اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1403-10-10-حجت الاسلام پناهیان - مدیریت ذهن ( سوءظن )

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ملایی: سلام علیکم آقایان و بانوان بینندگان جان همراهان خوب شبکه سه سیما و برنامه سمت خدا و سلام به همه شمایی که از مسیرهای دیگر برنامه را تماشا می کنید و شما شنوندگان عزیز برنامه رادیو معارف شامگاه دوشنبه برنامه را از صدای فضیلت و فطرت می شنوید دوشنبه است و دوباره سعادت پیدا کردیم اینجا خدمت شما باشیم و امیدوارم من لیاقت نشستن روبروی شما بیننده ها و شنوندگان عزیز داشته باشم دعوت می کنم ازتون این دوشنبه هم مثل هفته های قبل حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای پناهیان عزیز را همراهی بفرمایید بحث مدیریت ذهن و اشاره خواهیم کرد سر خط مطالب را برای اینکه همراهی تان راحت تر بشود انشاالله سلام علیکم و رحمت الله

 

حجت الاسلام پناهیان:  سلام علیکم خدمت بینندگان عزیز پیشاپیش میلاد با عظمت حضرت علی علیه السلام را تبریک می گویم یک هفته زودتر

ملایی:  از همین الان باید شاد بود خیلی ها آماده می شوند برای اعتکاف و خیلی ها آماده می شوند برای روز پدر و خیلی ها آماده می شوند برای تشکر کردن از پدران شهدا بالاخره همان روز ما این حرفها را یادآوری کنیم می گویند کاش زودتر گفته بودید زودتر می گفتید آمادگی پیدا می کردیم چیکار کنیم و چیکار نکنیم می فرمودید حاج آقا مدیریت ذهن مولفه خیلی مهمی در مسیر مدیریت ذهن بحث زاویه دید صحیح است که یک وقت هایی یک جاهایی زاویه دید صحیح یعنی سوء ظن و یک جاهایی یعنی حسن ظن هفته پیش مشخصا فرمودید که سوء ظن یا ظن سوء یک ابعاد فردی دارد من نسبت به شما شما نسبت به او و اینطوری یا برای خودم و یک ابعاد اجتماعی دارد قرار شد یک نگاهی به ابعاد اجتماعی ظن سوء  بر اساس آیات و روایات داشته باشید.

حجت الاسلام پناهیان:  بسم الله الرحمن الرحیم

تشکر می کنم از شما و همه ی بینندگان خوب و با دقتی که بحث را تعقیب می کنند واقعا شرمنده می کنند برخی از بینندگان دقت نظرهایشان در بحث و سوالاتشان و این که چه نکته ای را دریافت کردند و واقعا هم همینطور است مردم خوب مومن انتظار می رود که هوشمندانه و عقلانی مباحث را تعقیب می کنند خوب بعد از تشکر اجازه بدهید من قبل از اینکه به موضوع اجتماعی و سیاسی سوء ظن که در قرآن بهش پرداخته شده بپردازم یک مقدار بحث سوء ظن را یادآوری کنیم ارزش معنوی اش را و نکاتی که در روایات کماکان وجود دارد جلسه قبل هم روایت زیاد خواندیم تا ببینیم که سوء ظن اصلا چه جایگاهی دارد.

وقتی که ما می خواهیم ذهن خودمان را مدیریت کنیم اصلا معنایش یعنی چی و ارتباطش با حسن ظن و سوء ظن چی است؟ مدیریت ذهن یک معنایش این است که ما چه مقدار فکر کنیم درباره یک موضوع اون وقت این مدتی که داریم فکر می کنیم یعنی داریم معلومات را کنار همدیگر می چینیم که به یک نتیجه ای برسیم دیگه کسی که قلب سالمی دارد گرایش های سالمی دارد اجازه می دهد این بررسی عقلانی به صورت کامل انجام بگیرد اما کسی که قلب سالمی ندارد در مسیر این بررسی گزاره ها را که داره جمع می کند و اطلاعات را که کنار هم می گذارد مثلا ده تا اطلاعات دیگر باید بگیرد تا پنج تایش که رسید به یک نتیجه ای می رسد چون دوست دارد اون نتیجه را می گوید تفکر بس من همین جا متوقف می شوم پس سوء ظن خودش یک مدل تهجر است خودش یک مدل بستن باب تفکر است و توقف در تعقل، سوء ظن یعنی اینکه من به برخی از دارایی های فکری خودم علاقه دارم و نمی خواهم به بیشتر از اون فکر کنم حالا سوء ظن گاهی از اوقات به خاطر علاقه ما به تنبلی است و گاهی ترس ماست و گاهی طمع ماست هر چیزی گاهی حسادت ما به کسی مثلا در مورد یک کسی با سوء ظن برخورد می کنیم در حالی که واقعا جا ندارد این سوء ظن می بینی یک علاقه ای تو ما هست یک علقه ای یک گرایشی به نام حسادت موجب شده در مورد اون فرد کامل فکر نکنیم احتمالات دیگر خوب را نیاوریم وسط پس سوء ظن ربطش به مدیریت فکر این است ما باید قلب مان عاشق حقیقت باشد عشق و احساسات را هیچ وقت در کنار عقلانیت نباید کنار گذاشت این یک عوام زدگی است که متاسفانه در بعضی از علما هم دیده می شود اهل علم است حالا علم حوزه و دانشگاه و اینها را کاری ندارم می گوید که در کار عقلانی نباید احساسات را دخیل کرد آقا شما برای کار عقلانی انگیزه کار عقلانی می خواهی یا نه؟

