حجت الاسلام ماندگاری: سلام علیکم و رحمت الله اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن اللهم صل علی فاطمۀ و بنیها و امها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
بنده هم خدمت شما و همکاران خوبتان و همه شنوندگان و بینندگان عزیز عرض سلام و ادب و احترام داریم و امیدواریم که در این ماه جمادی بتوانیم هم برای شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و هم برای ولادت حضرت زینب سلام الله علیها که قبل از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها است بتوانیم خوب استفاده و بهره برداری داشته باشیم انشاء الله و چون نام ولادت حضرت زینب را بردیم اجازه بدهید روز پرستار را هم به پرستارهای عزیز چه برادران و چه خواهران این وجودهای مهربانی که با مهربانی شان درد و آلام مریض ها را تقلیل می دهند و تخفیف بدهیم و تبریک بگوییم و روز پرستار را گرامی بداریم.
شریعتی: انشاالله هر چند نام نیک فراوان شنیده ایم نامی به با شکوهی زینب ندیده ایم انشاالله همه مون زیر سایه الطاف زینب کبری باشیم و یادی کنیم از همه شهدای مدافع حرم همه اونهایی که در این مسیر به شهادت رسیدند خیلی خوشحالیم خدمت تان هستیم و همینطور خدمت دوستانمان و امیدوارم که بهترین اتفاقات برای همه رقم بخورد به همه شنوندگان خوب رادیو معارف سلام می کنم و همینطور بینندگان خوب شبکه افق تکرار برنامه را می بینند هر کسی در هر کجا همراه ماست امروز هم چهار دیواری ولایت را باید تکمیل کنیم و قدم به قدم دیوار به دیوار آجر به آجر پیش برویم و خدمتتان هستیم و بحث تان را خواهیم شنید.
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً . وَ امْنُنْ عَلَیْنَا بِرِضَاهُ وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُوَ رَحْمَتَهُ وَ دُعَاءَهُ وَ خَیْرَهُ مَ دسته گل صلوات را هدیه می کنیم به مناسبت ولادت عمه جان امام زمان حضرت زینب سلام الله علیه همچنان که فرمودید اشاره کردیم مطمئن ترین پناهگاه و مطمئن ترین حِسن و مطمئن ترین مجموعه ای که می تواند دنیا و آخرت ما را هم تدبیر کند و هم آباد کند و هم حفاظت کند هم ما را رشدمان بدهد حِصن ولایت است اون هم ولایت الاهیه که بارها گفتیم مراتبش ولایت خدا و ولایت پیغمبر و ولایت اهل بیت و در عصر غیبت هم ولایت فقیه و در عرصه خانه ولایت پدر بر فرزندان و ولایت شوهر بر همسر اینها نمادهای ولایت الهی است ما این سیستم ولایت خدا را بپذیریم حصن را بپذیریم برنامه خدا را بپذیریم هم در امنیت هستیم و هم در هدایت هستیم و هم در سلامت هستیم و هم در عافیت هستیم گفتیم این حصن مثل چهار دیوار است چهار دیوار اگر نیم کره باشد اون بهره برداری کامل را بهش نمی دهند نصیب کسی نمی شود ولی اگر چهار دیوار به حد نقطه بهره برداری برسد نقطه بهره برداری را از نگاه قرآن و روایات گفتیم حق اون مطلب است قرآن حق تقاطع را فرموده و حق تلاوته را فرموده ما می خواهیم چهار تا حرف را بگوییم حق معرفت و حق محبت و حق اطاعت و حق نصرت، در باب حق معرفت صحبت کردیم هر انسان عاقل و فهمیده ای یک با فهم تر از خودش عاقل تر از خودش و آگاه تر از خودش را پیدا بکند از فهم او استفاده می کند و بهره می برد حق معرفت هم این است که ما باور کنیم خدا و اولیاء خدا از ما بیشتر می فهمند و زودتر می فهمند و دقیق تر و وسیع تر و عمیق تر می فهمند و خودمان را واگذار می کنیم و هیچ کاری را بدون اذن و پرسش و اجازه اونها انجام ندهیم تا حجت داشته باشد وقتی می گویند چرا این کار را انجام دادی می گویند این آگاه تر بود به ما می گویند چرا ماشین ات را دادی دست این آقا خوب مکانیک بود به ما می گویند چرا رفتی این دکتر می گوییم خوب دکتر متخصصی بود چرا رفتی از این آقا مشورت گرفتی خوب کارشناس این رشته بود خدا هم آگاه ترین وجود عالم هستی است و بعد از خدا اولیاء خدا هستند این حق معرفت است، و اگر کاری را بدون اذن اونها انجام دادیم حجت برای قیامت مان نداریم حتی حجت پیش وجدان خودمان هم نداریم چون دو تا قیامت داریم بارها گفتیم یکی قیامت درون وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ (قیامت، 2) این وجدان نفس لوامه محکمه درون است و قیامت درون است و هر کس خلاف بکند یعنی کار بدون اجازه خدا و اولیاء خدا انجام بدهد اول جایی که محکوم می شود آقای شریعتی پیش خودش شروع می کند به توجیه گری می خواهد خودش سر خودش را کلاه بگذارد قاضی هم خودش باشد می خواهد سر خودش را کلاه بگذارد تو محکمه لذا قرآن می گوید و جهدوا بها تلاش می کنم برای مخالفت واستیغنتها انفسهم نمونه بارزش نقل می کند فرعون که ادعای خدایی می کرد در خلوت خودش می گفت خدایا من که می دانم خدانیستم و تو خدایی چون نیاز دارد آدم نیازمند که خدا نمی شود خدا واجب الوجود و بی نیاز و صمد است دیوار دوم دیوار محبت بود داشتیم دیوار محبت را توضیح می دادیم تحت عنوان کنکور محبت گفتیم کنکور محبت چهار تا سوال دارد سه تا سوالش را جلسه قبل گفتیم سوال آخر ماند این جلسه در کنکور محبت که این را بدانند همه بینندگان عزیز یکی از سخت ترین امتحان های انبیا و اولیاء و همه من و شما امتحان محبت است توی امتحان محبت هم گفتیم چهار تا سوال از ما می پرسند یک آیا خدا و اولیاء خدا را دوست داری همه مون می گوییم بله آیا خدا و اولیاء خدا را دوست داری ضد اینها را هم دوست داری یعنی محبت به اهل حرام یک ذره سخت تر می شد اینجا کلی ریزش می کند و امروز متاسفانه می خواهم بگویم همه انسانها فطرتا خدا را دوست دارند چون فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها (روم، 30) اما کسانی که ضد خدا هم هست دوست دارند نمی دانم چطوری با هم جمع کردند امام حسین در تعبیری که می فرمایند مثلی لایبایع مثله یعنی محبت های الهی با محبت های غیر خدا جمع نمی شود اطاعت الهی با اطاعت غیر خدا جمع نمی شود و رفاقت خدا با رفاقت غیر خدا جمع نمی شود بعضی ها می گویند ما جمع کردیم که حالا داستانش و اینها صحبت ها را کردیم پس اولین سوال کنکور محبت این است که محبت داریم می گوییم بله آیا محبت به ضدش هم داریم این ضد تعبیر می کنم تا همه بدانند دو تا ضد که با هم دیگر جمع نمی شوند بارها گفتیم خربزه با عسل جمع نمی شود و نور با ظلمت جمع نمی شود و حق و باطل جمع نمی شود اگر جمع کردیم معلوم می شود یکی پایه اش می لنگند ما پایه محبت مان می لنگد محبت سوم و سوال سومی که آیا محبوب های حلال ات ما محبوب حلال داریم اینها را بیشتر دوست داری یا خدا را؟ اینجا داشتیم بحث حضرت ابراهیم علیه الصلات و السلام را می گفتیم مال انسان محبوب حلال است ما حتی آقای شریعتی جلسه قبل نگفتم ما برای حفظ مال مان خدا اجازه داده نماز مان را بشکنیم داریم نماز می خوانیم فرموده کیف ما و کفش ما را می خواهد بردارد برای حفظ مال مان خدا اجازه می دهد ما نمازمان را بشکنم اما همین خدا گاهی وقتها به ما می گوید مالت را بیشتر دوست داری یا من را می گوییم خدایا تو را پس یک پنجم خالص درآمدت را به عنوان خمس بده اینجا دبه در آوردن ها شروع می شود یک دهم یا یک بیستم را به عنوان زکات بده روز به عنوان انفاق و صدقه بده و برای جبران روزهای نگرفته ات کفاره بده اینجا دیگه سخت می شه می گوییم همان خدایی که اونجا گفت برای حفظ مالت نمازت را بشکن همان خدا می گوید از مالت بگذر اگر تدبیر خدا را قبول داری هر دو جا باید قبول داشته باشی خدا همه پیغمبران را داستان حضرت ابراهیم را جلسه قبل گفتیم همه اولیاء خدا را خدا با مال امتحان کرده من و شما را هم امتحان می کند: 1- با مال 2- با همسر، حضرت ابراهیم با هاجر امتحان شد که حضرت هاجر را با فرزندش خرسالش گذاشت در سرزمین بی آب و علف در بعضی از نقل ها دارد 14 سال به اینها سر نزد در بعضی نقل ها دارد سالی یک بار به اینهاسر می زد
شریعتی: نفس رها کردن خیلی سخت است دل بکنی از زن و فرزند
حجت الاسلام ماندگاری: امروز نمادش چی است بعضی ها را بهشون گفتیم زمان جنگ بیا برویم جبهه گفتند طاقت اشک همسرمان را نداریم حضرت ابراهیم چطور طاقت اشک همسرش را داشت امروز به بعضی ها می گوییم بروید ماموریت حتی تمام تلاشش را می کند که ماموریت های سخت نرود چون نمی توانم از زن و بچه ام جدا بشوم بارها این داستان شهید حاج یونس زندی آبادیکه رفیق حاج قاسم بود عرض کردم در عملیات کربلای5 شهید شد عجیب هم بود آقای شریعتی گفته بود به خانمش که انگشت های پای من رو نگاه کن تو باید جنازه من را از انگشت هایم تشخیص بدهی کاغذی نوشته بود خدایا می خواهم هم علامتی از امام حسین داشته باشم بی سر باشم و هم یک علامتی از ابوالفضل داشته باشم بی دست باشم جنازه اش را پیدا کردند قابل تشخیص نبود نه سر داشت و نه دست آوردند خانمش را از روی پاهایش تشخیص داد که این حاج یونس است این شهید بزرگوار امتحان شده با زن و بچه آخرین باری که داره می رود خانمش با دو تا بچه مصطفی و زینب اگر اشتباه نکنم شاید بیننده برنامه باشند از همین جا به محضرشان سلام می کنمو بزرگ شدند ماشاالله اینطوری خداحافظی می کند با دو تا بچه اش که نگاهشان به هم گره نخورد گفتند نمی خواهی آخرین بار بچه هایت را ببینی حالا تعابیر مال منه من اون زمان حال امام حسین گه دلم پیش تو و گه پیش اوست رو که در یک دل نمی گنجد دو دوست من بچه ام را باید دوست داشته باشم و همسرم را بایددوست داشته باشم ولی اجازه ندارم از ولی خدا بیشتر دوست داشته باشم امتحان است و با تعلقات است و تعلقات مال یکی، همسر است و فرزند است حضرت ابراهیم با فرزند هم امتحان شد باید چاقو بگذارد روی گلوی اسماعیل اون هم کی؟ در عنفوان جوانی می گویند بالاترین لذت برای پدر این است که فرزند عزیزش را در جوانی ببیند و قد و بالایش را نگاه کند حضرت ابراهیم اونطوری امتحان شد ولی خدا می خواست امتحانش کند چاقو را گفت نبری فدای امام حسین سلام الله علیه بشوم چه کسی اسماعیل امام حسین اشبه الناس خلقاً و خُلقا و منطقا برسول الله ما هر وقت با زائران توفیق داریم می رویم مکه در سرزمین منا این شعر را می خوانم
اندر منا ذبیح یکی بود زنده رفت این صد ذبیح کشته شده در منای تو
خدا به ابراهیم خلیل به نظر حقیر من انشاالله که اشتباه نفهمیده باشم می گوید مقام تو تا همین جاست چاقو بگذار گلوی اسماعیل باریک الله ولی فدیناه بذبح عظیم یک جای دیگر است مقام هاجر هم این است که رد چاقو ببیند تازه غش بکند ولی هاجری دارد کربلا به نام زینب هجده تن بی سر را ببیند به خون تپیدن هجده عزیز در یک روز کسی ندیده ولی آن که دید من بودم
شریعتی: گفت مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد
حجت الاسلام ماندگاری: امام حسین وقتی رسیدند به حضرت علی اکبر سلام الله علیه فَقَطَعُوهُ بسُیوفَهُم اِرباً اِرباً یک شاعر قشنگی شعرشان نمی دانم نگاه کرد گفت علی جان تو تکثیر شده روی زمین و من می بینم چه مقامی داره امام حسین امتحان باید بشود با محبت علی اکبر با محبت علی اصغر با محبت ابوالفضل العباس خیلی برای امام حسین عزیز هستند هیچ کس نتوانست کمر امام حسین را خم کند داغ ا بوالفضل خم کرد خیلی عزیز است ولی به خاطر خدا می گذرد این حق محبت است یعنی محبوب های حلال ات هم تو را وادار نکند بگذاری اولویت دوم
شریعتی: امروز حاج آقا یک عرصه امتحانی رخ داده در بحث ایران همدل که اتفاقاتی که دارد رقم می خورد یک چیزهایی می بیند مات و مبهوت و متعجب یک خانمی مثلا از طلاش که به قول حاج حسین یکتا که نه فقط سرمایه مادی اش است سرمایه معنوی اش و یعنی خاطراتش است این را می گذرد این دل کندن خیلی سخت است یک دختر بچه عروسکش را آورد گفت برای کمک گفت برای بچه های غزه و لبنان که پدر و مادرشان رفتند با عروسک من بازی کنند من عروسک را گرفتم بالا گفتم مردم این بچه همه دارایی اش را آورد شما چقدر آوردید خیلی عروسک برای بچه عزیز است همه دلخوشی اش است اینها امتحان ها هست می گویم مادر خار برود تو پای بچه اش بچه با مادر گرفته می شود مادر شهدا چیکار کردند تحمل کردند خدا توی امتحان یاری ا ش کردند من در امتحان یاری ات می کنم شخصی محضر امام سجاد می گفت خدایا می شود من را امتحانم نکنی لذا حضرت سجاد فرمود این دعایت مستجاب نمی شود فرمود پس چی بگویم آقا گفت بگو در امتحانات من را یاری کن من یقین دارم خدا مادرهای شهدا و جانبازان و آزاده ها و همسران جانباز و شهدا فرزندان این عزیزان و پدرانشان را و همسران جانبازان خدا سعه صدرداده در آیه قرآن هم می گوید کسی که می خواهد خدا هدایتش کند یشرح صدره للاسلام،اسلام یعنی چی اینجا؟تسلیم خدا می شود بعد آقای شریعتی مادر یک شهید و دو شهید و سه شهید و چهار شهید یک جا گفتم آقا شیخ تا کجا می خواهی بروی؟ دو تا مادر پیدا کردم یکی 9 تا شهید داده این تو امتحان محبت چه مدالی بهش بدهیم آیا این مادر روز قیامت با مادری که هشت نه تا بچه داشته یکی اش را جبهه نفرستاده مدال هایشان یکی است؟ الان شما از ایران همدل گفتید خیلی خوب مال می دهند خدا هم در آیات جهاد می گوید جاهدوا باموالهم و انفسهم اول مال را می گوید مثل اینکه دل کندن از مال خیلی سخت است اما موقع خریدن انفس را زودتر می خرد ان الله اشتری من المومنین انفسهم پس توی دیوار محبت من باید اصل محبت را داشته باشم 1- محبت ضد یعنی گناه نداشته باشم که توضیح دادیم 2- محبت های حلالم را اولویت بندی کنم هیچ همسری وجود ندارد تو عالم که از امیر المومنین بیشتر از حضرت زهرا همسر خودش را دوست داشته باشد ولی حضرت امیر المومنین حضرت زهرا را فرستاد برای چی فرستاد؟ برای دفاع از ولایت خدا و ولایت الهی امیر المومنین محبوب ترین شخص بعد از رسول الله نزد امیر المومنین حضرت زهراست ولی برای فدا شدن فرستاد میدانید اونهایی که اومدند پشت در برای چی اومدند؟ اون روز هم روز شهادت امیر المومنین نیست بیعت هم که نمی خواهد بکند فاطمه هم که بیعت نمی کند پس فاطمه جان برو شهید بشو برای ولایت این خیلی امتحان سختی است لذا فرمود روز تنهایی که حتی یک نفر یارم نبود دیدم اینجا پشت در افتاده تنها یاورم بود تنها مدافع ولایت الهی که همه وجودش را خرج می کند اینجا افتاده این محبت است این امتحان محبت است پس محبت اصل محبت محبت به ضد نباید داشته باشیم و محبت به گناه نباید داشته باشیم و الا اون محبت می شود ناخالص گلابگیرها دارند گلاب می گیرند هی بر می دارند ناخالصی ها را خوش به حال اونهایی که ناخالصی های محبتشان را از وجودشان دور بکنند چرا می گوید لَن تَنَالُواْ ٱلۡبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَۚ (آل عمران، 92) همان چیزی که زیاد دوستش داری بده بره نگذار وابسته ات و زمین گیرت کند این می شود اذ ثاقلت من الارض
شریعتی: یعنی باید یک سمباده برداری اینقدر این ناخالصی ها را
حجت الاسلام ماندگاری: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ ۚ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ ۚ (توبه، 38) چی من را نگه ام میدارد؟ یا مالت یا فرزندت یا خانه ات یا قوم و خویش است یا پست است و یا مقام است یا شهرت است یا ثروت است اینها همه من را نگه می دارد بده بره تا بتوانی پرواز کنی کوچکترین مانع جلوی چرخ هواپیما باشد نمی تواند پرواز کند حتی یک ریگ کوچولو تو باند نباید باشد نمی گذارد پرواز کند من و امثال من هم یک مانع داشته باشم پرواز کنسل می شود مانع محبت گناه است یک، مانع محبت حلالی است که او را جلو انداختم حب الدنیا رأس کل خلقه دنیا که حبش بد نیست که الدنیا امیر المومنین فرمودند الدنیا دار الصدق لمن صدقه و دار عافیت لمن فهم عنها دار موعظت مسجد اولیاء الله متجر اولیاء الله احباء الله دنیا دار صدق است خیلی خوب است به شرطی که بشناسیش ابزار است نگذاری برود ابزار در دست است برود در قلبت می شود سرطان است
شریعتی: بازار است چی می خری و چی می فروشی
حجت الاسلام ماندگاری: حب الدنیا ببینید حب الدنیا حب الوطن و حب المال و حب الاولاد و حب همسر اینها همه سفارش شده حب پدر و مادر اما نگذاری برود تو قلبت برود تو قلبت پدرت را در می اورد برود در قلبت چشمت کور می شود و نمی توانی درست ببینی گوشت هم کر می شود قلبت هم دیگر از فهم می افتد پس محبوب های حلال هم باید کنترل بشوند آخرین سوال کنکور محبت چی است؟ خودت را بیشتر دوست داری یا خدا و اولیاء خدا حب الذات است هر انسانی خودش را خیلی دوست دارد معروف است دیگر می گویند یک میمونی را با بچه اش گذاشتند تو قفس یک مقدار شعله گذاشتند زیرش اول گرما را خیلی جدی نگرفت و بچه را در بغلش گرفت شعله را که زیاد کردند دید پای مرگ و زندگی است بچه را گذاشت زیرش نشست روش این حب ذات است نقل می کنند در تاریخ که زمان هایی بوده اینقدر قحطی بر مردم فشار می آمده که بچه هایشان را می کشتند و می خوردند انشالله که دروغ باشد ولی در تاریخ گفتند امروز به یک خانم بارداری بگویند یا خودت باید زنده بمانی یا بچه ات می گویند بچه ام دیگه می گویند باز خودم هستم که بچه بعدی بیاورم معمولا اینطوری است شاید اجازه هم بدهند ولی حب ذات است حالا اگر توانستی از خودت هم بگذری جوانی مثل قصه ایثار است جوانی در جمکران به من گفت حاج آقا من رفتم به امام زمان گفتم من می خواهم فدایی شما بشوم گفتم باریک الله دیدم داره گریه می کند گفتم چرا گریه می کنی جوان یک خوابی دیدم رویای صادقه بود گفت خواب دیدم صحرای کربلاست امام حسین به من فرمودند می خواستی فدایی من بشوی گفتم بله بیا جلوی من وایسا نمازم را بخوانم گفت حاج آقا ایستادم قشنگ برای من تعریف کرد تیر که آمد سمت من جا خالی دادم خورد به چشم امام حسین اون لحظه معلوم می شود من امام حسین را بیشتر دوست دارم یا خودم را فدای سعید بن عبدالله نخعی سلام الله علیه سیزده چوبه تیر به بدنش رفت تکان نخورد آخرین تیر را با صورتش گرفت افتاد تو بغل امام حسین این یعنی امام حسین از خودش بیشتر دوستدارد حاج آقاامروز هم داریم؟ گفت آره تا رسیدند به میدان مین حاج آقا امروز هم داریم؟ آره بچه ها رسیدند به میدان مین اول باز نشده و فرمانده گردان می گوید حالا نتوانسته بودند معبر را باز کنند صدا زد یک نفر باید بیاید معبر را باز کند فدایی هم داشت چهار تا جوان اومدند و یک پیرمرد پیرمرد به این جوان ها گفت من زندگی ام را کردم بروید دنبال کارتان بگذارید من بروم جوان ها گفتند نه عمو جان تو کلی آدم بهت آویزون هستند بگذار ما برویم که هنوز ازدواج نکردیم هر کدامش یک استدلالی است فرمانده گردان زنده است گفت آقا جان قرعه کشی می کنیم پیرمرده خوشحال پنج تا کاغذ نوشت و مچاله کرد و گذاشت جلوی آقای فرمانده یکی را برداشت و معمولا بقیه را می گذارند تو جیبش باز کرد اسمش را پیرمرده همه خوشحال القرعۀ لکل عمر مشکل پیرمرده سرنیزه اش را در آورد و قشنگ هم باز کرد و آخرین مین سهمیه خودش بود رفت روی هوا شهید شد جنازه پیرمرد را گذاشت کنار معبر که برگشتیم ببریم رفتیم تو عملیات یک دفعه یاد پیرمرده رفتم دست کردم در جیبم و کاغذها را در آوردم و دیدم پنج تا کاغذ اسم خودشه چقدر قشنگ از خودشان عبور کردند لذا حضرت آقا تو خاطره شهید می گویند اگر توانستی اگر توانستی از سیم خاردار نفست بگذری و اما من خاف مقام ربه و نفسه عن الهواء امروز از خود گذشتن تو جبهه رفتن روی میدان مین بود
شریعتی: میگفت شهدا قبل از اینکه روی میدان مین بروند روی من رفته بودند حالا من می گویم آقای شریعتی در انتخاب ها اینجا دیگه جنگ نیست خیلی ما الحمدلله از اول انتخاب داشتیم ولی بعضی ها نتوانستند روی من بروند به قول شما وقتی می بینند واقعا یکی از من شایسته تر است لایق تر است قشنگ تر می تواند گره را باز بکند بروم کنار
حجت الاسلام ماندگاری: این من را یک وقت هایی اینقدر بزرگش می کنیم که خودمان هم دیگه نمی توانیم رویش پا بگذاریم و باورمان می شود
شریعتی: خیلی سخت است
حجت الاسلام ماندگاری: بی جهت نیست می گوید اما وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ (نازعات، 40) شما گاهی وقتها در مسابقات ورزشی است یک پهلوان از یک جوانی خودش را می زند زمین می آید برای چی دیدم نامزدش دارد نگاهش می کند گفتم بگذار جلوی نامزدش شیر بشود عیب نداره من بخورم زمین این پا گذاشته روی منش خیلی سخت است یک مغازه دار جوان اومده در محله ما هم کسب و کار من است یک کم کمکش کنم بگویم پا بگذار روی خودت اون هم رونق بگیرد تازه داماد است نمی دانم
شریعتی: خیلی حاج آقا باید روی خودت کار بکنی خیلی سخت است ولی گاهی وقتها بساط راه می اندازیم که به قول شما این من اینقدر بت بشود گفت اسم بچه اش را گذاشته بود رستم می ترسید صدایش کند اینقدر بزرگ شود که دیگر نتوانم من زیر او له می شوم یعنی شخصیت من زیر این من ساختگی له می شود خدا بر درجات آیت الله آقا سید احمد خوانساری آیت الله العظمی بیفزاید یک فردی در خانه شون بود یک مقدار روحی و روانی مریض بود شب که ایشان می آمد یک کم بد و بیراه به این مرد بزرگ می گفت گفتند از خانه بگذارش یک جای دیگر می گفت این تنظیم باد من است تنظیم من من است تو مسجد می روم دستم را می بوسند و عبایم را می بوسند و کفشم را جفت می کنند این یک مقداری تنظیمم می کند خبری نیست خلاصه معروف است آیت الله محمد تقی جعفری از امام رضا خواسته بود آقا یک لطفی به من بکنید این من من را به من نشان بدهید از حرم اومده بود بیرون آقا یک حرف عجیب و غریبی از این فحش های بازاری بهش گفته بود یک اسم حیوانی را بهش گفته بود برگشته بود گفته بود آقا ممنونم دوستمان دارند به خدا اگر توانستم تو جبهه راه از من گذشتن رفتن روی مین بود امروز در لبنان و اینها رفتن عملیات های استشهادی است کامیون رو سوار شد رفت زد به صفحه صهیونیست های کودک کش پا گذاشت روی من خودش خیلی قشنگ است این اساتید اروپا پا گذاشتند روی من استادی شان رفتن از بچه های مظلوم دفاع کردند ولی امروز به یکی می گوییم بیا از مظلوم دفاع کن می گوید به پرستیژ استادی من بر می خورد و به حجت الاسلامی من بر می خورد من بیایم با این عظمت از یک بچه دفاع کنم؟! خیلی سخته گذشتن ولی امیر المومنین از من خودش گذشت تا علی بماند حضرت زهرا گذشت تا علی بماند تا ولایت الهیه بماند خیلی سخت است لذا اگر توانستیم در راه این حق محبت معنایش این است دوست داشته باشیم یک از گناه بگذریم و دو از تعلقاتمان هم بگذریم و سه از من بگذرم این که امام می فرمود من شیطان هست من من نکنید و من همین جا باز به مسئولین عزیز یک توصیه می کنم هر موفقیتی داشتید تو رو خدا به خودتان نسبت ندهید بگویید و ما توفیقی الا بالله العلی العظیم من کاره ای نبودم مهرداد عزیز اللهی شهید نوجوان چهارده سال اصفهانی ازش می پرسند تخریب کار می کنی یا اطلاعات ؟ گفتند من کاره ای نیستم همه اش کار خداست خداست خداست از من پرسیدند جبهه ها چه خبر بود ؟ گفتم خدا بود و خدا بود،
شریعتی: و این نگاه توحیدی چقدر جهت می دهد به زندگی و گره ها را باز می کند
حجت الاسلام ماندگاری: آدم را بزرگ می کند آقای شریعتی من وقتی برای خدا بروم بچسبم به خدا من بزرگ شدم ولی وقتی خود ما از خدا جدا می گیرم هر چقدر هم بزرگ باشم کوچیک هستم چون عددی نیستم در برابر خدا الان ببخشید چرا بعضی ها خودشان را می چسبانند به آدم های شاخص و با شخصیت در قطار نشسته بودیم می گفت می دانی من کی هستم گفتم شما کی هستی بزرگوار گفت من پسر عمه فلان بازیکن فلان تیم هستم گفتم اون پسر عمه چی هست و اون تیم چی است اون مسابقات چی است که پسر عمه چهار پنج تا فاصله می خورد چه خبره خوب گفتیم یک بار دیگر امام به شهید رجائی فرمودند شما رئیس جمهور ایرانی شدید که یک قطعه آسیا و یک قطعه کره زمین و منظومه شمسی و یک قطعه کهکشان راه شیری حالا تو چی هستی که بخواهی قیافه بگیری ولی اگر گفتی عبدالله هستی قبل از رئیس جمهوری عبدالله باشی قبل از رئیس مجلسی و رئیس قوه قضائیه عبدالله باشی خدا به پیغمبر فرمود عبده و رسوله عبداللهی اش بزرگتر از رسول اللهی اش است وقتی عبد شدی از خودت گذشتی و اعتبارت به اتصال به خدا است این دیوار محبت و محبت با هم است از خودمان بگذریم برنامه من و تیم من و حزب من و کار من و بچه من و خانواده من و خانه نه خبری نیست آقا یک شوخی بکنم خیلی داریم جدی حرف می زنیم به من گفت حاج آقا می خواهم با شما عکس بگیرم گفتم برای چی گفت شما رو تو تلوزیون نشان می دهند حاج آقا گفتم راز بقا را هم تو تلوزیون نشان می دهند خبری نیست به قرآن گفت شما مشهور هستید حاج آقا گفتم من مشهورتر هستم یا خدا گفت خدا گفتم خدا روزی ده بار می گوید بیا با من عکس سلفی بگیر گفت کجا گفتم ایاک نعبد و ایاک نستعین بیا وصل شو خودم و خودت تازه هر وقت زنگ بزنی گوشی ات را بر می دارم ادعونی استجب لکم چقدر خدای قشنگی است خراب کاری هم بکنی دوستت دارم إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ (بقره، 222) چرت هم نمی برد لاتاخذوا سنۀ و لا نوم مشغولی هم نمی زنم یا من لایشغله سمع ان سمع
شریعتی: تازه گناهانت هم تبدیل می کنم
حجت الاسلام ماندگاری: یا مُبَدِّلَ السَّیِئاتِ بِالحَسَنات چی می خواهی تو را نداشته باشم ثروت می خواهی من قدرت می خواهی من اعتبار می خواهی من اطلاعات می خواهی من گره گشایی می خواهی من چرا می روی به دیگران آویزان می شوی از خودت بگذر از همه بگذر به من وصل بشو اگر کارهایت راه نیفتاد هر چی می خواهی بگویی بگو این حق محبت و معرفت با من است نتیجه اش می شود حق اطاعت، حق اطاعت چی است؟ این است که بدانم تا من مطیع او نشوم رشد نمی کنم تا من مطیع او نشوم ثروتمند نمی شوم یا أَیُّهَا النّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللّهِ وَ اللّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ (فاطر، 15) خدا بگوید خمس بده به پول من احتیاج ندارد می خواهد تا من اطاعت کنم تا من را ثروتمند کند خدا می گوید اگر نماز بخوان و سجده بکن و رکوع برو نیاز به رکوع و سجود من ندارد می خواهد من سجده و رکوع کنم تا من را بلندم کند من تواضع بالله رفعه الله برای والیبالیست ها و بسکتبالیست ها می گویم شماها معمولا قد هایتان بلند است می گفتم می دانید چرا؟ وقتی که پریدید گفتم شما پریدید هوا تا قدتان بلند شود بچه ها در جبهه افتادند روی خاک تا خدا بلندشان کند گریه کردند گفتم عیبی ندارد بپرید با قد بلند هم یک نعمتی است ولی از افتادن جلوی خدا دوری نکنید این سجده این رکوع بلندتان می کند و الا خدا که نیاز به رکوع و سجود من ندارد که خدا نیاز به حج من ندارد که می خواهد من را ببرد اونجا به قول حاج آقای راشد یزدی خدا حفظشان کند به تمام حاجی ها می فرمود که از کل خونه و زندگی و ماشین و امکانات و مغازه و پاساژ تان چی آوردید یک ساک تازه در مکه می گوید لخت شو و دو تا حوله ببنند بیا و همین هم بذار می دانید چرا؟ می خواست شما را در مسیر بندگی خودتان را به خودتان نشان بدهد بگوید عمل نداشته باشید تمام این دارایی های منفصل ات به دردت نمی خورد عمل است که دارایی متصل تو است این اطاعت است خدا می گوید تو اطاعت کنی تو دارا می شوی تو پولدار می شوی تو عزیز می شوی تو قدرتمند می شوی من که نیازی ندارم تو اطاعت کن حالا اطاعت هم گفتیم سه حالت دارد یا فرمانی که بهت دادم می فهمی که به نفع ات است مثل شکستن نمازی که مثال زدیم تو نماز را بشکن به نفع ات است مالت را حفظ کن یا نمی فهمی رمزش را مثل رکعات نماز است باز هم بگو چشم بلندت می کنم اما اونجایی که هم که بهت دستور دادم و تو فکر کردی دستور من با این عقل کوچولوی تو اشتباه است ولی به اعتباری که من خدای تو هستم و خالق تو هستم ولی تو هستم بگو چشم قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ (آل عمران، 31) محبوبت می کنم تو بگو چشم اگر اون جاهایی که ما فکر می کنیم خدا و ولی خدا چرا اینطوری گفته چرا خدا سهم خانم ها را نصفه کرده در ارث و در دیه خدا نصفه کرده چرا؟ حتما یک حکمتی دارد بگو چشم چرا خدا پوشش زن ها را با مردها فرق گذاشته؟ بگو چشم چرا تکالیف زن ها و مردها در تکالیف با هم فرق دارند اینها تکالیف سخت افزاری دارند اونها نرم افزاری بگو چشم نمی خواهد با مردها مسابقه بدهید به خانم ها و دخترها گفتم میدان آزادی دو تا میدان دارد ورزشگاه آزادی یکی میدان شماره یک یکی میدان شماره دو همه دنبال این هستند که در میدان شماره یک مسابقه بدهند میدان شماره دو بدلی است به قول معروف نخودی است با این تعابیر خودمان خدا هم در عالم دو تا میدان مسابقه گذاشته یکی مسابقات شیطانی و یکی مسابقات الهی نمی دانم چرا همه می خواهند بروند در مسابقات شیطانی شرکت کنند می خواهند در تمام مسابقاتی که مردها هم شرکت می کنند خانمها هم می خواهند بروند شرکت کنند و روی مردها را کم کنند نمی دانم کدامش مجاز است یا نیست بروند از مراجع بپرسند اما خدا یک میدان مسابقه گذاشته آقای شریعتی گفته آی خانم ها بیایید اینجا روی مردها را کم کنید اطاعت کنید ان المسلمین و المسلمات مسابقه تسلیم بدید همین که فهمیدی مال خداست بگو چشم فدای فاطمه زهرا بشوم تا پیغمبر فرمودند از پاشنه در تا به خانه ماموریت تو از پاشنه در به بیرون خانه ماموریت های امیر المومنین علی ابن ابیطالب اینقدر حضرت زهرا گفت آخ جون به تعبیر من کیف کردم یا رسول الله با امر خداست چشم عه شما می خواهید خانم ها را زندانی کنید؟ شما با بیرون رفتن زن ها مخالف هستید نه آقا حضرت آقا بارها فرمودند ما با اشتغال و بیرون رفتن زنها ها مخالف نیستیم و با سر کار رفتن مخالف نیستیم برای اینکه خانم ها برای بیرون رفتن له له بزنند ماموریت اصلی ات را هم انجام بده و بیرون هم برو چه اشکالی دارد؟ پس چی شد؟ حق اطاعت یعنی فهمیدی بگویی چشم نفهمیدی هم بگویی چشم فکر کردی اشتباه است بگو چشم چرا؟ فقط مال خدا خدا و ولی خدا چون اون
شریعتی: عبد باشیم بسیار خوب گفت من از آن روز که در بند توأم آزادم انشاالله با عبودیت حریت را به معنای واقعی تجربه کنیم حاج آقای ماندگاری خیلی از شما ممنون و سپاسگذارم اما قرار ما در قربانی ماه جمادی اول هر ماه قمری که می شود خلاصه اهالی سمت خدا حواسشان هست که نکند یک وقتی از قافله اهل خیر عقب بمانند امروز هم قرار می گذاریم با هم اونهایی که تا به حال موفق نشدند دوستان ما آماده هستند که صدقات و هدایا و نذورات شما را برای قربانی این ماه دریافت کنند که انشاالله این گوشت بین نیازمندان تقسیم شود افرادی که کم بضاعت و کم برخوردار هستند ولی آبرومند هستند که انشاالله خدا به همه شما خیر عنایت کند اتفاقات خوبی در این سالها الحمدلله رقم خورد برای مشارکت در قربانی هم به زیر نویس ها می توانید دقت کنید و هم به کانال ما می توانید مراجعه کنید اگر به هر دلیلی موفق نشدید عدد 14 را به 20000303 مشارکت کنید نحوه ارسال برای شما ارسال خواهد شد آیات نورانی حضرت یوسف علی نبینا و آله و علیه السلام بر می گردیم انشاالله با احترام همراه شما هستیم و در کنار شما صفحه 243 مصحف شریف را با دل و جان تلاوت می کنیم و تقدیم تان باز می گردیم همراه شما هستیم و در کنار شما.
(تلاوت قرآن کریم سوره حضرت یوسف صفحه 243)
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ارادت مان که کامل است و امیدوارم همه زیر سایه ی الطاف نبی مکرم اسلام و اهل بیت شان و زیر سایه آموزه های قران کریم انشاالله عاقبت به خیر شویم و چه دعایی بهتر از این لطف و عنایت همه تون خیلی خیلی ممنون و متشکرم یکی دو دقیقه فرصت داریم تا پایان وقت در اختیار حاج آقای ماندگاری و حسن ختام فرمایشاتشان
حجت الاسلام ماندگاری: اگر بخواهم خلاصه داستان حضرت یوسف سلام الله علیها را که الحمدلله مبسوطش را از لسان استاد بزرگوار حاج آقای عابدینی شنیدیم بگویم تو داستان حضرت یوسف به ما می فرمایند که پیغمبرها با اینکه پیغمبر هستند ملک وحی بر اونها نازل می شود هیچ کاری را بدون اجازه خدا انجام نمی دهند در همین آیه دارد که وقتی خواستند که بنیامین را همراهشان کند برادران حضرت فرمود حضرت یعقوب فرمود تا اجازه از طرف خدا نگیرم نمی توانم بفرستمش یعنی پیغمبر است عالم ترین خلق است ولی برای کارهایش این می شود حق معرفت اگر من حق معرفت داشتم حق محبت هم دارم حضرت یعقوب حاضر است از تمام هستی اش را فدای خدا بکند حق اطاعت هم دارد حق اطاعت یعنی چی؟ یعنی فط من امر خدا را اطاعت می کنم لذا خدا در جای دیگر قرآن می فرماید وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ۚ هر چه ولی به شما گفت فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ۚ این می شود حق اطاعت و اطیعوا الله و اولی الامر منکم نتیجه اش هم می گوید اگر شما اطاعت کردی و اون معرفت را داشتی و اون محبت را داشتی اطاعت هم کردی من می برمت بالا بالا وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ ۚ وَحَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا (نساء، 69) اسم این آیه را گذاشتم جایگاه ویژه بهش اگر اطاعت کردی جای دیگر قرآن می فرماید فقد فاز فوزاً عظیما تو اگر اطاعت کنی هم رستگار می شوی و هم امنیت داری ببینید ما بگذار ساده تر بگویم ما وقتی سوال می پرسیم که بدانم من نمی دانم او می داند یعنی وقتی به جهل خودمان باور کنیم به علم او وقتی محبت را حقش را ادا می کنیم بدانیم این محبت به نفع ماست وقتی اطاعت را حقش را ادا می کنیم بدانم اینجا میدان مین است دنیا میدان مین است من فقط یک معبر دارم اون هم صراط مستقیم است من اعتصم بکم فقد اعتصم بالله و من یعتصم بالله فقد هدی الی صراطٍ مستقیم من اگر با شما باشم پایم روی مین ثروت و شهرت و شهوت و ریاست و قدرت و حتی روی مین حب خانواده نمی رود این اطاعت حق اطاعت است و بین اولیاء خدا داشتند و نتیجه اش هم دیدند خدا به همه مون حق معرفت و حق محبت و حق اطاعت و حق نصرت که انشاالله جلسه آینده می گوییم به همه مون عنایت کند و حق ولایت را ادا کرده باشیم که هر کی حق ولایت را ادا کرده باشد امنیت و عافیت و هدایت و صحت و رشد و تعالی را دارد انشاالله خدا نصیب همه مون کند موانع این ادای حق که دشمنان اسلام و بشریت هستند مثل آمریکا و اسرائیل و انگلیس خدا ریشه کن شان کند جبهه مقاومت را به پیروزی نهایی برسان انشاء الله و با بشارت فرج دل همه داغدیده ها را خوشحال بگرداند انشاء الله
شریعتی: خیلی ممنونم از لطف و عنایت تان فردا انشاالله با حضور حاج آقای نظافت به شما سلام خواهیم کرد در پناه خداوند بزرگ و مهربان باشید گفت تو نوح نوحی اما قصه ات شور دگر دارد که در طوفان نامت کشتی پیغمبران گم شد السلام علیک یا رسول الله خیلی ممنون و متشکرم از شما.