اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1402-11-11- حجت الاسلام نظافت-شرح نامه ۳۱ نهج‌البلاغه امیرالمومنین علیه‌السلام ( جهاد و عرصه‌های گوناگون آن )

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خانم‌ها، آقایان سلام. وقت شما بخیر. به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. امیدوارم که خدای متعال پشت و پناه شما باشد و در این روزهای سرد زمستان ان‌شاءالله دل و جان‌تان گرم باشد و بهاری. خوشحال هستیم که در کنار شما هستیم و در محضر امیرالمؤمنین با نهج‌البلاغه شریف‌شان، با بیان شیوای حاج آقای حجت الاسلام نظافت. سلام علیکم و رحمة خیلی خوش آمدید.

حجت الاسلام نظافت: سلام بر شما و همه بینندگان عزیز. بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین.
شریعتی: خدا را هزار مرتبه شکر که این نهج‌البلاغه هست و این نهج‌البلاغه نسل به نسل، سینه به سینه، دست به دست، به دست ما رسیده و امروز ما سر سفره او مهمان هستیم و ادامه نامه 31 نهج‌البلاغه را حاج آقای حجت الاسلام نظافت عزیز برای ما شرح خواهند داد. «وَ جَاهِدْ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ»
حجت الاسلام نظافت: احسنتم. رسیدیم به این عبارت که فرمودند: «وَ جَاهِدْ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ» یعنی در راه خدا جهاد کن، حقَ جهاده معنا دارد. یعنی چه؟ یعنی اگر یک کسی بخواهد یک آپارتمان 75 متری داشته باشد کلی جهد باید داشته باشد. این روزگار واقعاً مسکن سخت شده است. ان‌شاءالله خدا به مسئولین ما کمک کند که بتوانند حد‌اقل مشکل مسکن را حل کنند و ان‌شاءالله خداوند نصیب کند. حالا مثال زدم. حالا مسکن می‌خواهد آدم داشته باشد. چقدر هم در این دنیا زنده هستیم؟ هفتاد سال، هشتاد سال. حالا اگر کسی می‌خواهد «جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ» را داشته باشد. این جهاد ویژه‌ای می‌خواهد. حقش را باید برآورده کرد. برای امور جزئی این عالم جهد و کوشش می‌خواهد. انسان همینطور راحت به چیزی نمی‌رسد. کسی می‌خواهد دکتر شود، مهندس شود، باید تلاش کند. می‌گوید در راه خدا است. راه خدا، خدا بی‌نهایت هست، خدا نامحدود است. راه خدا یعنی راه ابدیت ما. حضرت می‌فرمایند جهاد کن آنطوری که شایسته است. موضوع جهاد از آن چیزهایی است که بسیار اهمیت دارد، گاهی هم غفلت می‌شود. یکی از ارکان ایمان جهاد است. در حکمت 31 نهج البلاغه داریم فرمود: «الْإِيمَانُ عَلَى أَرْبَعَةِ دَعَائِمَ» ایمان 4 ستون دارد، چهار پایه درد. «علی الصَّبْرِ وَ الْيَقِينِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجُهاد». صبر و یقین و عدل و جهاد. یعنی یکی از پایه‌های ایمان جهاد است. یعنی اگر کسی مجاهد نباشد در حقیقت ایمان او می‌لنگد. و این را خیلی‌ها غافل هستند. اگر مجاهد نباشیم، مرد و زن هم ندارد، پیر و جوان هم ندارد. همه باید مجاهد باشیم. بعد فرمود خود جهاد چهار پایه دارد. یعنی هر کدام از این...
شریعتی: عرصه‌های مختلف جهاد؟
حجت الاسلام نظافت: نه، چهار پایه برای آن گفته‌اند. آن عرصه‌ها را می‌رسیم. یعنی صبر چهار پایه دارد، یقین چهار پایه دارد، جهاد هم چهار تا. یکی از پایه‌های آن را فرمود امر به معروف و نهی از منکر است. یعنی امر به معروف و نهی از منکر که جلسات قبل گفتیم جزء زیرشاخه‌های جهاد است. بعد فرمود: «صدق در مواطن». یعنی در میدان جنگ بایستی. فرار نکنی. و با فاسقان دشمن باشی. فاسقان نه گنهکار. یعنی کسی که کلاً از دین خارج شده و مفسد شده است. «فمن امرَ بالمعروف». فرمود هر کسی امر به معروف کند، پشت مؤمنان را محکم می‌کند. یعنی ما ارزش‌ها را که ترویج می‌کنیم، یادآوری می‌کنیم، آنهایی که اهل عمل هستند دلگرم می‌شوند. نمی‌گذاریم کمرنگ بشود. وقتی کمرنگ می‌شود، شما فرض کنید یک خانمی که اهل حیاء و عفت هست، در جامعه‌ای که حجاب و عفت ارزش خودش را از دست داده باشد. به این خانم فشار وارد می‌شود. می‌گوید امر به معروف پشت مؤمنین را محکم می‌کند. یعنی نمی‌گذارد این ارزش کمر‌نگ شود و او دلسرد شود. بعد فرمود: «وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْكَر» اگر کسی نهی از منکر کند بینی کافران را به خاک می‌مالد. یعنی چی؟ یعنی کفار دنبال ترویج منکرات هستند، شما وقتی نمی‌گذاری منکر، منکر بودنش فراموش بشود، همه از منکر متنفر باشند و از منکر را نهی می‌کنی و با همان نکاتی که گفتید بینی کافر به خاک مالیده می‌شود. یعنی او به هدفش نمی‌رسد. کفار سال‌هاست از طریق ترویج فساد می‌خواهند ملت ایران را زمین بزنند. و این داستان را از دهه 60 شروع کرده‌اند، از دهه 70 شروع کردند. سوم فرمود: «مَنْ صَدَقَ فِي الْمَوَاطِن» اگر کسی در میدان جنگ فرار نکند، «قَضَى الَّذِي عَلَيْهِ» قضا و قدر جاری می‌شود. همه شهید نمی‌شوند. خیلی‌ها هم زنده می‌مانند. «وَ مَنْ شَنَأَ الْفَاسِقِينَ» هر کس با فاسق‌ها دشمن باشد و به خاطر خدا غضب کند، خدا برای او غضب می‌کند. این را خواستم بگویم که ایمان چهار پایه دارد، یک پایه آن جهاد است. یعنی اگر جهاد نباشد ایمان ناقص می‌شود. ائمه معصومین (س)، چند نفر از این بزرگواران توفیق پیدا کردند نبرد نظامی داشته باشند؟
شریعتی: امیرالمؤمنین و امام حسن.
حجت الاسلام نظافت: یک برهه کوتاهی. دیگر فرصت جهادی نشد. امام حسین (ع). بعد دیگر جهادی نبوده است ولی همه ائمه شهید شدند. و همه مجاهد بودند. پیدا است که جهاد همیشه جهاد نظامی نیست. مفهوم جهاد یک مفهوم گسترده است. نبرد نظامی گاهی مبارزه با جبهه باطل. تقویت جبهه حق. این کار مجاهدان است. این همیشه هست. همیشه باید جبهه باطل را تضعیف کرد، جبهه حق را تقویت کرد. این مبارزه می‌خواهد. مبارزه همش مبارزه با شمشیر و با تفنگ و اینها نیست. و لذا چرا ائمه معصومین شهید شدند؟ چون مجاهد بودند. اگر مجاهد نبودند که شهید نمی‌شدند. یک کتابی دارند توصیه می‌کنم بینندگان عزیز بخوانند. از مقام معظم رهبری است. همرزمان حسین. من اولین بار که این کتاب را دیدم فکر مثلاً حضرت آقا درباره اصحاب حضرت صحبت کردند. شروع کردم به خواندن دیدم نه، در مورد زندگی ائمه معصومین است. ایشان به زیبایی اثبات کردند که همه ائمه معصومین همرزم امام حسین بودند، شکل مبارزه آنها فرق می‌کند.
شریعتی: شکل جهاد متفاوت بوده است.
حجت الاسلام نظافت: بله، پس همه مجاهد بودند. در مورد امام رضا (ع) ایشان امام رضا را الگوی مبارزه می‌دانند. حالا این صدق در مواطن هم که گفتند یعنی اگر میدان جنگ هستی سر پست خود باش و فرار نکن، اگر جنگ فرهنگی هم هست باز سر پست خودت باش. و هر کسی هر پستی که در این به عنوان جهاد دارد، آن پست را فراموش نکند. آن وقت حالا در قرآن داریم اگر کسی سر پستش هست، باید دیگران از مجاهدان حمایت کنند. یعنی کلاً کار بعضی‌ها مجاهده هست مثل رزمندگان. بعضی‌ها نه، در عین انجام وظایف دیگرشان مجاهده هم می‌کنند. حالا آن کسی که مثلاً دارد نبرد فرهنگی می‌کند، باید مؤمنین از او حمایت مادی بکنند. الآن شما هفته قبل اعلام کردید که مردم کمک کنند به معتکفین. خب آنهایی که اعتکاف را برگزار می‌کردند، آنها نیاز به حمایت مالی دارند. سر پست مبارزه فرهنگی هستند. این آیه را دقت کنید. «لِلْفُقَراءِ الَّذينَ أُحْصِرُوا في‏ سَبيلِ اللَّه» می‌گوید به آن فقیری که در راه خدا گیر کرده است. «لا يَسْتَطيعُونَ ضَرْباً فِي الْأَرْضِ» نمی‌تواند سنگر را رها کند برود پول در بیاورد. حالا چه نبرد نظامی و چه نبرد فرهنگی. «يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ» غر نمی‌زند، نق نمی‌زند. نادان‌ها چون این آبرویش را حفظ می‌کند، می‌گویند این چقدر پولدار است. «تَعْرِفُهُمْ بِسيماهُمْ» قرآن می‌گوید اینها را از چهره‌شان می‌توانی بفهمی که نیاز دارند یا نیاز ندارند. پس سر پست بودن خیلی مهم است. ما هوای مبارزان را داشته باشیم، مبارزان هم پست را به بهانه‌های واهی ترک نکنند. و من غصه می‌خورم. گاهی بالاخره طلبه‌ای، غیرطلبه‌ای، دیگرانی، تکالیف خود را فراموش می‌کنند به اندک بهانه‌ای مشکل اقتصادی داشتن. همه ما باید تکلیف‌های خود را انجام بدهیم. «أَيُّهَا النَّاسُ لَوْ لَمْ تَتَخَاذَلُوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ وَ لَمْ تَهِنُوا عَنْ تَوْهِينِ الْبَاطِلِ لَمْ يَطْمَعْ فِيكُمْ مَنْ لَيْسَ مِثْلَكُمْ» چقدر زیباست! در خطبه 166 امیرالمؤمنین می‌فرماید: ای مردم اگر نسبت به یاری حق پاسکاری نمی‌کردید، دیدید