ملایی:  اون انگیزه همان احساسات و عشق است

حجت الاسلام پناهیان:  همان احساسات نسبت به حقیقت است عاشق حقیقت باید باشید پس کسی که عاشق است عاقل است کسی که عاشق حقیقت بود و خودش را فراموش کرد به حقیقت می رسد این انسان تفکر صائب دارد حتی ظن صائب هم پیدا می کند این تا نیمه های راه که برود بقیه اش را با سرعت پیش می رود بعضی ها گمان صادق دارند می فرماید اتَّقُوا ظُنُونَ الْمُؤْمِنِينَ، فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ الْحَقَّ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ (نهج البلاغه، 309) از گمانه زنی اهل تقوا مراقبت بکنید اینها حق به زبانشان جاری می شود فلانی فکر کنم موفق بشود در این کار برو خیالت راحت استخاره نمی خواهد موفق می شوی چون این آدم حسابیه یک چیزی میگه حق می گه چرا؟ چون همیشه فکرش درست کار می کنه و عاشق حقیقت است و خودش را حذف کرده خود به معنای انانیت نه خود حقیقی خود به معنای خواسته های پست و پلشت خود مثل حسادت و طمع این جور چیزهایی که گرایش های خرابی هستند وقتی که شما عاشق حقیقت شدید فکرت درست کار می کنه بعضی ها به من ایراد می گیرند می گویند چرا در ایمان آوردن به خدا و رسول و امام زمان اینقدر پای گرایش ها را وسط می کشید می گویم نه بابا به خدا ما پای عقل را وسط کشیدیم می گویند نه تو گفتی گرایش ها آخه عقل کار نمی کند اگر شما گرایش به حقیقت نداشته باشید عاشق حقیقت نباشید حقیقت جو نباشید اصلا عقل کار نمی کند فکر کار نمی کند شما باید قلب سالم داشته باشی تا مطلب را بفهمی تا می گوییم قلب متاسفانه یک علم زدگی پیدا شده به این معنا که عنصر علم و عقلانیت را در نظر می گیرند عناصر دیگر دخیل در خود علم و عقلانیت را در نظر نمی گیرند این خودش یک انحراف و عوام زدگی و سطحی نگری است کجا انسان به گمان باطل می رسد جایی که گرایش های نابجا و غلط او می گوید تفکر بس به همین نتیجه بسنده کن کجا انسان به ظن صائب می رسد حتی نیاز نیست زیاد فکر کند تا به نتیجه برسد یک کمی گمانه زنی به یک گمانی برسد و به یک احتمال هفتاد درصد برسد حرفش درسته کجا؟ کسی که هیچ وقت گرایش های غلطش روی فکرش اثر منفی نگذاشته هر دوتایش را ما گفتیم پس گمان خوب هم ما داریم اتَّقُوا ظُنُونَ الْمُؤْمِنِينَ، فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ الْحَقَّ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ (نهج البلاغه، 309) خدا حق را بر زبان اینها جاری می کند و بعد می بینی درسته می بینی درسته اونی که می رود کامل فکر می کند و بررسی می کند می بیند اون درست گفت تو از کجا فهمیدی؟ می گوید حس کردم این را بهش می گویند گمان صائب ظن صائب تو پزشکی من شنیدم می گویند حدس بالینی بعضی از پزشک ها قبل از اینکه آزمایش بدهند مریض را می بینند می گویند فکر کنم این مشکل مثلا کبد داره مشکل فکر کنم گوارش داره هنوز هیچی نگفته رنگ رخساره خبر می دهد از سرّ ضمیر بعضی ها ده تا آزمایش هست ده تا را می دهند می گویند من که نفهمیدم یازدهمی را بعد از یازدهمی آزمایش می فهمند بعضی ها همان اول یازدهمین آزمایش را می دهند پس ما گمانه زنی خوب داریم که ناشی از مدیریت ذهن صحیح و سالمی است که شما همیشه داشتید هیچ وقت فکرت را نگذاشتی خراب کار کنه هیچ وقت حالا الان فکرت تا نیمه راه هم کار کند به نتیجه درست می رسد می شود ظن صائب اصابت می کند به اون مقصد و مقصود حالا اگر کسی قلبش خراب باشد مدیریت ذهنش طبیعتا تحت تاثیر قلب خراب بخواهد باشد تمام دلائل عقلانی را بگذار جلویش باز به حق شک می کند خیلی ها فکر می کنند با اصول و عقائد عقلانی می توانند این مشکل را حل کنند به تنهایی شما در قرآن می فرماید بعضی ها را اون یکی از اگر ما سه تا آیه عجیب در قرآن داشته باشیم یکی اش اینه از مومنین می خواهم قضاوت بکنند آیا هست یا نه؟ شش هزار و اندی آیه قرآن ما در محضرشان هستیم این انتخاب بنده است ممکن است انتخاب درستی نباشد شما بگویید عجیب تر از این هم داریم نظر شما اینه دیگه اگر ده تا آیه عجیب داشته باشیم در قرآن یا سه تا دیگه حداقل و حداکثر یکی اش لابد این است که می فرماید بعضی ها را می برند جهنم از جهنم در میارن میارن باز کافر می شوند آقا تو که دیدی دردش را که چشیدی فهمیدی چی به چیه همچین آدمی معجزه پیغمبر نشان بدهی ایمان می آورد؟

