اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1402-08-18-حجت الاسلام عاملی-تمدن پایه گذاری شده توسط رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ( عبودیت)

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خانم‌ها، آقایان سلام. وقت شما بخیر باشد ان‌شاءالله. امیدوارم که حال دل شما خوب باشد، تن شما سالم باشد، قلب شما سلیم باشد و دل‌هایتان سرشار از ایمان به خدای متعال. حجت الاسلام عاملی: محضر عزیزان خودم، ملت عزیزم‌مان، بینندگان محترم مکرم از جای جای ایران عزیز ما هستند تشریف دارند با برنامه ما همراه هستند سلام دارم، دعا دارم، بهترین‌ها را آرزومند هستم. عنایات خاصه خداوندی را بر همه عزیزان مسئلت دارم. ان‌شاءالله توفیق طاعات و عبودیت، تهجد، مناجات، خلوت، انس با حضرت حق نصیب همه ما بشود و بلاها دفع شود مخصوصاً عزت کشور ما، اقتدار کشور ما روزافزون شود و عزیزانی که در فلسطین عزیز گرفتار هستند ان‌شاءالله خدای متعال فرج عاجل برای آنها مرحمت بفرماید.

شریعتی: الهی آمین. خیلی خوشحال هستیم که خدمت شما هستیم و از محضر پرفیض شما. حضور حاج آقای حجت الاسلام عاملی برای ما خیلی ارزشمند است و ضمن اینکه حسن ختام هفته ما کلام لطیف و بیان شیوای حاج آقای حجت الاسلام عاملی هست با نکته‌هایی که همیشه در ذهن ماندگار است و امیدوارم که خداوند سایه شما را سر همه ما مستدام بدارد. امروز هم خدمت شما هستیم و بحث شما را خواهیم شیند.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم. رسول خدا یک تمدن عظیمی را پایه‌گذاری کرده است. ارکان آرمانی برای یک تمدن آرمانی در سیره حضرت، بیان حضرت و در قرآن حضرت خودش را نشان داده است. و امکان ندارد که یک چیزی روی دست این تمدن باشد تا روز آخر دنیا. بشر به هیچ پیامبری و به هیچ برنامه‌ای احتیاج ندارد و ما در صدد بودیم که آن ارکانی را که حضرت تصویر کرده است، آنها را بیان کنیم. عظمت حضرت، شخصیت حضرت در این اصول، در این ارکان متجلی است. یعنی کسی بخواهد حضرت ختمی مرتبت را بشناسد اینجا بهترین جا است. جاهای بسیار حساسی دست گذاشته است. سوژه‌هایی که هم قدرت تخریب آن بالا هست و هم قدرت اصلاح آن بالا است، اولویت خودش  قرار داده است و با توجه به اینکه فکر، فکر آسمانی است و خدای متعال به عنایات خداوندی مؤید بوده است، مطالبی که فرموده است هیچ‌وقت منسوخ نمی‌شود. در هر دوره گمشده بشریت است و این خصوصیت بسیار مطالعه‌کردنی است که حضرت چه جامعه‌ای می‌خواسته بسازد در مدت کوتاهی که ارکان و طراحی کلی آن بنای فاخر را ریخته است. یکی از این ارکان این است که ما وقتی یک تمدن شایسته داریم می‌تواند در تاریخ بقاع و ماندگاری داشته باشد، در ادوار مختلف تاریخی، خضوع نکند در برابر شرایط اجتماعی که از طرف انسان‌های غیر معصوم درست می‌شود این هست که انسان‌ها عبودیت‌شان تأمین شود. ما گفتیم که عبودیت یعنی انسان مملوک غیر خدا نشود. اطراف ما هزاران مملوکیت ما را تهدید می‌کند. انسان باید در برابر این مملوکیت‌ها آزاده باشد. آزاد نه. ما در اسلام آزاده داریم. اینکه انسان از هر قید و بند آزاد باشد اینطور نیست.
شریعتی: من از آن روز که در بند توأم آزادم.
حجت الاسلام عاملی: احسنتم. اینکه امام حسین گفت: «کنتم احرارا فی دنیاکم» یعنی آزاده باشید. نه اینکه آزاد باشید به بیت من این کار را بکنید. «أَنْتَ حُرٌّ كَمَا سُمِّيتک ام» که به حضرت حر هم گفت، آن هم همینطور هست. یعنی آن هم به این معنا است که تو آزاده هستی که به ریاست پشت پا زدی. به ترس پشت‌پا زدی. پشت پا زدی به وعده وعیدهایی که آن اشرار به جناب حر داده بودند و از اینکه جان خودش را فدا بکند. این خیلی حریت می‌خواست. این حریت اساس سلامتی یک جامعه است. این حریت اگر در افراد درست نشود، یکی تحت تأثیر رشوه قرار بگیرد، یکی تحت تأثیر ریاست قرار بگیرد، یکی تحت تأثیر تلخ واهمه و دلهره قرار بگیرد، اصلاً اوضاع به هم می‌ریزد. در تمام عرضه‌ها که من جزئیات آن را بخواهم وارد شوم می‌بینید که مشکلاتی برای بشر درست شده است که کرامت آن شکسته است. در این خصوص (6:48 نا‌مفهوم) که اسم آن را شنیده‌اید که این کارها را می‌کرد گفت که این آزاده است چون آزاد بود این کارها را نمی‌کرد، که او فهمید که موسی بن جعفر از آنجا رد شده است این حرف را گفته است خودش را درست کرد آزاد بود بعد شد آزاده. این مطلب، مطلب بسیار مهمی است. حالا ما مملوکیت‌ها را شمردیم. گاهی انسان‌ها مملوک هستند در برابر مدح و ظن، گاهی مملوک هستند در برابر رد و قبول مردم، گاهی مملوک هست در برابر قضاوت. حالا من می‌گویم مهمانی. هر آنچه برای من قضاوت می‌کند، من می‌خواهم فلان کار لازم را باید انجام بدهم. قضاوت مردم چطور می‌شود؟ «لا تکون انی معک» انی معک، انی معک نگو. جامعه اینطوری آمده من باید تابع جامعه شوم. جامعه را کی درست کرده است که تو باید تابع آن شوی. تو باید جامعه را اصلاح کنی، تحویل بگیری. نه اینکه جامعه تو را تغییر بدهد. و یک مطلب جالب داشتیم که بعضی‌ها مملوک هستند برای لالله یقال لیقال. مبادا اینطوری بگویند یا مبادا اینطوری نگویند. مملوک هست گاهی برای تفاوق‌طلبی، گاهی مملوک است به نگاه مردم. خودش را در نگاه مردم جستجو می‌کند. گاهی برای چندرغاز دنیا مملوک است. برای رشوه، برای شکم، برای شهوت. گاهی باری حب و بغض مملوک است که خطرناک‌ترین آن هست در جامعه. اینها همه مملوکیت است. یعنی برده است. فقط زنجیر ندارد. گاهی مملوک ریاست است، مملوک میز است. فردا که انتخابات می‌آید، چه لزوم، چه داعی دارد که ما کارهای خلاف کنیم اگر ز سر وظیفه شرعی می‌خواهیم این را انجام بدهیم مردم مطلع شوند که کافی است. گاهی مملوک طمع است. طمع یک شرابی است از شیطان که هر کس آن شراب را بخورد فقط در جهنم بیدار می‌شود. این روایت است. در جهنم بیدار می‌شود می‌بیند کنار شیطان نشسته است. طمع کند یعنی برای رسیدن به کارهای، از طرق حرام بخواهد به مقاصد خاص خودش برسد این معلوم می‌شود که فرد طماعی است. یا گاهی انسان مملوک ترس است، دلهره است. گاهی یک حادثه‌ای واقع شده است مملوک می‌شود برای آن حادثه که چرا این واقع شد و آن حادثه کل زندگی او را تحت تأثیر قرار می‌دهد. یا گاهی مملوک است برای اینکه تأسف حسرت گذشته را دارد که اگر این اتفاق نمی‌افتد چی می‌شد؟ ای کاش امتناع می‌شد، ای کاش، ای کاش و تفصیل می‌کند که اگر آن حادثه اتفاق نمی‌افتاد الآن ما در چه حالی بودیم، خانواده ما در چه حالی بود. من نمی‌خواهم وارد جزئیات آن بشوم. می‌توانم مثال‌های زیادی بزنم ولی صاحبان آن مثال بشنوند ناراحت می‌شوند. و لذا از جهت فن خطابه نباید به آن جزئیات وارد شد. تا به اینجا رسیدیم که گاهی انسان برای غضب مملوک می‌شود. یکی از حکما به فرزندان خود گفت نگذارید سفهاء بر شما مالک شوند. بچه‌های او گفتند مگر می‌شود سفهاء بر ما مالک شوند؟ گفت: بله، شما را عصبانی می‌کنند، بعد از عصبانیت اختیار دیگر دست شما نیست. و لذا بعد از ندامت عصبانیت حتمی است و به تعبیر حکمای یونان آن کشتی‌ای که شکسته و در گرداب افتاده است، آن به ساحل نجات برسد خیلی محتمل است تا اینکه شخصی که عصابی شده است، سالم است، از این دنیا خارج شود. آن هم یک تمرینی می‌خواهد، ممارستی می‌خواهد. پیغمبر ما، رسول خدا، از یک جایی رد می‌شد دید کشتی می‌گیرند، کشتی پهلوانی تا پهلوان معلوم شود که به چی است. حضرت فرمود: «لَيْسَ الشَّهِيدُ بِالصَّرْعَة» شدید با صرعه نیست، با این پهلوانی و کشتی نیست. با این نیست. «إِنَّمَا الشَّهِيدُ الَّذِي يَمْلِكُ نَفْسَهُ عِنْدَ الْغَضَبِ» آن کسی که حبس نفس دارد عند الغضب. حیس نفس یعنی حلم. علم و حلم یکجا جمع شوند، برکتی پیدا می‌کنند که روایت هست هیچ دو تا یک جا جمع شود نمی‌تواند. علم و حلم یکجا جمع شوند، برکتی درست می‌کنند هیچ دو تای دیگر نمی‌تواند این را درست کند. باز می‌بینید که مسئله، مسئله حریت است. سهل شیری دان که صف‌ها بشکند، شیر آن دانان که خود را بشکند. این می شود حریت.
شریعتی: گفت اشجع الناس من قلب هوی.
حجت الاسلام عاملی: یعنی خدمت شما عرض کنم که عبودیت در یک کلمه خودم خوشم‌آید دلم می‌خواهد. این حرف‌ها. عشقم می‌کشد، من اینطوری راحت هستم. فلان و این حرف‌ها نیست. انسان برنامه‌ریزی شده است برای انسان.
شریعتی: این خیلی کار سختی است ولی مستلزم چیزی است که هفته قبل شما روی آن تأکید کردید و آن هم ذکر است. یعنی اگر حواست باشد مراقب همه رفتارهای خود هستی، هر حرفی نمی‌زنی، هر کاری نمی‌کنی.
