حجت الاسلام نظافت: سلام بر شما و همه بینندگان عزیز من هم همچنان تبریک عرض می کنم عید گذشته را به همه بانوان گرامی و مادران عزیز انشاالله که مادران سفر کرده هم از ما خشنود باشند شریک ثواب برنامه و این مجاهدات و تلاش های ما باشند
شریعتی: امیدوارم همشون سر سفره حضرت صدیقه طاهره متنعم باشند انشاالله و خوشحالیم که روزهای چهارشنبه ما مزین به نور شریف نهج البلاغه و نامه 31 نامه امیر المومنین به امام مجتبی و ادامه فرمایشات شما
بسم الله الرحمن الرحیم
امیر المومنین فرمودند مثل یک پدر دلسوز عنایت دارند به تو و شفقت که اینجا حضرت فرمود والد الشفیق پدر دلسوز سبب می شود که انسان به فکر تربیت باشد اگر دلسوزیم باید به فکر تربیت باشیم چون اگر تربیت نباشد تمام زحمات هدر می رود اون هم تربیت جامعه تربیت جامعه که می گوییم یعنی چی؟ یعنی تربیت عبادی و تربیت اخلاقی و تربیت معنوی و تربیت سیاسی و تربیت اقتصادی یعنی واقعا هر جا که می لنگد می بینی یک روز زحمات پدر و مادر را بچه ها هدر می دهند یعنی اون کسی که معنوی نیست و اون کسی که گرفتار شیطان می شود می بینید به خاطر یک هوس و لذتی می لغزد و پدر و مادر را برای همیشه قصه دار می کند چه بچه هایی که به خاطر بی توجهی هایی که پدر و مادر به امر تربیت کردند اینها لغزیدند و پرپر شدند گرفتار اعتیاد شدند و گرفتار فسادها شدند یا بعضی از بچه ها تربیت عقلانی نمی شوند یعنی نمی داند چطوری معامله کند می بیند که با یک تصمیم اشتباه همه چیز را بر باد می دهد نه تنها بر باد می دهد که بدهکار می کند یعنی پدر و مادر همه زندگی شان را بتوانند بدهند باز نمی توانند از زندان بیاورند بیرون واقعا باید به فکر تربیت جامعه بود و امیر المومنین اینجا
حجت الاسلام نظافت: یعنی همه ساحت های تربیت را باید دید چون از هر ناحیه ای کمبود باشد از همان ناحیه ضربه می خورد یک وقت می بینی بعضی از بچه ها زیرک نیستند از نظر علمی خیلی قوی است ولی کیاست ندارد دنیا دنیایی که توش گرگ هم هست در یک بیانی دارد امام صادق فرمود گرگ باش و الا گرگ ها می خورند باید کیاست را به بچه ها یاد بدهیم در همین نهج البلاغه داریم فرمودند الطمأنیت علی کل احدٍ قبل الاختبار اجر این که با هر کسی تو اطمینان پیدا می کنی یک بچه ای و کسی دلت پاک است خوش باوری دنیا اینطوری نیست نباید خوش باور باشی اگر تو با هر کسی اطمینان پیدا می کنی بدون اینکه تو را آزموده باشی نشانه عجزت است بچه هایمان را عاجز بار نیاوریم در این دنیای شلوغ متعادل و خوش بین باشند و جایی که لازم است بد گمان باشند خیلی کار می برد عرضم این است که شفقت باید نتیجه اش تربیت همه جانبه باشد به همه ساحت ها باید توجه کرد انسان ساحت های گوناگونی دارد فقط فکر نکنید مغز بچه ها پر از اصطلاحات و معلومات فیزیک و شیمی و ریاضی باشد تمام است یا فقط به فکر معاش و زندگی شان باشیم دیگه تمامه هم معاش و هم علم و هم کیاست و هم معنویت همه باید با هم دست به دست هم بدهیم انسان ابعاد گوناگونی دارد به این تربیت جامعه باید توجه کرد حضرت فرمود اجمعت علیه من ادبک تصمیم گرفتم تو را ادب کنم و انت مقبل الامر و مقتبل الدهر الان که تو مقبل الامر هستی قبلا هم به مناسبتی عرض کردم جوان بهش می گویند مقبل الامر مقتبل الدهر یعنی زندگی مثل یک جاده ای است که جوانی ابتدای این جاده است و این عمر و روزگار را جلوی روی او قرار دارد وقتی پیر می شود انسان جاده زندگی را طی کرده جاده پشت سرش واقع شده یعنی امیر المومنین می گوید فصل تربیت فصل جوانی است هر چه زودتر بهتر خوب من مشاهده کردم خانواده هایی را که به فکر تربیت افتادند ولی وقتی که دیگه دیر شد کار از کار گذشت یعنی یک وقت هایی می آیند کمک می خواهند از مربیان و از مشاوران که دیگه به تعبیر اون فرازهای قبلی قصی القلب شده و ذهنش پر شده گرفتار فتنه شده و گرفتار دوستان ناباب شده می شناسم خانواده هایی که چقدر زحمت کشیدند بچه هایشان به جایی رساندند و بچه ها گرفتار اعتیاد شدند و اینها چقدر پول خرج کردند و اون را از اعتیاد نجات دادند دوباره بعد از یک مدتی باز به اون دوستان برخورد کردند و برگشت دیر نباید اقدام کرد دیر اقدام کنی بعدا کار سخت می شود نمی خواهم نا امید کنم هیچ کس نباید نا امید شود از هیچ کسی نا امید نباشید اون جوان هایی که گرفتار شدند پدر و مادرها دعا کنند ولی کسانی که بچه هایشان گرفتار نشدند را دارم خطاب قرار می دهم که زود اقدام کنند
شریعتی: پس دو تا نکته بسیار اساسی یکی اقدام به موقع در تربیت بچه ها و دوم چند بُعدی تربیت کردن بچه ها در ساحت های مختلف که شخصیت جامع است یک شخصیت کامل و جامع همه جهتش هم خلق و هم علم و هم معنویت و هم مهارت با عرضه باشد مهارت داشته باشد تک بُعدی رشد نکنند بعد حضرت فرمود ذو نیت سلیمه و نفس صافیه الان که تو جوانی دو ویژگی داری نیت سالم و نفس صاف جوان نیت سالم دارد یعنی چی نیت سالم دارد؟ یعنی اینکه بد جنس نیست علتش چی است برای جوان گفتند نیت سالم ببینید آقای شریعتی من و شما جسارت به شما نکنم طبیعت سن مان را می گوییم برای اینکه نیت سالم داشته باشیم خیلی باید مراقبت کنیم چرا؟ چون ما تعلقات داریم بچه پانزده ساله و شانزده ساله آقا زاده شما اینها تعلقات ندارند نه زن داره و نه بچه دارد و نه جایگاه اجتماعی دارد و نه خیلی آلوده شدند این ماها ناخودآگاه نیت هایمان تحت تاثیر تعلقات مان است یعنی یک تصمیمی می خواهیم بگیریم خیلی چیزها را در نظر می گیریم جایگاه مان و شهرت مان و خونه و خانواده مون را سخت است نیت سالم داشتن باید بجنگیم که این تعلقات رو ناخودآگاه ما اثر نگذارد جوان اینطوری نیست چرا اکثر شهدا جزو جوان ها هستند؟ چون تعلق نداشتند آزاد بودند رها بودند
حجت الاسلام نظافت: و این زلالی شان را کاملا می شود حس کرد من چون در کار تربیت هستم مثلا مکرر دیدم اون طلبه ای که سال اول می آید صفای خاصی دارد با اینکه علم ندارد هر چی گذشته علمش بیشتر شده گاهی احساس می کنم صفا کم شده یعنی علم شد حجاب گاهی به خودشان می گویم چرا؟ چون انسان گاهی عملش از علمش عقب می ماند و صفا از دست می رود حضرت دو تا ویژگی برای جوان می گویند نیت سالم، سالم از بد خواهی و سالم از بد جنسی و سالم از تعلقات و عرض شود صفا گناه زنگار ایجاد می کند اگر ما روزی یک گناه هم بکنیم در سال 365 گناه هست در سوره متففین داریم که بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ أَلَا يَظُنُّ أُولَٰئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ لِيَوْمٍ عَظِيمٍ (مطففین، 1-5) وای بر کم فروشان کم فروش کی است فرمود وقتی که می خواهد حق خودش را بگیرد کامل می گیرد وقتی می خوهد حق مردم را بدهد کم می گذارد بعد فرمود اینها گمان نمی کنند زنده می شوند برای روز بسیار با عظمتی خدای متعال فرمود علتش این است كَلَّاۖ بَلۡۜ رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِم مَّا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ (مطففین، 14) گناهان پیوسته بر روی دل اینها زنگار ایجاد کرده
شریعتی: وقتی این گناهان ضریب هم پیدا می کند تصاعدی وقتی می بینید قلب سیاه می شود لذا می گویند گناه نکردن از توبه کردن آسان تر است جوان نفس صافی دارد و ما باید به فکر حس صفای جوانی جوانان مان باشیم خودشان هم باید به فکر حفظ صفای جوانی باشند راه حلش چی است؟ آگاهی و مراقبت از گناه مراقبت از گناه نزدیک گناه نشوند ما هم نزدیکشان نکنیم این روایت را دقت کنید امام صادق علیه السلام فرمود لَستُ اُحِبُّ أن أرى الشّابَّ مِنكُم إلّا غاديا في حالَينِ فرمود دوست ندارم شما جوانان را ببینم مگر در یکی از این دو حالت یا عالم باشید یا متعلم باشید یا معلم باشید یا متعلم باشید فان لم یفعل اگر جوانی به فکر یادگیری نباشد به ویژه درس های زندگی که به اون تربیت همه جانبه کمک می کند عرض کردیم فرمود اگر این کار را نکند فرت تثبیت و کوتاه می کند و فان فرت الضیئه وقتی اهل تضعیف شد اهل تزئین می شود ضایع می کند عمرش و ثروت و فرصت ها را زیین اگر تضییع کرد گرفتار گناه می شود ان اثم اگر گرفتار گناه شد سکنا منها حضرت قسم خوردند به پیامبری که خدا او را به حق مبعوث کرد بنابراین نقش آگاهی همه جانبه خیلی مهم است جوانی فصل یادگیری است یادگیری هم آنچنان باشد که وارد دل بشود و الا ما بعد از انقلاب که توی کتاب های درسی معارف را وارد کردیم و آداب و اخلاق را وارد کردیم تبدیل به معرفت نشد من فقط برای نمره نباشد محفوظ به تنهایی به درد نمی خورد و این راهش این است که مربی خوبی داشته باشیم و در خلال زندگی آموزش ببیند که وارد جانش شود
حجت الاسلام نظافت: من همیشه به بچه ها می گویم همه درس ها در کتاب ها نیست یعنی منحصر در کتاب نباشد خیلی درس ها باید بگوییم و خیلی ها می توانند معلم ما باشند
شریعتی: هم روزگار و هم دوست خوب و هم مربی خوب و هم پدر و مادر خوب
حجت الاسلام نظافت: محیط خوب بنابراین تا اینجا حضرت یک امتیازاتی برای جوان ها گفتند مقبل الامر هست یعنی فرصت دارد قلب بکر و صاف که هنوز قصی نشده خرد بکر و ناب فرمود مثل زمین خالی است قلب نرم جدیت در اندیشه و مجدانه با این اندیشه ها برخورد کردن و نیت سالم و نفس صاف و نشاط و سلامتی قوت جسمی که جوان ها دارند که نیرومندی امیدوار جوان فرمود در ابتدای نامه المامل ما لا یدرک آرمان خواه و رزائل در او ریشه دار نیست نفس صاف دارد و چقدر مهم است ما از اونجا استفاده می کنیم ما به جوان ها خودشناسی بدهیم خودشان را بشناسند سرمایه هایشان را بشناسند و امتیازاتشان را بشناسند اگر یادتان باشد ابتدای نامه 14 ده ویژگی برای جوان گفتند مکرر حضرت ویژگی های جوان را به خودشان متوکل می شوند جوان مثل ثروتمندی است که قدر این ثروت ها را نمی داند و این ثروت های معنوی بسیار اهمیت دارد و حضرت مکرر گفتند هم خطراتی که او را تهدید می کند بهش گفتند و هم ثروت ها و امتیازاتش را گفتند و گفتند تو در معرض خطر فتنه های دنیا هستی در معرض خطر مثل اسب چموش شدن هستی و تو بی تجربه هستی به هر حال به جوان امتیازاتش را بگوییم که قدر بداند الفرست تمروا مرّ السحاب و مراقب باشد و استفاده کند از این فرصت و مواظب باشد شیطان استفاده نکند یعنی هم خودش استفاده کند و هم راکد نگذارد هم شیطان استفاده نکند در دعای مکارم داریم امرنی ما کان عمری بذلت فی طاعتک خدایا به من عمر بده تا جایی که عمرم صرف در مسیر اطاعت تو می شود فاذا کان عمره مرتعا للشیطان اگر عمر من چراگاه شیطان می شود زودتر بمیرم بهتر مثل فوتبالیستی که می گوید با دو تا گل ببازیم بهتر است که با پنج تا گل ببازیم اونی که می گوید جان من را بگیر با گناهان کمتری بمیرم نگذار با گناهان زیاد بروم نتیجه گناهان زیاد چی می شود؟ فرمود قبل أنْ یسْبِقَ مَقْتُک إِلَی، أوْ یسْتَحْکمَ غَضَبُک قبل از اینکه خشم تو بر من پیشی بگیرد و غضب تو بر من مستحکم شود و واقعا اگر استفاده نکنند جوان ها به هر انسانی از این نعمت ها و در اختیار شیطان قرار بگیرد اونی که چشم چرانی کرده روز قیامت می گوید کاش کور بودم و اونی که حرام شنیده می گوید کاش ناشنوا بودم و اونی که دست ظالمانه بلند کرده به بیت المال می گوید به سر مظلوم زده می گوید کاش علیل بودم و کاش دستم فلج بود و در یک کلام قرآن می گوید یا لیت لی کنت ترابا می گوید کاش اصلا خاک بودم و تبدیل به یک انسان نمی شدم با اینکه نعمت وجود اینقدر ارزشمند هست نعمت جوانی اگر درست استفاده نشود تبدیل به ضدش می شود اگر از عمر درست استفاده نشود اگر از دست و چشم و گوش درست استفاده نکنیم بدبخت می شویم و جوان باید این امتیازات را بداند به جوان می گوییم این امتیازات را داریم ولی با صراحت و با صمیمیت و با صداقت باید یک چیزی بهش بگوییم و اون این است که خامیم
شریعتی: حالا حالاها مونده تا بفهمیم خودت را بی نیاز از استفاده تجربیات ندان و لذا به ما گفتند هم به جوان شخصیت بدهید و هم با او مشورت کنید و هم کاملا به حرف های امور را به او واگذار نکنید یک امر پیچیده ای در برخورد با جوان است یک عده ای به دلیل اینکه جوان پخته نیست هیچ مشورتی با او نمی کنند هیچ کاری را به او واگذار نمی کنند یک عده ای هم باز از اون ور می افتند کاملا امور را به او واگذار می کنند ولی معتدلش این است که هم بهش میدان بدهید و فرصت بدهید و هم با او مشورت کنید و هم اینکه به حرف های او کاملا صد درصد توجه نکنید خودش باید بداند این حرفها بایستی بیاید با تجربیات پدر جمع شود و به یک پختگی برسد این عبارت را دقت کنید چقدر ما عجیب اهل البیت چه نکاتی گفتند دریایی است واقعا فرمود اذا احتجت الی المشوره فی امره اگر احتیاج به مشورت کردی مسئله ای که پیش اومده اول شروع کن با جوان مشورت کن تو خونه مسئله ای پیش می آید در مدرسه مسئله ای پیش می آید خونه را می خواهند عوض کنند و ماشین بخرند و مسافرت بروند و می خواهند با یک قضیه ای برخورد کنند فرمود صدا کن با مشورت با جوان ها زیرا فَإِنَّهُم أحَدُّ أذهاناً، ذهن تلطیفی دارد ذهنشان تیزتر است از پیرمردها و اسرع حدثاً در حدس زدن و پیش بینی کردن ذهنشان سرعت بیشتری دارد ثم رده بعد ذلک حالا این حرف ها نظریات جوان ها را بگیر و بیا به پیرمردها همین نظرات را به پیرمردها عرضه کن الا رای الکهول و شیوخ چون اونها می توانند جمع بندی خوبی بکنند پیرمردها برای ابتدا نظر دادن خوب نیستند برای جمع بندی خوب هستند یعنی ما مشورت را می گوید با جوان ها حدس ها را بگذار اونها بزنند و نکته هایش را بگویند و تو جمع بندی کن الان هم همینطوری است الان حضرت آقا با تمام پختگی هایی که دارند استفاده می کنند از نظرات مشاوران بعد جمع بندی خوبی می کنند سبک سنگین باشد با پیرمردها و با تجربه ها فرمود فان تجربتهم اکثر چرا حرف آخر را پیرمرد بزند؟ فرمود تجربه اونها خیلی بیشتر است به خاطر پختگی است بعد و جالب است قرآن هم همینطوری فرمود به پیامبر فرمود مشورت بکنید برای چی برای اینکه پیامبر می خواهد تربیت کند خودش همه اش این را می فهمد و قرار است آدم ها را رشد بدهد چطوری آدم ها رشد می کنند از اونها باید سوال کرد و نظر خواست و شاورهم فی الامر فرمود با اونها مشورت کن بعد فرمود فاذا عظمت نفرمود فاذا عظمتم خودت تصمیم بگیر وقتی تصمیم گرفتی این مسیر تصمیم گیری باید این باشد اول مشورت تو پخته هستی حالا تصمیم بگیر این نظرات را که شنیدید یکی اش را انتخاب کن . فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ (آل عمران، 159) اگر مکانیزم تصمیم گیری و اگر این روند تصمیم گیری را درست باشد دیگر به دلشوره ها اعتنا نکن توکل یعنی به دلشوره اعتنا نکن ولی یک سیری دارد توکل علی الله چرا تصمیم نهایی با پیامبر چون تجربه و آگاهی کامل را دارد یک عبارت دیگر هم در نهج البلاغه هست رای الشیخ احب الیَّ جلد الغلام نظریه ی پیرمرد را حضرت فرمود از اون نیرومندی و چابکی جوان ها بیشتر دوست دارند اینها را ما باید به جوان ها بگوییم جوان ها نباید بدشان بیاید همچنان که ما می گوییم ما الان به مرحله ای رسیدیم که ذهن مان به اندازه تو اون قدرت انتقال را ندارد و حافظه تو را نداریم و اون نیرومندی تو را نداریم و نشاط تو را نداریم و حتی صفای تو را نداریم و اون سلامت نیت سالم تو را نداریم درست؟ تو هم جوان عزیز بپذیر پخته نیستی حالا حالاها باید این راه را بروی و لذا جوان ها و پیرمردها می توانند مکمل یکدیگر باشند و من بارها گفتم اعتماد متقابل پیر مردها خودشان را از جوان ها بی نیاز ندانند و تا آخر عمر بارها را به دوش نکشند و بسپارند به جوان ها و پیرمردها ناظر خوبی هستند
حجت الاسلام نظافت: برای خودمان هم پیش اومده یک تصمیمی گرفتیم و حتی احساس کردیم جوانبش را سنجیدیم ولی احساس نیاز به یک پیر و یک پیر فرزانه وقتی طرح می کنیم می بینیم یک جاهایی را او دیده که ما اصلا ندیدیم بنابراین این دوتاش خیلی مهم است یعنی بعضی از مدیران هستند تا آخرین نفس بار را به دوش می کشند این یک اشتباه است چون اجازه نمی دهیم بقیه رشد کنند میدان بدهیم ولی نظارت کنیم و اون جوان هم باز پیرمردها را پشیمان نکند از اینکه فرمان را می دهند دست ما بالاخره آقا پسر شما باید راننده بشود دیگه اگر شما تا آخرین نفس رانندگی کنید خوب بعد که ندانستید مجال ندادند بهش پس ما باید از جاهای آسان تر و در جاهایی که خطر کمتری دارد بگوییم بابا تو بنشین که ما هم کنارش باشیم دقیقا مثل راننده مثل شنا یاد گرفتن است باید کنار هم باشند به هم اعتماد کنند و من قصه می خورم که چرا بعضی از مدیران جمهوری اسلامی به فکر نیرو سازی نیستند این اشتباه است که به یک باره یک وزیر را یک جوان را وزیر کنیم و این اشتباه است که یک کسی تا آخرین نفس این وزارت را رها نکند ترکیب خیلی قشنگ می شود این اعتماد متقابل و اون کاری که اول انقلاب اتفاق افتاده
شریعتی: اصلا حاج آقا این اعتماد مکمل راهی است که می رویم و گرنه ابتر می ماند راه
حجت الاسلام نظافت: بالاخره از پا می افتیم و اصلا نشانه های عقلانیت همین است عقلانیت جلوه هایی دارد یکی اش آینده نگری است فرمود لا عقل کتدبیر باید به فکر آینده باشیم آینده دست جوانان است اگر تا آخرین نفس ما کار کردیم خوب بعد که از پا افتادیم اون تجربه ندارد خرابکاری می کند این اعتماد متقابل به نظرم بسیار اهمیت دارد و عرض کردم یک وقت این خاطره را گفته بودم که یک شهید عزیزی جبهه که بودیم ایشان از بستگان ما بودند ایشان به من یک وقت گفت که من می خواهم از این واحد تخریب بروم گفتم چرا؟ گفت این زیر دست های من می آیند لیاقت فرماندهی دارند تا من هستم اینها فرمانده نمی شوند مجال رشد پیدا نمی کنند ایشان رفتند و از صفر یک جایی را شروع کردند و یک گردانی را پذیرفتند این نفر بعد شد فرمانده و شهید شد و نفر بعد و نفر بعد و من دیدم عجب وقتی انسان اخلاص داشته باشد و صفا داشته باشد چطور الهام های الهی را می گیرد این که شما فرمودید خیلی چیزها در کتاب ها نیست این است وقتی که انسان تقوا داشته باشد خدا بهش الهام می کند خدا بهش راه را نشان می دهد اگر این صفا و اخلاص باشد آدم می فهمد چیکاره است
شریعتی: این هم جزئی از تربیت است و بسیار مهم است
حجت الاسلام نظافت: او برای ما از این جهت درس بود چون بالاخره جاییی را که انسان بنیان گذاشته زحماتش را کشیده و حالا می خواهد استراحتش را بکند و این خیلی صفا می خواهد که بگوید من اینجا را رها می کنم و می روم از یک جایی از صفر شروع می کنم یک بزرگواری من وقتی که مدرسه داری را و تربیت طلبه را شروع کردم بالای پشت بام یک مسجدی بود در مشهد پله های فراوان و خیلی زحمت داشت عرض شود خدمت شما اون بزرگوار من شروع کردم و جامون تنگ شد یعنی سال اول بیست نفر گرفتیم و سال بعد بیست نفر دیگه نشد ادامه بدهیم برای گسترش کار خدا به ما توفیقاتی داد اون بزرگوار مدرسه ای بزرگتری در یک جای بهتر داشتند به من گفتند که دیدند هی من دنبال جا هستم دیدم تو بهتر کار می کنی بیا این مدرسه دست تو باشد این شما هم پذیرفتید خیلی ها با ایشان مخالفت کردند برای این کار خیر که این چه کاریه یک جای خوب را داری می دهی به یک نفر دیگه تو خودت می خواهی اونجا را همان جا بمانی عرض شود خدمت شما این همزمان شد با دعوتی که ما از استاد قرائتی گرفته بودیم که بیایند برای طلبه ها صحبت کنند همزمان شد این نقل و انتقال اسباب کشی
شریعتی: قصه مال چه سالی است حاج آقا؟
حجت الاسلام نظافت: شاید حدود 15 سال پیش حاج آقای قرائتی گفتیم شما باید بیایید اونجا آدرس بعد اومدند گفتند قضیه چی است گفتند حاج آقای امامی بزرگوار جایشان را دادند به ما گفتند ما می رویم اونجا شما بیایید اینجا گفتند جدی میگویید تا حالا ندیدم یک آخوند جایش را بدهد به کس دیگری خیلی آقای قرائتی برایشان جالب بود بعد به من گفتند که این عصر پنج شنبه ای بود خیلی ایشان منقلب شدند و شب همانجا ایستادند و دعای کمیل خیلی اشک ریختند خیلی حس و حال پیدا کردند فرداش به من زنگ زدند که ایشان کجا نماز می خوانند می خواهم بروم پشت سرش نماز بخوانم آدرس دادند رفتند نماز خواندند و بعد به اون مردم گفته بودند ایشان مرد بزرگی است دل کنده دل کند گاهی همیشه بت ثروت نیست همیشه بت مقام های مادی نیست گاهی مقام های معنوی هم هست حجاب ها همیشه حجب ظلمانی نیست گاهی حجب نورانی هم هست اینکه انسان حاضر باشد دل بکند از موقعیت ها خدا باید کمک بکند
شریعتی: و هر چقدر راحت تر دل بکنی سریع تر اوج می گیری
حجت الاسلام نظافت: و همان تعلقاتی که شما اول اشاره کردید جان دادن آسان می شود این که گفتند موتوا قبل ان تموتوا خودتان بمیرید یعنی ما وقتی می میریم قطع می کنند تعلقات را در چند ثانیه می خواهند قطع کنند کسی که می گوید خودش تعلقات را قطع می کند این می شود یک نوع مرگ اختیاری دیگر تعلق خاطری ندارد غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است خدا انشاالله کمک کند که بتوانیم اهل عمل باشیم بسیار عمل سخت است
شریعتی: از چیزهای کوچکی هم باید شروع کرد سنگ سنگین علامت نزدن است ولی به اون کوچک ها نباید قانع شد و نباید درجا زد خوب تمام شد از اینجا به بعد امیر المومنین یک مطلب بسیار مهمی را فرمودند
حجت الاسلام نظافت: یک چیزی بگویم حاج آقا واقعا امیر المومنین در قامت یک پدر دلسوز دارد این حرفها را می زند و در قامت یک معلم کار کشته و در قامت یک روان شناس دقیق و عمیق که با تمام کوچه پس کوچه های عالم وجود ما آگاه است و می شناسد با زوایای وجود و پیچیدگی ها این حرفها چقدر ارزشمند است
شریعتی: ما از نظر معرفتی مثل یک بچه پولداری هستیم که ثروت مفت گیرش اومده و قدر نمی داند ما ظلم می کنیم به امیر المومنین با بی اعتنایی به نهج البلاغه و این نامه 31 و اون پیشاپیش این روزگار را دیده و دلش به حال ما سوخته و عاشقانه این مطالب را گفته و امام حسن بهانه بوده است معلوم است که اینها را برای ما گفتند حالا حضرت هم اینجا می فرماید و ان ابتدئک بتعلیم کتاب الله عزوجل فرمود در مقام آموزش شروع می کنند به تعلیم قرآن و تاویل قرآن یعنی یکی از نکات مهم این است که باید بچه هایمان را با قرآن انس بدهیم در جوانی انس با قرآن پیدا می کنند در جوانی امام صادق فرمود من قرأ القرآن و هو شابّ مؤمن اگر کسی قرآن بخواند و حال آنکه جوان است اختلف القرآن بلحمه و دمه قرآن با گوشت و خونش عجین می شود و خدا او را با قرار می دهد مع السفرۀ الکرام البدن یعنی اوج می گیرد با فرشتگان ارزشمند می شود و کان القرآن حجیزاً یوم القیامه قرآن روز قیامت سپری می شود که حرارت آتش جهنم به او نخورد باز هم اینطور روایت دیگر پیامبر دارند که فرمود در جوانی انس با قرآن اهمیت دارد اونقدر که با جانش عجین بشود در روایت داریم که فرزند بر پدر حق دارد و پدر هم بر فرزند حق دارد حق پدر این است که فرزند اطاعت کند در همه چیز اطاعت کند مگر معصیت پای معصیت که پیش می آید می گوید پدر جان و مادر جان با عرض معذرت در این قضیه نمی خوانم اما حق فرزند یا علی حق الوَلَدِ عَلی والِدِه اَنْ یُحسِنَ اسْمَهُ وَادَبَهُ اسم نیکو چون اسم نیکو آثار وضعی دارد اثر ناخودآگاه در تربیت دارد و کسانی که اسم خوبی انتخاب نکردند حقی را ادا نکردند دوم یحسن ادبه ادبش را نیکو کند و سوم یعلمه القرآن یعنی اگر پدری به فکر آموزش قرآن و انس فرزندش با قرآن نبوده حقی را ادا نکرده به او ظلم کرده و جالب است که اینجا ادب را از تعلیم قرآن جدا می کنند یعنی آموزش قرآن کفایت از تربیت نمی کند و تربیت میدانی و عملی کفایت از اطلاعات نمی کند این دو تا باید در کنار هم باشد صرف یادگیری قرآن ادب نیست تربیت و تادیب هم فقط با آموزش قران محقق نمی شود این دو تا در کنار هم باید باشد و مسئولان جالب است مسئولان جامعه اسلامی هم چون مثل پدر هستند باید هم به فکر تعلیم باشند و هم به فکر تربیت باشند که در خطبه 34 داریم امیر المومنین فرمود مردم شما بر من حق دارید و من هم بر شما حق دارم حق شما بر من این است که خیر خواه تان باشم و به فکر بیت المال و مراقب بیت المال باشم تعلیمکم حق شما یاد دادن و تادیب است یعنی این دو تا کنار هم قرار گرفته است به هر حال قرآن باید محور باشد تا زمینه های تربیت شکل بگیرد و یکی از اشتباهات ما همین است که قرآن را محور قرار نمی دهیم یعنی اشکالی ندارد سال های اول فیتیلۀ آموزش یکم بیاید پایین آموزش های دیگری که لازم است فیتیله آموزش قرآن به نحو سریع اش برود بالاتر بعد می شود جبران کرد یعنی اگر نظر تربیتی انگیزه پیدا کند راه بیفتد بعد سرعت می گیرد اگر جهت پیدا کند فرض بفرمایید مثلا دوازده سال دوره آموزشی است اگر سالهای اولیه بیشتر قرآن باشد و بعد که این جهت پیدا کرد و راه پیدا کرد فیتیله درس های فنی را می شود برد بالاتر این سفارش امیر المومنین است که قرآن محور باشد و قرآن سند حقانیت است قرآن معجزه جاویدی که در اختیار ماست یعنی بچه های ما چطوری باور کنند اسلام حق است چطوری در برابر یک مسیحی و یهودی سرشان را بالا بگیرند
حجت الاسلام نظافت: می دانید مشکل مان چی است حاج آقا عمل نمی کنیم دونه دونه اش سند راه است
شریعتی: قرآن معجزه است
حجت الاسلام نظافت: برادران مسیحی عزیزانمان اینها از کجا باور کردند که دین شان حق است اون معجزات حضرت عیسی که نیست الان معجزات حضرت موسی که الان نیست به ما بگویند چی می گوییم؟ قرآن معجزه است
شریعتی: اونها هم انجیل دارند انجیل تحریف شده انجیل معجزه عیسی نبوده هم دوره اش گذشته انجیل و هم تحریف شده و هم معجزه نبوده یعنی حضرت عیسی نگفته اگر می توانید مثل انجیل بیاورید بلکه حضرت عیسی نبینا و آله و علیه السلام معجزه شون این بود که مرده زنده می کردند از درون خانه ها خبر می دادند معجزه حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام این بود که عصا را که می انداختند تبدیل به اژدها می شد و یا آب ها کنار می رفت کتابشان بود اون هم یک دوره ای داشت ما معجزه مون چی است معجزه پیامبر در دستان همه ماست و ما از این جهت خیلی کم داریم یعنی این باور نیست یعنی قرآن را که می دهند دست ما این حس این که برتر از عصای موسی را دادند دست ما این حس را نداریم متاسفانه گاهی با خودم می گفتم چقدر خوب بود رو منبر ما انجیل می خواندیم بعد مقایسه می کردیم با آقا دریابیم عظمت قرآن را اعجاز قران را این خدای متعال فرمود اگر می توانید مثل این قرآن را بیاورید به ویژه که آورنده اش قلم دست نگرفته بود شاگردی کسی را نکرده بود اگر می توانید بیاورید همه تون هم به هم کمک کنید یعنی یک همایش بین المللی تشکیل بدهید تا مثل قرآن بیاورید فرمود نخواهید توانست اگر می توانستم قرآن را آتش نمی زدم و عجیب است این قران مربوط به چهارده ماه پیش که از نظر تحولات مادی بشر زمین تا آسمان فرق می کرده با الان ولی قرآن حرف هایی می زده که هنوز تازه بود اعجاز یعنی چی؟ اعجاز یعنی همین هم اعجاز خبری دارد وهم اعجاز علمی دارد حرف هایش نغز نشده به عنوان کسی که جوانی ما گذشته ولی جوانی های ما و نوجوان های ما تک تک ما دوست داریم به یک نقطه ای برسیم که اگر به ما گفتند و این موفقیت ما را دیدند و گفتند چی شد به اینجا رسیدید بگوییم به خاطر عمل کردن به این نسخه بوده
حجت الاسلام نظافت: یعنی در عمل هم ببینند و این اعجاز قرآن مشهود و ملموس است این که مشکلات اولا پیامبر فرمودند من از میان شما می روم دو چیز به جا می گذارم قران و عترتش مسلمان ها دو دسته شدند یک دسته چسبیدند به قران اون هم ظاهرش یک دسته اهتمام بیشتر به اهل البیت اون هم ظاهرش اگر کسی متمسک به قران بشود قرآن او را ارجاع به اهل البیت می دهد اگر کسی متمسک به اهل البیت بشود اهل البیت می گویند برو قرآن بخوان و قرآن یاد بگیر می گویند روایتی که از ما نقل شده است آن را با قران بسنجید اگر با قرآن همخوانی نداشت فاضربوه علی الجدال پیامبر فرمود لن یفترقا دستشان را اینطوری کردند فرمود اینها از هم جدا نمی شوند من امتحان کردم بچه هایی که هم اهل هیئت هستند و هم اهل قرآن هستند از یک نظارت و تعادلی برخوردار هستند دوتایشون با هم اونی که قران است و شور هیئت را ندارد قرآنی است ولی اون شور را ندارد یک جاهایی می لنگد اونی که شور یک هیئتی را دارد هیئت شور می دهند به آدم ها چه هیجانی پیدا می کنند جوان ها چقدر هم خوب است و چقدر باید تشکر کنیم از امثال مطیعی ها و رسولی ها واقعا اینها دارند خدمت می کنند ولی این قرآن خیلی مهم است این قرآن تعادل و توازن می دهد و کاش مداحان عزیز ما خودشان اینهایی را که خدا بهشون محبوبیت داده دیگه این محبوبیت هم یک زکاتی دارد این ها باید جوانان را به انس با قرآن و انس با معرفت توجه بدهند و برایش برنامه داشته باشند و خودشان بگویند که ما هم می نشینیم گوش می کنیم هیئت باید این توصیه را بکند هیئت باید قرآن را جمع خوانی داشته باشد و با قرآن تدبر کند و همه با هم قرار بگذارند
شریعتی: حاج آقا خیلی خوب است هیئت قرآنی هیئتی که توش نهج البلاغه خوانده شود و معارف اهل بیت گفته شود همه با هم قرار بگذارند و بگویند ما این هفته این سوره را همه برایش متمرکز می شویم این هفته این نامه را یعنی ما بایستی ببینید از جاهایی که سینه می زنند اینها تک تکشان هشام باشند هشام جوان بود و امام صادق فرمود مرحبا بناصرنا بیده و قلبه و لسانه این جوانی است که با قلبش و با دستش با زبانش ما اهل البیت را یاری می کند تک تک بچه های هیئت باید پاش بیفتد بتوانند بحث کنند بتوانند دفاع کنند از حقانیت اهل البیت دفاع کنند نه اینکه اگر از این جو رفتند بیرون سرد بشوند در یک جو دیگری قرار گرفتند کم کم متزلزل شوند این هم از دست می دهند
حجت الاسلام نظافت: این محبت وقتی با قرآن عجین می شود چقدر عجیب می شود بنابراین امیر المومنین می گویند اتبعک بتعلیم کتاب الله و امیدوارم همه خیز برداریم چون داره کم کم صدای پای ماه مبارک می آید نزدیک رجب داریم می شویم گفتم رمضان هم باید از رجب شروع کنید که آمادگی پیدا کنیم انشاالله امیدوارم که خبر خوش هیئت های قرآن محور را بشنویم و جلسات قرآنی که باز اونها هم بی اعتنا به توسل و روضه نیستند بشنویم و به اون تعادل برسیم
شریعتی: انشاالله هر سال هیئات کلی فکر می کنند که برای خودشان یک شعاری را انتخاب کنند و به نظرم این شعارها اگر قرآنی باشد حول یک سوره و حول یک آیه واقعا اتفاقات مبارکی رقم خواهد خورد و این توصیه بسیار دقیق و ظریف حاج آقای نظافت که سالها در حوزه قرآن و نهج البلاغه کار کردند و پیشگام هستند در عرصه تعلیم و تربیت خدا انشاالله حفظ تان کند حالا که صحبت از قرآن شد آیات را بشنویم و بعد از تلاوت با عشق همراه شما خواهیم بود تمام لحظات زندگی مان منور به نور قرآن و مزین به محبت اهل بیت باشد.
صفحه293 قرآن کریم
شریعتی: دعا کنیم برای آمدن بهار واقعی عالم که گفت تو صد مدینه دردی و تو صد بقیع داغی یتیم می شود خاک اگر که برنگردی تمام شب نیفتاد صدای گریه ی باد چه بادهای زردی چه کوچه های سردی از آسمان چهارم مسیح بازگشته است زمین ولی چه تنهاست اگر که بر نگردی روز میلاد حضرت مسیح را به همه هموطنان مسیحی و به همه موحدان عالم تبریک و شاد باش می گوییم و اشاره قرآنی امروز را حاج آقای نظافت بفرمایند و خدا حافظی کنیم
حجت الاسلام نظافت: من هم عرض تبریک دارم میلاد حضرت مسیح را محضر همه هم وطنان مسیحی و همه ایرانیان و همه موحدان عالم جالب است این صفحه ای که تلاوت شد اتفاقا آغاز سفر در مورد قرآن است و بسیار مرتبط است و بالحق انزلناه و بالحق نظر فرمود قرآن را به حق نازل کردیم و به حق نازل شد حالا این نکته دارد به حق نازل شد یعنی در این مسیر فرود آمدن به قلب پیامبر شیاطین نتوانستند دخل و تصرفی بکنند وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا مُبَشِّراً وَ نَذِيراً (فرقان، 56) ای پیامبر تو را نفرستادیم مگر اینکه هم باید بشارت بدهی و هم انظار بدهی دوباره وَ قُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ (اسراء، 106) قرآن را جدا جدا کردیم یعنی بخش بخش کردیم تا اون را بر مردم بخوانی علی یعنی با درنگ یعنی برای اینکه به دل بنشیند به جان بنشیند در اون وقتی که مردم گیر کردند این آیه یک گره ای باز بکند و نزلناه تنزیلا قرآن را ما به صورت تدریجی نازل کردیم قل آمنوا به اولا تؤمنوا ای پیامبر بگو ایمان بیاورید یا ایمان نیاورید یعنی چیزی ضرر نمی زنید که ایمان بیاورید و ایمان نیاورید قُلۡ ءَامِنُواْ بِهِۦٓ أَوۡ لَا تُؤۡمِنُوٓاْۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ مِن قَبۡلِهِۦٓ (اسراء، 107) اونهایی که علم واقعی بهشون داده شده اذا یتلی علیهم وقتی بر اونها آیات قرآن تلاوت می شود ایمان بیاورید و ایمان نیاورید إِنَّ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ مِن قَبۡلِهِۦٓ اونهای که علم واقعی بهشون داده شده اذا یتلی علیهم وقتی بر اونها آیات قرآن تلاوت می شود یخرون للأذقان سجداه می افتند به زمین سجده کنان وَ يَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا (اسراء، 108) این دعای قرآنی را و این ذکر قرآنی را می گویند با چانه به زمین بیفتند یبکون اشکشان جاری می شود با شنیدن آیات قرآن و یزیدهم خشوعا خشوعشان افزوده می شود
شریعتی: بسیار خوب با قرآن تمام کردیم و وجه حسن ختام است دعا بفرمایید خدا حافظی کنیم
حجت الاسلام نظافت: خدایا به حق محمد و آل محمد ما را با قرآن آشناتر بگردان و قرآن را انیس و مونس شب های تار ما قرار بده و قرآن را شفیع و انیس ما در شب اول قبر و در مراحل بعد قرار بده.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم و این دعای قرآنی از قول حضرت مسیح علی نبینا و آله و علیه السلام و جعلنی مبارکا أین ما کنت در پناه خدای بزرگ و مهربان باشید و اللهم صل علی علی ابن موسی الرضا المرتضی.
متشکرم از شما حاج آقای نظافت.