اما یک کسی رفیق مخصوصا به جوان ها می گویم آقا رفیق ات الان ماه رجب کاری نمی کند و رجبیه هم نمی رود اما نمازش را آخر وقت می خواند یا نه نمازش را گاهی میخواند و گاهی نمی خواند آیا ما باید طردش کنیم یا جذبش کنیم؟ بابا ببینید یک زن مرکزی که مرکز آوازه خوان ها هست ولی همین رابطه با امام حسین علیه السلام نجاتش می دهد عاقبت به خیر می شود مرحوم کلینی رضوان الله علیه در کافی شریف یک باب دارد باب درجات الایمان ایمان درجاتش متفاوت است چند تا روایت دارد من دلم می خواهد یکی دو تایش را مخصوصا به این مناسبت بخوانم امام علیه السلام امام صادق علیه السلام می فرماید ایمان درجات دارد سلمان بالاترین درجات است درجه آخر است بعدش ابی ذر است ابی ذر ایمانش از سلمان بیشتر است بعدش می آید مقداد پایین تر است بعدش عمار پایین تر است امام علیه السلام فرمود اگر کسی در درجه بالاتر است دست اینهایی که در درجه پایین تر هستند بگیرد عین عبارت این است فرمود لا یسقط من هو دونک در سرش نزن و زمینش نزن و ساقطش نکن اذا رایت من هو اسفل اگر دیدید کسی از تو پایین تر است فارفعه بیاورش بالا اون هم به رفقٍ با مدارا نه اینکه حالا یک شب است بگو بسم الله ماه رجب است نماز شب ات را بخوان و روزه بگیر و زیارتی کجا فارفعه برفقٍ چقدر چندین روایت داریم یک روایت دیگرش را بخوانم باز از امام صادق علیه السلام است حضرت فرمود ما انتم برائه چه کاره هستید که شما از دیگران اعلام برائت می کنید ان المومنین بعضهم افضل من بعض بعضی ها درجاتشان بالاتر است هم در ایمان و باور و تفکر و هم در مناسک دینی و اعمالش هر دو را امام فرموده بعضهم اکثر صلاتاً من بعض بعضهم انفذ بصیرتا من بعض یکی باورش بهتر است بصیرتش بیشتر است و ایمانش قوی تر است یکی نه مناسک دینی اش بیشتر است آقا شما الحمدلله عرض کردم الان ماه رجب است نماز می خوانید و دعا می خوانید و نماز شب می خوانید و زیارت می روید موفق هستید اما اگر کسی دید نه نمازش آخر وقت می خواند ما چه می دانیم انسان هایی گاهی با یک کار خوب یک وقتی مفصل این بحث را من باید مطرح کنم خدا رحمت کند یکی از علمای بزرگ شیعه مرحوم ملا زین العابدین گلپایگانی آیت الله العظمی بزرگی است بعد از شیخ انصاری آمدند سراغش که شما مرجعیت را قبول کن قبول نکرد گفت من آمدم گلپایگانی بود من آمدم گلپایگان حال ندارم برگردم نجف آیت الله العظمی است معروف است به حجت الاسلام عزیزانی که در شهر گلپایگان و شهرهای اطراف هست می دانند قبر ایشان مزار است در یک مسجدی مردم می روند سر قبرش حاجت می خواهند آیت الله العظمی است ملا زین العابدین گلپایگانی ایشان یک کتابی دارد به نام انوار الولایه می گوید من دهها مورد بر اساس روایات پیدا کردم خدای متعال اگر کسی کار خوبی کرد ولو ایمان نداشته باشد ایمان دارد ولی کارهای دیگرش خراب است ولی به خاطر همین کار خوب خدا دستش را می گیرد و نجاتش می دهد یا نجات پیدا می کند به طور کلی نجات هم پیدا نکرد خدا به خاطر همین کار خوبش جبران می کند در دنیا یا در دنیا مفصل است باید یک چند جلسه من پس ببینید من عرضم این است
ملایی: حاج آقا حکایت فردی که حضرت رسول صلوات الله و سلامه جوانی را گفتند را که بدکار است و نماز هم می خواند
حجت الاسلام حسینی قمی: بله فرمود ان صلاته تنهاه یوماً یک روزی نماز به دادش می رسد لذا من همین جا داستانی از امام هادی بخوانم خیلی جالب است ببینید حتی غیر مسلمان عزیزان روز شهادت حضرت است می خواهم یک پیام مهمی از زندگی امام هادی علیه السلام ما دریافت کنیم زمان خود امام هادی حتی کسی غیر مسلمان داستان در منابع دست اول ماست مرحوم راوندی در خرائج نقل کرده مال هشتصد نهصد سال پیش یک مسیحی بود متوکل احضارش کرد متوکل به مسلمان و مسیح و کسی رحم نمی کرد این وقتی احضارش کرد آمد سامرا خیلی ترسید گفت متوکل چه بلایی می خواهد سر من بیاورد به ذهن خودش رسید گفت که یک نذری می کنم مال امام هادی علیه السلام مسیحی است می گوید نذر می کنم برای امام هادی علیه السلام صد دینار گفت من اگر از این بلا نجات پیدا کردم این صد دینار را بدهم بعد گفت نه بگذار نذر را اول بروم بدهم یک وقت بعدا شیطان وسوسه می کند اول رفتم اول بروم خانه امام هادی خانه امام کجا هست جرات نمی کرد از کسی بپرسد خانه امام هادی کجاست می پرسید بیچاره اش می کرد گفت من همینطوری مرکبی که راه می افتم ببینم مرکبم کجا توقف می کند خدا بلکه کمکم کند رسید یک جایی ایستاد مسیحی بود به خادمش گفت برو ببین اینجا کجاست گفت در خانه امام هادی علیه السلام اینجایی که من هستم گفت این نشانه اول معلوم می شود امام علیه السلام حسابش جداست ایستاده بود یک کسی از خانه امام اومد بیرون گفت تو یوسف ابن یعقوب هستی اسم خودش و باباش گفت بله بیا اینجا نشانه دوم اسم من را از کجا می شناسی؟ گفت من صد دینار را در آستینم پنهان کرده بودم می گفت بیار بده مگر نذر امام نکردی بیار این نشانه سوم رفتم خدمت امام هادی علیه السلام حضرت یک جمله فرمود این سه تا معجزه کافی نیست که باور بکنید ما بر حق هستیم؟ مرکب در خانه ما ایستاد خادم اومد صدایت کرد گفت چرا فرمود نه باید بهت بگویم تو موفق به اسلام نمی شوی ولی پسرت مسلمان می شود فرمود بهت بگویم نگران نباش برو پیش متوکل هیچ آسیبی بهت نمی رسد تا اینجا را داشته باشید شاهد هم از نقل این داستان یک جمله است خود امام هادی علیه السلام فرمود ان اقواماً بعضی ها گمان می کنند یضعمون گمان می کنند اگر با ما ارتباط داشته باشند به دردشان نمی خورد فکر می کنند شما مسیحی هستید و با ما ارتباطش به چه دردمون می خوره مسیحی باید حتما مسلمان شیعه فرمود ببین والله به خدا قسم به درد شماها هم می خورد همین که این ارتباط را با من برقرار کردی من بهت اطمینان می دهم امام دعا کرده و نگاهی کرد فرمود برو خیالت راحت متوکل کاری ات نداریم امام قسم جلاله مگر ائمه کم قسم می خورند والله به خدا قسم! بعضی ها گمان می کنند رابطه غیر مسلمان با ما به دردش نمی خورد ولی نه سود دارد برای تو همین کافی است که من دارم بهت می دهم دعای امام و توجه امام برو در امانی از متوکل من عرضم این است اگر مسیحی غیر مسلمان با امام رابطه داشته باشد امام هادی سلام الله علیه قسم می خورد که این رابطه به دردت می خورد حالا ما در جامعه دینی خودمان یک دختر خانمی آمد یک شب جلسه ای و آمد یک مسجدی اونطور که باید پوشش اسلامی ندارد چیکارش کنم من جلسه ای بودم چند روز پیش