اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1402-11-10- حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری-جایگاه قرآن در زندگی انسان (ایمان به نصرت الهی، فکر الهی داشتن و یاری خداوند با زبان)

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خانم ها، آقایان سلام، بهترین ها الهی برای شما رقم بخورد. خیلی خوشحال هستیم که با هم هستیم و در کنار هم هستیم و با احترام و با افتخار در در محضر حاج آقای ماندگاری عزیز سلام علیکم و رحمه الله خیلی خیلی خوش آمدید. حجت الاسلام ماندگاری: سلام علیکم و رحمۀ الله. بسم الله الرحمن الرحیم. اللهمّ صلّ على فاطمة و أبيها و بعلها و بنيها بعدد ما أحاط به علمك‏. بنده هم خدمت شما همکاران خوب این برنامه و هم بینندگان عزیز شبکه سه، شبکه افق، شبکه جهانی ولایت، رادیو معارف عرض سلام و ادب و احترام دارم. و امیدوار هستیم که از ماه رجب بتوانیم بهترین استفاده را برده باشیم. ایام برگزاری 24 هزار شهید استان تهران هم هست. به همه برگزار کنندگان کنگره های شهدا، یادواره های شهدا، و این کنگره با عظمت هم خسته نباشید می گوییم. دعای سلامتی امام زمان را تلاوت کنیم تا ان شاءالله از نور و برکت آن در برنامه استفاده ببریم.

 
اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ حجۀ بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيهَا طَوِيلا و منن علینا بالرضا و هب لنا رأفته و رحمته و دعاه و خیره. تسلی دل امام زمان هم یک صلواتی هدیه کنید.
شریعتی: بحث ما نصرت الهی بود و قراردادهایی که در قرآن کریم قراردادهای طرفینی هست. «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُم‏» (محمد/7) داریم راجع به نصرت الهی صحبت می کنیم و ادامه بحث هفته گذشته حاج آقای حجت الاسلام ماندگاری را در این هفته هم دنبال خواهیم کرد و ان شاءالله خواهیم شنید.
حجت الاسلام ماندگاری: بسم الله الرحمن الرحیم. من اول می خواهم یک تابلوی قراردادها را برای خود و عزیزان بیننده به همه در عرض یکی، دو دقیقه متذکر شویم. یاد ما باشد طرف قرارداد ما خدا هست. یاد ما باشد که خدا ناظر هست. خدا دوار هست. خدا کسی هست که خود او الشاهد و الحاکم، هم داور هست، هم شاهد هست و یاد ما باشد که علاوه بر خود او گفتیم حدود 8 دسته ناظر و دوربین برای ما گذاشته است که قرارداد به دقت انجام شود. یاد ما باشد که خدا مربی هست و قرار لوس کردن ما را ندارد. می خواهد ما را تربیت کند. یاد ما باشد که خدا با کسی تعارف ندارد. یاد ما باشد که خدا به کسی چک سفید امضاء نداده است. «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏» (رعد/11) اگر قرار بود چک سفید امضاء بدهم باید به پیامبرها می دادم که راجع به پیامبر اکرم (ص) که خلاصه عالم خلفت هست فرمود «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاويل‏» (حاقه/44) یک کلمه اشتباه بگویید، یک قدم اشتباه بردارید، رگ حیات شما را قطع می کنم. و حسابرسی او هم در قراردادها ذره ای هست، فله ای نیست. خدا پیچ زدنی هم نیست. نمی شود او را پیچاند. «وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرين‏» (آل عمران/54) این تابلوی عمومی قراردادها هست. و هیچ کسی بهتر از خدا به وعده های خود عمل نکرده است و «وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّه‏» (توبه/111) هیچ کس مثل خدا به وعده های خود عمل نکرده است و آیات زیاد هست این تابلو را ان شاءالله همه ما، حتی من فکر می کنم که این تابلو را بنویسیم جلوی چشم های خود داشته باشیم. حتی آن حدیث قدسی که یک بار خواندم خود من سال ها هست که با این حدیث قدسی به قول خود ما خیلی صفا می کنم. كُنْ لي أَكُنْ لك‏، تعبیر خدا به حضرت موسی که اگر با خدا قرارداد بستید خدا تمام قد برای کمک ما می آید. نصرت ما جزئی، کوتاه،
شریعتی: از تو حرکت از خدا برکت.
حجت الاسلام ماندگاری: حرکت خدا بی نهایت هست، حرکت ما محدود و موقت هست. خیلی هم کوچک هست. ما در این عالم چه قدر هستیم؟ ما یک نفر از 80 میلیون جمعیت ایران هستیم. که ایران یک قطعه از کره زمین هست که کره زمین یک قطعه منظومه شمسی هست. که منظومه شمسی یک قطعه کهکشان راه شیری هست، که کهکشان راه شیری یک قطعه از مخلوقات خدا هست. حالا آن ذره ای که در حساب نمی آید ما هستیم؟ خدا لطف کرده است، بر ما منت گذاشته است به این ذره گفته است بیا با من قرارداد ببند، با خود من هم قرارداد ببند خود من تمام قد پای قرارداد می آیم. حضرت عباسی یک ذره عقلانیت، زیاد هم عقل لازم نیست، یک ذره، همان آیه ای که باز به عنوان تابلوی بحث خواندیم «وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا في‏ أَصْحابِ السَّعير» (ملک/10) یک ذره عقلانیت داشته باشیم حتماً با خدا قرارداد می بندیم. من از آن آیه نمی دانم این بحث را گفتم یا نه، الان تردید دارم ولی ای کاش مباحث قبل را نگاه می کردم از این آیه ده سوره ملک دشمن دو تا گرا گرفته است، یکی این که نگذارد مردم کلام خدا و اولیاء خدا را بشنوند، یکی این که نگذارد تعقل کنند. برای نشنیدن آن داستان های آن را گفتیم. نگذاشته است. زمان پیامبر هم پنبه می داد که مردم گوش ندهند. الان هم آن قدر شنیدنی به مردم می دهد در همین فضای مجازی و موبایل و گوشی و اینترنت و اینها که مردم فرصت نکنند پیام خدا را نگاه کنند و گوش بدهند.
شریعتی: انبیاء آمدند که وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول‏
حجت الاسلام ماندگاری: چشم عقل ما را باز کنند. حالا دشمن برای تعقل چه کار کرده است؟ یک کاری می کند که ما تعقل نکنیم. امیرالمؤمنین در نهج البلاغه می فرماید اگر انسان دنبال شهوت نرود عقل او کور می شود. تعطیل می شود. حالا می فهمیم چرا دشمن با تمام ابزار خود دارد تحریک شهوت می کند. پوشیدنی ها، خوردنی ها، شنیدنی ها، مهمانی ها، تصاویر، فیلم ها، سریال ها، تمام کانال ها، شهوت هم فقط شهوت جنسی نیست. شهوت شکم و جنسی و قدرت و ثروت و شهرت و همه اینها هست. همه اینها شهوت هست. وقتی شهوت غلیان کند، عقل را تعطیل می کند. نمی فهمد چون کور می شود. امیرالمؤمنین فرمودند شهوت آدم را کور می کند. آدم کور شود پدر و مادر خود هم جلوی ماشین او باشد زیر می کند و متوجه نمی شود. شهوت ها غلیان کرد که نفهمیدند در خانه اهل بیت را آتش زدند. امام حسین را زیر سم اسب ها لگدمال کردند. امروز هم شهوت ها غلیان کرده است که 25 ـ 26 هزار آدم را کشتند. 25 ـ 26 هزار گنجشک را سر می بریدند صدای دنیا در می آمد. 13 ـ 14 هزار تای آن بچه و زن و کودک بودند. نمی دانم انگار تمام مجامع بین المللی خواب هستند؟ چه خبر هست؟ اینها شهوت هست. خدا می گوید اگر به این کلام گوش می کردید و به این کلام تعقل می کردید انسان زندگی می کردید. زندگی می کردید، کیف می کردید، لذت می بردید. قصه شیخ رجبعلی خیاط را عرض کردم. قصه آیت الله احمدی میانجی را عرض کردم. حالا دنباله بحث برویم. گفتیم اولین شرط قرارداد نصرت الهی ایمان به خدا هست. مراتب ایمان را هم اشاره کردیم. حالا با سه تا مدال برنز و نقره و طلا. من دو تا آیه دیگر در این قسمت آوردم آدرس می دهم عزیزان بروند و مراجعه کنند. یکی آیه 214 سوره مبارکه بقره، کار به جایی رسید که «وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى‏ نَصْرُ اللَّه‏» آنهایی که همراه پیامبرها بودند گفتند متی نصر الله. کجا هست نصرت خدایی که این همه گفتید؟ این قدر شرایط بر امت پیامبرها سخت شد. که بعد فرمودند «أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَريب‏» آیه 214 سوره بقره را من دیگر توضیح نمی دهم. چون داستان-های آن را استاد عزیز حاج آقای عابدینی نازنین اشاره فرمودند. یا در آیه 110 سوره مبارکه یوسف «حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ» به جایی رسید که رسل داشتند ناامید می شدند. دشمن ها می خواستند اینها را ناامید کنند. امت ا را ناامید کنند. «وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جاءَهُم‏» مردم فکر کردند همه وحی و رسالت اینها دروغ هست. سر آنها کلاه رفته است و اشاره شد «جاءَهُمْ نَصْرُنا فَنُجِّيَ مَنْ نَشاء» آنجا بود که ما نصرت خود را بر اینها رساندیم و آنهایی که باید نجات می دادیم نجات دادیم، آنهایی که باید عذاب می شدند، عذاب شدند. من این را می خواهم فقط به مردم عزیز ما بگویم خدا چون مربی هست دیروز اتفاقاً یک جایی بودیم در یک جمع نازنینی داشتیم صحبت می کردیم گفتند حاج آقا چه طور می شود معلم ها دانش آموزهای خوب را بیشتر سخت می گیرند؟ گفتم به نظر شما می خواهند آنها را اذیت کنند یا دل آنها می خواهد آنها را تربیت کنند؟ می خواهند آنها را رشد بدهند. بارها گفتیم خدا گفته است اگر به این نسخه تربیتی عمل کنید 6 تا آیه را اشاره کردیم «أُولئِكَ عَلى‏ هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون‏» (بقره/5) (هم المحتدون، هم الفائزون، هم الغالبون، هم الراشدون) می خواهند شما را رشد بدهند. می خواهند شما را پیروز کنند. می خواهم مدال به شما بدهم. کسی که می خواهد مدال بگیرد باید خیلی سختی بکشد. یعنی من می خواهم عرض کنم که ایمان بیاورید که خدای تبارک و تعالی بر ما بد نمی خواهد. لذا بعضی از عبارت هایی که در محاورات ما هست باید حذف شود. دیدن مریض می رویم می گوییم خدا بد ندهد. امام صادق (ع) فرمودند مردم اگر بدانند با یک مریضی چه قدر گناهان آنها پاک می شود این جمله آخر زیارت عاشورا را می خوانم حالا این را من می گویم اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاكِرِينَ لَكَ عَلَى مُصَابِهِم‏، چرا؟ چون در روایت داریم بلا یک بخشی از آن برای تطهیر هست یک بخشی از آن برای ترفیع هست، یک بخشی از آن برای معرفی هست که آن مخصوص معصومین هست. برای ما یا ترفیع هست یا تطهیر هست که عمدتاً باز تطهیر هست. حاج آقای قرائتی عزیز از ایشان یاد کنیم یک موقع می فرمودند جسم ما 3 تا آلودگی دارد. صورت را با لیف می شوریم، بدن را با کیسه می شوریم، کف پا را با سنگ پا می شوریم. ایشان فرمودند روح ما هم همین طوری هست. 3 تا آلودگی دارد. گناهان لیفی، گناهان کیسه-ای، گناهان سنگ پایی. خدا ما را در این دنیا دوست دارد، بعضی از گناه ها گناه هایی هست که با یک قطره اشک پاک می شود. با یک استغفار پاک می شود. آنها گناهان لیفی هست. خدا لطف کرده است ما را پاک می کند. بعضی از گناه ها کیسه ای هست باید یک مقدار پوست بدن قرمز شود. اذیت شویم تا پاک شویم. مثلاً حق الله می شود. نمازهای خود را قضا کنیم، روزه های خود را ... بعضی از گناهان حق الناس هست سنگ پایی هست. باید پوست بندازیم. امیرالمؤمنین در شرایط استغفار می فرماید باید تمام لذتی که از گناه بردید یاد شما برود. این یک لطف خدا هست که این جا می خواهد ما را پاک کند. قرارداد تطهیر را ان شاءالله یک روزی می گویم. اگر برای قیامت گذاشتیم باید با آتش پاک شود. پس این لطف خدا هست. ما اگر در نصرت الهی ایمان به این معنا آوردیم که خدای تبارک و تعالی بر ما عالم ترین هست، بر ما مهربان ترین هست، قادرترین هست. ولی حکیم هست. در دعا می گویند چرا دعاهای ما مستجاب نمی شود؟ می گوید حکمت خدا قضا و قدر خود را که جابه جا نمی کند. خدا حکیم هست. وقتی خدا حکیم هست پس آن چه را که او مصلحت ما بداند برای ما انجام می دهد. کاسه گدا خالی بر نمی گردد. کاسه دعا خالی بر نمی گردد. «ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُم‏» (غافر/60) یک بار یاد من هست در همین برنامه در مراحل قبل می گفتم «ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُم‏» (غافر/60) یعنی هر وقت به خدا زنگ می زنیم گوشی را بر می دارد. بنده من چه می گویی. اما آن که آن حاجت ما را بخواهیم به ما بدهد یا نه آن قرارداد دارد. هر حاجتی قرارداد دارد. آن هم باز اشاره خواهیم کرد. پس ببینید نصرت الهی اولین شرط آن ایمان به خدا هست. ما به خدا اعتقاد داشته باشیم و اعتماد به خدا داشته باشیم. اعتقاد به این که او ابرقدرت هست در تمام صفات، کبریایی آن را گفتیم. و اعتماد کنیم که او مهربان هست.
شریعتی: می دانید سختی کار کجا هست؟ انبیاء در بین امت های خود بودند باز هم می-گفتند متی نصر الله. برای ما که از امام خود دور افتادیم چه قدر سخت هست یعنی چه قدر باید ایمان شما قوی باشد باور شما قوی باشد.
حجت الاسلام ماندگاری: برای همین حضرت سجاد (س) در روایتی می فرمایند آنهایی که در عصر غیبت ایمان خود را حفظ کنند  طُوبى‏ لَهُمْ طُوبى‏ لَهُمْ طُوبى‏ لَهُم سه مرتبه می گویند خوشا به حال آنها. چون واقعاً در این زمانه چه قدر سخت هست. من یک مثالی را هم این جا بزنم، چون گاهی وقت ها در جمع جوان های عزیز زدم، چون مخاطب ما امروز نوجوان-های نازنین هم هستند یک آقازاده ای در یکی از برنامه ها از نوجوان های دانش آموز به من گفت حاج آقا قصه را آهسته تر بگویید. گفتم در کانال مراجعه کنید. گفت حاج آقا ما خانوادگی نوجوان ها می نشینیم یادداشت می کنیم. به بچه های مدرسه هم گفتیم بنشینند یادداشت کنند. همین جا بگویم من در اعتکاف ها با همه این اوضاع و احوالی که داشتم به لطف و عنایت الهی یک دوری زدم در 2 ـ 3 تا شهر. شاید حدود 25 تا اعتکاف رفتم اکثراً نوجوان ها بودند. قابل توجه آنهایی که می گویند جوان ها و نوجوان ها از دین فاصله گرفتند. به نظر من مشهد سونامی اعتکاف بود. این قدر پشت در اعتکاف آمده بودند گریه می کردند می گفتند مسجد دیگر جا ندارد. 300 نفر، 400 نفر، 500 نفر در یک مسجد. و بعضی ها را من آخر شب خدمت آنها می رفتم. این بچه ها کیف می کردند. و همه آنها هم می گفتند به همه مردم بگویید ما پای دین ایستادیم. پای انقلاب ایستادیم، پای ولایت ایستادیم. این اعتکاف ما را متحول کرد. یک حرف هایی می زدند باور کنید برای من عجیب بود. خیلی خوشحال کننده بود و من دیدم اینهایی هم که امام سجاد می گوید طُوبى‏ لَهُمْ طُوبى‏ لَهُمْ طُوبى‏ لَهُمْ و حتی بارها این جمله را گفتم در برنامه 36 هزار شهید دانش آموز سن آنها زیر 17 سال هست. 5 هزار تای آنها سن آنها زیر 15 سال هست. ایمان اینها از بعضی از تحصیلکرده های حوزه و دانشگاه بالاتر بود. ایمان ما را بالا می برد. ما ایمان داشته باشیم ببینیم خدا چه نصرتی به ما بدهد. من آن دو ـ سه عبارت های غلط را بگویم یکی خدا بد ندهد. حاج آقای وقتی دیدن مریض رفتیم چه بگوییم؟ به دعای امام سجاد (س) که می گویند عیادت مریض رفتید نگاه کنید ببینید چه می گوید. آقا در این امتحان شما را خدا یاری کند. این شعر را که همه بلد هستیم، اگر با دیگرانش بود میلی/ چرا ظرف ما را بشکست لیلی. خدا شما را دوست داشته است دارد شما را فتیله پیچ می-کند. شما دوست داشته است دارد شما را تطهیر می کند. من دیشب همسایه ما یک عزیز خود را از دست داده بودند دو دقیقه آن جا رفتم خب گفتم که چندین سال مریض بود. گفتم می دانید خدا با عزیز شما چه معامله ای کرد گفتم او را پاک کرد. قدیم ها می گفتند خدایا پاکم کن، خاکم کن. همه آنها یک آرامش قشنگی در چهره آنها آمد. گفتند حاج آقا راست می گویید. گفتم عزیز از دست دادید ناله کنید عیب ندارد. داغ هست. انا لله و انا الیه راجعون، ولی باور کنید خدا بد به هیچ کس نداده است. هر چه هست خیر هست. یک دختر بچه در یک مدرسه ای، مجلسی یک جایی بود چندین سال پیش گفت خدا چه لجبازی با من دارد؟ چه دشمنی با من دارد؟ چه پدر کشتگی با من دارد؟ پدر و مادر من در یک حادثه رفتند. دل خود را به عمه خود خوش کردم آن هم رفت. خاله خود، آن هم رفت. جالب هست هر کسی آن دختر را می خواسته است جمع کند از دنیا رفته است. یک مدتی بودند، پس خدا چرا با من این جوری می کند؟ یک کم حرف های او را گوش کردم گفتم تو پیش خدا عزیزتر هستی یا پیامبر اکرم؟ گفت پیامبر اکرم. گفتم باز تو پدر و مادرت را دیدی. پیامبر اکرم به دنیا نیامده پدر او از دنیا رفت، پدر خود را ندید. حضرت عبدالله (س). مادر خود را بعد از مدت کوتاهی از دست داد که برای او دایه گرفتند.
شریعتی: پیامبری که بهانه خلقت هست.
حجت الاسلام ماندگاری: دل خود را حلیمه سعدیه خوش کرد، مادر رضایی او، او هم از دنیا رفت. حضرت عبدالمطلب را در خوش کرد او هم از دنیا رفت. حضرت ابوطالب هم از دنیا رفت. با خدیجه ازدواج کرد، تکیه گاه قشنگی برای پیامبر بود. خدا برای او قرار داده بود. بنا بر قرآن سکینه بود. خدیجه هم از دنیا رفت. آن دختر گفت یعنی چه؟ گفتم ببین دختر گلم من و شما مثل یک موجود آویزانی هستیم طناب های مختلف ما را نگه می دارد. پدر، مادر، خواهر، برادر، ولی یک طناب از همه طناب های دیگر فرق می کند. طناب خود خدا هست. خدا این قدر مهربان هست که هر طنابی را از وابستگی های ما قطع کند طناب خود را قطورتر می کند. محکم تر شما را نگه می دارد. بعد ببینید پدر و مادر مهربان تر بودند یا خدا؟ گفت خدا. عمه و دایی و خاله و عمو و پدربرزگ و مادربزرگ مهربان تر بودند یا خدا؟ گفتم تمام این مهربانی های 1 درصدی و 5/0 درصدی را خدا از شما گرفت طناب خود را که مهربانی صد درصدی هست بست. گفت حاج آقا چه قدر قشنگ گفتید. گفتم باور کن خدا به کسی ظلم نمی کند. بعد این آیه را برای او خواندم «إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُون‏» (یونس/44) بارها در قرآن با ادبیات مختلف می فرماید من که به کسی ظلم نمی کنم. خود شما هستید دارید به خود ظلم می کنید. وقتی پشتیبانی من را نمی خواهید، راهنمایی من را نمی خواهید، آدرس از من نمی گیرید، از من کمک نمی خواهید خود دارید به خود ظلم می کنید. پس این جملات را کنار بگذاریم. خدا بد ندهد. جمله دوم، گلیم کسی را که بافتند سیاه به آب کوثر و زمزم سفید نتوان کرد. حالا دو بار زندگی او با طلاق و خواستگار رد شده است دو بار طلاق گرفته است، دو بار زندگی او مشکل شده است. اصلاً می گوید ما سیاه بخت شدیم. این حرف ها چیست. یعنی خدا یک عده را روی تخته سیاه اسم آنها را نوشته است و یک عده را روی تخته سفید اسم آنها را نوشته است. بعد به یک بنده خدا گفتم تو پیش خدا عزیزتر هستی یا حضرت زینب (س)؟ گفت حضرت زینب (س) که تازه رحلت شدند، گفتم از چهار سالگی مصیبت های او شروع شد. به چهار سالگی آن دختری که در دل شب پی جنازه مادر دوید من بودم. تا روز آخر عمر مبارک ایشان همه اش مصیبت بود. ولی یک کلمه نگفت خدایا من از تو گله دارم. نگفت من سیاه بخت هستم. یا عبارت دیگری که در محاورات ما هست. اینها مال ضعف ایمان ما هست. همه اینها را می خواهم بگویم مصادیق ضعف ایمان ما هست. متی نصر الله و ناامید شدن و خدا بد ندهد ... یک بنده خدایی گفت خدا دریچه بلا روی خانه ما باز کرده است یادش رفته است ببندد. یا اینها که می گویند هر چه سنگ هست جلوی پای آدم لنگ هست. یعنی خدا یک کامیون سنگ آن جا گذاشته است هر چه بدبخت بیچاره هست جلوی اینها می ریزد. الان در محاورات گاهی وقت ها گفته می شود خدا همه این آدم کافرها و ملحدها را هیچی عذاب نمی کنم هر چه مشکلات هست مال ما مسلمان ها و محبان اهل بیت هست. ما بارها این آیه 44 سوره انعام را خواندیم. آیه سوره زخرف را خواندیم که اگر شما مؤمنین ناراحت نمی شدید سقف خانه کافرها را هم از طلا می کردم. چرا؟ چون مادیات و دنیا که ارزش ندارد که فکر می کنیم آنها ارزشمند هستند. دنیا یعنی دنی، پست. دنیا یک معبر هست. یک پل هست. ایمان داشته باشید. «إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوان‏» (عنکبوت/64) آن طرف اصل کاری هست. اصلاً حیات آن طرف هست، لذت آن طرف هست، همه چیز آن طرف هست، این جا فقط زراعت هست. این جا فقط تجارت هست. امیرالمؤمنین در تعبیر می گویند إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِكَةِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّه‏. چه قدر قشنگ. یعنی این جا وقت حواس خود را جمع کنید بار خود را جمع کنید. حواس جمع، بار جمع، بردار، هر چه می توانید بردارید. بارها گفتیم اگر با دست و پا نمی توانید بی نهایت بردارید با نیت خود بی نهایت بردارید. آقای تهیه کننده عزیز یک خاطره ای می-فرمودند من در برنامه گفتم تکرار آن لذت دارد. با بچه های خود پارک رفته بودند پیرمردی می گفت پفک دارم به شرط چاقو. برای بچه ها گرفته بودند دیدند چه پیرمرد شیرینی هست یک چایی با هم بخوریم. عموجان می خواهم کل پفک های شما را بخرم. نمی-فروشم. چرا نمی فروشید؟ این صبح تا شب سرگرمی من هست برای رزق دنیای من. برای همین دو لقمه که خدا می خواهد به من حلال بدهد. بقیه آن دارم تجارت معنوی می کنم. عموجان تجارت معنوی چیست؟ نیت می کنم بچه ای کنار خیابان هست می گویم خدایا به من مال بده ده تا از اینها را جمع کنم. دختر و پسری که می خواهند به هم برسند خدایا به من مکنت بده اینها را به هم برسانم. معتاد و مریضی هست خدایا اینها را نجات بدهم. اینها تجارت هست. ایمان بیاوریم به این که خدا این بستر را برای ما پهن کرده است فقط برای این که ما پرواز کنیم.
شریعتی: و همین نگاه هست و همین لطافت نگاه و ظرافت آن هست که زندگی ما را می سازد.
حجت الاسلام ماندگاری: و همین هست که همه سختی ها را زیبا می بینیم.
شریعتی: و آخرت ما را آباد می کند.
حجت الاسلام ماندگاری: آباد می کند. این ایمان اگر شد حالا می گوید اگر این جوری به من ایمان آوردید شروع به یاری دین خدا می کنید. تا اینها یا ایها الذین آمنوا را گفتیم. حالا ان تنصر الله چیست؟ اولین انتصر الله که شما کنید چیست؟ با فکر خود هست. فکرهای خود را الهی کنید. چه جوری فکرهای خود را الهی کنیم؟ باز قرارداد دارد که من فقط این جا اشاره می کنم. چه جوری در زیارت جامعه داریم وَ رَأْيِي لَكُمْ تَبَع‏ من راهنما گذاشتم برای این که فکرهای شما الهی شود. یعنی قبل از این که شما بخواهید من را یاری کنید من شما را یاری کردم. من کتاب گذاشتم برای این فکرهای شما الهی شود. فکر ما الهی باشد. فکر خود را الهی کنید. شما همین که فکرهای خدایی داشته باشید، یاد من هست یک روز در برنامه عصر جدید یک عزیزی را آورده بودند معلول بود خیلی کیف کردم. مجری محترم از او پرسید غصه شما چه بود؟ گفت وقتی من نوجوان بودم در کوچه من را اذیت می کردند. سر به سر من می گذاشتند. من را مچل می کردند. گفت می شود اسم آن آقایی که شما را اذیت می کرد ببرید؟ گفت می ترسم پای تلویزیون باشد ناراحت شود. این فکر الهی هست. این ستار هست. چرا امروز همه ما دنبال افشاگری هستیم؟ چرا امروز هر کسی می خواهد یک نقطه تاریکی از یکی پیدا کند و برملا کند. اگر نقطه تاریک دارد به جامعه آسیب می زند آن بحث دیگری هست. مشکل امنیتی هست، اقتصاد مردم را دارد خراب می کند. زندگی مردم را دارد خراب می کند، جوان های مردم را ... یک مشکل فردی. سید مهدی قوام داشت در کوچه راه می رفت. دید دو نفر دارند گناه می کنند آنها را کتک نزد، فحش نداد، لگد نزد، عبای خود را در آورد روی آنها انداخت. اینها را دیوانه کرد. این فکر الهی هست. این که دوست داریم خدا ما را بپوشاند إِلَهِي قَدْ سَتَرْتَ عَلَيَّ ذُنُوباً فِي الدُّنْيَا، خب من هم بپوشانم. این فکر الهی هست.
شریعتی: تا جهان بینی نداشته باشید نمی توانید به این جا برسید.
حجت الاسلام ماندگاری: اصلاً نمی شود. ببنید اگر فکر من الهی نباشد اصلاً خدا شاهده نمی شود. ان تنصر الله با فکر خود. امام فکرهای الهی به مردم داد. فرمود تا طاغوت درون خود را سرنگون نکنید نمی توانید موفق شوید. کدام آیه را گفتم «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‏ * إِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى‏» (نازعات/40 و 41) 3 ـ 4 تا مثال زدم از مردم که مشکلات ما ... یک انقلاب اسلامی شد ما طاغوت بیرون را سرنگون کردیم، طاغوت درون مانده است. «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوء» (یوسف/53) این همان جهاد اکبر هست. امیرالمؤمنین فرمود أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْك‏، لذا در انقلاب اسلامی از کوچک تا بزرگ هیچ تعارفی با هیچ ندارم، هر کس توانست این طاغوت درون را سرنگون کند این نصرت الهی کرده است. حالا در مغازه بقالی باشد، اداره باشد، کشاورزی باشد، مدرسه باشد، حوزه باشد، دانشگاه باشد، وزیر باشد، وکیل باشد، رئیس باشد، هر جا باشد، این تنصر الله می کند. چون نفس خود را کشته است.
شریعتی: یعنی یک جاهایی باید علیه خود انقلاب کنیم.
حجت الاسلام ماندگاری: باید علیه خود انقلاب کنیم، امروز انقلاب ما، نظام ما دچار کسانی شده است که یک کم در بعضی از پست ها بالا رفتند ولی نفس خود را نکشتند. دارند هم به خود آسیب می زنند، هم به مملکت آسیب می زنند، هم به اسلام آسیب می زنند. هم به انقلاب آسیب می زنند. هم به ولایت آسیب می زنند. چرا؟ چون من آینده اسلام شدم، ولی خود من طاغوت هستم. همان مرگ بر خودم که بارها از خاطره اول انقلاب گفتم. گفت به جای مرگ بر شاه سه بار بگو مرگ بر خودم. معلوم نیست که شما شاه شوید از او بدتر نکنید. ان تنصر الله یعنی فکرهای خود را الهی کنید. من پدر و مادر دارم به بچه خود فکر می دهم. اگر فکر الهی را به بچه خود ندهم نمی توانم در خانه خود خدا را یاری کنم. یعنی چه؟ من به بچه خود می گویم جلو برو من هوای تو را دارم یا خدا هوای تو را دارد. معمولاً می گویید برو من هستم. این فکر الهی نیست. حتی ببخشید در کتاب فارسی هم اولین کلمه ای که به ما یاد دادند گفتند بابا آب داد. بابا نان داد. این فکر الهی نیست. حالا در آموزش و پرورش بوده است، باشد. در حوزه باشد، باشد. به قول حاج آقای قرائتی فرمودند در حوزه هم به ما فرمودند ضرب زید امراً، این یک ادبیاتی بود، ای کاش می-گفتند ضرب الله مثلاً. ما باید به خود نگاه الهی می دادیم. اگر من با فکرهای خود می توانم ... ببینید شیخ رجبعلی خیاط یک کلمه گفت. گفت مبلغ خدا باشید، مبلغ خود نباشد. دیروز با حاج آقای عالی عزیز گفتگویی و مباحثه ای داشتیم گفتم حاج آقا من یک آیه پیدا کردم برای فضیلت ریای مثبت. گفتند چه آیه ای؟ گفتم «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّث‏» (ضحی/11) اگر نعمتی از رب به شما رسید حالا توفیق نماز شب هست، توفیق نماز اول وقت هست، توفیق صدقه هست، و شما این نعمت را به عنوان نعمت ربک تبلیغ کردید نه خودت، گفتید این خدا هست که به من توفیق داده است، من عددی نیستم. آن کاری که امام کردند. امام زود به بچه ها تا فتح خرمشهر کردند گفتند این نعمت رب شما بود. خدا خرمشهر را آزاد کرد. این فکر، فکر الهی هست. این نگاه، نگاه الهی هست. همان که امام فرمود این من شیطان هست که بعضی های شما من من می کنید. من انتصر الله من این هست. آقا برنامه سمت خدا توفیقی داشته است و ما توفیق الا لله العلی العظیم، ما نبودیم که. اصلاً ما العلمه البیان، بیان من را خدا داد. فکر من را هم خدا داد. استعداد هم خدا داد. این چشم هم خدا داد. پس من هیچی از خود ندارم. این فکر را باید همه با بچه خود، به شاگرد خود، به متربی ما، به سرباز ما، بابا من بارها به عزیزان سپاه و نیروی انتظامی و ارتش گفتم. گفتم از جوان ها گله دارید؟ می گویند آره. می گویم دو سال هر جوانی در اختیار شما هست آن را چه کار کردید؟ همه جوان ها سربازی می-آیند. دو سال در پادگان روحانیت، عقیدتی و سیاسی و کلاس و اینها، چرا فکر الهی به او نداند.
شریعتی: الان که شما صحبت می کردید همین 5 ـ 6 دقیقه پایانی صحبت شما تا این جا من احساس کردم چه قدر بار مسئولیت پدر و مادرها، رسانه ها (34:05 قطعی صدا)، مدارس، مساجد، هیئات، چه قدر سنگین هست.
حجت الاسلام ماندگاری: خب ما فکر کردیم من پدر و مادر فقط مسئول شکم و لباس بچه خود هستم. آقا من که مثل شما درس حوزه نخواندم، دست او را بگیر و مسجد ببر. بگویید حاج آقا یک فکر الهی به او بدهید. یک کتاب خوب به او بدهید. بچه اشتها نداشته باشد 3 تا دکتر عوض می کنم آقا نان درسته از گلوی او پایین نمی رود. آقا این بچه من نماز نمی خواند. از حرم امام رضا بیرون می آمدم خدا شاهد هست گریه ام گرفت. همچنین با خنده می-گوید پسر 24 ساله ام نماز نمی خواند. گفتم مرد مؤمن پسر 24 ساله تو اگر سرطان داشت همین جور التماس دعا می گفتی؟ جا خورد. گفتم نماز نمی خواند می فهمید یعنی چه؟ گفت حاج آقا چه کار کنم؟ بارها این را گفتم یک جوانی 20 سال در یک کارگاه باشد چه باید بیرون بیاید؟ استاد بیرون بیاید. بچه های ما از دو سالگی که حرف می-شنوند، حرف می زنند تا 22 سالگی معمولاً در خانه پدر و مادر هستند. 20 سال در کارگاه من و شما هست، در مدرسه من و شما هست. فکر الهی به او بدهید.
شریعتی: این اهمیت تربیت هست که متأسفانه نسبت به آن بی تفاوت هستیم.
حجت الاسلام ماندگاری: من یک سفر اروپایی برای بچه های دانشجو رفته بودم. در اتاق یکی از بچه ها رفتم، بچه اردبیل هم بود. خیلی دوست داشتنی بود. مقطع دکترا داشت درس می خواند. در اروپا گفتم ساعت اذان صبح چه ساعتی هست؟ ساعت را به من گفت. من موبایل خود را نیم ساعت زودتر از اذان صبح کوک کردم. دیدم این زودتر از من بلند شده است. گفتم چه شد؟ این جا همه دنبال چیزهای دیگری هستند. گفت حاج آقا یک فکر را مادرم به من داده است، گفته است یک دشمنی به نام شیطان داریم، و یک نماینده هم در وجود ما دارد به نام نفس اماره، می خواهی در برابر او شما را بیمه کنم؟ گفتم بله. گفت مادرجان اگر می خواهید شما را بیمه کنم نیم ساعت قبل از اذان صبح بلند شود و با خدا حرف بزن. آیه 17 سوره سجده. «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ» هیچ‌کس نمی‌داند من کسی که اهل نماز شب است را چطوری حفظ می‌کنم. قرة عینی می‌شود. به خدا چخبر است. ما این فکرها را بگوییم ببینیم آیا نصرت اسلام کردیم یا نه. در خانه‌مان، در مدرسه‌مان، در دانشگاه‌مان، در مسجدمان، در صدا و سیمای‌مان. امام فرمود صدا و سیما دانشگاه است، زنگ تفریح که نیست. دانشگاه زنگ تفریح هم دارد. مدرسه زنگ تفریح هم دارد ولی همش زنگ تفریح نیست. اصل آن دانشگاه است. ما در اینها فکر الهی دادیم که همه مدافع فکری الهی باشند؟ فکر الهی بدهیم. فکر الهی هم یکی دو تا را من دارم می‌گویم. فکر الهی یعنی خدا بزرگ است، خدا ناصر است، حدا حاسب است. خدا مربی است. بیایید فکر الهی را ببینید. خب من به بچه خود می‌گویم که برو من هوایت را دارم. در دلش می‌گوید یک جوری می‌پیچانمت که پدر جدت هم نفهمد من چمار می‌کنم. این هم جوابت. به بچه‌ می‌گویم پدرت خبر دارد سیگار می‌کشی؟ گفت حاج آقا او پشت سر من نماز نمی‌خواند. به دختر می‌گویم بابات خبر دارد رابطه داری؟ می‌گوید پشت سر من نماز می‌خوانند. انقدر من را قبول دارند. به سر من قسم می‌خورند. یعنی چه؟ یعنی منِ پدر و مادر نفهمیدم چطوری بگویم. من خودم را برای او بت کردم. خدا را به او نشان ندادم. ان تنصروالله یعنی خدا را با فکرها خود یاری کنید. یک. دیگر لیست بگویم تا بتوانیم ان‌شاءالله جمع‌بندی کرده باشیم. ان تنصروالله یعنی با فکرهای الهی خدا را یاری کنید. دو، با بیان الهی. همه ما زبان داریم. من این مثال را بارها گفته‌ام. پیرزنی که چرخ نخ‌ریسی داشت، از او پرسیدند خدا را چگونه یافتی، چه گفت. او تحصیلات حوزه و دانشگاه نداشت. دستش را از چرخ برداشت. به اندازه خودش با این زبان خود از خدا دفاع کرد. گفت چرخ به این کوچکی گرداننده می‌خواهد، چرخ به این بزرگی هستی گرداننده نمی‌خواهد؟ این یک پیرزن. هر کسی به اندازه... اگر ما نیت کنیم، اینکه می‌گوییم ان‌تنصروالله ینصرکم همین هم باز به آمنوا برمی‌گردد. آقای شریعتی من حتی بدانم این زبان من را هم خدا دارد راه می‌اندازد. الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی که دعای امام سجاد است حاج آقای قرائتی الحمدلله این دعا را زنده کرده است. خدا ایشان را حفظ کند. من اگر بخواهم خدا در دهانم حرف بگذارد، حرف خدا می‌گذارد. استاد آیت الله العظمی بروجردی چه کسی است؟ حاج آقا گیرخان قشقایی. از کجا متحول شده؟ از یک کلمه، تار او پاره شده بود، رفت پیش یک پیرمردی در اصفهان، این تارم پاره شده کجا بروم درست کنم؟ گفت تو تار دلت پاره شده است نفهمیدی. یک کلمه. کجا بروم تا دلم را درست کنم؟ گفت برو حوزه علمیه. پای قال الصادق و قال الباقر بنشین تار دلت را درست کن. انقدر این کلمه در این آدم اثر کرد، این انتصروالله است. آی مردم یعنی ما انقدر بلد نیستیم؟ ان تنصروالله یعنی همان که از خدا بخواه خدا در دهان تو کلمه بگذارد
شریعتی: گفت کارت چیست؟ گفت نجار هستم. در و پنجره می‌سازم. گفت برو برای دلت یک در بساز، یک قفل محکم هم به آن بزن.
حجت الاسلام ماندگاری: به امیرالمؤمنین گفتند چکار کردی؟ گفت پاسبان دلم بودم. القلب حرم الله فلاتسکنوا حرم الله غیر الله. مراقب بودم کسی در دلم آشغال نریزد. هر محبتی را در دلم راه ندهم. یک کلمه. مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها فقط سواد قرآنی داشتند. من از مادربزرگم قشنگ یادم هست. گفت نه‌نه داری می‌روی مراقب خدای بالای سرت باش. یعنی اتقوالله. مراقب قیامت پیش رویت باش. به قیامت می‌رسی. «وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً» مراقب شیطان در کمین‌تان باشید. «اتقوا فطره» الله اکبر. یعنی سه تا کلمه می‌گفتند همه معارف قرآنی در آن بود.
شریعتی: خدای بالای سرت، قیامت پیش رویت و شیطان درونت.
حجت الاسلام ماندگاری: من گاهی وقت‌ها این را به دوستان گفته‌ام بیایید آن را محاوره کنیم. به همدیگر رسیدیم صد بار نمی‌خواهد بگوییم دیگر چخبر. دیدید هی می‌گوییم دیگر چخبر؟ اعصاب طرف هم خورد می‌شود می‌گوید گفتم. گفت خبری ندارم. بگو که حواست هست؟ می‌گوید به کی بگو؟ به خدای بالای سرت. دارد تو را نگاه می‌کند. نمی‌تواند هم دوربین خود را ببندد. بعد گفت کاری کردی که برای کجا بگو برود سفر آخرت. مراقب هستی؟ مراقب کی؟ شیطان در کمین. مراقب هستی یا نه؟
شریعتی: مراقب خودت هستی؟
حجت الاسلام ماندگاری: مراقب هستی به تو شمشیر نزند؟ چون «لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطان» و گفتیم در آیه 21 سوره نور خدا می‌گوید: «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكى‏ مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أبدا» اگر لطف خدا نبود یک کدام ما از دست شیطان جان سالم به در نمی‌بردیم. پس خدا را با فکرهای خود نصرت دهیم. فکرهای الهی بدهیم. امام سه تا فکر الهی داد. گفت تا طاغوت بیرون و درون را سرنگون نکنی، تا نظام اسلامی برقرار نکنی، نظام اسلامی در بیرون و در درون. اینها باز توضیح دارد. ما آماده ظهور نمی‌شویم. اینها فکرهای الهی بود. همه آن هم آیه قرآن است. دوم با زبان خود خدا را یاری کنید. حاج آقا ما بلد نیستیم. تو نیت کن خدا در زبانت می‌گذارد. خدا در زبانت می‌گذارد. بعضی‌ها می‌گویند ما نهی از منکر نمی‌کنیم اثر ندارد. دو تا نهی از منکر را من در قرآن پیدا کردم به بدترین آدم‌ها نهی از منکر کردند اثر کرد. یکی از آنها آسیه (س). به کی نهی از منکر کرد؟ به فرعون که شقی‌ترین انسانی است که در قرآن اسمش را برده است. گفت بیا بچه را نکشیم. شاید به درمان بخورد. یک نهی از منکر کرد یک پیغمبر زنده ماند. حضرت آسیه بلند نبود، از خدا خواست، خدا این کلام را در دهان او گذاشت. لاوی برادر یوسف، جزء آن ده تا برادر بود. می‌خواستند یوسف را بکشند. لاوی گفت بیایید او را نکشیم. او را در چاه بیندازیم. یعنی یک مرحله عذاب یوسف را پایین‌تر آورد. یک پیغمبر زنده ماند. بابا ما نیت کنیم زبان ما برای دفاع انقلاب، دفاع از اسلام، دفاع از شهداء، دفاع از ولایت، دفاع از مقاومت، دفاع از ارزش‌ها، نگوییم نمی‌شود. ما نیت کنیم خدا در دهان ما می‌گذارد.
شریعتی: این همان ترجمه «الهی انطقنی بالهدی» است.
حجت الاسلام ماندگاری: من که ارزه ندارم. من به دوستانم می‌گویم تمام آیات قرآن را هم حفظ هستی. تمام روایات اهل بیت هم حفظ هستی. روی منبر رفتی احتمال دارد خداذهن تو را پاک کند. بگو خدایا تو آنکه لازم است در دهان من بگذار. چون می‌گویند سخن کز دل برآید/ لاجرم بر دل نشیند. نه صاحب دل خودم منم نه صاحب دل شما مخاطب‌ها. صاحب هر دو خدا است. خب پس با خدا قرارداد ببند. بگو خدایا می‌شود سخن را تو بگذاری در زبان من و تو بگذاری از زبان من به دل آنها؟ من بارها گفته‌ام شهداء دو تا دعا کرده‌اند. یک، گفته‌اند خدایا تو که می‌خواهی خلقت را هدایت کنی، آیه قرآن است. «ثم هدی». پس تو ما را واسطه هدایت خلقت قرار بده. تو که می‌خواهی دینت را یاری کنی، ما را واسطه نصرت دینت قرار بده. مستجاب شد. الآن هر جا لا اله الا الله و علی ولی الله دارد پخش می‌شود به برکت خون شهداء است. هر کسی دارد هدایت می‌شود برکت خون شهداء است. بابا بخواهیم. فکرمان ناصر خدا باشد. زبان ما ناصر خدا باشد.
شریعتی: این باید دغدغه ما بشود.
حجت الاسلام ماندگاری: اگر دغدغه ما بود او «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» نشان می‌دهد. تو پا در راه نه و هیچ مپرس/ خود راه بگویدت که چون باید رفت. مابقی بحث بماند برای جلسه بعد.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم.
تلاوت آیات سوره قلم. صفحه565 قرآن کریم