بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام دارم و ادب خدمت بینندگان عزیز و شنوندگانی که بعدا این برنامه را می شنوند و بعضی از عزیزانی که دیدند برنامه را پخش می شود انشاالله خداوند به همشون توفیق بدهد و مناسبت های فرخنده ماه ربیع را تبریک عرض می کنم این روز دهم ربیع سالروز ازدواج پیامبر گرامی اسلام و خدیجه کبری سلام الله علیهما بود در آستانه میلاد پیامبر و امام صادق علیهم السلام قرار داریم ایام امامت حضرت حجت ارواحناه له الفداء را در واقع داشتیم اینها همه این ماه را ماه مسرت بخش و فرخنده ای کرده که دعا می کنم انشاالله ازدواج ها زیاد بشود و بچه ها زیادتر شود و فرزند آوری زیاد شود و دلها شاد شود انشاالله به آبروی دو مولود این ماه و باز به آبروی پیامبر و خدیجه کبری انشاء الله بیماری ها و همچنین مشکلاتی که در بین مردم هست مرتفع شود یک دعای ویژه ای می کنم انشاالله خداوند مظلومان غزه را یاری کند و صهیونیست ها را نابود کند.
ملایی: الهی آمین اصل حال خوب است حاج آقا منتظر بحث شما هستیم
حجت الاسلام رفیعی: قبل از شروع بحث سالروز ازدواج حضرت خدیجه و پیامبر سلام الله علیهما یکی دو تا نکته عرض کنم و بعد وارد دعای مکارم الاخلاق می شویم من قول است در منابعی که از خدیجه کبری سوال شد شما چرا ایشان را انتخاب کردی یعنی پیامبر را ایشان که اون موقع پیامبر نبود یک جوان 25 ساله ای بود نه پدرشان در قید حیات بود و نه مادرشان بود و نه خانه ای از خودشان داشتند پیامبر امین است اما یتیم بزرگ شده و از نظر وضعیت مالی هم وضعیت مناسبی ندارد خدیجه کبری سلام الله علیها فرمودند من به پنج دلیل این ازدواج را در واقع پذیرفتم: 1- لقرابتک بستگی که با هم داریم فامیل بودن این نشان می دهد که انسان در فامیل بهتر می شناسد مسائل خاص پزشکی اش هم باید مراعات شود طبیعتا من می شناسم که این فرد را همین جا توصیه ما این است عزیزانی که می خواهند ازدواج کنند سعی کنند بین خودشان و یا حتی در شهر خودشان فرهنگ خودشان کفو بودن همین است دیگر دوم فرمودند شرفک فی قومک به خاطر جایگاهی که در قوم خودت داری ایشان به عنوان یک شخص امین و صادق مورد اعتماد بود در میان قریش، سوم اینها می تواند ملاک باشد برای ازدواج امانت داری چون حضرت خدیجه ایشان را برای یک سفر تجاری به شام فرستاده بودند قبل از ایکه باهاش ازدواج کنند پیغمبر به عنوان کارگزار رفتند و حضرت خدیجه سلام الله علیها غلامی دارد این غلام در این سفر همراه پیامبر بود و رصد می کرد وقتی برگشت به خدیجه کبری گزارش داد که این آدم با همه فرق می کرد خود ایشان هم دید مثلا در تجارت حقه ای و کلکلی و چیزی نبود هر چی هست عین صداقت لذا از اون سفر پی برد به این جایگاه ایشان این هم سوم امانت داری بود.