پدر و مادرها بود و خانواده ها بود بحث مطالبات فرزندان بود ببحث مناسک دینی فرزندان بچه های ما اگر رسیدیم به اینجا چیکار باید بکنیم اگر رسیدیم به جایی که بچه ام نماز نمی خواند اگر راهی داشته باشد با محبت و صفا و صمیمیت امید هست نه اینکه با دعوا یک داستان دیگر بگویم جالب است در همین دوران امام هادی علیه السلام الله اکبر می خواهم نتیجه بگیرم می خواهم پیام داشته باشد رابطه با اهل بیت را قطع نکنید و مسیحی باشی به دردش می خورد و غیر مسلمان هر کسی در همین دوران امام هادی علیه السلام دوران گفتیم اولین خلیفه معتصم بود معتصم عباسی این داستان هم باز در منابع دست اول عروج الذهب مسعودی یک وقت اسم این کتاب را بردم خدا رحمت کند شهید بهشتی رضوان الله علیه سفارش می کرد می فرمود اگر یک دوره تاریخ مختصر اسلام جمع و جور می خواهید بخوانید حتما این کتاب را ببینید عروج الذهب ترجمه فارسی هم دارد تقریبا مال 1100 سال پیش است اواسط قرن چهارم است این داستان را ایشان نقل کرد یک کسی بود از خادمان معتصم مامورین معتصم عباسی خوب معتصمی که الان جنایاتش را گفتیم مامور معتصم عباسی اون هم ندیم و مباشرش بود این مباشر در جنگ ها که شرکت می کرد زره تنش نمی کرد هیچ آسیب هم نمی دید یک وقت بهش گفتند داستانت چی است شجاع هم هست هر چی باشد تیر می آید شجاعان تاریخ هم تیر می خورند گفتند چطور اصلا آسیب نمی بینی گفت من داستان دارم یقین دارم که من آسیب نمی بینم گفت چه داستانی داری گفت من یک شب خاتم النبیین را در عالم رویا دیدم رسول خدا فرمود یک مومنی را به دادش رسیدی یک مومن اون در حقت دعا کرده دعا مستجاب شده گفتم آقا پس یک لطفی هم شما بفرمایید اگر اومد خدمت کردم به یک مومنی اون دعا کرده و دعایش مستجاب شده شما بیایید یک کسی را از مرگ نجات دادی دعا کردی این مومنی را از مرگ نجات دادی گفت آقا من از شما یک چیزی می خواهم دعا کنید خدا عمر طولانی به من بدهد در رویا حضرت دعا کردند فرمود اللهم عقل عمره خدایا عمرش را طولانی کن گفت یا رسول الله عمر طولانی دعا کن 95 سال عمر بکنم حضرت دعا کرد اللهم خمس و تسعون 95 سال عمر می کند می گوید یک کسی کنار دست رسول خدا بود یک آقایی کنار دست رسول خدا بود گفت یا رسول الله پس دعا کنیم عمر طولانی بلا و آفات و مصیبت چیزی هم بهش نرسد از آفات مصون بماند حضرت باز دعا کردند و یوقا من الآفات می گوید من از این بغل دستی پرسیدم که شما کی بودی که در حق ما سفارش کردی ما دعا یک دعا هم اضافه کردیم گفت انا علی ابن ابیطالب گفت همین طور داشتم می گفتم علی ابن ابیطالب و علی ابن ابیطالب از خواب بیدار شدم به زبانم جاری بود علی ابن ابیطالب فهمیدم به این دعای رسول خدا من حتما نود و پنج سال عمر می کنم و حتما هیچ آسیبی نمی بینم در جنگ ها می آمد بدون زره آسیب نمی دید این را برای چی گفتم می خواهم نتیجه بگیرم ازش پرسیدیم که چه کردیم یادمان باشد این ندیم معصتم است همه کارهایش بد نمی گویم کارش خوب ولی یک کار خوب کرده با یک کار خوب اگر مجال بود کتاب مرحوم حجت الاسلام ملا زین العابدین نمونه هایش را می گفتم یک کار خوب داشته گفتند چه کار خوبی کردی که پیامبر بهت دعا کرده گفت یک وقتی معتصم عباسی به یک مومن بیچاره ای از شیعیان امیر المومنان سلام الله علیه غضب کرد به من گفت همین الان ببر بندازش جلوی درنده ها یکی از کارهایی که خلفا می کردند الان هم دیدید داعشی ها نمونه هایش را نشان ما دادند می آوردند یک انسان بیگناهی جلوی درنده می انداختند معتصم گفت این را ببر جلو اومدم ببرم دیدم در راه شیعه امیر المومنان دارد یک جمله ای بر زبان می گوید جمله اش را من نوشتم گفت اللهم إنك تعلم أني ما كلمت إلا فيك، ولا نصرت إلا دينك، ولا اتيت إلا من توحيدك، ولم أرد غيرك تقربا إليك بطاعتك (بحار الانوار، علامه مجلسی، ص 219) گفت خدا من این کار را کردم به خاطر تو کردم می خواستم به تو تقرب پیدا کنم حالا من را نجات می دهی یا نه گفت این صدا را که شنیدم ازش گفتم داستانت چی است فهمیدم بیچاره مظلوم است بیخودی معتصم حکم قتلش را داده گفتم ببینید من با جان خودم بازی می کنم ولی تو را نجات می دهم گفتم برو فلان جا استراحت کن سحر که شد سحر که شد درها را باز کرد گفت برو فقط یک جوری برو که تا زنده هستی و معتصم زنده هست اینها نبینند تو را و الا من را بیچاره می کنند گفت فردا اومدم پیش معتصم چیکار کردی دستور خلیفه انداختم درنده ها خوردنش گفت چی می گفت گفتم نمی دانم این چی میگه زبان این درنده ها را نفهمیدم یک چیزی می گفت ببینید آدرس را عرض کردم عروج الذهب مسعودی مال 1100 سال پیش معتصمی که دوران امام هادی علیه السلام بیشترین ظلم ها را کرده ندیم معتصم است ولی یک کار خوب کرده با یک کار خوب خدا جبران می کند خدا خریداری می کند بگذارید یک داستان دیگر از امام هادی علیه السلام بگویم ببینیم به کجا می رسیم می دانید مباحث امام هادی سلام الله علیه بسیار زیاد است ما چند جلسه دیگر همین جا می نشستیم راجع به زیارت جامعه و راجع به نقشی که امام هادی علیه السلام در معرفی مقام امام داشتند و امیر المومنان داشتند این جامعه کبیره ای که بیش از دویست سیصد وصف برای امیر المومنان و اهل بیت توش بود بحث خیلی زیاد است حاج آقا زیارت غدیریه خیلی سخن هست ولی من به ذهنم رسید این مطالبی که شاید کمتر از امام هادی علیه السلام گفته باشد این را می گویم یک داستان دیگر این باز از اثبات الوصی همین آقای مسعودی که گفتم مروج الذهب دارد کتاب دیگر دارد به نام اثبات الوسیله عرض کردم وفاتش 364 است 1100 سال پیش از دنیا رفت می گوید یک کسی در مدینه اسمش بریحه است خیلی اسمش مهم نیست می گوید یک کسی در مدینه آدم حسودی بود به امام هادی علیه السلام حسادت کرد و سعایت کرد نمامی کرد امیر المومنان در نهج البلاغه دارند مالک اشتر می فرمایند که حرف هیچ نمامی را گوش نکن فان الساعیه قاشعٌ ساعی یعنی نمام سخن چین خائن است این خیانت کرد دیگه حسادت داشت به امام هادی علیه السلام یک نامه نوشت به متوکل که آقا اگر امام هادی دو روز دیگر در مدینه باشد مدینه را از دست دادی امام هادی در مدینه باشد به متوکل گفت مدینه را از دست دادی متوکل کسی را فرستاد به نام یحیی ابن ارفمه گفت برو امام هادی را بیاور می دانید از بس امام نفوذ معنوی داشتند در مدینه جرات نمی کرد دستبند بزند گفت نه ما اومدیم با عزت و احترام می خواهیم شما سامرا را نورانی کنید و اصلا شما چرا در مدینه باشید