حجت الاسلام صفایی: وَ علیکُمُ السلام و رحمت الله، بنده هم محضر مبارک حضرت عالی، مردم عزیز، گرانقدر و محترم، سلام عرض می کنم عرض ادب دارم همچنین به ناشنوایان عزیزمان که برای ما یک نعمتی است که مخاطب ما این عزیزان هم هستند از آن دست بزرگوارانی که جناب عالی فرمودید، خداوند انشاءالله به همه مردم عزیز ما صحت، سلامت، رزق اعلی، زندگی پر از ایمان و تقوا و اخلاق و آسایش انشاءالله عطا کند و انشاءالله همگان مشمول دعای خیر آقا امام زمان باشند، انشاءالله
شریعتی: حالتان چطور است؟
حجت الاسلام صفایی: شکر
شریعتی: خدا انشاءالله حفظ تان کند، به همه مردم خونگرم جنوب، خاص اهالی نازنین بوشهر، به واسطه حضور حجت الاسلام صفایی بوشهری، مخصوص سلام می کنم انشاءالله که یک فرصتی شود که بتوانیم دیدار تازه کنیم و از نزدیک خدمتشان برسیم، بحث امروز شما را با دل و جان که از نشانه های اهل ایمان می-فرمودید خواهیم شنید
حجت الاسلام صفایی: خواهش می کنم، بسم الله الرحمن الرحیم امام صادق (ع) در یک حدیث مفصل اوصاف مومنان را بین کردند که در این جلسه به آخرین فراز های آن می رسیم انشاءالله، می فرمایند که یکی از اوصاف اهل ایمان این است که هم خود اهل مشورت هستند و هم بسیار خوب مشورت می دهند، برخی-ها مشورت می کنند برخی ها مشورت می دهند، اما اهل ایمان هم خود اهل مشورت هستند، و هم بسیار خوب مشورت می دهند، لذا می فرماید یَرشَدُ اَنْ اِستشارَ، به کسانی که طلب مشورت می کنند مشورتی می دهند که باعث رشد آنها می شود، مشکلشان را حل می کند، در نظام محاسباتی، شخصیت انسان، انسان هم دانشش محدود است هم تجربه اش محدود است هم نگاهش در رابطه با فراز و نشیب ها و چالش های یک پدیده، بسیار کم هست، به همین خاطر وقتی می خواهد مثلاً یک منزل بخرد، تجربه او کم هست، شاید دانش مهندسی او در رابطه معماری ساختمان کم باشد، موقعیت زمین اطلاع نداشته باشد این منزل که چالش هایی خواهد داشت، اطلاع نداشته باشد هکذا مسائل است انسانی که عاقل است، و می-خواهد یک تصمیم بگیرد مشورت می کند عقل و ناس ملجمَ عقلَ الناس اِلیهِ، عاقل ترین مردم آن کسی است که عقلشریعتی: های دیگران را اضافه بر عقل خودش می گذارد لذا می شود پنج تا عقل، ده تا عقل در مسئله، با تجربه، با بررسی ها، لذا اهل ایمان سریع تصمیم نمی گیرند جاهلانه تصمیم نمی گیرند، با دانش و با عقلانیت از طریق مشورت تصمیم می گیرند ساحت مقدس امیر مومنان می فرماید که الاستشارَ، طلب مشورت کردن، عینُ الهدایه، خود هدایت است چون وقتی انسان مشورت می کند، در پرتو این مشورت هدایت ایجاد می شود و بعد می فرماید فَقد خاطَرَ مَن الاستغنا بِرأیِ، آن کسی که مستبد به رای است و می گوید من خودم می دانم خودم همه چیز بلد هستم برخی از انسان ها این طوری هستند وقتی که راهنمایی شان می کنند خودشان را عقل کل می دانند مشورت نمی کنند، خودشان را میزان می دانند، خدا رحمت کند یکی از بزرگان می گفت گاهی با خودشان نگاه می کنند و می گویند آه آه اِنَّها هُنالِ علمً جمالَ، می گویند این سینه من پر از علم و دانش است، خدا رحمت کند یکی از بزرگان می گفت در زمان حضرت آیت الله بروجردی یک شخصی بود از جهت علمی خوب بود ولی حضرت آیت الله عظمی بروجردی مرجع وحید و مرجع مهم شیعیان جهان بود و این می گفت که من همان طور مثل آقای بروجردی علم دارم، اما چرا من به این مقام نرسیدم؟ خیلی ناراحت بود، طوری که به دیگران هم ذکر می داد و می گفت، خیلی هم حافظ را قبول داشت یک شب نقل کردند برای بنده که ایشان فال حافظ گرفت که شرایط چطوری است؟ حافظ آمده بود که در وجودت نری نیست کنیز، ایشان دیوان را پرت کرده بود و گفته بود که تو هم قدر من را نمی دانی، گاهی انسان به این که من خودم همه چیز هستم خودم در نهایت علم و کمال و فهم هستم و لذا مستغنی هستم از دیگران که به من مشورت بدهند در حالی که انسان موجودی محدود است، در قرآن می فرماید: وَ اَمرَهُم شعورَها بینَها، زندگی مردم مسلمان این طوری است، که اهل مشورت بین خودشان هستند، به همین خاطر می فرماید کسی که مستبد به رای هست و خودش مستغنی از مشورت می داند قد خاطَرَ، خودش را در مخاطره می اندازد، در یک پرتگاهی می گذارد که درصد و ضریب اشتباه بسیار بالا است، به همین خاطر اهل ایمان هم اهل مشورت کردن هستند و هم اهل مشورت درست دادن هستند، یعنی مشورت اشتباه به کسی نمی دهند لذا می-فرماید: یرشَدُ مَن استشارَ، یعنی صحبت هایشان، راهنمایی شان و مشورتشان باعث حل مسئله می شود
شریعتی: حاج آقا من هیچ وقت از مشورت ضرر نکردم،
حجت الاسلام صفایی: همین طور است
شریعتی: شما ضرر کردید؟
حجت الاسلام صفایی: هیچ کس ضرر نکرده است و عین هدایت است حالا نکته مهم اینجا است که با چه کسی مشورت کنیم، طرف مشورتمان چه کسی باشد؟ و از چه کسانی باید پرهیز کنیم که با آنها مشورت کنیم، امام صادق (ع) یک کد هایی می دهند در رابطه با کسانی که باید با آنها مشورت کنیم می فرمایند اولین ویژگی آن این است که انسان عاقلی باشد، یعنی انسانی باشد که دانش کار را داشته باشد اگر می-خواهیم منزل بخحریم از کسی سوال کنیم که عقلانیت در رابطه منزل و ساختمان داشته باشد و بعد خوب بتواند تحلیل کند، اگر می خواهیم دامادی بگیریم اگر می خواهیم عروسی بگیریم، اگر می خواهیم انسان ماشینی بخرد، اگر می خواهد رشته ای انتخاب کند اگر می خواهد رای بدهد هر چیزی، با کسی که در آن رشته عاقل است متخصص و عقلانی قوی دارد و آشنا به حل مسئله است، لذا انسان هایی که عاقل نیستند و خوب نمی توانند مشورت بدهند احساسی مشورت می دهند عقلانی نمی دهند و حضرت می-فرماید این ها طرف مشورتان قرار ندهید و بعد انسان عاقل و پخته و با تجربه و آشنا به حل آن مسئله باشد، دوم متدین باشد خدا را در نظر بگیرد، گاهی مواقع می شود انسان ها مشورتی می دهند که انسان مقابل دچار شکست می شود، و این خیلی بد است آن انسان به یک شخصی اعتماد کرده است، مسئله را بیان کرده است و از او نظر می خواهد که بیان کند، انسان متدین خودش را در محضر خدا می داند، و وظیفه خودش می داند که راهنمایی درست کند، ولی انسانی که دین ندارد انسانی که خودش را در محضر خدا نمی داند آخرتی قبول ندارد نفی خودش یا اطرافیان خودش یا نابودی و در خطر افتادن آن صاحب کسی که دارد مشورت می کند از او مشورت می خواست و می داده است آن خطرناک است، می گوید با انسانی که تدین واقعی دارد خدایی دارد صحبت می کند این است و دومین ویژگی، سومین ویژگی این باشد که این کسی که دارید با او مشورت می کنید شما را دوست بدارد شما را در حکم برادر خودش بداند و دلسوزانه مشورت بدهد، نه این که حتی عاقل باشد و متدین باشد و دلسوز شما نباشد، آن خطرناک است باید شخصی باشد که واقعاً دلسوز باشد و شما را دوست داشته باشد این هم سوم، و چهارم راز نگه دار باشد چون انسانی که مشورت می کند پای مشورت های فوق العاده خصوصی است مسائل زندگی اش است باید با فردی انسان مشورت کند که آن شخص رازنگه دار باشد نه این که راز انسان را ببرد در کوچه و بازار به دیگران بگوید می گوید این چهار ویژگی را داشته باشد عاقل، یعنی قدرت تحلیل داشته باشد و آشنا به مسئله باشد، با تجربه باشد، و احساسی عمل نکند، دوم انسانی خداترس و متدین باشد سوم: خیلی شما را دوست بدارد همانند برادر شما باشد و دلسوز شما باشد و چهارم راز نگه دار باشد، می-گوید با این ها مشورت کنید حالا با چه کسی مشورت نکنید؟ این هم کد هایی دادند که این بیان پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و صلم هست، می گوید با این ها مشورت نکنید، اولین آنها این است، با انسان های ترسو مشورت نکنید، انسان هایی که می ترسند از مسائل آینده، این ها مسئله را چنان بهرنج پیش شما نشان می دهند که شما عطاش ؟؟؟ (دقیقه 15:36) بگویید آقا نخواستم، انجام نمی دهم شما را می ترسانند چون خودشان ترسو هستند، انسانی که مشورت از او می خواهید و می ترساند، و کار را بحرانی می کند کار را سخت می کند انسان های ترسو همیشه متوقف هستند، دیدید انسانی که می ترسد از تاریکی، وقتی که در را باز می کند متوقف است و می ایستد تا چراغ روشن شود، بعد برود انسان ترسو این طوری است، اصلاً از جهت روانشناسی یکی از ویژگی های انسانی که ترس دارند این است که متوقف می-شوند کاملاً متوقف می شوند یا عقبگرد می کنند، می گوید با این ها مشورت نکنید چون اگر با این ها مشورت کنید کار را متوقف می کنند کار را سخت می کنند دوم با انسان ها بخیل مشورت نکنید چون این-ها خودشان اهل دهش نیستند اهل حرکت و خیر و برکت نیستند، مشورتی که به شما می دهند این مشورت فوق العاده شما را هم مثل خودشان متوقف می کنند، قدرت حرکت، قدرت ریسک، قدرت ورود به مسئله به شما نمی دهند و بخیل هستند و بعد احتمال دارد چون خودشان ندارند آن مسئله ای که شما می خواهید با آنها مشورت کنید آن بخیل می گوید من که ندارم و اینم نداشته باشد، پس با ترسو بخیل مشورت نکنید با حریص هم مشورت نکنید پیامبر مکرم اسلام می گوید با حریص هم مشورت نکنید، چون حریص شما را از همان مسئله ای که مشورت می کنید خیلی جلوتر می برد، یعنی مثلاً شما می-خواهید یک منزل بخرید، در یک متراژ خاصی است یک مقدار پول خودتان، یک مقدار خانم، خلاصه، همه با هم کمک کردند شما یک منزل بخرید، برخی از آقایان می گویند وقتی که ما می خواهیم منزل بخریم، این صحبت می کند که ملت کنید یاری تا ما کنیم خانه داری، چون گران شده است حالا رفته خانه ای پسند کرده است به قول شما هفتاد متر، این همه پول از این و از آن، وام گرفته است، حریص، حالا زیر بار قرض هم می خواهد برود، آن حریص می گوید این خانه چه چیزی است؟ این خانه بزرگتر، بهتر، این بیچاره اش می کند، ترسو می گوید نخر و زیر بار قرض نرو و متوقفش می کند و این حریص می-گوید از آن عبور کن و خودت را زیر بار قرض های بیشتر ببر و این بنده خدا می خواهد بخرد و نمی تواند پول بدهد هم منزل از دستش می رود و هم منزلش جای دیگر می شود آن وقت کار سخت می شود آن آدم حریص این بلا را به روز انسان می آورد، لذا در کار های تجاری هم همین طور است، وقتی با انسان حریص، انسان مشورت می کند او می گوید این که چیزی نیست و شما می خواهید فلان میلیون تومان این جنس را بخرید و بفروشید، نه، بیتر بخرید انشاءالله سود بیشتری می برید و حریص است، آن بنده خدا هم همچنین کاری می کند و چک می دهد و کار می کند و بعد نمی تواند آن کار را انجام دهد و آن حریص این بلا را به روز انسان می آورد ترسو و بخیل انسان را متوقف می کنند، حریص انسان را بدو میکند که از همین مسئله ای هم که انسان تجربه می کند یک چیز بالا تر برود، انتخاب کند و برای انسان مشکل زا شود، متاسفانه در بازار و اقتصادی قاعده ای بود و می گفتند که اقدام کوچک کن تا اگر زمین بخری، کوچک زمین بخوری و اقدام ها و سرمایه گذاری های فوق العاده بالا نکن در ابتدا، چون آغاز کار هستی و الی از بالا محکم زمین می خورید، الان متاسفانه کسانی که تازه وارد حوزه اقتصاد می شوند می خواهند یک شبه ره صد ساله بروند همین ها اشتباه می کنند سرمایه گذاری بسیار سنگین می کنند چون تجربه هم ندارند و نمی توانند مدیریت کنند، دوباره اوضاع بهم می خورد و محکم زمین می خورند، کسانی که عقلانیت اقتصاد دارند کوچک، کوچک سرمایه گذاری می کنند که اگر زمین خوردند این طبیعت اقتصاد است که انسان گاهی زمین می خورد تا موفق شود اگر زمین خوردند کوچک زمین بخورند و نشکنند، اما آن کسی که می خواهد یک شبه کار ده سال و بیست سال یک تاجر را انجام دهد، آن چون بلند پروازی کرد، نمی تواند جمع کند و محکم زمین می خورد، لذا عقلانیت اقتصاد این چنین است پس یکی حضرت فرمودند با ترسو مشورت نکنید این شما را بیچاره می کند می گوید آقا همین جا باشید و هیچ کاری نمی خواهد انجام بدهید، چرا می خواهید این کار را کنید؟ با بخیل هم نکن، چون بخیل نمی گذارد شما به سر منزل مقصود برسید، می گوید من که ندارم و بگذار این هم نداشته باشد، لذا آن مثالی برای بخیل است من که چیزی در دنیا نخوردم و بگذارید هیچ کسی یک دانه سبزی هم نخورد، همین طور است و با انسان حریص هم مشورت نکنید چون شما را فراتر از توانتان می برد و محکم زمین می زند و بعد امیر المومنین می فرماید که با شخص چهارمی هم مشورت نکنید و آن دروغ گو است، انسان دروغگو خیلی کلام عجیبی دارد دور ها را نزدیکتان نشان می دهد، نزدیک ها را دور نشان می دهد یعنی همه چیز را وارونه نشان می دهد، امام حسن عسگری علیه السلام می فرماید جویلَتُ الخوائصُ کُلُّها فی بیتِ، تمام بدی ها در یک خانه است، وَ مفتاحُ الکذب، کلید کذبش است انسان که دروغ گفت در منزل تمامی رزائل و معاصی برای او باز می شود، دیگر در دامان گناهان دیگر می افتد، به همین خاطر حتماً شما مشاهده کردید، داستان ها شنیدید انسانی که دروغ گفت برای توجیه دروغ اش ده ها گناه دیگر مرتکب می شود تا آن را درست کند و آن هم درست نمی شود لذا فرمودند امیر المومنین بعد از آن سه نکته ای که ساحت مقدس پیغمبر فرمودند می گویند با دروغگو هم مشورت نکنید چون دروغگو به شما دروغ در مشورت می گوید و آن چیزی که درست است غلط نشان می دهد و آن چیزی که غلط است را درست نشان می دهد، و شما را به زمین می زند، به همین جهت است که در مشورت مومنان هم خودشان اهل مشورت هستند و هم به دیگران مشورت درست می-دهند مومن عاقل است متدین است دلسوز است و راز نگه دار است و می گوید با این ها مشورت کنید و بخیل نیست ترسو نیست دروغگو نیست و حریص هم نیست و مومن این چیز ها را ندارد آنجایی که تجربه دارد آن جایی که تخصص دارد می گوید من مشورتم برای تخصص این است، اما اگر تخصصی ندارد خیلی راحت میگوید من اطلاعی ندارم و اگر شما بخواهید من فردی را معرفی می کنم، آن این ویژگی ها را دارد و شما به آن مراجعه کنید بنابراین اهل ایمان هم خود اهل مشورت هستند و هم مشورت که می دهند درست مشورت می دهند که مایه رشد آن شخص است، و او را بالا می برد و یکی دیگر از ویژگی-های انسان های مومن که امام صادق می فرماید: یُساعَدُ مَن ساعَدَ، به کسانی که کمک می خواهند کمک می کنند ببینید زندگی انسان خود انسان نیست انسان اگر خودش را نگاه کند مثل یک محوری است که خیلی ها اطراف آن زندگی می کنندف زن، فرزندان، خواهر برادر ها، پدر و مادر و خویشان و هم محلی ها و همکار ها، انسان یک موجودی است که در یک جغرافیای زیستی مردمی زندگی می کند و اطراف آن بسیاری دارند به زندگی خودشان ادامه می دهند و خودشان را کنار این شخص می بینند و این شخص هم کنار آنها است، در این فضا طبیعی است هم خود انسان دچار مشکلاتی می شود که توقع دارد دیگران کمک کنند و هم دیگرانی که کنار او زندگی می کنند دچار مشکلاتی می شوند که توقع دارند او کمک کند انسان های مومن، انسان هایی هستند که اگر کسی کمک خواست سریعاً به او کمک می کنند فستبق الخیراتً و سارُ الی مغرفتُ مِن ربّکم اسبق، اهل سرعت و اهل سبقت هستند، در خدمت و کمک به دیگران، یک روحیه هم دارند که توقع از دیگران ندارند، برخی از افراد گله می کنند و می گویند که شما می فرمایید که کمک به دیگران کنند دو تا مشکل بر می خورید یکی این که قدر ما را نمی دانند گویا دستمان نمک ندارند یکی بگاهه کمک به ما نمی کنند، چرا ما بهشون کمک کنیم، بنده عرض می کنم که اهل ایمان این طور هستند که اهل زیبایی ها و خوبی ها و بزرگی ها هستند و نگاه هم به دیگران نمی کنند و اگر هم ما به دیگران نگاه کنیم خودمان هم همانند آنها شویم، خود ما هم به همان چیزی که قوی می دانستیم مبتلا می شویم لذا انسان مومن نگاه به خودش و خدا می کند، نه نگاه به طرف مقابل می کند، حالا قدر نداستند رذیله ای است که آن دارد اگر من نیاز داشتم و کمک نکردم این منقصدی است که او دارد به همین خاطر انسان مومن به آن نگاه نمی کند به برخورد دیگران، حتی آنهایی که کمکشان کرده است، وقتی که به خدا نگاه کرده است انَّما نطعِمَکُم لِوَجهِ الله، و در آیات بسیاری است که إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً، یک روز یکی از علما یک عالم و یک فرد دیگری پیشش آمد داشت وضو می گرفت که به مسجد برود نماز مغرب و عشا در نجف بود، گفت آقا فلانی خیلی شما را تخریب می کند و غیبت شما را می کند و آقا هم وضو می گرفت و باید با ایشان یک برخوردی کرد آن آقا هم یکی از بزرگان بود که این آقا داشت غیبتش را می کرد این عالم بزرگوار وقتی که وضو گرفت حرکت کرد این شخص هم چشت سرش و مسجد خودش نرفت و مسجد آن عالم رفتف پست سر آن آقا نماز خواند که غیبت این آقا را کرده بود این فردی که غیبت کننده بود خیلی تعجب کرد، بعد از نماز گفت آقا شما چرا اینجا آمدید نماز؟ این فرد همانی است که من به شما گفتم، گفتند که چون شما غیبتش کردید فسقش برای من معرز شد اما مطلبی را که در رابطه با این شخص گفتید معلوم نیست که درست باشد این باید بررسی شود و هر فاسق را نباید قبول کرد، ان جائکم فاسقٌ و نبأئم، شما با گناه فاسق شدید من که حرف فاسق را نباید گوش بگیرم، حرفت را گوش نگرفتم و آمدم و پشت سرش نماز خواندم این که شما به من گفتید که یاد بگیرد نگیر، و هم شاید در ذهنم چیزی واقع شده است، با این اقتدار ایشان برطرف شد و ببینید چقدر بزرگی، چقدر خوبی یک انسان، خدا رحمت کند حضرت امام یک جلسه ای را پنجشنه ها داشتند با چهار و پنج نفر از بزرگان که هم بحث های ایشان بودند حضرت امام همیشه این طور بودند ولی در ین جلسه شرط گذاشته بودند چون این یک مجلس انسی بود بعد از یه هفته درس سخت و شدید خوندن دور هم می نشستند گفته بود که در این جلسه باید دو چیز نباشد یک: غیبت نباشد و یک حرف درس نباشد، حضرت امام در رابطه با غیبت فوق العاده حساس بودند و جدی تذکر می دادند، حضرت آقا هم همین طور، تمام بزرگان اخلاقی، ما هم همین طور است و این از ویژگی های انسان بزرگ است، لذا انسان مومن کسی که کمک می خواهد کمک به آن می کند ولو این که قدرنشناس است ولو این که در مواقع بحرانی به او کمک نکند آن معامله با خدا می کند و لذا کار را پیش می برد یکی دیگر از ویژگی های انسان مومن که حضرت می فرماید یَکیُ عَنِ الباطِل، از باطل فوق العاده دوری می کند اگر باطل در یک جا خودش را نشان دهد، آن فوق العاده از آن دوری می گزیند و گرد باطل نمی رود، باطل یعنی چیزی که حق نیست، حق یعنی آن چیزی است که حقیقت دارد واقع است مثلاً زمینی مال فردی است، سند خورده است این باطل این است که انسان حق او را بخورد، این سند مال کسی دیگر شود و کسی ادعا کند این همچنین کاری را نمی کند، یک فکر، فکر باطل و نفاق باطل است و کفر باطل است نزدیک آن نمی رود فتنه باطل است نزدیک آن نمی رود، به گرد حق می گردد و تازه دیگران هم تواصِعُ البِلحَقِّ، توصیه هم می کند و هم حق مدار است خودش و هم سفارش به حق می کند، لذا یَکیُّ عَنِ الباطِل، به شدت دوری می کند از باطل، در ندار باطل حرکت نمی کند، ولخَنا، از هرزگی و بیهودگی هم پرهیز می کند، این طور نیست که اهل بیهودگی زمانش بیهوده باشد به دنیال یک فضایی باشد که در آن هرزگی است، هرزگی یعنی کار های قبیحی که وقتی که بیان شود به یک جمع عاقل، پخته و فرهیخته، خیلی بد می-دانند قبیحه می دانند این هرزه می شود. آن باطل چیزی است که خلاف حق است همه بد می دانند کوچک و بزرگ باطل را بد می داند به حق را درست می داند بدین معنا که انسان مومن از باطل و هرزگی فوق العاده پرهیز می کند وَالجَهل، انسان مومن انسانی است که به دنبال دانش است، از جهل پرهیز می-کند در رابطه با حوزه دانش خیلی مطالب زیاد است انسان مومن، اول انسانی است که با سواد است بی سواد نیست به همین خاطر این نقلاب و حضرت امام و مقام معظم رهبری، برای این مملکت گکار بزرگی انجام دادند و آن با سواد کردن عمومی جامعه است در اشکال مختلف و حالا نهضت سواد آموزی و ما برخی از استان ها داشتیم که قبل از انقلاب درصد بالایی از جمعیت این ها بی سواد بودند الان جشن باسوادی می گیرند این یک نعمت است انسان مومن اول با سواد است این طور نیست که بی سواد باشد و کس دیگر نامه برایش بنویسد این خودش باسواد است نکته دوم در رابطه با پرهیز از جهل از جهل این است که سطح سواد خودش را ارتقاء بدهد یعنی تا می تواند حسب استعداد، حسب امکانات سواد خودش را بالا ببرد، تا به جایی برسد که حالا در عرصه های علمی دارای یک مرتبه کارشناسی باشد کارشناسی ارشد باشد دکتری داشته باشد در حوزه تحصیلات عالیه داشته باشد در علوم پایه، علوم تجربی، علوم انسانی، هر کدام و در رشته های خص تخصص داشته باشد و حتی فوق تخصصف جامعه ایمانی یک جامعه ای است که دانش بنیان است یک جامعه ای است که به دانش خیلی توجه دارد در همه امور، هر مملکتی که در مسائل مورد نیازش نیاز به غیر داشته باشد آن مملکت دچار وابستگی خواهد شد و سپس پیوستگی، الان ما تحریم بسیاری از دارو های هستیم اگر دکتری داروساز ما یا مراکر تولید اگر ما توان تولید دارو نداشته باشیم ما در بسیاری از دارو ها تحریم هستیم مثل همین کرونا، که خدمت بزرگی عزیزان تولید کننده واکسن کرونا ایجاد کردند مملکت در حفظ جان مردم امتیاز به دشمن می دهد این دانش باشد العلم السلطان، العلم رأس کل خیر، والجعل رأس کل شر، جهل ریشه همه مشکلات است، به علم منشاء تمامی بزرگی ها، اگر یک کشور دچار مشکلات دانشی باشد مشکلات علمی باشد در همه بخش ها، چه علوم انسانی و چه علوم پایه و به ویژه علوم تجربی و تولیدات و محصولات دانش بنیان با فناوری های ویژه به ویژه فناوری های راهبردی، مثل هسته ای، مثل نانو، مثل سلول های بنیادی و این امور، ما تسلط نداشته باشیم در نظم کنونی و نظم آینده جهان قطعاً دچار مشکل می شویم، و به همین خاطر مقام معظم رهبری این همه تأکید دارند چون راهبرد مهم در عرصه استقلال و تمدن آفرینی راهبرد بر اموری مستحکم است که یکیش خودکفایی در دانش و محصولات دانش بنیان و دیگری تولید امور مورد نیاز و فراتر نیاز برای مدیریت بازرگانی و اقتصاد تولید و دیگری نرسیدن به مقام مرجعیت، که خود ما مرجیعت برای جهان داشته باشیم که آنها از ایران بخرند از ایران یاد بگیرند این روند را ما باید طی کنیم انسان مومن، انسانی است که دارای همچنین فکر راهبردی است جامعه ایمانی، جامعه ای است که دارد همچنین فکر بسیار افق های دور دست را می بیند در حوزه علم اگر ما به روز فکر کنیم ما عقب هیتیم باید در عرصه علم و دانش باید فوق روز فکر کنیم، و در این رابطه به علم و دانش فوق العاده توجه کنیم و به دانشمندان فوق العاده اهمیت بدهیم فضایی را ایجاد کنیم که ایران سرزمین علم و دانش و کانون توجه دانشمندان بزرگ جهان شود این نکته ای است که مقام معظم رهبری بار ها بهش تاکید می کند و مسئولین محترم باید به این خیلی توجه کنند ما باید برای تربیت دانشمندان از کودکی سرمایه گذاری کنیم و استعداد برتر را شناسایی کنیم، فضا را برایشان آماده کنیم و آنها را آماده حضور در افق های دانشی در بالاترین مرتبه جهانی کنیم لذا انسان های مومن، انسان های اهل خدا، جامعه ایمانی، جامعه ای است که فوق العاده در عرصه علم و دانش و فناوری در همه امور، حالا چه علوم انسانی، چه علوم پایه، و ما تمدن علمی باشکوهی در اسلام داشتیم و رد ایران، اما متاسفانه انحرافاتی که در تاریخ اسلام صورت گرفت، و پاداشاهانی که در این مملکت آمدند و علم را متوقف کردند وابستگی ایجاد کردند حتی مشکلاتی در راه دانشمندان ما ایجاد کردند ما را عقب انداختند و الحمد الله این انقلاب با داده های امام راحل و مقام معظم رهبری یک فضای دیگری برای عرصه دانش و علم و فناوری باز شده است که انشاءالله در آینده چندان دور انشاءالله خواهیم دید که ایران همان طوری که الان در محاسبات بین المللی جایگاه خوبی دارد ولی فراتر از این ایران استعداد دارد، که در یک جایگاه رتبه های بالاتر قرار بگیرد، انشاءالله،
شریعتی: خیلی ازتون ممنون و مچکر هستم، انشاءالله که همگی اهل ایمان باشیم و در زیر چتر امنیت خدای متعال، قرار است آیات را بشنویم و کم کم به صفحات پایانی قرآن کریم داریم نزدیک می شویم و انشاءالله اختتامیه این ختم قرآن کریم را در کنار هم به بهترین شکل ممکن تجربه کنیم و جشن بگیریم و صفحه پانصد و هشت امروز قرار است آیات نورانی سوره مبارکه قدر و سوره بینه را در سمت خدای امروز تلاوت خواهیم کرد و بعد از تلاوت آیات انشاءالله همراه شما هستیم و در کنار شما
صفحه598 قرآن کریم
حجت الاسلام صفایی: بسم الله الرحمن الرحیم، خداوند در سوره قدر یک نکته بسیار مهم از باب رحمت و عنایت ویژه خودش به انسان ها به ویژه مومنان بیان می کنند و آن لیلة القدر خیرٌ مِن الفِ الشهر است میگه شب قدر بهتر از هزار ماه است برای انسان، این به چه مفهوم است در عرصه معارف دینی، این نکته محرز است که خداوند انسان را خیلی دوست دارد و همیشه خداوند در این فکر و در این تقدیر است که انسان نجات پیدا کند و گذشته نقصانش پاک کند و به مرحله ای برساند سراسر کمالات باشد خداوند شب قدر برای این قرار داده است که انسان با توبه و بازگشت به سمت خدا گذشته عصیانی و نقصانی خودش را پاک کند با توبه محبوب خدا شود و با یک سری اعمال بسیار اندک که در شب قدر مرسوم است، دارای فضای پر از ثواب و دارایی آسمانی پر از خیرات و برکات شود لذا شب قدر را باید خیلی گرامی داشت
شریعتی: انشاءالله، خیلی ا شما ممنون و مچکر هستیم دعا بفرمایید
حجت الاسلام صفایی: اللهُّمَّ صلِّ علی محمد و آلِ محمد، خدایا ظهور آقا امام زمان را تعجیل بفرما، الهی آمین، دعای خیرش نصیب همگان بگردان، الهی آمین، شهدا و امام شهدا و رفتگان همه مردم عزیز به ویژه والدین در رحمت و واسعه خودت قرار بده، طول عمر با عزت و ظهور حضرت مهدی، و سرافزرازی روز افزون نصیب مقام معظم رهبری بفرما، الهی آمین، جمیع مریض های اسلام، مسلمین در هر جای جهان هستند و در هر شرایطی هستند شفای عاجل عطا بفرما، خدایا حاجت حاجتمندان به ویژه عزیزانی که مخاطب این برنامه هستند به احسن وجه روا بدار و مکر و شر جهان استکبار را به اشد وجه به خودشان بازگردان، حسن عاقبت به شفاعت اهل بیت در آخرت نصیب ما بفرما و سلام علیکم و رحمة الله و صلۀَ الله علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: خیلی ممنون در پناه خداوند بزرگ و مهربان باشید همه آهوان صحرا سر خود نهاده بر کف، به امید آن که روزی به شکار خواهی آمد و همه ما چشم به راه آمدن شما هستیم و برای سلامتتون دعا می کنیم ممنون و متشکر.