اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1403-02-12حجت الاسلام نظافت-آداب معلمی و تدریس

ملایی: بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سلام، سلام به روی ماه شما آقایان و سلام به شما بانوان گرامی و بینندگان جان و شنوندگان عزیز برنامه سمت خدا در چهارشنبه خیلی خیلی خوب اردیبهشتی که متعلق به وجود آقایمان امام رضا علیه السلام پدر بزرگوارشان و فرزندان گرامی شان هست، خیلی به برنامه خودتان در این چهارشنبه و همراهی آقای حجت الاسلام نظافت عزیز خوش آمدید گرامی می داریم یاد و خاطره استاد شهید مرتضی مطهری رضوان الله تعالی علیه و تبریک می گویم به همه شماهایی که فرهنگی هستید و معلم و دبیر هستید و مدیر مدرسه و مدیر دبستان و مدیر دبیرستان و سالهای سال است دارید برای تعلیم و تربیت جهاد می کنید، خانم ها و آقایان روزتان مبارک باشد انشاء الله بفرمایید برنامه سمت خدای امروز. سلام آقای حجت الاسلام نظافت عزیز حاج آقا خیلی خوشحالیم خدمت شما هستیم اجازه بدهید من به شما در جایگاه استاد معلم کسی که سالهاست دارید به خیلی ها یاد می دهید در عرصه های مختلف از جمله برنامه سمت خدا تبریک می گویم.

حجت الاسلام نظافت:  سلام بر شما و همه بینندگان عزیز.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین من هم گرامی می دارم یاد و خاطره استاد شهید مطهری رضوان الله تعالی علیه و همچنین تبریک عرض می کنم به همه معلم های عزیز، چه از دوران کودکی و ابتدایی، دبیرستان و دانشگاه اساتید حوزه و اساتید دانشگاه و معلم های غیر رسمی، ما معلم های غیر رسمی هم داریم مادر ما و پدر ما معلم ماست و خیلی ها در عمل به ما خیلی چیزها یاد دادند به نام معلم نیستند ولی همه معلم ها محترم و ارزشمند هستند.
در اهمیت معلمی همین بس که اول معلم خداست خدای متعال خودش را به عنوان معلم معرفی کرده است الرحمن علم القرآن خلق الانسان علمه البیان خدا قرآن تعلیم کرده خدا آموخت حرف زدن را، تبیین کردن را، علم آدم الاسماء کلها خدای متعال حضرت آدم را که آفرید خودش مستقیما معلم می شد معلمی شغل همه انبیاء است و افتخار معلمان این است که در این مسیر قدم بر می دارند، پیامبر اعظم خدای متعال در شأنش فرمود یعلمهم الکتاب و الحکمه معلم قرآن و معلم حکمت هست، خدا انبیاء را تربیت کرد تا ما را تربیت کنند اهل بیت را تربیت کرد تا ما را تربیت کنند امیرالمومنین فرمود فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا. ما را خدا مستقیماً تربیت کرد ما هم اومدیم مردم را تربیت کنیم، خیلی خوشحالیم که هفته ای به نام معلم هست که بالاخره یادآوری می شود شأن و مقام معلم نباید بگذاریم با تهاجم فرهنگی این جایگاه خدشه پیدا کند قدیم ها معلم احترام بیشتری داشت یک مقدار آسیب دیده است که همه باید به فکر باشیم.
در روایت داریم  قُمْ عَن مَجلِسِكَ ِلأبيكَ و مُعَلِّمِكَ (غرر الحکم و درر الکلم، ح 2341)  اگر پدرت وارد شد و معلم ات وارد شد از جایت بلند شو و إن كُنتَ أميرا ؛ یملک الأرض ولو تو یک پادشاهی باشی که مالک کل زمین هستی هر که باشی در برابر  معلم خاضع و خاشع باش و ما بایستی یک کاری بکنیم این فرهنگ جا بیفتد و نگذاریم این فرهنگ از بین برود.