خلیفه می خواهد از محضر شما استفاده کند عرض کردم ضجه می زدند مردم گریه می کردند عوام فریبانه امام را احضار کرد من این قصه را برای جمله آخرش گفت الله اکبر امام که آمدند ببرند همین نانجیبی که حسادت کرده بود همین نانجیبی که گزارش داده بود و همینی که نمامی کرده بود لحظه آخر اومد به امام هادی علیه السلام گفت حواست باشد این کارها را من کردم که الان دارم شما را احضار می کنم اگر رفتی اونجا علیه من بخواهی کاری انجام بدهی پیش متوکل گزارش بدهی جایی گزارش بدهی بخواهند از من انتقام بگیرند اینجا دست من بازه خونه ات را آتش می زنم و باغت را آتش می زنم و شیعیانت را از بین می برم من این قدرت رادارم کاری نکنی علیه من اونجا، تو رو خدا این یک جمله آخر داستان را نگاه کنید جناب آقای ملایی ببینید کسی که ظلمی به امام هادی علیه السلام کرده و حضرت را بردند در سامرا تا آخر عمر حضرت سخت ترین شکنجه ها و اذیت ها و حصرها در سامرا بعد هم امام عسگری علیه السلام تمام زندگی اش در سامرا تا آخر عمر این ظلم، ظلم کنی است؟ ولی در برابر این ظلم به امام علیه السلام گفت اگر علیه من شکایت کنی من خانه ات را آتش می زنم و امام یک جمله فرمود، فرمود ان اقرب ارضی ایاک علی الله الباری گفت از متوکل شکایت کنم من دیش پیش خدا شکایت کردم حرم رسول خدا و کنار قبر رسول الله حواله ات به خدا آقای ملایی نمی دانید دیدید یا نه بعضی هم هر چی هم شر باشند تا میگویی حواله ات با خدا و حواله ات با حضرت عباس می لرزد در این دعواها زیاد دیدم حواله ات با ابوالفضل می گوید بیا حرف بزنیم تا می گوید حواله ات با قمر بنی هاشم میگه برو کنار نخواستم حواله به حضرت ابوالفضل این می ترسد تا گفت من پیش جدم شکایت ات را کردم پیش خدا شکایت ات را کردم حواله ات با خدا برای چی به متوکل بگویم آقا این لرزید و افتاد به دست و پای امام گفت غلط کردم ما بودیم چه می کردیم؟ آقا چنین جرمی عین عبارت این است ان کبا الیه افتاد به دست و پای امام گفت غلط کردم یک جمله حضرت فرمود عفوت بخشیدم یعنی ما واقعا اگر این را از امام هادی سلام الله علیه یاد بگیریم خانم محترم و آقای محترم برای چی دادخواست طلاق دادید برای چی می خواهید از هم جدا شوید یک همچین ظلمی به شما کردند سالها امام هادی علیه السلام در سامرا بعد هم امام عسگری در سامرا سنگین ترین شکنجه ها به خود حضرت و یاران همچین ظلمی شما دیدید طرف گفت ببخشید فرمود بخشیدم تمام شد این نهج البلاغه امیر المومنان سسلام الله علیه روزی که به خلافت رسید 25 سال ظلم گذشته را مردم ظلم کردند غیر از غاصبین اگر مردم همکاری نمی کردند به حضرت ظلم نمی شد بیست و پنج سال حضرت اولین خطبه ای که خوانده نهج البلاغه در این 25 سال شما مردم یک کارهای خیلی بدی کردید ما کاری نکردیم چرا شما سکوت کردید و با سکوت تان همراهی کردید فرمود کار بدی کردید لو أشاء لأقول بخواهم پرونده شما را باز کنم می توانم ولی باز نمی کنم افی الله خدا از گذشت تان ببخشد 25 سال ظلم را امیر المومنان در یک جمله فرمود افی الله ما حاضر نیستیم بگذریم از برادر و فرزندمان و از شریک زندگی مان اگر می گوییم امام هادی علیه السلام ائمه را اینطوری بشناسیم یک قدم نزدیک می شویم.
