سمت خدا سمت حسین است و انشاالله این دقایق برای شما بهترینها را رقم بزند. این روزها روزهای شعر خواندن و روزهای روضه خواندن و روزهای مصیبت خواندن است، اما اجازه میخواهم از شما که با همین سلام و علیک و این مقدمه و دعوت برویم سراغ برنامهمان برای اینکه بیشتر معرفت اربعینی کسب کنیم انشاالله. در حضور سرور نازنین و ارجمند حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای حجت الاسلام پناهیان عزیز که منم خیلی خوشحالم همیشه دعا میکنیم میگوییم حاج آقا کربلا ببینیمت، کربلا ببینیم هم را، این جا داریم رفقای خوب و نازنین را میبینیم، الهی شما را کربلا زیارت کنیم. بفرمایید لطفا. سلام علیکم قبول باشد انشاالله عزاداری ها و زیارت ها.
حجت الاسلام پناهیان: سلام علیکم خدمت بینندگان خوب، سلام عرض میکنم انشاالله که اجر اربعین پرشور امسال به همه بینندگان داده بشود چه آن ها که آمدند و برگشتند، خیلی از مسافران اربعین هنوز دلشان کربلا است و چه آنان که نیامدند، در شهرهای خودشان حرکتی کردند و دلشان کربلا است. خدا انشاالله به همهی آن ها پاداش بدهد.
ملایی: الهی آمین.
حجت الاسلام پناهیان: این حماسهی اربعین را دیگر از یک عزاداری ساده گذشته است. همان طوری که تو زیارت اربعین هست، «وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّهٌ» این در واقع رزمایش یاوری حسین، یاوری امام زمان علیهم السلام است. واقعاً آرزو میکنم اسم همه اربعینیهای امسال را حضرت جزو اصحاب خودشان بنویسند.
ملایی: انشاالله، حاج آقای حجت الاسلام پناهیان رفتیم دو سه هفته پیش با این جمله چقدر در مورد این «وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّهٌ» صحبت شد و آرزو کردیم، آنجا شما دعا کردید که انشاالله اربعین کربلا باشیم و شد الحمدلله رب العالمین. میخواهم عرض کنم که سفر اربعین چندم شما است استاد حجت الاسلام پناهیان؟ میخواهم یک سؤال دیگر بپرسم این مهم نیست.
حجت الاسلام پناهیان: نمیدانم شاید از همان اوایلی که بعد از سقوط صدام بود، بنده تصادفا در این مسیر قرار گرفتم، آن زمان کنار خیابان یک ردیف مسافر و زائر پیاده حرکت میکردند به سوی حرم و هر چند صد متر یک بار، یک موکبی دیده میشد. اتفاقا آن سال خیلی بارندگی شدید هم بود، جادهها آماده نبود و خیلی صحنه زیبایی بود ولی عزمی که در آن چهرهها می شد دید، یک طوری بود که معلوم بود این اربعین به اوج خواهد رسید. سالش واقعا یادم نمی آید.
ملایی: پس چند دهه میشود دیگر با این تفاسیر؟
حجت الاسلام پناهیان: چند دهه نه.
ملایی: بیش از یک دهه؟
حجت الاسلام پناهیان: بله بیش از یک دهه.
ملایی: امسال چطور بود؟ امسال بعد از این همه سال، اربعین امسال را چطور دیدید؟
حجت الاسلام پناهیان: اربعین امسال تو اوج گرمای تابستان که گرمای فوق العادهای را خود عراق تجربه کرد در هفته گذشته بیش از همه دفعات دیگر محبت و ارادت مردم ثابت شد. اربعین امسال صداقت این مردم ثابت شد. ثبات قدم این مردم ثابت شد. اربعین امسال شاید خیلی ها کسالت داشتند یا کسالت پیدا میکردند اگر میآمدند، مردم بر گرما غلبه کردند. قوانین فیزیک تغییر کرد، قوانین محیط زیستی تغییر کرد، قوانین بدن تغییر کرد. در این راه من با پزشکان محترم صحبت میکردم، کمترین بیماریها یعنی انتظاری که میرفت امسال خیلی باید تلفات داده میشد.
ملایی: گرمازدگی، بیماری های گوارشی.
حجت الاسلام پناهیان: گرمازدگی، مردم غلبه کردند. ارادتشان و گرمای وجودشان بر این گرمای بیرون غلبه کرد. ایمان مردم بر گرما غلبه کرد و واقعا امسال بهتر از سالهای دیگر نصرت مردم و آمادگیشان برای یاری مشخص شد. سالهای بعد معلوم نیست این فرصت پیش بیاید.
ملایی: درست، بسیار عالی.
حجت الاسلام پناهیان: ممکن است سال بعد هم ما این گرما را تا یک حدی داشته باشیم. مومنین از دست ندهند این فرصت را. عشق اباعبدالله الحسین و عزم به سوی حرم حضرت بر گرما غلبه کرد. امسال خانمهای چادری با چادرهای مشکی غلبه کردند بر طبیعت، حماسه آفریدند.
ملایی: الحمدلله.
حجت الاسلام پناهیان: نمیدانم این دوربینها نمیتواند جزئیات را نشان بدهد، نمیتواند برود تو دل ماجرا و دلها را واکاوی بکند، فقط شما یک جمعیتی میبینید، اما اینها هر کدام در درون خودشان یک جهانی حرف دارند، مردم عراق چه زندگیهایی را ترک کردند که میتوانستند به زندگی عادی خودشان ادامه بدهند. آن هایی که هزینه کردند امسال، همه کسانی که هزینه کردند شاید دو برابر شد هزینهشان؛
ملایی: طبیعتا، بله.
حجت الاسلام پناهیان: برای خنک نگه داشتن موکب، برای پخت و پز، کسانی که تو آشپزخونهها صدها میلیون پرس غذا درست کردند تو همین گرما. من رفتم چند تا آشپزخانه اصلاً صحنههای عجیب. اینها نمیتواند به تصویر کشیده بشود، اینها همه روضهخوان اباعبدالله الحسین بودند که در این راه سربازان شوم یزید لعنت الله علیه اجمعین خدا عذابشان را زیاد کند غذا درست میکردند بوی غذا به مشام بچههای حسین علیه السلام میرسید غذا نمیدادند. مردم حق عزاداری را ادا کردند.
ملایی: ادا کردند، الحمدلله.
حجت الاسلام پناهیان: ببینید عزاداری این نیست که بنشینید فقط سینه بزنید، باید بیایی وسط میدان، عزاداری فقط به اشک ریختن نیست، به عرق ریختن در این گرما است.
ملایی: تحمل این گرمای از ساعت شش صبح شروع میشود تا هفت شب.
حجت الاسلام پناهیان: بله، عزاداری فردی به قول حضرت امام اسلام را حفظ نمیکند. میفرمود: اگر زیارت عاشورا بخوانید صد لعن و صد سلام دور خانهات بچرخی اسلام حفظ نمیشود. مردم زیارت عاشورا را اجرا کردند، به نمایش گذاشتند. اینها انرژی هایی را تولید می کند که هیچ کدام هرز نمی رود. همان طوری که دیدید نیروهای مقاومت در اخبار الان معلوم هست، از انرژیهای ساخته و پرداخته شده در این صحرا استفاده کردند و دشمن اربعین را زدند و بیشتر خواهند زد.
ملایی: انشاالله.
حجت الاسلام پناهیان: شما نیروگاههای برقی که درست میشود در این بیابانها، نور را تبدیل به انرژی می کند که برق و به خنک ها و به بهار تبدیل میکند، دیدید. این پیادهروی کنندگان همین کار را کردند، نور اربعین امسال را گرفتند،
ملایی: تبدیل کردند،
حجت الاسلام پناهیان: به انرژی مقاومت،
ملایی: مقاومت، آفرین، چه تعبیری.
حجت الاسلام پناهیان: و کسانی که نیامدند این کار را نکردند، اینها این کار را کردند.
ملایی: خیلی خب.
حجت الاسلام پناهیان: اربعین پر حماسهای بود حماسه ایتر از همهی اربعینهایی که تاکنون بود.
ملایی: خدا را شکر که نصیب شد. حالا در اربعینی با این تفاوت نسبت به اربعینهای گذشته طبیعتا مثل همیشه دو گروه ما هستیم. یک گروه آن هایی که الان تو کربلای معلی هستند، عتبات را تجربه کردند به هر حال آمدند مسیر مشایه را طی کردند و الان برگشتند شاید، نمی دانم شاید الان خیلیها خانههایتان هستید، اربعینی شدید و برگشتید و بسیاری تو مسیرها، یک عدهای هم که خب اصلاً برایشان رقم نخورد، آمدند به کربلا و به عتبات، وضع و حال این دو گروه را میشود واکاوی کرد؟
حجت الاسلام پناهیان: بله، من بسم الله الرحمن الرحیم بگویم چون تا حالا مقدمهی سلام علیکی شد.
ملایی: بفرمایید.
حجت الاسلام پناهیان: بسم الله الرحمن الرحیم، به نام خدای سرشار از رحمت که تجلی رحمت او حسین است.
ملایی: علیه السلام.
حجت الاسلام پناهیان: دربارهی کسانی که نیامدند، خیلی هم التماس دعا میگویند. واقعاً دل سوختگانی هستند که این اجر را میبرند. ولی من تقاضا میکنم از آن ها که دعا کنند سال بعد مشرف بشوند. نمیشود همیشه امام حسین را از راه دور یاری کرد. نیامدند همیشه خوب نیست. خب ممکن است بعضی از دوستداران اربعین دلشان بسوزد ولی من امیدوارم این دلسوزی سرمایهی توفیق سال آیندهشان بشود.
ملایی: انشاالله.
حجت الاسلام پناهیان: هر کاری هم بکنی، یاری کردند امام زمان، یاری کردند امام حسین با وجود خودت فرق میکند با اینکه با نیتت بخواهی این پاداش را ببری. بحث فقط پاداش نیست، خداوند متعال ظهر عاشورا به امام حسین فرمود: حسین من، دیگر فرقی نمیکند تو به شهادت برسی یا نه، پیش من عزیز هستی، شهید هم نشوی همین قدر عزیز هستی، شهید هم بشوی بیشتر از این نمیشود عزتت ولی خودت انتخاب کن، بنا بر روایت امام باقر علیه السلام، امام حسین فرمود: من شهادت را انتخاب میکنم دلیل زیبایی هم امام حسین فرمود، فرمود: فراق دوستان شهیدم را نمیتوانم تحمل کنم. ما چطور میتوانیم خیلی راحت فراغ اربعین را تحمل کنیم. من جدا دعا میکنم، خدایا به حق این گنبد و بارگاه ابوالفضل العباس که روبروی من است، گنبد بارگاه اباعبدالله الحسین به حق این مکان عرشی، به حق شهدای کربلا، کسانی که آرزومند هستند خدایا سال بعد به آن ها توفیق عنایت بفرما.
ملایی: الهی آمین، الهی آمین.
حجت الاسلام پناهیان: پولشان را جمع کنند.
ملایی: همت کنند.
حجت الاسلام پناهیان: کم کم کنار بگذارند. کسانی که خرج نکردند یک سهمی از زندگیشان را کنار بگذارند. این عراقیها خیلیهایشان رسم دارند، فقراءشان هم حتی بعضاً. یک پولی را هر روز کنار میگذارند، میگویند این برای اربعین.
ملایی: بله.
حجت الاسلام پناهیان: بعد یک غذای شاهانهای درست میکنند به اربعینها می دهند و خودشان در طول سال گاهی شاید این غذا را نخورند. برای اربعین حساب باز کردند در زندگیشان. ما نزدیکترین مکانمان به آسمان به خداوند متعال اربعین است، نه در گریههای فردی، در این حرکت میلیونی. آن هایی که نیامدند خیلی عذرخواهی میکنم از آن ها، یک مقدار استغفار را هم چاشنی عباداتشان بکنند بیشتر. همه در خوف و رجا هستیم، مایی که آمدیم هم در خوف هستیم که مبادا قبول نشود. آنهایی هم که نیامدند هم در خوف باشند مبادا به من توفیق ندادند، بعضیها را توفیق نمیدهند، گفت رشته محبت خود با تو می برم شاید گره خورد به تو نزدیکتر شوم برای اینکه تمنا کند بیشتر و برای اینکه با سوز و دلش بخواهند او را جلو ببرند. نمیدانیم حساب و کتاب دست ما نیست. ولی مبادا اربعین نیامدن ما ناشی از این باشد که ما لایق نبودیم. خواهش میکنم این را جدی بگیریم. چه ظهور حضرت به سرعت محقق بشود چه به سرعت ظهور حضرت محقق نشود ما از نیامدن در اربعین پشیمان خواهیم شد هم در دنیا و هم در آخرت.
ملایی: که چرا نیامدیم اربعین.
حجت الاسلام پناهیان: نیامدیم اربعین. کسی نگوید که من نمی دانستم اربعین قصهاش با یک زیارت ساده فرق میکند. ما داریم میگوییم نوکری میکنیم برایشان، خیلی فرق میکنیم. مگر میشود در کائنات سفر یک نفره با سفر بیست میلیون نفره تفاوت نکند و من به سادگی عضو بیست میلیون نفر نباشم.
ملایی: آن هم چه بیست میلیون نفری.
حجت الاسلام پناهیان: چه بیست میلیون نفری، احسنت. پس دربارهی کسانی که نیامدند هم دعا می کنم و هم عزم میخواهد و اراده و خیلی حرفها که معلوم است که نمیزنیم، برای اینکه مبادا کسی یک وقت دلش بسوزد.
ملایی: درست است.
حجت الاسلام پناهیان: اگر سر اهمیت ندادن به اربعین، ما به اربعین نیامدهایم آخر خط هستیم، آخر خط و با صف مقدم مقربین به خدا و اباعبدالله الحسین ...
ملایی: فاصله است.
حجت الاسلام پناهیان: میلیاردها سال نوری فاصله داریم، این یک مسئله.
ملایی: حاج آقا میان کلامتان حضرت عالی در مشایه بودید این ایام را بیخبر نیستید، خیلی هم سعی کردیم که قرارهای شما را برسیم و نشد، چون من خودم هم برنامه سازی تو این مسیر را داشتم ولی مادر نود ساله و پدر نود و چهار ساله دیدم و خردسال یک و نیم ساله، آن چیزی که ما برخورد کردیم، بین این یک و نیم سال تا نود و سه چهار سال تو این بازه خیلیها آمدند و هر کدام این آمدنها یعنی اربعین متفاوت است. به نظرم دیگر نمیتوانم بگویم من نمی دانستم.
حجت الاسلام پناهیان: کسانی که به خاطر سخت بودن سفر نیامدند خیلی ضرر کردند. شبها خیلی هوا خوب بود، سحرها هوا عالی بود، بهاری بود.
ملایی: شبهای مشایه خیلی خوب است.
حجت الاسلام پناهیان: خیلی عالی بود، از نظر گرما و سرما میگویم، از نظر معنوی که اصلاً فوق العاده است، مانندش نیست.
ملایی: همه چیزش خوب است، همه چیزش.
حجت الاسلام پناهیان: آن هایی که به خاطر گرما نیامدند ضرر کردند. کسی به آن ها گفته بود سفر سخت است، بیماری، اشتباه به عرضشان رساندند. بعضی از رفقا میگفتند آقا ما را فریب دادند، گفتم دیگر فریب نخور. گفتم چرا نیامدی؟ گفت: من گرما اذیت میشوم. گفتم: این جا گرم نبود، شبها گرم نبود، روزها استراحت میکردی. و موکبهایی بود ....
ملایی: در همان روزهای گرمش حاج آقا، این بانوان مسیر را خالی نمیکردند. این طوری نبود که روز مطلق دیگر مشایه خالی از زائر باشد.
حجت الاسلام پناهیان: باید فیلمها نشان داده باشد، نمیدانم و حالا اربعین آمدن فقط به پیادهرویاش هم نیست، گرم است من نمیتوانم پیادهروی کنم. خب بیا یک روزه سلامی بده و برگرد. اربعین حتماً پیادهروی نباید کرد، ضروری نیست. اربعین، زیارت اربعین علامت مومن است. برای سال آینده بار را ببندید، این یک. اما فرمودید دربارهی آن کسانی که آمدند،
ملایی: بله، گروهی که آمدند، گروهی که قسمتشان شد.
حجت الاسلام پناهیان: کسانی که آمدند در سبک زندگی خودشان یک تغییری بدهند، شما اربعینی هستید. اگر هر روز یک آیهاش را نمیخواندند یک سال این کار را بکنند، اگر میخواندند با صد لعن و صد سلام بخوانند. اگر خودشان تنها آمدند سال بعد دست کسانی را بگیرند و بیایند. اگر امسال کسی را راهی نکردند سال بعد کسانی را راهی کنند و هزینهشان را بدهند. یک تغییری باید در زندگی فرد فرد ما ایجاد بشود. هر کسی اهل مسجد هست مساجد را شبیه مواکب بکند. شبهای جمعه موکب بزنند به یاد اربعین.
ملایی: ای جانم ای جانم.
حجت الاسلام پناهیان: غذا بدهند به مردم.
ملایی: آره.
حجت الاسلام پناهیان: آنقدر مساجد ما بی روح نباشد. چرا اربعین خیلی ها می آیند؟ روح دارد و روحش را از کجا میگیرد؟ آن کسی که به عشق امام حسین غذا میدهد کم کار میکند؟ خدا شاهد است بیشتر از ما روضهخوانهایمان دارد کار میکند.
ملایی: زحمت بیشتر، اخلاص و محبتش.
حجت الاسلام پناهیان: محبت را دارد تزریق می کند. در آن شربت محبت ریخته است و دارد میدهد. در آن غذا دارد ویتامین محبت میدهد. میگویند این غذا تبرکی است و بخورید، واقعاً این طوری است. برای مریضشان غذا میگیرند و میبرند. من برای مریضهای روحیام باید از این غذا بگیرم و ببرم. یک کمی انرژی ندارم حرف بزنم. آن هایی که آمدند یک گوشهای از زندگیشان را تغییر بدهند، فرق بکنند با کسانی که نیامدند. آن هایی که آمدند خبر دارند الان شاید بعضیها که برگشتند پای گیرندههایشان اشک میریزند، میتوانستند میماندند.
ملایی: دلتنگ میشوند الان.
حجت الاسلام پناهیان: بله، آن ها قدر اینجا را میدانند. موقع خداحافظی در روایت نوشته است یک ملکی با آن ها مصافحه کرد، گفت یا ولی الله، به اینها گفت ای ولی خدا، تا حالا این زندگیات همهاش پاک شد، «سَوفٍ بِالعَمَل»
ملایی: از اول،
حجت الاسلام پناهیان: از اول زندگی تازهای را شروع کن.
ملایی: ای جانم حسین.
حجت الاسلام پناهیان: تصمیمهای جدید بگیر برای زندگیات.
ملایی: ای جانم حسین.
حجت الاسلام پناهیان: هیچ کس دیگر حق ندارد عدم اعتماد به نفس داشته باشد از امروز. اعتماد به نفس یعنی اعتماد به نفس اصطلاحی است که ما استفاده میکنیم. اعتماد به حسینی که در قلبمان هست. ما زندگی جدیدی را شروع میکنیم، به هیچ گناهکاری که اربعینی بوده است حق نداریم به عنوان گنهکار نگاه کنیم، به عنوان ولی خدا باید به آن نگاه کنیم. اگر دفعهی بعد خطا کرد، می گوییم اولین بار است این کار را دارد می کند. این ها واقعیت است، اینها حقایق ماجرا است.
ملایی: ماجرای اربعین.
حجت الاسلام پناهیان: ماجرای اربعین. یک پیشنهاد دیگر هم برای کسانی که آمدند دارم، «لَتُسَلُنَّ يَومَئِذٍ عَنِ ٱلنَّعِيمِ» (سوره تکاثر، 8) روز قیامت از نعمت از شما سؤال میشود، کدام نعمت؟ نعمت غذا خوردن، آب خوردن؟ امام صادق علیه السلام فرمود: خدا کریم است این چیزها را که سؤال نمیکند. گفت: پس چه چیزی سؤال می کند؟ فرمود: نعمت محبت ما اهل بیت. خدا روز قیامت از شما اربعینیها سؤال خواهد کرد، من به شما اربعین دادم شما چه کردید؟ ما مسئولیم در مقابل اربعین. این مسئولیت را هر کسی در توانایی خودش، نمیدانم حالا هر کسی ...
ملایی: هر جوری که بلد است.
حجت الاسلام پناهیان: آن خدایی که به دلهای ما انداخت بیایم اربعین، بصیرت اربعین را در ذهن و اندیشه ما انداخت، او خدا بلد است به ما یاد بدهد که ما چه کار باید بکنیم برای اربعین، ولی ما مسئول هستیم در مقابل اربعین. یک ماجرای دیگری که پیشنهاد جدی دارم برای اربعینیها امروز غروب سر به سجده بگذارند یا زیر آسمان بروند، نمیدانم به هر روشی که میدانند، وضو بگیرند دو رکعت نماز بخوانند، نمیدانم.
ملایی: اربعینیها،
حجت الاسلام پناهیان: اربعینهایی که رفتند. از خدا تمنا کنند، خدایا اربعین ما را قبول کن. این جا جایی است که زینب کبری آمد کنار گوده قتلگاه، گفت: خدایا این قربانی کوچک را از ما قبول کن.
ملایی: «تَقَبَّلْ مِنَّا»
حجت الاسلام پناهیان: یک وقت غرور نگیرد ما را. من از کسانی که اربعین آمدند یا نیامدند تقاضا میکنم همین الان دعا کنند برای کسانی که اربعین را آمدند. اربعین قبول نشود دیگر خاک به سرمان شده است. دیگر باید برویم بمیریم اربعین قبول نشود، خیلی خطرناک است. دعا کنیم برای قبولی عمل،
ملایی: دعا کنیم.
حجت الاسلام پناهیان: «كونوا بقبول العمل أشد اهتماماً من بالعمل»
ملایی: از انجام خودش بیشتر برای ...
حجت الاسلام پناهیان: قبولی عمل همت کن. آقا آن جا که عقاب پر بریزد از پشه لاغری چه خیز است. ما کی هستیم اصلا در مقابل اباعبدالله الحسین که زینب کبری به خدا سپاری حسین را انجام داد. امام زین العابدین به خاکسپاری حسین را انجام داد. خدایا این قربانی را از ما قبول کن. معلوم است که ما باید دعا کنیم برای قبولی اربعین، اگر تمنا نکنیم قبولی اربعین را، بالاخره خطرناک است، غرور است دیگر. یک وقتی آخی گفتن میافتد در دل آدم. امام رضا یک مهمانی داشت، گفت آقا می شود غروب بود نماز بخوانم با شما؟ فرمود: باشه. گفت: میمانم تا نماز. نماز را خواند و آقا فرمود: به قول عربها عشا هم پیش ما بمان، یعنی غذا، شب شام بخور پیش ما. گفت: آقا من از خدا است. شب شام ماند. شبها کوتاه بود. حضرت فرمود: خب الان شب کجا میخواهی بروی، استراحت کن خانه ما، فردا صبح برو، گفت آقا از خدام است. بعد ماند. آقا برایش آمد جا بیاندازد، گفت نه آقا، این دیگر من را آنقدر شرمنده نکن. فرمود: نه، مهمان محترم است، ما نمیگذاریم مهمان در خانهمان کاری انجام بدهد. یا اباعبدالله این مردم به مهمانی تو آمدند، بعد آقا خودش برایش جا انداخت، دیگر مست شده بود دیگر، من خانه امام رضا ماندم، امام رضا هم خودش من را تحویل گرفت، آقا میخواست برود، برگشت و فرمود: فردا یک وقت برای رفقایت قیافه نگیری که ...
ملایی: ما رفتیم،
حجت الاسلام پناهیان: امام رضا من را تحویل گرفت، ببینید؛ میخواهد اجرش ضایع نشود، لذتش را ببر، کیفش را بکن، نورش را هم از دست نده. حالا اربعینها ممکن است صدای ما را بعدا بشنوند، بارها در طول سال بگوییم خدایا ممنونت هستیم ما را اربعینی کردی، این موجب میشود، «لَئِن شَكَرتُم لَأَزِيدَنَّكُم» (سوره ابراهیم، 7)
ملایی: حفظش کنیم.
حجت الاسلام پناهیان: حفظش کنیم. آخرین مطلبم را عرض بکنم،
ملایی: درباره آمدهها یا نه؟
حجت الاسلام پناهیان: در مورد آمدهها و البته نیامدهها. نیامدهها هم بشنوند، بعضیهایشان بخواهند. من سالهای اولی که راه کربلا باز شده بود زمان صدام، از این حرفهایی که میزنند بعضیها میزدند، میگفتم که آقا بطلبد. یک بار کرمانشاه آمده بودم سخنرانی داشتم یکی دو سه سال شاید گذشته بود. یک کمی هم برای ما سخت بود با حضور صدام و حالا ما که آن جنگ و اینها را دیده بودیم و شهدا، بعد سوار هواپیما شدم برگردم تهران بعد از سخنرانی. جمعی در ماشین بودند، یک صاحب دلی هم بود فوت کرد خدا رحمتش کند چندی پیش. ایشان هم بود، دیدم اینها حالشان عجیب است. فهمیدم که اینها کربلا بودند و راه زمینی، یادم هم نیست آن زمان هوایی می شد یا نه، نمی شد احتمالا، حالا یادم نیست. ما که آن زمان چند بار رفتیم زمینی رفتیم. بعد دیگر از کرمانشاه هواپیما گرفته بودند، پیرمرد بود، به او گفتم که شما یعنی آن ها گفتند که ما کربلا بودیم جایتان خالی، رفتی کربلا؟ من هم خیلی عوام گفتم: نه.
ملایی: نطلبیده.
حجت الاسلام پناهیان: نطلبیده، آقا بطلبد. آقا ایشان یک نگاهی کرد به ما، آن نفس کربلاییاش تازه از کربلا آمده بود، تازه داغ، گفت آقا باید بطلبد؟ تو باید تمنا کنی، التماس کردی؟ شب عاشورا آقا نطلبید، آن ها طلبیدند، تمنا کردند. آقا ما را میگویی به هم ریختیم. احساس کردم اگر این حرف را نشنیده بودم بیدین و ایمان از دنیا رفته بودم.
ملایی: عجب.
حجت الاسلام پناهیان: خیلی بهم ریختم. خدا شاهد است برای دلهای مومنین میگویم، ما که نالایق هستیم. هر بار میآیم میگویم یا اباعبدالله ما را آوردی که بیدین نشویم. خیلی ها جایزهشان است آمدن ولی ما را آوردی تشویق کنی خراب نشویم، خوب بشویم، انشاالله موفق بشود امام حسین در درست کردن ما. اواخر هفته بود، کی بود، مشهد مشرف شدم برای اردوی دانشجویی بود فکر کنم. گفتم میروم حرم از امام رضا میخواهم، امام رضا برات کربلای ما را بده، خواهش میکنم بیفتیم به فراست تمنا. خب چند سال گذشته بود من کربلا مشرف نشده بودم و به ذهنم نرسیده بود تو همان حالت عوامی و نفهمی، آقا بطلبد. حرف بدی نیست ولی منظور ...
ملایی: درستش این است که ما بخواهیم.
حجت الاسلام پناهیان: آره. صحن آزادی داشتم وارد میشدم، حالا هنوز نگفته بودم میخواستم بگویم. در آن قسمت کفشداری گوشه سمت چپ آمدم بیایم، یکی از رفقای دوران دفاع مقدس را دیدم، آن زمان رزمندهای بود قوی. سلام علیک، از او پرسیدم تو چه کار میکنی؟ کجا رفتی بعد از جنگ؟ خب من کاروان می برم کربلا، نمیخواهی تو را ببرم؟
ملایی: ای جانم.
حجت الاسلام پناهیان: وارد حرم نشده بودم تقاضا بکنم. گفتم چرا اتفاقا دنبال این میخواستم بگردم که چه کسی من را حالا ببرد. واقعاً نمیشناختم چه کسی ما را ببرد. گفت هفته بعد بیا برویم.
ملایی: و رفتید.
حجت الاسلام پناهیان: واقعاً باید تمنا کرد. وقتی بندهی نالایق را با یک تمنا زمینهاش را جور میکنند، این مومنین خیلی برایشان کار آسان تر است. اگر نشد نمیخواهم بگویم بیلیاقتی است، شاید میخواهند ما بیشتر تمنا کنیم. بعضیها مسیرشان این طوری است با بقیه فرق میکنند ولی واقعهاش می خواهم دلشان را بسوزانم امسال نبودند. آره جایتان خیلی خالی بود. شاید زیاد نخواسته بودید، شاید نخواسته بودید این گرما را برای حسین تحمل کنید. چون امام حسین هیچ کس را نمیخواهد اذیت بشود. اصلاً دوست ندارد کسی اذیت بشود. همهی این بیست میلیون نفر بپرسند آقا سال بعد بیاییم؟ آقا نمیخواهد، نمیخواهد راضی نیستم اذیت بشوی. این روش حضرت بود شب عاشورا، یک کسی پسرش را گرفته بودند، عبیدالله بن زیاد ملعون پسرش را دستگیر کرد و تو جلسه امام حسین به او خبر دادند، آقا فرمود: تو برو، تو دیگر سهمت را دادی. عبارت حضرت، سهمت را دادی، به کم قانع است حسین، به کم راضی است حسین. بعد ما همان کم را دریغ میکنیم. فرمود: تو سهمت را دادی پسرت را دستگیر کردی دیگر. بیاورید یک مقدار پول و پارچه آوردند، برو پسرت را آزاد کن. نمیخواهم این جا اذیت بشوی، دلنگران پسرت هستی، این جا هی بخواهی، تازه در راه ما هم میخواهی کشته بشوی، سهمیهات را دادی، برو.
ملایی: صل الله علیک یا اباعبدالله. حاج آقا حجت الاسلام پناهیان یک کمی از این در واقع مجموعهی خودمان، مجموعهی بشر معمولی آمده و نیامده، زیارت کرده و زیارت نکرده، نمیدانم قبول شده یا نشدهاش را نمی دانیم، خیلی سخت است حرف زدنش، یک کمی فاصله بگیریم. برویم محضر حضرت صدیقه کبری، حضرت زینب کبری سلام الله علیها، برویم سراغ عقیله بنیهاشم و اینکه در همچین ساعاتی و همچین روزی تو آن سال در آن اربعینی که آمد اینجا، چه احوالاتی و چه شرح حالی دارد و اگر ایشان الان با ما تکلم میفرمود از مایی که کربلا آمدیم به اسم زیارت اربعین برادر بزرگوارشان، از ما چه چیزی میخواستند؟
حجت الاسلام پناهیان: اولا دربارهی حال و هوای زینب کبری سلام الله علیها در اربعین واقعاً نمیشود حرف زد. دوستانی که من روضه خوان بیمقدار را، روضههایم را سی چهل سال تحمل کردند میدانند تا حالا من خیلی از بعضی از روضهها را نخواندم، نمیتوانم، نمیشود در حالی که خیلی محتمل است. امروز کربلا غوغایی است. دوباره عاشورا زنده میشود، چرا؟ چون تشییع بخشی از پیکرهای شهدا امروز انجام میگیرد و مراسم به خاکسپاری دوباره انجام میگیرد و آن سرهای بریدهای است که همراهی با کاروان در جعبهها آوردند.
ملایی: داغ زینب دوباره تازه می شود.
حجت الاسلام پناهیان: اصلا خیلی هولناک است. یعنی آدم فکرش را بکند عاشورا دوباره زنده شد، شاید تقدیر بود زینبی که جلوی چشمهایش، بدنها را روی خاک گذاشت و رفت، ببیند که بدنها را به خاک میسپرند. چون این یک آرامشی به کسانی میدهد که داغدار هستند. از حال و هوای زینب کبری بنابر احتمالی که هست که سرهای مطهر به بدنها امروز ملحق کردند نمیشود گفت. جالب اهل بیت، امام سجاد علیه السلام، حضرت زینب سلام الله علیها، اینها خیلی از حرفها را نزدند به ما، نزدند، برای خودشان نگه داشتند. ولی ما میتوانیم حدس بزنیم. خب زینب کبری از حال و هوایش در اربعین که نمیتوانیم چیزی بگوییم. ولی خانمهای داغدار میدانند تنها عامل آرامشبخش این هست که بروند سر مزار عزیزشان. زینب کبری بلکه امروز یک مقدار آرامش پیدا کند همه فلسفه اربعین برای آرامش دادن به قلب زینب کبری سلام الله علیها باشد، جا دارد. فقط برای زینب آمدیم، اما چه چیزی از ما میخواهد؟ همان چیزی که یک اربعین زینب برای آن کتک خورد، رفت خبر حسین را به همه برساند. همین را میخواهد. زینب کبری سلام الله علیها وجودش تداوم کربلا است، وجودش ماندگاری کربلا است، وجودش حفظ عاشورا است، وجود زینب کبری پیام رسانی شهادت اباعبدالله الحسین علیه السلام هست. به خدا بی احترامی کردیم به حضرت زینب اگر یک گوشه این کار را نگیریم. یک نظرسنجی بعد از عاشورا انجام گرفت هشتاد و پنج درصد مردم ایران گفتند ما یک کاری برای عاشورا کردیم، یا هیئت رفتیم یا سیاهی زدیم، پرسیدند از آن ها، نظرسنجی افتخارآمیزی است. برای اربعین امام حسین، این اربعین دارد امام حسین را جهانی میکند. نامرد هستیم اگر در طول سال در جهت جهانی کردن اباعبدالله الحسین قدم برنداریم. نمیخواهیم آدمها را مسلمان و شیعه کنیم، فقط بدانند قصهی حسین ما را بدانند همین. هیچ چیز دیگر نمی خواهیم.
ملایی: این خدمت به حضرت زینب است.
حجت الاسلام پناهیان: فقط خبر داشته باشند. امام حسین خودش بلد ایت با آن دلها چه کار کند.
ملایی: بسیار عالی، خیلی خوب. ممنونم تا این جای کار حاج آقای حجت الاسلام پناهیان.
حجت الاسلام پناهیان: مؤید باشید.
ملایی: من خیلی دوست داشتم که الان مخاطبان ما حداقل عدهایشان این جا میبودند، میدیدیمشان کسانی که در طول سال محضرشان هستیم، خدمتشان هستیم ولی با اجازه شما یک رفت و برگشتی چون میخواهیم داشته باشیم، چند جمله با مخاطبهایمان اینجا صحبت کنم و برویم محضر قرآن کریم. دوستای عزیزم، کوچکترها بزرگترها، پدرها، مادرها، برادرهای گلم، خواهرهای گرانقدرم، نمیدانم الان کجا دارید نگاه میکنید و تو چه موقعیتی هستید. این نقطه، نقطهای است که میبینید گنبد طلایی آقایمان اباعبدالله الحسین علیه السلام است و قسمتی دیگر بین الحرمین، انتها هم حرم ابوالفضل العباس سلام الله علیه، زیر این گنبد قتل الحسین، دعا مستجاب است. قول به شما میدهیم هم گروه اعزامی صدا و سیما هر کدام از شبکهها، هم برنامه سمت خدا، هرکداممان توانستیم و من مطمئن هستم تو دل حاج آقای حجت الاسلام پناهیان عزیزمان هم آنقدر مهربان هستند همین هست. انشاالله برسیم تو بهترین نقطه برای شما دعا میکنیم که انشاالله اربعین سال بعد مشرف بشوید که بهترین های روزگار نصیبتان بشود و انشاالله کربلا همدیگر را ببینیم. صد و هفتاد و یکمین صفحهی قرآن کریم آیاتش تقدیم میشود به محضر آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام و قمر بنیهاشم ابوالفضل العباس، سورهی اعراف آیات صد و شصت تا صد و شصت و سه بخوانیم و زمزمه کنیم، ببینیم، برگردیم و من خیره بشوم از جانب شما به گنبد نورانی آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام.
دوستای خوبم، سمت خداییهای عزیز و بزرگوار این روزها که ما اینجا مشرف هستیم خدمت آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام بارها دعایتان کردیم و بارها نایب الزیارهتان بودهایم و هستیم. آقای رکنی تهیه کننده محترم و عوامل دیگر، آقای شریعتی عزیز که دیروز با شما بود، فردا هم هست برنامهاش. من کمترین و کارشناسهایمان، اما میدانم خیلیهایتان دوست دارید که زیارت اربعین را تو کربلا بخوانید. امروز روز اربعین میخواهیم زیارت اربعین بخوانیم تو برنامهمان و زحمت این کار را اگر قبول بکنند بدهم به حاج آقای حجت الاسلام پناهیان عزیز زمزمه کنند و ماها هم با ایشان بخوانیم. کنار حرم اباعبدالله الحسین بین الحرمین روز اربعین به نیابت از اموات، شهدا، پدرها و مادرها، شما، شما بینندهها و شنوندهها. حاج آقای حجت الاسلام پناهیان منت می گذارید، بسم الله.
حجت الاسلام پناهیان: من البته صدام خوب نیست واقعاً.
ملایی: از صدای منی که مشایه گرفته است صدای شما بهتر هست.
حجت الاسلام پناهیان: من عذرخواهی میکنم.
ملایی: اختیار دارید.
حجت الاسلام پناهیان: امر فرمودید و دوستان، دوست دارم ثواب خواندن زیارت اربعین را برای مخاطبین عزیز ببرم ولی خب من یک خوانندهی خوب نیستم طبیعتا. دوستان باید تحمل کنند.
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمنِ ٱلرَّحِيمِ
السَّلاَمُ عَلَى وَلِيِّ اللَّهِ وَ حَبِيبِهِ السَّلاَمُ عَلَى خَلِيلِ اللَّهِ وَ نَجِيبِهِ، السَّلاَمُ عَلَى صَفِيِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِيِّهِ السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ، السَّلاَمُ عَلَى أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِيُّكَ وَ ابْنُ وَلِيِّكَ وَ صَفِيُّكَ وَ ابْنُ صَفِيِّكَ الْفَائِزُ بِكَرَامَتِكَ، أَكْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اجْتَبَيْتَهُ بِطِيبِ الْوِلاَدَةِ، وَ جَعَلْتَهُ سَيِّداً مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِداً مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِداً مِنَ الذَّادَةِ وَ أَعْطَيْتَهُ مَوَارِيثَ الْأَنْبِيَاءِ، وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَى خَلْقِكَ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ فَأَعْذَرَ فِي الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ، وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلاَلَةِ، وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَيْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْيَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْكَسِ، وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّى فِي هَوَاهُ وَ أَسْخَطَكَ وَ أَسْخَطَ نَبِيَّكَ، وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِكَ أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِينَ النَّارَ، فَجَاهَدَهُمْ فِيكَ صَابِراً مُحْتَسِباً حَتَّى سُفِكَ فِي طَاعَتِكَ دَمُهُ وَ اسْتُبِيحَ حَرِيمُهُ، اللَّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبِيلاً وَ عَذِّبْهُمْ عَذَاباً أَلِيماً، السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْأَوْصِيَاءِ، أَشْهَدُ أَنَّكَ أَمِينُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِينِهِ عِشْتَ سَعِيداً وَ مَضَيْتَ حَمِيداً وَ مُتَّ فَقِيداً مَظْلُوماً شَهِيداً، وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَكَ وَ مُهْلِكٌ مَنْ خَذَلَكَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَكَ، وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِهِ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ، فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ، اللَّهُمَّ إِنِّي أُشْهِدُكَ أَنِّي وَلِيٌّ لِمَنْ وَالاَهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ، بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلاَبِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ، لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِيَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْكَ الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِيَابِهَا، وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّينِ وَ أَرْكَانِ الْمُسْلِمِينَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِينَ، وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِيُّ الرَّضِيُّ الزَّكِيُّ الْهَادِي الْمَهْدِيُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ أَعْلاَمُ الْهُدَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا، وَ أَشْهَدُ أَنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِيَابِكُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِينِي وَ خَوَاتِيمِ عَمَلِي، وَ قَلْبِي لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِي لِأَمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى يَأْذَنَ اللَّهُ لَكُمْ، فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لاَ مَعَ عَدُوِّكُمْ، صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِكُمْ وَ أَجْسَادِكُمْ، وَ شَاهِدِكُمْ وَ غَائِبِكُمْ وَ ظَاهِرِكُمْ وَ بَاطِنِكُمْ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ.
ملایی: الهی خیلی زود قسمتتان زیارت اربعین اینجا روز اربعین. حاج آقا سی ثانیه زمان ختم به دعا بشود بودنمان در اینجا.
حجت الاسلام پناهیان: خطرناکترین جملهی زیارت اربعین این هست که در آخر زیارت اربعین اعلام میکنیم من با شما هستم، من با دشمن شما نیستم.
ملایی: «مَعَكُمْ مَعَكُمْ لاَ مَعَ عَدُوِّكُمْ»
حجت الاسلام پناهیان: اگر با امام حسین نباشیم با دشمن امام حسین هستیم. امیرالمومنین فرمود: «مَنْ لَمْ يَكُنْ مَعَنَا كَانَ عَلَيْنَا» هر کسی با ما نباشد با دشمن ماست. دشمن روی اربعینی نبودن ما حساب میکند. هر جا هستیم آمدیم یا نیامدیم اربعینی باشیم. اربعینی بودن یعنی نصرت امام زمان.
ملایی: الهی آمین، انشاالله، خیلی متشکرم. حاج آقا حجت الاسلام پناهیان کیف کردیم اینجا کنارتان. انشاالله تکرار شود دوباره، متشکرم. بینندههای محترم، عزیزای همراه با سمت خدا متشکرم از شما. نایب الزیارتان هستیم انشاالله، در پناه امام حسین باشید. صدام خراب بود ببخشید. خدا نگهدارتان باشد.
حجت الاسلام پناهیان: موید باشید. التماس دعا.