اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1403-08-16-حجت الاسلام نظافت - شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

اعوذو بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خانم ها و آقایان سلام وقت تان به خیر خیلی خیلی خوش آمدید به این سمت خدا انشاالله که هر جا هستید خدای متعال پشت و پناهتان باشد شنونده های رادیو معارف و شبکه افق که تکرار برنامه را می بینند سلام می کنم امروز هم با افتخار و با احترام همراه شما هستیم در این روزهای پاییزی و زیبا و دل انگیز در محضر حاج آقای نظافت عزیزمان خیلی خیلی خوش آمدید

حجت الاسلام نظافت:   سلام بر شما و همه بینندگان عزیز بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین پیشاپیش تبریک عرض می کنیم میلاد با سعادت زینب کبری روز پرستار را محضر همه پرستاران عزیز و همچنین آرزو می کنیم انشاالله که نجات پیدا کنند این مردم غزه و لبنان یک عکسی یک نفر برای من فرستاد جمع زیادی کنار یک نانوایی ایستاده بودند و دست همه اینها دراز بود

شریعتی:   خیلی اوضاع بدی بود من که نگاه می کردم قلبم به درد اومد

حجت الاسلام نظافت:   خیلی سخت گذشت و می گفتند همین یک نانوایی بود و بقیه باز نبود از یک شکاف باریکی به اونها نون می داد و اینها همه جمع شده بودند و سخت بود دعا کنیم واقعا کمک هم بکنیم

شریعتی:  انشاالله امیدوارم که هم دعاهای مردم و هم کمک های مردم انشاالله باعث بشود از این بن بستی که واقعا درش گرفتار شدند به واسطه اسرائیل و جنایات او که هیچ رحم و مروتی و هیچ انسانیتی ندارد انشاالله رهایی پیدا کنندمردم غزه و لبنان امیدوارم که وعده نصرت نهایی حق محقق شود و ما هم باشیم و ببینیم و انشاالله جشن بگیریم در محضر نهج البلاغه شریف هستیم و بیان نورانی امیر المومنین 

حجت الاسلام نظافت:   در خدمت تان هستم بسم الله الرحمن الرحیم من یک مقدمه ای عرض کنم ائمه معصومین سلام الله علیه و همه پیامبران بشر هستند و قرآن اصرار دارد که اینها بشر هستند و اصلا این بشر بودن خودش یک امتیاز هست البته بشر مافوق هستند مافوق بشر نیستند اما بشر مافوق هستند در پاسخ موسی و هارون و فرعونی ها اینطوری گفتند فقالوا انومنوا لبشرین مثلنا بشر مثل ما یعنی بهانه های کفار همین بود گفتند اینها بشر هستند از نظر ما بشر بودن یک امتیاز است چون اگر بشر نبودند ما بهانه داشتیم

شریعتی:   به قولی انما انا بشرٌ مثلکم

حجت الاسلام نظافت:  منتهی یوحی الیه تفاوتش و وجه تمایزش این است از نظر علمی و معنوی یوحی الیه و معنوی هم اهل عمل و عبد خدا و اگر بشر نبودند ما بهانه داشتیم می گفتیم تو فرشته ای درد ما را که ندارند مشکل ما را که ندارند مثل ما که نیست نمی شد تأصی بکنیم برای اینکه قرآن می گوید اینها اسوه هستند چون بشر هستند می شود اسوه باشند و باز آیه داریم و ما جعلناهم جسدا لا یأکلون الطعام اینها را جسدی که غذا نخورند ندادیم و ما کانوا خالدین این انبیاء همیشه اینجا نیستند مثل شما انک میت و انهم میتون یک روزی از این دنیا می روند بهانه می آوردند ما لهذا الرسول یاکل الطعام این چه طور پیامبری است این که همیشه غذا می خورد و یمشوا فی الاسواء این که مثل ما در بازار راه می رود لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيراً (فرقان 7)که یک فرشته ای همراهش نازل نشد که او کنار پیامبر

 

شریعتی:   اگر اونطوری هم بود یک بهانه های دیگری می آورند

حجت الاسلام نظافت:   عرضم این است که بشر بودن یک امتیاز است و تاکید شده حالا درک عبارات این نامه سی و یک باید وقتی درست میسر می شود که ما به این جنبه توجه کنیم من از همان ابتدا یک نمونه هایی را بگویم که اگر توجه نکنیم به این جنبه بشر بودن برای ما سوء تفاهم درست می کند و من عرض کردم این از اون جهت که امام معصوم هستند نامه را ننوشته اند از اون جهت که یک بشر هستند و البته بشر آگاه و با تجربه خطاب به یک جوان نه از اون جهت که امام حسن قرار است امام معصوم شوند در آینده جوانی که طبیعت هر جوانی ناپختگی هایی دارد شهریار خیلی خوب گفت نه خدا توانشم خواند نه بشر توانمش گفت متحیرم چه نامم بشر خدا نما را

شریعتی:   ها علیٌّ بَشَرٌ کَیْفَ بَشَر

حجت الاسلام نظافت:   حالا ببینیم در ابتدای نامه امیر المومنین خودشان را هفت تا ویژگی برای پیرمرها گفتند بعد گفتند من اینطوری هستند المقروا للزمان یعنی حالا که پیر شدم اقرار دارم نسبت به قواعدی که این زمان دارد یعنی در جوانی این درک را نداشتم امیر المومنین در جوانی این درک را داشتند الان از اون جهت که یک پدر پیر و یک درک تازه ای پیدا می کند از اون جهت می گویند

