اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1402-12-28- حجت الاسلام پناهیان-نگرش صحیح به دین و مفاهیم دینی ( استفاده بیشتر و تحول در ماه مبارک رمضان )

ملایی: بسم الله الرحمن الرحیم. سلام و درود خدای متعال به شما مردم عزیز و شریف و نجیب ایران زمین که در ماه‌ترین ماه خدا، ماه مبارک رمضان، برنامه سمت خدا را نگاه می‌کنید. طاعات و عبادات شما قبول باشد و تشکر از اینکه امروز هم همراه ما هستید و به اتفاق در محضر استاد ارجمند حاج آقای حجت الاسلام پناهیان عزیز و گرامی خواهیم بود.



حجت الاسلام پناهیان: سلام و درود به همه بینندگان عزیز و دوباره و چند باره سلام به خاطر اینکه مؤمنین روزه‌دار حرمتی مضاعف پیدا می‌کنند و بر ما است که با احترام بیشتری نسبت به خلق خدا بویژه مؤمنین در این ماه برخورد کنیم. ان‌شاءالله خدا به ما توفیق بدهد، همانطور که خدا ما را گرامی داشته است، همه را با ماه مبارک رمضان، ماه‌ها هم همدیگر را بیشتر گرامی بداریم.
ملایی: ان‌شاءالله. چند روز از ماه مبارک رمضان سپری شد، من چه کرده‌ام در این هفت روز نمی‌دانم، در این سحرها نمی‌دانم اما به هر حال یک چیزهایی را برای ما تجدید کنید که اگر من از دست داده‌ام، خوب تمرین نکرده‌ام، از این به بعد لا‌اقل. ضمن اینکه یکی دو روز دیگر به تحویل سال طبیعی ما هم بیشتر باقی نیست.
حجت الاسلام پناهیان: بسم الله الرحمن الرحیم. راستش من یک نکته‌ای را، یکی از آداب گم‌شده ماه مبارک رمضان و شاید از آداب گم‌شده عبادت را بخواهم یادآوری کنم، لا‌اقل در مورد آن فکر کنیم ولی اگر توانستیم اجرا کنیم. خیلی حرف‌ها در باب ماه مبارک  رمضان همانطور که شما فرمودید می‌شود زد اما این حرف در میان همه حرف‌ها انگار یک گل ویژه‌ای است با عطر و بوی خاص در میان گلستان. اولاً خب همه مؤمنین طبیعتاً به قرائت قرآن می‌پردازند. رسانه خیلی پای قرائت قرآن آمده است. این هم خیلی عالی است. بعضی‌ها خودشان قرآن می‌خوانند، بعضی‌ها در مسجد می‌روند. به عنوان مقدمه این را عرض کنم که تصریح شده، توصیه شده در خانه‌ها قرآن بخوانید. بگذارید من این کلام نبی مکرم اسلام را صریحاً بخوانم. می‌فرماید: «نَوِّرُوا بُيُوتَكُمْ بِتِلَاوَةِ الْقُرْآن» خانه‌های خودتان را به تلاوت قرآن نورانی کنید. بعد می‌فرماید این صدا باید بلند شود، پخش شود. دنبال قاری و امتیار قرائت که نیستیم. قاری باشیم و اینها. نه، همان صدایی که داریم. بگذاریم اهل خانه انس بگیرند. در و دیوار منوّر شود به نور صوت قرآن مادر، پدر، دختر، فرزندان. این خیلی مهم است. رسول خدا می‌فرماید مانند برخی از ادیان دیگر نباشید که آنها عبادت را اختصاص دادند به صومعه و کنیزه و جاهای دیگر. قرآن را یعنی خواندن تورات یا کتب آسمانی را در خانه‌ها ترک کردند. بعد عبارت‌های عجیبی دارند. «إِذَا كَثُرَ فِيهِ تِلَاوَةُ الْقُرْآن» وقتی در خانه‌ای تلاوت قرآن زیاد شود، ‏«كَثُرَ خَيْرُهُ» خیر در آن خانه زیاد می‌شود. «وَ اتَّسَعَ أَهْلُهُ» و اهل خانه وسعت پیدا می‌کنند. زندگی برای آنها راحت می‌شود. «وَ أَضَاءَ لِأَهْلِ السَّمَاءِ» برای آسمان‌ها طلوع می‌کند این خانه. مثل ستاره‌ها که برای اهل زمین در شب طلوع می‌کند. این نکته اساسی مقدماتی که ما باید در خانه‌های خود قرآن بخوانیم. به عنوان مقدمه عرض کردم. اما آن گمشده عبادی ما که نمی‌دانم باید برای او چکار کرد که در جامعه فرهنگ شود، قرآن خواندن با حزن و اشک و گریه است. این خیلی اهمیت دارد. خیلی سفارش شده است. یک روایت عجیبی که من ترجمه آن را بلد نیستم. ترجمه معلوم است ولی نمی‌فهمم معنای آن چیست. آن را با مخاطبین درمیان می‌گذارم. ببینید مخاطبان ما می‌توانند حدس بزنند معنای این چیست. حتی مسابقه بگذارید به سمت خدا جواب بدهند. می‌فرماید: «إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ بِالْحُزْن» قرآن به حزن نازل شده است. «فَاقْرَؤُوهُ بِالْحُزْن»‏‏ با حزن آن را بخوانید. به حزن نازل شده یعنی چه؟ این خیلی نکته است. بنده پیشنهاد می‌دهم برای فکر کردن از این بیت مثنوی مولوی استفاده کنید. بشنو از نی چون حکایت می‌کند/ از جدایی‌ها شکایت می‌کند/ کز نیستان چون مرا ببریده‌اند/ از نفیرم مرد و زن نالیده‌اند. یعنی حزن را مولوی می‌برد در ذات انسان قرار می‌دهد. من جدا شده از یک عزیز دلی هستم که فرمود: «و نفست فیه من روحی» من چون از او جدا شده‌ام در رنج هستم. در فراق هستم تا برگردم. کل زندگی انسان در فراق می‌گذرد.
ملایی: این اتصال الآن چگونه بین ما و قرآن برگزار می‌شود و برقرار می‌شود؟
حجت الاسلام پناهیان: وقتی که کسی سراغ قرآن می‌آید، صدای آن مبدأیی را می‌شنود، کلمات آن مبدأیی را می‌شنود که از آن جدا شده است. و بعد این نزل بالحزن یعنی چه؟ من با اینکه خودم واقعاً ادعا نمی‌کنم معنای آن را می‌فهمم می‌گویم شاید خدا هم از این جدایی یک فکری دارد. او هم به بنده‌های خود علاقه دارد. به همین دلیل که در روایت دارد من مشتاق ملاقات بنده خودم هستم. با مرگ او را پیش خودم می‌آورم بعد بنده من خوشش نمی‌آمد، بعد روایت داریم که خدا می‌فرماید من می‌مانم چکار کنم. حرف بنده خود را گوش بدهم یا او را پیش خودم در اوج شادی‌ها بیاورم. داستان حیات بشر را حکمت مولوی خوب به تصویر کشید. جدایی و فراق است. نمی‌دانم مادر شما در قید حیات هستند؟
ملایی: نه، متأسفانه.
حجت الاسلام پناهیان: بنده هم محروم هستم. ما که مادر خودمان را از دست دادیم، کوچکترین صدایی، نوایی، دست‌خطی از مادر بشنویم چطور می‌شویم؟ نسبت مادر با ما، نسبت خدا با ما چگونه است. چه ضریبی می‌خورد؟ قرآن کتاب عجیبی است. چرا ما قرآن را با گریه نمی‌خوانیم؟ هیأتی‌ها کجا هستند که قرآن را گریه بخوانند؟
ملایی: به خاطر همین است که بعضی از تلاوت‌های خاص تقریباً همه‌گیر است. حالا اسم نبریم.
حجت الاسلام پناهیان: واقعاً همینطور است. یک کم نزدیک به حزن می‌شود، حالا من اسم ببرم، تلاوت منشاوی مثلاً یکی از تلاوت‌های نزدیک به حزن هست. قاریان دیگر هم هستند. یک کمی نزدیک به حزن می‌شود عجیب است. اگر کسی بتواند قرائت‌های سبک حجاز را که خصوصاً عراقی‌ها می‌خوانند، شما ببینید، اخیراً دیگر آنها هم به سبک مصری بیشتر قرائت می‌کنند ولی تا چندی پیش قرائت به سمت همان محلی خودشان داشتند در حرم‌ها، اگر گوش بدهید. نمی‌دانم خودتان بخوانید. با حزن بخوانید. قرآن را با اشک خواهد خواند. از امیرالمؤمنین علی (ع) و دیگر ائمه هدی (ع) نقل شده است. امیرالمؤمنین انقدر پای قرائت قرآن اشک می‌ریخت که پیراهن ایشان خیس می‌شد. از شدت گریه بی‌حال می‌شدند، می‌فرمودند بس است دیگر. نخوان. حالا من داستان آن را اینجا برای شما آورده‌ام. بگذارد از روز بخوانم نفس امیرالمؤمنین در این برنامه ما کمی بدمد. می‌گوید من خدمت علی بن ابیطالب (ع) بودم. برای ایشان قرآن می‌خواندم. «فَلَمَّا بَلَغْتُ الْحَوَامِيم» به حوامیم قرآن رسیدم. سوره‌ای که اول آن حم دارد. ‏«فَقَالَ لِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع قَدْ بَلَغْتَ عَرَائِسَ الْقُرْآنِ» به عروس‌های قرآن رسیدیم. باز نمی‌دانم حوامیم یعنی چه که عروس‌های سوره‌های قرآن هستند. این یعنی چه؟ چرا ما نمی‌دانیم؟ واقعاً من از شما می‌پرسم چرا ما این چیزها را نمی‌دانیم؟ اینها را نمی‌دانیم پس چه می‌دانیم؟ رسیدی به عرائیس قرآن. بعد من رسیدم به این آیه «وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِي رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ» نوشته «بَكَى حَتَّى ارْتَفَعَ نَحِيبُهُ» انقدر گریه می‌‌کرد که صدای فریاد گریه علی بن ابی‌طالب بلند شد. دیگر آرام گریه نمی‌کرد. چرا امیرالمؤمنین انقدر گریه می‌کردند؟ به عشق امیرالمؤمنین قرآن را با حزن بخوانید. گوش دادن قرآن خیلی خوب است. حتی رسول خدا خودشان می‌فرمودند قرآن بخوان. یک نفر گفت آقا قرآن بر شما نازل شده است. من برای شما قرآن  بخوانم؟ فرمود: بله، دوست دارم بشنوم. شنیدن قرآن از تلویزیون، از رادیو، اینها خیلی چیز خوبی است ولی یک وقت‌هایی خودمان قرآن بخوانیم. هر جا خواستیم بایستیم، هر جا خواستیم مد بدهیم. هر جا خواستیم... نه اینکه قرائت قرآن را خراب کنیم. راحت باشیم. با قرآن مناجات کنیم با پروردگار. من یک نکته‌ای را عرض کنم. ادعیه ما قالباً سخنان عاقلانه هستند جزء یک هزارم درصد که عاشقانه هستند. اصلاً سخنان احساسی‌ای نیستند. ما اگر پای دعا گریه می‌کنیم مال این است که واقعیت‌ها خیلی سهمگین و تلخ هستند اشک ما را در می‌آورند. ما در واقعیت‌ها داریم له می‌شویم ناله می‌زنیم.
ملایی: با عقل خود دو دو تا چهار تا می‌کنیم دردمان می‌گیرد.
حجت الاسلام پناهیان: متون ادعیه متون عقلانی هستند ولی متن قرآن تماماً عاشقانه است. آدم یک کمی دقت کند می‌بیند خدا از سر عشق خود به بندگان خود دارد این حرف‌ها را می‌زند. اصلاً خدایا تو لازم نبود این حرف‌ها را بزنی. اینهمه. تو داری ابراز محبت می‌کنی. تو داری من را به جهنم تهدید می‌کنی. مثل مادری که بچه سمت آب جوش می‌رود جیغ بنفش می‌کشد. تو می‌خواهی من نروم. تو می‌خواهی کافران جهنم نروند. والّا اینطوری علنی تهدید نمی‌کردی که به گوش آنها برسد. شب‌ها بیایند گوش بایستند. تو دوست نداری مشرکان هم به جهنم بروند. تو می‌خواهی دست من گرفته شود. من را داری می‌ترسانی چون من را می‌خواهی. احکامت را داری برای من بیان می‌کنی چون من را می‌خواهی. من نمی‌توانم ندیده بگیرم این خواستن تو را پشت پرده همه این آیه‌‌ها. من می‌آیم کفش همه آن جوان‌هایی که در یک جلسه‌ای جمع شوند، کفش‌های آنها را مرتب می‌کنم، دم در جلسه واکس می‌زنم که اینها آن جلسه را داشته باشند که در آن قرآن بخوانند گریه کنند. می‌شود. ما این را در شهرهای خود داشته باشیم؟ ما یک هیأتی در تهران داشتیم محبان الزهرا (س) زمان دفاع مقدس. برخی از رفقا این هیأت را می‌شناسند. خانواده شهداء بیشتر می‌گشت و بعضی‌ها که خانه‌ها آنها کمی بزرگ‌تر بوده است، به جای دو تا 12 متری، تو در تو که پذیرایی‌های قدیم محل ما بود، حالا مثلاً بیشتر بود آنجاها می‌گرفتیم. بعد رسم بچه‌ها بود سر قرائت قرآن گریه می‌کردند. گریه کردن سر جلسه را کی باب کرد؟ شهید سید علی اکبر ترازانی. او شهید شد باید شهید صفوی گریه می‌کرد. او شهید شد شهید میرحسین گریه می‌کرد. او شهید شد، شهید صمدی گریه می‌کرد. او شهید شد شهید ورزدار گریه می‌کرد. دیگر کسی گریه می‌کرد می‌ترسیدیم. می‌گفتیم این شهید می‌شود. بعد نمی‌توانستند گریه نکنند. یک مدتی هم استاد ابوالقاسمی قاری قرآن جلسه ما بود. بچه محل ما بود. ایشان خیلی در قرائت به بچه‌ها حال می‌داد. گیر نمی‌داد نکته‌سنجی بکند در قرائت بچه‌ها بتوانند بخوانند. قرآن دوری بود. یک نفس خود ایشان می‌خواند بعد بچه‌ها می‌خواندند. بچه‌ها طلبه بودند، غیرطلبه. رسم شده بود پای قرائت قرآن. یکی از این شهداء حتی در وصیت‌نامه‌اش اسم من را به احترام آورده بود. انقدر با من رفیق بود. من دم در هیأت بودم به عنوان مثلاً مسئول هیأت و چکاره هیأت. کارها را رتق و فتق می‌کردم. ایشان آمد تازه از جبهه آمده بود. آمدم با ایشان صحبت کنم گفتم ببین، قرائت قرآن است نمی‌شود بایستیم با هم حرف بزنیم. قرآن از دست می‌رود. زد در ذوق من که رفیق او بودم. گفت قرائت قرآن است. به قرائت قرآن می‌توانیم یک جور دیگر نگاه کنیم. بیایید این فرهنگ را باب کنیم. الله الله گفتن پای قرائت قرآن قشنگ است، بد نیست. آن هم یک هیجانی دارد، آن هم یک زیبایی‌ای دارد. ولی این کجا. اینکه شما احسنت می‌گویی، احب می‌گویی، تکرار کند. مثلاً تبارک الله. این کلمات زیبایی که در مجالس پرشور قرائت قرآن گفته می‌شود. تمام اینها خوب است. من اصلاً نمی‌خواهم به اینها نقص بار کنم یا علیه آنها ادعایی داشته باشم. آیا کسانی هستند قرآن را مثل اهل بیت بخوانند؟ حالا من می‌گویم جوان‌ها با گریه قرائت قرآن بکنند. بعضی از دوستان ممکن است که فکر کنند من یک طرح از خودم دادم. این روایت را گوش بدهند. این روایت عجیب و قریب را از امام صادق (ع) در کتاب صواب الاعمال شیخ صدوق آورده است. «ان رسول الله (ص) عطی شباب من الانصار» رسول خدا به یک عده‌ای از جوان‌ها از انصار رسیدند. فرمودند: «انی ارید ان اقرأ علیکم» من می‌خواهم برای شما قرآن بخوانم. «فمن بکاف له الجنه» هر کس گریه کند جای او بهشت است. من تضمین می‌کنم. روایت عجیبی نیست؟
ملایی: چرا.
حجت الاسلام پناهیان: شما قبول دارید این روایت ممکن است برای خیلی از بینندگان تازگی داشته باشد؟
ملایی: بله. حد‌اقل درک و تجربه آن دیگر. ممکن است ما در یک زمان‌هایی با شنیدن یا خواندن یک آیه‌ای گریه هم کرده باشند اما اینکه این روایت حالا می‌آید این را تصویر می‌کند برای خیلی‌ها تازگی دارد.
حجت الاسلام پناهیان: برای اینکه ما جلسات اینطوری نداریم. «فمن بکاف له الجنه فقرأ آخر الزمر» آیات آخر سوره زمر را خواندند. «وَ سيقَ الَّذينَ كَفَرُوا إِلى‏ جَهَنَّمَ زُمَرا» و سوق داده می‌شوند کافران به سوی جهنم در حالی که کشیده می‌شوند و برده می‌شوند. حالا من برای بینندگان عرض کنم چند آیه بعد «و سیق الذی آمنوا الی الجنه» داریم. مؤمنان هم به سوی بهشت کشیده می‌شوند. حالا اگر یادم رفت، من یک نکته‌ای را باید ذیل این قسمت دوم بگویم. «الی آخر السوره فبکی القوم جیمعا» همه جوان‌ها گریه کردند «الّا شاب» یک جوانی گریه نکرد. «ًفَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ تَبَاكَيْتُ فَمَا قَطَرَتْ عَيْنِي» من سعی کردم گریه کنم ولی نتوانستم گریه کنم. اشکی نیامد. خب طبیعی است که آدم بعضی وقت‌ها گریه‌اش نمی‌آید. «فقَالَ إِنِّي مُعِيدٌ» من دوباره می‌خوانم. «مَنْ تَبَاكَى فَلَهُ الْجَنَّةُ» هر کسی تباکی کند جنة برای او است ولو اشک هم نریزد. این چقدر اصرار است برای اینکه ما باید با قرآن گریه کنیم.
ملایی: بعد این اشک می‌تواند گاهی اشک حزن به غصه باشد، می‌تواند گاهی اشک شوق هم باشد.
حجت الاسلام پناهیان: بله، قطعاً همینطور است. قطعاً این اشک بیشتر فرح‌بخش است. این اشک با آن اشکی که هیأتی‌ها می‌فهمند تناسب دارد. هیأتی‌ها وقتی برای امام حسین گریه می‌کنند جزء غم نیست. بعضی‌ها هم می‌گویند همیشه هم غم، یک وقت هم شادی. اصلاً در قلب اینها بهجت و سرور جاری می‌شود وقتی برای امام حسین گریه می‌کنند. این اشک از آن جنس اشک‌ها است. اشک جنس مناجات است که وقتی شما اشک می‌ریزید و در مناجات سبک می‌شوید. بعد این جوان دوباره خواندند. بقیه روایت هست. دوباره خواندند. جوان گفت من باز هم گریه‌ام نیامد ولی خودم را به گریه زدم. فرمود برای تو هم بهشت را... آقا این اصرار چیست که ما با قرآن گریه کنیم؟ همه ما اشک، چشمه‌هایی در دل‌مان دارد. یک مقدار روی آن را سنگ و غبار گرفته است. باید آ ن را تمیز کنیم. بعد می‌بینیم که راحت با قرآن گریه خواهیم کرد. گفتم یادآوری آن امروز به عنوان هدیه ویژه برای ماه رمضان باشد.
ملایی: دو نکته. یکی اینکه شما باید بفرمایید «وسیق الذین آمنوا الی الجنه» را. من نمی‌دانم حس شخصی خودم هست. فرمود که «قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَميم‏ قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ» این دو آیه را خود من هر وقت بخوانم یک جوری می‌شوم. دوست دارم با آن گریه کنم. می‌خواستم بگویم که این حسی که شما می‌فرمایید صرف یک احساس من‌درآوردی نیست. آن نکته خود را بفرمایید.
حجت الاسلام پناهیان: یکی از علما می‌گفت که من معنای این آیه را نمی‌فهمیدم که چرا مؤمنان را به سوی بهشت می‌کشند و می‌برند. کافران را به سوی جهنم می‌کشند و می‌برند. معلوم است آنجا عذاب جهنم است. کسی دلش نمی‌خواهد برود. ولی همانطوری هم مؤمنان را باید بکشند به سوی بهشت ببرند؟
ملایی: اینها که خودشان می‌روند.
حجت الاسلام پناهیان: اینها خودشان می‌روند از خدایشان است. اصلاً سر و صدای بهشت کسی ببیند، می‌دود و می‌رود. این عالم بزرگوار می‌فرماید من این ابهام را داشتم تا وقتی این روایت را دیدم که در صحرای محشر ابا‌عبدالله الحسین گوشه‌ای از صحرای محشر می‌ایستند همه دوستان‌شان دورشان می‌آیند و به ایشان عشق می‌ورزند. در روایت نوشته است از بهشت می‌آیند به اینها می‌گویند خانواده‌های شما در بهشت منتظر هستند. خانه‌های شما منتظر هستند. می‌گویند تا وقتی حسین اینجا است ما نمی‌آییم. می‌فرماید که من با این روایت فهمیدم که می‌شود در صحرای محشر کسانی بایستند و به بهشت نروند و آنها را به زور به سوی بهشت رضوان الهی ببرند. اینجا برایم معنایش واضح‌تر شد. اگر ما بتوانیم این کار را بکنیم، عادی‌سازی کنیم، یک کمی در دل خودمان بگردیم می‌توانیم گریه کنیم. الآن شما یک نمونه مثال خوب زدید. من یک مثالی از یک جوانی بزنم. می‌گفت من تا یک هفته گریه‌ام به خاطر این آیه قرآن بند نمی‌آمد که شیطان از خدا خواست به من مهلت بدهد، خدا هم مهلت داد. گفتم برای چی گریه می‌کردی؟ گفت امان از وقتی که خدا مهلت بدهد. این خیلی قشنگ است. اگر زیبا به آیات قرآن نگاه کنیم همه آیه‌های قرآن می‌توانند اشک ما را در بیاورند. من دوباره یک خاطره دیگر بگویم. هفته گذشته در جریان قرائت قرآن به این آیه قرآن رسیدیم «يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ وَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُم» در این آیه قرآن خیلی ساده است. عبادت کنید خدایی را که شما را آفرید. یک جایی 30 شب ماه رمضان برنامه داشتیم، بعد از آن هم مناجات‌خوانی بود. بچه‌ها گفتند در این لامپ و مهتابی‌ای که ما درست کردیم برای نور تاریکی مناجات، یک آیه قرآن می‌خواهیم بنویسیم، آیه نور می‌زند. مهتابی پشت آن نور به جلسه منتقل می‌کند. آنجا یک آیه باحال بگویید بزنیم. گفتم آیه باحال همین آیه یا ایها الناس اعبدوا ربکم است. گفت حاج آقا این آیه که گریه‌دار نیست. یک آیه‌ای مثل عم یجیب المضطر مثلاً اینها ولی خب ادعونی استجب لکم ولی خب آنها شنیده‌اند یک آیه دیگر. گفتم من فعلاً همین آیه را بلد هستم. درگیر با این آیه هستم. اینها یک آیه دیگری زدند. «عم یجیب المضطر» و یک هفته‌ای گذشت. بعد از یک هفته  دیدم که آن را پاک کردن و همین آیه «يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ وَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُم» را زده‌اند. گفتم چی شد آیه را عوض کردید؟ گفتند آقا با این صحبت‌هایی که شما در این شب‌ها کردید ما هر شب پای این آیه گریه کردیم. دیدیم همین آیه را بزنیم بیشتر با حزن ما ارتباط دارد. به زیبا نگاه کردن ما، به عمیق نگاه کردن ما، به لطیف شدن روح ما بستگی دارد. خود قرآن هم فرمود: «‏‏لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى‏ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّه» چشمه‌ها معمولاً در کوه است. آیه بر کوه نازل شود سنگ‌ها شکسته می‌شود و شکسته شد چشمه‌ها جاری می‌شود. ان‌شاءالله که خدا توفیق قرآن با حزن را به ما بدهد. من یک خاطره‌ای بگویم از یک آقایی که خیلی اهل گریه برای امام حسین بود. می‌گفت خانواده‌ام دیگر کتاب مقتل را از دست من برداشتند. با مفاتیح روضه می‌خواندم. آنها را از جلوی دست من برداشتند. بعد دیدم که با قرآن آخه من چطوری به یاد امام حسین بیفتم. بعد می‌گفت که من با آیات قرآن مدام یادم امام حسین می‌افتم و بعد در نجف اشرف من خدمت ایشان رسیدم. البته ایرانی بود. اهل اصفهان بود. می‌گفت که با آیات قرآن. بعد همان‌‌جا آیه قرآن می‌خواند، گریه می‌کرد، تداعی‌هایش را پای آیه‌های قرآن بیان می‌کرد و اینطور تداعی‌های زیبا را از اهل دل، از اهل ذکر پای آیات قرآن بشنویم، آیات قرآن مصادیق خودشان را هم غیر از معانی به ما نشان می‌دهند. امام صادق (ع) فرمود: مصداق همه خوبی‌ها در قرآن ما هستیم و مصداق همه بد‌ها دشمنان ما. ان‌شاءالله خداوند متعال ما را با قرآن به اهل بیت نزدیک‌تر کند و با اهل بیت به مدشان ما را به قرآن نزدیک‌تر کند.
ملایی: خیلی ممنون هستم.
تلاوت صفحه 11 قرآن کریم. آیات 70 تا 76 سوره مبارکه بقره.