حجت الاسلام رفیعی: بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و همه بینندگان عزیز. انشاءالله که امروز روز پربرکتی برای همه ما باشد و توفیق دعا پیدا کنیم و آرزو میکنیم که یک چنین روزی در صحرای عرفات با همه بینندگان و همچنین در کربلای معلی که هر دو جا توصیه شده است انشاءالله باشیم.
ملایی: انشاءالله خدای متعال توسلاتی که پیدا میکنند ما مردم خیلی خوبی داریم به دامان اهل بیت و ائمه و فرزندان رسول خدا و اصحاب رسول الله و امیرالمؤمنین و اصحاب اباعبدالله از جمله جناب مسلم ابن عقیل سلام الله علیه پیدا میکنند. امیدوارم که توسلات شما مورد توجه و روضههای شما قبول و دعاهای شما مستجاب. در خدمت شما هستیم.
حجت الاسلام رفیعی: من چند جمله راجع به عرفه صحبت کنم. عرفه از اعیاد است میدانید. چند روز در اسلام عید است جمعه از اعیاد است و یا مبعث یا مناسبتهایی مثل غدیر، قربان، فطر، از جمله اینها روز عرفه است. البته حوادثی در عرفه اتفاق افتاده است که غالب شده است بر این جنبه عید بودن آن. داستانی را دیدم که در تاریخ روز عرفه ای زمانی که امام رضا ایران بودند البته امروز آنجا دیگر جزء ایران نیست و جزء ترکمنستان است و مرو آنجا بودند و مأمون اینجا استاندار بود، خلیفه بود و خلافت داشت، هدایایی برای خلیفه میآوردند و همچنین برای ولیعهد که امام رضا علیه السلام باشد. هدایایی که برای امام رضا آوردند خیلی زیاد شد. وقتی جمع شد امام کل آنها را در روز عرفه انفاق کردند و به فقرا دادند. فضل ابن سهل که وزیر مأمون هست گفت آقا این مغرم است، در قرآن هم داریم این مغرم است یعنی این خسارت است و این غرامت است، همه را رد کردید رفت، اینها را برای شما آورده بودند. آقا فرمودند نه این مغنم است یعنی یک غنیمت است فرق مغرم با مغنم یک حرف است، نون با ر، با غین، مغرم یعنی غرامت و خسارت و مغنم یعنی غنیمت و سود. امام فرمودند که این اتفاقاً مغنم است به عبارت دیگر همان جمله ای که رسول خدا معروف است که فردا چون عید قربان است، وقتی قربانی کردند و دادند انفاق کردند یک مقداری ماند، یکی از همسران گفت، کم ماند. حضرت فرمود اتفاقاً بیشتر آن ماند، آن چیزی که رفت برای ما ماند، کم آن الان در واقع اینکه اینجا کم است این رفت. ماندن آن است که ... این نکته خیلی قشنگی است با اینکه روز عرفه معلوم میشود که روز انفاق و روز اطعام و روز عید قربان که خب جای خودش دارد. دو، سه تا نکته راجع به روز عرفه مطرح هست، یک نکته ای که شما هم اشاره کردید بحث شهادت مسلم ابن عقیل هست. مسلم فرزند عقیل است عقیل برادر امیرالمؤمنین است، برادر بزرگتر امیرالمؤمنین است آل عقیل چندین شهید در کربلا دارند. جالب است در روایت دیدم که شب عاشورا امام حسین آل عقیل را جمع کرد. برادران مسلم بودند پسر مسلم بود فرمود کافی است که شما شهیدی شاخص مثل مسلم دادید و همه شما برگردید و دیگر من از شما بیعت خود را برداشتم. در روایت دارد که اینها گریه افتادند گفتند «انترک سیدنا» ما آقای خود را رها کنیم و قاعدنا و بعد گفتند که او برای خودش رفت و ما هم برای خودمان آمدیم و ربطی ندارد که مثل برادری که شهید میشود برادر دیگر او هم میرود. اینها چندین شهید در کربلا دادند. یک وقت تشریف بردید کربلا که آن پارچه ای که روی قبر اصحاب افتاده است آل عقیل شهدای متعددی داشتند. نکته دیگر این است که مسلم ابن عقیل را امام حسین روز عاشورا کربلا صدا زد. امام وقتی در قتلگاه افتاد و دید که به خیمههای او دارند حمله میکنند، این شهدا را صدا زد اما قبل از اینکه بگوید یا حبیب، یا زهیر، صدا زد یا مسلم ابن عقیل. یا هانی ابن عروه، یا ابطال الصفاء. معلوم میشود که اینها جزء شهدای کربلا هستند. این شهدای کربلا را به چند دسته تقسیم میکنیم شهدای روز کربلا و شهدای قبل از کربلا و شهدای بعد از کربلا چون بعد از آن هم عبدالله ابن عفیف در کوفه بعداً با ابن زیاد مبارزه کرد و شهید شد. مسلم قبل شهید شد و نکته قابل توجه این هست که این همه نامه ای که برای امام حسین آمده بود، مسلم ابن عقیل نامه ای که برای مردم کوفه آورده است متن آن خیلی جالب است این نامه مربوط به حوزه امامت است. یعنی امام در آن نامه صحبت از مسائل دنیایی نکرده است. شما چند نفر هستید و کجا میخواهید به من جا بدهید و چه طور میخواهید من را یاری کنید؟ نه، نوشتند که من، برادرم، پسر عم خود را به سوی شما میفرستم و در آن نامه، امام مرقون فرمودند «و الامر مالامام الا الحاکم و الکتاب» بدانید که من امام هستم و یکی از ویژگیهای امام این است که طبق قرآن حکم میکند و طبق سنت حکم میکند. دین خدا را پابرجا نگاه میدارد و عدالت را در جامعه پیاده میکند، این نامه ای است که مسلم ابن عقیل برای مردم کوفه آوردند و یاد و خاطره این شهید بزرگوار را که در حاشیه مسجد کوفه هم قبر ایشان هست و هم هانی ابن عروه و همین جا یک نکته ای را عرض کنم و آن نکته این است که مسلم ابن عقیل وقتی به کوفه آمد، خب مخفیانه یار گیری میکرد، مخصوصاً وقتی ابن زیاد وارد کوفه شد خطرناک بود اما یکی از کسانی که چهره خود را عوض کرد به عنوان آدم خیرخواه قاطی یاران مسلم شد یکی از نیروهای نفوذی ابن زیاد به نام معقل که او آمد همه را شناسایی کرد و بعد رفت لو داد. مواظب نیروهای نفوذی باشید خیلی مهم است یعنی در همه کارهای خود. ما هم گرفتار شدیم در کشور خود دیدید که بعضی از این معقلهای این دههها که جالب است که مسلم ابن اوسجه میگفت که او بهتر از همه نماز میخواند و بیشتر از همه اظهار علاقه به مسلم ابن عقیل میکرد و این جریان نفوذی نگذاشت که قصه مسلم در کوفه به نتیجه برسد و آن شد که شد. این هم یک نکته بود. نکته بعدی راجع به دعای عرفه است که مردم شروع میکنند که دعا را امروز شروع میکنند. این دعا که از مولای ما و آقای ما اباعبدالله صادر شده است، خیلیها سؤال میکنند این کی بوده است؟ این سال آخر نبوده است، این سال آخر که امام عرفه نیامدند، امام هشتم ذی الحجه از مکه خارج شدند به سمت کوفه رفتند، این سالهای قبل بوده است و آن سالی که امام از مکه خارج شدند سال 60 بوده و این چند سال قبل از آن است که امام در عرفه این کار را شروع کردند. من یکی از سالهایی که مشرف بودم البته پارسال هم توفیق داشتم پیشنهاد دادم در صحرای عرفات علاوه بر اینکه دعای عرفات خوانده میشود، بیست دقیقه هم سخنرانی بگذارند که ما مضامین این آیه را توضیح بدهیم. آقایان موافقت کردند و پارسال بود و سالهای قبل هم گاهی رفته بودم و پیشنهاد من این است که فرازهایی از این دعا را که آقایان میخوانند هم سخنرانها توضیح بدهند و دعای بسیار بلند و بسیار باارزش را در واقع برای مردم تبیین کنند. من دو، سه تا نکته هم پیرامون این دعا بگویم چون بحث ما بحث دعا است. یک نکته این است که در این دعا خیلی بر یادآوری نعمتها تأکید شده است. خدایا تو به من این را دادی، یکی یکی هم میشمارد و حتی نعمتها را امام حسین ریز میکند. مثلاً فرض کنید بر قدرت بینایی، شنوایی و در تک تک نعمتها که یک خرده عبارت هم سخت است ...
ملایی: چون جزئی میشود خیلی ...
حجت الاسلام رفیعی: امام اینها را میشمارد و هی تعریف میکند. نکته اولی که ما از دعای عرفه استفاده میکنیم این هست که یادآور نعمتها باشیم و طلبکار نباشیم. اگر قرار است که طلبی کنیم قبل از آن نعمتها را هم بگوییم. ما چرا در سوره الرحمان، 31 مرتبه داریم «فای آلاء ربکما تکذبان» چرا این قدر در قرآن داریم که «و الذکروا نعمه الله» نعمتها را باید دید. خیلی از اوقات ما نعمتها را نمیبینیم. مثل الان که بنده و جنابعالی اینجا نشستیم اصلاً توجه به نعمت جاذبه نداریم. توجه به نعمت آرامش زمین نداریم. یک زلزله که شود متوجه میشویم و خیلی نعمتهایی که در وجود ما هست و لذا در بعضی از نقلها داریم که ائمه ما تذکر دادند به این افرادی که گله میکردند و میفرمودند که شکر نعمتهایی که دارید به جا آوردید؟ این یک فرهنگی در دعای عرفه است که انسان اول چیزی که دارد را بگوید، خدایا به من یک اولاد دادی الحمدلله راضی هستم ولی یک بچه دیگر هم میخواهم، خدایا به من خانه دادی، بیان دادی، یک ماشین هم میخواهم ولی از اول اینکه بگوییم حاشا به کرم تو که به من چیزی ندادی، خدا بدش میآید و لذا شما میبینید که در قرآن کریم یکی از چیزهایی که خدا از آن گله میکند همین مسئله عدم تشکر است. میفرماید که کمیاز بندگان من شاکر هستم قلیل یا میفرماید لولا. چرا تشکر نمیکنید و همیشه باید تشر و سرزنش باشد. این یک نکته است. نکته دومیکه از این دعا استفاده میکنیم این است که نفس دعا کردن به قول یک عزیزی که به ما میگویند دعا کن، پنج، شش تا دعا میکنیم دعاهای ما تمام میشود ولی وقتی مثلاً برویم دعای امام زمان را نگاه میکنیم «اللهم رزقنا توفیق الطاعه و بعد المعصیه» چه قدر دعا وجود دارد یا این دعای مکارم الاخلاقی که از امروز وارد آن میشویم یا همین دعای عرفه مثلاً یک فراز آن را عرض میکنم «اللهم اجعلنی اخشاک کانی اراک» خدایا یک کاری کن که من آن طور از من حساب ببرم که گویا تو داری من را میبینی. اگر گفتند یک دانش آموز سر جلسه و یک معلم به عنوان ناظر بغل او ایستاده است، او اصلاً تقلب نمیکند کانی اراک، خدایا یک کاری کن که من این طور باشد. یعنی هر کاری میخواهم بکنم خدا، خدا و همه جا هست. «و هو معکم این ما کنتم» هر جا باشی و آن هم خدایی که «یعلم خائنه اعین» بعضی اوقات من ممکن است به شما یک گوشه چشمیبزنم و یک چیزی بگویم و این آقایانی که اینجا دارند تصویر میگیرند متوجه نشوند یا اینکه فرض کنید که اتاق فرمان و کارگردان متوجه نشود، من با گوشه ... اما خدا میگوید «یعلم خائنه اعین» ما از چشمهای شما میفهمم. «ما فی الصدور» من الان یک چیزی در دلم هست که نسبت به شما ابراز نمیکنم، خب خدایی که عالم الغیب و الشهاده هست این یک فراز بسیار بلند دعای عرفه هست که بزرگترین پیام آن این است که انسان نباید گناه کند چون خدا همیشه او را میبیند. یا فرض کنید که در همین دعای عرفه یکی از فرازهایی که دعای عرفه دارد میگوید که غضب خود را شامل من نکن. این را در نماز هم میگوییم که «غیر مغضوب علیهم» من اتفاقاً یک وقتی در صحرای عرفات همین را برای مردم توضیح دادم که چه طور میشود که خدا غضب او شامل حال ما نشود. خدا غضب دارد ...
ملایی: ولی ما در دایره غضب او نباشیم.
حجت الاسلام رفیعی: در دعای جوشن هم میگوییم یکی از صفات خدا این است که غضب دارد و در خود قرآن هم داریم همان که به اصطلاح غفور است همان ذو انتقام هست و شهید هم هست. در نماز هم میگوییم. این بحث را مطرح کردم و دنبال عوامل آن گشتم مثلاً یکی از راههایی که ما را از دایره غضب که تعبیر قشنگی که شما داشتید خارج میکند این است که ما به دیگران غضب نکنیم. عصبانی نشویم. به حضرت عیسی علیه السلام گفتند یا روح الله جناب عیسی چه چیزی خیلی سخت است؟ گفت غضب خدا خیلی سخت است. خدا به آدم غضب کند که در دنیا که برکت از زندگی آدم میرود و در آخرت هم جهنمیاست. گفتند که چه کنیم که غضب خدا رفع شود؟ فرمود خشم خود را کنترل کنید. وقتی یک بنده ای خشم خود را کنترل میکند، میگوید این بنده من است و من که خالق او هستم پس من هم با او کاری ندارم. این مثل همان ارحم ترحم است. رحم کنید خدا به تو رحم کند. لذا عزیزان ما که روز عرفه هست در خانه نسبت به همسر و فرزند و همکار بالاخره عوامل غضب هم زیاد شده است خیلی از سابق بیشتر شده است.
ملایی: هم عوامل زیاد شده است و هم آستانه تحمل ما کم شده است.
حجت الاسلام رفیعی: احسنت جفت آن با هم. آستانه تحملها پایین آمده است و عوامل هم زیاد شده است. ترافیک هست، گرانی هست، بچه حرف گوش نمیدهد، همکار چیزی میگوید. این یکی از اینها است. باز در روایت دارد یکی از چیزهایی که خشم و غضب خدا را از انسان دور میکند از دایره غضب دور میکند اشک است. در دل شب آدم بلند شود از خوف خدا که دارد که دریای غضب را خاموش میکند. پس اینها فرازهای دعای عرفه است که اگر ما روی اینها دقت کنیم که سه تا را عرض کردم یک بحث نعمت است و یکی بحث رؤیت است که خدای تبارک و تعالی ناظر است کانی اراک و یکی این است که خدایا غضب خود را شامل حال ما نکن. حالا فرازهای دیگر را دوستان ببینند. مجدداً من هم حول امروز روز عید قربان را تبریک میگویم که از اعیاد است و شهادت مسلم ابن عقیل را تسلیت عرض میکنم و از خدا میخواهم که به ما معرفت بدهد. عرفه همراه با معرفت بدهد و آگاهی بدهد. همین جا اجازه بدهید من یک حدیث هم بخوانم حالا که به بحث عرفه رسید. معرفت و شناخت که در روایت از امام کاظم داریم که ما همه به چهار تا معرفت نیاز داریم، اگر این چهار معرفت در زندگی ما باشد ما یک عارف هستیم و ما یک عالم هستیم و ما یک آدم آگاهی هستیم. «وجدت علم الناس فی اربع» فرمود من تمام دانشها را در چهار چیز یافتم، «ان تعرف ربک» اول معرفت به خدا، خدا را بشناسیم. البته هر کسی به وسع خودش، پاستور یک جوری میشناسد و آن پیرزن هم از چرخ نخ ریسی میشناسد. هر کسی به وسع خودش خالق خود را بشناسد. آثار او را و نتیجه او را. به امیرالمؤمنین گفتند که شما خدا را از کجا شناختی؟ گفت به شکستن تصمیم ها، «فسخل عظائم» دوم: «ان تعرف ما «نامفهوم 19:20» خود را هم بشناسی که این خدا چه آفریده است. واقعاً ما یک موجود عجیبی هستیم. یک کتابی دارد الکسیس کارن که انسان موجود ناشناخته، خودشناسی. واقعاً چه ویژگیهایی در ما است که ما میتوانیم از حیوان پست تر «بل هم ازل» از فرشته پران تر باشیم. میتوانیم مصداق «یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک» باشیم و یا مصداق «قتل الانسان ما اکبر» هم ارجعی و هم قتل باشیم که چه باعث میشود باید این را بشناسیم. سوم: «ان تعرف ما اراد منک» معرفت وظیفه. واقعاً آدم تعجب میکند ولی افراد مثل اینکه وظیفه خود را خوردن میدانند و خوابیدن میدانند و چیزهایی شبیه همین. نهار نخورده، سراغ شام را میگیرد و سراغ خواب را میگیرد و سراغ مسائل دیگر. آقا اینکه در حیوانات و در سایر موجودات هم هست واقعاً خدای تبارک و تعالی انسان را خلیفه قرار داد و این همه آفرید «سخر لکم» همه چیز را مسخر شما کرد که شما فقط غصه نهار خوردن و شام خوردن بخورید؟ خیلی مهم است. حاضر نیست در مقابل خدا یک سجده شکری بکند و یک نمازی بخواند و با خدا حرف بزند. معنویتی در زندگی او باشد. خیلی آدم غصه میخورد که آدمها این سومیرا نمیشناسند و آن هم وظیفه شناسی است و گاهی هم زمانی میشناسند که دیگر دیر شده است. این هم سوم است و چهارم که از همه مهمتر است این است که «ان تعرف ما یخرجک من دینک» آسیب شناسی، بدانی که چه چیزی تو را بی دین میکند. بلعم بائورا را علم بی تقوا، بی دین کرد. برسیس عابد را شهوت رانی از عبادت خارج کرد. بستگی دارد پسر نوح را غرور، برادرهای یوسف را حسد.
ملایی: تا زمینه چه چیزی را داشته باشم.
حجت الاسلام رفیعی: پس چهار تا معرفت را در روز عرفه هست که عرض میکنم که ما نیاز داریم که خداشناسی، خودشناسی، وظیفه شناسی و آسیب شناسی. این هم روایت امام کاظم است. حالا اگر اجازه بفرمایید ما وارد بحث خود شویم.
ملایی: گفت که: ز کجا آمده ام آمدنم بحر چه بود/ به کجا میروم آخر ننمایی وطنم.
حجت الاسلام رفیعی: اینها خیلیها مضامین همین روایات است. آیات قرآن هم که فراوان در این مسائل اشاره دارد. ما وعده دادیم که دعای مکارم الاخلاق امام سجاد را بحث کنیم. این دعا، دعای بیستم صحیفه است ولی آقا شیخ عباس قمیهم در مفاتیح آوردند با اینکه ایشان دعای صحیفه را همه را نیاورده است چند تا را گزینش کرده است و از جمله این دعا را آورده است و در برنامه قبل هم اشاره کردم که مقام معظم رهبری در جمع تشکلهای دانشجویی، توصیه کردند به این دعای بیستم و من پایاننامههایی با این دعا دیدم، چندین پایاننامه، کتابها دیدم و مقالات علمی پژوهشی دیدم. کاری ندارد دوستان در اینترنت بزنند مثلاً سبک شناسی دعای مکارم الاخلاق یا آسیب شناسی اجتماعی در دعای مکارم الاخلاق که دهها موضوع از آن بیرون آوردند و این دعا همان طور که عرض کردم نظام جامعه مهدوی است و جامعه منتظر است در برنامه قبل اشاره کردیم و از همه مهم تر این است که ما دعا کردن را یاد میگیریم. الان عرض کردم که بعضی وقتها دعا کم میآوریم. شما دعا کنید خدایا به من توفیق بده او را که به من بدی کرده است را به او خوبی کنم. تا حالا شده این طور دعا کنی؟ او که غیبت من را کرده است، من تعریف او را بکنم، او که با من قطع رابطه کرده است من با او وصل کنم، من اعتقادم این است که این دعای مکارم الاخلاق هم دعا است و هم راهکار است. یعنی دعا است که من آنی که بدی به من کرده است راهکار چه هست؟ که من خوبی کنم. لذا هم دعا است و هم راهکار است منتهی این دعا بیش از 250 فقره دارد دقیقاً گفتند 258 فقره دارد که بخش زیادی از آن شاید بیش از 150 عنوان آن یک ریخت شناسی کردم بخش عمده ای مربوط به حوزه اخلاق اجتماعی است و بخشی هم مربوط به حوزه اخلاق فردی است. نکته ای که در این دعا قابل توجه هست در این دعا بیش از یعنی بیست و دو مورد تکرار صلوات است. اللهم صلی علی محمد و آله. آغاز آن هم با صلوات است. همین جا من یک نکته را یادآوری کنم که در منابع ما آمده است که تنها دعایی که بدون شک اجابت میکند صلوات است یعنی هر کسی هر جای عالم بگوید اللهم صلی علی محمد و آل محمد، خدا اجابت میکند. اللهم صلی علی محمد و آل محمد چون میگوید که خدایا بر پیغمبر و آل او درود بفرست، خدا میگوید تمام. چون خودش فرستاده است «ان الله ملائکه یصلون علی النبی» به همین جهت در روایت داریم که وقتی میخواهید دعا کنید آغاز و پایان آن را با صلوات تمام کنید. بعضیها گفتند که آغاز ولی من پایان را هم دیدم. «ان یختم الدعاء» از آداب دعا این است «بصلاه علی محمد و آل محمد» بعد «فایبدأ بالصلواه» یعنی هم یختم و هم یبدأ آغاز و پایان همه دعاهای شما فرمودند که به صلوات بر پیامبر و آل او است. بعد فرمودند که اگر این طور شد آن دعا که شما خودتان هم بالاخره ضمن این دو تا صلوات، یک دعای هم میکنید «اللهم صل علی محمد و آله محمد » خدایا فرزند من را شفا بده، خانه بده، «اللهم صلی علی محمد و آله محمد» خدا میگوید خب این یک دعای مستجاب این طرف گذاشت و یک دعای مستجاب هم آن طرف گذاشت و دعای خودش را هم وسط گذاشت، پس دعای خودش هم دیگر محجوب نخواهد شد. البته با مباحثی که قبلاً گفتیم زمینه مهیا باشد خیلی کمک میکند به این تسهیل اجابت دعا این صلوات که در منابع ما ذکر شده است. جالب است که این دعای مکارم اخلاق که پیغمبر ما فرمود که فرمود من مبعوث شدم برای مکارم اخلاق و برای تکمیل اخلاق.
ملایی: «اتمم مکارم الاخلاق»
حجت الاسلام رفیعی: این اتمم مکارم الاخلاق، مکارم اخلاق چه هست؟ این دعا در واقع توضیح همان مکارم اخلاق است. مجموعه این ویژگیها مکارم اخلاق است. جالب است که این مکارم اخلاق اجتماعی هست، سیاسی هست، اعتقادی هست. اولین فراز آن این است که میفرماید: «اللهم صلی علی محمد و آله محمد و بلغ بایمانی اکمل الایمان» در واقع امام نخستین چیزی که از خدا میخواهد ایمان کامل است. معلوم میشود ایمان ناقص هم داریم. اصلاً ایمان یعنی چی؟ میدانید که ما یک اسلام داریم و یک ایمان داریم. اسلام پذیرش توحید و نبوت است و اگر کسی گفت اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله گفت او مسلمان است و لذا الان ما صدها میلیون مسلمان در دنیا داریم. ممکن است که طرف نماز هم نخواند الان خیلی مسلمانها شناسنامه ای هستند و آماری هستند اسلام این چیزی است که این آقا میشود در قبرستان مسلمانها میشود او را دفن کرد و اگر بابای او مرد، میشود به او ارث برسد یعنی کافر نیست اما ایمان سه چیز است: گفتار، رفتار، باور. لذا ائمه ما لعنت کردند کسانی را که میگفتند ایمان، سخن دل است و عمل نیست. روایتهای متعدد داریم که قولٌ مقول حرفی که میزنی و کلامیکه اظهار میکنی، عرفان عقول. معرفتی که داری و سوم آن عملی که معمول انجام میدهید و لذا شما ببینید که خود قرآن کریم فرض کنیم در بعضی از آیات به عنوان شاهد عرض میکنم که «کتب فی قلوبهم الایمان» معلوم میشود که ایمان قلبی است و باور است. یا میفرماید «قالت الاعراب آمنا» بعضی از عربها میگفتند که ما ایمان آوردیم؟ نه ایمان در دل شما است «لما یدخل الایمان فی قلوبکم» پس ایمان از اسلام بالاتر است. اسلام ظاهر است اما ایمان باور است و اعتقاد است که این ایمان باید با عمل تأیید شود. من یک شاهد برای شما بگویم که با عمل است. قبله ابتدا رو به بیت المقدس بود، بعد از پانزده سال تغییر کرد به سمت کعبه آمد. آدمهایی بودند که اصلاً رو به کعبه نماز نخواندند چون قبل از تغییر قبله از دنیا رفتند، مثل شهدای بدر، شهدای بدر که در زمان آنها هنوز قبله تغییر نکرده بود یا همان حدودها تغییر کرد. منافقین میگفتند که نماز اینها از بین رفته است و الان که قبله عوض شده است و اینها که رو به این قبله نماز نخواندند، همه آن نمازها هدر رفته است. آیه نازل شد خدا میخواهد بگوید که نمازهای شما از بین نرفته. چه طور میفرماید: «ما کان الله لیضیع ایمانکم» یعنی خدا ایمان شما را از بین نبرده است. روایت داریم که ایمان در اینجا یعنی نماز.
ملایی: چون صحبت از اعمال و نماز بود.
حجت الاسلام رفیعی: احسنتم. پس به کلمه نماز، کلمه ایمان گفته شده است. این میرساند که مسئله ایمان و باور هم به عمل گفته میشود و هم به اعتقاد و هم به گفتار. اکراه هم نیست به زور نمیتوانم شما را به یک چیز باور بدهم، بله ممکن است که شما را به زور به یک کلمه وادار کنم ولی عقد قلبی، شما باید بپذیرید و این در کنار اعتقاد شما باشد. نکته بعدی این هست که اگر دوستان دقت کرده باشند کلمه ایمان که میگوید امام اکمل ایمان در خود قرآن هم همین طور است. «یا ایها الذین امَنوا آمِنوا» پس معلوم میشود کمال دارد. آی مؤمنها ایمان بیاورید و آیات متعددی در قرآن داریم که من بینندگان را ارجاع میدهم که بروند ببینند یکی سوره مؤمنون است. «بسم الله الرحمن الرحیم قد افلح المؤمنون» مؤمن کسی که ایمان دارد. مؤمن چه کسی است؟ «الذین فی صلاتهم» یعنی عمل را دارد میگوید. خاشعون. اول سوره انفال «انما المؤمنون الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم» این در مباحث قلبی رفت و او رفت در مباحث عملی. من یک بار دیگر تکرار میکنم. اول سوره مؤمنون نشانههای عملی ایمان را میگوید نماز، وفای به عهد، کنترل قوای جنسی، امانتداری. اول سوره انفال نشانههای قلبی آن را میگوید، میگوید مؤمن کسی است که وقتی یاد خدا برده میشود دل او بلرزد. «اذا ذکر الله وجلت قلوبهم» «و اذا تلیت علیهم آیاته» وقتی قرآن خوانده میشود «زادتهم ایمان» باز یک نمونه دیگر که آیه آن یادم بیاید میخوانم آیه 177 بقره که قرآن کریم این آیه در حال و هوای تغییر قبله نازل شده است. وقتی قبله تغییر کرد بالاخره عده ای گفتند این درست است یا آن درست است؟ اگر این درست است آن باطل است و اگر آن درست است پس این باطل است. اصلاً خدا کجا است؟ خدا بیت المقدس است یا کعبه است؟ خدا هیچ کجا، خدا همه جا هست. آیه نازل شد «لیس البرّ ان تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب» بابا خدا که در کعبه و بیت المقدس نیست. همه جا هست. کعبه نشان است که ره گم نشود.
ملایی: «این ما تولوا»
حجت الاسلام رفیعی: «نامفهوم 32:26» وجه الله، هر جا رو کنی خدا است. بعد عزیزان بیننده دقت کنند اگر میخواهند بدانند که ما به چه چیزهایی باید ایمان داشته باشیم این آیه 177 بقره را ببینند. خداوند آنجا شمرده است «ولکن البر من آمن بالله» میشمارد ایمان به خدا، کتب، ملائکه، انبیاء، قیامت و موارد ایمان چه هست؟ اینکه امام سجاد میگوید که خدایا به من بالاترین ایمان را بده، ایمان به خدا هست و به قیامت هست و به انبیاء هست و به قرآن هست و به فرشتگان هست و به ائمه هست و نکته مهم دیگر این است که همان طور که در جنگ باید فرمانده جلو باشد، مخصوصاً کاری میخواهد دیگران را دعوت کند باید اول خودش آغاز کند در این آیه معروفی که در بقره هست و بعد از نماز عشاء میخوانیم که ثواب هم خیلی دارد «آمن الرسول بما انزل علیه من ربه» پس اول کسی که ایمان میآورد خود پیغمبر است. آمن الرسول پیغمبر ایمان آورده است بما انزل علیه من ربه. به هر چیزی که از جانب خدا آمده است. حالا از جانب خدا چه آمده است؟ نبوت خودش هم هست. ایمان دارد. از جانب خدا چه آمده است؟ غدیر هم نزدیک است امامت امیرالمؤمنین است. «الیوم اکملت لکم دینکم» از جانب خدا چه آمده؟ اعتقاد به معاد. آن وقت بعدش «و المؤمنون کل آمن بالله و ملائکه و کتبه و رسله» اگر از من سؤال کنند عزیزان که ما به چه چیزی باید ایمان بیاوریم؟ دو تا آدرس میدهم. یکی: 177 سوره بقره و یکی هم آمن الرسول که آخر سوره بقره است. «و المؤمنون کل آمن بالله و ملائکه» ما به فرشتهها هم باید ایمان بیاوریم و کتب آسمانی نه کتاب، کتب آسمانی، نه رسول، رسل، اینها چیزهایی است که خیلی قابل توجه است. در منابع روایی ما، در منابع حدیثی ما علامتهایی برای ایمان کامل ذکر شده است که اگر این سه تا، این پنج تا، این ده تا در کسی باشد ایمان او کامل است چون الان ما چه گفتیم در دعای مکارم؟ گفتیم که اکمل الایمان.
ملایی: فراز اول این بود.
حجت الاسلام رفیعی: من یک حدیثی بخوانم که این فصل الخطاب بحث من باشد. «ثلاث من کن فیه یستکمل الایمان» حدیثهای ما همدیگر را شرح میدهد مثل آیات قرآن. سه چیز در کسی باشد ایمان او کامل است. حالا باور جای خودش. یک: «رجل لایخاف فی الله لمعه لاعم» کسی که در راه باور به خدا از سرزنش کنندهها نترسد. هر کسی هر چه میخواهد بگوید. مسخره کنند در خوابگاه دانشجویی که تو نماز میخوانی و تو حجاب داری، تو امل هستی، هر کسی هر چه میخواهد بگوید. من تحمل میکنم به خاطر خدا، کار من که درست است اگر همه دارند خلاف میکنند و کار من درست است من از سرزنش همه نمیترسند کما اینکه نوح پیغمبر را همه سرزنش کردند و پیغمبر خودمان را مجنون و ساحر و کاهن گفتند این اولین نشانه کمال ایمان است. انشاءالله خدا قسمت کند دوستان در غدیر، زیارت امیرالمؤمنین خیلی ثواب دارد. من یک سال موفق بودم. زیارت عجیبی هم در مفاتیح دارد خیلی زیارت بلندی است از امام هادی است که آنجا من ارجاع میدهم دوستان را که این زیارت غدیر که امام هادی به جد خود امیرالمؤمنین میفرماید که علی جان تو از کسانی بودی که از سرزنش سرزنش کنندهها نمیترسیدی. هر کسی هر چیزی میخواست میگفت ولی کار خود را میکردی. این یعنی شجاعت. پس ایمان کامل سه تا علامت دارد یکی اینکه انسان از سرزنشها عقب نکشد. دوم در این روایت نورانی دارد که «و لایراعی بالشیء من عمل» هیچ چیزی در کار خود ریا نکند. کار برای خدا است. چرا حضرت علی شب نان را در خانه فقرا میبرد؟ خب روز میبرد، میخواست کسی متوجه نشود. معلب ابن خنیس میگوید که دیدم امام صادق در دل شب دارد نان در خانه فقرا میبرد، گفتم چرا شب؟ باران هم آمده بود و هوا تاریک بود خیس بود زمین و سخت بود. فرمود که صدقه در دل شب غضب خدا را خاموش میکند. الان بحث غضب داشتیم. فرمود که صدقه در روز مال انسان را افزایش میدهد اما صدقه در دل شب، «تطفیء غضب الرب» خب بهتر است که. خیلی بهتر است و حتماً افزایش مال را هم دارد اینکه جای خودش است. این هم دومین نشانه که کسی که ایمان او کامل است. نشانه سوم فرمودند که ایمان کامل این است که «اذا «نامفهوم 37:57» «اگر انسان مؤمن سر یک دوراهی قرار گرفت یکی خدا است و یکی شهوت نفس است. یکی دنیا است و یکی آخرت است، آخرت را بر دنیا ترجیح دهد. الان اینجا یک رشوه و ربایی بگیرم وضع من خوب میشود اما خدا میگوید حرام است. نه من به خاطر خدا نمیگیرم و آخرت را ترجیح میدهم. ایمان این آدم کامل است. به نظرم اگر بینندگان عزیز عنایت فرموده باشند سه تا بزنگاه است که نشانههای کمال ایمان است. این فراز اول این دعا است که بلغ خدایا از نظر ایمان من را برسان به اکمل ایمان. اگر فرصت هست اشاره کنم و اگر میخواهید قرآن خوانده شود.
ملایی: فردا روز عید سعید قربان است، ما همیشه در برنامه سمت خدا برای قربانی با همدیگر قرار میگذاریم در فرصتهایی که برای ما پیش میآید، فردا گل این ایام است انشاءالله هر کسی به هر اندازه که میتواند قربانی عید سعید قربان برنامه سمت خدا مشارکت کند به طرق مختلف میتواند به سایت برنامه میتوانید مراجعه کنید. قرآن کریم امروز صفحه صد و یکم تلاوت میشود آیات 141 تا 147. سوره مبارکه نساء از همین جا ثوابش را که پیشنهاد برنامه خدا است که بفرستیم برای آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام که در روز عرفه انشاءالله خود ایشان به ما کمک کنند که به معرفت برسیم. اعوذبالله من الشیطان الرجیم.
قرآن کریم صفحه 101 آیات سوره مبارکه نساء آیات 141 تا 147.
ملایی: اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. انشاءالله همه شما بینندگان عزیز که آرام آرام آماده میشوید که از رسانه ملی و از همین شبکه سه سیما رادیو یا از هر طریق دیگری با مراسم دعای عرفه و اتفاقات نورانی که در بعدازظهر امروز قرار است بیفتد ما را هم دعا کنید. شما که ممکن است که خدای نکرده به خاطر بیماری در بیمارستان هستید و شما که امکان حضور در این مراسم را ندارید و شما که محل کار خود هستید و نوبت کاری شما یک جوری است که باید در محل کار خوب بمانید و نمیتوانید بروید. مردم برای هم امروز خیلی دعا کنید. حاج آقای حجت الاسلام رفیعی عزیز و چند دقیقه ای که هنوز وقت داریم.
حجت الاسلام رفیعی: در این آیات 145 و 146 نساء اشاره ای دارد به منافقین و اینکه اینها بدترین نقطه جهنم هستند. «ان المنافقین فی الدرک الاسفل من النار» ولی اگر چهار، پنج تا کار انجام بدهند نه، اینها نجات پیدا میکنند. پس منافق هم ممکن است که از نفاق خود دست بردارد کما اینکه مشرک ممکن است مؤمن شود. آن منافقی که در جهنم است به اصطلاح اگر با این ویژگی که حالا کسی که در جهنم نرفته است و دارد خبر میدهد، با این ویژگیها میتواند نجات پیدا کند. در واقع این چهار، پنج تا ویژگی برای همه است. هر کسی به این آیه 146 سوره نساء تمسک کند اهل نجات است. «الا الذین تابوا» اول توبه، پاک شدن. «و اصلحوا» بعد اصلاح. جالب است که ما در بحث توبه که امروز دعای عرفه هم خوانده میشود خیلی از توبه صحبت میشود، روایت هم داریم که اگر کسی در ماه رمضان آمرزیده نشد دیگر امیدی نیست مگر در روز عرفه. مخصوصاً گناهان بزرگ. ما تابوا را میگوییم ولی اصلحوا را نمیگوییم. تابوا توبه کردم ولی مال مردم را خوردم، اصلحوا برو بپرداز. اصلاح کن. تابوا توبه کردم اما نمازهای من قضا شده است، خرد خرد شروع کن به خواندن. روزه نگرفتم، شروع کن که روزهها را بگیری. خمس خود را ندادم، خمس خود را باید بدهم. خیلیها فکر میکنند که توبه همان استغفار است، نه تابوا و اصلحوا، سومین نکته «و اعتصم بالله» بعد از توبه و اصلاح به خدا تکیه کنید. چنگ به خدا بزنید و به ریسمان الهی چنگ بزنید. در جای دیگر حبل الله داریم که اینجا بالله دارد. این خیلی مهم است. امام جواد میفرماید که تکیه به خدا بزرگترین سرمایه است و بزرگترین نردبان است و سلم است که انسان را به رشد میرساند. نکته چهارم «و اخلصوا دینهم» خالص باشند و برای خدا کار کنند. اگر کسی این چهار ویژگی در زندگی او بود از نفاق هم دور میشود چون الا بعد از ان المنافقین است. تابوا، اصلحوا، و اعتصموا، اخلصوا دینهم و اولئک مع المؤمنین» الان بحث ما در مکارم الاخلاق ایمان بود، و اولئک مع المؤمنین. اینها با مؤمنین هستند. اگر کسی مؤمن شد چه میشود؟ «و سوف یأتی الله المؤمنین اجر عظیما» خداوند به زودی به مؤمنین اجر عظیم میدهد. خلاصه بحث امروز ما این بود که دعای مکارم الاخلاق نخستین فراز آن درخواست ایمان اکمل است. شما در شهر هم که میروید میگویید کدام رستوران غذای آن بهتر است و کدام منطقه شهر برای سکونت بهتر است و کدام برنامه و کدام کانال و کدام فیلم بهتر است. انسان عاقل دنبال بهترین میگردد و دنبال کامل ترین میگردد، خدایا ایمان من اکمل باشد و کامل ترین باشد. نشانههای کامل ترین را هم اشاره کردیم. فراز دوم فرمایش امام علیه السلام «و اجعل یقینی افضل الیقین» یک اشاره مختصری اگر فرصت داشته باشیم اشاره کنیم و تفسیر آن را برای بعد بگذاریم.
ملایی: در حد یکی، دو جمله که در ذهن ما بماند و انتظار شیرین برای ...
حجت الاسلام رفیعی: یقین از ایمان بالاتر است. یقین دیگر صددرصد است. مثل اینکه من و شما به برق 220 ولت و به جاذبه یقین دارید، پس هیچ وقت دست نمیگیرید و هیچ وقت از بلندی خودمان را نمیاندازیم، این یقین است که من راجع به آن صحبت خواهم کرد. اتفاقاً در روایت هم داریم که در بین مردم یقین کم است اگر یقین بود احدی گناه نمیکرد. خدا در قرآن هم میگوید اگر یقین داشتید «لَتَرَونَّ الجَحیم» جهنم را میدیدید. همین دنیا همین جا میدیدید و احساس جهنم به شما دست میداد و گناه نمیکردید. اگر مردم یقین به آثار نماز داشتند همه نماز میخواندند، یقین به آثار منفی گناه داشتند همه گناه را ترک میکردند. لذا به یکی از این بزرگان گفتند که شما چرا گناه نمیکنید؟ گفت شما چرا لجن و فاضلاب استفاده نمیکنید و نمیخورید؟ گفتند آقا حال ما به هم میخورد، گفت من هم از گناه حالم به هم میخورد. همین حسی که شما راجع به لجن و فاضلاب دارید من همین حس را راجع به گناه و غیبت و دروغ دارم. یقین این حس را به انسان میدهد که انشاءالله برای شما صحبت خواهم کرد.
ملایی: پس قرار ما شد برنامه هفته آینده شروع آن فراز دوم دعای بیستم صحیفه سجادیه باشد. دعای مکارم الاخلاق. اینجا ما را دعا کنید.
حجت الاسلام رفیعی: خدایا ایمان کامل، یقین برتر، بهترین عمل، بهترین نیت به ما عنایت بفرما. خدایا آن چیزی که به همه خوبان دادی به ما هم بده. آن چیزی که شر از خوبان دور کردی از ما هم دور کن. این دعای عید فطر است «غیر ما سئلک من عبادک الصالحون» خدایا حشر و نشر ما را با انبیاء و صدیقین و شهدا و صالحین قرار بده.
ملایی: به برکت صلوات بر محمد و آل محمد. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.