شریعتی:   برای تجربیاتی که خود حضرت هم اشاره کردند

حجت الاسلام نظافت:   یا فرمود المستلسم للدهر تسلیم روزگار شدم اولیاء خدا همیشه تسلیم روزگار هستند انسان وقتی پیر می شود درک بهتری از تسلیم بودن دارد و امیر المومنین دارد از ناحیه یک پدر پیر و یک انسانی که پیر شده دارند می گویند به جوان چهارده ویژگی برای جوان فرمودند مثلا فرمودند که خطاب به امام حسن بهانه ای هست امام حسن المومل ما لا یدرک تو آرزومند چیزهایی هستی که بهش نمی رسی اگر این ناظر به امام حسنی هست که قرار است معصوم باشند این جور در نمیاد تو آرزوی چیزی داشته باشی که بهش نمی رسی عبد دنیا بنده دنیا هستی

شریعتی: جور در نمیاد 

حجت الاسلام نظافت:   من بنده دنیا که نیستم تاجرٍ غرور، غرور فریب تجارت، غرور یعنی فریب این را هم توضیح دادیم قبلا سریع الشهوات زمین خورده شهوت هستی این نسبت به جوان عادی این حرفها درست است نسبت به امام که درست نیست

شریعتی:   این باز همان اشاره به بُعد بشری دارد

حجت الاسلام نظافت:   بعد بشر منقطع از این مقام عصمت است الان به اون کُنه یعنی اینطوری بگویم امام حسن بهانه ای است امام حسن مخاطب هستند هدف کس دیگری است یک مخاطب داریم یک جامعه هدف داریم گفت به در بگو دیوار بشنو مثل خود قرآن نگاه کنید در قرآن داریم انزلنا الیک الذکر ای پیامبر قرآن را به تو نازل کردیم اما لیدبروا آیاتهم نمی فرماید قرآن را به تو نازل کردیم تا تو تدبر کنی می فرماید قرآن را به تو نازل کردیم تا مردم تدبر کنند بالاخره یک مخاطب اولیه ای می خواسته مخاطب اولیه پیامبر اما هدف مردم هستند و مردم باید تفکر و تامل کنند و تدبر کنند این روایت داریم نزل القرآن بایاک عینی واسمعی لا جاره مدل قرآن این طوری است تو را قصد می کنم ای هوا بشنو به در بگو دیوار بشنود امیر المومنین این نامه را نوشته اند و امام حسن را بهانه قرار دادند خودشان را به عنوان یک پیر بهانه قرار دادند خواسته اند بگویند یک پیر در سن پیری چه درکی دارد و یک جوان در سن جوانی چه خامی ها و بی تجربگی هایی دارد الان بحث عصمت و اینها مد نظر نیست شبیه این در خطبه 216 هم دیدم این هم بگویم در خطبه 216 که خیلی نکته مهمی است به ویژه عزیزانی که می خواهند در مسائل سیاسی اظهار نظر کنند به نظر من این خطبه را باید از ابتدا تا انتها کلمه به کلمه بخوانند و حتی مقایسه کنند و گفتگو کنند در یک عبارتش دارد امیر المومنین فرمود لست فی نفسی فوق ان اخته فرمود من نظرم این نیست که من خطا نمی کنم و لا آمنوا ذلک من فعلی من چنین اطمینانی هم به خودم ندارم بعد فرمود الا ان یکفی الله مگر اینکه خدا مرا نگه دارد و کفایت کند همه اش در همین الا هست یعنی ما از چنین تعبیرهایی در بیان امیر المومنین داریم اینها منافات با مقام عصمت ندارند چون حضرت می گوید مگر اینکه خدا بخواهد

شریعتی: از همین منظر هم می توانیم به ادعیه نگاه کنیم دیگه یعنی وقتی امام معصوم با خدا مناجات می کند و اقرار به ذنوب و گناهانش می کند باز هم بُعد بشری اش مد نظر است نه مقام عصمت    

حجت الاسلام نظافت:   بُعد بشری اونجا یک ملاحظه ای دارد ملاحظه اش ممکن است این باشد که 

شریعتی:   در باب تعلیم و اینها؟

حجت الاسلام نظافت:   نه در باب تعلیم نه در اوجی که قرار دارند چیزهایی را درک می کنند برای خودشان گناه می دانند که ما درک نمی کنیم چون ببینید در روایت داریم روز قیامت برای هر کسی سه تا پرونده مطرح است پرونده نعمت ها و پرونده گناهان و پرونده حسنات میان حسنات را با اون نعمت هایی که دادند می سنجند و حسنات غرق در نعمت ها می شوند خدای متعال به ائمه معصومین ثروت های معنوی فراوان و فوق العاده ای داده که به ما نداده است اونها این حسناتشان را با مقایسه با این نعمت ها چیزی نمی بینند و لذا خودشان را بدهکار می دانند مثلا این که فرمود أستَغفِرُكَ مِن كُلِّ لَذَّةٍ بِغَيرِ ذِكرِكَ (مصباح جلسه 52) من استقبال می کنم از لذتی که بدون یاد تون بود این لذت ها برای ما که گناه نیست

شریعتی:  چقدر تفاوت نگاه وجود دارد

حجت الاسلام نظافت:   تو بالایی نمی فهمی

شریعتی:   کلاسش فرق می کند

حجت الاسلام نظافت:   ما نمی فهمیم یعنی چی فقط می دانیم اونها بازی در نمیارن می گویند خدایا ما را ببخش واقعا اون لحظه خودشان را مذنب می دانند ولی معصوم هستند فوق تصور ما مقامات دارند نظرونا ان الربوبیه و ما شئتم از ربوبیت ما را بیاورید پایین هر چه می خواهید از مقامات بگویید باز هم درکش را نخواهید داشت ولی اون هم نمی توانیم بگوییم اونها داشتند فیلم بازی می کردند برای تعلیم امیر المومنین گریه می کردند در دعای کمیل غش می کردند نه این جور در نمیاد همینطوری باید بگوییم با همان نعمت ها باید سنجید در فرازهایی قبلا خواندیم امیر المومنین فرمود من دیدم پیر شدم و بدنم سست می شود عجله کردم تا وصیت بنویسم دیدم اگر دیر اقدام بکنم همچنان که جسمم ناقص می شود فکرم هم ناقص می شود خوب این هم باز باید بگوییم با قطع نظر از مقام عصمت این و الا فکر ائمه معصومین تا آخرین لحظه دقیق و درست است چون امام هستند دیگه تا نفس می کشند امام هستند بعد امامت منتقل می شود به امام بعدی پس ما نمی توانیم بگوییم فکر امام ناقص می شود اینجا باید بگوییم با قطع نظر از مقام عصمت بشر طبیعتش اینطوری است که عرض کردم ننکس فی الخلق می شود فرمود وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَىٰ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لَا يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئًا ۚ (نخل 70) بعضی هایتان را اونقدر پیر می کنیم که هیچی یادتان نمی ماند امیر المومنین این توجه را به پدرها می دهند عجل کنید برای تربیت پیامتان را زودتر منتقل کنید فرمود ترسیدم هوس های غالب بر من سبقت بگیرد باز هم اینجا امام حسن مجتبی هوس غالبی ندارد تربیت شده دست امیر المومنین است و اینها کودکی شان هم غوغایی از نظر معنوی دارند فرمود فتنه های دنیا بر من سبقت بگیرد خوب باز هم اینجا امام حسن اینطوری نیستند بقیه جوان ها این آسیب را پیدا می کنند ترسیدم تو مثل اسب چموش گریز پا بشوی باز هم تناسبی ندارد طبیعت جوان این هست بعد فرمود شتاب گرفتم برای ادب کردن تو قبل از اینکه دلت سنگ بشود یا قلبت و فکرت مشغول بشود این ها هم ناظر به مقام عصمت نیست سوء تفاهم درست نشود از بحث امروز را شروع کنیم فرمود بادرت عجله کردم برای این ادب کردن تو قبل از اینکه دلت سنگ بشود چرا عجله؟ ممکن است بعضی ها بگویند مگر نمی گویند العجلت من الشیطان عجله کار شیطان است مگر قرآن در مقام ملامت نمی فرماید کان الانسان عجولا یعنی یک انسان ذاتش این است که توش شتاب و عجله هست پس چرا حضرت می گویند من عجله کردم یا ممکن است بعضی ها بگویند در تربیت عجله خوب نیست عجله کردید که کار را خراب کردید واقعا بعضی ها در تربیت که عجله می کنند کار را خراب می کنند بدتر می شوند چند تا جواب در مورد اینکه عجله ضرورتش چی است اولا فرمود الأُمُورُ مَرْهُونَةٌ بِأَوْقَاتِهَا: هرچی زمان خودش و وقت خودش را دارد اگر وقتش بگذرد دیگر کاری نمی شود کرد فرمود الفرصت ها تمروا مرّ السحاب چون ابر می گذرد فرصت ها بعد فرمود اذائ الفرصت قصه فرصت را اگر ضایع کنی موجب قصه می شود فرصت تربیت فرصت محدودی است چرا عجله فرمود ما اسرع در خطبه 188 ما أسرَعَ السّاعاتِ فِي اليَومِ ثانیه ها در طول روز چقدر سریع می گذرد اسرع الایام فی الشهور روزها در طول ماه اسرع الشهور فی السند یعنی ماهها در طول سال و اسرع السنین فی الامر سالها در طول عمر چقدر سریع می گذرد مثل برق و باد پس باید عجله کرد دو حالت دارد یک وقت راه روشن نیست راه را نشناختیم اونجا عجله خوب نیست العجلۀ من الشیطان باید بدانیم مال کجاست وقتی راه روشن نیست لذا اهمیت راه اینقدر مهم است که در هر نماز می گوییم اهدنا الصراط المستقیم باید انسان راه را پیدا کند در خطبه 154  امیر المومنین فرمود فالناظر فی القلب اون کسی که با چشم دلش و قلبش نگاه می کند العامل بالبصر اون کسی که می خواهد عملش آگاهانه و با بصیرت باشد ابتدای عمل ببیند که به نفعش است این کار یا به ضررش است فان کان له مضی اگر دیدی این کار به ضررش است و به نفعش است اقدام کند اگر دید به ضررش است توقف کند عجله نکند فان العامل بغیر علم فرمود کسی که نا آگاهانه کاری را انجام می دهد مثل کسی که در غیر جاده راه می رود هر چه بیشتر برود از هدف بیشتر دور می شود یا در یک روایت داریم که قص عند الشبهه توقف کنید اینجا عجله نکنید شبهه است مشخص نیست یا داریم کسی که بدون آگاهی حرکت می کند هر چه سرعت بگیرد بدتر است سرعت نباید داشته باشید پس عجله یک جاهایی خوب نیست یا موقعی که عصبانی هستید عجله خوب است اینطوری توقف است یا می خواهیم تصمیم خشن بگیریم تصمیم به طلاق حرف طلاق این را به تاخیر بندازیم داد و بیداد و دعوا بگو ماه بعد چون می شود جلو انداخت پس باید جایش را پیدا کرد اگر عجله بی فایده هست نباید عجله کرد العجلت من الشیطان اگر عجله مضر است حتما نباید عجله کرد یک جاهایی عجله مضر هست مثلا تو ترافیک گیر می کنید فایده ای دارد عجله؟اعصاب خودمان را خورد می کنیم همه چیز به هم می ریزد یعنی بدتر است تصادف هم ممکن است انسان بکند حدی دارد شما در اتوبان هستید راه هم باز است به اندازه ای که مجاز است انسان باید تند برود

شریعتی:   اگر در مسیر بودی تند برو وَسَارِعُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَة مِّن رَّبِّكُمۡ (آل عمران 133) سرعت بگیرید و سبقت بگیرید حی بشتابید فرمود حی علی الصلاۀ برای نماز بشتابید یک کسی دارد می میرد ما حق نداریم برای نماز بشتابیم وقت نماز است همان خدای متعال می فرماید بشتاب او را نجات بده این خیلی مهم است که ما هر چیزی را جایش را بفهمیم وقتی زمان محدود است اگر دیر اقدام بشود و آسیب دارد اینجا باید عجله کرد و تربیت اینطوری است اصل قضیه تربیت هر چه  دیر اقدام کنند بدتر است

حجت الاسلام نظافت:   یعنی در واقع  دوران طلایی تربیت که کودکی و نوجوانی است سریع تمام می شود آفرین به کسانی که قبل از ازدواج به فکر تربیت هستند من گاهی به این جوان ها گفتم که چه همسری گفتم مادر خوبی برای بچه های آینده ات باش یعنی در انتخاب کسی را انتخاب کن که بتواند مادر خوبی برای بچه هایش باشد

شریعتی:   از همین جا دغدغه تربیت داشته باشید ملاحظات را دارید

حجت الاسلام نظافت:   از همان ابتدا بنیان زندگی شان را بر پاکی و طهارت می گذارند از همان ابتداست اصل تربیت در اصل تربیت باید عجله کرد خیلی جالب است در قران تربیت تشبیه شده به کاشت و برداشت کاشت و برداشت خوب کاشتن زمان خاصی دارد دیر اقدام کنیم فایده ای ندارد پس بایداز زمان خودش دیرتر نشود در فصل خودش اگر فصلش بود عجله کنیم در کار اما برای اینکه محصول نتیجه بدهد چی عجله نکنید بذر را کاشتی دیگه عجله نکن

شریعتی:   اینجا الاُمورُ مَرهونَةٌ بأوقاتِها .

حجت الاسلام نظافت:   آبیاری کن صبر کن قرآن فرمود اخرجت الشطع بعد از اینکه بذر کاشته شد بالاخره جوانه می زند می آید بعد آبیاری کن صبر کن عجله نکن نمی خواهد از زمین بکشی که این تندتر رشد کند از ریشه در می آید فرمود فآذر نهال کوچک می شود آبیاری کن صبر کن فرمود فاستغلظ فآذر یعنی نهال قوی تر می شود آبیاری کن صبر کن عجله نکن باید اون اتفاقات بیفتد در درونش فرمود فاستغلط علی ذنوبهم حالا جوان رشید استواری می شود که روی پای خودش ایستاده پس اصل تربیت اگر زمانش هست هر چه زودتر بهتر مراحل تربیت

شریعتی:   یک کتابی را چند سال پیش می خواندم به نظرم اینجا معرفی کردم قصه پیشرفت دانشمندان ما در قصه سلول های بنیادین بود هم نام سلول های بهاری در مقدمه این کتاب ما حصل این کتاب شاید این بود جدای ازون قصه پیشرفت و موفقیت ما می گفت من در طی سالها دانشمندی که این کتاب را نوشته بود در طی این سالها فهمیدم که رشد تدریجی اتفاق می افتد و هیچ وقت نباید عجله کرد

حجت الاسلام نظافت:   پس ببینید اما اون دانشمندانی که این اقدامات را انجام دادند به هم گشتند ولی اگر انسان شتاب بی جا داشته باشد در حین کار نا امید می شود

شریعتی:   یعنی کارت را انجام بده اون رشد خودش تدریجی اتفاق می افتد

حجت الاسلام نظافت:   تربیت عمدتا در درونش اینطوری است باید صبوری کرد و حوصله داشت اگر داری درست عمل می کنی عجله کنی کار خراب می شود هیچ کس نمی تواند بگوید این غنچه را خودم بهش گفتم نمی شود بدتر می شود مثلا برای نماز اگر بچه ای نماز برایش واجب نشده نباید به صورت منفی و نفرت زا اصرار کرد تشویق کن و رها کن می آیی برویم مسجد اومد اومد نیامد رها کن چون این در بستر خوب قرار گرفته اثر خودش را می گذارد حالا نماز واجب شده تازه بالغ شده در نماز اول وقت اصرار نفرت زا نکنید یعنی اصرار نهایی داشته باشیم نسبت به اصل نماز است این یکی از مصادیق است دیگر شما فرضا نطفه پاک و شیر پاک در بستر خوب بوده حالا جوان است خوابش سنگین است اشکالی نداره نفرت زا بیدارش نکن تکانش بده رهاش کن در حین تربیت برای مراحل تربیت نباید عجله کرد یک عبارتی دیدم در نامه 53 در کنار نامه 31 یکی از طولانی ترین نامه های نهج البلاغه است که یک سند پر افتخار است برای شیعیان که امیر المومنین شیوه حکومت داری را نوشته که معروف است به عهد نامه مالک اشتر خیلی عجیب است یعنی خود این دلیل بر حقانیت امیر المومنین سلام الله علیه است یعنی امیر المومنین که شاگرد پیامبری بودند که اون پیامبر هم کتابی نخوانده است و قلمی دستش نگرفته هنوز تازه است هر چی زمان می گذرد تازه تر می شود در یک قسمتش اینطوری دارد و إيّاك و العجلة بالأمور قبل أوانها (نهج البلاغه 53) فرمود بپرهیز از شتاب گرفتن نسبت به کارهایی که قبل از اینکه زمانش برسد ان التسقط یا سستی کنی سهل انگاری کنی عند امکانها فرمود وقتی شرایطش فراهم شد دیگه معطل نکن وقتی شرایطش فراهم نشده عجله نکن فرمود او الجاجه بپرهیز لج بازی کنی و پافشاری کنی در یک کاری که تنکرت ناشناخته است و روشن نیست او الوهم اذ استوضحت یا نه واضح شده باز سستی به خرج می دهیم ببینید چقدر دقیق است وقتی این جمله معروف است ضع کل امرٍ موضعه فرمود هر چیزی سر جایش قرار بده اوقع کل امرٍ موقعه هر امری را در محل وقوع خودش واقع کن یعنی خلاصه باید عجله بکنیم یا عجله نکنیم می گوییم بررسی کن مورد را اصل تربیت عجله می خواهد در شیوه اش یک جاهایی نباید عجله کرد امیر المومنین می گویند اگر زمانی یک چیزی نرسیده عجله نکن این دختر چهار ساله است پنج ساله است و شش ساله است باید به حجاب عادت داد باید به نماز عادت داد نماز تمرینی داریم و نماز کودکان هم درسته قبول است ولی الان زمانش نرسیده که ما واجب کنیم باید انسش بدهیم

شریعتی:   اون بستر و زمینه اش را باید فراهم کنیم

حجت الاسلام نظافت:   کم کم این اتفاق می افتد و هر چیزی همینطور است و هر مسئله ای در حکومت داری هم اینطوری است در کجا قاطعیت داشته باشیم و کجا قاطعیت نداشته باشیم جنگ زمانی دارد و صلح زمانی دارد ما در حال جنگ هم هستیم دراون نماز جمعه تاریخی بیان کردند

شریعتی:  جمعه نصر 

حجت الاسلام نظافت:   فرمودند در رابطه با انتقام نه شتاب می کنیم نه تعلل، یعنی این همان دیگه اگر زمانش برسد باید شتاب کرد اگر زمانش نرسیده اونجا جای تعلل است این جا را پیدا کردن بسیار مهم است و سخت هم هست یک عقلانیت

شریعتی:   یک نگاه جامعی می خواهد یک پختگی

حجت الاسلام نظافت:   انسان نباید اسیر احساسات و هوس ها باشد نباید اسیر عصبانیت باشد نباید اسیر تحریکات شیطان باشد خیلی از جوانب را باید سنجید بنابراین اصل تربیت اگر توش عجله نکنیم مربی مشکل پیدا می کند و پیر می شود و می میرد و فرصت ها از دست می رود متربی مشکل پیدا می کند و هوسی بر او غالب می شود و گرفتار فتنه ها می شود گرفتار شیاطین می شود مراحل تربیت هم باز عجله ضرر دارد عرض کردیم متربی روحش آسیب می بیند در روایت داریم اگر بشکنی از نظر روحی انسان ضعیف الایمانی را تو باید روز قیامت جواب بدهی یعنی این پدری که شتاب بی جا کرده و سخت گیری بیجا کرده و بچه اش زده شد روز قیامت باید جواب بدهد اونی هم که بیخیال شد باید جواب بدهد و این راه میانه را پیدا کردن کار بسیار سختی است و چه بسا این که در هر نماز باید بگوییم خدایا ما را به راه راست هدایت کن با اینکه ما در راه راست هستیم دیگه مسلمان هستیم و اهل البیت را قبول داریم می گوییم اینها امام هستند و عقائدمان درست است چرا میگوییم ما را هدایت کن؟ تشخیص مصداق های عینی سخت تر است مشاوره می خواهد و تفکر می خواهد مراقبت از اینکه افراط نکنیم و تفریط نکنیم می خواهد و آگاهی می خواهد به این آسانی ها نیست دو طرفش مشکل می شود و فرمود من کثر مومناً فعلیه یبرأ ا گر کسی فشار بیجا آورد و او شکسته شد از نظر روحی باید جواب بدهد اگر کسی دخترش مانتویی است حجابش هم خوب است این هی فشار آورد تو چادری بهتره فشار آورد و او کلاً زده شد باید جواب بدهد درجه درجه حجاب همین که رعایت می کند خوب است همین که کلاً مکشوفه نکرده باریک الله خدا پدرت را بیامرزه قدم به قدم یک روایت قشنگی داریم فرمود والرفعه برفق دوباره می گویم وارفعه برفق بیار بالا آدم ها را ولی با رفق و نرمی یعنی رهایش نکن رها کنی باید جواب بدهی پدری و مربی هستی باید جواب بدهی ولی اینکه با شتاب بیایی بیا

شریعتی:   ما در شمال در باغمان درخت هایی که کج است از همین جا باید مراقبش بود که کج نرود رشد کند یک چوبی که می زنیم این را نگه دارد با یک طنابی آرام می کشیم این خورد خورد خودش راهش را پیدا می کند چون زیاد فشار بیاوری می شکند

حجت الاسلام نظافت:   در روایت داریم امور عالم شبیه همه همین است ان الامور اشباح یعنی همین واقعا امور عالم یکی از مصادیقی که می گویند امور عالم شبیه هم هست اون مال درخت است درخت کجا و انسان کجا تربیت هم گفتند شبیه همین است بنابراین اگر در مراحل تربیت عجله کنیم مربی هم نا امید می شود و نتیجه نمی دهد این نسل اصلا نمی شود و بلد نیستیم نگو نمی شود كُلُّ مَولودٍ يُولَدُ على الفِطرَةِ هر کی به دنیا می آید در هر عصری هر نسلی باشد فطرتش الهی است نگو نسل ضد نمی شود چرا نمی شود باید بلد باشی باید قوی باشی دشمن یک گردابی درست کرده ما باید بلد باشیم در این گرداب چیکار کنیم؟ ما نخواهیم در پنجاه سال پیش زندگی کنیم با اون شرایط پنجاه سال پیش الان معلوم است نمی شود می خواهم بگویم چرا بعضی از مربیان نا امید می شوند یک دلیلش این است که شتاب دارند در مراحل تربیت یعنی قدم به قدم حواسشان نیست شیطان چرا نا امید نمی شود تا آخرین لحظه خودش استاد است فرمود لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ (نور 21) گام به گام قدم به قدم با حوصله یک ذره پیشروی کند امیدوار است قدم به قدم امیر المومنین فرمود شیطان گره گره باز می کند خوب شما هم گره گره ببندید یعنی هر روز محکمش کنید می خواهم بگویم یک دلیل نا امیدی واقعا بعضی ها نا امید می شوند می گویند نمی شود چون بلد نیستیم یا عجله بیجا داریم گفت که عرض شود خدمت شما به این گوسفند علف می داد همزمان دست می زد ببیند چاق شده یا نه این می خواهد چاق بشود زمان می برد این مثل شتاب بیجاست ولی امیر المومنین می گوید تربیت کار مهمی است هم باید عجله کرد و هم باید عجله نکرد این روایت خیلی قشنگ است باز در نهج البلاغه است فرمود الحلم و الأناة توأمان ينتجهما علوّ الهمّة. (نهج البلاغه 460) فرمود همت بلند دو چیز محصول همت بلند است هلم و انات انات یعنی تأنی هلم و شتاب نداشتن فرمودند اینها نتیجه همت بلند هست

شریعتی:   کارشان را کردند برای نتیجه منتظر ماندند

حجت الاسلام نظافت:   اگر همت ات بلند است می خواهی نتیجه بگیری دو چیز را باید رعایت کنی هم حلم داشته باشی و حوصله و عجله نکنی چون گاهی افرادی که عجله دارند هلم هم ندارند ما می خواهیم مثلا یک چادر به پا کنیم عجله کن کاری نداره وقتی می رویم مسافرت چند دقیقه طول می کشد پنج دقیقه نمی شود پنج دقیقه دیرتر بشود آدم ممکن است بگوید چرا چادر را به پا نکردید می خواهیم یک خونه بسازیم پنجاه متری یک طبقه خوب بالاخره باید یک کم زمان بیشتری و حلم بیشتری می خواهیم می خواهیم یک خانه سه طبقه بسازیم زمان بیشتر و هلم بیشتر می خواهیم یک خانه چهل طبقه می خواهد بسازد بعضی ها یک برج قرار است بیاید بالا این برج سازان دیدید گاهی دو سال طول می کشد که گود برداری کنند و چاه ها را بکنند و پایه های محکمی بریزند اون عجله ندارد اون می داند چیکار می خواهد بکند و می داند چه اتفاقی دارد می افتد می داند وقتی اومد بالا چه اتفاقی می افتد

شریعتی:   خیلی دقیق است

حجت الاسلام نظافت:   تربیت همین همت بلند است اگر می دانی با انسان سروکار داریم انسان است باید با انتخاب خودش عشق پیدا بکند و آرزوی بلند داشته باشد خودش باید عمل کند نمی شود هُلش داد باید خودش بخواهد

شریعتی:   من از صحبت های شما فهمیدم واقعا نظام وجود انسان و این ساختمان روحش اینجا هم نیاز به مهندسی دارد چه بسا خیلی مهمتر است مهندسی اینجا،

حجت الاسلام نظافت:   نگاه کنید انسانی که اراده دارد انسانی که هوا و هوس دارد و انسانی که نمی شود مجبورش کنی مجبورش کنی لج می کند انسانی که شیطان دارد حالا ما باید یک کاری بکنیم که خودش انتخاب بکند کار سختی است کار خیلی بزرگی است و لذا مربی های اصلی را خدا خودش انتخاب کرده نگذاشت بشر انتخاب کند چون مسئله مهم بود ائمه معصومین را خدا انتخاب کرد

شریعتی:   وجود انسان را اینها می شناسند لذا اونها فرمودند صنائع ربنا خدا ما را مستقیما تربیت کرد ما هم قرار است شما را تربیت بکنیم بنابراین هلم، هلم یعنی همین زود حوصله ات سر نرود چرا جواب نمی گیریم هلم نداریم جواب می گیری صبر کن دقت می کنید بالاخره بچه ها بعضی ها شر هستند هفت سال اول هر چه صبوری بیشتر بکنیم بزرگ بشوند عاقل می شوند من بچه هایی که نمی گوییم شر و شیطان هستند دیدم بزرگ شدند چقدر عاقل شدند اونهایی که به اونها سخت گرفتند و خیلی مودب به روایت عمل نکردیم که فرمود بگذار هفت سال بازی کند و سخت نگیر بزرگ شدند تازه یاد بچگی هایشان افتاده بزرگ شدند وقت شلوغ کردن هایشان شد پس حلم می خواهد و تأنی هم می خواهد و عجله نکردن هم می خواهد اینها مربوط به مراحل تربیت هست فرمود بادرتک بالأدب عجله کردم برای ادب کردن تو قبل از اینکه دلت سنگ شود و یشتغل لبک خردت مشغول شود یعنی دو آسیب دیر اقدام کردن یکی اش قلب قصی است که حرف درش فرو نمی رود و یکی هم فکر مشغول است  فکرش مشغول است یعنی یک وقت هست فکر پر است و دیگه جا ندارد یعنی این الان دیگه جا ندارد آقاتا این کودک است و تا نوجوان است

حجت الاسلام نظافت:   بعدش دغدغه هایش زیاد می شود پر می شود یعنی شیاطین پر می کنند یا سنگ می شود دو جنبه را توجه دادند هم فکر هم درک یعنی دو بُعد دارد انسان هم باید فکرش را مشغول از حرف های خوب کرد باریک الله به پدر و مادرهایی که قصه زیاد می گویند باریک الله به پدر و مادرهایی که داستان زیاد می خوانند در کودکی پر می شود و خاطرات حضرت آقا را خواندیم خدا رحمت کند والدین مقام معظم رهبری را

شریعتی:   بله می فرمودند شعر می خواندند و قصه نقل می کردند فرمودند تمام داستان های انبیا را مادرم برایم گفت و کتاب گلستان و بوستان و شعر و اینها یک ذهن دارند بچه ها که این را ما باید پر کنیم زود

حجت الاسلام نظافت:   قبل از اینکه شیطان دست به کار بشود و یک دل دارند دلشان را ما باید پر کنیم با احساسات زیبا و عواطف قشنگ و با خاطرات قشنگ از ما خاطرات خوبی داشته باشند از قشر مذهبی خاطرات خوبی داشته باشند

شریعتی:   این دل نرم بماند و سنگ نشود

حجت الاسلام نظافت:   این دو تا با هم دیر اقدام می کنند و فکر هم مشغول می شود و تو حرفت اصلا جا ندارد اون پر هست اون حرف های دیگری شنیده است پس قلب قصی و فکر مشغول و لذا قرآن فرمود وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها (اعراف 179)گوش دارند نمی توانند بشنوند چشم دارند لا یبصرون بها نمی بینند دل دارند با اون درکی ندارند صمٌ بکمٌ عمیٌ به خاطر اینکه این اتفاق نیفتد فرمود عجله کن فرمود عجله کردن وقت داریم؟

شریعتی:   دو سه دقیقه تا قرآن

حجت الاسلام نظافت:   این هم بگویم فرمود عجله کردم تا قلبت سنگ نشود و فکرت مشغول  نشود لستقبل بجدک رأیک یکی از امتیازات جوان این است که با یک فکری مجدانه حرف ها را گوش می دهد نمی دانم کنجکاوی های بچه ها را دیدی چقدر عطش فهمیدن دارند و چقدر سوال می کنند

شریعتی:   دوست دارند از همه چیز سر در بیاورند این همان است

حجت الاسلام نظافت:   حالا اگر از این عطش استفاده کنیم خوب حرفهای خوب را بگوییم امیر المومنین فرمود جوان با جدیت و با یک فکر همراه با جدی مواجه می شود با حقائق و لذا زود هم دست به کار می شوند وقتی متوجه می شوند جوان ها اینطوری هستند پیری اینطوری نیست پیر را سر سفره جوانی شان نشستند هر چی خوبی دارند مال جوانی شده هر چی بدی هم هست مال جوانی است در پیر چیز تازه ای دریافت نمی کند انسان شکل گرفته ولی جوان فرمود اینطوری هست لستقبل بجد رای ویژگی جوان این است که روبرو می شود و مواجهه می شود به صورت جدی با حرف های قشنگ دیدید بچه ها چطور گوش می دهند به ویژه وقتی قصه می گوییم در عمقش می روند حالا فیلم بد هم اگر ببیند همینطور در عمق او می رود

شریعتی:   ماییم که باید جهت بدهیم ما باید با اون فیلم خوب نگاه کنیم نگوییم برو نگاه کن ما باید به او بنویسیم فیلم خوب ما باید با او قصه بخوانیم و ما باید با او کشتی بگیریم و بازی کنیم یعنی عواطف و احساسات را ما تامین کنیم ما که می گوییم پدرش یا مربی که پدر برای این فرزند انتخاب کرده است.

حجت الاسلام نظافت:   خیلی ممنون و متشکرم و خیلی سپاسگذارم قصه تعلیم و تربیت یک قصه پر از ظرائف و لطائف که اگر حواسمان نباشد به نظرم بعدها افسوس خواهیم خورد و ممنون و متشکریم از امیر المومنین که نامه طولانی و این نامه بلند و این نامه خوش مضمون را برای همه ما فرزندانشان به یادگار گذاشتند از حاج آقای نظافت ممنون و متشکریم که فراز به فراز و کلمه به کلمه برای ما شرح می دهند امروز عزیزانم صفحه 244 قرآن کریم را تلاوت خواهند کرد قصه حضرت یوسف علی نبینا و آله و علیه السلام بنیامین اخوی شان و یاد حاج آقای عابدینی به خیر آیات را بشنوید قبل از تلاوت آیات من یادآوری کنم برای مشارکت در قربانی ماه جمادی همه تون دعوت هستید دیروز هم عرض کردم می توانید به سایت ما مراجعه کنید یا به کانال ما در سروش و ایتا بعد از تلاوت آیات با احترام همراه شما هستیم و در کنار شما در شب میلاد زینب کبری سلام الله علیها بفرمایید خواهش می کنم.

(قرآن کریم صفحه 244 )

شریعتی:   زیارت حضرت رضا علیه الصلات و السلام انشاالله نصیب تان دوستانی که مشهد هستند زائرین و مجاورین حتما سلام رسان ما باشند و برای خیل عظیم مشتاقان زیارت امام رضا حتما دعا کنند که انشاالله به زودی مشروف شوند و به پابوس حضرت حاج آقای نظافت وقت در اختیار شماست و در یکی دو دقیقه فرمایشات شما را بشنویم.

داستان سوره یوسف بود گرامی می داریم مرحوم سلحشور را با سریال ماندگاری که درست کردند یکی از قصه هایی که بسیار سازنده است قصه حضرت یوسف است تاکید می کنم به قصه گویی برای کودکان و نوجوان قصه حتی برای پیرمردها هم جذبه دارد قصه همین صفه چقدر نکات تربیتی فراوانی دارد و جالب است حضرت یوسف با یک کیاستی با برادرانشان برخورد کردند قرآن می فرماید ما به حضرت یوسف علم دادیم چرا؟ و کذلک نجزی المحسنین وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوَىٰ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَ عِلْمًا وَ كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ (قصص، 14) موسی یوسف و موسی هر دویشان اینها در کودکی جدا شدند از خانواده هم موسی که در نزد فرعون هم دست و بال فرعون بود موسی هم همینطور جدا شدند چی شد خدا این علم را به اونها داد فرمود اینها اهل احسان بودند من از اینجا می خواهم الهام بگیرم بگویم که بچه هایمان را اهل احسان بار بیاوریم یک بحثی را دیدم از امام موسی صدر خیلی جالب بود امام موسی صدر برای دختران بی حجاب لبنانی گفته بود اینها دعوت کند بیایند کار خیر انجام بدهند و سیاست تربیتی امام موسی صدر برای حل مشکل حجاب از طریق احسان بود گفت اینها اگر بچشند مزه احسان را بقیه اش هم درست می شود

حجت الاسلام نظافت:   نکته ای که به ظاهر شاید ربطی به حجاب نداشته باشد از قضا ایشان موفق شدند و تجربه خیلی خوبی بوده و خدای متعال فرمود هر کی اهل احسان باشد فرمود بهش چیزهای خوبی یاد می دهیم و بهش الهام می کنیم بچه هایمان را وارد کار خیر بکنیم برای همین لبنان بسته بندی بکنند و کمک بکنند و حتی مثلا دعوت بکنند خودشان هم از پول های ذخیره شان اجازه بدهید این کار را انجام بدهند و تشویق بکنیم احسان است خوبی ها به هم ارتباط دارد و بدی ها هم با هم ارتباط دارد چطور یک بیماری ایجاد می شود مراقبت نکنیم بیماری های دیگری هم تولید می شود خوبی هم همینطوری است اگر وارد یک جایی که ظلمت است از یک روزنه ای نور ایجاد شود این نور پخش می شود همه جا را فرا می گیرد.

شریعتی:   خیلی ازتون ممنونم حاج آقای نظافت اونهایی که اهل کار خیر هستند بشتابند هم در قربانی اول ماه مان می توانند همراه شوند هم ایران همدل این روزها محلی شده برای همدلی و کمک به مردم مظلوم لبنان و غزه و خداحافظی کنیم حاج آقای نظافت دعا کنند و انشاالله آمین بگویند خدایا به حق محمد و آل محمد مردم مظلوم جنوب لبنان و فلسطین به ویژه غزه را نجات کرامت بفرماید با نابودی این رژیم خونخوار و کودک کش قلب امام زمان را خشنود بفرما و فرج ولی ات را برسان خدایا بر دستان همه ما به نفع این محرومان و مظلومان خیر جاری بگردان

حجت الاسلام نظافت:   خیلی ممنون و متشکرم می خواهیم دست به سینه وارد حرم حضرت رضا بشویم امیدوارم به زودی این لحظه را همه مون تجربه کنیم و برای همه آرزو می کنم گفت دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت جایی ننوشته است گنهکار نیاید و رأفت در آستان حضرت رضا معنا می شود السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا المرتضی خیلی ممنونم و متشکرم از شما.