اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1402-08-07-حجت الاسلام صفایی بوشهری - ویژگی‌های اهل ایمان در نگاه قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام می کنم خدمت همه عزیزان خانم ها و آقایان، همه مخاطبانی که تکرار برنامه را می بینند از شبکه محترم افق یا صدای ما را از رادیو معارف می شنوند دوستان شبکه جهانی ولایت در هر کجا که هستید ان شاءالله حال دل شما خوب باشد. در محضر حاج آقای حجت الاسلام صفایی بوشهری عزیز هستیم سلام علیکم و رحمۀ الله خیلی خوش آمدید.

حجت الاسلام صفایی: علیکم السلام و رحمۀ الله. بسم الله الرحمن الرحیم. ابتدائاً محضر مبارک حضرتعالی و مردم عزیز محترم و گرانقدر سلام عرض می-کنم عرض ادب و دعای خیر دارم. امیدوار هستم همه مردم عزیز ما، مردم مسلمان به ویژه مردم فلسطین در شرایطی باشند که ظلم و ستم این رژیم سفاک صهیونیستی برطرف شود و همگان مشمول دعای خیر امام زمان باشند. نکته ای که در حوزه معارف دین شروع کردیم که بسیار تأثیرگذار هست در ساختارسازی شخصیت انسان و تمدن آفرینی جامعه این بود که خداوند چه کسانی را دوست دارد. محبوب او چه کسانی هستند؟ که طریق محبوبیت الهی را طی کنیم و از آثار محبت عرشی خداوند بهره مند شویم. چون کسی که محبوب خدا شد محبوب تمام عالم وجود می شود. یکی از محبوبان خدا انسان های با ایمان بودند. در رابطه با صفات مؤمنین صحبت می-کردیم و در برنامه های گذشته پیرامون مدیریت زبان انسان مؤمن سخن گفتیم. ساحت مقدس امام صادق ویژگی های دیگری نیز برای انسان مؤمن بر شمردند که ساحت مقدس امیرالمؤمنان نیز در خطبه متقین آنها را از ویژگی های با ایمانان اهل تقوا نیز بر شمردند. یکی از این اوصاف فرمودند قوت فی الدین هست. یعنی انسان مؤمن انسانی است که فوق العاده در دینداری قوی هست، قوی عمل می کند. سستی نمی کند و با تمام وجود حافظ دین خود هست و تمام عواملی که موجب از دست دادن دین می شود چه عوامل خارجی، چه عوامل نفسانی و درونی کاملاً مقاومت می کند و از خود قدرت مقاومت نشان می دهد. در مقابل تهاجم های مختلف فرهنگی، فکری، عوامل دنیایی، انحراف ها، انحطاط ها، تمایلات ضد دین، این شخصیتی قوی و محکم دارد و به هیچ صورت مغلوب تهاجم نیروهای ضد دین چه هوای نفس در درون، چه دنیاگرایی در برون نمی شود. به همین خاطر مناسب دیدم مقداری در رابطه با دین صحبت کنم. و از آن طرف قوت در دینداری را یک مقدار خیلی مختصر شرح بدهم. دین تنها راه الهی نجات انسان به کمال او هست. راهی هست الهی و عامل نجات و مایه کمال در ساختار شخصیتی انسان و تمدن آفرینی در جامعه هست. تمدن واقعی مطابق با فطرت انسانی. و چون انسان یک موجود فرا دنیا هست این طور نیست که انسان جغرافیای زندگی او دنیا باشد. به تبع عالم برزخ هم پیش روی دارد و در نهایت عالم آخرت که زندگی بی نهایت هست. دین ضامن سعادت و رستگاری فرا دنیای انسان هم هست. یکی از ویژگی های دین این هست که به انسان افق دیدی می دهد که خیلی فراتر از دنیا هست.
شریعتی: یعنی برای ابدیت خود زندگی می کند.
حجت الاسلام صفایی: به همین خاطر انسان هایی که دارای ساختار جهان بینی دینی هستند انسان هایی هستند که جغرافیای دید پیش روی آنها محدود به دنیا نیست. فوق العاده از جغرافیای دنیا عبور می-کنند، برزخ را می بینند، آخرت را می بینند، از همه زندگی خود در دنیا و فرا دنیا اطلاع پیدا می کنند و این بزرگترین نعمتی است که خداوند چنین معرفتی توسط قرآن و هدایت های پیامبر و همچنین ادیان گذشته به انسان می دهد. به همین جهت هست دین راهی هست که نظام فکری انسان، نظام اندیشه انسان را، ساختار شخصیت انسان را معماری می کند و از آن طرف فضای زندگی انسان را بر اساس پیشرفت و عدالت در اختیار انسان می گذارد. یعنی هر چیزی که انسان با انسانیت خود دنبال می کند در جامعه دین به او ارائه می کند. و در نظام ساختار فکری و اندیشه و اعتقادی واقع عالم وجود را به انسان هدیه می کند. این بزرگترین موهبت الهی به جامعه انسانی هست که دین را به جامعه ارائه می کند و الا اگر دین نباشد انسان در یک فضایی به سر می برد محدود در دنیا، نفسانیت بر او حاکم می شود و شرایطی را در جامعه فراهم می کند که ظلم و ستم و استبداد و استعمار در جوامع و توقف در اندیشه و اعتقاد برای انسان در ساختار وجودی او حاکم می شود. دین باعث ارتقاء سطح شخصیت انسان و ایجاد تمدن به معنای واقع در جامعه می شود. به تبع راه های بسیار دیگری در طول تاریخ برای انسان دیگران ترسیم کردند. از آن طرف هوای نفس انسان چون در برخی مواقع دین را مانع رسیدن به تمایلات پست نفسانی خود احساس می کند در درون انسان تمایلات نفسانی گاهی با دین خود را در تعارض می بیند از آن طرف هم بسیاری در تاریخ بشر راه های غیر دینی به جامعه عرصه کردند. انسانی که دیندار باشد باید فوق العاده در عرصه دینداری برای رسیدن به همان نجات ها و کمال ها شخصی و اجتماعی در دینداری قوی باشد و اگر قدرت از خود نشان ندهد، اقتدار در دینداری نداشته باشد هوای نفس در درون به او حمله می کند و نظام فکری او را از بین می برد و در بیرون نیز مکاتب و ایسم های مختلف و راه های مختلف آن را تحت هجمه قرار می دهند. انسان مثل یک مملکتی است که اگر از خود قدرت نشان ندهد مرزهای وجودی توسط نیروهای فکری ضد دین از بیرون مورد تعرض قرار می گیرد و از آن طرف در درون خود هم یک پدیده ای هست که متمایل به آن مهاجمین هست و آن نفس اماره هست.
مادر بت ها بت نفس شماست     زان که آن بت مار، این بت اژدهاست
انسان مؤمن انسانی است که به خاطر رشد معرفتی و نگاه عمیقی که به حیات خود دارد و از آن طرف ایمان دارد که نجات کمال با دینداری هست در عرصه دینداری فوق العاده قوی برخورد می کند. دین خود را در مقابل هوای نفس نمی بازد. خدای نکرده مبتلا به گناه نمی شود. چون دین می گوید گناه نکن. اما تمایلات نفسانی می-گوید این لذت دارد جلو برو، مشکلی ندارد، مدام وسوسه می کند. آنها قوی هست نمی گذارد این تمایلات نفسانی و شیطان بر او غالب شود. از آن طرف این قدر قوی هست که دعوت های ضد دینی که می شود برای او شک ایجاد نمی کند. تردیدی ایجاد نمی کند. تمایلی ایجاد نمی کند. به همین خاطر انسان مؤمن قدرت در دین دارد. قوت در دین دارد. ساحت مقدس امیرالمؤمنان می فرمایند الدِّينُ أَقْوَى عِمَاد. قوی ترین تکیه گاه برای بشر دین هست. اگر دین نباشد هر آن انسان با یک هجمه بنای شخصیتی او، بنای فکری او، بنای رفتاری او فرو می ریزد. و اساساً به انسانی که دین ندارد نمی-شود اعتماد کرد چون خود او معتمد به دین نیست. به چیزی نیست. چون دین ندارد مبنا ندارد. با هر بادی پرچم او به یک سمت وزیدن می شود. انسان نمی تواند هیچ اعتمادی به این شخص داشته باشد. باز امیرالمؤمنین می فرماید دینکم دینکم، ای مردم محافظ دین خود باشید. مواظب دین خود باشید. حواستان به دین خود باشد. چون دین عامل سلامت و نجات و کمال در دنیا و آخرت هست برای انسانی که یک موجودی هست که وقتی به دنیا می آید زندگی را آغاز می کند، یک زندگی بی پایان. چون انسان که از دنیا می-رود تازه متولد می شود. مرگ انسان در دنیا مقارن با یک تولد هست. تولد برزخی. لذا به این مرگ ارتحال می گویند. یعنی از یک جایی کوچ کرد یک جای دیگر برود. در عالم برزخ هم همین طور هست. زندگی می کند. اما آن جا هم یک ارتحالی دارد. آن جا هم یک پایانی دارد. ارتحال می کند به حیات اخروی. لذا ارتحال برزخی مقارن هست با تولد اخروی. زندگی اخروی آن جا دیگر ارتحالی نیست «خالِدينَ فيها أَبَداً» هست. اما این نکته خیلی مهم هست که حیات دنیایی ما که نسبت به عالم برزخ و عالم آخرت عددی نیست، خیلی کوچک هست اما فوق العاده تعیین کننده هست. سعادت ما در دنیا، سعادت ما در عالم برزخ، با آن حجم زمانی بالا و آخرت بدون زمان، بی نهایت بستگی دارد به نوع زندگی ما در دنیا اعتقاداً و رفتاراً. آن چیزی که باعث نجات در این مجموعه هست از دنیا شروع می شود به عالم برزخ و آخرت دین هست
شریعتی: در واقع شخصیت شما را می سازد، شما را تعریف می کند، و شما را مهیای آخرت می کند.
حجت الاسلام صفایی: بله. به سعادت و تمدن در این جا. یعنی ما داریم خود را معماری می کنیم شخصاً و اجتماعاً که هم در این دنیا شرایطی را پیدا کنیم که سعادتمند باشیم و هم خود را یک معماری می کنیم که در آن دنیا چه برزخ، چه آخرت خریدار داشته باشیم. مناسب بهشت باشیم. امیرالمؤمنین می فرماید سن دین، این دین خود را داشته باشید می فرماید که مواظب باشید دین خود را به دنیا نفروشید. در دنیا طوری زندگی کنید که دنیا را خرج دین خود کنید نه دین را خرج دنیای خود کنید. اگر دنیا را خرج دین خود کردید بدانید هم در دنیا سود می کنید چون دیندار هستید، زندگی دینی دارید سود می کنید هم آخرت. اما اگر بالعکس شد اگر شما دنیای خود را گرفتید و دین خود را خرج دنیای خود کردید آن وقت هر دو ضرر می کنید.
شریعتی: دین را به دنیا نباید فروخت.
حجت الاسلام صفایی: هر دو ضرر می کنید آن وقت نه دین دارید، نه دنیا دارید. ختم الدنیا و الاخره انسان می شود. امیرالمؤمنین یک نکته بسیار مهمی را ارائه می کنند بسیاری سؤال می کنند اگر ما دینی زندگی کنیم خب در برخی جاها ضرر می کنیم مثلاً بخواهیم اقتصاد دینی را مراعات کنیم، در بازار اقتصاد دینی مراعات کنیم، در بسیاری از امور بخواهیم اقتصادی دینی مراعات کنیم درآمد ما کم می شود. مشکل می شود. خب به تبع باید اقتصاد دینی را کنار بگذاریم تا دنیای ما آباد شود. امیرالمؤمنین می-فرمایند لَا يَتْرُكُ النَّاسُ شَيْئاً مِنْ دِينِهِمْ لِاسْتِصْلَاحِ دُنْيَاهُمْ إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْه‏. می گوید هر کسی بخواهد ذره ای از دین خود را فدای دنیای خود کند و این شخص بخواهد دنیا را بگیرد دین را کنار بگذارد برای اصلاح دنیای خود دین را کنار بگذارد ذره ای این مطمئن باشد که زیانی عجیب گرفتار خواهد شد. آن سودی که در نظر او هست به آن نخواهد رسید بلکه زیانکار خواهد بود. در محاسبات دنیایی. مثلاً انسانی می خواهد پول بیشتری گیر او بیاید ربا بدهد یا رشوه بگیرد یا کارهای این چنین انجام بدهد یعنی دین را کنار بگذارد چون دین مخالف این امور هست به خاطر اصلاح دنیای خود یک زندگی آن چنانی داشته باشد حضرت می فرماید مطمئن باشد این کلام علی بن ابیطالب هست که دست او به همه جا می رسد، می بیند می فرماید که مطمئن باشد آن چیزی که در دنیا دنبال آن می گشت نخواهد رسید بلکه زیان بارترین مسئله در آن رابطه گرفتار خواهد شد. این تجربه هم ثابت کرده است. شما ملاحظه بفرمایید کسانی که ربا دادند الان کجا هستند. چه چیزی دارند. آنهایی که خدای نکرده رشوه می دهند، گرانفروشی، بد فروشی، در زندگی اینها انسان دقیق شود می بیند تمام این پول هایی که به دست می آورند خرج امور منفی می شود. امور مسودات ندارند و در درون زندگی خود دچار اختلافات، مشکلات، از دست دادن زن و بچه و انحرافات گوناگون خواهند شد. مال حرام آتشی است که یک فرد در درون خانه خود می برد و این آتش خانواده را می سوزاند. همان چیزی که دنبال آن بود که من این کار را برای خانواده خود بکنم یک چیزی، یک شرایط بهتری ایجاد شود نمی داند این پولی که می-برد، مال حرام که می برد به خاطر کنار گذاردن دین آتشی به منزل می برد که این خانه بعد از مدتی دچار آتش افتراق و ناراحتی و انحراف و از دست دادن همه چیز خواهد شد. حضرت یک نکته دیگری می فرمایند می گویند گاهی انسان دچار بلیه می شود، گاهی هم دچار نازله می شود این کلام حضرت هست، می فرمایند گاهی انسان بیمار می شود. گاهی انسان دچار مشکلات اقتصادی در زندگی می شود می گوید هر وقت بلیه آمد مواظب باشید جان خود را حفظ کنید مال خود را خرج کنید. إِذَا حَضَرَتْ بَلِيَّةٌ فَاجْعَلُوا أَمْوَالَكُمْ دُونَ أَنْفُسِكُم‏.
شریعتی: پس حواس شما به خود باشد.
حجت الاسلام صفایی: اموال خود را خرج کنید بروید درمان کنید. مشکلی ایجاد شده است یا مسئله تحصیل هست، مسئله تحقیق هست، هر چه هست این جا مال بدهید، جان ندهید، به یک آقایی گفته بودند که شما یک پولی به دیگری بدهید کمک کنید. گفته بود نمی توانم. گفتند چرا؟ گفته بود مسئله مال هست نه مسئله جان. بعد می فرمایند وَ إِذَا نَزَلَتْ نَازِلَةٌ فَاجْعَلُوا أَنْفُسَكُمْ دُونَ دِينِكُم‏ اما اگر یک تهاجم به شخصیت دین شما شد، به نظام فکری شما،
شریعتی: سر دو راهی جان و دین قرار گرفتید.
حجت الاسلام صفایی: بله. این جا جان بدهید ولی دین را ندهید. این کلام امیرالمؤمنین هست. بعد می فرمایند وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْهَالِكَ مَنْ هَلَكَ دِينُهُ کسی کشته و نابود می شود که دین او نابود شود. اگر دین نابود شد ولو باشد از بین رفته هست. وَ الْحَرِيبَ مَنْ سُلِبَ دِينَهُ، غارت زده آن هست که دین او غارت شود.
شریعتی: متأسفانه در دنیای امروز خیلی وقت ها شده است دین خود را خیلی ارزان می فروشیم.
حجت الاسلام صفایی: بله. به همین خاطر هست انسان مؤمن قوت در دین دارد و این خیلی نکته مهمی هست که امیرالمؤمنان فرمودند.
شریعتی: سر دین خود غیرت داشته باشید غیور باشید.
حجت الاسلام صفایی: سر دین معامله نکنید. این خیلی کلام بزرگی هست. می-فرماید اگر بلیه ای آمد مال را خرج کنید جان را خرج نکنید، بیماری آمد نگویید آقا من مال خود را می خواهم نگه دارم جان تلف شود. بچه تلف شود. زن تلف شود. اما اگر امر دایر شد بین دین و جان، جان را بدهید و دین را نگه دارید. همان کاری که حضرت ابا عبدالله الحسین کرد. جان را داد برای حفظ دین خود و جامعه و مردم در طول تاریخ. بعد می فرماید و اعْلَمُوا أَنَّ الْهَالِكَ مَنْ هَلَكَ دِينُه‏ کسی تلف می شود که دین او تلف شود. غارت زده آن کسی است که دین او غارت شود. لذا می گوید حواس شما باشد دین انسان مؤمن باید قوی باشد. محکم باشد. یک شرایطی را فراهم کند که واقعاً این شخص دارای قدرت مقاومت در مقابل هجمه های مختلف درونی و بیرونی به دین باشد. در آیه شریفه هست «إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّه‏» (فصلت/30) کسانی که می گویند می خواهیم زندگی دینی کنیم این کنایه این هست که می خواهند دینی زندگی کنند، خدا بر نظام فکری و اندیشه ما حاکم باشد. زندگی شخصی و اجتماعی ما خدا مبنا باشد. از خدا باشد و برای خدا باشد.
شریعتی: که البته کار ساده ای نیست. کار سختی هست.
حجت الاسلام صفایی: و در این مسیر سعادت انسان به رستگاری تأمین می شود. این را می گویند «ثُمَّ اسْتَقامُوا» (فصلت/30) این ثم در زبان عربی می گوید دیری نمی پاید که هجمه آغاز می شود. هجمه درون، هجمه بیرون که دین انسان را بگیرند. می فرماید که باید استقامت کنید، مقاومت کنید، قوی باشید. «ثُمَّ اسْتَقامُوا» (فصلت/30) خدا می گوید این امتحان شما هست. «إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا» (فصلت/30) پیروز شدید مقاومت کردید دیگر بعد از آن با من هست. «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَة أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي‏ كُنْتُمْ تُوعَدُون‏» (فصلت/30) از همه مهم تر «نَحْنُ أَوْلِياؤُكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَة» (فصلت/31) خود من قیم شما می شوم.
شریعتی: دیگر آدم چه می خواهد.
حجت الاسلام صفایی: این دینداری و مقاومت در دین و استقامت در دین این می-شود که فرشتگان از یک طرف، فراتر از آنها خداوند، فرشتگان می-آیند می گویند ما پشتیبان شما، خداوند هم می گوید من خود ولی و قیم و سرپرست و بالاسر شما هستم.
شریعتی: حالا در دنیای عجیب و غریب این روزها هوای نفس از یک طرف، شیطان و ایادی او از یک طرف، رسانه ها از یک طرف دین ما را نشانه گرفتند.
حجت الاسلام صفایی: بله. اساساً شیاطین به دنبال این هستند که دین را بگیرند چون دین را که گرفتند یعنی انسان سوار بر قطاری شده است که ایستگاه آن تسلیم در قبال شیطان هست. به شیطان قسم خورده است «رَبِّ بِما أَغْوَيْتَني‏ لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعين‏» (حجر/39) ابلیس وقتی از درگاه خدا بیرون رانده شد گفت من با آن عاملی که باعث شد ما از درگاه بیرون برویم من دیگر عادی برخورد نمی کنم. همه را اغوا می کنم. بنا بر این گذاشته شد. و بعد با چه چیزی اغوا می کنم؟ با دنیاگرایی. تمایلات نفسانی. «لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعين‏» (حجر/39) خدا می گوید یک راه نجات دارد. راه نجات آن این است که کاملاً دین را مراعات کنید. «إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصين‏» (حجر/40) بعد می فرماید «هذا صِراطٌ مُسْتَقيم‏» این همان صراط مستقیم هست که شما مرتب در نماز می گویید ما این را می خواهیم.
شریعتی: اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيم‏
حجت الاسلام صفایی: به همین جهت هر چه انسان قدرت مقاومت در دین داشته باشد از جهت ساختار شخصیت رشد می کند، به کمالات می رسد. سقوط در باتلاق متعفن گناه نمی کند و بعد از الان یک شخصیتی از خود معماری می کند که می سازد، که متناسب با عنایات خدا در دنیا، برزخ و آخرت هست. در دنیا این شخص شاید یک سری مشکلات را تحمل کند اما فرا دنیا در رح و ریحان به جنات نعیم خواهد رفت. بنابراین دینداری آغاز حرکت به سمت کمالات و بهشت هست. این را ما باید توجه داشته باشیم رسیدن به بهشت از این جا آغاز می-شود. رفتن به جهنم هم از همین جا آغاز می شود. لذا کسی که دین دارد در طریق الجنه هست. شما یک باغ محجت الاسلام صفایی را ترسیم بفرمایید آدم که به سمت آن می رود چه قدر لذت می برد این دنیا وقتی انسان دینی زندگی کند که سرانجام آن بهشت هست از همین جا لذت می برد. تمام لذت ها، نشاط ها و شادابی هایی که انسان دنبال می کند در فضای دینی هست.
شریعتی: که البته مزه آن را آن گونه که باید نچشیدید.
حجت الاسلام صفایی: به همین خاطر شما ببینید انسان هایی که فوق العاده دین دارند دارای یک استحکام شخصیتی هستند در مقابل ناملایمات طبیعی زندگی هست هیچ وقت نمی شکنند. همیشه یک نشاط درونی دارند. یک رضایت درونی دارند. و فوق العاده نگاه آنها از این مصائب، از این مشکلات عبور کرده است. دیگر اینها طبیعی زندگی هست. به همین خاطر حضرت صادق (ع) می فرماید الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَجْعَلْ مُصِيبَتِي فِي دِينِي‏، سپاس خدایی را، ستایش خدایی را، که مصیبت من را در دینم قرار نداد. در مسائل زندگی مصیبت می بینم ولی در دین خود مصیبت ندیدم. لذا به این نکته ما خیلی باید توجه کنیم که انسان مؤمن قدرت در دین دارد. حالا این قدرت در دین یک موقع در مقابل تهاجمات مختلف نفسانی در درون و تمایلات و دعوت ها از برون هست که مقاومت می کند. این دینداری مقاومتی هست. اما یک دینداری هم هست که انسان در مسیر زندگی خود انجام می دهد این دینداری ارتقایی هست. ما یک دینداری مقاومتی داریم در مقابل اموری که می آیند ما را از دین جدا کنند.
شریعتی: یک حفاظی در واقع در بین خود و دنیای بیرون خود قرار می دهید.
حجت الاسلام صفایی: بله. یک دینداری ارتقایی هم داریم. که این هم باید قوت داشته باشد. این هست که وقتی یک امر دینی ایجاد می شود مثلاً اذان می شود یک برنامه دینی هست انسان پیشگام باشد. نماز در مسجد هست. قرائت قرآن هست. دعا هست. نماز شب هست. اینها انسان بیاید و این امور را انجام بدهد. دین تنها مقاومت در مقابل تهاجمات دینی درونی و برونی و فقط عرصه تفکر و اندیشه نیست.
شریعتی: باید رویش داشته باشید.
حجت الاسلام صفایی: بله عمل هست. لذا می فرماید العمل، العمل، العمل، «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏» (نجم/39) دین مجموعه ای از اعتقادات و رفتارها هست انسانی که قوت در دین دارد در مقابل لشکر بی دینی شکست نمی خورد و از آن طرف نیز این قدر خود را با برنامه-های دینی رشد داده است که دارای یک کمالات فوق العاده دینی هست یعنی هم باید مقاومت کند، هم باید در عرصه دین عمل کند و ارتقاء بدهد سطح شخصیت خود را. به این جهت هست که انسان های دینی برخی مواقع بزرگان به خود بنده می گفتند، می گفتند ثروتمندترین، حالا این تعبیر از خود بنده هست، مطمئن ترین، ثروتمندترین، آرام ترین شخص شما بخواهید در جهان پیدا کنید نگاه به آیت الله بهجت کنید. ایشان ثروتمندترین آدم بود. چرا؟ چون یک عمر دینداری کرده بودند و دین را یاد مردم داده بودند. لحظه لحظه استفاده می کردند. اینها برای ما الگو هستند. خود حضرت امام. خود بزرگان دیگر. اینها برای ما الگو هستند. خود مقام معظم رهبری. اینها الگوهای ما هستند. لحظه لحظه استفاده می کنند از حیاتی که سرمایه انسان هست. این شهدای عزیز ما. این علمای بزرگوار ما، این مردم متدین ما را نگاه کنید. یک آقایی بود همیشه نماز جماعت در حرم می خواند. وقتی می آمد این قدر این انسان خوشحال بود می گفت شما نمی دانید چه ثروتی به دست آوردم. می گفت یک نمازی به جماعت خواندم هیچ فرشته ای دیگر نمی تواند بشمارد چه قدر سود کردم. در حدیث داریم.
شریعتی: چه قدر خوب است حواس آدم به این معاملات خود در روز باشد.
حجت الاسلام صفایی: بله. این هست که انسان های دینی در نظام کلان آفرینش عرض می کنم وقتی محاسبه می کنید می بینید ثروتمندترین این که خداوند «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‏» (بقره/197)، یعنی درآمد جمع کنید، زاد و توشه جمع کنید ولی بهترین زاد و توشه دین شما هست، تقوا هست. یک روز امیرالمؤمنین روی قبور عبور می کردند با صحابی خود خیره خیره به یک قبری نگاه کردند فرمودند لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِي الْكَلَام‏ اگر اینها می توانستند حرف بزنند لَأَخْبَرُوكُمْ أَنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‏ بهترین زاد و توشه تقوا هست. ای بالایی ها ما آن پایین دیگر گیر هستیم. گرفتار حساب هستیم. شما که دست شما برای عمل باز هست بدانید این جا نه پول، نه پست، نه مقام، نه عشیره، نه خانواده، تمام این تشأن های دنیا این جا به درد نمی خورد. چیزی که به درد می خورد حواس شما باشد شما مراعات کنید دین، دین، دین هست. تقوا، تقوا، تقوا هست. انسانی که الان دین دارد یعنی زاد و توشه بسیار ارزشمندی دارد جمع می کند و اگر خدا توفیق داد ثروت حلالی هم آمد آن را در راه دین خود خرج کند، در راه خدمت به مردم. غیر از خدمت به خانواده که این هم خود یک نعمتی هست خدمت به خانواده و در تمامی این امور مراعات کند به همین خاطر انسان مؤمن انسانی هست که آرام، متین، با نشاط، شاداب، امیدوار، و دارای یک طمأنینه فوق العاده ای هست که در مقابل تمام حوادث عالم وجود این شخصیت دارای یک مقاومت فوق العاده ای هست و با امید به خدا حرکت می کند و بسیار پر نشاط هست. با این که شب در نماز شب اشک می ریزد. از چه؟ از این که آن وظیفه خود را انجام نداده است. یا از این که به وصال مورد نظر خود نسبت به ذات اقدس نرسیده است اشک می ریزد ولی یک آرامشی دارد. می گوید من هر چند دور هستم ولی خدایا تو نزدیکی «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعان‏» (بقره/186) می گوید خدایا من فاصله می گیرم اما با هر فاصله که می گیرم تو نزدیک می آیی. من را تنها نمی گذاری. هر وقت تو را بخوانم می فرمایی انّی قریب. این آیه شریفه چیز عجیبی هست
شریعتی: «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي‏» (بقره/186)
حجت الاسلام صفایی: «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ‏» (بقره/186) خدا می-گوید اگر از من سوال کنید من بغل دست شما هستم. شما با من هستید. من خدای شما هستم. من شما را رها نمی کنم. بعد می-فرماید «أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعان‏» (بقره/186) در ساختار جمله عربی شرط اول هست مثلاً شما می گویید اگر علی آمد این کار را می کنم اول انسان یک شرط را می گذارد بعد جواب آن را می دهد. این جا بالعکس هست می فرماید «أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعان‏» (بقره/186) اجابت می کنم دعوت کسی را که من را بخواند. یعنی قبل از این که شما من را بخوانید من اجابت می کنم. هم دعا از تو اجابت هم ز تو. این نکته خیلی مهم هست که انسان بداند که خداوند با او هست. درد عشق تو کمند زلف ماست/ زیر هر یا رب تو لبیکهاست. لذا ما یک یا رب می گوییم خداوند هزار لبیک می گوید فقط ما بدانیم که خدا ناظر بر اعمال ما هست. خدای ما هست، در حق ما خدایی دارد می کند تو با خدای خود انداز کار دل خوش دار/ که گر رحم نکند مدعی خدا با او کند. خدا جنگ می کند. خدا رحمت کند یکی از بزرگان می فرمودند که این جا مشکل مالی وجود دارد در عرش هم امور مالی زیاد هست هم احتکار نیست. دست ما باید به آن جا برسد. و این دست رسیدن با دنیا نیست با دین هست. با دین انسان جلب محبت خدا می کند. به همین خاطر هست که انسان های دیندار انسان های با شخصیتی هستند که تمام موازین شخصیت یک انسان تراز را دارا هستند و شخصیتی هستند که حیات خود را آغاز کردند در مسیر سعادت و رستگاری در دنیا، برزخ و آخرت. اما آنهایی که دین ندارند یا گوشه ای از دین را گاهی کنار گذاشتند تا می خواهند فوت کنند می گویند «رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْت‏» (مومنون/99 و 100) خدا ما را برگردان.
شریعتی: برگردم جبران کنم.
حجت الاسلام صفایی: جبران کنم. «کلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها» (مؤمنون/100) این کلمه ای است که شما می گویید. به همین خاطر در ادبیات عرفانی ما همه اینها وجود دارد. که انسان تا که دستت می رسد شو کارگر/ چو فتادی از پا خواهی زد به سر. آدم دیگر افتاد می-گوید کار از کار گذشته است دیگر باید به سر خود بزند. الان که دست ما می رسد قوت در دین داشته باشیم. هم مقاومت کنیم نگذاریم عوامل ضد دین در اعتقاد ما، در رفتار ما تأثیر منفی داشته باشند و از آن طرف در ساختارسازی دینی خود ارتقایی رشد کنیم و به کمالات و نورانیت دست پیدا کنیم.
شریعتی: ان شاءالله خیلی از شما ممنون و متشکر هستم. به ما یاد دادند که دعای غریق را برای حفظ دینداری خود در آخرالزمان زیاد بخوانیم يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ. ان شاءالله در این دین ثابت قدم باشیم و خدای متعال هم مدد کند و به آن آرامش و آن ثروت و غنا هم ان شاءالله برسیم. ایام، ایام رحلت بانوی کرامت حضرت فاطمه معصومه (س) هست روز پنج شنبه هم ما خیلی برنامه خوبی داشتیم خیلی از شما هم استقبال کردید و تشکر کردید از همه شما ممنون و متشکر هستم. مشرف شویم به ساحت نورانی قرآن کریم آیات را بشنویم بعد از تلاوت آیات با احترام همراه شما هستیم و در کنار شما.
صفحه472 قرآن کریم
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خیلی خوشحال هستیم که با هم هستیم و در کنار هم به همه عزیزان ما که تکرار برنامه را از شبکه افق می بینند به شنونده های خوب رادیو معارف، بیننده های شبکه ولایت دوستان خوب و صمیمی شبکه سه با دل و جان سلام می کنم معصومه آل محمد (ع) عنوان کتابی بود که قبل از تلاوت آیات معرفی کردم. آقا باید خداحافظی کنیم نکته ای اگر از بحث باقی مانده است بفرمایید دعا کنید و ان-شاءالله از خدمت دوستان مرخص شویم.
حجت الاسلام صفایی: فقط باید دعا کنیم که خدا مصیبت ما را در دین ما قرار ندهد. همان کلامی که امام صادق فرمودند.