من هم خدمت شما همکاران خوب این برنامه، مخصوصاً خانمهایی که در برنامه سمت خدا و صدا و سیما زحمت میکشند، بینندگان عزیز در شبکه سه، شبکه افق، شبکه جهانی ولایت و رادیو معارف عرض سلام و ادب و احترام دارم. روز زن و هفته گرامیداشت مقام زن و روز مادر و ولادت مادر هستی به تعبیر قشنگ شما، حضرت زهرا (س) و فرزند عزیزشان حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه را تبریک عرض میکنیم. ایام شهادت سردار دلها، فرزند معنوی حضرت زهرا (س) را هم گرامی میداریم و شهادت سردار سید رضی موسوی را هم گرامی میداریم. دعای سلامت امام زمان را با اجازه شما و عزیزان برای نورانیت جلسه خود تلاوت کنیم. به عنوان عرض تبریک به محضر امام زمان دعا کنیم. «اللهم كن لوليِّك الحُجَّةِ بن الحسن، صلواتُكَ عليه و على آبائهِ، في هذه السّاعة و في كلِّ ساعةٍ، وليّاً و حافظاً، و قائداً و ناصراً، و دليلًا و عيناً، حتى تسكنه أرضك طوعاً، و تُمتّعَهُ فيها طويلًا وَ امْنُنْ عَلَيْنَا بِرِضَاهُ، وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ، وَ دُعَاءَهُ وَ خَيْرَه» یک دستهگل صلوات را هم به عنوان تبریک ولادت مادر نازنینشان به محضر امام زمان تقدیم میکنم.
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. هفته گذشته راجع به قرارداد امید صحبت کردیم و قرار شد که قراردادهای قرآن کریم را در محضر حاج آقای حجت الاسلام ماندگاری با هم مرور کنیم. از امید گفتند و انشاءالله یک جمعبندی از بحث هفته گذشته داشته باشند و انشاءالله وارد بحث امروزمان شویم.
حجت الاسلام ماندگاری: بسم الله الرحمن الرحیم. آقای شریعتی و بینندگان عزیز اشاره کردیم مخصوصاً نوجوان عزیز که افتخار ما این هست که به برنامه ما اعتنا دارند و گوش میدهند، یادداشت میکنند. بعضی از نوجوانها من را میبینند میگویند حاج آقا داریم یادداشت میکنیم به دوستان خود هم میدهیم. ممنون آنها هستیم. انشاءالله که خدا یاریشان کند.
شریعتی: یک خانمی چند وقت پیش یک دفتر به من داد و بعد تمام مباحث سمت خدا را ایشان نکتهبرداری کرده بود. خیلی کارها یعنی به ایشان گفتم که واقعاً یک کتاب میشود. با حوصله و صر دستهبندی شده خیلی اتفاق مبارکی است اگر دوستان
حجت الاسلام ماندگاری: من یک بار خاطره آن را فکر میکنم خدمت شما قبل از ادامه بحث گفتم. یک مدتی است یک دانشگاهی توفیق داشتم انجام وظیفه میکردم، بین نمازها سه دقیقه، چهار دقیقه حرف میزدم. همینها را میگفتیم بچهها یادداشت کنند، خودمم هم یادداشت میکردم و منتشر میکردم. یک جزوهای درست شد. اسم آن را هم دوستان گذاشتند یادگار ماندگار. قشنگ بود. گفتند به خاطر اسم آن ماندگار. بعد یکی از اساتید دانشگاه، همان دانشگاه، حالا 20 سال از آن قصه گذشته است. گفت حاج آقا هنوز آن یادداشتها دارد به درد ما میخورد. گفتم این معنی همان آیه قرآن است. «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن» من آیه قرآن برای شما خواندم. یا معنی روایت پیغمبر است که بارها خواندیم «قید العلم بالکتابه» انشاءالله که خداوند به همه ما توفیق بدهد که آن قرارداد تعلیم و تربیت را یا توجه به قرآن را هم گفتیم ایمان داشته باشیم، تلاوت کنیم. تلاوت هم میتواند شنوایی باشد و هم بینایی باشد. تدبر کنیم، عمل کنیم، تبلیغ کنیم و دفاع کنیم. اینها قرآن را به جان و دل ما مینشاند. آن جمله نورانی امام رضا را میچشیم که «فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا» من بارها به خودم، به عزیزان روحانیت معظم، مبلغین، پدر و مادرها، معلمها گفتهام. گفتهام ما نتوانستهایم شیرینی کلام خدا و اهل بیت را به جان و دل دیگران بچشانیم. البته به کسی نمیگویم، به خودم میگویم. چون خودم مشکل دارم. ذات نایافته از هستیبخش/ کی تواند که شود هستیبخش. امام چشیده بود، چشاند. حاج قاسم چشیده بود، چشاند. و خیلی از بزرگان ما چشیده بودند و چشاندند. و چه لذتی خودشان بردند. بارها میگوییم هر چه از قرآن و عترت بیشتر بهره ببریم سود آن در جیب خودمان میرود. خدای ناکرده دوری کنیم دود آن در چشم ما میرود. این معنی همان آیهای است که باز هر دفعه باید بخوانیم. «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها» حالا ما گفتیم بزرگترین، مهمترین ریشه ناامیدی نداشتن آدرس است. من آدرس برای راه رفتن ندارم، آدرس برای پشتیبانی ندارم، آدرس برای مقصد ندارم. خدا گفته هر سه آدرس را من به شما میدهم. تو هیچوقت ناامید نمیشوی. اصلاً اجازه نداری ناامید شوی. آدرس برای راه رفتن دو آدرس به تو میدهم. یکی قرآن «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقين الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْب» آدرس میدهم ولی آدرسها مفت نیست. این را بارها بگوییم مردم. خدا یک آدرس را مفت به هیچکس نداده است. آقای شریعتی برای حیات ما، خدا امکانات را در اختیار ما قرار داده است به اقتضای خالقیت خود. این امکاناتی را هم که در اختیار قرار داده است مثل آب و هوا و نور و خاک. اینها برای حیات ما لازم است. اینها را در اختیار حیوانات گذاشته است، در اختیار نباتات هم گذاشته است. در اختیار انسانها چه مسلمان و چه غیرمسلمان. اما خدا موفقیت را در هر موضوعی قراردادی کرده است. میخواهید امیدوار باشید، میخواهید از لحاظ اقتصادی موفق باشید، میخواهید از لحاظ سیاسی موفق باشید؟ قرارداد داریم چون تربیت است. لذا خدا بخواهد. همینجا بگذار یک تذکر هم به پدر و مادرها بگویم. پدر و مادرها چون خدا کوچولوی خانه هستند... امروز روز مادر هم هست یک کلمه هم داخل پرانتز بگویم. جوانهای عزیز، دخترها و پسرها، مادر و پدر، مخصوصاً مادر، چون پیغمبر روی مادر خیلی تأکید دارند. واسطه خلقت هستند. این سه کلمه را بنویسند. به خدا هر کسی این سه کلمه را بداند، ناخودآگاه میرود دست و پدر خود را میبوسد. واسطه خلقت ما هستند. خالق خدا است، اینها واسطه. دو، واسطه نعمت هستند. سه، واسطه رحمت و مغفرت و بخشش هستند. واسطه خلقت، واسطه نعمت، واسطه رحمت و هدایت و مغفرت. وقتی این پدر و مادر به این قشنگی واسطه هستند... لذا پدر مادر چون خداکوچولوی خانه هستند، غذا و جای خواب و خوراک بچه را باید بدهند. او را به دنیا آوردهاند باید بیاورند. واسطهاش شدهاند. اما از آن بیشتر را، بچههای ما بیشتر، دخترهای ما، پسرهای ما بیشتر. قرارداد را تربیتی کنید. مثل خدا. قرارداد را تربیتی کنید. یک قرارداد را امروز در قراردادها داریم میگوییم. خواهش من این است. چون همه پدر مادرها دارند میگویند از پس بچههایمان برنمیآییم. میگویم چون موقعی که باید مربیگری میکردی نکردی. شما مربی بچهها هستی. ما وقتی چشم باز میکنیم اولین کسی که میبینی پدر و مادر است. و این کسی که هم واسطه خلقت ما است و هم واسطه نعمت ما است، هم واسطه رحمت و هدایت و مغفرت است خیلی برای ما عزیز است. پس میتواند مربی قشنگی باشد. ما چقدر در اختیار این مربی هستیم؟ غریب به 20 سال. حداقل 20 سال تحت تربیت یک مربی هستیم در یک چهاردیواری. آقای شریعتی هر کسی 20 سال در یک دانشگاهی درس میخواهد دکترا میگیرد. در یک کارگاه کار کند اوستاکار میشود. در مدرسه هنر کار کند، حسابی هنرپیشه میشود. در مدرسه ورزشی کار کند حسابی ستاره میشود. ستاره ورزش میشود. چرا ما بعضی از بچههای خود را نمیتوانیم عرضهدار بار بیاوریم؟ بگوییم خدایی عمل کنیم. خدا گفته ببینید من خیلی دارم ولی مربیگری میکنم. شما هم همان مقداری که دارید بیایید مربیگری کنید. پرانتز را ببندم. برویم. خدا میگوید به شما آدرس میدهم. برای اینکه شما هیچوقت ناامید نشوید به شما آدرس میدهم. یک، پس آدرس راه را به شما میدهم. یک آدرس کتبی قرآن، یک آدرس شفاهی هم انبیاء و اولیاء و ولایت. اینها آدرس شما هستند. هر کاری میخواهید بکنید این آدرس را بروید. راه استفاده از این آدرس هم گفتید چیست؟ پرسش. «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُون» بدون پرسش شروع نکنیم. قدم از قدم برنداریم. چون تاریک است. اگر شما بدون آدرس حرکت کردید میشود «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكا» زندگیتان کلاف سردرگم میشود. راه را گم میکنید. پس اولین پایه امید آدرس را از خدا بگیرید. دو، پشتیبان میخواهید؟ آدرس پشتیبان به شما میدهم. گفتیم دو پشتیبان قطعی خدا داده است. توکل و توسل. این هم باز قراردادی است. «و من یتوکل علی الله فهو حسبه» یعنی وقتی میخواهی به خدا تکیه کنی، کس دیگری در ذهن شما نباشد. فقط خدا. «وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَة» اینها را چون خواندهام دارم رد می شوم. توسل قاعده دارد. نمیشود امید من به همه باشد، به امام رضا هم بگویم شما هم بیا حالا یک کاری برای من بکن. نه. فقط خدا. فقط وسیلههای الهی. که حالا آن قاعده توسل، قرارداد توسل را هم یک روزی میگوییم. سومی آن را که جلسه قبل نگفته بودیم. خدا میگوید مقصد را از من بپرس که او ناامید نشود. چرا؟ چون اگر مقصد تو دنیایی باشد، دنیا زود به آخر میرسد. امام یادم نمیرود چون ایام ولادت امام هم هست این خاطره را از امام بزرگوارمان بگویم. یادم هست زمان رئیسجمهوری ریگان بود. زمان جنگ هشت ساله ما رئیسجمهوری ریگان بود. جنگ ستارگان. امام فرمود رئیسجمهور آمریکا هم دنبال بینهایت میگردد ولی مصداقش را گم کرده است. فکر میکرد رئیسجمهوری بر کشور آمریکا بینهایت است. به دست آورد آرام نشد. ارضا نشد.
شریعتی: دید این هم نیست.
حجت الاسلام ماندگاری: قاره آمریکا را گرفت دید آرام نشد. هوس کرده همه دنیا را بگیرد باز هم آرام نمیشود. ستارگان و جنگ ستارگان را هم راه انداخته است آرام نمیشود. آقای آمریکا، رئیسجمهور آمریکا هم دنبال بینهایت میگردد. ما دو مصداق بینهایت بیشتر نداریم. یک، خدا، دو، قیامت. آخرت بینهایت است. لذا خدا میگوید اگر مقصد شما خدا باشد و مقصدت بینهایت باشد یعنی آخرت باشد، تو هیچوقت ناامید نمیشوی. آنهایی که مقصدشان ثروت است، حتماً من و شما، همه بینندگان دیدهاند. پولدار است، میگوید دیگر برای چی کار کنم؟ اصلاً انگار به انتها رسیده است. به قدرت رسیده است فکر میکند به انتها رسیده است. برای همین احساس پوچی میکند. گفتیم بعضی از قدرتمندان دنیا آخرش چکار کردند؟ خودکشی کردند. ولی حاج قاسم خودکشی نکرد. مقصد حاج قاسم خدا بود و خدا هم چقدر قشنگ از اینها خرید. «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُم» حتی آقا راجع به این آیه و شهداء یک تعبیر خیلی زیبا و لطیفی دارند. فرمودند خب روغن ریخته را هیچجا نمیخرند ولی خدا فرمود من روغن ریخته شما را هم میخرم. روغن ریخته ما عمر ما است. الآن ثانیه به ثانیه دارد روغن ظرف عمر ما میریزد. خدا گفت همین روغن ریخته شما را میخرم، به قیمت بالا میخرم. «بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّة»، «وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّه» کیست که بهتر از خدا به عهدش وفا کند؟ پس قرارداد امید چه شد؟ خلاصهاش کردیم. خلاصه ناامیدی آدمها به خاطر سردرگمی است. آدرس ندارند. خدا میگوید سه آدرس را من به شما میدهم. آدرس راه و نقشه راهد. دو نقشه به تو دادم. کتبی و شفاهی. ولی قرارداد دارد. یک آدرس هم دور نزنید. این آدرسها دورزدنی نیست، تقلبی نیست. این آدرسها تضمینی است و میلیمتری است، سانتیمتری است، ذرهای است. خیلی باید دقت کنید. دو، آدرس پشتیبان میخواهید سراغ بانک جهانی نمیخواهد بروید، سراغ صندوق بینالمللی پول نمیخواهد بروید، سراغ کجا و کجا نمیخواهید بروید. سراغ خدا بیایید. ببینید خدا قبول میکند یا نه. خدا به حضرت داوود فرمود سلام من را به بندههای من برسان، بگو کجا به من تکیه کردید پشت شما را خالی کردم. حضرت مولی نبی به خدا تکیه کرد، رود نیل شکافته شد. حضرت ابراهیم خلیل به خدا تکیه کرد، آتش سرد شد. پیغمبر ما به خدا تکیه کرد، تار عنکبوت یگان حفاظتی او شد. گارد حفاظتی پیغمبر تار عنکبوت بود و یک لانه کبوتر. خودش یک لشکر شد. کجا به من تکیه کردید من به شما کمک نکردم؟ پس خواهش میکنم هر کسی میخواهد در امیدوار کردن دیگران کمک کند این سه کلمه را بگوید. آدرس راه و نقشه را از خدا بگیریم. پشتیبانی هر عملی را، ازدواج میخواهیم بکنیم گفته است «إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه» بچهدار میخواهید بشوید «نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُم» هر کاری میخواهید بکنید پشتیبانی شما با من. من برای شما کافی هستم. «حَسْبُكَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنين»، «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصير» پشتیبان شما خدا و اهل بیت و اسبابی که خدا معرفی کرده است که انشاءالله یک فرصتی بگوییم. سوم، مقصد خود را هم دنیا انتخاب نکنید. حتی من به پدر و مادرها میگویم. باز به مادرها میخواهم روز مادری هدیه بدهم. مادرها دو دسته میشوند. یک دسته مقصدشان از تربیت این است که بچه آنها عصای پیری آنها شود و گاهی وقتها بچهها عصای پیری مادر نمیشوند. مادر را میبرند خانه سالمندان میگذارند. اما مادرهای شهداء چه بردی کردند. گفت بچهام را بزرگ کردم عصای قیامتم شود. به شهید میگویند: «فَادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِين» وارد بهشت بشو. روایت داریم. شهید میگوید خدایا وارد نمیشوم. چرا؟ میگوید اول باید دست مادر خود را بگیرم. پدرم. همسرم. برادرم، خواهرم، پسرم، دخترم. تا چند نفر. در بعضی از روایات داریم بین 70 نفر تا 700 هزار نفر را شهید میتواند شفاعت کند. پس مقصد را آخرت انتخاب کنیم. شهرت را آخرت، ثروت را آخرت، قدرت را آخرت، عزت آخرت.
شریعتی: و اینطوری کسی دیگر ناامید نمیشود. یعنی ما یک وقتهایی هم مقصد را گم میکنیم و هم راه را.
حجت الاسلام ماندگاری: کسی که نقشه خدا را بگیرد، پشتیبانی خدا و توکل و توسل را داشته باشد، مقصدش هم بینهایت یعنی رضایت خدا و دسته پر بودن آخرت باشد. مقصد این نیست که من در دنیا ثروتمند باشم. در دنیا ثروتمند باشم لباسهای من را در میآورند، حسابهای من را مسدود میکنند. یک خاطرهای از پدر بزرگوارم دارم خدا انشاءالله ایشان را رحمت کند. میفرموند بالا سر جنازهای نشسته بودم، دیدم بچهاش دارد هی در دهان پدرش دست میکند. گفتم چی شده؟ مثلاً لقمه در دهان این بنده خدا میت گیر کرده است؟ گفت نه حاج آقا. یک دندان طلا دارد حیف است زیر خاک برود. اگر مقصد من ثروت دنیا باشد، ثروت دنیا را دندان طلا هم کرده باشند از دهان من درمیآورند. پس مال من نیست. مقصدم آخرت باشد که هر چیز آن مال خودم من است. «ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باق» این سه کلمه رمز امیدواری میشود. نقشه الهی، پشتیبانی الهی، مقصد الهی. این سه کلمه هیچکس ناامید نمیشود. اگر انبیاء در سختیها ناامید نشدند، اگر اولیای خدا در فراز و نشیب روزگار ناامید نشدند، اگر حضرت زهرا (س) با این همه سختی در آن عمر کوتاه خود یک کلمه ناامیدی بر زبان ایشان جاری نشد. اگر شهدای عزیز ما، جانبازان عزیز ما، 40 سال است که روی تخت خوابیده است، آزادگان عزیز ما که بعضی از آنها ده یازده سال در زندان رژیم بعث صدام شکنجهها دیدهاند ولی ناامید نشدهاند. اگر خانواده معظم شهداء و جانبازان و آزادگان ناامید نشدهاند، به خاطر این است که با این سه فاکتور امیدواری دارند جلو میروند. نقشه الهی، پشتیبان توکل و توسل و مقصد آخرت. آنجا «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقين» آیه 83 سوره قصص. واقعاً آدم کیف میکند آنجا دستش پر باشد. لذا خدا حفظ کند حضرت آیت الله جوادی آملی (حفظ الله) را. این آیه سوره واقعه را اینطوری معنا میکردند. «إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ خافِضَةٌ رافِعَة» فرمودند چه بسیار سوارههایی که روز قیامت پیاده میآیند. چه بسیار پیادههایی که روز قیامت سواره میآیند. چه بسیار ثروتمندانی که روز قیامت فقیر میآیند. چه بسیار فقرایی که روز قیامت دست پر میآیند. این را به خانمها میگویم. باز هدیه روز زن به خانمها دارم میدهم. حواستان باشد چه بسیار زیبارویانی که روز قیامت زشت میآیند. چه بسیار کسانی که اینجا صورت زیبایی خیلی نداشتند و روز قیامت خیلی زیبا وارد محشر میشوند. پس اگر نگاه ما آنجا باشد هیچوقت از این فراز و نشیبها ناامید نمیشویم. این قرارداد امید بود.
قرارداد بعدی که قول دادیم محضر عزیزان خودم و تقاضا کردم هر کسی هم کاغذ و قلم ندارد این یکی را حتماً کاغذ و قلم داشته باشد قرارداد اقتصادی با خدا است. اولین ناامیدی مردم ما، جوانهای ما، در بحث اقتصادی است. آن قرارداد امید چون مهمترین است. تعلیم و تربیت امید گفتیم آنها مهمترینها بود.
شریعتی: آنها شالوده و اساس زندگی ما است.
حجت الاسلام ماندگاری: احسنت. الآن امروز میبینیم در قصه اقتصاد ناامیدی خیلی است. آقای شریعتی چون آدم ناامیدی کم میآورد. چون کم آوردیم داریم کم میگذاریم. چون کم آوردیم و کم میگذاریم داریم کج میرویم. دست به حرام میزند. دست به نزول و ربا و حرامخواری و رشوهخواری و اختلاس و حقوق نجومی و حق دیگران را ضایع کردن و کمفروشی و همه این آفتها دارد میآید. ریشه همه اینها ناامیدی است. احساس میکند در مسائل اقتصادی از پیش مسائل خود برنمیآید. خدای تبارک و تعالی به ما یک قرارداد داده است 5 تا ماده دارد. 5 تا ماده اصلی دارد. اسم این 5 ماده را بذر گذاشتهام، مابقی هر چه برای برکت رزق و روی است، اسم آن را آبیاری گذاشتیم. اگر بذر نکاریم، هر چه آبیاری کنیم چیزی به دست نمیآوریم. مثلاً حالا اول آبیاری را بگویم. بعضیها میگویند حاج آقا ما نماز اول وقت خواندیم. چرا رزق ما زیاد نشد؟ گفتم بذر را کاشتهای؟ گفت نه. بذر را که توضیح میدهم دیدم خیلیها نکاشتند. حاج آقا ما بینالطلوعین بیدار هستیم. حاج آقا میگویند صله رحم رزق و روزی را زیاد میکند. خوشاخلاقی میگویند رزق و روزی را زیاد میکند. به شرطی که بذر را کاشته باشیم.
شریعتی: آن بذر چیست؟
حجت الاسلام ماندگاری: آن بذر 5 تا ماده دارد. میخواهم مردم عزیز ما خیلی، شما هم الحمدلله لطف میکنید، گاهی وقتها بعضی از نکات را تکرار میکنید ولی باعث میشود که انشاءالله در جان و دل همه مخاطبین ما بنشیند انشاءالله نوش جان آنها شود. این عیدی ولادت حضرت زهرا (س) باشد مخصوصاً برای مادرها. چرا میگویم مادرها؟ چون مربی کارآموزی بچهها بیشتر مادرها هستند. پدرها هم هستند ولی نقش مادر بیشتر است. خدا 5 مورد میگوید. اول فارسی آن را بگویم بعد آیات آن را میخوانم. یک، خدا میگوید تنبلی نکن. دو، بیقانونی نکن. سه، ناشکری نکن. چهار، خسیسبازی هم در نیاور. پنج، طلبکار هم نباش. حالا آیات آن را بخوانیم و توضیح بدهیم. چقدر قشنگ است. خدا میگوید اولین قانون قرارداد... بعد خیلی جالب است. من با ادعا میگویم. چون آیه قرآن است صدق الله العلی العظیم میگوییم. هر کس این 5 تا را انجام داد، درست هم انجام داد. ناظر این 5 تا آقای حجت الاسلام ماندگاری نیست. ناظر آن آقای شریعتی و سمت خدا نیست. ناظر آن سازمان بازرسی نیست. ناظر آن وزارت اطلاعات نیست. ناظر آن قوه قضایی نیست. ناظر آن پلیس نیست. ناظر آن خدا است. خود خدا است. که خدا را نمیشود پیچاند. «وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرين» این فتیله را که بتوانی خدا را بپیچانی، حالا عید است عیب ندارد شب عید است. من گاهی وقتها از دوستان میپرسم که آقایان خانمها را پیچاندهاید؟ میگویند فراوان. خانمها، آقایان را پیچاندهاید؟ میگویند فراوان. میگویم پدر مادرها بچهها را پیچاندهاید؟ میگویند بله حاج آقا. میگویم بچهها شما را پیچاندهاند؟ فراوان. یک مثال میزنم. آقایی به خانم خود گفت بچهها را دنبال نخود سیاه بفرست بنشینیم عشقولانه این هندوانه را با هم بخوریم. مادر بچهها را فرستاد، رفت هندوانه را از توی یخچال بردارد بیاورند با حاج آقا عشقولانه بخورند، دید بچهها خوردهاند دو تا پله خالی را اینطوری گذاشتهاند. به پدر و مادرها میگویم دست بالای دست بسیار است. ببخشید حتی شوخی میکنم میگویم کور خواندهای. قبل از اینکه شما بخواهید بچهها را بپچانید، بچهها شما را پیچاندهاند. اما فکر نکنیم خدا را میتوانیم بپیچانیم.
شریعتی: او مهندس ناظر زندگی ما است.
حجت الاسلام ماندگاری: او «يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُور» او نیتهای من و شما را هم میداند. حالا آن 5 تا ماده هم برویم آیات آن را بخوانیم. یک، خدا میگوید تنبلی نکن. آیه 39 سوره مبارکه نجم. «لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى» نابرده رنج گنج میسر نمیشود. آقای شریعتی باور کنید من هر جلسهای این را گفتم مردم تصدیق کردند. امروز مشکل همه دنیا را کاری ندارم، مملکت خودمان را میگویم. مشکل ما کمی تنبلی هست یا نه؟
شریعتی: بله.
حجت الاسلام ماندگاری: چرا؟ علامتهای آن چیست؟ از کجا به مردم تهمت میزنی؟ چرا تهمت میزنی؟ آیا خیلیها دنبال کار کمزحمت، پردرآمد هستیم یا نه؟
شریعتی: بله.
حجت الاسلام ماندگاری: این یعنی تنبلی. آیا شغلهای دلالی به وفور زیاد شده است یا نه؟ این یعنی تنبلی. آیا کارهای سخت روی زمین مانده هست یا نه؟ این یعنی تنبلی. میگوید کار مفید در مملکت اسلامی نیم ساعت گفتهاند، 45 دقیقه گفتهاند. ما بالاترین آن را دو ساعت میگوییم. از 8 ساعت، ما دو ساعت کار کنیم؟ متوسط؟ بعضیها شوخی هم میکنند. میگویند اینها صبح تا شب که یکی دو ساعت بیشتر کار نمیکنند. دقیقهای یکبار هم به هم میگویند خسته نباشید. این ناظر کار کیست؟ خدا است. به شما عرض کردم آن قسمتی که گفتم مادرها چقدر نقش دارند. گفتیم پسر و دختر چند سال در کارگاه پدر و مادر هستند؟ حداقل 20 سال. 20 سال اگر یعنی من بارها گفتهام از 2 سالگی بچه بلند میشود راه میافتد، در سفره انداختن میخواهد کمک کند ولی من چون میترسم سرویس لیوان من بشکند، نمیگذارم کار کند. نمیدانم دارم در ذوق کار کردن او میزنم. اگر بچههای ما فرهنگ کار را یاد بگیرند، بدانند از بچه حرکت، از پدر و مادر برکت. بدانند قانون عالم هستی است: از ما حرکت، از خدا برکت. اگر این را باور کردیم، پرکاری، همکاری، «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى» و درستکاری. اگر در خانه این سه تا را یاد گرفتیم، از دو سالگی تا بیست و دو سالگی پسر و دختر ما اگر کار یاد بگیرند از هر انگشت آنها باید یک هنر بریزد. و یک نکته اینجا بگویم. از داستانهایی که سرور عزیزم استاد بزرگوار حضرت حاج آقای عابدینی فرمودند. داستان حضرت هاجر را در بین بحث حضرت ابراهیم فرمودند. آقای شریعتی عزیز حضرت هاجر کجا دوید؟ بین کوه صفا و مروه. خدا کجا به او آب داد؟ زیر پای اسماعیل. یعنی چه؟ یعنی خدا میگوید تو حرکتت را بکن، کاری نداشته باش آنجا پول درمیآوری، آب در میآوری، نان دربیاوری یا خیر. تو وظیفهات را انجام بده، من نتیجه را یک جای دیگر به تو میدهم.
شریعتی: آن را به من بسپار.
حجت الاسلام ماندگاری: میدانید این کدام آیه است؟ «مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِب» الآن خیلیها میگویند قحطی است، باران کم آمده است، ما بیل نمیزنیم. میگویم شما بیل خود را بزن، خدا یک جای دیگر به شما میدهد. تنبلی نکن. یادتان هست در فصل قبلی که من محضر شما بودم به شما گفتم آی جوان کار با درآمد کم یک آسیب دارد. فقط پول ندارد. پول آن کم است ولی افسردگی ندارد. چون بیکار بنشینی افسرده هم میشوی. اگر نشستی دو تا مشکل داری. بیپولی و افسردگی، کار کردی با درآمد کم یک مشکل داری. فقط پول کم داری ولی نشاط را داری چون کار میکنی. یک آقا پسری به من پیغام داده بود. گفت رفتم با فوقلیسانس نگهبان یک مجموعه شدم. به این حرف شما ایمان پیدا کردم. بعد از مدتی مدیر مجموعه من را صدا کرد. گفت رزومه شما را نگاه کردم، شما فوقلیسانس حسابداری هستی. چرا نگهبان؟ گفت خب آمدم اینجا فقط گفتند نگهبان میخواهند، من هم به سفارش فلانی آمدم. گفت بیا معاون حسابداری من بشو. به فاصله خیلی کوتاه. گفت حاج آقا ایمان پیدا کردم. گفتم ببین تو تلاشش را کردی، این همان سعی صفا و مروه است. سعی صفا و مروهات را کردی، آنجا پول زیادی گیرت نیامد ولی خدا یک جای دیگر به تو داد. این قانون خدا را زمین نگذاریم. اگر همه مسئولین پرکار شوند، همه مردم پرکار شوند. کشاورزها، صنعتگرها، باغدارها، تولیدکنندهها، حوزویها، دانشگاهیها، معلمها، روحانیت، دانشجو، دانشآموز، همه کار کنند، خدا یک برکتی میدهد. بارها گفتیم برکت هم فقط مادی نیست. زندگینامه حاج قاسم را که خودش نوشته است دیدهاید؟ در 16 سالگی کار کرده است که مشکل غرض پدرش را حل کند. خدا یک برکتی به وجودش در 60 سالگی دارد که به قول حضرت آقا دنیا را متحول کرده است. پس خواهش میکنم قرارداد اقتصادی خدا را جدی بگیریم. امروز مشکل ما بیپولی نیست، بیبرکتی است. در زندگیهای ما برکت کم شده است. بیاییم با قرارداد خدا، آقای شریعتی به خدا به علما هم گفتهام. من را ببخشید این جمله را میگویم. بد است که بگوییم بیایید خدا را امتحان کنید ولی بیایید امتحان کنید. بیایید قرارداد خدا را امتحان کنیم.
شریعتی: این حرف شما مختص ما که نیست. یعنی اینها را به مسئولین هم باید شما بگویید.
حجت الاسلام ماندگاری: به همه میگویم. به مسئولین هم دارم میگویم. اصلاً خدا میگوید من دوست دارم شما بدوید عرق بریزید. روایت داریم. حدیث قدسی است. از عرق ریختن شما برای کسب رزق حلال خدا لذت میبرد. گفتهاند عبادت ده جزء است. نه جزء آن تلاش برای رزق حلال است. همه ما شنیدهایم. پیغمبر فرمود: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقَى كَلَّهُ عَلَى النَّاسِ» از رحمت خدا به دور است کسی که بارش را بر دوش دیگران بیندازد. پیغمبر سراغ دو برادر آمدند. یک برادر نشسته بود عبادت میکرد و یک برادر رفته بود کار میکرد. به اینکه عبادت میکردند فرمودند خرج زندگی تو را چه کسی میدهد؟ گفت او. پیغمبر او را توبیخ کردند. چرا؟ امروز اگر مسئولی نمیخواهد کار کند، نمیتواند کار کند، مسئولیت را قبول نکند. بابا شما مسئولیت این مجموعه را قبول کردید. حاج آقا از کجا بفهمیم خوب داریم کار میکنیم؟ من سه شاخصه به مسئولین بدهم. یک، کارمندهای خود شما راضی باشند. دو، مخاطبان بیرونی شما هم راضی باشند. سه، باور کنیم اگر کارمندان خودمان، مخاطبان خودمان راضی باشند، ولی خدا هم راضی است، خدا هم راضی است، اولیای خدا هم راضی هستند، کار جلو میرود. ولی بعضیها دارند میبینند با حضور آنها یک کاری قفل شده است. من اسم نمیبرم. تو را به خدا مسئول، بعد از خدا غیر از خودت هیچکس نمیتواند نظارت کند. از روی قرآن میگویم. «لا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَة وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَة» این وجدان است. وجدان خودت را قاضی قرار بده. بابا یک سال است، دو سال است، سه سال است، چهار سال است آمدهای یک جا، یک قدم کار پیش نرفته است. همه ناراضی هستند. چه اشکالی دارد بگویی آقا من اشتباه کردم. فکر میکردم میتوانم این کار را انجام بدهم.
شریعتی: من از عهده آن برنمیآیم.
حجت الاسلام ماندگاری: یادم هست که آقای حسینی قمی عزیز قشنگ بحث را خواندند که امیرالمؤمنین از نهجالبلاغه، خیانت کرده است کسی که یک کاری را نمیتواند انجام بدهد و قبول کرده باشد. این بزرگترین خیانت است. آقا من آدم این کار نیستم. لذا ببینید اگر واقعاً نمیتوانید کار کنید، نمیتوانید برای کار کردن جان بکنید، این دنیا جای جان کندن برای کار کردن است. من حتی آیات مجاهدت را نخواندم که بگوییم باید مجاهدانه کار کنیم. مجاهدانه یعنی چه؟ یعنی خودمان را به آب و آتش بزنیم. حاج قاسم که سالگرد شهادتش هست، شنیدم جانباز 75 درصد بود. جانباز 75 درصد باید کجا باشد؟ یا در آسایشگاه باید باشد یا در خانه در بستر استراحت کند. 40 سال با جانبازیاش دوید. یعنی چه؟ و هر جا هم کار کرد گل کاشت. اگر امنیت شرق کشور بود، اگر برای دفاع از حرم بود، اگر کمک به سیلزدهها بود، اگر کمک به خانواده شهداء بود. طوری که حاج قاسم به خانواده شهداء کمک میکرد، سازمانهای مربوطه شاید آنقدر به آن قشنگی کمک نکردند. خانواده شهداء او را میپرستیدند. همه آنها گفتند بعد از شهادت حاج فاسم ما یک بار دیگر یتیم شدیم. چون خوب کار میکرد. بچههای خود را کاری بار بیاوریم. من همینجا باز میخواهم به مادرها بگویم. مادرها، پدرها، ما دو تجارت میتوانیم بکنیم. یک تجارت رحمت، یک تجارت لعنت. خدا حفظ کند حاج آقای قرائتی عزیز را. خدا انشاءالله عافیت کامل به این عزیز بزرگوار بدهد. یک موقعی یک خاطرهای میفرمودند بچهای پدرش را اذیت میکرد. پدرش گفت اذیتم نکن آقت میکنم. گفت من هم تو را اوقت میکنم. گفتند اوق چیه؟ گفت یک کاری میکنم هر کسی دید بگوید بر پدر و مادرش لعنت. به حاج آقای قرائتی عرض کردم حاج آقا آیه آن را پیدا کردم. گفت چی؟ گفتم آخر سوره احزاب است. «رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذاب» گفت عذاب پدر و مادر من را زیاد کن. آنها من را بیعرضه بار آوردند، آنها من را حرامخور بار آوردند. تخممرغ دزد شترمرغ دزد میشود. خب پدر مادرها اگر بچههای خود را با عرضه تربیت کردیم، هر کسی دید میگوید رحمت خدا بر این پدر و این مادر. اگر خدای ناکرده بیعرضه، حرامخوار، مردمآزار تربیت کردیم، میگویند لعنت به شیرت و ذاتت. پس اولین قاعده قرارداد اقتصادی، تنبلی نکنید، تلاش کنید. به جوانها، به دانشجوها میگویم. جوانها بدوید. کس نخوارد پشت من جزء ناخن انگشت من. باید بدویم. یک، تنبلی نکنیم. ناظر هم خدا است. دو، بیقانونی نکنیم. آیه بیقانونی همان آیه دو سوره طلاق بود که خواندم. یک آیه دیگر هم میخوانم. آیه 96 سوره اعراف که بارها خواندهایم. «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» خدا میگوید اگر قانون من را رعایت کردی. حالا قانون خدا چیست؟ در کارتان حرام و حلال را رعایت کنید. حق الله را رعایت کنید. حرام و حلال. من از شما میپرسم آقای شریعتی. الآن همه مشاغل احکام کار خود را بلد هستند که خدای ناکرده به حرام نیفتند؟ باور کنید نه. وقتی احکام را بلد نبودند ناخودآگاه به حرام میافتند دو، خدا میگوید حق الناس را هم رعایت کنید. «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفين» کمفروشی نکنید. کمفروشی فقط مال مغازهها نیست. در صنعتمان کم بگذاریم کمفروشی است. در تعلیم و تربیت هم کم بگذارم کمفروشی است. از وقتم کم بگذارم کمفروشی است. از مدیریت خود کم بگذارم کمفروشی است. از آبروی خود کم بگذارم کمفروشی است. از زبان خود کم بگذارم کمفروشی است. خدا میگوید قانون را رعایت کنید. سه تا قانون را یادآوری میکنم. حق الله، یعنی حلال حرام و حق الناس و سوم خدا میگوید مالیات من را بدهید. مالیات خدا چیست؟ خمس و زکات. همینجا خدا میگوید اگر خمس خود را دادی... من که نیاز ندارم. میخواهم تو را تربیت کنم. اگر خمس خود را دادی برکت در زندگی تو میآید. لفتحنا. اگر خمس خود را ندادی، پشت گوش خود را دیدی برکت میبینی. حاج آقا میگوییم میگویند چرا برکت. حاج آقا ما که خمس نداریم. هر کسی میخواهد خدا برکت را بدون قرعهکشی به او بدهد، برود خمس خود را حساب کند. حاج آقا ما خمس نداریم. برو بگو میخواهم هزار تومان بدهم، میخواهم دفترچه باز کنم.
شریعتی: در بانک خدا حساب باز کنید.
حجت الاسلام ماندگاری: امتحان کنید. پس یک تنبلی نکنیم. دو، بیقانونی نکنیم. سه، خدا میگوید ناشکری نکنیم. آیه 6 سوره ابراهیم. «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُم» خود خدا در آیه 13 سوره سبأ میگوید: «قَليلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُور» بندههای شاکر کم هستند. بارها گفتهایم، نمیگوییم مشکلات نیست ولی زندگی همه رو به جلو است. ولی باز هم میگویند نداریم. الحمدلله همه چیز هست. درست است گران است باید ارزان شود. درست است باید برای همه باشد. باید فراوان شود. باید قدرت خرید مردم بالا رود. همه اینها قبول، من نمیخواهم توجبه کنم ولی به خدا بگوییم الهی شکر. این ناشکریها سر ما بلا میآورد. شاکر باشیم. بگوییم الهی شکر. یکی حتی شوخی کرد گفت حاج آقا انقدر از زمین و آسمان در سر ما دارد میریزد، باز هم میگویی الهی شکر؟ گفتم بله. حاج آقایی داشت راه میرفت، یک کبوتری ته سر حاج آقا ریخت. همه بچهها میخندند. گفتم کبوتر وقتی ریخت، حاج آقا گفت الهی شکر. گفتند حاج آقا کبوتر خرابکاری کرد. الهی شکرش چیست؟ گفت دارم میگویم الهی شکر که خدا به گاو بال نداد. اگر گاو از آن بالا میریخت من چکار میکردم؟ من میگویم یعنی در مشکلات هم جای الهی شکر دارد. سه، پس ناشکری نکنیم. چهار، خدا میگوید خسیس بازی در نیاور. آیه دوم سوره بقره. خیلی آیه دارد. من یکی از آنها را میگویم. «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُون» از همانی که به شما دادم، به بغل دستی خود کمک کن. خواهرت، برادرت، عمه، خاله، دایی، عمو، همسایه، دوست شما. الآن یک حرفی است در فضای مجازی میپیچد که چرا دولت به فقراء رسیدگی نمیکند. ما میبینیم آدمها تا کمر در سطل زباله خم میشوند. خیلی صحنه بدی است. حتماً باید دولت یک فکری بکند. این صحنه شایسته جمهوری اسلامی نیست. شایسته حکومت اسلامی است. هر چند هم بگویند آقا درآمدهای اینها بالا است. آقا اگر قرار است که اینها مواد بازیافتی را هم جمع کنند، ماشین به آنها بدهید، وام بدهید، دوچرخهای، سهچرخهای، ماشینی، وانتی. با شخصیت دنبال آن بروند. اینکه خانم، آقا، زن، مرد، تا کمر در سطل زباله خم شود، اینها را جدا کند، برای جمهوری اسلامی خیلی بد است. من هم اینجا دادم میزنم، از هیچکس هم ابایی ندارم. اما یک حرف هم به خودم میزنم. قبل از اینکه از این صحنه ناراحت شوم، نمیشود از سفره خودم یک پشقاب غذا به همسایهای بدهم که احتمال میدهم که این کار را بکند که او در سطل زباله نرود؟ قبول دارید؟
شریعتی: بله، هر کدام از ما مسئول هستیم.
حجت الاسلام ماندگاری: یکی از عزیزان همین برنامه خیلی این حرف من به دل او نشست. گفت هر کسی به این آیه قرآن «وَ في أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُوم» تهیهکننده عزیز یک زمانی میفرمودند. گفت هر کسی سهمیه صدقه خودش را هر روز انجام بدهد، دیگر تمامی فقراء جمع میشوند. دیگر آنهایی که دکان بازکردهاند را میشود جدا کرد. پس قانون چهارم، خدا میگوید از آن که به تو دادم. یکی میگوید نداریم که انفاق کنیم. میگویم این آیه 7 سوره طلاق میگوید: «وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِق» آن روزی که دست تو تنگ است اگر انفاق کردی مرد هستی. برای این آیه آدرس میدهم عزیزان در اینترنت بزنند، داستان سید شفتی که مسجد سید اصفهان را ساخته است. روز قحطی غذای خودش را به حیوانات گرسنه داده است. خدا یک ثروتی بیشمار به او داده است. امتحان کنید. انفاق کنید. آخرش گفتم طلبکار خدا نباشید. یعنی چه؟ یعنی استغفار زیاد کنید. خدا گفته استغفار کن، بگو خدای من، این نعمتهایی که بی حد و حصر به من دادی، من از پس شکر اینها بر نیامدم. پس خدایا من را ببخش. آیه 10 تا 12 سوره نوح. «اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ» استغفار کنید. «يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِين». خلاصه را در یک دقیقه بگویم. عذرخواهی میکنم وقت ما هم خیلی کم شد. یک، تنبلی نکنید، بیقاونی نکنید، ناشکری نکنید، خسیسبازی در نیاورید، طلبکار نباشیم، استغفار کنیم. اینها بذر رزق و روزی قرارداد اقتصادی است. آبیاری آن سحرخیزی، بیداری بینالطلوعین، خلق خوش، صله رحم، تلاوت قرآن و دهها موضوع دیگری که در یک فرصتی باید بگویم.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم.
صفحه قرآن کریم537، آیات پایانی سوره مبارکه واقعه و آیات ابتدایی سوره مبارکه حدید.