از همه ایثارگران و همه دلاورمردان و همه رزمندگان و همه شهدای گرانقدرمان در سوم خرداد و گرامی بداریم یاد و خاطره شهدای عملیات بیت المقدس را که به فتح خرمشهر عزیز منتهی شد و تسلیت و تعزیت هم عرض می کنم این روزها همه ما داغدار داغ عزیزانمان هستیم و جمعی از خدمتگزاران به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و ادای احترام می کنیم به محضر همه شون از جمله شهید خدمت سید شهیدان خدمت خادم الرضا شهید رئیسی که حتما از طریق همین شبکه محترم سه سیما هم در کنار سایر شبکه های رسانه ملی می بینید و مراسم تکریم ایشان را و تشییع پیکر پاکشان را امروز صبح در استان خراسان جنوبی بوده به خاطر ارادتی که ایشان به مردم اون خطه داشتند و به نماینده مجلس خبرگان رهبری از اون منطقه هستند و همینطور الان در خیابان های شهر آقایمان امام رئوف امام رضا علیه السلام، و اما سمت خدای امروز را از شهر نورانی قم از محضر امام رضا علیه السلام تقدیم شما می کنیم و خیلی خرسند و خوش وقت هستیم از اینکه می توانیم پای صحبت های حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای حجت الاسلام رفیعی عزیز باشیم که دلمان خیلی برایشان تنگ شده بود و خدا را بابت این که امروز اینجا هستیم شاکر هستیم بفرمایید لطفا.
حجت الاسلام رفیعی: سلام علیکم و رحمت الله عزم الله اجورنا.
بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و بینندگان عزیز از شهر مقدس قم
در این پنج شنبه نخستین پنج شنبه خرداد که مصادف هست با سالروز فتح خرمشهر یاد و خاطره همه شهدای عزیز را گرامی می داریم به ویژه شهدای عملیات بیت المقدس و یاد می کنیم از خدمت گزارانی که این روزها به لقاء الله پیوستند و در رأس خادم الرضا شهید بزرگوار شهید آیت الله رئیسی رضوان الله تعالی علیه و عزیزان دیگری که در این حادثه بودند امام جمعه محترم وزیر خارجه انشاالله خداوند روحشان را با روح شهدا و روح امام رضا محشور کند در این شب جمعه در خدمت شما هم هستیم
ملایی: خدمت از ماست حاج آقای حجت الاسلام رفیعی شب جمعه فرمودید و ایام ولادت امام رضا علیه السالم و پیکر پاک خادم الرضا ساعاتی دیگر ببینیم مراسم چطور پیش می رود این ازدحام وصف ناشدنی که ما الان در تصاویر می بینیم فوق العاده هست در مورد ایشان چقدر شرایط طبق برنامه پیش برود پیکر پاک ایشان جوار امام رضا علیه السلام آرام خواهد گرفت فکر می کنم به تناسب روزها.
حجت الاسلام رفیعی: من چند تا سخنرانی این روزها در مشهد داشتم برای ایشان صحبت کردم همان روز حادثه دوشنبه هم حرم حضرت معصومه دیشب مطالبی را راجع به مردمی بودن ایشان و خدمتگزاری شان عرض کردم انشاء الله روز شنبه هم که مقام معظم رهبری جلسه خاصی دارند در بیتشان حسینیه امام خمینی نکاتی را عرض خواهم کرد برای اینکه اینها با هم تداخل نکند و بتوانیم در ابعاد مختلفی صحبت کرده باشیم شاید یک چیزی که الان در ذهن خیلی ها هست که چرا اینطور می شود؟ انقلاب پیروز شد و آقای مطهری و آقای مفتح و شهید رجایی و بهشتی، خوب ما دلمان می خواهد این اتفاقات نیفتد اما و اگرها درست می شود خوب ای کاش سوار این نمی شدند و ای کاش اونطور می شد و ما دو تا بحث را باید از هم تفکیک کنیم، یکی عواملی که منجر به یک حادثه می شود خوب باید حتی المقدور مراعات بشود، مثلا قرار است یک سیلی بیاید ما باید زودتر سد بزنیم و باید خانه ها محکم باشد و سیل بند داشته باشیم و قرار است پروازی داشته باشیم و باید هواپیما مجهز باشد، قرار است با ماشین جایی برویم ماشین مان باید ماشین خوبی باشد این یک بخش کار است، در رانندگی خوابمان نگیرد و حواسمان باشد این یک بخش، بخش دوم پس از حوادث است اصلا کار با علت نداریم ممکن است علت کوتاهی من باشد و ممکن است کوتاهی مجموعه باشد و ممکن است عوامل طبیعی باشد ما در مشهد که بودیم قبل از این حادثه، این حادثه یک شنبه ظاهرا بود اتفاق افتاد روز شنبه یک لحظه بعد از ظهر شب شد یعنی تاریک شد من در مسیر بودم این تگرگ هایی که چندین شیشه ماشین را شکست در مشهد الرضا این دیگر طبیعی است و کوتاهی ما نیست که بگوییم ما مثلا باعث شدیم که من کار به علت حوادث ندارم، بعد از حوادث پس از حوادث پسا حوادث به تعبیر امروزی ما یک بحثی داریم به نام رضا الهی رضاً بقضائک حالا که این اتفاق افتاد پیش اومد حالا نا سپاسی ما و کفر گفتن ما و کم صبری ما اون حادثه را که تغییر نمی دهد اون طرف از دنیا رفته و سیل آمده و زلزله بم واقع شده خوب حالا چه کنیم شروع کنیم به گله و اعتراض اینجاست که می خواهم بحث را ببرم به موضوع رضا و صفت رضا و خشنودی از خدا، سه تا چهار تا نکته را باید عرض کنم، نکته اول اهمیت این صفت است، ببینید شما در قرآن کریم یک جا در پایان سوره مجادله می فرماید اونهایی که از خدا راضی هستند و خدا هم ازشون راضی است البته خدا کی از ما راضی می شود طبق میلش عمل کنیم و گناه نکنیم و اطاعت کنیم، اگر ما چطور از خدا راضی می شویم؟ همین که حوادثی پیش می آید داغ اولاد و بیماری و حوادث مختلف، گله نکنیم، یک جا در قرآن می گوید این آدم ها بهشون می گویند حزب الهی واقعی این آخر سوره مجادله است رضی الله عنهم و رضوا عنه اولئک حزب الله یک جای دیگر در آخر سوره قدر که اتفاقا این آیه از آیاتی است که روی قبر امام رضا هم نوشته شده يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ . ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً (سوره فجر، آیه 28) صفت رضا انسان را صاحب نفس مطمئنه می کند، صفت رضا انسان را حزب اللهی واقعی می کند، و اما روایاتی که در این رابطه داریم که خوب اثرش چی است ما راضی باشیم یا نباشیم الان فکر کنید یک اتفاقی افتاده من و شما درش مشترک هستیم، شما راضی و خشنود یک گوشه ای نشستید من هم هی نق می زنم مثل ترافیکی که توش گیر کردیم چه شمایی که آرام هستید و چه منی که نق می زنم جفتمان ترافیک فعلا متوقف هستیم و تا حال نشود راه نمی افتیم یعنی نه آرامش شما و نه ناسپاسی و تندی من مسیر را تغییر نمی دهد فقط فرقش این است شما راحت هستید و آرام هستی و اذیت نمی شوی و زندگی ات را می کنی و معده ات درد نمی گیرد و من صد تا مرض سر خودم می آورم لذا روایت را ببینید فرمود الروح و الراحه فی الرضا و الیقین آرامش و راحت در صفت رضا و یقین است، الرضا ینفی الحزن رضا اندوه را از بین می برد، رأس طاعت الله الرضا بالای همه اطاعت ها رضایت خداست حضرت امام در چهل حدیث شان می گویند رضا از صبر خیلی بالاتر است صبر، یک به هر حال تحملی است اما رضا خوشنودی است پسر امام صادق مریض بود آقا می رفت و می آمد اولش هم گفتم باید تلاش کنیم اتفاق نیفتد، خوب بچه از دنیا رفت، دیدند آقا نشست گفتند آقا قبلش بیشتر می دویدی فرمود انا اهل البیت انما نجزع قبل المصیبه ما اهل بیت قبل از مصیبت جزع و فزع می کنیم که نشود اما وقتی اتفاق افتاد دیگر راضی هستیم به رضای خدا، عزیزان ما خوب این زیارت امین الله را می خوانند مشهد که می روند و کربلا که می روند و نجف که جای اصلی اش است اونجا سیزده تا چیزاز خدا می خواهیم این است اللهم اجعل نفسی مطمئنتاً بقدرک راضیتاً بقضائک این صفت رضاست که من در روایت دیدم که کسانی که این صفت را دارند بی حساب وارد بهشت می شوند و کسانی که این صفت را دارند عبورشان را از صراط و اینها آنقدر سریع است که وقتی می روند وارد بهشت می شوند بهشون می گویند هل رایتم صراطا، صراط دیدید می گویند نه، هل رایتم حسابا، حساب دیدید می گویند نه، چه کاره هستید که اینقدر سریع و پروازی آمدید می گویند ما دو تا ویژگی داشتیم، یک در خلقت هیچ گاه معصیت خدا نکردیم در خلوت که نکردیم در حضور هم نکردیم و دوم راضی بودیم به رضای الهی لذا اوج کلام امام حسین است که رضاً بقضائک گله و شکوه ای که کردیم این نکته اول بود، نکته دوم این است که تفسیر رضا چی است، رضا یعنی چی؟ خیلی روایت قشنگی داریم یادم نمی رود یک خاطره ای از یک پزشک ارتوپد بگویم من شکستگی پیدا کرده بودم بیمارستان که خیلی ناراحت بودم این پزشک متخصص که از دوستان من بودند اومد بالای سر من این روایت را ایشان برای من خواند، خیلی جالب بود برایم می گفت البته من چیزی نمی گفتم ولی خوب درد داشتم شکوه نمی کردم خیلی برایم جالب بود ایشان باید بپرسد مثلا شما چه پلاتینی می خواهید و چه دارو و قرصی می خواهید بحث فنی به من این روایت را خواند که خدا به حضرت داود فرمود یا داود ترید و أرید تو اراده می کنی من هم اراده می کنم وَ لايَكُونُ اِلاّ ما اُريدُ (حدیثی از امام علی) اونی که من اراده می کنم می شود البته نه اینکه جبری چیزی باشد خدای تبارک و تعالی گفت مصلحت افراد مثلا شما، فرض می کنید از خداوند دختر می خواهید ولی من مقدر کردم برای شما پسر، یا پسر می خواهید من مقدر کردم.
ملایی: اصلا تو می خواهی من نمی خواهم
حجت الاسلام رفیعی: اصلا تو اولاد می خواهی من نمی خواهم شما دلت می خواهد این صدیقه طاهره سلام الله علیها با این دعای امام حسن و امام حسین و نگرانی حضرت امیر و چهار تا بچه کوچک انشاالله خوب شود و از جا بلند بشود اما خدای تبارک و تعالی بنا بر آنچه که پیغمبر بهش وعده داده دخترش ایشان ازدنیا می رود خوب حالا ما چه کنیم این وسط؟ من دلم می خواست این مادرم خوب بشود، بچه ام خوب بشود ولی از دنیا رفت دلم می خواست خبر خوشی از این پرواز بیاید دعا هم کردند ولی صبح اعلام شد که خدا اراده کرده اینطور فرمود، اگر شما تسلیم بودید کفیتک ما ترید، من یک کاری می کنم اونی که اراده کرده بودی هم بی نیازت کند یعنی چی؟ یعنی یک جوری اون هم پوشش داده بشود واقعا ما نمی دانیم مثلا آقای رجایی وقتی شهید شد ما خیلی ناراحت بودیم شما فکر کنم بعد دیدیم مردم ریختند و مقام معظم رهبری و ایشان رئیس جمهور یک اوضاعی آن شهادت سخت بود یا حضرت امام چقدر دعا کردند ایشان از دنیا رفته بود داشتیم دعا می کردیم در همین حرم قم تا دوازده شب اماً یجیب می خواندیم چون دوازده و خورده ای از دنیا رفت بعد مثلا دیدیم که مقام معظم رهبری اومدند این کرسی را اداره کردند و این سکان را اداره کردند سخت است، اما این باید توجه بشود باز یک روایت دیگری داریم این خیلی جالب است که پیامبر اکرم صلوات الله و سلامه علیه از جبرئیل پرسید شما برای من بگو رضا یعنی چی بالاخره جبرئیل فرشته مقرب است دیگر نسخه خوبی است، جبرئیل اینطور گفت، یا رسول الله عرض کرد در واقع الراضی لایسخط علی سیده راضی عصبانی نمی شود به مولایش چرا بچه من را گرفتی حاشا به کرمت دیگر باهات حرف نمی زنم حالا من یک بچه از تو خواستم حالا این هم بیمار شده و این هم اوتیسم شده بعد یک عمری می خواستی ندهی فلانی
ملایی: ای خدا چرا من؟ چرا دیگران نه
حجت الاسلام رفیعی: مقایسه نمی کند اصاب من الدنیا ام لم یصب، حالا اون چیزی که می خواهد بهش برسد یا بهش نرسد این هم نکته دوم، نکته سوم ممکن است شما بگویید خوب حالا چطوری می شود به این صفت رسید؟ صفت با ارزشی است چطوری می شود به این صفت رضایی که رأس طاعت الله است صفتی که خدا در قرآن می فرماید عرض می کنم که صاحبانش صاحب نفس مطمئنه هستند یک چند تا راهکار دارد، یکی اش الرضاست ثمرۀ الیقین، رضا ثمره یقین است، همان که عرض کردم ببینید یک وقتی یک کسی اولادی می خواست، حاجتی داشت، نمی دانم حاجتش چی بود به نام بزنطی از اصحاب امام رضا علیه السلام معروف است دیگر سه سال هم بود یک حاجتی داشت جور نشد یک خورده شل شد اومد پیش امام رضا گفت آقا یواش یواش بد بین می شوم آقا فرمود مواظب باش همین جا نقطه نفوذ شیطان است آقا جمله جالبی فرمود اگر من به تو قولی بدهم به من اعتماد می کنی مثلا بگویم فردا صبح بیا صد دینار می خواهم بهت بدهم بنده خدا، خداست خالق ماست مطمئن باش اگر یک چیزی قول داده بود ادعونی استجب لکم رد خور ندارد چه مصلحتی پشت این قصه است ما نمی دانیم یک داستانی دارد توی به اصطلاح مثنوی دارد این داستان را که یک مارگیری بود یک ماری داشت از این مارهای کبری، روزی هم که رفته بودند تهیه کرده بودند گفتند این بی خطر است نترس بگذار شب کنارت بخوابد مار را می گذاشت توی سبدی می خوابید و صبح هم می رفت نی می زد و مار می رفت پولی جمع می کرد یک رندی این را ازش دزدید خیلی ناراحت شد، شکوه و ناله خدایا من چیزی غیر از این نداشتم مغازه نبود که بگویم یک مار بود، بالاخره از اونجایی که باید آدم تلاش کند افتاد دنبالش که پیدایش کند اومد و اومد رسید به یک جایی دید جمعیتی جمع شدند و یک جنازه ای روی زمین و یک ماری هم کردند در قفسی و گفت چی شده گفتند این مار این را زده معلوم شد مار زهر داشت نمی دانست گفت شکر حق کان دعا مردود شد، من زیان پنداشتم وان سود شد، خیلی حرف است، خدا رو شکر که من خلاصه ممکن بود این اتفاق برای من بیفتد
ملایی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شرٌ لکم
حجت الاسلام رفیعی: یا کراهت دارید و هو خیرٌ لکم این نکته بسیار دقیقی است که یقین، ما که یقین داریم خدا این دعای جوشن یقین را زیاد می کند علیم است و حکیم است و وافی است و شافی است پس هیچی کم ندارد، چرا به ما گفتند صبح که از خواب بلند می شوید و شب که می خوابید سه تا آیه را بخوانید من چند بار گفتم یک بار دیگر هم تکرار می کنید سه تا آیه را گفتند که دیشب که می خوابید و صبح بلند می شوید اگر کسی این را بخواند امام مجتبی فرمود هر موقع که از دنیا برود شهید محسوب می شود چه روز و چه شب هفده صفت خدا سوره حشر است هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ این خداست، توحید و عالم الغیب و رحمان و رحیم هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ پس همه چیز توش هست یک حکمتی در این حادثه است من خیلی جناب آقای ملایی برخورد می کنم خیلی برخورد می کنم با این گلایه ها فراوان برخورد می کنند تقریبا 99 درصد کسانی که پیش ما می آیند از در می آیند کسی نمی آید بگوید این هفته عروسی دخترم بود خوش گذشت حاج آقا یک پولی می خواستم خدا بهم داد و من گاهی به رفقای طلبه مون می گویم خدا رحمت کند روحش متعالی بشود شهید رئیسی را.
یک آقایی می گفت مشهد نشسته بود و زیارت نامه می خواند قبل از ریاست جمهوری اش، می گفت تا شروع می کرد یکی می گفت بغل گوشش تا شروع می کرد می گفت آخر هم زیارت نامه را نخواند و بست، بعد می گفت من بهش گفتم نگذاشتند زیارت کنید گفت عیبی ندارد کار مردم مهمتر از زیارت است امام رضا هم به این کار راضی است عجیب بود ایشان هم در صفت رضا ایشان یک روضه ای داشت من می رفتم برایشان در این مسجد سلمان ریاست جمهوری خوب مثلا آدمی در حد رئیس جمهور روضه گرفته باید صبر کند آقا برود منبر شروع کند در وسطش بیاید نیم ساعت قبل از روضه اومده بود اتاقی که قبل از اینجا نشستیم و صحبتی کردیم و بعد ایشان رفت و من رفتم منبر اولا خیلی اهل بکاء و روضه بود این نکته قابل توجه است که شکوه نمی کرد و امیدوار بود، ببینید خودش هم می گفت که سی چهل بار هم سفر می کنم مشکل حل می شود ایشان یک روح امیدی در مردم ایجاد کرد، جملات ماندگاری در این حوزه بود آقا هم اشاره کردند خستگی ناپذیر است آیت الله نوری همدانی در پیامشان فرمودند که یکی از صفات ویژگی ایشان این بود که راضی بود به رضای خدا و لذا عنوان برایش مطرح نبود واقعا این نکته مهمی است و من یک عکسی با ایشان دارم، گذاشتم توی عکس های تصویر و پروفایل می آورد نمایه جالب است این عکس خاطره اش را بگویم من نشستم مقام معظم رهبری نشسته من کنار آقا هستم آقای رئیسی اون ور است با یک فاصله رئیس جمهور است دیگر باید با یک فاصله نسبت به آقا، چرا رئیس جمهور است دیگر باید ایشان این طرف باشد و آقای حجت الاسلام رفیعی باید برود پایین بنشیند این عکس را دارم در پروفایلم هست آقا اومده بودند و من هم نشسته بودند و آقای رئیسی 5 دقیقه دیر آمدند وقتی آمدند جا هم نبود اونجا پر بود من یک کمی اون طرفی خودشان را کشیدند و جایی باز شد من به ایشان عرض کردم آقا بفرمایید کنار حضرت آقا فرمود شما زودتر از من آمدی اینجا نشستی و نشست اون طرف وگرنه شما می دانید در خود دفتر آقا این تعریف دارد بالاخره شخص دوم مملکت جای سوال است برای مردم چرا بنده نشستم و ایشان فرمودند شما زودتر آمدید بعد من با ایشان یک شوخی هم کردم و گفتم آقا جای ما را هم تنگ کردید هااا!
ملایی: خدا رحمتش کند ما لان وارد یک جایی می شویم بلند نشوند جلوی پایمان و جا برای ما باز نکنند ناراحت می شویم،
حجت الاسلام رفیعی: این نکته رضا است، حالا چه کنیم رضا برای ما پیدا شود؟ یقین ما الان انتخابات پیش رو را داریم حالا زود است شاید جرقه اش را عرض کنم خواهش من این است بد اخلاقی با هم نکنیم، این انسجام که پیدا شد را از دست ندهیم از خود ایشان یاد بگیریم، ببین آقا چی شد، یعنی من یک وقتی ایشان به ایشان عرض کردم شما یک خورده در حرم هم دیشب این را گفتم یک خورده شما بی احتیاطی می کنید مثلا شما مازندران بالای ماشین ایستاده بود بدنم می لرزید یک کسی چیزی پرت کند هیچ کسی دراین عالم صد درصد محبوب همه نبود مگر امام حسین که شهید شدوَ هذا يَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِيادٍ وَ آلُ مَرْوانَ مگر خدا را همه قبول دارند و مگر همه انبیا را قبول دارند یک نفر من به دفترشان عرض کردم ایشان یک چیزی گفت من خیلی تعجب کردم فرمودند من به دور دوم ریاست جمهوری فکر نمی کنم خیلی حرف است، واقعا این تلاش خوب این است ببینید چرا ایشان مانده چرا شهید سلیمانی مانده ما آدم های دیگری هم داشتیم در کشور چرا؟ دلیلش این است که خودشان را ندیدند و مردم و خدا را دیدند در این انتخابات پیش رو واقعا آدم هایی که می خواهند مثل هم بیایند با این انگیزه بیایند اگر یک روزی شهید شدند و نبودند امیر المومنین فرمود که کلام علی کلام بلندی است، فرمود یک جوری زندگی کنید اگر چند روز نبودید مرخصی رفتید دل مردم برایتان تنگ بشود و اگر مردید مردم برایتان گریه کنند، خوب پس رضا در پرتو صفت یقین است، دوم فرمودند إنَّ أعلَمَ النّاسِ بِاللّه ِ أرضاهُم بِقَضاءِ اللّه ِ اگر انسان عالم به خدا باشد صفت رضا را پیدا می کند، حالا که قول داده در روزه می گوید من می دهم من روایت دیدم اگر کسی ازدواج را ترک کند از ترس فقر، یا بچه آوردن را ترک کند از ترک فقر، خدا می گوید این به من بد گمان است مگر من نگفتم یغنهم الله من فضله آیه قرآن است دیگر، و انحکوا الایام منکم و الصالحین من عبادکم ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ(سوره نور، آیه 32) خدا می گوید این به من بد گمان است من روایت دیدم، سه تا صفت یادم بیاید ننوشتم سه تا صفت نشانه بد گمانی به خداست، خیلی هم بد گمانی به خدا بد است سوء ظن به خداست، الجبن، ترس، نمی روم جبهه نه آقا اینقدر آدم ها جبهه رفتند و الان دارند زندگی می کنند اینقدر آدم ها در خیابان راه رفتند والبخل، بخیل آدمی که در واقع در زندگی اش هزینه نمی کند و خرج نمی کند و می گوید مثلا فرض کنید که در روایت داریم اینها غرائز سوئی است که ناشی طمع، خدا که روزی رسان است و لذا باز در نقلی داریم اگر کسی از فرزند آوری بترسد، خدا می گوید من که گفتم من روزی اش را می دهم مگر خود شما را روزی تان را ندادم اینهایی که دستور سقط جنین می دهند و به خاطر این مسائل بدانند اینها باور می خواهد یک فرزندی دارد امام صادق علیه السلام به نام محمد، معروف است برادر امام کاظم عموی این حضرت معصومه سلام الله علیه است.
ایشان گرفتار شد آمد پیش امام صادق علیه السلام پدرش خیلی گرفتار هستم و وضع مالی ام به هم ریخته و آقا فرمودند چقدرپول داری فرمود چهل دینار فرمود صدقه بده گفت بابا همه دارایی من همین است گفت پسرم أنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ مِفْتاحاً وَ مِفْتاحُ الرِّزْقِ الصَّدَقَةُ این باور می خواهد هر چیزی کلیدی دارد و کلید صدقه چی است کلید رزق صدقه است یک مسافرتی امام صادق علیه السلام می رفتند با رفقایشان مسافرت تجاری هم بود و خیلی هم پول داشتند و می خواستند خرید کنند یک کسی گفت راهزن ها در مسیر هستند اگر شما را ببینند همه اموالتان را می برند این جور موقع ها آدم دست و پایش را گم می کند چون دست و پایش را گم می کند کلید هم گم می شود ریختند سر امام آقا پول ها را می گذاریم خدمت شما آقا کار دزد را راحت می کنید و یک جا از من همه را می برد گفتند آقا دفن کنید اون هم باور می کند یک کاروان تجاری با این هیچی ندارند اینقدر تو سرتون می زنند هم کتک را می خورید و هم پول را می برند آقا چه کنیم آقا فرمودند که یک سومش را اگر سالم رد شدید صدقه بدهید این راهکار است ای بابا گفتند باشد آقا آدمی که کل مالش درگیر است به یک سوم راضی می شود راهزن ها اومدندو رئیس شان گشت و گشت آقا امام صادق را پیدا کرد آقا من شما را نمی شناسم ولی دیشب جد شما رسول خدا را خواب دیدم شما را به من نشان داده فرموده با اینها کاری نداشته باش اصلا خودمان می شویم محافظ شما اتفاقا سود زیادی هم کردند در عرض اون سود یک سوم هم جبران شد اینی که امام جواد فرمود خمس بدهید مالتان کم نمی شود من یک روایت عجیب دیدم از امام صادق که فرمود اقسموا بالله من قسم می خورم قسم می خورم قسم جلاله که چند تا چیز حق است یعنی شک نکنید یکی ما نقص مالٌ هیچ مالی با صدقه و زکات و اینها کم نمی شود، اینها یقین می خواهد دیگر لذا این حادثه ای که برای ما اتفاق افتاد باعث تلخی است اما راضی هستیم به رضای خدا، رهبر انقلاب هم فرمودند بهترین ها را خدا از ما گرفت، ولی تقدیر است، عبدی یرید و انا أرید آقا در اوج حوادث پیغمبر اکرم مگر از دنیا نرفت؟ در اوج حوادث شما در کربلا مثلا ببینید این همه اتفاقات بعدش خوب اگر ما اون روز را می دیدیم شاید ما هم معترض بودیم اما امروز را می بینیم همین حوادثی که بعد از انقلاب پیش اومد خوب آقای شهید رئیسی عزیز تشابهی هم با شهید بهشتی داشت در مظلومیتش خیلی بهشون چیز گفتند جواب نداد با اینکه جواب داشت برای خیلی ها روشن و شفاف بود بعضی از اینها تهمت بود نقد عیبی ندارد من خودم در منبر بعضی از نکات را عرض می کردم با همه احترامی که برای سید قائل بودم نکاتی داشتیم عرض می کردیم مگر خود خدا نمی فرمودند اما تخریب غیر ازنقد است من باز یک دغدغه ای دارم تاکید می کنم روزهای پیش رو روزهای حساسی است همدیگر را تخریب نکنیم هوای هم را داشته باشیم برای خدا آقایان به صحنه بیایند و برای خدا تبلیغ کنند، جای شهید را پر کنند و سعی کنند که اون خط را ادامه بدهند حالا با هر مسیری که ما واقعا نمی دانیم چه اتفاقی خواهد افتاد، منظور این است که شباهتی که ایشان با شهید بهشتی داشت امام هم فرمودند من در شهادت شهید بهشتی این برایم سخت تر است تا شهادت ایشان و مظلومیت شان اما خوب خون ایشان باعث شد خیلی از افراد به من گفتند ما رای ندادیم به ایشان اما الان ناراحت و متاثر هستیم و این جمعیتی که به هر حال حاضر شد در این قصه این یک بحثی است که من داشتم راجع به صفت رضا که این روزها بدانید قطار انقلاب متوقف نخواهد شد و خدمتگزاری از میان ما رفته و خدمتگزاران بیشتری هستند حضرت امام مگر نرفتند باید مسیر را ادامه بدهیم نکته دوم این است که نگذاریم این علم زمین بماند کارخانه ای که راه افتاده و من یک حرفی را جناب آقای دکتر مخبر زدند خوشم آمد همه وزرا با قدرت همه اون مسیر را ادامه می دهند این خیلی مهم است که اون توقف در واقع ایجاد نشود و نمی دانم چقدر فرصت داریم دوستان به ما اشاره می فرمایند یک نکته ای را حاج آقای نظافت ما مشهد الرضا مشرف بودیم و بیننده های عزیز خیلی هم یاد کردیم الان هم امروز هم قم نائب الزیاره هستیم حاج آقای نظافت در باب همین این که ایشان راضی بودند واقعا ایشان نقل فرمودند که بعد از اون حالا مناظرات و اینها که بالاخره در مناظرات حرف هایی گفته می شود یکی از نامزدهای خلاصه نکته ای خطاب به ایشان طعنه آمیز گفته بودند و اینها آقای نظافت می گفتند بعد از پایان مناظره می گفتند من برای شما استغفار می کنم من باشم می آیم در گوشش می گویم دارم برایت مثلاً الان همین مسیر را ادامه بدهیم آقایان الان هم هجمه نکنیم خود ایشان اگر گذشت داشتند من دیدم در سایت ها متعرض افراد این توجه بشود که خدایی نکرده یک وقت ما هم این حریم را رعایت کنیم.
ملایی: حاج آقا شش هفت دقیقه ای زمان داریم و رفت و برگشتی داریم و بعد ببینیم چقدر زمان می دهند.
حجت الاسلام رفیعی: چند جمله ای راجع به امام جمعه فقید تبریز بگویم سومین امام جمعه شهید است خود ایشان می فرماید من دوست دارم سومی باشم از خودش شنیدم من ایشان را از زمان ارتش می شناسم چون ایشان در سیاسی عقیدتی ارتش نماینده است و مکرر به من زنگ می زدند و من را دعوت می کردند و من هم می رفتم خدمتشان در تهران، و این دعوت را به مسئول دفتر و اینها واگذار نمی کردم خودش زنگ می زد یادم نمی رود یک وقت ایشان زنگ زد گفت ما یک جلسه ای در حرم حضرت معصومه داریم برای شهید قرنی گفتم که خوب آقا از اون جلسه هاست که من نباید بیایم برای شهید ترور، گفت این کار شماست گفتم به چه دلیل اول انقلاب بعضی ها می خواستند ارتش را منحل کنند شهید غروی ایستاد و این ارتش حفظ شد و ایشان خیلی حمایت می کرد از ارتش و من دلم می خواست شما یک سخنرانی در جایگاه ارتش داشته باشید سپاه که جای خودش را دارد و از ابتکارات امام بود و ورید انقلاب بود اما ارتش بالاخره بعد از انقلاب البته امروز دیگر اینطور نیست ولی آن زمان پایه هایش برای زمانی بود که در زمان انقلاب بودند و خیلی ها حتی پیشنهاد دادند پیشنهاد انحلال ارتش را داده بودند گفتم باشد من یک سخنرانی خوبی آماده کردم و خودش نشسته بود بعد که آمدم پایین فرمودند بهتر از این نمی شد، از جایگاه ارتش دفاع شود رفتیم تبریز ایشان دعوت کرد یک سخنرانی داشتیم تمام شد گفتم آقا ماشین گفت آقای حجت الاسلام رفیعی بیا پیاده از تو بازار برویم به من گفت بیا پیاده برویم جلسه بعدی از توی بازار همین طور که ایشان می رفت مردم بهشون سلام می کردند این خصوصیت مردمی بودن ایشان خیلی عجیب است جوان ها خیلی دوستش داشتند یک خاطره ای را مشهد گفتم بگذارید اینجا هم بگویم شاید بینندگان همه نبودند ایشان می گفت بازی تیم فوتبال تبریز تراکتور سازی بود و یکی از تیم های مهم تهران بود، شاید استقلال و پرسپولیس بود تیم پایتخت نشین شبکه ها هم مرتب تبلیغ می کردند جوان ها آذربایجان باید بلند شود و بریزید در خیابان کار هم نداشته باشید کی می برد و کی می بازد و کی مساوی می کند شما باید عکس العمل نشان بدهید می گفت آمدند پیش من استاندار و دیگران آقای آل هاشم چه کنیم این جمعیت جوان چند هزار جمعیت جوان بریزند در خیابان و تحریک می کنند می گفت استخاره کردم بروم ورزشگاه گفتم خودم می آیم لای مردم می نشینم گفتند آقا نکنید این کار را امروز نه بزنند و ببرند تیکه بزرگه گوشتان است بالاخره پاسدارهای ایشان به من می گفتند ایشان به حرف ما گوش نمی دهد گفتند پس یک خواهشی داریم با دفتر آقا تهران هماهنگ کنید و بعد بیایید گفت من این کار را نمی کنم اگر اطلاع بدهم حتما می گویند نه نهایتش این است من می روم و من را از امام جمعه گی بر می دارند اشکالی ندارد می آیم پیش شما بله چون استخاره خوب آمده بود می گفت آمدم و وارد شدم تا وارد ورزشگاه شدم این جوان هایی که نشسته بودند تبریزی ها اعلام شد که امام جمعه آل هاشم این شیپور را گرفت می دمید و ورزشگاه می گفت آل هاشم می دمید و ورزشگاه می گفت آل هاشم، گفت رفتم نشستم فوتبال هم تمام شد نتیجه نمی دانم چی شد با خود اینها از ورزشگاه اومدم بیرون، هیچ اتفاقی هم نیفتاد بعد می گفت آقا بعدا از من تقدیر کردند خود ایشان فرمود آقا از من تشکر کردند ایشان هم جوان دوست بود و رفیق با جوان ها بود و رای خبرگان است و ایشان بالاترین رای در کشور بوده من یک وقتی خدمت آقا بودم اگر آقای تهیه کننده به ما ایراد گرفت عیبی ندارد پخش زنده است ما همه ائمه جمعه را دستشان را می بوسیم و هم از مرده ها و شهدا گفت من یک وقت خدمت آقای آل هاشم این را گفتم، گفتم آقا خطه آذربایجان و این سه استانی که داریم اردبیل و یکی دیگر تبریز و ارومیه سه تا، گفتم سه تا امام جمعه شان محبوب هستند چون من رفتم در بطن مردم، مردم دوستشان دارند هم سرور عزیزم حاج آقای عاملی و قریشی و هم پدرشان و هم ایشان آقا هم تایید کردند گفتم من خیلی شهرها رفتم ببینید اثبات شی نفی ما عدا نمی کند اما این سه شخصیت بزرگوار که حالا دعا می کنیم انشاء الله باشند و خدمت کنند ولی دعای برای شهادت هم آرزوی همه ماست دعای امیر المومنین بود اینها بین مردم محبوبیت دارند و چرا محبوبیت دارند؟ چرا محبوبیت دارند؟ چون از جنس مردم هستند و بین مردم هستند و پدر ایشان را من خدمتشان رسیده بودم خانه ایشان روز عید غدیر پدرشان جمعیت می آید و می رود اگر کسی با مردم بود بین مردم هستند و پدر ایشان را من خدمتشان رسیده بودم خانه ایشان روز عید غدیر پدرش بود جمعیت می آید و می رود اگر کسی با مردم بود مردم باهاش هست و یا ببینید مردم سیجعل لهم الرحمان ودا این وُدّ مودت غیر از محبت هم هست قلبی است و این نکته ای است که بالاخره ببینید مردم دیدند جناب آقای رئیسی در بیش از هزار روز ریاست جمهوری هیچ پنج شنبه و جمعه ای را کنار خانواده نبود، همه را از این استان به اون پنج شنبه و جمعه را گفت دیدند نوروز در خانه سالمندان است و ایتام است و سربازها و با اقشار حتی اگر جایی برنامه ریزی نشده بود دیشب در حرم گفتم پاسداران گفتند همین تیم حفاظت ایشان خدا رحمت کند این سردار موسوی را این در برنامه نبوده و برنامه این است و این است چیده شده می فرمودند این پنجاه نفر اینجا ایستادند نامه دستشان است این خیلی مهم است.
ملایی: حاج آقای حجت الاسلام رفیعی متشکرم تا اینجای کار انشاء الله که این نباشد من فقط ببینم و بشنوم این هم سمت خدای امروز بود و نکاتی بود نه من واقعا به عنوان یک شهروند و یک مسئول و به عنوان یک تصمیم ساز و به عنوان یک نامزد انتخاب رئیس جمهور بعدی به عنوان دستگاه ناظر بر انتخابات پیش رو، همه مون آن چیزی که حاج اقای حجت الاسلام رفیعی عزیز می فرمایند نصب العین قرا ربدهیم اینها تجربه های گرانبهایی است که به دست می آوریم و برای آینده نزدیک و دور بهش خیلی احتیاج داریم در شهر مقدس قم هستیم شما عزیزان بیننده و شنونده بدانید نیابت زیارت داریم برای شما خوبان و می خواهیم برویم محضر قرآن کریم سوره مبارکه آل عمران را دیروز در مشهد آخرین آیاتش را خواندیم و شنیدیم و دیدیم امروز اولین آیات سوره مبارکه نساء را تلاوت می کنیم و می بینیم و می شنویم اول تا شش آیات اولیه سوره مبارکه نساء صفحه 77 قرآن کریم ثوابش از همین جا تقدیم به شهدای عزیز و گرانقدر.
( اول تا شش آیات اولیه سوره مبارکه نساء صفحه 77 قرآن کریم)
ملایی: الهی به زودی زود به حق قرآن کریم زیارت مشهد الرضا و زیارت حرم حضرت معصومه نصیب تان باشد و عزیزان شنونده گل به دلم افتاده که هم مشهد می روم و هم قم، به خاطر اینکه مادرم و پدرم و خانواده ام وهمه کس و کارم ارادت مند محضر موسی ابن جعفر سلام الله علیهما هستند و واقعا طوبای این امام بزرگوار تو کشور ما چه بر با برکتی دارد الهی که همه تون زیر سایه فرزندان اون بزرگوار باشید و همه مون باشیم.
حاج آقای حجت الاسلام رفیعی عزیز اینجا هستند دیدار تازه کنید شمایی که تازه به جمع ما ضافه شدید چند دقیقه باقیمانده با ایشان باشیم.
حجت الاسلام رفیعی: یکی از آیاتی که خوانده شد آغاز سوره نساء همان همدلی که پیام این روزها هم بوده در آغاز سوره نساء خیلی جالب است خدا می فرماید واتقوا الله الذی تسائلون به توصیه شده به تقوا و خود خدا و بعد می گوید والارحام، رحم، صله رحم و رسیدگی به ارحام کنار الله آمده این می رساند که بیست و سه تا آیه در قرآن راجع به صله رحم داریم یکی اش همین است اتقوا الله الذی تسائلون به والارحام انشاالله که اهمیت بدهیم به این نکته، اما سه چهار تا نکته پایانی در این چند دقیقه عرض کنم نکته اول این است که خوب انسان تاریخ را که نگاه می کند مثلا در احد همزه سید الشهدا روی زمین افتاد و شهدای بزرگ دیگری مثل حنظله و مثل مصعب بن عمیر، عبدالله بن جهشم هر کدام یک شخصیتی هستند اما شهادت حمزه همه را تحت الشعاع قرار داد اجر اون شهدا جای خودش، جای داغ اونها هم داغ است چه فرقی می کند کسی که این داغ را دیده و با اونی که داغ دیدند هر دو داغ دیدند حتی خود اونها در نقل دارند گریه ها را گذاشتند برای حضرت حمزه و برای او گریه می کردند و پیامبر هم این را تاکید کردند در ضمن اینکه حضرت می آمدند کنار شهدای احد و از همه شون یاد می کردند ولی همزه شد بالاخره سید الشهدای احد، در شهادت شهید بهشتی هم خوب شخصیت های بزرگی از میان رفتند خیلی آدم هایی که به هر حال جایگاهی داشتند ولی یادتان است که همه می گفتند آقای بهشتی و حضرت امام رضوان الله تعالی علیه و دیگران بالاخره ایشان هم می شد سید الشهدای اون شهدای هفتم تیر، این حادثه اخیر هم اینطور شد لذا من جا دارد یاد کنم از وزیر خارجه از سر تیم حفاظت، از این عزیزان خلبان که به هر حال خودشان هم جانشان را فدا کردند و حتما خانواده هایشان این برنامه را ببینند بدانید همه اینها برای ما عزیز هستند و همه اینها شهید هستند اما اگر می بینید تصاویر و برنامه ها و صحبت ها رفته روی ایشان به عنوان راس شهدای خدمت دلیلش همین است که عرض کردم یعنی در واقع اون جایگاه حکومتی و هم جایگاه شخصیتی بالاخره خود عزیزان هم این را توجه دارند و به همین جهت من تسلیت ویژه ای عرض می کنم به خانواده آل هاشم که ایشان هم مدتی زنده بوده و سختی کشیدند شهید بزرگوار وزیر امور خارجه که بسیار مرد انقلابی و خدوم و اهل بکاء من عید خدمت ایشان رسیده بودم و خیلی مرد سلیم النفسی بودند و همچنین شهید بزرگوار شهید موسوی عزیز که سر تیم حفاظت بودند و تیم پرواز استاندار محترم ایشان هم بچه کوچک دارند و شنیدم بچه تو راهی دارند ولی به خانواده شون عرض می کنم هیچ قصه نخورید امام حسن مجتبی وقتی شهید شد بچه سه ساله داشت قاسم بچه شیر خواره داشت عبدالله بن حسن خدای تبارک و تعالی اینطور مقدر کرد که قاسم در کربلا خدمت خانواده محترم استاندار جوان واقعا ایشان مشهد بودند و آستان قدس بودند اخیرا منصوب شدند و رفتند آنجا و همچنین تیم در واقع حفاظتی و درجه داران و افسرانی که در این حادثه به شهادت رسیدند خوشا به حالشان یک تیمی که رئیس جمهور دارد و وزیر خارجه دارد یک گروه خیلی حساب شده بهشتی در آغوش امام رضا شب میلاد امام رضا دهه کرامت خداوند اینها را پذیرفت و نکته آخری که عرض می کنم که شما هم به خوبی اشاره فرمودید این همدلی را از دست ندهیم نود کشور دنیا تقریبا در این برنامه خودشان و یا نمایندگانشان توی این مراسم حاضر شدند، رؤسای جمهور گذشته، اصلاح طلب و اصول گرا و رؤسای احزاب همه اطلاعیه دادند مراجع همه به صحنه آمدند و اطلاعیه دادند و مردم به صحنه آمدند شخصیت های سیاسی مختلف با اختلاف نظرهایی که دارند این همدلی فقط تو رو خدا برای مرگ و شهادت ها نباشد برای زنده بودن مان هم باشد نزنیم برای هم، حفظ کنیم.
و آخرین نکته: تشکر می کنیم از همه مردم مان که در این مراسم شرکت کردند خدا را شاکریم که امروز این انقلاب محکم است که شما دیدید هیچ خللی در کشور ایجاد نشود خیلی مهم است نه الان اون سالی هم که شهید رجایی و دیگران رفتند این نگاه بوده پس اونهایی که نشستند و نگاه می کنند در شبکه های معاند به این که با این اتفاقات این کشور تکانی بخورد فقط بهشون بگویم خودتان را به زحمت نندازید و عرض خودتان را می برید.
ملایی: خیلی خوشحالیم که حاج اقای حجت الاسلام رفیعی با شما دیداری حاصل شد و انشاالله بیشتر از اینها در برنامه ببینیم.
شما ببینده ها و شنونده های عزیز برنامه سمت خدا از شما خیل یمتشکرم و آرزو می کنم سلامت باشید و تندرست از همکاران عزیزم در صدا و سیمای مرکز قم و رلفقای عزیز و نازنین مان از همین تصویربرداران گل و مدیر کل محترم و شبکه سه سیما و عزیزانم در شبکه سه قم که ارتباط دادند قم را به سراسر مردم در سراسر ایران اسلامی انشاالله روز شنبه به شرط حیات خدا یار و نگهدارتان با هم مشرف شویم به سمت حرم کریمۀ اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها