حجت الاسلام عاملی: محضر همه تون جای جای ایران عزیزمان سلام و دعا دارم و استحجابت دعا و توفیقات نصیب همه عزیزان بشود و غم و قصه و گرفتاری هر عزیزی که حاجتی دارد پای برنامه سمت خدا نشسته بنده اعتقاد خاصی دارم با توجه به اینکه نشر تبلیغ دینی اسلامی و جریان ناب هدایت از این برنامه منتشر می شود مشمول عنایات خداوندی است و در استجابت دعاها تاثیر دارد قطعا انشاالله که همه دعاهایشان مستجاب بشود و خدای متعال با عنایات خاصه از عزیزان پذیرایی کند زائران عزیز ما عزاداران عزیز ما سهم خوبی را انشاء الله در این دو ماه گرفته باشند و محرم باشند با سید الشهدا محرم باشند با شعارهای سید الشهدا و محرم باشند با مرام مبارک سید الشهدا حضرت فرمودند من در هر دوره حاضر هستم وقتی گفتم من با مثل یزید کار دارم یعنی در هر دوره حاضر هستم قرآن جری دارد یجری کما تجلی الشمس
شریعتی: یک حقیقت زنده و جاری
حجت الاسلام عاملی: بله سید الشهدا همین هستند اهل بیت هم همینطور الان هم سید الشهدا حضور دارد ما باید فکر امام حسین زندگی کنیم و با سبکی که آورده است زندگی کنیم و در راسش مسئله رهبریت ساده در هرم قدرت صالح ترین فرد قرار بگیرد این یک مطلب.
و مطلب دیگر زیر بار حکومت جائر و طاغوت کسی که حسینی نیست نباید برود د رهر جایی که زندگی می کند مثل سید الشهدا دست دست بیعت برای ظالم ندهد و اگر بگویند که فرار کن برو مثل امام حسین بگوید که ولا افروا منکم فرار العبید
شریعتی: به به خیلی خوب حالتان چطور است؟ مردم اردبیل حالشان خوب است؟
حجت الاسلام عاملی: الحمدلله بدلت طیبه و ربٌ غفور
شریعتی: به به چقدر خوب به همین بهانه به همه آذری ها که در هر کجای ایران هستند به همه عزیزانمان سلام می کنم و امیدوارم بهترین اتفاقات برای آنها رقم خورد در ذیل بحث استغفار به تعطیلی عقل و شبهه ه ای جنون رسیدیم ادامه فرمایشات شما را خواهیم شنید
حجت الاسلام عاملی: صحبت از این بود که استغفار مرکب است ما سفری داریم بسیار سفر پر خطر و بزرگترین سفر بشریت ما از جایی اومدیم که باید به اونجا برگردیم انا لله و انا الیه الراجعون و انا الی ربک رجا و مرکب هایی تعیین کردند برای ما برای طی طریق و یکی از این مرکب ها عبارت است از طهارت نفس که استغفار یکی از راه های طهارت نفس است توبه و انابه این که به خدا بگویی انا ابت الیک یا رب العالمین تضربت الیک یا رب العالمین تبت الیک یا رب العالمین اسلمت لک یا رب العالمین همه اینها مرکب است و اسمش است که انسان از گردنه ها سالم رد شود و یکاد و یختف بالابصار از هر جای این دنیا چشمکی می زند و مهلکات انسان را احاطه کرده و شاید با یک تصمیم هلاک شود و از چشم خدا بیفتد و غضب خدا شاملش بشود خدا قسم بخورد که دیگر تو را نمی بخشم اینها همه خطرات طریق است و هر کس صالح و از این طریق خلاص شود ملائکه تعجب می کنند که چطور از این مهلکه سالم خارج شد انبیا اومدند کمک بکنند راهبران صادقی هستند و راهبران مسلطی هستند رئیس کاروان و رؤسای کاروان هستند که بار را ازا ینجا رد بکنند که سالم رد بشویم از اینجا و متاسفانه بسیاری از افراد کاروان ساکت شدند و لقد صدق علیهم ابلیس الظنه فاتبعوه الا فریقاً من المومنین یک فریقی می تواند که از اینجا سالم رد بشود و ما باید دعای ما این باشد که خدایا دست ما را بگیر که ما سالم از این دنیا خارج بشویم چون اگر ناقص خارج شدیم ناقص به محشر وارد می شویم و ناقص محشور می شویم و تمام عنایات خدا برای کسی است که به صورت انسانی وارد محشر شود و نه اینکه ناقص از دنیا خارج بشود و پیغمبر ما هم یک هشدار وحشتناکی به ما داده است که امت من یوم تاتون افواجا که نه صنفش به شکل انسان نیست یک فرقه فقط به شکل انسان است
شریعتی: یعنی با همان فطرت و پاکی که اومدی با همان پاکی رد بشوی
