حجت الاسلام رفیعی: بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و انه خیر ناصر و معین عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و بینندگان عزیز از شهر کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها این ایام با وفات ایشان هم همراه هست امیدوارم که خداوند تبارک و تعالی همه ما را مشمول شفاعت این بانوی بزرگوار قرار بدهد و انشاالله که توفیق پیدا کنیم همشهری ها و زائران خوبی برای حضرت باشیم همسایه های خوب باشیم
ملایی: گفت همسایه سایه ات به سرم مستدام خوب حاج آقا اصل حالتون خوب است؟
حجت الاسلام رفیعی: الحمدلله ممنون در فرازهای دعاهای مکارم الاخلاق این دعا خیلی پر بار و خیلی پر مطلب است طبیعتا باید این بخش ها خوب حقش ادا بشود اگر هم همه شون نرسیدیم بحث کنیم لا اقل اونهایی که بحث می شود ناقص نماند در یک فرازی از این دعا من همین را امروز مورد بحث قرار می دهم امام به خدا اینطور عرض می کنند و عبدلنی من بقضۀ اهل الشنئان المحبه خدایا به من توفیق بده اگر کسی با من دشمنی می کند کینه من را دارد از میان همین رفقا و دوستان و اینها دیگر بالاخره خانواده و همسایه شنئان به معنای دشمنی است در سوره مائده آیه هشتاد می فرماید که وَلا يَجرِمَنَّكُم شَنَآنُ قَومٍ عَلىٰ أَلّا تَعدِلُوا ۚ (مائده، 8) دشمنی دشمن باعث نشود که شما عدالت را زیر پا بگذارید خوب تبعا یک وقتی دشمن مثل بنی امیه و مثل صهیونیست ها که باید باهاشون مبارزه کرد خودخدا در قرآن می فرماید اشدا علی الکفار اما خدایمان برادر و خواهر و دوستان و رفیقان گاهی یک اتفاقی می افتد طرف از ما کینه ای به دل می گیرد و ناراحت می شود خدایا توفیق بده به جای کینه اون من محبت کنم به او یعنی مقابله به مثل نکنم و عبدلنی بدل قرار بدهم و جایگزین قرار بدهم من بغضت اهل الشنئان اگر کسی بغض و دشمنی با من کرد المحبه این همان است که خدای تبارک و تعالی در سوره مبارکه در قرآن کریم در سوره فصلت داریم جای دیگر هم داریم می فرماید یدرئون بالحسنۀ السیئه بدی را با خوبی جواب دادن خوب در توضیح این مطلب داستان عرض می کنم و بعد مباحثم را تقدیم می کنم شاید آغاز عرائضم با این داستان ها بیشتر بحث را جا بیندازد آقایی بود به نام شیبت العثمان دو تا برادرهایش در جنگ احد جزو مشرکین بودند و کشته شدند طبیعتا ایشان هم کینه ای از پیامبر به دل گرفته بود خودش گفت من پیامبر خدا را خواهم کشت جنگ بوده دیگر در جنگ یکی کشته می شود خود پیامبر در احد عمویش کشته شد و حمزه سید الشهدا شهید شد بالاخره مترصد ترور پیغمبر بود تا در جنگ حنین یک خورده که اوضاع جنگ حنین به هم ریخت احساس کرد رسول خدا تنهاست و وقت خوبی هم هست برای اینکه این بغضش را نشان بدهد می گوید رفتم جلو شمشیر به دست تعبیر این است می گوید ضرب علی صدری حضرت دستی به سینه من گذاشت و یک نگاه محبت آمیزی به من کرد حالا من تعبیرش را یادداشت کردم می گوید که با این نگاه پیغمبر و با این دستی که به سینه ام گذاشت یک لحظه احب ا لیَّ من سمعی و بصری این آدمی که تا الان پیش من مبغوض بود از چشم و گوشم پیش من عزیزتر شد حضرت با یک لحظه با یک نگاه ملاطفت آمیز این بغض این را تبدیل به محبت کرد این هنر است این ممکن است با یک نگاه و سر زدن و با یک سلام کردن این که نگه می داریم و نمی رویم حلش کنیم این بدتر می شود وقتی یک لکه سیاهی و خونی روی پارچه سفید می افتد فورا باید شست و بماند سفت و محکم و سخت می شود باز نمونه دیگری جوانی آمد خدمت رسول گرامی اسلام در حالی که شهوتش اذیت می کرد که حالا همین جا عرض می کنیم انشالله همه دختر و پسرهای ما ازدواج کنند و تشکیل