اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1402-08-27-حجت الاسلام حسینی قمی - نکاتی پیرامون اخلاق در خانواده

شریعتی: سلام وقت¬تان بخیر ان¬شاءالله که حالتان خوب باشد. بهترین¬ها را برای همة شما از خداوند متعال مسألت می¬کنم برای شنوندگان خوب رادیو معارف. مخاطبان خوب شبکة افق، با دل و جان سلام می¬کنم و همین¬طور سلام ویژه و مخصوص خدمت حاج آقا حسینی عزیزمان. سلام علیکم خیلی¬خیلی خوش آمدید.

حسینی: سپاس¬گزارم. سلام علیکم و رحمه الله. عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت همة عزیزانی که جناب¬عالی هم به تفصیل فرمودید.
شریعتی: حالتان چطور است؟
حسینی: سپاس¬گزارم.
شریعتی: الحمدالله خیلی خوشحالیم از این¬که در خدمت حاج آقای حسینی هستیم و همراه شما. حاج آقای حسینی: با این¬قدر سؤال و پیام آمده¬اند و این¬جور که نشسته¬اند و این برگه¬ها را در دست¬شان دارند کاملاً پیدا است که حرف زیاد است و وقت در اختیار ایشان است و نکته¬های ایشان را حول محور خانواده خواهیم شنید.
حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم. بله همان¬طور که جناب¬عالی اشاره فرمودید ما پیام¬ها را همراهمان آوردیم که بینندگان عزیز بدانند. ساعت¬ها برای خواندن این پیام و دسته¬بندی این پیام¬ها زمان می¬گذاریم. خیلی پیام تشکر و قدردانی از برنامه بود که من از عزیزان تقدیر می¬کنم و خدا قوت می¬گویم به همة دست اندر کاران برنامه ما هم که یک گوشة ضعیف¬ترین این برنامه هستیم. پیام¬های فراوان مثبت زیاد است. ما گفتیم پیام¬های مثبت هم بفرست ما خوشحال بشویم.
شریعتی: زیاد بود؟
حسینی: خیلی زیاد بودالحمدالله از زندگی¬های بسیار گرمشان سخن گفته بودند. حالا بعضی¬هایشان را می-خوانیم ولی خیلی زیاد بود واقعاً زیاد بود خوشحال شدیم. الحمدالله. خیلی پیام هم داشتیم که مثلاً شماره داده بودند که با این شماره تماس بگیرید خب من همین¬جا عذرخواهی می¬کنم واقعیت¬اش برای ما مقدور نیست. آن¬ها را خواندیم ولی عذرخواهی می¬کنم و شرمندة بینندگان عزیز هستیم. حالا من 2، 3 تا از این پیام¬های خوب را اول بخوانم. عرض کنم که نوشته حاج آقای حسینی قمی ناز نفس¬ات. حالا من عین عبارت را بخوانم. از روزی که گفتید خانم¬ها می¬توانند برای کار در خانه پول بگیرند. البته ما نگفتیم می¬توانیم که اصلاً این حرف¬ها در زندگی مطرح می¬شود. بحث اخلاقی هست، بحث حقوقی نیست.
شریعتی: گفتیم یکی از محسنات فرهنگ خانوادة ما است.
حسینی: نوشته از روزی که گفتیم خانم¬ها می¬توانند برای کار در خانه پول بگیرند همسرم هر روز به شوخی مبلغی درخواست می¬کند و می¬گوید شما که حاج آقا را خیلی دوست دارید رد کن بیاید. من هم تقدیم می-کنم. باز پیام دیگری نوشتند که سلام موضوع صحبت شما دقیقاً مشکلی بود که در خانه درگیرش بودیم. ممنونم من و شوهرم متحول شدیم. الحمدالله خدا را شکر به برکت کلمات اهل بیت علیه السلام. ما هفتة قبل پیامی خواندیم که آقایی گفته بود من کارهای خانه را انجام می¬دهم و جناب¬عالی فرمودید از خودش تعریف می¬کند خیلی در این رابطه پیامک بود مثلاً یک عزیزی نوشتند که سلام از کرمان مزاحم می¬شوم من هم تمام کارهای خانه را انجام می¬دهم چون خانمم مریض هست خدا خیرشان بدهد. حالا در میان این پیام¬ها برای این¬که عزیزان بدانند ما پیام¬های نقد را هم می¬خوانیم و بیشتر هم دقت می¬کنیم نوشته سلام و عرض ادب آقای حسینی خیلی بی¬انصاف هستید برنامة شما بدآموزی دارد، دستورات اسلام را تحریف می¬کنید. کمک به همسر خوب است ولی نه به اندازه¬ای که شما تبلیغ می¬کنید. ما خیلی تبلیغ نکردیم. باز یک پیامی که در این چند هفته زیاد بود و من ولو در بحث ما نیست ولی دیدم پاسخ ندادن به این پیام شاید مناسب نباشد خیلی پیام بود که در این چند هفته این جلسات قبل که راجع¬به فرق گذاشتن بین دختر و پسر هم بگویید. اگر نظرتان باشد ما مفصل گفتیم از جمله یک کسی نوشته است بگویید که دخترها هم بچة شما هستند. بگویید دخترها هم بچة شما هستند خیلی پیام به این شکل آمده بود.حالا من اجازه بدهید برای این¬که جواب این دسته پیام¬ها را داده باشم فقط یک حدیث بخوانم داستان خیلی جالبی است از امام سجاد سلام الله علیه و آدرس¬اش هم در کافی مرحوم کلینی رضوان الله علیها است. خواهش می¬کنم عزیزانی که این داستان بیشتری نقل کنند و کارشان را ادامه بدهند. ببینید نه تنها باید به دختر احترام گذاشت، به پسر احترام گذاشت تبعیض قائل نباشیم، فرقی نگذاریم حتی به خاطر روح لطیفی که دخترها دارند دیدید در بعضی دستورها و آموزه¬های دینی هست که اگر پدری هدیه¬های خانه می¬آورد اول از دخترها شروع بکند متأسفانه جامعة ما این-جوری نیست واقعاً عملاً می¬بینیم که دخترها مورد بی¬مهری پدرها و مادرها گاهی قرار می¬گیرند. جالب است در این داستان معلوم می¬شود نه تنها خود دختر احترام دارد بلکه حتی وقتی ازدواج کرد ما باید شوهرش یعنی داماد خودمان را هم اکرام و احترام کنیم حالا داستان جالبی که به نظرم برای عزیزان تازگی داشته باشد در کافی مرحوم کلینی امام صادق می¬فرماید کان علی ابن الحسین. جناب عالی بهتر از من می¬دانید کان یعنی سیرة حضرت امام