اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1403-02-08-حجت الاسلام حسینی قمی- سیری در نهج‌البلاغه امیرالمومنین علیه‌السلام (هجوم مردم برای بیعت گرفتن و تلاش حضرت برای اصلاحات و اقامه حق )

بسم الله الرحمن الرحیم ملایی: به نام خداوند بخشنده مهربان دارد از جایی بشارت های پنهان می دهد بیشتر نهج البلاغه بوی قرآن می دهد این اگر جنات تجری تحت الانهار نیست پس چرا یک جرعه اش هر مرده را جان می دهد؟! قربۀ الوثقی است بسم الله الرحمن الرحیم هر چه کم داری بخواه از او به قرآن می دهد. چشم می بندم میان بارش رحمانی اش سطر سطر آیه هایش بوی باران می دهد سلام، سلام به شما عزیزان بیننده شما عزیزان شنونده و همراهان خوب و صمیمی و وفادار برنامه سمت خدا که روزهای شنبه همراه این برنامه اید برای اینکه در محضر نهج البلاغه آقا امیر المومنین علی علیه السلام باشیم و پای صحبت های حاج آقای حجت الاسلام حسینی قمی یک هفته تازه و انشاء الله وجودتان به لطف اردیبهشت تازه تازه باشد. خیلی خوش آمدید آقا سلامٌ علیکم.

حجت الاسلام حسینی قمی:  عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت همه مخاطبین عزیز، در خدمت شما هستیم.
ملایی:  انشاالله همیشه سرحال و تندرست برویم خدمت نهج البلاغه.
حجت الاسلام حسینی قمی:  بسم الله الرحمن الرحیم
عزیزان حتما در نظر دارند که هفته گذشته این بحث مطرح شد در عین حالی که مردم هجوم آوردند برای اینکه با امیر مومنان سلام الله علیه بیعت کنند و پنج شاهد از خود نهج البلاغه خواندیم از هجوم مردم برای بیعت با امیر مومنان سلام الله علیه، ولی حضرت حاضر نبودند بپذیرند، امروز و فردا می کردند و حتی از مدینه بیرون رفتند.
این سوال را مطرح کردیم که چرا امیر مومنان سلام الله علیه نمی خواستند بپذیرند گفتیم دلایلی دارد حداقل ما به سه دلیل اشاره می کنیم، دلیل اول اینکه زمینه برای خلافت حضرت آماده نبود، به دلیل اینکه مردم سالیان سال با بدعت های فراوان عادت کرده بودند، بازگرداندن مردم از اون مسیر کار سختی بود، دلیل دوم که اشاره کردیم گفتیم از امیر مؤمنان سلام الله علیه شیفته و تشنه خلافت نبود خلافت را برای احیاء حق و از بین بردن ظلم به مردم می خواستند، به عنوان نمونه در این بخش گفتیم چهار تا کلام از امیر مومنان سلام الله علیه می خوانیم یکی خطبه سی و سه خواندیم و یکی هم خطبه 131 خواندیم و حالا شاهد سوم خطبه 131 نهج البلاغه امیر مومنان سلام الله علیه از کلمات بسیار زیبای امیر مومنان هست در فرازی از این خطبه حضرت می فرماید اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ خدایا تو می دانی شاید بعضی ها باور نکنند ولی تو می دانی أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَيْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ،من در یک رقابت برای به دست آوردن قدرت شرکت نکردم منافسۀ فی سلطان منافسه یعنی رقابتی برای اینکه کسی الان در همه عالم می بینید دیگر رقابت برای اینکه قدرت به دست بیاورند اما حضرت فرمود نه اگر من پذیرفتم این جهت نبود که برای اینکه قدرتی به دست بیاورم وَ لَا الْتِمَاسَ شَيْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ من برای به دست آوردن متاع پست دنیا نبودم بسیاری از کسانی که الان این پست ها در همه عالم می بینید اصرار دارند به این مقامات برسند یا رقابت در قدرت است یا می خواهند یک دنیایی از ایشان دنیایشان را من اینطور می بینم پس برای چی من می پذیرم خیلی زیباست  وَ لَكِنْ حضرت در چهار بخش انگیزه های خودشان را در خلافت مشخص می کنند. 1- لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ ما آمدیم تا آن نشانه های محو شده دین را برگردانیم معالم یعنی نشانه ها، نشانه های دینی که در این سالهای گذشته از بین رفته بود آنها را برگردانیم، وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ، در بلاد تو ای خدای متعال آمدیم اصلاح ایجاد کنیم، 3- فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ آن بندگان مظلومی که در این سالها مورد ظلم قرار گرفته بودند اینها به امنیت برسند 4- وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ. حدود الهی که معطل شده بود زمین مانده بود آن حدود الهی را ما زنده کنیم و احیاء کنیم.
جناب آقای ملایی من فقط یک بخش اشاره کنم چرا امیر مومنان سلام الله علیه می فرماید ما آمده ایم نشانه های محو شده دین را برگردانیم مگر نشانه های دین از بین رفته بود مگر محو شده بود؟ مگر چقدر از آمدن دین گذشته بوشد یک تعبیری دارد امیر المومنین سلام الله علیه تو نامه 53 نامه ای به مالک اشتر در یک فرازی از این نامه حضرت به مالک می فرمایند ثم اختل للحکم بین الناس افضل رعیتک، دوازده ویژگی را حضرت بیان می فرمایند اگر می خواهی قاضی انتخاب کنی قاضی باید این دوازده ویژگی راداشته باشد مجال نیست من این را بخوانم در نامه حضرت به مالک اشتر، قاضی باید دوازده ویژگی داشته باشد البته خود حضرت آخر این که ویژگی ها را بیان می فرمایند، می فرمایند اینها کم هستند امیر مومنان معیار و ملاک قاضی مورد پسند امیر مومنان اولئک قلیلٌ ولی باید این دوازده ویژگی راداشته باشد بعد می فرماید: فَانْظُرْ فِي ذَلِکَ نَظَراً بَلِيغاً، ای مالک در انتخاب قضات خیلی دقت کنید چرا حضرت اینقدر اصرار دارد مواظب باش فَإِنَّ هَذَا الدِّينَ الله اکبر! نهج البلاغه اون جلسه عرض کردم سید رضی رضوان الله علیه فرازهای تندش را از ملاحظاتی ولی این فراز بسیار تندی است که سید حذف نکرده،چرا من می گویم در انتخاب قاضی خوب دقت کنید؟
فَإِنَّ هَذَا الدِّينَ کَانَ أَسِيراً فِي أَيْدِي الاَْشْرَارِ، ان هذا الدین این دین در دست اشرار اسیر بود، من بیش از این توضیح نمی دهم ابن ابی الحدید شارح نهج البلاغه است عزیزان می دانند از علمای اهل سنت هست توضیح داده و بنا به ملاحظه رسانه نمی گویم حتی به عبارتی عالم اهل سنت بود خود عزیزان بدانند چطوری تفسیر کرد ایشان می گوید نظر امیر المومنان به چی است که حضرت می فرماید هذا الدین کان اسیرا فی ایدی الاشرار این دست اشرار اسیر بوده حالا مالک مواظب باش قاضی که انتخاب می کنی این دوازده ویژگی را داشته باشد دین را می خواهیم آزاد کنیم، لذا امیر مومنان می فرماید اگر من شیفته خلافت هستم آمدم دین را آزاد کنم چهار ویژگی  لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ، فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مظلومین در امان قرار بگیرند می خواهم حدود الهی که در زمین مانده احیا کنم. یکی این عبارت است یک خطبه  دیگر در این بخش بخوانم خطبه 73 نهج البلاغه امیر المومنان سلام الله علیها است این خطبه را که حضرت خواندند سید رضی می فرماید لما عزموا وقتی آمدند وقتی با خلیفه سوم بیعت کنند حضرت فرمودند: لقد علمتم انی احقک همه تون می دانید من سزاوار خلافت هستم ولی وَ وَاللَّهِ
قسم جلاله یاد می کند لَأُسْلِمَنَّ مَا سَلِمَتْ أُمُورُ الْمُسْلِمِينَ من حرفی ندارم اگر امور مسلمان ها درست بچرخد  وَ لَمْ يَكُنْ فِيهَا جَوْرٌ إِلَّا عَلَيَّ خَاصَّةً، فقط به من ظلم شده حق خلافت مال من بود باشه من می روم کنار، لَأُسْلِمَنَّ مَا سَلِمَتْ أُمُورُ الْمُسْلِمِينَ اگر کارهای مسلمان ها امور دینی حکومت درست ادامه پیدا کند من حرفی ندارمیعنی هر چی سالم مانده باشد فقط به من ظلم شده چرا خیلی زیباست چرا شما التماس نمی کنید حق تان را بگیرید فرمود:  الْتِمَاساً لِأَجْرِ ذَلِكَ وَ فَضْلِهِ، می خواهم خدا به من اجر و فضل بدهد بالاخره امروز صبری می کند که شوخی نیست 2-  وَ زُهْداً فِيمَا تَنَافَسْتُمُوهُ می خواهم نشان بدهم اونی که شما دارید درش رقابت برقرار کردیدبهش برسید مِنْ زُخْرُفِهِ وَ زِبْرِجِهِ‏. این دنیایی که شما درش مسابقه دادید بهش برسید زهدا من زاهدانه ازش می گذرم بنابراین امیر مومنان سلام الله علیه شیفته خلافت نبود خلافت را به عنوان یک اصل نمی خواستند به عنوان کار و خدمتی برای مردم می خواستند من یک داستانی را بگویم خیلی تحت تاثیر این داستان قرار گرفتم.
یک کتابی داریم به نام العمده عربی است، برای یکی از علمای بزرگ است تقریبا مال هشتصد سال پیش است بیش از هشتصد سال پیش یحیی ا بن حسن مربوط به ابن بطری خصا این کتاب موضوعش چی است؟ تمام روایاتی که در فضائل اهل بیت علیهم السلام از منابع دست اول اهل سنت جمع آوری کرده خود این مولف مال قرن ششم هست اواخر قرن ششم قهرا تمام منابع سال های اول و قرن های اول را جمع آوری کرده و همه رو هم آدرس داده این داستان ایشان نقل می کند از فضائل الصحابه احمد حنبل، خوب عزیزان می دانند احمد حنبل یکی از امامان چهارگانه اهل سنت هست، اهل سنت یکی از پیشوایانشان احمد بن حنبل کتابی دارد فضائل الصحابه شاید صدها بار تا به حال چاپ شده یک بخشی اش فضائل امیر مومنان سلام الله علیه است این کتاب از اینجا نقل می کند، زازان که از همراهان امیر مومنان سلام الله است می گوید رایت علیا علیه السلام دوران خلافت ایشان است حضرت می آمدند بازار نصیحت و موعظه می کردند تاجرها و کاسب ها روایتش مفصل است چه نصیحت هایی به تجار و کاسبان می کردند بعد راه می افتادند مثل یک فرد معمولی یرشد الضال کسی آدرسی می خواست جایی را گم کرده بود راهنمایی می خواست من شاهدم اینجاست اگر انسان ساعت ها بر این جمله هم اشک شوق بریزد، و از آن طرف اشک حسرت که چرا چنینی شخصیتی باید می گوید امیر مومنان یکی از کارهایش این بود نگاه می کردند یعین الحمال علی الحموله یک بارکشی حمالی دارد باری می برد نیاز به کمک دارد امیر مومنان می آمد زیر بارشان را می گرفت کمکش می کرد امیر مومنانی که بارها عرض کردیم بخش بزرگی از خاورمیانه امروز حرکت می کرد عراق یک کشور و استانی بوده برای دوران امیر مومنان مصر یک کشور و یک استان بوده و حجاز و یمن یک کشور و استان بوده تمام اینهایی که کشور هستند یک استان قلمرو است شخصیتی که بر بخش بزرگی از خاورمیانه حکومت می کرده در حکومتش راه می افتد می آید در بازار بازاری ها را موعظه و نصیحت میکند کسی آدرسی می خواهدراهنمایی اش می کند یعین الخمال یک کسی است که باری می برد کمکش می کرده بعد که کمک کرد یقرأ این آیه هشتاد و سه سوره قصص را می خواند می فرماید تِلكَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدونَ عُلُوًّا فِي الأَرضِ وَلا فَسادًا ۚ  (قصص، 83) اون دار آخرت را برای کی قرار دادید آنهایی که در دنیا نمی خواهند برتری جویی داشته باشند به دنبال فساد نیستند خود امیر مومنان آیه را می خوانند شأن نزولش را بیان می کردند شان نزول آیه را از امیر مومنان سلام الله علیه بشنوید می فرمود هذه الآیه نظرت فی الولات این آیه اصلا نازل شده بر حاکمان و ذوی القدرت من الناس اونهایی که قدرتی دارند آنهایی که حکومتی دارند و آنهایی که به قدرت می رسند حاکم هستند این آیه مال آنهاست یادشان باشد روزی که به قدرت می رسند تلک دار الآخره نجعلها للذین اریدون اولو فی الارض هر چی مقامت می رود بالا امیر المومنان بگردید در همه عالم یک رئیس جمهور یک حاکمی رئیس جمهور نه استاندار و فرماندار هم نه یک بخشدار و یک دهدار پیدا می کنید در بازار بیاید یک کسی آدرس می خواهد به او بدهد یک حمالی کمک می خواهد زیر بارش را بگیرد این کار امیر مومنان این آقا  دنبال این نبود که با حکومت یک جمله ای قبلا خواندیم نمی خواهم تکرارش کنم صعصعۀ بن سبحان به امیر مومنان روزی که حکومت را حضرت خلافت را حضرت با این اصرار و هجوم مردم بعداز چند روز حضرت پذیرفت صعصۀ ابن سبحان ایستاد گفت یا علی زینت الخلافه و ما زان تو به خلافت زینت دادی، رفعتها تو خلافت را بالا بردی خلافت به تو محتاج بود انصافا در طول تاریخ برای غیر امیر مؤمنان سلام الله علیه کسی را داریم دومی هست این آقا وقتی به ریاست و پست و مقام رسید این پست و مقام را برده این از پست و مقام چیزی بهش اضافه نشده غیر از امیر مؤمنان این هم یک مطلب.
نکته سومی که اشاره می کنم چرا امیر مومنان سلام الله علیه فراری بودند از پذیرش خلافت نکته اول این بود که بازگرداندن مسیر سخت بود به خاطر بدعت ها نکته دوم امیر مومنان شیفته خلافت نبودند چهار تا شاهد خواندیم نکته سوم اینکه امیر مومنان سلام  الله علیه می خواستند یک اصلاحاتی انجام بدهند جامعه برای پذیرش این اصلاحات آمادگی نداشت حالا بعضی هایش را من اشاره می کنم اجازه بدهید اول دو تا خطبه را از امیر مومنان سلام الله علیه بخوانم این خطبه 15 است والله لوجدته چون جلسه قبل عرض کردیم حضرت وقتی خواستند بپذیرند با مردم شرط کردند فرمودند اگر من بپذیرم اموال و بیت المال این خودم هر جور کتاب خدا حکم می کند سنت پیامبر است اونطوری تقسیم می کنم فردا نیایید بگویید چون تصرفات مالی است شما، مردم قبول کردند بعد حضرت خطبه خواند والله لوجدته قد تزوج به النساء آن اموالی که قبل از من برده شده بی جهت به افراد بخشیده شده اگر ببینم مهر زن ها قرار گرفته و ملک به الاماء کنیزان را با او خریده باشند لردد ما آن پولها را بر می گردانیم هر چی بی جهت از بیت المال رفته من بر می گردانم فَإِنَّ فِي الْعَدْلِ سَعَةً وَ مَنْ ضَاقَ عَلَيْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَيْهِ أَضْيَقُ . (نهج البلاغه، خطبه 15) علی اگر کسی نتواند عدالت را بپذیرد، حتما ظلم هم نمی تواند  بپذیرد ظلم بدتر است، ان فی العدل سعۀ همه چیز در عدالت است اگر کسی عدالت برایش سخت باشد ظلم برایش سخت است، این هشدار اول.
هشدار دوم خطبه شانزدهم بعد از این پانزده بود شانزده، این خطبه شارح نهج البلاغه سید رضی رضوان الله علیه فرمود اولین خطبه ای است که امیر مؤمنان وقتی خلافت را پذیرفتند اولین خطبه ای است که خواندند ضمتی بما اقول رحیم بسیار خطبه بسیار بلند و والایی است من بارها عرض کردم از محضر امیر المومنین عذر می خواهم به این عجله در حد یک ترجمه می گویم که به مباحث برسم، ضمتی بما اقول رهینه و انا به زعیم آنچه که من می گویم ضامنش هست ضمه من و گردن من در گرو این حرف مثل کسی که قسم بخورد بگوید والله به خدا قسم من پای حرفم ایستادم حضرت می فرماید ضمتی من پای این حرفی که می گویم ایستادم تردید نکنید یعنی با کسی شوخی ندارم و انا به زعیم صداقتش و اجرایش را تضمین می کنم چی می خواهی بگویی آقا که اینقدر تاکید می فرمایید فرمود و إنّ بَلِيَّتَكُم قد عادَت كَهَيئَتِها يَومَ بَعَثَ اللّه ُ نَبيَّهُ  (خطبه 16 نهج البلاغه) اولاً به شما بگویم بلیه یعنی آزمون شما چطور زمان پیامبر بعثت پیامبر وقتی پیامبر به رسالت مبعوث شد یک آزمون سنگینی بود برای مردم، از جاهلیت می خواستند منتقل بشوند به اسلام، خیلی آزمونش سخت است فرمود همان آزمون دوباره الان هست، که تا برگردید به آن سنت پیامبر خیلی دارم به عجله حضرت دارد تشبیه می کند و إنّ بَلِيَّتَكُم قد عادَت كَهَيئَتِها يَومَ بَعَثَ اللّه ُ نَبيَّهُ  تو بعثت شما از جاهلیت می خواستید بیایید به بعثت خیلی سخت بود و آزمونش سنگین بود همان آزمون در حکومت من دوباره هست می خواهید دوباره برگردیم به سنت پیامبر  وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ به خدا قسم  لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ  من همه چیز را به هم می زنم و پایین و بالا می کنم آنهایی که ظالمانه بر پست و مقام نشستند همه را برکنار می کنم می دانید امیر المومنین سلام الله علیه وقتی به قدرت رسیدند مطالبه مردم همین بود دلیل شورش مردم همین بود تقریبا تمام استانداهای خودشان را را همه را عوض کردند فرمودند همه را جابجا کردم لتساطن سوط القدر مثل یک دیگ غذا که می جوشد و پایین می رود و بالا می رود اینطوری همه چیز را جابجا می کنم لَيَسْبِقَنَّ سَابِقُونَ كَانُوا قَصَّرُوا وَ لَيُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ كَانُوا سَبَقُوا، آنهایی که در اسلام سبقت داشتند در جهاد بودند مسلمان بودند ولی حالا قصروا آنجایی که باید می آمدند در میدان در حمایت کوتاهی کردند، ولی من اینها اگر در همان عهد و پیمانشان باشند من می آورم جلو لَيُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ كَانُوا سَبَقُوا، آنهایی که الان آمدند پست و قدرت در این خلافت سال های قبل از من گرفتند اینها یقین داشته باشید اینها کوتاهی خواهند کرد اینها حکومت امیر مومنان را نمی پسندند می روند کنار   وَ اللَّهِ دو بار قسم در دو خط والله مَا كَتَمْتُ وَشْمَةً اولین خطبه امیر مومنان به خدا قسم من چیزی را از شما پنهان نکردم وَ لَا كَذَبْتُ كِذْبَةً نه پنهان کردم و نه دروغ گفتم،  وَ لَقَدْ نُبِّئْتُ بِهَذَا الْمَقَامِ وَ هَذَا الْيَوْمِ. پیامبر به من خبرداده بود که یک روزی من به اینجا می رسم به این تحولی که باید مثل دوران جاهلیت همه چیز را برگرداند این دو تا خطبه ازامیر مومنان سلام الله علیه که عرض کردم سختی امیر مومنان هشدار می دهند چطور دیگ می جوشد پایین و بالا می رود غربال البته حالا صحیحش غِربال است چطور غَربال می کنند دانه های بیهوده باید برود من غربال می کنم جامعه را، خوب آیا جامعه حاضر است چنین غربالی را بپذیرد و چنین تغییر و تحولی را سخت است لذا امیر مومنان سلام الله علیه یکی از دلائلی که نمی خواستند خلافت را بپذیرند همین است باید اشاره کنم ببینید اون جلسه اشاره کوتاهی کردم در تاریخ طبری آمده که از منابع بسیار قدیمی است می نویسد در زمان خلیفه اول قسمت بیت المال مثل زمان پیامبر بود، ولی دوران خلیفه دوم که شد تغییراتی ایجاد شد گفتند چرا تغییر می دهی گفت اون خلیفه ای بود یک سبکی انجام داد من هم خلیفه ای هستم نظرم این است که به این سبک عمل می کنم تغییرات چطوری بوده من عین عبارت از تاریخ طبری بخوانم مثلا به کسانی که در جنگ بدرحضور داشتند پنج هزار درهم به آنها آنهایی که فاصله بدر تا صلح حدیبیه بودند چهار هزار درهم، آنهایی که از فاصله حدیبیه تا در زمان خلیفه اول نبرد با مرتدین بودند به اینها سه هزار تا می دهند آنهایی که از آن فاصله تا قادسیه آمده بودند دو هزار تا یک تفسیرات این طوری داشت امیر مؤمنان سلام الله علیه که به خلافت رسید می فرمودند من بر می گردیم به سبک پیامبر که عرض کردم خلیفه اول هم به همان سبک عمل می کردند فرمود من بیت المال را بالسویه بین همه تقسیم می کنم روز اول هم شرط کرده من خلافت را به شرطی می پذیرم که دوباره نیایید اعتراض کنید می دانید جناب آقای ملایی آن جلسه عرض کردم امیر المومنان سلام الله علیه بعضی از اصلاحاتی که جامعه می پذیرفت به راحتی می توانستند انجام بدهند مثل همین تغییر استاندارهای قبل از خودشان یا مصادره اموال حکومتی که گرفته بودند، ولی بعضی هایش سخت بود باید مردم را توجیه می کرد حضرت، مثلا همین داستان تقسیم بالسویه بیت المال توجیه می خواهد باید مردم را توجیه کنند که آقا برگردید به سنت پیامبر من دو تا داستان بگویم خواهش می کنم بینندگان و شنوندگان که از رادیو معارف گوش می کنند من ادغام کنم یک داستانش از جمل شیخ مفید رضوان الله علیه است که آن هفته گفتیم مال هزار سال پیش است این کتاب یکی از خرائج مرحوم راوندی است من دو تا داستان را با هم ادغام می کنم ببییند چه مشکلاتی امیر مومنان سلام الله علیه داشتند خوب هنوز تازه امیر مومنان کار را شروع نکردند طلحه و زبیر آمدند خدمت امیر المومنان سلام الله علیه گفتند که شما چطوری می خواهید تقسیم کنید بیت المال را، فرمود من که اعلام کردم بالسویه گفتند که ما حق بیشتری می خواهیم حضرت فرمود چرا؟ گفتند به خاطر اینکه ما سابقه مون در اسلام بیشتر است کسی که سابقه اش در اسلام بیشتر است باید بیشتر بگیرد حضرت فرمودند من یک سوال از شما دارم انتما اسبق منی؟ شما سابقه تون در اسلام از من بیشتر است؟ گفتند معلوم است امیر المومنین اولین گفتند نه آقا شما سابقه تون بیشتر است گفتم حالا سابقه را در نظر نگیرید
قرابتنا ما با پیامبر قوم و خویش هستید به خاطر قوم و خویشی بیشتر می داد، راست هم می گفتند قرابت داشتند زبیر پسر عمه پیامبر است پسر صفیه است صفیه عمه پیامبر بود زبیر فرزند صفیه است طلحه هم همینطور قوم و خویش پیامبر است حضرت فرمود شما از من قرابت تان به پیامبر بیشتر است؟ من هم داماد پیامبر و هم پسر عموی پیامبر هستم گفتند نه گفتند اصلا از این گذشتیم از سابقه در اسلام هیچی گذشتیم قرابت با پیامبر هم جهادنا ما سابقه جهاد داریم راست هم می گفتند اینها بدری و احدی بودند در جنگ احد که همه فرار کردند طلحه مانده زبیر مانده، امیر مومنان سلام الله علیه مانده راست می گفت خیلی ها محکم ایستادند این که در تاریخ هزار بار خوانده ایم آسمانیان ندا دادند در احد لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار تنها امیر مومنان نبودند خیلی ها دیگر هم بودند طلحه و زبیر هم بودند به خاطر سابقه در جهاد ما اضافه به ما بده حضرت فرمود انتما اعظم شما جهادتان از من بیشتر است؟ گفتند نه آقا شما بالاتر هستید چون می دانستند خودشان در بدر نیمی از کشته شدگان به دست حضرت سلام الله علیه بود حضرت فرمود والله باز قسم می دهد به خدا قسم ما انا فی هذا المول و اجیری هذا، شما که قبول دارید من سابقه ام در اسلام، در جهاد، در قرابت با پیامبر از شما بیشتر است من و غلام هم یک جور از بیت المال می گیرم شما چطور توقع دارید من به شما اضافه بدهم اینها نا امید شدند رفتند دوباره آمدند با یک فاصله دیگر، گفتند آقا اصلا کاری به این چیزها نداریم ما گرفتاری مالی داریم به خاطر مشکلات مالی که داریم به ما اضافه بده، یک مثلی هست می گویند آنان که غنی تر هستند محتاج تر هستند واقعا هم همین است شما در تاریخ بروید ببینید ثروت طلحه و زبیر عجیب است یک کتابی خدا رحمت کند شهید بهشتی رضوان الله علیه می فرمودند به طلبه ها سفارش می کردند می گویند کسی می خواهد یک دوره تاریخ مختصر اسلام بخواند حتما این را بخواند مروج الذهب مال مسعودی خیلی هم چاپ شده و ترجمه شده مال قرن چهارم است یعنی مال هزار سال پیش است مسعودی در مروج الذهب می نویسد وقتی می رسد به اموال طلحه و زبیر می گوید زبیر یک خانه در بصره داشت یک خانه در مصر داشت یک خانه در کوفه داشت یک خانه در اسکندریه داشت، روزی بعد مسعودی می گوید من الان رفتم این خانه را مثلاً می گوید در بصره دارم می بینم هنوز هست و بعد از سیصد سال این خانه برقرار است خانه آبادی است مهمان سرای تجار است، تجار این را تبدیلش کردند به یک مهمانسرا یعنی تا سه قرن بعد که مسعودی می گوید من رفتم در بصره این خانه را دیدم، چهار تا خانه.
ملایی:  در چهار نقطه قلمرو اسلام.
حجت الاسلام حسینی قمی:  تعجب می کنم آن روز رفت و آمدها اینطوری نبود که با هواپیما بروند و هواپیمای شخصی داشته باشند من گمان نمی کنم اصلا اینها رسیده باشند و در این خانه ها رفته باشند کیفش را کرده باشند چی می خواهد آدم اینقدر طمع، اینقدر حرص بزند برای چی؟ بله همین مسعودی می نویسد بعد از مرگ زبیر پنجاه هزار دینار ارث ازش برده بودند پنجاه هزار دینار یعنی چی؟ یعنی پنجاه هزار سکه طلا، حالا اموال دیگرش بماند، مفصل نوشته مسعودی طلحه هم همینطور زبیر که من واقعا تعجب می کنم عرض کردم اینها چی می خواستند و کجا می خواستند و کی می رسیدند از این خانه ها استفاده کنن به هر حال گفتند آقا ما گرفتاری مالی داریم پس به ما کمک کن حضرت فرمودند که من در ینبوع یک نخلستانی دارم مزرعه ای هست ینبوع یک منطقه ای است بین مکه و مدینه، امیر مومنان سلام الله علیه اونجا نخلستان و مزارع مفصلی داشتند بسیار هم ارزشمند و گرانقدر بود  حضرت فرمود بروید از نخلستان من در ینبوع هر چی می خواهید بردارید گفتند نه آقا ما از مال شخصی شما که چیزی نمی خواهیم از اموال شخصی شما نمی خواهیم فرمود پس چه کنم با شما؟ گفتند از بیت المال ما می خواهیم آقا فرمودند پس یک پیشنهاد دیگر، صبر کنید من می روم بالای منبر سخنرانی می کنم می گویم ایها الناس اینها می گویند ما گرفتاری مالی داریم مردم اگر همه اجازه دادند من به شما بیشتر بدهم من به شما بیشتر می دهم، گفتند نه آقا این پیشنهاد هم فایده ای ندارد معلوم است که مردم موافقت نمی کنند به ما پیشنهاد بیشتر بدهید فرمود پس من چه کنم با شما؟ خیلی عجیب است جناب آقای ملایی عرضم این است در یک جمله ببینید چرا امیر مومنان سلام الله علیه حاضر نیست بپذیرد چون این جامعه تحمل ندارد، یک بیانی دارد امیر المومنان سلام الله علیه خطبه 126 نهج البلاغه سید رضی رضوان الله علیه می نویسد آقا را سرزنش می کردند اوتب علی اسیره الناس اسوۀً گفتند آقا چرا شما به همه یک جور مساوی می خواهید بیت المال را تقسیم کنید سرزنش کردند حضرت این خطبه را خواندند خطبه 126 فرمود اتأمرونی ان اطلب النفس بالجور من پیروزی را با ظلم به دست بیاورم؟ باج بدهم به اینها اینها طرفدار من باشند من پیروز شوم؟ فی من ولی علیه والله به خدا قسم من این کار را نخواهم کرد لو کان المال لی لسویت بینهم اگر مال شخصی خودم بود من به مساوی تقسیم می کردم و انما المال مال الله الان بیت المال است، من مال شخصی خودم اگر بود فرق نمی گذاشتم بین افراد، بله حضرت می فرماید ادامه را ببیند خطبه 126 أَلَا وَ إِنَّ إِعْطَاءَ الْمَالِ فِي غَيْرِ حَقِّهِ بله من همینطوری پول بدهم باج سفید به این و اون محبوب می شوم و مردم خوشحال می شوند و طرفدار پیدا می کنم و مخالفان کم می شوند و دیگر جنگ جمل ندارم جنگ صفین ندارم ولی فردای قیامت جواب خدا را چی باید بدهم؟ وَ يُكْرِمُهُ فِي النَّاسِ وَ يُهِينُهُ عِنْدَ اللَّهِ؛ خدا نمی پذیرد.
امیر مؤمنان سلام الله علیه این مشکلی که داشتند که حاضر نبودند بپذیرند یکی از مشکلات همین بود این جامعه سختش است بپذیرد یک داستانی در الغارات هست قبلا هم به این کتاب اشاره کردیم اسم کتاب غارات است دیگر، غارات یعنی غارت ها همین که در فارسی هم می گوییم غارت، مولف این کتاب غارت هایی که در زمان حکومت امیر مومنان توسط معاویه انجام می شد به شهرهای مرزی حضرت حمله می کردند غارت می کردند برای اینکه مردم ناراضی شوند در این الغارات نوشته ابن ابی الحدید هم نوشته، نوشته عده ای آمدند خدمت امیر مؤمنان سلام الله علیه از سر دلسوزی خواهش می کنم عزیزان این داستان را عنایت کنند از سر دلسوزی گفتند آقا اعط من اعطه هذه الاموال بالاخره اینهایی که قبلا اضافه می گرفتند باز هم به اینها بده اینها برای شما دردسر درست می کنند، من العرب چون می دانید در زمان امیر مؤمنان سلام الله علیه حضرت وام بالسویه می داد عرب باشی چه عجم باشید عرب قبل از اون سهمی از بیت المال نداشت فرمود عرب و عجم فرقی ندارد غلام و مولا فرقی ندارد همه باید بگوییم گفتند یک چیزی به اینها اضافه بده حضرت اومد دوباره سخنرانی کرد الله اکبر تو رو خدا این خطبه را عنایت کنید فرمود أی ما رجل من المهاجرین و الانصار دیگر یکی یکی هی مراجعه نکنید بگویید  من سابقه جهاد داشتم سابقه اسلام داشتم کلی برایتان می گویم هر کدام از مهاجرین و انصار که فکر می کند له فضلٌ آقا من یک امتیازی دارم من صحابی پیامبر هستم من در جهاد شرکت داشتم من در بدر بودم من از جنگجویان بدر و احد هستم ان الفضل النیر قدرا عند الله فرمود فضیلت مربوط می شود به خدا مگر برای خدا نجنگیدید پیشکوست جنگ و جهاد هستید بدری هستید و احدی هستید مگر برای خدا نجنگیدید ان الفضل النیر فضیلت آشکار عند الله و ثوابه و اجره علی البر پاداش جهادتان را از خدا بگیرید للمتقین قداً عند الله احسن الجزا من بهتون اطمینان می دهم شک نکنید روز قربت اسلام، اسلام را یاری کردید آن روزی که هیچکس نبود رزمنده بدر و احد هستید روزهای اول آمدید للمتقین قدرا فردای قیامت خدا بهتون اجر و پاداش بدهد ولی دلیل نمی شود من از بیت المال بهتون اضافه بدهم المال مال الله، بیت المال است مال بیت المال مال الله، یقسم بینکم بالسویه من بالسویه تقسیم می کنم جهاد بوده و سبقت در اسلام بوده هر چی بوده پاداش تان پیش خداست خوب فردای آن روز هم به مسئول بیت المال فرمود که در بیت المال را باز می کنید از دم نفری سه دینار می دهید غلام و مولاست سابقه دارد و ندارد عرب است و عجم است هر کس جالب است یکی از یاران امیر مؤمنان سلام الله علیه اینها تحملش برایشان سخت بود که بسیار مرد بزرگواری است امیر مومنان وقتی می خواستند بروند جنگ جمل این را جانشین خودشان در مدینه قرار دادند برایشان باز سخت بود به نام سهل بن حنیف اومد در صف چقدر به ما می دهی؟ مسئول تقسیم گفت سه دینار، گفت یا امیر المومنین هذا غلامی بالأمس تقطعه این غلام من است من امروز آزادش کردم به غلام من سه  دینار می دهی به من هم سه دینار بده حضرت فرمود فرقی ندارد من در قران چیزی پیدا نکردم که به کسی ا اضافه کنم عده ای نیامدند بگیرند گفتند نمی خواهد اگر اینطوری است سه دینار را نخواستیم آدمی که بعد از مرگش پنجاه هزار دینار به ارث گذاشته چهار تا خانه در بصره و در مصر و در کوفه و در اسکندریه شوخی نیست من به عجله می گویم الان یک خانه بگویند هفتاد سال و پنجاه سال می ماند خیلی مهم است یک خانه از صد سال پیش مانده خیلی مهم است یک خانه ای بگویند مال سیصد سال پیش است این آثار باستانی است اجازه نمی دهند کسی بهش دست بزند میراث فرهنگی است اون وقت در اون زمان که خانه ها کاهگلی بوده و حصیر می گذاشتند و دو تا چوب می گذاشتند این خانه بوده کاش این خانه های پیامبر را در مدینه خراب نمی کردند می رفتند می دیدند متاسفانه همه را خراب کردند یک خانه ساده یک چوب گِل بود یک حصیر بود آن وقت خانه ای که سیصد سال بعد از بنایش مسعودی در مرج الذهب می گوید هنوز هست کسی که این جور خانه ها را دارد تو مصر و بصره و اسکندریه و کوفه و پنجاه هزار دینار ارثش است من بقیه اموالش را نگفتم کی حاضر است سه  دینار بگیرد اینها نگرفتند طلحه نگرفت، زبیر نگرفت یک عده نگرفتند من من یک کمی به نظرم صحبتم تلخ شد اینهایی که با حضرت اینطوری رفتار کردند بگذار من جمله ای عرض کنم شیرین شود کام مخاطبین عزیزمان قصه نخورند الان همه اش قصه در دلشان است که امیر المومنین سلام الله علیه چقدر مظلوم بودند از روز اول که گرفتار بودند یک داستانی بگوییم این هم عرض کردم برای اینکه کامشان شیرین بشود و تلخی های گذشته گرفته شود این داستان را بگویم مرحوم شیخ طوسی شیخ الطائفه است مال هزار سال پیش است یک داستانی ایشان نقل کردند خیلی زیباست عرض کردم مخصوصاً خواهش می کنم مخاطبین عزیز بیشتر عنایت کنند تلخی این برخوردهای تند با امیر المومنان کمی گرفته شود امیر مومنان همچین یارانی هم داشت یک وقتی برای ابی ذر در همین خلافت قبل از امیر مومنان سلام الله علیه یک پولی فرستاد ابی ذر معروف است داد می زد فریاد می زد و اعتراض می کرد تبعید شد در ربذه از دنیا رفت همه داستان ابی ذر را هزار بار شنیدند می خواستند ابی ذر را ساکتش کنند یک پولی برایش فرستادند چقدر؟ دویست دینار دویست سکه طلا اینها را فرستادند و گفتند ابی ذر این مال شما، گفت این پول چی است آیا این را به همه مسلمان ها دادند یا فقط به من دادند عرض کردم ببینید امیر المومنین سلام الله علیه همچین یارانی دارد قبل از خلافت امیر مومنان در خلافت خلیفه سوم دویست دینار برایش فرستادند برای ابی ذر، ابی ذر سوال کرد گفت برای همه دادند یا فقط به من دادند؟ گفتند نه فقط مال شماست، من اضافه نمی خواهم، برای اینکه راضی اش کنند گفتند ابیذر چی نمی خواهی این مال بیت المال نیست که خلیفه سلام رسانده گفته که این از پول طیب و حلال شخصی خود من است به بیت المال کاری نداریم گرفتاری هایت را برطرف کن گفت من نمی خواهم لا حاجت قد اصبحتم من عقلاً الناس من از ثروتمندترین مردم هستم این مامورهایی که آمده بودند در خانه ابیذر دیدند پول را نمی گیرد گفتند ابی ذر می شود بگویی
ملایی:  چه گنجی پیدا کردی؟
حجت الاسلام حسینی قمی:  چی داری این حصیر زیر پایت است این کوزه ات است و این چادرت است کل زندگی ابی ذر چیزی نبود گفتند تو چی داری می گویی؟ این جمله را باید شیعه تابلو کند گفت نمی دانی من چی دارم لقد اصبحت غنیاً بولایۀ علی ابن ابیطالت و عترت الهادیین المهدیین الراضین من عقد الناس به ولایت امیر المومنان ثروتمندترین هستم مگر ثروت همه اش این زر و زیوری است که شما نشانم می دهید می خواهم بگویم اینها بود من یک داستان دیگر عرض کنم.
ملایی:  حاج آقا نگه دارید اگر اشکالی ندارد چند لحظه ای خیلی حس خوبی هست الان در دلهایمان با این نکته نورانی ولایت امیر المومنین علی علیه السلام کنار ثقل دیگر قرارش بدهیم این ثقل اکبر را در محضر قرآن باشیم بر می گردیم خدمت تان انشاء الله چند لحظه دیگر عرض می کنم حضور شما بینندگان و شنوندگان گرامی هجدهم شوال المکرم است ما در برنامه سمت خدا برنامه طرح فرزندان غدیر را داریم هجدهم هر ماه که شما عزیزان می توانید برای مشارکت در طرح فرزندان غدیر و یا استفاده از اون خدمت و تسهیلاتی که طرح فرزندان غدیر بهتون می دهد با کانال برنامه در پیام رسان ایتا یا پیام رسان های دیگر همراه باشید و اگر دوست دارید عضو کانال بشوید الان عضو نیستید عدد در واقع هشت را به سه هزار پانزده پانزده پیامک بفرمایید عضو کانال بشوید و بعد نحوه مشارکت در طرح فرزندان غدیر که الان می گویم کلید واژه اش چی است و یا استفاده از تسهیلاتش را انشاالله بهره مند شوید طرح فرزندان غدیر طرح حمایت از زوج های نابارور هست به مدد امیر المومنین علی علیه السلام انشاالله این طرح نورانی و گرامی به سرانجام خودش برسد.
حجت الاسلام حسینی قمی:  این کتاب را به نظرم  معرفی کنید چون می دانید ما زمان مان محدود است اگر عزیزان بخواهند آنچه تا اینجا گفتیم منتهی می شود به جنگ جمل ملاحظه بفرمایید کتاب جناب آقای استاد نجم الدین طبسی انصافا نگاه کردم خیلی زحمت کشیدند دو جلد است می دهم خدمت شما معرفی کنید کسانی که حوصله مطالعه کتاب دارند که انشاالله همه داشته باشند دو جلد است هر جلدی ششصد صفحه است 1200 صفحه من خیلی از این کتابها استفاده کردم در کنار کتاب شیخ مفید جزو منابع دست اول است اینجا نوشته جنگ جمل ریشه ها و پیامدها و شبهات این را هم معرفی بفرمایید مفصل این را ببینند.
ملایی:  بله دوستان عزیز بیننده می توانید تا چند لحظه دیگر  دقیق تر جنگ جمل، استاد نجم الدین طبسی حفظه الله تعالی خیلی متشکرم حاج آقای حجت الاسلام حسینی قمی خیلی ممنون هدیه ارزشمندی است برای برنامه و مخاطبان برنامه، و اما صفحه 51 قران کریم را انشاالله با همدیگر نگاه می کنیم و آیاتش را تلاوت می کنیم گوش جان خواهیم سپرد ده تا پانزده آل عمران.
(تلاوت آیات 10 تا 15 آل  عمران)
ملایی:  در ثانیه های پایانی سمت خدای امروز و کلام آخر حاج آقای حسینی.
حجت الاسلام حسینی قمی:  این روزها خبرهای بسیار بسیار تلخی می شنویم در رسانه ها رژیم صهیونیستی حملات بسیار شدیدی به مردم مظلوم و آماده حرکت های بیشتر علیه این مردم مظلوم از اون طرف نباید فراموش کنید انصافا باید تجلیل کرد و سر تعظیم فرود آورد در برابر حرکتی که امروز در دانشگاه های امریکا و کشورهای اروپایی می بینیم حرکت دانشجویان انشاالله این بیداری و هشیاری در دانشگاه های سراسر عالم من خیلی امیدوارم که همین هجوم افکار عمومی مخصوصا میدانید حرکت دانشجویی بسیار موثر در دانشگاه های امریکا و دیگر کشورها امیدواریم این هجوم بتواند مقابل این وحشی گری رژیم صهیونیستی را بگیرند عرض کردم ما هم شبانه روز باید دعا کنیم برای پیروزی مردم مظلوم فلسطین و فرج عاجل خداوند به اینها مقدر بفرماید من یادآوری به عجله عرض کنم شنبه آینده عزیزان می دانند روز بیست و پنجم ماه شوال است و تعطیل رسمی و شهادت امام صادق سلام الله علیها است کسانی که می خواهند جلسه و برنامه از حالا یادشان باشد و این سه مذهب حق بسیار بسیار بزرگی دارد تعطیل رسمی در کشور نه ما یادمان نبود هم تعطیل رسمی است و هم روز شهادت.
ملایی:  ممنون از این تذکر و یادآوری.
 سلام و درود خدا بر امیرالمومنین علی علیه السلام تا سلامی دوباره خدا حافظ.