اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1402-09-20- حجت الاسلام والمسلمین پناهیان-نگرش صحیح به دین و مفاهیم دینی ( شرک )

شریعتی: بسم اللّه الرّحمن الرّحیم. اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم. سلام علیکم و رحمة الله. به همه‌ی دوستانم، عزیزان، خانم‌ها و آقایان سلام می‌کنم. در هر کجا که هستید، انشالله حالتان خوب باشد، حال دلتان خوب‌تر باشد و امیدوارم در پناه قادر متعال باشید. خوشحالیم که امروز هم با هم و در کنار هم، با احترام، با افتخار در محضر حجت الاسلام پناهیان عزیز هستیم. سلام علیکم، خیلی خیلی خوش آمدید. حجت الاسلام پناهیان: مجدداً خدمت شما و خدمت بینندگان عزیز سلام عرض می‌کنم. انشالله لحظات خوبی داشته باشیم که براساس این تکه کلام شما «حال دلتان خوب باشد»، فکر می‌کنم این تکه کلام خود شماست. شریعتی: بله. فکر می‌کنم بهترین حال، حال خوب است. بهترین حالت است. حجت الاسلام پناهیان: حال دلمان خوب باشد.


شریعتی: انشالله. خیلی خوب. خوشحالیم در خدمتتان هستیم. ما با حاج آقای پناهاین قرار گذاشتیم که مفاهیم کلیدی دین را یک بازنگری کنیم. یک مقدارعمیق‌تر نگاه کنیم. از یک منظر و از یک زاویه‌ی دیگر نگاه کنیم. هفته‌ی گذشته به مفهوم شرک رسیدیم. نکته‌هایی را شنیدیم. یک روایتی از امام صادق حضرتعالی فرمودید که حضرت فرمودند بنی امیه ایمان را به مردم تعلیم می‌داد ولی شرک و کفر را نه. حال این جلسه قرار بگذاریم که از شرک بشنویم تا بیشتر با این مفهوم آشنا شویم و طور دیگری انشالله به آن نگاه کنیم.
حجت الاسلام پناهیان: بله. بسم الله الرّحمن الرّحیم.
همانطور که در جلسه‌ی قبل هم من عرض کردم، مفهوم شرک مثل مفهوم کفر که از جنبه‌ی روان‌شناختی میشد آن را مورد بررسی و ارزیابی قرار داد، مفهوم شرک هم از نظر روانشناسی واقعاً یک حالتی در درون انسان است که قابل تأمل است.
الان بعضی از افراد در روان‌شناسی یک مکتب و یک ارائه‌ای به نام وحدت‌گرایی در مسائل روانی آسان دارند. برخی از اندیشمندان کشور خودمان هم در این زمینه ید طولایی دارند. دیگران در مکاتب مختلف روانشناسی به این موضوع نزدیک شدند و هرچه جلوتر می‌رویم گویی این بحث بیشتر می‌شود. آن همه به این معناست که برای حلّ مشکلات روحی و روانی خودمان، هرچه بیشتر موحد شویم، توحید پیدا کنیم، یعنی شرک و چند پارگی را در وجود خودمان از بین ببریم. اگر خدا هم در میان نباشد، انسان مشرک با انسان موحد متفاوت است. خدایی در میان نباشد، وقتی که انسان یک هدف داشته باشد
شریعتی:  و یک مسیر قدم بردارد وحرکت کند
حجت الاسلام پناهیان: یک برنامه برای رسیدن به هدف داشته باشد، یک جهت‌گیری در زندگی خودش داشته باشد، یک نوع سیاست‌گذاری داشته باشد (نه اینکه اینجا یک سیاست، جای دیگر یک سیاست دیگر داشته باشد) این انسان، انسان قوی خواهد شد. اول آرامش پیدا می‌کند، سپس قدرت پیدا می‌کند، سپس بصیرت پیدا می‌کند، یک تیزنگری و هوش سرشار، حتی هوش راهبردی پیدا می‌کند و سپس جمعیت پیدا می‌کند. یعنی ارتباط او با دیگران خیلی عالی خواهد شد، سپس مدیریت پیدا می‌کند، قدرت اداره‌ی دیگران در او افزایش پیدا می‌کند. ما اینها را در زندگی نیاز داریم؛ آرامش، سپس قدرت
شریعتی: تیزبینی
حجت الاسلام پناهیان: سپس بصیرت، تیزبینی، هوش (می‌توان در مراتب مختلف این را تعریف کرد)، سپس جمعیت -من نام آن را می‌گذارم- انسان در میان جمع رفتار بسیار عالی و مسلط دارد، سپس مدیریت پیدا می‌کند، می‌تواند دیگران را اداره کند، از آنها آسیب نخورد، دشمنان خود را اداره کند و به چند وجه برسد.
اینها از وحدت قوای انسان سرچشمه می‌گیرد. از وحدت در محبت انسان. ما چند چیز را دوست داریم. در طول عمر خودمان باید این را تبدیل به یک چیز کنیم. یک چیز که شامل همه است. کسنی که عاشق می‌شوند را دیده‌اید ک حال دیگری پیدا می کنند؟ همین کلمه‌ی حال خوب که شما می‌فرمایید، برای عاشقان است. در دوران عشق، در دوران عاشقی دیگر به خاطر او می‌خوابد، با یاد تو می‌خوابم، در خواب تو را بینم، از خواب چو برخیزم، اول تو به یاد آیی. این احساس عاشقی یک احساسی است که قلب انسان را گرم می‌کند حال شما عاشق نباش، یک چیز را دوست نداشته باش، چند چیز را دوست داشته باش. وجود خودت و انرژی خودت را پراکنده کردی.
شریعتی: شهید بهشتی می‌گفتند خواهران، برادران، عاشق شوید.
حجت الاسلام پناهیان: بله. این عبارت ایشان آن زمان برای کسانی که دین را از این مفاهیم بری می‌دانستند، خیلی نو بود
شریعتی: از دین جدا می‌کردند
حجت الاسلام پناهیان: بله و نمی‌فهمیدند انقلابی‌گری یعنی چه؟ شهید بهشتی انقلابی‌گری را توضیح می دادند؛ یعنی عاشقانه زیستن. این حرف در آن زمان خیلی معنای عمیقی داشت که انقلابی‌گری را توضیح میداد.
وقتی که ما اهداف متعدد داشته باشیم. اهداف متعدد مادی، اهداف متعدد روانی، اهداف متعدد اجتماعی، اصلا ًنابود می‌شویم. ولی یک هدف داشته باشیم. حال کاری ندارم که چطور می‌شود منهای خدا این یک هدف را داشت ولی این امر از نظر روانی لازم است. انسان به یگانگی می‌رسد.
شریعتی: اصلاً حاج آقا، پراکندگی اعصاب آدم را خرد می‌کند.
حجت الاسلام پناهیان: دقیقاً همینطور است.
شریعتی: شما را بهم می‌ریزد.
حجت الاسلام پناهیان: نکته‌ی مهم چیست؟ نکته‌ی مهم این است که ما کسانی که دل یک‌دله کردند را باید از نزدیک ببینیم تا ببینیم چه آرامشی، چه اقیانوس آرامی در چشمانشان موج می‌زند (موج‌های آرام). از نزدیک آنهایی که دل یک‌دله کردند را ببینیم که چرا ترس ندارند، قدرت دارند، چرا اطمینان دارند. باید اینها را ما از نزدیک ببینیم تا عاضق وحدت شویم. بیاییم علیه تکثر، علیه شکستگی، علیه پراکندگی قوا قیام کنیم. خودمان را به یک نقطه متمرکز کنیم. البته طبیعتاً آن نقطه‌ای که می‌خواهیم به عنوان هدف، به‌عنوان محبت، به عنوان برنامه، برنامه از آن بگیریم، طبیعتاً آن نقطه را بخواهیم انتخاب کنیم، جز خدا نیست. ولی خدا سر اینکه ما به این نقطه برسیم، خیلی حساس است.
اجازه دهید امروز درباره‌ی شدت حساسیت خدا برای رسیدن انسان به نقطه‌ی دقیق وحدت صحبت کنیم. روایاتی که شاید تعجب‌برانگیز باشد و آیات قرآنی را ذکر کنیم.
خداوند متعال خیلی دوست دارد ما رشد کنیم، شکوفا شویم، یه اوج قدرت برسیم. ما اینها را می‌دانیم. خدا ما را آفرید برای اینکه بالاخره به خیلی از مواهبی که عالم
شریعتی: بالا بیاییم
حجت الاسلام پناهیان: به تعبیر شما بالا بیاییم. به تعبیر دیگری آنچه در درون داریم شکوفا کنیم. شما می‌گویید بیایید بالا، اگر کسی تنبل باشد، می‌گوید چه کسی این همه راه را می‌رود؟! یعنی باید مواظب او هم باشیم. نیازی نیست جایی حرکت کنید، فقط خودت باش.
شریعتی: خودت را بشناس، استعدادهایت شکوفا شود.
حجت الاسلام پناهیان: خدا چقدر حساس است؟ این خیلی عجیب است. خدا می‌خواهد ما رشد کنیم، شکوفا شویم. اما وقتی که نگاه می‌کنیم خدا چقدر نسبت به این شرک و نسبت به موحدنبودن انسان حساس است. من چند روایت بخوانم تا نسبت به موحدنبودن انسان، شدت حساست خدا را ببینیم، سپس سراغ بعد اجتماعی وحدت برویم. در جامعه هم این توحید و شرک جاری است. با آیات قرآن به آن قسمت نگاه بکنیم. چون جامعه هم برای خودش یک وجودی دارد.
مثلاً در این آیه‌ی کریمه‌ی قرآن که امام صادق (ع) آن را توضیح می‌دهند؛ این آیه خودش آیه‌ی عجیبی است. شاید از عجایب ده‌گانه‌ی قرآن باشد. من ده‌گانه را همینطوری تعبیر می‌کنم. چند آیه فوق‌العاده عجیب در قرآن باشد، قطعاً یکی از آنها این است. می‌فرماید «وَ ما یؤمِنُ أَکثَرَهُم بِالله» اکثراً به خدا ایمان نمی‌آورند «الّا وَ هُم مُشرِکون» مگر اینکه مشرک هستند. اکثر کسانی که ایمان می‌آورند هم درواقع مشرک هستند. یعنی چه؟ ایمان آورده است، چطور مشرک است؟ یعنی ایمان آوردن بعد از رسیدن به اوج توحید یک مرحله است که از ایمان آوردن
شریعتی: یعنی این وسط وادی شرک است
حجت الاسلام پناهیان: بله. آن مشرکینی که مقابل پیامبر بودند، ایمان داشتند. قبل ازاینکه رسول خدا بیاید، دین اسلام را معرف کند، آنها به جای بسم الله الرحمن الرحیم، می‌گفتند بسمک اللهم. مگر کسی بسمک اللهم بالای نامه‌هایش بنویسد، کافر است؟ معلوم است که مؤمن است. کسی که طواف خانه‌ی کعبه ممکن است، مؤمن است. کسی که بت‌ها را پیش خدا شفیع قرار می‌دهد، این فرد مؤمن است منتها بت را قاطی کرده است.
شریعتی: ولی موحد نیست.
حجت الاسلام پناهیان: موحد نیست. مشرک است. سپس می‌فرمایند «قال شرکُ طاعَةٍ و لَیسَ شرکُ عِبادَةٍ» اینکه اکثر مؤمنین مشرک هستند، منظور این نیست که غیر از خدا را می‌پرستند. حرف کسی غیر از خدا را گوش می‌کنند. مراتب شرک خیلی عجیب است.
شریعتی: کم کم کار سخت می‌شود.
حجت الاسلام پناهیان: بله. یکی از مراتب شرک در همین روایت آمده است. این است که کسی ریا کند، کاری را برای دیگران انجام دهد، این یکی از مراتب شرک است و خداوند متعال می فرماند من بهترین شریک هستم. اگر به خاطر کار، کس دیگری را شریک کرده باشی، من قسمت خودم را هم به او می‌بخشم. هیچ‌کدام را نمی‌خواهم. این محاسبه در شیوه‌ی محاسبات دنیایی ما نیست. اصلاً ما این نمونه را در دنیا نمی‌توانیم به این سادگی پیدا کنیم. شما در دنیا ممکن است چند هدف برای یک کار داشته باشید. میرید می‌گویید آقا من خانه‌ی شما را بسازم. این مدرسه را بسازم. یک پولی به من به عنوان مهندس می‌دهید، یک خدمتی به جامعه کردم، کار شما را هم راه انداختم، برای شما هم اعتباری پیدا می‌شود، من خوب می سازم، چند خدف را کنار همدیگر قرار می‌دهم. معمولاً انسان‌ها چند هدف تجمیع نشود، بلند نمی‌شوند یک رکتی کنند. خداوند متعال می فرمایند، خیر. من اصلاً این روش‌ها را قبول ندارم. فقط باید برای من باشید.
یک مثال خیلی جالب بزنم. یک کسی خانه‌اش را بنایی می‌کرد. یک قسمتی از خانه پنجره‌ای باز می‌کرد. امام صادق (ع) آمدند عبور کنند. پرسیدند «چکار می‌کنید؟» گفتند این عقب خانه مطبخ است، آشپزخانه است، دارم پنجره‌ای باز می‌کنم که دود آشپزخانه بیرون رود. امام صادق (ع) فرمودند چرا اینطور می‌گویی؟ بگو من دارم اینجا پنجره‌ای به خاطر خدا باز می‌کنم. می‌خواهم ببینیم اذان چه زمانی است. نماز چه زمانی است. نور آفتاب را رصد کنم. دود هم بیرون می‌رود. یعنی در این حد.
شریعتی: شما باید حواستان باشد.
حجت الاسلام پناهیان: نباید انگیزه‌ی غیرخدایی داشته باشید. خیلی باید حواستان باشد. آنوقت شرک را خودشان توصیف کردند. ما که خیالمان راحت بود. احتمالاً همه‌ی ما درگیر شرک هستیم.
شریعتی: پناه بر خدا.
حجت الاسلام پناهیان: نفوذ شرک در وجود آدم تا آدم بخواهد بگردد که آیا من مشرک هستم یا نه، از اثر جای پای مورچه روی سنگ سیاه نامحسوس‌تر است.
شریعتی: در شب تاریک
حجت الاسلام پناهیان: درست است؟ در یک روایت دیگری در شب تاریک آمده است. پس ببینید ما باید در مورد شرک ببینیم شدت حساسیت خداوند متعال چگونه است. می‌فرماید «فَمَن کانَ یرجوا لِقاءَ ربّه فلیعمَل عَمَلَ صالحا فلا یُشرک بِعبادةِ ربّه حبا» می‌فرمایند یعنی به خاطر دوست داشتن مدح دیگران کار خوب نکنید. به همین دلیل امیرالمؤمین (ع) روایت دارند که می‌فرمایند اگسر کسی از فرد متقی تعریف کند، ناراحت می‌شود. بهم می‌ریزید. چون بالاخره ته دل آدم خوشش می‌آمد. اگر خوشت بیاید از دست رفته است. خداوند عالم هم همچین چیزی را قبول نمی‌کند.
شریعتی: حال شما خیلی در واژه‌ها و کلمات و اصطلاحات دقیق هستید و به نظر من خیلی خوب است. الان  در بخش ما نقطه‌ی مقابل اخلاص، ریا نمی‌شود، بلکه شرک می‌شود.
حجت الاسلام پناهیان: بله. احسنت. ما اخلاص را یک وجه دیگر توحید می دانیم به همین دلیل سوره‌ی توحید سوره‌ی اخلاص نامیده می‌شود. وجه اجتماعی آن را شما نگاه کنید. من به‌عنوان نمونه یک آیه از قرآن را برای شما قرائت کنم. باز هم قبل از آن آیه‌ی قرآن یک روایت بگویم. می‌فرمایند ادنی الشرک چیست؟
شریعتی: پایین‌ترین مرحله‌ی شرک
حجت الاسلام پناهیان: یعنی چیزی که آدم به خاطر آن خیلی بیخود مشرک می‌شود. أن یُحدث رجل رأیا. یک رأی و نظری دارد. من یک نظری دارم که از موضوعات مختلف است. به خاطر نظر خودم با دیگران دوست یا دشمن شوم. فیحب علیه و یبغض علیه.
شریعتی: مثال می‌زنید.
حجت الاسلام پناهیان: مثلاً من یک نظری دارم، می‌گویم این سالن ویترین آن یا صحنه‌سازی که اینجا شده است ،باید رنگ دیگری باشد. من یک نظری دارم، شما یک نظری دارید، فرد دیگری هم نظر دیگری دارد. نظرات مختلفی ممکن است ارائه شود. اگر کسی خلاف من نظر دهد، از او بدم بیاید، مشرک می‌شوم. چرا انقدر خودرأی هستید؟ شما هم یک نظری دارید.
شریعتی: استبداد
حجت الاسلام پناهیان: یک کسی نظر شما را تأیید می‌کند، حال او را دوست دارید. چرا دوستش دارید؟
شریعتی: در این حد؟
حجت الاسلام پناهیان: در این حد. ببینید ادنی الشرک است. یک رأی دارید، دیگری هم یک رأی دارد. این یا سلیقه است یا ممکن است یکی از شما دو تا -اصلاً یک بحث علمی است- اشتباه کنید.
یک خاطره‌ی واقعی بگویم. این امامی که در توحید اینقدر سرامد بود، این را یکی از آزاده‌ها به من فرمودند. فرمودند آقای مرحوم ابوترابی آزاده (خدا رحمتشان کند)
شریعتی: خدا رحتمشان کند
حجت الاسلام پناهیان: خدا این گوهر را چطوری انتخاب کرده است، به میان رزمنده‌های اسیر ببرد.
شریعتی: به آنها امید و انرژی دهد.
حجت الاسلام پناهیان: آموزش دهد و ایشان خیلی با امام مراوده داشتند. خاطرات امام دهد، به این رزمنده‌ها حیات دهد. رزمنده‌هایی که دشمن میخواست اینها را وادار به مرگ تدریجی کند. این خاطره را در اسارتگاه بیان می‌کند. می‌فرماید یک نفر از اهالی قزوین، پولداری بود میخواست خمس مالش را حساب کند. به نجف آمده بود. آقای ابوترابی نقل می‌کنند پدر بنده بود، من هم بودم. سپس می‌گفت من می‌خواهم این بار خمس خودم را به حضرت امام بدهم. ایشان (پدرم) به من فرمودند یک وقت میخواهی جلوی امام سلام دهید (می‌گفت من مقید بودم هر روز می‌رفتم به امام سلام می‌دادم) این را هم ببر که وجوهاتش را به امام دهد. می‌گویند که من یک روز هماهنگ کردم و این را پیش امام بردم. امام با ایشان سلام و علیک کردند، تحویل گرفتند. گفتم از بازاری‌ها هستند، می‌خواهد خمس خود را برای شما حساب کند. امام فرمود خمس شما چقدر است؟ یددند رقم درشتی است. تا دیدند رقم درشتی است فرمودند سال‌های قبل هم خمس می‌دادید؟ گفت بله می‌دادم. گفتند به چه کسی می‌دادید؟ چون بناست خمس را به او ندهد و به امام دهد. امام به فکر اوست، هنوز نمی‌داند او چه کسی است. گفت فلان عالم است. زیاد هم مشهور نبود. امام فرمودن او ممکن است برای این خمس سالیانه‌ای که شما می‌دهید برنامه ریخته باشد. او برای خودش خرج دارد. بروید به همان بدهید. می‌گوید من داشتم از تعجب شاخ درمی‌آوردم.حال آن عالم چه کسی است؟ آن عالم کسی است که آقای ابوترابی می‌گوید من یک روزی دیدم این عالم از شدت مخالف‌بودن با حضرت امام، یک روز جلوی همه ایستاد، آنقدر به امام ناسزا گفت که حد نداشت.
شریعتی: توحید با آدم این کار را می‌کند.
حجت الاسلام پناهیان: احسنت. توحید یعنی این.
شریعتی: اینگونه شما را می‌سازد.
حجت الاسلام پناهیان: اخلاص فقط مقابل ریا نیست. همان فرمایشی که شما فرمودید. به خاطر رأی خودت حب و بغض نداشته باش. با اینکه امام به رأی خودش خیلی معتقد بود (این رأی انقلابی‌گری خودش). ولی به خاطر رأی خودش حب و بغض ندارد.
از این مثال بالاتر، حضرت امام شاگرد مکتب امیرالمومین علی بن ابیطالب
شریعتی: صلوات الله علیه
حجت الاسلام پناهیان: پناه مؤمنین. او خدو انداخت بر روی علی، در ماجرای امر بن عبد یادتان هست؟ امیرالمونین باید غضب می‌کرد او را آنجا محکم‌تر می‌زد. راه رفت نه اینکه غضب کند، اگر درجا هم امیرالمونین سر از بدن او جدا می‌کرد، اصلاً غضب نفسانی نداشت و برای اطمینان نفس، برای دقت، برای آموزش به دیگران
شریعتی: حضرت حاشیه‌ی امن را هم رعایت می‌کنند.
حجت الاسلام پناهیان: احسنت. حاشیه‌ی امن را رعایت کرد. سپس آن دشمن اسلام را از بین برد. که به خاطر خدو انداختن، آب دهان روی صورت امیرالمونین انداخت
شریعتی: من این کار را به خاطر خودم نمی‌کنم.
حجت الاسلام پناهیان: این همان توحید می‌شود. والا مشرک هستی. هم من از او بدم می‌آید، هم خلاف دین رفتار می‌کند. شما یک آدمی که علنی فسخ می‌کند، گناه می‌کند، خطا می‌کند، مثلاً بی‌حجابی می‌کند، شما می‌خواهید او را نصیحت کنید، نهی از منکر کنید، رفتاری دارد. باید مواظب باشید، در جوهر صدا، در انگیزه‌ای که برای اینکه این نهی را انجام دهید، یک مقدار نفسانیت در آن باشد، شرک است. من هم از او بدم آمد. شما بدآمدن خودت را کنار بگذار.
شریعتی: خیلی عقبیم
حجت الاسلام پناهیان: این چیزی است که خدا خیلی به آن اصرار دارد. این عجیب است. می‌گوید من هیچ چیز را نمی‌پذریم. من اسم آن عالم بزرگوار را نمی‌برم. ایشان از دنیا رفته‌اند. خودشان خاطره را نقل کردند. آقای قرائتیاین خاطره را از قول ایشان نقل کردند، پخش شده است. یک عالم، بزرگوار، مسئول بود، دانشگاه ساخته است، از دنیا رفته است، البته او را برگرداندند. وقتی این خاطره را گفت، در تلویزیون از این برنامه‌هایی داشت برای کسانی که تجربه‌ی مرگ داشتند
شریعتی: زندگی پس از زندگی
حجت الاسلام پناهیان: آنجا گفت من این کار را کردم. گفتند اینجا چیزی نیست.
شریعتی: سبد خالی است.
حجت الاسلام پناهیان: خالی است. هیچی نیست. می‌گوید من بغض کردم، گریه‌ام گرفت. گفتم من حتی حضرت زهرا را هم دوست ندارم. دیدم هیچی من آنجا ندارم. نگاه کردند گفتند چرا این هست. هیچ چیز دیگری نیست. اصرار خدا بر توحید عجیب است. ما همه اخلاص می‌گوییم. اصرار خدا برای نفی شرک عجیب است. چرا انقدر خدا سخت می‌گیرد؟ شما فکر می‌کنید چرا خدا سخت می‌گیرد؟
شریعتی: به او بر می‌خورد؟
حجت الاسلام پناهیان: والله خدا سخت نمی‌گیرد. خدا استعدادی در انسان قرار داده است، دوست دارد آن استعداد شکوفا شود و آن استعداد فقط با توحید شکوفا می‌شود. این سخت نیست. ما بی‌توجهی می‌کنیم. من سوال را از بین بردم. چرا خدا در توحید اینقدر سخت می‌گیرد؟ من می‌گویم، عرض خودم، برداشت ناقابل خودم است، والله خدا سخت نمی‌گیرد. چون خودش فرمود لا یکلفُ نفساً الا وُسعَها. اگر تو نمی‌توانستی من تکلیف نمی‌کردم.
شریعتی: پس می‌توانی
حجت الاسلام پناهیان: پس می‌توانی. پس او سخت نمی‌گیرد. تو بی‌توجهی می‌کنی. تو به زندگی مشرکانه عادت کردی. این استدلال درست شد؟ چرا خدا سخت می‌گیرد؟ (دوباره تکرار کنم). والله خدا سخت نمی‌گیرد چون خودش در قرآن فرمود. منکه به تو تکلیف اطلاق نمی‌کند. ولی گفته است که من فقط موحدانه را از تو می‌پذیرم. مشرکانه را نمی‌پذیرم. تو می‌توانی. پس چرا نمی‌توانی؟ نمی‌توانیم نیست، عادت ما بد است. باید عادت را تغییر دهیم.
شریعتی:  اینگونه بار نیامدیم.
حجت الاسلام پناهیان: یک آیه‌ی عجیب قرآن؛ شاید این آیه‌ای که می‌خواهم الان برای بینندگان عزیز تلاوت کنم، مهم‌ترین قسم قرآن دربر داشته باشد. مهم‌ترین قسم قرآن است. قسم‌های مهم در قرآن زیاد داریم. ن والقم و ما یسطرون. لا اقسم بهذا البلد. و التین والزیتون. اینها قسم‌های مختلفی است. به طبیعت، به قلم، به عصر، به سرزمین مکه. یک بار هم خدا به پیغمبر خودش قسم می‌خورد. اما اینجا خدا به خودش قسم می‌خورد. به خدای تو سوگند پیامبر، موضوع آن چیست؟ می‌فرماید به خدای تو پیامبر سوگند «فلا وربک لا یومنیون حتی یحکوک فی ما شجر بینهم ثم لا یحدوا فی انفهسم حرج مما غدیت و یسلموا تسلیما» دوستان بیننده باید تحمل کنند تا من این آیه را ترجمه کنم. سپس روایت ذیل آن را بخوانم تا ارتباط آن بحث معلوم شود.
شریعتی: بفرمایید
حجت الاسلام پناهیان: می‌فرمیاد به خدا قسم ایمان ندارد کسی که تو در یک امر اجتماعی قضاوتی بکنی (داروی کنی)، در یک اختلافی، سپس او یک ذره در قبل خودش احساس ناراحتی کند. ابراز هم نکند. عمل هم انجام دهد. بگوید چشم
شریعتی: بگوید چرا اینطور شد؟ چرا این کار را کرد.
حجت الاسلام پناهیان: در روایت آمده است که کاش پیامبر این را نمی‌گفت. اگر بگویی کاش پیغمبر این را نمی‌گفت؟ شما چه هستید؟ والله شما مؤمن نیستید. این آیه این را می‌گوید. خدایا چرا قسم می‌خوری؟ همه کاسه کوزه‌ی طرف را بهم زدی. هر کدام از ما پیش رسول خدا باشیم، احتمالاً این را بگوییم.
شریعتی: یعنی آدم دوست دارد پیغمبر حکم به نفع خودش دهد.
حجت الاسلام پناهیان: در روایت داریم که «قالوا لشیء صنعه رسول الله (ص) لو صنعک کذا و کذا»
شریعتی: کاش اینطور میشد
حجت الاسلام پناهیان: کاش یک کار دیگر می‌کرد. کاش چیز دیگری می‌گفت. «و وجدوا ذلک فی انفسهم» این را در نفس خودش، در جان خودش احساس کند «کانوا بذلک مشرکین» اینها دیگر مشرک هستند؛ مؤمن نیستند.
خدایا چرا به خودت قسم می‌خوری؟ اینها را کسی باور نمی‌کند. چون همه‌ی کارهایش مؤمنانه است. نصف شب زجه می‌زند. هیچ گناهی را انجام نمی‌دهد. فقط یک جا به پیغمبر گفت «کاش پیغمبر»، در دلش گفت. این دین ماست. چه حدی از توحید می‌خواهد؟ ببینید چه استعدادی را در پی آن می‌خواهد بیدار کند. اگر به بنده به من بگویند عرفا دستشان را در آتش ببرند، نمی‌سوزد، بیمار لاعلاج شفا می‌دهند، من تعجب نمی‌کنم. نیازی نیست تعجب کنیم. چون آن قدرتی که انسان با توحید به آن می‌رسد، خدا هرچه قدرت خودش دارد به او می‌دهد.
شریعتی: توحید در وجود انسان انفجار قدرت است.
حجت الاسلام پناهیان: خدا هرچه قدرت دارد به او می‌دهد. بفرمایید، راحت باشید.
شریعتی: اینها که چیزی نیست.
حجت الاسلام پناهیان: فلا و ربک لا یومنون قال هو تسلیم فی الامور. تسلیم در امور هست. حال ما آماده هستیم امام زمان ارواحنا له الفدا تشریف‌فرما شوند.
یک مثال قرآنی عجیب بزنم. حضرت خضر به حضرت موسی چه فرمود؟ فرمود اگر رفتاری در من دیدی سوال نکن. سوال کردن که چیز خوبی است. سوال می‌کنیم فوقش یاد می‌گیریم.
شریعتی: این همه توصیه شدیم به سوال کردن.
حجت الاسلام پناهیان: ما خودمان اینکاره‌ هستیم. ما موسی هستیم. شما چه می‌فرمایید؟
شریعتی: ما را دست گم گرفتید.
حجت الاسلام پناهیان: فرمود سوال نکن. سپس حرکت کردند. سه اتفاق افتاد. یکباره نتوانست تحمل کند، سوال کرد. مگر من نگفتم سوال نکن. اگر نگفته بودم و سوال کرده بودی، چرا. این سوال یک مبنا به نام مخالفت دارد. نباید این کار را بکنی. روی چه حسابی گفتی؟ احتمال ندادی؟
شریعتی: الله اکبر از این دین.
حجت الاسلام پناهیان: یک کسی یک کاری انجام می‌دهد (کار بدی) حتی پشت سر شما بد گفته است. اینکه پشت سر شما بد گفته باشد که خیلی شدید است. مثال خیلی سنگین آن است. یک کار بدی کرده است. هفتاد توجیه باید پیش خودت بیاوری، هفتاد توجیه. اولاً شاید نمی‌دانست. ثانیاً شاید می‌دانست حواسش نبود. شاید در این لحظه حواسش پرت بود
شریعتی: شاید شاید شاید
حجت الاسلام پناهیان: اقای بهجت می‌خواستند بفرمایند آخوند خراسانی چرا مشروطه را امضا کرد که موجب آن همه فجایع شد؟ آقای یهجب مخالف امضای مشروطه توسط آقای آخوند خراسانی بودند. همانجا توجیه می‌کند؛ ایشان داشتند می‌رفتند، حواسش در بحث علمی بود، آن را آوردند امضا کردند. آن را توجیه می‌کند. نمی‌آید در مورد یک عالم دینی محکم برخورد کند. این مثلاً از نظر سیاسی بصیرت نداشت. علمایی که مشروطه را قبول کردند، عالی تحویل می‌گیرند. در مورد عالم خراسانی و علمای دیگر می‌گویند ما نمی‌دانیم چه شده بود و شاید آنها هم می‌دانستند کجا بیایند از ایشان امضا بگیرند.
شریعتی: توجیه می‌کردند.
حجت الاسلام پناهیان: با اینکه نظر این آخوند را قبول ندارد، چطور جلوه می‌دهد. هیچ معصیتی
شریعتی: نمی‌تازد
حجت الاسلام پناهیان: فوق‌العاده است.
شریعتی: این حاکمیت توحید در وجود انسان‌هاست.
حجت الاسلام پناهیان: اینها خیلی نکات مهمی هستند.
شریعتی: ما چقدر تشنه‌ی اینها هستیم.
حجت الاسلام پناهیان: آن انتظاری که خدا از ما دارد. شما هفتاد توجیه باید کنید. من الان سه تای آن را گفتم؛ نمی‌دانست، حواسش نبود، مثلاً هول شده بود. کسی او را وادار کرده بود. اصلاً شاید قصه طور دیگری بود، من نمی‌دانم. هفتاد توجیه می‌خواهد. من چهار مورد بیشتر نیاوردم.
هفتاد نفر علیه یک مؤمن حرف می‌زنند. خودش می‌گوید نه. باید حرف خودش را قبول کنیم. یا هفتاد توجیه بیاوری. یا هفتاد نفر علیه او حرف زدند، باید حرف خودش را قبول کنی. اگر این کارها را نکردید، رفتار بد از او دیدید، از او بدتان آمد (براساس تشخیص خودتان) چه می‌شود؟ ادنی شرک. درست است؟
شریعتی: بله.
حجت الاسلام پناهیان: چرا بر اساس نظر خودت حب و بغض دارید؟
شریعتی: شما این وسط چکاره هستید؟
حجت الاسلام پناهیان: بگویید پس ما چطور روی زمین راه برویم؟
شریعتی: می‌گویم خیلی سخت است. کار دارد به جاهای باریک می‌کشد.
حجت الاسلام پناهیان: انسان استعداد آن را دارد. انسان توانایی آن را دارد. این همان توحیدی است که خدا از آدم می خواهد.
شریعتی: حال یک چیزی حجت الاسلام پناهیان؛ جامعه‌ی ما، زندگی ما، بر پایه‌ی این توحید بنا شده است. می‌توان در این جامعه موحدانه رفتار کرد و عقب نماند؟
حجت الاسلام پناهیان: شرط مهم آن چیست؟ من بقیه بحث را کنار می‌گذارم، سراغ توحید اجتماعی می‌روم. مهم‌ترین عامل توحیدزا در جامعه، ولی خداست. اصلاً ولی خدا به‌عنوان فرمانده‌ی مطلق جامعه، وقتی باشد در این جامعه راحت‌تر می‌توان موحد بود. شما قدرت را به ولایت مطلقه‌ی الهیه بدهید. به خلیفة الله فی الارضین. اینکه در دوران غیبت جانشین او چگونه است، نمی‌خواهم در مورد این موضوع بحث کنم. وقتی که ولایت ولی الله الاعظم حاکم مطلق بر جامعه بود، اینطور که آیه‌ی قرآن می‌فرماید پیامبر حرفی زد کسی حق ندارد تو دلش
شریعتی: تسلیم مرگباز
حجت الاسلام پناهیان: وقتی اینطور باشد، در این جامعه توحید آسان است (اثر اجتماع بر فرد). ما چند وقت دیگر انتخابات داریم. می خواهند مانند خروس جنگی به همدیگر بپرند. ما بایستیم بخندیم و نگاه کنیم و یکی در میان هم مدام حرف‌های رهبری جامعه را زیر پا بگذارند.
یک زمین فوتبال 11 نفره، دو تا 11 نفر ایستاده‌اند. یک ولایت مطلقه‌ای به داور دارند، وگرنه بازی شکل نمی‌گیرد. در مملکت 70 میلیون نفره، یک داوری نمی‌‌خواهند که سوت آخر را بزند؟ اول داور را می‌زنند. دیده‌اید؟ آنجاهایی که حرفه‌ای نیست، فرهنگ فوتبال ندارند ،کنار زمین داور را می‌زنند. دیگر نمی‌توان بازی کرد. 90 دقیقه است. همه‌ی زندگی هم نیست. موضوع آن هم یک چیز است (هزار موضوع نیست).
شریعتی: دو دو تا چهار تای ساده است. بله.
حجت الاسلام پناهیان: در زمان ولی الله الاعظم مسئولین کشور جهانی حضرت، ارتباطشان با ولایت چگونه است؟ ارتباط موحدانه. من یک بار در سخنرانی‌ها گفتم یک کلیپی ساختند، آنقدر مسخره کردند. لذا آن روایت را الان نمی‌خوانم چون تسمخرکنندگان (غریبه‌ها) هم شاهد این برنامه‌ها هستند. کسانی که ولایت ولی الله را دارند، خیلی موحد هستند. آنوقت م ناینجا یک توضیحی دهم. معنای اینکه ولایت مطلقه‌ی رسول خدا، ولایت مطلقه‌ی امیرالمومین و امام زمان باید در جامع هباشد تا جامع هموحد باشد، معنای این نیست که کسی فکر نکند. معنایش این نیست که کسی نظر خودش را نداشته باشد. معنای آن این نیست که تمام کارهایی که می‌کنید، 24 ساعته رسول خدا دستور می دهد و شما مانند یک ربات انجام می‌دهید.
شریعتی: نه اینکه شما را بکشند و ببرند.
حجت الاسلام پناهیان: از صد موقعیت، یکی از آنها را رسول خدا دستور دهد. در آن لحظه‌ی حساس. وگرنه رسول خدا مدام می‌نشست فریاد میزد به من مشورت دهید، مشورت دهید، مشورت دهید. خود او دستور میداد مشورت دهید. خود او بین آراء یارانش انتخاب و اجرا می‌کرد. این مشوقی بود برای اینکه رأی دهند. ولی می‌فرماید وقتی آخر یک حرفی را زد، تمام است. رأی تو را انتخاب نکرد، رأی رفیقت را انتخاب کرد، دیگر تمام است. آزاداندیش‌ترین جامعه، جامعه‌ی ولایی است؛ چون ولی خدا وظیفه‌ی خود می‌داند همه را اهل اندیشه و خرد و اهل تشخیث بار آورد.
شریعتی: همه را شکوفا کند.
حجت الاسلام پناهیان: احسنت. توانایی‌های عقلی آنها را. تثیروا لهم دفائن العقول. دفینه‌های عقل آدم‌ها را می‌خواهد رشد دهد. اصلاً کاش رسول خدا همه چیز را دستور میداد، خیال ما راحت میشد. می‌گوید خیر، باید فکر کنید. الان نوبت دستور من نیست. رسول خدا معلم است. یعنی معلمی هم می‌کند. یعنی چه؟ معلم باید استعداد دانش‌آموز را شکوفا کند. شما که مدرک خود را گرفته‌اید. اگر شما می‌خواستید برنده بشوید به خاطر همین مطلبی که بلدید، شما بردید. چرا سر ما آمدید؟ او می‌خواهد به من دیکته یاد دهد، من انشا بنویسم. من مسئله را حل کنم، جغرافیا را من یاد بگیرم. او می‌خواهد من یاد بگیرم. ولایت وطلقه‌ی الهیه را باید اطاعت کرد. نه اینکه همه بره باشند. یک نفر چوپان به آنها می‌گوید، شما دیگر فکر نکنید، فقط بچرید و راه روید. من به شما می‌گویم کجا بروید. خیر، اصلاً اینطور نیست. تاریخ به ما اینطور می‌گوید (تاریخ امیرالمؤمنین). اصلاً اعتراض خوارج به ایرالمؤمین (ع) چه بود؟ چرا شما انقدر به حرف ما گوش می‌کنید؟ چرا اینقدر منتظر نظر ما هستید؟ چرا حرف یاران خود را گوش می‌کنید؟ اصلاً شما چرا حرف ما را گوش کردید؟ ما به شما زور گفتیم، شما چرا گوش کردید؟ ما یک خلیفه‌ای می‌خواهیم که حرف ما را گوش نکند. مثال می‌آوردند. ولی از آن طرف
شریعتی: شمشیر بکشید نگذارید صدای کسی دربیاید.
حجت الاسلام پناهیان: از آن طرف وقتی آن لحظه‌ی آخر اشاره کرد. آن شیعه‌ی تنوری مال آن لحظه‌ی آخر است و الا شما پیش امام زمان (ع) ارواحنا له فدا زندگی کنید، اینطور نیست که 24 ساعته بگوید. مثلاً آقای بهجت؛ من معتقد بودم آقای بهجت چشم باطن‌بین دارند. همه معتقد بودند. همه از ایشان کراماتی دیدند. مگر شما با آقای بهجت مراوده داشته باشید، به این سادگی مگر نظر می‌دادند. من شاهد بودند یک طلبه‌ای داد میزد می‌گفت شما که می‌دانید، شما که می‌بینید، به من بگویید که در این مشکل چه خاکی بر سرم بریزم. ایشان نمی‌گفتند. ما می‌فهمیدیم که هنوز وقت آن نرسیده است که ایشان بگویند. شما باید خودتان دست و پا بزنید و بفهمید.
اینطور نیست که عقل را ببندند. فکر را ببندند. کسی پیش امام یا رسول نظر ندهد. خیر، اصلاً خود حضرت نظر می‌خواهند. ولی بعد از اینکه آقا آن فرصت را تمام کردند و دستور دادند. لذا حضرت امام درباره‌ی شورای نگهبان می‌فرمایند وقتی شورای نگهبان بعد از انتخاباتی نظر داد، کسی مخالفت اجتماعی کند، مفسد فی الارض است. امام این را فرمودند. مفسد فی‌الارض که طبق فتوای شما حکم آن اعدام است. بله ثبات اجتماعی را بهم می‌ریزد. همین شورای نگهبانی که رهبری می‌فرماند شورای نگهبان هم ممکن است اشتباه کند. مثل داور فوتبال، مگر ممکن نیست اشتباه کند؟ می‌گویند اشتباه داوری هم جزئی از فوتبال است.
شریعتی: سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.
حجت الاسلام پناهیان: در یک مراحلی قانون، در یک مراحلی آن کسانی که قانون را تفسیر می‌کنند که حضرت علی (ع) می‌فرماین بزنید آن قرآن را، قرآن ناطق من هستم. مفسر قانون، قانون قرآن می‌شود.
این وحدت اجتماعی چکار می‌کند؟ وحدت در درون انسان‌ها را آسان می‌کند. به همین دلیل در روایت بسیار بسیار عجیب که من فکر نمی‌کردم بتوانم یک روزی این روایت را در تلویزیون بگویم. فکر نمی‌کردم. شاید عوارض و حاشیه داشته باشد. شما بررسی کنید.
شریعتی: بفرمایید.
حجت الاسلام پناهیان: می‌فرماید که جامعه‌ای که ولی عادل که خدا تأیید کرده است، بالای سرش باشد، گناه گنهکارانش بخشیده می‌شود. جامعه‌ای که ولی عادل که خدا او را تأیید کرده باشد، بالای سرش نباشد، تقوای پرهیزکارانش پذیرفته نمی‌شود.
شریعتی: سنگین است.
حجت الاسلام پناهیان: خیلی سنگین است. چرا؟ به دلیل اینکه او تسهیل می‌کند. توحید را تسهیل می‌کند. وقتی که اصل توحید شما در مرحله‌ی توحید اجتماعی پذیرفته شده باشد. بهترین کتاب توحید اجتماعی را من کتاب خود رهبری می‌دانم. (50 سال پیش تحت عنوان طرح کلی اندیشه‌های اسلامی در قرآن). الان یکی از پراستقبل‌ترن کتاب‌های دانشجویان طبق آمار است.
شریعتی: یعنی دوست دارند بخوانند.
حجت الاسلام پناهیان: دوست دارند، می‌خوانند و بهم سفارش می‌کنند و اساتید دانشگاه در بعضی از دوره‌های خود ارائه می‌دهند. چون برایشان جذابیت دارد. جالب است بعضی از کتاب‌های شهید مطهری جذابیت ندارد چون بروز نیست. ولی این کتاب آن زمانی که ایشان این حرف‌ها را می‌زدند امام جماعت یک مسجدی در مشهد بودند. البته مراوداتشان با دانشجوها زیاد بود. چند ماه درمیان زندان می‌‌رفتند، می‌آمدند ولی اینکه بیایند و رهبر جمهوری اسلامی شوند، فکر نمی‌کنم به تصورشان هم می‌آمد. آن زمان این حرف را زنند، گویی جامعه‌ی امروز را دیدند. نکاتی در آنجا دارد که امروز زنده است. هر کسی با قرآن زیاد مأنوس باشد همینطور می‌شود. شهید مطهری در مورد علامه طباطبائی می‌فرمودند تفسیر المیزان صد سال آینده شناخته خواهد شد و برخی از حرف‌های علامه طباطبائی واقعاً فقط امروز شناخته می‌شود. اول انقلاب نمیشد آن حرف‌ها را فهمید.
شریعتی: بسیار خوب. خیلی از شما ممنون و متشکرم. چقدر دامنه‌ی شرک وسیع است و چقدر حرف می‌توان در مورد آن زد و چقدر ما عقب هستیم و انشالله که خداوند کمک کند که به معنای واقعی کلمه موحد شویم.
خیلی ممنون. متشکرم. برای مشارکت در قربانی ماه جمادی الثانی عزیزانمان دعوت هستند. از امروز هدایا، صدقات و نذورات شما را دریافت می‌کنند. هم می‌توانید به کانال‌های ما مراجعه کنید. زیرنویس‌ها را دقت کنید. درگاه‌های پرداخت معرفی شده است یا به سایت ما یا اگر موفق نشدید عدد 14 را 2000303 پیامک کنید. به عشق جضرت زهرا (س) ایام فاطمیه هم در پیش است. انشالله در این کار خیر، مثل هر ماه که قرار ثابت ماست، شرکت کنید و ما را هم دعا کنید و انشالله مأجور باشید.
یک اتفاق جدید هم رقم خورد، این را هم بگویم. با ابتکار دوستمانمان در شبکه‌ی 3 یک اتفاق مبارکی این شب‌ها تکرار می‌شود که اذان‌های مغرب از مساجد تهران به‌صورت زنده پخش می‌شود. یعنی یک زمانی تلویزیون یک اذانی را پخش می‌کرد، الان به‌صورت زنده پخش می‌شود. هم ترویج اذان زنده و هم ترویج استقبال مردم و دعوت آنها به مساجد که مساجد آبادتر می‌شود. به نظرم خیلی اتفاق مبارکی است.
حجت الاسلام پناهیان: من اگر قدرت داشتم می‌گفتم اصلاً اذان غیر زنده پخش کردن در صدا و سیما ممنوع شود. چون اذان واقعاً یک موضوع زنده است. این کار خیلی قشنگ است. خیلی عالی است. به سهم خودم تقدیر می‌کنم. اگر یک اتفاق دیگر هم بیفتد که خیلی جالب‌تر می‌شود.
شریعتی: آن اتفاق چیست؟
حجت الاسلام پناهیان: آن اتافق این است که جوانان مسجد، اطراف مسجد بایستند و اذان بگویند. از هزار امر به معرف و نهی از منکر، از هزار کار فرهنگی بهتر است.
شریعتی: چقدر خوب. خیلی خوب است.
حجت الاسلام پناهیان: در مساجد ما بسته است. حال ببخشید من بی‌احترامی نمی‌خواهم بکنم، دخمه‌طوری است. مساجد اینطور نبودند. روی مسجد باید باز باشد. مردم عبور و مرور می‌کنند
شریعتی: شور آن را ببینند.
حجت الاسلام پناهیان: آنوقت این جوانان با حضور در مسجد اذان می‌گویند. فقط علاقه‌ی خودش را به خدا، اعتقاد خودش را به خدا اعلام می‌کند. اثر آن در شهر، در محل از هر کار فرهنگی دیگری بالاتر است.
شریعتی: پرچم اذان دست خود می‌گیرد.
حجت الاسلام پناهیان: کسی هم مخالفت ندارد. اذان می‌گوید، با شما کاری ندارد. ببینید چه اثری در روح خودش می‌گذارد. مردم بزرگی خواهد شد. روز قیامت اذان‌گوها قدبلندتر از همه‌ی مردم هستند. این حرف چقدر معنا دارد. این را هم باب کنند. بعد بروند اذان مساجدی را پخش کنند که مؤذن اگه در مأذنه اذان می‌گوید، بگوید حالا به بچه‌های دم در نگاه کنید.
شریعتی: او می‌گوید، اینها هم تکرار می‌کنند.
حجت الاسلام پناهیان: بله. خودشان برای خودشان اذان می‌گویند (به شیوه‌های مختلف).
شریعتی: این اذان زنده مساجد ما را هم زنده می‌کند و امیدوارم که این اتفاق استمرار داشته باشد.
به ساحت نورانی قرآن کریم مشرف شویم. امروز صفحه‌ی 515 را با هم تلاوت می‌کنیم. آیات پایانی سوره‌ی مبارکه‌ی فتح و آیات ابتدایی سوره‌ی مبارکه حجرات. بعد از تلاوت قرآن همراه شما و در کنار شما هستیم.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد
صفحه‌ی 515 قرآن کریم
شریعتی: الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وُش عَجِّل فَرَجَهُم
دوستانمان به حضرت عبدالمطلب یک ادای احترامی  کردند و بعد از برنامه‌ی سمت خدا شما به تماشای آن دعوت هستید و امیدوارم که نگاه پرمهر ایشان و نگاه پرمهر نبی مکرم اسلام شامل حال ما شود. نکته‌ی توحیدی این صفحه را بشنویم و خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام پناهیان: بله. آن سخت‌گیری‌های خدا در شرک، اینجا خودش را چطور نشان می‌دهد؟ می‌فرماید اگر صدای خود را جلوی پیغمبر بالا ببری، حبط عمل، یعنی کل خوبی های تو را من حذف می‌‌کنم. مانند شرک است.
شریعتی: مانند شرک است. مانند همانجایی که گفت قضاوت‌های ایشان یک وقت
حجت الاسلام پناهیان: حبط عمل. در این آیه‌ی سوره‌ی حجرات هست. می‌فرماید چرا صدایتان را پیش پیغمبر بالا می‌برید و به پیغمبر بی‌احترامی می‌کنید؟ حالا چرا به پیغمبر احترام گذاشت؟ برای آن لحظه‌ای که می‌خواهد یک امر اجتماعی کند و همه به خط شوند، آن بی‌احترامی‌ها کم‌کم آن لحظه را مخدوش می‌کند. لذا می‌فرماید صدایتان را پیش پیغمبر بالا نبرید. ایشان را مثل آدم‌های معمول خودتان صدا نزنید. اصل ذکر این است که آرام باشد. در قرآن کردیم آمده است. غیر از صلوات بر محمد و آل محمد.
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
حجت الاسلام پناهیان: این وقتی شعار اجتماعی شد، حرمت پیغمبر را بالا می‌برد. حتی می‌فرماید اگر کسی فقط به من صلوات بفرستد اما اهل بیت مرا یاد نکند، جفا کرده است.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم از شما. دعا کنید و انشالله قرار است به مدینه برویم و به امام مجتبی (کریم اهل بیت) سلام کنیم.
حجت الاسلام پناهیان: انشالله خداوند متعال اخلاص  وتوحید همه جانبه‌ی ما را در همه‌ی قسمت‌های زندگی افزایش عنایت بفرماید.
شریعتی: الهی آمین. انشالله. نام حَسَن یعنی تمام حُسن دنیا، حالا منو دست کریم آل طاها. تا فردا و تا سلامی دوباره. خیلی از شما ممنون و متشکرم.
السلام علیک یابن رسول رب العالمین، السلام علیک یابن امیرالمؤمنین، السلام علیک یابن فاطمة الزهراء، السلام علیک یا حبیب الله، السلام علیک یا صفوة الله، السلام علیک یا امین الله، السلام علیک یا حجة الله، السلام علیک یا نورالله، السلام علیک یا صراط الله، السلام علیک یا بیان حکم الله، السلام علیک یا ناصر دین الله، السلام علیک ایها السید الزکی، السلام علیک ایها البر الوفی، السلام علیک ایها القائم الامین، السلام علیک ایها العالم بالتأویل، السلام علیک ایها الهادی المهدی، السلام علیک ایها الطاهر الزکی، السلام علیک ایها التقی النقی، السلام علیک ایها الحق الحقیق، السلام علیک ایها الشهید الصدیق، السلام علیک یا ابا محمد الحسن بن علی و رحمة الله و برکلاته.