حجت الاسلام عاملی: احسنتم این دزدهای سر گردنه اینهایی که عفت و اخلاق را می دزدند و حجاب و صداقت و عدالت را می دزدند و دین مردم را می دزدند تسویل می کنند خوب و بد را جابجا می کنند و حق و باطل را جابجا می کنند و بشر در برابر این هوای مه آلود احتیاج دارد پناهگاه داشته باشد انبیا پناهگاه هستند و کتاب های آسمانی پناهگاه هستند و بزرگان علما و عرفا و اینها که طی طریق کردند اینها گاهی یک جمله و یک کلمه ایشان بسیار بسیار راهگشا است و اون وقت یک آیه ای خواندیم در این آیه متمرکز شدیم خدای متعال فرمود ان تکثروا ان اکثرهم یسمعون یعقلون پیغمبر تو خیال می کنی اکثریت گوش شنوا دارند برای مطالبی که از طرف آسمان نازل شده حق است و او یعقلون یا در برابر اون تعقل دارند یعنی ندارند خوب تعقل تعطیل شود و عقل تعطیل شود می شود جنون و انواع جنون دور ما را گرفته است خیلی خوب است که مربیان تربیتی انواع جنون را بسط بکنند گاهی روزگار ما روزگار دجل است دجل یعنی ظهور دجال دجل یعنی شما می آیی روی یک فلزی آب طلا بزنی خیال بکند که طلاست کار دجال هم همین است کار دجال این است که چیزی را که به زبان آذری می گوییم «اووزو تزه آستی تزک» یعنی رویش بزک است ولی زیرش تزک تزک یعنی فضله حیوانی که خشک می کنند و در تنور استفاده می کند اوزو یعنی رویش آلتی یعنی زیرش تزک اونقدر از این مطالب سوار بر امواج وارد زندگی انسان ها می شود و فرزندان ما هیچ پناهگاهی ندارند تعارضات شدیدی بین پدر و مادرها و فرزندان درست می شود بعضی از پدرومادرها دق مرگ می شوند از این که تمام زندگی من فرزندان من چرا این طوری شد چرا این افکار و اندیشه را پیدا کرده است یک برهان هایی درست می کنند برای باطل ترین مطلب در این همچین شرایطی خدا از تعطیلی عقلی صحبت کند ما هم از انواع جنون صحبت کنیم که الجنون فنون صحبت کردیم که بشر وقتی در معرض زوال هیچی نیست لایملک لنفسه نفعا و لا ضراً و لا موتاً و لا حیاتاً و لا نشورا وقتی اینطوری با خدای خودش درگیر بشود و چموش بشود و دهن کجی بکند به جنون نیست پس چی است یا مسبب الاسباب خود خداست و با اسباب داری زندگی می کنی اگر اسباب تعطیل شوند همه زندگی ات به هم می ریزد در حساس ترین لحظه ها احتیاج به اسباب داری آتش اگر گرمی دارد گرمی را کسی داده که مالک آتش است اگر آب تشنگی را برطرف می کند این مال کسی است که مالک آب است یعنی تاروپود این آب دستش است مالک حقیقی همین است دیگر باید بیایی باهاش دعوا کنی و در پناه خدا دکان باز بکنی و درگیر شوی این باز هم مسئله مسئله جنون است یا احتیاج داری اسباب جمع بشود تاکارت پیش برود هیچ کس قادر بر جمع تمام اسباب نیست اونی که قادر است تمام اسباب را فراهم کند الهی بیدک لا بید غیرک زیادتی و نفسی وغیری لا علیماً بضری وفاقتی یا الیه مفری و یا من الیه مددت رای واقفر ذلتی و تب علیَّ چه دعایی خدایا
شریعتی: به به چه مضامین بلندی
حجت الاسلام عاملی: همه چیز من دست توست هر روز باید این را انسان بگوید هر روز باید این دعای امام سجاد را بخواند که اللهم اصبحنا و اصبحت اشیا کلها بجملت حالت خدایا در حالی صبح کردیم که مالکیت تمام اشیا دست توست و من باید سراغ تو بیایم تا اسباب با من همراهی کند یک دعایی هست اگر این دعا را شما بخوانید بلای اون روز دفع می شود اصبحنا و اصبح الملک لله رب العالمین مال رسول خداست اللهم انی اسئلک خیر هذا الیوم فتحا و نصره و نوره و برکته و هده و اعوذ بک ما شر ما فیه و من شر ما وعده اون مال صبح و عصر هم که بشود با کلمه امثال می گویی نمی گویی اصبحت در حالی که صبح کردیم که مالکیت تمام اشیا دست توست من هیچ قادر نیستم بر مالکیت اسباب خدایا من از تو خیر این روز را می خواهم فتح و نصرش را نمی خواهم و نورش و برکتش را می خواهم و به تو پناه می برم از شری که این روز قرار است در حق من اتفاق بیفتد و از شری که مابعد اون قرار است اتفاق بیفتد ببینید همه اینها اعلان نیاز است و همه اینها شکستن منیت است خدا عاشق دعایی است که شما اعتراف دارید و انشاالله در ادب دوم وارد می شوند که اعتراف است در اعتراف بحث مفصل بسیار شنیدنی دارد که خدا بهترین دعا دعایی است که اعتراف دارد چون دعایی که اعتراف دارد معنی اش این است که منیت شکست دیگر نمی گوید انما اوتیته علی علم ما با درایت خودم
شریعتی: از جنس اینکه انی کنت من الظالمین
حجت الاسلام عاملی: اگر دکتر شما را معالجه کند آخرش بگوید دوای تو و تشخیص تو خودم را شفا دادم چقدر ناراحت می شود دکتر باز هم یک نوعی جنون است که در جمع کردن اسباب باز هم ما باید برویم سراغ خدای متعال ببینید اینها را که من می گویم اینها را ببرید جامعه ما ببینید چه امواجی از جهل و امواجی از غفلت جامعه ما را فرا گرفته از یک جایی اینها باید به جامعه ما تزریق بشود اصلا از جامعه ما هم احتیاج دارد برای اینکه گره های ذهنی باز بشود و علم بیایدو عقل رشد بکند و ما یعقلها الا العالمون علم باشد عقل رشد می کند علم نباشد که عقل مثل عقل طفل می ماند از یک طرف هم باید یک پمپاژ معنویتی جامعه داشته باشد جامعه که پمپاژ معنویت نداشته باشد ساقط می شود و همه اش مباحث به اصطلاح مباحث سیاسی و این جور چیزها را وارد شویم انسان ها احتیاج دارند قدرت روحی پیدا کنند و کنار سفره فاخر قرار بگیرند یا سهم خوبی از عنایات خدا در این عالم داشته باشند انسان یک روز می آید در این عالم یک بار می آید چند بار که نمی آید اون زمانی که ما با کاروان حج می رفتیم من به رفقا می گفتم این بنده خدا فقط یک بار می آید حج همیشه که پول ندارد بیاید حج در این حج ما باید تمام زمینه ها و بهترین استفاده را فراهم بکنیم و اسرار حج را باید بگوییم و اسرار مناسک را باید بگوییم این اسرار محرمات احرام را بگوییم و مشاهد را مفصل توضیح بدهیم یک روزش را نباید خالی بگذاریم وقتی که برگردد یک عمر الهام بگیرد از اون سفر حجی که بهش رسیده
شریعتی: یک بار به دنیا می آییم
حجت الاسلام عاملی: تا رسیدیم به اینکه یکی از اونها هم که الان وارد شدیم آخرش گفتیم که در ملک خدا در مِلک خدا زندگی بکنیم ما در مِلک خدا زندگی می کنیم ولی با صاحبخانه می گوید من حشمت شما دختر خانم را می خواهم می خواهم که حشمت داشته باشیدو لباس محتشم داشته باشی و در برابر چشم ها عزت داشته باشید و در برابر نگاه های آلوده مصونیت داشته باشی و پایه گذار نسل سالم باشد و نهاد عفت با دست تو تامین بشود و عزت و کرامت تو در دو چیز است در این است که علم و معرفت خوبی داشته باشید و عبودیت خو بی داشته باشی و با این دو تا ترک بشوید نه اینکه با شخصیت اندامی طرد بشوید شخصیت اندامی که در همه هست این که هنر نیست اینجاست که خدای متعال و من غیرتی حرمت فی الفواحش خدا از غیرت خودش فواحش را حرام کرده است غیرت داشته است که گفته است حریم باشد بین دو جنس که غیرت داشته که اگر این حریم شکسته بشود در وهله اول زن شکسته می شود و خدای متعال نمی خواهد زن بشکند می خواهد که زن ملک خداست بنده خداست و مربوط به خداست و منصوب به خداست اگر شکسته شود اینها را خدا برای خودش کثر شان می داند حالا در ملک خدا و در مِلک خدا باز هم اگر ما بیاییم نار با خدا به تعبیر حاج ملا همدانی داشته باشیم این هم واقعا جنون است حالا رسیدیم به پنجمی، پنجمی بحث انتقال است وقتی که انسان قدرت انتقال ندارد در یک امر بدیهی مانده است انتقال یعنی جلواتی که ما می بینیم این جلوات یک ذی جلوه ای دارد این عالم همه ظل است یعنی یک ذی ظلی دارد چطور شده که تو از این جلوه ها به ذی جلوه منتقل نشدی و نفهمیدی که اون ذی جلوه امکان ندارد من غیر قصدٍ این تشکیلات بزرگ را راه اندازی بکند یک امر بدیهی و این را
شریعتی: یعنی همه عالم انگشت اشاره شون را به سمت خدا گرفتند
حجت الاسلام عاملی: ادله الی مرضات این مسئله که کاملا بدیهی است خدا در قرآن می گوید بدیهی است خدا می گوید افی الله الشک این تعبیر در امور بدیهی است افی الله شک فاطر السموات و الارض عجیب است در آخرت تمام پشیمانی ها از امر بدیهی است در آخرت همه حجاب ها می رود کنار متوجه می شود کافر که در امرت چقدرساده بدیهی در دنیا مانده ندای انا یا ویلنا انا کنا ظالمین بلند می شود که من چرا من این را نفهمیدم و یکی از عجیب ترین چیزها این است که علم اینقدر پیشرفت می کند چقدر علم پیشرفت کرده است و چقدر ریزه کاری ها کشف شده است و چقدر اسرار در این عالم کشف شده اما باز در انتها بشریت اکثریت در انتقال مانده است و با اینکه این انتقال حکم عقلی است مسئله بدیهی است اینجاست که خدای متعال می گوید در وصف اهل جهنم قلوبٌ یا یفقهون الله قلبهایی که داشتند در جهنم این صحبت ها معنا ندارد قلب هایی داشتند که لایذکرون بهم و اینها و اعیٌن و لهم اعین چشم داشت اما نمی دید چشم که می بیند یعنی وقتی آیه را می دید آیویت اون آیه را نمی فهمید و مسئله اونجاست گاو هم نگاه می کند به کوه سبلان و من هم نگاه می کنم به کوه سبلان اون چی می بیند من چی می بینم گر بدیدی حس حیوان شاه را پس بدیدی گاو و خر الله را در روایت است لا تعلم الجواهر فی اعناق الحناذیر هیچ وقت جوارح را درگردن خوک ها آویزان نکنید کی این کار را می کند؟ پس معلوم می شود بعضی ها در اون هویت هستند حشر پر حرص خصم صورت خوکی شماست حکمت به اون یاد ندهید برای هر کسی حکمت به هر کسی یاد ندهید حکمت خودش ظاهر می شود اهلش را پیدا می کند در روایت هست و ان لکل اهلا خدا می گوید قلوبی داشتند که لایفقهون بها اعینی داشتند لا یبصرون بها آزاری داشتند و گوش هایی داشتند لا یسمعون بها گفت شما با گوش فربه می شوید
جانور فربه شود لیک از علف آدمی فربه ز عز است و شرف
آدمی فربه شود از راه گوش جانور فربه شود از حلق و نوش
وقتی که این بسته است می دانید که طفل اگر گوش نداشته باشد زبانش باز نمی شود چون حرفها را که می شنود یاد می گیرد روح انسانی هم همینطور است این می شود باز جنون که نمی تواند منتقل شود مشهور است که می گویند یک دیوانه از تیمارستان فرار می کند در یک شهر بزرگ ایران می آید دم بازار هسته خرما را برداشته بود با سنگ می زده که این را بشکند یک آدم عاقلی می آید به این دیوانه می گوید چیکار می کنی؟ می گوید تعجب می کنم من با سنگ نمی توانم این را بشکنم خدا با یک جوانح این را می شکند اون آدم آخر خیلی خوشش می آید می گوید تو دیوانه هستی اینطوری هستی پس ما چی هستیم؟ می گوید شما هم سفیه هستید و در ذیل و لا تعطی السفهاء اموالکم بعضی از مفسرین می گویند مراد از سفهاء عاقل هایی هستند که کار سفهی می کنند اونقدر کار سفهی در جامعه ما موج می زند از اسرافش بگویید و از تشریفاتش بگیر و از خروج ازا ستطاعت عمومی اش بگویید و از رقابت ها اخیر مادی که قلب ها می شکند و دل ها می شکند و شأن ها شکسته می شود یک آقایی با بیست نفر از عراق بلند شد رفت حج در هر منزلی یک گوسفندی می کشت و همه می خوردند رفت رسیدند به مدینه و بعد از حج حضرت بهش گفت لم تضل المومنین در فرائر آورده است لم تزل المومنین چرا مومنین را خوار کردی پناه می برم بر خدا که خوار کنم گفت چرا در هر منزل یک حیوان کشتی گفت آقا جان یک سیخ کباب نخوردم همه را اینها خوردند گفت بگو ببینم میهمانش می کردی اونها توقع نداشتند تمنا نداشتند که ای کاش پول داشته باشندو اونها هم تو را میهمان کنند
شریعتی: ای کاش من جای اونها بودم گفت بگو ببینم می توانستند این کار را بکنند گفت نه اونها توان مالی ندارند حضرت فرمود فتقاصر انفسهم پس اینها را شکستند یعنی گفتنش خیلی سنگین است در جهیزیه و در منزل و در مسکن و در خودرو
شریعتی: حسرت در دل دیگران ایجاد کردند
حجت الاسلام عاملی: هنر این است که لذت خودت را داشته باشی که هنر نیست استطرو قلوبکم در حد مساوی رسول خدا فرمودو ظاهر شوید و قلب ها به هم دیگر نزدیک شود این بحث ما در احتمال بود احتمال آخرت را نمی شود انکار کرد یک کسی بگوید من آخرت را قبول ندارم اما ابدیت را احتمالش را نمی شود انکار کرد احتمالش را بدهی کار همه درست است چون محتمل اون قدر وحشتناک است اونقدر وحشتناک است که رسول خدا پیر شد گفتند یا رسول الله ما استحیک بک الشی چقدر زود پیر شدی گفت این سوره ها من را پیر کرد وقتی به ابن مسعود گفت برای من قرآن بخوان شروع کرد یا ایها المزمل و ذرنی و المکذبین بهذا الحدیث تا اونجایی که رسید ان لدینا او کان و جحیما و تعانوا و عذاباً علیما گفت دست نگه دار پیغمبر غش کرد این غشی که عارض می شود بر پیغمبر از تاثیر صحنه است اونها آیات را که می خواندند تصویر صحنه را داشتند چون خودشان می گویند هیچ حائلی بین ما و آخرت نیست لو کشف الغطاء در مالک یوم الدین بعضی امامان ما چرا غش می کردند چون تاثیر یوم الدین را داشتند
شریعتی: حاج آقا وقتی امیر المومنین آه می کشند آه من قلت الزاد و طول السفر و بُعد الطریق و عظیم المورد
حجت الاسلام عاملی: احسنتم یعنی اونقدر نزدیک است حالا یک غافلی یک شعری گفته، گفته مر علی را گریه نی از خوف بود ایمن است و از سر تعلیم بود استغفروا الله مگر می شود کسی تصنعی غش بکند و تصنعی گریه بکند اصلا یک وقتی من یک بحثی خدمت شما داشته باشم که خدمت عزیزان بیننده که کارهای معصومین کردند که ما نمی فهمیم کنه اش را نمی فهمیم مثلا عرض می کنم امام حسین می گوید یک روز نشد من بروم محضر پدرم الا وجدت باکیا چه قضیه است اعمالش
شریعتی: در واقع درک اینها از اون عظمت است
حجت الاسلام عاملی: اعمالش مشکل دارد استغفروا الله بندگی اش مشکل دارد استغفروا الله چه صحنه هایی را می دیده که می گوید فغیر موصوف ما نزل به من نمی توانم توصیف کنم کسی که با کفر از دنیا رفت چه بلایی سرش اومد و می گوید که اگر کسی را بیاورند از اونجا بگویند تو توصیف و یعلوا بصفته زبانش بند می آید که بتواند صحبت کند و بگوید چه بلایی سرم اومد حالا ما در این غوغا بیاییم بگوییم که مثلا عرض می کنم چند نفر به به بگویند و تحسین بگویند و موی سر خودم را نشان بدهم که چه رنگی دارد موی سر من یک غوغایی که حضرت ابراهیم می گوید لا ارید الا نفسی ابراهیم می گوید ابراهیم می گوید لا ارید الا نفسی این که ابراهیم می گوید لا ارید الا نفسی یعنی خدایا محشر اونقدر سخت می شود ابراهیم می گوید خدایا غیر از خودم به فکر هیچی نیستم فقط من را نجات بده وقتی که پیغمبر اولوالعزم این را بگوید بقیه تکلیفش روشن است و چون عارف در برزخ زندگی می کند عارف به نقطه ای می رسد که اون آگاهی که در برزخ پیدا می شود الان هم برای عارف پیدا شده لحظه به لحظه پیدا شده
شریعتی: یعنی این لایه پرده کنار رفته
حجت الاسلام عاملی: یعنی خدا اونقدر محرمیت بهش داده که انگار که تمام اون عقبات و صحنه ها و همه را دارد می بیند و لذا ظاهرش در اینجاست هرگز میان حاضر و غائب شنیده ایم من در میان جمع و دلم جای دیگر است اون لا ارید نفسی ابراهیم را الان عارف می گوید و من به عزیزان بینندگانم هم یک تحفه ای بدهم یادگاری از من داشته باشند هر وقت یک تشریفاتی و تجملاتی و زینتی دیدید که مثلاً بخواهد برای شما تاثیر بگذارد یک جایی مثلا یک ویلای خوبی دیدی بگو خدایا لا اُرید الا نفسی یک ماشین خیلی خوبی دیدی تمنایش را داری فوراً بگو اللهم لا ارید ا لا نفسی یک ثروت خاصی یک جایی دیدی فوراً تمنایش نکن بگو خدایا لا ارید الا نفسی اونقدر برای شما آرامش می آورد و این یک حقیقت است یعنی اگر این حل نشود برای شما دنیا را به شما بدهند در دعای اعرف هست دیگر می گوید خدایا از تو یک حاجتی می خواهم اگر اون را به من بدهی هر چی می خواهی بگیر ضرری ندارد اگر اون را به من ندادی هر چه به من بدهی فایده ای ندارد اسئلک فکاک رقبتی من النار این لا ارید لنفسی همین است که لا ارید الا نفسی این تعبیر، تعبیر بسیار عجیبی است
شریعتی: یعنی من خلاص شوم گیر این چیزها نباشم یک تحفه ای از شما دارم با توجه به این که ایام آخر ماه صفر متعلق به پیامبر عظیم الشان ما شما فرمودید در اون وا نفسای قیامت همه می گویند نفسی و نفسی فقط پیامبر ماست که می گوید امتی امتی
حجت الاسلام عاملی: تمام انبیا را خدا جمع کرد گفت که یک حاجتی پیش من دارید یک دعای مستجابی پیش من دارید هر چی بخواهید بهتون می دهم خدای متعال به این رسول خدا خطاب می کردند که همه استفاده کردند تو حرف نزدی و چیزی از خدا نخواستی گفت خدایا برای امتم ذخیره کردم همچین پیغمبر رئوف
شریعتی: یک صلوات بفرستید
حجت الاسلام عاملی: اللهم صل علی محمد و آل محمد این قدر که صلوات می فرستیم به پیغمبر که می دانید که می گوید یک صلوات به من بفرستید من هزار صلوات می فرستم این همه تاکید شده بر ثواب صلوات کتابها نوشته اند در ثواب صلوات این برای چی است فقط برای ثواب است برای اینکه شما یک تعلقی به پیغمبر داشته باشید و یک رابطه ای با پیغمبر داشته باشید و یک سنخیتی با پیغمبر داشته باشید شیر را به بچه همی داند بگو تو به پیغمبر چه دانی بگو در چهل سال یک بار دروغ نگفت شباهت داریم
شریعتی: تازه می نازیم و می بالیم که ما امت پیغمبر آخر الزمان هستیم
حجت الاسلام عاملی: یک صلوات پل ارتباط است یک پل ارتباطی با پیغمبر داشته باشیم کسی که با صلوات اینقدر اظهار تعلق به پیغمبر می کند رسول خدا می گوید این همه به من اظهار علاقه داری با کدوم سیره من حرکت کردی در روایت هست پیغامبر ما فرمود همچنان که خدا می خواهد به واجباتش عمل بشود من هم می خواهم به سنتم عمل بشود و خدا یک جمله خطرناکی گفته در قرآن گفته هر کس با سیره پیغمبر مخالفت کند عذاب اون را می گیرد و جامعه را می گیرد فالیحذر الذین یخالفون فی امره ان یصیبه الفتنه این نشان می دهد که ما باید یک کتابی در سیره پیغمبر خوانی داشته باشیم که با رسول خدا مخالفت نکنیم جهیزیه اش چطوری بود بسم الله راه از این است هر که دارد عزم راه چه از درهمش را جدا کرد از خود مهریه پس تو هم از خود مهریه جدا کن نه اینکه مهریه ما فی الذمه باشد به ثریا برسد و گرفتاری های دیگر درست بشود گفت بروید جهیزیه بخرید به مقداری یک جهیزیه بخرید رفتند جهیزیه را خریدند نگاه کرد گریه کرد کلید خزائن الارض دستش بود می توانست اضافه کند گفت خدایا می بینم همه سفال است مبارک کن جهیزیه دوعزیزی که می بینم جهیزیه شون از سفال است اللهم مبارک زندگی ساده بود ولی محل عروج بود زندگی ساده بود غیر از یک پوستی که رویش شبها می خوابیدند امیر المومنین رویش می خوابید در مصرف دیگر ازش استفاده می کردیم اما کسی از اون خانه به اصطلاح عرضه شد به بشریت که کل بشریت مدیونش است در حریت در شجاعت و در اراده و در ظلم ستیزی این که اراده اش نشکند و حریت خودش را به پای دامن مادر نوشت گفت یعب الله ذلک لنا و رسوله و تابت و طهارت دامن کتابت و طهارت اگر کسی بتواند بگوید کونوا احراراً خودش حر باشد تا بگوید کونوا احراراً الان محرم و صفر دارد تمام می شود همه کونوا احراراً را بردارید ما حر هستیم یا اسیر هستیم حر است به حال ما گریه می کند که اسیریم نه اینکه ما گریه کنیم به حال امام حسین اونقدر اسارت ها داریم اسارت هایی که بالاخره لان لا یقال مبادا همچین بگویم لیقال تا اینطوری بگویند و می دانید که اسیر هست که احکام خدا را شانزده آیه حجاب را بگذاریم زیر پا بالاخره یک جمال و برجستگی و یک بحثی از خودمان نشان بدهیم استغفرو الله این طور عبودیت و همه اینها اسارت است رشوه اسارت است و دروغ اسارت است کی دروغ می گوید؟ لایکسب الکاذب الا من محانت نفسه تا نفس انسان خوار نباشد دروغ نمی گوید این اسارت است نمی توانی خودت را حفظ کنی و پشت سر مردم حرف بزنی این اسارت است عصبانی شدی کسی دیگر به تو مالک شد یکی از عرفا به فرزندانش گفت فرزندانم مبادا بگذاری سفها مالک شما بشوند مگر می شود گفت بله شما را عصبانی می کنم عصبانی شدی دیگر افسار دست شما نیست دیگر اراده دست شما نیست کسی دیگر بر شما مالک شد
شریعتی: تو مالک نفس خودت دیگر نیستی
حجت الاسلام عاملی: کونوا احراراً یک عالم توش هست چرا از اضطرار مردم استفاده می کنی تو حری لباس مشکی هم می پوشی می آیی عزاداری می کنی سر امام حسین می شود مگر کلاه گذاشت دیوارش مگر از دیوارهای دیگر کوتاه است مگر امام حسین مذل را به خودش راه می دهد خودش گفت من مظل را راه نمی دهم و ما کنتم مظلین احداه کسی که اغوا گری می کند دیگر راه نمی دهند ذائقه عشق مشکل پسند است به این سادگی نیست سهم بردن تمام شب با امام حسین خداحافظی کنیم و صدای موبایل را عوض کنیم
شریعتی: هر کس به این آسانی اهل کربلا نیست کار حسین است و دل مشکل پسندش
حجت الاسلام عاملی: امام حسین می خواهد دست ما را بگیرد و بلند کند تعالوا را فقط پیغمبر نمی گوید همه اینها می گویند تعالوا با خاک بازی نکن چیست این برخاستن از روی خاک تا که آگه گردد از تجار پاک
شریعتی: یعنی بیایند ذائقه ات را تغییر بدهند
حجت الاسلام عاملی: مصیبت الان جامعه ما همین ذائقه است که شما اشاره کردید اونقدر ذائقه ها کم عمق شده ذائقه اش با لذات مقطعی و با خودنمایی خودش را نشان بدهد و قضاوت مردم در چشم مردم چه تحسینی ازش بکنند و چقدر فالوور داشته باشد این بگوید به به و اون بگوید چه چه انسان کامل شد اصلا لحاظ نمی کند که مستم کنند چنان که ندانم ز بیخودی در عالم خیال چه آمد
حالا ما خیلی
شریعتی: لا ارید الا نفسی
حجت الاسلام عاملی: اونقدر من از این خوشم می آید یک روزی نیست من این را نگویم یعنی هیچی می گویم خدایا هیچی نمی خواهم تمنای این را بکند و یا اونجا یک چیزی ببیند آب دهنش بچکد مگر می شود زندگی کرد یک حریت کاملی است و واقعا هم اساس همان است یکی از اصحاب به سلمان گفت آیا بالاخره فردی به سلمان گفت که ریش شما خوشگل است یا مثلا می خواست اهانت بکند با دم سگ گفت در جلو یک عقبه هست اگر از اون عقبه رد شدیم این ریش من خوشگل است اگر رد نشدیم حرف تو درست است اون عقبه است و ما ادرک من عقبه از اون عقبه رد شوی خدا را فروختی برو بیچاره ها را آزاد کن زندانی است آزاد کن فی اطعام یتیماً ذا مقربه او مسکینا ذا مقربه ثم کان من الذین آمنوا اینها را کردیم می شود ثم کان من الذین آمنوا و تواسعوا بالصبر و تواسعو بالعقل اون وقت صحبت در انتقال است وقتی خدا به اندازه قرآن حرف زده منتقل نشده شش هزار بیش از شش هزار آیه خدا با تو صحبت کرد منتقل نشد کلام کلام خداست برهان موج می زند یک اسم قرآن برهان است و یک اسم قرآن بیان است و انه فی ام کتاب لدینا ظهریٌ این به تو تاثیری نکرد خدا چرا برای کافر سخت می گیرد چون شان قرآنش را شکسته و شان صاحب قرآن را شکسته خدا یک عددی ما را حساب کرده که به اندازه قرآن با ما حرف زده ما به ترکی می گوییم ساینتی سایقیلیخ یعنی به شمار آورده ما را عددی ما را حساب کرده که ما را جلوی خودش گذاشته با ما حرف زده فقط قرآن که نیست ذرات این عالم با ما دارد حرف می زند این همه ذرات عالم که هیچ کم نگذاشته چه هیبتی و چه وسعتی و چه تدبیری و چه جمالی اون وقت تو می گویی من هیچی نفهمیدم به نزد آقای حسن زاده حجت الاسلام عاملی این شعر را خیلی می خواند به نزد آنکه جانش در تجلی است همه عالم کتاب حق تعالی است غرض اعراف و جوهر چون حروف است مراتب همچون آیات و ظروف است از او هر عالمی یک سوره خاص یکی چون فاتحه وان دگر اخلاص الان شما هر طرف را نگاه کنید این ما تولوا فثم وجه الله باز منتقل نشدی هر کجا را که نگاه کنی بالاخره نقشی که خدا درست کرده است هو الذی هو الذی الم تر الم تر و الم یروا همه اش خدا فتیله جمال را می کشد بالا هو الذی الم تره امروا همه تاثیر است واقعی وارد می شود به تصویر خودش امری المومنین گفت خدای متعال در کتابش تجلی کرده می خواهی خدا را ببینی برو قرآنش را بخوان و مقدمات فهم قرآن را آماده کن
شریعتی: خیلی از عقل مان استفاده نمی کنیم خودم را می گویم عقل را بخش اعظمش بدون کارکرد اون ور تعطیل افتاده وگرنه اون انتقال که شما می گویید پیش شرطش این است که از اون عقل استفاده کنید که منتقل شوید خدا عقل را که خلق کرد گفت برو رفت و گفت بیا آمد و گفت بک اصیب و بک معاقب تو را معیار قرار می دهم هر کس هر چه عقلانیتی دارد اون را در پذیرایی خودم و لذا عقل حرف خدا گوش داد اگر عقل مکسوف به طوع الهوا نشود هوا و هوس عقل را تعطیل نکند دستش را می گیرد و می برد به ذات بساط ذات حضرت حق
شریعتی: بسیار خوب خیلی ممنون و متشکر از شما انشاالله که عاقل باشیم به معنای واقعی کلمه و اساساً انبیا اومدند که این عقل ها را بیدار کنند از این گنجینه ها بهره مند شویم همه ما و امیدوارم قدر این ثروت و سرمایه را بدانیم حاج آقای حجت الاسلام عاملی خیلی از شما ممنون و متشکرم .
مشرف شویم به ساحت نورانی قران کریم عزیزان امروز صفحه 175 قرآن کریم را تلاوت خواهند کرد و آیات سوره مبارکه اعراف این آیات را بشنویم بعد از تلاو ت آیات در دقائق و لحظات پایانی در محضر حاج آقای حجت الاسلام عاملی باشیم اللهم صل علی محمد و عجل فرجهم
(تلاوت قرآن کریم صفحه 175)
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم انشاالله که همه مون زیر سایه قران کریم عاقبت به خیر شویم و همچنین بچه هایمان برای هم دعا کنیم برای عاقبت به خیری فرزندان ربنا حولنا من ازواجنا و ذریاتنا و قرۀ اعین و جعلنا للمتقین اماما حاج آقای حجت الاسلام عاملی اشاره قرآنی و انشاالله خدا حافظ
حجت الاسلام عاملی: قل لا املک لنفسی نفعاً و لا ضرا الا ما شاء الله دو تا مطلب بسیار خطیر در این آیه هست اولش این است که معصومین تشکیلات مستقل ندارند می گوید بدون اذن خدا به هیچ کاری من مالک نیستم یعنی اگر می خواهی سراغ معصومین بروی و شفاعت اونها را داشته باشی و واسطه اونها را داشته باشی باید دم خدا را ببینی خودشان گفتند لا ینا بولایتنا الا بالطاعۀ الله ولایت ما جز با طاعت خدا حاصل نمی شود من کان مطیعاً لله فهو لنا ولیه هرکس مطیع خداست ولی ماست و خدای متعال در یک قاعده کلی گفت من یعمل سوءاً یجز به هر کس کار خلاف کند استثنا ندارد من جزو ادات عموم هستم و کتکش را باید ببیند و عقوبتش را باید ببیند اسماعیل پسر امام صادق گفت ما بال مذنبین منا از ما اهل بیت اگر کسی گناه بکند چه اون عقوبتی در انتظار اونهاست خیال می کرد که می گوید که ماها دیگر فرزندان پیغمبر هستیم و کذا و کذا گفت حضرت این آیه را خواند لیس بامانیکم و لا بامانی اهل الکتاب فیعمل ثانی یجز به با آرزوهای اهل کتاب و آرزوهای شما کار درست نمی شود من یعمل سوء یجز به رسول خدا به حضرت زهرا یک جمله ای گفت تن آدم می لرزد گفت دخترم اعملی بنفسک فانی لا اغنی انک شیئا برو خودت کارت را درست کن من هیچی از تو بی نیاز نمی کنم از تو چیزی را وقتی برادرا مام رضا بدون اذن امام رضا خروج کرد علیه مامون مامون گرفت داد دست امام رضا گفت خودت محاکمه اش کن حضرت خیلی تند با اون حرف زد او ناراحت شد گفت برادر مگر من برادر تو نیستم با این ادبیات حرف می زنی حرف فرمود تو تا اون زمان برادر من هستی که در اطاعت خدا هستی وقتی با برادرت اینطور حرف بزنی دیگر بقیه تکلیف اش روشن است این ریشه قرآنی هم دارد خدای متعال گفت انه لیس من اهلک با اینکه پسرش بود اهلش بود و لاهل در ادبیات خدا چیز دیگر است انه لیس من اهلک و امام صادق یک حرف جالبی دارد می زند که کسانی که سید نیستند آرزوی سیادت را دارند از این حدیث لذت ببرند حضرت فرمود گفت من از جدم رسول خدا دو چیز دارم ولایت ولادت ولایتی من رسول الله اولا من ولادتی منهم این که ولایت دارم از طرف جدم رسول خدا بهتر از ولادت من است ولادت هم یعنی زمانی به درد می خورد که ولایت داشته باشد و لذا نباید ما فریب بخوریم که بگوییم حسین دارم چی غم دارم در روایت هست دو بار گفته ویهکم لا تقتروا وای بر شما این وحی برای عطوفت است و از سر عطوفت می گوید وای بر شما فریب نخورید یعنی کارتان را محکم انجام بدهید خدای متعال شفاعت سه پیغمبر را رد کرد یکی جناب نوح است و لا تعاتبتنی فی الذین ظلموا انه مغرقون یکی شفاعت ابراهیم است در قوم لوط یجادلنا فی قوم لوط یکی هم پیغمبر ما وقتی می خواهددر محشر می بیندکه بخشی از اصحاب می افتند جهنم می گوید خدای اصیحابی دلم می سوزدبر اصحابم خدا شفاعت پیغمبر را در می کند می گوید انک لا تعلموا احدثوا بعدک روایت اهل سنت است تو نمی دانی که این ها چه کار کردند بعد تو دومطلب مهم ازش استفاده می شود دومی هم خیلی مهم است اون هم فقر ذاتی است وقتی به پیغمبر می گوید تو یک چیزی بگو که من به هیچ چیزی قادر نیستم بشر غیر از آویختگی از قیومیت خودش هیچی ندارد این را یک وقت در کلاس ها می خوانی یک وقت خدا با سختی ها و فشار با خوف و گرفتاری اونقدر فشارت می دهد که تمام وجودت درک بکند که درک بکند که در هر لحظه ای شما در حالت تدلی ثم دنی فتدلی آویختگی از قیومیت خدا داری لذت زندگی لذت عبودیت است
شریعتی: بسیار خوب خیلی نکته های عظیم و بزرگی بود و قابل تامل خداحافظی کنیم از حاج آقای حجت الاسلام عاملی خیلی ممنون از محضر پر فیضشان امروز استفاده کردیم دعا کنیدو انشاالله خداحافظی کنیم یک دعایی سید الاستغفار بشود دربحث استغفار هم وارد می شویم شرحش را خوش به حال کسانی که الان به این دعا گوش می دهند پیغمبر می گوید سید الاستغفار سید الاستغفار استغفاری است که صبح بگویید از دنیا بروی و وارد بهشت است بعدا از ظهر اگر بگویی از دنیا بروی وارد بهشت است باید یاد بگیرند اونقدر دعای جالبی است ا ز رسول خدا اللهم ان تربی لا اله الا انت تو خدای منی و همه چیزم دست توست خلقتنی و انا عبدک من را خلق کردی من بنده توام و انا علی عهدک و وعدک ماستطعت من در عهد تو هستم و در وعد تو هستم با مقداری که توان دارم فاغفر بی شر ما سند پس ببخش بدترین عملی که انجام دادم روز قیامت قرار است با اون یقه من را بگیری ابو لک عین عبارتش را بخوانم ابو لک من نعمتک علیک من اعتراف می کنم نعمت هایی که به من دادی و ابو لک و اعتراف می کنم به ذنبی و گناه خودم فاغفر لی ذنوبی و فانه لا یغفر الذنوب الا انت
حجت الاسلام عاملی: به به چقدر خوب خیلی خوب ما این دعاهایی که حاج آقای حجت الاسلام عاملی و کارشناسان بزرگوار دیگر که در برنامه می خوانند و یا احادیثی که فرصت نوشتنش را پیدا نمی کنند دوستان در کانال قرار می دهند می توانید مراجعه کنید همین جا از دوستان ما در فضای مجازی صمیمانه تشکر می کنم که حسابی فعال هستند برای اینکه شما راحت تر بتوانیم بهره مند بشوید از معارف ناب قرآن و مکتب صلوات الله علیهم در پناه خداوند بزرگ و مهربان باشید و آخر دعوانا انا الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین خیلی از شما ممنون و متشکرم.