اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1402-11-18- حجت الاسلام نظافت-شرح نامه ۳۱ نهج‌البلاغه امیرالمومنین علیه‌السلام ( غمرات و سختی در راه حق )

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خانم‌ها، آقایان سلام. وقت شما بخیر. ان‌شاءالله که حال دلتان خوب باشد. شب عید بزرگ مبعث بر همه شما مبارک.



حجت الاسلام نظافت: بسم الله الرحمن الرحیم. تبریک عرض می‌کنم ایام سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را و همچنین ایام عید بزرگ مبعث را. شب بزرگ مبعث مناجات دارد، عبادت دارد. روزه فردا خیلی مهم است. معادل 70 سال است و چقدر خوب است که از باقیمانده ماه رجب استفاده کنیم. نیت روزه کنیم حالا اگر کسی هم تعارف کرد، خواستیم دل او نشکند، اشکالی ندارد. اجابت کنیم. البته به شرطی که واقعاً نیت روزه کنیم. گفتند یک زن و شوهری با هم قرار گذاشته بودند که روزه بگیرند و روزه هم را باز می‌کردند تا اینکه ثواب هم ببرند. بعد یک روز اختلافشان شد. بعد این آقا به خانم گفت خانم من روزه هستم. خانم هم گفت خدا قبول کند. روزه‌اش را باز نکرد. همین نیت خیلی خوب است.
شریعتی: اگر روزه قضا را بخواهند انجام بدهند که نه دیگر؟ روزه واجب باشد.
حجت الاسلام نظافت: نه. اگر روزه قضا را می‌خواهند انجام بدهند که دیگر نباید هم دعوت کرد و هم که... در روزه‌های مستحبی. روزه‌های مستحبی بالاخره خوب است. این نیت کردن و تصمیم گرفتن. نیت المؤمن خیر من عمله. ماه رجب دارد تمام می‌شود. آنهایی که می‌توانند استفاده کنند. بهار در بهار شده است. هم زمستان بهار مؤمن است و هم ماه رجب بهار آغاز سال معنوی مؤمنین هست. روز مبعث هم دیگر بی‌نظیر است. ان‌شاءالله که خدای متعال کمک کند همه ما بتوانیم استفاده کنیم.
شریعتی: ا‌ن‌شاءالله. مثل برق و باد می‌گذرد. انگار دیروز اول ماه رجب را ما تبریک گفتیم و یا من ارجوه لکل خیر خواندیم. مثل چشم به هم زدنی به ماه شعبان رسیدیم و ماه رمضان هم می‌آید و این عمر ما هست که دارد می‌رود.
حجت الاسلام نظافت: یک نکته این است که ما وقتی که اول هر ماهی می‌شود، تصمیم می‌گیریم استفاده کنیم. یک کم که می‌گذرد و یک جاهایی نمی‌توانیم استفاده کنیم، یکدفعه دیگر سرد می‌شویم. می‌گوییم ولش کن. اینطوری نباید باشد. رها نکنیم. دوباره بلند می‌شویم. یعنی همین دو سه روز باقیمانده ماه رجب را فرض کنیم ما آغاز ماه رجب هستیم و باقیمانده را جبران کنیم. این خیلی مهم است. یعنی شیطان ما را دلسرد نکند.
شریعتی: برویم سراغ نامه 31 نهج‌البلاغه.
حجت الاسلام نظافت: بسم الله الرحمن الرحیم. به این عبارت رسیدیم. «خُضِ الْغَمَرَاتِ لِلْحَقِّ حَيْثُ كَانَ» الله اکبر! چقدر عبارت مهمی است. یعنی سازندگی دارد. غمرات جمع غمره است. غمره یعنی شختی، شدت. غمرات شدائد. به نوعی آن سختی‌هایی که در آن گرداب‌هایی هم هست. یعنی وقتی ما در یک استخر یک متری می‌رویم، به این غمره نمی‌گویند. وقتی می‌رویم که آب روی سر ما می‌آید، این می‌شود غمره. یعنی در سختی‌ها فرو می‌روند. حضرت فرمود: در سختی‌ها فرو برو، در غمرات. این یکی از این مصادیق جهاد است. قبلش بحث این بود: جاهد فی الله حق جهاده. حالا حضرت می‌گویند فرو برو. جهاد واقعی «خُضِ الْغَمَرَاتِ» است. فرو رفتن در سختی‌ها هست. در یکی از جاهای نهج‌البلاغه، خطبه یا نامه‌ای که حضرت فرمودند: «لَا يُدْرَكُ الْحَقُّ إِلَّا بِالْجِد» اصولاً مسیر حق اینطوری است. سربالایی است. فتح قله‌ها است. فرمود: به حق دستیابی پیدا نمی‌شود مگر با جدیت. مگر با تحمل سختی‌ها. حالا آنهایی که دیگر مجاهد هستند، سختی‌ها را بیشتر تحمل می‌کنند و در این گرداب‌ها فرو می‌روند. حالا فرمود: «خُضِ الْغَمَرَاتِ لِلْحَقِّ» یعنی فرو رفتن در سختی‌ها وقتی ارزش دارد که پای حق در میان باشد. وقتی پای هوس است اسلام نمی‌گوید که سختی‌ها را تحمل کن. وقتی پای دنیا مطرح است، دنیاطلبی، انسان نمی‌گوید که سختی‌ها را تحمل کن. پای حق که مطرح شد، می‌گوید اصلاً در سختی‌هایی به خاطر حق فرو برو. ببینید الآن ما افرادی داریم روی کره زمین که سختی‌ها را تحمل می‌کنند. آنهایی که برای هیتلر جانشان را دادند، در غمرات فرو رفتند اما چه فایده؟ پای حق در میان باشد. سربازان معاویه، سربازان ابن زیاد در غمرات فرو رفتند. حتماً باید مشخص شود که حق است. الآن خیلی از داعشی‌ها سختی‌ها را تحمل می‌کنند. برای باطل خودشان به آب و آتش می‌زنند و لذا داریم مواردی در نهج‌البلاغه که امیرالمؤمنین گله می‌کند که آنها در باطل خود چقدر استقامت دارند. شما در حق‌تان چقدر کوتاهی می‌کنید و دور هستید، متفرق هستید. بنابراین خص در غمرات ممکن است برای پای دنیا هم باشد و لذا حضرت قید حق را می‌زنند. توزیع‌کنندگان مواد مخدر، الآن خیلی از آنها همینطوری هستند. دربه‌دری و سختی‌هایی را برای باطل خودشان تحمل می‌کنند. خض در غمرات للحقش خوب است والّا اهل باطل هم برای باطلشان ممکن است که در غمرات فرو بروند. الآن خانمی که مکرر گفتیم می‌خواهد به خاطر خدا یک فرزند اضافه کند، یک یار تربیت کند، یک یار جدید، آن خض در غمرات است. بالاخره خود خدای متعال فرموده است: «حملته کرهم» بارداری مشقت‌هایی دارد. وضع حملش هم باز جدا. «وضعتها کرها» و این خض در غمرات است. یعنی می‌توانند عمل کند به همین دستور که از باب دستور مولا است. مولا هم پدر مهربان است. پدر مهربان ما امیرالمؤمنین می‌فرماید در غمرات برای حق فرو برو. آنهایی که نان حلال به دست می‌آورند و همینطور برای مشکلات‌شان نق نمی‌زنند، غر نمی‌زنند. بلکه تلاش می‌کنند امیدوارانه. قبلاً هم گفته‌ایم. در همین نهج‌البلاغه است. فرمود: «الْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّه‏» آنکه با زحمت نان حلال به دست می‌آورد مثل کسی است که در راه خدا دارد می‌جنگد. یعنی این کد در راه خدا برای کسب روزی، این زحمت ستوده شده است. این اشکالی ندارد. این فکر نکنید این دنیا هست. زیارت پیاده مصداق خص در غمرات هست. در هوای گرم.
شریعتی: یعنی از سختی‌ها استقبال کردن به نوعی برای یک هدف بسیار عظیم و بالا.
حجت الاسلام نظافت: برای یک هدف بلند. ستوده شده است. امشب چون شب مبعث است در صحیفه سجادیه دعای دوم یا سوم هست. این دعا در شأن پیامبر اعظم است که ما مدیون پیامبر هستیم. ما وقتی قدر مبعث را می‌دانیم که یک توجهی به دوران جاهلیت بکنیم. دورانی که دختر زنده‌به‌گور می‌کردند. دورانی که بیت می‌پرستیدند. دنیایی که نه دنیا بود و نه آخرت بود. و اگر مجاهدات پیامبر و خص در غمرات و فرو رفتن در سختی‌ها نبود، این اسلام به دست ما نمی‌رسید. دارد که در دعای صحیفه سجادیه بعد از اینکه بر پیامبر و آل او درود می‌فرستد، فرمود: «كَمَا نَصَبَ لِأَمْرِكَ نَفْسَه وَ عَرَّضَ فِيكَ لِلْمَكْرُوهِ بَدَنَه‏‏» فرمود خدایا درود بفرست بر پیامبر همچنان که برای مکروه یعنی چیزهایی که با جسم و دنیای انسان سازگاری ندارد، ملاعم نیست. مکروه یعنی چیزهایی که ناخوشایند است. بدنش را فرمود در معرض مکروهات قرار داد. «وَ حَارَبَ فِي رِضَاكَ أُسْرَتَه‏» فرمود به عشق جلب رضایت تو پیامبر با خاندان خودش جنگید. یعنی کسانی که جزء قبیله او به حساب می‌آمدند. پیامبر قبیله‌گرا نبود. فرمود با خویشاوندانش خدایا به خاطر تو قطع رحم کرد. نزدیکان را به خاطر کفرشان دور کرد. «قَرَّبَ الْأَقْصَيْنَ» یعنی کسانی که از آن قبیله نبودند از دور‌دست‌ها بودند. مثل بلال. آنها را به خودش نزدیک کرد. «أَدْأَبَ نَفْسَهُ فِي تَبْلِيغِ رِسَالَتِك» خودش را برای تبلیغ رسالت به رنج انداخت. این هم متوجه بنده هست که علم این راه را برداشتم، باید سختی‌های در این راه را تحمل کنم. «‏َأَتْعَبَهَا بِالدُّعَاءِ إِلَى مِلَّتِك‏» فرمود خودش را به رنج انداخت برای اینکه دیگران را دعوت کند. «وَ هَاجَرَ إِلَى بِلَادِ الْغُربَة» مهمتر از همه پیامبر خانه و کاشانه و زندگی و همه را ترک کرد. سه سال در شعب ابی‌طالب. حضرت خدیجه زن ثروتمند عرب (سلام الله علیها) گرسنه و فقیر از این دنیا می‌رود. همه هستی‌شان را گذاشتند. اینها مصداق است. امیرالمؤمنین هم همینطور. بارها در غمرات فرو رفتند. در شب لیلة النبی آن وقتی که به جای پیامبر خوابیدند و آیه نازل شد «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد» بعضی‌ها هستند جانشان را برای کسب رضایت خدا می‌فروشند. این خض در غمرات است. بارها در جنگ‌ها تا مرز شهادت امیرالمؤمنین پیش رفتند. این عبارت در نامه 45 است. فرمود: «وَ اللَّهِ لَوْ تَظَاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلَى قِتَالِي لَمَا وَلَّيْتُ عَنْهَا» به خدا قسم اگر عرب پشت به پشت هم بدهند به جنگ منِ علی بیایند فرار نمی‌کنند، پشت نمی‌کنند. آن وقتی هم که ریسمان گردن حضرت انداختند و حضرت را کشان کشان بردند، باز خض در غمرات کرد و باز این شگفت دارد. امیرالمؤمنین که درب قلعه خیبر را می‌کند با آن قدرت معنوی‌ای دارد، اینجا می‌بینیم دست به شمشیر نمی‌برد ولی امیرالمؤمنین مقاومت کرد.
شریعتی: این سخت‌تر از آن است.
حجت الاسلام نظافت: بله، این سخت‌تر است. به همین دلیل وسیله سرزنش معاویه شد. در نامه‌ای معاویه به امیرالمؤمنین گفت یادت هست ریسمان گردن تو انداختند، کشان کشان تو را بردند. فرمود: معاویه خواستی من را مفتضح کنی، مفتضح شدی. بر مسلمان عیب نیست در اینکه مظلوم باشد به شرطی که پای عقاید خود باشد و شک نداشته باشد. یعنی امیرالمؤمنین گفتند این مظلومیت افتخار من است. در نامه 45 داریم خود حضرت فرمود خوش به حال آن نفسی که واجبات خود را انجام بدهد. سختی‌ها را تحمل کند. «عَرَكَتْ بِجَنْبِهَا بُؤْسَهَا هَجَرَتْ فِي اللَّيْلِ غُمْضَهَا» شب‌ها نماز شب بخواند. بلند شود. از بستر بیرون بیاید. آنقدر نخوابد «حَتَّى إِذَا غَلَبَ الْكَرَى» تا خواب بر او هجوم بیاورد. دیگر از خشتگی خوابش ببرد. «افْتَرَشَتْ أَرْضَهَا» آن وقت دیگر وقتی خسته است تشک نمی‌خواهد. زمین فرش او می‌شود، تشک او. «تَوَسَّدَتْ كَفَّهَا» بالش نمی‌خواهد. کف دست او بالش او می‌شود. یادی کنیم از شهدای انقلاب اسلامی. یک عکس قشنگی دارند شهید بهشتی. روی زمین خوابیده‌اند دست‌شان همین حالتی که حضرت توصیف کرده‌اند. «فِي مَعْشَرٍ أَسْهَرَ عُيُونَهُمْ خَوْفُ مَعَادِهِمْ» اینها تنها نیستند. با چشم دل نگاه کن اینها در یک معشر هستند. در یک گروهی هستند که خوف معاد اینها را بیدار نگه داشته است. «تَجَافَتْ‏ عَنْ مَضَاجِعِهِمْ جُنُوبُهُمْ» پهلویشان را از رختخواب کنار کشیده‌اند و با یاد پروردگارشان لب‌هایشان به آهستگی تکان می‌خورد و ذکر می‌گویند. امام حسین مظهر خض در غمرات هستند. کار بزرگی کردند. خض در غمرات. آدم زن و بچه‌اش را در راه خدا بیاورد و می‌داند قرار است که اینها اسیر شوند. محاصره، تشنگی. وتر الموتور شدن، تنها شدن. حضرت زینب همراه اسراء. همه اهل البیت خض در غمر در عالی‌ترین شکل آن داشته‌اند. مصداق خص در غمرات. حالا اگر اهل تحمل سختی‌ها نباشیم، نه تنها یار ولی نمی‌شویم که عار او می‌شویم، مایه ننگ می‌شویم. که سربار می‌شویم. یار نمی‌شویم، بار می‌شویم. و بعضی از یاران امیرالمؤمنین اینطوری شده بودند. آماده فرو رفتن در سختی‌ها نبودند. در خطبه‌ای هست، معروف به خطبه جهاد هست که چقدر خوب است که شب شهادت امیرالمؤمنین این خطبه را بخوانند و اینطوری بر غصه‌های امیرالمؤمنین گریه کنند. فرمود: «إذا أمرتكم بالسّير اليهم» وقتی شما را فرمان دادم در ایام گرما بیایید بروید جبهه، گفتید:«هَذِهِ حَمَارَّةُ الْقَيْظِ» گفتید حالا هوا خیلی گرم است. کمی صبر کن هوا خنک‌تر شود. وقتی در زمستان گفتم بیایید به جبهه بروید، گفتیم حالا هوا خیلی سرد است. یک کم فرصت بده هوا گرم‌تر شود. فرمود: «كُلُّ هَذَا فِرَاراً مِنَ الْحَرِّ» شما از گرما و سرما دارید فرار می‌کنید. از شمشیر قطعاً بیشتر فرار می‌کنید. کسی که نمی‌تواند گرما و سرما را تحمل کند، می‌تواند شمسیر دشمن را تحمل کند؟ بالاخره اینطوری است و اینکه مقام معظم رهبری، حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) به مردم ایران افتخار می‌کردند و می‌گفتند صدر اسلام چنین مردمی نبودند، به خاطر همین خوض در غمرات است. غریبانه 8 سال جنگیدند، پای حرف حق‌شان ایستادند. و هنوز هم ایستاد‌ه‌اند. یعنی جنگ حق و باطل تمام نمی‌شود. واقعاً خیلی‌ها هستند که وضع مالی آنها خوب نیست ولی وقتی احوال آنها را می‌پرسی می‌گویند الحمدلله. گاهی پیام‌هایی که به همین برنامه سمت خدا می‌آید و باید تشکر کنیم از عزیزانی که در قربانی کمک می‌کنند. واقعاً آدم شرمنده می‌شود که می‌گوید چهار ماه است که گوشت نخوردیم. دست شما درد نکند. این گوش به دست ما رسید. خب این افراد هستند، دارند صبر می‌کنند. و جالب است کسانی که برخوردارتر هستند، نق زدن آنها بیشتر است. غر زدن‌های آنها مکرر است. محرومان، مستضعفان الحمدلله همچین از ته دل با یک شعفی، با یک شادابی‌ای الحمدلله می‌گوید که فکر می‌کنی مثلاً ماهی 30 میلیون درآمد دارد.
شریعتی: این هم خض در همان غمرات است به خاطر حق.
حجت الاسلام نظافت: در سختی‌ها فرو رفته‌اند و تحمل دارند می‌کنند. با ایستادن. و ان‌شاءالله ثابت خواهند کرد که به خاطر سختی‌ها اینطوری نیست که در انتخابات شرکت نکنند و به دشمن گرای غلط بدهند که در دشمن طمع ایجاد کنند که فکر کند مردم دیگر به خاطر سختی‌‌ها نیستند. نه، هستند.
شریعتی: با تمام گلایه‌ها، با تمام مشکلات.
حجت الاسلام نظافت: بله، حتماً همینطوری است. مشکلات هست ولی اگر مشکلات نباشد ما در آزمایش‌ها سرافراز نیستیم. این مشکلات. البته مسئولین به این حرف‌ها گوش ندهند. آنها وظیفه‌شان است که بدوند و بعضی از آنها می‌دوند. گاهی وقت‌ها به ما می‌گویند چرا به مسئولین نمی‌گویید؟ می‌گویم ما زمانی که داریم صحبت می‌کنیم مسئولین سر کار هستند. البته خانم‌های آنها پیام ما را به مسئولین می‌رسانند. که باید آنها هم خض در غمرات داشته باشند. آنها هم مجاهده داشته باشند. مجاهده آنها باید خیلی بیشتر باشد و کار اسلام با مجاهده پیش می‌رود. همین کاری که شما دارید انجام می‌دهید. شما الآن در یک جنگ رسانه‌ای هستید. دشمنان شما هزاران برابر شما عِده و عُده و پول خرج می‌کنند ولی با مشاهده کار پیش می‌رود. بدون مجاهده نمی‌شود. خب فرمود خض در غمر. «خُضِ الْغَمَرَاتِ لِلْحَق» حالا حق چیست؟ حق همان چیزی است که خدا می‌پسندد. حق همان چیزی است که خدا به آن امر کرده است. الحق من ربک، از خدا ناشی شده است. حق یعنی همه خوبی‌ها و ارزش‌ها. حق یعنی علی و اولاد علی سلام الله علیهم اجمعین. الحق من ربک علی مع الحق والحق مع علی. حق یعنی نهج‌البلاغه. یعنی ارزش‌‌های علوی. فرو رفتن در سختی‌ها برای حق یعنی برای همین ارزش‌های علوی. حق و باطل در خطبه 16 دارد. فرمود حق و باطل صف‌بندی است. و لکل اهل. فرمود هر گروه از حق و باطل، اینها یارانی دارند. و چقدر خوب است که انسان همیشه نگاه کند ببیند در صف‌آرایی حق و باطل کجا است. در جبهه حق هست؟ اگر هست بگوید الحمدلله. و خدا را شکر می‌کنیم که در جبهه حق هست. فقط باید آرزو کنیم نقش‌آفرین نباشیم. خنثی نباشیم. نقش‌آفرینی در جبهه حق خیلی خوب است. چشم به هم بزنی می‌‌میریم بعد با اعمال خودمان روز قیامت مواجه می‌شویم. اگر کوتاهی کردیم، اگر تنبلی کردیم غصه می‌خوریم. اگر نقش‌آفرین بودیم، اگر در سختی فرو رفتیم خوشحال می‌شویم. از نتایج اعمال خود مجحوف می‌شویم. بنابراین اگر حضرت فرمود خض الغمرات للحق شناخت حق و باطل هم خیلی مهم است چون گاهی آدم‌ها سرگردان می‌شوند. بویژه وقت‌هایی که گرد و غبار فتنه بلند می‌شود. همیشه اینطوری بوده است یعنی در هر عصری آدم‌هایی پیدا می‌شدند سرگردان می‌شدند.
شریعتی: کما اینکه خود حضرت گرفتار بود.
حجت الاسلام نظافت: گرفتار آدم‌های بد. از قضا همین عبارت را آورده‌اند که شما اشاره کردید. حارث بن حوط در جنگ جمل به امیرالمؤمنین می‌گوید: «أَ تَرَانِي أَظُنُّ أَنَّ أَصْحَابَ الْجَمَلِ كَانُوا عَلَى ضَلَالَة» می‌آید پیش امیرالمؤمنین (س) می‌گوید شما فکر می‌کنید نظر من این است که اصحاب الجمل یعنی طلحه و زبیر و همسر پیامبر، آنها گمراه هستند تو حق هستی؟ می‌داند امیرالمؤمنین عم فضیلت‌ها دارد. آن طرف هم گیج شده است. حضرت فرمود: «يَا حَارِثُ إِنَّكَ نَظَرْتَ تَحْتَكَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَكَ» نظرت تحتک نگاه کردی به زیردست یعنی فرومایه‌گان را نگاه کردی. حالا یک کسی یک دورانی سوابق خوبی داشته است، این دلیل نمی‌شود. «لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَكَ» به بالادست خودت نگاه نکردی. به آن جمله‌ای که پیامبر فرمود علی مع الحق والحق مع علی. فرمود: «لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ» اول باید حقی که ثابت است، با گذر زمان تغییر نمی‌کند، آن را باید بشناسید بعد بقیه را با او بسنجید. ولی بعضی‌ها در جبهه حق هستند ولی حق ثابت نیستند. اینها ممکن است که بغلتند آن طرف بروند. آنها معیار نیستند. فرمود تو باید آن باطل محض را بشناسی، بعد به وسیله آن اهل باطل را بشناسی.
شریعتی: یعنی حضرت می‌خواهند بگویند معیار و شاخص باید داشته باشی.
حجت الاسلام نظافت: بله. و لذا این جمله تاریخی را اینجا فرمود. «اعرف الحق تعرف اهله» اول حق را بشناس، با آن شاخص اهل حق را بشناس. اول باطل را بشناس، با آن شاخص اهل باطل را. اهل حق شاخص نیستند. حق ثابت ائمه معصومین هستند. حق ثابت پیامبران هستند. خدای متعال حق ثابت قرار داده است ولی بقیه مردم حق ثابت نیستند. یک دوره‌ای در جبهه حق هستند، بعد در آزمایش‌ها سرافراز نمی‌شوند، می‌غلتند می‌روند آن طرف. بعضی‌ها در جبهه باطل هستند، در آزمایش‌های بعدی باز خدا به آنها کمک می‌کند این طرف می‌آیند و واقعاً همیشه باید بگوییم خدایا ما را عاقبت‌بخیر کن. هیچ‌کس نمی‌داند تهش چه می‌شود. چطوری می‌میریم خیلی سخت است. و لذا فرمود: «لاتموتن الا مسلمین» یعنی مسلمان بمیرید. مسلمان مردن آسان نیست. مسلمان شدن آسان است، مسلمان ماندن و مسلمان مردن نیاز به دستگیری خدای متعال دارد. پس شاخص ثابت ائمه معصومبن، باطل شاخص ثابت شیطان است. دو شاخص ثابت داریم. ائمه معصومین، شیطان و یاران شیطان. شیطان جن که ما نمی‌بینیم، شیطان انس، «أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذينَ آمَنُوا الْيَهُود» اسرائیل می‌شود شاخص ثابت. بعد هر کسی که اسرائیل او را دوست دارد، در هر جا باشد، در هر کشوری باشد، باید از این فاصله گرفت. از خواست اسرائیل فاصله بگیرید. قرآن هدایت می‌کند. شاخص‌ها را داده است. و قبلاً هم عرض کردم در نماز باید مکرر این شاخص‌ها را مرور کرد. در سوره حمد، «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ» این شاخص ایجابی است. آن طرف نه راه غضب شدگان، نه راه ضالین. این شاخص را همیشه مطرح کردند. شاخص‌های ایجابی می‌گوییم، شاخص‌های سلبی می‌گویم. غمرات ظاهرش سخت است. برای اولیای خدا سخت نیست. اگر کسی مزه حق را چشیده باشد، مزه ایمان را، لذت بندگی خدا را، آن دیگر این غمرات از دور سخت است. برای او سخت نیست. در نامه 45 داریم امیرالمؤمنین خطاب به دنیا کردند. فرمود: «وَ السَّالِمُ مِنْكِ لَا يُبَالِي أَنْ ضَاقَ بِهِ مُنَاخُه»‏ ای دنیا اگر کسی دلداده تو نیست، اگر کسی اسیر تو نیست، به سلامت مانده از دلبستگی به تو، از مال حرام، از دلبستگی به دنیا، فرمود دیگر برای او فرق نمی‌کند جای او تنگ است یا نه. خاطرات بچه‌های جنگ را بخوانید. در سخت‌ترین شرایط، چه در گرما و چه در سرما. در آن سنگرهای تنگ ولی یک لذت‌هایی داشتند، یک شوخی‌هایی داشتند، یک شادابی‌هایی داشتند، یک بهجت‌هایی داشتند. اصلاً تنگی و سختی را حس نمی‌کردند. بعد فرمود: «وَ الدُّنْيَا عِنْدَهُ كَيَوْمٍ حَانَ مِنْهُ انْسِلَاخُهُ» دنیا نزد کسی که دلبسته دنیا نشده است مثل یک روزی است که دارد غروب می‌کند. اگر فردا توفیق پیدا کنیم روزه بگیریم، مثلاً فردا دو ساعت به افطار ممکن است که یک احساس گرسنگی به ما دست بدهد. وقتی به ساعت نگاه می‌کنیم می‌گوییم دو ساعت دیگر بیشتر نمانده است. دارد غروب می‌کند. دل انسان گرم می‌شود. مقاومت زیاد می‌شود. فرمود دنیا نزد کسی که دلبسته دنیا نیست مثل روزی است دارد غروب می‌کند. آدم شناسنامه‌اش را نگاه می‌کند، موهای سفید را نگاه می‌کند، می‌گوید چیزی دیگری نمانده است. یک کم دیگر صبر می‌کنیم. اگر قرار بود تا ابد اینجا باشیم سخت می‌شد. همین که انسان می‌داند زمان سریع می‌گذرد، دلش خوش می‌شود، مقاومت آن زیاد می‌شود. بنابراین قمرات و سختی‌ها برای اولیای خدا سخت نیست یک چون اسیر دنیا نیستند. در نامه 27 نهج البلاغه: «أَصَابُوا لَذَّةَ زُهْدِ الدُّنْيَا فِي دُنْيَاهُم» ‏لذت زهد را فرمود اینها چشیده‌اند. و یکی از عوامل صبر هم همین است که در آینده عرض خواهیم کرد. یعنی خود این دلبسته نبودن به دنیا مصیبت‌ها را آسان می‌کند. خض غمرات سبکبالی می‌خواهد. «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا». وقتی بار انسان سنگین باشد، بار سنگین یعنی چه؟ یعنی علمی که خدای ناکرده عمل نشده است. بار آدم را سنگین می‌کند. بار سنگین نعمت‌هایی است که روی هم جمع می‌شود انسان در راه خدا به جریان نمی اندازد.
شریعتی: مالی که درست از آن استفاده نمی‌کنیم.
حجت الاسلام نظافت: درست استفاده نکنیم. گرفتار کنز بشود. اینها بار انسان را سنگین می‌کند. بار سنگین نعمت‌ها. گناهان هم بار را سنگین می‌کند. اگر بار سبک باشد، انسان راحت حرکت می‌کند. «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا» این در خطبه 20 هست. فرمود سبکبار شوید تا ملحق شوید. سبکباری. و وقتی خدای متعال
شریعتی: پابند نبودن، وابسته و دلبسته نبودن.
حجت الاسلام نظافت: این سبکباری می‌آورد. و انسان می‌تواند خض در غمرات داشته باشد. خدای متعال در سوره توبه وقتی می‌خواهد سرزنش کند، کسانی که زورشان می‌آید به جبهه بروند، چه تعبیری می‌کند؟ فرمود: «ما لَكُمْ إِذا قيلَ لَكُمُ انْفِرُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ» شما را چه شده است؟ می‌گویند در راه خدا کوچ کنید. سنگین به زمین چسبیده‌اید. «اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ» بعد خدا می‌گوید همت شما کم است. «أَ رَضيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ» به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شده‌اید. امیرالمؤمنین همین آیه را که خواندند در خطبه‌ای فرمود: «وَ بِالذُّلِّ مِنَ الْعِزِّ خَلَفا» راضی شدید به ذلت به جای عزت. وقتی جبهه نروی دشمن زیاد بالا سر تو نیست. همان اتفاق با ذلت برای تو می‌افتد ولی وقتی جبهه می‌روی اگر اجل تو برسد شهید هستی ولی با عزت. اینطوری است. گاهی اینطوری است. یعنی گاهی روح انسان چون سنگین است نمی‌تواند آگاهی‌های خود را عمل کند. این دعای 24 صحیفه سجادیه که در حق پدر و مادر هست یک عبارت آن خیلی توجه من را جل کرد. می‌گوید خدایا به من الهام کن آگاهی آنچه که واجب است برای آنها انجام بدهم. این یک. بعد می‌گوید: «ثُمَّ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تُلْهِمُنِي‏» آن آگاهی را که الهام می‌کنی برای پدر و مادرم چکار کنند، می‌گوید من را وادار کن وظیفه‌ام را انجام بدهم. «وَفِّقْنِي لِلنُّفُوذ» یعنی اجرا کنم این عمل را، این وظیفه را. «حتی لَا يَفُوتَنِي اسْتِعْمَالُ شَيْ‏ءٍ عَلَّمْتَنِيه» حتی یکی از مواردی که به من آگاهی دادی، الهام کردی، فروگذار نکنم. وظیفه‌ام را انجام بدهم. این عبارت را می‌خواستم بگویم. «وَ لَا تَثْقُلَ أَرْكَانِي عَنِ الْحَفُوفِ فِيمَا أَلْهَمْتَنِيه‏‏» که این بدن من سنگین نباشد برای اجرای فرمان تو. یعنی سبک باشم، چابک باشم. گاهی آدم می‌فهمد خدا چه می‌گوید ولی سنگین است. نمی‌تواند دل بکند. پدرش می‌گوید این کار را بکن. فوتبال شیرین هم دارد نگاه می‌کند. سخت است. این کرنل را ببینم. گاهی سنگین است. پس عبارت این بود: خدایا ارکان بدن من سنگین نباشد برای انجام آن آگاهی‌ای که به من دادی. خص الغمرات سبک‌باری می‌خواهد. سبک‌بار یعنی روح که سبک باشد بدن را می‌کشاند. من گاهی در شرایط سخت که واقع شده‌ام دیده‌ام مثلاً برخی از افراد واقعاً لاغر از نظر جسمی ولی بارهای سنگین برمی‌دارند. بعضی از افراد سنگین، نمی‌توانند بار بردارند. این سبک‌باری خیلی مهم است که فراتر از توان جسمی آدم‌ها عمل می‌کنند. اراده قوی می‌آید بالا. اراده قوی. سبک‌باری روح، روح بلند، روح سبک. دیگر اولیای خدا چرا فرو می‌روند در سختی‌ها برای آنها آسان است؟ دنیا را گذرگاه می‌دانند. دنیا ممر است نه مقر. قرار نیست همیشه اینجا بمانیم. فرمود: «خُذُوا مِنْ مَمَرِّكُمْ لِمَقَرِّكُم» دنیا را محل خودسازی می‌دانند. آمدیم اینجا بازی‌های روح‌مان را ورزیده کنیم. با فرو رفتن در سختی‌ها ورزیده می‌شویم. با تن‌پروری ورزیده نمی‌شویم. روح ورزیده نمی‌شود. روح اگر در این دنیا ورزیده نشود، در عالم برزخ عوالم دیگر، زمین‌گیر هستیم. نمی‌توانیم گاز را بگیریم برویم. اینجا باید روح را ورزش بدهیم. باید ورزیده شویم. باید خودمان را سبک‌بار کنیم. تمرینش بدهیم. امیرالمؤمنین در نامه 45 باز فرمود: آنچنان نفسم را ورزش می‌دهم، ریاضت می‌دهم که در لغزشگاه‌ها ثابت قدم باشم. در روایت داریم این صراط مستقیمی که می‌گوییم، الصراط، صراطات. دو صراط است. در دنیا صراط مستقیم یعنی عبودیت و بندگی، بازتاب عبودیت ما در دنیا روی پل صراط روز قیامت است که از مو باریک‌تر و از شمشیر تیزتر، فرمود از این پل بعضی‌ها به سرعت برق می‌روند. اینها همان‌هایی هستند که در دنیا دینداری‌شان، عبودیت‌شان آنقدر سریع بود. در همه شرایط به سرعت حرکت کردند. بعضی‌ها به سرعت دویدن اسب. سرعت‌شان کمتر از اهل بیت (ع) است. شهداء هستند. بعضی‌ها سرعت‌شان آرام‌تر است. بعضی‌ها چهار دست و پا می‌روند و بعضی می‌افتند. خوش به حال کسانی که
شریعتی: آن کسی که سعی می‌کند و در این سعی خود سریع است نجات پیدا می‌کند.
حجت الاسلام نظافت: همین تعبیر هست. نمی‌دانم به شما یاد دادند یا نه. در خطبه 16. فرمودید سعی او سریع است. فرمود: «سَاعٍ سَرِيعٌ نَجَا وَ طَالِبٌ بَطِي‏ءٌ رَجَا وَ مُقَصِّرٌ فِي النَّارِ هَوَى‏» آدم‌ها را حضرت سه دسته کردند. فرمودند یک عده‌ای سعی و سرعت را با هم دارند، آنها نجات پیدا می‌کنند. «ساعٍ سریعٌ نَجَا وَ طَالِبٌ بَطِي‏ءٌ رَجَا» یک عده‌ای بهشت را می‌خواهند ولی کند هستند. اینها هم امیدوار باشند. باید دست اینها را یک کسی بیاید بگیرد. باید خدا عنایت کند. «مُقَصِّرٌ فِي النَّارِ هَوَى‏» دسته دوم فرمود کوتاهی می‌کنند و در آتش می‌‌افتند. بنابراین اگر دنیا را مضمار بدانیم به تعبیر خطبه 28 یعنی محل خودسازی. محل خودسازی، محل ورزیده شدن روح، از غمرات استقبال می‌کنیم کما اینکه جوان‌ها اینطوری است. بدن‌سازها و وزنه‌بردارها و کوهنوردها و هر کسی که عاشق قوی کردن جسم است. مرتاض‌های هندی دلشان به چی خوش است؟ که اسم‌شان ثبت شود. چشم‌های اهل دنیا را خیره کنند. همه بگویند عجب. با نگاه خود قطار را نگه می‌دارد. با نگاه خود آهن را کج می‌کند. کارهای عجیب و غریبی می‌کنند. برای رسیدن به همین هدف مادی محدود، گاهی مرتاض‌هایی که مرده‌اند الآن برای ما چه ارزشی دارد. دلش به همین مقدار خوش است، می‌بینید در غمرات فرو می‌رود.
شریعتی: ریاضت می‌کشد.
حجت الاسلام نظافت: تا گردن خودش را در خاک 6 ماه نگه می‌دارد. کارهای عجیب و غریب که اینها از نظر ما باطل است. اینها اسیر دنیا هستند. اینها عبودیت ندارند. ترک دنیا می‌‌کنند برای یک جلوه‌ی دیگری از جلوه‌های دنیا. خب البته همچنان که یک وزنه‌بردار که وزنه‌ای را برمی‌دارد نشان حقانیت نیست، این هم نشان حقانیت نیست. این کرامات این چنینی را همه دارند. مهم این است که انسان برای حق، برای ابدیت این کار را بکند. به هر حال عرضم این است که اگر کسی دنیا را باشگاه روح‌سازی و ورزیده شدن روح بداند، همچنان که اهل دنیا می‌روند در یک ورزشگاهی، در یک باشگاهی و زحمت‌ها را تحمل می‌کنند و لذت می‌برند آن هم که برای آخرت کار می‌کند همینطوری است. در غمرات فرو می‌رود. و این یک نکته‌ای است که من می‌خواهم توجه بدهم به کسانی که بویژه فرزند دارند و مربیان تربیتی که این یک سبک تربیتی است. یعنی چه؟ یعنی بویژه مادران عزیز توجه کنند. باید بچه‌های خود را آرام آرام حساب شده اجازه بدهند در غمرات فرو بروند. در سختی‌ها. یعنی نباید خیلی نازپرورده باشند. به درد دنیای آنها هم نمی‌خورد نازپروده باشند. باید مادرها بر احساسات مادرانه غلبه کنند. یک واقعیتی است. گاهی نمی‌توانند بر احساسات مادرانه غلبه کنند. می‌گویند نان را خودمان می‌گیریم، با سرویس او را ببریم، با سرویس او را بیاوریم. آب در دل او تکان نخورد. و فکر می‌کنند دارند لطف می‌کنند. لطف نمی‌کنند. این قدردان هم نخواهد بود. باید صبح زود برود نان بگیرد. عیبی ندارد. گاهی پیاده بیاید. باید سختی‌ها را تحمل کند. اگر می‌خواهیم به بچه‌های خود خدمت کنیم سبک تربیتی ما باید یک جوری باشد که این بچه‌ها ورزیده شوند. بعد قدردان می‌شوند. بعد شاکر می‌شوند. اگر بابا نان را آماده بگذارد. تابستان‌ها سرکار بروند زحمت بکشند. آن نسلی که انقلاب کرد این سختی‌ها را تحمل کرده است. این زندگی‌نامه خودنوشت حاج قاسم سلیمانی خیلی زیبا است. چقدر اینها سختی تحمل کردند. اصلاً نسل قدیم نان آور خانواده هم بودند.
شریعتی: اصلاً قالب چهره‌های موفق و تأثیرگذار را که نگاه می‌کنیم یا در زندگی خودمان، دور و بری‌هایمان، آنهایی که سخت رشد کردند، آنهایی که سختی کشیدند، خیلی موفق بودند.
حجت الاسلام نظافت: انسان‌های مفیدی هستند. و دنیا مدیریتش دست آدم‌های سخت‌کوش است. ولو با استعداد متوسط. استعدادهای عالی تنبل، اینها به جایی نمی‌رسند. این عبارت در نامه 45 قشنگ است. در نامه 45 امیرالمؤمنین می‌گویند که من از دنیای شما اکتفا به دو قرص نان کردم و بحث آن طولانی است. بعد فرمود که می‌شنوم یک کسی می‌گوید اگر راست می‌گوید نان خالی می‌خورد، پس چطوری می‌جنگد؟ این جنگ را باور کنیم یا آن نان خالی را باور کنیم. این قوت از کجا است؟ جنگ را که نمی‌توانیم انکار کنیم. پس احتمالاً پشت‌پرده خوراکش متفاوت است. حضرت با یک مثال که این یک سبک تربیتی است یعنی مدیران مدارس البته به صورت نرمِ ملایم، من یک وقت یک فیلم می‌دیدم از یکی از این کشورها، نوجوان‌ها را در یخ اینها را می‌گفتند. اینطوری هم نه ولی با یک شیب ملایم. امیرالمؤمنین فرمود: «أَلَا وَ إِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِّيَّةَ أَصْلَبُ عُودا» درختی که در بیابان رشد می‌کند چوب آن محکم‌تر است. «وَ الرَّوَاتِعَ الْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُوداً» فرمود درخت‌هایی که در سرزمین‌های حاصلخیز و پرباران هستند پوست‌شان نازک است. «وَ النَّابِتَاتِ الْعِذْيَةَ أَقْوَى وَقُوداً وَ أَبْطَأُ خُمُودا» فرمود گیاه‌هایی که در بیابان رشد می‌کنند، حرارت اینها بیشتر است، دیرتر خاموش می‌شوند. یعنی با مصرف کمتر، بهره‌وری بالاتر، مقاومت بیشتر. سه ویژگی دارند. چی شد؟ مصرف کمتر، بهره‌وری بالاتر، مقاومت بیشتر. «أَقْوَى وَقُوداً وَ أَبْطَأُ خُمُودا» امیرالمؤمنین فرمود من مثل آن درختی هستم که در بیابان رشد کرده است. بچه‌های ما را به اندازه توانشان نه افراطی، شجرة البریه بار بیاوریم. اینکه می‌گویم به اندازه توان نه افراطی، یک وقت دیدم که یک مدرسه‌ای بچه‌ها را اردو برده بود. بچه‌های نوجوان. بعد در زمستان، بچه‌های کوچک، هدفش این بود که بچه‌ها ساخته شوند. گفتم امیرالمؤمنین فرمود از باد سرد پرهیز کنید. می‌خواهید اینها ساخته شوند، حالا یک کمی سن اینها بالاتر بیاید. یعنی این خض الغمرات یک عقلانیتی هم می‌خواهد. یک عقلانیتی می‌خواهد، یک تدبیری هم می‌خواهد. با یک شیب ملایمی.
شریعتی: بله، وقتی خود آن سختی هم باید هدفمند باشد، سازنده باشد.
حجت الاسلام نظافت: سازنده باشد، نفرت نیاورد، حساب‌شده باشد. یک دقت‌هایی می‌خواهد.
شریعتی: بسیار خب. مثل همیشه. خیلی خوب، عالی. کیف کردیم.
 صفحه 573، آیات پایانی سوره مبارکه جن
حجت الاسلام نظافت: در آیات پایانی سوره جن خدای متعال نقل می‌کند که «أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّريقَةِ» آن مؤمنینی که پای حرف حق استقامت کردند و راه درست ایستادند، «لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً» یعنی آنها را به آنها می‌نوشانیم، آنها را از آب فراوان سیراب می‌کنیم. هم در دنیا سختی‌ها برطرف می‌شود و هم در آخرت سختی نخواهند داشت دنیا همیشه سربالایی ندارد. «إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا» آنجا هم همین مطلب را می‌فرماید. اگر استقامت بکنیم هم فرشته‌ها به کمک ما می‌آیند، در گوش دلمان می‌‌گویند لا تخافوا، نترسید. غمگین نشوید. ما با شما هستیم. در زندگی دنیا مشکلات با استقامت حل می‌شود. مثل سربالایی‌های دنیا است که همیشه این سختی‌ها نیست. «مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِب» این با بحث امروز ما که خض در غمرات، فرو رفتن در شدائد بود هماهنگ است. اگر امیرالمؤمنین می‌فرماید در سختی‌ها فرو بروید به این دلیل است که راه نجات همین است.
شریعتی: بسیار خب. خیلی از شما ممنون هستم. ‏