گاهی بابا می‌گوید برو نان بگیر، آن بچه می‌گوید تو برو بگیر، آن بچه می‌گوید تو برو بگیر. الآن مقام معظم رهبری می‌گویند جهاد تبیین، می‌گویند مردم را به شرکت در انتخابات تشویق کنید. می‌گویند نمی‌دانم این کار را بکنید. این می‌گوید او انجام بدهد، او می‌گوید او انجام بدهد. این می‌شود پاسکاری. تخاذل. تخاذل یعنی همه دست به دست هم بدهند که یک کاری انجام نشود، کمک نکنند. فرمود اگر اهل تخاذل کوتاهی کردند، نسبت به یاری حق نبودید، از آن طرف سستی نمی‌کردید از توهین به باطل. توهین در لغت با توهینی که ما می‌گوییم فرق می‌کند. توهین یعنی وهم ایجاد کردن. وهم یعنی ضعف. حضرت ناراحت است. می‌گوید چرا جبهه باطل را تضعیف نکردید. اگر در یاری کوتاهی نمی‌کردید، اگر در تضعیف جبهه باطل سستی نشان نمی‌دادید، می‌فرماید آنهایی که سطح‌شان پایین بود طمع نمی‌کردند حالا به شما ضربه بزنند. داعش الآن مجدداً طمع کرده است. خدا رحمت کند شهید حاج قاسم سلیمانی را در زمان خودش داعش را از بین برد ولی آن ته‌مانده‌هایش را دوباره به افغانستان آورده‌اند و دوباره طمع کردند. دوباره باز آدم‌های نادان این چنینی را جمع کردند. اینطوری است. وقتی که ما تلاش نکنیم، می‌بینید افراد ضعیف هم طمع می‌کنند و احساس قوت می‌کنند. پس بحث سر چی بود؟ حضرت فرمود: «جَاهَدَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِه» این جهاد یعنی تضعیف جبهه باطل. گاهی شمشیر می‌خواهد و گاهی قلم می‌خواهد. گاهی بیدار خوابی می‌خواهد. و عرصه‌های گوناگون جهاد. در سال 1368 حضرت آقا به مدیر وقت صدا و سیما در حکمش این عبارت را نگاه کنید. گفته‌اند صدا و سیما باید در برابر فرهنگ و هنر و اندیشه تحمیلی و بیگانه حالت تهاجمی داشته باشد.
شریعتی: ایشان مکرر فرمودند.
حجت الاسلام نظافت: تهاجم. خیلی عجیب است. نمی‌گوید دفاع کنیم. می‌گوید تهاجم. آن می‌شود مجاهد. یعنی هر کسی که در صدا و سیما کار می‌کند، باید خودش را مجاهد بداند. سرباز مقابله با فرهنگ بیگانه است.
شریعتی: آقا به تمام فعالان فرهنگی این نکته را فرمودند.
حجت الاسلام نظافت: بله، همه فعالان. آن وقت حالا کار جهادی چرا تأکید می‌شود انقدر؟ ویژگی‌هایی دارد. یک، مجاهد منتظر امکانات نیست. از همه ظرفیت‌ها استفاده می‌کند.
شریعتی: مثل این اردوهای جهادی که بچه‌های ما می‌روند.
حجت الاسلام نظافت: اردوهای جهادی یا جهاد سازندگی اول انقلاب.
شریعتی: امکاناتی نبود. با دست خالی. مجاهد بهانه نمی‌آورد اعتبار نیست. الآن ما بعضی‌ها را داریم تک نفری که من و شما می‌شناسیم، در فضای مجازی، پر قدرت دارند به جبهه انقلاب خدمت می‌کنند. واقعاً. یعنی یک تنه یک صدا و سیما می‌شوند. کار خبری می‌کنند، دفاع می‌کنند، ترویج می‌کنند، روحیه می‌دهند، واقعاً باید به آنها تبریک بگوییم. شما می‌شناسید. هستند. هیچ‌ امکاناتی هم نداشتند. تک و تنها شروع کرده، خدا هم کمک کرده است. این بچه‌هایی که در هیأت‌ها هستند. شما فکر کنید اگر قرار بود عزاداری‌ها به یک اداره واگذار شود. وامصیبت‌ها بود. هیچ کاری از پیش نمی‌رفتند ولی واقعاً هیأت‌ها با دست خالی، مردم هم کمک می‌کنند. این جهاد می‌شود.
شریعتی: خدا هم کمک می‌کند.
حجت الاسلام نظافت: بله. فعالان تربیتی هستند، هوای بچه‌های مردم را دارند. اینها دارند جهاد می‌کنند. مجاهد بهانه پول نداشتن نمی‌آورد. منتظر امکانات نیست. دوم کارش همراه با سعی و تلاش است. اصلاً جهاد از جهد است. جهد یعنی کوشش، یعنی تلاش. یعنی با آرام آرام حرکت کردن و تنبلی کار پیش نمی‌رود. مجاهد از همه ظرفیت‌هایش استفاده می‌کند. سوم، مجاهد زمان و مکان نمی‌شناسد. اگر لازم است که هجرت کند، هجرت می‌کند. در میدان می‌رود. پیامبر طبیب دوار بودند. دوار یعنی این. یعنی زمان و مکان ندارد. می‌چرخد. برای انجام مأموریت سر از پا نمی‌شناسد. چهارم، مجاهد فدا می‌کند. چی را؟ امکانات خودش را. اهل فدا کردن است. یاد بدهند بگوییم بابی انت و امی و نفسی و اهلی و مالی. آقای شریعتی را خدا حفظش کند. 14 سال است که پای این برنامه ایستاده است. خدا قبول کند. ممکن بود شیطان وسوسه بکند، الآن هم چه بسا وسوسه کند اقا ول کن بابا! برو جای دیگر درآمد آن بیشتر است. پس می‌گذرد. وقتی می‌گوید بابی انت و امی و نفسی و اهلی و مالی. مجاهد یعنی این. بعد خدا هم گشایش ایجاد می‌کند. یعنی آن کسی که زندگی خود را با مجاهد شروع می‌کند، فرض بفرمایید دو نفر هم‌سن و سال باشند. پایان خرج درآمدها یکی است. هر کسی یک رزقی دارد. خدا مجاهدان را رها نمی‌کند. «يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِب» از آن جایی هم که فکر نمی‌کند خدا به او روزی می‌رساند که بعد کیف کند، لذت ببرد. روزی مؤمن اینطوری است. من حیث لا یحتسب می‌رسد چون با یک تیر دو نشان برای او تحقق پیدا می‌کند.
شریعتی: هر کدام از ما باید یک مأموریتی برای خودمان تعریف کنیم و یک خط مقدمی را ترسیم کنیم و آنجا را رها نکنیم.
حجت الاسلام نظافت: راه نکنیم و وظیفه خود را انجام بدهیم. بهانه نیاوریم از ما حمایت نکردند. البته مسئولان وظیفه حمایت دارند ولی ما کار خودمان را انجام بدهیم. حالا اگر کسی در دنیا اهل فدا نباشد چه می‌شود؟ اگر کسی واقعاً نگوید بابی انت و امی و در عامل فدا نکند. روز قیامت می‌گوید می‌خواهم فدا کنم. «يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنيه ‏وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِيه‏» آنجا دیگر سخاوتمند می‌شود می‌خواهد فدا کند. فایده ندارد. مجاهدا اهل فدا کردن هستند تا روز قیامت آرزوی فدا کردن نداشته باشند. اگر مجاهد نباشیم چه می‌شود؟ عواقب ترک جهاد را نگاه کنید که ما درود می‌فرستیم بر امثال حاج قاسم سلیمانی و شهداء. فرمود: «فَمَنْ تَرَكَهُ رَغْبَةً عَنْه» یک وقت یک کسی مریض است، نمی‌تواند جبهه برود، توان ندارد. اما نه می‌گوید میل ندارد. اگر کسی جهاد را ترک کند، خدا فرمود او را ذلیل می‌کند. ‏ «أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ الذُّل»‏ ‏‏فرمود خدا ذلیل می‌کند، بلای گسترده می‌آید. «دُيِّثَ بِالصَّغَارِ وَ الْقَمَاءَة» مبتلای ذلت، خواری، می‌شود. به چه کنم چه کنم مبتلا می‌شود. «أُدِيلَ الْحَق‏» حق هم به خاط کوتاه او شکست می‌خورد. «وَ سِيمَ الْخَسْف» مبتلای مشقت می‌شود. « وَ مُنِعَ النَّصَف» دشمن مسلط می‌شود، انصاف و عدالت را دیگر رعایت نمی‌کند کما اینکه برای غزه می‌بینید. هر کاری از دست‌شان می‌آید با بی‌حیایی تمام انجام می‌دهند. با پررویی تمام. نکته بعدی همان نکته‌ای است که شما اشاره کردید. جهاد انواعی دارد و هر کسی می‌تواند در هر عرصه‌ای هست مجاهد باشد. یکی از آنها جهاد اقتصادی است. جهاد خانه‌سازی است. جهاد خانه‌داری برای خانم‌ها. روای داریم. «جِهادُ المَرأةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ» ‏یک خانمی پای خانواده بایستد مثل حضرت زهرا (س)، بالاسر بچه‌ها باشد. ممکن است یک مردی هم قدردان نباشد ولی بدانند خدا قدردان است. این جهاد است که ما خانواده را گرم نگه داریم. بویژه اگر مردی رعایت آداب را نمی‌کند، تشکر نمی‌کند. چون مجاهد مخلص است. مجاهد منتظر تشکر دیگران نیست. خانمی که دارد فداکاری می‌کند، یک مردی دارد که درست تربیت نشده است، آداب را رعایت نمی‌کند، قدردان نیست، ثواب این بیشتر است، اخلاص این بیشتر است چون حواسش جمع است، دارد جهاد می‌کند. هر یک دانه طلاقی که ایجاد می ‌شود، هر طلاق عاطفی‌ای که شکل می‌گیرد، هر تزلزلی که خانواده پیدا می‌کند، قلب امام زمان جریحه‌دار می‌شود. آقا غصه می‌خورد. و این زن مجاهد این زندگی را حفظ می‌کند. جهاد فرزندآوری. چقدر مهم است. چقدر آقا با دغدغه بگویند آینده، آینده، آینده. آینده از دست می‌رود. هم دنیای ما خدشه‌دار می‌شود و همه بچه‌های ما تنها می‌مانند. جهاد فرزندآوری. جهاد سازندگی. و لذا جهاد اقتصادی. اصلاً  یک سال را حضرت آقا به نام جهاد اقتصادی نام‌گذاری کردند. اقتصاد یعنی پول، یعنی دنیا. این را می‌شود به نیت خالص انجام داد. امیرالمؤمنین مجاهد عرصه اقتصاد هم بودند. 25 سال خانه‌نشین نشدند. حکومت را گرفته‌اند، حضرت رفتند ثروت تولید کردند. چه ثروت‌های فراوانی. بسیاری از خدماتی که بعدها اهل البیت به مردم می‌کردند، از آن موقوفاتی که امیرالمؤمنین به جا گذاشتند است.
شریعتی: برکات و ثمرات همان سال‌ها است.
حجت الاسلام نظافت: مال همان سال‌ها است. آن زحمت‌هایی که کشیدند. جهاد اقتصادی. جهاد علمی و پژوهشی. جهاد علمی و پژوهشی خیلی مهم است. با حالت عادی، کشوری که سال‌ها شاهان خائن داشته است و آنها را عقب نگه داشته‌اند، نمی‌تواند این عقب‌ماندگی را جبران کند. با جهاد کار جبران می‌‌شود. جهاد علمی هم داریم. جهاد تبلیغی. واقعاً خیلی‌ها هستند که با گمنامی دارند در اطراف و اکناف این کشور تبلیغ می‌کنند. مردم باید قدر اینها را بدانند. از زندگی خود می‌زنند. اینها هم زندگی دارند. باید از اینها حمایت کنند. جهاد تبلیغی هم خیلی اهمیت دارد. جهاد تربیتی. تربیتی عرض کردم جوان‌هایی که در محلات در هیأت‌ها بالا سر بچه‌های مردم هستند. و کاری که شما انجام می‌دهید. جهاد رسانه‌ای چقدر سخت است. رسانه جمهوری اسلامی، رسانه جبهه حق، رسانه غریبی است. یعنی یک صدم پول‌های آنها را هم ندارند. یک هزارمش را هم ندارند. البته خدا کمک می‌کند. خدا به مجاهد کمک می‌کند. «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنين» این از برکات جهاد است که... من این آیه را، آیه خلاقیت می‌گویم. سبل یعنی راه‌ها. یعنی هی ابتکار می‌کنند. خدا به ذهن او می‌رساند.
شریعتی: اگر مجاهد خوبی باشی.
حجت الاسلام نظافت: بله. آن وقت جهاد، جهاد قلبی هم هست.
شریعتی: یعنی چه؟
حجت الاسلام نظافت: یعنی دغدغه داشته باشی. راه‌حل پیدا می‌کند. من می‌شناسم آدم‌هایی را که کنار رختخوابشان خودکار و قلم هست. یعنی آنقدر دغدغه دارد، گاهی بلند می‌شود می‌نویسد. این طرح را یادم نرود. دغدغه داشته باشید خدا کمک می‌کند.
شریعتی: من به شما یک خسته نباشید و تبریک هم بگویم. حاج آقای حجت الاسلام نظافت با دست خالی جهادگر چند عرصه هستند مخصوصاً در حوزه تربیت که صمیمانه به شما خسته نباشید و خداقوت می‌گویم و همه دوستان و همراهانشان. هر کسی که دارد تلاش می‌کند و مجاهده می‌کند.
حجت الاسلام نظافت: پس جهاد عرصه‌های گوناگونی دارد. حالا زندگی جهادی شیرینی‌های خاص خودش را دارد، سختی‌های خاص خودش را دارد. در نامه 45 یادم هست یک وقت با شما یک بخشی از آن را در سحری خواندیم، حضرت اینطوری می‌گویند. به دنیا می‌گویند از من دور شو. به خدا قسم ذلیلت نمی‌شود تا تو مرا ذلیل کنی. مجاهد اینطوری است. ذلیل دنیا نیست. یعنی اگر کسی ذلیل امکانات و دغدغه و پرده و مبل و ماشین عوض کردن باشد، او نمی‌تواند مجاهد باشد. او باید دنبال زندگی‌اش برود. مجاهد به فکر جامعه است. دغدغه جامعه را دارد، دغدغه اسلام را دارد. فرمود: من ذلیلت نمی‌شوم تا تو بخواهیم من را ذلیل کنی. امیرالمؤمنین با دنیا حرف زده است. بی‌اراده نمی‌شوم تا تو مرا دنبال خودت بکشانی. به خدا قسم می‌خورم. قسمی که فقط یک استثنا دارد. این استثنا یعنی چه؟ چون وقتی انسان قسم می‌خورد یعنی می‌خواهد بگوید من با جدیت می‌خواهم این کار را انجام بدهم. حضرت می‌گویند فقط انشاءالله را نگه دار. نه اینکه خدا نخواهد. والّا من جدی هستم. حالا قسم‌شان چیست؟ «لَأَرُوضَنَّ نَفْسِي رِيَاضَةً تَهِشُّ مَعَهَا إِلَى قُرْص‏» فرمود این نفس اماره را چنان ادب می‌کنم که نان خالی اگر گیرش آمد خوشحال باشد. یعنی از نان خالی لذت ببرد. مجاهدان اینطوری هستند. بعد حضرت فرمود: «لَا تَأْخُذُكَ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِم» این هم خیلی مهم است بویژه برای جهاد غیرنظامی. جهاد نظامی‌اش هم همینطوری است. فرمود در راه خدا سرزنش سرزنش‌گر تو را نگه ندارد.
شریعتی: یعنی از کارت باز ندارد؟
حجت الاسلام نظافت: بله. خیلی‌ها جبهه که رفتند اینها را سرزنش کردند. مادر پیرت را گذاشتی و رفتی. زن جوانت را گذاشتی رفتی. بچه‌هایت را رها کردی. بعضی‌ها نیش زدند که تو برای پول رفتی. به یک خانواده شهید گفته بودند که مثلاً شما خب پولش را داری می‌گیرید. گفته بود بابای ما را برگردانید، همه زندگی ما مال شما. چقدر هم بد است بعضی نیش زدن‌ها.
شریعتی: مثل زخم زبان‌هایی که برای این شهدای مدافع حرم می‌گفتند.
حجت الاسلام نظافت: بله. ولی خب مجاهد نباید تحت تأثیر زخم زبان قرار بگیرد.  «لَا تَأْخُذُكَ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِم» سرزنش سرزنشگر تو را نگه ندارد. خیلی روح بلند می‌خواهد که سرزنش روی انسان اثر نگذارد. نگاه کنید یک وقت یک قدرتی می‌آید جسم ما را می‌گیرد. دست ما را دست‌بند می‌زنند، پای ما را در غل و زنجیر می‌کنند. نمی‌توانیم برویم. اما یک وقت دست و پا باز است باز هم نمی‌رویم. چرا؟ چون روح ما مقهور یک حرفی می‌شود. یک متلکی، یک مسخره کردنی. اینجا ما مأخوذ می‌شویم. انگار آن نگاه او، متلک او، ما را نگه داشت. سرزنش او ما را نگه داشت. این روح مقهور شد. گاهی جسم مقهور می‌شود، بدتر از آن وقتی که روح مقهور می‌شود. «لَا تَأْخُذُكَ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِم» یعنی از خلق آزاد باش.
شریعتی: نکند روحت یک وقت زمین بخورد و زمین‌گیر شود.
حجت الاسلام نظافت: بله. که اگر تحت تأثیر قرار گرفتی، به خاطر سرزنش جهاد نکردی، وظیفه‌ات را انجام ندادی، در حقیقت روح تو زمین خورده است. بنابراین مانع جهاد‏ گاهی مانع سخت است مثل تیراندازی‌ای که می‌کنند، گاهی مانع جهاد مانع نرم است مثل سرزنش است و برای این روح بلند باید داشت. نباید ترسید. در شأن مولا امیرالمومین داریم: «‏ لَا یخاف فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِم»
شریعتی: این هم شبیه همان است.
حجت الاسلام نظافت: بله. آنجا می‌گوید نمی‌ترسد. در دعای ندبه هم داریم که امیرالمؤمنین از سرزنش‌ها نمی‌ترسید. اول آدم‌ها می‌ترسند بعد سرزنش روی آنها اثر می‌گذارد. الان یک کسی می‌خواهد پسرش رو 18 ساله داماد کند. نیت شما هم همین باشد. می‌شود اگر درست تربیت کنیم. دو سال، سه سال یک دختری به او محرم باشد تا امکانات آن فراهم شود. ممکن است آد‌م‌هایی پیدا شوند حرف مفت بزنند. اگر من و شما تشخیص دادیم پسرمان می‌تواند محرمی داشته باشد خب چرا این کار را نکنیم؟ کی باید خط‌شکن باشد؟ آقای شریعتی‌ای که محبوب است باید خط‌شکن باشد تا دیگران یاد بگیرند. چرا ما یک جوان را از لذت حلال محروم کنیم؟ لذت حلالی که وسیله قرب به خدا است. ما در این عصر برای مبارزه با گناه و اینکه بچه ما از گناه حفظ شود چه راه‌حلی داریم؟ چکار کنیم؟ جزء حلال؟ «اللَّهُمَّ أَغْنِنِي بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِك‏‏» خب بعضی‌ها حرف می‌زنند. اگر یک کسی دختراش را 17 ساله عروس کرد. خوب هم تربیت کرده است، بلد است چطوری برخورد کند. از پس زندگی برمی‌آید. خب آدم‌هایی پیدا می‌شوند سرزنش می‌کنند. اگر یک کسی، می‌شناسم. خانواده عروس داماد گفتند ما در ابتدای زندگی جهیزیه نمی‌خواهیم. با همان طلاهای هدایایی که شده بود و با وام‌هایی که بود، رفتند یک جای دوری یک خانه‌ای گرفتند، یک سرمایه‌گذاری‌ای کردند. می‌شود. یعنی در دنیای خود هم گاهی به خاطر سرزنش‌های دیگران عقب می‌مانیم. فرزند یک نفر تصمیم می‌گیرد برود طلبه شود. متأسفانه روی سر او می‌ریزند. بابا طلبه شده یعنی بار مردم را می‌خواهد به دوش بکشد. مردم که نمی‌توانند زندگی خود را ترک کنند بروند دین خدا را یاد بگیرند. چرا مانع می‌شوید؟ مکرر دیده‌ام که طلبه‌ها می‌گویند که سرزنش می‌شویم. پدر و مادرهای آنها سرزنش می‌شوند. «لَا تَأْخُذُكَ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِم» سرزنش نباید اثر کند. یا یک کسی می‌خواهد فرزند چهارمی داشته باشد، فرزند سومی داشته باشد، فرزند پنجمی داشته باشد، سرزنش می‌شود. مکرر شنیده‌ام که متأسفانه برخی از خانم دکترها هم سرزنش می‌کنند ولی ولیِ فقیه، نائب امام زمان گفته این کار را بکنید. نسل‌تان را تکثیر کنید. کشورتان در آینده پیر می‌شود گرفتار می‌شود. هم از نظر مادی و هم از نظر نظامی. به هر حال نباید ترسید. عزت دست خدا است. یک آقایی می‌گفت که یک جایی بودن سرزنش می‌شدم. گفت پیدا می‌شود در ادارات، این طرف، آن طرف و خیلی فشار روحی و روانی به من می‌آمد. عادت کرده بودم به قرآن پناه می‌بردم. خواندم ببینم قرآن چه دارویی است. چه راه‌حلی است. به این آیه رسیدم. «وَ لا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَميعاً هُوَ السَّميعُ الْعَليم‏» ‏ای پیامبر غصه این حرف‌ها را نخور. عزت دست خدا است.
شریعتی: اصلاً هر کاری هم بکنی یک عده حرف می‌زنند.
حجت الاسلام نظافت: بله. آبی بر روی آن آتش بود. درون آدم گاهی از حرف‌های مردم آتش می‌گیرد. بعد این آقا می‌گفت که این آیه را نوشتم، چسباندم هر روز ببینم. عزت دست خدا است. نگران این حرف‌ها نباشید. روزی ما هم دست خدا است، عزت هم دست خدا است. برای اینکه تحت تأثیر حرف‌ها قرار نگیریم، باید همج الرها نباشیم. آدم‌ها از نظر معرفت سه دسته هستند. عالم ربانی، متعلم علی سبیل نجات، همج الرها. همج الرها یعنی زندگی کسی بر مدار معرفت نیست. همش چشمش به دهان مردم است. مردم تأیید می‌کنند و تأیید نمی‌کنند. امیرالمؤمنین تشبیه به مگس کرده است. فرمود مثل این حشره‌ها، «يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيح‏» با هر بادی این طرف می‌روند. معروف است می‌گویند بعضی‌ها حزب بادی هستند. زندگی اگر بر مدار آگاهی باشد انسان به حرف‌های دیگران کاری ندارد. اینطوری است. اگر بر مدار آگاهی باشد. گاهی شنیده‌ام بعضی از پدر و مادرها فرزندان خود را سرزنش‌های بی‌جایی می‌کنند. یک خانمی پیام داده بود که حالا این از نظر زیبایی چند درجه‌ای پایین‌تر از بقیه است. می‌گفت مادرم من را تحویل نمی‌گیرد. مادرم سرزنش می‌کند. مثل قدیمی‌ها که خرافاتی بودند، زن‌شان، عروس‌شان را سرزنش می‌کردند که تو چرا پسر نمی‌زایی. تو چرا دختر نمی‌زایی. چه حرف‌های عوامانه‌ای. اینطور آدم‌ها باید دلشان به عزت الهی خوش باشد و بدی دیگران را با خوبی دفع کنند، با بی‌محلی. گاهی باید بی‌محلی کرد، گاهی باید لبخند زد، گاهی باید اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما گفت. معرفت خیلی کمک می‌کند. بدانیم عزت دست خدا است کمک می‌کند، آن تشبیهی هم که امام کاظم کردند خیلی قشنگ است.
شریعتی: چه تشبیهی؟
حجت الاسلام نظافت: امام کاظم (ع) به هشام فرمودند اگر در دست تو گردو است، همه مردم جمع شدند و گفتند دُر است، خوشحال نشو. اگر در دست تو در است، همه جمع شدند گفتند گردو است، ناراحت نشو. یعنی با شخصیت باش. بدان سخن مردم چیزی را عوض نمی‌کند. مثل بازی گل یا پوچی که بچه‌ها دارند. در دست او هر چه هست همان است. هر چیزی را عوض نمی‌کند ولی گاهی آدم‌ها این را فراموش می‌کنند. یک خطبه‌ای در نهج‌البلاغه داریم معروف به خطبه قاسم. خطبه 192. طولانی‌ترین خطبه هم هست. خطبه مهمی هم هست. آخرش امیرالمؤمنین 5 تا سه سطر برای اهل البیت می‌گویند. یکی از آنها همین است. «إِنِّي لَمِنْ قَوْمٍ لَا تَأْخُذُهُمْ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِم» فرمود: ما از آن تباریم که سرزنش سرزنش‌گران روی ما اثر نمی‌گذارد. البته اگر سرزنش بجا هست که باید اثر بگذارد. اگر من یک خلافی کردم سرزنش کردم. باید بگویم ببخشید. خدایا من را ببخش. سرزش بی‌جا. مراد این است. «لا تأخذک فی الله»، فی الله آن مهم است. اگر من فی الله هستم، در راه خدا هستم. سرزنش می‌کند. سرزنش کند. در وصف انبیاء داریم در خطبه یک، «رُسُلٌ لَا تُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّةُ عَدَدِهِمْ» خیلی قشنگ است. کمی تعداد، مانع رسیدن به هدف انبیاء نیست. «وَ لَا كَثْرَةُ الْمُكَذِّبِينَ» جمعیت زیاد مکذب روی انبیاء اثر نمی‌گذارد. خیلی قشنگ است. «رُسُلٌ لَا تُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّةُ عَدَدِهِمْ» کمی تعداد روی آنها اثر ندارد. مانع رسیدن به هدف نیست. کثرة المکذبین هم مانع نیست. بعد یک نامه‌ای هست، نامه 36، امیرالمؤمنین به برادر خود عقیل نوشته‌اند. عبارت خیلی قشنگ است. برای این باید اشک شوق بریزیم. به چنین مولایی. «لَا يَزِيدُنِي كَثْرَةُ النَّاسِ حَوْلِي عِزَّةً» فرمود جمعیت زیاد اطراف من جمع شوند به عنوان طرفدار، به عزت من افزوده نمی‌شود. «وَ لَا تَفَرُّقُهُمْ عَنِّي وَحْشَةً» فرمود این جمعیت طرفدار، اینها بروند به وحشت من نمی‌افزاید. روح بلند را نگاه کنید. در تنهایی‌ها طرفدار داشته باشم یا نداشته باشم، نمی‌ترسم. آنجا هم احساس عزت نمی‌کنم. عزت دست خدا است. عزتم از جای دیگری است. بعد فرمود: پسر پدرت را، یعنی برادرت را، فکر نکنم مردم او را تنها بگذارند متضرع در برابر دشمن شود. متخشع، خاشع در برابر دشمن شود. «مُقِرّاً لِلضَّيْم» اقرار کند، ظلم دیگران را بپذیرد. «واهناً» فکر نکن علی ضعیف خواهد بود. «وَ لَا سَلِسَ الزِّمَام لِلْقَائِد» اجازه بده ریسمان گردن او بیندازند و او را به هر جایی بکشانند. عظمت امیرالمؤمنین است. بالاتر از این عظمت این است که آن جایی که خدا راضی است ریسمان گردن او می‌اندازند و او را می‌برند. هیچی نمی‌گوید. خیلی عجیب است. یک جا حضرت می‌گوید من بی‌اراده نیستم کسی بخواهد گردن من ریسمان بکشد بکشاند، یک جا هم ریسمان انداختم هیچی نگفت. به خاطر خدا. روح بلند امیرالمؤمنین عجیب بوده است. این را بخواهیم. شنیدن اینها حد‌اقل این است که آدم حوس معنوی پیدا می‌کند. حوس معنوی هم خوب است. آرزوهای معنوی هم خوب است که خدایا ما هم به اندازه خودمان به چنین درجه‌ای برسیم.
شریعتی: ان‌شاءالله. خیلی از شما ممنون و متشکرم. خیلی نکته‌های خوبی را شنیدیم. خدا ان‌شاءالله به شما خیر بدهد. حالا صحبت از جهاد فرزندآوری شد و جهاد مادری و پدری در واقع. خیلی از زوج‌های جوان هستند که دلشان می‌خواهد فرزند‌دار شوند ولی بنا به دلایلی نمی‌توانند. حالا ما بیاییم کمک کنیم، پشتیبانی کنیم، حمایت کنیم در طرح فرزندان غدیر. ماه رجب هم که ماه امیرالمؤمنین است و الحمدلله خیلی اتفاقات خوبی در این سال‌ها رقم خورد به همت دوستان و عزیزان ما. حالا که همه یک خانواده هستیم، حالا که همه همدل هستیم، همراه هستیم، بیایید کمک کنید که ان‌شاءالله زوج‌هایی که بضاعت مالی ندارند بتوانند به این خاصه خود برسند و ان‌شاءالله طعم مادری و پدری را بچشند. می‌توانید به کانال ما مراجعه کنید، به سایت ما می‌توانید مراجعه کنید و ان‌شاءالله جزئیات مشارکت در این طرح چه برای زوج‌های جوان و چه برای کسانی که می‌خواهند پشتیبانی و حمایت کنند ذکر شده و قید شده است ان‌شاءالله خدا به بهترین وجه از همه شما قبول کند ان‌شاءالله.
 صفحه 566  قرآن کریم،آیات پایانی سوره مبارکه قلم و آیات ابتدایی سوره مبارکه حاقه
اشاره قرآنی: بله، این آیات انتهایی سوره قلم. «خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ» باید آیه قبل آن را توجه داشته باشیم که در مورد قیامت است که روز قیامت فرمود: «يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطيعُون» یعنی آدم‌ها را دعوت به سجده می‌کنند، آنجا نمی‌توانند. ‏«خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ». چشم‌ها روز قیامت خاشع است. چرا؟ چون همه پرونده عمل خود را می‌بینند. چون اینجا نمی‌شود چیزی را پنهان کرد. همه شرمنده هستند. گنهکاران، مجرمان را عرض می‌کنم. چشمان آنها پایین است. بعد فرمود: «تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ» ذلة تمام وجود آنها را گرفته است. کسی که قلبش در برابر شیطان، در برابر هوس‌ها، در برابر بت‌ها ذلیل بوده است، روز قیامت «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِر» باطن آشکار می‌شود. ذلت باطن روز قیامت می‌آید وجود انسان را فرا می‌گیرد. آنهایی که در راه خدا در دنیا ذلت تأمل نکردند، روز قیامت ذلیل می‌شوند. در راه خدا گاهی انسان فحش می‌شنود، گاهی متلک می‌شنود. تحمل کنیم. خدا عزیز می‌کند. این ذلت‌های ظاهری ماندگار نیست.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکر هستم.