حجت الاسلام رفیعی: بسم الله الرحمن الرحیم علیکم السلام خدمت جنابعالی و بینندگان عزیز برادران و خواهران و دانش آموزانی که رسیدند مدرسه و مشغول نهار هستند و برنامه را می بینند خدمت شنوندگان عزیزی که از رادیو معارف و سایر بخش ها این برنامه را ملاحظه می کنند انشاالله دلهایتان شاد باشد و روزهای خوبی داشته باشید و روزهای خوبی در پیش داشته باشید سال پر باران و پر محصولی انشاالله داشته باشیم امیدوارم خداوند تبارک و تعالی نظر لطفش را شامل حال ما بکند و این نابسامانی ها هم در دنیا به سامان برسد خداوند زوال صهیونیست ها را برساند و ملت مظلوم لبنان و فلسطین و سایر مسلمان ها و سایر مظلومان عالم را انشاالله یاری بفرماید یاد و خاطره این شهید بزرگوار یحیی سنوار را هم گرامی می داریم به هر حال جناب آقای ملایی این شهادت ها مثل ایشان اسماعیل هنیئه و شهید سید حسن نصر الله و شهدایی که ما تقدیم کردیم خودمان شهید سلیمانی و شهدای عزیز و شهید نیل فروشان اینها می رساند که اگر عزیزان حرفی می زنند خودشان هم اول عامل هستند اگر چنانچه به هر حال مبارزه ای می کنند خودشان در خط مقدم مبارزه هستند و یقینا بدانند که این خون ها حتما منشأئی خواهد شد برای نابودی ظالمان که تاریخ این را نشان می دهد یاد و خاطره همشون را گرامی می داریم و در خدمت شما هستیم.
ملایی: زنده باشیم خدمت از ماست واقعا همانطور که نوع مرگ فرق می کند شکل شهادت هم می تواند متفاوت باشد و انصافا یحیی سنوار به نظرم حجت تمام کرد بر همه کسانی که می خواهند در دنیا می خواهند داعیه مقاومت و مبارزه و آزادگی داشته باشند خدا رحمتشان کند در محضر صحیفه سجادیه باشیم
حجت الاسلام رفیعی: ما شرح دعای مکارم الاخلاق را داشتیم که بخش هایی اش را عرض کردیم و امروز هم دو سه بخش را عرض می کنیم هفته گذشته عرض کردیم امام سجاد در بخشی از این دعا به خدا عرض می کنند که ، وَ أَبْدِلْنِی مِنْ بِغْضَةِ أَهْلِ الشَّنَآنِ الْمَحَبَّةَ یعنی خدایا کاری کن که اون کسانی که بغض دارند و کینه دارند نسبت به ما این تبدیل به محبت بشود و خلاصه این بغض از بین برود امروز دو سه بخش دیگر را عرض می کنیم یکی اش این است و من حسد اهل البغی الموده خدایا اگر کسانی نسبت به ما حسادت دارند حالا به هر دلیلی که دلیلش را خواهم گفت بالاخره حسادت یک واکنش طبیعی است یا یک انفعالی است در انسان نسبت به بعضی چیزهایی که می بیند گاهی هم دست خود آدم نیست مثلا بی اختیار می آید روایت هم داریم که سه چیز است که اینها ممکن است به اختیار انسان نباشد بیاید یکی حسادت است یکی بد گمانی است و یکی فال بد مثلا برای انسان گاهی پیش می آید به یکی حسادت می ورزد یا به خاطر دیدن یک صحنه ای و یک گمان بدی در ذهنش می آید یا یک آدمی را می بیند مثلا اون روز شومی بداند و بدی بداند و فال بد بزند روایت داریم این سه تا وقتی اومد خودش به خودی خود البته زشت است ولی پای انسان گناه نمی نویسند اون موقعی گناه می شود که اینها تحقق پیدا کند من حسادت را بروز بدهم صاحب اثر بشود و سوء ظن را بروز بدهم حالا این حسادت امام از خدا می خواهند خدایا این حسادت تبدیل شود به محبت یعنی انسان های آزاده اینطور هستند دوست دارند همه بدها خوب بشوند دوست دارند همه آدم های ظالم عادل بشوند همه آدم های کینه ای مهربان بشوند نمی گوید نابود کن اهل حسد را نه می گوید خدایا وَ مِنْ حَسَدِ أهْلِ الْبَغْی الْمَوَدَّةَ، (دعای بیستم صحیفه سجادیه) یک کاری کن که این تبدیل به مودت و محبت بشود تبدیل به مهربانی بشود و این حسد از بین برود من راجع به حسد چون مبتلا به است لازم می دانم چند تا نکته عرض کنم اولاً راجع به این موضوع از قرآن وارد بشوم سوره نساء آیه 54 وقتی رسول خدا مبعوث شد حسادت یهودیان شروع شد مخصوصا دانشمندانشان که چی شد چرا پیامبری از آل اسحاق دارد می آید در آل اسماعیل چون پیامبر ما اسماعیل است و پیامبران یهود از آل اسحاق هستند چرا دیگر حالا مثلا شاید تورات کم رنگ بشود و حضرت موسی در صورتی که می دانیم همه انبیا کتب آسمانی را قبول داریم و احترام قائل هستیم اجازه نمی دهیم کسی به حضرت موسی و عیسی جسارت کند و آمن الرسول انزل الرسول من ربه آمن بالله به همه انبیا و همه کتب ما ایمان داریم و رسله و کتبه و پیروانشان هم محترم هستند قران می فرماید ام یحسدو ن الناس أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ این ناس اینجا منظور پیغمبرو اهل بیت هستند آیا شما حسادت می ورزید به مردم این ناس منظور همان در روایت هم آمده منظور پیامبر اکرم و اهل بیت هستند آیا حسادت می ورزید عَلَىٰ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ این فضیلت و برتری را بهشون داده این برتری را خدا بهشون داده چرا شما حسادت می ورزید بعد می فرماید حالا یک مثال مگر قبلا این فضیلت را به بقیه نداده بود خدا به حضرت یوسف و به حضرت سلیمان فقد آتینا آل ابراهیم ما به آل ابراهیم آل ابراهیم منظور فرزندان حضرت ابراهیم از طریق اسحاق و اسماعیل هستند فقد آتیناه آل ابراهیم الکتاب و الحکمه و آتیناهم ملکاً عظیما ۖ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا (نساء، 54) خوب بود روزی که حضرت موسی مبعوث شد قبلی ها هم حسادت کنند روزی که سلیمان پیغمبر شد قبلی ها هم حسادت کنند برای چی حسادت می ورزید ام یحسدون الناس عَلَىٰ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ در سوره مبارکه فلق هم داریم فلقا من شر حاسدٍ اذا حسد اینقدر مهم است خداوند حسادت را به عنوان یک گزینه کنار مکر آورده من نفاسات فی العقد حاسدٍ اذا حسد پس حسد صفت زشت و ناپسندی هست در روایت هم داریم الحسد حبس الروح حسد روح انسان را زندان می کند الحسد رأس الرزائل حسد در رأس رذیله هاست چون حسد موجب می شود بخل پیش بیاید قطع رحم پیش بیاید و قتل پیش بیاید حالا می گویم الحسد شرّ الامراض بدترین مرض هاست خوب حالا چند تا نکته:
- حسد اقسامی دارد یعنی حسادت هایی که بین مردم واقع می شود یک حسد خانوادگی، آقا این داداش ماشین مدل بالا می خرد و اون یکی نمی تواند بخرد حسادت پیدا می شود اینها خونه شون را عوض می کنند و اونها نمی توانند عوض کنند یک مسافرتی جور می کنند یک عمره و کربلا می روند و یک سفری می روند اینها به هر دلیلی نتوانستند بروند عکس می گذارند و لایو می گذارند و استوری برنامه زنده می گذارند و تصویر می گذارند و عکس تصویر مثلا فضای مجازی شان را به روز می کنند طرف هی نگاه می کند و خوب چه کنیم؟ یک توصیه این است برادران عزیز دوستان و خواهران گرامی در روایت داریم اِسْتَعِينُوا عَلَى قَضَاءِ اَلْحَوَائِجِ بِالْكِتْمَانِ فَإِنَّ كُلَّ ذِي نِعْمَةٍ مَحْسُودٌ . تا می توانید این سفرها و این داشته ها را و این میهمانی ها مخفی کنید کی می گوید اینقدر تصویر بگذاری و عکس و فیلم بگیری کسی نتوانسته برود مشهد و مکه و نتواسته برود کربلا هی نگاه می کند و ضررش به شما هم می خورد شما می شوی محسود و یک حاسد یک محسود و حاسد درست می کند یک حسد کننده و یک حسد شونده این یک. قصه می خورد و ناراحتی می شود و ما تا حرم حضرت معصومه را نمی بری این اخوی این که حالا حدیث شاید نباشد ولی معروف است که سه چیز را مخفی کن، استر ذهبک و ذهابک و مذهبک یکی طلا یعنی ثروت ات را یکی مذهب ات و یکی ذهاب یعنی رفت و آمدهایت را لازم نیست همه اینها مطرح شود این یک نکته مخصوصا فضای مجازی در این قصه نقش دارد پس گاهی از اوقات حسادت خانوادگی است هم انفاق هابیل کرد اون زمان که فضای نبود از کجا فهمیدند از اینکه مال هابیل قبول شد مال قابیل نشد. که در روایت داریم جناب هابیل از بهترین گوسفندهایش قربانی کرد در راه خدا داد ولی قابیل کشاورزی داشت از این دانه های به درد نخور و محصولات ضعیفش را داد و تقبل من احدهما ریشه حسادت در این جوان ایجاد شد پسر پیغمبر خدا برادرش را به قتل رساند این حسادت خانوادگی تا اینجاها پیش می رود خیلی خانواده ها حواسشان جمع باشد میهمانی شان و رفت و آمدشان و محرم نامحرمشان و همسرشان را نگذارند داداشم زن برادرم است ناموس شماست و خانواده شماست چقدر گفتم قدیم احتیاط می کردند و زن ها و مرد ها یک طرف میهمانی ها و رفت و آمدها جدا است بچه این قشنگ است و بچه اون زشت است و بچه این کوتاهتر است و لباس این ها هی موجب می شود این به رخ کشیدن ها عرضه کردن ها اینها موجب حسادت می شود دیگر خوب جناب یوسف هم همین قصه پیش اومد باباش هم بیشتر دوستش داشت و بهش محبت می کرد و برادرهای دیگر حسادت ورزیدند و منجر به همان تو چاه انداختن و اون قصه مفصل سوره صد و خورده ای آیه ای شد و فیلم آقای سلحشور که سوژه شد برایش بسازد حسادت بود دیگر ما داریم در تاریخ نمونه ها الان هم شما بروید من متاسفانه گاهی دیدم و شنیدم و اطلاع