شریعتی: انشاا.. تنها امید ما همین است و برای مردم عزیز فلسطین آرزوی صبر و ظفر وپیروزی میکنیم. خیلی خوشحال هستیم که در کنار هم هستیم. این هفتهها با حاج آقای حجت الاسلام پناهیان داریم مفاهیم عالی دین را باز تعریف میکنیم. نکتههایی که شاید کمتر شنیدید. راجع به مفهوم تقوا صحبت کردیم. راجع به مفهوم ایمان، پیش تر ازآن علم و عقل وامروز به مفهوم جهاد خواهیم پرداخت. چرا در قرآن اینقدر روی جهاد تأکید شده است، آیا جهاد مقدمه یک اتفاق دیگری است یا اینکه نه خودش به تنهایی موضوعیت دارد ومیتواند خیلی در ساختن شخصیت انسانها خاصه اهل ایمان نقش داشته باشد و موثر باشد.
حجت الاسلام پناهیان: بله بسم الله الرحمن الرحیم. حالا شاید تناسب خوبی هم داشته باشد موضوع جهاد که فرمودید
شریعتی: حوادث این روزها.
حجت الاسلام پناهیان: بله. واقعاً عدهای مقابل دیدگان ما دارند جهاد میکنند ازخودشان دفاع میکنند و دلها متوجه آنهاست. همه قلبها در همه جهان، قلبهای سنگ نه، قلبهای ساده آدمهای خوب
شریعتی: انسانهای آزاده
حجت الاسلام پناهیان: زلال. بله همه با این جهاد گران دارندهمراهی میکنند و این از حکمتهای الهی است که در آخرالزمان مردم را برای پذیرش حق آماده میکند غربال دارند میشوند. در باره مفهوم جهاد ما یک مقدار بیمهری به آن میکنیم. معمولاً از آن فرار میکنیم. معمولاً آن را یک امر تلخی میدانیم. در حالی که مفهوم جهاد صلحآفرینتر از مفهوم صلح است. وقتی که شما آمادگی دفاعی داشته باشید دیگر کمتر صدمه میخورید دیگر کمتر در معرض خطر قرار میگیرید. حتی به شما حمله نمیکنند. اگر مستضعفین اگر عموم آدمها، اگر مؤمنین همه درباره جهاد یک رابطه منطقی خوب، عاقلانه ، عمیق داشته باشند و آماده جهاد باشند، دیگر هیچ کس به آنها حمله نمیکند. در واقع یک صلح جهانی برقرار خواهد شد. ولی درباره جهاد تا حرف زده میشود همه فکر میکنند ما میخواهیم یا قرآن میخواهد آدمکش تربیت بکند و آدمها را بیندازد در جنگ و درگیری و اینها. در حالی که جهاد آثار تربیتی در شخصیت انسان دارد. آثار تربیتی بسیار عمیق، همین آمادگیاش، نه حتی مبادرت به جهاد، به حدی که شما مطمئن باشید تا هزارسال آینده تا صد سال آینده که حالا تا هزار که عمرما نمیرسد بچههایمان میخواهند صد ساله بشوند قطعاً هیچ جهادی را نمیبینند و با آن مواجه نمیشوند. باز ما باید بچههایمان را برای جهاد تربیت بکنیم، آنها را علاقمند به جهاد نگه داریم. یک به این دلیل که کسانی که آماده به جهاد هستند به آنها حمله نمیشود. و بعد به بردگی کشیده نمیشوند. دو، اصلاً جدای از موضوع جهاد، خودشان یک شخصیت فرهیخته، باصفا، ایثارگر قوی پیدا میکنند
شریعتی: درنگاه اول جهاد از نگاه حاج آقای حجت الاسلام پناهیان ودر نگاه مفاهیم دینی ما یعنی آمادگی و تحیر برای قتال؟
حجت الاسلام پناهیان: جهاد یعنی ضمانت برای امنیت انسانها. اول از نظر اجتماعی بگوییم. چون جهاد یک پدیده اجتماعی است. در درجه دوم جنبه فردی آن ، یعنی قدرت روحی انسان این دو تا کدامشان بد است؟
شریعتی: هیچ کدام.
حجت الاسلام پناهیان: چرا به آن نمیپردازیم. خیلی باید به آن پرداخت. ما یک زمانی مواجه شدیم با امتحان جهاد در دوران دفاع مقدس و بعد در این ماجرای مدافعین حرم، خوب یک عدهای انسانهای دارای روح قوی، دارای درک اجتماعی بالا که میدانید امنیت به این وسیله فراهم میشود رفتند برای ملتشان امنیت آفریدند. آدمهایی در سطح یک خانواده نبودند. آدمهایی در سطح یک ملت بودند.
شریعتی: همان قدر بزرگ
حجت الاسلام پناهیان: قهرمانان ملی ما بودند هم شهیدان هم غیر شهیدان خیلیها هستند بین ما دارند زندگی میکنند غریبانه رفته سرکار خودش لبنیاتی دارد یکی از رفقای ما در دفاع مقدس دیدم درگوشهای لبنیاتی دارد من گاهی از جلوی مغازهاش رد میشوم میگویم مردم اگر بدانند ایشان چه آتش پارهای بود در دوران دفاع مقدس و چه کرده است تمام امنیت شهر وابسته به اوست. کسی نمیشناسد. ولی خدا فراموش نمیکند. پس جهاد مهمترین عامل امنیت و صلح است. هر کسی امنیت و صلح را دوست دارد آرامش و صفا و صمیمیت و اینها را دوست دارد باید برای خودش را برای جهاد آماده بکند. حالا علتش را من بیشتر توضیح خواهم داد.جهاد یک معنای بسیارلطیف است. معنایی مثل شاخه زیتون دارد، معنایی مثل گلهای بهاری دارد، معنایی مثل پرواز پروانهها آزادانه روی گلها دارد. جهاد همین است.
شریعتی: برخلاف آنچه که سخت و محکم و زمخت تلقی میشود.
حجت الاسلام پناهیان: و بعد جهاد برای ریاضت روحی برای ورزش خیلی چیز خوبی است. شما وقتی اسباب تربیت بدنی را میبینید فکر میکنید اینها آلت قتاله است؟ تصور این شکلی ندارید. وقتی وزنه را میبینید تصور نمیکنید که که با این میخواهند آدم را بکشند، تصور میکنید این میخواهد تن را تنومند بکند. چه آدمهای خوش هیکلی کنار این وزنهها عکس انداختند اصلاً آن وزنهها را آدم میبیند برایش افراد خوش هیکل تداعی میشود. حالا ممکن است کسی از این ابزار استفاده بکند کسی را به قتل برساند.
شریعتی: این روشن است راجع به او صحبت نمیکنیم.
حجت الاسلام پناهیان: ولی اصالتاً وزنه برداری برای کشتن نیست. جهاد هم اصالتاً برای تقویت روحی آدمها است. مخصوصا نوجوانان ماکه باید با جهاد تربیت بشوند. من قبل از این که آیات قرآن را در این زمینه قرائت کنم یکی روایتی را بگویم که آب پاکی روی دستمان ریخته شود. میفرماید هرکسی آرزوی جهاد در دلش نباشد منافق از دنیا میرود. اصلاً جهاد و دوست داشتن جهاد و درک درست از جهاد داشتن فرق میکند با وضعیت خارجی واقعی جنگ داشتن یا نداشتن.
شریعتی: یعنی در واقع یک آرمان است.
حجت الاسلام پناهیان: یک آرمان باید باشد در قلب انسان به صورت آرزوی فردی نه آرزوی اجتماعی، الهی جنگ بشود در جامعه، الهی همه چیز به هم ریخته شودنه آن را ما آرزو نمیکنیم. ولی به صورت فردی الهی خدا به من یک گوشهای یک فرصت جهاد بدهد. به صورت فردی یک آرزو باید باشد. از بس در روح انسان پاکی و حلاوت ایجاد میکند. از بس صفا به انسان میدهد. واقعاً دوران دفاع مقدس حضرت امام فرمود اینها راه صد ساله را یک شبه طی میکنند.برخی از رؤیاها از برخی از عرفای بزرگ هست. عادت ندارم خواب نقل کنم ولی خلاصهاش این است که این بچهها واقعاً راه صد ساله را یک شبه طی میکردند. راه صدسالهای که عرفای بزرگ خیلی طول میکشید تا به آن مقامات برسند. جبهه این جوری بود. جهاد این قدر آدم را لطیف میکند. ما باید، الان که نمیتوانیم به غزه اعزام بشویم الان که مستقیم درگیر نیستیم در اثر امنیتی که دراثر جهادی که داشتیم و مجاهدانی که داشتیم پدید آمده است. هیچ وقت هم آرزوی جنگ نمیکنیم انشاءا.. همیشه جامعه ما و بقیه جوامع مومنین در امنیت باشند.
شریعتی: انشاا.
حجت الاسلام پناهیان: ولی از نظر فردی باید آرزو کنیم والا دچار نفاق هستیم راست نمیگوییم. حداقل بگوییم ای کاش من مثل سردارسلیمانی بودم. من با او بودم.
شریعتی: خدایا یک جایی این شکلی مرا محک بزن.
حجت الاسلام پناهیان: بله. و من را آماده بکن برای یک همچنین روحیهای. پس آدم وقتی جهاد را میشنوداولین برداشتش از نظر اجتماعی صلح و امنیت است. جامعه آرام، بدون جهاد که جامعه آرام پدید نمیآید. در این باره باید بیشتر صحبت کنیم. دومین برداشت از نظر فردی قدرت و صفای باطن است. حالا من بخواهم یک شخصیتی را مثال بزنم دوستان بروند شخصیت شهید ابراهیم هادی را بخوانند. شخصیت شهید صدرزاده را بخوانند. دیروز در دانشگاه تهران یک برنامهای بود برای پاسداشت شهید صدرزاده، خوب ایشان میرفت کودکان کار را از خیابان جمع میکرد اردو میبرد استخر میبرد برایشان کارآفرینی میکرد، اینقدر یک جوان میتواند مهربان باشد، یک جوان اینقدر میتواند پدر یا این مرد این قدر میتوانست مادر باشد برای بچههای محل خودش بچههای ضعیف محل خودش. واقعاً شخصیت عجیبی داشت و بعد وقتی که فرصت پیدا کرد که برود در دفاع از حرم، رفت و تا شهادتش را نگرفت برنگشت. جهاد وقتی میگویند باید این طور شخصیتها به ذهن انسان بیاید. این برداشت صحیح از جهاد است. بله البته ممکن است آدم تصادف کند فوت کندولی ماشین وسیله قتاله نیست. بله خوب خیلیها با ماشین فوت کردند بعضی وقتها آمار فوتیهای ما با ماشین در جادهها از آمار شهدای ما در دفاع مقدس در یک نسبتهایی افزایش پیدا میکند.
شریعتی: بله بیشتر میشود.
حجت الاسلام پناهیان: ولی ماشین که وسیله کشتن و کشته شدن نیست. جهاد از بس اثر فردی روحی فوقالعاده دارد آدم یادش میرود که جهاد در متن یک نبرد شکل میگیرد. خداهم در واقع میفرماید تو چکار داری که جهاد نصیبت میشود یا نه تو فعلاً آرزو کن تا سالم بمانی. حضرت امام یک سفارشی داشت که دعای روزها را بخوانید به ویژه روز سه شنبه را.
شریعتی: سه شنبه چه ویژگی داشت؟
حجت الاسلام پناهیان: از خداتقاضا میکند که من را جزء حزب خودت و جزء رزمندگان خودت قرار بده. حضرت امام تمنا میکرد این را حضرت امام صریحاً میفرمودند.پس تظاهرات جهاد، تظاهرات برای جهاد با شاخه زیتون که میگویند علامت صلح است و با شاخههای گل، تناسب دارد. یک جلسهای بگیرند برای جهاد بعد عکس پروانههایی که روی گلها دارند پرواز میکنند را به عنوان پشت صحنه آن جلسه بگذارند. جهاد یعنی همین. در کمال آرامش زیر سایه جهاد تو میتوانی زندگی کنی.
شریعتی: وجالب است که مجاهدان ما هم این قدر لطیف بودند.
حجت الاسلام پناهیان: هم لطافت روحی داشتند هم برای امنیت جامعه میمردند. برای امنیت جامعه، روح شهید سلیمانی چقدر لطیف بود نامهای که برای دخترشان نوشتند که من دوست دارم پیش شما باشم من دوست دارم شما را ببینیم خوب معلوم است که بچههایش را خیلی دوست داشت اصلاً از شخصیت ایشان وواقعاً از دست دادن چنین پدری چقدر هولناک است برای کل جامعه ما هولناک بود.
شریعتی: برای خانواده حالا ببین چه اتفاق میافتد.
حجت الاسلام پناهیان: خدا صبر میدهد اینها اگر خدا صبر ندهد خیلی از خانوادههای شهدا لطمههای سنگین میبینند. این وضعیتی که شهید سلیمانی نسبت به خانوادهاش داشت همین احساس را نسبت به دخترکان جهان اسلام داشت. میگفت آن دختربچهای که در سوریه منتظر من است من به او چه جوابی بدهم. به همین دلیل نمیتوانم به خانه برگردم. ببینید جهاد وقتی میگویند آدم باید این شخصیتها به ذهنش بیاید. کسانی که اساساً جامعه را دوست دارند هیچ، این قدر عقلشان میرسد که امنیت جامعه را هم دوست دارند. بعد این قدر عقلشان میرسد که بروند طراحی کنند اقدام کنند، فعالیت کنند مجاهدانه برای اینکه امنیت جامعه را فراهم کنند بعد این قدر پای کار هستند که حاضرند در این راه جان بدهند. واقعاً جهاد محلی است برای خیلی از مفاهیم اجتماعی و محلی است برای خیلی ازمفاهیم اخلاقی فردی.
شریعتی: یعنی چقدر این بزرگ است و چقدر مهم است که تو تمام تعلقاتات را باید مورد به مورد باز کنی و بروی و ایثار کنی.
حجت الاسلام پناهیان: یک نمونه را عرض میکنم. ما در مملکتمان در طول این سالها الان رانمیگویم در هر زمانی بوده بالاخره مشکل یا مسئول ضعیف که ترک عمل میکند یا مسئولی که کج دستی بکند یا مسئولی که پستش را از خدمت کردن بیشتر دوست داشته باشد یا مسئولی که یک جایی را به عهده بگیرد و شایستگیاش را نداشته باشد یا مسئول و کارمندی که خوب برای انجام کار مایه نگذارد میگوید من این کار را انجام بدهم رئیسم مثلا ببرد این نحوه مشکلات را داریم. مشکلات گسترده مدیریتی در کشور است. به همین دلیل آن همه نهادهای نظارتی است. دادگاه پرونده. غیر از دادگاههایی که در روابط اجتماعی پروندههایی شکل میگیرند و مشغول آنها میشوند. جهاد همه اینها را حل میکند.
شریعتی: چه طور؟
حجت الاسلام پناهیان: در جهاد بهترین شایسته سالاری است. بهترین شایسته سالاری چرا هست چون آنجا ببخشید غنیمت که تقسیم نمیکنند که از آدم جان میگیرند. دیگر هرکسی به جهاد نمیرود.
شریعتی: با کسی تعارف ندارد.جانت را باید وسط بگذارید
حجت الاسلام پناهیان: برای همین است که شما بهترین فرماندهان را وقتی نگاه میکنی که شهید شدهاند، چه اخلاقی چه معنویتی چه زهدی، چه از خود گذشتگی. جلوتر از رزمندهها میرفتند. مااگر میتوانستیم همان وضعیتی که در فرماندهان دفاع مقدس داشتیم همان وضعیت را در مدیران جامعهمان داشتیم الان هزار سال جلوتر بودیم. اصلاً کلمه هزار مبالغه نیست.
شریعتی: چند وقت پیش من فکر میکردم خدا رحمت کند شهید تهرانی مقدم را که ایام شهادتشان هم هست با همان روحیه جهاد دوران دفاع مقدس صنعت موشکی و دفاعی ما را به اینجا رساند.
حجت الاسلام پناهیان: اصلاً ایشان فکر میکرد جنگ تمام نشده است. با همان روحیه.
شریعتی: استمرار همان روحیه
حجت الاسلام پناهیان: و ایستاد و محکم و جانش را در این راه داد.
شریعتی: حالا همان روحیه که ما در صنعت دفاعی به آن رسیدیم سرمان را میتوانیم بالا بگیریم مثلاً در صنعت خودروساز ما بیاید. در اقتصاد ما بیاید.
حجت الاسلام پناهیان: در همه زمینه ها بیاید. مثلاً رهبری یک بار به بچههایی که موشک ساخته بودند فرمودند که خوب این نشانهگیریاش چه شکلی است گفتند حالا ده پانزده متر آن طرفتر این طرفتر. بالاخره به هدف میخورد. فرمودند نه من موشک نقطهزن میخواهم.
شریعتی: همین قدر دقیق.
حجت الاسلام پناهیان: دقیق بچههایی که در آن جلسه بودند میگفتند که خوب آقا ما تکنولوژیاش را نداریم ولی هیچ در جلسه نگفتیم. گفتیم آقا این را از ما میخواهد. و اینها در عرض چند ماه پیچیدهترین تکنولوژی برای موشک نقطهزن را ایجاد کردند. اینها را نمیشود آورد معرفی کرد بعضیهایشان هم به شهادت رسیدند. بعضیهایشان را من میشناختم از بچگی در هیات ما میآمدند من آشنا بودم یکی از آنها. پسر استاد بنده بود که در سوریه به شهادت رسید.
شریعتی: خدا رحمتشان کند.
حجت الاسلام پناهیان: جریان شهادتش قصهاش جالب است گفتن آقا اینجا را میخواهند بزنند تخلیه کنید.ایشان فرمانده آن مجموعه بودند تخلیه کردند یک دفعه ایشان متوجه شد که یکی از نیروها مطلع نشده تازه دارد آنجا میآید. گفت شما بروید من خودم میروم خبرمیکنم که خودش رفت اورا خبر بکند به شهادت رسید. یعنی دوباره یک از خود گذشتگی.
شریعتی: ایثار
حجت الاسلام پناهیان: در ازخودگذشتگی دیگر بود. خوب اینها موشک نقطهزن درست کردند. حالا رهبر انقلاب میفرمایند ماشین باید خوب تولید بشود. چند سال میگذرد؟ کشاورزی باید خودکفا بشود. چند سال میگذرد.
شریعتی: اقتصاد ما فرهنگ ما.
حجت الاسلام پناهیان: بانک نباید این کار را بکند. چند سال میگذرد. تحول باید در آموزش و پرورش رخ بدهد.
شریعتی: آن روحیه جهادی اینجا وسط میآید.
حجت الاسلام پناهیان: پس جهاد مجموعه فضائل است. ما در جهاد اگر به عنوان یک امر اجتماعی برتر و حلال مشکلات و اسوه برای حتی شیوه مدیریت نگاه داشته باشیم و او را توی مجموعه خودمان بیاوریم دیگر نمیگوییم آقا الان که دیگر وقت جنگ نیست از جنگ داری صحبت میکنی. اقا جنگ صحبت نمیکنیم از جهاد داریم صحبت میکنیم. جهاد یک مفهوم بسیار متعالی است. حیف متاسفانه بعد از دفاع مقدس از فکر و فرهنگ این کشور جهادزدایی شد. یک هفته دفاع مقدسی است ونمیدانم خیلی ما کم به جهاد میپردازیم. در آموزش و پرورش
شریعتی: حتی نیروهای جهادی ما مثلا اردو میروندکارهای عمرانی میکنند اینها در ذیل همین مفهوم قرار میگیرند؟
حجت الاسلام پناهیان : بله در ذیل این مفهوم قرار میگیرد ولی باز بگذارید من یک موضوع دیگری را عرض بکنم به این موضوع میرسیم. در جهاد ما بالاتر از شایستهسالاری داشتیم. شایسته سالاری خوب است دیگر. یک کسی شایسته یک پستی است، او را قبول بکنیم. چون آنجا در دوران دفاع مقدس در متن جهاد حلوا خیرات نمیکنند. بالاخره آدم درمعرض شهادت است هرکسی نمیآمد هرکسی نمیخواست پزش را بدهد. من الان یک شخصیتی را مثال بزنم. یکی از موثرترین شخصیتهای دفاع مقدس که من شاید بتوانم بگویم موثرترین. که قفل دفاع مقدس و دفاع ما از مرزها را باز کرد. یعنی دفاع مقدس نیمی از دفاع مقدس تمام هم به ایشان وابسته بود چه کسی بود؟ غریبترین شخصیتی که حتی بعد از شهادت گفتند اصلاً او شاید رفت به بعثیها پیوست. وقتی پودر بدنش را نتوانستند استخوان بدنش را نتوانستند پیدا بکنند. چه کسی؟ شهید علی هاشمی. فرمانده قرارگاه سری و سریترین قرارگاه دفاع مقدس. خوب این برای کجا خودنمایی کند. برای مادرش هم نمیتواند توضیح بدهد من دارم چکار میکنم. درست است میخواهم بگویم چقدر مدیریت در جهاد خالص میشود. اینها میشود تازه بخش شایسته سالاری. از شایستهسالاری بالاتر ما در جهاد داشتیم.
شریعتی: بالاترش چه میشود؟
حجت الاسلام پناهیان: بالاتراز شایستهسالاری شما چه تصور میکنید؟ یک مثال میزنم. بعضی وقتها بود یک فرمانده لشکر بود فرمانده تیپ او از خودش بهتر بود. بعضی وقتها فرمانده تیپ داشتیم فرمانده گردانش بالاتر بود. بعضی وقتها فرمانده گردان داشتیم فرمانده گروهانش از خودش بهتر بود. و بعضی وقتها فرمانده دسته داشتیم از فرمانده گروهان بهتر بود. اینها چیزهایی است که من به چشم خودم دیدم. و ما نیروی دسته داشتیم یک آرپی جی زن بود یک تک تیرانداز بود از فرمانده دسته بهتر بود. حالا تصور بکنید،
شریعتی: سیری که
حجت الاسلام پناهیان: سیر چه جوری میشود از بالا یک دستوری برسد خط مقدم یک جوری آن دستور اجرا میشود که اصلاً او حدسش را هم نمیزند. و انتظاری هم ندارد. میگوید من آمدم جان بدهم. به او بگو آقا تو شایستهتری بیا فرمانده دسته بشو میگوید نه، اینجا یک کسی را میخواهد که اینقدر هوش و ذکاوت در انجام عملیات داشته باشد. خوب ما اینها را به چشم میدیدیم. این بالاتر از شایستهسالاری نیست؟
شریعتی: چرا خیلی
حجت الاسلام پناهیان: چون اصلاً سالار نیست ولی شایستهتر از همه سالارهای خودش هم است. شهید ابراهیم هادی یک نمونه است. چرا اینقدر دل برده است. بیشتر ازخیلی از فرمانده لشکرها این شهید دل برده است. حالا مدیریت را شما نگاه کن. به جای اینکه اصرار داشته باشد نیروهای بیاید کار بکنید تشویق بدهد تنبیه کند که اقا بیایید کارکنید اصلاتو ف بگویی او فرحزاد رفته است. شما به بقیهاش کار نداشته باش. شما برو خیالت راحت باشد. اینجور نیروهایی که فرماندههابرایشان انصافاًمیمردند. خود شهید سلیمانی شیفته بعضی از این نیروهای خودش بود. واقعاً نمیتوانست از اینها جدا بشود. من در یکی از مراسمهای شهدای دفاع مقدس ببخشید مدافع حرم سردار سلیمانی خودش دم در بود. با ایشان خداحافظی کردم. سلام وعلیک و خداحافظی منبر رفتم. داشت دم در آب میشد. از بس برای این شهیدداشت اشک میریخت. هلاکش میشد. و این نمونهها. اصلاً مفهومی بالاتر از شایسته سالاری است. او نیروی آخر که حرف گوش میدهد به شدت شایسته تر از تو است و میگوید من پستم همین جا است تو رو به کارهای دیگر برس. اینها مسائل اجتماعی ما است. حالا مدیریتها و آنچه که در این باره گفتگو میشود چه شکلی اینها را میتوانند حل کنند؟
شریعتی: این است که حاج قاسم در سخنرانی میگفت جنگ ما یک گنج بود. صفا بود. مروه بود. عرفات بود.
