اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1402-11-26-حجت الاسلام عاملی- عبادت، علم و عرفان حضرت امام سجاد علیه‌السلام

شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خانم‌ها آقایان سلام وقتتون بخیر عیدتان مبارک باشد. ایام و اعیاد شعبانیه خاص عید میلاد حضرت زین العابدین سید الساجدین امام سجاد علیه السلام و الصلاه انشاالله بر همتون مبارک و مهنا باشد. خوشحالیم که در کنار همیم و با همیم و امیدوارم بهترین عیدی‌ها را از حضرات اهل بیت بگیرید. به رسم پنجشنبه‌ها با احترام و افتخار خدمت حاج آقای حجت الاسلام عاملی عزیز هستیم. سلام علیکم خیلی خیلی خوش آمدید.

 حجت الاسلام عاملی: و علیکم السلام و رحمة الله. برای عزیزانم بهترین توفیقات را از خدای متعال مسئلت دارم. امروز روز ولادت حضرت امام سجاد است، امام بی‌نظیر در عبادت و عرفان و مغازله و بهترین لحظه است که از خدای متعال بخواهیم یک سهمی هم از این معرفت، از این عبادت و از این مغازله، از آن بی‌قراری که داشته نصیب ما هم بکند و آن منزلت بسیار استثنایی که در محضر خدای متعال داده این امام همام، از خدای متعال می‌خواهیم به حرمت این امام عنایت خاص داشته باشد به کشور ما و ملت ما، رفع گرفتاری بشود و بهترین فضای تربیتی در کشور ما حاکم شود، بچه‌های ما بنیانگذاران نسل سالم باشند، قرة العین باشند برای پدر و مادرها، تاج سر باشند، نور چشم باشند، حسنه جاریه باشند انشاالله.
شریعتی: حالتان چطور است حاج آقای حجت الاسلام عاملی؟
حجت الاسلام عاملی: خدا را شکر.
شریعتی: خیلی خوشحالیم در خدمت شما هستیم. انشالله در این سرمای زمستان دل و جانتان گرم باشد به محبت اهل بیت. گفت:
من کم‌تر از آنم که به پای تو بیفتم/ عالم شده سجاده و افتاده به پایت.
انشاالله که اهل صحیفه باشیم و انشاالله که عشق و ارتباطمان با امام سجاد بیش‌تر و بیش‌تر شود. در خدمت شما هستیم و امروز مباحث شما را به عنوان عیدی انشاالله قبول می‌کنیم بفرمایید.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم. تشکر دارم. یکی از آرزوهای من این است که کسانی باشند که بیایند و شخصیت امام سجاد را برای ما بیش‌تر تبیین کنند یعنی این امام در عرصه عرفان در عرصه معرفت یک جایگاه بسیار ویژه‌ای دارد و من اعتقاد دارم که هنوز برای جامعه ما تبیین نشده است. یک تصویری دارند که مثلاً امام است و در کربلا مریض بوده و بقیه‌اش هم همش یک سجاده بوده و مشغول عبادت بوده. این‌طور نیست پرواز کرده. من می‌گویم انسان اگر در حد اعلای طاقت بشری برای خدا معرفت پیدا کند چگونه می‌شود، می‌شود کسی برای ما مصداق تعیین کند و بگوید این‌جور می‌شود. مصداق عینی آن امام سجاد است. چشمش را نگاه می‌کنی چشم اشکبار ( اعنی بالبکاء علی نفسی) دلش را نگاه می‌کنی بی‌قرار (ولا یقر قراری دونک) ، محو شده در جمال و جلال حضرت حق و از شدت عبادت سمبل که می‌زود، باد که می‌وزد رنگ چهره مخصوصاً پریده است، غرق شده در عبادت، روحش در این دنیا نیست ( ؟؟؟) ، از عبادت سیر نمی‌شود می‌گوید خدایا شب گذشت ولی من سیر نشدم. از مناجات و نجوای با خدای خودش سیر نمی‌شود ببینید چه لذتی آن‌جا درک کرده است. از مغازله سیر نمی‌شود، از لذت دنیا استغفار می‌کند. ببینید به چه لذتی دست پیدا کرده است. لذتش کاملا مغایر است با لذات دنیایی. خودش را وقف کرده برای خدای خود و برای بندگان خدای خود. باز در آن باب عوالمی‌ دارد یعنی این‌طور نیست که از فعالیت‌های اجتماعی از این‌که خودش را فدا کند برای عزت و حشمت جامعه اسلامی و انسان‌ها.
جوری به درجه‌ای از معرفت رسیده است که می‌گوید در نازل منزله مایوسینم. ما دیگه باید چیکار کنیم؟ ( و قد نزلت منزله الایسین من خیری، فمن یکون اسوا حالا منی ان انا نقلت علی مثل حالی الی قبری لم امهده لرقدتی، ولم افرشه بالعمل الصالح لضجعتی و مالی لا ابکی) چرا گریه نکنم؟ ( فمالی لاابکی ابکی، لخروج نفسی) آن لحظه که جان از بدن بیرون می‌آید (ابکی لظلمه قبری، ابکی لضیق لحدی، ابکی لسوال منکر و نکیر ایای، ابکی لخروجی من قبری عریانا ذلیلا انظر تارتا عن یمینی و تارتا عن شمالی اذ الخلائق فی شان غیر شانی) ببینید چه عالی تصویر کرده صحنه را. ظلم است بر خودمان که از این مضامین محروم بشویم. شاهکار کرده در حقیقت دعا در ادبیاتی که با آن ادبیات باید با خدا صحبت کرد، مطالبی که باید آن مطالب را از خدا خواست.
شریعتی: اگر صحیفه دست دیگران بود سر دست میگرفتند، چقدر در بوق و کرنا می‌کردند، چطور معرفیش می‌کردند ولی متاسفانه ما قدر نمی‌دانیم.
حجت الاسلام عاملی: بله کلمات، ترکیبات، مفاهیم. مرحوم علامه امینی در آن آخرین لحظه می‌گوید این مناجات را برای من بخوانید یعنی بهترین تعبیر است که با آن مناجات به محضر خدا وارد شوید (الهی من الذی نزل بک) نزل بک یعنی مهمان آمده (ملتمسا قراک) قراک یعنی پذیرایی ( فما قریته؟ ومن الذی اناخ ببابک مرتجیا نداک، فما اولیته) شترش را آورده دم در تو خوابانده به امید مهمانی آمده، در را می‌بندی؟ مرتجیا یعنی امیدوار است، نداک یعنی جود، احسان، رطوبت کف دست را می‌گویند (الهی ایحسن ان ارجع) خوبه برگردم، (عن بابک بالخیبه مصروفا ولست اعرف سواک ولی بالاحسان موصوفا) دعای ابوحمزه بخوانید، چه دعاهایی دارد چون در خلوت خانه با خدا صحبت کرده، محدودیت مخاطب نیست ( اعرفوا منازل الرجال علی قدر روایتهم عنا) هر کس می‌خواهید شخصیتش را بشناسید ببینید چه صحبت‌هایی در چه پایی از صحبت‌ها را به ما تحویل داده یعنی معارف معلوم می‌شود در یک سطح نیست، یا مناجات مناجات خمس عشر است که کی سیر می‌شود از این‌ها، هر کدامشان را که بخوانی می‌گویی ای خدایا گمشده‌ام را پیدا کردم، من اینجوری باید با خدا صحبت کنم.
منزل شکوا منزلی است در سیر و سلوک می‌رسی به منزل شکوا یعنی شکایت، از نفسش شکایت می‌کند که ( نشکو الیک عینا علی البکاء من خوف ؟؟؟) این چه قلبی است که من دارم قلبم اینجوریست. آنقدر (؟) وارد شده که انسان کاملاً یقین می‌کند که در غیر از این عالم زندگی می‌کرده.
شریعتی: چه مناجات الطائبینش چه مناجات الشاکینش چه مشتاقینش.
حجت الاسلام عاملی: بله همه حساب شده است. تحقق بعضی از روایات در شأن معصوم مثل رویا برای ما می‌ماند که مگر همچین چیزی می‌شود (ان لذکر اهلا اخذوها عن الدنیا) ذکر اهلی دارد که حاضر است دنیا را بدهد ولی آن ذکر را از دست ندهد. ذکر یعنی مطالعه جمال حق، این را می‌گویند یاد خدا ( الهی صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک) حضرت امام می‌گوید این‌جا که رسیدید سریع رد شوید، ما فراق وصال حالیمون نیست. این‌جا است که امام می‌گوید من از زبان معصوم می‌خوانم این دعاها را، از زبان خودم بخوانم می‌شود دروغ. حضرت می‌گوید من یک عمریست که این دعاها را از زبان معصوم می‌خوانم مخصوصاً حضرت امام را که می‌گویند کدام دعاها را خیلی علاقه داری دست می‌گذارد روی مناجات شعبانیه. این روزها خیلی باید قدر آن مناجات را بدانیم. روی خودمان تطبیق کنیم چقدر فاصله داریم با آن‌ها. گاهی آن‌قدر آب خنک است بر نواقص سلوک خودمان ( الهی قد جرت علی نفسی فی النظر لها فلها الویل ان لم تغفر لها) خدایا چه ظلمی به خودم کردم، وای بر من اگر من را نپذیری من را نبخشی.
اگر دنیایی امام سجاد را داشته باشد با آن علمش با آن زهدش با آن اشکش با آن نجوایش با آن دعایش با آن معرفتش با آن بی‌قراریش با آن دعاهایی که انشا کرده است به آن صبرش با آن عفوش با آن اخلاقش، این‌ها را داشته باشد تمثالش را همه جا می‌گذارند که ما همچین امامی داریم.
ما شروع می‌کنیم اول از عبادت حضرت چند کلمه صحبت می‌کنم، چند کلمه هم از علم حضرت صحبت می‌کنم، چند کلمه هم از عرفان حضرت صحبت می‌کنم.
عبادتش را که راوی می‌گوید کنیزش را دیدم بعد از فوت حضرت گفتم علی بن حسین را برای من توصیف کن چگونه بود زندگیش؟ گفت مختصر بگویم یا طول بدهم؟ گفتم کوتاهش کن. گفت یک شبی نشد که من رختخواب برایش بیندازم و روزی نشد که طعام برایش بیاورم. روزها همه روزه. هی روزه می‌گرفت من تعبیرم این است می‌گوید نشد یعنی این نشد هیچ وقت از زندگی یک عارف جدا نمی‌شود هیچ وقت. شب تا صبح همیشه می‌گوید نشد. می‌گوید خدایا شب گذشت اما من سیر نشدم. خواهرش اعتراض کرد، هر سال هفت مرتبه پینه‌های حضرت را می‌بریدند. خواهرش اعتراض کرد و گفت ما فقط تو برادر را داریم به این روزگار افتادی از شدت عبادت، گفت برید کتاب علی را بیاورید. کتاب علی را آوردند دستش را زد به پاهای مبارکش از شدت درد گفت: من کجا عبادت علی کجا.
آن وقت به امیرالمومنین گفتند چه عبادتی داری؟ گفت: در عبادت پیغمبر آقا است و من نوکر هستم. ۲۵ بار که پیاده به حج رفته است، بهترین شترها کنارش راه می‌رفتند می‌گفت نه من باید پای پیاده بروم برای این‌که اثبات کنیم به خدا. خدایا من تو را می‌خواهم. این شوق من را ببین. خیلی خیلی عجیب است.
وقتی به نماز وارد می‌شد مالک یوم الدین را جوری تکرار می‌کرد راوی می‌گفت ما می‌گفتیم مرد. ( قال علی بن الحسین اذا قرا مالک الیوم الدین یکررها حتی یکاد ان یموت) یعنی وقتی می‌گفت مالک یوم الدین صحنه می‌دید، ما مهر می‌بینیم.
امام صادق اگر اشتباه نکنم غش می‌کرد آنقدر مالک یوم الدین می‌گفت. گفتم چطور شد اینجوری شد؟ گفت آن‌قدر تکرارش کردم که از قائله شنیدم یعنی قرآن را انسان به درجه‌ای برسد که انگار از خود خدا دارد می‌شنود. وقتی قرائت می‌کرد قرآن را سقاها پشت در می‌ایستادند و آنقدر گوش می‌دادند که آب مشک تمام می‌شد. تازه امام به اندازه وسع مردم زیبایی صدایش را نشان می‌داد. چه قرائتی داشته است. وقتی در نماز عبا از روی دوشش افتاد همین‌طوری ماند. ابوحمزه گفت آقا چیکار کردی شما این را درست نکردید؟
گفت ما هلاک شدیم اگر...
یک حالاتی است که اگر بخواهیم این‌ها را وارد شویم، امام سجاد عباداتی که داشته و حالات همچین امامی طبیعی است که این خلوص پیدا شود، این عبادت پیدا شود، این عبادت پیدا شود یک اراده کند همه چیز آماده است. جامش افتاد چاه، با یک اراده آب جام را آورد بالا.
یک جمله گفته که هرچه گفتیم یک طرف این یک طرف گفت: خدایا من اگر تشنه شوم آتش بگیرم آتش من با آب خاموش نمی‌شود، مرا فرات ز سر برگذشت و تشنه‌ترم
تو قرار است سیرابم کنی، جمال تو.
وقتی در مسجد آب نیامد مکه گفت از طواف خارج شوید من می‌خواهم دعا کنم. این خیلی معنا دارد از طواف خارج شوید یعنی نوع انسان‌ها با نوع حالاتی که دارند تاثیر دارد.
در خانه یک دختر بی‌حجاب، بدحجاب دارید در دعای شما تاثیر دارد، یک پسر بی‌نماز دارید در دعای شما تاثیر دارد. گفت برید کنار برید بیرون من می‌خواهم دعا کنم. غوغایی درست شد. گفتند یابن رسول الله نترسیدی حرفت خراب شود؟ گفت خودش من را دعوت کرده.
یک روایت عجیبی است که راوی می‌گوید باران نمی‌آمد نوکر امام سجاد افتاد به سجده و آنقدر گریه کرد که گفت خدایا باران نفرستی من بلند نمی‌شوم. باران که آمد من دنبال کردم رفتم محضر امام گفتم من یک غلامی که دارید می‌خواهم بخرم. هر کس را می‌آورد می‌گفتم این نیست. آن‌هایی که نمی‌توانستند کار کنند را جمع می‌کرد خونه پر می‌شد از برده‌ها. وقتی که موسم حج می‌شد همه را با خود می‌آورد همه را اول آزاد می‌کرد بعد می‌گفت که لبیک اللهم لبیک تا خدا نگوید لا لبیک و لاسعدیک . امام صادق رنگش می‌پرید در لبیک گفتن. می‌گفتند چرا می‌ترسی؟ می‌گفت می‌ترسم خدا بگوید لا لبیک و لا سعدیک یعنی دین فقط لفظ نیست، تو حق واجبی بر گردنت بود آن‌ها را انجام دادی؟ به فقرا رسیدگی کردی، صله رحم کردی، مواظب بودی که اضاعه حق نشود، خون کسی ریخته نشود.
کسی از دنیا خارج شود ملائکه تعجب می‌کنند چطور این سالم خارج شد. با یک دروغ با یک ثروت. دنیا یک چشمکی زد تمام آن‌چه جمع کرده بود رفت خراب شد. آن‌جاست که ملائکه تعجب می‌کنند. سالم خارج شدن از دنیا کار انبیا است.
درباره پیغمبر ما امیرالمومنین فرموده: گشنه ماند اما سالم از این رهگذر عبور کرد.
تا نوکر را آورد. گفت این را می‌خواهم. آن نوکر خودش را به من رساند و گفت ببین من پیرمردم نمی‌توانم کار کنم. گفتم تو را برای کار نمی‌خواهم، می‌خواهم ببرم نوکرت باشم. گفت من را از امام جدا نکنید. چه صفایی.
از جهت علمی آن چیزی که به دست ما رسیده ابن تیمی می‌گوید چند امام شیعه فقط سواد دارند بقیه بی‌سواد هستند. شما مجال می‌دادید می‌فهمیدی این‌ها چه کسانی هستند.
محمد جواد مقنیه می‌گوید رفتم یک مجلسی به من تعریض کردند که شیعه تقیه دارد. من هم گفتم خدا لعنت کند آن‌هایی که ما را مجبور به تقیه کردند.
امام حسین وقتی دعای عرفه را می‌خواند، می‌دانید اگر خطبه می‌خواند چی می‌شد؟ آن خطبه‌ای که امام حسن دارد، جملاتی که دارد اگر مجال می‌دادند که خطبه‌ها را امام حسن بخواند چه غوغایی می‌شد. اگر حضرت زینب مجال پیدا می‌کرد سه تا خطبه دارد بیش‌تر خطبه داشته باشد. حضرت زهرا فوران خطبه چه فصاحتی چه بلاغتی چه ترکیباتی.
یزید را گفتند بگذار امام سجاد صحبت کند گفت نه صلاح نیست، من این‌ها را می‌شناسم بنی هاشم را می‌شناسم ( انهم زق العلم زقا)  آن کبوتر می‌آید دانه را می‌ریزد به دهن جوجه‌اش آن را زق می‌گویند یعنی در نهاد این‌ها گذاشته شده علم و خطبه را که شروع کرد تمام کسانی که آن‌جا بودند تحاشی کردند، یزید تحاشی کرد. مردم پشت سرش نماز نخواندند یزید گفت حاشا حاشا من نگفتم که امام حسین کشته شود.
حالا امام سجاد صحیفه سجادیه را به دستمان رسانده. می‌گذاشتند خطبه می‌خواند کسی که زبور آل محمد به آن می‌گویند. میرداماد می‌گوید (بهترین تعبیر را گفته است) رمز آسمانی می‌خوای برای خودت برو سراغ صحیفه سجادیه. بعد می‌گوید این کتاب را در اسدآباد نوشتم. چرا در آن شهر نوشته شده؟ مطالب عرفانی، مطالب اخلاقی، مطالب اجتماعی، مطالب علمی ( سبحان من یعلم وزنا نور و الظلم) اصلاً مردم نمی‌دانستند نور وزن دارد، کی می دانست که وبا با آب منتقل می‌شود. آن وقت علمش را نتوانست اظهار کند حضرت فرمود اگر نمی‌ترسیدم مردم در حق ما غلو کنند تا روز قیامت همه چیز را خبر می‌دادم، چه سلسله‌هایی می‌آید، چه پایتخت‌هایی درست می‌شود، چه جنگ‌هایی درست می‌شود چه اتفاق‌هایی می‌افتد. این رو محروم کنی از صحبت چی می‌شود؟ یک ذره که صحبت می‌کردند جاذبه آن قدر زیاد می‌شد خلیفه می‌ترسید.
چرا امامین عسکریین آمدند در پادگان نگهش داشتند؟ چون دیوانه می‌شد خلیفه که این‌ها دور باشند از چشمان. حضرت می‌گوید من بهترین علم خودم را کتمان می‌کنم نمی‌توانم بگویم تا کسی که جاهل است به فتنه نیفتد. جدم امیرالمومنین هم همین کار را کرد و نتوانست حرف بزند و به امام حسین هم گفت تو هم همه چیز را نگو، جواهر را در (؟) آویزان نمی‌کنند. این تیکه عجیب است، اگر حرف بزنم خیلی‌ها می‌گویند این بت پرست است و خون من را حلال می‌دانند یک عده اگر حرف بزنم و من را می‌کشند و می‌گویند عجب کار خوبی کردیم که این را کشتیم به خاطر معارفی که گفته است. سطح معارف چقدر متفاوت شد.
امیرالمومنین می‌گوید من اگر از لب‌های مبارک پیامبر حرف‌هایی را که شنیده‌ام بگویم چنان به اضطراب می‌افتید که چاه عمیقی باشد ریسمان را ببندید به دلف برای آن‌که آن دلف آب را بگیرد ریسمان را تکان می‌دهد، اینجوری به اضطراب می‌افتید یعنی ظرفیتش نیست.
یک جایی هم فرموده اگر از لب‌های مبارک پیغمبر بگویم چی شنیدم مجلس را ترک می‌کنید و می‌گویید علی دروغگوترین فرد دنیا است. دریای علم بودند این‌ها.
اما می‌رسیم به توحید و عرفان حضرت. چه ادبیاتی است، به خدا می‌گوید: دنیای من تویی آخرت من تویی نعیم من تویی جنت من تویی آرزوی من تویی دیگر چیزی ماند؟
شیرینی به کسی ده که محبت نچشیده است. هر روز هم می‌گفت ( ؟؟؟) این دعایی است که هر روز می‌خوانده که مالکیت دست خدا است مالکیت یعنی تار پودش دست خداست. مالک یوم الدین را علامه طباطبایی می‌گوید مالک آن کسی است که تار و پودش دست اوست تا به آب بگوید تشنگی را برطرف نکن و آتش بگوید نسوزان، آن میشود مالک و حضرت این تعبیرش عجیب است، بعد خودش را چطور نگاه کند. این مهم‌ترین جمله است انسان به جایی برسد که خودش را دون ذره ببیند، نمی‌شود باید یه عواملی کشف شود که اول خدا را بزرگ ببیند برسد به آن معدن عظمت بعد از آن دیگر بقیه به چشم نمی‌آیند.
یکی از فرق عارف و عامی من یک بحثی دارم خیلی شنیدنی است فرق عارف و عامی این‌ها مفصل هم است خیلی شنیدنی است. یک فرقش این است که عارف دیوانه می‌شود وقتی نگاه می‌کند که لذت مردم عامی با چی است با چی لذت می‌برند. با خودشان می‌گویند دیوانه است. امیرالمومنین می‌گوید عارف عقلش قاطی دارد ولی امر عظیم قاطی عقل این‌ها شده است. شریعتی: یعنی جنون منشاش یک چیز دیگر است.
حجت الاسلام عاملی: بله . از این جنون‌های خاص نیست.
چه باشم من مرا از من خبر کن/ چه معنی دارد اندر خود سفر کن
مسافر چون بود زهرا کدام است/ چرا گویم چو او مرد تمام است
من را تعریف کنید. من را امام صادق تعریف کرده گفته ( انا بعد اقل الاقلین) این‌ها واقعاً می‌گویند اقل الاقلین، ما فکر می‌کنیم تعارف است.
یک آقایی شعری گفته. گفته:
(؟) را گریه از خوف بود/ ایمن است او از پی تعلیم بود
واقعا گریه گریه بود یعنی هر شب گریه می‌کرد می‌گفت نشد. امام حسین می‌گوید یک بار نرفتم محضر پدرم (الاوجدت بکایی) این چه بکایی بود؟ باید روش فکر کرد که گفتند چقدر هرچه به دستت می‌رسد صدقه می‌دهی؟ گفت اگر یقین پیدا کنم که با صدقه کار من درست شده دست نگه می‌دارم.
آن وقت حضرت می‌خواهد دعا کند به ما یاد داده هر کس می‌خواهد دعایش مستجاب شود همه را دعا کند. علامه طباطبایی می‌گوید من از روزی که خودم را شناختم دعای شخصی نکردم. آقای حسن‌زاده آملی می‌فرمودند به من گفت که کتابی به من دادند یک ماه پیشش بود رفتم بگیرم جمله‌ای را نشان داد گفت چی این‌جا نوشتی؟ گفتم آقا این ایراد ندارد، مرا به فهم خطابات محمدی مستعد کن. گفت این مرا خودت را نوشته این‌جا. آن‌جا گفته من از روزی که خودم را شناختم دعای شخصی نکردم.
یک بحث حضرت مغازله با خدای متعال است و آن عشق حقیقی است که در برابر جمال حضرت حق دارد که تعبیراتش در این باب محشر است. خدایا هول ولایی ندارم که خودم را از گناه کنار بکشم مگر آن لحظه‌ای که مرا به عشق خودت بیدار کردی. سه امام گفته‌اند که خدایا ما را ببری جهنم اعلام می‌کنیم. یکی امام سجاد است که (و ان ادخلتنی النار اعلمت اهلها انی احبک) و امیرالمومنین در دعای کمیل رفته از داخل جهنم صحبت را شروع کرده که اول تصویر می‌کند که رفته در جهنم، صاحب آن عبادت بیاید همچین تصویری کند معلوم می‌شود که تمام وجودش را تسخیر کرده کسی که خودش قسیم النار و الجنة است.
آن وقت فرموده ( اخذت لوعه الحبه به مجامع قلوبهم) لوعه سوز عشق را می‌گویند یعنی قلبشان را باز کنی مجامع قلبشان آتش گرفته است در آتش عشق، ای خدایی که شیرینی مغازله را چشاندی تملق فقط آن‌جا درست است، خدایا نگذار من از غم و غصه بمیرم، اگر به من لبیک نگویی من از غصه می‌میرم، شیرینی آن حلاوت سنع را که من سوال کنم، معامله‌ای که با من می‌کنی شیرینی آن معامله را به من بچشان.
یک تعبیری دارد این تیکه‌ها محشر است. آنقدر عجیب است که در دعاهایش می‌گوید خدایا مگر می‌شود کسی بعد از این‌که به تو رسید به محبتت رسید دنبال بدل باشد، جایگزین باشد و بگردد. دیگر برگشت نیست رفت. چند چیز است که انسان را برمی‌دارد می‌برد یکی قاب تصویر حضرت حق است که به آن برسی، یک قاب تصویر ابدیت را که خدا تفسیر کرده به آن برسی. دستورالعمل سلوک این دو قاب تصویر را مطالعه کردن است. شاهکار این است که دو قاب تصویر را خوب مطالعه کن، قاب تصویری که خود خدا تصویر کرده یکی در قرآن یکی در تکوین همین قاب تصویر است. یکی هم قاب تصویر است که از ابدیت خود خدا تصویر کرده در قرآن. آنقدر مهم است این قاب تصویر. راوی می‌گوید شب بود که دیدم امام سجاد لباس خوب پوشیده و می‌رود مسجدالعرب من هم دنبال آن راه افتاد. چطور با خدا صحبت می‌کند دیدم می‌گوید (الهی عبیدک بفنائک) یعنی نوکر کم‌ترین تو یعنی آن کم‌ترین نوکرت آمده دم در، (مسکینک بفنائک سائلک بفنائک فقیرک بفنائک اقامت الخصاصه بین یدیک) نیاز کشانده است آن‌جا نه نیازهای مادی، لذت‌ها و مقاماتی که مناسب با شان خود خدا است ( یقرا باب احسانک به دعائک) دعا زدن در است.
حالا که ما الان در شعبان هستیم حالا که این سه ماه خدا را خوب درک کردیم. در هر کسی همیشه بسته است باید در را بزنیم در باز شود فقط در رجب و شعبان و ماه رمضان مخصوصاً در بسته نیست که در را بزنی ( و بابک مفتوح لراغبین و خیرک ؟؟) در که باز شد وارد بشی چه کار می‌کنند؟ خیر را جلویت می‌گذارند، خیر را می‌گیرد و می‌گوید نه این کم است من بیش‌تر می‌خواهم (و فضلک مباهن لسائلین) فضل می‌داند آن حدی که به آن داده‌اند خیر است فضل بیش‌تر از آن است، فضل را که می‌گیرد می‌گوید نه خدایا من خودت را می‌خواهم دنبالش می‌گوید(و نیلک متاح للاملین) حتماً این را حفظ کنید (خاب الوافدون علی غیرک و خسر المتعرضون الا لک) این دعا از آن دعاهای گنجینه بزرگ است.
حالا از امام سجاد چند کلمه هم بگویم و تمام کنم.
با این جمله امام را بشناسید (اللهم انی اخلصت بانقطاعی الیک و اقبلت بکلی علیک) با تمام وجودم آمده‌ام دم درت این فقط در جمله امام صادق است در جاهای دیگر من ندیدم (اقبلت بکلی علیک) با تمام وجودم آمده‌ام. الان سه روز اعتکاف می‌گیرند می‌گوید من یک عمری است که در اعتکاف هستم.
من آقای شریعتی این‌جا که این‌ها را خواندم فقط عبادت و معرفت شناختم اما فعالیت‌های اجتماعی حضرت اصلاً غوغاست، اخلاق حضرت محشر است پس ما این‌ها را بگذاریم در مناسبت دیگری بخش دومش را که فعالیت‌های اجتماعی است آن را بخوانیم و بحث را با یک جمله تمام کنم که این حکایت از همه چیز می‌کند.
می‌گوید (الهی لو بکیت) اگر آنقدر گریه کنم امام سجاد عرض می‌کند، (حتی تسقط اشفار عینی) اگر این پلک‌های من همه بیفتد یعنی آب اشک چشم بشورد و ببرد (و انتحبت حتی ینقطع صوتی) آنقدر با صدای بلند گریه کنم که تمام گلویم گرفته شود، (و قمت لک حتی تتنشر قدمای) آن‌قدر در برابرت بایستم برای عبادت که پاهای من شکافته شود (و رکعت لک حتی ینخلع صلبی) آنقدر رکوع کنم که کمرم بشکند (و سجدت لک حتی تتفقا حدقتای) آنقدر سجده انجام بده هم که این دوتا حدقه چشمم از بین برود (و اکلت تراب الارض طول عمری) به خاطر عشق تو خاک بخورم فرض است یعنی انقدر محرومیت بکشم به خاطر تو (و شربت ماء الرماد آخر دهری) به خاطر عشق تو آب آلوده به خاکستر را بخورم یعنی فرض کنید برای رسیدن به خدا به این مرحله برسم یعنی بیچاره بشوم (و ذکرتک فی خلال ذلک حتی یکل لسانی) آنقدر ذکرت را بگویم که زبانم لال شود (ثم لم ارفع طرفی الی آفاق السماء استحیاء منک) و در آخر هم این همه کار را که کردم از شرم و حیایم یک بار سرم را بالا نگیرم که از تو حیا می‌کنم، این همه کار که کردم، آن‌هایی که اهل گناه هستند آن‌هایی که بد حجاب هستند آن‌هایی که بی‌حجابند آن‌هایی که رشوه خوردند آن‌هایی که نقل پنهانی به بیت المال دادند آن‌هایی که بد اخلاقند گوش بدهند. بعد از این همه مصیبت و فشاری که بکشم در راه تو (ما استوجبت بذلک محو سیئه واحده من سیئاتی) دعای شانزدهم صحیفه سجادیه است. با این همه کار مستوجب این نیستم که یک گناه من بخشیده شود یعنی من این کارها را انجام بدهم تو حق داری به من بگویی که حتی یک گناهت را نمی‌بخشم.
(انه کان لایومن باالله العظیم) من این را در یادداشت‌های خودم نوشتم کسی که این معرف را به خدای متعال داشته چطور زنده مانده است.
شریعتی: حاج آقا این نکته‌ها را که شنیدیم و من همیشه شرح حالات عاشقانه امام سجاد را که می‌خوانم به خدا عرض می‌کنم که خدایا تو چقدر خدای خوب و بزرگی هستی که با وجود امام سجاد ما را هم جزوه بنده‌هایت حساب می‌کنی، اوج عابدین زین العابدین حضرت و امیدوارم با لطف و کرم و نگاه پرمهر حضرات خاص امام سجاد امروز بهترین عیدی‌ها نصیبمان شود. خیلی ممنونم از لطف و همراهیتان تا این لحظه. آیات را بشنویم صفحه ۵۸۱ را دوستانم تلاوت خواهند کرد، آیات پایانی سوره مبارکه مرسلات و بعد از تلاوت این آیات انشاالله اشاره قرآنی را حاج آقای حجت الاسلام عاملی خواهند فرمود و از خدمتتان مرخص خواهیم شد. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. صفحه581 قرآن کریم

شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. عیدتان مبارک ماه شعبان ماه شادی اهل بیت است. انشاالله که همیشه دلتان شاد باشد به معنای واقعی کلام و انشاالله که غم‌ها و بلاها از همتان به دور. اشاره قرآنی را خواهیم شنید و خداحافظی می‌کنیم.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم. سوره مرسلات (ویل یومئذ للمکذبین) مدام تکرار می‌شود. تکرار از اسلوب بلاغی است، ضد فصاحت نیست. ما هم در زندگی خودمان تکرار داریم.
زمان آقای بروجردی رئیس شهربانی داده بودند قم آنقدر جنایت می‌کرد صف اول جماعت آقای بروجردی هم می‌نشست. به آقای بروجردی طلبه‌هایش شکایت کردند که خیلی جنایت می‌کند در حق طلبه‌ها بگویید که این را عوض کنند. آقای بروجردی گفته بود این را شاه هم نمی‌تواند عوض کند دستور آمریکا است. حالا بعد که عوضش کردند و کس دیگر آمد، یکی از علمای قم پیش شهربانی جدید رفته بود و گفته بود هر روز تسبیح دستت بگیر و صد بار بگو این‌جا قم است، بدانی که این‌جا کجاست و دیگر از این جنایت‌ها نکنی.
تکرار خدا دو قسم است گاهی قصه‌ها را تکرار می‌کند. قصه‌ها قصه‌های تربیتی است الهام بخش است با اسالیب مختلف مثلاً قصه حضرت موسی را تکرار می‌کند. هیچ ایرادی ندارد و نشان می‌دهد که ما رمزهای مهمی در زندگی حضرت موسی داریم که الان فرصتش نیست وارد بشوم. گاهی جمله تکرار می‌شود. جمله که تکرار شود باز اهمیتش را می‌رساند. از جمله‌هایی که تکرار شده مسئله نعمت است (فبای آلاء ربکما تکذبان) ما همیشه باید نعمت‌ها را لحاظ کنیم و شاکر باشیم تا نعمت اضافه شود. غرق نعمت می‌شویم اما گله و شکایت و فلان و فلان این خیلی عیب بزرگی است.
دوم این‌که خدا قرآن را همه فن کرده است (ولقد یسرنا القران للذکر) این هم خدا در یک سوره مفصل تکرار کرده است.
سوم مسئله (ویل یومئذ للمکذبین) یعنی خبر از ویل هلاکت آن‌هایی که تکذیب کردند معاد را، چه وضعی دارند در آخرت هی آن را تکرار می‌کند. این هم تعمل است در این‌که تکذیب آخر سر انسان را به چه نقطه‌ای می‌رساند چیزی است که باید مدام تکرار شود برای انسان. پیغمبر ما دعاهایی داشت هر روز تکرار می‌کرد. امام سجاد تکرار می‌کرد (و لاینفع ذاالجد منک الجد) هیچ تلاش تلاشگری خدایا جای اراده تو را نمی‌دهد. پیغمبر ما این را تکرار می‌کرد
به تعبیر حافظ:
به سعی خود نتوان برد پی به گوهر مقصود/ خیال باشد کاین کار بی‌حواله برآید
چهارمی هم که تکرار شده (بسم الله الرحمن الرحیم) یعنی در هر کاری استعانت از خدا و شروع کار با یاد خدا که ظهور توحید است و شعار است فلذا بسم الله باید جهری باشد چون ما شعار اخفاطی نداریم. کسی نماز جمعه را والی در قلعه بخواند در قلعه را ببندد نماز جمعه بخواند کافی نیست قبول نیست چون نماز جمعه شعار است.
خدا این‌ها را تکرار کرده که ما هم حساب باز کنیم روی این تیکه‌هایی که خدای متعال این‌ها را برای ما بیان کرده است. نعمت را فراموش نکنیم، از قرائت قرآن غفلت نکنیم، ابدیت را هیچ وقت تکذیب نکنیم، در کارها استعانت از خدا داشته باشیم.
یک نکته مهمی که این‌جا من می‌خواهم عرض کنم این ذیل در این‌جاها که خدا گفته این انشا نیست خبر است، شاید ۹۹ درصد نوشتند انشا یعنی وای به حال این‌‌ها، این‌طور نیست. خدا بگوید هلاکت داد، نه. این‌ها معنا ندارد خدا بگوید هلاکت باد بر تو. هلاک است(ویل للمطففین) هلاک است، (ویل للمصلین) (الذین هم صلاتهم ساهون) هلاک است، (عمیت عین لاتراک علیها رقیبا) یعنی کور است نه این‌که کور باد. این یک نکته بکری است در این ذیل‌ها مثل طوباها که خوش به حالت ما می‌توانیم بگیم ولی خدا در این‌جاها مطالبی که خدا گفته این خبر است یعنی هلاکت. این هلاکت هم در دنیا است هم در آخرت (ویل للمطففین) هم در دنیا هلاک است هم در آخرت تنها یک جا گفته (ویل یومئذ للمکذبین) چرا؟ چون برساند که اوضاع آن‌جا بسیار بسیار وخیم‌تر از این‌جا است فلذا انتقام این‌جا آسان‌تر از انتقام آن‌جا است.
پیغمبر ما آخرین لحظه آمد گفته هر کس حقی دارد بلند شود و از من استیفا کند چون انتقام اینجا آسان‌تر از انتقام آن‌جاست. این یومئذ یک نکته اینجوری دارد که آیه قرآن است به آن توجه کنید.
شریعتی: خیلی ممنونم و متشکر. برای مشارکت در قربانی ماه شعبان همچنان دعوت هستید. عزیزانی که می‌خواهند با ما همراه شوند می‌توانند به این زیرنویس‌ها دقت کنند یا به کانال ما مراجعه کنند یا به سایت ما. اگر به هر دلیلی موفق نشدید عدد ۱۴ را به 20303 پیامک کنید. ایام و اعیاد بر همتان مبارک باشد. آقا دعا بفرمایید و انشالله خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام عاملی: یک دعایی است از امام سجاد (اللهم و اقطع من الدنیا حاجتی واجعل فیما عندک رغبتی شوقا الی لقائک) می‌گوید که خدایا حاجت من را از دنیا قطع کن، رغبت من را در خودت منحصر کن و شوق من را منعطف کن به لقای خودت و دل خوشی من آن باشد.
الان حاجت ما از دنیا قطع شود می‌شود؟ نمی‌شود که. من این دعا را بردم محضر استاد بی‌نظیر خودم حضرت آیت الله میانجی گفتم که مگر می‌شود از دنیا حاجت ما قطع شود؟ آنقدر خوشم آمد از تفسیری که کردند. گفت معنیش این است که خدایا به من معرفتی بده که حاجت دنیا را حاجت ندانم در برابر ابدیت.
شریعتی: ممنونم و متشکر و خیلی ممنونم از همراهی و لطف شما. انشاالله در پناه خداوند بزرگ و مهربان باشید.