اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1403-08-05-حجت الاسلام حسینی قمی - سیری در نهج البلاغه امیرالمومنین علی علیه‌السلام ( خطبه ۶۵ - خطبه‌‌ی توحیدی )

بسم الله الرحمن الرحیم ملایی: سلام عرض می کنم حضور شما مخاطبان خوب برنامه سمت خدا و مخاطبانی که همین الان دارید به صورت زنده برنامه را نگاه می کنید و یا شمایی که باز پخشش را می بینید و یا در ادامه خواهید شنید در 24 ساعت پیش رو مخصوصا شمایی که از طریق رادیو معارف برنامه را گوش می کنید می گفت مهم نیست چقدر می مانیم یک روز یک سال و یک عمر مهم کیفیت ماندن و بودن است بعضی ها هستند در یک روز کلی به ما هدیه می دهند یک بزرگی یک جمله به ما می گویددر چند ثانیه زندگی و مسیر ما را عوض می کند بعضی ها یک عمر کنار ما هستند و جز درد و غصه و رنج چیزی به ما هدیه نمی دهند انشالله بمانیم با فایده با هم و بهترین هدیه ها را در قالب هدیه های معنوی دریافت کنیم خانم ها آقایان به شنبه ای تازه خوش آمدید محضر حاج آقای حسینی قمی سلام علیکم

 

 

حجت الاسلام حسینی قمی:   سلام علیکم و رحمت الله . عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت همه مخاطبین عزیز و عزیزانی که از شبکه ولایت و شبکه جام جم و شبکه افق و رادیو معارف برنامه را پیگیری میکنیم خیلی خوشحالیم در خدمت تان هستیم.

ملایی:   بسم الله الرحمن الرحیم

خطبه 65 الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ تَسْبِقْ لَهُ حَالٌ حَالًا، فَيَكُونَ أَوَّلًا قَبْلَ أَنْ يَكُونَ آخِراً وَ يَكُونَ ظَاهِراً قَبْلَ أَنْ يَكُونَ بَاطِناً؛ خوب می دانید در نهج البلاغه امیر المومنان سلام الله علیه خطبه های توحیدی فراوانی دارند از جمله این خطبه که تقریبا بیست وصف از اوصاف پروردگار در این خطبه نورانی آمده خوب اگر چه مخاطب ما مخاطب عام هست ولی سعی می کنیم خطبه را در حد مخاطب عام توضیح بدهیم و یکی از مباحث بسیار مهم اعتقادی بحث توحید هست و لازم است من فراوان دیدم اساتید به ما سفارش می کنند که مباحث اعتقادی را در مجالس و الان متاسفانه کمتر گفته می شود موعظه لازم است ولی ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ (نحل، 125) حتما اعتقادات هم باید در مجالس و محافل و منابر گفته شود ولی خوب با یک بیانی که با مخاطب تناسب داشته باشد من همین جا همه عزیزانی هم که تریبون در اختیارشان هست این یادآوری را از اساتید خودم عرض می کنم اگر ما مباحث اعتقادی را می خواهیم مطرح کنیم اولاً باید مخاطب را در نظر بگیریم و ثانیا بتوانیم برای مخاطبین مسئله اعتقادی را خوب جا بندازیم ثالثا اگر بخواهیم شبهه ای مطرح کنیم این را عزیزانی که تریبون در اختیارشان هست حتما عنایت دارند سفارش اساتید ماست اگر می خواهیم شبهه ای مطرح کنیم اینطور نباشد که امشب کل مجلس ما طرح شبهه باشد و اینطور نباشد که بگوییم فردا شب جواب می دهیم شاید فردا شب مخاطب شما نیامد پای جلسه شما و حتی زیباتر از این این است که ما به جای اینکه شبهه را طرح کنیم از پاسخ به شبهه شروع کنیم یعنی یک جوری پاسخ بدهیم که قهرا اگر شبهه ای در ذهن مخاطب ما بوده برطرف شود این زیباترین مدل طرح شبهه است امیر المومنان در همین نهج البلاغه می فرماید وَ إِنَّمَا سُمِّيَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لِأَنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ، (نهج البلاغه، 38) چرا به شبهه می گویند وَ إِنَّمَا سُمِّيَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لِأَنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ، چون شبیه حرف حق است پس شبهه در ذهن خوب جا می افتد ولی ما باید بتوانیم جواب بدهیم بهترین کار این است که بیاییم پاسخ به شبهه را مطرح کنیم شاید عده ای از مخاطبین ما وقتی شبهه را مطرح می کنیم به جوابش به زیبایی نرسند و نباشند در جلسه به هر حال مباحث اعتقادی لازم است حتما باید مطرح شود این خطبه هم بسیار بسیار خطبه دقیقی هست و باور بفرمایید جناب آقای ملایی من چندین شرح را نگاه می کردم هر کدام دهها صفحه در شرح این خطبه یک صفحه ای امیر المومنان سلام الله علیه بیان کردند خیلی هم من تلاش کردم و ساعتها الحمدلله خدا توفیق داد وقت گذاشتم برای اینکه این خطبه را به مخاطب عام چطوری ارائه کنیم که هم روشن باشد و هم مباحث دقیق فلسفی را نخواهیم مطرح کنیم جالب است یادآوری کنم زمان خطبه کی هست؟ قبل از نبرد امیر المومنان با شامیان قبل از جنگ حالا امیر المومنان همچین خطبه دقیق توحیدی را قبل از جنگ ایراد فرمودند نکته خیلی لطیفش این است امیر المومنان می خواهند ایمان مخاطبشان را ایمان سپاهیان خودشان را بالا ببرند تا در نبرد به خوبی در برابر دشمن بجنگند حالا می خوانیم اوصاف بیست گانه ای که در این خطبه امیر المومنان برای پروردگار بیان کرد ما مکررا عرض کردیم گفتیم دینداری این جمله را من زیاد عرض کردم دینداری و التزام به مسائل دینی نیاز به التماس ندارد ما باید سطح ایمان مردم بالا ببریم اگر ایمان مردم باور مردم و اعتقادات مردم بالا رفت اگر به مبدأ و معاد ایمانشان قوی شد اون وقت دیگر برای فداکاری و برای گذشتن از مالشان و گذشتن از جانشان و گذشتن از آبرویشان التزام به مسائل دینی آسان است لذا امیر المومنان قبل از شروع جنگ چنین خطبه توحیدی بسیار بسیار زیبا را برای مخاطبین شان بیان کردند.