بعد فرمودند که حسن خلقک خوش اخلاقی خیلی مهم است در ازدواج واقعا همه ثروت دنیا مال یک نفر بد اخلاق باشد با پول و طلا نمی شود انس گرفت کار راه می اندازد ولی اخلاق خیلی مهم است بعد فرمودند صداقت صدق حقیقی ببینید ملاک ها را قرابت و شرافت و امانت و حسن خلق و صداقت نکته مهمی که راجع به خدیجه کبری باید من اشاره کنم خیلی کوتاه و رد بشوم این است که این شخصیت یک بصیرتی داشت یک تیزبینی داشت یک فراستی داشت لذا نور نبوت را در پیامبر می دید و الا نوشته اند دوشنبه ای بوده صبح پیامبر در غار حرا مبعوث شدند و نماز ایستادند اینها مغرب و عشا یعنی عصر ایشان با پیامبر نماز خوانده با فاصله یک روز از غار حرا آمدند پایین ایمان آورد یک کسی باشد که زمینه نداشته باشد می گوید بروم و تحقیق و بررسی کنم ببینم قصه چی است ابدا اول زن مسلمان در این قصه و اون نکته مهمی که در زندگی ایشان هست ببینید ما خیلی از اوقات در جامعه دچار در واقع همرنگی با سنت های غلط جامعه می شویم یعنی می دانیم این غلط است منتهی می گوییم همه دارند این کار را میکنند چون مه این کار را می کنند پس من هم این کار را می کنم خدیجه کبری در زمانش همه مشرک بودند جاهلیت اولی بود دیگر زن ها غالباً دچار انحراف بودند و بچه ها را زنده به گور می کردند و معاملات غالباً با ربا بود اما ایشان در جاهلیت قبل از اسلام نامشان طاهره بود به این جهت که پاکیزه بودند یعنی آلوده به این جور مسائل در جامعه قبل از اسلام نبودند و این خیلی مهم است به قول یکی از اساتید می گویند مردم گله وار دنبال مسائل می رفتند همه می آمدند بت می پرستیدند قربانی می کردند یکی نمی گفت این بت به چه دردی می خورد و این قربانی به کجا می رود هم رنگ جماعت شو راحت فرزندش را زنده به گور می کرد و چهره اش سیاه می شد وقتی خدا به او فرزند می داد اما ایشان نه این خیلی کار سختی است شما در یک جامعه ای که مثلا قرآن می فرماید حبیب نجار در اون جامعه ای که انبیا را اذیت می کردند این یک نفر جدا شد و جا ء من اخذ المدینه رجلٌ من یصغی قال یتبع المرسلین این شخصیت جدا شد واقعا از انحرافاتی که در اون جامعه بود یاد و خاطره شون را گرامی می داریم یک نکته مهم این است که امیر المومنین بعد از ازدواج به دنیا اومده یعنی وقتی خدیجه کبری با پیامبر ازدواج کردند هنوز فاطمه بنت اسد حضرت علی را نداشتند جعفر را داشت و عقیل را داشت اما ایشان را نداشت پنج سال بعد تقریبا به دنیا آمد لذا حضرت خدیجه حضرت امیر علیه السلام که کوچک بود آوردند خانه خودشان و اینها بزرگ کردند کاملا ایشان آشنا با زندگی این دو بزرگوار بودند یعنی پیامبر و حضرت خدیجه کبری سلام الله علیهما و نکته ای که حالا من این را به همه عرض می کنم امیدوارم درست بتوانم منتقل کنم گاهی از اوقات یک جوانی است مومن و متدین شرایط اجتماعی اقتضا کرده یک مدرکی گرفته و سربازی کرده و کاری پذیرفته الان با این شرایط خانه ندارد و ماشین ندارد و مهریه سنگین نمی تواند بدهد حالا یک آقایی است که وضع مالی اش خوب است و دختر خوبی هم دارد و ثروت هم دارد چه اشکالی دارد در خانه کمک این جوان بکند و چه اشکالی دارد در مهریه کمک این جوان کند بینندگان عزیز خدیجه کبری مهریه اش را خودش داد بعضی اطرافیان صدایشان در آمد گفتند این سابقه ندارد گفتند چه اشکالی دارد من خودم می خواهم بدهم خانه اش را به پیغمبر داد نه که بگوید این خانه من است بیا توش زندگی کن گفت بیتی بیتک برای تو است این خانه شماست از این به بعد خانه من می گویم ای پیامبر ایشان که اون موقع پیامبر نبوده بگویند خانه محمد بن عبدالله علیه السلام این خیلی مهم است و جالب است بعد از رحلت حضرت خدیجه سه سال پیغمبر در این خانه زندگی کرده یعنی باز این خانه در اختیار پیامبر بوده حالا از بین بردند آثارش را یک کتابی را یکی از این شخصیت های صعودی نوشته اون وزیر نفتشان زکی یمانی یک وقتی یادم است در ایران هم آمدند سفری کتاب را من دارم خیلی کتاب خوبی است دارخدیجه بنت خویلد خانه خدیجه ایشان قبل از اینکه اینجا را خراب کنند رفته عکس و تصویر گرفته و گزارش این خانه را نوشته مثلا می گوید اتاق فاطمه زهرا کجا بوده و محل وحی کجا بوده جبرئیل خیلی خانه مهمی بوده و کتاب مصوری است هم مصور است و هم گزارش داد خیلی جالب است دار خدیجه بنت خویلد صعودی چاپ کرده خودش جزو شخصیت های وهابی است و ایشان یک کار قشنگی کرده می گوید من دیدم حیف است این خانه از بین می رود لذا گزارشش را بدهم و در آن گزارش جالب است که محل در واقع سکونت اینها و استراحت اینها در آن خانه معلوم بوده به هر حال درود می فرستیم بر این بانوی بزرگوار و به همین میزان اکتفا می کنم و این توصیه را تاکید می کنم که واقعا این داماد هم می شود پسر شما کمکش کنید و دستش را بگیرید و بیاید زندگی کند اخلاق دارد و دین دارد و جوان خوبی است چرا در جامعه مون ازدواج دارد تاخیر می افتد و مجردها دارند آمارشان بالا می رود و فرزند آوری کاهش پیدا کرده به خاطر مشکلات مالی یک مقدار نگاهی که دو تا شخصیت را مثال بزنم یکی ایشان بود که همسری بود که داماد را پشتیبانی می کرد و یکی هم شعیب بود شعیب حضرت موسی را هم دختر بهش داد و هم کار بهش داد و هم به اصطلاح مال بهش داد زراعت بهش داد و همه چیز موسی هیچی نداشت
ملایی: به قول خودمانی دست جوان های خوب و شایسته را بگیرید
حجت الاسلام رفیعی: حالا خانم ها و آقایان نگویند موسی پیدا شود ما این کار را می کنیم این مثال است پیامبر الهی است که ما نمی خواهیم این جوانی که می بینید زمینه هایش را دارد دختر شما هم خدیجه کبری نیست بالاخره در حد خودمان این تصویر انشاء الله فراهم شود ما بحث مان در شرح دعای مکارم الاخلاق هست دعای بیستم صحیفه سجادیه در این دعا امام در بخشی از این دعا سه تا حاجت را مطرح می کند منتهی جالب است این سه تا حاجت که مطرح می کند سه تا آسیبش هم مطرح می کند مثل اینکه شما فرض کنید بگویید خدایا به من خانه بده اما سند هم داشته باشد بی سند نباشد خدایا ماشین به من بده اما ماشینم سرقت نشود خدایا به من اولاد بده اما این اولاد بعداً خار چشم من نشود این خیلی مهم است سر به راه باشد ما هر چیز خوبی را که در عالم شما فکر کنید آسیب دارد امام در اینجا به اون چیز خوب اشاره کرده او سه تا آسیب ها را هم فرموده یکی اش این است اقننی اوسع علی رزقک خدایا به من پول و ثروت بده رزق ات هم به من گسترده کن عزیزان می دانند رزق هم مادی است و هم معنوی است یک وقت رزق یک رفیق خوب است رزق یک وقت ایمان خوب است بله مال هم هست خدایا به من پول بده اما وَ لَا تَفْتِنِّی بِالنَّظَرِ؛ (دعای بیستم صحیفه سجادیه) یک طوری نباشد که من هی نگاهم به مال مردم باشد یعنی اگر ماشینی به من دادی بگویم نه اون ماشین خوب است اگر خانه به من دادی بگویم نه اون خانه خوب است این حس حرص را در من در واقع از بین ببر که این در واقع همان حس کفاف و قناعت است که ما در روایت هم داریم طوبی لمن اسلم و کان عیشه کفافٌ خوشا به حال کسی که مسلمان باشد و عیش اش کفاف زندگی اش را بدهد دستش جلوی مردم دراز نباشد اما ان الانسان لیطغی هم نباشد ثروت قارونی به چه دردی می خورد ثروتی که لذا من در واقع دیدم یک وقتی رسول خدا کسی را خیلی دوست داشت می فرمود خدایا به اندازه کفاف بهش مال بده خودشان هم دارد اللهم اجعل راجع به خاندان خودش پیغمبر دعا کرد قوت آل محمد کفافا خدایا قوت و رزق ما را در حد کفاف قرار بده بچرخد هیچ مشکلی در زندگی نداشته باشد اما اینکه ثروت زیادی که یک وقت موجب طغیان ما بشود اللهم التکاثر را من نمی خواهم تحبون المال حباً جما نشود یا اکل لما نشود ارث مردم را بخورم و حلال و حرام کنم این جما بعضی ها همین را گفتند منظور این است که حلال و حرام روی هم بریزم نکته ای که من باید خدمت بینندگان عزیز عرض کنم این است که فقر در اسلام مذمت شده این را بدانید رسول خدا فرمودند اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الكُفرِ ، وَ الفَقرِ خیلی عجیب است بعد و قال رجلٌ یک کسی گفت یا رسول الله کفر و فقر ایعدلان آیا اینها با هم دیگر هم مسیر هستند یعنی دو تا عِدل هم هستند؟ قال نعم فرمود بله باز در روایات ما داریم پنج ویژگی است اگر در کسی نباشد زندگی اش خوش نیست من روایتش را بخوانم بلکه انشاء الله بینندگانی که الان نشستند بگویند ما پنج تایش را داریم خمسٌ من لم تکن فیه ازامام صادق علیه السلام لم یهن العیش پنج ویژگی است اگر در کسی نباشد عیش یعنی زندگی هنی یعنی گوارا زندگی می کند ولی گوارا نیست خوش نیست الصحه سلامت خیلی مهم است ما الان عزیزانی داریم وضع مالی شان هم خوب مبتلا هستند انشاالله خدا همشون را شفا بدهد واقعا سخت است من خبر دارم بعضی از این عزیزان دو سال و سه سال است در خانه مخصوصا زن خانه خیلی سخت است سلامت خیلی مهم است الان هم که گرانی هست یک نان هم که بخری خالی هم بخوری شب سیر می شوی اما انواع غذا را بگذارند جلوی شما سالم نباشی نمی توانی بخوری و والامن امنیت اون هم خیلی مهم است امنیت هم نباشد زندگی از هم می پاشد والغناء ثروت ببینید پس ثروت در اسلام مذمت نشده خدا در قرآن بهش خیر گفته و فضل گفته حتی روایت داریم نعم العون علی تقوی الله الغناء چقدر ثروت و پول می تواند کمک تقوا کند کسی پول دارد کربلا می رود و ثواب زیارت امام حسین را می برد و نماز می خواند صد هزار برابر می شود و بیمارستان می سازد مردم ا ستفاده می کنند این ثواب می برد عرض می کنم که الان مدارس دارد باز می شود و لوازم تحریر به بچه ها می دهد و هزینه بچه ها همه اینها ثواب است صحت و امن و غناء و القناعت این هم یک نعمتی است واقعا این حرص نباشد و الأنیس الموافق أنیس موافق را می توانید همسر معنا کنید یا دوست همراه این پنج تا هر کدام به یک بُعدی بر می گردد صحت به بدن بر می گردد و امنیت به جامعه بر می گردد و غنا به بُعد اقتصادی بر می گردد و قناعت اون حس درونی بر می گرد دو انیس و همسر خوب و رفیق خوب هم بر می گردد به اون بُعد انسانی و کسی که همراه انسان است خوب این یک نکته.
حالا یک سوال بعضی ها از ما سوال می کنند خیلی هم سوال می کنند حاج آقا چه دعایی بکنیم پولدار بشویم شما می پرسید چیکار کنیم رزق مان زیاد شود چیکار کنیم کاسبی مان بگیرد این سوال مهمی است من جالب است دو تا روایت دیدم حالا نمی خوانم فقط بخشی اش را می گویم هر دویش هم در خصال صدوق است البته باید تحلیل بشود چون عواملش متعدد است یکی اش مرحوم شیخ صدوق در خصال شانزده عامل آوردند برای هفده عامل آوردند برای فقر عزیزانی که می خواهند ببیند روایت سبع عشر هفده عامل را فهرست کرد من نوشتم اینجا اگر کسی اینها آدم را فقیر می کند بعد شانزده عامل آوردند برای ثروتمند شدن یعنی می شود سی و خورده ای هفده تایش از اون طرف باز یک روایت دیگر رسول خدا فرمودند عشرون خصله تورث الفقر بیست تا خصلت است که موجب فقر می شود اون روایت صدوق را هم بگذار برایتان بخوانم ستۀ عشر خصله تورث الفقر شانزده چیز باعث فقر می شود سبعت عشر خصله تزید فی الرزق خود همین ها آمارش خیلی شد یک بیست تا و شانزده تا و هفده تا چند تایش را بگویم
ملایی: مهم هایش را بگویید زود تکلیف مان روشن شود
حجت الاسلام رفیعی: یک آقایی اومدند پیش ما از فضلای حوزه به من گفتند خیلی از مردم از من سوال می کنند کلید رزق چی است بعضی هایش با تلاش است کاسب خوش اخلاق روزی اش بیشتر است یا آدمی که مثلافرض کنید تلاش بیشتری می کند و دو شیفت کار می کند ولی خیلی ها می گویند حاج آقا اینهایی که می گویی انجام می دهم خوش اخلاق هستم و تلاش هم می کنم بیشتر راه های میانه میخواهند مردم چه نماز و دعایی این آقا اومد پیش من می خواهم کتابی بنویسم این بیست تا و هفده تا را و شانزده تا را جمع آوری کنم باز هم هست گفتم من هم چیزی به ذهنم برسد شما یک راهنمایی چیزی خودش آدم فاضل و بزرگواری بود من بهش گفتم مثلا شما این باب رزق بحار وکجا و کجا را ببین رفت و مدتی بعد این کتاب را برای من آورد مفاتیح الرزق از رویش بخوانید شاید بعضی هایش را اشاره کردم رویش را بگیرید مفاتیح الرزق صد عامل را بحث کرد صد و خورده ای عامل که موثر هست در افزایش رزق کوچک هم هست اومد زنگ زد بنده خدا کتاب را معرفی کن مردم بخوانند من چون به موضوعم می خورد این را آوردم بیش از صد عامل را ایشان از روایات و آیات در بحث افزایش رزق آورده حالا اگر اجازه بفرمایید بعضی از اینها را با هم مرور کنیم بعضی هاش هم آدرس دادم عزیزان نگاه کنند.
از منفی هایش بگوییم بعد بگذاریم کنار اليَمينُ الصَّبرُ الكاذِبَةُ تُورِثُ العَقِبَ الفَقْرَ قسم دروغ فقر می آورد به خدا این را اینقدر خریدم اصلا من این را خریدم هزار تومن می دهم صد هزار تومن شما می خواهی ببر و می خواهی نبر قسم نخور این یکی از عوامل است.
اظهار الحرص یورث الفقر اینهایی که خیلی اظهارحرص می کنند حرص هم فقر می آورد چون شما هر چی داری کافی نیست برایت خود حرص هم یکی از عوامل است.
ترک التقدیر ترک و تقدیر در واقع یعنی بی برنامه گی بالاخره شما یک حقوقی داری این با این حقوق می توانید تالار بگیری و می توانی یخچال بخری بی گدار به آب می زنی و وسیله هم می خری و قسط هایش دچار مشکل می شود و برنامه گی بعضی از عوامل فقر را دارم فعلا می گویم.
بعضی ها دارد رد السائل باللیل مخصوصا فقیری که شب به شما مراجعه می کند ممکن است گرفتارتر باشد.
قطعت الرحم قطع رحم اینها فقر می آورد الاستخفاف بالصلاح سبک شمردن نماز بی توجهی کردن به نماز در روایت دارد که فقر می آورد باز الکذب دروغ حالا اون یمینش را گفتیم اینها در واقع از چیزهایی است که موجب فقر می شود از اون طرف عوامل افزایش را بعضی هایش را خدمت تان عرض می کنم از حرف هایمان معلوم شد که تلاش و کوشش و اینها باید جای خودش باشد قبلا هم اشاره کردیم ولی فهرست وار از این صد عامل من بعضی هایش را برای شما می شمارم یکی در روایات ما دارد وضوی دائم دمع الطهاره کسی که دائما با وضو باشد رزقش زیاد می شود توصیه ام این استکه کارمندها و کاسب ها سر کار می روند با وضو بروند کارمندها حقوق ما مشخص است و زیادش نمی کند نه همه حقوق شما که همه رزق شما حقوق نیست یک وقتی می بینی خداوند تفضلات یک جایی قرار می دهد من حیث لایحتسب می رساند.
دوم در روایت داریم پیغمبر گرامی اسلام فرمودندکسی که زیاد بر من صلوات بفرستد من صلی علی کل یومٍ خمس معه مره اینجا می گوید روزی پانصد بارحالا اگر توانست کسی کمترهم باشد لم یفتقر ابدا فقیر نمی شود هرگز عامل دیگر در روایات ما و در منابع ما خوب یک سلسله دعاهایی توصیه شده از جمله این به اصطلاح دعا را یادداشت کردم از صفحه 36 این کتاب برایتان عرض کنم متن روایت را می خوانم.
ان جعفر ابن محمد از امام صادق علیه السلام ان ابیه از پدر بزرگوارشان قال النبی و قد فقدرجلٌ پیغمبر کسی را ندیده بود چند روزی فرمود ما ابتع بک عنا دیگر پیش ما نمی آیی که کم پیدایی خوش به حالش که پیغمبر همچین حرفی زد لایق باشیم امام زمان سراغ ما را بگیرد و قال السقم من العیال دو چیز باعث شده خدمت شما نیایم یکی مرض و یکی هم زن و بچه روزی می خواهد نمی رسیم خدمت شما برسیم فارسی خودمان گرفتاریم فرمود الا اعلمک بکلمات تدعو بهن يذهب الله عنک السقم چیزهایی یاد بدهم که وقتی این را می خوانی هم بیماری ات انشاالله خوب می شود و هم فقر از زندگی ات می رود بله آقا بفرمایید اگر شد بعدا این را زیر نویس کنید و در گروه تان قرار بدهید
ملایی: در کانال دوستان دعاها و احادیث و نکاتی را در این بارگذاری می کنند
حجت الاسلام رفیعی: این روایت جلد 92 بحار است فرمود بگو، لا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّٰهِ، تَوَكَّلْتُ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَايَمُوتُ، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً، ولَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِى الْمُلْكِ، وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيراً. خدا رحمت کند آقای موذن زاده این را اول قرآنش می خواند فرمود این قرآن است دیگر این را اولش بخوان پس ببینید اون وقت این در واقع یکی از چیزهایی است که باز روایت دیگر داریم که از امام رضا علیه السلام شکا رجلٌ الا ابی عبدالله الفقر یک کسی اومد پیش امام صادق امام رضا فرمود شکایت کرد از فقر آقا فرمودند که وقتی موذن وقتی صدای اذان را می شنوی تو هم اذان بگو عجیب است من یک روایت یک وقت دیدم که کسی که بد اخلاق است در گوشش آهسته اذان بگویید از یکی از علما پرسیدم فرمود از اخلاق اسلامی دور شده اذان بگو که یادش بیاید مسلمان است و یادش بیاید که اشهد انا محمدا رسول الله حالا اینجا می فرماید که اذن کسی که صدای عذر می خواهم اذا سمعت الاذان وقتی اذان را می شنوی شما هم اذان بگو کما یؤذن المؤذنون گاهی در مسجد ها می آییم آدمی که خیلی ضعیف است و توان ندارد پیرمردی است امیر المومنین مؤذن بوده نبوده اذان می گفته این اذان گفتن هم یکی از توصیه هایی است که در منابع اومده باز در یک روایت دیگری داریم که باز من این همین روایت را از رو برای بینندگان عزیز بخوانم یکی از راه های افزایش رزق است خیلی عجیب است این روایت دخلت علی ابی عبدالله قاسم ابن برید می گوید رفتم خدمت امام صادق فقلت جعلت فداک گفتم آقا قد کان الحال حسنا خوب بود اوضاعمون اما همه اش تغییر کرد و الان ما و انا الاشیاء ا لیوم متغیراً یعنی دیگر اوضاعمان فرق کرده به هم ریخته یعنی وضع مالی ام به هم ریخته به قول شما گرفتار هستم آقا فرمودند که اذا قدمت الکوفه فاطلب عشرت درا اگر رفتی کوفه در شهر اهل کوفه بودی ده درهم پول تهیه کن شاید نداشته باشد بنده خدا و ان لم تصبها وصاد من وساعدک اگر نداشتی یکی از این بالش های خونه ات را بفروش تا این حد بعشرت دراهم ببین کدومش را ده درهم می خرند بعد چه کنم؟ ثم ادعوا عشرتا من اصحابه ده نفر از اصحاب را دعوت کن واسمع لهم طعام یک غذایی بگذار جلویشان بخورند وقتی ده تا رو خوردند ازشون بخواه دعا کنند وضع مالی ات خوب بشود عجیب است این روایت این می رساند که صدقه و انفاق و این منابع ما آمده صدقه و انفاق و میهمانی موثر است الان تعطیل شده میهمانی ها خیلی میهمانی ها کم شده متاسفانه خیلی کم شده یعنی من سابق یادم است بیشتر علتش هم این است که به اصطلاح اون تجملات زیاد شده یعنی الان سخت می گیریم الان اگر یک غذای ساده ای تهیه شود و دور هم جمع شوند اینها دعا می کنند برای هم بعد از غذا یک دعا بشود الان دعای سفره من جایی یادم نیست دیده باشم از این روایت استفاده می شود که بعد از طعام باید دعا کرد این یکی از توصیه هایی است که در این روایت اومده فرصت داریم؟
ملایی: به نظرم بله دوستان اشاره کنند دو سه دقیقه زمان داریم
حجت الاسلام رفیعی: الزکات تزید فی الرزق اینهایی که گندم و جو و خرما و کشمش دارند و گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره 9 تا چیز است طرف بگوید کجا پیدا کنم چی است بدانند این 9 تاست دامداران عزیز و کشاورزان عزیز زکات واجب است بعضی روایت دارد کسی نماز بخواند ولی زکات ندهد نمازش صحیح نیست قرآن می فرماید یقیمون الصلات و یؤتون الزکات با همسایه مهربانی کردن رزق آدم را زیاد می کند حسن الجوار یزید فی الرزق این هم یکی اش است عامل دیگری که باز در روایات ما رویش تاکید شده زیارت اباعبدالله است فرمود بروید زیارت امام حسین فان اتیانه یزید فی الرزق و یمدوا فی العمر زیارت اباعبدالله هم رزق را زیاد می کند و هم عمر را طولانی و بلند می کند این هم یکی یک نکته آخر هم دیگر بگویم و برنامه در اختیار شما و آن اکتفا به لقمه حلال است چون اگر افرادی بروند دنبال حرام عیبی ندارد زندگی شان می چرخد منتهی رزق حلالشان تعطیل می شود این خیلی نکته مهمی است کسی موتوری سرقت می کند و دوچرخه ای سرقت می کند و خانه ای را می زند و یا مال حرامی را می فروشد زندگی اش هم می چرخد یک رزق حلالی داشت اون جلویش گرفته می شود و داستانش هم این است که امیر المومنین آمدند در مسجد گفتند یک آقایی اونجا ایستاده فرمودند مرکب من را نگه دار من بروم نماز بخوانم آقا رفتند نماز وقتی نمازشان تمام شد دست کردند جیب مبارکشان دو درهم در آوردند به قنبر فرمودند این را بگیر ببر بده حق پارکینگ و حق نگهداری قنبر آمد گفت کسی اینجا نیست جلوی درب مسجد کسی اینجا نیست اصلا اسب هم نیست یک کمی که گشتند مرکب را پیدا کردند دیدند این بنده خدا افسار دهانه را دزدیده آقا فرمود طوری نیست برو دهانه اسب بخر اومد در بازار دهانه اسب خرید اتفاقا پیدا کرد همان مال خر را دید این مال کی است گفت الان کسی به من فروخت دو درهم گفت بده این مال اسب حضرت علی علیه السلام است آقا پول را داد و اومد و برای آقا تعریف کرد گفت دزد هم دو درهم فروخته آقا چقدر می خواسته بدهد آقا فرمودند ببین چطور بعضی ها حلال را برای خودشان الان هم دو درهم گیرش اومد من هم بهش می دادم بینندگان عزیز در روایات داریم که یکی از چیزهایی که رزق را زیاد می کند در مفاتیح هم در ساله ها فکر کنم باشد قدیم دیده بودند سجده نماز حالا خیلی ها رکعت آخر می خواند اما نگفته سجده رکعت آخر کلاً سجده ولو غیر نماز این دعا یا خَيْرَ الْمَسْئُولِينَ وَ يَا خَيْرَ الْمُعْطِينَ ارْزُقْنِي وَ ارْزُقْ عِيَالِي مِنْ فَضْلِكَ الْوَاسِعِ فَإِنَّكَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ. آی بهترین عطا کننده هم به خودم و هم به خانواده ام بده از فضل خودت روایت داریم کسی در سجده این دعا را بخواند رزقش زیاد می شود انشاالله بخوانیم اون تلاش جای خودش است موارد رزق و روزی شرطش این است که اون طرف موانع هم برطرف شود مقتضی باشد مانع هم باشد.
ملایی: خیلی متشکرم آقای حجت الاسلام رفیعی عزیز خدمت تان هستیم همچنان یک نکته ای را مرور کنیم با همدیگر و اون اینکه کم و بیش اطلاع دارید در برنامه این چند وقت بهش پرداخته می شود در ماه ربیع الاول همان طور که توضیحات حاج آقای حسینی قمی را دیروز هم دیدیم و شنیدیم اجازه گرفته شده از بیوت مراجع عظام برای رد مظالم خوب به هر حال ما بعضی هایمان دیونی بر گردنمان هست حق الناس و دوست داریم که گردن مان آزاد بشود از این دین از مراجع معظم تقلید خدا حفظشان کند اجازه گرفته باید بشود برای رد مظالم قاعده فقهی خودش را دارد زحمت کشیدند دوستان عزیزم این کار راانجام دادند شما برای رد مظالم از هزار تومن تا یک میلیون تومن سقفش است که اجازه داده شده می توانید رد مظالم را انجام بدهید در ماه ربیع الاول کیفیتش را اگر دسترسی به کانال ما داشته باشید اونجا توضیحاتش داده می شود بعضی ها دیون دولتی به گردنمان است یعنی حق الناس نیست که ندانیم طرف کی است یک دین دولتی است به گردن ماست می خواهیم پرداخت کنیم اون هم شماره کارت جداگانه دارد کانال برنامه سمت خدا در پیام رسان های ایرانی خدمت گذار شماست عضوش بشوید و انشاالله اونجا بتوانیم این کار را دنبال بفرمایید و اما قرآن کریم سوره مبارکه توبه آیات 32 تا 36 صفحه نورانی 192 تلاوت بشود با مقدمه ای که حاج آقای حجت الاسلام رفیعی عزیز فرمودند تقدیم کنیم ثوابش را محضر حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها و رسول مکرم اسلام اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
( قرآن کریم سوره مبارکه توبه آیات 32 تا 36 صفحه نورانی 192)
ملایی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم الهی در پناه حضرت رسول باشیم و باشید این کتابی که حاج آقای حجت الاسلام رفیعی هدیه دادند مطالبش را برخی اش را به ما احتمالا شما دوست دارید تهیه کنید عنوانش هست مفاتیح الرزق فارسی اش هم می شود کلیدهای روزی این کتاب را اگر می خواهیم که بدانید چطوری تهیه بفرمایید به 20000303 پیامک بفرمایید این هم روی جلد کتاب هست که من نگه می دارم دوستان تصویربردارم بتوانند بسته ای ازش نشان بدهند کمک می کند به شما عزیزان بیننده و شنونده هایی که بعدا می شنوید می توانید از این طریق پیگیری بفرمایید 20000303 نحوه تهیه کتاب را دوستان بفرمایند و اما حاج آقای حجت الاسلام رفیعی بفرمایید
حجت الاسلام رفیعی: نکته آخری که در ادامه دعا بود و نرسیدیم بگوییم می ترسم برنامه بعد هم فرصت نشود خدایا به من رزق بده گفتیم آسیبش چی است و لا تَفتِنّی بالنظر (دعای بیستم صحیفه سجادیه) اون رزقی که به من می دهی بسازم نگاه به بالا دست من نکنم ببینید مثلا دیدید شما یک وقتی در ماشین هستید فرض کنید پژو دارید و پراید دارید یا هر ماشینی یک ماشین خیلی گرانقیمتی دارد همینطور نگاه می کنی نگاه را طولش می دهی به این می گویند مد عین دو جا در قرآن این آیه دارد یکی سوره طه آیه 131 و یکی هم سوره مبارکه حجر آیه 88 دو جاست و لا تمدن عینیک الا ما متعنا به ازواجاً منها تکرار هم شده عبارت همین است ادامه اش فرق می کند ولی عبارت اصلش همین است دومی اش هم همین است و لا تمدن عینیک الا ما متعنا به ازواجاً منهم ببینید قصه این بود که بعضی از مشرکین وضعشان خوب بود ازواج به معنای خانواده است بعضی از خانواده های مشرکین مثلا ولید وضعشان خوب بود پیغمبر که همچین نگاهی نداشت هیچ وقت پیغمبر ما به قول معروف در مسئله قناعت و کوتاغهی در زندگی ساده ضرب المثل بود در واقع دارد به ما می گوید به پیغمبر می گوید به پیغمبر هم می گویم شما حساب کار خودت را بکن نگاه نکنید به اون چیزهایی که ما دادیم به اونها متعنا اما ظهرت الحیات الدنیا اینها شکوفه است شکوفه می ریزد این خیلی نکته مهمی است این نشان می دهد که یکی از بزرگترین فقرها این است که انسان هی نگاه به دیگران بکند چون همه اش احساس در واقع کمبود و کوچک بودن می کند حدیثش هم بخوانم الغنی الاکبر بزرگترین ثروت الْغِنَى الاَْكْبَرُ، الْيَأْسُ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ. (نهج البلاغه، 342) این است که انسان به داشته های دیگران حسرت نخورد و جالب هم هست شما الان یک موبایل معمولی دارید من اسم موبایل را بیاورم تبلیغ می شود الان موبایل های گرانتر هم هست خوش به حال اون که این را دارد اونی که می بینی می بینی یک چیزی بالاتر هم هست این حرص خوب نیست در مسائل معنوی خوب است در مادیات ممنوع است
ملایی: حاج آقا به حق حضرت خدیجه علیها السلام الهی عاقبت شما به خیر و نیکی یک دعا و برویم برای خداحافظی.
حجت الاسلام رفیعی: انشاء الله به آبروی این زن و شوهری که دیروز سالروز ازدواجشان بوده خداوند زمینه ازدواج همه جوان ها و اون عزیزانی که به هر دلیلی ازدواجشان به هم خورده مثلا طلاق گرفتند و همسر از دست دادند چه آقاست و چه خانم خداوند زمینه ازدواج همشون رو فراهم کند و دوم به اونهایی که ازدواج کردند خدا انشاالله چندین فرزند صالح نصیب کند.
ملایی: خیلی متشکرم حاج آقای حجت الاسلام رفیعی عزیز الهی در پناه امام زمان باشید دعا می کنیم برای وجود نازنینشان تا سلامی دوباره شما را به خداوند بزرگ می سپاریم التماس دعا.