اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1402-09-12-حجت الاسلام صفایی بوشهری-ویژگی‌های اهل ایمان در نگاه قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام (سخن چینی و دروغ)

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام می کنم به همه مخاطبانی که تکرار برنامه را می بینند از شبکه محترم افق یا صدای ما را از رادیو معارف می-شنوند دوستان شبکه جهانی ولایت در هر کجا که هستید ان شاءالله حال دل شما خوب باشد. در محضر حاج آقای حجت الاسلام صفایی بوشهری عزیز هستیم سلام علیکم و رحمۀ الله خیلی خوش آمدید.


حجت الاسلام صفایی: علیکم السلام و رحمۀ الله. بسم الله الرحمن الرحیم. ابتدائاً محضر مبارک حضرتعالی و مردم عزیز، محترم و گرانقدر سلام عرض می کنم عرض ادب و دعای خیر دارم. امیدوار هستم دعای خیر امام زمان نصیب همه این مردم عزیز ان شاءالله باشد.
شریعتی: خیلی خوشحال هستیم در خدمت شما هستیم. به همه مردم خونگرم و اصیل بوشهر خطه جنوب به بهانه حضور حاج آقای حجت الاسلام صفایی بوشهری مخصوص سلام می کنم ان شاءالله که حال ایشان خوب باشد. مشتاق دیدار هستیم. آنهایی که اهل کار خیر هستند بسم الله امروز می-خواهیم راجع به خیرات صحبت کنیم و نکته های لطیف حاج آقای حجت الاسلام صفایی عزیز را در ذیل نشانه های مؤمنان و ویژگی های آنها.
حجت الاسلام صفایی: بسم الله الرحمن الرحیم. امام صادق (ع) در بیان اوصاف و خصایل و خصایص مؤمن مطالبی فرمودند. گفتند فضائل، خصایص و ویژگی های انسان مؤمن این گونه هست. به 5 تای آن پرداختیم و مطالبی عرض شد و امروز پیرامون یکی دیگر از ویژگی های انسان مؤمن مطالبی عرض می کنم و آن بِرٌّ فِي اسْتِقَامَة هست یعنی اهل ایمان اهل نیکی هستند. و در این رابطه پایدار و استقامت از خود نشان می دهند. این طور نیستند که در برهه ای زمان اهل کار نیک باشند در برهه دیگر نه. در تمامی شرایط پر فراز و نشیب زندگی خود اهل خیر هستند. چه آن وقت که دارند حتی چه آن وقت که ندارند. چه در شرایط  سخت زندگی باشند، چه در آسایش باشند. در هر شرایط به اندازه آن شرایط کار نیک انجام می-دهند. نکته ای که این جا قابل توجه هست نیکی دارای دو جغرافیای عمل هست یکی خود انسان هست. ما همیشه فکر می کنیم نیکی به دیگران هست. خداوند در قرآن می فرماید که نیکی بخشی از آن مربوط به خدا شما هست. باید به خود هم نیکی کنید. بخشی از آن به دیگران هست. آن بخشی که به خود انسان بر می گردد خداوند در قرآن می فرماید «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب‏» (بقره/177) این طور نیست که کار نیک این طور باشد که شما نگاه شما به این طرف و آن طرف باشد. بر یکی از آن مربوط به خدا شما هست. یک اهل ایمان باشید. به خود نیکی کنید. این از مصادیق نیکی به خود هست. یعنی ساختار اعتقادی شما ایمانی باشد. از آن طرف نگاه خود را فراتر از دنیا ببرید. این طور نشود که محدوده فکر شما، چارچوب دنیا باشد، 70 سال، 80 سال، 100 سال در دنیا باشد. افق دید خود را خیلی بالاتر ببرید. چون شما یک موجود فرا دنیایی هستید. تنها دنیا جغرافیای زیست شما نیست. بعد از آن عالم برزخ هست، بعد از آن آخرت هست که جاودانه هست. افق دید را بالا ببرید و به آخرت ایمان بیاورید. این هم بر هست. و خود را آماده زندگی الهی هم در این دنیا هم در عالم برزخ، هم آخرت کنید که دنیای برزخ ما، حیات برزخی ما، حیات اخروی ما منوط به اعتقاد و عمل ما در این دنیا هست و آن ایمان داشتن و اهل تقوا بودن که «تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‏» (بقره/197) هست. لذا نیکی بخشی از آن به خود هست و آن ساختارسازی، مهندسی، معماری خود بر اساس هدایت-های الهی هست.
شریعتی: بماند که حالا هر چه که نیکی به دیگران هم می کنیم باز اصل آن به خود ما بر می گردد.
حجت الاسلام صفایی: چون وقتی انسان دارای صفات نیک باطنی شد، اهل ایمان شد، اهل تقوا شد، اهل اخلاق شد، این منشأ می شود که به دیگران کمک کند. لذا خداوند می فرماید که اولین نیکی را آدم باید به خود بکند و آن دارا شدن ایمان عالی، تقوای بسیار بالا و اخلاق متعالی هست. این اولین ویژگی انسان مؤمن هست که بر نفسانی می-کند.
شریعتی: اولویت اول او باید باشد.
حجت الاسلام صفایی: بله. دومین بخش بر به دیگران هست. کمک به دیگران هست. این کمک به دیگران هم تنها مادی نیست. معنوی هم هست. گاهی انسان یک نفر را هدایت می کند. این هم دارد به او نیکی می کند. مشاوره از او می خواهد، خوب مشاوره می دهد. گاهی مواقع هست یک کمک علمی باید به این شخص بکند. مثلاً یک نفر به یک شخص از جهت علمی کمک می کند به او درس را یاد می دهد. این هم بر هست. ولی معنوی هست. یک وقتی یک هدایت و یک مطلب معنوی به او می گوید. اینها همه بر هست. بخش دیگر آن هم مادی هست. که کمک به دیگران برای رفع چالش های زندگی آنها، مشکلات مادی که دارند، و خیلی مهم هست این بخش ها چه بر نفسانی، چه بر غیری، چه معنوی آن، چه مادی آن. انسان مؤمن تجلی و آینه تمام نمای بر هست. هر چه از ایشان ساطع می شود، هر چه از ایشان دیده می شود نیکی هست. لذا شراره های شر از ایشان ساطع نمی شود. آتشفشانی نیست که وقتی کنار انسان بیاید گدازه های عذاب آن همه را بسوزاند. یک باغ پر از گل هست. گاهی من تعبیر می کنم انسان مؤمن برای خودی ها نه دشمنان که اشداء علی الکفار هست، آن گل همیشه بهار بی خار هست. گل هست، همیشه بهار هست،
شریعتی: و منشأ خیر و برکت و این طرف آن هم دیگران از دست دست و زبان او در امان هستند
حجت الاسلام صفایی: و بی خار هست. گل همیشه بهار بدون خار. به همین خاطر در قرآن «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏» (مائده/2) یعنی به هم کمک کنید بر اساس نیکی و تقوا. و این نیکی هم گناه نباشد و زندگی پر از تقوا و تجلی این تقوا خدمت به همدیگر. نکته ای که هست این بر بیش از آن که به خود شخص آثار آن که آن ایمان هست وقتی در محاسبات که ملاحظه می شود می بینید گاهی بر به خود می-کند آثار آن به خود او می رسد، یک شخصیت ارزشمند الهی می شود. گاهی بر به دیگران می کند. بیش از آنی که این بر به دیگران اثر مثبت بگذارد روی خود او اثر می گذارد. چون از خود او عبور می-کند به دیگر می پردازد. عبور از خود یعنی اوج گرفتن در سلوک مسائل اخلاقی و عرفانی و ایمانی.
شریعتی: برای همین آدم وقتی کار خیر می کند اول حال خود او خوب می شود. خیلی زود هم اثر می گذارد.
حجت الاسلام صفایی: به همین جهت هست که می فرمایند که احسان، بر بیش از آن که به دیگری تأثیر بگذارد روی خود انسان، حال انسان را خوش می کند. شما ملاحظه کنید لذیذترین، لذت بخش ترین حال انسان وقتی هست که نه به خود می پردازد به دیگری می پردازد. وقتی دست کسی را می گیرد، کمک می کند دارد بر می گردد با تمام آن حالت هایی که در اختفا باشد، رفع مشکل، این لبخند طرف مقابل، این شادی را می بیند وقتی بر می گردد یک حال خوشی دارد که اصلاً قابل توصیف نیست این حال خوش یک پدیده زنده هست. می ماند. هم الان کنار ما هست. این پدیده می آید، آن حال خوش را برای ما مرتب تداعی می-کند هم در عالم برزخ، هم در قیامت. من یک حدیثی محضر شما عرض می کنم امیدوار هستم همه بینندگان عزیز ما این را به عنوان یک هدیه ای از اهل بیت در این جلسه بدانند.
شریعتی: یادگاری نگه می داریم.
حجت الاسلام صفایی: امام صادق می فرماید که وقتی که انسان از قبر خود بر می خیزد خرج معه مثال، یک موجود مثالی، ما یک پدیده جسمی داریم، یک پدیده مثالی داریم. پدیده جسمی همین جسم ما هست حیز هست، فضایی را می گیرد. با دست لمس می شود. اما مثالی یک صورت نورانی هست. مثل نور جرم خیلی شدید ندارد که به دست بیاید ولی هست. به آن حالت مثالی می گویند. این یک پدیده مثالی هم با آن پدید می آید و جلوی آن حرکت می کند. دارد یقدم امام جلوی او قدم می زند. جلوی او راه می رود. كُلَّمَا رَأَى الْمُؤْمِنُ هَوْلا هر گاه انسان مؤمن چیز ترسناکی می بیند از آن شرایط سخت عالم برزخ و بعد که روز قیامت بر می خیزد این وجود مثالی قَالَ لَهُ الْمِثَالُ، آن پدیده مثالی به او می گوید لَا تَفْزَعْ وَ لَا تَحْزَنْ، نگران نباش، حزن نداشته باش، غمگین نباش، نترس، و نه غم داشته باش. قال له المؤمن من أنت، می گوید تو چه کسی هستی که این طور من را دلداری می دهی، جلوی من افتادی و فضا را برای من نورانی می کنی و غم از دل من می زدایی و می گویی نترس، من را حمایت می کنی؟ آن وجود مثالی می گوید فیقول، فَيَقُولُ أَنَا السُّرُورُ الَّذِي كُنْتَ أَدْخَلْتَ عَلَى أَخِيكَ الْمُؤْمِنِ می گوید من همان کار نیک هستم همان سروری هستم که تو با این کار نیک در دل برادر خود گذاشتی. و من الان آمدم همان کار نیک که تو آن را پدید آوردی، تو خالق آن بودی، تو آفریننده آن بودی که من را آفریدی من این جا آمدم، من پدیده همان هستم. این جا آمدم در کنار تو باشم و به تو بگویم نترس و غم نداشته باش من کنار تو هستم و این خیلی ارزش دارد. لذا انسان با یک کار نیک یک پدیده، یک موجودی را ایجاد می کند و آن هم پدیده و موجودی که این طور حامی انسان هست هم در دنیا، هم در آخرت.
شریعتی: که آن جا تازه بیشتر خود را نشان می دهد.
حجت الاسلام صفایی: بله. امام صادق می فرماید عزیزانی که کار نیک می کنید، کار خیر می کنید می گوید چنین فکر نکنید که کار نیک که به دیگران کردید، تمام و نقطه. لَا يَرَى أَحَدُكُمْ إِذَا أَدْخَلَ عَلَى مُؤْمِنٍ سُرُوراً أَنَّهُ عَلَيْهِ أَدْخَلَهُ فَقَط، تنها به آن کار مؤمن، شخص مؤمن، به آن انسان کمک کردید تنها به آن کمک کردید، بَلْ وَ اللَّهِ عَلَيْنَا به ما نیکی کردید. بَلْ وَ اللَّهِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص‏، به پیامبر کمک کردید. به ما کمک کردید. شما فکر می کنید به یک انسان مسلمان، به یک انسان مؤمن، به یک انسان کمک می کنید تنها جغرافیای این کمک محدوده همان انسان هست؟ نه به ما دارید کمک می کنید. قسم می خورد بَلْ وَ اللَّهِ عَلَيْنَا، به خدا قسم دارید به ما کمک می کنید. تنها او نیست، ما هم هستیم، دارید به ما کمک می کنید. بَلْ وَ اللَّهِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص‏، دارید به رسول خدا کمک می کنید. شما این کار کوچکی که می کنید فکر نکنید کوچک هست کار بزرگی هست. بر هست، احسان هست. این عظمت دارد، شعاع دارد. شعاع آن این هست که به ما هم می رسد. به رسول خدا هم می رسد.
شریعتی: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُم‏» (محمد/7) خدا را یاری کنید یکی از مصادیق آن همین می شود.
حجت الاسلام صفایی: ساحت مقدس حضرت سیدالشهداء مَنْ نَفَّسَ كُرْبَةَ مُؤْمِن‏ انسانی که در زندگی گرفتار می شود گاهی چنان گرفتاری ها سنگین هست که نفس انسان را می گیرد. شاید خیلی ها تجربه کرده باشند این غم، این اندوه، این ناراحتی از مشکلاتی که هست انسانی بدهکار هست، فشار روی او هست، آن کسانی که طلبکار هستند فشار می آورند در مسائل شخصی، در زندگی خانوادگی، سختی ها گریبان او را گرفته است. خیلی شرایط هست، گاهی این طور فرض می شود که دیگر این سینه من جا ندارد. قلب من جا ندارد. این فشار طوری هست که دارم خرد می شوم. و برخی مواقع اصلاً نمی تواند نفس بکشد از بس ناراحت هست. می گوید شرایط و زندگی من این طور هست که اصلاً نفس من بالا نمی آید. در این محاورات عوامانه نفس ما بیرون نمی آید حضرت سید الشهدا می گوید مَنْ نَفَّسَ كُرْبَةَ مُؤْمِن اگر شخصی بیاید گرفتاری انسان مؤمن را بردارد که این بتواند یک نفس راحت بکشد فَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ كُرَبَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة، خداوند متکفل می شود تمام مشکلات دنیا و آخرت او را برطرف کند. فَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ كُرَبَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة بعد می فرماید وَ مَنْ أَحْسَنَ أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْه‏، نیکی کنید همان طور که خدا به شما نیکی کرده است وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِين‏، اهل احسان باشید محبوب خدا می شوید. این هم هدایت حضرت سید الشهداء هست که به ما می گوید. اما ما خیلی دوست داریم عمر ما زیاد شود. طبیعی هست انسان دوست دارد، به همین خاطر این نشانه این هست که انسان وجود خود را دوست دارد. به وجود خود اهمیت می دهد. مریض شود فوراً می رود طریق درمان خود را پیگیری می کند. این نشان دوستی انسان نسبت به خود هست. یکی از عواملی که باعث طول عمر می شود همین کار نیک هست رسول خدا (ص) می فرماید لَا يَزِيدُ فِي الْعُمُرِ إِلَّا الْبِر،
شریعتی: طول عمر می خواهید زیاد خوبی کنید.
حجت الاسلام صفایی: زیاد خوبی کنید. علت آن این هست که انسان از جهت محاسبات پزشکی عرض می کنم انسانی که کار نیک می کند فوق العاده دارای اعصاب راحتی هست. چون بسیاری از بیماری ها به خاطر فشارهای عصبی هست، این شخص خیلی آرام هست. آرامش دارد. کار نیک کرده است. حالا از جهت معنوی دعای خیر کسانی که کار نیک نسبت به آنها شده است نصیب او می شود. چه قدر دعا می کنند. این بچه ها، این خانواده که انسان به آنها کمک کرده است وقتی که آن کار نیک در زندگی آنها می آید مشکلی را برطرف می کند چه قدر برای انسان دعا می کنند. دعای آنها گیرا هست و از آن طرف خداوند می فرماید این آدم ظرفیت وجودی دارد که در دنیا باشد و مضر برای دنیا نیست. بگذارید عمر او را زیاد کنیم. خداوند به او عنایت می کند. عمر طولانی به او می دهد. و این عمر طولانی ارزش آن این هست که انسان کارهای خیر انجام بدهد و زاد و توشه برای آخرت خود بیشتر جمع کند. از این جهت طول عمر خیلی ارزش دارد. یک چیز دیگری هم که وجود دارد از آثار و برکات این بر هست ما خیلی کارهای می کنیم ثواب آن خیلی دیر به دست ما می-رسد. بر نه، همین که انسان کار خیر کرد آثار و برکات آن نصیب انسان می شود. باز حضرت ختمی مرتبت (ع) فرمود إِنَّ أَسْرَعَ الْخَيْرِ ثَوَاباً الْبِر، سریعترین کار خوب از جهت ثواب که داده می شود بر هست و فوق العاده انسانی که کار خیر می کند در جا به آن داده می شود. یعنی انسان از این دست می دهد، از آن دست می گیرد. چه قدر داستان ها در این شرایط زیاد هست. چه قدر انسان ها این را تجربه کردند. لذا وقتی که انسان زندگی خود را مرور می کند می-بیند آن جایی که یک کار خیری انجام داده است، به دیگران کمک کرده است می بیند آثار و برکات آن برای انسان مشهود هست و این آثار و برکات را کاملاً حس می کند. نقل شده است در تاریخ پیرزنی بود. این هر روز یک انسانی را که مریض بود و در بیرون از شهر زندگی می کرد می آمد پشت در خانه این پیرزن ایشان در پنجره برای او نان می گذاشت و یک مقداری غذا می گذاشت. این بر می داشت می خورد یا با خود می برد. دعا می کرد. یک روز این آقا که آمد غذا بگیرد حرف تندی به این پیرزن زد. قدرنشناسی کرد و خیلی این پیرزن ناراحت شد. به قول عموم مردم ایشان گفت دست من نمک ندارد. آن هم حرفهای خاصی به او زد این پیرزن تصمیم بدی در قبال این آقا گرفت. گفت که فردا غذای مسموم به او می دهم. غذا را مسموم کرد با نانی که بود به این شخص بدهد، پشت پنجره گذاشت دید آن آقا می آید پشیمان شد، خیلی پشیمان شد که او آن حرف بد را به من زده است من چرا این کار را بکنم. برداشت غذا را عوض کرد. غذای سالم گذاشت این آقا هم برداشت و رفت. بعد از چند ساعت پسر این خانم برگشت خیلی این پیرزن خوشحال شد که پسر او برگشته است و دید خیلی اوضاع ظاهری این بچه شرایط سختی دارد. داستان آن جایی که رفته بود و به مشکلات خورده بود و بعد مسیری که برگشته بود گفت یک مطلب عجیبی این پیرزن شنید. گفت در راه که می آمدم به یک پیرمردی برخورد کردم آدرس داد این طوری بود، این طوری بود، این پیرزن متوجه شد همان آقایی هست که هر روز می آید غذا می گیرد و می رود. به او گفتم اگر شما غذا دارید به من بدهید و من خیلی گرسنه هستم. گفت ایشان تمام غذای خود را به من داد
شریعتی: یعنی اگر آن غذا مسموم بود بچه او مسموم شده بود.
حجت الاسلام صفایی: گفت من خوردم، چه آدم خوبی بود. این پیرزن به خود لرزید که اگر کار خیر کنید به خود شما بر می گردد اگر کار شر می خواستید بکنید آن هم به خود شما بر می گردد. خرم آن کس که در این محنت گاه/  خاطری را سبب تسکین هست. خدا پروین اعتصامی را رحمت کند این شعر برای ایشان بود. تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن/ به دمی یا درمی یا قلمی یا قدمی. هر جور آدم می-تواند کمک کند. تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن/ به دمی یا درمی یا قلمی یا قدمی. یعنی اگر خود هم نمی توانید قدم بردارید از دیگران کمک بگیرید. یک روزی امام حسن مجتبی در مسجد الحرام معتکف بودند روزه داشتند، اعتکاف هم داشتند. ابن عباس وقتی می خواستند وارد مسجد الحرام شوند شخصی آمد به ابن عباس گفت من بدهکار هستم شما به من کمک کنید. گفت من چیزی ندارم لکن امام مجتبی داخل هست ببینم، چون ایشان به کریم اهل بیت مشهور بود، ایشان چند بار زندگی خود را تنصیف کرد، یعنی نصف کردند به فقرا دادند. یک بار هم در ذهن من هست که کل اموال را دادند فقط به مقدار نیاز خود برداشتند. این به بدهکار گفت به ایشان بگویید کمک کنند اگر نمی توانند و ندارند به آن طلبکار بگویید یک مهلت به من بدهد. ابن عباس آمد دید حضرت طواف دارند می کنند معتکف هستند، روزه هستند، جریان را به امام مجتبی (ع) گفتند امام مجتبی گفت من واقع ندارم. آن شخص گفته بود که پس وساطت کند. ابن عباس گفت آقا حالا که ندارید وساطت کنید که آن طلبکار مهلتی به ایشان بدهد. ابن عباس می گوید من دیدم حضرت اعتکاف شکست از این طواف خارج شد به سمت بیرون از مسجد. گفتم ابن رسول الله أنت معتکف، تو معتکف هستی کجا می روی؟ گفت اعتکاف بماند، خدمت به مردم از اعتکاف در خانه خدا بالاتر هست. این را پدرم به من گفت. امیرالمؤمنان امام خدمت به محرومین گفت پدرم به من گفت که خدمت به مردم رفع گرفتاری مردم از اعتکاف در خانه خدا بالاتر هست. بیرون آمد. یعنی اعتکاف شکست، طواف را رها کرد،
شریعتی: که بیاید به داد یک نیازمند برسد.
حجت الاسلام صفایی: چرا؟ علت آن این هست چون آن شخص مخلوق خدا هست. بنده خدا هست. آن مسلمان هست. مؤمن هست. گرفتار هست. آدم طواف کند گلیم خود را از آب بیرون می کشد. اما وقتی که خدمت به مردم بشود گلیم دیگران را از آب بیرون می کشد. و این می شود واسطه فیض عنایت خدا به آن آدم گرفتار. واسطه خدا می شود و این خیلی مقام هست لذا ارج آن خیلی بالاتر از آن هست.
شریعتی: خدا آقای حجت الاسلام صفایی را رحمت کند می فرمودند که وقتی همه ما می گوییم لا لیتنا کنا معکم، کاش ما با تو بودیم. می فرمودند اگر یک نیازمندی دست خود را دراز کرد و از تو کمک خواست اگر یک ظرفی آنجا بود نشسته بود، اگر یک سنگی، خاری وسط راه بود اینها دارند شما را صدا می کنند که دست من را بگیر، من را بردار، این دعوت ها را اگر شما ندیده گرفتید دعوت ولی خدا را هم ندیده می گیرید. از همین جا شروع می شود.
حجت الاسلام صفایی: بله. به همین خاطر انسان هایی که اهل احسان هستند، اهل کار نیک هستند، نام اینها ماندگار هست. نام نیکو گر بماند ز آدمی/ به که از او ماند سرای زرنگار. سرای زرنگار بماند چه ارزشی برای انسان دارد؟ سر آن دعوا می شود. اما کار نیک آن آثار و برکات را دارد. من یک حکایت یادم آمد که چه قدر کسانی که تمول دارند، دست آنها می رسد باید کار نیک انجام بدهند. همه، یک فقیر هم می تواند کار نیک انجام بدهد. رشد معنوی خود، اهل ایمان شدن و رشد ایمانی و تقوایی و بعد هدایت، کمک، کمک فکری، معنوی و همان قدر هم که می تواند یک کمکی بکند. فرصتی هست برای انسان. یک شخصی در یک شهری بود، اسم نمی آورم چه شهری، انسان متمولی بود این بنا گذاشت یک خانه بسیار خوب و مجلل درست کند. خیلی سرمایه گذاشت، معمارهای خوب آورد یک خانه بسیار خوبی درست کردند، در انتها که خانه درست کردند در پارک های شهر این حوض ها با چراغ ها و فواره های رنگی و نورافشانی دارد، این خیلی خوشش آمده بود، تازه در ایران باب شده بود، گفت می گویم در حیاط من چنین حوضی بزنند. به این معمارها گفت چنین حوضی هم بزنید این کار را کردند. ایشان قبل از این که وارد منزل شود فوت کردند. خانم ایشان به بچه ها گفت که شما پدر شما خیلی حق به گردن ما دارد و این خانه هم برای ما ساختند، و خیلی این حوض را دوست داشتند بیایید یک کاری کنید، گفتند چه؟ گفت پدر خود را در این حوض غسل بدهید، هیچ کدام حاضر نشدند، گفتند دیگر این حوض یک شرایط خاصی پیدا می-کند. حتی حاضر نشدند این پدر را در آب حوض غسل بدهند.
شریعتی: یعنی به همین اندازه هم سهم نداشته است. خدا رحمت کند یکی از بزرگان منطقه جنوب ایران وقتی شنید قلعه هایی در کشورهای اسکاندیناوی هست که آنها می توانند زندگی کنند ماه ها در آن جا مقاومت کنند در مقابل تهاجم بیگانگان و اینها، دستور داد یک قلعه بزرگ با همین ویژگی ها آن جا بزنند، که مثلاً در انگلستان، اسکاتلند، ایرلند آن جاها وجود دارد، آن را شنیده بود و به او گفته بودند، با همان نقشه مردم سال ها آمدند برای این کار کردند، کشاورزی خود را رها کردند که بیایند یک قلعه بسازند. قلعه هم روی ارتفاع. سنگ های درشت می-آوردند. این قلعه را ساختند، اما مردم در نهایت فقر قرار گرفتند، و بسیاری زخمی، بسیاری دارای مشکلات جسمی شدند. روز افتتاح، یک کلید بزرگی هم این در داشت، می خواست در را باز کند، همان جا افتاد و مرد. اسم ایشان هم کرم بود. کرم خان. همان هنگام ورود. پسری داشتند از شعرای بزرگ ایران هست. محمدخان دشتی از شعرا و دوبیتی سراهای خیلی مشهور هست. این را گفت. هزاران خانه ها بر باد دادند/ که تا بنیاد این خانه نهادند. از این دست بستادند، آن دست بدادند. یعنی گرفت استفاده نکرده داد. از این دست بستادند، آن دست بدادند/ ستم کردند، کرم نامش نهادند. این را پسر او گفت. ستم کردند، کرم نامش نهادند. به مردم ستم کرد ولی اسم او کرم بود. انسان نیکوکار یک انسانی هست که بیش از آنی که لذت از دنیا ببرد لذت از فضای الهی در دنیا می برد. من این انسان ها را دیدم، تجربه کردم، خیلی از این انسان ها را با هم نشستیم، صحبت کردیم، به بنده می گویند حاج آقا ما این کارهای خیر که انجام می دهیم این قدر لذت بخش هست که اصلاً با امور دنیایی مثل غذا و لذایذ مادی اصلاً قابل توصیف نیست. که مثلاً من بگویم مقایسه کنم وصف این را، وصف این را بیان کنم. اصلاً قابل قیاس نیست. قابل مقایسه نیست. حلوای تن تنانی هست تا نخورید ندانید هست. این طوری هست. خدا رحمت کند یکی از شعرا می گفت گل بی خار میسر نشود در بستان/ گل بی خار جهنم مردم نکوی سیرند. شما هر گلی ببینید یک خاری دارد. اما یک موجود هست که گل هست خار ندارد. آن مردم نیکوکار هستند که در عین نیکوکاری شرایط جانبی کار نیک هم فراهم هست. در اختفاء، بدون منت، بدون اعلام، بدون این که اسم ما باشد، این کار را انجام می دهند. به همین خاطر ساحت مقدس پیامبر گرامی اسلام گفتند 2 تا خصلت هست بالاتر از آن هیچ نیست. یک ایمان بالله دیگری النفع لعباده الله. ایمان به خدا و نفع به مردم. و دو تا شر داریم بالاتر از آن هیچ شری نیست. 1 ـ شرک به خدا، 2 ـ ضرر رساندن به مردم. حالا به هر شکلی که ضرر باشد. گاهی ضرر، ضرر مادی هست، گاهی ضرر معنوی هست، گاهی ضرر اجتماعی هست. گاهی ضرر خانوادگی هست، گاهی ضرر سیاسی هست. انحراف سیاسی در اذهان ایجاد کنند. برای مردم مشکلات ایجاد کنند. دور از خط ولایت قرار بگیرند. دور از منظومه الهی مدیریت جامعه مردم قرار بگیرند. این هست که ساحت مقدس امیرالمؤمنان یک نکته خیلی جالب دارد. می فرماید و اذا قامت الفتنه علی القطب، زمانی که مشکلات ایجاد شد به ویژه مشکلات اجتماعی ـ سیاسی فَأَسْرِعُوا إِلَى أَمِيرِكُم‏ سریع بروید کنار رهبر خود قرار بگیرید. در زمان خود امیرالمؤمنین در شرایط ما امام راحل عظیم الشأن، مقام معظم رهبری، تا مصون بمانید. انسان در کنار ولایت باشد مصون می ماند. این خیلی نکته مهمی هست. شما در طول تاریخ انقلاب ما نگاه کنید کسانی که ریزش کردند، آسیب دیدند، مشکلات برای آنها، آنهایی بودند که از خط ولایت، خط امام،
شریعتی: حاج آقا هر جا گرفتار تشتت و تفرقه شدیم ضرر کردیم.
حجت الاسلام صفایی: این خیلی نکته مهمی هست. محور وحدت ولایت هست. زمان امیرالمؤمنین خیلی تاریخ عجیبی دارد. یک روز برخی از خواص علی الظاهر هست جمع کرد، گفت أُرِيدُ أَنْ أُدَاوِيَ بِكُمْ وَ أَنْتُمْ دَائِي‏ گفت من می خواستم با شما دردها را درمان کنم خود شما درد من شدید. شروع به اشک ریختن کردند. أَنْتُمْ دَائِي من باید شما را علاج کنم نه مشکلات مردم را. من می خواستم با شما مشکلات مردم را ... شما خود مشکل شدید. این هست که کار نیک این چنین هست. در همه عرصه ها کار نیک معنی و مفهوم دارد. این هست که انسانی که کار نیک می کند کار احسان انجام می دهد، اهل دل هست خداوند می-فرماید «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسان‏» (رحمان/60) این خیلی شیرین هست. دیدید گاهی مثلاً یک کسی که خیلی برای انسان عزیز و محترم هست انسان یک کار خوبی برای او انجام می دهد. یک هدیه-ای. پدربزرگ ها نوعاً همین طور هستند. آدم می رود یک جعبه شیرینی می گیرد روز پدر برای آنها می برد. این می گیرد خیلی تشکر می کند می رود پشت آن قاب عکس ها در طاقچه می گردد مثلاً یک انگشتر پیدا می کند از خود او که برای او خیلی عزیز هست، می-آورد. شما می گویید خیلی ممنون باباجان نیازی نبود، می گوید «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسان‏» (رحمان/60) شما این کار قشنگ را کردید من هم یک کار قشنگ ... اما کار قشنگ ما انسانی هست. اما کار قشنگ خدا خدایی هست. «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسان‏» (رحمان/60) این جزاء الاحسان، احسان خدا هست. الا الاحسان. در تفسیر «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُم‏» (محمد/7) این طور هست ان تنصروا الله می گوید اگر شما خدا را کمک کنید دین خدا را کمک کنید چه قدر ما می توانیم کمک کنیم؟ فی ما یستطیعون. ان تنصروا الله فی ما یستطیعون، آن مقداری که می توانید کمک کنید خدا را کمک کنید، ینصرکم فی ما لا تستطیعون. خدا هم کمک می کند در آن جاهایی که هیچ استطاعت و قدرت ندارید. ما کمک به خدا می کنیم انسانی کمک می کنیم. چه قدر ما توان داریم. خدا می گوید من به شما کمک می کنم، الهی کمک می کنم. آنهایی که دیگر شما خود زانو می زنید تسلیم هستید. من می آیم و مشکلات زندگی شما را برطرف می کنم. سختی ها را برطرف می کنم. شاید این داستان را یک بار برای شما تعریف کرده باشم، برای عزیزان. خدا رحمت کند یکی از بزرگان اهل عرفان که خیلی هم شیرین بودند گفتار ایشان شیرین بود، خدا ایشان را رحمت کند ایشان تعریف کرده بودند که من یک روز منزل نشسته بودم، دیدم یک آقایی آمد در زد، من در را باز کردم گفتم بفرمایید گفت امام رضا گفته است شما برای من یک منزل بخرید. من هاج و واج ایستادم چون خیلی هم شیرین بود شاید هم باور نکردم. گفته بود که به امام رضا سلام برسانید بگویید که شما این همه موقوفات دارید خود شما نمی-خرید این همه پول دارید، مردم پول در ضریح می ریزند نمی خرید من را پیش فلانی می فرستید که المفلس فی امان الله هست. ما این را به ایشان گفتیم و آن هم چیزی نگفتند خیلی آدم محترمی بودند و رفتند. گفت بعد از مدتی چند روز گذشت من از مدرس، محل درس خود بر می گشتم یک مغازه دیدم در همان نزدیکی های محل منزل خود. دیدم یک مغازه 12 متری هست بین آن یک پرده ای زدند جلوی آن چند تا جعبه میوه هست خیلی کوچک، خیلی کم، پشت آن یکی ـ دو تا خانم هستند دارند غذا درست می کنند. گویا آن جا هم منزل آنها بود.
شریعتی: یعنی همان جا زندگی می کنند.
حجت الاسلام صفایی: گفت خیلی متأثر شدم این شرایط هست این خانواده جلو در این مغازه 6 متر میوه می فروشند و پشت آن خود زندگی می کنند گفت خیلی ناراحت شدم فوراً منزل آمدم معتمدین و بنگاه دار محل را صدا کردم گفتم برای این آقا گفتم این کیست؟ گفتند یکی از متمولین بوده است، از مؤمنین بوده است، و ورشکست شده است، زندگی خود را فروخته است حالا به خاطر این که یک جایی داشته باشد مغازه ای گرفته است برای کار و بچه های او هم آن پشت زندگی می کنند. شرایط خیلی سختی هم دارد. گفت من سریع گفتم بروید یک کاری کنید. یک منزلی پیدا کنید خانواده منزل بروند و یک تدبیری کنید. آنها گفتند چون خیلی انسان شریفی هست برای یک منزل کوچکی می خریم اگر شما تأیید کنید و وجوهات و اینها. گفتم بکنید. سریع برای ایشان یک منزلی بزرگوارها خریدند. گفت وقتی هم من مغازه رفتم کسی را ندیدم فقط آن خانم ها را دیدم. گفت چند روز گذشت همان آقا آمد گفت آقا خیلی تشکر از شما می-کنیم، خیلی بزرگواری کردید. گفتم چه کار کردم؟ گفت آقا برای ما منزل خریدید. همان آقا بود. گفت همان مغازه داری که شما برای او منزل خریدید من هستم. من که امام رضا پیش شما فرستاده بودند. ببینید این طور هست. بعد انسان هر کار خیری کند آثار و برکات آن برای او حاصل می شود. خیرات و عنایات الهی برای او حاصل می شود.
شریعتی: خیلی ممنون هستم و متشکر هستم. ان شاءالله همه شما اهل خیر باشید. یک جایی می خواندم این که حضرت عیسی فرمود و جعلنی مبارکاً عین ما کنت، هر جا هستم مبارک باشم یعنی برای مردم نفاع باشم. و این عادت دیرینه اهالی خوب سمت خدا هست. آیات ابتدایی سوره مبارکه محمد را به اتفاق خواهیم شنید صفحه 507 و بعد هم در ادامه همراه شما و در کنار شما هستیم. بفرمایید خواهش می کنم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏
الَّذينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ (1)
وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ (2)
ذلِكَ بِأَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ وَ أَنَّ الَّذينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثالَهُمْ (3)
فَإِذا لَقيتُمُ الَّذينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها ذلِكَ وَ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لاَنْتَصَرَ مِنْهُمْ وَ لكِنْ لِيَبْلُوَا بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَ الَّذينَ قُتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمالَهُمْ (4)
سَيَهْديهِمْ وَ يُصْلِحُ بالَهُمْ (5)
وَ يُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَها لَهُمْ (6)
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ (7)
وَ الَّذينَ كَفَرُوا فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ (8)
ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ (9)
أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لِلْكافِرينَ أَمْثالُها (10)
ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذينَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْكافِرينَ لا مَوْلى‏ لَهُمْ (11)
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. ان شاءالله که زیر سایه آیه های نورانی قرآن کریم حال دل شما خوب باشد. حال خوب کن برای بقیه باشید. اهل خیر باشید و ان شاءالله در این خیرات سبقت بگیرید. دعا کنید و ان شاءالله خداحافظی کنیم.