اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1403-07-02-حجت الاسلام پناهیان - نگرش صحیح به دین و مفاهیم دینی ( مدیریت ذهن )

ملایی: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد سلام که نام زیبای خداوند است و یک دعاست تقدیم به شما بینندگان عزیز و شنوندگان گرامی سمت خدا و شمایی که برنامه را تماشا می کنید از شبکه سه سیما یا باز پخشش را دنبال می کنید خیلی خوش آمدید به این دوشنبه و به این برنامه برنامه امروز خودمان را با آرزوی غفران و رحمت الهی برای جانباختگان حادثه تلخ معدن طبس تقدیم اونها می کنیم و همینطور آرزوی سلامت و عافیت می کنیم برای کسانی که مصدوم شدند و البته منتظریم خبرهای خوش برسد از تعدادی که در بخشی از معدن ظاهرا محبوس هستند و البته گروههای امدادی کسانی که کارشان این است و تخصصشان این است تلاش می کنند برای اینکه اونها را از این قصه نجات بدهند الهی که خدا به خانواده های این عزیزان اجر و صبر عنایت کند برنامه مون را تقدیم اونها می کنیم و اما دوشنبه ها با حاج آقای پناهیان عزیز هستیم و اونهایی که می دانید چهره حاج آقا را تماشا می کنید

از دو هفته پیش حاج آقا بحث تازه ای شروع کردند عنوانش هست مدیریت ذهن بحث خیلی مهم و جدی است از همین جا می گویم اگر یک موقعی دردریافت مطالب این جلسه یک موقع ابهامی برایتان باقی ماند پیشنهاد من است دو برنامه قبلی را سریع و سرعتی نوشته های کانال برنامه را مرور کنید پیوست ها مشخص می شود برنامه امروز را یک باردیگر بشنوید قشنگ درک کاملی از بحث جذاب و جدی و مهم مان خواهیم داشت حالا بفرمایید شروع کنیم برنامه را سلام علیک می کنیم با هم دیگر.

حجت الاسلام پناهیان:  سلام علیکم ابتدا واقعا بنده هم تسلیت عرض می کنم و این را هم باید تذکر بدهم اون کارگر شریفی که در حین کار  اون هم در اون شرایط سخت دچار چنین حادثه ای می شود مرگ او شهادت گونه است اگر صریحاً نگوییم اینها شهدا هستند به دلیل اینکه در روایت دارد کسی که می رود تلاش کند برای امرار معاش برای تأمین نیاز مالی خودش و خانواده اش مانند مجاهد در راه خداست الكادُّ على عِيالِهِ كالمُجاهِدِ في سبيلِ اللّه ِ (بحارا لانوار، 59) حتی دارد کسی که در این راه از دنیا برود اجر او با خداست شبیه شهادت واقعا خیلی جانسوز است این جور مشکلات ای کاش هیچ وقت پیش نیاید ولی بالاخره حادثه است و به هر دلیلی پیش آمده باشد ما دلمان سوخته است و همراه با خانواده های داغدار است این تعداد واقعا سرپرست خانواده و سرپرستان زحمت کش حتما پدران مهربان و جوانان مهربان برای خانواده بوده اند و معلوم است مردم همه متاثر هستند دعا می کنیم برای بازماندگان و برای دوستان دیگری که هنوز در این مشکل تکلیف شان معلوم نشده بلکه انشاء الله خدا گشایشی ایجاد بکند.

ملایی:   عرض کنم حاج آقا فرمودید عصر ما عصر کنترل ذهن است خیلی وقتها ذهن ما مدیریت می شود و کنترل می شود از عواملی که قطعا از اراده و تسلط ما خارج هستند لذا ما باید مهارت کنترل و مدیریت ذهن را بلد باشیم این در باب اهمیت و چرایی بود در چه حیطه هایی اتفاق می افتد چه عواملی بر مدیریت ذهن موثر هستند تا اونجاییکه من شاگرد کم دقت می توانم یادآوری کنم این که فرمودید ما عوامل موثری مثل رفتارها و گرایش ها و علاقه ها و خود اصلا میدان ذهن این که من به چی فکر می کنم و به چه چیزهایی می پردازم یک عامل اجتماع با یک تبصره ای گفتید هست بعد اینکه من می خواهم با توجه به این عوامل با علم به اینها ذهنم را مدیریت کنم چه مراحلی اتفاق می افتد دیدن و شنیدن و ورودی های ذهن ما اینها یک حیطه هستند اینها درواقع یک مرحله هستند بعد اینها را ما می گیریم و ذهنمان پردازش می کند و دودوتا چهارتا می کند و این می شود مرحله سوم، مرحله سوم نتیجه گیری ها از ورودی ها و پردازش و بازنگری در نتایج این تقسیم بندی دوم بود دارد هی طولانی می شود حرف های من ولی ببخشید مرحله سوم هم فرمودید باشه مهم قبول همه چیز را می دانیم من با چه هدفی ذهنم را مدیریت کنم که چی بشود و به کجا برسیم بحث آخر بود من رد شوم از جزئیاتش اگر صلاح دانستیم یادآوری بشود و برویم برای ادامه.