نکته دومی که اشاره کنم جالب است امیر المومنان سلام الله علیه خطبه را که بیان می فرمودند عرض کردم دهها صفحه برایش شرح نوشته یک جمله ای مرحوم کلینی رضوان الله علیه دارد در کافی شریف در کتاب التوحید باب جوامع التوحید یک خطبه ای است از امیر المومنان شاید یک صفحه است الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ کانَ قَبْلَهُ، وَ الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ یکونُ بَعْدَهُ. (دعای اول صحیفه سجادیه) خیلی تعبیر زیبایی دارد مرحوم کلینی رضوان الله علیه می فرماید لوجتمع السنۀ الجن و الإنس اگر تمام جن و انس جمع بشوند بخواهند به زیبایی امیر المومنان توحید را بیان بکنند قدرت ندارند لواجتمع السنت الجن و الانس تمام جن و انس جمع بشوند و بخواهند توحید را به این زیبایی بیان کنند لذا من همین جا این یادآوری را عرض می کنم الان بیان صفات خداوند است دیگر ما صفات خدا را نباید با صفات خودمان مقایسه کنیم بیان توحید را باید از اهل بیت علیهم السلام خدا شناسی را باید از اهل بیت یاد بگیریم به قول حافظ قطع این مرحله بی همرهی خضر نکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی اگر بدون مسیر اهل بیت علیهم السلام برویم اون وقت ببین همین گرفتاری هایی که امروز ما داریم در مسائل اعتقادی افراط و تفریط لذا به تعبیر مرحوم کلینی لوجتمع السنۀ الجن تمام جن و انس جمع هستند یعنی تحدی شما ببینید قرآن کریم در کلام خالق تحدی دارد می گوید تمام جن و انس جمع بشوند کی سوره مثل قران بیاورند این در کلام خالق در کلام مخلوق شخصیتی مثل مرحوم کلینی می گوید بفرمایید این گوی و این میدان، کسی می تواند بیاید

حجت الاسلام حسینی قمی:   در زیبایی امیر المومنان سلام الله علیه توحید را بیان کند برای اینکه این خطبه را آغاز بکنیم یک مقدمه ای خیلی کوتاهی عرض می کنم حضرت می فرماید الحمدلله الذی لم تسبق له حالٌ خاله لَمْ تَسْبِقْ لَهُ حَالٌ حَالًا، (نهج البلاغه، 65)  هیچ صفتی از صفات خداوند بر صفت دیگرش سبقت نگرفت یک مقدمه خیلی عرض کردم کوتاه و در سطح مخاطب عام عرض بکنم ببینید ما در کلام در اعتقادات معتقد هستیم که صفات خداوند عین ذات خداوند است جدایی از ذات نیست یعنی چی؟ یعنی اینطور نیست اول خدا حی باشد مرد قیوم باشد اول حیات داشته باشیم بعد قدرت داشته باشیم اول حیات داشته باشیم نه صفات خداوند اول حیات داشته باشیم بعد خالق باشیم تمام صفات خداوند وجودش عین علم است و عین قدرت و عین حیات است بنابراین دیگر معنا ندارد حضرت می فرماید لم تسبق له حالٌ حالا اگر صفات پروردگار عین پروردگار است هیچ صفتی بر صفت دیگر سبقت نمی گیرد من می خواهم مثال بزنم در ما انسان ها اینطوری است صفت ها بر همدیگر سبقت دارد این آیه را در سوره مبارکه اعراف عزیزان آشنا هستند وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا (نحل، 78) شما به دنیا آمدید هیچی بلد نبود تغییر است اینها جعل لکم السمع و الابصار و الأفئده به مرور زمان این چیزها را پیدا کردیم سوره مبارکه روم اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ (روم، 54) ما ناتوان بودیم بعدا توانا شدیم ما به دنیا اومدیم مدرسه رفتیم و درس خواندیم و مردم می روند مدرسه و درس و دانشگاه یک سلسله علومی را یاد می گیرند بعد می شوند مدیر پس مدیر شدنشان بعد از عالم شدنشان است یعنی صفات سبقت می گیرد ما هیچی نداشتیم بعد عالم شدیم و بعد ولی خدای متعال اینطور نیست خدای متعال عرض کردیم علمش و قدرتش و حیاتش و صفاتش عین ذاتش است پس الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ تَسْبِقْ لَهُ حَالٌ حَالًا، فَيَكُونَ أَوَّلًا قَبْلَ أَنْ يَكُونَ آخِراً وَ يَكُونَ ظَاهِراً قَبْلَ أَنْ يَكُونَ بَاطِناً؛ (نهج البلاغه، 65) قبل از اینکه آخر باشد اول است قبل از اینکه ظاهر باشد باطن است من خوب است توضیح بدهم ببینید وقتی ما می گوییم خداوند اول است یعنی چی؟ مگر نمی گوییم خداوند وجودی است ازلی و ابدی خدایی که ازلی است ابدی است