خانواده بدهند و زندگی هایشان را تشکیل بدهند بالاخره جوانی این چیزها را دارد آمد گفت یا رسول الله انی احب الزنا خیلی من دوست دارم مرتکب فحشا شوم پس این جوان علاقه ای به کار زشت دارد علاقه ای به کار ناپسند دارد پیغمبر دست مبارک را گذاشتند روی سینه اش فرمودند اللهم طهر قلبه قلب این را پاک کن و اغفر ذنبه گناهش را بیامرز و فرجع و قوای جنسی اش را توفیق بده کنترل کند خودش می گوید اومدم کنار یک لحظه اون چیزی که بهش میل داشتم برایم شد مغبوض یعنی یک حرامی پیش من مغبوض شود حضرت دعا کردند زمینه ازدواج برایش فراهم شود باز یک نمونه دیگر آقایی بود در مدینه به امام کاظم علیه السلام توهین می کرد و جسارت می کرد چندین بار اصحاب گفتند آقا ما با این برخورد کنیم بالاخره ملاحظه شما را نمی کند چندین بار به شما توهین کرده و جسارت کرده آقا کاریش نداشته باشید گذشت یک روزی امام سوال کرد فلانی کجا کار می کند؟ گفتند در مزرعه امام کاظم حرکت کردند خودشان به سمت مزرعه او یک وقت دید آقا دارد می آید باز هم شروع کرد ناسزا گفتن کی به شما اجازه داده بیایید آمدند احوالی پرسیدند و یک پول و هدیه ای هم آقا کیسه هایی داشتند بهش می گفتند صرر جمعش است اینها توش صد دینار ود ویست دینار و سیصد دینار چقدر سود بالاخره یک مبلغ هدیه ای هم به ایشان دادند هدیه قلب را جذب می کند دیگر آقا برگشتند از فردا ایشان می آمد مسجد خدمت امام می گفت آدم بهتر از شما زیر این آسمان وجود ندارد با یک هدیه اونجا پیغمبر با دست روی سینه و دعا این نکته بسیار مهمی است من همین را می خواهم در واقع زمینه ای قرار بدهم برای دو تا بحث دعا کنید برسم.
- چه چیزی مانع می شود ما با هم رفاقت ودوستی داشته باشیم حالا کینه را در این فرمایش امام سجاد من چهارده عامل را یادداشت کردم برای موانع دوستی نمی گذارد با هم دوست باشیم بخش دوم حقوقی که ما وظائفی که در مقابل دوست داریم پس کل بحث من امروز بینندگان عزیز چون مبتلا به است الان دانشجوهای ما رفتند سر کلاس می خواهند دوست بگیرند یا بچه ها در دبیرستان و مدرسه ابتدایی آدمی که دوست ندارد یک نقص است دیگر اصلا دوست یابی یک هنر است و بعضی از اوقات تاثیری که دوست روی انسان دارد پدر و مادر ندارند حدیث هم داریم المَرءُ عَلى دينِ خَليلِهِ (وسائل الشیعه، جلد 4، ص 207) انسان بر دین رفیق اش است وداریم افرادی که می آیند به صحرای محشر کلما دخلت امه هر گروهی که جهنمی می شوند رفقایشان را لعنت می کنند می گویند اینها ما را بیچاره کردند تاثیرش خیلی زیاد است لم اتخذنی فلان خلیلا ای کاش من با فلانی رفیق نمی شدم اتخذت مع الرسول سبیلا خوب این موانع را ایشان دو تا بحث نسبتا طولانی است من حالا بعضی روایاتش را می خوانم و بعضی هایش را نمی خوانم و خدمت عزیزان عرض می کنم.
- چی باعث می شود رفیق ها از هم جدا می شوند زن و شوهر و پدر و پسر هم همین است و همسایه و همکار و استادها با هم دیگر یعنی مجموعه ای که در جامعه زندگی می کنیم اگر این عوامل پیش بیاید دوستی ها از هم فاصله می گیرد و در واقع کم رنگ می شود .
- بدخلقی حدیث بخوانم : مَن ساءَ خُلُقُهُ أعوَزَهُ الصَّديقُ وَ الرَّفيقُ (غرر الحکم، 9187) کسی که بد خلق باشد رفیق هایش کم می شوند و نادر می شوند و کمیاب می شوند بالاخره بد اخلاقی باعث می شود که انسان دورش خلوت شود و فشار قبر و اینها جای خودش کاری ندارم.
- عیب جویی، لا تفتش الناس فتبغی بلا صدیق تو زندگی مردم سرک نکشید فضولی نکنید هی تفتیش نکنید اون وقت بدون دوست می دانید دقت می کنید پس عیبی جویی هم دوستی را در واقع از هم می پاشوند و از بین می برد و انسان دوستانش کم می شود.
- بخل، لیس لشحیح رفیق(غررالحکم، ص293) شحیح از شح می آید در قرآن هم داریم به معنای بخل است انسان بخیل رفیق ندارد یک بار رفتیم با این جیب ما را خالی کرد دست تو جیب نمی کند دیگر باهاش کسی مسافرت نمی رود پس سومین مانع دوستی بخل است آدم هایی که می خواهند زرنگی کنند و خلاصه از جیب دیگران خرج کنند بدانند رفاقت را یک بار باهات می آید مسافرت دیگر نمی آید ولی تو خرجت را گردنش گذاشتی خوب نمی آید عرض می کنم که عامل چهارم مراء لا محبت مع مراء مراء یعنی یک و دو کردن و هی خلاصه رد و بدل کردن و مجادله هم بهش می گویند یکی تو می گویی و یکی اون می گوید و خلاصه هی دامن زدن بحث های اختلافی مخصوصا در مباحث سیاسی حالا یک خورده کمتر شده و هست وجود دارد
ملایی: مترادف جدال است دیگر
حجت الاسلام رفیعی: برای شبهه افکنی
- حسادت لا راحت لحسودٍ فرمود حسو د راحتی ندارد و لا مودت لملولٍ ادم افسرده هم رفیق ندارد پس نشاط و شادابی رفاقت را زیاد می کند و ملالت و افسردگی و حسادت شما ببینید حسادت باعث شد برادرها از برادر جدا بشوند چرا یوسف باید این همه سال نزدیک چهل سال بین او و برادرانش فاصله بیفتد حسادت باعث شد که عرض می کنم که برادر برادر را به قتل برساند جناب هابیل به شهادت رسید خیلی باید حواسمان جمع باشند اگر خدا به کسی نعمت داده الحمدلله خدا به ایشان خانه داده ما مستاجر هستیم خدایا به ما نصیب کن نگو چرا او دارد چرا ما نداریم خدایا به ما مکه نصیب کرده خدایا به ما هم نصیب کن اینها این همه مکه می روند ما حرم حضرت معصومه هم نرفتیم این کلمات لطمه می زند و حسود خودش اذیت می شود حسود کسی است که می خواهد نعمت بر دیگری نباشد برای این باشد نمی تواند ببیند الحمدلله فلانی برنده ماشین شده انشاالله ما هم برنده شویم الحمدلله خانه خریده انشاالله ما هم این پنجم.
- عامل بعدی اینها همه دوستی ها را دور می کند ببیندگان عزیز بحث امروز هم راجع به این است که چه کنیم دوستی هایمان مستمر شود یک کتابی دارد مرحوم آقای ری شهری خدا رحمت کند ایشان را به نام دوستی و محبت در قرآن و حدیث دو جلد است ترجمه فارسی هم شده
- عامل ششم تکبر لیس لمتکبر صدیق آدم متکبر رفیق ندارد دوست نباید آدم تکبر به خرج بدهد تو بنشینی مخدوم باشی او خادم دستور بدهی و امر کنی نهی کنی نه باید امام سجاد علیه السلام خیلی از مسافرت ها را ناشناس می رفت مکه را کمک کند و خدمت کند رسول خدا یک وقتی جمع شدند یک جایی گفتند شما بنشینید ما کمک می کنیم حضرت گفتند نه می خواهم سهیم باشم در ساخت مسجد خود حضرت وقتی رسیدند مدینه مسجد ساختند خود حضرت هیزم ها و چوب ها و حصیر را کمک می کرد این هم عامل ششم.
- هفتمین عاملی که دوستیها را می پاشد از هم حقد است همین فرمایش کینه الان بحث کردیم شنئان به همین معنا اشاره دارد کینه از کسی به دل نگیریم در قرآن هم داریم لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِناغِلاًّ لِلَّذِينَ آمَنُوا (حشر، 7) بله کینه دشمن عیبی ندارد انشاالله ما همیشه داریم لعنت می کنیم شمر و یزید را آل زیاد و آل مروان را اما کینه از هم به دل گرفتن یعنی انسان نگه دارد یک چیزی را نیامد عروسی من نمی روم عروسی اش من بزرگتر بودم و اون کوچکتر بود نه این هم چیز خوبی نیست خیلی ادبیات رایجی است می گوید دارم براش بگذار نوبت ما هم می رسد آسیاب به نوبت اینها غلط است دیگر عامل دیگری که در روایات آمده عامل هشتم در روایات داریم که نیرنگ لا تدوم مع القدر صحبت خلیلٍ اگر انسان قدر یعنی نیرنگ حقه و کلک آدم به هیچ کس نباید کلک بزند مخصوصا رفیق و دوست خودش با خانواده و فرزند با پدر و برادر کلاه سر دیگری گذاشتن اینها هم دوستی را از بین می برد طرف این بلا را سر ما آورد عامل نهم دست انداختن استهزاء خوب شما اگر ببینید که بعضی ها می خواهند آدم را دست بندازند و مسخره کنند و تحقیر کنند طبیعتا این هم باعث می شود دوستی ادامه پیدا نکند
ملایی: من ترجیه می دهم با کسی که من را کوچک می شمارد دوستی نکنم
حجت الاسلام رفیعی: بعضی ها نقاط ضعف آدم را برجسته می کنند فلان عضو را و فلان حرف را فلان خط را فلان مطلب را و فلان پیام را بالاخره این وسعش اینقدر است و اینطور توانسته بنویسد و اینطور توانسته بگوید لا یصغر قول من قول.
