حجت الاسلام پناهیان: سلام علیکم خدمت بینندگان خوب، عزاداران ابا عبدالله (علیه السّلام)، سلام عرض میکنم، سلامی توأم با عرض تسلیت، تسلیت عرض میکنیم به محضر آقا امام زمان ارواحناه له الفداه و امیدواریم که این محرم را به گونهای عرض ارادت کنیم به ساحت مقدس سیدالشهداء، که فرج و انتقام خون حضرت نزدیک شود.
ملایی: خیلی ممنون از حضورتان حاج آقای حجت الاسلام پناهیان، یک بحثی را، میشود گفت یکی دو ماه، شاید یک مقدار بیشتر شروع فرمودید، از یک نقطهای تلقی صحیح از دین، نگرش صحیح به دین، تعریف درست از دین برای دیگران و بعد بحثهایی ذیل این سرفصل اصلی، مطرح شد که حالا دینداری صحیح چه هست و بحث تحجر مطرح شد و ارتباط این بحث، به همۀ شئونات زندگی ما، یعنی وقتی تلقی درست داریم از دین، اقتصادمان، فرهنگمان، عبادتمان و قصههای دیگر.
حجت الاسلام پناهیان: بله، بسم الله الرحمن الرحیم. ما به طور طبیعی که داشتیم از تلقی صحیح از دین، داشتیم صحبت میکردیم. از جهات مختلف، تلقیهای ناصحیحی در جامعۀ ما رواج دارد کم و بیش و داشتیم اینها را اصلاح میکردیم و میگفتیم: مثلاً ما بیشتر از اینکه عاشق خدا باشیم، معشوق خدا هستیم، بیایید به این توجه کنیم، اینکه این میشود دینداری شاکرانه، یا خیلی از موضوعاتی که در این جلسات بحث شد. ولی اواخر رسیده بودیم به ابعاد اجتماعی سیاسی دین و میخواستیم به این بپردازیم که یک تلقی صحیح از دین، آن است که ما دین را امری سیاسی اجتماعی بدانیم، از کلمات امام، شهید صدر، علامه طباطبایی، در این جهت خیلی استفاده شد و تصادفاً هم مقارن شد با انتخابات و قبل از آن شهادت اقای رئیسی و اینها و یک تناسب عجیبی هم ایجاد شد.
بنده در این روز بسیار مهم، روز تاسوعا، روز عزاداری ابالفضل العباس (سلام الله علیه) میخواهم یک نکتهای را عرض کنم که باز ادامۀ همان بُعد سیاسی دین هست و آن مسئلۀ جهانی نگاه کردن به دین و به طور مشخص، من امروز از موضوع ابا عبدالله الحسین (علیه السّلام) و محرم خارج نشوم، جهانی کردن امام حسین، جهانی نگاه کردن به امر ابا عبدالله (علیه السّلام)، قیامشان.
ما باید یک عزمی داشته باشیم برای اینکه امام حسینمان را جهانی کنیم، برای این باید خرج کنیم، دیگر خرج در محله و روضۀ خانگی و اینها صرفاً کفایت نمیکند، نه اینکه بخواهم نفی کنم و برای این منظور، ابا عبدالله الحسین یک شاخص کلیدی هست که چقدر میتوانیم موف باشیم در این امر. آن همایش عظیمی که شخص ابا عبدالله الحسین (علیه السّلام) دلها را هدایت کردند، هیچ قدرت تبلیغاتیای، هیچ نهادی، این کار را نکرده. بنده حداقل از اول در جریان این ماجرا بودم، خود مردم خونگرم عراق، واقعاً دلهایشان را امام حسین هدایت کرد، آن سالهای اول، میدیدم برخی از اساتید حوزه میگفتند: چه شده؟ این مردم چه اتفاقی برایشان افتاده؟ یعنی میخواهم بگویم در عراق هم، تبلیغاتی نبود که مردم بیایید... در ایران هم همینطور و این پیادهروی اربعین که باب شد، هیچ کسی برنامهریزی نکرد که در شهرها هم شروع کنند به حرکت، تا نیجیریه رفت آثارش.
این واقعاً کسانی که در جریان هستند میدانند اربعین را، خود امام حسین (علیه السّلام) عنایت کردند و انگار با دلها تماس گرفتند. همیشه در مسائل معنوی، یک حرکتی از جانب خدا و اولیاء خدا صورت میگیرد، یک هدایتی صورتم یگیرد بعد ما هستیم که باید با تلاش و معرفت، آن را ادامه دهیم. در مورد توبه، اول خدا توبه میکند، به دل بندهاش میاندازد که بیاید و بعد بنده است که با آن توبه و رعایت پس از آن، توبه را ادامه میدهد و پاکی را به دست میگیرد.
میخواهم این را عرض کنم، یکی از تلقیهای صحیح دربارۀ دین، این است که این دین، یک امر جهانی است، نه فقط سیاسی. ما در معرض دیدگان جهان هستیم، ما جامعهای برای الگو شدن برای جهان، باید بسازیم. ما باید انقدر حرکتمان درست باشد، حرکت اجتماعیمان طبیعتاً، حالا فرد که نمیتواند جهان را تغییر دهد. شما اگر بخواهید بگویید: این دین ما حق است! اول باید در پیادهسازی آن، در جامعه موفق شوید.
شهید بهشتی، یک حرفی زد که واقعاً ارادت ما به ایشان بود، حالا به خاطر آشناییای که با ایشان داشتیم، شهادتشان، مظلومیتشان، نقششان در نظام جمهوری اسلامی، تدوین قانون اساسی. ولی بنده عرضم این است که این حرف ایشان، آن هم، آن زمان اول انقلاب، ارادت ما را در کنار همۀ آن عوامل مهمی که ایشان را دارای فضیلت میکرد در نزد ما، ده برابر کرده. حرفشان این بود که بهترین کار برای نزدیکتر شدن به ظهور، این است که شما، یک جامعۀ نمونه درست کنید، به جهان ارائه کنید! این افق جهانیای که ایشان داشت، البته ایشان سالها آلمان بودند طبیعی بود که جهاننگر باشند.
این جهاننگری، این جهان گرایی، در نگاه ما به دین، باید جاری باشد. اگر این گونه باشد، به اربعین، هزار برابر اهمیت میدهیم، چون آنجا زمان جهانی شدن ابا عبدالله الحسین است. قبلاً اوج عزاداریهایمان، عاشورا، تاسوعا بود، راه دیگری نداشتیم جز اینکه در محل، فریاد یا حسین سر دهیم، حالا عاشورا تاسوعا در محل، هر چقدر اوج بگیرد عالی، ولی اربعین! از همین الآن، از ابالفضل العباس بخواهیم امروز، روز ابالفضل العباس، حاجتمان این است که اولاً ما خودمان اربعین بیاییم، ثانیاً اربعینی رفتار کنیم، دیگران را اربعینی کنیم، دیگران را به اربعین سوق دهیم، بتوانیم به اربعین خدمت کنیم.
ما اگر نگاهمان به دین، نگاه جهانی نباشد، نگاه امام زمانی نداریم. امام زمان (ارواحنا له الفداه) نمیآید برای گروه شیعیان، نمیآید برای گروه مسلمانان، هر چند با عظمت هم هستند مسلمانان تعدادشان. شیعیان هم با عظمت و قدرتمند هستند. میآید برای جهان، «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ» (توبه، 33).
اگر کسی، نگاهش به ابا عبدالله الحسین (علیه السّلام) جهانی باشد، در زیارت عاشورا، دو مرتبه از خدا تقاضا میکند خدایا مرا پای رکاب امام زمان حاضر کن، برای انتقام خون حسین (علیه السّلام) و مرا آماده کن، مرا توفیق بده، بروم انتقام خون ابا عبدالله الحسین (علیه السّلام)... انتقام بگیرم برای ابا عبدالله الحسین، یعنی کل زمین را از ظلم پاک کنم، یعنی این! دیگر ظهور حضرت بقیة الله الأعظم، مانند ظهور یا بعثت پیغمبر اکرم نیست. پیغمبر اکرم، مأموریتشان جهانی بود، دینشان هم تا قیامت، جاودانه است ولی قلمرو نفوذشان در شبه جزیرۀ حجاز باقی ماند و بعد حالا یک گسترشی پیدا کرد، دربارۀ آن نمیخواهیم صحبت کنیم. ولی این دین، بنایش این است که جهانی شود.
شما الآن فکر کنید، مردم اسپانیا، مردم ایتالیا، مردم هند، مردم ژاپن، مردم آمریکای لاتین، با این همه تفاوت فرهنگ، با این همه مسائل مختلف، چطوری میخواهیم با دین ما آشنا شوند؟ از کجا میخواهند شروع کنند؟ مگر ما نمیگوییم منتظر حضرت باشیم؟ منتظر بیکار؟ منتظر بیعار؟ اینکه نمیشود باید یک فکری کنیم.
یکی اینکه خودمان را الگو قرار دهیم که این همان کارهای سیاسی را میخواهد که ما باید انجام دهیم. وقتی ما دین را از آن درست برداشت کنیم، میفهمیم که مثلاً در انتخابات شرکت کردن، چقدر امر مهم دینی است؟! که نباید شوخی گرفت. که حالا آن تلقیهای ناصواب در جامعۀ ما، تا حد زیادی هست و خیلیها هم سعی کردند این تلقیهای ناصواب را، تشدید کنند.
جالب است دو گروه حداقل به خود بنده طعنه میزنند، حالا من نمیگویم انتقاد میکنند، توهین و اینها که نه. یک گروه غربزدهها که چرا دین را با سیاست در میآمیزید؟ این دین پاک و طیب و طاهر را. یک گروه، مسلمانهای خیلی سنتیای که من هیچ اسمی نمیخواهم رویشان فعلاً بگذارم، که چرا دین را با سیاست در میآمیزیم؟ هر دو! مثلاً آن گروهی که میگویند: دین را با سیاست آمیخته نکن، پیشنهادشان این است که عرق فروشی هم خلاص، در جامعه رها کنید، حجاب را رها کنید، اصلاً این حرفها چیه؟ چرا میآیید قوانین دینی در جامعه میگذارید؟ آن گروهی هم که سنتی و خیلی مسلمان هستند، آنها هم میآیند، نمیگویند که اینها را رواج دهید، اتفاقاً ایراد میگیرند که بیا، سیاست را با دیانت در آمیختید وضع حجاب چرا اینطوری شده؟
ملایی: شما این کار را کردید!
حجت الاسلام پناهیان: بله. ولی هر دو متفق هستند که دین باید از سیاست جدا شود و متأسفانه، در نظرسنجیهایی که بود، همین سال گذشته انجام شد، این توسط لایههایی از جامعه، پذیرفته شده و مقصر این، ما هستیم، مقصرش تعلیم دین در آموزش و پرورش، تعلیم دین توسط ما طلبههایی که معلم دین بناست باشیم. در این باره صحبت کردیم ولی جامعهای که دین را امر سیاسی نمیداند، چطوری دین را امر جهانی میخواهد بداند؟
ملایی: طبیعتاً نمیشود.
حجت الاسلام پناهیان: بله، شما میخواهید جهان را اداره کنید. پس باید به عرصههای مختلف، ورود کنیم. فرمانداران جهان، اکثراً ایرانی هستند در زمان ظهور، ما باید اینها را تربیت کنیم نمیشود یک نفر، شما تربیت کنید، این یک نفرهایی که در واقع، پای رکاب حضرت هستند، قله هستند که پر دامنه هستند آن را میپذیرد. تک آدم خوب، همیشه در طول تاریخ بوده، با این ظهور اتفاق نمیافتد.
مثلاً سردار سلیمانی، برای ما تک آدم خوب نیست، دامنه دارد این دامنه، آن شهدای مدافع حرم، شهید حججیها، شهدای دیگری که حالا اسم میخواهیم ببریم زیاد هستند. شهید چمران، واقعاً یک قله است ولی دامنه دارد، شهدای زیادی هستند. شهید ابراهیم هادیها، کم نیستند در این دامنه.
ما وقتی میخواهیم فرماندارانی را به حضرت ولی عصر ارواحناه له الفداه، معرفی کنیم، «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ» (توبه، 33) باید چه کار کنیم؟ باید این قلهها، این فرمانداران ظهور حضرت، دامنه داشته باشند. دامنه یعنی یک فرهنگی در جامعه، بسط پیدا کرده باشد به این منظور. باید یک وضعیتی باشد که در میان جامعه، این باور، عمیق باشد. ما نمیتوانیم جامعهمان را، جامعهای باشد که از سیاست فرار میکند، از جهانی شدن دین، یا فرار میکند یا اصلاً فکر نمیکند در این باره، بعد بخواهیم از ظهور امام زمان ارواحناه له الفداه، صحبت کنیم. به خدا قسم! قسم میخورم اگر ما ظهور را در پس ذهنمان نداشتیم، اگر انتظار فرج را در ته قلبمان به آن امید نداشتیم، دق میکردیم در روضههای تاسوعا، عاشورا.
ملایی: یعنی دلخوشی به آن است که باعث میشود تحمل کنیم.
حجت الاسلام پناهیان: بله، بله، یعنی دق میکردیم، یعنی کسی برایمان روضه میخواند، مثل انسانهای ماتم زده و شکست خورده نابود میشدیم، قهرمان ما را زدند. امروز روز تاسوعا، روضههایی برای حضرت ابالفضل است، چطوری جوانها اشک میریزند؟ یل ما را زدند! نوحههای قشنگی که این بچهها، ذاکران اهلبیت گاهی فریاد میزنند، چقدر بعضی از اینها پر از حکمت و زیباست. هنوز علم به زمین نیافتاده، یا تعابیر این گونه در نوحههایشان دارند و بعد چقدر همه فریاد میزنند! یعنی کسی دوست ندارد این علم، به زمین بیافتد، نوحهای که علم میکوبد بر زمین، با چه صلابتی! اصلاً نوحهخوانها دوست دارند از زنده بودن ابالفضل العباس صحبت کنند، چون واقعاً پذیرش شهادتها به عنوان شکست، سخت است. ما این را شکست نمیدانیم چون راه را برای ظهور آماده کرده.
حالا ما باید چه کار کنیم؟ یک تلقی صحیح از دین، این است که این دین را، امر جهانی بدانیم. قدم برداریم، ببخشید ما خودمان چطوری دیندار شدیم با امام حسین؟ برای جهانی شدنش باز هم با امام حسین. شما نمیتوانید خیلی از پیچیدگیهای حیات امیرالمؤمنین را با مردم جهان، در میان بگذارید به این سادگی. ما البته خودمان هم اگر علی شناس شدیم، امیرالمؤمنین شناس شدیم، علیه آلاف و التحیة و الثناء، صدقه سر ابا عبدالله الحسین است، امام حسین دست ما را گرفته، ما را با مادرشان فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) آشنا کردند، ما را با پدرشان امیرالمؤمنین (علیه السّلام) آشنا کردند. ما که خودمان با امام حسین دیندار شدیم این تحلیل هزار و چهار صد سالۀ حضرت امام هست. میفرماید: هزار و چهارصد سال است، اسلام با روضهها حفظ شده است. البته فرمودند: با منبرها و روضهها، بعد فرمودند: منبرها را هم، روضهها حفظ کرده است که بعد منبریها دور برندارند بگویند: نه، اگر ما نبودیم روضه تنهایی کافی نبود. اصلاً روضه، اجازۀ منبر داده، فرصت به منبر و اندیشیدن به منبر داده و حکمتی در شنوندگان در سخنان اهلبیت، در مجالس اهلبیت ایجاد کرده.
عرض بنده این است که به دین جهانی فکر کنیم، به ظهور امام زمان فکر کنیم، همانطور که در زیارت عاشورا هست و ظهور امام زمان (علیه السّلام) یعنی این صحنۀ ارادت به ابا عبدالله الحسین، در کل جهان هست. اخیراً هم دارد شروع میشود، روضه ها و نوحههایی به زبان اسپانیولی، به زبان انگلیسی، که بیشتر بود و اینکه در لندن، من همین اخیراً با مسئول موزۀ حرم امام حسین (علیه السّلام) صحبت میکردم، قطعهای از ضریح ابا عبدالله الحسین (علیه السّلام)، ضریح قدیمی را لندن بردند بعد آنجا توضیح میداد که در کدام خیابان و چقدر جمعیت آمد و غربیها چه عکس العملی داشتند. اینها خیلی آغاز ماجراست. داربند اربعین را سانسور میکنند.
ملایی: بله نمیخواهند دنیا ببینند.
حجت الاسلام پناهیان: بله، یکی از مستندسازان غربی را، ما دعوت کردیم آمد، بعد من با او صحبت میکردم گفتم: میتوانید اربعین را منتشر کنید، پخش کنید در رسانههایتان؟ گفت: نه، نمیگذارند! گفتم: چرا؟ گفت: اگر اربعین پخش شود، تمدن غرب، سقوط میکند. گفتم: چرا؟ چه ربطی به تمدن دارد؟ آقا این همه مراسم این طرف و آن طرف دنیا...
ملایی: این همه نمایش، این همه گردهمایی.
حجت الاسلام پناهیان: بله، خب این هم هست دیگر، این چرا ساقط میکند؟ دلیل ما این بود، فیلمش هست، حالا بچهها مثل اینکه مستندش را دارند تهیه میکنند. میگفت: خب تمدن غرب، مبتنی بر این است که از منفعتی که میبری لذت ببری، اینجا بر عکس است، فداکاری میکنند، ایثار میکنند لذت میبرند. مردم دنیا اگر بدانند یک چنین لذتی هست، دست از آن لذت بر میدارند. میگفت: من آنجا دیدم، از اینکه غذا میدهد، بیشتر لذت میدهد تا اینکه بخواهد یک سودی ببرد.
ملایی: واقعاً همینطور است.
حجت الاسلام پناهیان: بعد آن مستندساز مطرح جهانی، گفت: اگر این در غرب پخش شود، مردم میفهمند که یک لذت دیگری هست بیشتر از این، بعد دست از منفعت طلبی بر میدارند و تمدن غرب سقوط میکند.
ملایی: بله، فلسفۀ زندگیشان را از دست میدهند.
حجت الاسلام پناهیان: هر کسی سینه میزند برای امام حسین، مسئول است امام حسین را جهانی کند، بگذار بیرو دربایستی صحبت کنیم. نمیشود ما بگوییم که امام حسین، ما به برخی از اهداف شما توجه داریم حالا بقیۀ آن برای ما مهم نیست. نمیشود! آدم وقتی که رفت و مرید امام حسین شد، باید بگوید: آقا شما چه میخواهید؟! آب اگر میخواهید من بروم خودم را هلاک کنم، آب برسانم. الآن موضوع آب رسانی به امام حسین که نیست، آب میرساند به زائر امام حسین. بعد اتفاقاً در میان اصحاب ابالفضل العباس، من یک روضهای همیشه میخوانم، اینجا با آرامش در استودیو نشستیم، حالا مجلس روضه نیست ولی همیشه من این روضه را برای حضرت ابوالفضل العباس میخوانم، میگویم: حضرت ابوالفضل نرفت فقط آب برای خیمه بیاورد، این آب اگر میرسید، جهان را سیراب میکرد. برای دشمن، برای ابلیسیان، خیلی مهم شده بود آب به خیمه نرسد!
ابالفضل العباس، چرا انقدر مقامش بالاست؟ که شهدای کربلا و در کل شهدا، به او غبطه میخورند؟ چرا؟ چه فرقی هست؟ همه شهید شدند، همه شمشیر خوردند، همه نیزه خوردند، همه دوست داشتند امام حسین....
ملایی: برای اینکه خیلی مظلومانهتر شهید شدند...
حجت الاسلام پناهیان: بله، انواع شهادتها بوده، به خاطر قد و قامت رشید ابوالفضل العباس ک هنبوده، خدا که اینگونه محاسبه نمیکند به خاطر چشمان زیبای قمر بنی هاشم، که واقعاً قمر بنی هاشم بودند. خب خدا که ما میدانیم در دستگاه محاسبهاش اینها نیست، به خاطر معرفت و نیت بلندش است، این چه نیت بلندی بوده که ابالفضل داشته که احتمالاً دیگران در این سطح نمیاندیشیدند، شک نکنیم نیت ابالفضل العباس، در سطح «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ» (توبه، 33) بوده که اگر آب میرسید، که آن حالا آب رساندن را باید نمادی بدانیم از اینکه ارادۀ او، میل او، برای این بود که آب به تشنگان جهان برساند. آن سطح تفکرش، جهانی است که مقامش بالاتر از بقیه است. هر کسی جهانیتر شد روضههای همین محرمش هم بهتر قبول میشود پاداش بیشتری میدهند. بین گریهکنان امام حسین هم فرق هست، با احترامی که میگذاریم، چطور بین شهدای کربلا فرق هست، بین گریهکنان فرق نباشد؟ فرق هست. بنده کمترین آنها هستم ولی بین این بزرگترهای ما، همۀ این گریه کنها که بزرگتر بنده هستند، فرق هست.
در یک نقلی هست، ابا عبدالله الحسین و یارانشان، هر لحظه به عصر عاشورا نزدیکتر میشدند و به شهادت، چهرهشان بر افروختهتر میشدند و شادابتر میشدند در اوج سختی. بعد این نقل آمده که همه این گونه نبودند ابا عبدالله الحسین، با یاران خاصشان این گونه بودند. بالأخره تفاوت مقام، در سخن صریح امام زین العابدین (علیه السّلام) هست.
ما فکر کنیم، آیا در آیات و روایات، مقام چطوری توزیع میشود؟ به خاطر عقل، به خاطر معرفت، به خاطر نیت، یک عمل ارزش بالاتری پیدا میکند. در مرحلۀ عقلانیت و در مرحلۀ معرفت، ابالفضل العباس (علیه السّلام) ایشان چه چیزی میتوانستند داشته باشند که دیگران در این سطح لااقل نبوده همتشان، لابد به این جهانی بودن میاندیشیدند، لابد او در انگیزههایش بود که جهان را از جهل نجات دهد. این روح بزرگ ابالفضل العباس هست که آن مقام بزرگ را به ایشان میدهد و الا جسم که، همه جسم بالأخره دارند و شهید میشوند و غیره.
حالا ما عزادارها چه؟ اگر بخواهیم ابالفضلی باشیم، باید به جهانی بودن دین فکر کنیم، به جهانی شدن امام حسین (علیه السّلام) فکر کنیم. حالا آقا چرا برویم سراغ امام حسین برای جهانی کردن دین؟ برویم سراغ قرآن مثلاً، ما قرآن را جهانی کنیم. خوب است حالا هر کسی، هر کاری میتواند انجام دهد ولی ما که میدانیم امام حسین مؤثرتر است، نافذتر است. ما که خودمان مسلمان بودیم، امام حسین دست ما را گرفت، فرهنگمان نزدیکتر است به دین، امام حسین دست ما را گرفت و ما را برد سر سفرۀ چهارده معصوم نشاند، ما را برد سر سفرۀ حضرت رسول (صلوات الله علیه و آله و سلم) نشاند. مردم جهان هم همین گونه هستند.
مردم به قول شهید سید محمد باقر صدر، این علامۀ بزرگوار و نابغه، فرمود: مردم اهل محسوسات هستند، اهل چیزهایی هستند که حس کنند و باید با عموم مردم، از دین این گونه سخن گفت و حماسۀ عاشورا، حس را تحریک میکند، قصه دارد، ملموس است. البته حالا خود شهید صدر، به ویژه خواهر بزرگوار ایشان، بنت الهدی، یکی از عوامل شهادتشان سر اربعین بود. که وقتی شهید صدر را دستگیر میکنند بنت الهدی، آن زن با عظمت تاریخ اسلام، که چه کرد در عراق، اربعین را ایشان در آخرین باری که اربعین در زمان صدام ملعون، رونق گرفت و جنبۀ انقلابی پیدا کرد، کار این بزرگوار بود و مردم را با اربعین آورد پای جریان انقلابی شهید صدر و بعد هر دو بزرگوار به شهادت رسیدند و من دوست دارم روضۀ شهید صدر بخوانم که خواهر ایشان را، مقابل چشمش کشتند که ایشان کوتاه بیاید. چه بگوید در برابر...
حالا اربعین، دوستان کربلا رفتند حتماً در کوفه، یک سر مزار شهید صدر را إنشاءالله زیارت کنند، از ایشان مدد بگیرند مرد بزرگی بود بعد از سالها، بدن ایشان را، کسی که میدانست کجا به خاک سپرده شده، برداشتند بدن تازه بود، کفن تازه بود، شخص عادی نیست تنها شخصیتی است که سه روز حضرت امام، برای ایشان عزای عمومی اعلام کرد، برای دیگر شهدای انقلاب همه یک روز، خیلی عجیب بود شهید صدر! آقای خویی، آیت الله العظمی خویی خدا رحمتشان کند، چه احترام عجیبی برای این شهید صدر قائل بودند.
بنده عرضم این است جوانهایی که با اینترنت آشنا هستند، با زبانهای مختلف آشنا هستند، اینها چه کار کنند؟ به فکر جهانی شدن امام حسین (علیه السّلام) باشند، فقط برای خودت نرو محفل امام حسین، حال کن بیا بیرون. نوحه خوانهای ما، نوحهها و نغمههایی داشته باشند به زبانهای جهان، که او بفهمد! او متوجه شود که ماجرا چیست. چون ما میگوییم: اماممان را به شهادت رساندند، آب مهریۀ حضرت زهرا بود و غیره. کسی که آن طرف است این چیزها را ممکن است نفهمد، امامت چیست؟ حضرت زهرا مادر ایشان، مهریه آب و غیره اصلاً ممکن است متوجه نباشد. میگوید: زبانی که او متوجه شود.
و قسمت آخر سخنم حالا در ابا عبدالله الحسین و قصۀ او، چه موضوعی هست که ما میتوانیم با آن محتوا، با آن موضوع، ابا عبدالله الحسین (علیه السّلام) را جهانی کنیم؟ مثلاً ما میگوییم که امام حسین (علیه السّلام) ضد ظلم قیام کرد، قیام ضد ظلم، یک پیام جهانی دارد، اخیراً هم خیلی گفته میشود که آزادگان عالم، همه مرید ابا عبدالله الحسین (علیه السّلام) هستند ولی جهان که همه آزاده نیستند.
الآن مردم اروپا، خیلی از آنها واقعاً آزاده نیستند چرا؟ اگر آزاده بودند نمیگذاشتند دولتهایشان از رژیم صهیونیستی حمایت کند، همه که آزاده نیستند یا حوصلۀ عدالتخواهی و ظلم ستیزی ندارند، خیلیها را میبینیم که چطوری هستند، سرشان به کار خودشان و زندگی خودشان است.
پس این بعد ظلم ستیزی ابا عبدالله الحسین، برای یک بخشی از مردم عالم اثر دارد...
ملایی: ولی نمیتواند آن عامل جهانی شدن را داشته باشند.
حجت الاسلام پناهیان: بله، نمیتواند همه را در بر بگیرد، اصلاً بعضیها تربیت شدند امروز در جهان، که برو در لاک خودت، برو منافع خودت را در نظر بگیر، چه کار به بقیه داری؟ نابود شدند، نابود شدند. خیلی از مردم جهان این گونه هستند ولی یک نکتۀ دیگری هست که جنبۀ فراگیرتری دارد.
ملایی: دو نکته در واقع.
حجت الاسلام پناهیان: یک: جنبۀ عاطفی عاشورا، مردم با عاطفه، سر و کار دارند، مردم خانواده را هنوز میفهمند چیست. عشق حضرت رباب به ابا عبدالله الحسین، علاقۀ ابا عبدالله الحسین به حضرت رباب، علی اصغرشان، بعد این اسارت بچهها، سه سالۀ ابا عبدالله الحسین، یعنی ببینید جنبههای عاطفی که با خود ما کار کرده، ما الآن سر سفرۀ آماده نشستیم.
یکی از علمای برجستۀ اخلاق، دهۀ شصت در قم، یگانه بود، فرزانۀ قم در درس اخلاق قم بودند، در زمان حضرت امام؛ امام هم به ایشان تأکید کرده بود. من با ایشان خیلی محشور بودم جوانی بودیم در قم، گاهی بعد از درس، کنار ایشان در ماشین مینشستیم که بیاییم تا کنار منزل ایشان، گپ و گفت میزدیم. یک بار من جسارت آمیز، یک سؤالی از ایشان کردم. گفتم: آقا شما خودتان با این حرفها آدم خوبی شدید، درس اخلاق خیلی خوبی ایشان داشتند. بعد گفتم: از این حرفها شنیدید خودتان آدم خوبی شدید؟ ایشان آمد تعارف کند که نه، ما آدم خوبی نیستیم و تواضعهایی که هست، گفتم: حالا آنها را کار نداریم، شما خوداتان با این حرفها، یعنی حرفها را خواندید و بعد آدم خوبی شدید؟ این حرف ها را شنیدید و بعد آدم خوبی شدید. ایشان یک لحظه فکر کرد، گفت: نه! گفتم: پس چه شد که شما انقدر آدم خوبی شدید؟ گریه کرد و گفت: با حسین! واقعاً این گونه است دست ما را امام حسین (علیه السّلام) گرفته، حالا داریم بحث مطرح میکنیم و نمیدانم میاندیشیم، نمیخواهم اندیشه را لطمه بزنم ولی آغاز چه بوده؟
ملایی: حسین!
حجت الاسلام پناهیان: آن جنبههای عاطفی ابا عبدالله الحسین. خب ما با جنبههای عاطفی ابا عبدالله الحسین، مردم جهان را آشنا کنیم، بعد امام حسین هم قصهاش به نوعی است که اشک هر آدم سالمی را در میآورد، چه مسیحی باشد چه نباشد، عجیب است یعنی این یک راز است. مثلاً این گونه امام حسین را جهانی معرفی کنیم، اینها مقدمات سفر اربعین است إنشاءالله امروز از ابالفضل العباس بگیریم و خدمت کردن به اربعین.
ببینید مثلاً بیاییم این گونه بگوییم، ابا عبدالله الحسین، یگانه معشوقی است واقعی، نه اسطورهای، در جهان و تاریخ بشریت، که این تعداد میلیون یا میلیارد شعر عاشقانه در مورد او سروده شده و این مقدار در محبت او، اشک ریختند. مردم جهان! حالا من عددش را نمیدانم، میشود محاسبه کنند کسانی که دست اندر کار هستند. واقعاً چه کسی است که انقدر دوستش دارند؟! میآیند تماشا میکنند، تا بشناسند. آغاز ماجراست!
پس ببینید ما ممکن است آن ظلم ستیزی را برای همۀ مردم جهان جا نیاندازیم، دوباره حالا یک عدهای نروند صفحه بگذارند بگویند: ایشان میگوید به ظلم ستیزی امام حسین کاری نداشته باشیم، نه آقا نمیگویم کاری نداشته باشیم، میگویم: این ممکن است همه را تحت تأثیر قرار ندهد.
شما ببینید ترانههای عالم مگر همه عدالتخواهانه و ظلم ستیزانه است؟ عشق و مضامین عاطفی کار میکنند، ما میخواهیم او را بیدار کنیم که میگوید: به من چه جای دیگر عالم دارند کشتار میکنند. به من چه حالا شما امامتان ظلم ستیز بوده.
ملایی: مظلوم بوده یا نبوده، یا هر چه...
حجت الاسلام پناهیان: یکی جنبۀ عاطفی قصۀ ابا عبدالله الحسین برای جهانی شدن است. این دو تا است، این یک موضوع، موضوع دیگری که...
ملایی: یعنی به اضافۀ موضوع اول که فرمودید میگذاریم کنار، ظلم ستیزی، این موضوع دوم است.
حجت الاسلام پناهیان: حالا نه اینکه آن را کنار بگذاریم، آن را میگوییم، ولی برای بخشی، این جنبه برای بخش بیشتری از مردم، مثلاً جوانهای عالم هستند، ما حماسه سراییهایی که در مورد جوانهای سیزده تا هجده سالۀ کربلا داریم، از قاسم بن الحسن تا علی اکبر. مضامین عالی است که چگونه میشود اینها را منتشر کرد. بحثهای عاطفی، خانوادگی، حضرت علی اصغر، مادر گرامی با عظمتشان حضرت رباب، اینها حرفهایی هست که میشود در جهان، خیلی عالی زد.
موضوع دیگری که در کربلاست و میتواند به ما خیلی کمک کند برای جهانی شدن ابا عبدالله الحسین، موضوع عزت است. ابا عبدالله الحسین، حماسۀ عاشورا را برای حفظ عزت خود، به پا کردند، فرمود: «هیهات من الذله»! من زیر بار ذلت نمیروم!
ملایی: ولو جانم را بگیرید.
حجت الاسلام پناهیان: ولو جانم را بگیرید! ببینید قیام ابا عبدالله الحسین، برای مبارزه با ظلم بود، ولی جلوی حضرت را گرفتند گفتند: یار ندارید! آقا گفتند: خب باشد، بر میگردم. گفتند: نمیشود برگردید. فرمود: خب جای دیگری میروم، میگفتند: نه، نمیشود بروید. خب کوفه بروم که آنها دعوت کردند، نه! در کوفه هم خبری نیست. حضرت فرمودند: حالا چه هست؟ حرفتان چه هست؟ گفتند: اینجا ما باید مثل عبد ذلیلی، تو را باید وادار به بیعت کنیم و الا سرتان را میبرم. فرمود: من که تن به ذلت نمیدهم، عاشورا موضوع شعار ابا عبدالله الحسین «هیهات من الذله» است.
«هیهات من الذله» یک شعار جهانی است چطور؟ تمام این بحثهای آزادی و حقوق بشر و این حرفها، به خاطر کرامت انسان است، ما شهید دادیم برای کرامت انسان، ما علمدار کرامت انسان هستیم. این یک حرف جهانی است. مردم هر کجای عالم، نفس میکشید برای حقوق بشر، شما باید مرید ابا عبدالله الحسین باشید. برای آزادی، برای دموکراسی، اینها همه حول کرامت انسان است.
کرامت انسان را ما عربیاش را داریم میگوییم، آنها ممکن است عبارتهای دیگری به کار ببرند. عزت، این عزتمندی خیلی مهم است در روانشناسی چقدر در این مورد بحث میشود، اگر کسی احساس عزت نکند، این هر جنایتی از او سر میزند، چه چالشهایی، چه بحرانهایی، چه گرفتاریهایی!
مردم اصلاً در فیلمهای سینمایی دنیا، هنوز هم که هنوز است این گونه است دو موضوع هست، که خیلی جذاب است در هر کارکتری، در هر شخصیتی باشد، یکی بحث عاطفه و محبت و عشق است، یکی بحث عزتمندی است. شما در داستان گلادیاتور مثلاً آن فیلم سینمایی مشهور، یا بعضی از فیلمهای دیگر میبینید، وقتی که طرف یک احساس عزتی دارد، همه تحسینش میکنند، فیلم را میبینند و تکرار میکنند مثل یک موسیقی که میخواهند بشنوند، میگویند: یک انسان عزتمند دیدم!
پس کرامت انسان، که پیام اصلی عاشورای ابا عبدالله الحسین است، دومین مؤلفهای است که میشود برای جهانی سازی حسین (علیه السّلام) استفاده کرد. پس ما عزاداران ابا عبدالله الحسین، نیاییم امام حسین را به نوعی محاصره کنیم، که کسی خبردار نشود اینجا چه خبر است، یک نوعی بیاییم عزاداری کنیم برای ابا عبدالله الحسین، که همۀ جهان خبردار شوند. متأسفانه بعد از انقلاب، یک اتفاقی افتاده نمیدانم دلیلش، دلیل خوبی بوده. دلیلش یک مقداری منبرها بوده که مردم دوست دارند در هیئتها، یک بحث خوبی هم بشنوند نکتۀ خوبی است، یکی هم این است که میخواهند مفصل گریه کنند، دستههای عزاداری بیرونق شده! بیشتر مجالس در...
ملایی: یک بسته و فضای ثابت...
حجت الاسلام پناهیان: حسینیهها، مساجد محصوری، چرا این اتفاق افتاده؟ نباید این باشد، یک مقداری از عشقمان بزنیم، بیاییم دسته راه بیاندازیم در خیابان...
ملایی: چیزی که الگوی خیلی خوب و کاملی از آن بین علماء و مراجع...
حجت الاسلام پناهیان: بله، آیت الله العظمی بروجردی میآمد خاک زیر پای عزادار امام حسین، دستۀ عزا! نه زائر امام حسین در راه کربلا، اربعین که فوق العاده است. دستۀ عزاداری چرا کم رونق شده؟ بعضی از جلسات مشهور هستند دستۀ عزا نمیاندازند، شما دستۀ عزا راه بیاندازید، صد هزار نفر میآید، شاید خیابانهای ما گنجایش نداشته باشد، یعنی باید یک فکری برای این کرد. این میدان امام حسین (علیه السّلام) من آرزو دارم، کم کم دارد این وضعیت پیش میآید، زیاد هم گنجایش ندارد، مگر چند تا دسته میتواند در میدان امام حسین، روز تاسوعا، روز عاشورا، دائماً دستهها بیایند دور بزنند، یک نمایشگاهی از ابراز ارادت به ابا عبدالله الحسین است!
بارها هم خدمت دوستان عرض کردم، تا حالا محقق نشده واقعاً هم انتقاد دارم، گله دارم، یعنی انتقاد که چه عرض کنم. ما یک محوطهای در تهران داریم، محوطۀ بسیار بزرگ به نام بوستان ولایت، عاشورا، دستههای عزاداری بیایند، مردم هم بیایند تماشا، نمایشگاهی از شور و شعور حسینی. اصلاً خارجیها خیلیها هستند رویشان نمیشود هیئت بروند، اینها بیایند دستههای عزاداری را ببینند. بنده هم اگر میخواهم بروم سخنرانی کنم، روی یک دانه چهار پایهای، روی یک دانه وانتی، یک دو کلمه وسط سینهزنیشان بگویم، حالا نمیخواهد انقدر عشق سخنرانی و عشق گریۀ عاشقانه در محفلهای در بسته باشیم، آن هم خوب است لااقل عاشورا و تاسوعا، این کار را بکنیم، برویم در محیط باز عزاداری کنیم، نشان دهیم، بگذرایم مردم ببینند، مردم ما خوب هستند آن غیر هیئتیهایشان هم خوب هستند گاهی باصفاتر هستند. آنها میآیند از دور این دستۀ عزاداری را نگاه میکنند اشک میریزند.
من یک بار داشتم با موتور میرفتم در همین محوطۀ عاشورا تاسوعا، خب ترافیک میشود، محلۀ مرکزی تهران. دیگر مجبور میشدم پایین بیایم، آقا تو از آن طرف برو، من از این طرف موتور را بیاورم. بعد آمدم رد شوم از کنار مردمی که داشتند نگاه میکردند دستههای عزاداری را، حالا با انواع و اقسام پوششها، بعد یک حرفهایی از آنها میشنیدم، جالب بود یک نفر میگفت: با ادبیات خودش، حالا ادبیات غیر مذهبی هم بود. میگفت: نگاه کن، این دسته خالصتر هستند، ببینید اولاً همۀ آنها پابرهنه هستند، بعد یک نمادهایی را ایستاده بود تحلیل میکرد که... میفهمد ببین این ممکن است خودش مذهبی نباشد، ولی میفهمد دارد درس میگیرد. چقدر زیبا بود! من حالا زیاد نایستادم، دو سه کلمهشان را شنیدم که حالا عرض کنم. میگفت: پرچمشان چقدر ساده است، نمیدانم خیلی قشنگ بود.
ملایی: اینها مشتیتر هستند، اینها صافتر هستند، اینها مثلاً...
حجت الاسلام پناهیان: این دستههای عزاداری در محلهها، یک دوباره إنشاءالله پیش درآمدی برای جهانی کردن ابا عبدالله الحسین، در مورد اربعین باید واقعاً بیشتر صحبت کرد.
ملایی: خیلی خب، استفاده کردیم به معنای واقعی کلمه، حاج آقای حجت الاسلام پناهیان عزیز، از شما متشکرم، ولی ظاهراً قصه این است که، قصۀ عاشورا و کربلا و با ابا عبدالله الحسین (علیه السّلام) هم مثل همۀ اتفاقاتی که دو طرف دارد، دو طرف که با هم در محاجهاند، یا در استدلال هستند، یا در جنگ هستند، همیشه یک دستۀ سوم نامرئی و یا گاهی از اوقات قابل مشاهده هم دارد. آن عدهای که فقط تماشاچی هستند نه با حق هستند و نه بر حق هستند، چه بسا برای حق، گریه هم بکنند، اما اقدام نه! کسانی که روی تپۀ بلندی مینشینند فقط ببینند چه اتفاقی بیافتد و تا سری بریده میشود از سرهای نورانی کربلا، گریه و ندبه میکنند.
به قول یکی میگفت: هر چه دلت بخواهد، برایت گریه میکنم اما نان به تو نمیدهم. این گروه را، یک تحلیلی دربارهشان شده، حاج آقای حجت الاسلام پناهیان، جناب استاد محسن قنبریان در کتابی به اسم اهالی تپۀ ندبه، این کتاب را هم با اجازهتان من یک نشانی به بینندگان بدهم و بعد برویم برای قرآن. خیلی ممنون هستم از شما دوستان عزیز، که نمایش میدهید این طرح روی جلد را، دقیقاً همین است اهالی تپۀ ندبه، یک نوعی ارزیابی اهل کوفه و مقداری این طرفتر و آن طرفتر در آن صحنۀ عاشورا و کربلا هست، برا یاینکه این کتاب را تهیه بفرمایید، به همکارانم از طریق بیست هزار سیصد و سه پیامک دهید. إنشاءالله ما جزء کسانی نباشیم که در لحظات حساس، در بزنگاهها، برویم بنشینیم برای تپۀ بلندی و نظارهگر ماجرا باشیم. عملیات کنیم، عامل باشیم و در حمایت از حق، قدم برداریم. دوستان عزیز، بینندگان و شنوندگان گرامی، در محضر قرآن کریم باشیم، صفحۀ صد و سی، آیات نوزده تا بیست و هفت سورۀ مبارکۀ انعام، ثوابش را هم تقدیم کنیم به محضر قمر منیر بنی هاشم، ابالفضل العباس (علیه السّلام).صفحه130 قرآن کریم
اللهم صلّ علی محمداً و آل محمد و عجل فرجهم. عزیزانی که دوست دارند در قربانی ماه محرم، با برنامۀ خودتان سمت خدا مشارکت بفرمایید، عدد چهارده را به بیست هزار سیصد و سه، پیامک کنید، زیر نویس هم میشود، راههای ارتباطی کانالهایمان هست، سایت برنامه هم همینطور، خیلی هم متشکر هستم که این دقایق باقیمانده از برنامه را، در ظهر روز تاسوعای حسینی با دوستان خودتان هستید، امیدوارم کنار ما بمانید این چند دقیقۀ باقیمانده را. حاج آقای حجت الاسلام پناهیان...
حجت الاسلام پناهیان: بله، در چنین روزی، حیف است ما حرفهای خودمان را بزنیم و روضه نخوانیم و کربلا مشرف نشویم. واقعاً همۀ کسانی که در کربلا، پای رکاب ابا عبدالله الحسین به شهادت میرسیدند، دارد در مقاتل، خیلی از آنها گفتند: آیا وفا کردم یا ابا عبدالله؟ آیا شما راضی شدید؟ ولی ابالفضل العباس، به نظرم شرایطش فرق میکرد. اینها دوست داشتند محبوب شوند، مقبول شوند، پیش ابا عبدالله الحسین، عالی هم بود.
اما ابالفضل العباس، جان دادن دیگری داشت امام حسین (علیه السّلام)، امروز روز تاسوعا و به ابالفضل العباس فرمود: «ارْكَبْ بِنَفْسِي أَنْتَ يَا أَخِي» (الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 440) من فدای تو شوم برادرم. ابالفضل العباس، نگران پاسخ دادن به این محبت حسین بود، مقبول افتاده بود، محبوب بود نزد ابا عبدالله الحسین، امام زمان او، که سخن لغو نمیگوید، سخن مبالغهآمیز نمیگوید، به او میگوید: به فدای تو بشم، خیلی مقام بلندی است. یعنی آدم میتواند انقدر عزیز باشد که امام بله؟!
حالا من باز هم نمیخواهم درس بگیرم، یعنی الآن حوصلۀ درس گرفتن ندارم میخواهم جلوتر بروم، پس ابالفضل انقدر عزیز بود. خدا رحم کند به ابا عبدالله الحسین، وقتی دید بدن قطعه قطعه شدۀ عباسش را روی زمین. خدا رحم کند به آن آقایی که گریه کردن ابا عبدالله الحسین را این گونه ترسیم کردند، که حضرت با آستینهای دستش، اشکهایش را پاک میکرد، این گونه باران اشک، در چهرۀ ابا عبدالله الحسین، در رثای ابالفضل، جاری شده بود. عبارتهایی هم که دارند، عبارتهای عجیبی است. اصلاً این عبارتها در وقت عادی، از یک فرمانده در میدان جنگ، مقابل دشمن، صادر نمیشود.
فریاد میزد: «الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي» (بحارالأنوار، ج 45، ص 42) الآن کمرم شکست «وَ قَلَّتْ حِيلَتِي» قلت حیلتی، فارسی خودمانیاش بیچاره شدم! چاره از دستم رفت. این عبارتها را هیچ وقت آدم در میدان جنگ، به این سهولت نمیگوید. ولی چه کرد ابالفضل العباس، با قلب ابا عبدالله الحسین! ما دیگر بیشتر از این خبر نداریم که ابالفضل العباس، چه کرد با خیمهگاه، با زینبش، با بچههای ابا عبدالله الحسین. این گریهها و این شیونها، واقعاً برای عظمت آن عزاست. آن عزا را یک مقداری از آن را بفهمیم، نابود میشویم و خوش به سعادت کسانی که در این لااقل دو روز، خودشان را وقف سوگواری برای ابا عبدالله الحسین میکنند.
ملایی: خیلی ممنون و خوشا به حالشان واقعاً و خوشا به حال هر کسی که در ظهر تاسوعا، در عاشورا، در این ایام در کل، ذخیره میفرستد برای آن دنیای خودش، برای لحظۀ مرگش از اشک و حاج آقای حجت الاسلام پناهیان، دلها شکسته و به قول شما، آن گونه که ابا عبدالله الحسین (علیه السّلام) فرمودند: «الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي» قلبهای عاشقان ابا عبدالله و قمر بنی هاشم (علیه السّلام) شکسته، بهترین فرصت است که خدا را با این قلبهای شکسته بخوانیم، شما دعا بفرمایید و آمین بگویند همۀ این مردم.
حجت الاسلام پناهیان: شاید بهترین دعا این باشد که خدایا امشب، قلب امام زمان را تسکین بده، او میفهمد در کربلا چه گذشت، او عزادار است. امشب صدقه بدهیم برای تسکین قلب آقایمان امام زمان ارواحنا له الفداه. حتماً آقا تنها نیست در عزاداری و بین عزادارهایشان میآیند و به این همه سوگوار تسلا میدهند قلب حضرت را، ولی آدم وقتی تصور میکند عظمت قلب امام زمان ارواحنا له الفداه و عزاداری ایشان را، عظمت آن عزا را در قلب ایشان، به این دعا میرسد. خدایا قلب امام زمان، امشب تسکین عنایت بفرما و ظهورشان و در فرجشان تعجیل بفرما.
ملایی: الهی آمین! بحث الحسین و ابالفضل العباس. خیلی ممنون و متشکرم، حاج آقای حجت الاسلام پناهیان عزیز، دعایتان میکنیم و دعاگوی ما باشید و بینندهها و شنوندههای گرانقدر، در این روزها خیلی برای هم دعا کنیم، یکی از دعاها، عاقبت به خیری باشد إنشاءالله، الهی که کربلا ببینیمتان. در پناه آقا ابا عبدالله الحسین (علیه السّلام) باشید و باشیم و تا سلامی دوباره، إنشاءالله من شنبۀ آینده و دوست عزیزم آقای نجم الدین شریعتی، این دو سه روز پایانی هفته، دوباره خدمت شما برسم إنشاءالله فعلاً با اجازۀ شما!