ملایی:  در خود جهنم هم رفت همین شد دوباره

حجت الاسلام پناهیان:  این خیلی نکته است تو چرا باز کافر شدی خدا می فرماید بشناسید این شخصیت ها را یک بار مقابل پیغمبر اکرم در نهج البلاغه شریف آمده اومدند گفتند که سر مدیریت ذهن داریم بحث می کنیم که این گرایش های بد نباید مدیریت کنند ذهن ما را ما باید عاشق حقیقت باشیم از گرایش های بد خودمان بگذریم نگذاریم اونها دخالت کنند تا فکرمان درست کار کند اینها دچار سوء ظن به خدا و دچار سوء ظن به مومنین نمی شوند اونهایی که فکرشان درست کار می کند با کمترین دلیل ایمان می آورند با کمترین دلیل اونهایی که فکرشان درست کار نمی کند با بیشترین دلیل هم ایمان نمی آورند با معجزه هم ایمان نمی آورند با معجزه هم ایمان بیاورند آخرش می گوید شک دارم یک روایت می فرماید که منافق هیچ وقت به حق یقین پیدا نمی کند هی دلیل بیاور

ملایی:  فکر کنم هفته پیش هم اجمالی اشاره فرمودید

حجت الاسلام پناهیان:  حالا ببینید اون قصه نهج البلاغه

ملایی:  الذی فطر الناس علیها جایش کجاست در این بحث گرایش های بد یعنی من از فطرت خودم جدا شدم در رأس گرایش های خوب ما حقیقت جویی است درسته؟ کودک دیدید اولین حرکت هایی که انجام می دهد بعد از گرسنگی تامین نیاز نباتی خودش می خواهد مه چیز را امتحان کند همین جستجوگری او را به خدا می رساند اگر درست جهت پیدا کند همین جستجوگری در هر رشته ای قرار بگیرد او را دانشمند می کند دقت فرمودید مثلا به شما بگویند فلانی عارف شده چشم بزرخی پیدا کرده کراماتی از دستش دیده شده و شما هم او را قبلا بشناسی بگویی ما تا پارسال می شناختیم آدم معمولی بود خیلی چیزها را رعایت نمی کرد چطوری عارف شده تعجب می کنید دیگه در آینده وضع اینطوری خواهد بود می گویند فلانی دانشمند شیمی یا فیزیک یا هر رشته دیگری شده شما می گویید اون عارف نبود

چرا؟ چون رسیدن به قله دانش در هر رشته ای وابسته است به صفای باطن این چیزهایی که الان ما باهاش سرگرم هستیم بعد از ظهور معلوم می شود که اینها چقدر سطحش پایین است که بهش می گوییم دانش درسته؟ اینها مال تحدی ذهن و تیزهوشی و اینهاست بروم سراغ قصه ای که امیر المومنین علی علیه السلام نقل می فرماید در نهج البلاغه شریف گفتند یا رسول الله یک معجزه بیاور انبیاء الهی معجزه میآورند این درخت را مثلا یک درخت سه چهار متر اونورتر بگو بیاد اینجا حضرت فرمودند من این کار را بکنم شما ایمان می آورید؟ گفتند بله حضرت دستور دادند به اذن خدا اون درخت از جایش بلند شد خیلی هم کم رسول خدا معجزه می آوردند محور معجزاتشان هم قرآن کریم بود حالا این عبارت در نهج البلاغه را من دارم نقل می کنم آمد درخت گفتند خوب علامت این که سحر نباشد معجزه باشد این را بهتون برگردد می توانید برگردانید دستور دادند حضرت برگشت گفتند می شود نصف این درخت بیاید و نصفش بماند؟ لیطمئن قلبی این هم شاید قلبش بالاخره بیمار نیست ولی بیحال است نمی خواهد حرکت کند می گوید تو حرکت کن حضرت دستور فرمودند آقا درخت نصف شده مثلا از وسط جوش نمی خورد به این سادگی می توانید برگردانید و جوش بخورد به همان وضع سابق دوباره برگشت هیچ کدام ایمان نیاوردند می گویند چرا شما از دل حرف می زنید برای ایمان؟ برای اینکه یک، اگر دل سالم نباشد شما عقلت کار نمی کند چون باید حقیقت جو باشید عاشق حقیقت باید باشید که تا تفکر سالم و حتی ظن صائب پیدا بکنید دوم بعد از اینکه عقلت هم کار کرد جمع بندی کردی این هم یک معجزه دلیل عقلانی هیچ کس جز پیغمبر نمی تواند این کار را انجام بدهد قلبت سالم نباشد نمی پذیرد ولو اینطوری بروی جهنم و برگردی نمی پذیریم پس مدیریت ذهن در واقع مدیریت اعتقادات هم هست وقتی که داری می گویی مدیریت ذهن می گوید من قبول ندارم این داره از مدیریت ذهنش صحبت می کند چی رو قبول نداری می خواستی قبول کنی حقائق عالم را هیچ مشکلی از گرایش های خراب در سلطه روی فکر خودت نداشتی مثلا علامت حسود چیه روی مدیریت ذهنش چنبره می زند حسادت تا کوچکترین عیبی از یکی پیدا می کند دیدی نگفتم فلانی هم که دیدی خراب کرد بعد احتمال حسن ظنی و احتمال توجیهی و شاید اصلا دروغ بوده چقدر خوشحال شدی تو هوا قاپیدی خبر را این حسادت داره ذهن تو را مدیریت می کند نمی توانی درست درباره او فکر کنی پس مدیریت ذهن ربطش به سوء ظن چی شد؟ وقتی که من اولاً ما انسان ها باید تحت تاثیر یک علاقه و عشق بزرگ و اون هم حقیقت طلبی است ذهن خودمان را مدیریت کنیم این حرف عوامانه است بگوییم بدون احساسات و علائق فکر کنیم بر پایه عقل سفر بر پایه عقل سفر یعنی چی مثلاً همین که شما می گویید من علاقمند هستم عقلانی نگاه کنم پس علاقمندی دیگه

حجت الاسلام پناهیان:  بستر گرایشی را دارد خدا می توانست بفرماید ختم الله علی عقولهم قلب بیشتر ظرف گرایش های عادی است

ملایی:  ختم الله علیه قلوبهم

حجت الاسلام پناهیان:  اینها بعد از اینکه قلبشان مهر می خورد سمعشان را دیگه ابصارشان هم مهر می خورد و درست نمی بینند پس بنیان و پایه همان قلب است این یکی از آیات مدیریت گرایش هاست که شما قرائت فرمودید نه آیات امروز یک یک کمی آیات اجتماعی خوب من باید مدیریت ذهن درست داشته باشم تا به مومنین سوء ظن پیدا نکنم و تا به خدا سوء ظن پیدا نکنم پس حسن ظن به خدا علامت یک زیبایی فوق العاده در قلب انسان هست و من باز هم یک روایت بخوانم البته به جای روایت یک قصه است می خواهم بگویم حضرت موسی ابن عمران دو نفر زندان بودند حالا هر کدام یک ارتباط هایی با خدا داشتند از زندان در یک شرایط مساوی اومده بودند بیرون یکی شون چاق شده بود یعنی می گویند چاق و چله ضعیف نشده بود یکی شون دچار ضعف و نحیف شده بود بالاخره از اون کسی که ضعیف شده بود فرمود که تو چطوری اینقدر ضعیف شدی گفت من به خاطر در واقع خوف از خدا اینطوری شدم گفت شما چرا اینقدر چاق و چله باقی ماندید گفت من حسن ظن به خدا دارم خدا منو نمی زند من رابطه ام با خدا خوب است حضرت موسی ابن عمران دستش را به سوی خدا بلند کرد و گفت پروردگارا صدای این دو تا بنده ات را شنیدی کدومش پیش تو عزیزتر است؟ اونی که از ترس تو تکیده شده یعنی با حسن ظن به خدا داره زندگی می کند خیلی معنایش جالب است مهم است خیلی

ملایی:  گاهی از اوقات ما قاطی خوف مان یک سوء ظنی هم هست

حجت الاسلام پناهیان:  و یک دوری از رحمت خدا هست اجازه می دهید اینجا را ما کارگاه اش کنیم؟

ملایی:  بله خیلی هم خوب

حجت الاسلام پناهیان:  همه الان خودشون رو امتحان کنن ولی این جمله ای که فرمودید خیلی جمله کلیدی است یک بار دیگر همین را تکرار بفرمایید بعضی تو خوفش هستند من حالا عبارت عربی روایت را می توانم بخوانم

ملایی:  چون بعضی جمله ها هست

حجت الاسلام پناهیان:  از کتاب مشکات الانوار هست امام صادق علیه السلام توضیح می دهند و در واقع یک کسی از خوف از خدا لاغر شده بود یک کسی به خاطر حسن ظن به خدا اون لاغری را پیدا نکرده بود ولی هر دو در یک شرایط زندگی می کردند با یک شرایط آب و هوایی متغیرها در این داستان چقدر قشنگ کنترل شده است بعد خداوند متعال می فرماید که کسی که حسن ظن دارد به من ما درباره اونجایی که خوف از خدا داریم باید نگاه کنیم آیا این خوف همراه با شوق با تکیه به حسن ظن هست یا نه اگر نباشد خوف اصالت ندارد اونجا یعنی زیاد نه اینکه چیز بدی باشد مثلا شما از خدا خائف هستید امیر المومنین علی علیه السلام خوف شیعیان را اینطوری توضیح می دهند فرمودند شیعیان ما از خدا می ترسند ولی ترسشان می دانید معنایش چی است می ترسند نتوانند محبت خدا را جبران کنند این خوف غرق در شوق است

ملایی:  این پسندیده است

حجت الاسلام پناهیان:  ولی خوف بد چی است؟ خوف بد این است که خدا به من رحم کند و خدا به من نگاه می کند من به چه درد خدا می خورم کارگاه را برویم؟

ملایی:  برویم

حجت الاسلام پناهیان:  امام زمان ارواحناه له الفدا ما را دوست دارد اگر پیش خودمان بگوییم برای چی منو دوست داشته باشد این سوء ظن به امام زمان من به چه درد امام زمان می خورم که به من علاقه داشته باشد آقا ایشان امام هستند با خودت مقایسه نکن شما فقط آدم هایی که به دردت می خورند دوست داری آقا تو رو دوست دارد گفت من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگان جودی کنم درسته؟ او تو را دوست دارد و می خواهد به تو یک چیزی برساند می گه نه باورم نمیشه چون خودش اینطوری نیست کارگاه شد دیگه

ملایی:  خوفی که همراه باشد با نا امیدی و یاس و یا حالا کلمه ای که شما فرمودید سوء ظن به خدا این خوف، خوف پسندیده ای نمی تواند باشد

حجت الاسلام پناهیان:  من در مثال امام زمانی بحث ما رابطه مون با امام زمان مان چگونه است و غیر از حسن ظن و سوء ظن به خدا حسن ظن به امام زمان داریم یا نداریم؟ سوال خیلی جدی است اومد پیش امام رضا علیه السلام گفت آقادر واقع سوالش را ببخشید الان یادم نیست سوالش این بود که شما چقدر من را دوست داری فرمود به قلب خودت مراجعه کن اگر تو حست نسبت به من مثبت است من نسبت به تو مثبت هستم حالا بگذارید کل روایت را الان یادم اومد بگویم گفت لا تنسنی من الدعا من را فراموشم نکن از دعا آقا فرمود مگر من فراموش می کنم که شما نیاز داری به سفارش آدم به امام که التماس دعا نمی گوید خدا هم داره دعا می کند آقای بهجت به یکی از این جوان هایی که اطرافشان بودند موقع خداحافظی بعد از نماز می آمدند اطرافش رو می گرفتند اینها خوب همه می گویند التماس دعا آدم آقای بهجت را می دید دوست داشت بگوید التماس دعا آقای بهجت به یکی از جوان های اطرافش فرموده بود که اینها بیخود میگن التماس دعا چون من دعایشان می کنم آخه آقای بهجت عادتشان این بود می خواستند در خانه بروند چهار پنج نفر علاقه داشتند به اینها بر می گشتند و یکی یکی می رفتند و خداحافظی ضمنی می کردند می رفتند داخل من تازه فهمیدم ایشان ثبت می کند که برایشان دعا کند اینها چقدر می گویند التماس دعا این شاگرد مکتب امام زمان ارواحناه اله الفداه است رفته طرف به امام رضا علیه السلام می گوید لا تنسی منا لادعا من را فراموش نکن از دعا حضرت یک درس ملیحی بهش دادند فرمودند مگر من فراموش می کنم گفت آقا ببخشید فرمود حالا توضیح بده چرا قبول کردی من تو را فراموش نمی کنم گفت خوب شما لابد شیعیانتان را فراموش نمی کنید من هم جزو شیعیانتان هستم و من را دعا می کنید و خیلی عمومی اش کرد قصه را حضرت فرمود برو به قلب خودت نگاه کن اگر دوست داری من دعایت کنم و این حسن ظن را به تعبیر من داری که من دعاگوی تو هستم من همان موقع تو را دعا می کنم عمومی اش نکن و اختصاصی اش کن

ملایی:  عجب لطیف است این مسئله

حجت الاسلام پناهیان:  حالا حسن ظن ما به امام زمان مان چقدر است؟ سحر بلند شویم گریه کنیم و حالا گریه را من همینطوری دارم می گم از امام زمان تشکر کنیم و آقا ممنونتم الان داری منو دعا می کنی اونی که بگوید از کجا می داند آقا دعا می کند این سوء ظن به امام زمان داره این چقدر فراوان است این سوء ظن اونی که می گوید من به چه درد حضرت می خورم حضرت من را دوست داشته باشد چرا حضرت من را تحویل بگیرد؟ طرف می رود در حرم امام رضا علیه السلام نمی داند حضرت خودش ایشان را آورده اونجا می گه آقا به ما یک نگاهی بکن آقا خوب نیست هر مناجاتی هم که قشنگ نیست

ملایی:  اون نگاه نبود الان اینجا نبودی در روایت می فرماید الذکر الاول من المذکور و ثانٍ من الذاکر ذکر از مذکور شروع می شود بعد ذاکر شروع می کند اونی که به یادش افتادی اول او به یاد تو افتاده بود اینها بحث حسن ظن و سوء ظن است

حجت الاسلام پناهیان:  تا که از جانب معشوق نباشد کششی کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد

حالا در این زمینه روایات عجیب و غریبی وجود دارد و حالا دیگه الان جرات می کنم این روایت را بگویم هفته قبل روایت های سنگینی خواندیم ولی این روایت سوء الظن بمن لا یخون من العو سوء ظن داشتن به کسی که به تو خیانت نکرده است از پستی انسان ناشی می شود یعنی آدم چقدر پست باشد سوء ظن داشته باشد به کسی که خیانتی به او نکرده اگر آدم سوء ظن داشته باشد به کسی که خدمت به انسان کرده چی اون دیگه چه درجه ای از لئامت است خیلی نسبت به اولیاء خدا ما باید حساس باشیم یا می فرماید امیر المومنین علی علیه السلام که سخن قبلی هم از امیر المومنین علی علیه السلام بود ایاک ان تسیء الظن فان سوء الظن یفسد العباده عبادت تو را فاسد می کند سوء ظن عبادت را انسان چیکار می کند؟ از بین می برد یا می فرماید شَرُّ النّاسِ مَنْ لا يَثِقُ بِاَحَدٍ لِسُوءِ ظَنِّهِ بدترین انسان ها کسی که به خاطر سوء ظن به هیچ کس اعتماد نمی کند حس خیلی مهمه دیگه توضیح می خواهد واقعا و لا یسق به احدٌ لسوء فعله هیچ کسی هم به او به خاطر بد رفتاری اش اعتماد نمی کند متقابل می شود کم کم یک دفعه می بیند دورش خالی شد هیچ کس بهش اعتماد نمی کند در این زمینه بحث های سیاسی فراوانی است یکی در حکمرانی که امیر المومنین علی علیه السلام به مالک اشتر فرمود به مردم حسن ظن داشته باش بعضی ها روحیه دینی و انقلابی دارند ولی حسن ظن به کسی ندارند خوش دلی نمی کنند با دیگران و از اون طرف حضرت رسول محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم بی تردید یکی از برجسته ترین صفات سیاسی رسول خدا من اسمش را اخلاقی نمی گذارم فراتر از اخلاق به معنای اخلاق فردی است شاید اینقدر جدی گرفته شده در امر سیاست که خیلی ها اخلاق را تا اونجایی که پای حقوق و سیاست به میان نیامده پای مدیریت و تعاملات حساس اجتماعی به میان نیامده داخل می دانند حالا اخلاق و معانی مختلفی دارد کاری ندارم اینجا باید گفت یکی از ویژگی های برجسته سیاسی رسول خدا اعتماد او بود به مردم و حتی می گفت از یاران من پیش من بد نگویید حس من را نسبت به یارانم بد نکنید از هر کسی هر توجیهی را قبول می کرد غلام سیاه برگشت گفت مسخره کرد زبانم لال پیامبر را گفت جبرئیل امین به او خبر داده است که من جاسوسی می کنم خودم گفتم نه حرفم را قبول کرد خدا آیه نازل کرد فرمود این خوبه که در آیات قرآن داریم ایمان معمولا برای خدا استفاده می شود می فرماید رسول خدا به مومنین ایمان دارد در سیاست و حکمرانی اینطوری باید بشود ما باید بذر اعتماد و حسن ظن را مبنای قانون ریزی خودمان قرار بدهیم صریحا عرض کنم هر چقدر قوانین تعدادشان افزایش پیدا کند یعنی سوء ظن زیاد است

ملایی:  بگیر و ببند و پا بند و دستبند درست کردن یعنی سوء ظن زیاد است

حجت الاسلام پناهیان:  باید قوانین تعدادش کم باشد حالا من نمی دانم می خواهید چیکار کنید مجلس شورای اسلامی آقای دولت و نمی دانم قانون باید تعدادش کم باشد مثل اینکه یک زوج جوانی می خواهند ازدواج کنند توی دوران عقد چی می گویند دوران قبل از عقد خواستگاری تو دوران خواستگاری و آشنایی و دل دادن و قلوه ستودن و دارند صحبت می کنند این دو تا جوان هم می نشینند با هم حرف بزنند باید کاغذ و قلم بیاورند و هی تعهد از هم دیگر بگیرند تعهد اول خوب اگر شما این کار را کردید چی؟ این تعهد، یعنی سوء ظن اینها را شما قبول دارید سوء ظن است؟ پس میزان امضاهای عقد نامه هر چی افزایش پیدا می کند می تواند ارتباط با طلاق بیشتر هم داشته باشد البته جوان ها معمولا نگاه نمی کنند چی امضا می کنند دقت نمی کنند ولی قانون می دانید احتمال خیانت را اصلا خودبخود از نظر روانی افزایش می دهند باید بروند بین خودشان حل کنند اگر این کار را کردی چی اگر اون کار را کرد چی مثلا شورای حل اختلافی هست قوه قضائیه راه انداخته من امیدوارم روزی برسد نود درصد پرونده های قوه قضائیه در شورای حل اختلاف حل بشود مردم بروند با ریش سفیدی خودشان حل کنند این کار خیلی خوبی است راه افتاده و بار بر می دارد از روی دوش قوه قضائیه ولی بیشتر بشود یعنی باید مساجد مثلا یک مسجدی وضو خانه نداشته باشد چطوری است می شود؟ بابا وضو بگیریم وضو می خواهیم بگیریم دستشویی ندارد وضو خانه که باید داشته باشد می رویم یک جای دیگر در شهر مثلا وضو که باید داشته باشد باید اینطوری بشود مسجد شورای حل اختلاف نداشته باشد مردم تعجب بکنند اون وقت من چرا شورای حل اختلاف را می گویم این جای هزار تا قانون را پر می کند بیایند خودشان جمع بکنند

ملایی:  یا مقابله می کند با سوء ظن یا کمک می کند به اینکه بیشتر نشود

حجت الاسلام پناهیان:  بله چی عرض بکنم دیگه می فرماید که حالا کم کم به محضر خداوند متعال می رسیم پس امروز قاطی بحث مان یک قسمت بحث اضافه شد اون هم بحث حسن ظن به ولی خدا و سوء ظن به ولی خدا این را بنده تقاضا می کنم تقاضای یک کوچکتری از همه محبین اهل بیت از همه دوستداران امام زمان ارواحناه له الفداء بروند یک جایی آزمایش خون بدهند ببینند مقدار حسن ظن شان به امام زمانشان چقدر است

ملایی:  یک دستگاهی باید باشد که اندازه بگیرند

حجت الاسلام پناهیان:  دستگاهش هست هنگام ورود به حرم امام رضا و حرم امام حسین دستگاهش را گذاشتند اونجا اصلا همینطوری نگهداری دستگاه یک دعایی نوشته در اذن دخول می فرماید در اون دعا اشهد انک تشهد مقامه و تسمعک و ترد سلامی اگر اونجا نبض است آقای بهجت دقیقا همین را می گویند اگر یک لرزش بهت وارد شد یعنی سلام بهت دادم بیا تو آقا می شود مگر شما حرم امیر المومنین علی علیه السلام وارد بشوید آقا سلام بدهد تو تکان نخوری؟ تکان می خورد دیگه آدم پس اگر تکان نخوردی نه یعنی آقا سلام نداده ها یعنی مشکل از این طرف است یعنی تو سوء ظن داری فکر می کنی آقا سلام نداده تو باورت نمی شود می شود دستگاه سنجش حسن و ظن به ولی خدا سوء ظن به ولی خدا نداشته باشید حسن ظن داشته باشید و حسن ظن داشته باشیم چی می شود؟ دائما از امام زمان تشکر می کنیم دائما خودمان را مدیون حضرت می دانیم یک بار ما توی این برنامه های تلوزیونی یک کمی گفتیم و حمله هم شد به ما که بیایید بیشتر از اینکه روی اینکه عاشق امام زمان علیه السلام هستیم عاشق امام حسین هستیم بیایید بیشتر از روی این کار کنیم که ما معشوق امام زمان هستیم محبوب امام مان هستیم گفت مورچه چیه که کله پاچه اش چی باشد من چی هستم که عشق من به آقا چقدر باشد وجود چی بگویم بی نهایت حضرت ولی عصر ارواحناه له الفدا است یک ذره او به ما لطف داشته باشد که یک ذره قطعا بیشتر است اقیانوس اقیانوس بزرگتر از ما به خود حضرت است اصلا ما می رسیم به عشق بازی با حضرت جز تشکر کردن از حضرت ما می رسیم؟ فقط باید تشکر کنیم فقط هی بگوییم شرمنده آقا ممنونت هستیم آقا شرمنده اصلا به چیز دیگر آدم نمی رسد به ذره گر نظر لطف بوتراب کند

ملایی:  می فرماید السخي إنّما يجود حالا ببینید اخلاق چه تاثیری دارد سخاوتمند جود می کند به خاطر چی؟ من حسن الظن بالله فارسی این حرفها را زده بودیم ولی الان عربی اش را من به عنوان یک روایت وزین قرائت می کنم خدمت بینندگان و البخیل انما یبخل من سوء الظن بالله بخیل ناشی از سوء ظنش به خداست به بحث های اجتماعی نرسیدیم یا مثلاً منه الموجود سوء الظن بالمعود منع کردن از انفاق ناشی از سوء ظن به خداست و الی آخر من اگر وقت داریم یکی دو سه دقیقه بحث های اجتماعی سوء ظن را بگویم و تمام کنم بحث را

حجت الاسلام پناهیان:  خیلی خوب می توانیم بگذاریم برای یک توقف کوتاهی یا نه؟

همین بحث سوء ظن در رابطه بین ما و خداست در رابطه بین ما و امام جامعه است در رابطه بین ما و مومنین است و دیگران تبدیل می شود به مسئله اجتماعی آیات قرآن بیشترین لعنت خودشان را نثار کرده به کسانی که سوء ظن دارند به خدا می گویند خدا کمک مان نمی کند در مقابل دشمن و سازشکار می شوند مرگ بر سازشکار که گفته می شود مرگ بر کسی که سوء ظن دارد به خدا که خدا نصرتش را نمی رساند

ملایی:  می رود سراغ کد خدا

حجت الاسلام پناهیان:  این یک موضوع پس ببینید موضوع دیگری که در سوء ظن در قرآن آمده خیلی در واقع عبارت عجیبی است در قرآن کریم می فرماید چرا در جنگ شما ظن جاهلیت پیدا کردید به خدا؟ سوء ظن جاهلی پیدا کردید چرا؟ سوء ظن ظن الجاهلیه سوء ظن پیدا کردید ظن جاهلیت ظن جاهلیت چیه؟ سوء ظنی که در زمان جاهلیت است زمان جاهلیت می گفتند اگر یک دینی بر حق باشد هیچ وقت شکست نمی خورد حالا که شکست خوردیم معلوم می شود برحق نیستیم ظن جاهلیت است دین اصلا مدل سوء ظن جاهلیت یکی سوء ظن کلی دارد می گوید خدا ما را کمک نمی کند واقع بین باشید به بهانه واقع بینی واقعیت بزرگ خدا را فراموش می کند این واقعیت های کوچولو را در نظر می گیرد می گوید من واقع بین هستم شما نمی بینی هیچ را دو جور سوء ظن به خدا به صورت اجتماعی و سیاسی در قرآن به شدت مذمت شده یکی اینکه قبل از نبرد یا در مصاف با دشمن می گوید خدا من را کمک نمی کند سوء ظن داشته باشی به خدا یا در دلت خراب باشد اصلا بعضی از قصه ها هست در قرآن می گوید اینها نشسته بودند تا صبح خوابشان نبرد سوء ظن داشتند آیا واقعا خدا به ما کمک می کند؟ ظاهرا هیچ خبری نیست فریب دادند ما را رسول خدا یکی این سوء ظن است یکی اون سوء ظن تا یک جایی شکست بخورند می گویند دیدید ما بر حق نبودیم در همین قصه سوریه همین ها یک عده ای دچار این شدند ظن جاهلیت یعنی رفتند اخلاق 1500 سال پیش را پیدا کردند این دو نوع سوء ظن به خدا نباید باشد اگر سوء ظن به خدا نباشد شما می گویید من همه مقدمات را فراهم کردم به این دلائل هم تشخیصم این است که اقدام بکنم خدا هم کمک می کند تجهیزات یک سهمی دارد اومدند از امیر المومنین علی علیه السلام پرسیدند فلان نبرد را می خواهیم برویم دشمن تعدادش زیاد است حضرت فرمود ما کی تا حالا در صدر اسلام بر اساس تعداد دشمن و دوست جنگیدیم ما همیشه روی حساب نصرت خدا رفتیم بروید پیروز هستید سوء ظن به خدا نداشته باشید رفتند و پیروز هم شدند

ملایی:  اونی که می فرماید که قطعا سند همین مبناست دیگه؟ و الا نگاه به تجهیزات و امکانات و حالا ظواهر بکنید شاید یک جور دیگری یک عده ای قضاوت کنند ولی به اون افق بلند نصرت الهی و این که خدا هست و حسن ظن به یاری حضرت حق کنید دیگر نمی گویی انشاء الله قطعا این طور هست و ما همینطور هم بوده در تجربه چهل سال انقلاب مان هر چه پیروزی به دست آوردیم افرادی که دارای سوء ظن بودند یک ذره هم احتمال نمی دادند و اونهایی که حسن ظن داشتند هم اینقدر پیروزی را احتمال نمی دادند

حجت الاسلام پناهیان:  شهید بهشتی می فرمود ما تا بیست سال دیگر پیروزی انقلاب را حدس نمی زدیم یک چیزی شبیه به این سردار سلیمانی می فمراید من تا بیست سال دیگر پیش بینی نمی کردیم یمن تکان بخورد ببینید همه اتفاقاتی که الان ما در این چهل سال گذشته می بینیم فراتر از پیش بینی است من بخواهم نمونه بگویم یک ساعت دیگر باید عرض بکنم اونهایی که حسن ظن داشتند از نصرت خدا باز آمارشان عقب مانده یک عده ای هم که هیچ وقت حسن ظن نداشتند و ندارند

ملایی:  همیشه یک جایی نقطه خاص هستند

حجت الاسلام پناهیان:  من می خواستم بیشتر به این بحث بپردازم ایام بصیرت و نه دی هم بود یک بصیرت را بگذاریم برای بعد

ملایی:  چه اشکالی داره بصیرت همچنان لازم است خیلی متشکرم از حاج آقای پناهیان عزیز برویم برای اینکه محضر قرآن کریم باشیم حسن ختام برنامه باشد سوره کهف آیه 35 تا 45 صفحه 298 را تلاوت خواهیم کرد دو نکته را هم یادآوری کنم ببخشید طولانی شد یک کمی یک نکته اینکه در آستانه حلول ماه جدید قمری ماه رجب هستیم قربانی این ماه را مثل همیشه یاری بفرمایید عدد 14 را برای مشارکت در قربانی برنامه سمت خدا به 2000303 پیامک بفرمایید یک تسلیت محضر عزیز دلمان حاج آقای ماندگاری عزیز از همین جا عرض تسلیت دارم والده همسر حاج آقای ماندگاری به رحمت خدا رفتند تسلیت می گوییم انشاالله خدا صبر و قرار و آرامش به ایشان خدا نگهدارتان باشد دوستان عزیز در پناه قرآن.

( قرآن کریم سوره کهف آیه 35 تا 45 صفحه 298)