1403-02-24(panahian)
اعوذو بالله من الشیطان الرجیم
حجت الاسلام پناهیان: وعلیک السلام و رحمت الله خدمت شما بینندگان عزیز در این ایام دهه کرامت ایام منسوب به امام رضا علیه السلام و ایام میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها و به تعبیری میلاد یا بزرگداشت حضرت شاهچراغ امامزاده عظیم الشأن انشاء الله که این اولیاء خدا ما را شفاعت مان کنند، گفتیم شاهچراغ نمی آیید برویم شیراز حاج آقا؟
ملایی: انشاء الله فردا شب ما هم انشاء الله برنامه را از اونجا تقدیم بیننده ها و شنونده ها می کنیم به امید خدا انشاء الله.
حجت الاسلام پناهیان: دلها را ببریم به آن زیارت بسیار نورانی و با عظمت و آرامش بخش و این شهدایی که اخیراً در این سال ها این شاهچراغ مظلوم در جوار خودشان هدیه کردند معانی بلند معنوی پشت سر خودش دارد که اهل معنا حتما می گیرند، شهادت در شاهچراغ هنوز زنده است و سفره شهادت اونجا هنوز گسترده است خوب من یک کمی احساس می کنم که حال و هوای معنوی این حرم برای زیارت کنندگان بیشتر از قبل شده حالا با توجه به اینکه احساس دقیقی نداشته باشم ولی واقعا احساس می کنم این حرم بعد از این شهیدانی که داد شهیدان بسیار مظلوم یک نورانیت و صفای دیگری پیدا کرد.
ملایی: انشاالله قسمت و روزی بشود برای همه شما علاقمندان اون حضرت صحبتش شد فردا سمت خدا را همین حوالی همین موقع ها از حرم حضرت شاهچراغ تقدیم شما خواهیم کرد و اما حاج آقای حجت الاسلام پناهیان نگرش درست و صحیح به دین شد مطلع یک بحث دنباله دار چند هفته ای این که نگاه مان را درست اصلاح کنیم و درست دین را بفهمانیم و درست تعریف کنیم و موانع تعریف درست چی است بخش هایی اش را اشاره فرمودید رسیدیم به اینکه دین را تعریف کنیم دین تعریف شد و بعد رابطه دین با زندگی، تا اینجای کار.
حجت الاسلام پناهیان: بله بسم الله الرحمن الرحیم
خیلی مهم است که ما تلقی مان از دین چی باشد در مورد تلقی ما جداگانه صحبت کردیم که آدم ها برداشت هایی که از یک موضوع پیدا می کنند ممکن است کلماتی را نشنیده باشند به صورت خاص ولی برداشت کلی شان درباره اون موضوع یا اون فرد یا پدیده یک برداشت زیادی بزرگ و زیادی سخت و زیادی شیرین و زیادی زیبا و یا زیادی زشت و زیادی تلخ ممکن است تبدیل بشود و برداشت ها را باید مراقبت کرد که دقیقاً مطابق با اون واقعیت باشد الَّلهُمَّ ارِنِی الْاشیاءَ کَماهِیَ، (صحیفه امام خمینی، جلد 19، ص 225) خدایا اشیاء عالم و پدیده های عالم را آنچنان که هستند به ما معرفی کن من زیاد و کم اونها را نبینم مثلا ما آخر عمر متوجه می شویم واقعا چند روز بیشتر نبود در این دنیا بودیم ولی اوائل عمر فکر می کنیم حالا حالاها خیلی هستیم اون برداشت آخر برداشت دقیق تری است این برداشت و این تلقی خیلی مهم است من دیده بودم شهدایی که اوائل زندگی شان می گفتند ما چند روزی بیشتر نیستیم عین یک پیرمردی که صد سال عمر کرده و عمر کوتاه دیده از همان اول عمر را کوتاه می دیدند خَيرُ شَبابِكُم مَن تَشَبَّهَ بِكُهُولِكُم ، بهترین جوانان آنانی هستندکه مانند پیران باشند از این جهت اینطوری فکر کنند.