حجت الاسلام پناهیان:  بسم الله الرحمن الرحیم ممنونم از توجه حضرتعالی به بحث و ما جلسۀ قبل یک مقدار آموزشی تر نسبت به نوع برنامه های سمت خدا گفتگو کردیم اینجا در حالی که این جلسات باید یک طوری باشد که اگرکسی نخواست آموزشی هم برخوردکندو یادداشت برداری کند نیاز مورد علاقه خودش را بردارد و باهاش شروع کند به اصلاح مدیریت ذهن حالا این جلسه اجازه بدهیدمن از اون فهرستی که شما اجمالا بهش پرداختید بگذرم همانطورکه مطرح شد مهمترین عوامل مدیریت ذهن در گرایش های ما وجود دارند از این جا شروع کنیم حالا از کدام گرایش شروع کنیم؟ که چه تاثیری روی ذهن ما دارد کدام علاقه و کدام احساس ما بیشترین تاثیر را در ذهن ما می گذارد و اجازه نمی  دهد ما مدیریت بکنیم ذهن خودمان را

ملایی:   یادم است فرمودید ما گرایش و علاقه مثبت داریم و منفی و گرایش پیدا داریم و منفی و پنهان

حجت الاسلام پناهیان:  اینها همان تقسیمات نظری بود بحث را آموزشی می کرد نه اینکه بحث مان آموزشی نباشد ولی کاربردی تر مطرح کنیم در بین همه گرایش های ما ترس ترس های پیدا و پنهان ترس که خودش یک گرایش در وجود آدمی است یعنی در حیطه گرایش ها باید او را بررسی کرد مهمترین عامل برای تخریب ذهن ماست و ما وقتی که می گوییم مدیریت ذهن بعضی ها این را می گویند، می گویند  اصلا مدیریت ذهن یعنی اینکه شما اجازه ندهید ذهن ات منفی کار بکند منفی پردازش بکند و منفی باف بشود و منفی باف بودن بیشترش به خاطر ترس هاست البته عوامل دیگری هم هست که باز هم در موردش صحبت خواهیم کرد ولی ترس یکی از صفات یعنی حالات حالت بگوییم بهتر از صفت است حالات مهم انسان است که مدام ذهن ما درگیر می کند به حدی که ما معتاد می شویم و اگر یک زمانی ذهن مان مشغول یک ترس نباشد اصلا اون ترس را یکی اومده برطرف کرده آقا می ترسی چک ات پاس نشود این را ریختم تو حسابت خیالت راحت ذهنی که عادت کرده با ترس زندگی کند می گوید حالا من باید از چی بترسم می رود دنبال اینکه یک ترس دیگر پیدا کند نکند این اتفاق بیفتد و نکند اون عارضه منفی از اتفاقات گذشته سراغ من بیاید نکند من را تحویل نگیرند و نکند بچه ام موفق نشود ترس خیلی عامل مهمی است در زندگی ما خوب هم هست ما وقتی که از خطرات نترسیم خوب از خطرات فاصله نمی گیریم ترس را خدا در وجود انسان قرار داده آدم خودش را جمع بکند ولی خدا در قرآن می فرماید اگر می خواهی از چیزی بترسی از دوزخ بترس و از قهر من بترس و بعد خدا در قرآن به ما آموزش می دهد که بنده من از هیچ چیز دیگری نترس یعنی هم مصرف ترس را به ما نشان می دهد و هم نهی از اینکه ما از چیزهای بیخود بترسیم ولی مخاطبین ارجمند این بحث مدیریت ذهن بدانند مهمترین احساسی که ذهن ما را تخریب می کند ترس های ما هستند خوب این ترس را ما اگر بخواهیم برطرفش بکنیم باید با چی برطرف کنیم؟ نقطه مقابل ترس چی است؟ الان توی زبان مردم بگوییم ترس نباشد جایش چی باشد؟شجاعت مثلا باشد شجاعت حالا شجاعت خیلی پیشرفته است مثلا ما کی می شود که نمی ترسیم جایی که احساس امنیت بکنیم حالا شجاعت یک مرحله جلوتر است احساس امنیت بکنیم دیگر نترسیم این احساس امنیت یکی از مهترین حالات انسان هست و من می خواهم یک آدرسی بدهم که دوستان بروند سراغ قرآن کریم شاید فراوانترین مفهومی که در قرآن کریم بهش پراخته شده معلوم است ایمان است ایمان از امنیت گرفته شده کسی که مومن است هم خودش احساس امنیت دارد و هم به دیگران امنیت می دهد و هم دیگران از ضرر او در امان هستند و هم او از غیر خدا در امان است ایمان چقدر تکرار شده به حق می شود گفت پر تکرارترین مفهوم مثبت در قرآن مفهومی که جنبه ایجابی دارد در قرآن مفهوم ایمان است حتی بیشتر از تقوا تکرار می شود درسته تقوا یک جایگاه خاصی دارد ایمان درست است که ممکن است در قلبی اومد آدم باید مراقبتش کند که یک وقت نرود و از دست ندهیم این را ممکن است ایمان بیاید ولی عامل عاقبت به خیری ما نشود ممکن است ایمان بیاید بخشی از ایمان بیاید کامل ایمان نیاید که لازم می شود خدا بفرماید یا ایها الذین آمنوا آمنا ایمان بیاورید مومنین بله ولی ایمان آغاز خیلی از ماجراهاست ما بخواهیم مدیریت بکنیم ذهنمان را بگذارید یک چند دقیقه دینی صحبت نکنیم باید ترس هایمان را بریزیم دور حالا مردم مثلا با خارج از دین صحبت بکنیم مردم کجا می توانند ترس هایشان را کامل بریزند دور؟ دو جا یک جای الکی و یک جای راستکی جای الکی کجاست؟ غفلت دیگر فکرش را نکن بیا برویم الکی خوش باشیم این خیلی حال داشت یا مثلا خودمان را به بی خیالی بزنیم بعد بنشینیم جوک بگوییم و برویم تفریح و برویم در هیجاناتی بعضی ها هم که اصلا رسما می روند مشروبات الکی می خورند که چیکار کنند؟ این ذهنشان را خلاص کنند فشار می آورد دیگر از بس اذیت می شوند خدا می فرماید این شایسته یک انسان نیست چرا خودتان را می خواهید با غفلت موقتا چرا می خواهی با تاثیر فیزیولوژی اون سلول های خاکستری مغزت به قول معروف از ترس ها نجات بدهی تو انسانی با تفکر و با آگاهی بااراده ای که داری با مدیریت ذهن ذهن ات را معطوف کن به امور امنیت بخش خدا می گذاریم کنار و دین راهم می گذاریم کنار ولی انصافا هیچ عاملی مثل پروردگار عالم امنیت بخش نیست برای همین باید برویم پیش خدا اینطوری می شود که می شویم موجودی مومن چقدر جالب است انصافاً خدا کلمه مومن را آورده بیشتر از حتی مسلمان ارزشمندتر هم هست مقامش هم بالاتر است چقدر اسم خوبی برای ما انتخاب کرده مومن اینها مومن هستند خیلی قشنگ است ولی بین ما رواج ندارد فکر می کنیم که صدا زدن دینی و مذهبی است نه اینها انسان های آرامی هستند اینها انسان های امنیت یافته ای هستند اینها انسان های امینی هستند همه این وجوه حول کلمه ایمان ذکر شده اینها انسان هایی هستند که هیچ کس ازشون نمی ترسد و خودشان در امنیت هستند امنیت کسی را هم به هم نمی زنند خدا برای اینکه امنیت آفریده اینها هم برای همه امنیت می آفرینند امنیت خیلی قشنگ است زیبایی اش اونجایی معلوم می شود که ما بدانیم ترس چقدر زشت است و ترس ذهن ما را مشغول می کند ترس اولین چیزی است که حتی حضرت آدم و حضرت حوا علی نبینا و آله و علیهم السلام با یک همچین چیزی تقریبا به اون شجرۀ ممنوعه با اقوای لیس دچار شدند اینها در بهشت هیچ مشکلی نداشتند تصور کنید یک زن و شوهری که انسان برجسته خدا تمام اسماء را یاد داده در مقام نبوت هیچ مشکلی هم ندارند بهترین خوراکی ها ولی ابلیس توانست چیکار بکند؟ از آینده اینها را ترساند با همان یک ذره گفت هَلْ أَدُلُّكَ عَلى‌ شَجَرَةِ الْخُلْدِ (طه، 120) می خواهی اینهایی که داری باقی بماند حضرت آدم به خودش گفت من نگرانی ندارم اینها باقی می ماند اونی که اینها را داده نگه می دارد برایم برای چی بترسم از آینده یا از دست دادن اینها همین یک جمله را می گفت تمام بود گفت هَلْ أَدُلُّكَ عَلى‌ شَجَرَةِ الْخُلْدِ ترس تو وجود انسان اینطوری است حتی دیگر هیچ مشکلی تو بهشت نداری تو باز می تواند یک نگرانی از آینده بیاورد مثل همه مادرانی که نگران آینده بچه هایشان هستندو این بچه هایی که خدا دارند و یک دفعه مادر یک لحظه فراموش می کند قدرت خدا و مهربانی خدا را نگران بچه اش می شود تو نباید نگران باشی حضرت موسی مادرشان وقتی که می خواستند بچه را در رود قرار بدهند یک الگوی عجیب و غریب است دیگر برای همه لحظه های مادرها الگوی بسیار موثری شما که بچه تون را نمی خواهی بفرستی در رود نیل می خواهی بفرستی مدرسه و سربازی و یک سفر یا دارد درس می خواند بگو خدایا من به تو مطمئن هستم اصلا خدا این ترس ها را گاهی از اوقات در دل ما می اندازد که برویم در بغل خود خدا و احساس آرامش بگیریم ازش و این بهانه ارتباط ما با خدا بشود خود این اگر ما این را بهانه ارتباط با خدا قرار ندهیم این ترس ها پدر ما را در می آورد حالا ما در اون جلسه قبل گفتیم بعضی از گرایش های ما آشکار است و بعضی از گرایش های ما پنهان بعضی از ترس هایمان را می شناسیم و می دانیم از چی ها می ترسیم ولی عبضی از ترس هایمان را هم خدا شاهد است نمی شناسیم در حالی که داریم و یک روانکاو یک روان شناس باید بیاید اینقدر با ما صحبت کند اینقدر با ما چونه بزند تا ما به  بعضی از ترس هایمان واقف شویم و اعتراف کینم اون ترس ها مثل خوره وجود ما را خواهد خورد بعضی ها هستند بهشون می گویی از چی می ترسی می گوید از هیچی آقا رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون می گوید نه در مورد من داری اشتباه می کنی ولی من این ناراحتی ها را دارم و این ضعف ها و این قدرت ها را دارم نبودن خود ترس بالاترین قدرت و نشاط را به انسان می دهد تو چطور نمی توانی این نشاط را در خودت تولید کنی به خاطر ترس های پنهان ترس چقدر اهمیت دارد به کلمه ایمان نگاه کنید اون را بفهمیم اینجا چقدر تکرار شده کلمه ایمان چه اسم خوبی خدا انتخاب کرده خدا اسمی که برای معتقدین به خودش انتخاب کرده این است مومن نفرموده است معتقد معتقدین به خداوند متعال بیایند کنار دقت فرمودید می فرماید نه اگر اعتقادت تو را به امنیت رساند من صدایت بزنم اگر این اعتقادت جهان را در اطراف تو به امنیت رساند من صدایت بزنم و الا معتقد ابلیس هم به من معتقد بود اگر نه عبادت نمی کرد معتقد بود به خدا بعد از اینکه منحرف شد هم معتقد است در قرآن صریح به اصطلاح ابلیس می گوید من می خواهم این بندگان تو از تو تشکر نکنند یا کسی را گمراه می کند تا او کافر می شود شیطان بهش می گوید خاک بر سرت من خودم می ترسم از خدا اون وقت تو می خواهم بگویم که اصلا به خود خدا قسم می خورد اعتقاد دارد ولی به امنیت نرسیده دیگران از دست او در امان نیستند به امنیت نرسیده به صورت همه جانبه خیلی خدا اسم قشنگی انتخاب کرده شما باید تو چشم مومن ببینی احساس امنیتش را و تو چشمش ببینی هیچ نقشه ای برای ضربه زدن به هیچ کس ندارد پس از او بر نمی آید که به کسی ضربه بزند خیلی اسم قشنگی انتخاب کرده یعنی حالا ما می خواهیم برون دینی نگاه کنیم از بیرون نگاه کنیم این کلمه ایمان را چقدر قشنگ مثلا ما اصلا در قرآن از کلمه عقیده نداریم استفاده شده باشد می گوییم آموزش عقیدتی اصول عقائد یاد بگیر خوب است من نمی خواهم این کلمات را نفی کنم گاهی در برخی روایات آمده که حالا اعتقادات بله مقدمه اون امنیت است نفی اش نمیخواهم بکنم ولی اون امنیت شاخص به بار نشستن این اعتقاد است در مورد مدیریت ذهن می خواهیم صحبت کنیم مهمترین عامل خراب شدن ذهن ما ترس است مهمترین ویژگی برای یک ذهن خراب منفی بافی است مهمترین صورت منفی بافی ذهن مشغول شدن به ترسهاست مهمترین عامل از بین رفتن منفی بودن ذهن ایمان است ایمان به پروردگار عالم و ایمان به قدرت او و ایمان به محبت او دو تا نه ایمان به وجود او، بعضی ها معتقد هستند به وجود خدا ولی به قدرت خدا معتقد نیستند می گویند یعنی خدایا تو می توانی؟ آره می تواند خدایا تو می توانی واقعاً از کجا می خواهی وام برای من جور کنی؟ ببینید واقعا می خواهم فکر کنم ببینم خدایا تو از کجا می توانی می تواند بعد بعضی ها به قدرت خدا اگر معتقد باشند به مهربانی خدا معتقد نیستند خدایا آخه تو چرا باید برای من کاری انجام بدهی من را در پناه خودت قرار بدهی تو که من را دوست نداری از خدا یک موجود بی رحم دارند تصور می کنند داریم بحث را می بریم جلو شما مدیریت ذهن می خواهی بکنی باید با منفی بافی ذهن خودت مقابله کنی سر این منفی بافی بیشتر باز صحبت خواهیم کرد بعضی ها اصلا مدیریت ذهن را توانایی و دانشی می دانند در مقابل منفی بافی اصلا می گویند هدف مدیریت ذهن کنترل منفی بافی است چیز دیگری هم اضافه نمی کنند اینقدر منفی بافی فراوان است منفی بافی چرا فراوان است؟ یک دلیلش ترس است در جلسات بعد به دلائل دیگر منفی بافی خواهیم پرداخت ولی ترس فراگیرتر است ترس پیدا و ترس پنهان ترس های پنهان خودمان را برویم بگردیم پیدا کنیم که کسی نگوید من نمی ترسم ولی ذهنم منفی باف است این یک بی دقتی است این ترس ها را چطوری باید از بین ببریم برای اینکه قدرت مدیریت ذهن پیدا بکنیم با ایمان به خدا ایمان به چی چی خدا؟ دو ویژگی، یک قدرت و دو مهربانی اون وقت جالب است در مورد مهربانی اولاً صحبت کنیم بعد در مورد قدرت من در مورد قدرت نمی خواهم صحبت کنم هر کی می خواهد قدرت خدا را باور کند قران بخواند قرآن آگاهی به آدم نمی دهد می برد تو کارگاه تعبیه می کند ایمان به قدرت خدا را در ذهن آن می گوید حالا برو درسته؟ نهادینه می شود در وجود دیگران بله اصلا قرآن این کار را می کند قرآن کارگاه است در روایت هم داریم قرآن محل تربیت است شما قرآن را بخوان کاری نداشته باش مثلا کسانی که خیلی منفی است ذهنشان امام رضا علیه السلام چی می فرماید؟ مثلا غمگین است و افسرده است و ترس دارد نگران است امام رضا علیه السلام می فرماید بنشین صد تا آیه قرآن بخوان حتی نمی فرماید از کجا بلند شو برو هر کی می خواهد امتحان کند امروز و فردا هر زمانی می بیند بعد از صد آیه قرآن آرامتر است چی شد آرامتر شد؟ قرآن کار می کند با ذهن آدم بنده در مورد قدرت خدا که کائنات را آفرید در مورد قدرت خدا که معجزاتی که در تاریخ آورده به عنوان نمونه در مورد قدرت خدا که اگر می بینید خدا به اسباب و علل افراد را رها کرده یک وقت فکر نکنید این اسباب و علل تنهایی بدون قدرت خدا اثری دارند و مستقل از خدا اثری دارند نمی خواهم صحبت کنم می شود صحبت کرد ولی بهترین کار این است که آدم برود قرآن بخواند قرآن قدرت خدا را به انسان تلقین می کند کارگاهی در دل انسان می کارد مثل کشاورزی می آید بذرش را در قلب ما قرار می دهد کم کم جوانه می زند این کی اومد در قلب من قرآن اینطوری است ولی در ارتباط با رحمت خدا و مهربانی خدا یک سفارش از خارج از قرآن داریم اون این است که می فرماید تکان خواستی بخوری بگو بسم الله الرحمن الرحیم تاباور کنی من مهربان هستم بسم الله الرحمن الرحیم چطوری ترجمه می شود معمولاً شما بفرمایید؟