دارم که برادر برادر را به قتل رسانده برادر با خواهر دچار آسیب و درگیری شدند مثلا شما پدری بله زنده اید و همه مالت هم مال خودت است اما می آیی مثلا یک بخش عمده ای از این مال را می زنی به نام یکی از فرزندان اون داداش دیگر و خواهر دیگر خلاف شرع که نکردی که اما ریشه حسادت را چیکار کردی احیاء کردی اگر هم می خواهی چیزی به این ببخشی می توانی مخفی ببخشی لازم نیست اون برادر خبر بشود و لازم نیست اون خواهر خبر بشود وقتی شما رسما می روی ماشینم مال شما و خونه ام مال شما و دو سه تای دیگر کاری نمی توانند بکنند ولی با این قهر می کند و بابا ازدنیا می رود و رابطه این برادر و خواهر به هم می خورد اگر هم یک کاری می خواهی انجام بدهی بقیه را جمع کن و بنشان و صحبت کن و عزیزانم این برادر شما ضعیف تر است و شما وضعتان بهتر است و با رضایت شما من این را به این ببخشم پس گاهی ریشه حسادت خانوادگی است.
ملایی: حاج آقا قبل از اینکه برویم سراغ دومی یک عبارت داشت فان کل ذی نعمتٍ محسود خیلی قابل تامل است
حجت الاسلام رفیعی: یعنی هر کسی که نعمتی دارد خودبخود مورد حسد واقع می شود اینطور نیست که فکر کنمی ما باعثش می شویم ذاتا هر نعمتی این بستر را فراهم می کند رسول خدا مبعوث شده بهش حسادت کردند این آیه ای که الان خواندم ام یحسدون الناس امام صادق فرمود نحن المحسودون ما اهل بیت گفت شما نگاه کنید تاریخ را من می خواستم در بخش های بعد اشاره کنم ببینید اصلا قتل خیلی از ائمه ما روی همین قصه هاست یا عرض می کنم که برخوردهایی که کردند یا طرف کتاب نوشته یک حدیث حاضر نشد از امام صادق بیاورد معلوم است حسادت است فضائل امیر المومنین را عمدا مخفی کرده معاویه این کار را می کرد مجلس سب به امیر المومنین برگزار کرده ذی نعمت خودبخود محسود است بالاخره آقای ملایی اگر قرار شد با یک ماشین خیلی گرانقیمتی وارد این مجموعه شود من هم که ماشین ساده دارم نگاه می کنم خودبخود مثال عرض می کنم مال شما را نمی دانم چی است
ملایی: نه مال ما خیلی بالا نیست ولی طبیعت آدمی این است
حجت الاسلام رفیعی: گاهی خانوادگی است دوم سیاسی است شما رای می آوری و من نمی آورم و شروع می شود اینجا خیلی آدم اولا خود ساخته باشد که حسود نباشد و ثانیا اون آدم به قول خودمان ما در قم یک اصطلاحی داریم فوز نگذارد نیاید دیدی من رای آوردم و دیدی مردم من را می خواستند شما یک رای آوردی بعد از انتخابات ریاست جمهوری می روند دیدن نامزدی که انتخاب شده حتی با هم بحث و گفتگو هم داشتند و لی می روند تبریک می گویند این خیلی حس خوبی است این حسادت هم باعث قتل شده در تاغریخ عزیزان بیننده ببینید تاریخ را بخوانید گاهی مامون چرا امین را به قتل رسانده امین برادرش است اینها بچه های هارون الرشید هستند روی همین قصه که چرا بابام باید امین را بگذارد خلیفه و من به اصطلاح حاکم نباشم و برادرش را به قتل رسانده گاهی حسادت ریشه اش این است گاهی علمی است یعنی خدا رحمت کند آیت العظمی گلپایگانی را ایشان یک وقتی فرموده بودند من رفتم در کنار بستر یک آقایی که با هم هم مباحثه بودیم و رفیق بودیم منتهی مریض شده بود ایشان فرمودند داشت کفر می گفت العیاذ بالله خدا عادل نیست چرا تو مرجع شدی و به جایی رسیدی اما من دارم از دنیا می روم باز یک خاطره ای از مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی نقل کنم امام که فوت کردند خوب مرجعیت یک خورده محدود شد و خیلی ها مراجعه کردند به آیت الله العظمی گلپایگانی همان زمان آیت الله العظمی اراکی را هم معرفی کردند در خطرات خواندم این را خدا رحمت کند مرحوم آیت الله ری شهری یک کتابی دارند به نام خاطرات داستان های قشنگی دارد ایشان اونجا می نویسد مرحوم ایت الله العظمی گلپایگانی وقتی رسیدند از اخبار مرجعیت آیت الله العظمی اراکی در صد سالگی سجده شکر کردند و گفتند من خیلی وقت بود که دلم می خواست این استاد حوزه مطرح بشود و چقدر خوشحالم این خیلی خود ساختگی می خواهد که یک کسی سجده شکر کند آقا بخشی از مقلدهای شما می روند اون طرف من شاکر هستم یک آقایی بود اون هم فوت کرد خدا رحمتش کند ایشان می گفت رفتم خدمت آیت الله العظمی گلپایگانی یک آقایی اومده بود گرفتار بود از نظر مالی به آقا گفت من اونجایی که هستم مسجدی دارم و به هر حال محلی و مریدهایی و مردم می آیند نماز جماعت ولی خوب گرفتار هستم یک کمکی به من بکنید فرمود آقا پولی جلویشان بود شروع کردند شمردن که به ایشان بدهند یک دو سه چهار پنج هی رفتند جلو و داشتند می شمردند اون آقایی که ایشان را آورده بود حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی عرض کرد آقا البته ایشان مروج شما هم هستند در اون مسجد رساله شما را تبلیغ می کنند می گفت آقا شماره اش را متوقف کرد فرمود اخلاصم را از بین بردی تا اینجا می خواستم بروم جلو اما از الان به خاطر خدا اما الان دیگر آقا می گفت چه اشتباهی کردی شائبه دارد هر چی اضافه کنند این افراد اینطوری مطرح می شوند بیخود که مطرح نمی شوند که اونطوری حضرت امام رهبر کبیر انقلاب چه احترامی برای استادش قائل بود و چه احترامی برای آیت الله احمد خوانساری قائل بود چه احترامی برای آیت الله العظمی خوئی قائل بود شنیدم یک کسی پیش ایشان یک تعریضی و جسارتی به یکی از مراجع کرد امام رنگشان سرخ شد فرمودند تو چه می فهمی او کی است من در یکی از خاطرات امام دیدم ایشان وقتی رفتند نجف رساله ازشون چاپ شد رویش نوشتند زعیم حوزه های علمیه اون زمان در نجف اشرف این اصطلاح را برای آیت الله العظمی خوئی به کار می بردند به ایشان می گفتند زعیم حوزه های علمیه امام دعوا کردند اونها را فرمود پاک کنید این را شما یادتان است وقتی آیت الله مشکینی وقتی رفتند خدمت حضرت امام ماه رمضان بود اگر اشتباه نکنم شروع کردند تعریف کردن حرف های ایشان که تمام شد امام فرمودند می ترسم این حرفها را باور کنم یک وقتی همین را مرحوم حجازی به ما فرمود اینها خود ساخته هستند این می شود که گاهی حسادت علمی است اصلا می دانید علت شهادت امام جواد را بعضی ها همین نوشته اند که علما و دانشمندان غیر متعهد زمان حکومت عباسی وقتی دیدند حاکم نظر فقهی امام جواد را قبول کرده در مسئله ای در قطع دست دزد نظر امام جواد را حسادت ورزیدند اومدند سعایت کردند موجب شهادت امام بیست و پنج ساله شدند حسادت خانوادگی، سیاسی، علمی، گاهی ممکن است دینی باشد مثل همین مثالی که زدم یهودی ها به پیامبر ما حسادت می کردند که چرا ایشان قرار است جانشین مثلا پیامبران بنی اسرائیل شود گاهی مالی است یک کسی درآمدی دارد و چیزی کسب می کند تمام اینها را می تواند شاخه های این قصه باشد که باید در خودش بررسی کند دو تا داستان بگویم چون نمی خواهم خسته کنم عزیزان بیننده را اون داستان اولی اش این است که حضرت موسی خوب می رفت میقات دیگر یکی از این روزهایی که رفت میقات دید یک کسی خیلی جایش خوب است تحت الظل عرشه عرش خدا که ما می گوییم کنار عرش خدا نوشته حسین مصباح الهدی خدایا این چه ویژگی دارد که این را تو تحت ظل عرش خودت قرار دادی یا رب من هذا خدایا این کی است فرمود هذا ممن لا یحسد الناس علی ما آتاهم الله من فضله می دانی ایشان چه ویژگی دارد ذره ای حسادت در وجودش نیست نسبت به چیزهاییکه خدا به بنده ها داده ما آتاهم الله من فضله خدا در قرآن می فمراید خدایا به بعضی ها بیشتر دادید و به بعضی کمتر دادید ممکن است این آدم مثلا نسبت به اون شخص یک وقتی آقای قرائتی می فرمودند من یک جایی رفتم سخنرانی دختر خانمی بلند شد من اعتراض دارم به عدالت خدا گفتم چرا گفت برای اینکه من خیلی قشنگ نیستم خانم های دیگر زیباتر از من هستند اولا آدم ها به پدر و مادر خودشان می کشند قیافه هایشان آقای قرائتی فرمود من بهش گفتم ببینید یک توانمندی هایی ممکن است شما داشته باشی که اون زیبا روی نداشته باشد یک حافظه خوبی شما دیدید بعضی افراد می گویند روشن دل امروز اما چه حافظه ای دارد و چه تشخیصی دارد خدای تبارک و تعالی یک وقت می بینی ک چیزی گرفته در ازای او دارد یک یاز اصحاب ائمه نابینا بودند اومدند خدمت امام صادق عرض کرد دعا کنید آقا فرمودند باشد دعا کردند چشمش هم باز شد آقا فرمودند یک اجری به خاطر این تحمل این بیماری شما داشتی الان اون اجر از شما گرفته می شود و اون اجر هم خیلی بالاست گفت آقا نمی خواهم برگردانید گاهی از اوقات این است نباید این چیزهایی که خدا به دیگران داده ما نسبت به اون اولا که خدا قادر است علیم است و حکیم است چرا ببینید آقای ملایی ماشینی که به آقای ملایی دادی به من هم بده حسد مگر من زوال نعمت شما را می خواهم شما می خواهم شما نباشی من باشم نتوانم ببینی
ملایی: خودمانی اش