پس درست نگاه کردن خیلی مهم است و ما خیلی از اوقات مراقبت نمی کنیم از نگاه مردم، اطلاعات می دهیم می گوییم نگاهش را برود خودش درست بکند مثل اینکه مراقبت نمی کنیم از نگاه و نگرش و تلقی مردم نسبت به نماز جمعه فیلم نماز جمعه را یک جوری پخش می کنیم که احساس می کنم مردم این نماز جمعه مال مسن هاست و پیرمردها و بازنشسته ها هست خوب پیرمردها قدمشان روی چشم ما و محاسن سفیدشان محیط را هر جا باشند محیط را نورانی می کند ولی بهتر است جوان ها حضور داشته باشند منتها ما وقتی مراقبت نکنیم از نگاه مردم که این نگاه چی می شود این نگاه چه برداشتی ازش چه برداشتی در این نگاه مردم پیدا می کنند اون وقت نگاه ها را دشمنان ما هستند به قدر کافی ابلیس هست به قدر کافی که خراب کند ما دشمنان را عواملی داریم که نگاه ما به دین را همه اش می خواهند خراب بکنند نگاه ما را به خیلی از احکام دینی می خواهند خراب کنند ما هم از این ور هنر نداشته باشیم که این نگاه را درست کنیم این وسط می ماند گاهی از اوقات مسئله اطاعت از امام خیلی مسئله مهمی است مسئله احکام شرعی خیلی مسئله مهمی است ولی اینقدر می گوییم احکام اطاعت و احکام و اطاعت یک دفعه یک بخش هایی مورد غفلت قرار می گیرد، با اون بخش ها که اتفاقا بخش های بیشتری هم هست مهمتر هم هست زیبایی خاصی هم دارد اون بخش ها غیر از اطاعت است اون بخش تشخیص است و قدرت تشخیص است دین می خواهد تو را مطیع بار بیاورد و یا فردی دارای قدرت تشخیص.
ملایی: مسلم دومی
حجت الاسلام پناهیان: حتی اطاعت هم می خواهی بکنی برای اینکه برسی به قدرت تشخیص بالا، فرقان بینش جدا کننده نتیجه تقواست تازه تقوا رعایت می کنید تا برسی به قدرت بصیرت ولی الان من بعید می دانم شما از مردم سوال بکنید مردم بگویند دین می خواهد ما را برساند به قدرت تشخیص بالا، می گویند دین می خواهد ما مطیع خدا شویم حرف درستی است من نمی خواهم بگویم که
ملایی: تلقی یا برداشت اشتباه است
حجت الاسلام پناهیان: نه اشتباه نیست ولی همه اش این نیست ببینید یک ساختمان وقتی با اسکلتش دیده می شود یعنی خود اسکلت ساختمان را می بینی هیچ زیبایی ندارد هیچ کس باهاش عکس یادگاری نمی گیرد با اون تیرآهن ها و تیرچه بلوک و اینها فونداسیون یک ساختمان هر چند خوب باشد کسی باهاش عکس یادگاری نمی گیرد احکام حکم فونداسیون را دارند در مقام تشبیه معقول به محسوس این معماری که می شود زیبا می شود و نما که پیدا می کند همه می آیند عکس می گیرند درسته؟ آن بناهای بسیار زیبا در اصفهان و کاشان و قزوین و بناهای قدیمی ایرانی وقتی شما نگاه می کنید مثلا فرض بفرمایید فقط اون اسکلت مرکزی این ساختمان ها وجود داشت، ولی این نما این معماری چیکار می کند؟ جلوه بصری که بهش می دهد خیلی زیباست وقتی به شما می گویند معماری ایرانی فونداسیونش به ذهنت نمی آید نمای محرابی ها و اون خوب دین احکامش حکم فونداسیون را دارند فارسی را پاس بداریم می شود زیر ساخت اسکلتش را دارند این اسکلت در زلزله نگه می دارد شما اسکلت ساز هستید و بنای ساختمان وابسته به شماست و بابا آفرین و باریک الله ولی اون چیزی که در نهایت نمای این ساختمان دین را تشکیل می دهد اون چیزی است که بر آن اسکلت سوار می شود و اون بصیرت است قدرت تشخیص است حالا در مقابل امام در نسبت به امام ما باید اطاعت بکنیم یا قدرت تشخیص مان را ببریم بالا؟ نمی خواهم یا بگویم طبیعتا اطاعت بکنیم باید برسیم به قدرت تشخیص ولی خوب است در جامعه این بخش قدرت تشخیص برجسته بشود تا وقتی که مردم یاد ولایت افتادند بگویند که ولایت یعنی چی؟ یعنی کسی که می خواهد من را به قدرت تشخیص برساند بعضی ها متاسفانه تا می گویی ولایت می گوید مگر ما قیم می خواهیم کجایید شما؟ ولایت می خواهد تو را به جایی برساند که قیم نخواهی اصلا کسی تو را اداره نکند حتی امام سکوت کرد مثل امام بفهمی ببینید چه زاویه ای است که مورد غفلت است، یا دین احکام دینی را باید اجرا کنیم این تلقی صحیحی از دین نیست، که ما احکام را برجسته کنیم و فقط به احکام نگاه کنیم و به بقیه د ین نگاه نکنیم، دین هر لحظه می خواهد ما را به قدرت تشخیص تکلیف برساند، این اون بخش زیبای دین است، و اگر چهار تا تکلیفش مشخص است اینها برای این که دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه راه رفتن آموخت بعدش که می روی جلوتر به جایی می رسی به نام تشخیص تکلیف، این خیلی فوق العادگی دارد مثلا در زمان آقا امام زمان تشخیص تکلیف اینقدر بالا می رود در روایاتی حالا آمده که اون زن خانه دارد کارهای خونه اش را انجام می دهد خودش فتوای مو رد نیازی که دارد در خانه را به دست می آورد اسنباط می کند، تشخیص موضوع تشخیص تکلیف به خیلی از عوامل بستگی دارد تشخیص موقعیت، تشخیص زمان دین می خو اهد ما را به قدرت تشخیص برساند بنده وقتی که در فضای افکار عمومی و این ادبیات رایج دین را می خواهم بفهمم دین است و تکلیف، امام است و اطاعت، ولی وقتی که می روم در قرآن نگاه می کنم و در متن دین و کلام معصوم نگاه می کنم و تاریخ نگاه می کنم احساس می کنم دین یک تعریف دیگری انگار دارد، دین و رسیدن به قدرت تشخیص، قدرت فهم بالا دین و رسیدن به بصیرت و فرقان ، دین یعنی چقدر زیباست، دین یعنی فقه، فقه یعنی فهم عمیق، دین یعنی حکمت من بروم سراغ قرآن حکمت را کنار کتاب می بینم يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ (سوره جمعه، 2) ولی در زبان مردم دین محدود می شود به رساله عملیه یعنی اون بخشی که خیلی مشخص است، تازه همین احکام رساله عملیه را می خواهید پیاده کنید هی مواضعش را خودت باید تشخیص بدهی، ما می بینیم که در جامعه مان دین یک مقدار نازیبا دارد با اطلاعات صحیح نازیبا تلقی می شود اطلاعات صحیح در دین هست و تکلیف هست
ملایی: چیزی اضافه نشده و چیزی کم نشده.
حجت الاسلام پناهیان: ولی چرا زیبا نیست یک انسان بدش می آید بهش بگویی تو اومدی در این دنیا یک سری دستورات را انجام بدهی بروی آدم ها بدشان می آید بله یک کسی به این بلوغ معنوی برسد حقیقت عبودیت را در وجود خودش کشف بکند ضرورت پرستش درش بیدار بشود اون ارتباط خوبی با اطاعت و تکلیف برقرار می کند ولی همان که اطاعت و تکلیف هم برایش زیبا شد باید به مرتبه بصیرت برسد، آرزوش این است که به قدرت تشخیص بالا برسد و وقتی ما می خواهیم جایزه بدهیم بگوییم عجب انسان فرهنمند و دینداری شد یعنی به این قدرت تشخیص رسیده و الا می شود خوارج دیگر، و الا می شود مثل متحجرینی که به تکلیف نگاه می کنند و قدرت تشخیص شان را از دست دادند.
ملایی: اولویت ها را نمی فهمند
حجت الاسلام پناهیان: ما باید مراقب باشیم با حرف های درست تلقی غلط از دین به دیگران منتقل نکنیم این خیلی نکته کلیدی است حالا برویم سراغ تلقی درست از دین، در جلسات قبل گفتیم دین برنامه ای است برای زندگی، برنامه این برنامه بودن دین چه ویژگی ای دارد؟ مهمترین تفاوتی که برنامه دین با برنامه های دیگر دارد نوعی ابهام، نوعی معماگونه بودن، نوعی پیچیدگی است که در این برنامه وجود دارد مثل برنامه یک مسابقه، یک بازی سرگرم کننده، یک بازی پیچیده و جذاب، اون چیزی که انسان ها زندگی شان را با اون شروع می کنند انسان ها با بازی شروع می کنند آقا پسری که سالها قبل شاید بیست سال قبل بود نمی دانم حافظ کل قرآن آقای طباطبایی بودند. سید محمد حسین طباطبایی الان الحمدلله یک جوان برومندی و عالم فرهیخته ای هستند و دیگر در طلبگی رشد کردند الحمدلله ایشان پدرشان اون سال اولی که دیگر جلوه کرده بودند به بنده می فرمودند که ما محمد حسین را بردیم پیش آقای بهجت، آقای بهجت با دیداری که از بچه داشتند و قرآن می خواندند بچه از حفظ و موضوعی و به هر نحو است چند بار سفارش کردند بازی اش را بگذارید بکند حالا که در 5 سالگی حافظ قرآن شده از بازی فاصله نگیرد یعنی ما زندگی مان را باید با بازی شروع کنیم این طبیعی هم هست حالا سفارش بازی برای کودک لازم نیست اون طبیعتا بازی می کند چون ایشان حافظ قرآن شده اطرافیان علاقه به قرآن دارد نباید دیگر بازی بکنی بازی و سرگرمی و اون کنجکاوی هایی که بچه در بازی دارد می خواهد یک چیزی را هی کشف کند و یک چیزهایی را می خواهد تجربه کند دین یک برنامه ای است بیشتر شبیه یک بازی که شما کنجکاوانه هی باید یک چیزی را توش کشف کنید دین یک برنامه صد درصد مشخص نیست من با احتیاط دارم این را می گویم چون یک بار موجب بالاخره خیلی می گفتند تو چرا گفتی همه چیز در دین مشخص است قد تبین الرشد من الغی درسته ولی از اون ور خدا به پیامبرش هم در قرآن فرمود ما نازل می کنیم آیات را تو تبیین کن برای مردم، از اون طرف اینها را جمع کنیم با همدیگر روشن هست به معنای این که من جا برای گمراهی شما نگذاشتم دلائل هم آوردم ولی دلائل برای کسی که می خواهد ارتباط بگیرد و کنجکاوی بکند و کشف بکند مسئله را بیابد و مسئله را حل بکند نه کسی که بنشیند بگوید هلو راحت بیا برو تو گلو بعضی ها الان همینطور هستند می گوید امام زمان تشریف بیاورند من اجرا می کنم شما زحمت ندهید ببینید چی می خواهم اگر می خواستند حرفی بزنند می زدند اینطور دینداری کردند دینداری نوعی متحجرانه است بدون بصیرت است بعد قرآن خودش می فرماید هذا بصائر للناس این بصیرت می دهد این فقط اطلاعات نمی دهد شما باید تشخیص بدهید پس دین به نوعی این کلمه به نوعی را برای احتیاط می گویم که حمله ها یک دفعه صورت نگیرد به نوعی ابهام دارد درباره ابهام داشتن دین نکاتی را عرض کنم این هم جذابش می کند این ابهام ها هم دین را محل امتحان قرار می دهد، هم واقعا سرگرمی است، انسان کنجکاوی اش را می برد الان از من تو امتحان چی می خواهد و این حادثه چی پیام میدهد هم کنجکاوی انسان را به خودش مشغول می کند هم هدف و شاخص برتر یعنی رسیدن به بصیرت را می گذارد جلو آدم لایه لایه بصیرت بیشتری پیدا می کند هم محلی است برای کسانی که فرار می خواهند بکنند و بهانه می گیرند، که یک کم پیچیده اش میکند کسی می خواهد در برود در برود، این یک لطفی است در این دین، الان ما چند تا دوربین در این محوطه داریم استفاده از این دوربین ها هیچ ابهامی ندارد یک نفر باید یاد بگیرد استفاده کند معما ندارد که در اینها این شاسی را برای چی گذاشتند این کلید را این ماجرا دارد برو یک دفعه ببینیم کشف می کنیم یا نه هیچ کس اینطوری نمی گوید بروشور دارد خیلی واضح است و یاد می گیری و کار می کنی من یک بار بروشور وسیله ای را دیدم یخچالی بود دیدم نوشته این برق دوشاخه است باید بزنی به برق اینها را هم نوشته بود دین همچین چیزی نیست اصلا در رفع نواقصش هم می گوید اگر می گوید کار نمی کند اول ببینید به برق هست پیچیدگی دارد دین، این را من برای چی می خواهم عرض کنم برای اینکه بعضی ها واقعا بی دینی شان به این دلیل است از ابهام های دین سوء استفاده می کنند یا فرار می کنند یا پیچیدگی ها را حوصله ندارند رویش فکر کنند و اعتماد نمی کنند به آورنده آن احکام، آقا ساده نیست شما یک برنامه ای دارید، می خواهد تا آخر عمر شما را طرح ریزی کند و برای انواع جوامع یک وجه مشترکاتی دارد برای انواع انسان ها وجه مشترکاتی دارد طبیعتا پیچیده می شود ساده نیست ممکن است چهار تا دستور ساده به شما بدهد ولی حرف های عمیق پشت سرش است یک مثال خیلی سطح پایین، می بینید فوق تخصص قلب گرفته یک انسان دانشمند فرهیخته سال زحمت کشیده در جهان مشهور است می نشیند پیشش می گوید چیکار کنم من قلبم سالم باشد می گوید سرخ کردنی مثلا نخور آقا رفتیم ده سال درس خوانیدم اومدی گفتی سرخ کردنی نخور آقا ظاهرش ساده است باطنش خیلی عمیق است این اطلاعات پشت سرش را بخواهد به شما بدهد ساعت ها باید توضیح بدهد ممکن است دستوری به شما بدهد شما بگویید که چی نفهمیم عمقش را مخالفت باهاش بکنیم ببینید من می خواهم از بینندگان عزیز تقاضا کنم بیایید مثل قرآن به دین نگاه کنید کسی دینداری نمی کند نگوییم این اعتقاداتش درست نیست این دارد نادانی می کند مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ
کی از آئین ابراهیم فاصله می گیرد و دلزدگی دارد، کسی که نادان است، چون این معماها یعنی عبارات دینی همه پشتش یک معانی عمیق و پیچیده است ما اگر دین را پیچیده تلقی نکنیم هم حوصله مون سر می رود در مواجه با دین، هم آنجاهایی که یک عده ای دین را می پیچونن فکر می کنیم این ایراد از دین است، نه این ایراد دین نیست دین بهانه داد برای اینکه دیگران فرار بکنند در این زمینه روایاتی هست من برای شما قرائت می کنم یکی دو تا روایت را بخوانیم امام صادق علیه السلام می فرماید نزل القرآن بإیاک عنی واسمع جاره قرآن نازل شده به این ضرب المثل به در می گویم دیوار تو گوش بده، ما ضرب المثل فارسی داریم به در می گویم دیوار تو گوش بده با تو صحبت می کنم واسمعی یا جاری همسایه تو گوش بده دارم به تو پیام می دهم این به در می گویم دیوار تو گوش بده یعنی قرآن کتاب اشاره است منتظر نباشید که نام دوازده امام را در قرآن آورده باشند باید خودت بفهمی می گوید سینه زنی کجای قرآن آمده خیلی ول معطل هستیم نام فلان شخصیت نام اولیاء خدا درجه یک در قرآن نیامده می خواهد خودت بفهمی سینه زنی را در قرآن باید بنویسد دیدید بعضی ها یا می گوید برای حجاب فلان مطلب در قرآن نیامده خوب خیلی چیزها در قرآن اشاره بهش شده و روایات هست و شیوه استفاده از روایات و آیات قرآن هست
ملایی: محکمات و متشابهات قصه ها دارد.
حجت الاسلام پناهیان: در کتاب کافی شریف است در یک کتاب دیگر شبیه این است با اینکه شباهت دارد می خواهم تکرار کنم امام صادق علیه السلام می فرماید ان الله بعث نبیّه بایاک اعنی واسمعی یا جاره خدا پیامبر را مبعوث کرد اونجا قرآن را می فرماید اینجا پیامبر را می فرماید مبعوث کرد به در می گویم دیوار تو گوش بده امیر المومنین علی علیه السلام در احتجاج طبرسی سوالی را جواب می دهند ازشون می پرسند چرا شما می گویید پیامبر رحمتاً للعالمین است بگویید رحمتاً للمومنین چه رحمتی دارد پیامبر برای کافران؟ رحمتا للعالمین یعنی برای همه انسان ها کافرها چه طرفی بستند از رحمت پیامبر؟ بگویید رحمتاً للمومنین حضرت جواب دادند که رسول خدا چطوری رحمت برای کافران؟ جوابشان خیلی عجیب است حضرت می فرمایند که پیامبر گرامی اسلام توی یک مقاطعی حالا مقاطعش را من اضافه می کنم مستقیم صحبت نمی کردند با اشاره صحبت می کردند وقتی که با اشاره صحبت می کردند کافر مهلت پیدا می کرد از زیر در رویی بکند اگر مستقیم صحبت می کرد او می گفت نه بلا فوری سرش نازل می شد حالا که مبهم صحبت کرد رسول خدا و اون یک فرصت فرار پیدا کرد بلا سرش نازل نمی شود می گوید من برداشتم این بود، امیر المومنین علی علیه السلام می فرماید رسول خدا عمدا یک جوری با ابهام صحبت می کند که یک فرصتی برای کافر پدید بیاید بهانه جویی کند بگوید برداشت من این بود، و این رحمت رسول خداست برای کافران
ملایی: وگرنه مخالفت صریح با نبی خاتم
حجت الاسلام پناهیان: بلا نازل می شود و فرصتش را از دست می دهد خیلی عجیب است یعنی این رحمت این است که می گذارد با یک ابهامی بعضی از مطالب را بهت می رساند که تو فرصت فرار پیدا کنی، حالا بعضی ها در داستان سوره یوسف می گویند که حضرت یعقوب بهشون گفت می ترسم بیایید بگویید گرگ خورده مثلا بچه رو یاد داد اگر خواستید سر به نیست کنی همچین بهانه ای بیاورید من از قبل زمینه گفتند بله همانطور که شما گفتید گرگ خورده شاید این یک راهنمایی می کردیم این بدبخت ها حسادت می کردند لااقل خودشان را هلاک نکنند پس فردا اگر این بهانه را بیاورید من می پذیرم این بهانه را بیاورید نروید برادرتان را سر به نیست کنید انگار میدان بهش داد بعضی ها اینطور تعبیر می کنند دین یک برنامه است وقتی همین احکام بسیار روشن را به اضافه می کنی با امتحان ها و موقعیت های پیچیده با تفاوت آدم ها شما یک پیچیدگی در دین می بینید مثلا ما الان در این سالن می توانیم مقدار دینداری خودمان را تشخیص بدهیم؟ مثلا من دینداری شما را مقدارش را تشخیص دادم من حق ندارم به اون رفیقم بگویم نه ایشان درجه تقوایش کمتر است شما از کجا خبر دارید؟ موقعیت ها و تفاوت های روحی آدم ها با هم فرق می کند دین یک پیچیدگی دارد ببینید بعضی ها از دین زده می شوند به خاطر اینکه میگویند دین باعث می شود افراد درباره همدیگر قضاوت بکنند واقعا همینطوری اعلام می کنند در حالی که دین به شما می گوید در مورد دیگران قضاوت نکن و اگر خواستی قضاوت بکنی بگو او از من بهتر است چون دین یک پیچیدگی هایی دارد شما چه می دانی این آدمی که جلوی چشمت است گناه می کند از شما با تقواتر نباشد با اینکه دارد گناه می کند ممکن است از شما باتقواتر باشد چرا؟ گناهانی را ترک کرده که تو نمی بینی و نسبتش با این گناهی که تو داری می بینی انجام می دهی یک نسبتی است که اینقدر در مقابل این گناه به واسطه وضعیت فیزیولوژی و روحی و شاکله اش ضعیف است که خدا او را راحت می بخشد ولی شما اگر این را انجام بدهی خدا پدرت را در می آورد، خدا او را راحت می بخشد می فرماید من می شناسم بنده خودم را، این پیچیدگی ها حتی مانع داوری کردن انسان ها نسبت به یکدیگر می شود، یک آدمی دارد رفتار خوب را انجام می دهد ما لزوما به دلیل رفتار خوب انجام دادن نمی توانیم او را تقدیر کنیم و تقدیس کنیم و این آدم را از ریاکاری و تظاهر نجات می دهد من می روم نماز جمعه همه می دانند کسی اومد نماز جمعه من می روم نماز جماعت همه می دانند کسی می رود نماز جماعت دلیل بر این نمی شود از بقیه بهتر باشد چقدر زیباست و آثاری دارد این پیچیدگی برنامه دین روابط اجتماعی ما را هم درست می کند ما را خلاص می کند در یک امنیتی قرار می دهد من بروم در جامعه مومنین خطایی بکنم با آرامش زندگی می کنم بینشان دعوا می کند و پدرت را در می آورم نه آقا به اینها دستورداده خطا از کسی دیدی هفتاد بار برای خودت توجیه بیاور بگو شاید به این دلیل بوده و شاید به این دلیل بوده و شاید به این دلیل بوده تا هفتاد بار توجیه برای خودت بیاور که شاید آدم خوبی است ولی حواسش نبوده و حواسش پرت بوده و شرایط اش عادی نبوده می فرماید شما امروز از کسی گناه دیدید فردا به عنوان روایت دارد فردا به عنوان گنهکار نباید بهش نگاه کنیم چون دیشب فرصت داشته استغفار کرده
ملایی: یعنی دیدی گناه را مطمئنی که گناه کرد حتی اما به شب و یک فرصتی گذشت و حکم گناهکار در مورد او صادق نیست
حجت الاسلام پناهیان: بله چقدر در روابط اجتماعی و خانوادگی و فامیلی ما و محیط های کوچک.
جدا از اینکه دستور داریم تجسس نکنید جدا ازینکه می گوییم سوء ظن نداشته باشید
سوء ظن گناه است جدا از اینکه می گوییم غیبت نکنیم و عیبش را به کس دیگری نگوییم تهمت که حرفش را نزن دین یک پیچیدگی دارد نمی دانم واقعا چطوری این را توضیح بدهم زبانم الکن است هر موقع در مورد پیچیدگی دین صحبت کنم خیلی ها حمله می کنند می گویند دین همه چیزش روشن است آقا همه چیزش روشن است یعنی شما این بازی پیچیده را عوامل هدایت ات روشن است که بروی پیچیدگی هایش را حل کنی و بروی جلو، ولی نه اینکه پیچیدگی اصلا ندارد خود آیات قرآن من آخرین دفاعم از پیچیدگی دین و از معما گونه بودن دین، از یک مقدار به نوعی ابهام داشتن دین آخرین دفاعم این است آیات قرآن داریم آیات قرآن محکم داریم و متشابه، متشابه شما می توانی یک برداشت دیگری ازش بکنی، بعد می فرماید آیات متشابه را ازش سوء استفاده نکن از محکمات استفاده کن برای توضیح اونها اولیاء خدا هستند متشابهات را برای تو توضیح بدهند ما اون وقت می توانیم به خدا بگوییم متشابه همه چیز را واضح می کردی نمی شود دلائلش خیلی زیاد است من نمی خواهم دوباره برگردم جمع بندی بحث های گذشته را بکنم از بخشی از مطالب روایی که برای دوستان آوردم باز می مانیم این پیچیدگی و اقتضای روح عمیق و پیچیده انسان است و مسائل بسیار عمیق اجتماعی انسان است، هیچ کس به این سادگی نمی تواند بگوید من انسان را شناختم، حالا یک برنامه برای این انسان داریم می شود برنامه سطحی باشد؟ نه هیچ کس نمی تواند بگوید من جامعه انسانی را تمام ابعادش را شناختم معرفت پیدا کردم و دانستم جامعه انسانی چیز اینقدر پیچیدگی ها دارد قوانین را کشف می کند و بحث می کنند یک دفعه یک جامعه یک چیز دیگری می شود یک زمانی بود جامعه شناسانه فیلسوفی می کردند می گفتند دین افیون توده هاست بعد اومد این دین احیا کرد توده ها را آقا چی شد پس؟ اون گزاره به اون محکمی یکهو کلا از بین رفت و خیلی از گزاره های علمی دیگر هست در علوم تجربی یا گزاره هایی که فیلسوف ها تفلسف می کنند و تفکر می کنند به نتیجه می رسند اون آقای فوکویاما می گفت آخر دنیا لیبرال دموکرسی است راه دیگر بشر ندارد چند سال بعد فرمودند نه من این را می گفتم پس گرفتم می تواند آخر دنیا لیبرال دموکراسی نباشد نمی دانم دنیا به کجا می رود آفرین که گفتی صادقانه انسان موجود پیچیده ای است جامعه انسانی هم موجود پیچیده ای است برنامه داریم برای این انسان و برای اون جامعه، این پیچیده نباید باشد؟ یقینا باید پیچیده باشد اگر ما همه اسرار نماز را روز اول بفهمیم که این اصلا به درد انسان نمی خورد نماز چرا باید اینطوری باشد کسی که با هوش است و پیچیدگی روح انسان را فهمیده و کسی که باهوش است و در طول عمر پیش بینی می کند چه مراحل عجیب و غریبی در پیش خواهد داشت چه تفاوت هایی بین انسان ها هست خودبخود تسلیم می شود به برنامه دین می گوید باشد شما بگو حتی نمی توانم زیاد از تو سوال بکنم که چرا نمی توانم ازت سوال بکنم که چی شد تو به این نتیجه رسیدی حتی نمی توانم ازت سوال کنم که فوایدش چی است داستان موسی و خضر داستان عجیبی است که در قرآن آمده حضرت موسی پیش حضرت خضر می آید که آقا ما چند صباحی با شما باشیم تو نمی توانی واقعا صبر کنی چرا نمی توانم صبر کنم؟ فرمود پس شما سوال نکن از من بگذار خودش روشن می شود یا برایت روشن می کنم چون عالم عالم پیچیده ای است تو بر اساس دو تا آگاهی می خواهی داوری بکنی مبنای پذیرش دین پذیرش این پیچیدگی است پیچیدگی انسان پیچیدگی برنامه برای این انسان پیچیده پیچیدگی جوامع بشری و عواملی که درش دخالت دارند و عواملی که موجب سقوط و انحطاطش می شوند و پیچیدگی برنامه این مبنایش پیچیدگی است بعضی ها می خواهند کسی را متقاعد کنند به دینداری هی می روند قسمت های واضح دین را می خواهند مثل اصول و عقاید برایش ثابت کنند این ممکن است عقاید را بپذیرد الان ولی احکام را ممکن است نپذیرد مثل کسانی که مومن هستند می گوید من حجاب را قبول ندارم آقا حجاب را چرا قبول نداری بهش نگفتند احکام دین پیچیده است برایش جا نگذاشتند نماز را خیلی ها نمی خوانند مومن هم هستند ولی چرا مومن است می گوید دلایلش را می دانم نماز چرا نمی خوانی دلایلش را نمی دانم یک جایی نمی دانم اصول و عقاید چند تاست ولی یکی از اصول و عقاید پیچیده بودن دین است نه اینکه این یک عقیده است این ناشی از یک تفکر منطقی است درباره حیات انسان، درباره حیات جامعه که این حکم خدا قرار داده حضرت موسی گفت که نه خوب من صبر می کنم گفت اگر چیزی و رفتاری از من دیدی سوال نکنی من برایت توضیح می دهم خودم نشستم تو کشتی کشتی شروع کرد سوراخ کردن کشتی مردم را سوراخ می کنی؟ بر اساس یک اطلاعات و دانایی که داشت داوری کرد و صبر نتوانست بکند این صبر را اون آقای خضر می خواست نه دعوا کرد و نه کافر شد نه انکار کرد اصلا هیچ اتفاق بدی نیفتاد فقط صبر نکرد این داستان برای ما نیست صبر کن حکمت این حکم روشن خواهد شد صبر کن حکمت این امتحان روشن خواهد شد دین یک برنامه ای است که درش یک صبر کن بزرگ وجود دارد به همین دلیل روز قیامت وقتی شما وارد بهشت می خواهی بشوی هی در آیات قرآن خداوند متعال نوشته سلامٌ علیکم بما صبرتم یعنی به واسطه صبر یعنی هر کی دینداری کرده صبر در حل این معماها داشته یکی از معانی اش این است سلامٌ علیکم نه بما صلیت بما صمتم بما صبرتم چند بار در قرآن آمده وقتی می خواهند کسی را به بهشت راه بدهند می فرمایند به خاطر صبری که کرده کلمه صبر را می گذارند اون صبری که حضرت موسی در مقابل خضر نداشت ما می خواهیم این صبر را در مقابل امام زمان داشته باشیم.
آخرین جمله چرا مریدان حضرت ولی عصر ارواحناه له الفداء اینقدر در مقابل حضرت تسلیم هستند؟ آیا روحیه مقلد وار دارند؟ نه اینقدر فهمیده هستند که می دانند خضر راهبر آنها عمیق تر و پیچیده تر دارد عالم را می بیند و اینقدر جهان را خوب عمیق درک کردند که می گویند هزار راه هست هزار حکمت نادانسته است هزار پیچیدگی هست شدت علمشان به این ماجرا به این معما بودن دین اونها را تسلیم حضرت ولی عصر می کند ارواحناه له الفداء
ملایی:بسیار عالی خیلی ممنونم این بحث فکر می کنم جا داشته باشد یکی دو هفته دیگر هنوز ادامه پیدا کند
حجت الاسلام پناهیان: ما برخی روایاتش را نخواندیم می خواهیم این بحث را زود جمعش کنیم معرفی دین را یک مقدار در موردش صحبت کنیم از ابعاد مسئله و دیگر مزاحم زیاد نباشیم
ملایی: اجمالا الان دوباره بر میگردیم خدمت شما از شما بیننده های عزیز شنونده های گرامی هم متشکرم قربانی ماه ذی قعده را مشارکت بفرمایید عزیزان همراه از طریق کانال های برنامه در پیام رسان های ایرانی و سایت برنامه و صفحاتی که در شبکه های اجتماعی داریم و همینطور از طریق ارسال عدد 14 به بیست هزار سیصد و سه نکته بعدی که عرض بکنم این است که فردا برنامه سمت خدا به مدد الهی انشاء الله از شیراز و از حرم حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام تقدیم شما خواهد شد انشاء ا لله اونهایی که اونجا هستید شیرازی ها و زائرها و مجاورها تشریف بیاورید حرم شاهچراغ و زیارت تان کنیم و شما را ببینیم و کنارتان معاشرت کنیم در طول برنامه سمت خدای فردا برویم محضر قرآن کریم صفحه 67 آیات 133 تا 140 سوره مبارکه آل عمران، ثوابش هم از همین جا نیت کنیم تقدیم کنیم به آقایمان امام موسی کاظم سلام الله علیه این روزها و شب ها متعلق به ایشان و فرزندان ایشان هست.
قرآن کریم صفحه 67 آیات 133 تا 140 سوره مبارکه آل عمران
ملایی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خدمت تان هستیم در واپسین دقیقه برنامه سمت خدای امروز و حاج آقای حجت الاسلام پناهیان عزیز.
حجت الاسلام پناهیان: من یکی از آن روایت ها را که نشان می دهد این ابهام در دین وجود دارد بخوانم در نهج البلاغه شریف طولانی ترین خطبه، خطبه قاصعه است که تازه همه اش هم نیامده بخشی از این خطبه حضرت می فرماید: لو أرادَ اللّه ُ أن يَخلُقَ آدمَ مِن نورٍ يَخطَفُ الأبصارَ ضِياؤهُ و (نهج البلاغه، 192) مثلا خداوند متعال به فرشته ها فرمود که به آدم سجده کنید خوب ابلیس منکر شد یا پیامبرانی که مبعوث کردند توضیح می دهند می فرمود اگر خدا می خواست یک کاری می کرد که مثلاً آدم به عنوان پیامبر خدا نوری داشته باشد که چشم ها را بگیرد عطری داشته باشد که اصلا نفس ها را چطوری تحت تاثیر قرار بدهد زیبایی داشته باشد که همه مبهوتش بشوند اما این کار را نکرد در همین خطبه می فرماید خدا اگر می خواست خانه کعبه را در سرزمینی قرار می داد که همه بگویند وای چه سرزمینی دیدی چه درخت هایی و دیدی چه چشمه هایی معلوم است که این هیچ کجای دیگری نیست در عالم پس این معلوم است که امیر المومنین علی علیه السلام این جمله را دارند لكنَّ اللّه َ سبحانه يَبْتَلي خَلقَهُ بِبَعضِ ما يَجْهلونَ أصْلَهُ ، خدا امتحان می کند خلق خودش را با یک صحنه هایی که مردم اصلش را جهالت دارند یعنی اون جهالت را روشن نمی کند تا بتواند امتحان کند.
ملایی: که به رشد می رسند یا نمی رسند و بصیر می شوند یا نمی شوند
حجت الاسلام پناهیان: ما ممکن است یکی از اولیاء خدا را ببینیم و در جامعه مون داشته باشیم که ظاهرش هیچی نشان ندهد که این از اولیا خداست ولی کوچکترین بی احترامی به او بکنیم خدا چیکار خواهد کرد این پیچیدگی هایی که در متن دینداری وجود دارد نشان نمی دهد آیات خودش را کامل قیامت را به ما نشان نمی دهد کاری نداشت برای خدا هر کسی به سن تکلیف می رسید یک هفته شب ها خواب بهشت و جهنم می دید و رو یای صادقه قشنگ تربیت می شد اصلا حسابی می گفت آقا ما دیدیم و همه چیز روشن است
ملایی: خیلی متشکرم حاج آقای حجت الاسلام پناهیان عزیز، آرزوی سلامتی و خیر دنیا و آخرت برای شما عزیزان بیننده و شنونده را هم به خداوند بزرگی می سپاریم که حسین سلام الله علیه را به ما هدیه داد گفت روی زیبای تو قرآن نگهت سوره حمد گیسویت سوره واللیل و لبت آیه نور.