ملایی:   به نام خداوند بخشنده مهربان

حجت الاسلام پناهیان:  اجازه می دهید شما و همه اهل فضل من اینطوری ترجمه نکنم

ملایی:   اختیار دارید

حجت الاسلام پناهیان:  اختیار که من ندارم ولی می خواهم بگویم یک جور دیگر هم می شود ترجمه کرد به فارسی ما نزدیکتر است به نام خدای مهربان مهربان رحمان و رحیم دو جور دارد از مهربانی حرف می زند دیگر حالا مفسرین می فرمایند این رحمت مختص مومنین است و اون رحمت عام و خاص است اونقدر ما را در فلسفه و کلام نبرید خیلی عادی تر به من بگو می خواهم به بچه ام یاد بدهم به نام خدای مهربان مهربان اینطوری ترجمه کنیم بعد بچه مون بگوید چرا دوبار مهربان همین سوال کرد پیروز شدیم چرا دوبار مهربان برای اینکه خیلی مهربان است یک بار کم است این حداقل معنای بسم الله الرحمن الرحیم است ما این حداقل را ازش می گذریم می خواهیم برویم معانی حداکثری برایش مطرح بکنیم اون وقت می فرماید که هر کاری خواستی انجام بدهی با بسم الله الرحمن الرحیم شروع کن و الا ابتر است چقدر سفارش شده یک مثال بزنم مثال خیلی عجیبی است یک نفر اومد خدمت امیر المومنین علی علیه السلام ظاهراً آدم با معرفتی بوده حدش را نمی دانم ولی اینقدر معرفت داشت که این گفتگو شکل بگیرد اومد بنشیند ظاهراً صندلی و کرسی ای هم بوده چطور شد خورد زمین حتی شاید صدمه هم خورد گفت اینجا محضر آقا هستم از آقا بپرسم حکمت پنهانش چی بود چون شما وقتی که صدمه می خورید یا خدا می خواهد مقامی به شما بدهد از بس خوب بودید البلاء للولاء یا گناهی کردید خدا می خواهد ببخشتت یا دلائل دیگری که ممکن است گفت ما در محضر امیر المومنین هستیم از آقا بپرسم این چی بود علتش نه اینکه هر کی زمین بخورد علتش این باشد که ما گناهی انجام دادیم گفت آقا علت این زمین خوردن من چی شد پایم شکست مثلا عرض می کنم گفت برای اینکه می خواستی بنشینی بسم الله الرحمن الرحیم نگفتی در این حد ما نگوییم که خیلی وقتها ما نشستیم و بلند شدیم و حرکت کردیم و بسم الله نگفتیم چرا طوریمون نشده اونجاهاییکه خدا ما را حفظ می کند فریب مان ندهد که ما فکر کنیم نیازی به این ذکر شریف نیست خیلی وقتها خدا ما را حفظ می کند به دلائلی مهلت به ما می دهد و حکمت هایی دارد ولی ما شایستگی اش را نداریم بسم الله الرحمن الرحیم گفتی چه بسا می خواست یک لطمه ای به تو وارد شود دیگر وارد نمی شود خوب ببینید ذکر بسم الله الرحمن الرحیم ایمان ما را امنیت یابی ما را نسبت به پروردگار عالم بالا می برد بعد از یک مدتی که بسم الله الرحمن الرحیم می گوییم می توانی ذهنت را کنترل کنی از مسائل منفی مگر خدا نیست مگر خدا دوستم ندارد یک باوری از خدا دوستم دارد پیدا می کنی که قبلا این را نداشتی مخاطبین عزیز یادداشت کنند البته واقعا خیلی ها استاد هستند حرف های ما را بشنوند به چه دلیل نمی دانم یادداشت کنند از امروز هر کاری می خواهند بکنند سفارش اولیاء خداست ما که از خودمان برنامه نمی خواهیم به کسی با بسم الله الرحمن الرحیم شروع کنیم حتی در این مثالی که امیر المومنین علی علیه السلام در محضرشان اتفاق افتاد می خواهد بنشیند روی مبل بسم الله الرحمن الرحیم می خواهد بلند شود برود حرکتی انجام بدهد بسم الله الرحمن الرحیم لباس می خواهد بپوشد بسم الله الرحمن الرحیم یواش زیر زبانی بگوید نخواست تظاهر کند و ریا نشود و نیتش را بکند و مرور بکند در ذهن خودش به صورت های مختلفی می شود مثلا حضرت امام دائم الذکر بودند می گویند لب هایشان را زیاد نمی توانست تکان بخورد اینها روش های مختلفی دارد چرا باید به رحمت خدا زیاد بپردازیم اگر خدای ما مهربان نباشد باهاش امنیت پیدا نمی کنیم ولو بهش معتقد باشیم پس باید بدانیم و باور داشته باشیم که خدای ما مهربان است مثل کودکی که باور دارد مادرش مهربان است شما به کودک بگو فردا می خواهد مامانت بهت غذا ندهد نگاه می کند می گوید عجب آدم بیخودی است برایش قابل باور نیست هیچ وقت هم به حرف تو فکر نمی کند مامانمه چی می گویی ما به آدم بزرگ ها می گوییم خدا تو را حمایت می کند باور نمی کند بر عکس است به اون کودک می گوید مامانت تو را حمایت نمی کند فکر نمی کند اصلا باور نمی کند یک لحظه احساس نا امنی نمی کند این را آقای بهجت مثال می زند می فرماید اگر قدری که بچه ها نگران غذای فردا نیستند مامان هست و بابا هست اگر ما اینقدر ایمان به خدا داشتیم کارمان درست می شد برای فردای خودمان این مردم یمن اینطوری هستند خیلی مردمان قوی ای هستند من ازشون پرسیدم یک نفر از یمنی های عزیز را دیدم گفتم شما می خواهید حمله کنید به ناوهای آمریکایی اینها عکس العمل نشان می دهند برای عکس العمل اونها چه فکری می کنید گفت ما اصلا فکر نمی کنیم به عکس العمل اونها ما وظیفه مون را انجام می دهیم با خداست اینقدر ا ینها را قشنگ گفت اصلا کیف می کردم می خواستم اون صحنه اسلوموشن باشد و من مدتها این چشم را نگاه کنم و اون صدا را بشنوم که چقدر درش اطمینان خاطر بود خوب ببینید ما از مدیریت ذهن می خواهیم شروع کنیم ذهن ما را منفی بافی ها احاطه کردند یک باردیگر از اول به عبارت های دیگر مرور کنیم بیاییم جلوتر مهمترین مشکل ذهنی ما چی است که باید مدیریت کنیم منفی بافی را؟ مهمترین عامل منفی بافی چی است؟ ترس ها ترس ما با چی از بین می رود؟ هم ترس آشکار و هم ترس پنهان، ترس ما با چی از بین می رود؟ با امنیت یعنی ترس نقطه مقابلش است احساس امنیت بکنیم جا ندارد بترسیم احساس امنیت را اگر کسی توانست بدون خدا پیدا کند نوش جانش برود ما اصرار نداریم با خدا ما عمامه داریم حتما باید از خدا حرف بزنیم اصلا شما برو پیدا کن غیر خدا قلب تو اونطوری آرام بکن انسان بدون خدا به امنیت نمی رسد انسان یک راه فرعی وجود دارد برای فرار از ترس ها که صدماتش بیشتر است از فوایدش غفلت و مستی که اون آدم های عاقل نمی روند درسته؟ یک راه معقول وجوددارد بروی سراغ خدا اول دقت فرمودید وقتی که رفتی سراغ خدا می گویی خدایا من می خواهم از تو احساس امنیت بکنم یعنی امنیت دریافت بکنم حالا اینجا خدا یک طرحی دارد می فرماید بیا یک معامله ای با هم انجام بدهیم اون چی است؟ اون این است که می فرماید تو از من بترس من دیگر اجازه نمی دهم تو از هیچ چیزی بترسی از این بالاتر تو از من بترس من همه را از تو می ترسانم و بعد یک حرف  دیگری که سطحش بالاتر از بنده است سطحش بالاتر از برنامه شما نیست برنامه شما سطحش بالاست می فرماید تو از من بترس من همه عالم را از تو می ترسانم اون سطحش خیلی بالاست دشمنان ما برخی جنایت هایی را که انجام می دهند مال شدت ترس هایشان از مومنین است و در زمان ظهور هم در روایات هست که رعب از یاران امام زمان ارواحناه له الفداء رعب از حضرت و اون هیبتی که حضرت دارد و تو دل دشمنان می افکند دشمن را از بین می برد قبل از اسلحه و درگیری و قبل از اینکه یاران حضرت به این منطقه برسند اصلا این ترس از یاران حضرت اونجا را درستش می کند حالا در یک اندازه های کوچکتری وقتی دواعش شروع کرده بودند به کردستان عراق و شهرش و داشتند می گرفتند شایعه اش پیچید که سردار سلیمانی دارد می آید حالا ایشان با یک هلی کوپتر و سی چهل تا نیرو رفته بود عقب نشینی کرده بودند چون سردار سلیمانی از خدا می ترسد و اونها ازش می ترسیدند این دیگر باب دیگری از بحث است بگذاریم کنار برگردیم  

ملایی:   ببخشید میان کلامتان جلوه هایش در عاشورا و یاران و فرزندان

حجت الاسلام پناهیان:  بله همین است یک روضه خوان خیلی باحالی یک حرفی می زد می گفت که اگر یک سرباز بیفتد زمین زیاد اصراری ندارند قطعه قطعه اش کنند ولی وقتی ابوالفضل العباس به زمین افتاد اینها همه آمدند به خاطر همه ترس هایی که ازش داشتند در این 24 ساعت گذشته یک ذره آرام نگذاشته بود اینها را هر  کی هر طوری می توانست با بدن ابوالفضل العباس رفتار کرد حالا البته من اینجا بحثش را مطرح می کنم اون به زیبایی روضه خوانی می کرد برای ابوالفضل العباس یک کسی است به نام رسول ترک حالا بگذارید قصه اش را بگویم زمان طاغوت یکی از این افسرهای طاغوتی اومده بود جلوی دسته را بگیرد که نه نمی شود و شما نمی توانید بروید و می خواستند محدود کنند عزاداری ها رااینهاهم یک دسته قوی داشتند خوشش نمی آمد یک جاهایی اجازه نمی دادند یک جاهایی ممانعت می کردند

ملایی:   اون هم وسط دسته در حال اشک ریختن و روضه خواندن رسول ترک یا رسول ترک است داستان هایش نوشته شده قبرشان در قم است خیلی آدم باصفایی است من جزئیاتش را نگویم می گوید اومد در همان حال گریه جلوی افسر ایستاد گفت تو افسری می فهمی چیزی که من می گویم اینها نمی فهمند یک افسر زمین بیفتد دشمن باهاش چیکار می کند این روضه را رسول ترک برای او خواند می گوید یک کاری کرد نفسم داشت که افسر ارتشی یا مثلا نیروی انتظامی طاغوت کلاهش را زد زمین و شروع کرد گریه کردن حالا مدیریت ذهن قدرت می خواهد و ترس ها قدرت ما را می گیرند درسته ما ترس هایمان را باید دو کار بکنیم یک با ایمان به خدا ایمان به قدرت خدا عرض کردم کارگاهش قرآن خواندن است کتاب هم بخوانی و فکر کنی خوب است ولی قرآن کارت را درست انجام می دهد اینکه آدم بگوید اگر دستت درد گرفت این قسمتش را ماساژ بده شاید خوب بشود یک بار می گویند آقا برو ماساژ دیگر برو اونجا حسابی بدنت را ماساژ می دهد و روغن می زند و بدنت گرم می شود می خواهم بگویم قرآن روح آدم را ماساژ می دهد و روغن لازم را به روح انسان می زند و وقتی بلند می شود انسان احساس طراوت می کند قرآن ایمان ما را به قدرت خدا و کلمه ایمان به خدا را ما رها نکردیم ایمان به چی چی؟ یکی قدرت و یکی رحمت رحمت را خواستی زیاد هالی ات بشود بسم الله الرحمن الرحیم زیاد بگو قدرت را خواستی زیاد بشود قران را زیاد بخوان لَوْ أَنْزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ ۚ(حشر، 21)  کارکرد قران یک کارکرد ویژه ای است نه اینکه رحمت را اضافه نمی کند اما ایمان به خدا می آید امنیت می دهد ما حالا اون ترس را چیکار کنیم؟ بالاخره باید از یک چیزی بترسیم ترس یک غریزه انسان است بی مصرف نمی شود گذاشت شما به یک انسان نمی توانی بگویی نترس می گوید خوب باشه از این نترسیدم و از اون یکی نترسیدم از چی بترسم این سوال بشر است پس از چی بترسم؟ انسانها بله دوست دارند از هیچی نترسند ولی نمی شود شدنی نیست شما در نهایت باید از یک چیزی بترسی چون این ترس غریزه انسان است حالا آدم خوب است از چی بترسد؟ از پروردگار عالم اینها سرمایه مدیریت ذهن است و قدرت ما برای مدیریت ذهن در مورد ترس از خدا که چطوری به انسان امنیت می دهد یک روایت فقط بخوانم می فرماید ای خدایی که هر کسی از هر چیزی بترسد از آن فرار می کند اما اگر کسی از تو بترسد به آغوش تو پناه می آورد فرق ترس از خدا با بقیه ترس های دیگر اینطوری است این تازه می شود سرمایه ما برای مدیریت ذهن کسی این را نداشته باشد مدیریت ذهن برایش خیلی سخت است ما حرف آخر را اول زدیم و باز هم در این باره گفتگوهایی انشاء الله خواهیم داشت.

حجت الاسلام پناهیان:  خیلی عالی و متشکرم باز هم محضر شما عزیزان بیننده و شنونده جسارت می کنم بحث های سمت خدا اینطوری هست مخصوصا این موضوع یعنی موضوع مدیریت ذهن پیوستگی دارد با برنامه های گذشته مون جونم برایتان بگوید که در ماه ربیع الاول امثال هم مثل سال های گذشته شما می توانید در برنامه از قصه رد مظالم در واقع استفاده بکنید به دلیل اینکه زحمت کشیدنددوستان عزیز ما مخصوصا حاج آقای حسینی قمی از مراجع عظام تقلید اجازه گرفتند برای رد مظالم باید برای رد مظالم شخصی اجازه بگیریم از مرجع تقلیدمان اجازه گرفتند از هزار تومن تا سقف یک میلیون تومن در این ماه رد مظالم بدهیم که نوعا به گردن همه مون هم هست این رد مظالم را چطوری پرداخت کنیم یک جایی بدهی داریم می دانیم یک جایی یک کاری کردیم ولی نمی دانیم چقدر ضرر زدیم یا اینکه می دانیم طرف از دنیا رفته یا اینکه نه شهر و دیار و ایران ما رفت ما الان می خواهیم دینمان را آزاد کنیم از یک تومن تا یک میلیون تومن رد مظالم به صورت پول داده بشود به فقیری که می شناسیم دور و برمان و فامیل و اقربا هستند با قاعده خودش که واجب النفقه نباشد و اینها این را در کانال هم می توانید پیگیری کنید که نوع عضویتش هم بر شما زیر نویس می شود اگر بدهی دولتی داریم باید جداگانه پرداخت کنیم و شماره در واقع واریز برایش اعلام می شود در برنامه اون هم مدام زیر نویس می شود و در کانال هم بهتون اطلاع رسانی می شود خیلی تشکر می کنم از حسن توجه تان به برنامه خودتان محضر قرآن کریم هستیم بر می گردیم ببینیم چقدر زمان می ماند صفحه 200 قرآن کریم سوره مبارکه توبه آیات 80 تا 86 با یک صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

(قران کریم صفحه 200 قرآن کریم سوره مبارکه توبه آیات 80 تا 86)

ملایی:   اللهم صل علی محمد و آله محمد و عجل فرجهم پیشنهاد برنامه سمت خداست این لحظه ها پیشنهاد من کمترین امروز هر چقدر قرآن خواندیم در ثواب خواندند قرآن مان جانباختگان حادثه طبس را یاد کنیم امروز سالروز شهدای منا است اون عزیزان را هم یاد کنیم.

حجت الاسلام پناهیان: فقط من روایتی را از امیر المومنین از جنس مدیریت ذهن در حساس ترین لحظه ها قرائت کنم می فرماید تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ (نهج البلاغه، خطبه 11) کوهها اگر از هم متلاشی شدند تکان خوردند و به لرزه افتادند تو نباید تکان بخوری تو از کوه باید محکمتر باشی به فرزندشان می فرماید بعد حالا یک قسمتی از این کلام می فرماید اعر الله جمجمتک جمجمه خودت را در جنگ به خدا بسپار به اینکه مبادا چیزی بخورد به سر من از تیرو نیزه دشمن فکر نکنید این مدیریت ذهن ارمی ببصرک اغصی القوم در یک جمله دیگری در همین جا می فرماید به کجا توجه کن؟ به اون دورترین نقطه ای که در دشمن هست اهدافت را نگاه کن به این جلو نگاه نکن که خطرهایی تو را تهدید می کند اینها همه مدیریت ذهن است و غض بصرک چشمت را ببند چشمت را به این خطرات ببند وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ (نهج البلاغه، خطبه 11) نص از جانب خداست ببینید من می خواهم یک نمونه از کلمات اولیاء خدا را به ویژه امیر المومنین علی علیه السلام در لحظه های خیلی خطیری مثل جنگ هم مرور کرده باشیم ببینیم چطوری مدیریت ذهن دارد به ما قدم به قدم آموزش می دهد فقط ایمان به خدا نیست که امروز ا ز ایمان به خدا صحبت کردیم اون وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ پیروزی از جانب خداست مطمئن باش نگرانش نباش به تو خواهد رسید اینجا باید یک عملیاتی انجام بدهید ما در مورد جزئیات این عملیات مثل أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَكَ تِدْ فِي الْأَرْضِ قَدَمَكَ ارْمِ بِبَصَرِكَ أَقْصَى الْقَوْمِ وَ غُضَّ بَصَرَكَ چشمت را ببند ارْمِ بِبَصَرِكَ أَقْصَى الْقَوْمِ وَ غُضَّ بَصَرَكَ اینها مهارت های مدیریت ذهن است که در موردش جلسات بعد صحبت خواهیم کرد   

ملایی:  خیلی ممنونم حاج آقا خیر دنیا و آخرت نصیب شما انشاالله خدا به ما قدرت مدیریت ذهن عنایت کند الهی آمین این هم بشود حسن ختام و دعای پایانی مان محضر رسول خدا عرض ارادت می کنیم در ایام ماه ربیع الاول الهی نگاه حضرت با همه مون هست ما خودمان را از دایره نگاهشان خارج نکنیم اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم فردا منتظر آقا نجم الدین شریعتی باشید این جایگاه به عنوان میزبان شایسته شما شایستگان