حجت الاسلام عاملی: همینطور است. آقای شریعتی اساس همه چیز معرفت است. حضرت فرمود: اولکم، اولکم معرفة. کسی که چشم خود را باز کرده است در یک خانواده‌ای که معارف دین مطرح نبوده، تربیت دینی مطرح نبوده است، استراتژی تربیتی نبوده است، می‌بیند که پدر مادر را قبول ندارد، مادر پدر را قبول ندارد، پدر حرمت مادر را ندارد، مادر حرمت پدر را ندارد. وقتی که خود مادر بالاخره خطوط قرمز را شکسته است، طفل هم از باب اصل محاکاة، محاکاة یعنی از همدیگر حکایت کردن. معلوم است که حکایت می‌کند از مادر. معرفت پیدا کند که یک اراده، یک ماده دارد در این عالم حکومت می‌کند. تمام ذرات را هر کجا نگاه کنی عقلانیت موج می‌زند. حکمت موج می‌زند. حساب موج می‌زند. هر کجا را نگاه می‌کنی می‌بینی حساب شده است. «ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْن‏ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِير» هر چقدر نگاه بکنی خسته می‌شوی که یک جایی پیدا کنی که بی‌حساب است. می‌گوید پس من هم نباید بی‌حساب زندگی کنم. بی‌حساب باشم این عالم من را پس می‌زند. من را نمی‌‌پذیرد. نپذیرفتن آن این نیست که مثلاً یک بیماری صعب العلاج پیدا کند. «وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصارَهُمْ كَما لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ نَذَرُهُمْ في‏ طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُون» بدتر از این زدن نمی‌شود. خدا می‌گوید قلبش را معکوس می‌کنم، ذهن او را معکوس می‌کنم. از خوبی‌ها بدش می‌آید، از حجاب بدش می‌آید، از نماز بدش می‌آید. از مظلوم دفاع کند بدش می‌آید. می‌بینید که در اروپا تظاهرات به نفع فلسطین را ممنوع کردند. یعنی چه؟ مگر نمی‌گویید که آزادی داریم. آزادی بیان داریم. هر گونه فکری نمی‌تواند به مسئله آزادی بیان تقیید بزند، قید بزند. حالا وقتی که آن معرفت درست شود این حرکات هم همه درست می‌شود. پس مملوکیت‌هایی که داریم قدرت روحی می‌خواهد که شما مملوک نشوی. این قدرت روحی با چی درست می‌شود؟ با دو چیز. یک، عبادت. عبادت خالصانه قدرت شما بالا می‌برد. یکی عبارت است از عبادت خالصانه، یکی هم عبارت است از معرفت. این دو برای انسان عزم ارادة یختارک بها را درست می‌کند. یک اراده محکم. حضرت آیت الله مشکینی می‌گفت سجاده‌های طولانی اراده را تقویت می‌کند. مخصوصاً ذکر «لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِين» در دعای کمیل هم از خدا می‌خواهیم که «قَوِّ عَلَى خِدْمَتِكَ جَوَارِحِي وَ اشْدُدْ عَلَى الْعَزِيمَةِ جَوَانِحِي» اراده من را محکم کن. قدرت داشته باشم که بتوانم میلیاردها پول بگیرم؟ نه، انسان‌ها قیمت دارند. بعضی‌ها برای یک مبلغ اندک مملوک هستند. بعضی‌ها کهکشان‌ها را بیاوری به او بدهی، نمی‌توانی او را بخری. به پیغمبر ما گفتند از این حرف خود دست بردار. برای تو پول می‌دهیم، زن می‌دهیم، چی می‌دهیم، چی می‌دهیم. حضرت فرمود اگر آفتاب را به دست راست من و ماه را به دست چپ من بگذارید من هیچ‌وقت از حرف خود برنمی‌گردم. یعنی دنیا سهل است، اگر کهکشان راه را برای من آماده کنید من باز بر حرف خود هستم.
شریعتی: ولی در عوض بعضی‌ها خودشان را مفت می‌فروشند.
حجت الاسلام عاملی: بله. خیلی اندک. برای چندرغاز. وقتی طرف قیمت خودش را نمی‌داند، روح انسان چی می‌شود؟ برای بدن شما ثمن بهشت است.
شریعتی: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُم‏‏‏» خدا می‌گوید: اشتری، اشتری، اشتری. خدایی که به چشم مشتری نگاه می‌کند، به ما که هر چه داریم از او است. اینش عجیب است. هر چه داده خودش داده است باز مشتری است. و آن وقت این پل را خراب بکنیم. پل با مسبب الاصواب را خراب بکنیم. می‌دانید چقدر وحشتناک است؟ اگر کسی چشم داشته باشد، آقای شریعتی اطراف ما اسباب وحشتناک مخالف جمع شده است. یک محاصره اسباب وحشتناک هستیم هر لحظه ممکن است که یک بلایی خر ما را بگیرد. بلایی فرزندان ما را بگیرد. در یک لحظه همه چیز به هم بخورد. من آنقدر تعجب می‌کنم از آن کسانی که پل را خراب می‌کنند با ذاتی که سببیت تمام اصحاب از او است. «یا من تسببت بلطف الاسباب»، «یا مسبب الاسباب من غیر السبب» از این جدا شوی. هر سو دود آن کس ز در براند/ آن را که بخواند پدر کس نتواند. با این انسان ارتباطش را خراب می‌کند. ما یک ذره‌ای هستیم در بین امواج بلا. به هر طرف که ما را می‌خواهند بزنند. بلاهایی که خدا دفن می‌کند در روایت هست از نعمت‌هایی که داده است بیشتر است. با این شما می‌خواهی درگیر شوی. به تعبیر حاج ملاحسین آقای رمضانی با خدا نغار داشته باشی. از یک طرف نماز بخوانی، از یک طرف نغار با خدا. حاج ملا‌حسین آقای رمضانی می‌گوید نمی‌شود. جواب نمی‌دهد. حالا این مملوکیت‌ها را که ما بحث می‌کنیم، گاهی مملوکیت قوت اصحاب مخالف است. اسباب ظاهر را نگاه می‌کند می‌بیند من به جایی نمی‌توانم برسم. نمی‌توانم این را انجام بدهم. در اینجا مملوک می‌شود. ترس از قوت سبب مخالف مملوکیت است. اسباب موافق را نگاه می‌کنیم، اسباب مخالف را نگاه می‌کند، می‌بیند که من با اینطوری آینده‌ای ندارم. معلوم می‌شود که من به جایی نمی‌رسد. یأس، دیو یأس حاکم شد. در چنگال دیو یأس قرار گرفت. این مملوک می‌شود. عبودیت یعنی برای اسباب ظاهری حساب استقلالی باز نکن. بگو «الهی بِيَدِكَ لا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيادَتِي وَ نَقْصِي، وَ نَفْعِي وَ ضَرِّي» مؤسس حوزه می‌فرمود اگر خدا بخواهد از دیوار برای آدم پول در می‌آورد مرحوم شهید ثانی می‌گوید من اگر از آن روزی که طلبه شدم کرامات خودم را بنویسم بلغت تألیف ما یعلمه الله. خدا می‌داند که تألیف به چه خضامتی می‌رسد. یعنی در این عالم همه چیز حساب شده است. کلما لا ترجوا ارجی مما ترجوا. آنی که به آن امید نداری، خیلی به آن امیدوار باش تا آنی که به او امید داری.
