اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1402-11-15- حجت الاسلام صفایی بوشهرویژگی‌های اهل ایمان در نگاه قرآن و اهل‌ بیت علیهم‌السلام ( مدیریت شهوت و حسادت نورزیدن)

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خانم‌ها، آقایان سلام. وقت شما بخیر. ان‌شاءالله که حال دلتان خوب باشد. بهترین‌ها را برای شما از قدر متعال مسئلت می‌کنم. خوشحال هستیم که امروز هم با هم هستیم و در کنار هم هستیم و امیدوارم بهترین اتفاقات برای همه شما رقم بخورد. به همه مخاطبان خوب شبکه افق، شنونده‌های خوب رادیو معارف، مخاطبان شبکه جهانی ولایت، سلام می‌کنم. ایام دهه فجر شکوهمند انقلاب اسلامی را هم گرامی می‌داریم و به همه شما تبریک می‌گوییم.


حجت الاسلام صفایی بوشهری: بسم الله الرحمن الرحیم. بنده هم محضر مبارک حضرتعالی، مردم عزیز، گرامی، گرانقدر سلام عرض می‌کنم. عرض ادب و دعای خیر دارم. بنده هم دهه فجر پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران را گرامی می‌داریم همچنین یاد و خاطره امام راحل عظیم الشأن و همه شهدای گرانقدر و برای مقام معظم رهبری طول عمر باعزت از خداوند مسئلت داریم.
شریعتی: خیلی خیلی به سمت خدای امروز خوش آمدید و ممنون هستم از لطف و مرحمت و نگاه پر مهر همه دوستان و عزیزان. گفت در بهار آزادی جای شهداء خالی. یک بهانه‌ای شود سلامی کنیم به همه خانواده‌های معزز و مکرم شهداء خاصه مادران صبور آنها، پدران عزیز آنها و امیدوارم دعای خیر آنها همواره شامل حال همه ما شود. ان‌شاءالله. ویژگی‌های مؤمنان موضوع جلسات یکشنبه‌های ما است که ان‌شاءالله امروز ادامه فرمایشات حاج آقای صفایی را با دل و جان خواهیم شنید.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: یکی از محبوبان خدا انسان‌های با ایمان هست. ایمان جوهره شخصیت الهی انسان هست. انسانی که ایمان داشته باشد، قدم‌های بعدی به سمت کمال می‌تواند بردارد اما اگر ایمان نباشد، مبتلا به کفر و شکر و نفاق باشد، در باتلاق متعفن دنیا سقوط می‌کند و دارای یک شخصیت نابهنجار و دارای شرایطی می‌شود که روز به روز بر بی‌ارزشی او اضافه می‌شود. اما انسان‌های مؤمن با آن تعریف خاصی که از ایمان هست که حاکمیت خدا بر نهاد انسان، اعتقاد عالی وجود خدا و صفات و ذات را خود در محضر خدا دیدن و با خدا زندگی کردن. این خیلی مهم است. خدا با ما است. ما باید با خدا باشیم. «إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريب‏» اگر بندگانم از من سؤالی کنند کجاست، من غریبم. مشکل این است که ما دور می‌شویم. با گناه دور می‌شویم و از خدا فاصله می‌گیریم. ولی خداوند همیشه در انتظار بازگشت ما است. لذا باب توبه را باز گذاشته که برگردید. «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً» بدین جهت هست که مهربان‌ترین مهربان در عالم وجود خدا است. به همین خاطر سرلوحه همه سوره‌های قرآن نوشته است بسم الله الرحمن الرحیم. با نام خداوندی که سراسر رحمت، مهربانی و بخشندگی است. جزء سوره توبه که خب سوره خاصی است و سوره برخورد تند با اهل شرک است. بنابراین انسان مؤمن که طریق تقوی را هم طی کند یعنی هم در قلبش ایمان به خدا و هم در رفتارش پرهیز از مخالف فرمان خدا باشد، محبوب خدا می‌شود. اما این انسان مؤمن ویژگی‌ها و صفاتی دارد که امام صادق (ع) آنها را برشمرده‌اند. یکی از آن صفاتی که در آن حدیث توصیف ویژگی‌های مؤمن هست این است که «لَا يَغْلِبُهُ فَرْجُه» یعی انسان مؤمن انسانی است که شهوتش او را مدیریت نمی‌کند بلکه او شهوت ر مدیریت می‌کند. به تعبیر روایت مغلوب شهوتش نمی‌شود بلکه شهوتش مغلوب او است. بدین جهت هست که معروف هست که گاهی انسان‌ها عبد الشهوه می‌شوند یعنی برده شهوتشان می‌شوند. می‌برد آنجا که خاطرخواه اوست و دچار بحران‌های شخصیتی، خانوادگی و اجتماعی می‌کند.  ‏«کم من لذة» چه بسیار لذت‌های «كَمْ مِنْ لَذَّةِ سَاعَةٍ أَوْرَثَتْ حُزْناً طَوِيلا» چه بسیار مواقع یک لذت اندک باعث می‌شود انسان یک عمر پشیمان شود، شرمنده شود و خجل شود هم از خودش و هم از خدا و هم از خویشان، دوستان و همه جامعه. امیرمؤمنان می‌فرماید: «عبد الشهوة اسیر» عبد شهوت اسیر است، آزاد نیست. همیشه درگیر مسائل جنسی خود هست. به همین خاطر راه شهوت پر گل و لای و بلاست/ هر که افتد اندرون آن گل برنخواست. این باتلاقی است که اگر انسان مبتلا به این فساد اخلاقی شد و شهوت او را مدیریت کرد خیلی سخت است نجات از... بدین جهت است که انسان‌های عاقل عفیف هستند. «مَنْ عَقَلَ عَفَّ» هر کس عاقل است عفیف است. انسان عفیف خداوند می‌فرماید در صف ملائک جا دارد. جوان عفیف، زن و مرد عفیف. انسان‌های پاکدامن. اینها در صف فرشتگان و اولیای خدا هستند. یکی از نشانه‌های این شخصی که عبد شهوت خود هست، برده شهوت خود است، جهالت است. «الجاهل عبد الشهوه» انسان جاهل به خاطر آن جهل، بیسوادی، ندیدن عاقبت کار در دنیا و آخرت، این عبد شهوت می‌شود و به شدت بعد از چندی دچار بحران شخصیت می‌شود. آبرو را می‌برد شهوت چنان/ مرد والا را کند دون بدان. آبرو را می‌برد. شیطان فضاسازی می‌کند برای ارتکاب مفاسد، بعد خود او کار را علنی می‌کند و آبرو افراد را می‌برد. به همین خاطر انسان‌های با ایمان مغلوب شهوتشان نیستند بلکه غالب بر شهوت هستند. یک ویژگی که شهوت دارد، این تمایلات جنسی در هر شخصی هست. خداوند در نهاد هر انسانی گذاشته است. اما وقتی مسیر انحراف طی می‌کند شهوت می‌شود. که نتوانید آن را مدیریت کنید. اما این تمایل را خداوند در وجود انسان گذاشته است که ازدواج کنند. در کنار همسرش «لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون» اینجا مناسب است در رابطه با ازدواج یک نکته‌ای عرض کنم. ببینید قرآن پر از آیات الهی است. آیه یعنی نشانه. شما هر آیه‌ای را که نگاه کنید نشانه‌ای از وجود خدا و هدایت خدا است. لذا هر آیه مقدس است. خداوند می‌فرماید ازدواج هم آیه است. ازدواج هم مقدس است، خانواده مقدس است.
شریعتی: که من را باید در آن ببینی و من را نشان می‌دهد.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: بله. «وَ مِنْ آياتِهِ» آز آیات خدا «أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون»
شریعتی: باز هم تکرار می‌کند و تأکید می‌کند.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: می‌فرماید آیات فراوانی است در ازدواج، تشکیل خانواده، برای کسانی که اهل فکر هستند، اهل خرد هستند، اهل اندیشه هستند. خداوند این تمایل جنسی را در انسان قرار داده که در یک زمان خاص، در یک شرایط خاص، یک کانون زندگی تشکیل بدهد. از خانواده خودش تفریق می‌شود، جدا می‌شود و یک جمعی را می‌سازد. دختر خانم، آقا پسر، و خود اینها یک جمع زیبا  و صمیمی ا‏یجاد می‌کنند. اگر این تمایل جنسی مسیر انحراف طی کرد، می‌شد شهوت. و این شهوت گاهی چنان بر انسان غلبه می‌کند که انسان را عبد خودش می‌کند. می‌شود عبد الشهوه. این بدتعبیرترین لفظ برای یک انسان است که عبد شهوت شود و شخصیت او در مقابل امور جنسی‌اش مغلوب شود. این قامت شخصیتش خرد شود، له شود و شکسته شود. به همین خاطر روز قیامت کسانی که مبتلا به فساد هستند فوق‌العاده عذاب می‌بینند. فوق‌العاده دچار مشکلات جدی می‌شوند. یکی دیگر از ویژگی‌های انسان مؤمن این است که هیچ‌گاه حسود نیست. حسادت از منظر جامعه‌شناسی و روانشناسی، وقتی می‌خواهیم تعریف کنیم اینطور می‌شود که چیزی که دیگران دارند، حالا یک چیز معنوی است. یک عنوان معنوی دارد یا یک چیز مادی است. خانه خوبی دارد، ماشین خوبی دارد، لوازم زندگی خوبی دارد. انسان خواهان زوال آن باشد از آن فرد و برای خودش آن را بخواهد. وقتی این فکر در نهاد انسان باشد، اولین نکته‌ای که ایجاد می‌کند این است که این شخصی راضی به مقدرات الهی نیست. آن آقا یا آن خانم تلاشی کرده‌اند، زحمتی کشیده‌اند، خدا عنایت داشته است، یک شرایطی برای آنها فراهم کرده است. انسان حسود راضی نیست که خداوند این امور را به او داده است. از آن بدتر، می‌گوید خدا بد کرده است که آن را به آنها داده است. این را باید به من می‌داده است. یعنی حسادت یک نوع اشکال به مقدرات الهی است، تقدیر الهی است. بعد از آن این نکته است که با حسادت چیزی حاصل نمی‌شود. انسان به دیگری حسادت کند که حالا چرا یک خانه خوبی دارد، چرا یک زندگی خوبی دارد. چیزی برای او حاصل نمی‌شود. با این روحیه و رویه زندگی او را برمی‌دارند به این شخص می‌دهند؟
شریعتی: نه.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: اما برای یک چیزی چاره‌ای حاصل می‌شود. این آتشی می‌شود در وجود خودش که می‌سوزد و فوق‌العاده دچار
شریعتی: در محاورات می‌گویند حسود نیاسود.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: بله. هیچ وقت آسوده نیست. آرامش ندارد. بیان شده است که انسان حسود مثل هیزم است. می‌سوزد، به هیچ‌کس هم لطمه نمی‌زند. خودش می‌سوزد، خودش خاکستر می‌شود، خودش از بین می‌رود. مثل کسی است که یک شخصی مسابقه دو هست، می‌خواهند نگذارد که کسی برنده شود، خودش هم برنده این مسابقه شود. پای یک کسی را محکم می‌گیرد که برنده نشود. که خودش برنده شود. خب خودت هم که ماندی. هیچ آثاری ندارد. به همین خاطر انسان‌های با ایمان چون راضی به مقدرات الهی هستند و خیر دیگران را می‌خواهند، هیچ‌گاه حسادت نمی‌کنند. دعا می‌کنند که ما نیز همانند آنها داشته باشیم که به آن غبطه می‌گویند اما هیچ وقت حسادت نمی‌کنند.
شریعتی: قصه غبطه با حسادت فرق می‌کند.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: بله. غبطه یعنی الهی شکر دیگران دارند. خدایا به من هم بده. این اشکالی ندارد. این راضی به رضای خدا است. اما حسادت نه. حسادت اینطور است که می‌گوید او نداشته باشد و من داشته باشم. گاهی حسادت چنان بر انسان غلبه پیدا می‌کند که انسان را دچار بیماری‌های روحی روانی می‌کند. انسان را دچار یک تفکرات، یک روحیه و رویه می‌کند که لطمات و ضربات جبران‌ناپذیری به خودش می‌زند. داستانی است نقل می‌کنند یک شخصی حسود بود نسبت به فرد دیگری. هر کاری می‌کرد نمی‌توانست به او لطمه بزند. آمد برنامه قتل خودش را طراحی کرد و یک علائمی در جیب خودش گذاشت که همه فکر کنند قاتل او است. و خودش را کشت. یعنی حسادت گاهی انسان را در جاهایی می‌برد که نفی خودش را انجام می‌دهد، نابودی خودش را انجام می‌دهد که آن فردی که به او حسادت می‌کند لطمه‌ای ببیند. حسادت گاهی این چنین بحران شخصیت برای انسان ایجاد می‌کند. یکی از عوامل حسادت چشم و هم‌چشمی است. به زندگی دیگران نگاه کردن. چی دارند، ما چی نداریم. اینها ادامه پیدا کند، باعث جوانه زدن حسادت در نهاد شخصیت انسان می‌شود و آرام آرام این فربه می‌شود، یک درختی می‌شود. درخت حسادت. ریشه پیدا می‌کند و میوه‌های تلخ می‌دهد. زبان به حسادت باز شود، رفتارها به حسادت عمل می‌شود و بسیار لطمه‌های جدی به شخصیت انسان‌ها می زند. لذا ما باید برای همه دعا کنیم که الهی شکر که دیگران دارند. اگر وسیله‌ای خریدند بگوییم الهی شکر، خانه‌ای خریدند الهی شکر، وسیله نقلیه‌ای خریدند الهی شکر.
شریعتی: هم حال خودمان خوب می‌شود و هم آن برکات و نعمت‌های در آن عالم به ما برمی‌گردد.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: خداوند ان‌شاءالله بیشتر و بهتر به آنها بدهد. اینها هم مخلوق خدا هستند. خدایا به ما هم بده. وقت این است که خداوند این فضای زندگی انسان را پر از مهر و محبت کند. آن شخصی هم که دارد برای انسان دعا می‌کند، انسان هم برای او دعا می‌کند، این دعاها گره به هم می‌خورد و مشکل برطرف می‌شود. اگر انسان حسادت کرد، جزء خودسوزی از درون، چیز دیگری برای انسان حاصل نمی‌شود. به همین خاطر در روایات هست که حسادت یکی از عوامل بی‌ایمانی است. از نشانه‌های بی‌ایمانی است که تحلیل آن را خدمت شما عرض کردم. و نکته دیگر این است که حسادت انسان را تا سر حد فساد و جنایت پیش می‌برد. در حدیثی هست که امام مجتبی (ع) فرمودند: «هَلَاكُ الْمَرْءِ فِي ثَلَاثٍ» هلاکت انسان در سه چیز است. الکبر؛ انسان تکبر بورزد. خودش را بزرگتر از دیگران فرض کند. والحرص؛ حریص باشد. به آن چیزی که دارد بسنده نکند. والحسد؛ و دیگری حسد است. اینها انسان را هلاک می‌کنند. بعد حضرت توضیح می‌دهد. می‌فرماید کبر از عوامل هلاک دین است. دین انسان را از بین می‌برد. و ابلیس با کبر سقوط کرد. دینش را از دست داد. بعد می‌فرماید: حرص. می‌فرماید حرس عدو النفس است. دشمنش انسان است. انسان را وامی‌دارد به کارهای بسیار طاقت‌فرسا برای رسیدن به یک چیز کوچک. و بعد می‌فرماید: والحسد راعد السوء. حسد انسان را به کارهای ناشایست حرکت می‌دهد. «و منه قتل قابیل هابیل» و از همین حسادت سرچشمه گرفت که قتل در عالم آدمی و انسانی شکل گرفت. اولین قتبل آنجا بود که با این حسادت قابیل برادرش هابیل را کشت. حسادت این کار را می‌کند. این شخصیت انسان را تا حدی می‌برد که جنایتکار باشد. به همین خاطر گفته‌اند راه و رسم پیشگیری و حل حسادت چند چیز است که عرض می‌کنم. یکی از اینها این است که راضی به رضای خدا باشیم.
شریعتی: یعنی باید یک جای دیگر را درست کنیم که این درمان شود.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: برای درمان حسادت اولین چیز انسان راضی به رضای خدا باشد. راضی به مقدرات الهی باشد. به دیگران داده است، من هم آرزو بکنم به من هم بدهد، به آنها هم بیشتر بدهد. دوم اینکه برای این کسانی در ذهنش یک نحوه حسادت تولید می‌شود دعا کند که خدا بیشتر از آن به آنها بدهد. سوم برای آنها صدقه بدهد. چهارم در بین عموم، در بین خانواده تعریف‌شان بکند. تعریف کند، تمجید کند. چقدر آدم‌های خوبی هستند. این آرام آرام روح حسادت از وجودش رخت برمی‌بندد.
شریعتی: یعنی یک جاهایی اینجا هم نیاز به تلقین کردن دارد.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: بله، به همین خاطر هست در کتب اخلاقی مثل معراج السعاده در بحث سعادت همین نکات بیان شده که راه و رسم حل مسئله سعادت، حسادت همین امور هست که انسان انجام بدهد. یکی دیگر از ویژگی‌های انسان مؤمن این است که بسیار مهربان و رحیم است بویژه به مساکین. در معراج که پیامبر عروج کرد و به مراحل عالیه کمالات انسانی نائل شد، در یک هجا افراد زیادی را مشاهده کرد و با خداوند هم مکالمه کرد. خداوند در آخر این جریان معراج که حدیث آن موجود است. در ارشاد القلوب دیلمی جلد اول آخرین صفحه همین موضوع است. خداوند فرمود: یا احمد! اسم پیامبر در آسمان احمد است و در ارض محمد (ص) است. گفتند یا احمد اجلس احبایی. ای رسول خدا! تو با محبوبان من بنشین. نشست و برخاست داشته باش. خیلی چیزی عجیبی است. پیامبر گفت یا رب! من احباءک؟ کی‌ها هستند که من بروم پیش آنها بنشینم؟ گفت: الفقراء. نیازمندان. مساکین. با اینها نشست و برخاست داشته باش.
شریعتی: اینها محبوبان خدا هستند.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: به همین خاطر پیامبر همواره در کنار مردم و فقراء بود. همواره. حالا انسان مؤمن نسبت به مساکین و فقراء فوق‌العاده توجه دارد. با نگاه رحمت، مهربانی به آنها نگاه می‌کند. هم عشق و علاقه به آنها دارد. تجلی این محبت کمک کردن و رفع چالش زندگی‌شان هست. به همین خاطر پیامبر گرامی اسلام چون مطالب را دیده و شنیده بود این را بیان کرد که ای مردم «ارْحَمُوا مَنْ فِي الْأَرْضِ» به آنهایی که روی زمین هستند، به مردم، به فقراء مهربانی کنید، مهر بورزید و کمک کنید، «يَرْحَمْكُمْ مَنْ فِي السَّمَاء» آسمانی‌ها به شما رحم می‌کنند. چه حدیث زیبایی است. بعد ساحت مقدس امیرمؤمنان گفت اگر شما می‌خواهید رحمت مثل باران بر شما ببارد، شما هم رحیم باشید. وقتی انسان مهربان شد، رحیم شد، گویا یک فضایی را آماده کرده است که رحمت از آسمان بر او ببارد. لذا فرمودند: به بذل رحمت مهربانی کردن رحمت از آسمان نازل می‌شود. در حدیثی پیامبر گرامی اسلام این را بیان کردند. در روز قیامت یک ندایی از جهنم بلند می‌شود. می‌شود یا حنان، یا منان، نجلی من النار. خدایا من را از آتش جهنم نجات بده. خداوند می‌گوید بروید او را بیاورید. این در محضر خداوند می‌ایستد. خداوند به او می‌گوید: تو در دنیا به گنجشکی رحم کردی که من اینجا به تو رحم کنم؟ تو ذره‌ای رحم و محبت و مهربانی داشتی به خانواده‌ات، به جامعه، به مردم، به مساکین، به فقراء، به خویشان خود یک ذره رحم کردی که من اینجا به تو رحم کنم. تو به یک گنجشگ رحم کردی که من اینجا به تو رحم کنم؟ این رحمت انسانی رحمت الهی به بار می‌آورد. رحمت دنیایی رحمت اخروی به بار می‌آورد.
شریعتی: یعنی اگر در اینجا رحیم بودی می‌توانی آن رحمت را جذب کنی و جلب کنی.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: آقا امیرالمؤمنین که کلمات ایشان مختصر، بسیار شیوا و گویا هست فرمودند: ارحم ترحم. تو رحم کن، مهربان باش، مهربانی ببینی. از مکافات عمل غافل مشو، گندم از گندم بروید جو ز جو. نقل شده در تاریخ که لقمان برده یکی از ملاکین بود. بعد به خاطر عقلی قوی و شرایط فکری و خرد بالایی که داشت، مباشر این مالک بود. به لقمان دستور داد امسال گندم بکارید. خیلی ارباب و مالک ظالمی هم بود. لقمان به کشاورزها، به دهقان‌ها گفت جو بکارید. جو که کاشتند، فصل درو که رسید، این ارباب و این مالک آمد تعجب کرد. گفت اینکه جو است. من گفتم گندم بکارید. گفت بله آقا، ما هم گندم کاشتیم ولی جو سبز شد. گفت مگر می‌شود؟ گفت بله. شما ظلم می‌کارید، توقع دارید خیرات و برکات درو کنید؟ شما این همه ظلم می‌کنید، توقع داری که خیر، برکت، رحمت درو کنی؟ لطف خدا درو کنی؟ همانطور که خودت گفتی که مگر می‌شود آدم گندم بکارد، جو سبز شود؟ نمی‌شود. از درخت ظلم هم میوه شیرین رحمت خدا تولید نمی‌شود، ثمر نمی‌دهد. که ارباب به هوش آمد. متوجه شد. لقمان را آزاد کرد. و لقمان از بزرگان دین و ادیان الهی شد که یک سوره به نام ایشان در قرآن وجود داشت. و چه نصیحت‌های فوق‌العاده‌ای از منظر دین به فرزند خود می‌کند. و واقعاً خواندنی است.
شریعتی: حالا دوستانی که اهل مطالعه هستند این کتاب حکمت‌نامه لقمان را انتشارات دارالحدیث چاپ کرده است خیلی کتاب خوبی است اگر موفق شدید من خواهش می‌کنم دوستان ان‌شاءالله در کانال و سایت ما هم قرار بدهند. اگر دوست داشتید تهیه کنید و استفاده کنیم.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: بنابراین یکی از ویژگی‌های مؤمن این است که دل رحیم، هم دل آنها رحیم است و هم رفتارشان سراسر مهر و محبت هست. تجلی آن پیامبر است. علیه آلاف و تحیة. امیرمؤمنان هست. اینها الگوهای ما هستند.
شریعتی: بالمؤمنین رئوف رحیما.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: رحیم، کامل. خدا رحیم است. ما رحیم نباشیم؟ وقتی خدا که عالم وجود را خلق کرده است رحیم هست، ما چرا رحیم نباشیم؟ ما که بنده او هستیم. و مطمئن باشیم که یک ذره محبت به دیگران کنیم با اخلاص برای خدا، خداوند آثار و برکات فراوانی به این شخص می‌دهد که متوجه شود، درک می‌کند که به خاطر رحمت او خداوند، رحمت دنیایی، رحمت انسانی است. مگر ما چقدر قدرت داریم؟ اینکه انجام داد متوجه می‌شود خدا خدایی به او دارد، مهر می‌ورزد و عنایت و لطف دارد. بدین جهت هست که انسان‌های رئوف، مؤمن، خشونت ندارند، بخل ندارند، بدبرخورد نیستند. اینطور نیست که اگر نیازمندی دیدند، فقیری دیدند، مسکینی دیدند، با آنها تندی کنند، بد برخورد کنند. نه، وقتی آنها را می‌بینند می‌گویند فرصتی برای ما ایجاد شده است. خوشحال می‌شوند چون بیش از آنی که این کاری که انجام می‌دهند رفع مشکل مسکین و فقیر می‌کنند، «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها» خداوند یک فرصتی به او داده است. یک سفره‌ای باز کرده است که شما با این رحمتی که به آنها می‌کنید، خودتان هم عنوان رحیم پیدا کنید.
شریعتی: یعنی قبل از اینکه دست او را بگیری، دست خودت را گرفتی.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: خودت را صاحب ارزش کردی، خودت والا شدی. به همین خاطر یک نعمتی است انسان به دیگران کمک کردن. ساحت مقدس حضرت سید‌الشهداء (علیه آلاف التحیه و الثناء) می‌فرماید: «مَنْ نَفَّسَ كُرْبَةَ مُؤْمِن» اگر انسان گرفتاری انسان مؤمنی  را برطرف کرد، کاری کرد که یک نفس راحتی در زندگی بکشد، ‏«فَرَّجَ اللَّهُ تعالی عَنْهُ كُرَبَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ» خداوند از او تمام مشکلات دنیا و آخرت او را برطرف می‌کند. البته او انسانی کمک می‌کند، خدا الهی کمک می‌کند. او در دنیا کمک می‌کند، خدا در دنیا و آخرت کمک می‌کند. لذا او خدا است، ما انسان هستیم. یک نکته ادبی هم عرض کنم. فرق فقیر و مسکین سؤال می‌کنند که چیست. فقیر یعنی کسی که ستون فقرات زندگی‌اش شکسته است. دچار چالش شده است. قامتتش مستقیم نیست، چطور ستون فقرات انسان کش می‌آید؟
شریعتی: بله، زیر بار مشکلات کمرش خم شده است.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: ولی توان دارد کشان کشان خودش را تا یک جایی برساند.
شریعتی: مسکین یعنی دیگر تسلیم است. سکون است. مسکین یعنی دیگر شرایط طوری رقم خورده که کاملاً دیگر توان را از دست داده است و ایستاده است. توان حرکت ندارد. فقیر یک کمی توان حرکت دارد ولی کمرشکسته. اما مسکین دیگر نه. تمام قامت شکسته است.یکی از ویژگی‌های مؤمنان این است که فوق‌العاده به مساکین، فقراء، لطف و عنایت و مهربانی دارند و واسطه فیض عنایت خدا به آنها می‌شود. این خیلی نکته مهمی است. تمام این مردم، اینها مخلوق خدا هستند. عیال خداوند هستند. اصلاً خداوند رزق و روزی آنها را می‌دهد. حالا به خاطر بعضی از مسائل به برخی از افراد، حالا به علت‌های مختلف دنیایی نه الهی، یکی حق آنها را خورده است، یکی نگذاشته اینها زندگی سالمی داشته باشند، یکی خودش کوتاهی کرده است. به هر علت. این عیال خداوند، این مخلوق خداوند دچار بحرانی شده است. این افراد که می‌آیند کمک می‌کنند، اینها واسطه فیض خداوند به این افراد هستند و این خیلی مقام است. خداوند دو واسطه فیض دارد. یکی واسطه فیض تشریعی، پیامبران و ائمه هستند. یکی واسطه فیض مادی. این خیرین هستند. این خیلی مقام برای انسان است که واسطه فیض خداوند به نیازمندان می‌شود. امام کاظم (ع) می‌فرماید: «إنَّ لِلّهِ عِبادا فِي الأرضِ يَسعَونَ في حَوائجِ النّاسِ هُمُ الآمِنُونَ یَومَ القِیامَهِ» در دنیا خداوند برخی‌ها را گزینش کرده است، انتخاب کرده است که در رابطه با گرفتاری مردم کوشش کنند. رفع مشکل آنها را بکنند. «هُمُ الآمِنُونَ یَومَ القِیامَهِ»
شریعتی: این کارگزاران خدا روی زمین، آمنون یوم القیامه.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: در روز قیامت در امن و امان هستند. چرا؟ چون کارگزار دستگاه ذات اقدس باری تعالی هستند. آسمان، فرشتگان، روی زمین این بزرگان و این خوبان خدا.
شریعتی: به به. خیلی خوب. در آستانه سال نو همه ما خانه تکانی می‌کنیم. ماه شعبان نزدیک است. یک هفته به آغاز ماه شعبان مانده و ماه شعبان سفره‌ای است که مهیا شویم، آماده شویم برای ضیافت الله و با این نکاتی که حاج آقای صفایی فرمودند به نظرم الآن دیگر وقت خانه‌تکانی جان و روح ما است که ان‌شاءالله از تمام این بدی‌ها پاک شویم. خدا ان‌شاءالله شما را خیر بدهد. از شما خلی ممنون و متشکرم.
صفحه 570 قرآن کریم آیاتی پایانی سوره معارج و آیات ابتدایی سوره نوح.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: اشاره قرآنی: بسم الله الرحمن الرحیم. در آیه دوم و سوم سوره مبارکه  نوح خداوند می‌فرماید: قال یا قوم. حضرت نوع خطاب به قومش کرد. بیان کرد: «إِنِّي لَكُمْ نَذيرٌ مُبينٌ» من برای شما یک هشداردهنده‌ای هستم یعنی به شما هشدار می‌دهم و مسئله را کاملاً برای شما می‌شکافم. تبیین می‌کنم. «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ» بندگی خدا کنید. ایمان در وجود شما ریشه بزند و خدا را بپرستید. «وَ اتَّقُوهُ» و تقوای الهی پیشه کنید یعنی مخالفت فرمان خدا نکنید «وَ أَطيعُونِ» و اطاعتش کنید. ثمره آن «يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ» این پیام قرآنی این دعای این هست که انسانی که از قبل گرفتار گناه شده، اگر به سمت خدا، به سمت عبودیت الهی، ایمان و تقوا و اطاعت و فرمان خدا بیاید، خداوند گذشته او را می‌بخشد، نگاه به حال او می‌کند نه نگاه به گذشته او می‌کند. این خیلی نکته مهمی است. سراسر بشارت و امید هست که خداوند نگاه به گناه به گذشته انسان نمی‌کند. نگاه به حال خوش توبه و بازگشت انسان می‌کند.
شریعتی: خیلی خوب. خیلی ممنون و متشکرم.