حجت الاسلام رفیعی: این خانه را شما توش نباشی من باشم اما یک وقتی می گویم خدایا الحمدلله آقای ملایی توفیق پیدا کرده برود کربلا زیارت به من هم توفیق بده ما هم برویم این خیلی مهم است من الان دوستان گاهی دعوت می کنند برای بعضی از برنامه ها در کربلا گاهی بهشون می گویم کمتر می آیم یک عزیزی ممکن است ببیند باید بداند من دارم برای برنامه می روم و برای ضبط می روم و وقت می گذاریم برای برنامه معارفی اما حتی در ذهنش این بیاید که این آقا هر شب جمعه کربلاست و من مثلا این نکته باید رویش توجه شود بینندگان عزیز به عبارت دیگر دو سه تا نکته اون داستان دوم هم حالا می گویم نکته اول خودسازی کنید خودمان را به گونه ای تربیت کنیم که حسادت به دیگران نورزیم اگر هم تو ذاتمان هست ابراز نکنیم اگر گفتند فلانی رفته کربلا الحمدلله خوش به حالش نوش جانش نگو کربلا چی است برود به فقرا کمک کند و خیلی زرنگ است بچه اش را جمع کند چیکار به این کار ها داریم حسادت را ابراز نکنیم نکته سوم کاری نکنیم که ایجاد حسادت در دیگران کنیم مثال هایش را گفتم کاری نکنیم که اما داستان دوم یکی از اصحاب پیامبر می گوید ما خدمت رسول خدا نشسته بودیم رسول خدا پیغمبر از این جور بیانات دارند گاهی فرمودند کسی که از در الان وارد می شود از اهل بهشت است همه چشم ها دوخته شد به در کی است پیامبر که می داند کی است یک آقایی وارد شد پیرمردی بود باز فردا پیامبر این را فرمود همین آقا بود پس فردا فرمود سه روز پشت سر هم رسول خدا یک کسی را اهل بهشت معرفی کرد و فرمود کسی که از این در بیاید اهل بهشت است یک کسی می گوید من تحریک شدم بروم ببینم این قصه اش چی است خلاصه رفتم خانه اش و با یک لطائفی میهمانش شدم و دو سه شب خانه اش ماندم سر در بیاورم چیکار می کند دیدم یک آدم عادی است حتی شب تا صبح نماز بخواند نه روزه بگیرد دیدم یک آدم عادی است روز سوم بهش گفتم واقعش ما علت این که مزاحم شما شدیم این بود سر از کار شما در بیاوریم سر هم در نیاوردیم بنده خدا از خودم می پرسیدی بهت می گفتم من دو تا صفت دارم خدابه من دو ویژگی اعطا کرده 1- به احدی حسد ندارم 2- هیچ گاه شکوه نمی کنم شاکر هستم ببینید رو خویش را صد آب شوی از کینه ها وانگه شراب عشق را پیمانه شو شیطان بچه هایش را جمع کرد شیطان نیرو دارد قرآن می گوید پیاده دارد و سواره دارد جمع کرد گفت اگر می خواهید مردم را به شرک بکشانید چون شیطان با توحید مخالف است خودش هم مشرک شد دیگر اگر می خواهید مردم را به شرک الان بیایند به این آقا بگویند مشرک شو نمی آید به این زودی مشرک شود مثل اینکه شما بیایی یک جوانی را از دانشگاه و از مسجد شب اومده بیرون بیا برویم مواد مخدر بکشیم نمی آید که اول باید از سیگار شروع کنی با یک در ماه رمضان بیا برویم شراب بخور نمی آید مقدماتی دارد سنتدرجهم من حیث لا یعلمون شیطان گام به گام است قدم به قدم است گفت که دو چیز دو تا کار بکنید دو تا کار : ألقُوا بَينَهُمُ الحَسَدَ و البَغيَ ؛ فإنّهُما يَعدِلانِ عِندَ اللّه ِ الشِّركَ (کافی، 327)این دو تا معادل شرک هستند که یکی حسادت است و یکی هم ظلم است حالا ظلم فقط ظلم اسرائیل در واقع غاصب که نیست اون به اندازه خودش ظلم می کند اما یکی به همسایه اش ظلم می کند و نمی گذارد شب بخوابد و استراحت کند و با یک پارک ماشینش و با بوق زدن توی کوچه و خیابانش ظلم شاخه هایی دارد اگر اجازه بفرامایید از اینجا عبور کنیم یک روایت دیگر است که آدمی که حسود است سه تا علامت دارد از نظر روانشناسی این حدیث مهم است هر کسی ترجمه اش را عرض می کنم هر کسی در درونش یک صفت زشتی باشد یک جوری از بیرون این را بروز می دهد حالا در کلامش و یا در قیافه اش فرمود کسی که چیزی را مخفی کند در درونش در ضمیرش این ظاهر می شود في فَلَتاتِ لِسانِهِ ، و صَفَحاتِ وَجهِهِ (نهج البلاغه، 26) یعنی من از یک کسی بدم می آید تظاهر می کنم که خوشم می آید هیچی هم نمی گویم اما یک مرتبه یک کلمه ای می گویم لو می دهم خودم را بروز می دهد یعنی آدمی که به اصطلاح یک صفت زشت و رذیله ای دارد می فهمد آدم از توی بیانش می فهمد که یک جایی یک چیزی دارد این موضع سیاسی اش معلوم است و این موضع بله با توجه به این فرمود حسود را با سه تا ویژگی بشناسید:
- الغیبه، غیبت می کند می دانی فلانی ماشین خریده می دانی قسط هایش را نیامده بده می دانی اول کمکی که کردیم ما بهش کردیم این وقتی که طرف نیست آقا نیست اینجا ما حسادت بهش می ورزیم در قالب غیبت.
- تملّق وقتی روبرو می شود چاپلوسی آقا مبارک باشد نوش جانت چه ماشینی خریدی الحمدلله انشاالله برایت چرخ هایت بچرخد پشت سر داشت غیبت می کرد
- سوم،این آقا با این ماشین یک تصادفی کرد و یک اتفاقی افتاد شماتت، که خیلی الشماتت بالمصیبه گفتم بهش ماشین نخر گفتم این ماشین بهت اومد ندارد بهش گفتم این پولش را برویم حالا این سه تایش هم عیب است هم غیبت و هم تملق و هم شماتت
ملایی: این آخری را یک وقتی فکر می کنیم از روی دلسوزی می گوییم
حجت الاسلام رفیعی: نه از روی دلسوزی نیست حسادت است اگر از روی دلسوزی باشد اولا اگر کسی مصیبتی دید حتی اگر شما دلسوزش هم هستید شماتتش نکنید شماتت حضرت ایوب وقتی که هفت هشت سال مریض و گرفتار شد و بعد خوب شد بهش گفتند کدام دردهایت سخت بود مریض شدی و فقیر شدی دام ات از بین رفت گفت هیچ کدام شماتت ببین از کجا آورده بود که اینطور شد ماشینش حلال و حرام کرده بود و خمسش را نداده بود می گوییم و می دوزیم و خودمان قضاوت می کنیم من دو سه تا نکته راجع به حسادت عرض کنم.
- ریشه حسادت اقسام حسادت، ریشه حسادت گاهی عبارت است از عداوت و دشمنی یک دشمنی با طرف دارد حسادت می ورزد گاهی کبر و عجب خودش را بالاتر می داند می گوید چرا فلانی برنامه اجرا می کند و چرا فلان منبر فلان آقا را دعوت می کنند من که از او با سوادتر هستم و من که درس فلان دارم.
سوم کم ظرفیتی بعضی ها ظرفیت ندارند چهارم توقع و بهانه جویی و پنجم، ضعف ایمان و باور باور قوی نیست اگر کسی باورش قوی باشد اعتقادش قوی باشد اینها می تواند ریشه هایش باشد و اما آثارش هم جناب آقای ملایی یکی از مهمترین آثارش این است که فرمود الحسد یزیب الجسد بینندگان عزیز این دو تا کلمه را به خاطر بسپارید حسد و جسد مثل هم نوشته می شود
ملایی: یک کلمه هم وسط بگذارید می شود یک روایت
حجت الاسلام رفیعی: یک نقطه فرقش است حسد جسد، حسد جسد را ذوب می کند مرض است اولین لطمه ای که می زند به خود حسود است لا راحۀ للحسود خود حسود آرامش ندارد این یک اثرش.