10- عامل دهمی که دوستی ها را از هم می پاشد ملامت و سرزنش است این هم باز روایت است که فرمود کثرت التقریع با عین و قاف قعر یعنی کوبیدن توحش الاصحاب، اصحاب را دور می کند بعضی ها اینطور هستند همه اش سرزنش می کنند ما که اینطور نیستیم عه شما اینقدر هزینه کردید ما که همین سفر را رفتیم اینقدر هزینه کردیم چند خریدی ما که کمتر خریدیم هی دوست دارند کار خودشان را بزرگ کنند و دیگران را کوچک کنند این تقریع و سرزنش حتی اون سرزنش ممکن است جان داشته باشد ایشان یک اشتباهی کرده دچار خطایی شده چون سرزنش جایی نیست که طرف کار مثبتی کرده باشد اگر یک کسی یک چیزی را ارزان خریده که ما سرزنشش نمی کنیم روایت هم داریم کسی مومنی را در دنیا سرزنش کند نمی میرد مگر اینکه اون بلا سر خودش هم مبتلا می شود و بهش گرفتار می شود. این هم عامل دهم
11- عامل یازدهم بد گمانی و سوء ظن چقدر روایت داریم امر اخیک علی احسنه تا می شود کار مردم حمل بر چقدر آقای ملایی دین ما قشنگ است یک پک و بسته چهارده ماده ای من دارم امروز خدمت بینندگان عرض می کنم که اینها می تواند دوستی های ما را مستمر کند و عدمش البته عدمش نبودن این ها و هر کدام از اینها می تواند دوستی های ما را از هم بپاشد یکی از در واقع توفیقات انسان دوست خوب است یکی از توفیقات انسان رفیق همراه است و این رفیق همراه و دوست همراه حالا درجه هایشان با هم فرق می کند بعضی ها رفیق صد درصد و یکی کمتر دارند این رفاقت ها و این دوستی ها و این همراهی ها با این عوامل از هم می پاشد که تا اینجا یازده تایش را اشاره کردیم این دوازدهمی یک حدیث است شما یکی با ما حساب کنید ولی من سه تایش اومده که بشود چهارده تا تخفیف بدهیم به شما فرمود إيّاكَ وَ العُجبَ و سوءَ الخُلُقِ و قِلَّةَ الصَّبرِ ؛ فَإِنَّهُ لا يَستَقيمُ لَكَ عَلى هذِهِ الخِصالِ الثَّلاثِ صاحِبٌ (جامع الاحادیث) صاحب سه تا ویژگی رفیق را برایت نگه نمی دارد یکی عجب خود پسندی یکی بد خلقی و یکی هم کم صبری ببینید اینها حالا شما همان یکی عجبش را که بشود دوازدهمی اش ملاحظه بفرمایید عجب با تکبر فرقش این است عجب این است که انسان خودپسندی کند ممکن است ابراز هم نکند برتر بینی کند از بالا نگاه داشته باشد هستند بالاخره عزیزان بیننده ای که عرائض ما را گوش می دهند پنج الی شش برادر هستند یکی شده پزشک و متخصص و یکی الان کارخانه دار است و یکی شون نه یک کارمند ساده است یکی شون یکی کارگر است و یکی تحصیلات عالی دارد و یکی تحصیلاتش مثلا ابتدایی است ببینید اینها چیزی نیست که در رفاقت و دوستی من متخصص هستم و من آیت الله هستم و من فلان ویژگی را دارم حتما باید همه از من شروع کنید و به من احترام کنید نه آقا در دوستی و برادر و خواهری و ملاک رفاقت مدرک را بگذارید کنار یکی از اصحاب امام صادق می گوید ما حاشیه مدینه می نشستیم برادر امام صادق همسایه ما بود نمی دانم کدام برادرش بود یادم نیست الان من به ذهنم رسیده الان این داستان می گوید که یک روز من آمدم دیدم خانه این کفش زیاد است و رفت و آمد و شلوغ است خانه برادر امام صادق سلام الله علیه آمدم و گفتم که چه خبر است گفتند آقا امام صادق تشریف آوردند به برادرشان سر بزنند ببینید امام صادق تشریف آوردند به برادرشان امام که لایغاث به احد از همه بالاتر است و ایشان برادرش است اومده به این برادر حتما اون آدم پایین تر بوده حتما شک نکنید یقینا اون امامزاده است و آقا امام است خیلی نکته مهمی است ما در مسائل بله من در یک نقلی دیدم که امام مجتبی علیه السلام لحظات آخر عمرشان قنبر می گوید من را صدا زد فرمودند با سرعت برو برادرم محمد حنفیه را بگو بیاید محمد حنفیه با امام حسن ارتباطشان یعنی جایگاهشان خیلی متفاوت است امام حسن و امام حسین امام هستند حجت خدا هستند حتی ابوالفضل العباس با همه جایگاه و عظمتی که دارند مقام امام حسین چیز دیگری است خودش می گوید یا نفس من بعد الحسین قنبر می گوید آمدم در زدم آقا حالشان مساعد نبوده امام حسن لحظات آخرشان آمدند گفتند که عجب ابامحمد زود برادرت را دریاب اون هم فورا لباس پوشید و با سرعت آمد و گریه کرد و نشست و بعد آقا بهش فرمودند که برادر پدرمان امیر المومنین سفارش تو را هم به من کرد و هم به برادرم امام حسین من دارم می روم ولی با امام حسین مواظب باش روابط تان به هم نخورد و درست باشد یعنی این نشان می دهد که خوب به هر حال اخیرا هم یک آقایی چند جلد کتاب نوشته بود راجع به محمد حنفیه برای من آورد شش جلد نوشته بود آورده بود راجع به این شخصیت الان هم من نمی خواهم شخصیت شناسی محمد حنفیه را داشته باشیم بالاخره ایشان آدمی بود که به امام حسین نامه می نوشته در قصه های کربلا نقشش پر رنگ است من بحثم سر این است که این جمله ای که امام حسن روایت کافی است اونچه که در ذهنم است محمد حنفیه فرمود برادر بابای ما امیر المومنین سفارش تو را به ما کرد اینهاب بزرگتر هستند ایشان خیلی کوچکتر است از نظر سنی این هم عامل بعدی که اشاره کردم.
13- در این که دوستی ها از هم می پاشد افشای راز و افشای سرّ دوست شماست و رفیق شماست باید مواظب باشید که خدایی نکرده راز او را افشا نکنیدو حفظ کنید و عامل آخر یعنی چهاردهم در واقع خیانت یک وقت خدایی نکرده دوستی به دوستی خیانت کند در واقع جنگ تبوک که رسول گرامی اسلام رفتند برای تبوک هفتصد کیلومتر فاصله بود همه مردان را با خودشان نبردند یکی از آقایان یعنی بعضی از آقایان فرمودند شما در مدینه بمانید و امور خانواده های اینهایی که رفتند جبهه را مدیریت کنید قدیم مثل الان نبود الان خیلی خانم ها می روند خرید و بیرون ما گاهی نانوایی می رویم صف خانم ها شلوغ تر است البته حالا توصیه می شود حتی المقدو ر کارهای بیرون را آقایان انجام بدهند کاری که پیامبر برای حضرت زهرا و حضرت علی انجام داد حتی المقدور حفظ شود و به هر حال یکی از این آقایانی که مانددر مدینه یک آقایی است به نام ثعلبه یکی از خانه هایی که باید سر می زد خانه رفیقش بود که می آمد سر می زد و خلاصه سوال می کرد و مدینه آب نبود در خانه ها آب می آوردند برایشان چیزی نیاز ندارید خریدی و کاری یکی از این روزها خیانت را عرض می کنم شیطان است دیگر انشاالله خدا شیطان را از همه مون دور کند اسلام تاکید بر حجاب دارد درسته این آقا دوست شماست و اومده خانه شما و خانم شما طبیعتا با خانمش و این آقا احوالپرسی می کند اما مراعات حجاب و رفت و آمدها بشود اینها خیلی مهم است ببینید بینندگان عزیز اسلام به هیچ وجه نخواسته برای مردم زحمت ایجاد کند این خدایی که رفیق است و شفیق است می فرماید که یرید الله بکم الیسر این روزه ای که اینقدر برای من مهم است اگر مریضی نگیر نمازی که اینقدر برای من مهم است نمی توانی بایستی نشسته بخوان چطور خدا می آید برای مردم محدودیت ایجاد می کند این محدودیتی است که پزشک برای مریض ایجاد می کند دلسوز است و حکمت دارد خواهش می کنم در این رفت و آمدهای خانوادگی مراعات حجاب و محرم و نامحرم نگو این برادر شوهرم است و نگو این زن برادرم است نامحرم است برادر شوهر نامحرم است و دوستتان است اومده منزل شما این خانم باید مراعات کند خیلی مهم است الان که دیگر خانه ها هم یک جوری ساخته می شود که دیگر اصلا حریم رعایت نمی شود آشپزخانه ها و زندگی ها باز حالا من نمی خواهم فردا به من ایراد کنند شما معماری را زیر سوال بردید نه رشته تخصصی من نیست ولی قدیم من همان کاشان شما بعضی از این خانه های قدیمی را رفتم دیدم دو تا چیز دارد کوبه دارد مخصوص مرد و زن جدا یک کوبه صدایش بلندتر است یک کوبه صدایش آرام تر است کوبه بلند خانم نمی رفت پشت در می فهمیدند که یک مردی پشت در است اینها باید ملاحظه بشود بله آسیب هم دارد آسیبش هم چیزهایی است که در برنامه زنده نمی توانم بگویم ببینید دادگاه ببینید چه اتفاقاتی با همسر و زندگی دچار آسیب شدند به خاطر همین عدم رعایت پیغمبر خدا رفته جنگ تبوک این آقا را مامور کرده به خانه ها سر بزند و آب و غذا بیاورد مایحتاجشان را بیاورد یکی از دوستان صمیمی ایشان اومد در خانه می آمد مرتب می آمد یکی از روزها شیطان رفت تو جلدش و پرده را زد کنار و دست برد به طرف همسر دوستش که تو جبهه بود و برای اسلام می جنگد باریک الله به این زن ها باریک الله درود بر همچین خانواده هایی که یک وقت النار النار چه می کنی آتش آتش این هم کشید خودش را کنار اتفاقی نیفتد کشید کنار و سر به بیابان گذاشت گریه و ناله پیامبر از جنگ تبوک برگشت خلاصه می کنم سراغ ثعلبه را گرفت گفتند آقا در بیابان دیوانه وار دارد اشک می ریزد و گریه می کند حضرت علی علیه السلام فرستاد گفت نمی آیم تا خود خدا توبه ام را قبول کند آقای ملایی به جایی نرسیده بود فقط در حد یک دست دراز کردن یک نگاه بعد آیات سوره توبه نازل شد و توبه اش قبول شد حالا بماند بقیه داستان بماند خیانت اجازه بفرمایید این بخش این بخش از بحث را با این روایت تمام کنم فرمود مسلمان برادر مسلمان است دوست مسلمان است و پنج تا کار نمی کند چهارده تا را گفتم چهارده تا مانع حفظ دوستی ها را فرمودید این را دیگر به شما عرض می کنم
ملایی: معادل فارسی فکر می کنم برای اون کلمه یک هدیه ویژه
حجت الاسلام رفیعی: المسلم اخ المسلم یک، لا یخون هیچ گاه دوست به دوست مسلمان خیانت نمی کند جاسوسی کندو خیانت کند و لو بدهد و لایخذله هیچ گاه او را خوار نمی کند و کوچک نمی کند و لا یعیبه هیچ گاه عیب او را برجسته نمی کند و لا یحرمه هیچ گاه او را محروم نمی کند آقا قسطش عقب افتاده دختر می خواهد شوهر بدهد دوستت است کمک کن بار را بردار و لا یغتابه غیبت او را نمی کند اگر اون چهارده تا تو ذهن بینندگان نماند این پنج تا لایخونه خیانت نمی کند لایخذله خوار نمی کند و لا یعیبه عیب تراشی نمی کند و لا یحرمه محرومش نمی کند و لا یقتابه این بخش اول عرض من.
ملایی: این روایاتی که حضرت عالی فرمودی و آیات استفاده می فرمایید مستندات و فرمایش هست در کانال برنامه و در پیام رسان ها بارگذاری می شوند و می توانید هدیه ها را ببینید
حجت الاسلام رفیعی: اینها نبایدها بود اما یک بایدهایی هم داریم در مقابل دوستانی که وجود دارد اینها در واقع اینها هفت هشت تاست عرض می کنم حقوقی که باید در مقابل دیگران داشته باشیم:
- عفو و گذشت است، بالاخره انسان یک وقت از دوست و برادرش و مادرش و پدرش یک خطا و دلگیری می بینند فدای آقا مولایمان علی ابن موسی الرضا بشوم یک کسی آمد پیش ایشان از برادرش شکایت کرد خانواده هایی که برادر و خواهر با هم اختلاف دارید خواهش می کنم گوش بدهید هستند دیگر انشاالله در کشور ما نیست جای دیگر هست بالاخره شنیدم گاهی برادر و خواهر با هم دو سال و سه سال است قهر هستند شنیدم گاهی برادر یک سال دو سال سر به خواهر نمی زند و خواهر منزل خواهر نرفته ببینید یک برادری مقصر بود برادرش اومد پیش امام رضا شکایت کرد از برادری که مقصر بود آقا برادرهای یوسف مگر مقصر نبودند من متن روایت را بخوانم آقا علی ابن موسی الرضا دو بیت شعر خواندند من این شعر را بخوانم این شعر مال امام رضاست و خطاب به این برادر شاکی فرمود اعذر خاک علی ذنوبه واستر و قطع علی عیوبه عذر برادرت را بپذیر و ازش بگذر قطع یعنی پرده بیانداز روی عیبش نمی خواهد به رخش بکشی و نادیده بگیر این خطایش را خطای مسلم بود الان طرف عه مگر می شود می دانی چه بلایی به سر ما آورد؟ حالا که پشیمان است و پرویی هم نکرده معلوم است ناراحت است ببخش فرمود واصبر علی بهت السفیه و لزمان علی خطوبه بر تهمت ها و حرف های ناروای افراد سفیه گاهی در جامعه ما به کسانی برخورد داریم کم نمی گویم کم دارد کشش دارد یک خورده به قول قرآن جاهل وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالوا سبا (فرقان، 63) بر این حرف های افراد سفیه صبر کن و لزمان علی خطوره این هم جالب است بر گرفتاری های زمان هم صبور باش زمان است یک وقتی می گویند ما امسال چقدر حادثه داشتیم چه شخصیت هایی داشتیم آقا فرمودند من عزادار هستم و افسرده نیستم تلاش و فعالیتمان را می کنیم شهید سید حسن نصر الله را از دست دادیم و شهید نیل فروشان را از دست دادیم