سجاد. إِذَاأَتَاهُخَتَنُهُعَلَىاِبْنَتِهِأَوْعَلَىأُخْتِهِبَسَطَلَهُرِدَاءَهُثُمَّأَجْلَسَهُهر وقت داماد امام سجاد علیه-السلام می¬آمدند خانة حضرت، بَسَطَلَهُرِدَاءَهُحضرت عبای خودشان را پهن می¬کردندثُمَّأَجْلَسَهُ بفرما بنشین. خیلی مهم است، امام سید الساجدین علی ابن الحسین، زین¬العابدین سلام الله علیه امام معصوم است، حجت خدا است داماد که معصوم نیست. مقام اما اصلاً قابل مقایسه نیست با داماد حضرت. آن هم نه این¬که یک فرشی پهن کنند و یک بالشتی، عبای خود حضرت، عبای خودشان را بَسَطَلَهُرِدَاءَهُثُمَّأَجْلَسَهُ گفتند بنشینید. خیلی جالب است نه تنها داماد خودشان روایت داردأَوْعَلَىأُخْتِهِ یعنی شوهر خواهرش یعنی داماد پدر را هم احترام می¬کردند هم داماد خودشان را و هم شوهر خواهرشان را احترام می¬کردند. بنابراین البته الان دوباره پیام دادند که راجع¬بهعروس¬ها هم بگویید. بله عروس هم حتماً باید احترام کرد ولی خب دیدید خیلی¬ها به پسرها حواس-شان هست به پسر که حواس¬شان هست به خانم¬اش که عروس¬شان هم باشد حواس¬شان هست اما به دختر که حواس¬شان نباشد قطعاً به داماد هم ... به هر حال این سیرةاهل¬بیت است دیگر. ان¬شاءالله بقیة این بحث باشد در وقت مناسب خودش. خواهش می¬کنم عزیزان به احترام این حدیث امام سجاد یک زنگی بزنید امشب دامادها را دعوت ویژه کنید. یک پذیرایی ویژه بگویید آقا امام سجاد عبا می¬انداخت ما هم یک ... این سیرة اهل بین علیه¬السلام است. باز در پیام¬ها خیلی پیام بود چون زیاد بود اشاره می¬کنم. راجع¬به بحث نفقة همسر و پدر و مادر جلسة گذشته ما چهار تا فرق را گفتیم. گفتیم نفقة والدین پدر و مادر واجب هست، فرزندان هم واجب است، همسر هم واجب است ولی چند تا فرق دارد. چهار تا را جلسة قبل گفتیم یک جلسه پنجمی می¬خواهم اضافه کنم. آن¬ها دیگر تکرار نمی¬کنم چون زمان نیست که در پاسخ به این سلسله سؤالات باشد. نفقة همسر بر چه کسی واجب است؟ بر مرد یعنی شوهر واجب است الان بنده موظف هستم نفقة همسر را بپردازم ولی نفقة والدین چی؟ نفقة والدین بر همة فرزندان است دیگر پسر و دختر ندارد. این را عزیزان یادشان باشد، خیلی¬ها سؤال کردند فرق دارد؟ پسر بزرگتر یا دختر ... نه ارث که تقسیم نمی¬کنند که بگویند کی پسر است و کی دختر؟ نه هر کدام از فرزندان که توانایی مالی دارند می¬توانند هزینة پدر و مادر را بپذیرند حالا یک خانمی هست. خانم که نفقة کسی به گردن¬اش نیست. خانم¬ها که نفقة خودشان به گردن شوهرشان است. خانم¬ها یادتان باشد اگر توانایی مالی
شریعتی: پدر و مادرتان گرفتار بودند
حسینی: واجب النفقة شما هستند. چه پسر باشی و چه دختر باشی مادربزرگ، مادر، پدربزرگ و پدر هیچ تفاوتی ندارد. رتبه¬بندی ندارد که بگویید پسر بزرگ باید این کار را بکند. به من ربطی ندارد.
شریعتی: کما این¬که از آن طرف همین دختر خانم هم واجب النفقة پدر و مادرش است پس بنابراین این¬که زیاد سؤال کردند که آیا فرقی بین دختر و پسر هست؟ نه. مخصوصاً من بگویم خانم¬های زیادی هستند حالا یا حقوق بازنشستگی دارند یا ارثی به آن¬ها رسیده است. پدر و مادرشان، پدربزرگ، مادربزرگ گرفتاری مالی دارند این¬ها واجب النفقه¬شان هستند یا فرزندان¬شان پسرشان، دخترشاننوه¬شان واجب النفقه هستند پس این هم یک فرق پنجم که تفاوت است جالب است من در همین زمینه یک حدیثی باز در کافی مرحوم کلینی تذهیب شیخ طوسی دیدم امام صادق علیه السلام به یکی از اصحاب¬شان فرمود: اِسعَعَلىعِیالِکَتلاش کن هزینةخانمت را تو بپردازی.إیّاکَأنیَکونواهُمُالسُّعاةَنکند آن¬ها هزینة تو را بپردازند. بالاخره مرد باید این¬قدر تلاش و همت داشته باشد که او بتواند اصلاً وظیفة مرد هست نه این¬که وظیفة خانم باشد. یک داستان دیگری هم اشاره کنم این هم باز نگاه می¬کردم در تذهیب شیخ طوسی از امام رضا علیه السلام خیلی قصة جالبی است ببینید چقدر زیباست آموزه¬های دینی ما.
أتیرَجُلٌإلَیالنَّبِی(ع) یک کسی آمد محضر رسول خدا. یک مبلغ پولی آورد گفت من این را می¬خواهم در راه خدا هزینه کنم، أحمِلَ فی سَبیلِاللّهِ یک پولی آورد گفت می¬خواهم در راه خدا بدهم. حضرت فرمودند: همسر نداری؟ ألیسلَکزَوجَةٌگفت: چرا. گفت: بده به همسرت. رفت و برگشت گفت آن کار را کردم. پول دیگری آورد. گفت این را می¬خواهم در راه خدا بدهم. حضرت فرمود: اولاد نداری. پدر و مادر نداری؟ گفت: چرا. فرمود به آن¬ها بده. رفت دوباره آمد گفت آن را انجام دادم. یک پول سومی آورد. گفت این را چکار کنم؟ فرمود: خادم نداری؟ کسانی که در خدمت تو هستند؟ گفت: چرا. فرمود: ببر بده به آن¬ها. بار چهارم رفت و آمد گفت همة این کارها را انجام دادم به خانم¬ام دادم، به پدر و مادرم دادم به اولاد دادم به خادم هم دادم. باز یک پول دیگر گفت این را در راه خدا می¬خواهم بدهم. حضرت فرمود: خب ببر این را در راه خدا بده. جالب است فرمود فکر نکنید این¬که الان دارید در راه خدا می¬دهید ثوابش از قبلی¬ها بالاتر است. فکر نکنید ثوابش بالاتر است. خیلی زیباست. متأسفانه ما گاهی عکس¬اش را می¬بینیم یعنی آقایانی که به خانة خودشان، به پدر و مادر به اولاد به زندگی خودشان نمی¬رسند. به افرادی که مثلاً زیر نظرشان کارگرانی که در توجه هستند بعد می¬رود کار خیر دیگری می¬کند.
شریعتی: در عبادات هم متأسفانه همین گرفتاری را ما داریم یعنی احساس می¬کنیم نماز صبح و ظهر و عصرمان که جزء واجبات است خیلی ثواب ندارد فکر می¬کنیم مستحبات پررنگ¬تر از ثواب است.
حسینی: غفلت زیادی است. خواهش می¬کنم عزیزان ندیده بودم این حدیث را خیلی برای جالب بود. در تذهیب شیخ طوسی خب از منابع دست اول ما است.
شریعتی: و یک¬جوری حضرت اولویت¬ها را هم مشخص کردند.
حسینی: بله اولویت¬بندی کردند. ببینید ما الان فکر می¬کنیم فقط بگردیم یک کار خیری فکر می¬کنیم فی سبیل الله این است که برویم یک مسجدی یک حسینیه¬ای یک هیئتی این¬ها هست ولی اولویت¬ها را توجه کنید. از این واضح¬تر؟ حدیث مال هزار سال پیش است شیخ طوسی آمده محضر رسول خدا می¬خواهم این پول را بدهم حضرت فرمود: همسر نداری؟ برو به همسرت بده. دوباره پدر و مادر نداری؟ اولاد نداری؟ خادم نداری؟ بار آخر گفت همة این¬ها را دادی حالا برو بده فی سبیل الله ولی تازه فکر کنید این¬ها ثوابش بالاتر است این خیلی زیباست یادمان باشد. یک نکته¬ای هم من اشاره کنم. عبارتی از امیرالمؤمنان سلام الله علیه بخوانم عرض کنم اصلاً من نمی¬خواهم بپذیرم نمی¬دانم حالا دیدم بعضی از پیام¬ها نوشته بود چطور شما باور ندارد؟ مخصوصاً هفتة قبل جناب¬عالی فرمودید مگر امکان دارد؟ دیدم خیلی¬ها به شما جناب¬عالی پیامک دادند. گفتیم مگر امکان دارد کسی همسر خودش را بزند؟ همچین چیزی ممکن است همسر خودش را بزند؟ جناب-عالی فرمودید واقعاً تعجب می¬کنیم. یک تعبیری ازامیرالمؤنین علی علیه السلام در نهجالبلاغه است،نامة 14. من یک فرازش را فقط می¬خوانم. اگر کسی دست به زن دارد؛ معاذ بالله خانمش را می¬زند این جمله را یادش باشد. نامة 14 نهج¬البلاغه. حضرت فرمود: و إن کان الرّجللیتناولالمرأة فی الجاهلیّةبالفهرأوالهراوةفیعیّر بها و عقبه من بعدهفرمودند در عصر جاهلیت حالا که دوران اسلاماست ولی در عصر جاهلیت اگر یک مردی زنی را می¬زد، بالفهرأوالهراوةبا عصا یا سنگ می¬زد،فیعیّر بها و عقبهخودش و نسل¬اش را سرزنش می¬کرد یعنی خودش که هیچ یعنی مهر بدنامی در پیشانی او می¬خورد. بعدها بچه¬هایش را که می¬دیدند می¬گفتند او را می¬بینید؟ او همان کسی است که پدرش زنی را زده است یعنی این¬قدر زشت است. در عصر جاهلیت این¬جوری بوده است و ما دوران اسلام و بعد از 1400 سال از بعثت خاتم النبی یکی از مشکلات¬مان این باشد که بخواهیم صحبت بکنیم راجع¬به زدن خیلی تعجب می¬کنم. جناب آقای شریعتی:  بگذارید من یک جملة نتیجه¬گیری کنم. ببینید تمام این بحث¬هایی که ما الان داریم در این 4-5 هفته داشتیم می¬خواهیم به یک¬جا برسیم قبلاً هم عرض کردیم بحث این نیست که مسائل حقوقی رو ما بخواهیم باز بکنیم می¬خواهیم توی خانه¬ها محبت، صفا، گذشت، صمیمیت،یکدلی. یک داستانی بگویم خیلی من تحت تأثیر این داستان واقعاً تحت تأثیر قرار گرفتم. نمی¬دانم چرا بعضی قصه¬ها آدم خیلی تکان می¬دهد آدم را. خدا رحمت کند آیت¬الله احمدی رضوان الله علیه می¬فرمودند این را من خواهش می¬کنم عزیزان. خواهش می¬کنم من کمتر این¬جوری می¬گویم ولی آقایان و خانم¬ها مغازه¬اید یا خانه هستید و کار دارید، 2 دقیقه توقف بفرمایید بعد ادامه بدهید. می¬خواهم بگویم قدر همدیگر را بدانید. یک پیامی خواندیم چند هفتة گذشته یک خانمی نوشته بود که این این آقایان و خانم¬هایی که الان با هم دعوایشان می¬شود قهر می¬کنند یادشان بیاید که آن روزی که از هم جدا می¬شوند یکی از دنیا می¬رود باید سالیان سال در تنهایی بنشیند غصه بخورد. از حالا قدر بدانیم.
شریعتی: تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم.
حسینی: واقعاً از این داستان تکان خوردم برای آیت الله احمدی رضوان الله علیه نقل فرمودند یکی از علما که خیلی آدم خوبی بوده است، آدم باصفایی هم بوده است مراجعات زیادی داشته است. درس داشته است، مردم خانه¬اش می¬آمدند. خیلی کار داشته است ولی گویا به دلیل کثرت کارها از خانمش غفلت می¬کند. خانمش از او دلخور می¬شود او هم پیرمردی بوده است، خانم سالخورده¬ای بوده است. می¬رنجند. خانم برای این¬که ناراحتی خودش را نشان بدهد این هر شب بلند می¬شد ظرف آب نماز شب آقا را از علمای بزرگ بوده است. ظرف آب نماز شب¬اش را آماده می¬کرده آب هم لوله¬کشی نبوده می¬رفت از سر چاه آب می¬آورد. آقا سحر بیدار می¬شود آب وضویش آماده باشد. شبی که از دست آقا ناراحت می¬شود برایش آب آماده نمی¬کند. آماده نمی¬کند و برمی¬دارد آن دلوی که آقا خودش برود آب بیاورد را هم جایی قائم می¬کند. می¬گوید بگذار به زحمت بیفتد که قدر من را بداند. آقا بیدار می¬شود و با عادت هر شب آبی در کار نیست و می¬رود سر چاه می¬بیند دلوی در کار نیست و با زحمت اطراف را می¬گردد، سحر و تاریکی دلو را پیدا می¬کند. دلو آب را که داخل چاه می¬اندازد عرض کنم که چون پیرمرد بوده است توان این¬که بکشد بالا ندارد. دلو از دستش می¬افتد داخل چاه می¬افتد. دلو آب می¬افتد داخل چاه همان¬جا کنار چاه می¬نشیند زار زار گریه می¬کند. خانم از دور کنترل می¬کرد که چه می¬کند. تا می¬بیند زارراز گریه می¬کند عاطفه¬اش تحریک می¬شود. دلش می¬سوزد می¬آید می¬گوید چرا گریه می¬کنی. کاری ندارد من خودم برایت آب آماده می¬کنم چرا نشسته¬ای لب چاه گریه می¬کنی؟ چه جملة قشنگی می¬گوید. می¬گوید خانم من گریه¬ام برای این نیست. گریه¬ام برای این است که توی 40 سال برای من آب آماده کرده بودی و من قدر تو را نمی¬دانستم. حالا دارم متوجه می¬شوم. مخصوصاً من این را خدمت شما عرض کنم می¬دانید حالا یک واقعیت است مخصوصاً یک آقا اگر تنها بشود آقا خانمش را از دست بدهد خیلی بیشتر به او سخت می¬گذرد. خانم¬ها خودشان می¬توانند بعداً زندگی خودشان را اداره کنند. ولی یک مرد وقتی همسرش را از دست می¬دهد به هر حال جدایی خیلی بد است. گفته بود من دارم زار زار گریه می¬کنم 40 سال است تو به من خدمت کردی من قدر تو را نمی¬دانستم. واقعاً حیف نیست؟ باور بفرمایید یک روزی ما پشیمان می¬شویم. من مخصوصاً اشاره کنم که جناب¬عالی هم اشاره فرمودید خب به مناسبت ولادت بی¬بیزینب کبری سلام الله علیها خب این را روز پرستار نامیدند. خیلی هم عالی است، خیلی هم خوب ما به همة پرستارها هم تبریک می¬گوییم. ان¬شاءالله مسئولین بتوانند از این¬ها قدردانی کنند، مشکلات¬شان را برطرف کنند. واقعاً قدردانی حسابی بشود ولی جناب آقای شریفی من می¬خواهم بگویم متأسفانه ما یک عده پرستار داریم که یک: روز خاصی ندارند برای خودشان. دو: بازنشستگی ندارند. سه: مورد تقدیر قرار نمی¬گیرند. چه کسانی؟ آن همسرانی که سالیان سال است خانمی که دارد از شوهر بیمارش پرستاری می¬کند یا آقایی که از خانم بیمارش دارد پرستاری می¬کند یا مادرانی که فرزندانی دارند معلول جسمی هستند، ناتوان جسمی هستند، ناتوان ذهنی هستند. پدر و مادرانی که واقعاً حیف است آقایان و خانم¬ها! فرزندانی که از پدر و مادرها دارند پرستاری می¬کنند. فرزندانی که سالیان سال دارند مخصوصاً من همیشه عرض کردم با کمال ادب و تواضع عرض می¬کنم جانبازان عزیزی که جایشان روی سر ما هست. توانایی، ناتوانی جسمی دارند یا نه؟ این بیماران، جانبازان اعصاب و روان شوخی نیست واقعاً سخت است من یک جلسه¬ای این¬جا عرض کردم جناب شریعتی:  نمی¬دانم دیدید یا نه؟ گاهی می¬آیند خانة انسان مهمانی می¬آیند و پدر و مادر یک فرزندی دارد. فرزندش مشکل ناتوانی ذهنی دارد. این دو ساعتی که در این خانه هست آدم حوصله¬اش سر می¬رود. این¬جا می¬پرد، آن¬جا می¬پرد. آدم خسته می¬شود می¬گوید پا شوند بروند ولی پدری یک مادری 10-20-30 سال 50 سال پرستار این فرزندان عزیزشان هستند یا خانمی از شوهرش این¬ها تا حالا دیدید روز الان روز پرستار داریم از این¬ها کسی من ندیدم تقدیر بکند، نه بازنشستگی دارند، پیش خدا حقوق و اجر و پاداش دارند ولی حواس-مان به این¬ها باشد. این محبت¬ها توی زندگی خوب است. آقای محترم اگر دارید از خانمت پذیرایی می¬کنی اصلاً تمام زندگی اساس¬اش باید در صفا و محبت باشد. صمیمیت باشد. خدا مرحوم آیت الله عظماحائری مؤسس حوزةعلمیة قم رضوان الله علیه را رحمت کند. من از یکی از عزیزان و بستگان ایشان می¬شنیدم آیت الله محقق از ایشان شنیدم می¬فرمودند آیت الله عظماحائری بنیان¬گذار حوزةعلمیة قم. آن مرد به آن عظمت شاگردان¬اش امام رضوان الله علیه بودند شاگردان¬اش خیلی از مراجع بودند. ایشان اواخر عمرشان خانم¬شان نابینا شده بود و ناتوان جسمی دیگر نمی¬توانست راه برود. در گرمای 50 درجة قم آیت الله عظمایحائری این مرجع تقلید، بنیان¬گذار حوزه، این استاد تمام مراجع و علما این خانم ناتوان خودش را بر دوش می¬گرفت از پله¬ها به پشت بام می¬برد که هوا کمی خنک¬تر باشد اذیت نشود. نابینا هم بوده است. کسی به آقا می¬گوید: آقا این¬ خانم دیگر به درد شما نمی¬خورد یک خانم همسری ندارد به چه درد شما می¬خورد؟ شما یک ازدواج دیگری انجام بدهید. ایشان فرموده بود که او چشم ندارد، چشم¬اشنمی¬بیندولی دل که دارد. من دلش را بشکنم؟ این¬ها می¬ماند در زندگی. من از این نمونه¬ها بخواهم بگویم الحمدالله خیلی هم افسانه نیست الان اگر ما خواهش کنیم خیلی هم در این پیام¬ها بود بگوییم آقایانی که دارند از خانم¬هایشان پرستاری می¬کنند و افتخار می¬کنند به اجر و پاداش¬شان یا خانم¬هایی که دارند از شوهران¬شان سال¬های سال پرستاری می¬کنند و خوشحال هستند، افتخار می¬کنند به آن پاداش. ما نمی¬دانیم پاداش¬اش. اصل بحث ما هم است در همین تهران خدا رحمت کند مرحوم آیت الله جزائری رضوان الله علیه از علمی بزرگ بودند از نویسندگان مجلات مذهبی مثل مکتب اسلام همزمان با علمای دیگر مثل امام موسی صدر، مثل آیت الله مکارم، آیت الله سبحانی این¬ها با هم مقاله می¬نوشتند در مکتب اسلام و مجلات مذهبی. ایشان تهران بودند و از دنیا رفتند. فرموده بودند یک وقت یک آقایی پیش من آمد یک سری خمس داد، وجوهات شرعی داد که من به اهل¬اش برسانم. خب من هم می¬دادم به مصرف سادات فقیر، نیازمندان، فقرا، یک وقت متوجه شدم این پول خیلی با برکت است تمام نمی¬شود. پول یک حدی دارد. از خادم سؤال کردم این آقایی که ین پول را آورده بود می¬شناسید؟ گفته بود بله. یک وقت بگیر برویم خانه¬اش.
شریعتی: رمزش چی است.
حسینی: چطور می¬شود یک پول این¬قدر باشد. گفت وقتی رفتم منزل¬اش دیدم نه تیپ¬اش هم نمی¬خورد که مثلاً تیپ فوق¬العاده¬اش باشد بگوییم صف اول نماز جماعت است، مؤسسه¬ای. نشستیم هی سؤال کردیم این طرف، آن طرف چکار می¬کنی؟ چکار نمی¬کنی؟ شغل¬ات چی است؟ گفت من یک نظامی هستم در ارتش هستم. قصه مال 60-70 سال پیش است. هر چه بررسی کردیم ببینیم او چه کاری در زندگی نمی¬خواستم از خودش بپرسم که چطور یک پول این¬قدر با برکت است. گفتم: خانمت کجاست؟ گفت: خانم¬ام آن اتاق است. چه می¬کند؟ گفتم ما اوائل زندگی¬مان وقتی ازدواج کردیم چند وقتی که گذشت خانم من گرفتار بیماری شد بدن¬اش فلج شد مثل همین بیماری که امروز زیاد است ام اس، فلج شد. اول زندگی، اول جوانی من بود. خیلی¬ها به من گفتند تو برو یک ازدواج دیگری بکن. گفتم نه دلش می¬شکند من می¬خواهم خودم پرستاری-اش بکنم. گفته بود من 18 سال است از این ازدواجم گذشته است 18 سال است خودم پرستار همسر معلول خودم هستم. آیت الله جزائری می¬فرماید برویم. فهمیدیم این پول چرا این¬قدر با برکت است. نماز شب خوب است، صف اول جماعت خوب است ولی گاهی همچین کارهایی انسان را به چنان اوجی می¬رساند که هیچ عبادتی، هیچ نماز شبی، هیچ راز و نیازی نمی¬تواند. البته من نمی¬خواهم بگویم اگر کسی همچین شرایط مشابهی داشت رفت ازدواج کرد از نظر اسلام منعی دارد. نه ولی می¬گویم سبک آیت الله عظماحائری آن بوده است. قصة آیت الله جزائری این است. زیاد هم داشتیم خدا رحمت کند همین اواخر من شنیدم مرحوم آیت الله ضیاءآبادی رضوان الله علیه ایشان خب همسرشان ناتوان شده بودند من شنیدم آقازاده¬هایشان گفته بودند اجازه بدهید یک خانمی بیاوریم که گفته بود یک عمر ایشان به ما خدمت کرده است. چند وقت ما می¬خواهیم خدمت کنیم. من نگرانم در پیام¬ها روی این تأکید کردم در پیام¬ها گاهی می¬بینم از اطراف دست¬ات درد نکند خوب زدی توی دهان شوهر ما. خدا شاهد است قصه اصلاً این نیست واقعاً. ما می¬خواهیم به آن الفت برسیم. این¬که صدیقة طاهره سلام الله علیها معروف است این جمله به امیرالمؤمنین سلام الله علیها عرض می¬کرد رُوحیلروحِکَالْفِداءُنفْسیلِنَفْسِکَالْوِقاحضرت زهرا به امیرالمؤمنین: رُوحیلروحِکَالْفِداءُجانم به قربان شما، جانم بلاگردان شما. اِنکُنْتَفیخیرٍکُنْتُمَعَکَ در خوبی¬ها با تو هستم، در سختی¬ها با تو هستم، در مشکلات با تو هستم. من می¬گویم تمام بحث ما این است که به این¬جا برسیم. محبت باشد، صفا باشد، یک حدیث دیدم اسلام چقدر روی زوایای زندگی ببینید حدیث شیخ صدوق است. این¬قدر می¬گوید خانه باید محل آرامش باشد. آقا آرامش خانم¬اش را به هم نزند. خانم آرامش آقا را به هم نزند. واقعاً عجیب است من تعجب کردم این جزئیات در شیخ صدوق رضوان الله علیه است امام صادق فرمود: ؟ (28:01)رسول خدا نهی کردند ؟ (28:08)اگر کسی شب برمی-گردد از سفر می¬آید رسول خدا فرمود اگر از مسافرت می¬آیید شب حق ندارید خانة خودت بروید. می¬ترسند، وحشت می¬کنند. یک وقت اطلاع می¬دهی آن¬ها منتظر هستند، چشم¬ انتظار شما هستند در حالات شهید مطهری رضوان الله علیها این قصه را دیدید. خانم که ایشان مسافرت می¬رفتند ایشان تا دیر وقت بیدار می-نشستند که خانم می¬خواهد برگردد. چای و بساط راه می¬انداختند. می¬خوابیدید شما کار درس، زندگی. فرمود نه چشم انتظارش هستم. یک وقت حالا آمادگی دارند اما اگر آمادگی ندارد، یعنی تا این حد مراعات همسر، مراعات شریک زندگی می¬کند. می¬گوید اگر دیر وقت آمدی، شب آمدی. شب خانة خودت نرو. قصة مرحوم آقای آیت الله تهرانی معروف است شما بهتر از من شنیده¬اید. ایشان یک شب می¬آید می¬بیند دیر وقت است همان¬جا عبایش را پهن می¬کند پشت در می¬خوابد. این¬ها افسانه نیست، این¬ها واقعیت است ولی برای ما افسانه است.
شریعتی: سر موفقیت و اوج گرفتن¬شان همین نکته¬ها و رعایت این نکات است.
حسینی: متأسفانه عرض کردم ما این¬ها را می¬گوییم. گفتن¬اش خیلی آسان است ولی خدا کند که عمل بکنیم یعنی یک شخصیتی مثل آیت الله جواد آقای تهرانی رضوان الله علیه از شب که می¬آید عبایش را شوخی نیست. شخصیت خیلی والایی است. من در مقاماتش چه بگویم؟ عبایش را پهن کند، پشت در بخوابد که من نمی¬خواهم خانم¬ام را بیدار کنم. اجازه بدهید یک نکتة دیگری که در آن مجموعة 5 آدابی که گفتیم اشاره کنم به نظرم خیلی مهم است بحث تغافل است این هم خیلی کلیدی است. آقای محترم، خانم محترم چه اصراری دارید همه چیز را به رخ همدیگر بکشید؟ آقا یکی از دستورات مهم دینی از آموزه¬های مهم دین برای این¬که زندگی گل و بلبل و خوب و صفا و صمیمیت اصل تغافل است حالا همه چیز را به روی خودت نیاور، خانم یک اشتباهی کرد شما هیچی نگو. آقا یک اشتباهی کرد شما نادیده بگیر. حدیث¬اش را بخوانم. امیرالمؤمنان می¬فرماید در غررالحکم. مَنلميَتَغافَلْکسی تغافل نکند. ولايَغُضَّعن كثيرٍمِنالاُمورِ چشم¬پوشی نکند. نگاه نکن، توجه نکن. تَنَغَّصَتعِيشَتُهُزندگی¬اش تیره و تار می¬شود اگر می¬خواهیم زندگی¬مان خوب باشد. حالا خانم یک اشکالی یک اشتباهی یک داستانی از رسول خدا بگویم واقعاً باید شرمنده باشیم. پیامبر خدا سیره¬اش چه بوده است؟ چه می¬کرده است؟ چطوری تغافل می¬کرده است و ما چه می¬کنیم؟ حدیث در مشکات الاخبار است. امام صادق علیه السلام فرمود رسول خدا وقتی خانه می¬آمدند ؟ (31:00)حضرت قبل از این¬که وارد خانه بشوند یک سر و صدایی می¬کردند. کفش¬شان را،نعلین¬اش را زمین می¬زدند. یک سرفه¬ای می¬کردند. چرا؟ تا اهل خانه متوجه بشوند. ؟ (31:17) یک وقت چیزی نبیند که خانم شاید دوست ندارد. صبح تا الان زحمت کشیده است پنج دقیقه دراز کشیده است آقا همین سر دراز کشیدن و استراحت خانم شما هم بیا که همه¬اش شب تا صبح این¬جا خوابیدید ما داریم عرق می¬ریزیم. این خیلی مهم است این را ساده نگیریم. آقای محترم، خانم محترم رسول خدا آن¬قدر تغافل را پیشه می¬کردند یک سر و صدایی می¬کردند حالا معاذالله بگوییم بعضی¬ها از این طرف نه یک ضبطی بگذاری، یک دوربینی بگذاری یک چیزی بگذاری خبر داشته باشیم خانم چه می¬کند. تغافل اصل تغافل. باز روایت از امیرالمؤمنان داریم: اِنَّالعاقِلَنِصفُهُاِحتمِالٌونِصفُهُتَغافُلُنصف زندگی تحمل است، نصف¬اش نادیده گرفتن است. آقای شریعتی:  تعارف که نداریم الان همة این¬هایی که حالا بروید پرونده-های طلاق ببینید. هزاران هزاران بروید ریشه¬یابی کنید اگر مردهای ما، آقایان و خانم¬ها به این کلام امیرالمؤمنان برسند زندگی آدم عاقل نصف¬اش تحمل است، نصف¬اش تغافل است. یک بخشی¬اش شما تحمل یک بخشی¬اش شما نادیده بگیر. باز از کلمات امیرالمؤمنان: أشرَفُأخلاقِالكريمِآدم¬های بزرگوار، آدم¬های کریم بزرگترین، با شراف¬تریناخلاق¬شان چی است؟ نمره دارد حضرت می¬دهد. یک آدم بزرگوار با شرافت¬تریناخلاق-اشکثرهتَغافُلُهُعمّايَعلَمُزیاد تغافل کند از آن چیزی که می¬داند. می¬دانی خانم یک اشتباهی کرده است، آقا یک اشتباهی کرده است.
شریعتی: این در حالی است که خودمان سراپا عیب هستیم. کلی اشکال داریم.
حسینی: آن¬ها را نمی¬بینیم آن وقت دنبال نقطه ضعف پیدا کردن هستیم. باز جالب است از رسول گرامی اسلام هست. فرمود بدترین مردم کسی است که سخت¬گیر باشد. گفتند: سخت¬گیری به چی است؟ نقطة مقابل تغافل. ان¬شاءالله که بینندگان ما هیچ کس این¬جوری نباشد. ان¬شاءالله بعد از این بیان کسی پیام¬هایی ندهد که همین بود شما گفتید همین است که زندگی ما را به هم ریخته است. فرمود آن مردی که بهترین¬اش فرمود تغافل استأشرَفُأخلاقِالكريمِ. یک بزرگوار صفت اول بهترین صفت¬اش تغافل است. نقطة مقابل¬اش بدترین مردها کی است؟ لرَّجُلُاِذادَخَلَبَيْتَهُخَشَعَتِامْرَأَتُهُوَهَرَبَوَلَدُهُوَفَرَّخانم¬اش بترسد از آمدن او. خانم¬اش بترسد. بچه¬ها فرار کنند. فَاِذاخَرَجَضَحِكَتِوقتی رفت خوشحال بشوند بگویند راحت شدیم. آقای شریعتی:  خدا می¬داند نمی¬دانم حالا گاهی تردید دارم بعضی چیزها را بگویم. یک خانمی می¬گفت: من بعد از 60 سال زندگی که می¬شناختم¬اش. دروغ نمی¬گفت، اهل دروغ نبود. خانم بسیار مؤمنه¬ای بود. می¬گفت من بعد از 60 سال زندگی مشترک صبح بلند می¬شوم خانه را مرتب می¬کنم، برای آقا غذا را آماده می¬کنم. آقا می¬رود ظهر می¬خواهد خانه بیاید. خدا شاهد است اگر به ایمان این خانم تردید داشتم نقل نمی¬کردم. گفت بعد از 60 سال زنگ خانه را که می¬زند من از جا می¬پرم که الان بیاید من همه چیز هم آماده کرده¬ام ولی یک وقت نکند دوباره بهانه¬ای بگیرد. فرمود بدترین خَشَعَتِامْرَأَتُهُوقتی می¬آید زن بترسد.
شریعتی: وقتی می¬رود همه خوشحال بشوند.
حسینی: هَرَبَوَلَدُهُوَفَرَّبچه¬ها دنبال یک سوراخ موش بگردند. چه خبر است؟ میر غضب وارد خانه شده است. این هم نکته. یک نکتة پنجمی هم که اشاره می¬کنم این هم به نظرم در پیشگیری از اختلافات خیلی مؤثر هست جناب آقای شریعتی:  ببینید ما باور بفرمایید در آموزه¬های دینی همه چیز داریم. چیزی کم نداریم. ما باید مراجعه کنیم. ما باید عمل کنیم. امام هادی علیه السلام. ببینید خیلی از این دعواها برای این است که ما در دل فرو می¬بریم حاضر نیستیم یک حرفی بزنیم. من خواهش می¬کنم آقایان محترم، خانم محترم حالا بنا شد تغافل، تغافل نکردیم. حالا متوجه شدیم. حرف را در دل نگه ندارید. بنشینید گفتگو کنید. یک داد به سر هم بزنید بهتر از این است که شش ماه با هم قهر باشید. یک فریادی بزنید، یک دادی بزنید چیزی در دلتان نماند.
شریعتی: گفته بود در دلخوری¬هایتاندلخوری¬ها را با کلام بگویید نه با رفتارتان. از کلام همان برداشت را می¬شود ولی از رفتار هزاران برداشت.
حسینی: 6 ماه باید طول بکشد که آقا بفهمد ناراحتی خانم چی است؟ خانم بفهمد ناراحتی آقا را.
شریعتی: یک رفتارهایی می¬کند آن رفتارها دوباره همین¬جوری حال را خراب¬تر می¬کند.
حسینی: می¬گویند 6 ماهه آتش را کامل می¬کند. حدیث امام هادی علیه السلام هست. فرمود دو جمله است عزیزان به خاطر بسپارید. فرمود العِتابُخَيرٌمِنالحِقْدِعتاب یعنی یک دادی بزنی، گله¬گذاری بکنی، یک حرفی بزنی بهتر از حقد است بهتر از این است که کینه به دل بگیری بهتر از این است که با هم دعوا بکنید. این هم یک نکته. نکتة آخر را من بگویم ببینم چقدر دیگر مجال هست به محضر قرآن شرفیاب بشویم. خوشبختانه جناب شریعتی: در پیام¬ها من پیام¬های خوب زیاد دیدم. یک وقتی اگر نظرتان باشد دو، سه جلسة قبل اشاره کردیم بحث ترک جدال. گفتیم بیاییم قسم بخوریم این خیلی کلیدی است خیلی در پیام¬ها نوشته بودند ما از آن روزی که شما این را گفتید عمل کردیم خیلی تأثیر داشته است. جر و بحث نکنید. جدال بگو مگوهای بی-فایده. فرمود کسی این جدال را کنار بگذارد خدا خانه¬ای در بهشت اصلاً بهشت را بگذرید دنیایت را بهشت کن تا برسیم به آن بهشت. آقای محترم، خانم محترم همین الان بسم الله روز اول هفته قسم بخور بعداً باید پایش بایستی کفاره دارد. قسم بخور که اگر آقا یک چیزی به من گفت من جواب ندهم. یک هفته امتحان کن، دو هفته امتحان کن. خانم محترم شما قسم بخور آقا از در آمد یک چیزی گفت. یک دادی زد، یک فریادی زد قسم بخور جواب ندهی. ده دقیقه می¬گذرد خودش پشیمان می¬شود اما وقتی این جواب می¬دهد او یکی می-گوید، یکی او جواب می¬دهد. آقای شریعتی:  من واقعاً عذر می¬خواهم نمی¬خواهم اوقات بینندگان عزیز تلخ بکنم ولی کتمان حقایق هم فایده ندارد. من یک پیام خوب بخوانم یک پیام تلخ. پیام خوب این است سلام و تشکر (این را مکرر داشته¬ایم) با صحبت¬های آقای حسینی قمی تصمیم گرفتم قسم خوردم بداخلاقی نکنم. قسم خوردم جواب ندهم. الان خیلی اخلاقم بهتر شده است من دستور ایشان را (دستور ما نیست روایت امام است) من دستور ایشان را عمل کردم بین خودم و همسرم عالی شده است. نقطة مقابل¬اش نوشته است: 20 سال است که این رنج را با خود کشیده¬ام(عذر می¬خواهم اگر ناراحت کننده است) 20 سال است که این رنج را با خود کشیده¬ام و به تنهایی گریسته¬ام. همسرم قبل از ازدواج مشکلات اخلاقی فراوانی داشت که خوشبختانه آن¬ها را کنار گذاشته است اما امروزه درگیری¬های لفظی نه تنها من را آزار می¬دهد بلکه از ناراحتی بچه¬ها مستأصل شده¬ام. به خاطر فرزندانم نمی¬توانم به طلاق فکر کنم. در خانه به خودم می¬رسم از نعمت زیبایی برخوردار هستم، آشپز و کدبانو هستم، همسرم را با تمام مشکلاتی که بین ما هست به شدت دوست دارم اما هرگز نمی¬توانم این عیب بزرگش را تحمل کنم از درگیری و مشاجره خسته شده¬ام. مشاجره¬های ما به فحش و ناسزا و بی¬احترامی منجر می¬شود. خسته و درمانده¬ام. جناب آقای شریعتی:  این پیام یک کلمه جوابش است. همانی که امام علیه السلام فرمود. خانم محترم این تلخ است شما قسم بخور جواب نده. یک بار دو هفته امتحان کن. قسم بخور اگر آقا یک چیزی گفت خانم شما قسم بخور، آقا شما قسم بخور این هفته چیزی نگویید. اگر قسم¬ها بشکند کفاره دارند کفاره¬اش هم سنگین است. نذر و قسم کفاره دارد.
شریعتی: آقا یا خانم فرقی نمی¬کند از آن طرف هم نباید از این سکوت سوءاستفاده بکنند.
حسینی: حتماً نباید ولی ببینید نتیجة این سکوت من می¬گویم آشتی است. نتیجه¬اش آن¬که انسان پیام¬هایی که دیدند تجربه¬هایی که هست.
شریعتی: پشیمانی¬اش کمتر است.
حسینی: قطعاً بالاتر از آن است. آن وقت جالب است نه تنها در مسائل خانوادگی. یک داستانی بود من ندیده بودم تازه دیدم. امام حسین سلام الله علیها نشسته بودند یک کسی آمد در مرید شهید رضوان الله علیه به امام حسین گفت بنشین در مسائل دینی مناظره کنیم. حضرت هم می¬دانست او می¬خواهد جدال کند. مسائل دینی را بلد است. آقا فرمود
من دین خودم را بلد هستم همه چیز روشن است تو جاهل هستی برو یاد بگیر یعنی ائمه نه تنها در مسائل خانوادگی سفارش به ترک جدال و بگو مگو حتی در مسائل دینی آقا شما می¬دانید طرف در مسائل سیاسی حالا شما این¬قدر چقدر پیام داریم که در خانه بحث¬های سیاسی می¬شود دعوا می¬شود. کجا در بحث¬های سیاسی کسی نظرش عوض شده است؟ اگر کسی در این جناح بوده است با این بحث¬ها برمی¬گردد در این جناح؟ امام حسین به کسی که می¬دانست نظرش با این حرف¬ها عوض نمی¬شود فرمود من دین خودم را می-شناسم. تو می¬خواهی دین¬ات را یاد بگیری برو یک جای دیگر یاد بگیر من اهل جدال نیستیم. حضرت فرمود من کجا و مراء کجا؟ بنابراین خواهش می¬کنم عزیزان باور بفرمایید کلید بسیاری از مشکلات ما این است که ما دهان به دهان من می¬گویم او می¬گوید ادامه می¬دهیم و متأسفانه کار به جای باریک کشیده می¬شود.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم ان¬شاءالله با این نکته¬هایی که شنیدیم خانه¬های ما محل سکینه و آرامش باشد و آن لِّتَسكُنُواْإِلَيهَاکه همه¬مان شنیدیم ان¬شاءالله در ارتباط بین همسران محقق بشود. خانه باید خانه باشد نه توپ¬خانه. با جنگ و دعوا و این¬ها بالاخره مشکلات زندگی بیشتر می¬شود و زندگی سخت¬تر می-شود. ان¬شاءالله لحظات زندگی¬تان قرین آرامش باشد انشاءالله. برای مشارکت در قرآنی ماه جمادی عزیزان¬ همچنان دعوت هستند این ماه قرار گذاشتیم که برای رفع بلا از مردم مظلوم و بی پناه غزه این قربانی را انجام بدهیم و ان¬شاءالله به دستان نیازمندان برسانیم. همة کانال¬های ما در سروش و ایتا و بله می¬توانید مراجعه بکنید. هم به سایت ما و هم عدد 14 را به 20000303 می¬توانید پیامک کنید. که نحوة مشارکت برای شما ارسال خواهد شد. ساده¬ترین راه¬اش توجه به زیرنویس¬هایی که دوستان زحمت می¬کشند و انجام می¬دهند و قید می¬کنند. صفحة 492 را دوستان امروز تلاوت می¬کنند آیات نورانی سوريمبارکةزخرف را بشنویم و بعد از تلاوت آیات با احترام در لحظات پایانی همراه شما هستیم و در کنار شما بفرمایید خواهش می¬کنم.
برای رهایی مردم غزه خاصه کودکان عزیزش حتماً دست به دعا برمی¬داریم و امروز در کنار هم جمع می¬شویم که فریاد مظلومیت¬شان باشیم. حوالی ساعت 3 میدان انقلاب قرار همة آن¬هایی است که سو سوی انسانیت هنوز در وجودشان خاموش نشده است. همة آن¬هایی که امروز قرار است یکصدا مظلومیت فرزندان غزه را فریاد بزنند. ساعت 3 حوالی انقلاب و البته حوالی میدان انقلاب و البته در سراسر کشور این تجمع امروز برگزار خواهد شد ما هم از شما دعوت می¬کنیم که ان¬شاءالله آن¬جا همدیگر را ببینیم. حاج آقای حسینی باید خداحافظی بکنیم نکتة آخر بفرمایید.
تلاوت قرآن
حسینی: من هم یک نکته¬ای اشاره کنم. تازگی¬ها هم در یک جلسه¬ای عرض کردم گفتم متأسفانه این کشتار مردم مظلوم مخصوصاً کودکان، زنان واقعاً قلب هر انسانی را می¬آزارد. اصلاً آدم نمی¬توان نگاه کند این صحنه¬ها را ولی در جلسه¬ای عرض کردم ببینید بیشتر از 50 کشور اسلامی گفتم اگر شما این جرأت و این غیرت و این مردانگی را ندارید که رابطه¬تان را با صهیونیست¬ها قطع کنید با اسرائیل قطع کنید حداقل چند روزه تعلیق کنید. الان می¬دانید اسرائیل در تمام این کشورها به استثنای چند کشور همه¬جا سفیر دارند. حداقل مرد باشد. بگویید تا این بچه¬ها و کودکان جنازه¬هایشان از بیمارستان شفاء بیرون نیامده که در صحن بیمارستان دارند دفن می¬کنند. تا این جنازه¬ها از زیر آوارهای غزه بیرون نیامده است ما سفیر را اخراج می¬کنیم. این¬قدر مردانگی داشته باشید. واقعاً عجیب است یک وقتی می¬دانید اصلاً جرأت نمی¬کند کسی راجع¬به هولوکاست صحبت کند. این هولوکاست از این بالاتر؟ دیگر چیزی در تاریخ البته این¬ها برای خودشان آبرویی در نظر نگرفتند که با این چیزها بخواهد آبرویشان برود ولی به هر حال
شریعتی: انسانیتی هم حتی در نظر نگرفته¬اند.
حسینی: ولی عرض کردم جلسة گذشته آن چیزی که آدم بیشتر از این ظلم¬ها جگرش می¬سوزد سکوت این 50 کشور اسلامی و 22 کشور عربی است. شما عرب هستید، غیرت دارید، تعصب عربیت دارید. بسم الله ببینید با بچه¬ها چه کردند؟ با کودکان چه کردند؟ آمارها دیگر خیلی عادی شده است. رسید به 5 هزار، 10 هزار، 12 هزار چقدر کودک زیر آوارها هستند. اگر یک صدم این در این کشورهای غربی اروپایی پیش آمده بود دنیا را به هم می¬زدند. کل افغانستان را که حمله کردند به بهانة همین 11 سپتامبر بود که کل 2 هزار نفر آن¬جا کشته شدند. کودک در آن نبود. یک ساختمان اداری.
شریعتی: یک اتفاقی هم که اتفاد جدای از آن هیمنة اسرائیل فرو ریخت و به هم ریخت این¬ها ماهیت خبیث خودشان را هم نشان دادند.
حسینی: هزاران سال اگر تبلیغات می¬کرد تا این¬ها نشان بدهد و جملة آخری هم که عرض می¬کنم اول برنامه نرسیدیم چون ولادت عقلیة بنی هاشم زینب کبری سلام الله علیها است جناب آقای شریعتی:  ما بارها گفتیم بیاییم این نام¬های خوب را توسعه بدهیم به نظرم یکی از راه¬هایش تکریم این نام¬ها است. من خواهش می¬کنم عزیزان خودم بسم الله امشب فردا به دخترانی که نامشان زینب است. آقای محترم همسران¬تان اگر نامشان زینب است، عروس خانم¬هایتان اگر نامشان زینب است مادران نامشان زینب است، مادربزرگ¬ها نامشان زینب است ما تجلیل کنیم، هدیه بدهیم ولو به یک شاخة گل این تکریم خودش بهترین ترویج نام¬های پسندیده است.
شریعتی: خیلی از شما ممنون هستم و متشکر دعا کنید.
حسینی: خدا را قسم می¬دهیم به حق محمد و آل محمد فرج عاجلی برای مردم مظلوم غزه و فلسطین مقدر و مقرر بفرمایید. امام زمان از ما راضی بدارد. شر آمریکایی¬ها و صهیونیست¬ها به خودشان برگردد. ملت¬های مظلوم و مخصوصاً ملت مظلوم فلسطین را در این شری که صهیونیست¬ها و آمریکایی¬ها در همة عالم به پا کردند نجات عنایت بفرماید.
شریعتی: الهی آمین. خیلی از شما ممنون هستم. مشتکرم خیلی ممنونم از لطف و مرحمت¬تان فردا ان¬شاءالله با حضور حاج آقا صفایی خدمت¬تان خواهیم رسید و مثل همیشه بهترین¬ها را برای همة شما آرزو می¬کنیم. در پناه خداوند بزرگ و مهربان باشید دست¬تان در دست امیرالمؤمنین تا فردا و تا سلامی دوباره خیلی ممنونم.