الحمدلله در حوزه همیشه اینطوری است، یعنی اگر کسی مرجع هم می شود معلم سال اولش را فراموش نمی کند، و همه نام معلم ها را دارند و ذکر خیر می کنند، و این شأن حفظ شده البته عرض خواهم کرد در حوزه، معمولاً بیشتر معلم ها و اساتید آن شأن پدرانه شان را رعایت می کنند که یک رابطه فرزند و پدری برقرار است در روایت هم داریم الآباء ثلاثه برای هر کسی سه پدر تصور هست، پدر خودش، معلمش، پدر زنش، ابٌ یولد، ابٌ یعلمک، ابٌ یزوجک و لذا این حس فرزندی را ما در حوزه از همان روز اول نسبت به اساتیدمان پیدا کردیم و واقعا هم حالت پدری داشتند، امیدوارم این فرهنگ بیش از پیش جا بیفتد و اساتید دانشگاه فرهنگیان تربیت معلم اینها خیلی نقش دارند که چنین معلم هایی را تربیت کنند، که آنها واقعا خودشان را پدر دانش آموزها بدانند در روایت داریم که یاد دادند اینطوری دعا کنیم بگوییم اللهم اغفر للمعلمین خدایا معلم های ما را ببخش و بیامرز و اتی الاعمارهم اگر زنده هستند عمرشان را طولانی کن، و بارک لهم فی کسبهم خدایا به کسب آنها برکت بده، یعنی رزق فراوانی داشته باشند رزق من حیث لایحتسب رزق با برکت، مسیر معلمی مسیر ارزشمندی است که حیف است خدایی نکرده امثال ماها به ما به ازاء مادی این کار فکر کنیم اگر اینطوری باشد شأن خودمان را آوردیم پایین البته جامعه وظیفه خودش را می داند که از معلم ها حمایت کند، دولت وظیفه خودش را می داند که از معلم ها حمایت کند، ولی من معلم اگر همتم این باشد خودم شأن خودم را آوردم پایین در یک دعایی است مربوط به شب نیمه شعبان است اونجا یاد دادند بگوییم که اگر یادم بیاید اللهم لا تجعل الدنیا اکبر همنا و لا مبلغ علمنا خدایا دنیا را همّ ا کبر ما قرار نده، این که می گوید همّ اکبر ما قرار نده یعنی نمی شود دغدغه دنیا را نداشت انسان است و نیازها و درگیر این چیزها هست ولی می گوید هم اکبر نباشد بزرگترین دغدغه این نباشد و بعد فرمود لا مبلغ علمنا می گویدخدایا نکند نتیجه علم ما این باشد به پول و  دنیایی رسیدیم پس چه فرقی با دیگران بنابراین ادای احترام می کنم به همه معلمان خودم و معلمان جامعه و همه اساتید عرض کردم از مهدکودک تا سطوح عالیه و پدران و مادرانی هم که نقش معلمی را حواسشان هست که معلم هستند و مربی هستند به آنها هم احترام می کند و آرزوی سلامتی و عاقبت به خیری دارم برای همه معلم های جامعه و اگر آنهایی که فوت کردند از خدای متعال تقاضای رحمت و مغفرت برایشان داریم انشاء الله معلم های عزیز همین الان دعوت می کنم هرکسی معلم های خودش را در ذهنش بیاورد برای سلامتی شان یک صلوات بفرستد. یک صلوات هم هدیه می کنیم برای معلمهای سفر کرده و معلم های شهید.
ملایی:  اللهم صل علی محمدو آل محمد، داشتید فرمایش می کردید از کودکی تاالان مرور می کردم چه معلم هایی اومد به ذهنم، البته حرف شما را دقیق گوش می کردم! ولی یک معلمی بود یک پیرمرد با صفایی بود قرآن به ما یاد داد تحصیلکرده آکادمیک وحوزه نبود ولی قرآن را به ما در روستایمان یاد می داد مرحوم آقای مدرسی صلواتی که می فرستند مردم نیت کنند برای ایشان هم باشد. دو تا از کارشناسان برنامه سمت خدا می دانید حاج آقا از اساتید معلم های من بودند مستقیماً حاج آقای پناهیان هستند و یکی شان آقای حسینی قمی من پیش شان ادبیات عرب خواندم سلام می کنیم از همین جا به کارشناسان نازنین برنامه سمت خدا در همه دوره هایش تا الان و از همینجا روز معلم را بهتون تبریک می گوییم و برایتان آرزوی سلامتی.
حجت الاسلام نظافت:  حالا به مناسبت روز معلم من یک مقدار می خواهم در مورد آداب معلمی و تدریس نکاتی را عرض کنم، اولاً ما دو نوع تدریس داریم، یک وقت انسان آن درسی را که وظیفه اش است آن را درس می دهد کار به چیز دیگری ندارد اما یک وقت هست تدریس تربیت محور دارد، آن کسی که تدریسش و معلمی اش تربیت محور هست، فقط با مغز دانش آموز سروکار ندارد با فکرش سروکار ندارد بلکه با دل او و با جان او سروکار دارد، تدریس تربیت محور ضرورت دیروز و امروز و فردای جامعه ماست، ما اگر کمبودی داریم به خاطر تدریس تربیت محور هست، یعنی همین که عرض کردم آن معلم آن استاد، خودش را پدر هم بداند، اگر تربیت محور باشد بسیاری از مشکلات حل می شود، یک تفاوتی هست بین تدریس معمولی، تعلیم معمولی و تدریس تربیت محور، وقتی تربیت هست باید بدانیم اصلا تفاوت تربیت با تعلیم چیست؟ تعلیم فقط با فکر سروکار دارد تربیت با جان دانش آموز سروکار دارد، با روح و روانش سروکار دارد، و این ایمان واقعی هم همین است، اگر ما در حین تدریس هر چیزی که تدریس می کنیم یک کاری کنیم اخلاق و آداب و معارف هم نه فقط وارد فکر دانش آموز بلکه وارد جان او بشود ما درحقیقت شدیم مدرس مربی معلم مربی، یعنی معلم هایی داریم که مربی نیستند یعنی معلم هایی داریم که هر درسی که دارند می دهند درس انسانیت و درس شرافت و درس اخلاق و تربیت و آداب را هم می دهند اگر تربیت باشد نتیجه اش یک شور و یک حرکت و نتیجه اش این است که جامعه از این دانش آموزی که ما تربیت کردیم سود می برد و آن دانش آموز هر جا باشد منشأ برکت است و این معلمی که حواسش جمع بود که در حین تعلیم تربیت هم بکند آن هم در ثواب کارهای این دانش آموزی که فردا بزرگ می شود و پستی را اشغال می کند و در هر جایی قرار می گیرد در ثواب کارهای او شریک خواهد بود تربیت شور آفرین است تربیت با احساس سروکار دارد.
اگر تربیت نباشد فقط تعلیم باشد چه اتفاقی می افتد؟ خطرناک می شود ظلمی که اسرائیلی ها می کنند نتیجه علم است ظلمی که آمریکا و اسرائیل می کند نتیجه علم است بمب اتمی که ژاپن انداخت نتیجه علم است بدون علم که انسان قدرت پیدا نمی کنند العلم سلطان، علم مایۀ سلطه و قوت هست، ولی اگر علم همراه تربیت نباشد خطرناک می شود چو دزدی با چراغ  آید گزیده تر برد کالا اینطوری وقتی انسان  آگاهی دارد دزدی او و ظلم او هم با یک توانایی و هوشمندی بیشتری هست، ببینید وقتی تربیت نباشد آدم ها یاد می گیرند که همه چیز را با پول بسنجند خدایی نکرده اگر مهندسی که باید بسازد دقت نمی کند در ساخت و سازش اگر پزشکی هست دقت نمی کند و شنیدم مثلاً بعضی ها گفتند که بایستی اول این پول واریز شود تا اتاق عمل برویم البته اکثر پزشک های جامعه ما اینطوری نیستند ولی وقتی تربیت نباشد نتیجه اش این می شود وقتی تربیت نباشد اگر مثل منی باشد در این لباس قرار بگیرد آبرو ریزی می کند فرقی نمی کند فرمود اذا فَسَدَ الْعالِمُ فَسَدَ الْعالَمُ (صحیفه امام خمینی، جلد 15) یعنی اگر عالم اشتباه کند و اگر خدایی نکرده گرفتار گناه و بی تقوایی بشود عالمی را به فساد کشیده است.
در روایت داریم مثل عالم مثل کشتی است، کشتی غرق شود بقیه را هم با خودش غرق می کند علما مثل ناخدا و کشتی هستند و مثل خلبان هستند لذا خیلی اهمیت دارد که ما افرادی را تربیت کنیم و عالم هایی را تحویل جامعه بدهیم که اینها تربیت شده هم باشند، حضرت موسی در قرآن نقل شده که با خدا اینطوری پیمان بست، فرمود  رَبِّ بِمَآ أَنۡعَمۡتَ عَلَيَّ فَلَنۡ أَكُونَ ظَهِيرٗا لِّلۡمُجۡرِمِينَ (قصص، آیه 17) خدایا پیمان می بندم به واسطه نعمتی که به من دادی و چه نعمتی بالاتر از علم و پیمان می بندم که پشتیبان مجرمان نباشم امیدوارم چنین دانش آموزانی تربیت کنیم.
در روایات هم بین تعلیم و تربیت تفاوت قائل شده، تعلیم که از همین واژه تعلیم به کار گرفته شده، و برای تربیت در کنار تعلیم یک واژه ای به کار رفته به نام تأدیب، و تذکیه هر دویش هست ببینید در روایت داریم پدر بر فرزند حق دارد حق پدر بر فرزند این است که فرزند از پدر اطاعت کند در همه چیز مگر معصیت، بعد فرمود فرزند هم بر پدر حق دارد، حالا حق فرزند بر پدر چی است؟ فرمود اسم نیکو بگذارد که این اسم خوب ناخواسته و غیر مستقیم در تربیت اثر دارد، و پدر و مادری که اسم خوب نگذارند کم لطفی کردند در حق فرزندشان اسم هایی که حاوی پیام باشد.
دوم فرمود حق فرزند است که به او قرآن یاد بدهند یعلمه القرآن سوم فرمود حق فرزند این است که او را ادب کند، ادب نیکو، ببینید پس در کنار تعلیم قرآن بحث ادب نیکو مطرح شده است.
یا عرض شود خدمت شما که، در خطبه 34 نهج البلاغه داریم امیر المومنین وقتی فرمودند مردم من بر گردن شما حق دارم شما هم بر گردن من حق دارید نوبت حق مردم که شد چون حاکم جامعه هم مثل پدر است نوبت حق مردم که شد چهار چیز را فرمودند دو تا از آن چهار تا یکی فرمود تعلیم حق شما این است که من به فکرعلم و آگاهی شما باشم و چهارم فرمود تأدیبکم من به عنوان حاکم جامعه باید به فکر تأدیب باشم در نامه پر افتخار حضرت نامه مالک اشتر نامه 53 در آغاز نامه حضرت چهار ماموریت برای مالک تعیین می کنند به فکر عمران و آبادی و رونق اقتصادی باش و به فکر مبارزه با دشمنان مصر باش و به فکر جمع آوری مالیات باش و یکی از آن چهار تا را فرمود اصطصلاح اهلها تو به عنوان حاکم جامعه باید به فکر صالح شدن و تربیت جامعه هم باشی.
 ریشه مشکلات امروز جامعه اسلامی این است که در بعضی از مواقع نسبت به تربیت کم توجهی شده است، وکاش تربیت معلم را حذف نمی کردند و کاش مدتی دانشگاه فرهنگیان تعطیل نمی شد و کاش بی حساب و کتاب معلم نمی پذیرفتند
ملایی:  و کاش معاون پرورشی و معلم هایی که در این زمینه زحمت می کشند ساز و کار دقیق تر و بهتر ببینید.
 حجت الاسلام نظافت:  ما الحمدلله در بخش علم پیشرفت های فوق العاده ای داشتیم، یعنی وقتی انقلاب پیروز شد اونقدر حتی سواد خواندن نوشتن کسانی که نوشتند زیاد بودند سواد خواندن و نوشتن که حضرت امام رضوان الله تعالی علیه مجبور شدند نهضت سواد اموزی تشکیل بدهند حالا شما ببینید ما صادرات فنی و مهندسی داریم ولی پا به پای علم و تربیت پا به پای هم رشد نکرده و این بخشی از مشکلات به این بر می گردد که امیدوارم وزارت آموزش و پرورش و دانشگاه ها به این جنبه توجه بیش از پیش داشته باشند خود ما حوزویان هم همینطور.
ملایی:  سندی که سند بالا دستی تحول آموزش و پرورش که خوب اهتمام دارد نظام مقدس جمهوری اسلامی بهش به نظرم خیلی می تواند راهگشا باشد.
حجت الاسلام نظافت:  بله سند هیچ چیزی را به تنهایی عوض نمی کند مقدمه است باید گام های بلند اجرایی برداشته بشود وقتی که نباشد تربیت نباشد بچه های ما را فریب میدهند بچه های ما را می برند و بچه های ما را در برابر ما قرار می دهند و بچه های ما را جذب می کنند بالاخره آن کسی که دستش آلوده شد به خون  دانشمندان هسته ای جوان همین مملکت بود او تحصیلات آکادمیک چه بسا تا حدی داشته ولی اون تربیت باید اتفاق می افتاد خیلی ها را جذب کردند جاسوس شدند این خیلی اهمیت دارد تعلیم همراه با تربیت.
حالا الزاماتی دارد چیکار کنیم بنده به عنوان یک معلم اگر دوست داشته باشم که شاگرد من باقیات الصالحات من باشد هر جا هست بدرخشد و هر کس که او را دعا می کند چه بدانند من معلمش هستم و چه ندانم یک ثواب برای کارهایی که انجام می دهم بیفتد چیکار کنیم؟ یک، انگیزه و اعتقاد قوی، عشق به معلمی در روایت داریم  ما ضَعُفَ بَدَنٌ عمّا قَوِيَت علَيهِ النِّيَّةُ . هر جایی که انگیزه قوی است و طرف عاشق آن کار هست بدن اصلا خستگی نشان نمی دهد و معلم هایی که عاشق کارشان هستند لذت می برند و انرژی می گیرند با اینکه می ایستند دقائق طولانی و ساعت های طولانی پای تخته ولی لذت می برند از کارشان این مهم است برای اینکه معلم های عزیز انگیزه بیشتری پیدا بکنند این روایت خیلی مهم است که پیامبر اعظم به امیر المومنین فرمودند یا علی اگر خدا به دست تو یک نفر را یک نفر را هدایت کند این بهتر از هر چیزی است که خورشید بر آن طلوع می کند، اگر کسی بداند شأن و جایگاه معلمی را او را با هیچ چیزی عوض نمی کند ولو خدای نکرده قدرش را نداند و می داند که همه کاره عالم که خدای متعال هست هوای او را دارد.
استاد مربی معلمی که مربی است به شاگردانش به دید باقیات الصالحات نگاه می کند، که بهترین آرزو در قرآن  داریم باقیات الصالحات است بهترین پاداش باقیات الصالحات است المال و البنون زینت الحیات است دنیا و الباقیات الصالحات خیرٌ عند ربک ثواباً و خیر عملا فرمود باقیات صالحات از دو جهت بهتر است از جهت پاداش و آرزو آرزوی ما این باشد که شاگردان ما جزو باقیات الصالحات باشند ما اگر باقیات الصالحات نداشته باشیم با مرگ مان تمام می شویم می رویم ولی کسی که باقیات الصالحات داشته باشند بدن مان می رود زیر خاک ولی بچه هایی که تربیت کردند و شاگردهایی که داشت اونها کارهای خیری که انجام می دهند ثواب برای این هم هست و لذا عرض کردم پدر و مادرها معلم هستندو انشاالله که مربی هم باشند به فرزندانشان به دید باقیات الصالحات نگاه کنند.
دوم این است که وقتی معلم می تواند مربی هم باشد اعتماد شاگردش را جلب کند اعتماد سازی خیلی مهم است که شاگرد او را به عنوان یک پدر قبول داشته باشد به عنوان یک دلسوز به عنوان یک فرد آگاهی که قابل اتکا و اعتماد هست ببینید خدای متعال نسبت به خودش اعتماد سازی کرده اگر اعتماد نکنیم نتیجه نمی گیریم نسبت به پیامبر اعتماد سازی کرده و نسبت به ائمه اطهار اعتماد سازی کرده اعتماد سازی بسیار اهمیت دارد این یک سبک قرآنی است دوم این است که معلم بعد از اعتماد سازی باید مقبولیت پیدا کند و محبوبیت پیدا کند اگر مقبولیت پیدا نکند به عنوان یک معلم و مربی نمی تواند اثر گذار باشد اگر محبوبیت پیدا نکند نمی تواند اثر گذار باشد چرا امام سجاد سلام الله علیه در زیارت امین الله یاد دادند که بگوییم محبوبتاً فی أرضک و سمائک چرا امام چنین درخواستی دارد می گوید خدا یک کاری بکن مردم من را دوست داشته باشند برای اینکه امام سجاد می دانم اگر دوست داشته باشند می توانند اثر گذار باشند اگر محبوب نباشند نمی توانند اثر گذار باشند پس معلمی که محبوب است و بر دلها حکومت می کند اوست که می تواند اثر گذار باشد و لازم نیست اثر گذاری اش از طریق زبان باشد چون یک انسان ساخته شده است لحظه لحظه او جنبه تربیتی دارد و با نگاهی که به بچه ها می کنند به سیمای او و رفتار او تحت تاثیر قرار می گیرند هر کس که محبوب شد اثر گذار است چه یک سلبریتی باشد چه مرحوم امام باشد.
ملایی:  سلبریتی همان چهره دیگر! چون فارسی اش رو می خواهیم بگوییم.
حجت الاسلام نظافت:  بله چهره باشد اثر گذار است حالا اگر انسان وارسته و شایسته ای محبوب بشود چهره بشود اثر مثبت دارد خدایی نکرده یک انسانی که وارسته نباشد اثر منفی دارد لذا این محبوبیت بسیار اهمیت دارد و همه معلم های عزیز باید تلاش کنند اگر دوست دارند استاد مربی و معلم مربی همزمان دو نسل را ایفا کنند هم تعلیم و هم تربیت محبوب باشند حالا یک معلم چیکار کند دوست داشتنی باشد؟ گفت:
درس معلم ار بود زمزمه محبتی              جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
این بچه ها رغبت کنند بیایند مدرسه نه اینکه باز با کراهت بیایند سر کلاس چیکار باید کرد؟ 1- معلم از صمیم دل شاگردانش را  دوست داشته باشد انسان دوست داشتنی است، لذت ببرد دوستشان داشته باشد به مالک اشتر فرمود: وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ  (نهج البلاغه، نامه 53) فرمود از ته دل زیر دست هایت را دوست داشته باش، که حتی اگر مسلمان نیستند انسان هستند،
ملایی:  . إِمَّا أَخٌ لَکَ فِي الدِّينِ، وَإِمَّا نَظِيرٌ لَکَ فِي الْخَلْقِ
حجت الاسلام نظافت:  کسی که چهره اش مثل تو است انسان است دوستش داشته باش، وقتی از ته دل نه تصنعی دوست داشته باشیم این  در چهره ما آشکار می شود، در روایات ما همان جور که حضرت فرمود رعیت را از ته دل دوست داشته باش، شاگرد گفتند رعیت به حساب می آید و حقوقی دارد بر گردن معلم، فرمود اما حق رعیتک بالعلم حق رعیت علمی تو یعنی قرار است اون را از نظر علمی رشد بدهید فرمود بدان که خدا تو را قیّم او قرار داده است خدا علم به تو داده حالا خدا تو را قیم قرار داده که این علم را به او بدهی و او را رشد بدهی، و فتح لک من خزائنه خداست که از گنجینه های علمش برای تو گشوده است حالا تو وظیفه داری این علم را منتقل بکنی یعنی معلم باید احساس کند که دارد بار خودش را با این تعلیم سبک می کند، زکات علمش را دارد می دهد، گاهی خبرهای بدی می شنویم یک وقت فکر نکنیم همه جا هست ولی به عنوان مثال خدمت تان عرضه بدارم شنیدم یک معلمی گفته بود که بقیه نکات را بیاییم در آموزشگاه خصوصی خدمت تان عرضه بدارم یعنی می گوید من همه نکات را بهت نمی گویم فوت کاسه گری را بیا یک جای خصوصی ولی اگر نگاه معنوی باشد او از خدا می خواهد می گوید خدا به من داده من کی بارم سبک می شود وقتی این علم را به این دانش آموز منتقل بکنم بعد حضرت فرمود فاذا احسنت فی تعلیم الناس اگر خوب یاد بدهید با استحکام و درستی معلم خوبی باشید، و لم تخلق بهم بدخلقی نکنید و با نرمی با این شاگردت رفتار کنی و حوصله ات سر نرود چقدر روایت دقیق و لطیف است حوصله ات سر نرود زادک  الله من فضله تو لیاقت  داری که خدا از فضلش به تو بیافزاید فضل خدا شامل حال تو شد معلم شدی، فضل خدا شامل حال بنده شده من بی حوصله نباید باشم در برابر شاگرد و بد اخلاقی نباید بکنم و تعلیم باید خوب انجام بدهم و لذا باید مطالعه کنم بدون مطالعه معلم نباید برود سرکار، سر کلاس، پیش مطالعه کند با آمادگی بعد فرمود  اگر علمت را به مردم ندهی ان منعت الناس علمک یا بد اخلاقی بکنی وقتی آنها سوالی دارند یا می گویی که به شاگردهای خصوصی جواب آن سوال را می دهند کان حقاً علی الله فرمود حقت است که خدا علم را از تو بگیرد شأن تو را بگیرد چون معلم ها محترم هستند بهاء و منزلت تو را بگیرند و از قلوب مردم تو بیفتی بیایی پایین، یعنی خطر معلمی جایگاه بالایی دارد عالم شدن جایگاه بالایی هم دارد به همان اندازه هم تکلیف هم بالاست دو تایی اش با هم است هر جا نعمت هست مسئولیت هم هست بنابراین معلم باید انسان را دوست داشته باشد او را رعیت خودش بداند و اصلا بگوید این شاگرد من آیت الله است نشانه خداست و فرق ا ست بین دانش آموزی که نشانه خدا درخت هم نشانه خداست و سنگ و آب هم نشانه خداست ذرات عالم نشانه خداست ولی انسان گل سر سبد هستی است و من باید بگویم این انسان در اختیار من قرار گرفته، درخت شأن دارد نباید به درخت آسیب زد، انسان شأن است همه چیز فدای انسان است درسته؟ خلق لکم ما فی الارض جمیعا پس این انسان که شأن دارد باید مواظب باشیم در سر کلاس درس ما روحش آسیب نبیند، تحقیر نشود، شکسته دل خدایی نکرده نشود .
بنابراین معلم باید بگوید این شاگرد من انسان است آیه بزرگ خداست نشانه خداست، استعدادلقاء الله دارد من دوست دارم این را رشدش بدهم دوست دارم سهیم باشم در علم و سواد و تربیت و بهشتی شدن، دوم اینکه اگر دوست داشته باشیم از صمیم دل آشکار می شود نشانه های این دوستی چی است چهره گشاده، آدم کسی را که دوست دارد با چهره گشاده مواجه می شود کسی را که دوست ندارد با اخم مواجه می شود گاهی ممکن است پدری و مادری و معلمی غمی داردو قصه ای دارد این قصه را دیگر نباید ببرد سر کلاس این بچه ها تقصیری ندارند بچه ها وقتی ببیند معلم چهره شون در هم است اینها هم چهره شون در هم می شود و پژمرده می شوند و لذا چقدر خوب است معلم با شادابی با نشاط وارد کلاس بشود فرزند من گفت که معلم مان و مدیر مدرسه دم در می ایستد با تک تک بچه ها اینطوری می کند سر صبح یک دستی و دو دستی دست می دهد می گوید بیا تو
ملایی:  آفرین چه روحیه ای می دهد بهشون
حجت الاسلام نظافت:  بله چقدر زیباست در یکی از مجموعه های آموزشی که ما خدمتشان هستیم مدیرشان کلیپی را فرستاد از روز معلم، بچه ها با چه شور و شوقی تبریک داشتند می گفتند به این معلم معلوم بود معلم به درستی  دارد رفتار کرده است خوب عمل کرده چهره گشاده خیلی مهم است احسان، فرمود جبلت القلوب علی محبت من احسن الیها دل آدمها را خدا اینطوری آفریده که اگر بهشون نیکی کنی دوستت دارند محسن را مردم دوست دارند هدیه دادن یکی از آنهاست اگر معلم می خواست صدقه بدهد می تواند صدقه هایش را بگذارد کنار خودش صدقه ها را مدیریت کند همیشه هدیه ای همراهش باشد هدیه لازم نیست گرانقدر باشد شکلاتی باشد و مدادی باشد هر چیزی. عنوان هدیه پیدا کند محبوب می شود، اطعام و احسان، ما تو حوزه معلم هایی داریم که اینها شاگردانشان را می آورند گاهی خونه شون سر سفره و اون معلم به خانمش می گوید که من پدرم و تو مادر اینها هستی و خانم این معلم هم با عشق غذا تهیه می کند و بچه ها چه خاطره ای برایشان می ماند وقتی می روند سر سفره معلم می نشینند.
استاد مربی اهل عهده داری و کفالت است، تهیه کننده محترم الان به من یادآوری کردند که این رسم حوزه را که عرض کردم از همان اول فراموش نمی کنند معلم ها را به مرجع تقلید هم بشود این رزومه شان معلم سال اول این بود، علتش چی است؟ علتش این است که در حوزه بیشتر این جنبه پدری را طلبه ها و شاگردها حس می کنند اهل عهده داری و کفالت هستند در روایتی از حضرت زهرا سلام الله علیها نقل شده که روز قیامت منادی صدا می زند می گویند کجا هستند آنهایی که کفیل آل محمد صلی الله بودند یعنی بعضی ها کفالت می کنند می گویند بچه ما است باید رشدش بدهیم رشدی همه جانبه، ما در حوزه از این نمونه ها زیاد داشتیم ما مشهد یک عالمی داشتیم خدا رحمت کند حضرت آیت الله زنجانی ایشان نقل می کردند من در جوانی شاگرد حضرت امام بودم بیماری حصبه پیدا کردم امام هر روز می آمدند میوه می آوردند سر می زدند امام خیلی وقتشان متراکم بود خیلی منظم بودند دکتر می آوردند ببینید این الگوی تدریس است.
ملایی:  ما حاج آقای حجت الاسلام نظافت ما استادی داشتیم در دهه هفتاد در حوزه به نام مرحوم طاهری کنی ایشان قبل از شب های قدر اون موقع تلفن همراه و این چیزها نبود حضوری هر جا بچه ها را می دید شاگردانش را می گفت شب های قدر حرم حضرت معصومه مسجد اعظم قبل از مراسم دعا و انابه و قرآن به سر و اینها نیم ساعت دورهمی  داریم بعد جمع می کرد بچه هارا اگر کسی هم شایق نبود که در حرم باشد می خواست یک جای دیگر باشد اون شب به عشق استاد می آمد حرم و این جو دوستانه پدری و فرزندی واقعا برقرار بود.
حجت الاسلام نظافت:  بله همینطور است ما از این الگوها الحمدلله زیاد داریم حضرت آقا قبل انقلاب مشهد بودند و امام جماعت بودند واقعا این عهده داری و کفالت بارها و بارها از ایشان نقل شده بود یکی از شاگردهای ایشان استاد حاج آقای صید آبادی برای من نقل می کردند که امروز دوباره این خاطره را زنگ زدم و پرسیدم که متقن باشد ایشان هم گفتند من در حال دیالیز هستم خدا شفا بدهد ایشان را گفتند من یک روز رفتم منزل حضرت آقا نشستیم با دو سه تا از دوستان دیدیم قبلا در این اتاق قالی بود و الان پلاس است برایم سوال شد که این قالی خلاصه کجا رفته، بعدا رفتیم خانه یکی از دوستان طلبه که ازدواج کرده بود دیدیم عین اون پلاس ها در خانه اون هم هست خانه دیگر هم رفتیم دیدیم عین اون پلاس هایی که منزل حضرت آقا بود به جای این قالی پلاس بود در خانه اون هم هست بعد متوجه شدیم حضرت آقا قالی شان را فروختند تبدیل کردند به هجده و بیست تا پلاس و به دانشجوهایی که با ایشان مرتبط بودند و نیاز داشتند بهشون دادند این را می گویند عهده داری این را می گویند کفالت الحمدلله در نظام آموزش و پرورش چنین معلم هایی داریم مهربان یک عکسی دیدم از معلمی که مهربان بود شاگردش مریض بود بچه ها را برده بود توی خانه اونجا درس می داد اونجا درس داده بود.
ملایی:  مگر دوران کرونا نبود چقدر گوشی تلفن همراه و تبلت و اینها معلم ها دادند.
حجت الاسلام نظافت:  اینها را باید ترویج کرد چون یک عیب و ایرادی ایجاد می شود سریع پخش می شود خوبی ها را باید پخش کرد که همه این حس خوب و حال خوب را پیدا کنند ما از این الگوها زیاد داشتیم اگر کسی معلمی متواضع باشد و متکبرانه رفتار نکند دوست داشتنی است و درس ادب و اخلاق را داده به ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین این چنین بودند من در سال اول طلبگی یک قصه و مشکلی داشتم رفتم خدمت عالم بزرگ مشهد حالا طلبه سال اول، رفتم نزد مرحوم میرزا جواد آقای طهرانی زنگ زدم و ایشان با قد خمیده در را باز کردند و نشستند دو زانو مؤدب مقابل من با حوصله حرف های من را گوش دادند و گوش هایشان سنگین بود و اینطوری کرده بودند و از خاطرات سال اول طلبگی گفتند فراموش نمی کنم این صحنه را در حکمت 147 نهج البلاغه داریم عالم می میرد بدنش می رود زیر خاک، ولی امثالهم فی القلوب موجوده تصویرش از دل فراموش نمی شود. این الگوهای تدریس این تدریس همراه با تربیت بسیار ارزشمند است در روایت  داریم یک وقت حضرت عیسی علی نبینا وآله و علیه السلام با شاگردانشان گفتند من یک درخواست دارم از شما، گفتند از خدا خواستم قضیت حاجتک یا روح الله شما حاجت روا هستید گفت حاجتشان چی بود؟ فرمود اجازه بدهید پاهایتان را بشویم گفتم عه ما باید این کار را انجام بدهیم فرمود ان العالم احق بالخدمه در اون روایت داریم فقام فغسل اقدامهم پاهای شاگردها را شست این الگوی تواضع مگر نقل نشده حضرت رضا سلام الله علیه در حمام پشت اون فردی که گفت نمی شناخت آقا را گفت پشت من را کیسه بکشید شروع کردن به تمیز کردن پشت او پس ا ین تواضع هم بسیار اثر دارد نرمش هم بسیار مهم است اما نرم باشید در برابر شاگردان تان البته شاگردها هم باید این ادب و اخلاق را داشته باشند ولی الان شاگردها پای صحبت نیستند من با مخاطب الان روز معلم است و معلم ها علی القاعده بیشتر گوش می دهند و یادآوری می کنم برای خودم.
ویژگی دیگر این است که اهل تکریم باشند تکریم یعنی چی؟ تکریم یعنی گرامیداشت یعنی شخصیت دادن و احترام قائل شدن او را ریز نبیند و او را بچه نبیند و او را مخلوق خدا ببیند شأنی دارد و ارزشی دارد تکریم کار خداست و لقد کرمنا بنی آدم فرمود ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم وقتی می خواهند کسی را تحقیر کنند اخم می کند وقتی می خواهیم کسی را تحقیر کنیم فریاد می زنیم وقتی می خواهیم کسی را تحقیر کنیم به او محل نمی دهیم وقتی می خواهیم کسی را تحقیر کنیم او را آدم حساب نمی کنند و مشورت نمی کنیم قرآن نقل می کند حضرت ابراهیم علی نبینا و آله و علیه السلام ایشان خدا در خواب گفت باید بچه ات را شهید کنی چه آزمایش سختی هم بود مکرر خواب بود تصمیم گرفت این وظیفه را انجام بدهد اما اون مرد با اسماعیل مشورت کرد گفت پسرم من در خواب می بینم سرت را از بدن جدا می کنم نظرت چی است پدرها و مادرهای عزیز و معلم ها و مدیران مدارس با بچه ها مشورت کنید این بچه ها این تدریس من خوب است؟ چطوری کلاس را اداره بکنیم هیچ کاری ندارد بگذاریم حرف بزنند و شخصیت بدهیم مشورت کردن خیلی اثر دارد مهمترین  عنصر تربیت شخصیت است در روایت داریم کسی که احساس شخصیت دارد شهوات در چشمش خار می شود فرمود اگر کسی تحقیر شد و شخصیتش خورد شدو خودش برای خودش ارزش قائل نبود خطرناک می شود فلا تأمن شره اون که شخصیت دارد فرمود شهوت در چشمش خار است و دیگر اختلاس نمی کند و دیگر خود فروشی و وطن فروشی نمی کند و دین فروشی نمی کند اونی که فرمود احساس خواری دارد خطرناک است فلا تأمن شرک این با تکریم و شخصیت دادن قابل حل است شما دستتان گرفتید من احساس می کنم.
ملایی:  بله قرآن کریم رسید سخن به خوب جایی دیگر رسیدیم به آیات مربوط به ماموریت حضرت ابراهیم علیه السلام و ستجدونی انشاء الله من الصابرین پس با قرآن باشیم حالا که اشاره فرمودید حاج آقا ممنونم از شما چقدر نکات ارزشمندی را حاج آقای حجت الاسلام نظافت برای ما فرمودند معلم هستیم و دبیر هستیم و مدیر هستیم و حتی دانش آموزان هم اگر نوبت صبح بودید اومدید الان تازه رسیدید خانه می بینید حرف ها حرف های ارزشمندی است قرآن را تلاوت بکنیم صفحه 55 سوره مبارکه آل عمران آیات 38 تا 45 ثوابش را از همین جا نیت کنیم برای همه معلم هایمان و ذوی الحقوق مان به ویژه استاد شهید مطهری رضوان خدا بر او و همه معلم های شهید و همه معلم های آسمانی مان.
(تلاوت سوره مبارکه آل عمران آیات 38 تا 45...)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
ملایی:  اونهایی که در قم هستید و آنهایی که مشرف می شوید این روزها قم هر زمانی اصلا و اصلا هر جایی که هستید هر نقطه ای ما را می بینید و می شنوید یکی از اساتید خوب ما در برنامه سمت خدا که البته من سعادت محضر ایشان را اینجا نداشتم ولی جای دیگر چرا ایشان را هم یاد کنیم و مقام ایشان را تجلیل کنیم یک صلوات هم بفرستیم برای مرحوم مهندسی عزیز و بزرگوار با حاج آقای حجت الاسلام نظافت باشیم برای تتمه وقت باقی مانده. با شماییم.
حجت الاسلام نظافت:  در نهج البلاغه داریم که مَن نَصَبَ نَفسَهُ للنّاسِ إماما فليَبدأ بتَعليمِ نَفسِهِ (نهج البلاغه، حکمت 83) یعنی بنده به جای اینکه فکر کنم به اینکه به مردم یاد بدهم فرمود اول به خودت یاد بده پدر عزیز و مادرهای گرامی اول به خودمان یاد بدهیم معلم های عزیز خودم را می گویم اول به خودمان یاد بدهیم حضرت فرمود حالا ما که بلد هستیم چطور به خودمان یاد بدهیم یعنی سعی کنیم این آموزه ها را در جانمان قرار بدهیم در رفتار ما تجلی پیدا بکند بعد حضرت فرمود کسی که معلم خودش هست از کسی که معلم دیگران است احترامش بیشتر است، معلم احترام دارد، فرمود اگر کسی را دیدید معلم خودش است این احترامش از کسی که معلم دیگران است بیشتر است و این خیلی اثر دارد برای نقش تربیتی این یک نکته.
نکته دیگر بحث عدالت است، فرق نگذاریم بین دانش آموزان باباش پولدار است یا فقیر است هدیه دادن به معلم خوب است ولی ممکن است کسی هدیه نیاورد و یا هدیه ضعیفی بیاورد معلم نباید فرق بگذارد این عدالت خیلی مهم است اونقدر مهم است امیر المومنین به محمد بن ابی بکر فرمود در نگاه هم عدالت را رعایت کنید فرمود وقتی نگاه می کنی اینطوری نباشد که به یکی بیشتر نگاه کنی و به یکی کمتر نگاه کنی عدالت حتی در نگاه چقدر مهم است این عدالت، فرمود همه نزد تو مساوی باشند البته ممکن است یک کسی استحقاق نگاه بیشتری داشته باشد به خاطر کار خوبش، اون تشویق به جا و تنبیه به جا سر جای خودش است نکته  دیگر شجاع پروری است، منتقد پروری در حوزه کسی که اشکال می کند اون شأنی دارد اشکال می کند.
ملایی:  اساساً عنوان دارد برای خودش شان دارد.
حجت الاسلام نظافت:  اساتید هم برایش شان قائل هستند حضرت امام می گفت چرا مگر اینجا ؟؟؟ هستم ساکت نشستید سوال کنید اشکال کنید گاهی اشکالات به جا هست تواضع من اقتضا می کند بگویم باریک الله من اشتباه کردم و این دانش آموز درست گفت شجاع پروری بسیار اهمیت دارد صمیمیت و پدری کردن و به اسم صدا زدن معلم سال اول خدا رحمتش کند به من می گفت جواد احساس می کردم فرزندش هستم جان می دادیم این موقع ها در کارهای شخصی شان هم گاهی کمکشان می کردیم به معلم های  عزیز توفیق بدهد و معلم های عزیز را حفظ کند انشاالله مسئولان ما بهتر از هر زمانی و بیشتر از هر زمانی بتوانند به این قشر مهم رسیدگی بیشتری کنند.
ملایی:  خیلی ممنونم حاج آقای حجت الاسلام نظافت به عنوان معلم و استاد ما آرزوی سلامتی می کنم برای شما بیننده ها و شنونده های محترم برنامه سمت خدا این که گفتم قم هستید مرحوم مهندسی را یاد کنید ایشان مزارشان در یکی از رواق های حرم حضرت معصومه علیه السلام است برویم محضر آقا امام رضا علیه السلام.
 کربلا با تربتش عمری است که دار الشفاست
 مشهد اما نسخه اش با آب سقا خانه است.
الهی نصیب تان و خدا یارتان باشد.