ملایی: برنامه تشییع شان سه شنبه انجام می شود بعد از طواف از عتبات عالیات
حجت الاسلام رفیعی: شهید اسماعیل هنیه و شهید رئیسی وای چه حادثه سختی است چه کنیم بر این ختوب زمان و زلزله می آید سیل می آیدو داغ می آید فرمود بر خطوب زمان صبور باش در واقع کسی که امده بود پیش امام رضا این سه بیت است من دوبیتش را می خوانم شکایت می کرد از برادرش امام رضا سه تا توصیه بهش کرد فرمود از برادرت که بگذر دو عیبش را بپوشان و اگر سفیه و نادانی در جامعه شاید مثلا خطابش راجع به برادر ایشان هم بوده نمی دانم اگر سفیه و نادانی در جامعه بود در اون حرف هایش صبور باش و خطوب و اون در واقع حوادث زمان گرفتاری های زمان، زمان یک گرفتاری های مخصوص خودش رادارد سختی های روزگار گرم می شود و سرد می شود و در لبنان برادران ما در غزه چقدر اذیت دارند فرمودصبور باش بر گرفتاری ها این یک وظیفه نسبت به دوستی است گذشت و عفو همانی که خدا بینندگان عزیز در سوره آل عمران شنوندگان دیگر چون بعضی ها می شنوند در سوره آل عمران می فرماید یکی از عواملی که سرعت شما را به بهشت زیاد می کند سارعوا الی ربکم مغفرت من ربکم و جنه هم زود آمرزیده می شوید و هم زود بهشت می رو ید جالب است هردویش هم ما از خدا می خواهیم همه اش می گوییم و ادخلنی الجنه همه اش می گوییم اللهم اغفر لی و لوالدیه فرمود این دو چیزی که در دعای ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخرت الحسنه منظورم این مغفرت و بهشت است حداقل در قنوت نماز می خواهند از خدا یکی از راهکارهای رسیدن به این دو یعنی مغفرت و بهشت فرمودند عفو و گذشت است و العافین عن الناس این یک وظیفه ای که در مقابل دوست داریم.
ملایی: حاج آقا می خواهید بعدی اش برای بعد باشند مجری ها خاصیتشان همین است
حجت الاسلام رفیعی: ما به شما ارادت داریم
ملایی: ارادتمند حاج آقای رفیعی عزیز هستیم بر می گردیم خدمت حاج آقا برای ادامه بحثشان و توصیه هایی که به قولی ایشان بایدها برای حفظ دوستی یک نکته ای را عرض کنم و بعد انشاالله محضر کلام الله باشیم و قرآن کریم نکته اینکه بحث کمک به مردم عزیز غزه و لبنان همچنان ادامه دارد کانال های ما را اگر دنبال کنید همچنان مسیر کمک رسانی به مردم عزیز غزه و لبنان از طریق سایت مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی امکان پذیر است راه های دیگری هم هست مراجعه کنید جزئیاتش در کانال ما هست محضر قران کریم هستیم صفحه 220 قرآن کریم سوره مبارکه یونس آیات نود و هشت تا صد و شش را انشاالله زمزمه و تلاوت خواهیم کرد و یا استماع و ثوابش را هم از همین جا تقدیم می کنیم محضر حضرت معصومه سلام الله و صلوات علیه بر می گردیم به ادامه بحث اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
(قران کریم220 قرآن کریم سوره مبارکه یونس آیات نود و هشت تا صد و شش)
ملایی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم الهی به حق قرآن کریم قلب ها لسان ها و رفتارهایمان قرآنی باشد و خدا پسند باشد حاج آقای رفیعی عزیز اینجا هستند ادامه بحث ما قبل از اینکه قرآن بخوانیم بایدها برای حفظ دوستی یک دونه اش را فرمودید عفو گذشت و داستانی که از امام علیه السلام ذکر شد
حجت الاسلام رفیعی: اینهاا لبته زیاد است و من چند تاییش رااولویت عرض می کنم فرصت کم است یکی از مهمترینش حفظ حرمت است مومن و مسلمان و دوست سه چیزش محترم است در روایت هم داریم جان و مال و در واقع آبرویش و تاکید هم داریم کسی حق ندارد این سه چیز را از دیگری خدشه دار کند همانطور که کشتن مومن جایز نیست مسلمان جایز نیست حفظ مالش هم جایز نیست حفظ آبرویش هم این سومی خیلی مهم است در روایت هم داریم حرمت مومن از حرمت کعبه بالاتر است وظیفه سومی که دوست نسبت به دوست دارد این هم خیلی مهم است نصیحت است حالا نمی شود من با آقای ملایی رفیق هستم ایشان خطایی دارد من هم هیچ وقت بهش نگویم بگویم اصلاحش می کند دیگر درستش می کند فرمود المومن اخ المومن لا یدع نصیحته علی کلها البته این نصیحت الزاما بحث منکر نیست نه می گویند شما این کلمه را اگر به کار ببری اینطور اگر فلان کار را انجام بدهی گاهی اوقات انسان این بهتر است توجه ندارد ما یک وقتی به حاج آقای تهیه کننده برنامه آقای رکنی دربرنامه تهران که می آمدیم شبکه من خوب یک خورده کلا عجول هستم وقت کم می آورم اومدم وارد شدم از گیت اونجا رد شدم گفتند آقای رفیعی برگردید اینها همشون به شما سلام کردند سه چهار تا از بچه های دوستان گفتم ببخشید در آسانسور ازش تشکر کردم گفتم اگر شما نمی گفتید من بر نمی گشتم و با اینها احوالپرسی نمی کردم و این در ذهن اینها می ماند این خیلی نکته مهمی است و قابل تاملی است این نکته بعدی نصیحت.
نکته بعدی نصرت است، اگر نیاز به یاری دارد مَن نَصَرَ أخاهُ المُسلِمَ وهُوَ يَستَطيعُ ذلِكَ (حلیۀ الاولیا، جلد 3،ص 25) آقا یک باری ازدوست مسلمان روی زمین مانده من هم می توانم بردارم ماشینش خراب شده من هم دو تا ماشین در خانه دارم الان سرویس بچه اش است و خانمش هست یک هفته این ماشین را بده در اختیارش باشد چقدر ارزش دارد فرمود اگر کسی دوستش را یاری کرد لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ (حج، 15) خیلی جالب است خدا می گوید تو این رایاری کردی من هم در دنیا و آخرت تو را یاری می کنم مخصوصا مصداق های ساده ای که عرض می کنم یک وقتی ماشینی و دوچرخه ای و کاری میهمان دارد یکوقتی آقایی از دوستان ماست خودم از مشکلات زیاد که ماها داریم شاید شماها هم دارید نون گرفتن است ماه رمضان است مخصوصا ماه رمضان مخصوصا خانواده سنگگ خور باشد یک وقتی نزدیک افطارخانواده داشتیم از فریزر بیاور داغ کن یک آقای نون کنجد تازه سنگکی چقدر آدم را خوشحال می کند دم افطار خداوند تبارک و تعالی کسی که این رانصرت بدهد به ذهن رسیده این کار راا نجام بدهد
ملایی: یک سری از روایات امام حسن عسگری به مناسبت ولادتشان نگاه می کردم یک چیزی یاد بگیرم یک روایت از حضرت دیدم هدیه باشد به بیننده ها در محضر شما جسارت است دو تا خصلتی که والاتر از این خصلت چیزی نیست الایمان بالله دومی اش خدمت به دوستان
حجت الاسلام رفیعی: فرصت تمام شد اخرین نکته را عرض کنم مَن رَأى أخاهُ عَلى أمرٍ دوستش می بیند خطایی مرتکب می شود مثالی که زدم خطا نبود اما شما می بینید من منکری را مرتکب می شوم فرمود اگر تذکر ندهد خیانت کرده این کاری که شما می کنید و حرفی که می زنید درست نیست نهی از منکر نسبت به دوست هم یک در واقع بایدی است که تاثیر مثبت در استمراردوستی ها دارد انشااله خدا دوستی هایمان را مستمر کند اینجا دوستدار محمد و آلش بودیم در قیامت هم دوستدار محمد و آلش باشیم همانطور که در زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها امشب و فردا منصوب به ایشان است و بزرگداشت وفات این بانوی بزرگوار هست انشاالله که مشمول شفاعت و عنایت و محبت اون بانوی بزرگوار هم قرار بگیریم.
ملایی: الهی آمین خیلی ممنون حاج آقای رفیعی خدا حفظتان کند برای ما و همه از شما بیننده های عزیز و شنونده های گرامی ممنون و متشکرم برنامه را همراهی کردیددر پناه حضرت حق باشید و باشیم عمری باشد فردا خدا نگهدار به اتفاق حاج آقای رفیعی عزیز و همه همکاران در صدا و سیمای مرکز قم و پخش شبکه سه سیما خدا نگهدارتان.