اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1402-12-09-حجت الاسلام نظافت- انتخابات و اهمیت مردم از نظر اسلام

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خانم‌ها، آقایان، سلام، وقت شما بخیر. خیلی خیلی خوش آمدید. دیگر کم‌کم صدای پای بهار دارد از راه می‌رسد و همینطور صدای پای ماه مبارک رمضان. ان‌شاءالله از فرصت باقیمانده ماه شعبان به بهترین شکل ممکن همه ما ان‌شاءالله بهره‌مند شویم. انتخابات هم که پس‌فردا است. عرصه آزمون مردم عزیز و نازنین ایران و البته عرصه آزمون مسئولین. ان‌شاءالله که انتخابات باشکوهی داشته باشیم. نکته‌های جلسه گذشته ما خیلی نکته‌های خوبی بود ولی ناتمام ماند و ان‌شاءآلله امروز فرمایشات شما را با دل و جان خواهیم شنید.


حجت الاسلام نظافت: بسم الله الرحمن الرحیم. سلام بر شما و همه بینندگان عزیز. مردم خیلی اهمیت دارند. از نظر اسلام همه کاره هستند و انسان همه‌کاره است و خدا اینطوری خواسته است که انسان خودش انتخاب‌گر باشد. حالا چون مردم اهمیت دارند از نظر امیرالمؤمنین مسئولین یک جامعه باید به رضایت مردم بهاء بدهند، به قضاوت مردم بهاء بدهند، به نظارت مردم بهاء بدهند. چی شد؟ رضایت، قضاوت، نظارت. عبارت را بشنوید. به مالک اشتر فرمود مالک بدان من تو را فرستادم به شهرهایی که قبل از تو حکومت‌های عادل بودند گاهی، گاهی جائر بودند و بدان که مردم به تو نگاه می‌کنند. همچنان که تو قبل از اینکه حاکم شوی به حکام قبلی نگاه می‌کردی. آقای شریعتی نکته دقیقی است که حواس همه مسئولین جمع باشد که تحت نظارت هستند. این را امیرالمؤمنین کی فرموده است؟ 14 قرن پیش. الآن که عصر اینترنت و ماهواره و الآن که دیگر هیچی مخفی نیست. کسی خلوتی ندارد. باید آدم‌های حیا کنند از چشم‌ها و نظارت همگانی. تقوا داشته باشند و آبروریزی نکنند و خودشان را در حوزه تهمت قرار ندهند. یعنی گاهی هم اینطوری است. توجیه می‌کند. می‌گوید دلیل این این بود، دلیل این آن بود. می‌گویم تو که می‌دانی تحت نظارت هستی. وقتی مسئول می‌شوی بیشتر تحت نظارت هستی. مردم چون همه هستند. امیرالمؤمنین دارد می‌گوید آقا به نظارت مردم بهاء بده. نگو هر چه می‌خواهند بگویند بگویند. گاهی مسائل با هم قاطی می‌شود. قاطی شدن یعنی چه؟ می‌گوییم دغدغه ما رضایت خدا است. دغدغه تو رضایت خدا است، همان خدا می‌گوید دغدغه‌ات رضایت مردم باشد. دغدغه من قضاوت خدا است. همان خدا می‌فرماید که به قضاوت مردم بهاء بده. فرمود مردم به تو نگاه می‌کنند همانطور که تو قبلاً به حکام قبل نگاه می‌کردند. «و یقولون فیه» در دهان مردم را نمی‌شود بست. فرمود مردم در مورد تو می‌گویند همانطور که تو در مورد حکام قبلی حرف می‌زدی. در مورد گذشتگان. این عبارت خیلی نکته دقیقی است. فرمود: «إِنَّمَا يُسْتَدَلُّ عَلَى الصَّالِحِينَ بِمَا يُجْرِي اللَّهُ لَهُمْ عَلَى أَلْسُنِ عِبَادِه» برای اینکه دلیل بیاورند صالح هست یا نه. فرمود نگاه کن ببین مردم چه می‌گویند. خب مردم خیلی‌ها که در حرف زدن‌ها تقوا را رعایت نمی‌کنند.
شریعتی: هر چه ممکن است بگویند.
حجت الاسلام نظافت: می‌گوید پس چرا حضرت می‌گوید آنها دلیل هستند. جواب آن همان مثل معروف است. تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها. بی‌تقوایی مردم چیزک را چیزها می‌کند. یعنی یک چیزی هست. من نمی‌خواهم بگویم این معیار قضاوت باشد ولی حد‌اقل هر مسئولی به خودش شک کند اگر دارند پشت‌سر او حرف می‌زنند. من کجای راه را اشتباه رفتم. چون فرمود: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» فرمود اگر ایمان بیاورد، عمل صالح انجام بدهد، خدا محبت او را در دل‌ها قرار می‌دهد. پس چون مردم اهمیت دارند، اینهایی که انتخاب می‌شوند، اینها باید به سخنان مردم، به رضایت مردم، به قضاوت مردم توجه کنند. و این را یکی از مؤلفه‌های محاسبه نفس خودشان قرار بدهند. بنابراین حاکم باید به فکر رضایت توده مردم باشد. ولو خواص ناراحت شوند. البته با دو شرط. در نامه 53 داریم دو شرط دارد. دنبال جلب رضایت مردم باشیم با دو شرط. آن دو شرط چیست؟ حق و عدل. یعنی اگر مردم یک شهری تقاضا می‌کنند مثلاً فلان کارخانه را اینجا بزنید و آن به ضرر مثلاً فرض بفرمایید یک گروه دیگری می‌شود. باید عدالت را رعایت کرد. یا تقاضای یک کاری داشته باشند خلاف حق است ولی اگر یک کاری، یک رضایتی نه خلاف حق است و نه خلاف عدل، فرمود رضایت آنها را در نظر بگیرید. خیر در این است. خیر در رضایت توده مردم است نه یک گروه خاصی، یک صنف خاصی. عبارت را دقت کنید که بی‌سند حرف نزده باشم. فرمود: «وَ لْيَكُنْ أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَيْكَ أَوْسَطُهَا فِي الْحَقِّ وَ أَعَمُّهَا فِي الْعَدْلِ وَ أَجْمَعُهَا لِرِضَى الرَّعِيَّةِ» فرمود معیار محبوب‌ترین امور این است: ببین کدام کار به حق نزدیک‌تر است، عدالت آن گسترش بیشتری دارد و ببین کدام کار است که بیشتر رضایت توده مردم را نگه می‌دارد. مسئولین باید مردم‌دار باشند. و ما در انتخابات شرکت می‌کنیم تا آنهایی را که مردم‌دارتر هستند انتخاب کنیم. آنها که واقعاً مردم برای آنها مهم است. آنهایی که مردم‌سالار هستند نه مردم‌سوار. فرق است بین مردم‌سالاری و مردم‌سواری. مردم سالار هستند. امیرالمؤمنین از همه گرسنه‌تر، می‌گوید اول مردم سیر باشند. مردم‌سالاری اسلامی یعنی این. مردم‌سالاری اسلامی یعنی حاکم سطح اقتصادی خودش را پایین می‌آورد تا آرامش روانی. می‌گوید اگر ندارد اولاً همه نداشته باشیم، ثانیاً اگر قرار است برخوردار باشیم اول مردم. البته انتظار ما هم بالا نیست مثل امیرالمؤمنین چون امیرالمؤمنین فرمود مثل من نمی‌توانید اما اینکه فاصله بگیرند آن فاجعه است.
شریعتی: تلاش کنیم نزدیک شویم. یعنی مسئولین تلاش کنند؟
حجت الاسلام نظافت: بله دیگر. مسئولین تلاش کنند نزدیک شوند.
شریعتی: به کارگزار تراز جامعه و حکومت علوی.
حجت الاسلام نظافت: تا مردم به توده مردم جامعه علوی نزدیک شوند. بالاخره یک نسبت و سنخیتی باشد. آن وقت حضرت فرمود: «سُخْطَ الْعَامَّةِ يُجْحِفُ بِرِضَى الْخَاصَّة» فرمود اگر مردم اکثریت ناراضی باشند آن رضایت اقلیت به چه درد می‌خورد؟ از بین می‌برد می‌برد رضایت اقلیت را تا هوای توده مردم را داشته باشد. «سُخْطَ الْخَاصَّة» فرمود اگر گروه خاصی ناراحت شوند. «يُغْتَفَرُ مَعَ رِضَى الْعَامَّة» اگر توده راضی باشند آن قابل چشم‌پوشی است. مهم نیست یک گروهی ناراضی باشند. بعد خواص زیاده‌خواه زیاده‌طلب را امیرالمؤمنین هفت ویژگی برای آنها گفته است. خیلی جالب است. یک، فرمود: «أَثْقَلَ عَلَى الْوَالِي مَئُونَةً فِي الرَّخَاءِ» در دروان رفاه خرج روی دست والی بیشتر می‌گذارند. با پول بیت‌المال اسراف می‌کنند. کارهای پرهزینه. این خواص. دو، فرمود وقتی جنگ می‌شود، بلا پیش می‌آید، کمترین کمک را می‌کنند خواص. سوم فرمود: انصاف نمی‌دهند. بالاخره حاکم یک جاهایی است محذوراتی دارد. یک مشکلاتی دارد. فرمود: آن خواص زیاده‌خواه آن ملاحظات را هم ندارند. بی‌اصنافی می‌کنند. چهارم فرمود وقتی که می‌خواهند درخواست کنند سمج هستند، سماجت دارند برای گدایی کردن تا از بیت‌المال یک چیزی بکنند. با هزار و یک حیله، وام‌های چند صد میلیاردی را، چند ده میلیاردی را به دیگران بدهید، بعد برای وام ازدواج انقدر سخت‌گیری. خیلی بد است. اینها را باید درست کرد. و تا مردم نخواهند درست نمی‌شود. چرا؟ چون بالاخره ما از بیرون کسی را آوردیم کارمند بانک کردیم. ما خودمان هستیم. یعنی بالاخره ما در بی‌عدالتی نقش داریم. البته نقش مسئولین مهم‌تر است ولی همه نقش دارند. پنجم فرمود: آن خواص زیاده‌خواه را اگر به آنها چیزی بدهی، شکرگزار نیستند. کمترین شکر را دارند. ششم فرمود اگر ندهی عذرت را نمی‌پذیرند. هفتم هم فرمود در سختی‌ها ضعف نشان می‌دهند. کمترین صبر را دارند. بنابراین توجه به رضایت توده مردم یک فضیلت است. الآن شما تا جایی که می‌توانید رضایت خانم خود را جلب کنید. رضایت بچه‌ها را جلب کنید. من رضایت طلبه‌هایم را جلب کنم. رضایت همسایه‌ها. یک مسئول رضایت کارمندها. با همان دو شرط حق و عدل. این کار فضیلت است. برای مسئولان فضیلت نیست، واجب است. پیامبر آنقدر دنبال جلب رضایت همسران خود بودند که خدای متعال دیگر ترمز زد. فرمود: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَك‏َ تَبْتَغِي مَرْضاتَ أَزْواجِكَ» به خاطر جلب رضایت همسران، حلال خدا را داری بر خودت حرام می‌کنی و انقدر بر خودت سخت می‌گیری؟ یعنی پس اصل جلب رضایت اهمیت دارد و آدم‌های از خودراضی به فکر رضایت دیگران نیستند. و لذا می‌شوند منفور. «مَنْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُ عَلَيْه‏» فرمود بر آدم‌های از خودراضی خشم زیاد گرفته می‌شود. این هم یک نکته. اگر مردم یار نباشند قهرمان جنگ خیبر و کننده درب خیبر دستش بریده می‌شود. کاری از دست او برنمی‌آید. یار داشتن خیلی مهم است. امیرالمؤمنین فرمودند که بعد از اینکه قصد خلافت شد، فرمودند من ماندم آیا حمله کنم با یدّ جزاء، یدّ جزاء یعنی یار ندارم. دست بریده یعنی یار ندارم. یا صبر کنم بر این شرایط سختی که برای جامعه دارد پیش می‌آید. شرایط پر از ظلمت. که حضرت فرمود جمع‌بندی کردم دیدم صبر بهتر است. بعد، بعد از 25 سال که مردم در خانه امیرالمؤمنین ریختند و یک انتخابات شگفت‌انگیزی برگزار شد که حضرت فرمود پیرمردها آمدند، مریض‌ها آمدند، دختران جوان روبندهای خود را برداشتند و همه شادی می‌کردند که می‌خواهند به امیرالمؤمنین رأی بدهند. با حد‌اکثر آراء آمدند. نسبت به امیرالمؤمنین این اتفاق افتاد. نسبت به اولی این اتفاق نبود، حد‌اکثرها نبود. گروهی از ریش‌سفیدها آمدند رأی دادند. آنجا امیرالمؤمنین فرمودند: «لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِر»  اگر جمعیت حاضر نبودند که به زبان فعلی می‌شود انتخابات. حضور حاضر یعنی مردم پای کار بیایند تا کارها درست شود. اگر حجت تمام نشده بود به واسطه وجود یار، یعنی وقتی مردم در انتخابات شرکت می‌کنند، حجت را بر مسئولان تمام می‌کنند.
شریعتی: که ما کار خود را کردیم. ما قرار بود حاضر باشیم هستیم. حالا نوبت شما است.
حجت الاسلام نظافت: فرمود اگر این دو تا نبود. سومی هم فرمودند. «وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقِرُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُوم» اگر خدا از علماء پیمان نگرفته بود که در برابر سیری شکم ظالم، سیری عیب ندارد. سیری از روی ظلم و گرسنگی مظلوم، عالم نباید بی‌تفاوت باشد. امیرالمؤمنین هم عالم هستند. فرمود خدا پیمان گرفته است. الآن هم که نیرو هست. الآن هم که یار هست. اگر این دلایل نبود فرمود ریسمان شتر خلافت را روی کوهان او می‌انداختم اصلاً محل نمی‌دادم. انقدر نقش مردم مهم است. سکوت حضرت و کنار کشیدن و اینهمه گرفتاری درست شدن برای جامعه اسلامی به خاطر نبود یار است، پذیرش او باز به خاطر یار است. جنگش هم به خاطر یار است. جنگی که حضرت رفت. در رابطه با جنگ جمل داریم که حضرت فرمود... گفت به به امیرالمؤمنین گفتند نمی‌خواهند بروید بصره. بجنگید با آنها. فرمود: «أَضْرِبُ بِالْمُقْبِلِ إِلَى الْحَقِّ الْمُدْبِرَ عَنْه‏» نیرو دارم، یار دارم. با مقبل به حق مدبر عن الحق را می‌زنم. «َبِالسَّامِعِ الْمُطِيعِ الْعَاصِيَ الْمُرِيب» من نیروی شنوای مطیع دارم چرا نجنگدم. دلیل جنگ وجود یار است. دلیل پذیرش وجود یار است. شرکت در انتخابات همان حضور الحاضر است که حجت را مسئولین تمام می‌کند. داستان خطبه جهاد را داریم که خطبه جهاد مالی زمانی است که سپاه معاویه حمله کردند به شهر انبار و غارت کردند و گوشواره و دستبند و گلوبند و خلخال را از دست و پای زن‌ها بیرون آوردند و عده‌ای را شهید کردند که امیرالمؤمنین فرمودند اگر مسلمان از این خبر بمیرد نباید او را ملامت کرد. جا دارد، سزاوار است. بارک الله چقدر باغیرت بوده که از غصه مرده است. که فرمود وقتی جبهه نمی‌روید و یاری نمی‌کنید دشمن می‌آید مسلط می‌شود و در حق شما بی‌انصافی می‌کند. آن وقت در آن خطبه دارد که حضرت می‌گوید به شما گفتم بیایید به جبهه برویم. زمستان بود گفتید حالا که هوا سرد است بگذار کمی گرمتر شود. تابستان بود گفتید حالا که گرم است بگذارید کمی سردتر شود. فرمود شما از گرما و سرما فرار می‌کنید، از شمشیر بیشتر فرار می‌کنید. امیرالمؤمنین مؤدب، خوش‌سخن، خوش بیان عدل محض بعد اینطوری فرمود: «يَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ» ای شبیه مردان و ای نامردان. «حُلُومُ الْأَطْفَالِ»، ای کسانی که خواب شما مثل بچه‌ها سنگین است. «عُقُولُ رَبَّاتِ الْحِجَال» ای کسانی که عقل شما مثل زنان در حجله است. یعنی گرفتار هوس‌ها شده‌اید. کاش شما را نمی‌شناختم. که من گاهی گفته‌ام شب قدر این را بخوانید. مصیبت علی آن فرق شکافته نیست. این است. فرمود کاش شما را نمی‌شناختم. «وَ اللَّهِ جَرَّتْ نَدَما» این شناختی بود که منجر به پشیمانی شد. دل من را پر از چرک کردید. غصه‌ها را جرعه جرعه بر من نوشاندید. حالا این عبارت را دقت کنید. فرمود: «أَفْسَدْتُمْ عَلَيَّ رَأْيِي بِالْعِصْيَانِ وَ الْخِذْلَانِ» نظرات من را فاسد کردی با سرپیچی کردن و با کمک نکردن. سؤال: مگر نظر علی فاسد می‌شود؟ در میدان عمل فاسد می‌شود بد عمل کن. یک مهندس یک نقشه خوب کشیده است، بعد اجرا کنند ساختمان می‌ریزد. مگر او نگفته بود پس این سازه اینطوری باشد.
شریعتی: نقشه ایرادی ندارد، اجرا ایراد دارد.
حجت الاسلام نظافت: یک پزشک خوب نسخه خوب پیچیده است، بد عمل می‌کنند. من از مردم عزیز تقاضا می‌کنم تحلیل ما نسبت به مشکلات درست باشد. مشکلات هست ولی مشکلات به خاطر نقشه نیست. رهبر عزیز توصیه‌هایشان را بخوانند. تازه همین‌ مقدار خوبی به خاطر فداکاری‌های یک عده‌ای است. یک عده‌ای دارند فداکاری می‌کنند. گفت که در اسباب‌کشی داشتیم یخچالی را حمل می‌کردیم. شش نفر آدم. بعد چهار نفر ول کردند یخچال نیفتاد. معلوم شد که آن چهار الکی گرفته بودند. دو نفر. الآن در جامعه عده‌ای دارند فداکاری می‌کنند. اگر هم کمک کنند که داستان متفاوت می‌شود. من می‌خواهم بگویم امیرالمؤمنین می‌فرماید نظر من را فاسد کردید. بالعصیان. با نافرمانی کردن. در میدان عمل این اتفاق‌ها می‌افتد. بعد حضرت فرمود کار را به جایی رساندید که قریش گفتند علی مرد شجاعی است ولی دلیل شکست‌ها این است که علم نظامی ندارد. تهمت. نتوانستند شجاعت را انکار کنند. فرمود شکست‌ها نقشه ندارد. تدبیر ندارد. علم ندارد. حضرت فرموند که خدا پدرشان را بیامرزد. این چطور قضاوتی است. من بیست سالم نشده بود در میدان جنگ بودم الآن بیش از 60 سالم هست. بعد آن جمله معروف را فرمودند. «ولکن لا رأی لمن لا یطاع» فرمود اگر به حرف کسی نکنند «لا رأی»؛ لا رأیَ یعنی چه؟ یعنی گویا نظری ندارم. پس در مقام عمل نافرمانی‌ها، نظریات خوب امیرالمؤمنین را در مقام عمل به فساد می‌کشانند یعنی طرح را خراب از کار درمی‌آورند و حضرت هم می‌گوید اصلاً انگار گویا من رأیی ندارم وقتی به حرف نکنم. شرکت در انتخابات هم حق هر کسی است. اصولاً هر جا که حق است تلکیف‌های تکلیف هم هست. هر جا که تکلیف است پای حق هم درمیان است. حق مردم این است که شرکت کنند. باید بیایند حق خودشان را بگیرند. تکلیف مردم این است که شرکت کنند. دو تایی آنها با هم است. هم از حق خود استفاده می‌کنیم و هم ادای دین می‌کنیم. چون حق و تکلیف با هم ملازم است. در خطبه 34 داریم امیرالمؤمنین فرمود: مردم من بر گردن شما حق دارم و شما هم بر گردن من حق دارید. این امام معصوم است. امام معصوم آگاهی‌هایش هزار برابر بیشتر از ولی فقیه است. اصلاً قابل مقایسه نیستند. ما نباید غیرمعصوم را با معصوم مقایسه کنیم. انتظار از معصوم بیشتر است یا از غیرمعصوم؟
شریعتی: طبیعتاً از معصوم.
حجت الاسلام نظافت: آفرین. شما از وزنه‌بردارهای 48 کیلو نباید بخواهید وزنه‌ای بردارد که وزنه‌بردار 120 کیلو برمی‌دارد. این بی‌عدالتی است. من می‌خواهم بگویم امیرالمؤمنین وقتی دارد می‌گوید مردم شما هم حق دارید، من هم حق دارم. خب الآن هم به طریق اولی اینطوری است. فرقی نمی‌کند. مشکل همان مشکل است. جوامع هم همان جوامع است. ماهیت انسان هم همان است. هوس‌ها و شیاطین هم همان هستند. فطرت عوض نمی‌شود. حالا ببینید امیرالمؤمنینی که معصوم است می‌فرماید: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً» من به گردن شما حق دارد، شما هم به گردن من حق دارید. اول حضرت اعتراف به حق مردم کرد. فرمود حق شما این است که من غیرخواه شما باشم. مردم باید به کسی رأی بدهند که دلسوز و خیرخواه آنها است. مخلص گیر بیاورند. بعد فرمود حق شما این است که مراقب بیت‌المال خود باشید. اختلاس‌ها باید کم شود. امین باید برود. «تَوْفِيرُ فَيْئِكُم» سوم فرمود: حق شما آگاهی دادن است. و چهارم فرمود: حق شما تربیت است. تعدیل. گاهی آگاهی می‌دهد سیستم ولی آن تأدیب اتفاق نمی‌افتد، آن تربیت اتفاق نمی‌افتد. در اینجا حضرت به چهار حق اعتراف کردند. بعد فرمود من هم حق دارم. حالا حق حاکم چیست؟ فرمود حق من این است که شما خیرخواه من باشید. هم جلوی روی من و هم پشت‌سر من. خیر‌خواه یعنی چه؟ یعنی جنابعالی یا مدیر شبکه یا مدیر صدا و سیما به تهیه‌کننده پشت درهای بسته می‌گوید آقا اینطوری کن. پشت سر دفاع می‌کند که تضعیف نشود. مدیر تضعیف شود دیگر کار پیش نمی‌رود. دقت می‌کنید؟ به خانم در خانه بچه‌ها که نیستند می‌گوید خانم چرا با بچه اینطوری حرف می‌زنی؟ چرا سر او داد زدی؟ جلوی روی بچه برای اینکه بدتر نشود ماله‌کشی می‌کنیم. به بچه می‌گوییم که چکار کردی که مادرت را عصبانی کردی. یعنی عقل را به کار می‌گیریم. اخلاص داشته باشیم یک جور موضع‌‌گیری می‌کنیم که کار بدتر نشود. احساسی تصمیم نگیریم، عقلانی تصمیم بگیریم. مولا امام صادق فرمود: «لَيْسَ الْعَاقِلُ مَنْ يَعْرِفُ الْخَيْرَ مِنَ الشَّر» عاقل کسی نیست که خوبی را از بدی تشخیص بدهد. عاقل کسی است که بین دو تا بد، بد خوب را انتخاب کند.
شریعتی: بین بد و بدتر بد را انتخاب کند.
حجت الاسلام نظافت: که حضرت فرمود بد خوب. «خَیرَ شراً». عاقل کسی است که فرمود «من یعرف الخیر شر» ما در انتخابات شرکت می‌کنیم ولی مسئولین فکر نکنند از آنها راضی هستیم. ولی برای اینکه دشمن را ناراضی کنیم شرکت می‌کنیم. گیر گردیم. مسئولین ممکن است توهم‌شان بردارد. پس اوضاع گل و بلبل و خوب است.
شریعتی: کار ما خیلی خوب بود.
حجت الاسلام نظافت: خیلی خوب بود. مردم شرکت کردند. این یک بدی است که اگر مسئولی بخواهد از شرکت ما چنین برداشتی کند. از آن طرف هم یک بدی، بدتر از آن چیست؟ بدتر آن دشمنانی هستند که دارند نگاه می‌کنند. شکوه ملت ایران را نمی‌خواهند ببینند. عزت را نمی‌خواهند ببینند. نمی‌خواهند این راه ادامه پیدا کند. می‌دانند اگر ما امیدوار باشیم ضربه آخر را خواهیم زد. این پیشروی‌ها را ادامه خواهیم داد و البته هر ملتی خودش را بازسازی کرده است سختی‌هایی را تحمل کرده است.
شریعتی: اگر قرار بوده روی پای خودش بایستد.
حجت الاسلام نظافت: همینطوری بوده است. ژاپن چطوری بلند شده است؟ همینطوری که نبوده است. سختی‌ها را تحمل کرده است. خود آمریکا همینطور. هر کشوری. اصلاً قاعده عالم این است. پس حضرت فرمود حق من بر شما این است که خیرخواه من باشید. بعد فرمود به بیعت وفادار باشید. انقلاب ایران یک انقلاب مردمی بوده است. مردم آمده‌اند. با کودتا که شاه سرنگون نشده است. مردم خون دادند و در صحنه آمده‌اند. همه چیز هم با انتخابات جلو رفته است. وسط کار یک چالش‌هایی ایجاد می‌شود. واقعاً در زندگی اینطوری است. با تدبیر، با عقلانیت، با حکمت، با قاطعیت، باید موانع را برداشت. پس این هم فرمود دیگر آن بیعتی که با من کردید باید وفادار باشید و پای آن بایستید. سوم فرمود وقتی شما را صدا می‌زنم باید اجابت کنید. حق من این است. شما من را حاکم خودتان کردید. گفت من صدا می‌‌زنم بیایید کمک، باید بیایید کمک.
شریعتی: چرا بهانه می‌آورید؟
حجت الاسلام نظافت: «والعجابه حین عدعوک». به چه دلیل در انتخابات شرکت می‌کنیم؟ رهبر ما گفته است. می‌خواهیم مستضعفان عالم را خوشحال کنیم، می‌خواهیم دشمنان را ناامید کنیم، ما رهبرمان را خوشحال کنیم. می‌خواهیم اطاعت کنیم. نائب امام زمان هستند. اصلاً فراتر از این حرف‌ها است. بعد هم فرمود حق من «والطاعه حین آمرکم» امر می‌کنم باید اطاعت کنید. بالاخره شما اگر الآن راننده هستید در خیابان می‌روید، راه بسته بود چکار می‌کنید؟ سرنشینان به شما اعتماد می‌کنند. دنده عقب می‌آییم مانع را دور می‌زنیم. اگر داد بزنند آقا نه، ماشین را بکوب به همین موانعی که گذاشته‌اند. می‌گوید آقا نمی‌شود. آنها اعتماد می‌کنند می‌گویند آقا این آدم عاقلی است. خیرخواه ما است. آرام هم در اتوبوس خوابیده‌اند، دور هم می‌زنند می‌گوید می‌رساند. باید اجازه بدهیم بالاخره رهبر عظیم ما نقشه‌اش را عملی کند. این وفاداری، این اطاعت، این اجابت خیلی مهم است. یک خطبه‌ای هست در نهج‌البلاغه دوست دارم یک وقت زنده باشیم فرصت باشد یا من یا یکی دیگر از عزیزان این خطبه را بخوانند. خیلی مهم است. یعنی به نظر من همه مردم باید این خطبه را بخوانند. خطبه 216 است. خیلی نکات لطیفی دارد. یعنی واقعاً هر کسی که می‌خواهد در مسائل سیاسی نظر بدهد باید این خطبه را بخواند. آدم یک بصیرت خاصی پیدا می‌کند. نه افراطی می‌شود و نه تفریطی می‌شود. خیلی خوب است. یک جمله آن این را دارد. فرمود از واجبات حق خدا بر بندگان او این است که همه به اندازه توان خود خیرخواه باشند. «النصیحه بمبلع جوده والتعازن» همه کمک کنند بر اقامه حق. مردم حق دارند. اختلاس مردم را عصبانی می‌کند.
شریعتی: چقدر مردم را دلسرد می‌کند، مأیوس می‌کند.
حجت الاسلام نظافت: خب حالا می‌خواهیم چکار کنیم؟ می‌خواهیم از گلوی او در بیاوریم. می‌خواهیم جلوی ظلم را بگیریم باید به کمک بیاییم. بعد فرمود هیچ‌کس ولو عظمتش بالا باشد. امیرالمؤمنین خودشان دارند می‌گویند که «علی مع الحق مع الحق مع علی». فرمود هیچ‌کس ولو عظمتش و منزلتش در حق بالا باشد و پرسابقه باشد. هیچ‌کس بالاتر از این نیست که نیاز به کمک داشته باشد. امیرالمؤمنین می‌گوید به من باید کمک کنید. خب ولی فقیه را صد درصد باید کمک کرد. آن شخصیت می‌گوید من نیاز به کمک دارم. بعد فرمود هیچ‌کس ولو در چشم‌ها کوچک باشد. ولو مردم برای او شأنی قائل نباشند. این کمتر از این نیست که کمک بخواهند. آن هم می‌تواند کمک بدهد. کمترین کمک این رأی است که روز قیامت بگوییم خدایا ما کمک کردیم. پس امیرالمؤمنین می‌گوید بزرگان نیاز به کمک دارند، کوچکتر‌ها هم می‌توانند به سهم خودشان کمک کنند. حتی ممکن است یک کسی هنوز رأی اولی نشده است. یک سال مانده است. می‌تواند دست پدر و مادر خود را بگیرد، بگوید بیا پای صندوق برویم. شرکت می‌‌کنیم تا به شیاطین نه بگوییم. شیطان چه می‌خواهد؟ آن خطبه 129. فرمود: «إِنَّ الشَّيْطَانَ يُسَنِّي لَكُمْ طُرُقَه» شیطان راه‌های خودش را تسهیل می‌کند . شیطان اراده کرده دین شما را گره گره باز کند. قدم به قدم، گره گره. و شیطان می‌خواهد تجمع شما را تبدیل به تفرقه کند. و تفرقه را بعد می‌خواهد تبدیل به فتنه کند. «فَاصْدِفُوا عَنْ نَزَعَاتِهِ» وسوسه‌ها و تحریکات آنها را اعتنا نکنید. صراحتاً دشنمنان این ملت می‌گویند شرکت نکنید. خب باید با آنها لج کنیم. سعادت دنیای ما در همین است. امیرالمؤمنین می‌گوید آقا آنها می‌خواهند اجتماع شما را تبدیل به تفرقه کنند. تفرقه هم بعد نقشه بعدی دارد.
شریعتی: دشمنان هیچ‌وقت خیر آدم را نمی‌خواهند.
حجت الاسلام نظافت: بله. یعنی به لج دشمنان باید شرکت کرد. در سوره توبه داریم که فرمود هر قدمی که «لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغيظُ الْكُفَّارَ» هر قدمی که برداری که کفار را عصبانی کنی، کفار این مسیحی‌های عادی را نمی‌گوییم. مستکبران. سردمداران. که آنها را عصبانی کنید، «كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ» در صف اگر برای رأی دادن بایستند، آن خستگی و گرسنگی عمل صالح است. رنج آن عمل صالح است. و در قرآن داریم به کفار بگویید «مُوتُوا بِغَيْظِكُم» عصبانی کنید بعد هم بگویید از این عصبانیت بمیرید. رأی می‌دهیم تا آنها را عصبانی کنیم. این نیت‌های گوناگون. انتخابات مظهر انسجام ملی و وحدت ملی است. انسجام ملی را باید حفظ کنیم. باز این خطبه را دقت کنید. فرمود: «و الزموا السواد الأعظم» ملازم با این جمعیت عظیم باشید. «فإن يد اللّه مع الجماعة‏‏» می‌گوید اگر متحد شوید قدرتمند می‌شوید مشکلات حل می‌شود. دست خدا با شما است. بدون قدرت نمی‌توانید مشکلات را حل کنید. آن هم ملتی که در الم اینهمه دشمن دارد. دنیای کفر با تمام اختلافاتشان سر ایران متحد هستند. فرمود: «إيّاكم و الفرقة» از تفرقه بپرهیزید. اگر کمک الهی را می‌خواهیم، ید الهی را می‌خواهیم باید انسجام را حفظ کنید. مشارکت می‌کنیم چون اگر انتخابات نباشد یا دیکتاتوری می‌شود یا هرج و مرج. هم دیکتاتوری بد است و هم هرج و مرج بد است. فایده مشارکت جلوگیری از دو پرتگاه است. پرتگاه دیکتاتوری و هرج و مرج. مشارکت می‌کنیم دشمنان را ناامید کنیم. جبهه حق را تقویت کنیم، جبهه باطل را تضعیف کنیم. من دارما نگیزه‌های گوناگون شرکت در انتخابات را می‌گویم که با نیت‌های محکم شرکت کنند. حضرت یک جایی گله می‌کنند. فرمود شما نسبت به نصرت حق و تضعیف جبهه باطل کوتاهی کردید، سستی کردید. حالا که سستی کردید آنها طمع کردند. یعنی ما نباید به دشمن روحیه بدهیم. نباید یک کاری کنیم طمع کنند نقشه بکشند. دشمن را باید ناامید کرد تا اوضاع ما بدتر نشود. فرمود دشمن طمع کرد. فرمود دشمن قوی شد به خاطر اینکه شما باطل را تضعیف نکردید. بعد هم فرمود شما سرگردان شدید مثل سرگردانی بنی‌اسرائیل. آن وقت حضرت فرمود بعد از من اوضاع بدتر خواهد شد. بعد از من سرگردانی شما بیشتر خواهد شد. چرا؟ فرمود حق را پشت‌سرتان انداختید. با نزدیکان قطع ارتباط کردید. به دشمن خود گوش کردی، به حرف دوست گوش نکردی. مشارکت می‌کنیم تا مستضعفان را خوشحال کنیم. یک نفر عادی را می‌خواهیم خوشحال کنیم چقدر برکات دارد که فرمود دفع بلا می‌شود. چشم تمام مستضعفان عالم به ما است. به قدرت و قوت ما. آنها را خشنود کنیم اثر معنوی در رفع مشکلات و دفع بلا دارد. نائب امام زمان را خشنود کنیم، جبهه حق را خشنود کنیم، اینها برکات معنوی دارد برای حل مشکلات زندگی خودمان. شرکت می‌کنیم تا تبری بجوییم از شیاطین، از دشمنان بشریت.
شریعتی: یعنی صف ما جدا است.
حجت الاسلام نظافت: بله، صف‌بندی. «قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ لَكُمْ دينُكُمْ وَ لِيَ دين‏» این صف‌بندی خیلی مهم است. بعد نکته دیگر، چرا شرکت می‌کنیم؟ چون مشارکت پایین ناخواسته پیام دادن به دشمن است. ما مواردی داشتیم به خاطر اشتباهات برخی از افراد جامعه، یک جاهایی مسئولین، یک جاهایی مردم، دشمن فشار خود را بیشتر کرد. تحریم‌ها را بیشتر کرد. دردسر را بیشتر کرد. کاری نمی‌توانند بکنند. سیصد هزار شهید پای این نظام دادند این مردم دست برنمی‌دارند. دردسر زیاد می‌شود. گفت اِرز خود می‌بری و زحمت ما می‌داری. و لذا همین عبارت در نهج‌البلاغه است. امیرالمؤمنین فرمودند: «فِعْلُكُمْ يُطْمِعُ فِيكُمُ الْأَعْدَاء» فرمود رفتار شما دشمن را به طمع می‌اندازد. خیال برش می‌دارد. می‌گوید حالا که مشارکت کم شد پس می‌شود کاری کرد. کاری که نمی‌تواند بکند. باز ملت هزینه آن را می‌پردازند. ضررهای آن برای مردم است. گرفتاری‌های آن برای مردم است. از جیب بیت‌المال می‌رود. دردسرهایی ایجاد می‌شود. بنابراین باید دشمن را تضعیف روحیه کرد. جنگ روانی. الآن جنگ روانی است در کنار انواع و اقسام جنگ‌هایی بر علیه جمهوری اسلامی هست جنگ روانی است. شما آدم رسانه‌شناس هستید. این فیلمبردارهای عزیز. من سؤال می‌کنم. ما در رسانه قوی‌تر هستیم یا دشمنان ما.
شریعتی: حتماً ما قوی‌تر هستیم. ابزار و امکانتشان اصلاً قابل مقایسه نیست.
حجت الاسلام نظافت: کار رسانه چیست؟ کار رسانه این است که حق را باطل جلوه می‌دهد و باطل را حق جلوه می‌شود. هنر رسانه این است. می‌تواند. جبهه باطل از رسانه‌اش برای همین استفاده می‌کند.
شریعتی: بله.
حجت الاسلام نظافت: آنها در جنگ رسانه‌ای قوی هستند. آنها می‌خواهند ملت را نا‌امید کنند. می‌خواهند ملت امتیازهای خودش را نببیند. وزراء این کار را می‌کنند. نباید در این جنگ رسانه‌ای سر ما کلاه برود. در رابطه با جنگ رسانه‌ای خیلی قشنگ است. جنگ روانی. که در جنگ رسانه‌ای...
شریعتی: اصلاً جنگ الآن جنگ رسانه است. شما در غزه ببینید اصلاً شروع آن بعد از آن عملیات، بعدش جنگ رسانه‌ای و جنگ روانی شروع شد. معادلات را به هم بزند.
حجت الاسلام نظافت: جنگ روانی را مثال بزنم ببینید آن موقع پیامبر اکرم فرمود همه شما موهای سر و صورت خود را رنگ کنید. بعدها از امیرالمؤمنین پرسیدند الآن هم باید رنگ کنیم؟ فرمود: نه. صدر اسلام بیشتر مسلمان‌ها پیر بودند، تعدادشان کم بود. پیامبر فرمود رنگ کنید تا دشمن روحیه نگیرد نگوید اینها پیر هستند. جوان‌تر به نظر بیایند. الآن جمعیت مسلمان‌ها زیاد شده است نیازی به این کارها نیست. هر کسی هر طوری دوست دارد. دوست دارد رنگ کند، دوست دارد رنگ نکند. یعنی پیامبر حدیث صادر کرد از باب جنگ روانی با دشمن. فرمان صادر کرد که این کار را بکنید. ما اگر صف‌های طولانی داشته باشیم در جنگ روانی پیروز هستیم. ان‌شاءالله. مشارکت می‌کنیم از منظر احساس مسئولیت. این عبارت نهج‌البلاغه را نگاه کنید. فرمود: «اتَّقُوا اللَّهَ فِي عِبَادِهِ وَ بِلَادِهِ فَإِنَّكُمْ مَسْئُولُونَ حَتَّى عَنِ الْبِقَاعِ وَ الْبَهَائِم» فرمود خدا را در نظر بگیرید. نسبت به حتی بلاد، حتی زمین، شهرها، بندگان خدا. شما باید روز قیامت پاسخ بدهید. پاسخ زمین را بدهید، پاسخ حیوانات را بدهید. یعنی اگر قرار است روز قیامت به ما بگویند آقا با این حیوان چرا بد برخورد کردی، نسبت به مصالح کلی کشور سؤال نمی‌کنند؟
شریعتی: حتماً سؤال می‌کنند.
حجت الاسلام نظافت: از منظر مسئولیت. شرکت می‌کنیم چون می‌خواهیم مشمول این حدیث نوشیم. این حدیث چیست؟ پیامبر فرمود: «من أصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم» شرکت نشان اهتمام است که من فردگرا نیستم. من همه چیز را با هم می‌بینم. کلان کشور را نگاه می‌کنم. و شرکت می‌کنیم تا امانت‌داری کنیم. حالا نگاه کنید. از نظر اسلام مسئولیت امانت است. یعنی آقایانی که نماینده می‌شوند دلشان خوش نباید حقوق ما اینطوری است. حقوق‌ بگیرند اشکالی ندارد. کسی وزیر می‌شود باید بداند امانت به  گردن او آمده است. «إِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَة» فرمود این پست‌ها وسیله نان درآوردن نیست. «وَ لَكِنَّهُ فِي عُنُقِكَ أَمَانَة» امانتی بر گردن تو است. حالا این پست‌ها چطوری تأمین می‌شود؟ با همین رأی‌ها.
شریعتی: مردم این امانت را روی دوش آنها می‌گذارند.
حجت الاسلام نظافت: بله، با رأی. پس رأی من امانت الهی است. پس من خیانت نمی‌کنم. اولاً شرکت می‌کنم، ثانیاً به هر کس که دلم بخواهد رأی نمی‌دهم. به آن کسی که ببینم بهتر است.
شریعتی: بسیار خب. ان‌شاءالله. خیلی از شما ممنون هستم حاج آقای حجت الاسلام نظافت.

صفحه594 قرآن کریم
حجت الاسلام نظافت: عرض کردیم که این رأی و قدرت انتخابی که خدای متعال داده است یک امانت است و خدای متعال فرمود امانت را به اهلش بدهید. «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‏ أَهْلِها» یعنی شرکت می‌کنیم برای اینکه این امانت را به اهلش بدهیم. و اگر ندهیم یعنی انگار امانت را نگه داشته‌ایم. امانت را کسی نگه دارد، ادا نکند، «وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولا» خدای متعال فرمود امانت را به آسمان‌ها و زمین دادیم حمل نکردند، ترسیدند. «وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ‏ أي فلان إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولا» رأی این امانت است. این را روی دوش خودمان نگه نداریم که ندهیم. این را می‌دهیم و به اهل آن هم می‌دهیم.
شریعتی: اگر سنگینی آن را هم حس کنیم دوست داریم زودتر این امانت را به اهل آن بسپریم.
حجت الاسلام نظافت: دیگر بعد مسئولین هستند و بین خودشان و خدای خودشان که چطور با این امانت برخورد کنند و توجه داشته باشید مدیران نقش مهمی در بهبود اوضاع دارند. مردم راست می‌گویند. اصلاً مشکل ایران مدیریت است ولی کسی از بیرون نمی‌آید درست کند. خود ما هستیم. یعنی ما این کشوری که اینهمه منابع دارد، اینهمه فداکاری دارد. دقت می‌کنید؟ پس این مدیریت نقش مهمی دارد. حالا بویژه مجلس هم که نظارت است، هم در تدوین طرح‌ها و برنامه‌ها، هم انتخاب وزراء. به نظر من نقش مهمی دارد.
شریعتی: سرنوشت یک کشور با قانون‌گذاری دستش رو شده است.
حجت الاسلام نظافت: پس بنابراین اگر ما انتخاب درستی نداشته باشیم خودمان کار را خراب‌تر کردیم. امیرالمؤمنین فرمودند علت فقر این است که کسی سر کار می‌آید که به فکر جیب خود است. نگران است که این پستش را از او بگیرند، از مرده‌ها و از بقیه عبرت هم نمی‌گیرد. پس ما کسی را سر کار بیاوریم که واقعاً غیرت ملی دارد و غیرت دینی دارد، می‌خواهد کار را درست انجام بدهد. نگویند ما مدیر نیستیم. ما داریم مدیر را تعیین می‌کنیم. اصلح‌گذاری خیلی مهم است. در روایت داریم که اگر کسی غیر اصلح را، کسی که لیاقت ندارد، او را انتخاب کند، این روز قیامت در پیشگاه خدا حجتی ندارد. خود کاندیداهایی هم که احساس می‌کند کسی از بهتر است هنوز هم دیر نشده است، بگوید به این رأی بدهید. چون این هم جزء خیانت‌ها است. روایت داریم اگر کسی بهتر از خودش می‌شناسد ولی خودش را جلو می‌اندازد، این دارد خیانت می‌کند.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم.