حجت الاسلام عاملی: علیکم السلام و رحمت الله.
ملایی: خیلی خوش آمدید حاج آقا،
حجت الاسلام عاملی: عزیزانم خسته نباشند در برنامه و دست اندرکاران برنامه، برای عزیزان دعا میکنیم و از خدای متعال میخواهم بینندگان مکرم، شنوندگان عزیز، هر کجای وطن عزیز ما ایران عزیز ما، شرف حضور دارند انشاالله عمر پر برکتی را داشته باشند، توفیق طاعت، عبودیت، مناجات، خلوت و انس باخدا و مرضیه المرام شدن، استجابت دعاها و عنایات خاص خداوندی نصیب عزیزانمان باشد و این برنامهها خدای متعال با عنایات خاصهی خودش تاثیر مبارکی را برای همه عزیزان مرحمت بفرماید.
ملایی: الهی آمین. خیلی متشکرم از دعاهای ارزشمندتان، حاج آقا عرض کنم که بحث دو تا پایه، دو تا ستون، دو تا مقدمه یا دو تا خلاصه اصل لازم برای اصلاح و بهتر شدن فرمودید یکی استغفار است و یکی مراقبه است. و مراقبه را فعلاً چند هفته ای است دارید وعده به ما میدهید حالا بماند، تا بحث استغفار استیفا بشود کاملا انشاالله. در خدمتتان هستیم.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم، رمز بزرگ برای اینکه خدای متعال ما را دوست داشته باشد، آقای برکت میفرمودند که سعی کنید دیگر، سهمی از طهارت داشته باشید. این آیه وعده خدا است، محبت خدا، انفعال نفسانی نیست، راه ندارد، انفال نفسانی در خدا. معنیاش این است که کسی که اگر محبت داشته باشد چه کار میکند برای شما؟ خدا آن را انجام میدهد و در عبارت علمی میگویند: «خضل غایة المبادی» غایت محبتت را بگیر، خود محبت را رها کن. خدای متعال آن غایت را انجام میدهد و لذا تمام برنامههایی که ناظر است به طهارت، آقای حسنزاده آملی میفرمودند: از اهم امور همت به طهارت است در تمام امور. بعد از آن کشیک نفس کشیدن، مراقبه را میگوید. گذشته را درست میکند، استغفار آینده را تضمین میکند، مراقبه، در نتیجه عمر انسان از اول تا آخرش میشود نورانیت. طبیعی است که نورانیت مثل ملائکه شدن است. میدانید که ملائکه شهوت و غضب و چطوری نورانیت محض هستند آنها. در این خصوص ما اول استغفار را وارد شدیم، گفتیم استغفار آداب دارد، بدون آداب بازدهی ندارد. تمام اعمال ما به شرطی که آداب رعایت بشود آداب را میگویند رمز است، بازدهی ارس. در این خصوص آداب وارد شدیم که ادب اول این است که استغفاف نکنیم به استغفار. نقش استغفار در این عالم، «حلبم مستغفر» مشتری استغفار ما است. در این خصوص تاثیر خاصی که استغفار دارد در سرنوشت انسان در دنیا در آخرت، یکی از هولناکترین مراحلی که ما داریم به نظر من این است که وقتی که متوجه نمیشویم در یک روز چه گناهانی کردیم، در هفته، در ماه، در سال، بیست سال، سی سال، هشتاد سال، بعد هشتاد، میبیند یک تراکم هولناکی از غیبتها، تهمتها، حرفهای شخصی، عرض مردم، آبروی مردم، کلماتی که خدا میگوید: «تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ»
ملایی: تو فکر میکنی کوچک هست.
حجت الاسلام عاملی: تو فکر میکنی که هوا آمد در مخرج حروف، برخورد کرد شکسته شد یک چیزی در هوا پخش شد. این طور نیست. خدای متعال در روایت است که در کنار هر حرفی است از کلمه ایست که ما داریم صحبت میکنیم. اینها همه جمع بشود رفته رفته، آن وقت بعد هشتاد سال، آن وقت وقت میبیند که همهی اینها به سراغش آمد. هولناکتر تراکم، تراکم معصیت، تراکم گناه، تراکم عصیان، تراکم هتاکی در برابر حضرت حق، تراکم ازاء حقوق، حق الناس، یعنی یک لحظه تصور کنید وحشت آدمی میگیرد که یعنی شما این مراقبه را نداشته باشید و هر روز چند تا از دستتان در برود. حرفهایی بزنید که «الرجل یتکلم بکلمه لا یلقی، یحوی ما فی السماوات و فی الارض » حضرت فرمود پیامبر ما که گاهی شما حرف میزنید دقت نمیکنید که چه چیزی میگویید با یک کلمه، «ما فی السماوات و فی الارض» سقوط میکنید، شان کلمه جولی است، ما کلمه را خیلی سبک شمردیم. درباره یکی از نویسندگان عرب نوشتن که از کلمه درفش برافراشته بود. کلمه میتواند این طوری غوغا بکند، «إِلَيهِ يَصعَدُ الكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالعَمَلُ الصّالِحُ يَرفَعُهُ» کلمه، کلمه طیب باشد صعود دارد.
ملایی: میرود بالا.
حجت الاسلام عاملی: عمل صالح هم پشتیبانش است که میبرد بالا، با یک دعوا تو کل تاریخ سر یک کلمه بوده است. از امام حسین یک کلمه میخواستند. میگفتند: «ما اخفها من کلمة» حضرت هم میفرمود: «ما استفها من کلمة» میگفتند چه کلمه سبکی است، اشراف کوفه میگفتند: ما دستمان بالاخره به خون فرزند پیغمبر، بالاخره مرتخ نشود. اما حضرت میفرمود: «ما استفها من کلمة» چه کلمه سنگینی است که من زندگی مسالمتآمیز با یک ظالم داشته باشم، رسمیت به ظلمش بدهم، تایید بکنم ظلمش را. در این خصوص وقتی که نگاه میکند که چه کارها کرده است، استغفار نباشد این طوری است. آن جا یقین میکند به شقاوت خودش. هیبت را نگاه کن، الان آمده است این جا گرفتار شده است. آقای حقشناس میفرمود: یک آقایی آمد پیش من دیدم خیلی کم حرف است. گفتم آقا میرزا مثل اینکه با جرثقیل باید کلمات را از تو دهانت بیاورم بیرون. گفت بله حاج آقا، من اول باید فکر کنم بعد حرف بزنم، نه اینکه حرف بزنم بعد فکر بکنم. حضرت آیت الله خویی گفته بود من راضی نیستم درسم ضبط بشود. آقا میرزا ابراهیمی مشکینی بلند شده بود و گفته بود آقا برای اموال خودت تصمیم بگیر. گفت یعنی چه؟ حرف که از دهان تو آمد بیرون دیگر مال تو نیست که، اگر مال تو است برگردان. گاهی یک کلمه چه فتنهای درست میکند. از دروازه دنیا که میآید بیرون چشمش به تراکم میافتد خدا آن جا حرف میزند، میگوید که، «هذا مَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ» خدا دو جور این را گفته است، در آل عمران گفته است، «ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ» ولی در سوره حج مفرد میرود جمع نمیآورد، «ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَت یدیک وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ» استخدام کلمات همه حساب شده است در قرآن. یک مقالهای نوشته بودند در اینترنت، یک نویسنده عرب، « الکلمة في القرآن عاشقة لمکانها» کلمه در قرآن عاشق مکان خودش است. شکور را نمیتوانی شاکر بکنی، شاکر را شکور بکنی. و انت ذائقه، ممکن است زائق بگوید اینها همه حساب شده است. صاحب بن عباد میکرد من وقتی دیدم خدا گفته شکور نگفت شاکر، به طرف آمدم که خدا چه شاهکاری کرده است. اینجا جمع میآورد، آنجا مفرد میآورد. معلوم میشه که یک ندای جمعی است و یک ندای فردی است. همچنان که کتاب، در قرآن این خیلی مهم است کتاب یک کتاب شخصی است یک کتاب جمعی است، در کتاب شخص یعنی نامه عمل، یک نامه عمل فردی است، یک نامه عمل جمعی است شما یک وظیفه شخصی دارید، یک وظیفه جمعی دارید، جامعه یک وظیفه دارد، جامعه باید حرف بزند،
ملایی: چقدر بابت این قرار هست جواب بدهیم؟
حجت الاسلام عاملی: آفرین، عزیزان ما نمایندگان همه محترم، وزرا همه محترم، ولی نماینده که رفته سات از وزیر نامه گرفته است افراد خاص استخدام بشود. جامعه باید داد بزند. و من داد زدم گفتم به مدیران همه باید منتشر کنید نامهها را. هیچ کس منتشر نکرد. یک شرکتی که خیلی مصیبت دیده بود منتشر کرد. تمام آن نامههایی که گرفتند از وزیر که افراد خاص استخدام میشوند. یعنی جمع اگر وارد نشود بعضی جاها هست، ما نباید جامعه ما محل آزمون و خطر باشد. فرصت از دست میرود برای ساختن یک جامعه آرمانی، خدا گاهی از کتاب شخصی حرف میزند، میگوید کتابک، شخصی است. اما گاهی از کتاب امت بحث میکند. «وَ تَرى كُلَّ أُمَّةٍ جاثِيَةً» پیغمبر روز قیامت را نگاه کنی میبینی تمام امتها به زانو درآمدند. « كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى إِلى كِتابِهَا» کتاب امت نه کتاب شخص،
ملایی: کتاب جمعی،
حجت الاسلام عاملی: بله؛ جمع یک وظیفهای داشته است، ناهنجاریها که دیده، فقر دیده، بزههای فرهنگی اخلاقی را دیده است. الان شما خیال میکنید آداب را ما آدابی که درست شده کمرشکن، پسر این طرف دختر این طرف نمیتوانند ازواج بکنند، این اراده یعنی جمع مسئولیت دارد در این باب وارد بشود. و خدای متهم از این سؤال میکند اگر جامعه تماشاگر باشد بیرحمتر جامعه جامعه است که تماشاگر باشد. ببیند که دارد از بین میرود له میشود، اما تماشا بکند.
ملایی: و چیزی نگوید.
حجت الاسلام عاملی: ما تماشاگر نداریم. روایت است که یک نفری را ملائکه جمع شدند گفتهاند هزار گز باید به تو بزنیم شب اول قبض گفت من طاقت ندارم، کمش کنید کم کردند. گفت این هم طاقت ندارم کمش کنید، کمش کردند گفت این هم طاقت ندارم تا رسیدم یک گرز آهنین، که در علی بین حمزه بطنی که از دنیا رفت که جز واقفیها شد، علی بن موسی الرضا را قبول نداشت تا متوقف شد در صدر موسی بن جعفر. آن روزی که از دنیا رفت امام رضا فرمود: امشب از او سوال کردند امام تو کیست؟ امامها را گفت در موسی بن جعفر ایستاد. یک گرزی زدند تمام قبرش پر از آتش شد. این گفت من طاقت ندارم رسیدم به یک گرز. آخر منو چرا میزنید چه گناهی دارم که گرز آتشین را شما بخواهد به من بزنید. گفتهاند یادته از کوچه رد میشدید، بچهها یک پرندهای را موهایش را زنده زنده میکندند و تو تماشا کردی، میتوانستی جلویش را بگیری، حقوق حیوانات و حیوانات در اسلام است. تو هم تماشاگری کردی، این سختگیری برای یک پرنده است وقتی که میبینیم یک انسانی تحت سختترین فشار است در اثر آداب غلطی که از سر هوا و هوس درست شده است، ثروتمند میخواهد یک طوری ثروتش را نشان دهد. او میخواهد در قالب آداب و مراسم، ثروتمند به نظر برسد. اما اگر طبقه پایینی این رفتار را ببیند، شکسته میشود. باید چه کار کند؟ هر طور شده، میخواهد خودش را یک طور خاص نشان دهد. با فشار میتواند خودش را نشان دهد و در نتیجه، یک رقابت نامناسب در تجملات و تشریفات جامعه ایجاد میشود. این رفتارها باعث میشود که زندگی آن شخص دچار درد و بلا شود و هیچ رضایتی از زندگی نداشته باشد. مبارزه با آداب غلط، به ویژه دست خانم، ضروری است. این آداب کمرشکن باعث هدر رفتن هزینههای درست میشود. باید از بین بردن این آداب غلط و از دست و پای انسانها بازگردانی شود. حالا در اینجا میبینید که در کل امت الی کتابها یک کتاب وجود دارد که از امتها است. اینجا چیز تازهای نیست که خدا بگوید من از جیبم در بیاورم. امر جذابی نداریم. از دروازه که وارد میشوند به بعضی از جملههای دیگر میگویند آیه میخوانم. « لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ« عجب توشه بدی را با خودت آوردی، خیانت، رشوه، ربا، دل شکستن، ادعای حقوق، قتل نفس، غیبت دریدن حیات اجتماعی انسانهاست و لذا کسی که غیبت میکند جهنم جمره به صورت سگ میرود. خورشت که میخواهد همان غیبتها را خورشتش میکنند و لذا طعام نیست، شبیه طعام است. شبیه طعام را میگویند. حضرت امام اینجا که میرسد میگوید یعنی غیبت یک بار، دو بار تکرار بشود زیر هر غیبت یک استغفاره پیدا نکند، زهر آن غیبت اثر بکند. آخر سر هویتش تغییر پیدا میکند و به شکل یک حیوان درنده در آنجا حاضر میشود. میتوانیم بگوییم که یک کتاب نوشته شود. هر جایی که خدا در آخرت به انسان میدهد، برای ورود به آنجا باید به صورت انسان تلاش کنیم. به این معنی که اگر به عنوان انسان وارد شویم.
ملایی: یعنی اگر انسان وارد شدی، حالا آن مقامات برایت فراهم میشود.
حجت الاسلام عاملی: آن مقامات برای انسان است، حالا آن مقاماتی که برای تو فراهم میشوند، انسانیت را تقویت میکنند. ای دریده پوستین یوسف گفت: "وقتی درباره سیاستها صحبت میکنیم، همه میدانند که از غضب اعضای تو آن سخنهای چار و کج ماجد گردد و تو را گیر بیاورد. دین ما اجازه نمیدهد که برای مخالف فحش بدهیم. وقتی به معاویه فحش دادند در جنگ صفین، حضرت اکرم گفت: من دوست ندارم اصحاب من سباب باشند، این چه حرفهایی که شما زدید. مساوی اینها را بگویید، ایرادات اینها را بلند بگویید.
ملایی: نه اینکه به خودشان توهین و ...
حجت الاسلام عاملی: احسنت، توهین در ادبیات ما نیست و را برای مخالف، آخرش یک جمله گفت و همه حیران شدند. چند ماه لشگر افتاده بیابان، شب و روز ندارند، گرفتار هستند، از زن و بچه جدا هستند، شهید میدهند. حضرت فرمود وقتی که مساوی اینها را گفتید دستتان بگیرید بالا بگویید، که کدام سردار است برای دشمنش دعا بکند. هم خانه ما را حفظ کن، هم خانه آنها را حفظ کن. یعنی جنگ برطرف بشود و هیچ وقت این بزرگان ما ابتدا به جنگ نکردند. امام حسین هم در پیشنهاد زهیر گفت شروع به قتاع در مرام من نیست. یعنی از دروازه دنیا که میرود بعضی بیرون همه جا را که نگاه میکند میبیند غضب خدا است. نخه اول از مقدمات صحبت میکند، به توشک با خود فرستاده است بعد میگوید همه جا را نگاه میکند غضب خدا است یعنی آنی که با خط خدا دنیا برود از دنیا.
پيامبر فرمود: اگر فردي بخواهد بين دو نفر مسلمان فساد ايجاد کند و مي خواهد کاري بکند که بين آنها فاصله بيفتد، در دنيا و آخرت از رحمت خدا دور است. گاهي عادت کرده ايم و با اسم درد دل و غيبتش نباشد مردم را بهم مي اندازيم. اين ادبيات خوبي نيست که بنشينيم و بدي هاي همديگر به بگوييم. و اين باعث از بين بردن اخلاق مي شود. بعد مي گوييم که درد دل کرديم. خير شما درد دل نکرديد بلکه آتش در خودت و در ديگري بوجود آوردي. من خودم را از رحمت خدا دور کردم و بايد از اين بترسم زيرا از رحمت خدا دور هستم و در آتش جهنم خواهم بود. گناه يعني آتش افروزي. در جهنم هر چه که انسان مي سوزد مرگ ندارد و گرفتار عذاب هايي است که در جهنم فرياد مي زند لااقل ما را بميرانيد، ندا مي رسد که ديگر مرگي نيست. اگر ما مورد رحمت خدا قرار نگيريم نتيجه ي غضب خدا دوزخ است. بازتاب آن در همين دنيا هم هست. وقتي در دنيا داري آبروي فردي را مي ريزي، ايجاد اختلاف مي کني، دلي را مي شکني، با عصبانيت و پرخاشگري با ديگران رفتار مي کني، ريا کاري مي کني، نگاه حرام مي کني و يعني من خودم را از بهشت دور مي کنم و به آتش نزديک مي کنم ودر مراتب آتش پايين مي آيم. پس در دنيا آثار منفي اش را دارد. امام رضا (ع) مي فرمايد: اگر شما گناه جديد کرديد، منتظر بلاي جديد هم باشيد. پس در دنيا گرفتاري دارد و در هنگام مرگ چطور مي خواهيم از اين سوراخ تنگي که براي خودمان درست کرده ايم عبور کنيم. گناهان براي انسان تنگنا درست مي کند. و بعد وارد فضاي زندگي برزخي همراه با انواع گناهان و عذاب هايي که خودت براي خودت درست کرده اي. به لطف و رحمت خدا پشت کردي و به دعوت شيطان گوش کردي. هرچه گناه سنگين تر باشد عمق شدت غضب خدا هم بيشتر است. حالا چکار کنيم که دچار غضب الهي نشويم ؟ ما از اين گناهان نااميد نشويم زيرا مي توانيم توبه کنيم. اگر توبه نکنيم گرفتار اين ها مي شويم. اگرکسي توبه کند به رحمت خدا اميد داشته باشد. از پيامبر فرمودند که چکار کنيم که دچار غضب الهي نشويم، ايشان فرمود: غضب نکنيد. يعني با مردم پرخاشگري نکنيد. با مردم با مهرباني و محبت برخورد کنيد تا خدا هم با مهرباني با شما برخورد کند. صدقه ي پنهاني در دل شب، گره از کار مومن باز کردن و با اعضاي خانه همراهي کردن آتش غضب الهي را خاموش مي کند. این دو تا مراقبه و استغفار اگر علی حقیقتهما صورت بگیرد رمز هستند باری گشودن درس و برای آن اهدافی که ما را خدا خلق کرده و برای کارهای تکراری نیست و برای عباداتی که حضرت امام می فرمودند اگر این معصوم یک بار عبادات ما را انجام بدهد مرگ می شود ولی اون نیست، برای اون مقاماتی که خدای متعال تدارک دیده در این افاضه خلقت که ضیافت است برای اون برسیم این دو تا رمز هستند اولی مراقبه است، یکی هم استغفار است، استغفار هفت تا آداب دارد ادب اول عدم استخفاف به استغفار است یعنی استغفار قدرتش خیلی بالاست وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ (هود، ۵۲) خدا از قوت صحبت کرده درباره استغفار اون گناهان سنگینی که از تصورش تن انسان می لرزد آن گناهان را استغفار می آید حل می کند یک چند تایش را ما شمردیم یکی اش این است که بعضی گناهان است که با بنیاد دین ما کار دارد، حاجی عبدالله انصاری می گوید خدایا بنیاد دین را خراب نکن در روایات ما هم آمده که چه گناهانی است که باعث می شود انسان در زمره مرحومه خارج می شود و از ولایت خدا خارج می شود، خدا از ولایتش خارج می کند که برود ولایت شیطان، شیطان هم راه نمی دهد تنها یک گناه است که در آنجا این تعبیر آمده است که خدا از ولایتش خارج می کند می رود طرف شیطان، شیطان هم راه نمی دهد، شیطان هم می فهمد این چه آدم ناپاکی است به نظر شما کدام گناه است؟ این که بی حساب اومد درباره افراد حرف زد جایگاه اجتماعی کسی را خراب کرد، آبرویش را ریخت و بهتان زد، بدون اینکه یقین داشته باشد حرف زد، پیغمبر ما آفتاب را نشان داد و گفت به مثل هذا فاشهد و الا فدح چیزی که مثل آفتاب روشن است شهادت بده و الا مبادا حرف بزنی خدا هم گفته لا تقف ما لیس لک به علم، دنبال چیزی که یقین نداری آقای بهجت می فرمود به یقینیات اکتفا بکنید و به یقینیات اکتفا بکنید وَلا تَقفُ ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ ۚ إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ كُلُّ أُولٰئِكَ كانَ عَنهُ مَسئولًا (اسراء، ۳۶) هزار عقبه بین دنیا و آخرت هست هزار عقبه، در هر عقبه یک مسئولیتی که در ذهن انسان است ازش سوال می کند یک وظیفه که داشت ازش سوال می کنند هیچ ایراد ندارد صد استغفار بکنی و امانت به خدا بدهی خدایا با این صد استغفار من را از اون عقبه رد کن من اونجا گرفتار نشوم این نشان دغدغه شما به ابدیت شماست، فوران نگرانی است عالم ابدیت یعنی هر کاری هم انسان بکند اون نگرانی سر جایش هست و یؤتون ما اتوا و قلوبهم وجله وظیفه اش را انجام می دهد باز می ترسد دنبالش باید بکنید وقلوبهم وجلة أنهم إلى ربهم رجعون … وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَىٰ رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ (مومنون، ۶۰) داریم به ملاقات خدا می رویم رفتن به ملاقات خدا به تعبیر مرحوم شاه آبادی خیلی سنگین است، با چه قیافه ای و با چه حسابی و با چه توشه ای که بخواهی در برابر خدا بایستی اون وقت خدای متعال ارزیابی بکند که چطور زندگی کردی بنابراین بعضی از گناهان هست که با بنیاد دین ما کار دارد در غیبت، در بهتان این را گفتند کسی که غیبت کرده خدا از عنایتش خارج می کند این نشان می دهد چقدر دین ما حساس است به آبروی اشخاص من یک وقتی در روایات نبوی غور کردم دیدم بیشترین روایات در احادیث نبوی مربوط به حرمت غیبت است این روح کلی حاکم بر شریعت را نشان می دهد که دین ما حساس است به حیات اجتماعی انسان ها، به آبروی انسان ها اربع الربا ربا مساوی است با ۳۶ زنا هر زنا چقدر شهامت روحی دارد و پیغمبر فرمود در ۳۶ ضرب کنید و بدتر از اون که روح انسان را خراب می کند عبارت است از غیبت کلمه که می گوییم کلمه، کلم یعنی جرح کلمه که می گوییم جراحت درست می کند در روح انسان، چرا کلمه را کلمه می گویند در روایت هست که و إنَّ العَمَلَ السَّيِّءَ أسرَعُ في صاحِبِهِ مِن السِّكِّينِ في اللَّحمِ . (امام صادق) اگر چاقو را بگذاری روی گوشت چاقوی تیز چطور پاره می کند حضرت فرمود عمل سیئه از اون بدتر روح انسان و قلب انسان را پاره می کند و إنَّ العَمَلَ السَّيِّءَ أسرَعُ في صاحِبِهِ مِن السِّكِّينِ في اللَّحمِ . بنابراین پیغمبر ما این قدر حساسیت فرمود پیش من درباره اصحاب من صحبت نکنید من وقتی می خواهم بیایم از خانه بیرون با سلامت صدر می خواهم اصحاب پیغمبر را ببینم این قدر پیامبر ما مجلسش مجلس امانت بود کسی حق نداشت حرف شخصی اونجا بزند بعضی گناهان اینطوری است فردا اومدی ولی در امت مرحومه نیستی در روایت هست که یک عده در مشعر این ور می روند و اون ور می روند ملائکه می پرسند شما پیغمبر نداشتید؟ می گویند چرا گفتم صدایش بزنید می گویند فراموش کردیم کلمات طیبه فراموش می شود الان به ما اجازه دادند کلمات طیبه را داشته باشیم و یا الله یا الله بگوییم و نماز بخوانیم و قرآن بخوانیم اما یک روزی این دیگر گرفته می شود از انسان فراموشش می شود، آن گناهانی که با بنیاد دین ما کار دارند، یکی همین است که اومده یک روز، یک هفته و یک ماه و یک سال شصت سال و هشتاد سال جمع بکنی این غیب ها را زده و حرف های شخصی که زده چی می شود بعضی ها می گویند چه گناهی کردند که استغفار کنند جاهل جاهل جاهل هست هر نقطه ای از معرفت هم برسی بی نیاز نیستی از استغفار پیغمبر ما هفتاد مرتبه هر روز استغفار می کرد شما با نیت لبیک به پیغمبر بزرگ ما هفتاد استغفار بگویید که واسطه بشود برای این استغفار پیغمبر فرمود الیقال علی قلبی یعنی حالات روحی پیغمبر هم معلوم می شود که حالاتی داشته امیر المومنین فرمود و حالی فی قدمتک سرمدار آقای میانجی می فرمود از این معلوم می شود که نوساناتی بوده که می گوید و حالی فی قدمتک سرمدار پیغمبر می فرمود إِنَّهُ لَيُغانُ عَلي قَلْبي می خواسته با یک حالت بسیار خاصی با خدای خودش نجوا و خلوت داشته باشد این استغفار می آید بنیاد دین ما را خراب می کند یکی همین است که گفتم. من منع قیراط من الزکات قیراط یعنی هشت چوب هر کس کسی زکات گردنش هست پرداخت نکند از خمس بیشتر است زکات کارش خیلی خطرناک است اگر قیراطی از زکات را منع کند در حالت دیگر می گویند در مذهب دیگر باید جانت در بیاید نه در امت من و اطعم یا در فلان مذهب یا در فلان مذهب اسمش را در روایت گفتم در امت مرحومه جا نیست پیغمبر ما وارد مسجد شد گفت فلانی فلانی بلند شوید بروید بیرون گفتند یا رسول الله چرا بیرونشان کردی گفت لانهم لا یزکون اینها زکات مالشان را نمی دهند یک وقتی شما زکات را دادید یک وقتی شما خمس تان را دادید اما باز این طور نیست که شما بری الذمه شدید وَٱلَّذِينَ فِي أَموَلِهِم حَقّ مَّعلُوم لِّلسَّائِلِ وَٱلمَحرُومِ (معارج، ۲۴ و ۲۵) ببینی کسی الان بی آبروی محض می شود می رود زندان وجوهاتت را هم بدهی یعنی پول مال شما نیست یرون المال مال اللّه یضعونه حیث أمرهم الله (حدیثی از عمران بصری) مال را مال خدا می بینند اونجا وضع می کنند که خدا گذاشته است یعنی واقعا جای تاسف است که فرصت هایی درست می شود که کسی با خدا معامله بکند ماه مبارک رمضان است با خدا معامله بکند می گویند سود نمی برم ماه رمضان طلب هم از خدا در اون فزع اکبر طلبت را می گیری چقدر بی توفیقی است که بگوید فرصت خوبی است که من جسم خودم را خراب بکنم و برای قیمت خوبی بفروشم یک روایتی از پیغمبر ما هست اونقدر این عجیب است روایت من تمنا امتی القلا لیلۀ واحده اگر کسی آرزو می کند یک شب جنس ها برود بالا من اینها را بفروشم به قیمت خوبی بفروشم برای مسلمان ها احبط الله له امر الاربعین سنه چهل سال هر چی نماز داشته و روزه و حج داشته همه رفت، آرزو بکند و تمنا نه اینکه عملاً بیاید این کار را انجام بدهد.
ملایی: من دارم میبینم؟
حجت الاسلام عاملی: تا حالا فکر کردید که چرا در آن نمازی که محراب آخر خواند در آن نماز سوره انبیا را خوب امیرالمومنین و بهترین لحظه است. سپاسگزارم حاج آقا حجت الاسلام عاملی عزیز، خیلی ممنون تا این جای کار و برمیگردیم دوباره محضر حضرتعالی. بحث خیلی مهمی است این هفتهها بحثهای حاج آقای حجت الاسلام عاملی عزیز و انشاالله حالا بعد از یک فرصتی که در محضر قرآن کریم باشیم برمیگردیم نکات قرآنی حاج آقا را میشنویم و انشاالله این موضوع را در هفته بعد هم به حول و قوه الهی دوباره پی خواهیم گرفت فرمود: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم سوره مبارکه نسا صفحه نود ویک ثواب تلاوت آیات قرآن کریم را در برنامه امروز سمت خدا به محضر آقایمان اباعبدالله الحسین سلام الله علیه و در آستانه شب جمعه هست هستیم و انشاالله شب جمعههای دلتنگی برای زیارت حضرت ارباب به زودی برای ما تمام بشود و یک شب جمعه تو بین الحرمین باشیم به مدد خود حضرت حسین سلام الله علیه و با حاج آقاب حجت الاسلام عاملی عزیز باشیم بفرمایید. حاج آقا در خدمتتان هستیم.
صفحه91 قران کریم
حجت الاسلام عاملی: «بسم الله الرحمن الرحیم، وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَرِيئًا» این آیه مهریه است که خدای متعال فرمود: مهریه زنها را پرداخت کنید کنید این عطیه است و اگر خودش اجازه دادند در آن تصرف کنید. اولا از چه تاریخی مهریه درست شده است؟ و چرا به زن مهریه میدهند به مرد نمیدهند؟ و آیا فقط در اسلام بوده است؟ و فلسفه اصلاً مهریه چه چیزی است؟ معنی تاریخش برمیگردد به خلقت انسان. حضرت آدم که خلقتش تمام شد بلند شد، دید یک موجود جذاب کنارش خوابیده است خواست که به طرفش حرکت کند، خدای متعال فرمود: اول باید مهریهاش پرداخت بشود، نه از طرف خاطر تشریح خود خداوند است. در دیانت یهودیان هست و در تشتی آن ها، در شریعت آنها اگر مهریه نباشد عقد باطل است. در متون قدیم زرتشت هم آمده است در مسیحیت هم به نحوی متفاوت که اگر ازدواج کردند نصف ثروت زن شریک بشود. در شاهنامه هم آمده است، در یونان قدیم هم بوده است و در ایران قدیم قبل از اسلام بوده است که در شاهنامه مطرح شده است. مهریه اولا هدیه خداوند به زن است هدیه از طرف خدا حالا به آن میگویند نهله، یعنی عطیه، این قیمت زن نیست، هبه خدا است، یعنی عنایت خاصی که خدا به زن داشته است و خلقت زن داشته است و شخصیت زن داشته است، این مسئله را تشریح کرده است. در آیه هم گفته است نهله، یعنی عطیه. ثانیا این علاوه بر که از طرف خدا است تکریم خداوند به زن است و قیمت زن نیست یعنی ازدواج از وام داد و ستد نیست که از قیمتش صحبت بکنیم. در دین ما اینگونه تحکیم به زن کم نیست در دین ما که آمده است. دین ما اولا ضرب به امانت خدا است. ذکر میکند. در آدابش شب ضفاف است که مستحب است پسر یک دستش را بگذارد ناسیه زن، یک دستش را بگیرد بالا خدایا من این دختر خانم را نه از پدرش نه از مادرش از دست تو گرفتم و امانت گرفتم، از امانت سؤال خواهی کرد و این امانت را من یک روزی باید به تو برگردانم. این جزو آداب بسیار نفیس ماست. خداوند اسم مهریه را گذاشته خودش گذاشته است صدوقات تا به صداق هم که تعبیر میشود یعنی مرد بخشی از اموالش که میدهد، صداقت خودش را اثبات میکند ارادت خودش را محبت خودش را به زن ابراز میکند و همه میدانیم که صداقت رکن اصلی برای بقای یک نهاد مقدس خانواده، مقدس خانواده به نام خانواده است. یعنی اگر زن صادق نباشد یا مرد اگر صادق نباشد، این پیمان مقدس دیگر تبدیل میشود به یک جهنم، اگر صداقت در آن نباشد. مسئله مهریه در نگاه ما آن قدر مهم است که اگر کسی ازدواج بکند و نیت بکند که مهریه را پرداخت نکند چه میشود؟ روایت یک جمله گفته است که من معذورم اینجا بگویم، اگر بگویم یک فتنه درست میشود، آن قدر وحشتناک خودتان بروید بخوانید. اگر کسی ازدواج بکند نیتش این باشد که من از اول نیت میکنم که پرداخت نکنم مهریه را، آن قدر تعویض سنگین است، به مرور زمان در مهریه دو تا مصیبت بزرگ درست شده است، اول که محافظمه شده است. این یک بلای عظیمی بود که در جامعه ما پیدا شد. به محض اینکه محافظه مثل موشک رفت بالا.
ملایی: کی داده، کی گرفته.
حجت الاسلام عاملی: کی گرفته بردنش، زندگی بسیاری از زوجین همین جا آتشگرفته است. اراده خداوند هم تعطیل شد. اراده خدایی بود که من حبه من فعلاً به دست زن برسد. حبه میخواهد فعلاً بالفعل به خدا و در اول ازدواج اول زندگی حبه خدا وارد زندگیاش بشود.
ملایی: سر خرمن نباشد
حجت الاسلام عاملی: خداوند به تو چیزی گفته است که هنی هستند. یکی آب وارونه، یکی مهریه است. امیرالمومنین گاهی نسخه که مینوشت برای بیماری میگفت این دارو را هم با پول مهریه برو بخر. ببین چقدر این مخصوص بوده و تاکید شده است که مهریه از پاکترین اموال باشد. یکی از آقایان لعنت میفرستاد میگفت هر کسی که مهریه را ما فی الذمه کرد. مرحوم آیت الله حائری شیرازی در این باب بحثهای مفصلی داشت و آن قدر ناراحت بود که چرا شد ما فی الذمه. مصیبت دوم ماهیت هدیه عطیه تبدیل شد، عوض شد تبدیل شد به اطمینان و هویت ضمانت زندگی مهریه به خودش گرفت در نتیجه به طور طبیعی گفتند هرچقدر بیشتر باشد ضمانت محکم تر است و رقابت تفاخر هم وارد شد که مثل دختر ما هزار سکه زدند. چه مصیبتها درست کرد درحالی که امر مادی هیچ وقت ضمانت نمیآورد. ما روایت مفصلی داریم که یمن عروس به کم بودن مهریه است و شهامت عروس به زیاد بودن مهریه است. و آمده است که زیاد بودن مهریه دشمنی را زیاد میکند. این چطوری نشان میدهد که مهریه عنوان ضمانت ندارد. یک مصیبت بسیار بسیار محافظمه شدن مهریه و زیاد شدنش عبارت از اجتناب پسرها از ازدواج ترسیدند. چون میبیند که رفیقش بعد از ازدواج رفته است زندان. یک چیز خوشمزه بگوییم سیستم قضایی وقتی میخواهد قاضی را بزند به دادگاه خانواده، سعی میکند کسی باشد که ازدواج کرده چون قاضی مجرد باشد آن اوضاع را ببیند که مهریه چه بلاهایی سر پسرها آورده است، دیگر اصلاً به ازدواج نزدیک نمیشود. توجه فرمودید حالا در زمان جاهلیت پدرها میآمدند مهریهی دختر خودشان را تصرف میکردند، آیه نهی میکند میگوید در این مهریه تصرف نکن. این حبه خدا به عروس خانم است نه به تو. اگر یک وقتی خود عروسخانم چیزی از این برای شما آمد هبه کرد و آن حسابش فرق میکند. آخرین حرف این باشد که من یک جا را همیشه غبطه میخورم آن هم زمانی که عقد خارجیها را میخوانم. عقدی که از روسیه، از ترکیه، آذربایجان آمدند عقدش نمیکنند.
ملایی: چرا؟
حجت الاسلام عاملی: آقای ملایی، آن قدر مهریهشان پایین است، آن قدر ساده است، آن قدر ساده است، غبطه میخورم که اینها چقدر کار درستی کردند که حبه خدا بالفعل به دست اینها برسد. الان ما که گرفتار شدیم که درستش نیست. پدیدههای اجتماعی مثل مین میماند آن زمان جنگ به ما میگفتند در آموزش مین، اولین اشتباه اشتباه است. وقتی که خطا رفتیم، آخرش هم انفجار.
ملایی: انفجار ارزشها و از بین رفتن این قصه. تشکر میکنم حاج آقای حجت الاسلام عاملی، شما را خدا حفظ کند. خیر دنیا و آخرت هم نصیبتان بشود.
حجت الاسلام عاملی: ممنونم.