حجت الاسلام فرحزاد: خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم و آرزوی قبولی طاعات. آنهایی که جا ماندند و رور گذشته اگر برای حضرت ام المؤمنین حضرت خدیجه کری (س) کاری نکردند، باز هم وقت هست. تا چند روز هم میتوانند ادامه بدهند. افطاری میخواهیم بدهیم تجربه داریم که آنهایی که برای حضرت خدیجه کبری قدمی برمیدارند گرههای زندگی آنها خیلی باز میشود و لطف و مرحمت رزقهای معنوی و مادی بر آنها سرازیر میشود. انشاءالله که خدا توفیق بدهد که ما بیشتر از این خدمت این مادر خدمت کنیم و باعث شادی دل پیغمبر و مولا علی و حضرت زهرا و اهل بیت باشیم.
ملایی: انشاءالله. الهی آمین. امروز روز جمعه است. از آقایمان امام زمان (ع) مدد میگیریم برای اینکه چیزی که قرار است شما به ما یاد بدهید در ماه مبارک رمضان بهتر درک کنیم.
حجت الاسلام فرحزاد: بله. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. روز جمعه صلوات خیلی زیاد سفارش شده است. از بهترین اعمال، همه از اعمال ماه مبارک رمضان که همین ذکر است و هم آداب و مستحبات شب و روز جمعه خیلی زیاد است ولی امام صادق (ع) فرمودند: در شب و روز جمعه عملی افضل و برتر از صلوات بر محمد و آل محمد ما نداریم. یک امتیاز مهم جمعه این است که ما طبق روایات هر روز هفته به نام یک معصوم یا چند معصوم است. از شنبه تا جمعه. روز جمعه که به عنوان سید ایام و برترین ایام هفته است طبق روایات ما به نام امام زمان (ع) است که مستحب است هر جمعه زیارت حضرت صاحب الزمان (ع). در زیارت حضرت هم میخوانیم:«هَذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ يَوْمُك» امروز روز جمعه است و روز شما است. هم ولادت سرتاسر نور حضرت در نیمه شعبان جمعه بوده است و هم ظهور موفور السرور آقا که از خانه کعبه آنجا ظاهر میشوند، در روز جمعه بوده است. در کنار کعبه خودشان را ظاهر میکنند. در هر صورت میطلبد که در جمعه ما یک عرض ارادت ویژهای، حالا زیارت آل یاسین، زیارت خود آقا در روز جمعه در مفاتیح هست یا نماز امام زمان. نماز امام زمان در جمکران خوانده میشود و مثل همان هم در همه جای کره خاکی میشود بخوانی. مثل نماز بقیه امامها. خب البته آنهایی که دسترسی به جمکران دارند بهتر است ولی اینطور نیست که محدود به همان مکان باشد. یک روایت نورانیای پیدا کردم. ما چکار کنیم جزء یاران امام زمان باشیم، جزء اصحاب امام زمان باشیم. امام صادق (ع) فرمودند: «من سرّه ان یکون من اصحاب المهدی (ع)» کسی که او را مسرور میکند، خوشحال میکند، دوست دارد، از یاران امام زمان باشد سه کار باید بکند. «فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ» شرط اول، میشود من یار امام زمان هستم، دوست امام زمان هستم، آقا و مولای من هست، همه کاره من هست، ولی من هست، از هزار پدر به من مهربانتر است. او را یاد نکنم، دعا نکنم، انتظار آمدن او را نکشم؟ نمیشود. والّا دوست نیستم، شیعه نیستم، انتظار و یاد حضرت و دعای برای حضرت جزء واجبات خودمان قرار بدهیم. حالا هر چقدر صلواتهای خود را با و عجل فرجهم میگوییم، الهی عظم البلاء میخوانیم، اللهم کن لولیک میخوانیم. دعاهایی که درباره حضرت در مفاتیح هست. مثلاً غروب جمعه صلوات ابوالحسن زراء. هر چه که میتوانیم. صدقه به نیت امام زمان بدهیم. این انتظار. روایتهای نابی در این زمین داریم که امام میفرماید: انتظار الفرج من اعظم الفرج. خیلی تعبیر قشنگی است. آقا ما زمان ظهور امام زمان را الآن درک نکردیم. هنوز ظاهر نشدهاند، غائب هستند. به ظاهر. ولی آن خانواده، آن انسانهایی که با حضرت رابطه برقرار میکنند، یاد میکنند، دعا میکنند، منتظر هستند، لحظه به لحظه مثل مهمان عزیزی که میخواهد بیاید یا پدر و مادری که منتظر هستند فرزندشان از راه دور برگردد بیاید. چطور دل و جانشان با آن قاطی میشود. میفرماید خود اینکه شما یاد آقا میکنی، دعا میکنی، به فکرش هستی، این بزرگترین فرج است. یعنی شما همدل هستی. غائب هست ولی وقتی در دل شما است، همش با شما است، غائب نگشتهای که هویدا کنم تو را. کسی که ما غرق توجه به او هستیم، برای او دعا میکنیم، میشود شما یاد امام زمان بکنی، امام زمان یاد شما نکند؟ شما دعای کنی، آقا دعا نکند؟ او دعا نکرده همیشه گفته ما را دعا میکند. همیشه دعا میکند ما را فراموش نمیکند. پس اینکه خود انتظار، فرج و گشایش فوقالعادهای برای انسان است. یاد امام زمان ما را از گناه باز میدارد، یاد امام زمان روشنی دل و راحتی و آرامش به ما میدهد. پس یک، شرط یاور امام زمان این است که انتظار را فراموش نکند. انتظار و دعا برای حضرت است. دو، «وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ» دوست امام زمان کسی است که ملکه تقوا و ورع در او باشد. به تعبیر سادهتر، یک ترمزی که به گناه که رسید خودش را کنترل کند. «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى» اصلاً فلسفه روزه چیست؟ «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون» روزهای که حتی بعضی از روایات میگوید از نماز مهمتر است، چون روزه اگر کسی نگیرد، جریمه هم دارد. نماز همان قضای آن را باید بخواند، دیگر جریمه ندارد. دیگر باید کفاره هم بدهی. ولی روزه به این مهمی را خدا واجب کرده است حالت تقوا، حالت کنترل از گناه، حالت بازدارندگی از گناه در ما تقویت شود. اصلاً وجوب روزه به خاطر لعلکم تتقون است. و انسان باتقوا به همه جا میرسد و انسان بیتقوا به هیچکجا نخواهد رسید. آدمهایی که هرزه هستند، ول هستند، زبانش، دستش، چشمش، گوشش. حالا هر چه ثواب بکند، همه را دارد ضایع میکند. شما مثل یک حوضی که راه خروجی آن را باز بگذاری حالا هزار لیتر آب در این حوض بریز. تقوا این است که راههای خروجی آن را محکم ببندی. گناه نکنی. گناه نکردی سرمایههایت جمع میشود. به قول مثنوی میگوید: گرنه موش دزد در انبان ماست/ گندم طاعات 40 ساله کجاست؟/ اول ای جان دفع شر موش کن/ بعد از آن در جمع گندم جوش کن. ما ثوابهایی که در این کیسه میریزیم، کیسه ما سوراخ است. به قول آیت الله مجتهدی ما یک استادی داشتیم میفرمودند: ثوابدان ما سوراخ است. باید سوراخ آن را محکم بچسبانیم. بعد هر چه ثواب میکند یک لا اله الا الله هم میماند. چرا روزه، نماز، اصلاً اثر آن را نمیبیند؟ چون هرزهگریهایی داریم که آنها را از بین میبرد. لذا میفرماید که دوست امام زمان یک علامتش این است که ترمزهای آن محکم است، ورع آن محکم است. ما حدیث داریم که دوست امام زمان نباید دنبال مال حرام باشد. پیغمبر خدا فرمود کسی که یک لقمه حرام را بخورد، «من اکمل لقمه من حرام لأنه کل ملک فی السماء و الارض» عجیب تعبیری است. فرمود اگر کسی یک لقمه حرام بخورد، تمام فرشتههای آسمان و زمین میگویند لعنت بر تو. این آدم عاقبت بخیر نمیشود. چهل روز از خدا و معنویت دور میشود. نماز او بالا نمیرود، دعای او بالا نمیرود. یک لقمه اگر دیگر دائم مال حرام بخورد که پناه بر خدا. فلسفه نماز این است که در ما تقوا ایجاد کند. فلسفه روزه همین است. فلسفه ادیان همین است. اگر به ما بگویند خدا و پیغمبر و امامها گفتهاند فقط یک وصیت برای شما داریم، وصیتشان این است که در زندگی خود سعی کنید گناه نکنید. بازدارندگی شما قوی باشد. این هم روایت قشنگی است. پیغمبر عظیم الشأن حضرت محمد مصطفی (ص) فرمودند که «خَصْلَةٌ مَنْ لَزِمَهَا أَطَاعَتْهُ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةُ وَ رَبِحَ الْفَوْزَ فِي الْجَنَّة» پیغمبر خدا فرمود: یک صفتی هست که کسی ملازم این صفت باشد، دنیا و آخرت در محضر او است. دنیا و آخرت هر چه خیر میخواهد خدا در اختیار او قرار میدهد. دنیا و آخرت میگوید که مطیع شما است، هر چه که بخواهی خدا به تو میدهد. یک خصلتی است که کسی ملازم باشد، «اطاعته الدنیا و الآخره» یعنی دنیا و آخرت خیرش را میبیند، در اختیار او است و رستگاری و سود در بهشت را هم خدا به او مرحمت میکند. رستگاری ابدیت در بهشت برین. گفتند یا رسول الله آن صفت چیست؟ فرمود: التقوا. گناه نکنی. ما آنقدر روایات داریم روزه فقط نخوردن و نیاشامیدن نیست. روزه برای این است که زبان ما، چشم ما، گوش ما، دست ما، اعضا و جوارح ما از گناه باز بماند. ما چقدر روایات داریم بعضیها میآمدند میگفتند آقا من روزه هستم. به خانم خود، به مثلاً کنیز خود فحش داده بود. فرمودند تو روزه نیستی. چرا، باید بگیری، نخوری. ولی آن ثواب و قبولی روزه پریده است. روزه بگیرد بداخلاقی کند، روزه بگیرد قهر کند، روزه بگیرد دعوا کند، دروغ بگوید، خیانت بکند. مال را به هم ور کند حلال و حرام را قاطی کند. روزه فقط نخوردن و امساک کردن از خوراکی نیست. فرمود: چشم و گوش و اعضا و جوارح شما هم باید روزه بگیرد. که اگر بگیرد واقعاً پیغمبر ما فرمود: «مَنْ أَرَادَ أَنْ يَكُونَ أَعَزَّ النَّاسِ فَلْيَتَّقِ اللَّه» نمیخواهی عزیزترین، قویترین، برترین انسانهای عالم باشی، فرمود: تقوا را در زندگی خود پیشه کنید. گاهی یک ویروس میآید تمام سیستم بدن آدم را مختل میکند. والله گناه از ویروس بدنی خطرناکتر است. بدن ما ممکن است آسیب ببیند خوب شود، خوب هم نشود به بهشت برود ولی گناه بهشت برین و ابدیت ما را آتش میزند. لذا آدم خیلی باید مواظب باشد. ببینید من یک داستانی بگویم. شخصیتی به نام آقای شیخ رجبعلی خیاط عزیزان مکرر شنیدهاند. کتابهای ایشان هم به زبانهای مختلف در دنیا چاپ شده است، ترجمه شده است. مرحوم آیت الله محمدی ریشهری نوشتهاند. کیمیای محبت. رمز پیشرفت این آقایی که خیاط بوده است، قطعاً ایشان نه حوزه و نه دانشگاه درس نخوانده است. شیخ رجبعلی هم که میگویند قبل از انقلاب کسی که نماز داشت، ریش میگذاشت، متدیّن بود، میگفتند این هم شیخ است. والّا کار ایشان خیاطی بوده است. واقعاً تا آخر عمر هم خیاط بودند. ایشان میگوید من در جوانی خاطرخواه دخترعموی خود بودم، ایشان هم خاطرخواه من بود. یک جای خلوت به هم رسیدیم. هیچ مانعی از گناه نبود. تمام وسائل گناه فراهم بود. شیطان، نفس اماره میگوید شبیه حضرت یوسف (ع) ولی من به خودم آمدم. آیهای که خواندم. «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ» خدا میگوید من راضی نیستم. از هم جدا شوید. حرام است. پدر و مادر راضی نیستند. من راضی نیستم. «و نهی النفسه» پشت پا به هوا و هوس خودت بزن. بهشت برین جایگاه تو است. با خدا معامله میکند. میگوید خدایا من در عنفوان جوانی، همه وسائل گناه فراهم است، به خاطر تو این گناه را ترک میکنم، خدایا من را آدم کن. من را به خاطر خودت بساز. آقای رجبعلی خیاط بعد از این پشت پا زدن به گناه کارش به جای میرسد که صاحب کرامات میشود، صاحب مکاشفات میشود، صاحب دین عالم برزخ میشود. شما ببینید آقای فاطمینیا و بزرگان ما، چقدر داستانهایی که از ایشان در منبرها تعریف کردند، چقدر وعاظ ما، علمای ما. 200 تا شاگرد عرفانی و اخلاقی داشته است. از اساتید دانشگاه، از علما، از مجتهدین. من شاگردان ایشان را فراوان دیدهام. همه آنها نخبه هستند. به خاطر پشت پا زدن به گناه. پس یار امام زمان کیست؟ یک، انتظار. دو، ورع و تقوا. سه، و محاسن الاخلاق. یار امام زمان کسی است که خوشاخلاق باشد. آقا تمرین کنیم ماه رمضان خوشاخلاقی را. پیغمبر ما در همین خطبه شعبانیه که درباره ماه رمضان فرمودند، فرمودند کسی که اخلاق خود را در ماه رمضان نیکو کند، خوشاخلاق باشد، من جواز عبور از پل صراط و رفتن بهشت را به او میدهم. نمیخواهید بهشت بروید؟ یک ماه رمضان با همسرت، با دوستت، با رفیقت، با زیرمجموعهات، با همسایهات، خوش اخلاق باش، مهربان باش. پیغمبر خدا در همین خطبه شعبانیه فرمودند کسی که غضب و خشم خود را کنترل کند، خدا هم به او هرگز غضب نخواهد کرد. تو به دیگران خشم نکن، خدا میگوید من قول میدهم هیچوقت تو را به آتش جهنم نسوزانم به تو خشمگین نکنم. علامت خشم من این است که تو به دیگران خشم میکنی. هر طوری که با دیگران رفتار میکنی، من هم رفتار میکنم. تو رحم بکنی من رحم میکنم، خشم بکنی، من هم به تو خشم میکنم. اخلاق. لذا محاسن اخلاق رکن سوم یار امام زمان است. آقا روایات عجیبی داریم. روایات میفرماید که امیرالمؤمنین سلام الله علیه میفرمایند: خوشاخلاقی سرچشمه تمام خوبیها است. آدم خوش اخلاق اگر خطایی هم از او سر میزند، امام صادق فرمود: خوش اخلاقی گناهان را ذوب میکند، همانطوری که آفتاب تابنده برف و یخها را ذوب میکند.
ملایی: کارکرد خوشاخلاقی این است.
حجت الاسلام فرحزاد: «حُسْنَ الْخُلُقِ يُذِيبُ الْذنوب كَمَا تُذِيبُ الشَّمْسُ الْجَلِيدَ» ما سالی عبور کردیم که یک مقداری خشکسالی در آن زیاد بود و باران و برف کم بود. البته آخر سال یک مقداری بود. انشاءالله امیدواریم که بیشتر شود، در بهار جبران شود. خیلی از خدا میخواهیم. میلیارد میلیارد برف روی این کوهها میماند، آفتاب تابنده میآید همه را آب میکند. یعنی اگر شما گناهها و خطایی هم دارید، با خوشاخلاقی میتوانید تمام گناهها را پاک کنی و محو کنی. برعکس آن. شما اهل نماز هستی، اهل روزه هستی، اهل تلاوت قرآن هستی، اهل ذکر هستی، اهل دعا هستی. ولی بداخلاق هستی، تند هستی. آن برعکس است. «سُوءَ الْخُلُقِ لَيُفْسِدُ الْعَمَلَ كَمَا يُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَل یا تراب العسل».
ملایی: خاک یا سرکه.
حجت الاسلام فرحزاد: بله، آدمی خیلی اهل عبادت است ولی با زن و بچهاش درگیر است. با خواندهاش، با پدر و مادرش قهر است. آدم بداخلاق، آدم قهرکننده، آدمی که بدزبان است، میلیون سال هم عبادت کند، فرمود عبادتهای او با بداخلاقی فاسد میشود. همانطوری که در یک عسل خاک بریزیم. دیگر نمیشود آن را بخوریم. با اینکه عسل بهترین غذا است. یک سوره قرآن درباره زنبور عسل است. مواظب باشیم. از این طرف فرمود خوشاخلاقی آدم را به جایی میرساند، ثواب کسی که هر شب تا صبح عبادت میکند، روزها روزه میگیرد، شبها هم به عبادت میایستد. و در خط مقدم جبهه دارد جهاد میکند. ولی آدم بداخلاق او را به تهِ جهنم میبرد. اخلاق خیلی مهم است.
ملایی: حاج آقای حجت الاسلام فرحزاد یک نکتهای شاید الآن برای بعضیها سؤال باشد. ماه مبارک رمضان چون هستیم، روزهداری گاهی وقتها کمی ما را بیحوصله میکند. مخصوصاً مثلاً منی که به گرسنگی کمطاقت هستم. یکی دو ساعت مانده به اذان مغرب. این را به ما یک راهکاری یاد بدهید که بدخلقی نکنیم. این یعنی به ما کمک کند درست شویم، بهتر شویم.
حجت الاسلام فرحزاد: باید یک مقدار تمرین کنیم. مثلاً مقدمات آن را فراهم نکنیم. یک جایی که میبینیم دارد بحث جدی میشود، بگو مگو میشود، آدم فاصله بگیرد، سکوت بکند. یکی از کارها سکوت است، یکی از کارها این است که آن مجلس را ترک کنیم. یکی از راهکارها مرحوم حالا اسم او را نمیآورم. یکی از بزرگان اهل علم و اهل دل، خیلی بزرگ است، من اسم او را بیاورم همه میشناسند. ایشان میفرماید من با خانم خود سر یک موضوعی بگو مگو کردیم تند شدم. حتی به حدی که میخواستم به او بیادبی کنم اما یکهو یاد خدا افتادم. قرآن میگوید راهکار آن این است. میگوید که «إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون» یعنی آنهایی که اهل تقوا هستند وقتی شیطان به اینها حمله میکند، اینها را مَس میکند، داغشان میکند، عصبانیشان میکند. اینها یکهو تذکروا. یاد خدا، متذکر میشوند. خدا دارد من را میبیند. من با بزرگتر خود معمولاً تندی نمیکنم چون من را از کار و زندگی بیرون میکند. با پایینتری و همطرازهای خودم. میفرماید اینها بینا میشوند، دست از آن تندی برمیدارند. ایشان میگوید من یکهو یاد خدا کردم. دیدم عجب اشتباهی دارم میکنم. من با این سابقه، با خانم خود درگیر شوم یا او را بزنم یا هتاکی کنم. گفت: گفتم استغفرالله! خدایا اشتباه کردم. به اندازه رکوع خم شدم، دست خانم خود را بوسیدم و حلالیت طلبیدم. من یک عزیزی که سفارش کرده بودم، از امام هشتم (ع) روایت خواندم که قبل از ماه رمضان هر حقد و کینهای که از کسی دارید از دل خود بیرون بکنید. برای من پیام نشان داد حاج آقا من از یک کسی خیلی ناراحت بودم، به من هم جفا کرده بود، پیام دادم و از او حلالیت طلبیدم. گفتم مرحبا! احسنت. همین را میخواهم. عید نوروز وقت خوبی برای آشتی کردن است. کینهها را از هم دور بکنیم. رو سینه را چون سینهها/ هفت آب شوی از کینهها/ وانگه شراب عشق را/ پیمانه شو پیمانه شو. ما حدیث داریم شب قدر خدا تمام را میآمرزد الا دو مؤمنی که با هم قهر هستند، با هم زد و خورد و اختلاف دارند. اینها را نمیآمرزد. بیاییم مقدمات آن را فراهم کنیم. یک داستان کوتاه بگویم و شما را دعا کنم. عرضم به حضور شما یک عالم برجستهای بوده در تبریز به نام شیخ محمد طه. انسان فرهیخته و برجستهای بوده است. در حالاتی ایشان میخواندند. خب زمان سابق مثل حالا آب لولهکشی و امکانات نبوده است. از چاه با دلب و سطل آب میکشیدند. ایشان مسن بوده است. نزدیک به 80 سال سن داشته است. با خانم خود سر یک مسئلهای، شیطان گاهی میآید حمله میکند. بازار را آشفته کند، جدل نکند، بحث نکند. با خانم خود یک بگو مگویی میشود. مثلاً خانم او تقاضایی داشته است یا فلان کار. ایشان تند میشود. یک مقدار که تند میشود، خانم او قهر میکند. ایشان سحرهای برای نماز شب و نماز صبح و دعا و قرآن بلند میشده است. خب زمان سابق هم که آب را از چاه میکشیدند. همیشه خانم او آفتابه را پر میکرده است، آب وضو را آماده میکرده است که آقا سحر بلند میشود راحت برود وضو بگیرد، تجدید عبادت کند. آن شب چون خانم او قهر کرده بوده است آب را آماده نمیکند. میگوید ولش کن. بگذار خودش آب بکشد. ایشان میآید. پیرمرد بوده، زور هم نداشته است. با زحمت دلب را با طناب در چاه میاندازد، میآید بالا بیاورد از دست او در میرود، دلب و طناب در چاه میافتد. میبیند آب ندارد. نه میتواند طهارت بگیرد و نه وضو بگیرد. سحر خانم او میبیند سر و صدای گریه بلند است. در حیاط دارد یکی گریه میکند شاید مثلاً به خودش هم میزند. بلند میشود میبیند شوهر او است. دلش میسوزد. میگوید آقا چخبر است؟ چرا گریه میکنی؟ میگوید سطل در چاه افتاده است و طناب هم افتاده است و آب هم نمیتوانیم بکشیم. آقا چرا گریه میکنی؟ اینکه گریه ندارد. حالا میرویم یک جای دیگر آب میآوریم یا یک دلب دیگر تهیه میکنیم. میفرماید: نه، من برای این گریه نمیکنم. میدانی گریه من برای چیست؟ گریه من برای این است که منِ شیخ محمد طه پنجاه سال، شصت سال، با این خانم زندگی کردم، هنوز نفهمیدم که یک کار کوچک این خانم این بوده است که شصت سال سحرها برای من آب تهیه میکرده است، برای من غذا درست میکرده است. بچهداری میکرده است، نوهداری میکرده است، عروس و داماد من را پذیرایی میکرده است. هزارها کار خیر کرده است. یک شب آب وضو تهیه نکرده است، زندگی من به بنبست خورده است. من چرا قدر این خانم را نمیدانم؟ چرا قدر نعمتهای خدا را نمیدانم؟ گریه من برای ناسپاسی خودم هست، کفر و نعمت خودم هست. این خیلی مهم است. قدر پدر و مادر، همسر، اولاد را بدانید. با آنها مهربان باشید. ببینید در آستانه ولادت سرتاسر نور امام حسن مجتبی (ع) که امام غریبی است. من خواهش دارم همانطوری که عزیزان برای حضرت خدیجه کبری سنگ تمام گذاشتند و خدماتی انجام دادند، عید نوروز هم هست، برنامههای شاد هم میطلبد، پنج شب برای امام حسن مجتبی مجلس بگیریم. شادی کنیم. جشن بگیریم. صله رحم کنیم. عیدی بدهیم. کریم اهل بیت وقتی آدم میتواند بگوید که خودش اهل کرم باشد. دو شاخصه مهم امام حسن مجتبی کریم بودن و خوشاخلاقی است. فرمود: «ان احسن الحسن الخلق الحسن» ما خوبی خیلی داریم ولی خوبیای که روی دست همه خوبیها است چیست؟ اخلاق خوب است. فرمود اگر با مال خود نمیتوانی به همه برسی، با بشاشیت، تبسم، برخورد خوب، لبخندت میتوانی به همه خدمت کنی. انشاءالله خدا توفیق بدهد که ماه رمضان خوبی داشته باشیم. تولد امام مجتبی را حداعلی دل حضرت زهرا را خوشحال کنیم و برای آماده شدن ایام شبهای قدر هم دیون خودمان را ادا کنیم، آماده شویم که فیض بزرگ شب قدر نصیب ما شود.
ملایی: الهی آمین. خیلی ممنون متشکرم. روز جمعه هست. یکی دو دقیقه آخر کمی برای دل امام زمان (س) برای جوانها، نوجوانهای ما، یک مقداری، یکی دو تا نکته و رفع زحمت.
حجت الاسلام فرحزاد: بله، ببینید دل نوجوانها و جوانها پذیرای کارهای خیر خیلی بیشتر است. لذا یک شخصی میخواست برای تبلیغ برود، امام صادق (ع) فرمودند که «علیک بالاحداث» سراغ جوانها و نوجوانها برو. اینها سرعت به کار خیر و قلبشان آماده پذیرش کار خیر خیلی زیاد است. ما حدیث داریم کسی که نوجوان در سن کم، قرآن تلاوت بکند، «اختلط القرآن بلحمه و دمه» قرآن با گوشتش و پوستش و خونش قاطی میشود. یعنی نفوذ میکند. همانطوری که حضرت امیر (ع) به امام حسن (ع) فرمودند که من در خردسالی و کودکی تو را تربیت کردم و تعلیم دادم چون در روایت داریم تربیت و تعلیم در خردسالگی مثل نوشتن روی سنگ است. حک میشود. صدها سال میماند. اما در سن بالا نوشتن مثل انگشت روی آب است. برداشتی هم میآید. هم خودمان مواظب باشیم حرمت جوانها، نوجوانها را نگه داریم، مخصوصاً آنهایی که روزه اولی هستند، به آنها بیشتر محبت کنیم، هوای آنها را داشته باشیم، انشاءالله که این روزه، نمازها، در اعماق وجود ما نورانیت ایجاد کند.
ملایی: خیلی ممنون و متشکرم.
صفحه پانزده قرآن کریم آیات 94 تا 101 سوره مبارکه بقره