حجت الاسلام پناهیان: واقعاً خیلی موضوع جهاد را باید جدی گرفت. جامع جمیع فضائل اجتماعی و فردی است. در مورد بحث امنیت آفرینیاش یک توضیحی بدهم. آقای شریعتی ما قبل از این که به دنیا بیاییم دشمنان ما به دنیا آمدهاند. ابلیس یک نمونه برتر آن است. و امکانات هم دارد. امکاناتش این است که درما نفوذ میکند. ما را رصد میکند. اسکن میکند. این اسناد لانه جاسوسی هست میگوید این شخصیت این نقطه ضعفها را دارد میشود از پسرش وارد شد و از این قبیل. انگلیسیها مگر چند نفر بودند. هندوستان وکجا و کجا و اینها حتی ایران زمانی سلطه داشتند. اینها بر تک تک آدمها که سلطه نداشتند یکی دو سه نفر را میدیدند با آنها بقیه را چپاول میکردند و اداره میکردند و الی آخر. اینها را شناسایی میکردند. ابلیس تکتک ما را این شکلی شناسایی میکند. و به ما ضربه میزند. دشمن بیرونیمان که مشخص است. از ابلیس شروع میشود تا قابیل را نسبت به هابیل ببینید. انسان خوب دشمن دارد. کافر به مومن حسادت میورزد و میخواهد اورا بکشد. شما میتوانید این واقعیت را حذف کنید چون نمیتوانید پس جهاد لازم است.
شریعتی: تاوقتی که حقی است و باطلی است.
حجت الاسلام پناهیان: جلوتر از این تا وقتی که انسان در روی زمین زندگی میکند. اصلاً این حق و باطل در متن این نزاع شکل میگیرد. تا وقتی شما انسانید دشمن دارید. مرحوم شدی بعضی وقتها با قبرت هم دشمنی میکند. هنوز با اسم سردار سلیمانی دشمنی میکنند با این که به شهادت رسیده است از اسم ایشان هم میترسند. ایادیشان را میفرستند عکسش را هم بردارد و توهین کند. از عکس اوهم میترسند. نگهبان نباشد شاید مثلا بفرستند تعرض به مزار برخی از این شهدا هم صورت بگیرد. انسان دشمن دارد. من خیلی راحت میگویم لعنت به کسانی که سعی میکنند جامعه را یک جوری باربیاورند که به افراد این توهم را بدهند که تو دشمن نداری.
شریعتی: همه در صلح و صفا داریم زندگی میکنیم.
حجت الاسلام پناهیان: بابا این دروغ است. ما دشمن داریم.
شریعتی: انسانها دشمن دارند.
حجت الاسلام پناهیان: انسان دشمن دارد. در میان انسانها افرادی هستند که دشمن انسانها هستند. حالا یهودیهای صهیونیست که دیگر رسماً در کتابشان نوشتهاند بقیه بردگان ما هستند وجانشان ارزش ندارد واموالشان مال ماست. ما دشمن داریم. من یک آیه از قرآن برای شما بخوانم می فرماید ولو یشاء الله لن تصر منهم. همین یک جمله.
شریعتی: اگر خدا میخواست
حجت الاسلام پناهیان: اگر خدا میخواست شما را کمک میکرد و اصلا نمیگذاشت شما جهاد بروید خودش میرفت شر آنها را میکند. من عمداً این بساط را فراهم کردم. ولاکن لیبلوبعضکم به بعض. من میخواهم شما را امتحان کنم. جهاد پس یک امر اجتناب ناپذیر است. یا غیر مستقیم جهاد میکنیم مثل الان و غزه. یا مستقیم. یا مقدمات جهاد بعدی رافراهم میکنیم خودمان را آماده میکنیم پیش نیاید، پیش آمد درگیربشویم یا با اخرت جهاد قبلی را یا پاسداشت یاد شهدا را داریم. که رهبری فرمودند که یاد شهدا را گرامی داشتن کمتر از شهادت نیست. این خیلی حرف عمیقی است. ما اصلاً کاری نمیکنیم میرویم مراسم میگیریم. یادشهدا، خاطراتشان را میگیریم. این خودش کمتر از شهادت نیست.
شریعتی: به هرحال آن روحیه زنده بماند.
حجت الاسلام پناهیان: احسنت. خیلی حرف عمیقی است که شما این را کمتر از خود شهادت ندانید. چرا چون آن تهیه و آمادگی برای جهاد موضوعیت دارد.
شریعتی: آن شهید زندگی کردن که حاج قاسم گفت یعنی همین دیگر.
حجت الاسلام پناهیان: احسنت. خوب ما داشتیم یکی از دوستان دانشجو بود. من سر کلاس دانشگاه هنر ایشان را دیدم. چندسالی از جبهه گذشته بود.گفتم من شما را کجا دیدم؟ خیلی آشنا میآمد. گفت حالا یک لبخند ملیحی زد و خیلی سختم است خاطراتش را بگویم. گفت حالا. دوباره یک کمی دیگر گفتگو کردیم سرکلاس. گفتم ولی من شما را کجا دیدم. خیلی دارم اذیت میشوم. یک جای خوبی من شما را دیدم. دوباره یک لبخند ملیحی زد و بعد از کلاس آمدیم بیرون. گفت من تو لشکر بودم. آنجا باهم بودیم. من عکاس لشکر بودم. گفتم آهان. آقای فلانی و.دیگر بالاخره یادمان آمد. من زیاد با ایشان مراوده نداشتم. ولی خوب یک جایی بودیم که باهم کم و بیش ارتباط داشتیم. یعنی همدیگر را میدیدیم.
شریعتی: برخورد میکردین.
حجت الاسلام پناهیان: و ایشان عکاس بزرگ شلمچه بود. ببخشید حلبچه بود. حلبچه ایشان رفت عکس گرفت. بیشترین سند تاریخی از حلبچه که جنایتی که صدام در حق مردم عراق کرد را ایشان ثبت کرد. من یادم است آن وقتی که ایشان رفت. گفتم یکی از بچهها فلان رفته است. که بعد با همان شیمیایی بعد از یک مدتی به شهادت رسید. به ایشان که در مجموعه نهاد نمایندگی رهبری بود در دانشگاه هنر گفتم که بیا یک کاری بکن سوگواره عکس عاشورا حالا میگویند جشنواره ما بگوییم سوگواره. عکس عاشورا بچهها بروند از عاشورا عکس بگیرند ثبت کنند مثلاً دستههای عزاداری و خوب برگزار کرد و خیلی کار قشنگی بود و خیلی از بچهها هم با ایشان مرتبط شدند محجبه، نیمه محجبه، غیر محجبه دیگر قاطی بچه ها در آن فضا همه جوره بودند. ازبچههای خود مجموعه. یکی از این خانمهایی که اصلا خانم مذهبی نبود حالا من دیگر بعدا نمیدانم ایشان یک روزی گفت که من از این شهید و شهادت و جبهه چیزی نمیفهمم. ولی هرموقع فلانی را میبینم یاد شهدا میافتم. یعنی احساس میکنم یک شهید زنده است دارد راه میرود. میگوید من هیچی از شهید وشهادت نمیدانم.
شریعتی: ولی اورا میبینم احساس
حجت الاسلام پناهیان: احساس میکنم یک شهید زنده است دارد راه میرود. وآن خانم راست میگفت.
شریعتی: شهید زنده بود.
حجت الاسلام پناهیان: و واقعا شهید زنده بود. وقتی که شیمیاییاش عود کرد گفتم داری میروی کربلا شفایت را بگیری فلانی واقعا نیروی ارزشمندی بود. گفت من شفایم را سالهاست گرفتم. میخواهم بروم به امام حسین بگویم این را از دست ندهم.
شریعتی: عزیزم.
حجت الاسلام پناهیان: و با دو تا بچه رفت وشهادتش را گرفت برگشت.
شریعتی: چه سالی قصه مالی چه سالی است؟
حجت الاسلام پناهیان: مال اوایل دهه 80 است.
شریعتی: عجیب.
حجت الاسلام پناهیان: شهید جان بزرگی شهید بزرگوار الان پسرشون دانشجو هستند. حالا دو تا بچه از خودش به جای گذاشت. خوب واقعاً این شهید زندگی کردن را شما یادآوری فرمودید از شهید سلیمانی ما دیدیم دربعضی از افراد برویم سراغ همین بخش فردی. حالا با همین شهید زندگی کردن. شهادت چند تا رکن دارد. یک رکن آن باور کنی دشمن داری. وجود دشمن. حالا باور نکنی. میگویند کبک سرش را در برف فرو میکند تا صیاد را نبیند. صیاد هم با خیال راحت میزند حسابش رامیرسد.
شریعتی: واقعیت را که نمیشودعوض کرد.
حجت الاسلام پناهیان: واقعیت را نمیشود انکار کرد. ما دشمن داریم. این یک موضوع. یک رکن جهاد وجود دشمن است. این بعد اجتماعی آن است. یک رکن جهاد، تلاش و تکاپو است. تنبلی را کنار گذاشتن. کلمه جهاد یعنی پر تلاش بودن. عنصر دشمن هست، عنصر دشمن فعال میکند.
شریعتی: درخود این کلمه تکاپو است. جنب و جوش، تلاش.
حجت الاسلام پناهیان: و بعد اینجا تبدیل به قدرت میشود. موجب قدرت میشود.ما دانشآموزانمان را باید رزمنده باربیاوریم. یعنی چی؟ یعنی چی باید رزمنده بار بیاوریم؟ یعنی آدمهای قوی محکم، آدمهای محکم. فرزند مادرنباشند. حالا یک اصطلاح دیگری معمولاً گفته میشود. به این معنا که در اثر کوچکترین آسیبی حالا بنده یک تعبیری را به کار ببرم آنهایی که میخواهند مسخره کنند یک بهانهای دستشان است بعضیها شغلشان این است نانشان از این راه است. ما اگر بچههایمان را در مدرسه رزمنده بار بیاوریم فرق نمیکند دختر و پسر. آمار طلاق کاهش پیدا میکند. ربط بین این دوتا معلوم است. وقتی که محکم باشد بتواند مشکلات را تحمل کند. ما در جبهه فقط یک فرصت، یک تیکه سنگ اگر به دست میآمد یک چرت بزنیم بعد بچهها همه این جوری بودند. برمیگشتند در خانهشان مامانشان تشک میانداخت مثلاً متکا. میگفت نه. من همین روی زمین میخوابم.فاصله آن همه بیامکاناتی با این امکانات را نمیتوانست تحمل کند. میگفت بگذار امکاناتم کم باشد من دوست دارم در آن فضا باشم. بگذار امکاناتم کم باشد من آنجا بدهیهای خودم را داشتم به خدا میشمردم. حالا بیایم اینجا بدهیهایم را افزایش بدهم. اصلاً سعی میکرد یک زهد عجیب غریب پیدا میکردند. اینها را در کتابها نخوانده بودند. این زهد از کجا پیدا میشد از شیرینی حضور در آن لحظهها. من نمیخواستم این را بگویم دامادمان از جبهه برگشت گفتیم بچهات دیگر میگوید بابا. توانسته بود پسرش
شریعتی: به حرف بیاید.
حجت الاسلام پناهیان: گفت بگو ببینم و راحت گفت بابا. خیلی لذت برد پدر مهربانی هم بود. داشت با او بازی میکرد در اتاق پذیرایی یک دفعه بچه را گذاشت و رفت آن گوشه نشست. من آمدم گفتم چی شد. ناراحتی چیزی پدید آمد. گفت خیلی شیرین بود. گفتم خوب الحمدلله گفت میترسم آن شیرینی جهاد را از من بگیرد. من این بار زودتر میروم. زودتر مرخصیاش را تمام کرد و رفت و بدن بیسرش برگشت.
شریعتی: خدا رحمتش کند.
حجت الاسلام پناهیان: اینها را ما از نزدیک دیدیم. جهاد با آدم چکار میکند. چه شیرینی چه قدرت روحی بالایی. عنایت فرمودید. و من میدانم آن پدر بیشتر از همه پدرها بچهاش را دوست داشت. و پدر ملت شد. هر کدام از این شهدا. برای ملت خانه ساختند. امنیت ساختند.
شریعتی: ی: تک تک بچه ها فرزند او شدند.
حجت الاسلام پناهیان: بله. پس ببینید یک عنصر جهاد وجود دشمن اجتناب ناپذیر است. یک عنصر جهاد تلاش و سختکوشی و
شریعتی: محکم شدن
حجت الاسلام پناهیان: من یک بار عسلویه رفته بودم حالا نباید بگویم ولی نمیگویم چه سالی رفته بودم. بعد آنجا صحبت کردم یک روایتی خواندم من کسل فی امر دنیاهه و هوفی آخره اکسل. کسی درکار دنیای خودش کسالت داشته باشد حال نداشته باشد کار کند همین کارهای روزمره خودش، غذا بپزد پول دربیاورد، کاسبی کند حال ندارد کارمندی بکند. حال ندارد.
شریعتی: خسته است.
حجت الاسلام پناهیان: کسالت دارد. و هو فی امرآخرته اکسل.
شریعتی: آنجا داغان تر است.
حجت الاسلام پناهیان: برای به دست آوردن آخرت تنبلتر است. وبعدگفتم شما باید در امر دنیای خودتان زبر و زرنگ باشید. آقا مسئول آن مجموعه بعد آمد گفت این حدیث کجا بود. من نمیدانستم اسلام اینقدر روشنگری دارد در چه زمینههایی و اینها. بعد میگفت ما اینجا مشکل بزرگمان با برخی از جوانهای مهندسی است که حال کار کردن ندارند. من میروم کنار دریا میبینم خوب خانواده هایشان در این شهرکی که هست
شریعتی: خانه های سازمانی
حجت الاسلام پناهیان : به آنها میگویم آقای شما کجا هستند؟ میگوید او خسته بود خوابید. بعد میگوید دو شیفت دیگر کارگرهایی از کشورهای دیگر دارند با همین معلومات دارند کار میکنند. خیلی، حالا جزئیاتی دارد من نمیخواهم این را عرض بکنم. جهاد پرتلاش بودن پرکاربودن خسته نشدن این یکی از عناصر کلیدی آن است. و مقابل مشکلات مقاوم بودن. من نمیخواهم با جزئیات زیاد عناصر جهاد را برشمرم و نمیخواهم بحث طولانی بشود. ولی واقعاً انسان درجهاد آبدیده میشود. من برای همه دانشآموزهامون واقعاً متاسفم برای دانشجویانمان برای طلبههایمان که جهاد را ندیدند جبهه واقعا نرفتند. خوب است که امنیت هست ولی بد است که تربیت جهادی نداریم. خوب است که ما در آرامش به سر میبریم کشته نمیشویم ولی بد است که ضعیف باشیم. آن ضعف بدتر به ما لطمه میزند. مثل کسی که ماشین آخرین مدل دارد ولی در عوض دیگر راه نمیرود. خوب مریض میشوی از دست میروی حداقل برو باشگاه ورزش کن. آن باشگاه ورزش کردن همان تمنای جهاد است نمیدانم چقدر وقت است.
شریعتی: سه دقیقه تا قرار قرآنمان هست.
حجت الاسلام پناهیان: یک آیه قرآن میخواهم بخوانم برای شما برای روحیه جهاد نداشتن. خیلی آیه تکان دهندهای است. میفرماید فاذا انزلت صوره محکمه و ذکره فیه القتال. وقتی که یک آیهای یک بخشی از آیات قرآن نازل میشود که در مورد قتال دستوری داده است رایت الذین فی قلوبهم مرض. میبینی کسانی که مرضی در دلشان است ینظرون و الیک النظر المقشی علیه من الموت. یک دفعه یک جوری به تو نگاه میکنند انگار دارد از ترس بیهوش میشود و دارد میمیرد. خدا حال ترسوهای از جهاد را توصیف میکند. بعد میفرماید: فاولا لهم. هم شایسته مرگ هم هستند. آقا خدا درسوره محمد که خواندن این سوره شجاعت انسان را افزایش میدهد این سوره آخرش در باره ایرانیها است. که میفرماید آنها ثم لا یکون امثالکم به مومنین آن زمان میگوید اینها دیگر مثل شما نیستند. خیلی جالب است. آخرین کلمات این سوره این است که بعد گفتند آنها چه کسانی هستندفرمود فامیلهای سلمان فارسی هستند و الی آخر. آیه بیست. میفرماید مرگ بر آنهایی که وقتی جهاد میگویند میترسند. بریم خودمان را آماده کنیم. برای جهاد. این صلح میآورد.حالا پای رکاب آقا امام زمان ارواحنا له الفدا انشاا.. جهاد نصیبمان بشود. ولی همان زمان هم خیلیها جا میخورند میترسند چون خودشان را آماده نکردهاند. و بعد بحث مفصلی نمیدانم حالا هفته بعد فرصت پیدابکنم کسانی که اهل فرهنگ و روحیه جهادی نیستند و دانشی که جهاد تولید میکند نیستند آسیبهای زیادی در زندگی رایجشان میخورد.
شریعتی: و به نظرم برای جوانترها برای نوجوانان دانشآموزان، دانشجویان مصادیق جهاد را هم درعرصههای مختلفش یعنی همین روحیه را بیاوریم درعرصه جهاد فرهنگی در عرصه جهاد علمی که شاید بشود چ
حجت الاسلام پناهیان : بله میشود این معانی را توسعه داد این کلمات خوب است که استفاده میشود من حالا آن جهاد سازندگی و جهادهایی
شریعتی: اردوهای جهادی و جهاد تبیین و
حجت الاسلام پناهیان: اینها را واقعاً به آن نپرداختم. ولی از یک کسی که ورزشکاراست و وزنه بلند میکند و بازوهای خودش را قوی کرده و میفهمد که قوی کردن این بازو موضوعیت دارد نباید به او گفت که تو برای چی اینقدر میخواهی بازویت را قوی کنی مگرمیخواهی چه کسی را مشت بزنی و او را بکشی. آقا قوی بودن خود این موضوعیت دارد. ببین جهادی بودن خودش موضوعیت دارد
شریعتی: یک منظر دیگری نگاه کردن به این مفهوم است
حجت الاسلام پناهیان: جهادی بودن خودش موضوعیت دارد. این را بفهمیم. چرا بعضیهاجهادزدایی میکنند در فکر وفرهنگ جامعه.یک جایی رفتیم روایت دفاع مقدس شد روایت مادر شهید اصلاً خوداین مادران شهدا را روایتشان را شمابروید از نزدیک ببینید. مادری مادران چقدر افزایش پیدامیکند. محبتشان به فرزندانشان. تربیتشان چقدر قویتر میشود. یک کلمه عرض بکنم و عرضم تمام شود. مادرها باید بچههایشان را یک جوری پرورش بدهند که بتوانند ازحق خودشان دفاع کنند. همین.
شریعتی: خیلی خوب آقا خیلی از شما ممنون ومتشکرم. آیات را بشنویم امروز در موردجهاد صحبت کردیم. که باب من ابوالجنه فتحه الخاص الاولیائه خداوند آن را برای اولیاء خاص خودش باز میکند. و انشاا.. ما هم جزء همان خواص باشیم. انشاا..
صفحه473 قرآن کریم
حجت الاسلام پناهیان: من یک آیهای از قرآن را قرائت کنم که ببینید همه ادیان و همه پیامبران مأمور به جهاد بودند و امر به جهاد در آنها وجود داشته است. اینکه مثلاً اتهام میزنند فلان دین دین صلح است، فلان دین دین جنگ و اینها، اینها یاوهسراییهایی است خود دشمنان بشریت اینها را دارند. من فکر نمیکنم الآن هیچ جامعهای به اندازه جامعه یهود صهیونیست آماده جهاد و کشتن آدمها باشند. جهاد به معنای بد کلمه. البته آنها اصلاً شایستگی جهاد را ندارند به خاطر ترس وحشتناکی که دارند ولی در این آیه قرآن شما ببینید صریحا میفرماید: « إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ» خدا جانها را میخرد و بهشت به آنها میدهد «يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ» در راه خدا مقاتله میکنند و درگیر میشوند حتی به شهادت میرسند «وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ وَ الْقُرْآنِ» این وعدهای است که در تورات و انجیل و قرآن، در هر سه آمده است. فکر نکیند این فقط اختصاص به این دین دارد. این یک نکته خیلی مهم است که در ذهنها باشد. آن کسانی که میخواهند ما را غارت کنند و ما را به بردگی بکشند، آنها هی به ما میگویند انقدر از جهاد حرف نزنید و انقدر اهل درگیری نباشید و اهل صلح باشد.
شریعتی: در واقع یعنی انقدر برای دفاع آماده نباشید.
حجت الاسلام پناهیان: بله، که ما راحت بتوانیم شما را بترسانیم، غارتتان کنیم، اموالتان را ببریم. انشاا.. که ما از این حداقلی بود نجات پیدا کنیم. از تماشاچی بودن که یک درصد زندگی کنند و 99 درصد آنها را تماشا کنند. الآن 99 درصد ابنای بشر پول ندارند از این طرف دنیا بروند آن طرف دنیا تفریح کنند، ببینند. یک درصد دارند زندگی میکنند و 99 درصد هم در موبایلهای خود دارند آنها را نگاه میکنند. این وضع را امام زمان ارواحنا له الفدا به هم خواهد ریخت. همه زندگی میکنند. آن وقت وقتی همه زندگی کردند فراوانی ای خواهد شد که آن وقت مردم میگویند اه میشد پس همه میلیارد باشند. الآن میگویند امکانات کم است، یک عدهای دارند بقیه ندارند. بقیه هم در سر و کله همدیگر بزنند برای آن یک مقدار. اصلاً کی این بحث دروغ است. امکانات به اندازه رفاه و آبادی تمام انسانها که کسی تماشاچی نباشد هست. فقط شما آن دشمنان بشریت که آن یک درصدی که دارند بقیه را غارت میکنند از بین ببر، ببین چه زندگیای، چه برکاتی پدید خواهد آمد.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم