اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1403-07-30-حجت الاسلام پناهیان -نگرش صحیح به دین و مفاهیم دینی ( مدیریت ذهن – ترس )

ملایی: سلام به شما بینندگان عزیز برنامه سمت خدا و شما شنونده های گرامی و شمایی که الان برنامه را به صورت زنده تماشا می کنید و چه شمایی که بازپخشش را به صورت تصویر ازتلوزیون یا صدایش را از کانال های ما یا رادیو معارف می شنوید خیلی خوش آمدید به برنامه این دوشنبه آخرین روز از مهر ماه 1403 انشاالله مهرتان به مهر گذشته باشد و روزهای خیلی خوبی در انتظار همه شما عزیزان بیننده و شنونده باشد دوشنبه ها و حاج آقای پناهیان عزیز که دعوت می کنم به اتفاق خدمتشان باشیم و از بحث ایشان انشاالله استفاده کنیم یک خطی مرور خواهیم کرد که چه گذشته در برنامه گذشته سلام علیکم و رحمت الله حاج آقای پناهیان.

حجت الاسلام پناهیان: سلام عرض می کنم خدمت همه مومنین که نگران مومنین مظلوم خط مقاومت هستند و انشاء الله دعاهای مردم ما در حق همه ی نیروهای خط مقدم که در واقع نه فقط برای دفاع از خودشان بلکه برای دفاع از کل منطقه دارند می جنگند انشاالله این دعاها مستجاب شود و نصرت الهی هر چه سریع تر نصیب نیروهای رزمنده جبهه اسلام قرار بگیرد. 

ملایی:   حاج آقای پناهیان توی برنامه قبل مشخصاً هفته گذشته مون بحث ترس به عنوان یکی از عوامل خیلی تاثیر گذار در مدیریت ذهن را فرمودید و مشخصاً بحث ترس از خدا این که حالا کسی که می خواهد ذهن قوی داشته باشد و ذهنش را مدیریت کند برای اینکه قرآن را بفهمد و برای اینکه حرف امام معصوم را بفهمد و به قول شما یک تعبیری داشتید بفهمد امام زمان الان چی می خواهد ازش و وظیفه الانش چی است هر کی می خواهد مدیریت ذهنش قوی بشود از خدا بترسد یعنی یک ایمان به خدا فرموده بودید و حالا ایمان به خدا داریم ترس از خدا حالا دیگر نمی دانم الان کجا می رویم الان.

حجت الاسلام پناهیان:   بسم الله الرحمن الرحیم

من اجازه می خواهم این بحث را یک مقدار ادامه بدهم در واقع یکی از وجوه مدیریت ذهن قدرت تمرکز داشتن است یکی از وجوه مدیریت ذهن خوب این است که تفکر سالمی انسان داشته باشد و حالا آثار مختلفی که در مدیریت ذهن وجود دارد مثل حافظه قوی داشتن و مثل تداعی مناسب داشتن مثلا کسی نتواند مدیریت ذهن بکند شاید نتواند خوب شعر بگوید هنگام شعر شما قدرت تداعی فوق العاده خوب و زیبایی می خواهید

کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد این چقدر سر جای خودش می نشیند این مصرع مدیریت ذهن خیلی موضوع گسترده ای است خوش فهمی یکی از این موارد هست و از طرفی تمرکز داشتن هم یکی از این موارد است. خوب برای اینکه بحث زیاد گسترده نشود در مورد تمرکز فعلا یک مثالی بزنم ترس می تواند تمرکز در انسان ایجاد کند و به همین دلیل بعضی از مربی ها می خواهند شاگردانشان را خوب پرورش بدهند خوب مطلب بهشون منتقل کنند می ترسانند گاهی پدر و مادرها این کار را می کنند و گاهی برای حالی کردن یک مطلب قبلش می ترسانند این روش حتی از نظر روان شناسی هم یک بررسی هایی صورت گرفته یک بار من مستندی را می دیدم که مثلا مربی های بستکبال یا والیبال اونجایی که مربی این بچه ها را ترسانده اینها زودتر دقیق تر یاد گرفتند و اثری نشان دادند تمرکز بیشتری داشتند پس ترس تمرکز می آورد ولی این تمرکز ممکن است مخرب باشد موضوع این است ما با ترس می خواهیم کار خودمان را زود راه بندازیم ولی تخریب می کنیم ذهن شاگرد را متعلم را یا هر کسی که داریم باهاش کار می کنیم برای فهماندن برای حالی کردن ترس این کارایی را دارد ولی به مرور زمان یک بیهوشی به دنبال می آورد و یک خرفتی به دنبال خواهد آورد کسی که زیاد بترسد و تحت تاثیر ترس از این و آن مدام فکر بکند دیگر به مرور زمان قدرت تفکرش را از دست می دهد فقط قدرت تمرکز نیست که به مرور زمان قدرت تمرکزش هم از دست خواهد رفت ولی به مرور زمان قدرت تفکرش هم از دست می دهد آدم ترسو نمی تواند خوب فکر کند به همین دلیل نباید باهاش مشورت کرد این وقتی که می نشیند فکر می کند حرف ناسالم به شما تحویل می دهد برجسته سازی می کند خطر را اینجا در پرانتز اجازه بدهید من یک توضیحی را عرض کنم بسیاری از اموری که ما بهش می گوییم امور دینی می گوییم امور معنوی اینها فعالیت های ذهنی مناسب هستند اسم دقیقشان این است مثلا می گوییم که توکل بکن به خدا حتی ایمان را هم ما روان شناسانه ترجمه کردیم جلسات قبل احساس امنیت در اثر این باور حتی خداوند متعال کافران را کفر یعنی پوشاندن واقعیت ها و ندیدن حقائق عالم اینها را متهم می کند پروردگار عالم اتهام نیست واقعیت است متصف می کند به اینکه اینها ایمان آورده اند به جبت و طاغوت یعنی باور کرده اند بیشتر از اونی که طاغوت قدرت دارد فکر می کنم اون قدرت دارد

ملایی:   برایش جایگاه بیش از حدش

حجت الاسلام پناهیان:   حتی به مومنین دستور می دهد کفر بورزید به طاغوت یک بحثی را من دارم الان باز می کنم که یک بحث خیلی اساسی است کفر مطلقا چیز بدی نیست ایمان هم مطلقا چیز خوبی نیست متعلقش مهم است ببینید اگر این طوری است پس این ها فی نفسه مفاهیم مقدسی نیستند باید ببینیم کجا به کار می روند و اگر اینطوری است یعنی معنای روان شناختی دارد معنای روان شناختی دارد یعنی چی؟ وقتی که شما به طاغوت ایمان می آورید این ایمان دیگر چیز خوبی نیست قدرت او را فراتر از اونی که هست باور کردیم و این یک تخریب ذهن است و این نتیجه یک تخریب ذهن تخریب فکر و خراب بودن معلومات است یا مثلا کفر خدا مستقیم دستور می دهد که شما باید به طاغوت کافر بشوید فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ (بقره، 256) کفر به طاغوت بورزید الان من شما که اینجا نشستیم باید کافر باشیم کافر به طاغوت درسته؟ کفر به طاغوت یعنی چی؟ اون خودش را می خواهد بزرگ نشان بدهد قدرتمند نشان بدهد و ترسناک نشان بدهد تو نباید به او ایمان بیاوری یعنی باور نکن بزرگی او را چرا باور نکنم چون واقعیت ندارد و تو باید به او کفر بورزی بگویی من تو را ندیده میگیرم آیا این انکار واقعیت است؟ نه چون واقعا او در مقابل قدرت خدا هیچی نیست دقت فرمودید؟پس ما در مقام مدیریت ذهن باید درست بفهمیم انواع این درست فهمیدن را ما بهش می گوییم معنویت، ایمان، مسلمانی، رفتار دینی، اینها انواع درست فهمیدن هستند اگر از آموزش و پرورش که بعضی ها می گویند که چرا آموزش و پرورش می خواهید ایدئولوژیک کنید مثلا می گویند آموزش و پرورش یک کشور را شما سکولار تنظیم بکنید برنامه هایش را، من می خواهم بهشون بگویم سلمنا حرف شما قبول ولی شما قبول دارید ما ذهن بچه هایمان را باید سالم نگه داریم و خلاق نگه داریم بالنده باید باشد تفکر بچه ها تفکرشان باید سالم باشد خوب ایمان به خدا می شود دیگر چه فرقی می کند یعنی شما با ادبیات امانیستی باادبیات سکولار به تعبیر دقیق تر و سالم تر با ادبیات انسانی که انسان ها همه قبول دارند بیایید تمام مطالب دین را می توانید توجیه کنید تبیین کنید تبلیغ کنید بچه های شما برای این که رشد علمی خوب پیدا کنند یک وقتی دیدید رفتند سر سجاده نماز ایستادند

ملایی:   چون اون معنا را خوب فهمیده

حجت الاسلام پناهیان:   و فهمیده که برای بالندگی فکرش باید به یک قدرت بزرگتر تکیه کند الله اکبر چی بود؟ پناه بردن به قدرت خدا، بحث مهربانی ها و مهربانی خدا در بسم الله الرحمن الرحیم هست الله اکبر رکن نماز است این را یک جور دیگر مرور کردیم من برای آرامش و امنیت یافتن و برای ذهن بالنده یافتن و برای حکمت جاری شدن در اندیشه ام نیاز دارم به یک قدرت خیلی بزرگ پناه ببرم اون وقت بهتر می فهمم این بهتر فهمیدن در همه زندگی به کار می برم نه فقط معارف دینی را بهتر می فهمم همه زندگی را بهتر می فهمم شاید اون طرف دیوار را هم بهتر ببینم شاید در قلب مردم را هم بهتر ببینم حالا ما نیاز به تجسس در قلب مردم نداریم ولی این حرف یک جاهایی به درد می خورد اقلا این اثر را می شود برایش گذاشت

ملایی:  حداقل آدم می تواند خودش را حفظ کند از دشمنی ها و حسادت ها

حجت الاسلام پناهیان:   ما نیاز داریم به اینکه فکر سالم داشته باشیم و ذهن سالم داشته باشیم اگر بنده این عبارت را محضر شما بگویم سمت خدایی های عزیز انتقاد نکنند فردا به شما بگویند یک بحث  دینی را شما دارید به صورت روان شناختی تبیینش می کنید این واقعیت مباحث دینی ماست دانش روان شناسی تجربی هم یک روزی بهش می رسد تا الان هم یک مقداری بهش رسیده ولی ما الان از طریق وحی و انسان شناسی الهی بهش رسیدیم اون چی است؟ اون این است که تلاش ما برای حرکت به سمت خدا مساوی است با تلاش ما برای فربهی ذهن برای رشد تفکر برای خلاقیت و برای اندیشه بالنده و برای حکمت چی بگویم شما عبارت های دیگری که می توانید به کار ببرید

ملایی: عبارات خودشان کامل هستند برای قوت ذهن

   حجت الاسلام پناهیان:   اینکه آدم اشتباه نکند مثلا ما می آییم بحث ها را خیلی وقتها اخلاقی مطرح می کنیم می گوییم که شما باید شجاعت داشته باشید من می گویم همین بحث اخلاقی را هم اگر تفسیر دقیقش را بخواهیم یک بحث ذهنی است یعنی چی؟ چرا باید شما شجاعت داشته باشید مقابل ترس مقابل خطری که می خواهد شما را تهدید کند وقتی که ما تجزیه بکنیم این شجاعت را عناصر تشکیل دهنده این شجاعت یکی اش این است می دانم این خطر کوچک است می دانم همین خطر کوچک به من اصابت نخواهد کرد اگر خدا نخواهد و این یعنی شجاعت، و می دانم این خطر اگر من از این خطر بترسم خطرهای بزرگتری سراغ من خواهد آمد و می دانم که من باید اقدام حالا شما اسمش را بگذار شجاعت بگو فلانی بحث اخلاقی کرد می گویم یک بحث ذهنی و روان شناختی است من روان شناسی ذهن را دارم کار می کنم الان در واقع روان شناسی تعلیم و تربیت است این، یا اصلا اسم روان شناسی را نگذاریم تا می گوییم روان شناسی مردم ذهنشان می رود در علوم تجربی موضوع روان در دین خیلی مورد بحث است حالا چه از طریق تجربه و وحی این اساسی ترین بحث انسانی است من اگر در مقابل خطری که چیزی نیست خطر قهر خدا را ندیده بگیرم بیشتر ضربه می خورم من این را بدانم شجاع هستم دیگه

ملایی:   به تعبیر شما بتوانم این را تجزیه و تحلیل کنم شجاع هستم

حجت الاسلام پناهیان:   بتوانم خوب این را بفهمم منتهی این خوب فهمیدن یک مسئله مهم است راه این خوب فهمیدن خوف از خداست امام کاظم علیه السلام می فرماید کسی خوف از خدا داشته باشد خوف از خدا نداشته باشد نمی تواند خوب تعقل کند بعد حقیقت گناه را نمی شناسد حقیقت طاعت را نمی شناسد این کلام امام کاظم علیه السلام یک یادگاری است من اینجا برای دوستانمان عرض می کنم قسمتی اش را در کافی شریف هست انه لم یخفی الله من لم یعقل ان الله و من لم یعقل ان الله لم یعقد قلبه علی معرفتٍ ثابته یبصرها و یجد حقیقتها فی قلبه می فرماید کسی که از خدا نترسد نمی تواند خوب بفهمد خدا را دقت فرمودید این خوب فهمیدن و ترس رابطه متقابل دارند و شما خوب بفهمی هم می ترسی إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ ۗ (فاطر، 28) تفسیر قرآن از خشیت یک تفسیر اخلاقی نیست یک تفسیر ذهنی است ذهن شما اسمش را بگذارید فکر اسمش را بگذارید و بگویید فکر مال مرتبه بالاتر از ذهن است ما در این جزئیات الان نمی خواهیم بیاییم اصلش را بفهمیم که دائره این بحث کجاست پس من هر موقع توانستم ذهن خودم را از ترس ها خلاص کنم ذهن خودم را بالنده کردم و البته بعدا خواهیم دید ذهن خودم را از طمع ها هم باید خلاص کنم بعدا خواهیم دید در مباحث آینده ذهن خودم را از علاقه های افراطی هم باید خارج کنم عشق، طمع، ترس، اینها نابود کننده ذهن ما و قدرت فهم ما و قدرت تمرکز ما هستند بحث از کجا الان امروز آغاز شد به اینجا رسید؟ ترس ممکن است یک تمرکزی در انسان ایجاد کند موقتا ایجاد می کند ولی به مرور ضعیف می کند طمع هم ممکن است در شما تمرکز ایجاد کند چون به یک موضوعی طمع ورزانه نگاه کنید عمیق تر بهش می پردازید بیشتر به آن مشغول خواهید شد بیشتر رویش تمرکز پیدا می کنید ولی اگر طمع، طمع باطلی باشد این ذهن شما تخریب خواهد شد حالا اگر این طمع یا به تعبیر دقیق تر حرص، حرص به جایی باشد ذهن شما را متمرکز می کند و چه فوائد عالی خواهد داشت حرص به جا مگر ما داریم؟ ما ایمان به جا داریم و ایمان نابجا داریم، کفر به جا داریم و کفر نابجا داریم حرص به جا کجا داریم؟ اونجایی که پیامبر اکرم متصف می شود به حریص بودن حریصٌ علیکم حریص شما مردم هست اینجا پس حرص بد نیست شما اگر این حرص را یا ببخشید

ملایی:   میان فرمایش شما شما باید بفرمایید اونجایی که در ادعیه داریم من خدایا طمع دارم

حجت الاسلام پناهیان:   من می خواستم کلمه حرص را بیاورم در قرآن اینطوری استفاده شده و یا آرزو جلسات اول گفتیم گرایش های ما بر اندیشه و ذهن ما موثر هستند ما باید برای مدیریت ذهن برویم سراغ گرایش های خودمان حالا ترس بیجا تمرکز ایجاد می کند ولی از ترس بیجا و طمع بیجا و عشق بیجا بیاییم استفاده نکنیم برای ذهن، ذهن به مرور ضعیف می شود دقت فرمودید مثلا شما پای یک فیلم سینمایی پای برنامه فوتبال می تواند هیجان را بالاخره در شما ایجاد کند این هیجان تمرکزی را ایجاد می کند ممکن است غرق فوتبال باشد کسی که خیلی عشق فوتبال است و دزد هم خانه اش را ببرد و خبردار نشود یک کسی ممکن است این هیجانش معطوف بشود به قصه های تاریخی که از زندگی غریبانه امیر المومنین علی علیه السلام می خواند هر دو هیجانی ایجاد شده درشان و تمرکزی پیدا کردند اینجا چون شما با یک حقیقت بزرگ زندگی امیر المومنین علی علیه السلام که سعه وجودی می آورد و وسعت نظر می آورد و سعۀ صدر می آورد چون متمرکز شدی به یک حقیقت نورانی بزرگ هر چقدر این هیجان بیشتر شود و شما متمرکز تر شوید به حقایق زندگی امیر المومنین علی علیه السلام ذهنتان بالنده تر خواهد شد برای عموم افکار تان در همه مسائل زندگی از این ذهن می توانید استفاده کنید حتی تو تجارت و تو بخش های دیگر، این که به ما می گویند ذکر اینقدر سفارش کردند به فکر چی هستید؟ ذکر یعنی این اینها چی هست الان چی ذهن تو را مشغول کرده در مورد ذهن بعداً ببخشید در مورد ذکر بعدا صحبت خواهیم کرد.

پس ببینید ترس به غیر خدا مثل طمع به غیر خدا چیزی هایی که پست است می تواند ذهن آدم را یک تمرکز مختصر بدهد ولی در دراز مدت تخریب می کند هر هیجانی غیر از هیجان های عالی این تخریب را برای ذهن ما دارد تمرکز ایجاد می کند ولی به مرور زمان تخریب ایجاد می کند حالا اجازه بدهید مقدمه بسیار حساس را من عرض کردم که بیایید تفسیر ذهنی بکنیم تفسیر عقل نظری بکنیم و تفسیری در باب تفکر و قدرت اندیشه از ادبیات دینی داشته باشیم که حرف خیلی خطرناکی است امیدوارم کسی ازش سوء برداشت نکند و من هم توانسته باشم مختصر بیان بکنم که اشتباه برداشت نشود این جا من این مطلب را اضافه کنم چرا خدا را شما ترجیح می دهید این را یک تفسیر ذهنی بکنید چرا امیر المومنین را ترجیح می دهید این به خاطر اعتقادات دینی و ارزش های اسلامی است یا به دلیل دیگری است؟ همین را هم تفسیر ذهنی بکنیم چرا خدا را ما ترجیح می دهیم چون خدا بزرگتر است و انسان نیاز دارد به سعۀ وجودی و وقتی که شما به خدا بیشتر بیاندیشید بزرگ می شوید و اندیشه تان هم بزرگ می شود ببینید ظرفیت وجودی شما افزایش پیدا خواهد کرد یک انسان صد ساله و یک انسان هفتاد ساله کهولت و پیری شان را شما نگاه نکنید تجربه و پختگی اش را نگاه کنید این انسان بزرگتر هست یا نه بزرگتر نگاه می کند یا نه انسان می تواند با ارتباط با پروردگار عالم تبدیل شود به موجود هزار ساله فرمود جوان های اهل عبادت یعنی اونهایی که متصل هستند به پروردگار این بحث ارزشی نیست بحث روان شناختی است اینها مانند پیران بزرگ خواهند شد من دیدم شهدایی که شانزده سالش بوده می گوید چند سال مگر آدم در دنیا زندگی می کند فوقش هفتاد سال مثل آدم صد ساله زندگی می کند باور دارد عمیق این ذهنش درست کار می کند من اسم این شهید را می گذارم عاشق خدا بود خوب است عیبی ندارد شما بگو عاشق خدا بود این اشکالی ندارد ولی تفسیر ذهنی از او این است که درست می دید شما هم بعد از هفتاد سال به همین چیزها و حرفها نزدیک می شوید منتهی هفتاد سال طول می کشد در موقع جان دادن به این برسی چون عمر کوتاه بود اینقدر ذهنش بزرگ بود شانزده سالگی فهمید همان حس را کرد خدا شاهد است یک شهیدی خودش به من گفت بعد از شهادتش باز در رویا اومد به من گفت که این عمر کوتاه است و تو زندگی باور داشت این را و من این را چی بگویم الان اسمش را چی بگذارم خیلی مقرب بود به خدا سعه وجودی عرفا از کلمه سعه وجودی استفاده می کنند از تعابیر عرفا ما اینجا استفاده نکنیم با ادبیات بحث خودمان بزرگ شده ذهنش ذهن فربه ای شده عقلش بزرگ شده و رشد کرده او با علم یک ارتباط حقیقی برقرار کرده حقائق را خوب می فهمد ببینید حقائق را خوب می فهمد این مسائل مسائل ذهنی است درسته؟ یک وقت فکر نکنند دوستان من اگر می گویم که ما امیر المومنین علی علیه السلام را ترجیح می دهیم این صرفا یک مقوله ارزشی است و هیچ اثر واقعی در وجود ما ندارد

ملایی:   صرف اعتقاد است مثلا

حجت الاسلام پناهیان:   آره مثلا اعتقادی هر کی به یک چیزی اعتقاددارددر هندوستان به چی معتقد هستند در آن طرف دنیا به چی معتقد هستند شما هم به علی علیه السلام معتقد هستید و اون طرف شما ارزش است بعضی ها اینقدر کلمه ارزش را بد استفاده می کنند آدم می خواهد کلمه ارزش را استفاده نکند بعضی مقصودشان از کلمه ارزش این است که این یک ارزش است و یک واقعیت نیست ولی من می خواهم بگویم که یک واقعیت بسیار بزرگ است اگر ارزشی دارد به خاطر عظمت واقعیتش است و ما وقتی با واقعیت های بزرگ ارتباط می گیریم خودمان هم بزرگ می شویم شما زیارت عاشورا می خوانید انسان بزرگی می شوید اندیشه تابناکی پیدا خواهید کرد چطوری آدم اینجا توضیح بدهد کلام رسول خدا می فرماید هر کسی بچه های من را دوست داشته باشد خدا بهش حکمت می دهد هر کسی بچه های من را دوست داشته باشد حکمت ناشی از مدیریت فکر و مدیریت ذهن فوق العاده است حکیم کاد حکیم یکون نبینا نزدیک است پیغمبر شود خیلی باید بزرگ باشد خوش فهمی های حکیم حکیمی به نام لقمان در قرآن کریم بیان می شود از طرف خدا حرف های لقمان بیان می شود نه حرف های خودش و نه حرف های پیامبران الهی حرف های لقمان با اینکه پیامبر نیست بیان می شود می گوید این خودش می فهمد حکیم خیلی مهم است و بعد این حکمت در اثر محبت بچه های پیغمبر و شما زیارت عاشورا می خوانید هی لعن می کنید دشمنان اهل بیت را قاتلین را لعن می کنید قومی که تنها گذاشتند اونها را لعن می کنید قومی که کمک کردند به قاتلین اونها را لعن می کنید هر چی لعن ها را شما انجام می دهید این وجود خودت را دور می کنی از رضایت اونها ببخشید ما الان چرا به اونها گفتیم رذل این یک بحث ارزشی نیست فهم معنایی ارزش اعتباری غیر واقعی است رذل یعنی کوچک و فقیر و بسته ما چرا خدا را ترجیح می دهیم؟چون بزرگ است چون عظمت دارد حالا من یک نمونه می خواستم مثال بزنم برای بزرگ شدن روح چیکار کنیم ذهن بالنده ای پیدا کنیم یک راه عملی

ملایی:   این مثال را بزنیم در این قصه آموزش و پرورش ما به عنوان یک دستگاه نگاهش کنیم و یا به عنوان یک روند و فرایند نگاه کنید اصلا هر چی اصلا بحث تربیت در حوزه تربیت چقدر خوب است این مسیر طی بشود یعنی اینطوری از بچگی یاد بگیرم عاشق خدا باش قبول بزرگ شدی عاشق باش و هر چی می خواهی باش ولی خدا را بخواه چون خدا بزرگترین است خدا بزرگ است غیر از اون بقیه کوچک هستند قلیل را بخواه چون قلیل قوی است به همان معنی

حجت الاسلام پناهیان:   به اون عظمت

ملایی:   این چقدر مسیر را برای آدم راحت می کند ذکر علیٍ اینقدر امیر المومنین علی علیه السلام عظمت دارد یا علی می گویی سعه وجودی ات به نسبت لیاقت خودت آقای بهجت می فرمودند یک صلوات می تواند تمام گناهان انسان را ببخشد و بیامرزد یک صلوات بر محمد و آل محمد ایشان می فرمودند با محبت صلوات بفرستید این محبت چون شما خو دت را نزدیک کردی به بزرگان عالم در زیارت عاشورا هست یا اباعبدالله انی اتقرب الی الله و الی امیر المومنین و الی فاطمه و الی الحسن و الیک همه داستان سر این سعه وجودی است وجود شما گفت و یک جهان اندیشه ای این اندیشه واقعا کجای وجود انسان هست همه این را ارزشش را می فهمند من می توانم بگویم همه بدی ها حقیقت مرکزی شان در کوچک بودنشان است و به همین دلیل آدم بد را می گویند قصی القلب قصی یعنی چی؟ یعنی گرفته یعنی منقبض بعد قلب بد را قلب یک آدم جنایتکار را میخواهند مثال بزنند می گویند قلبش شبیه سنگ شده سنگ تفاوتش با آب چی است این مولکول هایش باز است ولی اون مولکول هایش فشرده است مندمج است هر چی لطیف تر می شوی باز می شوی این تشبیهات قرآن است من توضیح می دهم

حجت الاسلام پناهیان:   اونهایی که دل دریایی می گویند چون دریا وسیع است خداوند متعال دستوری که به ما می دهند این است می فرماید بارها در قرآن کریم توصیه شده و لا تخشوهم واخشون من یک نمونه اش را برای شما می خوانم می فرماید از دشمنانتان نترسید از من بترسید جلسه قبل این را گفتیم ترس از خدا ما را چون نزدیک می کند به وجود با عظمت پروردگار عالم ما را حقیر نمی کند و ذهنمان را باز می کند ولی ترس از هر چیزی ذهن ما را می بندد ترس از هر کسی مدیریت ذهن ما را تخریب می کند و ترس ازخدا مدیریت ذهن ما را قوی می کند الان بچه های مقاومت با قدرت مدیریت ذهنشان دارند غلبه پیدا می کنند بر تکنولوژی اونها تکنولوژی دارند ولی نمی توانند بر این بچه ها غلبه کنند و انشاالله نخواهند توانست غلبه کنند اجازه بدهید من یک نمونه می خواهم عرض کنم فَلا تَخشَوهُم وَاخشَونِ (مائده، 3) از من بترسید که خوب این در آیات کریمه قرآن هست یک اقدام اساسی حالا تا اینجا بحث کلی بود که شما باید از خدا بترسید و از غیر خدا نترسید ترس از غیر خدا یک مدیریت ذهنی مختصر می آورد و یک تمرکز خاصی برای انسان می آورد ولی منتج به نتایج درست نمی شود و به مرور هم ذهن تخریب می شود لذا خوب نیست در آموزشگاه هم ما با ترس کار را جلو ببریم من مثالش را جلسات قبل زدم حتی تشویق شود برای حل مسئله به این جایزه ترس از دست دادن این جایزه ذهنش را تخریب می کند به همین اندازه یعنی بگویی اگر هر کی این را حل کرد نمی ترسانی فقط تشویق می کنی هر کی این مسئله را حل کرد ده دلار می دهم در روان شناسی ثابت کردند همین که تشویق ده دلار را گذاشتی استرس از دست دادن ده دلار ذهنش را تخریب می کند بعد اگر هیچ دو دلار بدهی بهتر مسئله را حل می کند و هیچ دلاری ندهی بگویی همینطوری من کلمه دلار استفاده می کنم بروند سرچ کنند در بیاورند 

ملایی:   جستجو

حجت الاسلام پناهیان:   بله همه اش انگلیسی شد پس ببینید این ترس از غیر خدا چطوری ذهن را تخریب می کند در مقابل ترس از خدا چطوری ذهن انسان را باز می کند در این باره هفته گذشته هم صحبت هایی کردیم که ما استعداد ترس را داریم ولی باید این ترس از استعداد ترس را بیاییم درست ازش استفاده کنیم من در این باره می خواهم یک اقدام عملی را پیشنهاد بدهم اقدام عملی چی است؟ انفاق است پول دادن در راه خدا نترسی از فقر نترس انفاق می کنی روحت بزرگ می شود

ملایی:   من داشتم فکر می کردم چرا این همه چیز انفاق آخه

حجت الاسلام پناهیان:   انفاق خیلی عجیب است در مورد ایرانی ها هم در مورد انفاق ما مطالبی داریم که اونها هم به اصطلاح جالب است برای شما یک آیاتی آوردند برای ایرانی های عزیز در مورد انفاق اول این آیه قران را بخوانم لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ ۚ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً ۚ وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا (نساء، 95) درجه می فرماید قاعدون با مجاهدون مساوی نیستند من از کلمه قاعدون استفاده می کنم فارسی را یک چیزی اینطوری گفتن به دلیل می خواهم خود کلمه قرآن را استفاده کنم اونهایی که نشستند سر جایشان تکان نمی خورند و حرکت نمی کنند با کسانی که جهاد می کنند مساوی نیستند بعد می فرمایند اونهایی که ضرر نمی کنند در راه خدا با اونهایی که می روند تن به ضرر می زنند با اونی که می رود و در میدان موقع جهاد شما نباید به ضرر فکر کنید اگر به ضرر فکر کنید جزو مجاهدان راه خدا نخواهید بود

ملایی:   ضرر به معنای از دست دادن یک چیزهایی در هر دو مورد موال مقدم شده بر انفس و در موارد دیگری جهاد به اموال معمولا مقدم شده بر جهاد به جان خدا از انسان نمی خواهد اول جان بدهد در راه خدا اموالش را در راه خدا بدهد از همین جا اجازه بدهید من استفاده کنم یک زمینه ای پدید اومده برای مردم ایران برای مومنین جهاد به اموال بکنند در خط مقاومت مجاهدان مقاومت را در لبنان کمک کنند دیشب شاید سحرگاهان بود من این پیامک را دیدم یک دوستی تقریبا داشت از قصه دق می کرد که من برای بچه های غزه چیکار می توانم بکنم پیامی را از اونها دریافت کرده بود خوب ما برای غزه الان نمی توانیم مستقیم کاری انجام بدهیم برای مردم لبنان و چند میلیون آواره ای که صهیونیست ها اونها را آواره کردند اینهاییکه الان از خانه هایشان حرکت کردند ما اسم از خانه آواره شدن را برایشان می گذاریم اکثرشان خانواده های مجاهدین در راه خدا هستند دو تا بحث داریم هر کسی جهاد کرد در راه خدا وظیفه ماست به خانواده اش برسیم حتی اگر آواره نباشد هر کسی از مومنین به این آوارگی و به این هجرت رسید در اثر جهاد و در اثر اون تعدی که دشمن کرده وظیفه ماست که کمک کنیم حکم رهبری صریحاً آمده است که کمک کنیم واجب حتی رهبری عزیز و برخی از مراجع هم این کار را کرده اند نیمی از سهم امام یک چهارم خمس را فرمودند که شما می توانید به کمک به مردم لبنان اختصاص بدهید کمک به خانواده های مجاهدین اختصاص بدهید و شما ببینید یک زمانی حضرت آیت الله مصباح رفته بودند جبهه آقای بهجت خودشان می آمدند دم در خانه ایشان می گفتند از پشت در که کمکی نمی خواهید مقید بودند به کمک کردن به خانواده کسی که رزمنده است حالا در جبهه است باب عجیبی دارد فرصت نیست مفصل در این باره صحبت کنیم.

حجت الاسلام پناهیان:   در پیشینه ارزشمند نهاد تشکیل کمیته امداد امام خمینی من یک وقتی نگاهی می کردم ظاهرا دستور حضرت امام قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بود اونهایی که در میدان مبارزه بودند دستور داده بودند بروید سر بزنید خانواده های اینها قبل از انقلاب بود.

ملایی:   من می خواهم بگویم ایرانی ها یک مقامی در قرآن دارند درباره انفاق.

حجت الاسلام پناهیان: و بعد فرمودند اینها ایرانی های آخر الزمان هستند هر کی می خواهد ایرانی آخر الزمان باشد در انفاق خودش را نشان بدهد کجای قران درباره مقام ایرانی های آخر الزمان در انفاق آیاتی آمده است؟ دوستان همه بروند مطالعه کنند آیات دو آیه آخر سوره محمد صلی الله علیه و آله و سلم آیه قبل می فرماید چی؟ می فرماید هَا أَنْتُمْ هَٰؤُلَاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَمِنْكُمْ مَنْ يَبْخَلُ ۖ وَمَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ ۚ وَاللَّهُ الْغَنِيُّ وَأَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ ۚ وَإِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ (محمد، 38) بله این آیه آخر سوره محمد صلی الله علیه و آله و سلم هست آیه قبل إِنْ يَسْأَلْكُمُوهَا فَيُحْفِكُمْ تَبْخَلُوا وَيُخْرِجْ أَضْغَانَكُمْ (محمد، 37) می فرماید که هرگاه خدا اموال شما را مطالبه کند شما بخل می ورزید کینه هایتان بیرون می آید در آیه بعد توضیح می دهد آخر آیه می فرماید وقتی خدا دستور می دهد بعضی هایتان بخل می ورزید و بعضیهایتان بخل نمی ورزید بعد می فرماید هر کی بخل می ورزد به خودش بخل ورزیده و خودش را محروم کرده یعنی این که بخل جایی در انفاق ندارد یعنی شما می خواهی پولت کم نشود باانفاق پول کم نمی شود بانگه داشتن پول کم می شود خدایکجور دیگر ازت می گیرد اینها از ابعاد این معانی می تواند باشد ولی آخر آیه در مورد ایرانی هاست می فرماید خدا غنی است شما فقیر هستید و شما محتاج انفاق کردن هستید تا ثروتمند بشوید خدا که نیاز ندارد به پول شما خدا می تواند همه کارهای خودش را خودش راه بندازد ولی حالا آورده از مسیر شما و ان تتولوا یسبتدل قوماً غیرکم اگر شما پشت کنید به این فرمان یک گروه دیگر خدا یک گروه دیگر جای شما خواهد آورد ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ (محمد، 38) اونها مانند شما نخواهند بود مردم اطراف رسول خدا وقتی آیه نازل شد خوانده شد پرسیدند این قوم کی ها هستند بعضی ها خودشان را کاندید کردند و پیشنهاد کردند ما نیستیم قوم ما فرمود نه این قوم قوم سلمان فارسی است آمده است در شرح و تفسیر که این قوم، قوم سلمان فارسی خواهند بود قوم سلمان فارسی خواهند بود به احتمال زیاد در آخر الزمان خیلی موقعیت عجیبی برای ما پیش اومده در کمال امنیت داریم زندگی می کنیم می توانیم انفاق کنیم انفاقی که مستقیم در جهاد استفاده می شود من وقت نشد توضیح بدهم آیات قران را جهاد به اموال هر انفاقی را نمی گویند صدقه را نمی گویند اون پولی است که شما می دهید و در راه جهاد استفاده می شود در راه تامین مایحتاج خانواده مجاهد در راه خدا استفاده می شود و در راه تامین خانواده هایی که هجرت کردند در اثر جهاد استفاده می شود و اخیراً مردم اصلا شاهکارهایی واقعا خلق کردند طلاهای خودشان را تقدیم می کنند بنده پیشنهادم برای مکانی که می توانند حالا مکان های مختلف اعلام شده این ایران همدل در سایت خامنه ای دات آی آر اگر مراجعه کنند فکر کنم رقم سه هزار و دویست و بیست و دو را حالا دوستانم دقیقش را زیر نویس کنند بروند اونجا هم طلاهای خودشان را خواستند تقدیم کنند و هم وجوه نقدی و هم راه های دیگری اگر برای کمک خواستند می توانند ارتباط بگیرند و بهشون راهنمایی خواهد شد و یک شوری در دلهاا یجاد کرده اونهایی که قلبشان می تپد برای خانواده هایی که مظلومانه دارند اونها را نشانه گیری میکنند و به شهادت می رسند مظلومانه است خانه هایشان آواره شده مردم غزه را می خواهید پشتیبانی کنید مردم لبنان را پشتیبانی کنید تنها پشتیبان مستقیم اونجا همین جوانان لبنان هستند و اگر اینجا این جوانان لبنان نتوانند پشتیبانی بکنند همان باقی مانده مقاومت غزه را هم دشمنان نابود خواهند کرد الان ما خیلی عجیب است که می توانیم در خط مقدم چیکار کنیم؟ عمل بکنیم خیلی عجیب است بدون اینکه جانمان در خطر بیفتد با جهاد به اموال پول خودمان را پشتیبان قرار بدهیم برای مجاهدین در راه خدا خیلی صحنه عجیبی است انشاالله این کلام قوم سلمان فارسی بنابر روایات در آیه آخر سوره محمد صلی الله علیه و اله و سلم در حق ما صدق می کند  ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ ﴿محمد، 38) دیگر اون ایرانی ها مثل شما نیستند

ملایی:   بخل نمی ورزند خیلی عالی حاج آقای پناهیان می خواستیم قرآن را بخوانیم و برگردیم یک کاری کنیم به اینجا رسیده خیلی الان می ترسم زمان نماند یک دقیقه ای اگر نکته خاصی پایانی و دعایی می خواهید بفرمایید حسن ختام برنامه انشاالله حضور در محضر قرآن کریم باشد شما بیننده ها هم در جریان باشید یک دقیقه.

حجت الاسلام پناهیان:   ببینید ما در مقام انفاق که در کنار نماز دائماً تکرار می شود که البته انفاق مصادیق مختلفی دارد یک وقت اون انفاق واجب هست مثل خمس و زکات و یک وقت اون صدقه دادن هست و کمک به محرومین و یک وقت صله رحم هست یک وقت انفاق در راه خداست به این عنوان که آدم حتی به تعبیر و اشاره قرآن یک ضرر مالی به خودش بزند که بگوید خدایا من این ضرر را به خودم زدم به خاطر جهاد در راه تو این انفاق تا انجام می گیرد آدم آثار معنوی اش را می بیند و خدایی نکرده اگر بخل بورزد انسان جایی که خدا دستور انفاق داده آناً اثر سیاهش باقی می ماند و من به جای اینکه حسن ختام یک حرف شیرین بزنم بگذارید یک حرف تلخ بزنم در روایت می فرماید من لم ینفق فی سبیل ولی الله کسی انفاق نکند در راه دوست خدا مبتلا می شود به اینکه انفاق کند در راه دشمن خدا این مصداق فلا تخشوهم واخشوهم است یعنی مجبور می شود خرج کند در راه دشمن خدا

ملایی:   پس در راه خدا و ولی خدا خرج کند خیلی ممنون از شما به خاطر حضورتان و بحث جذاب با شما خداحافظی می کنم و شما بیننده های عزیزتر از جان و شنونده های گرامی خیلی ممنونم ازتون که زیر نویس ها را دقت می کنید و پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری را مراجعه ای کنید اگر تا الان اقدامی نکردید یا علی بگوییم و برویم برای همراهی در قصه انفاق در راه مجاهدین فی سبیل الله قرآن راا نشاالله تلاوت خواهیم کرد قبلش من از محضرتان رفع زحمت می کنم به اتفاق همه دوستانم تا عمری باشد فردا آقای نجم الدین شریعتی اینجاست جای خودش و اما پنج شنبه قران مان صفحه 228 هست سوره مبارکه هود را تلاوت می کنیم و آیاتش را ثوابش را تقدیم کنیم به همه مجاهدان در راه خدا به ویژه شهدای مقاومت از جمله شهید یحیی سنوار دو سه روز از شهادت مظلومانه و در عین حال مقتدارانه ای که داشت بیشتر نمی گذرد. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

(قران کریم صفحه 228 هست سوره مبارکه هود)