شریعتی: و این نگاه چقدر انسان را تربیت می‌کند، چه او را خوش‌تراش می‌کند.
حجت الاسلام عاملی: قدرت می‌دهد. از کنکور یک بار رد شده است، دو بار رد شده است، هیچ‌وقت مأیوس نمی‌شود. آخر سر می‌بیند که به چه مدرکی رسید. باز این برمی‌گردد به مسئله‌ای که باز الآن وارد شدیم مملوکیت. حالا رکن اصلی پس یک تمدن این است که عبودیت انسان قوی شود، فقط عبد شود برای خدا. و افتخار بکند که کفی بی فخرا ان تکون لی ربا/ کفی بی عزاً ان اکون لک ابدا. عبودیت یعنی عزت. عزت آنجا شروع می‌شود. یعنی انسان وقتی مولایش قدرت داشته باشد، عبد همیشه قدرت‌دار او است.
شریعتی: چون پشت او گرم است. چو وصل است.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. یک ضرب المثلی آذری است، یک خورده تند است ولی خواسته‌اند مطلب را برسانند این را گفته‌اند. گفته‌اند: (19:33 نا‌مفهوم) یعنی عبدی که آقای او قدرتمند است،  این عبد خیلی چموش می‌شود.
شریعتی: آهان! چون پشت او خیلی محکم است.
حجت الاسلام عاملی: بله، یعنی قدرتی که امیرالمؤمنین در جنگ داشت. از کجا بود؟ این اراده‌ای که رسول خدا داشت که در سخت‌ترین جنگ‌ها قرار گرفت. سیصد نفر کجا، هزار نفر کجا. در محاصره تمام اصحاب جمع شدند. همه می‌گویند: «إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ» بترسید. با دنیا نمی‌شود جنگ کنید. دنیا به جنگ شما آمده است. هر کجا را نگاه کنید هیچ موافقی ندارید. در محاصره هستید. اما ایمانشان بیشتر شده است. این عبودیت چیزی است که قدر هر کسی، قیمت هر کسی، شخصیت هر کسی با عمل عبودیت است. جایگاه آن آنقدر در دین ما بالا است که حضرت می‌گوید حاضر هستم بمیرم، این را از دست ندهم. از تار عبودیت خارج نشوم. یک دعایی هست من می‌ترسم بخوانم. امام سجاد ب ه خدا عرض می‌کند: «عَمِّرْنِي مَا كَانَ عُمُرِي بِذْلَةً فِي طَاعَتِك‏، فإذا كانَ عُمْري مَرْتَعاً لِلشَّيْطانِ فَاقْبِضْني إلَيْكَ، قَبْلَ أنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ الی» خدایا من را تا آن روز عمر بده که عبد تو هستم. آن روزی که قرار باشد عمر من برای شیطان مرتع باشد، سریع جان مرا بگیر تا غضب تو من را نگیرد. غضبی که هذا ما لا تکون له السموات والارض. زمین و آسمان طاغت غضب تو را ندارند. من داشته باشم؟ یک تعبیر هم در خبطه همام است. اثرتهم الدنیا ففدوا انفسهم منهم. دنیا که متقی را می‌خواهد اسیر کند، آلوده کند، می‌گوید خدایا جان من را بگیر اما من آلوده نشوم. بالاترین هزینه برای پاکی، برای طهارت.
شریعتی: چون می‌داند ابدیت در پیش دارد.
حجت الاسلام عاملی: آی خدا. عجب گفتی. ابدیتش را خراب نمی‌کند.
شریعتی: به خاطر دو سه روز دنیا.
حجت الاسلام عاملی: بله. اثرتهم الدنیا. گاهی در ادب عربی فعل به معنای اراده است. اذا کنتم الا الصراع یعنی اذا اردتم القیامه الی الصلاح ؟؟؟ اسرتهم الدنیا» دنیا اراده کرده اینها را اسیر می‌کند، دنیا اراده کرد که اینها را اسیر کند. ففدوا انفسهم منهم. خودشان را فدا دادند، فدا کردند اما به این آلوده نشدند. این قدرت روحی است. انسان بدون قدرت روحی به جامعه وارد شود حتماً (22:33 نا‌مفهوم) پیدا می‌کند. چون دنیا بالاخره از یک جایی چشمک می‌زند. دنیا اینطوری است چشمک بزند خیلی سخت است که از آن بگذری. یک امضاء، یک دروغ. آنقدر انسان‌ها در این باب معطوف شدند. پیغمبر ما فرمود: «فِتْنَةُ أُمَّتِي الْمَال‏» بیشتر امت من که به جهنم می‌روند به خاطر مال است. آمدند یک خیانت‌های مالی درست کردند، یک حق ویژه‌ای برای خودشان قائل شدند که آن حق ویژه را نداشتند. آن حق را برای خودشان چون از بیت‌المال بود. بیت المال را نمی‌شود جبران کرد. من یک کتابی نوشته‌ام که نه بخشش نه جبران، مصیبت و خسران. تمام گناه‌‌هانی که در روزگار ما نه امکان بخشش دارد چون حق الناس است. نه می‌توانی جبران کنی. امکان ندارد. همه را اینجا جمع کردیم. یکی از آنها مسئله بیت‌المال است. در یک سایتی 200 هزار نفر یک تهمت نوشتید. یک تهمت را در آخرت نمی‌توانید درست کنید. شخصی که غیبت کرده، اول قدمی که برمی‌دارد جهنم می‌گذارد. اگر توبه کند آخرین فردی است که به بهشت می‌رود. پشت سر یکی از علما خیلی حرف زندند. می‌شناسند. ایرانی‌ها هم می‌شناسند. من دیگر اسم او را نمی‌برم. یک آقایی می‌گوید که من با ایشان در حرم حضرت معصومه بودیم، یک آقایی آمد گفت من خیلی پشت سر تو حرف زدم. من را ببخش. گفت ان‌شاءالله خدا تو را با ابن ملجم محشور کند. می‌گوید من هم راه افتادم گفتم حاج آقا شما باید سعه صدر داشته باشی. گفت فلانی اگر اینطوری نگویم اینها جریح می‌شوند. من برای بازدارندگی اینها که دیگر جرأت نکند از این به بعد برود این کارها را بکند. یک آقایی بود هر وقت کسی می‌گفت من غیبت کردم، غیبت تو را کردم، گفت برای هر کس گفتی درستش کن بیا من حلالت می‌کنم. آخرت که دیگر این حرف‌ها نیست.