ملایی: انشاالله خیلی ممنونم حاج آقای حسینی ویژه تشکر می کنم روز شهادت امام هادی علیه السلام هنر این است که معرفت هم نسبت به وجود اون امام بیشتر بشود می توانستید یک تسلیت بگویید و بگذرید از قصه ولی خدا خیر دنیا و آخرت به شما بدهد از طرف بینندگان و شنونده های عزیز تشکر می کنم همینطور از حاج آقای حسینی قمی.
عرض کنم حضورتان ما یک وقتی یک ساختمان خوشگلی داریم برای اینکه خوشگل تر بشود گاهی یک رنگ آمیزی می کنیم و رنگ قشنگی می زنیم بهش ما الان در این ماهها قربانی برنامه سمت خدا را مشارکت می کنیم الحمدلله هر کی توفیق دارد یک رنگ خوشگل بهش بزنیم این ماه و این روزها بیایید رنگ نام امام هادی بهش بدهیم به احترام این امام همام و امام دهم به نیت ایشان قربانی ماه برنامه سمت خدا را انشاالله پر رونق تر و زیباتر و خوش رنگ تر برگزار بکنیم و مشارکت کنیم طالب هستید برای این کار؟ عدد 14 را بفرستید به 20000303 در کانال ما اطلاعات جزئی ترش هم است که خدا خیر دنیا و آخرت به شما بدهد بابت این اتفاق ثواب تلاوت آیات قرآن امروز پیشکش این امام گرانقدر صفحه 303 قرآن سوره مبارکه کهف آیات 84 تا 97 با یک صلوات برویم محضر قرآن کریم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
( قرآن کریم صفحه 303 قرآن سوره مبارکه کهف آیات 84 تا 97)
ملایی: در این فاصله زمان کوتاه و حاج آقای حسینی قمی
حجت الاسلام حسینی قمی: جناب آقای ملایی به نظرم در این فرصت کوتاه یک مطلب عرض کنم ما در محضر یکی از بهترین شاگردان امام هادی سلام الله علیه هستیم قدر نمی دانیم من بارها گفتم مردم تهران داریم به خودمان ظلم می کنیم این امامزاده جلیل القدر مثل عبدالعظیم حسنی که رفته محضر امام هادی دین خودش را عرضه کرده و بعد حضرت فرموده نه درسته يُثَبِّتُ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱلۡقَوۡلِ ٱلثَّابِتِ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِ (ابراهیم، 27) امامی که امام معصوم درباره اش فرموده کسی برود زیارتش کمن زار الحسین بکربلا هم فرزند امام است و هم امامزاده و محدث است هم اینطور مادرباره اش روایت داریم چرا مردم تهران از زیارتش غافل هستیم بسیاری از علمای ما در سفرهایی که داشتند یک جوری تنظیم می کردند یا در رفت و بازگشت و هر دو دارند زیارت حضرت عبدالعظیم سلام الله علیه من یک هفته پیش در حرم گفتم حرم عبدالعظیم سلام الله علیه گفتم تهران 300 میلیون جمعیت دارد اگر تهرانی ها سالی یک بار می آمدند زیارت اینجا شلوغ تر از این بود این امامزاده با این ثواب و با این جلالت امام هادی اینطور تاییدش کند و برود دینش را عرضه کند و امام بگوید به خدا همین درست است دعا کند ثبتک الله اون وقت دو قدمی ما زیارتشان نیاییم این هم ایشان از بهترین اصحاب امام هادی است گفتم
ملایی: انشاالله خدا توفیق زیارتش را بدهد و ما هم همتش کنیم و بخواهیم خیلی ممنون حاج آقا برقرار باشید ممنون در منبرها و این روزها و شب ها ما را دعا می کنند حاج آقای حسینی قمی از شما سپاسگزارم زمانی برای ادامه برنامه نداریم تا فردا اگر عمری باشد و سعادت خدمت شما برسیم التماس دعا در پناه نگاه مهربان امام هادی علیه السلام باشید و باشیم خدا حافظ.