ملایی:   برایش ابتدا و انتها نمی شود تعریف کرد اول و آخر معنا ندارد چرا پس در تعابیر هست هو الاول اولیتی ندارد الان همین خطبه ای که گفتیم در کافی شریف است الحمدلله الاول بلا اولٍ کان قبله پس چرا می گوییم هو الاول هو الآخر هو الظاهر هو الباطن وقتی می گوییم اول یعنی خداوند مبدا و مصدق عالم هست وقتی می گوییم آخر هو الآخر آخر می گویید همین جمله ای که همه بلد هستید انا لله و انا الیه راجعون خدا مرجع همه امور است پس هو الاول و آخر اول است یعنی مبدأ و مصدر عالم هستی آخر است مرجع نظام هستی است یک خطبه ای دارد امام سجاد علیه السلام در شام در مجلس یزید معمولا اون فرازهای حساسش خوانده می شود آغاز خطبه امام سجاد را کمتر می خوانند
«الحمد لله الذي لا بداية له، و الدائم الذي لا نفاد له، و الاول الذي لا اولية له، و الآخر الذي لا آخرية له، »، پس خدایی که ازلی و ابدی است اگر می گوییم هو الأول و الآخر و ظاهر و الباطن اول و آخر اول است یعنی مصدر همه چیز مبدأ همه عالم هستی است آخر است یعنی مرجع همه است انا لله و انا الیه راجعون وقتی می گوییم هو الظاهر و الباطن یعنی چی امیر المومنان می فرماید و یکون ظاهراً قبل ان یکون باطنا آیات فراوان داریم ظاهر و الباطن خدا هم ظاهر است و هم باطن یعنی چی؟ گفتیم قطع این مرحله بی همرهی خضر نکن حدیث امام رضا علیه السلام در کافی شریف حضرت بیان می کنند وقتی می گوییم خداوند ظاهر است یعنی چی؟ یعنی بر تمام نظام هستی احاطه و سلطه دارد و سیطره دارد حضرت فرمودند چرا می گویند به خدای متعال هو الظاهر لقهره و غلبته و قدرته علی الاشیاء بر همه عالم سلطه و احاطه دارد مثل اینکه مثلا ماها در یک کسی در یک جنگی پیروز شود می گوید ظهرت علی اعدائه ظهرت علی من ظاهر شدم خدا ظاهر است هو الظاهر و الباطن ظاهر است یعنی بر همه عالم سیطره و قدرت دارد یک معنای دیگری که باز امام رضا علیه السلام فرمودند یعنی همه عالم تجلی خداوند است هو الظاهر لمن اراده اگر کسی چشم باز کند تمام عالم همه عالم نشانه وجود خداوند است این شعر معروفی که همه بلد هستند برگ درختان سبز در نظر همه عالم تمام یک جمله ای ذیل همین عبارت است سید الشهدا علیه السلام خیلی زیباست بر این بیان این هم بعضی از شارحین نهج البلاغه اشاره کردند امام حسین در دعای عرفه چی می فرمایند خدایا یستدل علیک بما هو فی وجوده مفتقرٌ می خواهیم خدا را بشناسیم از کجا بشناسیم؟ از دیگرانی که خودشان برای وجودشان فقیر خدا هستند الغیرک از کلمات بسیار زیبای دعای عرفه است الغیرک من الظهور ما لیس لک حتی یکون هو المظهر لک خدایا غیر تو بیشتر از تو ظهور دارد تا اونها بخواهند تو را به ما معرفی کنند یک جمله هست می گویند معرِف باید از معرَف اجلا باشد لاغیرک من الظهور خدایا غیر از تو ظهور کسی را بخواهند اونها معرف باشند

حجت الاسلام حسینی قمی:   اساساً چیزی که وجود دارد دیده می شود ظهورات خداست تمامش وابسته به پروردگار است یا این آیه قران افی الله زبان حضرت ابراهیم علیه السلام أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ (ابراهیم، 10) پس هو الظاهر دو معنایش از امام رضا علیه السلام خواندیم یک معنا خداوند بر همه عالم احاطه دارد یک معنا هم یعنی تجلی تمام عالم تجلی پروردگار است خوب هو الظاهر و الباطن باطن یعنی چی باز دو معنا برای باطن:

  1. یعنی برای ما باطن پروردگار قابل درک نیست کنه پروردگار ما به کنه پروردگار پی نمی بریم آقا چرا ما پی نمی بریم؟ خیلی ساده است ذهن ما انسان ها محدود است و خدا نامحدود است محدود قدرت اراده نامحدود را ندارد این یک معنا باطن یک معنا هم اینکه خداوند بر باطن همه چیز احاطه دارد در درون دل انسانها و در درون صخره ها این هم یک معنا برای باطن پس بنابراین یکون اولاً قبل ان اکون اخره ان یکون ظاهراً قبل ان یکون باطنه جمعا بیست وصف است باز هم تکرار می کنم خیلی من تلاش کردم و وقت زیادی گذاشتم در حد مخاطب عام لازم است حتما ما باید اینها را ببینید من در یک جلسه دیروز عرض کردم خیلی زیباست امیر المومنان شاید بگویند این خطبه های دقیق شاید شما خطبه های روان تری بگویید اولا گفتیم اعتقادات را باید گفت حالا یک خطبه روان تر آقای ملایی من دیروز یک جلسه عرض کردم امیر المومنان مخاطبش همین عموم مردم هستند امیر المومنان می خواهد بجنگد سلام الله علیه می خواستند بجنگند برای سپاهیانشان خطبه خواند ندارد این خطبه در جلسه خواص بوده از این استفاده می شود من باز هم عرض می کنم همه اساتید و عزیزان و اهل منبر خیلی از اساتید به ما سفارش کردند که آقا برای مردم اعتقادات را ما بگوییم و توحید و مبدأ را بگوییم و معاد را بگوییم موعظه لازم است امیر المومنان برای مخاطب عام و قبل از شروع جنگ برای بالا بردن ایمانشان اگر ایمان با این صفات الهی و ایمان رفت بالا انسان حاضر است همه جور التزامی به قوانین دین داشته باشد خوب صفت ششم پس اول لم تسبق له حالٌ حالا دو اول هو الاول و سه آخر است و ظاهر است و باطن است و می رسد صفت بعدی کل مسماً بالوحدت غیره قلیلٌ من یک چند جمله اش را بخوانم عزیزان از همین متن زیبای امیر المومنان لذت ببرند أَنْ يَكُونَ آخِراً وَ يَكُونَ ظَاهِراً قَبْلَ أَنْ يَكُونَ بَاطِناً كُلُّ مُسَمًّى بِالْوَحْدَةِ غَيْرُهُ قَلِيلٌ وَ كُلُّ عَزِيزٍ غَيْرُهُ ذَلِيلٌ وَ كُلُّ قَوِيٍّ غَيْرُهُ ضَعِيفٌ وَ كُلُّمَالِكٍ غَيْرُهُ مَمْلُوكٌ وَ كُلُّ عَالِمٍ غَيْرُهُ مُتَعَلِّمٍ وَ كُلُّ قَادِرٍ(خطبه، 65) وَ كُلُّ قَادِرٍ غَيْرُهُ يَقْدِرُ وَ يَعْجِزُ وَ كُلُّ سَمِيعٍ غَيْرُهُ يَصَمُّ و کل ظاهرٍ وَ يُصِمُّهُ كَبِيرُهَا وَ يَذْهَبُ عَنْهُ مَا بَعُدَ مِنْهَا وَ كُلُّ بَصِيرٍ غَيْرُهُ يَعْمَى اگر انسان به این مجموعه باورها برسد که خدا در چه عظمتی است و ما در چه نقصی هستیم اینقدر دیگر سر و صدا و هارت و پورت و ادعا دیگر نمی کنیم حالا بخوانم کل مسماً بالوحدته غیر قلیل هر کسی را بهش بگویند یک به هر کسی از انسانها اگر بگویند واحد این نشانه قلتش است و این نشانه ضعفش است چرا؟ وحدت ما می دانید وحدت عددی است جایی گفته می شود یک و دو دارم و سه دارم و چهار من پس هر کجا به ماها می گویند یک، نشانه عدد کمی ماست که در برابر ما عددهای دیگر است اما وقتی درباره خداوند می گوییم یک یعنی تک و بی نظیر و نامحدود است قل هو الله احد لیس کمثله شیء بسیط است مرکب نیست چون اگر مرکب بود به اجزائش احتیاج داشت جالب است این را هم اشاره کنم عزیزان نگویند این خطبه ها را در جنگ جمل یک کسی آمد خدمت امیر المومنان گفت قل هو الله احد یعنی چی؟ تفسیر قل هو الله احد چی است ریختند سپاهیان گفتند آقا حالا چه وقت این حرفهاست سوال کند الان وقتش است اتفاقا الان وقتش است بفهمد او حضرت خیلی مفصل است فرمود قل هو الله احد، احد دو تا معنایش درست است و دو تا معنایش غلط است یک معنای احد غلط راجع به خدا همین که عرض کردیم فکر کنیم وحدت عددی خدا یک است در برابر دو و سه مفصل است وسط جنگ یکی اومده از توحید سوال می کند سپاهیان سرزنش می کنند حضرت می گوید همین جا سوالش را بپرسد و مفصل هم جواب می دهد این ششم.

هفتم: کل عزیزٍ غیره ذلیل هر کسی غیر خدا ذلیل است همه عزت دست خداست اگر هم دیگران عزت دارند عزتشان غیر استقلالی است و وابسته به خداست لله جمیعا سوره مبارکه أیبتغون عندهم العزّة فإن العزّة للّه جمیعاً (نساء، 139) جای  دیگر دنبال عزت هستید سوره مبارکه فاطر من کان یرید العزه فلله عزت جمیعا اگر هم د یگران عزت دارند که عزتشان وابسته به خداست اون هم باز به دست خداست این آیه را همه بلد هستند سوره آل عمران

قُلِ اللّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْء قَدیرٌ(آل عمران، 26) .. اولا استقلالی نیست و وابسته است و ثانیا از خداست.

جمله بعدی، کل قویٍ غیره ضعیف، هر قوی ای غیر از خدا ضعیف است تمام این قدرت هایی که ما داریم همه وقتی مقایسه کنیم با قدرت الهی ضعف محض است جالب است مرحوم تصدری علامه شیخ محمد تقی تصدری در شرح نهج البلاغه عبارت جالبی دارد می فرماید انسانی که قرآن می گوید ما همه چیز را برای تو آفریدیم سخر لکم ما فی الارض جمیعا خلق لکم ما فی الارض جمیعا و لقد کرمنا بنی آدم همه چیز را بهش داده الذی سخر له ما فی السموات و الارض خدایی که می گوید وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا (اسراء، 70) تازه این خدایی که می گوید من همه چیز را به تو دادم می گوید إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا (معارج، 19-21) پس بنابراین تمام قدرت ها اولا قدرت های ما در برابر اولا وابسته است و استقلالی نیست ثانیا با همه اینها باز ما در اوج ضعف هستیم قرآن می فرماید أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا باز یک آیه بخوانم جالب است سوره مبارکه حج گاهی خدای متعال می خواهد سر به سر مشرکین بگذارد بگوید که هیچی ندارید سوره حج آیه 73 یا ایها الناس ضرب مثلا فاستمعوا له من یک مثلی زدم مثل را گوش بکنید مگر شما نمی روید سراغ بت ها و سراغ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ ۖ (حج، 73)این بت هایی که شما می پرستید به جای خدا اگر می توانند یک ذباب و یک مگس و پشه خلق کنند آقا نمی خواهیم خلق کنند وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ۚ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ (حج، 73) جالب است امام صادق علیه السلام نشسته بودند قصه معروف است منصور دوانقی هم نشسته بود یک مگسی سر به سر منصور می گذاشت نشست روی پیشانی اش این طرف و اون طرف زد عصبانی شد به امام صادق گفت شما می گویید آفرینش حکمت دارد حکمت آفرینش مگس چی است حضرت فرمود لیظل به الجواب ستمگری مثل تو را ذلیل کند مثل نمرود را از پا در بیاورد کسانی که پس بنابراین اوج قدرت هم که باشی اوج بسم الله من مگر نمی روید سراغ غیر خدا مگر سراغ بت نمی روید و مگر معبودهای دیگر ندارید؟ بسم الله یا ایها الناس ضرب مثلوا بشنوید ان الذین تدعون من دون الله لیخلوا ذبابا و لواجتمع همه عالم جمع شوند و لا یستنقذوه جمله بعدی صفت بعدی صفت دهم صفت نهم و کل مالکٍ غیره مملوک البته می دانید جناب آقای ملایی این را اشاره کنم حالا چون اصرار دارم خطبه ترجمه شود و توضیح داده شود پیام هایش را کمتر تاکید می کنم اگر انسان برسد به اینجا کل مالکٍ غیره مملوک آقا تمام این ملکیت هایی که ما ادعا داریم ما مالک نیستیم در حقیقت مالک اصلی خداست همه چیز مال خداست ما مملوک خداوند هستیم می دانید در قرآن دهها آیه من یک دونه اش را می خوانم با این مضمون آمده لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا فِيهِنَّ ۚ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ  (مائده، 120) چرا اینقدر قرآن اصرار دارد دهها آیه هی بگوید لله مال خداست خدا مالک است حتی پیامبران می گفتند قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا (اعراف، 88) حتی پیامبران ادعا می کردند اگر ما حواسمان باشد همه این ملکیت ها امانت دست ماست اون وقت با امانت خدا اینطور رفتار نمی کنیم اگر خدا گفت از این امانت من یک بخشی اش را بده به دیگری راحت می پردازیم چرا قرآن اینقدر اصرار دارد و لله المیراث السموات و الارض جایی که فرمان به انفاق می دهد انفقوا بلا فاصله می گوید و لله میراث السموات و الارض بده در راه خدا ندی آخرش هم مال خداست چیزی مال تو نیست کل مملوکٍ غیره کل مالکٍ غیره مملوک دیدم مرحوم علامه محمد تقی جعفری که خیلی مفصل این خطبه را شرح کرده می گوید ماها فکر میکنیم مالک هستیم مالک خودمان هستیم بسم الله ما مالک اعضای بدنمان و نفس مان نیستیم تا بخواهیم مالک چیزهای دیگر باشیم من مالک هستم و می خواهم به  دستم آسیب برسانم من مالک هستم می خواهم خودکشی کنم ما مالک خودمان نیستیم كُلُّ مَالِكٍ غَيْرَهُ مَمْلُوكٌ وَ كُلُّ عَالِمٍ غَيْرَهُ مُتَعَلِّمٌ (نهج البلاغه، 65) غیره ما می گوییم عالم، عالم جلیل القدر و استاد هستیم و تمام اینها متعلم هستند همه باید بیایند از خدا یاد بگیرند و از آموزه های دینی یاد بگیرند اگر خدا این قدرت را بهشون نمی داد عالمی که عالم بالذ ات باشد فقط پروردگار است شما ببینید قرآن کریم چرا این قدر وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا (بقره، 31) تازه ما بهشون یاد دادیم خداوند متعال به ماها و به پیامبران رب زدنی علماً و الحقنی بالصالحین همین آیه ای که خواندیم والله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا هیچی بلد نبودند پس کل عالمٍ غیره متعلم همه بروند یاد بگیرند و کل قادرٍ غیره ماها ادعا داریم و فکر می کنیم ولی یقدر و یعجز قدرت داریم خیلی محدود است باز  این هم تعبیر قشنگی مرحوم علامه شوشتری رضوان الله علیه دارد می گوید یقدر علی اشیاء معدوده و یعجز علی اشیاء غیره محصوله آقا شما قدرت ات چی است و تخصص ات چی است یک تخصص را نام ببر نه آقا من دو تا تخصص دارم و پنج تا و ده تا دارم هزاران تخصص نداریم پس کل قادرٍ غیره یقدر یک چیزهای خاصی دو تا تخصص ولی یعجز از دهها اما خدای متعال هو القادر علی عباده خداوند قدرتش است و کل سمیعٍ ماها می گوییم بصیر هستیم و ماها می گوییم سمیع هستیم ولی کل سمیعٍ غیره یثم ان لطیف الاسباط و یسمه کبیره صداهایی که ما می شنویم در اثر چی است ارتعاشاتی است که در هوا ایجاد می شود عضلات گوش ما به حرکت می آیدو یک صدایی را می شنویم این صدا اگر کمتر از یک حد خاصی باشد ما نمی شنویم ما الان حرکت مورچه را روی زمین متوجه می شویم اگر بیشتر از این حدی هم باشد پرده گوشمان پاره می شود ما یک حدی از صداها را اما خداوند چی وقتی می گوییم سمیع است یعنی چی این را خواهش می کنم عزیزان عنایت کنند خیلی زیباست ان الله سمیع بصیر خدا سمیع و بصیر است ما می شنویم ارتعاشات عالم است و حرکت است و پرده گوشمان اما یعنی چی خدا سمیع است خدا بصیر است یعنی چی خود قرآن کریم جواب داده سوره مبارکه انبیا قال یعلم السما والارض و هو السمیع العلیم خدا سمیع یعنی میداند خدا بصیر است یعنی می داند سمیعٌ یعنی علیمٌ بصیرٌ و لذا این حرکت و ارتعاشات هوا و دیدن این چیزهایی که ما داریم و انسان هایی که داریم نداریم پس ما سمیع هستیم سمع یعنی شنیدن اون هم محدود است بصیر هستیم محدودیت داریم در شنوایی یک صداهایی را نمی شنویم حضرت می فرماید کل سمیع همه چیز را می داند بصیر است همه چیز را می بیند اما ما چی؟

1-  يصمّ عن لطيف الأصوات صداهای لطیف و در این حد می توانیم بشنویم و يصمّه كبيرها صداها بلند باشد کر می کند ما را تو این عرض کنم که در این عملیات های نظامی دیدید اونهایی که می خواهند خمپاره ای می زنند و تو گوششان یک چیزی می زنند تازه یذهب عنهما بعد منه ما از صدا دور باشیم نمی شنویم ولی خداوند سمیع و بصیر است یعنی می داند کل بصیرٍ بد نیست این را هم من اشاره کنم یادم است یکی از پزشکان بسیار بسیار خوب به من می گفت که من شما تریبون در اختیارتان است بگویید فقط در این جلسات مذهبی نمی گوییم در جاهای دیگر هم می گوییم می گفت شنوایی ما یک محدودیتی  دارد

ملایی:   یک دامنه ای دارد

حجت الاسلام حسینی قمی:   وقتی این صداها زیاد می شد می گفت به مرور شنوایی را از دست می دهیم خیلی سفارش می کرد می گفت در مجالس می گفت من بعضی از وقتها می روم در بعضی مجالس اینقدر صدا زیاد است که گوش انسان آسیب می زند جاهای دیگر هم همینطور است در مجالس مذهبی و از اون طرف می دانید ما بشری که اینقدر ادعا داریم در بینایی و شنوایی حیواناتی هستند که شنوایی شان از ما قوی تر است و بینایی شان از ما قوی تر است ولی همه هر کسی هر سمیع و بصیری غیر خدا بالاستقلالی است و همه چیز را نمی شنود کل بصیرٍ غیره یعمی ان خفیه ما همه رنگ ها را نمی توانیم ببینیم و لطیف الاجسام اما خدای متعال می تواند و کل ظاهرٍ غیره غیر باطل و کل باطنٍ غیره غیر ذلک چی می گوید جان عالم به فدایتان یا امیر المومنین بابا وسط میدان جنگ قبل از نبرد اون هم برای مخاطب عام اینقدر صفات پروردگار و صفات توحیدی را کل ظاهرٍ غیره غیر باطل آقا اگر در عالم خداوند متعال گفتیم لم تسبق له حالٌ حالا اول و آخر است و ظاهر و باطن است هو الاول و الظاهر و الباطن ما اگر ظاهر هستیم باطن نداریم کل ظاهرٍ غیره غیر باطل تنها خداست که هم ظاهر و هم باطن است هو الاول و الآخر اما دیگران نه اگر ظهور دارند باطل نیستند اگر باطل دارند ظهور ندارند لم یخلق من قبل از اینکه این پانزده  تا را به عجله گفتم صفت بعدی را بگویم

ملایی:   کلش فرمودید بیست تا صفت است

حجت الاسلام حسینی قمی:   بله نگاه می کردم آیات سوره حدید خیلی جالب است دیدم عجیب است آیات قرآن تقریبا بسیاری از این صفات را به سرعت پشت سر هم آورده و بعد هم می خواهد نتیجه بگیرد آیات اول سوره حدید را ببینید بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ يُحْيِي وَيُمِيتُ ۖ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۚ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا ۖ وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ ۚ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ.(حدید، آیات 1-5)  تقریبا بسیاری از فرمایشات امیر المومنان یولج فی النهار و یولج النهار فی اللیل و هو علیم بذات الصدور خداوند متعال همین ها را برای چی گفته؟ همین که امر المومنان گفتم وسط میدان نبرد برای چی این صفات بسیار زیباست شش آیه قبلی بیان کرده خدا علیم است و سمیع و مالک است و خدا عالم است خدا اول است که چی بعدش؟ آمنوا به آمنوا بالله و رسوله ایمان بیاورید ثمره ایمان چی می شود؟ و انفقوا مما جعلکم مستنخفین خدا شما را جانشین قرار داده شما جانشین خدا هستید امانت است دست خداست از این امانت انفاق کنید سخت تان نباشد دو سه شب پیش در یادواره ای عرض کردم واقعا ننگ بر این کشورهای عربی اسلامی امروز بعد از یک سال تجاوزات رژیم صهیونیستی سکوت کردند نه تنها سکوت کردند من خبری را دیدم خیلی عجیب است دیدم بعضی از این کشورهای همسایه نوشته ترکیه تو شش ماه گذشته بین ده تا پانزده برابر صادراتش را به کشور صهیونیستی بیشتر کرده یعنی نه تنها قطع نکرده نوشته افزایش هم داشته نوشته بین ده تا پانزده برابر در شش ماه گذشته گفتم این حرکت سران کشورها اون وقت از اون طرف یک مادر اومد دفتر مقام معظم رهبری قم رفته بودم یک مادر سالخورده و یک مادر شهید و پدر شهید و افراد معمولی و یک تازه عروس دیدم اومده جواهراتش را می دهد و طلایش و گردنبندش را می دهد و سکه اش را می دهد چرا؟ چون باور دارد انفقوا مما جعلکم مستخنفین فیه من شما را جای خودم در دنیا گذاشتم مگر انسان خلیفه نیست خلیفه خداست انفاق کن من بهت دادم بعد هم به من بر می گردد و لله میراث السموات و الارض والذین آمنوا منکم و انفقوا لهم اجرٌ کریم این بخشی از آیاتی که این صفات درش به زیبایی آمده پس بنابراین تا اینجا گفتیم بعد حضرت می فرماید لم یخلق ما خلقه بتشدید سلطانه الله اکبر می دانید کارهایی که ما می کنیم ما در دنیا اگر یک کاری می کنیم مخصوصا کسانی که یک قدرتی دارند و یک حزبی دارند می خواهند قدرتشان را تقویت کنند اما خدا اینطور نیست لم یخلق ما خلقه آنچه که خداوند خلق کرده آفریده لم یخلق ما خلقه لتشدید سلطانٍ خدا نمی خواهد سلطانش را سلطنت و قدرتش را محکم کند خدا خلق کرد آسمان و زمین را انسان برای اینکه قدرتش قوی شود در برابر یک قدرت دیگری بتواند مقاومت کند باز دیدم خدا رحمت کند مرحوم علامه تستری تعبیر قشنگی دارد حضرت آخرش می فرماید لکن خلائق مربوبون عبادٌ داخرون ما بنده های مملوک خدا و بنده های خاضع و ذلیل در پیشگاه خدا خدا می خواهد با ما بنده هایش قدرت خودش را تشدید و محکم بکند با ما انسان ضعیف ایشان اشاره می کنند به این آیه سوره مبارکه ابراهیم ما انسان هایی که قرآن می فرماید ان یشأ یذهبکم و یأت بخلقٍ جمیع خدا بخواهد بساط شما همه را جمع می کند یک خلق دیگر تازه لم یخلق ما خلقه هر چی خدا خلق کرده لتشدید سلطان نمی خواهد پایه های سلطنتش را محکم کند و لا تخوف من عواقب زمان نگران حوادث آینده نیست الان در قدرت های دنیا این است یک کسی قدرتی پیدا می کند از ترس هی پایه های قدرتش را محکم می کند و از حوادث آینده اما خدا اینطوری این که خلق کرده به این جهت نیست و لستعانت علی ندٍ مساور خدا یک مثلی مقابلش نیست که باهاش بجنگند و قدرتش را تقویت کند و لا شریکٍ مکاثر مخالف برتری جوی نداریم که در برابر پس برای چی؟ و لکن خلائق مربوبون و عبادٌ داخرون بندگانی را خلق کرده البته این هم من اشاره کنم این سوال هم بالاخره مطرح می شود اگر خداوند نیازی نداشت واقعا هم نیاز نداشت برای چی خلق کرد آیات قران مفصل به این سوال جواب داده خود قرآن اولا می گوید أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا (مومنون، 115)اینطوری عبث خلق نکرده به قول خواجه نصیر طوسی عبارتی دارد و نفی اگر بگوییم خدا هدف نداشته نفی الغرض است استلزم العبث ولی در عین حال نه اینکه آفرید برای اینکه این تمام این داستان را در یک شعر مولوی آورده من نکردم خلق تا سودی کنم بلک تا بر بندگان جودی کنم همین که خود قرآن می فرماید وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ما همین قسمت آیه را می خوانیم وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ما ارید من رزقٍ ان من از اینها توقع ندارم که اینها بخواهند روزی بدهند و روزی رسان باشند نه اینطور نیست بل خلقت همین که در این شعر آمده خلقت الجن و الانس الا لیعبدون این فلسفه خلقت دو سه تا صفت دیگر هست اگر رسیدیم بعد از تلاوت عرض می کنیم.

ملایی:   انشاالله این زمان در اختیارمان قرار بگیرد یک سوال دارم جوابش را بگذاریم بعد از رفت و برگشت تا بیننده ها می خواهند به این سوال فکر کنند اگر ذهن شماهاهست واکنش نشان بدهید به بیست هزار سیصد و سه مطرح کنید این جلسه سمت خدای امروز یک نمونه بیان اصول اعتقادی ما بود به بیانی که من هم متوجه می شوم منی که سوادم کمتر است ولی نیاز دارم بچه دارم پسر و دختر چنین چیزی را غیر از برنامه سمت خدا قبل از رسانه دیداری و شنیداری بهش فکر کنید کجا می توانیم ماها داشته باشیم خیلی ممنون و متشکرم از شما سپاسگذارم همراه برنامه خودتان هستید به این مسئله فکر بفرمایید دغدغه خیلی از ماها هست بیان مسائل اعتقادی نه فقط بچه مون حفظ کند برود امتحان مدرسه برود بنیانش را قوی کند سمت خدا کار دیگری ندارد تلاش همگانی برای ارتقاء ارزش ها و مفاهیم دینی سوره مبارکه هود آیات 98تا 108 صفحه 233 اللهم صل علی محمد  و آل محمد و عجل فرجهم

( قرآن کریم سوره مبارکه هود آیات 98تا 108 صفحه 233)

حجت الاسلام حسینی قمی:   اللهم صل علی محمد  و آل محمد و عجل فرجهم ثواب تلاوت این آیات تقدیم به همه مدافعان مرزهای هوایی و زمینی و دریایی همه کسانی که برای اقتدار ایران اسلامی همیشه آماده هستند چه آماده باش مرسوم نظامی باشد چه نباشد پدافند هوایی ایران و همه  دوستانمان در پدافند خیلی خوشحالیم با حاج آقای حسینی قمی

ملایی:  در جواب آقای ملایی کتاب در مورد خدا شناسی سطح مخاطب را باید در نظر گرفت ما کتاب های خوب فراوان داریم من اگر بخواهم یک کتابی که برای همه مفید و دقیق است معرفی کنم کتابی دارد مرحوم آیت الله صدر سید رضا صدر به نام نشانه هایی از او مکرراً چاپ شده نشانه هایی از پروردگار شاید صدها نشانه خیلی جالب و جذاب و با قلم روان و علمی و قرآنی و دینی دوستان اگر تهیه کنند من زیاد سفارش کردم این برای عموم حتما مفید است من در فرصت باقی مانده این خطبه را تمام کنم حضرت صفت دیگری که می فرماید لم یحل فی الاشیاء فیقال هو فیها کائن و لم ین عنها فیقال منها بال خداوند در اشیاء حلول نکرده خدا فوق زمان و مکان است محلی ندارد که بخواهد در جایی حلول کند حلول در اشیاء مال چیزهایی است که محدود باشند محدودیت داشته باشند اما در عین حال بلافاصله تو اشیا حلول نکرده ولی از ما هم دور نیست و لم ینع عنها خدا از ما دور نیست و یقال هو منها بالٍ خدا از بندگانش دور است این که در قران کریم باز آمده هو معکم أین ما کنتم هُوَ مَعَكُمْ أَیْنَ مَا كُنتُمْ

 و نحنُ اقرب اليه من حبل الورید از رگ گردن سوره بقره وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (بقره، 115) خدا از آفرینش خسته نشد این آیه را همه بلد هستید آیت الکرسی و لایعوده حفظهما خسته نشدید لم یعده خلق مبتدء آفرینش در آغاز سنگین نبود و لا تدبیر ما ضرر ادامه و تدبیر ادامه اش هم سنگین نبود و لا وقف به عجزٌ فی ما خلق خدا عجز پیدا نکرد در آفرینش می دانید ماها کاری که می کنیم بیست سال چهل سال پنجاه سال به تعبیر یکی از شارحین نهج البلاغه می گوید بسشان است بازنشست شویم خدا عاجز نمی شود عجزی پیدا نمی کند وَ لَا وَلَجَتْ عَلَيْهِ شُبْهَةٌ فِيمَا قَضَى وَ قَدَّرَ این بستمی است ماها یک کارهایی می کنیم وسط کار می گوییم نه این طرح به درد نمی خورد دهها طرح دارد پشیمان نمی شویم وَ لَا وَلَجَتْ عَلَيْهِ شُبْهَةٌ فِيمَا قَضَى وَ قَدَّرَ، بَلْ قَضَاءٌ مُتْقَنٌ وَ عِلْمٌ مُحْكَمٌ وَ أَمْرٌ مُبْرَمٌ (نهج البلاغه، 65) همه چیز  حساب شده و قضای الهی و علم محکم الهی المعمول مع النقم المرحوم مع النقم با همه بدی ها باز به خدا امیدواریم المعمول اما در عین حال حواسمان با همه خوبی ها المرحوم مع النعم یک وقت غرّه  و مغرور نشویم ما چه کردیم باز هم باید باز مرحوم علامه تستری ذیل این جمله این حدیث را از امام صادق آوردند خدای متعال در یک دقیقه بگویم خیلی زیباست خدای متعال به داوود فرمود بشر المومنین انذر الصدیقین یعنی چی؟ گنهکاران را بشارت بده خوبها را هشدار بده این معنای کلام امیر المومنان است داوود سوال کرد خدایا چطوری فرمود به خوبها بگو بشر المذنبین به بدها بشارت بده من توبه را می پذیرم نا امید نباش اما به صدیقین و خوبها انذار بده که عجب پیدا نکنند و خودپسندی پیدا نکند انه لیس عبدٌ هر کسی را بخواهید ازش دقیق حسابرسی کنم

حجت الاسلام حسینی قمی:   خیلی متشکرم حاج آقای حسینی قمی سکوت کنم فقط آرزو می کنم زمانمان زیادتر بود عبارات را بیشتر می شنیدیم بر امیر المومنین علی علیه السلام سلام و صلوات خداوند باد.