- اثر دومش نفرت است آدم به اون آدم تنفر پیدا می کند چقدر برادر و خواهر به خاطر حسادت با هم دیگر قهر هستند و چرا بابا به اون داد به ما نداد چرا عرض کردم پدر و مادرها هم زمینه اش را فراهم نکنند این خیلی مهم است اما بعضی از اوقات می بینی بالاخره روی مصلحتی این پدرد دیده بچه ضعیف تر است و ندار است شما بیشتر داری اومده دستش زیر سنگ است مجبوریم حمایتی کنیم کمکش کرده بچه کوچکتر بوده و اون بزرگتر است شما بعضی از اوقات اینها را افراد درک نمی کنند این توجه را ندارند اون وقت اون نفرت موجب می شود با هم فاصله بگیرند و قطع رحم کنند خوشحال باشیم واقعا اگر اومدند پیش من گفتند یک کارشناسی پیدا شده بهتر از شما سمت خدا را اجرا می کند بگویم الحمدلله ایشان را دعوت کنید بیاید به جای من صحبت کند آقا یک کسی پیدا شده می تواند بهتر از شما در حرم سخنرانی کند اون هم دعوت کنید من که بخیل نیستیم بخل نباید باشد مخصوصا می دانید که در روایت هم داریم که چند تا چیز است در چند گروه بیشتر است یکی از اون چیزهایی که گفتند بیشتر است در دانشمندان و علما و تحصیل کرده ها حسادت است کتاب شما چاپ شده برای من نشد برنامه شما گرفت و اینها باید خیلی حواس جمع باشد جالب است مثلا این طرف می خواهد شما را بزند و شما می آیید پیش من از شما می گوید می گوید نه آقای رفیعی شما که خوبید با شما مشکل ندارم شما کارشناسی ات بیست است می رود پیش او همین را اونجا می گوید این حسادت خیلی باید حواس جمع باشد پس حسادت برای بدن بیماری می آورد می دانید که امروز در علم روانشناسی این مطرح است که صفات رذیله روی جسم آدم هم اثر می گذارد یعنی زخم معده می گیرد طرف روانش به هم می ریزد حسادت یکی از چیزهایی است که مستقیم روی جسم اثر می گذارد دوم نفرت می آورد نکته سوم خشم می آورد عصبانیت می آورد بالاخره این حسود من روایتش هم اینجا نوشتم الحسود غضبان علی القدر آدمی که حسود است به قضا و قدر الهی هم ممکن است بد و بیراه بگوید گاهی منجر به قتل هابیل و قابیل و موجب این خشم می شود عامل دیگرش اثر دیگرش مانع رشد است جلوی رشد و ترقی و تعالی را در واقع می گیرد همه اش درگیر است و طبیعتا به خودش اجازه نمی دهد درس این آقا برود و حرف این آقا را گوش بدهد اینها چیزهایی است که هست این یک بخشی از فرمایش امام سجاد علیه السلام بخش دوم راجع به سوء ظن است
ملایی: یک مقدمه ای برای اینکه بحث را روشن کنیم
حجت الاسلام رفیعی: امام سجاد در بخشی از این دعا به خدا عرض می کنند وَ مِنْ ظِنَّه أَهْلِ الصَّلَاحِ الثِّقَه؛.(مکارم الاخلاق، 6) خدایا به من توفیق بده اون کسانی که به من بدگمان هستند این بد گمانی شان تبدیل به خوش گمانی بشود ما به اونها بد گمان نباشیم و اونها هم بد گمانی شان از بین برود یکی از صفات بسیار ناپسند و زشت بد گمانی است و یکی از صفات بسیار زیبا حسن ظن است، حسن ظن سه جور است اول به خدا، خیلی مهم است بعضی ها به خدا بد گمان هستند اکبر الکبائر سوء الظن بالله بدترین گناه کبیره سوء ظن به خداست حالا سوء ظن به خدا چطور بعضی ها به قدرت خدا سوء ظن پیدا می کنند ما در احد دعا کردیم مشرکین پیروز شدند ما گفتیم اسرائیل نابود بشود مثلا سید حسن نصر الله شهید شد فلان فرمانده شهید شد آقا قدرتش سر جایش است امام حسین هم روز عاشورا شهید شد این دلیل نمی شود که قدرت خدا نادیده گرفته شود بعضی ها به قدرت خدا بعضی ها به حکمت خدا، خدایا حاشا به کرمت ببین پنج تا اولاد دارد من هم ده سال است دنبال بچه می دود یا فلانی بچه دارند من هم بچه دارم مقایسه کردن یا در اجابت دعا خدایا پنج سال است من فلان چیز را از تو می خواهم تمام اینها می تواند در واقع زمینه این سوء ظن را تو مقایسه ها توی در واقع موضوع اجابت دعا و در بحث قدرت و حکمت خدا این قسم سوء ظن است که در قرآن کریم به شدت مذمت شده و معادل شرک است.
- حسن ظن به مردم و سوء ظن به مردم است که در ادامه خدمت تان عرض می کنم
ملایی: خیلی متشکرم حاج آقای رفیعی عزیز یک وقتی فکر می کنیم با خودمان چرا فکر می کنم که چقدر مراقبت بر رفتارها باید بیشتر بشود یعنی من مثلا می گویم یک وقتی یک کارهایی می کنم و یک چیزهایی می گویم خودم هم مصادره می کنم و توجیه اش می کنم که من خیرت را می خواهم و از روی دلسوزی می گویم در حالی که ریشه اش جاهای خدایی نکرده خطرناکی است و این تشکر را باید بکنیم به خاطر کاربردی بودن بحث حضرتعالی
حجت الاسلام رفیعی: خودمان را باید به هر حال اصلاح کنیم مخصوصا حسادت برگشتم به قبل یک لحظه
ملایی: بله اشکالی ندارد
حجت الاسلام رفیعی: توی مشابه ها یعنی شما ببخشید از شما بگویم
ملایی: شما از من مایه بگذارید
حجت الاسلام رفیعی: شما مجری هستید من هم مجری هستم منبری به منبری و عالم به عالم مثالی که آیت الله العظمی گلپایگانی دادند این خیلی مهم است که آقا من بگویم یک مرجعی یک شخصیتی یک مرجع دیگر می آید به صحنه شاکر می شود یک مطب کنار مطب من زده شود شاکر هست یک دوستی دارم خیلی آدم متدینی است پدرش هم شهید است ایشان مغازه دار است الان که مغازه ها پاساژی شده و مجتمع تجاری بود اون موقع اینطوری نبود ایشان مغازه ای داشت فروش خوبی داشت یکی دیگر اومد عین این را کنارش زد بهش گفتم امسال فروش ات کمتر نشد گفت نه الحمدلله من بیشتر هم فروش کردم و اون هم کمکش کردم یار من هم شد یک چیزی من ندارم ممکن است اون جوری جنس و بساط این خیلی مهم است این نگاه خیلی مهم است
ملایی: خیلی متشکرم حاج آقای رفیعی عزیز و اما دوستان عزیزم و بینندگان و شنوندگان گرامی نمی دانم از طریق سیمای نور الان برنامه تماشا می شود یا خیر بعضی هفته ها هم شبکه سه و سیمای نور برویم محضر قرآن کریم سوره مبارکه هود را تلاوت می کنیم این روزها و رسیدیم به آیات 46تا 53 سوره مبارکه هود صفحه 227 تلاوت می شود همراهی می کنیم و زمزمه می کنیم و انشاالله بر می گردیم برای ادامه مسیرمان با شما خوبان که سمت خدا را نگاه می کنید یا می شنوید اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
( قرآن کریم سوره مبارکه هود صفحه 227)
ملایی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم، دوستان عزیزم دو تا نکته کوتاه و برویم برای چند دقیقه ای محضر حاج آقای رفیعی نکته اول اینکه ما دیروز کتابی معرفی کردیم در بحث حاج آقای حسینی قمی به اسم جنگ جمل از حضرت آیت الله نجم الدین طبسی بعضی ها گفتند چطوری این کتاب را پیدا کنیم پیامک بزنید به 20000303 ما دیروز یک اشاره ای کردیم برای همه بیماران و بهبودی و سلامتی همه کسانی که گرفتار بیمارستان خدایی نکرده هستند ودعا کنید و حمد و شفا بخوانید ممکن است برای بعضی سوال شود و عده ای از دوستان گفتند که یک نسبتی با برنامه دارد یکی از بستگان حاج آقای فرحزاد خودمان یک کسالتی دارند که دیشب چون اجازه ازشون گرفتم اسمشان هم گفتم در برنامه دعا کنیم برای سلامتی شان و حمد و شفا را همین الان بخوانید و من هم بخوانم برای اینکه به حرف های حاج آقای رفیعی هم گوش خواهیم کرد.
حجت الاسلام رفیعی: آرزو می کنم خداوند همه بیماران را لباس عافیت بپوشاند گفتند وقت زیاد نیست به خاطر همین من بحث سوء ظن به مردم را اگر مطرح کنم دیگر ناقص می ماند و می ترسم اثر منفی اش بیشتر باشد اجازه بدهید یک روایت را از امام باقر بخوانم بینندگان عزیز خواهش می کنم این روایت را خوب دقت بفرمایید ببینید اسلام این است دین ما چقدر قشنگ است امام باقر فرمودند به جابر اوصیک بخمس من پنج تا سفارش به تو می کنم یک توضیح مختصر ما خیلی جاها اجازه مقابله به مثل نداریم یک کسی اومد مثلا فرض کنید که بله در قصاص و اینها جای خودش اون که دین اجازه داده اما یک کسی آمد فرض کنید یک ظلمی به ما کرد ما حق نداریم بهش ظلم کنیم یک کسی آمد یک خیانتی کرد توی جلسه ما حق نداریم با خیانت جواب بدهیم خیلی جالب است این روایت همین را می خواهد بگوید فرمود من به شما پنج تا سفارش می کنم روایت امام باقر علیه السلام به جابر، اوصیک بخمس، 1- ان ظلمت فلا تظلم اگر بهت ظلم کردند تو ظلم نکن او آب را مسموم کرده و بسته تو نکن حضرت علی صفین رسید به منطقه معاویه آب را بسته بود و حمله کردند و آب را آزاد کردند حضرت فرمود ما نمی بندیم یک کسی پیشنهاد داد ببندید فرمود ما این کار را نمی کنیم 2- ان خانک فلا تخن کسی به شما خیانت کرد شما خیانت نکن امام رضا پول می شمرد دید یکی قلابی است خیلی ها این کار را می کنند می گویند به ما دادند ما می دهیم به کس دیگری آقا خورد کرد انداخت تو چاه من اجازه نمی دهم این از دست ما خارج شود 3- ان کذبت فلا تغضب اگر تکذیبت کردند گفتند دروغ می گویی عصبانی نشو و 4- ان مدحت فلا تفرح اگر تعریفت کردند خودت را نگیر و گم نشو و 7- فرمودند در این کلام نورانی ان زمزمت فلا تجزع اگر مزمتت کردند حضرت علی فرمود به خدا قسم کسی به من فحش داد فرمود انشاالله با من نیست خیلی روایت قشنگی است وقت کم بود نشد من بپردازم ولی
ملایی: اگر صلاح دانستید هفته بعد بپردازیم
حجت الاسلام رفیعی: نه در همین حد نگاه کنند یا جابر اوصیک بخمس این نکات در کانال هست
ملایی: ممنونم از حاج آقای رفیعی عزیز روایات و آیه ها همه در کانال ها بارگذاری می شود تا سلامی دوباره فردا اگر دوباره خدا بخواهد خدا نگهدار.