اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1403-05-07-حجت الاسلام رفیعی - شرح دعای بیستم صحیفه سجادیه ( عوامل عزت و عزیز شدن در زندگی )

ملایی: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ ، خانم ها و آقایان وبینندگان جان و همراهان و مخاطبان خوب برنامه سمت خدا سلام علیکم خیلی خوش آمدید به برنامه این یکشنبه که مثل چند هفته گذشته از شهرکریمه اهل بیت از قم خدمت شما هستیم زمان یک مقداری گذشته خدا قوت عرض می کنم خدمت دوستان در پخش شبکه سه و آرزوی موفقیت به ورزشکاران عزیزمان در المپیک و دعوت می کنم از شما که همراهی بفرمایید با حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای حجت الاسلام رفیعی عزیز که چند دقیقه ای هست با ایشان هم صحبت هستیم در غیاب شما حالا که شما اومدید جمع مان جمع است بفرمایید لطفا برای شروع برنامه سلام علیکم مجددا حاج آقای حجت الاسلام رفیعی عزیز

حجت الاسلام رفیعی:  عرض سلام و ارادت خدمت شما و همه بینندگان عزیز به ویژه جوانان گرامی و برادران و خواهران و آرزوی موفقیت برای همه عزیزان و برای تیم ورزشی مان در این برنامه ای که هست و تشکر از جنابعالی که به هرحال فرصت را در اختیار ما گذاشتید
ملایی:  بسیار از شما که برای ما وقت می گذارید بسم الله شرح دعای مکارم الاخلاق
حجت الاسلام رفیعی:   صحیفه سجادیه دعای بیستمش دعای مکارم الاخلاق است به حق می توان گفت یک دوره سبک زندگی است عزیزان می دانند دعاهای امام سجاد در صحیفه سجادیه هر کدام یک عنوانی دارد مثلا دعای باران و دعای طلب اولاد و دعا برای پدر و مادر و دعا برای اولاد دعاهایی که صبح و شام میخواندند مثل دعای ششم که دارد ان الصباح و المساء صبح می خواندندو هم شام می خواندند این دعا  طبیعتاً با آن کلام رسول خدا که بعثت الاتمم مکارم الاخلاق هدف بعثت تکمیل کرامت های اخلاقی است به نام مکارم الاخلاق نام گرفته در بخشی از این دعا که امروز مطرح می کنیم امام سه تا حاجت را به خدا مطرح می کند جالب است این سه تا حاجت با سه تا آسیب بیان شده مثل اینکه انسان فرض کنید بگوید خدایا به من سلامت بده که مرض توش نباشد و پولی بده که مثلا توش درد و غصه نباشد چون کنار هر خوبی گاهی یک بدی ای هم خودش رانشان می دهد خدایا یک ماشینی به من بده که مثلا خراب نشه یک مسافرتی به من نصیب که در آنجا در واقع دچار الم و سختی نشوم حالا آن سه تا حاجت که اولی اش را عرض می کنم این است امام به خدا عرض می کند اعزنی خدایا من را عزیز کن اما مواظب باشم مبتلا به تکبر هم نشوم وَ لَا تَبْتَلِینِّی بِالْکبْرِ (صحیفه سجادیه، دعای بیستم) چون مرز تکبر و عزت به هم نزدیک است هم عزیز و هم متکبر یک شخصیت و جایگاهی در بین مردم دارد مثل آب وسراب که هردویش را انسان فکر می کند در واقع یک شفافیتی دارد اما آب حقیقی است و سراب پنداری عزت خدا دادی است ولی تکبر خود پنداری است از همین جا استفاده کنم عزیزان بیننده هر حاجتی که از خدا دارید این را بخواهید کنارش که خدایا ظرفیتش را هم به ما بده
ملایی:یعنی اگر نعمتی هست اون نعمت در واقع آفت همراهش نباشد اگر برکتی خدا می دهد حالا خود ما حواسمان باشد که لطمه ای نزنیم از بین نبریم و اون نعمت، نعمت بدون آسیب باشد و بدون آفت باشد انشاء الله اینطوری باشد بیننده های عزیز و همیشه از خدای متعال این را بخواهیم کما اینکه آقای حجت الاسلام رفیعی دارند از دعای مکارم الاخلاق امام سجاد همین را می فرمایند.   