شریعتی: آن هم مگر می‌شود جمعش کرد؟!
حجت الاسلام عاملی: پس حالا عبودیت این است که اقبال به خدا داشته باشی، حر بشوی. گاهی اقبال از آن طرف است. خدا به شما اقبال می‌کند. خدا به شما اقبال می‌کند. چون قانون هست که شما طرف خدا بروی، خدا هم طرف شما می‌آید.
شریعتی: آن بحث عاشق و معشوق را داشتیم جاها عوض می‌شود.
حجت الاسلام عاملی: بله. جالب بود. یک وجب به طرف خدا بروی خدا هر حالتاً می‌آید. اگر اقبال کردید، شما طرف خدا، خدای متعال هم به شما اقبال می‌کند. حریتی که شما در اقبال به خدا پیدا کردید، هزاران برابر حریت درست می شود برای اینکه خدا به شما اقبال کند. در مناجات شعبانیه می‌خواهیم «و من اقبلت الیه و غیر مملوک» خدایا به هر که تو نگاه کنی او دیگر مملوک نیست. اینهایی که ما بحث می‌کنیم، اینها همه آزادی‌های معنوی است، آزادی‌های روحی است. قید و بند دست و پای آن را نگرفته است. می‌تواند درست تشخیص بدهد، درست تصمیم بگیرد، درست اقدام کند. تحت تأثیر قرار نگیرد. تحت تأثیر قرار گرفتن‌ها یک مصیبت بسیار بزرگی در زندگی است. از این خلاص شده است. این یک رکنی بود که در یک جامعه آرمانی، یک تمدن آرمانی، هر چه نگاه کنی ببینی که انسان‌ها حریت دارند و فکر آنها آلوده نیست در اثر تحت تأثیر قرار گرفتن از اراده. حالا یک اصل دیگری را که پیغمبر ما پایه‌گذاری کرده است آن را اصل می‌کنند. رسول خدا آمد یک اصلی را پایه‌گذاری کرد که کسی د دین من، در آیین من، حق ندارد که دیگری را تکفیر کند. این نهایت درایت پیغمبر ما را می‌رساند. اگر قرار باشد کسی،  کسی را تکفیر کند، خون او را بریزد، پس دین برای ریختن خون آمده است. پس دین عامل خونریزی می‌شود ولی پیغمبر ما این را فهمیده است که دین نباید عامل خونریزی بشود، عامل وفاق شود، عامل وحدت شود، عامل مهربانی شود. پیغمبر ما، خدای ما هر پیغمبری را فرستاد، یک جمله را گفت. «أَنْ أَقيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فيه‏» نروی به نام دین اختلاف درست کنی مردم را به نام دین به جان هم بیندازی. خیلی وحشتناک است. اصلاً اختلاف دست کردن را، اسم اختلاف را شرک می‌گذارند. «وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكين‏ مِنَ الَّذينَ فَرَّقُوا دينَهُم‏» دیگر بالاتر از این تأکید نمی‌شود. پیغمبر ما گفت کسی حق ندارد بیاید مثلاً از باب تعلیم، از باب مثلاً فهم دیگری بیاید کس دیگری را تکفیر بکند، خونش را حلال کند. و فرمود: «من کفر مؤمناً سار کافراً» هر کس مؤمنی را تکفیر بکند، خودش کافر است. و فرمود: «من غزو مؤمن لکفر فهو کقتلی» اگر کسی آمد کسی را تکفیر کرد، گفت با آیین پیغمبر تو کافر هستی. خدا در قرآن مفصل می‌گوید خودم در آخرت حکم می‌کنم. «ان الله یحکم بینهم». آنقدر خدا به این مسئله تأکید کرده است. «ان الله یحکم، ان الله یحکم» خودم روز قیامت حکم می‌کنم. حالا بیاید کسی بخواهد کفرش را صادر کند، فهم کقتلی، چقدر حرف عجیبی زده است. چون از کفر در تکفیر قتل درست می‌شود. کافر می‌کند بعد خونش را می‌ریزد. شهید اول را تکفیر کردند، آتش زدند، هیچی از جنازه نماند. شهید ثانی را در حج گرفتند، به استانبول بردند و محاکمه کردند. او با عظمت مرد. حکمش را صادر کردند. قبر او هم الآن معلوم نیست. اصلاً آتش زدند. با چه مسائلی؟ با مسائل اختلافی. با مسائل اختلافی نمی‌شود کسی را تکفیر کرد. این متفق است که با مسائل اختلافی نمی‌شود کسی را تکفیر کرد. فرض بفرمایید تمثل مسئله اختلافی است. نمی‌شود سر تمثل کسی را تکفیر کرد و خون او را ریخت. یک آقایی می‌گوید من در جلسه محاکمه شهید ثانی بودم. آن وقت به کناری خودم گفتم. گفتم من این را می‌شناسم. این آقا چقدر سوادش بالا است. این کسی است که وقتی سخنرانی می‌کرد، اظهر بقلوب الناس. چه تتبعی دارد، چه عظمتی. 23 بار می‌گوید ثم سافرتُ. یعنی به فلان شهر رفتم. هر عالمی بود از او درس یاد گرفتم. ثم سافرت. بعد مسافرت کردم. شهر دیگر رفتم، آنجا هم هر عالمی بود علم او را گرفتم، دیدم کسی نیست، ثم سافرت. 23 بار می‌گوید ثم سافرت. چنین علمی داشته است. بله، تکفیر کردم. بزرگان در طول تاریخ چه خون‌ها ریخته شده است. در همین ری ما ببینید چقدر خون ریخته شده در تاریخ سر دعوای دینی و مذهبی. اینطوری نمی‌شود تمدن درست کرد. فلذا پیغمبر ما فرمود:«ملعون من روی مؤمن بکفر»
شریعتی: چیزی که به آن عمل نمی‌شود. این زمانه و دوران ما، چه در دوره های گذشته.
حجت الاسلام عاملی: وقتی که کنفرانس گفتگوی ادیان را شاه عبد‌الله گذاشت، علمای وهابی تغییر کردند. حمار به آن می‌گویند. حمار را تحریم کردند. گفتند بین کفر و ایمان اصلاً گفتگو معنا ندارد.
شریعتی: کفری که ما می‌گوییم.
حجت الاسلام عاملی: می‌گوید که من هر کس را تکفیر کردم، تو باید او را تکفیر کنی والّا خودت کافر هستی. اصلی دارند. وجوب تکفیر من کفرنا. معنی این این است که فقط اجتهاد من رسمیت دارد. حرف، حرف من است. معنای آن این است که اجتهاد فقط برای من درش باز است. معنای آن این است که همه باید مثل من فکر کنند. این خیلی خطرناک است. هزاران مقدمه لازم است تا بگویی که همه باید مثل من فکر کنند. این را پیغمبر ما فهمید. او می‌گوید که می‌گویم سوژه‌های بسیار حساس را دست گذاشته است. و لذا، اصلاً خدا در قرآن گفته به پیغمبر که کسانی که این حرف را گفته‌اند کافر شده‌اند. خدا کفر آنها را امضا کرده است. پیغمبر آنها را کشت؟ نه. تو چطور بعد از تکفیر می‌کشی؟ در کربلا که محاصره کردند، هزاران نفر در کربلا کشته شد. اول نجف را رفتند، محاصره نجف نشکست، به کربلا حمله کردند. چقدر حرم را تخریب کردند، غارت کردند. چقدر بعد از یک سال می‌گوید من رفتم کربلا دیدم هر خانه عزادار است. هنوز عزاداری‌ها تمام نشده است. حالا سپاه صحابه کتابی دارد، در آن کتاب به خیال خودش 120 دلیل برای خروج شیعیان از دایره اسلام و محدورالدم بودن آن آورده است. 120 دلیل که شیعه محدورالدم است. من یک وقتی در مسجد شجره دیده‌ام که کتاب پخش می‌کنند. من هم رفتم کتاب را بگیرم. با لباس احرام. از قیافه من فهمیدند که من عالم دین هستم. به من ندادند. گفتم چرا به من نمی‌دهیم. گفت هذا للمسلم. گفتم و ان غیرمسلم؟ و اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله. گفتم مگر شما روایت نکردید پیغمبر ما فرمود: بینی و بینهم الصلاة. بین من و مشرکین فاصله فقط نماز است. کسی نماز را خواند، ولو شهادتین را هم نشنیدی این فقط از خصوصیت نماز است. دیگر بس. دیگر نمی‌شود خونش را ریخت. حالا چه مصیبتی. ابن تیمیه که بالاخره رهبر معروف سلفی‌گری است، در کتاب الفتاوات جزء 28 آن می‌گوید کفر بعضی از شیعیان مانند شیعه عظیم‌تر از کفار اصلی است و قتل آنها از خوارج واجب‌تر است. باید به این مطالب گریه کرد.
شریعتی: آدم تصور می‌کند اگر این اختلافات رخ نمی‌داد، چقدر جهان اسلام با آن انسجام و وحشتش قوی بود، چقدر پیش بود.
حجت الاسلام عاملی: ما الآن این ذلت را نداشتیم. الآن یکپارچه بودیم. فاید مجموعی بودیم.
شریعتی: می‌توانستی سر خود را بالا بگیری.
حجت الاسلام عاملی: اصلاً بدانید معنی خارجی بودن چیست. کسی که خارج است، به امام حسین گفتند خارجی، خارجی معنای خیلی شدیدی دارد. او را دفن نمی‌کنند. آن وقت نماز برای او نمی‌خوانند. از مالش خارج است، از اهل بیت خود خارج است. خیلی وحشتناک. در کربلا امام حسین ماند جنازه. نماز نخواندند، دفن نکردند. حضرت زینب (س) آن طفل را فرستاد که «ما ابغیت و علینا رجالا» مردان ما را کشتید «و لا اری فیکم المروه» در شما به عنوان مروة نمی‌بینم. اجازه بدهید من خودم بیایم برای عزیزانم نماز بخوانم و دفن کنم. باز نگذاشتند. این خارجی که در کربلا گفتند خیلی احکام خاصی حضرت... طفل امام حسین را که در باب الصغیر دفن نکردند چون نگذاشتند. گفتند خارجی نباید قبرستان ما بیاید. خون‌هایی که در ما ریخته می‌شود پیغمبر ما حجت را تمام کرده است. فرمود: من دنیا را طرد می‌کنم ولی حجه بیضاء برای شما درست کرده‌ام. یک حجتی درست کرده‌‌ام که هیچ‌کس محضور نیست. شب آن مانند روز روشن است. کسی عضو ندارد در امت من بیاید اختلاف بکند یا حق را کنار بگذارد تا طریق باطل را طی بکند یا تفرقه درست کند. همه چیز را من روشن روشن کرده‌ام. تأویلات درست شد بعد از پیغمبر ما. یک کتابی من نوشته‌ام تأویل مصرع تنزیل. از زمان پیغمبر ما شروع کردم تا زمان حاضر. تمام تأویلات باطل در طول تاریخ را جمع کرده‌ام.
شریعتی: چه کار خوبی.
حجت الاسلام عاملی: آثار آن را هم جمع کردم که چه آثاری دارد تأویل باطل وقتی به عالم اسلام راه پیدا کند. هر کس خواسته به اسلام حمله کند دیده است که یک دروازه بی‌صاحب است. آن دروازه چیست؟ دروازه تأویل. چون «أَزَالَتْكُمْ عَنْ مَرَاتِبِكُمُ الَّتِي رَتَّبَكُمُ اللَّهُ فِيهَا» مرجعیت علمی که تعطیل شد، تعبیری است که هر کس می‌آید یک آیه را یک جوری قرائت می‌کند پشت قرائت هم یک سقه درست می‌شود، قرائت‌ها، قرائت‌ها، قرائت‌ها. قرآن هم که حمال اوجوه است، قرآن هم که به تعبیر امیرالمؤمنین زورجو است، حالا بیا جمع کن.
شریعتی: دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.
حجت الاسلام عاملی: احسنتم. 400 هزار نفر در سره‌ای گذشته شدند. به خاطر تأویل بزرگ عصر ما. بزرگترین تأویل باطل روزگار ما اصلاً مسئله وهابیت بود. داعش وقتی در سوریه بود خطاب به ایرانی‌ها کلیپ درست کرده بود. گفته بود: «انا قادمون ایها الرافضه» ما داریم می‌آییم. شما را از روی زمین محو می‌کنیم. چرا؟ مگر اهل شهادتین نیستند؟ مگر به عنوان مذهب پنجم در مصر شیخ شلتوت رسماً مگر اعلام نکرد؟ سنأسرکم باذن الله ایها المجوز. شما را اسیر می‌کند. سنتأکم تحت ارجلنا باذن الله ایها المجوز. شما را زیر پای خودمان می‌گذاریم ایها المجوز. و اصلی‌ترین شعار آنها این بود: جیناکم بالذبح، جیناکم بالذبح. آمدیم شما ذبح کنیم. تعزیه ایران بود. ما مدیون شهدای مدافع حرم هستیم.
شریعتی: سلام خدا بر همه آنها. تک تک آنها.
حجت الاسلام عاملی: مخصوصاً سردار عزیز ما حاج قاسم عزیز که غوغا کرد. آن وقت در سایت‌شان نوشته بودند و باذن الله لنتأن دیار رافضه الغریبین. زیر پای خدا را، دیار رافضه را به زودی. یعنی امید داشت. از 80 کشور به آنجا ریختند. سرمایه بسیار، 7 تریلیون دلار گفت ترامپ که در انتخابات وا داشته است ما در آنجا پول خرج کرده‌ایم. آن وقت لشکر خراسان هم درست کرده بودند چون در اخبار آخر الزمان کلمه مشرق و مسئله خراسان زیاد تکرار شده است. هر دو یعنی ایران. لشکری از مشرق می‌آید یعنی ایران. از خراسان می‌آید یعنی ایران. اینها برای همین برای خودشان هم درست کرده بودند تا آن بشارت‌ها مال خودشان باشد. در حضور لشکر خراسان که به طرف قدس می‌آید مطالبی را بگیرد. در مصر هم یک کتابی نوشته‌اند درباره شیعه. اسم آن را گذاشته‌اند هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُم‏. اینها دشمنان شما هستند. ببینید این مطلب چقدر سنگین است. خون یک مسلمان... حالا به یک اصل دیگر رسیدیم که این خیلی مناسبت دارد. پیغمبر ما یک اصلی را پایه‌گذاری کرده است، آن هم حرمت خون انسان است و هر کس بکشد «فکأنما قتل الناس جمعیا» این نگاه در هیچ مذهبی نیست. یک نفر را کشتی انگار همه را کشتی.
شریعتی: و یک نفر را زنده کردی انگار همه را زنده کردی. چقدر این  متعالی و مترقی است.
حجت الاسلام عاملی: واقعاً در نامه عمل او می‌نویسند فکأنما احی الناس جمیعا، فکأنما قتل الناس جمیعا. یک کسی را در زمان پیغمبر کشته بودند، قاتل معلوم نبود. حضرت فرمود که اگر کسی شریک بشود در خون انسانی، اگر کسی کشته شود در خون او اهالی آسمان، اهالی زمین شریک شوند، خدا به خاطر یک نفر، کل اهالی آسمان، کل اهالی زمین را عذاب می‌کند. می‌توانید چنین بیانی را پیدا کنید که حرمت انسان انقدر باشد؟ در روایت هست الانسان بنیان الله، معلون من هدم بنیانه. بنیان خداست است یعنی آن چیزی است که خدا خودش بنا کرده است. کسی که بنا را خراب می‌کند، بنیان خدا را خراب کرده است. پیغمبر ما فرمود: لزوال الدنیا. دنیا با تمام جمعیتش محو شود. الآن چقدر جمعیت داریم؟ کل جمعیت. زوال دنیا همین است. کل انسان‌هایی که «أهون على اللَّه من قتل رجل مسلم»‏ آسان است که بیاید یک مرد مسلمانی کشته شود. و حضرت به کعبه نگاه کرد گفت: «ما اتیبک  و اتکب ریحک و ما اعظمک و اعظم حرمتک» به کعبه گفت که چقدر تو پاک و پاکیزه هستی. چقدر بوی خوبی داری. چقدر عظمت داری. حرمت تو چقدر بالا است. والذی نفس محمد بیده لحرمة مؤمن عند الله اعظم منک. حرمت مؤمن از تو بالاتر است. خب حالا ملاحظه می‌فرمایید که این اصل را بنا نهاد که در یک تمدن آرمانی خون انسان‌ها باید حرمت داشته باشد و به این سادگی روی خون انسان‌ها معامله نشود.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم.
صفحه483 قرآن کریم
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم. خدای متعال در آیه 7 فرموده است: «كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا» اینکه خدای متعال بر وزن عربی بودن تأکید کرده است، می‌دانید که در دنیا دو هزار زبان داریم. همه زبان‌ها را کنار گذاشته است، قرآن خودش را با زبان عربی نازل کرده است، این از وجوه اعجاز قرآن است. واقعاً اعجاز است که این زبان را انتخاب کرده است. ای زبان، زبان عربی در موضوع دلالت از یک ظرفیت بسیار استثنایی برخوردار است. هیچ زبانی تا آن مقدار که من می‌دانم این ظرفیت را ندارد. محال است که داشته باشد. من شاید مثلاً 20 سال می‌شود که در همین موضوع وجوه دلالت قرآن و خصوصیات کلمات قرآن، در لغت و فقه اللغه زبان عربی کار کرده‌ام. من بعد از این مدت شخصاً با تمام وجودم اعتقاد دارم که واضج لغت عرب خود خدا است. چرا؟ چون قبل از اینکه قرآن را نازل کند، دیده که هیچ زبان قدرت رساندن مزایای کلام خدا را ندارد.
شریعتی: با تمام آن جزئیات و ظرافت‌ها و دقت‌های آن.
حجت الاسلام عاملی: آمد خودش این زبان را وضع کرد تا بتواند عظمت قرآن را با این زبان برساند. من برای استدلال در این باب خیلی آمادگی دارم. برخلاف تمام زبان‌ها، این زبان دو معنا را دلالت دارد. یکی معنای معجمی است و یکی معنای وظیفی است. یک وقت ماده معنا را می‌رساند، یک وقت هیأت. وظیفه هیأت است که این زبان را، این معنا را برساند و لذا ترجمه اینجا خیلی سخت می‌شود. ناس، اُناس، وزن فعال. وزن فعال جمع شده بر این وضع شده برای اینکه بیایند قلّت را برسانند. اول می‌گوید که امت حضرت موسی قطعه قطعه شدند دوازده، آن وقت قد علمت کل اناس مشربهم، چون دیگر تکه تکه شده بودند نگفت ناس، گفت اُناس. یا یک جایی می‌خواهد تحقیق کند می‌گوید: «انهم اناس یتطهرون» آن امت آن پیغمبر می‌خواهند پیغمبر را تحقیر کنند. نمی‌گوید انهم ناس، انهم اُناس. مصدر مصدر است ولی گاهی این مصدر، مصدر اصلی است، گاهی این مصدر، مصر نیمی است. یک قصه را که می‌خواهد شروع کند با مصدر نیمی شروع می‌کند، می‌خواهد از قصه خارج شود با مصدر اصلی خارج می‌شود. «فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّه» این شد مصدر نیمی. وقتی می‌خواهد خارج شود ‏«عندکم رزیت بالقعود» با مصدر اصلی خارج شد و عکس نکرد. اه، چه اصراری در اینجا خوابیده است من اگر بخواهم اینها را وارد شوم. معنا را گاهی با ماده، گاهی با وضع، گاهی با انتخاب نوع حرکت، گاهی با وصف حروف و گاهی با ترکیب، نوع ترکیب بیان می‌کند. کدام زبان این همه طرق دارد که اینها را بیان بکند. و همیشه پلی دارد بین معنا و بین لفظ. مثلاً اگر معنا متحرک باشد حتماً یک حرکتی آنجا می‌گذاریم که حرکت لفظ، حرکت معنا را برسان. مثل فوران، مثل جولان، مثل سَبَلان. من یک معماری از حجاز داشتم به سَبَلان بردم. هر کاری کردم سَبَلان نگفت. گفت سَبلان. چون کوه حرکت نمی‌کند. هر چه خواستم بگویم سَبَلان.
شریعتی: سَبَلان می‌گوید حرکت دارد.
حجت الاسلام عاملی: به صورت فطری این کار را نکرد. یا مثلاً فَصل، غَصب. وقتی که این تکه ترک بردارد با ف گفته است، کلاً تکه تکه شود با ق گفته است چون فصل، ف صفت استعلاء دارد، استفعال دارد ف. ق صفت استعلاء دارد. مثلاً بگوید بسم الله قاسم الجبارین. از قسم استفاده شده است. اما جاهای دیگر می‌فرماید: «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ لاَ انْفِصامَ لَها» یک ذره ترک، یک ترک هم متصور نیست. غذا اگر اول دهان باشد می‌شود خصم، وقتی در معده شما برود می‌شود هضم. چرا؟ چون یکی در اول حلق هست، خا، ه دو چشم از ته حلق است. اصلاً در الفاظ چه کارهایی کردند. مثل مثلاً حضَ، اضَ، هر دو تکان دادن است اما همزه چون از انتهایی‌ترین حلق است. آن تکان دادن شدید برخلاف حض است. حضرت در قصه یوسف می‌گوید، حضرت مریم می‌گوید: «هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَة» ولی در کفار می‌گوید: «أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّياطينَ عَلَى الْكافِرينَ یَؤُزُّهُمْ أَزًّا» دیگر نگفت یحزهم، گفت: یَؤُزُّهُمْ. بعد یسطرخون محشر کرده است. آنها که در جهنم داد می‌زنند با هم یسطرخون فیها، با ط، اطباق، آنی که در اطباق، طبقاتی که در جهنم دارند. با یک حرف، با یک صف حرف، ببینید چقدر مطلب را رساند. قوت یک زبان به چیست؟ یک قیاسیات آن بیشتر از تمامیت آن باشد. من روی یک زبان انگلیسی هم کار کردم. هر چه به استادم می‌گفتم، می‌گفت آقا این سماعی است. عربی را اینجا نیاور. این سماعی است، باید آن را حفظ کنیم. در قیاسیات محشر است. و دوم وجه قوت زبان عبارت است از ثروت لغوی. از صبح شروع می‌شود 24 ساعت، هر ساعتی یک اسمی دارد.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم