اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1403-09-26- حجت الاسلام پناهیان - مدیریت ذهن ( زاویه دید )

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ملایی: سلام علیکم آقایان و بانوان بینندگان جان و همینطور شنوندگان گرامی که باز پخش برنامه را از طریق صدای فضیلت و فطرت رادیو معارف شبانگاه می شنوید خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز یک گروه و یک قشر و یک صنف از جامعه ما که اتفاقا از زحمت کش ترین ها و سحر خیزترین ها و دارای یک شغل پر مشقت هستید شما رانندگان عزیز و ارجمند هستید و خیلی خوب است امروز را بهتون تبریک بگوییم و برایتان ارزش قائل هستیم این را مطمئن باشید و یاد و خاطره شهدایی که در مسیر حمل و نقل تجهیزات وسائل و همه آن اتفاقات در دوران دفاع مقدس جانفشانی کردند گرامی می داریم به خاطر اونها امروز و خاطره سازی شان در دوران جنگ تحمیلی امروز شد روز حمل و نقل و رانندگان. برویم خدمت حاج آقای پناهیان عزیز و به نوعی رانندگی برنامه امروز را بدهیم خدمت شما حاج آقا برای اینکه بحث را پیش ببریم

 

 

حجت الاسلام پناهیان:   خدمت بینندگان عزیز سلام عرض می کنم انشاالله در آستانه میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها هدایای خودشان را برای مادرهای عزیز آماده کرده باشند چه مادرانی که از دنیا رفتند و چه مادرانی که در قید حیات هستند و بالاخره تقدیم هدیه چیزی است که برای اموات هم ممکن است و خوب نیست آدم فراموش کند مادر خودش را و هر چه انسان به مادر خودش محبت کند و قلب او را شاد کند عمیقاً برکات زندگی او افزایش پیدا خواهد کرد.

ملایی:   انشاالله مدیریت ذهن بحث حضرتعالی در فصل تازه سمت خدا از حضورتان و رسیدیم به زاویۀ دید مناسب و اصلاح زاویه دید مناسب اگر خوب نیست نسبت به پیرامون و اتفاقات و رویدادها که این کمک می کند به اینکه ما ذهن مان بهتر حقایق را تجربه و درک کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم

شما خودت حضرتعالی خوب پیگیری می کنید موضوع را زاویه دید یعنی ما به یک پدیده از چه زاویه ای نگاه بکنیم بگذارید اول یک مقدار مثال بزنم تا ما نگاه های متنوع را تجربه کنیم و توی آموزشگاه ها و مدرسه و برای بچه هایمان می توانیم زوایای دید مختلف را نسبت به یک موضوع تمرین کنیم یعنی بچه هایمان را یاد بدهیم که ما به این گلدانی که مقابل خودمان هست می توانیم از چند زاویه نگاه کنیم مثلا از یک زاویه رنگ این گلدان و این که اساساً گل باید عطر و بویی داشته باشد و گل اصلا فلسفه اش توی طبیعت چی است چرا ما گل را امر لطیفی می دانیم آیا به خاطر جنسش است و یا به خاطر فرهنگ مان است نگاهی که به گل داریم یک بار از جهت قیمتش او را می سنجیم الان این گلدان را کسی بخواهد در خانه خودش بگذارد چقدر باید هزینه کند یک بار از این زاویه که کارخانه های که این گل ها را تولید می کنند الان ما در محضر گل های مصنوعی هستیم یا گل های طبیعی این ها دخل و خرجشان چگونه است چقدر مصرف دارند چقدر فروش دارند یعنی اقتصاد کلان این گلها را آدم بررسی می کند اینها زوایای مختلف بررسی کردن یک گلدان هست حالا ممکن است بعضی ها هم از این گلدان به عنوان آلت قتاله استفاده کنند با این همه لطافت بگوید که من این را چطوری بکوبم به جایی مثلا ببینید اینها از زوایای مختلف نگاه کردن به یک پدیده است حتی از زوایای مختلف آدم می تواند به نماز نگاه کند و یک کسی از این زاویه به نماز نگاه می کند می گوید مگر خدا نیاز دارد به نماز من خدا چه نیازی دارد به نماز من یعنی از بد جایی ایستاده به نماز نگاه می کند بعد می گوید خدا نیاز ندارد من چرا باید بخوانم یک کسی از زاویه نیاز خودش به نماز نگاه می کند و می گوید خدایا ممنونتم به من واجب کردی چون می دانست این نیاز من خیلی مهم و ضروری است و خودم ممکن است متوجه اش نشوم من اگر خودم متوجه این نیاز بودم لازم نبود واجبش کنیم ولی حالا که واجبش کردی نشان دهنده علاقه تو به من است اینها زاویه دید است مثلا اگر زاویه دید خودمان را به آیات قرآن اصلاح کنیم خدا را عاشق ترین موجود عالم هستی خواهیم دانست نسبت به خودمان عشق خدا را در تمام آیات قرآن می شود دید اونجایی که از خودش دارد تعریف می کند عشق او به ماست که این معرفت را به ما می دهد اونجایی که تهدید می کند به جهنم عشق او به ماست که می خواهد ما در اون عذاب نیفتیم اونجایی که علیه کافران دستور قتال می دهد و ظالمان در واقع، اونجا عشق او به انسان هاست که می خواهد اینها آزاد شوند و اونجایی که وعده بهشت می دهد عشق او به فرجام نیک انسان ها و انسان های خوب است می خواهد اونها را تشویق کند اونجایی که از طبیعت صحبت می کند عشق او به انسان هاست چون دارد هدایای خودش را توضیح می دهد برای بندگان خودش و اگر ما قرآن را یک متن عاشقانه نمی بینیم چون زاویه دید مان به قرآن غلط است این زاویه دید باید درست شود عنایت فرمودید در همه مراحل عمر مثلا شما در دوران پیری و کهنسالی زاویه دیدتان به این دوران چی است اگر کسی مثبت نگاه بکند خدایا خیلی از هیجان ها را از من گرفتی تا به فکر عمیق بپردازم در روایت دارد که جوان هایتان را وادار به مباحثه و مناظره و جدل و اینها بکنید بگو مگو کنند تو این بگومگوها جرات اظهار نظر پیدا کنند امیر المومنین علی علیه السلام می فرماید جرات نقد و بررسی پیدا کنند هر چیزی را نپذیرند خیلی زیباست جوان ها را وادار به گفتگو و مناظره و مجادله بکنید بعد می فرماید پیرمردهایتان را به تفکر دعوت کنید خوب خیلی از هیجانات در دوران پیری گرفته می شود تا آدم قدرت جمع بندی پیدا بکند خوب این را آدم می تواند مظهر محبت خدا به خودش بداند یک جوانی بود ازدواج کرده بود بعد می گفت که حاج آقا من یک سوالی دارم و خیلی با حیا هم می خواست سوال بکند می گفت که من مدتی ازدواج کردم و گفتم الحمدلله مبارک است گفت نه سوالم این است که خیلی تو نمازها گریه می کنم روحم لطیف شده نمی دانم این چی است بد است خوب است گفتم خدا بهت محبت کرده می فرماید به هر انسان شریفی محبت کنم رقت قلب پیدا می کند و البَهائمُ لا تَتَّعِظُ إلاّ بِالضَّربِ چهارپایان جز با چوب ادب نمی شوند لذا می تواند آدم ازدواج هم از این زاویه نگاه کند که محل محبت خدا و محبت و مهربانی های فوق العاده پروردگار عالم است اینها زاویه دید است کسی زاویه دیدش درست باشد دائما این دنیا را برای خودش بهشت خواهد کرد و بهشت او مضاعف خواهد بود کسی به دین بخواهد نگاه کند و به رابطه خودش با خدا نگاه کند باید دستش را نگه داریم شما بگویی صبر کن زاویه دیدت درست است؟ عینکی که زدی عینک به قول روان شناس ها سویه شناختی نداشته باشیم همه چیز را با یک موضع خاصی نگاه کنیم رها کن خودت را خیلی مهم است ما به بچه هایمان یاد بدهیم که ببینید به یک پدیده می شود چند جور نگاه کرد حالا که می شود چند جور نگاه کرد به نگاه خودت مطمئن نباش بیا زاویه دید خودت را انتخاب کن اینطوری نیست که هر فکری به ذهنت رسید هر پدیده ای را دیدی برداشتی که کردی همان درست است حتی آدم می تواند سوال کند زاویه دید خودش را من به این پدیده اینطوری نگاه می کنم درسته یا نه؟ این خوب حالا من چند تا روایت بخوانم که ببینید چقدر در قرآن کریم به زاویه دید انسان ها اهمیت می دهند.

  1. بلیه عام البلوا است در انسان ها که زاویه دید غلطی پیدا می کنند کجاها؟ آیات سوره فجر را قرائت کنم فاما الانسان اما انسان این امای اول این آیه خیلی معنا دارد اذا مبتلاه ربه فاکرمه و نعمه فیقول ربی اکرماً خدا به انسان یک نعمتی می دهد زاویه دیدش اینطوری است و تحلیلش اینطوری است خدا به من احترام گذاشت و خدا من را تحویل می گیرد و اما اذا مابتلاه فقدر علیه رزقه فیقول ربی اهاناً وقتی که روزی اش را تنگ می کند خدا یک ابتلائی از فقر برایش می آورد می گوید ربی اهانا خدا به من توهین کرد یعنی من را خوار کرد چرا خدا این عام البلواست یعنی چی؟ معمولا این زاویه غلط را همه پیدا می کنند تا در بلا می افتند می گویند ربی اهاناً تا تو نعمت می افتند می گویند ربی اکرمنی اکرمنی یعنی خدا به من یک چیزی داشتم که این لطف را به من کرده از مهربانی خدا بیشتر از اینکه ببیند از خوبی خودش می بیند از شایستگی خودش و استحقاق خودش می بیند عجبی پیدا می کند و تکبری پیدا می کند می فرماید موقع نعمت رایج ترین اشتباه انسان ها این است که خودشان را شایسته اون نعمت می دانند پارال من کجاست این یک زاویه است دیگه یک زاویه دیگر این است که خدا را مهربان ببینیم نه خدا را شایسته لطف او بدانید دو تا زاویه کاملا متفاوت است و بعد یک بیماری رایج واقعا در حد بیماری باید شمرد این است که تا بلایی می آید می گوید ربی اهانه خدا من را دوست ندارد خدایا چرا من اینطوری شدم در حالی که شما در نعمت هم می توانید بگویید در بلا هم می چشم لذات او مات اویم مات اویم مات او هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند این وضعیتی است که نفس انسان بیشتر پدید می آورد حالا بگذاریم این را یک کمی بیشتر توضیحش بدهیم نفس انسان رهایش کنی یک رفتار دفاعی دارد یک رفتار دفاعی باز هم کلمه بسیار خوبی است که روان شناس ها انتخاب کردند فقط معنا و مصداقش اینجا نیست ولی در اینجا خیلی وقتی بهش می گویی که تو اینجا این گرفتاری را پیدا کردی برای اینکه خودش را خلاص کند از فشار این گرفتاری می گوید من همیشه گرفتارم و بدبختم آقا تو اینجا گرفتاری پیدا کردی چرا همه را یک دفعه یکسان می کنی این نفس ماست که ما را می برد از یک گرفتاری به سوی بدبختی خدا اینجا مثل این که کمکت نکرد ولی اگر یک کسی بد با کسی بد صحبت کند یا شیطان به ذهنش بندازد خدا هیچ وقت من را کمک نمی کند ما را انداخته دور و یادش رفته اینجا یعنی همان ربی اهاناً من یک کاریکلماتش را می کشم به صورت برجسته ببینیمش به هر کسی انتقاد کنی یک دفعه شروع کند به لجن کشیدن این کار بدی است منتهی ما اصلا نابود هستیم و ما بدبخت هستیم بعضی ها در ارتباط با اوضاع مملکت و جامعه اینطوری هستند دو تا ایراد در جامعه می بینند جامعه ما از این بهتر نمی شود آدم هستند آقا این همه آدم های خوب در این جامعه این همه محسناتی که در دنیا پیدا نمی شود و یک دفعه به مبالغه منفی می کند همه چیز را انسان اینطوری است جای دیگری درباره این انسان خداوند متعال صحبت کرده است می فرماید خلق الانسان هلوعا اذا مسه الشر جزوعا این از بس حرص دارد که همه چیز ایده آل خوب باشد تا یک بدی بهش می رسد جزع و فزع می کند اینها نمونه هایی از جزع و فزع بود که من عرض کردم ما آدم نیستیم  ما بدبخت هستیم و جامعه ما خراب است این خود تخریبی ها اینها کار بدی است که در این باره حالا روایاتی هست من باز تقدیم خواهم کرد این حال انسان است یک حال دیگر هم دارد انسان و اذا مسه الخیر منوعا وقتی یک خیری به انسان می رسد منع می کند دیگران را از اون یعنی خسیس می شود مال بهش برسد خسیس می شود تا الان داشت می گفت ک چرا اینهایی که پولدار هستندواقعا به این و اون کمک نمی کنند نامرد رفتم بهش گفتم یک مقدار به من وام بده طوریش هم نمی شود فلان فلان شده بلافاصله یک پول کلانی بهش می رسد بلافاصله یک نفر می گوید ببین یک درصد اون پول را به من بده دستی من فردا بهت می دهم میگه حالا صبر کن خونه قاضی گردو زیاد است ولی حساب دارد بلافاصله خودش همانطوری می شود یا اون را از شایستگی خودش می داند ببینید قارون ثروتمند بودنش اونقدر بد نبود که می گفت این مال شایستگی های من است من به دست آوردم خدا به تو داده تو یک دفعه ذهن آدم خودبخود می رود نگاه کن یک معامله ای را جوش می دهد یک سود کلانی می برد میگه خوب دقت کردم بردم هزاران بار خودت و هزاران نفر دیگران همین دقت را کردند در همین موقعیت هیچی گیرشان نیامده ولی انسان اینطوری است زود به خودش می گیرد درسته؟ این یعنی زاویه دید غلط زاویه دید غلط به خود مأیوس می شود و زاویه دید غلط به خود مغرور می شود بنده یک لطیفه ای را درست کردم اینجا عرض کنم خیلی خوب است ما جوشن کبیر داریم خدا را صدا می زنیم با صفت و یا بیشتر از اسماء پروردگار عالم

حجت الاسلام پناهیان:   و صد تا بند ده صفتی هزار بار هزار و یک بار در واقع اسماء حسنا هست ولی حالا جوشن کبیر ماست می خوانیم و لذت می بریم شیطان اگر بخواهد ما را با صفاتی صدا بزند و ما را در صفاتی غوطه ور بکند جوشن کبیرش چند بندی خواهد بود؟ اینجا هزار صد بند یا هزار اسم پروردگار عالم او در چند بند با چه اسمائی ما را صدا خواهد زد شیطان صفتانه شیطان چه صفاتی را دوست دارد به ما بدهد و چه صفاتی را از ما می خواهد و این را هی ذکر می گوید و دو تاست یا مغرور یا مأیوس و یا مغرور یا مأیوس همه چیز توش هست او ما را یا مأیوس می خواهد یا مغرور و این بستگی به زاویه دید ما دارد یا مغروریم یا مأیوس یا از این طرف می افتیم و یا از اون طرف

ملایی:   حالا محل بحث خیلی خوب روشن شد من می توانم ببینم اگر مغرور و یا مایوس هستم زاویه دیدم خیلی فرق می کند

حجت الاسلام پناهیان:   بعضی ها می گویند اگر مغرور نشویم یک ذره هم کیف نکنیم جلوی غرور ما را نگیر اون یاس را فقط بزن آخ در بعضی از این تعلیمات رایج همه که هست می خواهند از دید روانشناسی انرژی بدهند به افراد زیادی از اون طرف اعتماد به نفس می دهند طرف می رود می خورد به دیوار نتیجه نمی گیرد می گویند یاس ات را بردار این حرف درستی است یاس ات را بردار منفی نگاه نکن به خودت ولی اون هم حرف درستی نیست که حالا جای این منفی نگاه کردن و مأیوس بودن انسان را مغرور کنند درسته؟ ما وقتی که می گوییم بیایید مغرور نباشیم و غره نباشیم به خود می گویند که آقا یک ذره هم گاهی شاد می شویم تو اون هم می خواهی از ما بگیری دقت بفرمایید این جا خوب یک پدیده فوق العاده مهمی در عالم خلقت انسان وجود دارد خدا می فرماید چرا تو به خودت می خواهی مغرور شوی بیا به خدای خودت کیفور باش و لذت ببر از اینکه چنین خدایی داری مانند کودکی که برای خودش چیز زیادی قائل نیست می خواهد قیافه بیاید برای کودک  دیگر همبازی اش میگه بابای من می دونی چی داره؟ بابای من می دونی کیه؟ دیدید توی گفتگوهای کودکان با باباشون برای هم قیافه می آیند و کیف هم می کنند می روند در بغل بابا می گویند ببین بابام چقدر قدرتمند است وقتی منو می بره تو بغلش سرم می خواهد بخورد به لوستر چقدر قدش بالاست خدا می فرماید همین خط را ادامه بده بیشتر هم کیف می کنی بیا تو بغل خودم کیف کن و سرت هم بالا بگیر از خدای خودت لذت ببر این طرح خیلی زیبایی است اصلا با فطرت انسان هم جور در میاد به خدای خودت کیف کن اون وقت عاشقانه ترین ذکر می شود چی؟ الله اکبر به کبریایی او مفتخری و کیف می کنی کفی بفخرا ان اکون لک عبدا کفی بعزاً ان تکون لی ربا این را در الله اکبر می گوییم بعضی ها فکر می کنند فقط با خدای مهربان و رحمان و رحیم و اینها می شود حال کرد نه با الله اکبر خیلی می شود حال کرد اون صفای دوران کودکی خودمان را به یاد بیاورید من و شما بچه بودیم آقای ملایی ما با پدرمان چقدر فاصله داشتیم؟ سنی شاید شاید بیست سال و بیست و پنج سال نوعا اینطوری بود سی سال بعد چقدر بابامون رو بزرگ می دیدیم وقتی که حتی معلم مان را من چند وقت پیش یکی از معلم هایم را دیدم گفتم که محاسن من همه اش سفید شده تو هنوز محاسنت سیاه و جو گندمی داری گفت مگه من چند سال از تو بزرگترم گفتم والله من تصورم دوران دبیرستان این بود که تو سی سالی از تو بزرگتری گفت نه من پنج سال از تو بزرگترم اصلا موندم آدم در دوران کودکی بزرگترها را خیلی خیلی فاصله ها را خیلی بیشتر می بیند اینطوری می بیند خوب حالا پدر ما با سی سال اختلاف چه تکیه ای به او می کردیم و چه لذتی از وجود او می بردیم درسته؟ خدا چند سال از ما بزرگتر است؟ نه فقط سال ترسیم نمی شود کرد ولی یک کمی فکر کنیم که چقدر عظمت او بیشتر است بعد من خدای توام همان الله اکبر من ان یوصف بله بزرگتر از اینی است می فرماید تو وقتی که می آیی در خانه من حساب کن من فقط خدا را داری و ایینطوری حساب کن که من هم فقط تو بنده خودم را دارم کس دیگر را ندارم اینطوری ببین زاویه دید عجیب است اینطوری نگاه کن به خدا ما اسیر زاویه دیدهای غلط مان هستیم حتی اسیر اطلاعاتمان نیستیم اسیر جهلمان هم زیاد نیستیم اسیر زاویه دید هستیم بلند شو از اون ور نگاه کن از اون ور هم می شود نگاه کرد واقعا بهترین کار قبلا عرض کردم قرائت قرآن است برای اصلاح زاویه دید و بعد از قرائت قرآن حتی قبل از اون حتی شاید بیش از اون دعا خواندن دعاهای صحیفه سجادیه زاویه دید به آدم می دهد و یکی از دعاهای صحیفه سجادیه را امرو ز هدیه ویژه سر آشپز راننده فرمود

ملایی:   یک جمله ای فقط برگشت به عقب لازم است که فرمودید زاویه دید خوب به معنای ندیدن یک سری چیزها نیست بله من می بینم این گل هم گل است و هم خاار دارد یعنی من با تحلیل و منطق به پدیده ها نگاه کنم و توضیح بدهم

حجت الاسلام پناهیان:   با یک آدم حسابی رفته بودیم کنار دریا بعد این دیدید دیگه موج دریا می آید آرام هم بود می زند و می رود و می گفت تشکر می کنم و خواهش می کنم راحت باشید از موج ها به من گفتند چیه ماجرا؟ گفت اینها اومدند لب ساحل به ما خوش آمد می گویند ممنونیم و هی دارند پابوسی می کنند و موجودات خدا اینطوری هستند گفتم که خوب وقت های دیگر هم شما نیستید اینها می آیند خواستم تیکه ای بندازم و فضا را به هم بزنم گفتند می آیند ببینند ما اومدیم یا نه چقدر قشنگ نگاه می کنند

ملایی:   مرحوم استاد صفایی فرموده بودند در جایی که یک چیزی می افتد می شکند بعد نگو عه عجب بدبخت شدیم این شکست بگو که چه خوب شکست به من هم یاد داد که شکستنی هستیم یعنی نگاه

حجت الاسلام پناهیان:   این در روایات ما یک فصل بسیار مفصلی هست درباره نگاه عبرت بین که حالا اشعار فارسی هم در این زمینه غوغا کرده این را اگر رسیدیم یک وقت دیگری برویم سراغ دعا

امام سجاد علیه السلام در دعای چهاردهم می فرماید اللهم لک الحمد علی ما لم ازل اتصرف فیه من سلامت بدنی و لک الحمد علی ما احدثت بی من علت فی جسدی من ممنونتم وقتی سلامتی به من دادی ممنونتم برای وقتی که بیماری بهم دادی هر کدام را توضیح می دهند اللَّهُمَّ لَک الْحَمْدُ عَلَی مَا لَمْ أَزَلْ أَتَصَرَّفُ فِیهِ مِنْ سَلَامَةِ بَدَنِی، وَ لَک الْحَمْدُ عَلَی مَا أَحْدَثْتَ بی‌ مِنْ عِلَّةٍ فِی جَسَدِی؛

بارخدایا، تو را سپاس بر نعمت تندرستی بدن که همواره و پیوسته از آن برخوردار بودم و سپاس تو را بر آن بیماری که در جسمم پدید آورده‌ای.

فَمَا أَدْرِی، یا إِلَهِی، ‌أیّ الْحَالَینِ أَحَقُّ بِالشُّکرِ لَک، وَ‌ أیّ الْوَقْتَینِ أَوْلَی بِالْحَمْدِ لَک؟ وَ قَوَّیتَنِی مَعَهَا عَلَی مَا وَفَّقْتَنِی لَهُ مِنْ طَاعَتِک؟

 من نمی دانم خدایا در کدام حالت بیشتر باید از تو تشکر کنم و بیشتر باید حمد و ستایش تو را به جا بیاورم بعد توضیح می دهم اون وقتی که أَ وَقْتُ الصِّحَّةِ الَّتِی هَنَّأْتَنِی فِیهَا طَیبَاتِ رِزْقِک، وَ نَشَّطْتَنِی بِهَا لِابْتِغَاءِ مَرْضَاتِک وَ فَضْلِک،نشاط به من دادی بروم رضایت تو را به دست بیاورم با فعالیت و الی آخر یا اون وقتی که یک بیماری به من دادی که من بالاخره بیفتم روی زمین به فکر وادار بشوم گناهانم را باهاش بخشیدی این تو ادعیه مخصوصا دعاهای امام سجاد علیه السلام تفصیلی هم هست آرام آرام باهاش حرکت کنیم واقعا دید درستی به ما می دهند یا ییامام صادق علیه السلام در مصباح در کتاب مصباح آمده می فرماید اللهم صل علی محمد و آله و أرنی الحق حقاً حتی اتبعه خدایا حق را همانطوری که هست بهم نشان بده تا ازش تبعیت کنم تا ارنی الباطل باطلاً حتی اجتنبه من باطل را باطل ببینم باطل را حق نبینم و حق را باطل ببینم یک روایت خیلی عجیبی هست خارج از بحث مان هست ولی خارج از بحث مان هم نیست خیلی مهم است می فرماید خدا هیچ وقت نمی گذارد منافق به حق یقین پیدا کند آخرش هم می گوییم من شک دارم وهیچ وقت نمی گذارد مومن به حق شک کند یا مومن به باطل یقین پیدا کند ولو در مقطعی ممکن است دچار شک بشود ولی بعدا که معلوم می شود این باطل بوده می گوید من از اول می گفتم چرا به دل خودم نگاه نکردم آدم دلش اگر یک پیام های خوبی بهش داد حرفش را گوش کند این پیامها را بیشتر می کند و دیگه تعجب نمی کنیم چرا آقای بهجت همه چیز را می فهمید و با زبان استخاره رفته بود پیش آقای بهجت آقای بهجت فرصت ندارد اون همه آدم و کار خودش اشاره می کرد نه خوب نیست یا مثلا کم حرف بودند آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه با این فرهنگ و فضا آشنا نبوده فکر می کرد می رود پیش آقای بهجت یک ساعتی صحبت می کند و یک چایی می خورد یک کمی دلگیر شده بود از آقای بهجت که رفتم یک استخاره بگیرم پسرشون گفت نرو حال ما را هم گرفت دوست هم داشته اون کار را انجام بدهد این مضاعف کرده ناراحتی اش را یک بار ایشان می گوید من رفتم مشهد دیدم که یک گوشه ای جمعیت جمع شدند گفتم کیه گفتند آقای بهجت است نشسته و مردم هم اطرافش را گرفتند می خواهند نگاهش کنند گفتم بروم اعتراض کنم چرا اون روز با من اینطوری برخورد کردی می گه نزدیک شد و بله آقای بهجت برایش توضیح داد بدون اینکه سوال کند استخاره اون روزت بد اومد اگر این کار را می کردی اینطوری و اینطوری می شد این از دلش در اومده بود که بالاخره آقای بهجت باهام حرف زد خوب این چیه این مال این است که الهامات خوب قلبی اش را بی جواب نمی گذارد ما یک حرف هایی در دلمان می آید خودمان هم می فهمیم گاهی هوس است و شیطانی است و کینه و حسادت است و گاهی می فهمیم یک حرف خوبی است این تو دلم افتاده کی دفعه ای هوس می کنم بروم زیارت اتفاقا کلمه هوی در قرآن یک بار خوب استفاده شده اون هم برای زیارت است واجعل افئدتا من الناس تهوی الیه می فرماید که خدایا دل های من اسماعیل خودم را گذاشتم کنار وادی بدون زرع و غیر ذی زرع و اینها خانه کعبه واجعل افئدتا دل های مردم تهوی الیه امام مصداق بارز و برجسته اینها می فرمایند تهوی الینا دیدید آدم هوس می کند برود کربلا هوایت را کردم این درست است این هوایی است که باید گوش بدهی آدم اینها را تشخیص بدهد خیلی خوب است در اینجا حالا از اینجا بحث می شد که خدا به مومن هیچ وقت یقین به باطل نمی دهد به منافق هم یقین به حق نمی دهد خیلی مژده بزرگی است و آدم البته می ترسد دیگه حتی اجتنبه و لا تجعله علیَّ متشابها حق را یا باطل را برای من متشابه قرار نده که من دچار اشتباه بشوم این راه این مسیر و این کار حق است یا نه متشابه بشود چی می شود؟ فاتبع هوایَّ متشابه بشود هوای نفسم می آید حکومت می کند به هر سمتی که هوسم است من را سوق می دهد ادامه می دهد بالاتر از این واجعل هوایَّ تبعاً لرضاک هوای من را دنبال رضای خودت قرار بده وقتی هم که هوس می کنم یک چیز خوب هوس کنم وقتی یک چیزی هوایی به دلم می زند هوای خوب باشد تازه واجعل هوایَّ تبعا لرضاک و طاعتک برضاک و طاعتک و خذ لنفسک رضاها من نفسی واهدنی لم اختلف فیه من الحق رزقک می فرماید اختلافی در زمینه حق پیش اومد من را هدایتم بکن به اون راه درست ادعی بما زاویه دید می دهند خیلی زاویه دیدهایی که ما با ادعیه پیدا می کنیم در آستانه ماه رجب هم هستیم حالا هیچ ایرادی ندارد ما مناجات شعبانیه هر روز باید خواند در عبارت است ائمه هدی علیهم السلام هر روز مبادرت می فرمودند یک دعایی هست در صحیفه سجادیه نیست ظاهرا اینطوری که ببخشید در مفاتیح الجنان دعای هفتاد قسمتی هست هفتاد و یک یا دو قسمت این دعا را الان دیگه همه تجهیزات در واقع کامپیوتر در دستشان است در موبایل اون قسمت یادداشت ها من ریختم گاهی مرور می کنم به هفتاد صورت از هفتاد زاویه که حالا هفتاد هم می گویم بیشتر از اون است در هفتاد فراز که در هر کدام چند زاویه نزدیک به هم هست از هفتاد زاویه امیر المومنین علی علیه السلام به گناه نگاه می کنند و استغفار می کنند خیلی دعای عجیبی است عنوان خاصی هم ندارد بعضی از انتشارات ها هم این را چاپ کردند دعای استغفار از امیر المومنین هفتاد پاره است این دعا را می شود راحت پیدا کرد شما

ملایی:   این که پرسیدم بینندگان و شنوندگان ما می توانند از طریق کانال های برنامه در فضای مجازی پیام رسان ها مخصوصا کانال ایتا احادیث و روایات و آیات و ادعیه را پیگیری بفرمایید به همین خاطر سوال کردم حالا تا شما هفتاد قسمت است دعای هفتاد قسمتی امیر المومنین است استغفار امیر المومنین علیه السلام هست هفتاد بند مثلا حالا یک چیز دیگر هم من بگویم دوباره برگردیم کاملش را توضیحات عضو کانال اگر می خواهید بشوید عدد هشت را بفرستید به 30001515 عضو کانال می شوید حالا مطالب این گونه ای را پیدا می کنید حاج آقا ببخشید.

حجت الاسلام پناهیان:   پس ببینید ما درباره زاویه دید وقتی می آییم توی منظومه معارف و توصیه های دینی قرار می گیریم چقدر اهتمام وجود دارد یک روایت برای شما بخوانم خیلی روایت جالبی است می فرماید کسی آمد نقل کرد از حسن بصری به امام زین العابدین علیه السلام حسن بصری سخنان حکیمانه و گاهی درست و غلط و اینها زیاد داشت عارفانه های درست و نادرست بالاخره و  الان خیلی از حرف هایشان را من نقل بکنم ممکن است ما متوجه نشویم که نه این زوایه دید درست نیست بعد زاویه ها هم که می دانید زاویه گفتند دیگه از اولش یک ذره فاصله می گیرد ادامه بدهید به کجا می رود دیگه معلوم نیست زاویه دید از کلمه خود زاویه من می خواهم استفاده کنم ماهیت زاویه گاهی ادامه پیدا کند یک دید غلط یک جاهایی می رود که گاهی حرف درستی است حالا این تجربه فوق العاده مهمی است حرف های عارفانه و حرف های انسانی و حرف های اخلاقی غلط کتابی را من توی نمایشگاهی دیدم اردوی دانشجویی بود بعد نوشته بود مناجات با لبخند خوشم اومد بسیاری از مناجات های ما باید با لبخند رضایت و لبخند لذت و اینها همراه باشد بعد دیدم یک نویسنده خارجی هم هست اون را خریدم یعنی یا خریدم یا برداشتم یادم نیست ولی همین که بازش کردم چند تا مناجات در این صفحه وسط گذاشته بود یکی دو سه تای اول خیلی قشنگ بود بعد رسید به بعدی اش یک دفعه ای در واقع یک عبارت خیلی غلطی نوشته بود یک عبارت خیلی ناشکرانه و خیلی عبارت بی مزه ای واقعش الان دقیق یادم نیست مذمت کرده بود شهادت طلبی را مذمت کرده بود مردن برای هدف را مذمت کرده بود جان دادن برای یک هدف هر چقدر والا باشد مثلا بالاخره آدم می خواهد بمیرد یک دفعه یک زاویه دید غلطی دارد به آدم می دهد در ادامه آدم به جاهایی می رسد که عبارتش یادم نیست ولی یک آدمی هست که یکد فعه تعجب کردم از این که قاطی حر ف های خوب حسن بصری این حرف را یا خودش به امام زین العابدین گفته یا از ایشان نقل کردند ـ لَمّا سَمِعَ قَولَ الحسَنِ البَصريِّ : لَيسَ العَجَبُ مِمَّن هَلَك كيفَ هَلَكَ ، و إنّما العَجَبُ مِمَّن نَجا كيفَ نَجا ـ(بحارالانوار، ص 78)  تعجب نمی کنم از کسی که هلاک می شود که چرا هلاک شد تعجب می کنم از کسی که نجات پیدا کرد از بس نجات کردن سخت است این عبارتی است برای خودش به جای خودش هم می تواند درست باشد ولی امام زین العابدین علیه السلام فرمود اما ما اینطوری نمی گوییم گفتم شما چطوری می گویید آقا فرمود : أنا أقولُ : لَيسَ العَجَبُ مِمَّن نَجا كيفَ نَجا ، و أمّا العَجَبُ مِمَّن هَلَكَ تعجب نیست از کسی نجات پیدا کند تعجب از اینکه کسی هلاک شود ما برعکس نگاه می کنیم همان حرف به ظاهر خوب است كيفَ هَلَكَ مَع سَعَةِ رَحمَةِ اللّه ِ ؟  با توجه به وسعت رحمت پروردگار مگر می شود کسی هلاک بشود با این همه امکانات و اینها مگر می شود کسی خیلی مهم است من برای این که یک کمی هم به روز صحبت کرده باشیم می دانم در محضر قران هستیم یک روایت را فقط بهش اشاره کنم فتنه های آخر الزمان باید خیلی مراقب باشیم که توی این فتنه ها گمراه نشویم همیشه هم اهل بیت خیلی تاکید می کنند در امتحانات آخر الزمان گمراه نشوید این فتنه ها ما را دچار زاویه دید غلط اگر بکنند گمراه می شویم یک نفر رفت پیش امام صادق علیه السلام گفت من خیلی نگران فتنه های آخر الزمان هستم مریدان شما چیکار کنند؟ حضرت پرده خیمه را زد بالا فرمود این چیه؟ گفت آفتاب گفت اشتباه نمی کنید گفت نه فرمود حق برای دوستان ما اینقدر روشن اس.

ملایی:   متشکرم حاج آقای پناهیان عزیز این بحث شیرین را اگر عمری بود و سعادت انشاالله هفته آینده طی خواهیم کرد و اما شما بینندگان و شنوندگان گرامی محضر قرآن کریم هستیم صفحه 284 سوره مبارکه اسراء ایات 18 تا 27 تا سلامی دوباره تا شنبه آینده به امید خدا در پناه قرآن کریم باشید و باشیم.

اللهم صل علی محمد و آل محمد

(صفحه 284 سوره مبارکه اسراء ایات 18 تا 27)