اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1403-01-02حجت الاسلام فرحزاد-نکاتی پیرامون حضرت خدیجه سلام الله علیها

ملایی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. ثواب این صلوات را تقدیم می‌کنیم و پیش‌کش به محضر بانوی بزرگ اسلام حضرت ام المؤمنین خدیجه کبری (سلام الله و صلواته علیها) و سلام می‌کنم حضور شما بینندگان محترم و شنونده‌های گرامی برنامه سمت خدا، بندگان مؤمن و روزه‌دار خدای متعال. به برنامه امروز خیلی خوش آمدید. پنجشنبه‌ای که مصادف هست با سالروز وفات این بانوی جلیل‌القدر. تسلیت و تعزیت عرض می‌کنم حضور شما و دعوت می‌کنم دقایق پیش رو با من و همکارانم و البته کارشناس محترم حجت الاسلام والمسلمین حاج آقای فرحزاد عزیز و نازنین همراه باشید.


حجت الاسلام فرحزاد: خدمت شما و همه بینندگان عزیز و شوندگانی که از رادیو معارف بهره می‌برند عرض سلام دارم و آرزوی قبولی اعمال و طاعات و تسلیت عرض می‌کنم سالروز وفات ام المؤمنین، مادر امت، حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) را. همانطوری که روز گذشته هم عرض کردم ان‌شاءالله عزیزان حتماً این ایام حرمت سالگرد وفات این بانو را نگه دارند که باعث شادی دل پیغمبر و حضرت زهرا و مولا علی (ع) باشد و حتماً هم یک صله‌ای، صدقه‌ای، خیراتی، چه مالی و چه معنوی، تلاوت قرآن، ذکر صلوات، دعا، هدیه به این بانوی گرامی داشته باشند که قطعاً دعای این بانو راه‌های ما را باز می‌کند و گره‌های ما را باز می‌کند.
ملایی: ان‌شاءالله. فکر می‌کنم مباحث امروزی که قرار است از بیان حضرتعالی فیض ببریم درباره همین بانوی بی‌نظیر در تاریخ اسلام باشد.
حجت الاسلام فرحزاد: بله. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. به فرموده بعضی از مراجع بزرگوار، همیشه سفارش می‌کردند که تبلیغ و ترویج از مادرمان ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری (س) که حق عظیمی گردن امت، گردن پیغمبر و امامان و اهل بیت دارند، قطعاً احترام این بانو و تبلیغ این بانو دل پیغمبر، دل امیرالمؤمنین، حضرت زهرا و امامان را خیلی شاد می‌کند. من چند نکته درباره این بانوی بزرگوار خدمت عزیزان عرض کنم. ما در روایت داریم افضل بانوان بهشت چهار بانوی بزرگوار هستند. افضل آنها. در رأس آنها که با هیچ بانویی قابل قیاس نیست، حضرت صدیقه شهیده فاطمه زهرا (س) است. که همین‌جا من این نکته را عرض کنم. از عظمت حضرت خدیجه کبری همین‌قدر بس که رحم او و بدن پاک و مطهر او قابلیت این را داشته است که پرورش بدهد برترین بانوان عالم حضرت زهرای مرضیه که نور محض است و حقیقت محض است و ایشان را پرورش بدهد و تربیت کند و افتخار آن را داشته باشد که مادر این بانو است. از افضل زن‌ها یکی حضرت زهرا (ع) است، دیگری حضرت آسیه است که در اوج کفر و الحاد همسر فرعون بوده است و این هم روایت عجیبی است که ما در روایت داریم در خانه فرعون زندگی کرد و دین و ایمان خود را حفظ کرد. فرعون او را شکنجه داد و به شهادت رساند ولی دست از خدا و حضرت موسی برنداشت. و خدا در مقابل این صبر و بردباری او، مقامی به او داده است. در بهشت برین همسر پیغمبر ما می‌شود و همنشین حضرت مریم و حضرت خدیجه کبری (س) خواهد بود. این هم روایت قشنگی است. در روایت داریم که بانوانی که بر سوء خلق و بدخلقی شوهر خودشان صبر می‌کنند، خدای متعال ثواب حضرت آسیه را به آنها مرحمت می‌کند. و مردهایی هم که بر فقر و سختی و بداخلاقی خانم خود صبر می‌کنند، خدا ثواب صبر حضرت ایوب را به آنها مرحمت می‌کند. در هر صورت صبر و تحمل و مدارا کردن این مقامات را برای مردم باز می‌کند. پس اول حضرت فاطمه زهرا، دوم حضرت آسیه، سوم حضرت مریم (س) است که ما در قرآن اسم انبیاء و غیرانبیاء مکرر داریم ولی اسم بانوان از اول تا آخر قرآن فقط یک بانو داریم. یعنی دوم ندارد. و آن هم حضرت مریم (س) است. با اشاره آمده است همسر فرعون، همسر لوط، همسر نوح. ولی اسم بانویی در قرآن آمده باشد فقط حضرت مریم (س) است که یک سوره هم به نام این بانو هست که خدا از او خیلی هم ستایش کرده است. «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمين» و چهارمین بانویی که این افتخار بزرگ نصیب او شده است به عنوان افضل زن‌های بهشت، مادر ما است. مادر ما که می‌گوییم چون همسران پیغمبر طبق صریح قرآن مادر مؤمنین هستند. «وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُکم» البته ما در روایات داریم که همسرانی که ثابت مانده‌اند بر ولایت امیرالمؤمنین و اهل بیت. یعنی مؤمنین واقعی و آنها هم ایمان خود را حفظ کردند. خلاف قرآن و پیغمبر رفتار نکردند. مثل حضرت خدیجه کبری، مثل حضرت ام سلمه (س). در هر صورت حضرت خدیجه کبری (س) قبل از اینکه پیغمبر مبعوث به رسالت شوند، از کتاب‌های آسمانی شنیده بودند که در این منطقه شخصیتی مبعوث به پیغمبری می‌شود، از علائم و آثار و دایی‌ای که داشته‌اند که باکتاب‌های آسمانی آشنا بود، آن شناسایی‌هایی که درباره پیغمبر بود، شناسایی کرده بودند. آن شاخصه‌ها را حفظ کرده بودند و دیدند در وجود این سرور بزرگوار هست. پیغمبر ما آن زمان جوان بودند و به عنوان یتیم ابوطالب و یتیم، هم پدر و هم مادر را از دست داده بودند و در خانه عمویشان نوجوانی خود را می‌گذراندند. حضرت خدیجه کبری در همان زمان جاهلیت لقب طاهر داشتند، لقب مبارکه داشتند. اول ثروتمند حجاز بودند. هزارها شتر، طلا، نقره و از اموال ایشان تجار فراوانی تجارت می‌کردند و سود می‌بردند و بقیه آن را خدمت ایشان تقدیم می‌کردند. اهل ربا و نزول نبودند، پاک و حلال زندگی کردند. حلال را مراعات می‌کردند. در همان زمان هم مشهور به تقوا و عفاف و حجاب و پاکی بودند. از القاب ایشان طاهره است، مبارکه است. نسل بابرکت. خودشان وجودشان بابرکت بوده است. یک شبعه‌ای بعضی افراد معاند در اینجا اتهامی است به این بانو وارد کرده‌اند، اینکه حضرت خدیجه کبری (س) یک طرفه بوده است. ایشان شیفته پیغمبر خدا شدند و با این شیفتگی خود مثلاً پیغمبر را جذب کردند که این خلاف تاریخ و روایات ما هست. ما روایت هم داریم، در فارسی هم می‌گوییم دل به دل راه دارد. این حدیث است. «القلب یهدی الی القلب» در روایات داریم مثلاً سؤال می‌کنند که، می‌خواهیم ببینیم ما پیش خدا چقدر منزلت داریم؟ حضرت می‌فرمایند ببین خدا در قلب تو چقدر منزلت دارد، جایگاه دارد. به امام می‌گوید من چقدر پیش شما منزلت دارم؟ فرمودند امامت در قلبت چقدر منزلت دارد؟ معمولاً محبت دو طرفه است. و لذا درباره پیغمبر خدا تعبیرهایی هست که من بعضی از آنها را عرض می‌کنم. که پیغمبر خدا آوازه این بانوی باکرامت و با شرافت و اهل جود و ایثار و بخشش را شنیده بودند که به مال التجاره، ایشان خود حضرت تجارت کردند و این برخوردهایی که، تعاملاتی که پیش آمده بود، حضرت شناختی که به این بانو داشتند، تعبیر روایات ما این است که «کان لها محبا» یعنی پیغمبر هم شیفته این بانو بودند. یا کان لها وامقا. وامق هم یعنی عشق و محبت داشتند. یا کان بها عاشقا. پیغمبر هم عاشق بودند. گفت اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت/ دل لیلی از او شوریده‌تر بید. محبت همیشه دو طرفه است. قطعاً آنچه که حضرت خدیجه عشق و مهر و محبت به پیغمبر داشتند، پیغمبر بیشتر داشته است. چون روایت هم داریم که هر کس ایمان او بیشتر است، عشق و محبت او هم بیشتر است. آن هم بانویی که سرتاسر نور بوده است، حیاء بوده است، عفاف بوده است، پاکی بوده است، ایثار بوده است، گذشت بوده است. قبل از بعثت هم پیغمبر او را دوست می‌داشتند و ستایش می‌کردند و پیشنهاد ازدواج را هم با آغوش باز پذیرفتند. این هم جمله‌ای است خیلی زیبا است که درباره حضرت خدیجه کبری (ع) داریم که پیغمبر خدا فرمود: «رزقت حبها و احب حبیبها» یعنی خدا روزی من کرده است که من خدیجه را دوست بدارم. بیننده‌های عزیز، نمی‌خواهید محبوب خدا و پیغمبر شوید؟ «و احب حبیبها». پیغمبر ما می‌فرماید هر کس دوست این مادر هست، دوست این خانم هست من هم او را دوست دارم. مثل «احب الله من احب حسینا» خدا می‌گوید هر کس امام حسین را دوست دارد، من هم او را دوست دارم. پیغمبر ما می‌فرماید هر کس این بانو را دوست بدارد، من هم او را دوست دارم. انقدر پیغمبر ما این بانو را دوست می‌داشتند که بعد از وفات و رحلت این بانو تعبیر روایت این است که پیغمبر خسته نمی‌شدند از یاد این بانو و دعا کردن برای این بانو و مدح و ستایش این بانو و استغفار و طلب مغفرت برای این بانو به حدی که بعضی از زوجات پیغمبر حسادت می‌کردند. تعصب داشتند، می‌گفتند حالا بانویی در سن بالا از دنیا رفته است. مثلاً ما هستیم. چرا انقدر یاد آنها می‌کنید؟ که حضرت متأثر می‌شدند، از این جمله خیلی ناراحت می‌شدند. می‌فرمودند: «خَدِيجَةُ وَ أَيْنَ مِثْلُ خَدِيجَة» حضرت خدیجه را می‌گویید؟ مثل او کجا است؟ همانند او مگر خواهد بود؟ عزیزان می‌دانند تا وقتی که حضرت خدیجه (ع) زنده بودند، حضرت هیچ همسری را انتخاب نکردند. نه کنیز، نه همسر. نه موقت و نه دائم. اصلاً. فقط حضرت خدیجه. همانطوری که مولا علی (ع) هم تا زمانی که حضرت زهرا بودند هیچ همسر دیگری اختیار نکردند. و فرمود: «خَدِيجَةُ وَ أَيْنَ مِثْلُ خَدِيجَة» حضرت خدیجه شخصیتی بود که مردم مکه من را تکذیب کردند، او تصدیق کرد. مردم مکه مرا رها کردند، مرا کمک کرد. ما نداریم چنین بانویی که سر تا پا با مال، با جان، با آبرو، با نفس، با مهربانی، با محبت، با همه وجودش از پیغمبر سرتاپا حمایت کرده است و از مولا علی (ع) و از دخترشان فاطمه زهرا (ع). واقعاً دومی نداریم. وقتی حضرت زینب متولد شدند، پیغمبر فرمودند شبیه جده‌اش حضرت خدیجه کبری است. ببینید شما حضرت زینبی که اینطور فداکاری در راه امام حسین کرده است، می‌فرماید شبیه جده‌اش است. او را تشبیه به جده‌شان می‌کنند. حضرت خدیجه کبری (س) بانویی است که آنقدر مردم مکه ملامت کردند، سرکوفت زدند، سرزنش کردند، آزار و اذیت کردند، قهر کردند ولی یک سر سوزن عقب‌نشینی نکرد. داستان جالبی است. بعد از اینکه خواستگاری انجام شد و بنا شد که پیغمبر خدا مراسم عروسی را برگزار کنند، خب رسم از دیرباز همین بوده است. معمولاً داماد یا فامیل داماد، خانه‌ای، زندگی‌ای را آماده می‌کنند و عروس هم یک جهازی مختصر به خانه داماد می‌آیند. پیغمبر ما، شبی که در یازدهم ربیع الاول جشن ازدواج بوده است که اینجا هم عرض کنم که تولد حضرت خدیجه در تاریخ و روایات ثبت نشده است ولی جشن ازدواج آنها ثبت شده است. یازدهم ربیع الاول بوده است که مناسبت خوبی هم هست که جشن بگیریم. خب پیغمبر ما در خردسالگی هم پدر را از دست دادند و هم مادر را. مدت کوتاهی در خدمت پدربزرگشان حضرت عبدالمطلب (س) بودند و بعد هم خانه عمویشان حضرت ابوطالب. که زن‌عمو، مادر حضرت علی (ع) بهتر از فرزندان از این آقازاده پذیرایی می‌کردند. از فرزند جاری‌شان. و حضرت ابوطالب هم که عموی حضرت بود، در حد اعلی پذیرایی می‌کرد. پیغمبر نه خانه داشتند، نه اتاق اجاره‌ای داشتند. جایی نداشتند. حالا عقد که خوانده شده، مراسم عروسی دارد برگزار می‌شود، پیغمبر جا ندارند. ولی طرف مقابل چی؟ همه ثروت‌های این منطقه مال ایشان است. خیلی جان ما به قربان این بانو. حضرت خدیجه کبری (س)، زانو زدند محضر پیغمبر خدا این جمله را فرمودند. خیلی زیبا است. عرض کردند آقا جان «البیت بیتک والمال مالک و انا عمتک» تمام اموال من مال شما است. فدای شما است. و خانه من خانه شما است و من هم کنیز شما، خدمتگزار شما هستم. خب حضرت واقعاً چقدر شاد شدند، خوشحال شدند که از این اموال چقدر در ترویج دین و مکتب استفاده کردند. ببینید این آیه قرآن را مفسرین گفته‌اند درباره حضرت خدیجه کبری است. «أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتيماً فَآوى وَ وَجَدَكَ عائِلًا فَأَغْنى‏» یعنی تو یتیم بودی به تو پناه دادیم. عائل یعنی کسی که دست او خالی است. تو دستت خالی بود، وضع مالی خوبی نداشتی. تو را غنی کردیم به مال خدیجه. و لذا پیغمبر حضرت خدیجه را خیلی دوست داشتند. بارها می‌نشستند برای فراغ این بانو گریه می‌کردند، اشک می‌ریختند. و بارها دعا می‌کردند و اگر هدیه‌ای می‌آوردند یا قربانی می‌کردند، گوسفند می‌کشتد، می‌فرمودند برای فلان خانم و فلان خانم و فلان خانم ببرید. فامیل نیست به چه مناسبت اسم معین کردی این خانم، این خانم. می‌فرمودند اینها چون از دوستان همسرم حضرت خدیجه کبری بودند. به دوستان خانم‌شان هم هدایا و قربانی و گوشت می‌فرستادند. به حرمت آن بانو. لذا حضرت خدیجه واقعاً در دل پیغمبر خیلی جا باز کردند. ببینید این ایثار، فداکاری. آقا گذشتن از مال خیلی مهم است. خیلی مهم است. ما در آیات قرآن چند جا داریم «جاهدوا باموالکم» بعد می‌گوییم «بانفسکم» یعنی مال بر جان مقدم شده بود. اول می‌گوید مال بده، بعد می‌گوید جان بده. حضرت خدیجه یک شبه همه هستی خود را با حضرت معامله کرد و در روایت داریم وقتی که بنا شد نور با برکت حضرت زهرا در سلب پیغمبر از میوه‌های بهشتی و در رحم حضرت خدیجه قرار بگیرد، خدا امر کرد. این هم مخصوص حضرت زهرا است، برای کس دیگری نیست. امر کرد پیغمبر خدا 40 روز اعتکاف کند و عبادت بکند، روزها روزه بگیرد، شب‌ها عبادت کند تا این نور الهی در وجود او بیاید از میوه‌های بهشتی و غذاهای بهشتی. پیغمبر ما به حضرت خدیجه پیغام دادند که من چهل روز باید معتکف باشم. فکر نکنی که من مفارقتم روی کدورت و ناراحتی است. بعد این جمله را فرمودند: «ان الله لیباهی بک فی کل یوم مرارا علی الملائکه» این تعبیر خیلی بلندی است. خدا هر روز چندین بار بر ملائکه به توی خدیجه کبری مباهات می‌کند. خدا می‌گوید به‌به عجب کنیزی، عجب بنده‌ای، عجب خانمی هستی که انقدر فداکار، انقدر ایثارگر، انقدر باگذشت هستی. خدا مباهات کند خیلی مهم است. خیلی مهم است. و باز این هم روایت فوق‌العاده‌ای است. پیغمبر ما هفدهم ماه مبارک رمضان معراج داشتند. معراج از آیات قرآن و تاریخ مسلم پیغمبر ما و روایات مسلم پیغمبر ما است. در معراج پیغمبر حقایقی دیدند، ملکوت عالم، بهشت، جهنم، همه عوالم را طی کردند، وقتی که از سفر معراج برگشتند، خواستند حضرت خدیجه کبری (ع) را ملاقات کنند، جبرئیل پیغمبر را همراهی می‌کرد. به جیرئیل فرمودند با من کاری نداری؟ دیگر تمام شد؟ عرض کرد یک کار مانده است و آن کار این است. خدای متعال به من امر کرده است که به شما بگویم. خدا می‌فرماید سلام من را به حضرت خدیجه برسان. اگر مثلاً بگویند آقا امام زمان یک شخصیت برجسته بشود ما از خوشحالی جار بدهیم کم است. خدای بزرگ به جبرئیل می‌گوید که سلام مخصوص من را به حضرت خدیجه برسان. جبرئیل عرض کرد که هم سلام خدا و سلام منِ جبرئیل را هم محضر خانم خود ابلاغ کن. پیغمبر وارد اتاق شدند، به حضرت خدیجه کبری (س) فرمودند. خدیجه جان من از سفر معراج برگشتم، خدا به شما سلام رسانده است، جبرئیل او هم به شما سلام رسانده است. پیک وحی الهی. آقا ببینید چقدر بوی توحید از این بانو می‌آید. چقدر معرفت بالا است. فرمودند: «ان الله هو السلام و منه السلام و الیه السلام و الیه یهود السلام و علی جبرئیل السلام» فرمودند سلام خود خدا است. یکی از نام‌های خدا سلام است. خدا خودش سلام است. از او سلام می‌آید و به او برمی‌گردد. این هم روایت قشنگی است الآن یادم آمد. سلام کردن سنتی است که خیلی سفارش شده است. حتی خدا سلام می‌کند، ما هم سلام می‌کنیم، به همدیگر هم سلام می‌کنیم. در سلام کردن کسی بر پیغمبر خدا سبقت نگرفته است. ما حدیث داریم اگر وارد خانه‌ای شدید، محل کاری شدید، کسی نیست. هیچ انسانی نیست. «فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى‏ أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّه» آیه قرآن است. روایت هم می‌فرماید وقتی که وارد خانه‌ای شدید، هیچ‌کس نیست، بگویید «السلام علینا من عند ربنا» خدا که هست. ما به خودمان سلام می‌کنیم از طرف پروردگار ما. همانطوری که به امام حسین چه می‌گوییم؟ علیک منی سلام الله. نمی‌گوییم سلام من، می‌گوییم سلام الله. هم به امام حسین سلام خدا را می‌رسانیم و هم می‌گوید در خانه‌ای وارد شده که بگو از طرف خدا به خودم سلام برسان. «السلام علینا من عند ربنا» یعنی واقعاً حضرت خدیجه کبری (س) بوی توحید می‌دهد. شبی هم که پیغمبر در غار حرا مبعوث به رسالت شدند وقتی به منزل آمدند که حضرت خدیجه عرض کردند یک نوری، یک حقیقتی دیگر در شما استشمام می‌کنم، حضرت فرمودند که به من ایمان بیاور من به پیغمبری مبعوث شدم. فرمودند که، عرض کردند که خیلی جلوتر از اینها من به شما ایمان آوردم. از روز اول من شما را شناختم، به شما ایمان آوردم. ان‌شاءالله ما قدر این بانو را بدانیم. ان‌شاءالله برای این بانو قدمی برداریم. این مؤسسه خیریه‌ای هم که به نام حضرت خدیجه کبری است با همکاری سمت خدا که عزیزان در پیامک‌ها ببینند که قید سمت خدا هم باشد که به اسم مؤسسه دیگری چیزی واریز نکنند. به نام خدیجه کبری و برنامه سمت خدا ان‌شاءالله برنامه‌های زوار، برنامه‌های قربانی، فرزندان غدیر، کارهای خیر، اینها ماندگار می‌ماند. اگر می‌خواهید واقعاً مسیر این مادر را ادامه بدهید، ایثار، گذشت، فداکاری، خدمت به اهل بیت و دوستداران اهل بیت بالاترین عظمت‌ها و مقام‌ها را برای انسان می‌آورد.
ملایی: بسیار عالی. خیلی ممنون.
تلاوت صفحه چهارده قرآن کریم آیات 89 تا 93 سوره مبارکه بقره.