حجت الاسلام رفیعی:  با توجه به این نکته ای که شما هم اشاره فرمودید خوب است که به این بخش بپردازیم که اصلا چطوری آدم عزیز می شودو چه کند این عزت با تکبر آمیخته نشود من خدمت بینندگان عرض کنم که ما دو جور عزت داریم عزت پوشالی و عزت حقیقی، همانطور که همه چیز اصلی اش هست قلابی اش هم هست مثلاً قرآن می فرماید بعضی ها فکر می کنند با گناه عزیز می شوند مثل عمر سعدکه میخواست با کشتن امام حسین یک عزتی کسب کندو جایگاهی کسب کند اخذته العزت بالاسم این غلط است بعضی ها فکر می کنند با در دامن مستکبران و ستمگران و پناه بردن به ابر قدرتها عزیز می شوند که این تصور را قذافی هم کرد و صدام هم کرد قبل از انقلاب خود ما پهلوی هم این تصور را کرد اما عزیز نشدند من آیه اش را بخوانم الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ (نساء، 139) کسانیکه کافرین را اولیاء خودشان فکرمی کنند مومن را می گذارندکنار می روند در دامن ابولهب و ابوسفیان و ابو جهل فکر می کنند با اینها میخواهند کسب جایگاه کنند آیا میخواهند با اینها عزیز شوند نمی شوند، مثال سومش سحره فرعون هستند جادوگرها که قرآن می فرمایند اینها قالوا بعزت فرعون گفتند به عزت فرعون ما به موسی غلبه می کنیم اینها عزت های پوشالی است و عزت های مستکبران و عزت امثال فرعون و عزتی که در اثر گناه باشد یا بعضی ها فکر می کنند مال عزت می آورد مال رفاه می آورد و مال خیر و فضل است اما عزت نمی آورد.
 یک آیه ای در قرآن داریم 26 آل عمران که داستانی هم دارد بگویم بد نیست در جنگ خندق وقتی خندق می کندند آقا اومد پیش رسول خدا فرمود آقا به یک سنگی برخورد کردیم که ما نمی توانیم خیلی بزرگ است و سنگلاخ است اون منطقه من رفتم منطقه خندق مساجدی هم اونجا بود قدیم یک مسجد بزرگ ساختند پیغمبر آمدند و نگاهی به سنگ کردند و خودشان کلنگ را دست گرفتند و این آیه را خواندن و شروع کردن به کندن سنگ و سنگ کنده شد بعضی ها گفتند در مشکلات این آیه از چیزهایی است ضمن تلاش پیغمبر کلنگ زد آیه معروف است به آیه ملک که مستحب است انسان بعد از نماز چند چیز را بخواند یکی آیه شهادت شهد الله انه لا اله الا هو یکی سوره حمد و یکی هم این آیه ملک و یکی هم آیت الکرسی.
آیه ملک همین آیه شریفه قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ (آل عمران، 26) قرآن کریم دو سه جا می فرماید مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا ۚ (فاطر، 10) این جمیعا مهم است یعنی نود و نه درصد پیش خدا باشد و یک درصد پیش دیگران نه این هم نیست صد درصد عزت در پیش خداست لذا عزیزان بیننده قبل ازا ینکه راجع به تکبر صحبت کنیم که آسیب و غلط است هفت هشت تا از راه های کسب عزت را برایتان عرض می کنم چه کنیم عزیز شویم یکی اش همین که الان عرض کردم بندگی خدا هر که عبد خدا بود عزیز می شود چرا شهید سلیمانی عزت داشت و چرا شهید رئیسی اینطور مورد استقبال و بدرقه مردم قرارگرفت چرا امام با اون عزت وارد ایران شد و با اون عزت تشییع جنازه شد چرا زینب کبری همین روزها در مجلس دشمن رو کرد به اون نانجیب یزید فرمود کد کیدک هر کاری می خواهی بکن به خدا قسم محبت ما را از دل ها نمی توانی بیرون کنی چرا الان در بین مردم شما الان دهه سوم محرم است هنوز هیئات و عزاداری ها اینقدر با در واقع عظمت برقرار می شود این عزت را کی داده؟ این عزت را خدا داده خدا امام حسین را عزیز کرد اتفاقا یکی از صفات امام حسین این است که امام عزت است خودش هم روز عاشورا فرمود هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة من نمی خواهم ذلیل باشم ممکن است جانم را بدهم زن و بچه ام اسیر شوند اما اگر کسی عبد خدا بود این را بدانید حتما عزیز می شود اینهایی که دنبال غیر خدا می گردند آمریکا و اسرائیل عزیزشان می کند و دشمن عزیزشان می داند این را بدانید دشمن ما را عزیز نخواهد کرد نمونه اش هم در طول تاریخ ببینید اینها هر کجا تاریخ مصرف هر کسی گذشته برش داشتند امروز مقام معظم رهبری حفظه الله در حکم تنفیذ این را اشاره کردند در سخنرانی شان فرمودند انگلیسی ها رضا خان را آوردند تا فهمیدند یک کمی در جهان جهانی متمایل به آلمان شده خودشان جمعش کردند و آقا فرمودند فرزند نالایقش را جایش گذاشتند واقعا مثل خیمه شب بازی پس عزت در پرتو بندگی خداست اگر عبد خدا بود کسی عزیز است شما در طول تاریخ بزرگان ما و علمای ماو شخصیت های ما را ببینید همواره در مقابل ستمگران ایستادند و جایگاه خودشان هم حفظ کردند راه دوم کسب عزت خروج از گناه است امام مجتبی فرمود اگر کسی می خواهد عزیز بشود فلیخرج من ذل معصیت الله اصولا من به شما بینندگان عزیز بگویم ذات گناه ذلت آور است منتهی میزان ذلت هایش فرق می کند اول دعای کمیل هم داریم مثلا یک سری گناهانی ذلتش این است که آدم را بی آبرو می کند از اللَّهُمَ‏ اغْفِرْ لِيَ‏ الذُّنُوبَ‏ الَّتِي تَهْتِكُ الْعِصَم مثل شراب و مثل قمار ذات بعضی از گناهان این است که نعمت را از انسان سلب می کند نعمت به این مهمی للّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَتغیر النعم در روایات داریم گناهانی که نعمت را از انسان سلب می کند و تغییر می دهد یکی اش ناشکری است و یکی اش کفران نعمت کردن است که انسان نعمت های خدا را شکر نکند و استفاده درست نکند اسراف و تبذیر است بعضی از گناهان مانع دعا می شود تحبس الدعا در روایات داریم سوء النیه بد گمانی و عدم باور به اجابت دعا یا خبث السریره درون ناپاک اینها به اصطلاح استعمال البضا و الفحش بددهنی، بعضی گناهان ذلتش این است که تنزلا لبلاء بلا می آورد مثلا تو روایات ما آمده است که کسی به مظلوم یاری نکند بلا می آید کسی مظلوم را یاری نکند بلا می آید من مثال می زنم بعضی گناهان دارد که ذلتش این است که یاس می آورد تقطع الرجا در روایات داریم مثل اینکه انسان اظهار نا امیدی و ضعف بکند پس دومین عالم عزت این است که گرد گناه نرویم نه صغیرش و نه کبیرش و نه بزرگ و نه کوچک نگوییم این شوخی است و این یک مورد است دنبال رقم درشت ها باشیم نگاه به نامحرم است باشد گناه مثل در واقع یک چیزی است که جایی را نجس می کند و کثیف می کند کم کثیف کند یا زیاد فرقی نمی کند نتیجه یکی است فرمود اگر می خواهی عزیز باشی ان اردت عزاً بلا عشیره می خواهی عزیز باشی از ذلت گناه بیا بیرون خودمان دیدیم آدم هایی که دروغ می گویند کسی حرفشان را گوش نمی کند آدم هایی که بد قول هستند کسی باهاشون قرار نمی گذارد آدم هایی که خائن به امانت هستند کسی بهشون امانت نمی دهد یعنی گناه هر جوری شما طرفش بروید به قول آقا اباعبدالله الحسین که این ایام منصوب به ایشان است هر کسی از کوچه گناه عبور کند به بن بست می رسد امکان ندارد کوچه گناه ممکن است طولانی باشد انتهایش بسته است ممکن است شما تا ته اش بروی ولی آخرش گیر کند ممکن است فرعون دهها سال ادعای خدایی کند هارون الرشید موسی ابن جعفر را به شهادت برساند یزید قدرت نمایی کند اما اونطوری آخرش این بن بست است عامل دیگری که هست کنترل زبان است  احْفَظْ لِسَانَكَ تُعَزَّ  خیلی از خواری های ما به خاطر عدم کنترل زبان است یک حرف شکننده و یک حرف تند دیدید که اختلاف ایجاد می کند چقدر باعث جدایی آشناها از هم می شود و اختلاف بین زن و شوهر می شودو موجب قهر می شود لذا چقدر خوب است که زبان کنترل بشود و زبان عامل اصلی عزت آفرینی است خیلی فرق می کند شما به کسی بگویی عزیزم بفرمایید جانم مثلا با یک تحقیری کنی و کلمه ناپسندی می گویی خیلی مهم است سیره معصومین ما یکی از دلائل عزتشان همین زبانشان است یعنی طرف ناسزا گفته و فحش داده و تندی کرده بالغت مبالغه گردد شتم امام حسین بعد آقا می فرماید که خوب شما مشکل ات چی است خانه می خواهی و جا و غذا می خواهی تعجب می کند انسان که یا امام سجاد یا سایرا ئمه علیهم السلام این هم نکته بعدی که موجب عزت می شود.
ملایی:   پس تا اینجای کار یکی شد بندگی خدا و دوری از گناه و سوم کنترل زبان، عوامل ایجاد عزت
حجت الاسلام رفیعی:   باز عامل دیگری که خیلی آدم را عزیز می کند کنترل خشم است خشم وقتی ایجاد می شود که کسی عاملش باشد وقتی کسی جلوی شما پیچید اون مقصر است جلوی خانه شما پارک کرده او مقصر است بچه حرفی زده گوش نداده و همسرت نکته ای را رعایت نکرده و یک جایی که شما ذی حق هستید یک جایی که آدم ذی حق است وقتی جایی آدم ذی حق نباشدکه عصبانی نمی شود وقتی شما از پشت بزنی به ماشین کسی که عصبانی نمی شود می آیی پایین اصلامشخص است من چیز از لحاظ روانی به شما عرض کنم بعضی خیابان هایی که می روم طرف یک طرفه که می آید خلاف می آید بارها این را نگاه کردم در چهره اش سرش پایین است و اخم هایش درهم نیست یعنی اصلا هیچ عکس العمل منفی در مقابل شما ندارد می داند که دارد خلاف می کند و میداند که مقصر است یعنی از قیافه اش می بارد که تو رو خدا هیچی نگو که بروم مخصوصا اگر ترافیک سنگین می شود
ملایی:   یک دوستی می گفت که به طرف میگفتم چرا جر و بحث شد؟ گفت خلاف کرده اصلا به روی خودش هم نمی آورد گفتم اون از خجالتش است که به رویش نمی آورد
حجت الاسلام رفیعی:   ما جایی عصبانی می شویم که طرف مقصر است اگر انسان توانست ما من عبد کظم الغیظ هربنده ای که خشمش را کنترل کند  إلاّ زادَهُ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ عِزّا في الدّنيا و الآخِرَةِ  (نهج البلاغه، 160) هم در دنیا عزیز می شود هم در آخرت لذا ما در قرآن هم داریم ان الکاظمین الغیض لذا خیلی از این نمونه ها در تاریخ یکی از دلائل باز محبوبیت فراوان ائمه ما همین است یعنی طرف اومده رد بشود و الا غذا دستش بوده و ندیده غذا را برگردانده روی بچه کوچک امام سجاد بچه سوخته از بین رفته هر کی باشد عصبانی می شود خیلی آدم می خواهد که جلوی چشمش یک پای بچه را کسی له کند دستمان بلند است داد می زنیم طرف دید چه کند واقعا شروع کرد به خواندن این آیه  وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ  (عمران، 134) آقا فرمود خشمم را کنترل کردم و آزادت کردم و عفو ات هم کردم این هم آدم را عزیز می کند عامل پنجمی که موجب عزت می شود انصاف است انصاف ازنصف می آید با عدالت فرق می کند عدالت یعنی هر چیزی در جای خودش ما یک کلاسی امتحان گرفتیم یکی ده می شود و یکی دوازده می شود به همه بیست بدهیم که غلط است باید ببینیم کی چقدر نمره آورده انصاف یعنی نگاه مساوی به حقوق همه ما اهل این شهر و مملکت هستیم اگر قرار است چیزی داده بشود به همه داده بشود اگر قرار است اتفاقی بیفتد کم یا زیاد بشود انصاف یکی انصاف با خداست و یکی انصاف با خودمان و یکی انصاف با مردم سه شاخه می شود انصاف با خدا که من بگویم اینجا خدمت بینندگان گرچه از بحث من خارج است روایت داریم که خدا می فرماید که بنده من این انصاف نیست که نعمت من را در گناه صرف کند پس انصاف با خدا این است که ما نعمت را در گناه صرف نکنیم یعنی حق دارد خدا به تو چشم و گوش دادم که بروی باهاش کار درست انجام بدهی عبادت کنی مثلا انصاف با خودمان این است که به اصطلاح به خودمان ظلم نکنیم طرف رفته بود توی قبر خوابیده بود ترک زن و بچه کرده بود امیر المومنین فرمود بلند شو این چه کاری است می کنی آی دشمن نفس تو خدا به تو اجازه نداده خودت را اذیت کنی عثمان بن مضعون بچه ای داشت از دنیا رفت به خاطر داغ این بچه ترک از دنیا کرد رفت توی گوشه ای مصلی در نمازخانه و منزلش همه اش نماز می خواند و گریه می کرد همسرش اومد پیش پیغمبر شکایت کرد حضرت اومد دعوایش کرد چند جا روایت دیدم که پیغمبر با عصبانیت مغضب غضب برای خدا عیبی ندارد اون غضب فرق می کند اون غضب برای امور عرفی بود حضرت عثمان بن مضعون را دعوا کرد گفتند چرا انصاف با خودمان است که حقوقی که گردن خودمان است چی اینها را رعایت کنیم و امام صادق مشغول طواف بود تمام که می شد دوباره شروع می کرد و تمام می شد سه باره شروع می کرد مثل بعضی ها به قول کسی می گفت مفاتیح را زیر و رو می کند که اون افست را چاپ کند بلند شوبرو خانه منتظرت هستند به پدرم می گوییم امشب شب جمعه است و فردا تعطیل است امشب چه کنیم یک شب دعای کمیل صبح می گوییم جمعه است می گوید خوب دعای ندبه است ظهر می گوییم می گوید نماز جمعه است عصر دعای سمات است می گوییم ما تفریح نداریم یک جمعه برویم پارک و جایی انصاف با خودمان این است که ظلم به خودمان نکنیم و خودمان را اذیت نکنیم امام صادق علیه السلام که حالا امام معصوم است و حجت خداست ودارد عبادت در واقع کاملی را انجام میدهداما میگوید دست بابام امام باقر آمد روی شانه ام برگشتم دیدم بابام می فرماید پسرم برو خانه خودت را اذیت نکن خدا به کم هم راضی میشود جسارت نشود به بعضی بینندگان عزیز اینهایی که در زندگی شان دچار وسواس هستند بی انصافی به خودشان است و خدا راضی نیست کی خدا به شما گفته اینقدر خودت را اذیت کنی کی به شما گفته برای یک غسل و برای وضو و برای شستشو خدای تبارک و تعالی که اینقدر راحت گرفته چند روز پیش یک جایی گفتم ما سه تا قاعده داریم واقعا این سه تا قاعده ما را مثل آسانسور می برد بالا مثل بالابر می گویند تقریبا ترجمه خوبی است عرض می کنم که یک اصالت الطهاره همه جا پاک است مگر یقین کنی نجس است هشتاد درصد هم فایده نداردصد درصد 2- اصالت الصحه همه چیز را حمل بر صحت کنید آقای ملایی دارد با خانمی صحبت می کند انشاالله محرمش است و انشاالله خواهرش و خواهرزاده اش است طرف ماشینی خریده حتما از راه حلال خریده عه از کجا آورده حتما در اداره اختلاس کرده حمل بر صحت کنید کار مردم را، 3- اصالت الحلیه همه چیز حلال است مگر یقین کنید حرام است آدم می شناسم از بازار نه مرغ و گوشت می خرد می گوید شاید اون قصاب بسم الله نگفته شاید در اون جایی که مرغ ها را ذبح می کنند اون کلیدور یادش رفته بسم الله بگوید مثلا ما با سه تا قاعده باید در زندگی آرام زندگی کنیم همه چیز همه چیز خاک است همه جا پاک است مگر یقین کنی نجس است همه روابط حمل بر صحت کنیم مگر یقین کنی که درست نیست و اینی که همه چیز حلال است مگر یقین کنی که شما غیر این باشد نمی شود پس ما سه جور انصاف داریم ساده می گویم انصاف با خدا یعنی با نعمت هایش گناه نکنیم انصاف با خودمان یعنی از خودمان زیادی خلاصه استفاده نکنیم و اذیت نکنیم و به زحمت نندازیم یرید الله بکم الیسر خدا یسر می خواهد شما عسر می خواهی شما از خدابالاتری خدا نخواسته برای شما اذیت نخواسته چرا خودت را اذیت می کنی دین حجر نیست دین باید زیبا باشد یک وقتی یک آقایی تماس گرفت خیلی سال های پیش ایشان یک تخصص پزشکی هم داشتند می گفت من اینقدری که نگران طهارت و نجاست اتاق عمل هستم نگران اصل عمل نیستم می گفت عمل می کنم ولی خوب ببین این خیلی بد است خدا برای شما حرج نخواسته و سختی نخواسته خوب عامل بعدی پنجم می شود
ملایی:   فرمایشتان مخاطب برنامه بانوانی هستند بچه های کوچک دارند بچه ها را می بیند دور و بری ها بچه را اذیت می کنند تا برود دستشویی ذله می شود این بچه
حجت الاسلام رفیعی:   این آموزش می بیند وسواسی بار می آید البته این را بگوییم با بی مبالاتی هم مخالف هستیم موش افتاده بود در پاتیل شیرینی و غذا و اینها بهش گفته بودند وسواس برنداشته برداشته گفته انشاالله بادمجان است این نمی شود موش بادمجان نیست خون است این باید شسته شود این لباس نجس است بی مبالاتی خوب نیست انصاف آدم را عزیز می کند انصاف با خدا را گفتیم و انصاف با خودمان را هم گفتیم انصاف با مردم یعنی انصاف با خدا نعمت را در گناه صرف می کنیم انصاف با خودمان خدا بر ما یسر خواسته عسر نخواهیم انصاف با مردم اون چیزی که برای خودت می پسندی برای مردم هم بپسند همانی که در روایت هم داریم اگر کسی با مردم انصاف داشته باشدعزیز می شود دولت با انصاف و حاکم با انصاف و دولت با انصاف و وزیر با انصاف و مدیر کل با انصاف فرقی نمی کند همسایه با انصاف آقا این همسایه شما ساعت یک نیمه شب و دو نیمه شب من بیایم و شما را از خواب بپرانم خوب است؟ پس شما این کار را با من انجام نده چند روز قبل یک آقایی می گفت ما آپارتمان هستیم اینها کارشان چی است بعد از نماز صبح چهار می خوابند تا ده و نیم و یازده کاسب هستند لابد عیب ندارد تنظیم زندگی اش این است ولی می گفت تا سه و چهار سر و صدا می گفت ما هم کارمند هستیم ما باید شش و نیم صبح برویم سرکار ایشان باید ده صبح برود این خیلی بایدمراعات بشود مخصوصا در زندگی آپارتمان نشینی باید برایش یک فقه مستقل نوشته شود.
 خوب عامل دیگری که موجب می شود انسان عزیز شود در زندگی اش دفاع از حق است اگر کسی من عاند الحق کسی با حق در بیفتد لزمه الوهن موجب می شود در نهایت سستی و وهن بر او عارض شود همان خواری و ذلت اما من اعتز بالحق اعزه الحق همان حق او را عزیز می کند کسانی که مدافع حق هستند  عزیز می شوند باز عامل دیگری که موجب عزت انسان می شود در زندگی روایات زیادی هم دارد عبارت است از در واقع پرهیز از رو انداختن به مردم، آدم هایی که خیلی مسئلت می کنند دیدی همه اش ازدیگران می خواهند چیزی بگیرند به داشته های خودشان اکتفا نمی کند ماشین خوبی است مثلا ماشین الف شب عروسی اش تمیزهم هست استفاده کنند می آید می گوید آقای ملایی اگر شما ماشین بهتر داشته باشید ماشینت را بده به من شما می گویی باشه می دهی یک احساس خوب به همان ماشین اکتفا کن به همان کاسه و کوسه خودت اکتفا کن طلب الحوائج الی الناس استصلاب للعز انسان خیلی به دیگران رو بندازد عزتش سلب می شود به امیر المومنین گفتند امشب گوشت خوبی آوردم آقا فرمودند که من به شکمم می گویم صبر کن حالا من به تو بدهکار شوم برای این غذا واقعا گاهی انسان و نکته آخر هم قناعت القناعۀ تعدی الی العز ما نیازهایی که عزیزان بیننده در اطراف مان داریم دو دسته است نیازهای ضروری، آب و غذا نیازهای ضروری ماست و نان و گوشت نیازهای ضروری است اماهمه مون قبول داریم برای خودمان یک نیازهای غیر ضروری هم تعریف کردیم که اون نیازهای غیر ضرور حس قناعت را از ما گرفته باید سعی کنیم با قناعت اکتفا به داشته ها این که در قرآن دارد حیات طیبه مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً (نحل، 97)  امیر المومنین فرمود حیات طیبه یعنی قناعت اولین درخواست امام سجاد اینجا این بود خدایا به من عزت بده اما تکبر نده آقا یک کسی از در وارد شده شما اینجا نشستی بلند نشوی فکر کنی این عزت شماست نه این تکبر است جلوی پایش بلند شو معلم ات است و پدر و مادرت است و استادت است فرمود فرق عزت و تکبر این است لا ینقی للمومناً یزل نفسه مومن نباید خودش را خار کند اما از اون طرف تکبر هم نباید داشته باشد این بخش اولی که عرض کردم.
ملایی:   پس یک سر خط بدهیم به بیننده ها و شنونده های عزیزی که احیاناً باز پخش برنامه را می بینیم و می شنوید ادامه شرح مکارم الاخلاق و صحیفه سجادیه و بحث حاج آقای حجت الاسلام رفیعی عوامل عزت آفرین در زندگی مومنانه مرور شد امروز تا به اینجای کار.
 یک کمی فرصت داریم حاج آقای حجت الاسلام رفیعی عزیز و با توجه به اینکه به هر حال در شهر حضرت معصومه علیها السلام شهر قم هستیم خیلی ها التماس دعا می گویند من پیش از برنامه یک فرصتی دست داد سلامی محضر بی بی عرض کردم از جانب همه و اونجا چندتایی دعا اما دعای ما کجا و نفس شما کجا
حجت الاسلام رفیعی:  نه هردعایی موثر است
ملایی:   نفس بینندگان ما کجا چنددقیقه ای هنوز فرصت هست اگر نکته تکمیلی هست بفرمایید بعد دعا کنید
حجت الاسلام رفیعی:   نکته تکمیلی دو تا نکته: 1- ابا عبدالله فرمود الموت فی عزٍ حتی انسان با عزت بمیرد بهتر از زندگی با ذلت است این خیلی مهم است این شعار هیهات من الذله که از اباعبدالله رسیده بله ممکن است عزت شما مثل شهید حججی می برندبرای شهادت می تواند به دست و پای اینها بیفتد و باشه من دست بر میدارم از همه عقایدم خوار می شود اما با صلابت می ایستد و شهید می شود اما عزیز حالا ما چرا شهید حججی را مثال می زنیم چون در زمان خودمان دیدیم این را حجر را گاهی در منبرها می گفتیم حجر قبرش را جلویش کندن گفتند از علی برائت بجو گفت ابدا اصلا میثم تمار زبان از حلقش بیرون کشیدند اما هیچ گاه عزتش را از دست نداد این نکته اول که پس ممکن است حتی این عزت منجر به شهادت بشود باشه شیخ فضل الله نوری بالای چوبه دار می دانید از سفارت روس برایش پرچم آوردند گفت من زیر بیرق روس نمی روم قبل از آن سفارت های دیگر هم برایم آوردند من ریشم را پای اسلام سفید کردم بالای چوبه دار رفت اما عزتش را از دست نداد این یک نکته.
نکته بعدی که عرض کردم خدمت شما خیلی مواظب باشیم در میان صفات رذیله تکبر از همه اش بدتر است خیلی مذمت شده، خدای متعال می فرماید جهنم جای بدی است برای متکبران، تکبر همان طور که عرض کردم پندار است و سراب است اگر کسی من من کرد فرعون اینطور بود قارون اینطور بود و نمرود اینطور بود چطور از بین رفتند و چطور نابود شدند تواضع و فروتنی یکی از ویژگی هایی است که انسان را بالا می برد و انسان را رشد و تعالی می دهد
ملایی:  هرگز نخورد آب زمینی که بلند است
حجت الاسلام رفیعی:   این نکته ای است که از فرمایش امام سجاد استفاده می شود مهمترینش خود ائمه ما هستند امام رضا ولیعهد شده در جایگاه دوم از نظر سیاسی در جایگاه اول ایشان امام است و راس کل عالم است در زمان خودش اما می آید با غلامان غذا می خورد اما به نگهبانان می گویند بواب شما هم بیا می فرماید این سفره اونجاست می فرماید این سفره را اون سفره فرقی نمی کند خود اباعبدالله روز عاشورا صورت به صورت غلام و فرزند هم می گذارد چینشش را شما نگاه کنید جون است اینها درس هایی است که زندگی معصومین برای ما دارد خوب در شهر کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها هستیم من هم انشاء الله اگر فرصت شد و توفیق شد دعا گوی همه بینندگان هستیم اجازه بدهید فرازی از زیارت نامه خودش را به عنوان دعا عرض کنیم.
ملایی:   پس یک کاری کنیم قران تلاوت کنیم و وجودمان نورانی شود بیاییم با دعاها و فرازهای شما برنامه را ادامه بدهیم ببخشید صفحه 143 قران کریم سوره مبارکه انعام آیات 119 تا 124 تلاوت شود و زمزمه کنیم مصفی بشود وجودمان و ثوابش را از همین الان نیت کنیم برای دختر موسی ابن جعفر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها بر می گردیم جایی نروید اینجا قم است و برنامه سمت خدا.
(تلاوت قرآن کریم صفحه 143 قران کریم سوره مبارکه انعام آیات 119 تا 124)
ملایی:  اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خیلی متشکرم از همکاران خوبم در پخش شبکه سه سیما و چند دقیقه ای وقت هم اضافه کردند به زمان برنامه بیشتر بتوانیم از محضر حاج آقای حجت الاسلام رفیعی بهره مند شویم حاج آقای حجت الاسلام رفیعی هفت هشت دقیقه زمان هدیه به مخاطبان باشد.
حجت الاسلام رفیعی:  خیلی متشکرم حالا که فرصت تمدید شد یک چنددقیقه ای من اون سه بند را بگویم که بند اول اون دعا این بود که خدایا من را عزیز کن و مبتلای به کبر نکن این اولی
دومی خدایا به من توفیق عبادت بده و لا تفسد بالعبادی بالعجب همانطور که اشاره کردم باید مواظب باشیم هر عبادتی و کار خوبی در کنارش آسیب هم هست اون آسیب را شناسایی کنید در کنار عزت آسیبش تکبر است عزیز باشم ولی گاهی باتکبر اشتباه نکنم خیلی هم سخت است من الان خودم راا ینجا بروم بالای مجلس بنشینم این عزت است یا تکبر جلوی پای شما بلند شوم یا بلند نشوم واقعا باید مصادیقش را انسان دقت کند تشخیصش این است که عزت را من برای خودم نمی خواهم خدا می دهد خدایا به من توفیق عبادت بده نماز و روزه عبادت عام است در اسلام کار خیراما با عجب مخلوط نشود عجیب آقای ملایی عجب عمل را به هم می زندو عجیب خدا از عُجب بدش می آید می دانید بینندگان عزیز ما در اسلام کارهایی که انجام می دهیم باید انگیزه اش الهی باشد اما اگر برگشت به انگیزه شخصی و یک مقداری توش خلاصه اون خود پسندی و خود نگاه کردن اومد کار را خراب می کند گاهی هم حواسش انسان نیست اینقدر دادیم برای حاج آقا و فلان کار را انجام دادیم این که امیر المومنین شبانه نان در خانه فقرا می برد برای همین بود که شناخته نشود البته این موجب نشود عزیزانی که کار خیر می کنند اسم خودشان را نیاورند یک وقت شما بگویید باعث تشویق دیگران شود من خودم اینقدرکمک کردم انگیزه ها مهم است خیلی مواظب عجب و خود پسندی باشیم که کاملاً مثل اون در واقع غذایی که فاسد می شود با یک آسیبی اون عبادت هم از بین می رود نکته آخر که سومین نکته است امام به خدا عرض می کند به من توفیق بده همه اش کار خیر انجام بدهم و اجر للناس علی یده الخیر خدایا توفیق بده به دست من کارهای خیر انجام بشود همانی که قرآن هم دارد یسارعون فی الخیرات چون بعضی ها اشحت علی الخیر بخل دارند به کار خیر بعضیها مناع للخیر جلوی کار خیر هم می گیرند نه خودش نمی گیرد شما را نمی گذارد خدایا به من توفیق بده کار خیر انجام بدهم خدایا این کار خیرم را با منت از بین نبر پس عزت آسیبش تکبر است عبادت آسیبش عجب است و کار خیر آسیبش منت است و چقدر خدا از این منت بدش می آید و لذا فرمود اگر کسی برای فقیر منت بگذارد من روایتش هم نوشتم اینجا الْمَنَّانُ عَلَی الْفُقَرَاءِ مَلْعُونٌ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ  اگر بگویی پول را من بدهم یادته پارسال دادم و دفعه قبل اومدی گرفتی قرآن می گوید اصلا نده منت هم نگذار لا تُبطِلُوا صَدَقاتِكُم‌ بِالمَن‌ِّ وَ الأَذي‌ (بقره، 264) یک وقتی یک آقایی اومده بود خدمت امام رضا مالاً الا ابی عبدالله عذر می خواهم امام صادق خیلی جالب است داستان بینندگان عنایت کنند مثل اینهایی که وجوهات و خمس می آورند پیش آقایان و رد مظالم می آورند بالاخره پول می دهند برای ساخت مدرسه و حوزه و بیمارستان یک پولی آورد خدمت امام صادق می گوید پیش خودم فاستکثرته فی نفسی گفتم عجب پولی برای آقا آوردند و اگر ما این پولها را نیاوریم آقا می خواهد چیکار کند اصلا حرف نزده به زبان نیاورده خطور کرده فاستکثرته من فی نفسه می گوید یک وقت آقاست دیگر به اون خادم فرمودند یک تشت بیاور و آب بیاور می خواهم دستم را بشویم آقا که غذا نخورده برای چی دستش را می خواهد بشوید می گوید آقا شروع کرد دست شستن  ﻓﺎﻧﺤﺪﺭﺕ ﺍﻟﺪﻧﺎﻧﻴﺮ ﻣﻦ ﺍﻟﻄﺸﺖ  دیدم همینطور به جای اینکه آب از این ظرف بریزد دارد دینار طلا و نقره امام است دیگر تصرف می کند به اذن خدا مگر ید بیضاء حضرت موسی نداشت از چی اژدها شد از عزا تصرف امام است آقا فرمودند کسی که چنین قدرتی دارد شما پولت را به رخش نکش منت مخصوصا اگر کسی منت سر امام و خدا بگذارد بنده خدایی شوخی می کرد خدایا ما نماز نخوانیم کی می خواست بخواند برای تو وجوهات بیاورد پیش مرجع پیش عالم نه واقعا با جون و دل و منت هم نگذارد پس سه تا مطلب باید توجه شود و آسیب هایش هم باید توجه شود اگر عزت داریم تکبر قاطی اش نشود اگر عبادت است عجب قاطی اش نشود و اگر کار خیر است منت قاطی اش نشود فراموش کنیم اصلا فراموش کنیم ضامن کی شدیم و به کی پول دادیم و برای کی یخچال خریدیم
ملایی:   یک خیری رساندیم و کاری انجام دادیم منتش را نگذاریم بفرمایید چند تا دعا بخوانیم
حجت الاسلام رفیعی:دعایی که در زیارت نامه حضرت معصومه است چند تا دعای مهم است اللّٰهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تَخْتِمَ لِي بِالسَّعادَةِ یعنی خدایا عاقبت ما را پایان ما را فرجام ما را به سعادت ختم کن چون جناب آقای ملایی من توضیح مختصری بدهم آدم ها دو جور از دنیا می روند سعید و شقی امیر المومنین به امام حسن فرمود هر کسی که الان سعید است فکر نکنید سعید هم می میمیرد ممکن است آدم خوبی باشد ولی خوب نمیرد مثل برصیصا و بلعم خوب بودند ولی بد مردند هر کسی هم بد است فکر نکن بد می میمرد مثل حر برخوردی با امام حسین داشت ولی عاقبت به خیر شد ما در این دنیا چی می گوییم نمی گوییم خدایا ما را الان سعید قرار بده می گوییم پایان کارمان را به سعادت قرار بده  تختم لی گاهی عزیزان در قنوت نماز این دعا را بخوانند قشنگ است اللّٰهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تَخْتِمَ لِي بِالسَّعادَةِ فَلَا تَسْلُبْ مِنِّي مَا أَنَا فِيهِ، (فرازی از زیارت نامه فاطمه معصومه) یک نعمتهایی را میخواهیم و یک نعمت هایی داریم خدایا اینهایی که داریم از ما نگیر اونهایی که بدی بحث دیگری است جنابعالی مثلا فرض کنید یک ماشینی داری یک ماشین بهتری می خواهی خدایا همین را نگیر بهترش را بده این خیلی مهم است که ازخدا بخواهیم فرجام مان با سعادت باشد و نعمت هایی که داریم از ما سلب نشود.
ملایی:  الهی آمین، خیلی ممنون حاج آقای حجت الاسلام رفیعی انشاالله خدا خیر دنیا و اخرت بهتون بدهد و سلامتی و تندرستی خیلی متشکرم عزیزان بیننده و شنونده از شماها سپاسپگذارم به خاطر همراهی تان با سمت خدا تا این لحظه فردا اگر عمری باشد و سعادت از استودیو برنامه در تهران خدمتگذار شما خواهیم بود انشاالله آخر و عاقبت مان یک طوری باشد که وقتی رفتیم فلانی عاش سعیدا و مات سعیدا بالحق الحسین علیه الصلات و السلام خدا حافظ.